اشتراک‌ها
اطمینان از انجام فرایندی خاص در سایت
سایت Pingdom که در ابتدا برای بررسی وضعیت در دسترس بودن یک سایت به وجود آمده بود، اکنون قابلیتی رو ارائه کرده که با استفاده از اون می‌تونید تعامل کاربر با سایت رو شبیه سازی کنید و از روند صحیح یک فرایند که کاربر در سایت انجام می‌دهد مطمئن شوید.
به عنوان مثال می‌خواهید مطمئن شوید که فرایند "لاگین کاربر در سایت، سپس جستجو برای یک محصول و در نهایت قرار دادن آن آیتم در سبد کاربر" به درستی انجام می‌شود. Transaction Monitor این سایت، این کار را در بازه‌های زمانی مشخصی انجام و گزارشی برای شما ارسال می‌کند. متاسفانه این سرویس رایگان نیست.

دمویی که در لینک زیر وجود داره، گویای همه چیز است:
https://www.pingdom.com/transactionmonitor
اطمینان از انجام فرایندی خاص در سایت
مطالب
احراز هویت مبتنی بر فرم در شیرپوینت
از دغدغه‌های همیشگی در راه اندازی پرتال‌های مبتنی بر شیرپوینت سیستم احراز هویت آن است. این سیستم بصورت پیش فرض بر مبنای Windows Authentication است و ناگفته پیداست این نوع احراز هویت تنها در شبکه‌های محلی کاربرد دارد آنهم در صورتی که همه کاربران و سطوح دسترسی، بدرستی در AD تعریف شده باشد و نیز
یک سری مشکلات دیگر که بیشتر به توسعه شیرپوینت در شرکت و انتقال آن و انطباق آن با محیط پروژه برمیگردد.
به عبارت دیگر شما به عنوان یک توسعه دهنده ویا نَصاب(!) شیرپوینت خیلی نباید درگیر سیستم احراز هویت پیش فرض مشتری بشوید. برای اینکار بهترین گزینه استفاده از احراز هویت بر مبنای فرم (Form Based Authentication - FBA) است که برای ما برنامه نویسان Asp.net بسیار آشناست؛ سیستم احراز هویتی خوش دست و فراگیر با قاعده‌های مشخص.

متاسفانه اکثر راهکارهایی که در وب پیرامون راه اندازی FBA در شیرپوینت معرفی شده‌اند دارای اشکالات ریز و درشتی هستند و یا اینکه یک یا چند گام از فرایند را توضیح نداده‌اند و معمولا در پایان یکجای کار لنگ میزند و FBA بخوبی عملیاتی نمیشود.
بر همین اساس بر آن شدم تا با بررسی چندتا از این مقالات موجود و نیز تجربه عملی خودم این راهکارها را ترکیب کنم که نتیجه اش فرایند شش مرحله ای زیر شده است. 
 برای راه اندازی FBA بر روی SharePoint 2010 باید مراحل زیر را به ترتیب انجام داد.
1. ساخت بانک اطلاعاتی FBA بر روی MSSQL
بانک اطلاعاتی FBA ساختار مشخصی از جداول و SP‌ها دارد که تا حد امکان بهتر است در ساختار پیش فرض آن تغییری ایجاد نکنیم. برای ایجاد این بانک کافی است به محل نصب دات نت فریم 2.0 که بصورت پیش فرض در مسیر"C:\Windows\Microsoft.NET\Framework64\v2.0.50727 " قرار دارد  بروید و روی فایل "aspnet_regsql.exe "  کلیک کنید و مراحل نصب را تا آخر پیش بروید.

در ادامه MSSQL را باز کنید و مطئمن شوید که بانک FBA به درستی ایجاد شده باشد.

2.وارد IIS شده و در بخش روت سرور ،توجه شود که حتما این تغییرات در روت سرور اعمال شود تا همه سایت‌ها از آن ارث بری کنند و تنظیمات شما یکسان در همه Web Application‌ها اعمال شود.
این مرحله  Connection String و Role provider و Membership provider مورد نظرتان را اضافه کنید. 

موقع اضافه کردن Provider‌‌ها باید توجه داشت که Application Name برابر "/" قرار داده شود.

 3.به بخش مدیریت شیرپوینت رفته و یک WebApplication جدید ایجاد کنید.

توجه داشت که در بخش Authentication بایدگزینه    Claims Authentication را انتخاب کنید. 

و نیز برای تنظیمات مربوط به FBA باید نام Provider هایی را که در مرحله قبل ایجاده کرده بودید را در این بخش قرار دهید.
اگر پرتال شما بازدید کننده‌های ناشناس(بازدید کنندگانی که عضو نیستند و در سیستم FBA نام کاربری ندارند) را نیز پشتیبانی میکند باید گزینه اول(Allow anonymous) را Yes کنید.
اگر تمایلی ندارید که دیگر احراز هویت مبتنی بر ویندوز فعال باشد تیک Enable Windows Authentication را بردارید.

 

4.حال دوباره سراغ IIS میرویم و روی وب جدیدی که ایجاد کرده ایم کلیک میکنیم و سپس روی آیکون Net Users  کلیک میکنیم

 اگر با پیغامی مبنی بر تعیین Provider پیش فرض مواجه شدیم مقادیر پیش فرض Provider‌ها را برابر با نام Provider هایی که خودمان تعریف کرده ایم قرار میدهیم. 

در ادامه چند کاربر و رول هم به عنوان کاربران اولیه و مدیران پرتال ایجاد میکنیم .

 

5.حال دوباره به بخش مدیریت برمیگردیم و یک Site Collection جدید روی Web Application مورد نظر ایجاد میکنیم.

در اینجا بهتر است مدیر اول را از کاربران ویندوزی انتخاب کرد و مدیر دوم را از بخش کاربران FBA

نکته بی ربط:اگر تمپلتی از قبل برای سایتتان دارید در بخش انتخاب نوع سایت بعد از انتخاب زبان باید به تب سوم(Custom) بروید و تنها گزینه موجود را انتخاب کنید.با این کار در مراحل بعد تمپلت مورد نظرتان را در سایت آپلود میکنید و آن را بر سایت جاری اعمال میکنید.
 در این مرحله بعد از ایجاد موفقیت آمیز Site collection دوباره به IIS سری بزنید و پس از انتخاب Web Application مورد نظر بروی Authentication کلیک کنید و مطمئن شوید که Form Authentication مقدارش Enable میباشد. در این بخش اگر هر دو حالت Form Base Authentication و Windows Authentication فعال باشد IIS در گوشه سمت راست به شما خطایی نمایش میدهد مبنی بر اینکه شما نباید هر دو حالت را همزمان فعال کنید. البته خیلی این تذکر را جدی نگیرید و بکارتان ادامه دهید و در نهایت بعد از اینکه مراحل را کامل انجام دادید و از اجرای کامل FBA اطمینان حاصل نمودید،میتوانید برگردید و حالت Windows Authentication را غیر فعال کنید.
 6.تنظیمات STS:
علاوه بر تنظیمات مربوط به بخش Web Application باید تنظیمات FBA را روی Application سرویس‌ها نیز انجام داد تا سرویس‌های WCF نیز پشتیبانی از FBA را بپذیرند. برای تنظیمات این بخش روی Security Token Service Application که زیر مجموعه SharePoint Web Services قرار دارد کلیک کنید.

 
در ادامه تنها کافی است Connection string را جهت اتصال به بانکی که در ابتدا ساختیم ایجاد کرده و Provider‌ها را نیز مطابق قبل اضافه کنیم. فقط توجه شود Connection string و Provider‌ها همنام قبلی‌ها نباشند ولی Application Name همچنان برابر با "/" مقدار دهی شود.
هیچ تغییر دیگری در این Application ایجاد نشود.مثلا Authentication به هیچ وجه تغییر نکند و در حالت ویندوزی باقی بماند.
کار تقریبا به پایان رسیده است،میتوانید در پرتال لاگین کنید!
آنچنانکه که در تصویر می‌بینید هر دو حالت ویندوزی و FBA برای احراز هویت فعال می‌باشد.

 پی نوشت:
1.همانطور که احتمالا متوجه شده اید این آموزش با راهکارهای حاضر یک سری تفاوت‌ها داشت که عمده‌ترین آن عدم تغییر در بخش احراز هویت مدیریت شیرپوینت بود. علت این امر نیز به این خاطر است که اساسا هر کاربری به این بخش دسترسی ندارد و تنها مدیر سیستم است که باید به این بخش دسترسی داشته باشد، بر همین اساس ترجیح میدهم احراز هویت آن به همان شکل اولیه(Windows Authentication ) باقی بماند.
2.در این نوشته من از شرح تنظیمات و نکات ریز و بدیهی خوداری کردم با این پیش فرض که خواننده مطلب، بر اصول پایه شیرپوینت و Asp.net آگاهی دارد. در غیر این صورت بهتر است از لینک هایی مرجع زیر کمک بگیرید.
نظرات مطالب
چک لیست تهیه یک برنامه ASP.NET MVC
- Forms authentication با IP کار نمی‌کند. بر اساس کوکی‌های رمزنگاری شده خاص خودش (مثلا در حالت بخاطر سپاری کلمه عبور) کاربر را بلافاصله اعتبارسنجی می‌کند.
- نکته Request.IsAuthenticated  رو گرفتی؟ پخته‌اش کن. مثلا بجای IP از نام یوزر که در Request کاربر اعتبارسنجی شده موجود است، استفاده کن. هدف ذکر یک نکته بود. هدف مطلب جاری ارائه راه حلی جامع برای شمارش مساله خطیر تعداد کاربران آنلاین نبود که مثلا بین 25 با 30 آن واقعا تفاوتی وجود دارد یا نه. اصلا مهم است یا نه.
من در این سایت این تعداد عدد رو برای 15 دقیقه کش می‌کنم. یعنی اصلا به روز نیست و لحظه‌ای محاسبه نمیشه و نمایش داده نخواهد شد. چرا؟ چون یک کاربرد مهم و اساسی نیست در سایت. فقط یک نمایش کلی است. فقط یک حس حضور در سایت هست؛ یعنی هستند چند نفر خواننده این دور و اطراف.
مطالب
نحوه پیکربندی سرور شیرپوینت 2013 برای نصب app از Office Store
از ویژگی‌های جدید و البته جالب شیرپوینت 2013 امکان استفاده از App‌ها می‌باشد. برای شناخت بیشتر app‌ها پیشنهاد می‌کنم به MSDN  مراجعه کنید. در این پست قصد دارم مراحل استفاده از SharePoint Marketplace مایکروسافت را برای دریافت و نصب app در سرور شیرپوینت و طریقه پیکر بندی سروربیان کنم.
اگر برای بار اول بخواهید یک app را روی سرور شیرپوینت نصب کنید ممکن است این پیغام به شما نمایش داده شود :
Sorry, apps are turned off. If you know who tuns the server, tell them to enable apps.


دقت کنید که کم رنگ بودن آیکون App به معنی عدم پشتیبانی در سرور شیرپوینت شما است و در صورت تلاش برای نصب آن این پیغام را خواهید دید :

دلیل این پیغام ( apps are turned off) تنظیم نبودن سرور شیرپوینت (Front-End) برای پشتیبانی و میزبانی از App‌ها می‌باشد . برای استفاده از app‌ها در شیرپوینت نیازمند یک sub-domain و دیگر تنظیمات هستید تا بتوانید از app‌ها استفاده کنید . برای این منظور مراحل زیر را پی بگیرید :
وارد سایت Office Store مایکروسافت شده و app مورد نظر خود را بیابید . در اینجا من از app‌های رایگان1 مورد را انتخاب می‌کنم و با آن شروع می‌کنم : نمایش وضعیت آب و هوا در شیرپوینت .

روی Add کلیک کنید تا جزییات app و شناسه آن نمایش داده شود . سپس آن شناسه را کپی کنید : ( شناسه app مذکور WA103062091 است )

در اینجا یک بار مراحل را برای نصب app تا رسیدن به خطا پیگیری میکنیم. سپس راه حل آن بیان می‌شود. توجه داشته باشید که باید پس از رفع مشکل ، مراحل این قسمت از نصب app مجدد انجام شوند .
 
وارد سایت شده و روی آیکون چرخدنده (تنظیمات) کلیک کنید :

در پنجره باز شده شناسه app را paste کنید و جستجو را آغاز کنید :
  

باید در نتیجه جستجو نمایش داده شود که app در SharePoint Store یافت شد
  

  روی لینک کلیک کنید تا نتیجه جستجو در Store نمایش داده شود :
توجه داشته باشید که در صفحه باز شده حتما یک واحد پولی و یک زبان را انتخاب نمایید .

ودر این مرحله خطای مذکور که گفته شد نمایش داده می‌شود :  

حال به بیان راه حل می‌پردازیم :
برای استفاده از App‌ها در شیرپوینت باید سرویس‌های مرتبط و زیر دامنه (CNAME) سرور مرتبط برای آن تنظیم شده باشد .
برای این منظور ابتدا تنظیمات DNS را انجام می‌دهیم :

 
برای دامنه جاری یک CNAME تعریف کنید : 

Alias Name پنجره فوق به این معنا است که تمام app‌ها در مسیری با فرمت زیر مدیریت می‌شوند :
AppID.app.vm-seifollahi.iri
اگر به جای *.app فقط * قرار دهید ، هر شناسه app به عنوان زیر دامنه آدرس دهی می‌شود که در کل تفاوتی ندارد و برای مشخص شدن بهتر این کار را انجام دادم .
برای چک کردن صحت تنظیمات خود روی مسیری مانند Apps-12345678ABCDEF.app.vm-seifollahi.iri دستور ping را اجرا نمایید.
  
پس از تایید این تنظیمات باید وارد CA شوید و سرویس‌ها را تنظیم کنید : باید دو سرویس App Management Service و Subscription Setting Service در وضعیت Started باشند .

  پس از چک کردن سرویس‌ها باید تنظیمات مربوط به App Pool‌های IIS و دیتابیس برای App Managemetn Service و Subscription Service تنظیم شود . برای این منظور از Power Shell کمک می‌گیریم و دستورات زیر را در آن اجرا می‌کنیم (توضیحات در کامنت‌ها وجود دارند ) :


$account = Get-SPManagedAccount "vmseifollahi\administrator
# Gets the name of the managed account and sets it to the variable $account for later use.

$appPoolSubSvc = New-SPServiceApplicationPool -Name SettingsServiceAppPool -Account $account
# Creates an application pool for the Subscription Settings service application. 
# Uses a managed account as the security account for the application pool.
# Stores the application pool as a variable for later use.

 
$appPoolAppSvc = New-SPServiceApplicationPool -Name AppServiceAppPool -Account $account
# Creates an application pool for the Application Management service application. 
# Uses a managed account as the security account for the application pool.
# Stores the application pool as a variable for later use.

 
$appSubSvc = New-SPSubscriptionSettingsServiceApplication –ApplicationPool $appPoolSubSvc –Name SettingsServiceApp –DatabaseName MBS_SettingsServiceDB
# Creates the Subscription Settings service application, using the variable to associate it with the application pool that was created earlier.
# Stores the new service application as a variable for later use.
$proxySubSvc = New-SPSubscriptionSettingsServiceApplicationProxy –ServiceApplication $appSubSvc
# Creates a proxy for the Subscription Settings service application.

 
$appAppSvc = New-SPAppManagementServiceApplication -ApplicationPool $appPoolAppSvc -Name AppServiceApp -DatabaseName MBS_AppServiceDB
# Creates the Application Management service application, using the variable to associate it with the application pool that was created earlier.
# Stores the new service application as a variable for later use.

 
$proxyAppSvc = New-SPAppManagementServiceApplicationProxy -ServiceApplication $appAppSvc
# Creates a proxy for the Application Management service application.
 

پس از نصب مشاهده میکنید که دیتابیس‌ها با موفقیت نصب شدند :
  

حال به CA رفته ( DOMAIN/_admin/ServiceApplications.aspx ) و از Start بودن سرویس‌های تنظیم شده اطمینان پیدا کنید : (از همین صفحه نیز می‌توانید تنظیماتی که قبلا در power shell انجام شد را انجام دهید)
 

حال در CA به صفحه Apps می‌رویم :

و روی Configure App URL کلیک کنید :

در صورتی که پیغام زیر را مشاهده کردید ، IIS را باز کنید :
 

در قسمت Application Pools به دنبال SharePoint Web Service Root بگردید و آن را Start نمایید :

حال صفحه تنظیمات باز می‌شود . مقادیر domain و prefix را تنظیم کنید :

سپس روی OK کلیک کنید در این مرحله تنظیمات سرور شیرپوینت تمام شد و باید به ترتیب زیر آنها را restart کنید :

ابتدا SharePoint Timer service را Stop کنید.
سپس سرویس IIS را Restart کنید
حال SharePoint Timer service را Start کنید .

اکنون مراحل را مجدد از سر بگیرید یعنی روی منوی تنظیمات سایت و روی add App کلیک کنید و app را جستجو کنید و مراحل نصب را اجرا کنید تا به مرحله Add کردن app برسید . حال مشاهده می‌کنید که دکمه فعال بوده و می‌توانید آن را نصب کنید :
  
 

پس از کلیک روی add به store preview منتقل خواهید شد : (این تصویر مربوط به محصولی دیگر است)

ممکن است پس از زدن دکمه continue خطایی مانند تصویر زیر را مشاهده کنید :

در این صورت احتمالا با کاربر System Account وارد سیستم شده اید که باید از آن خارح شده و با نام کاربری دیکری که دسترسی لازم را دارد وارد شوید .

با کلیک روی continue به marketplace مایکروسافت منتقل خواهید شد که نیازمند یک حساب کاربری در مایکروسافت می‌باشد :

حال پنجره زیر نمایش داده می‌شود و به شما اجازه‌ی دانلود app داده می‌شود :

 
روی return to site کلیک کنید تا پنجره بعدی برای گرفتن اعتماد شما برای نصب نمایش داده شود :



روی trust it کلیک کنید تا به صفحه site Content منتقل شوید :


همانطور که مشاهده می‌کنید app در حال دانلود شدن است :

 
حال در سمت چپ سایت روی نام App کلیک کنید (ترجیحا از مرور گر IE و ورژن 9 یا 10 استفاده کنید )

حال وارد تنظمیات app می‌شوید (در صورت درخواست نام کاربری و کلمه عبور آن را وارد کنید)

و نتیجه این هفت خوان رستم :

 
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت ششم
در پنج قسمت گذشته به نحوه نصب و راه اندازی Xamarin برای توسعه هر سه پلتفرم Android / iOS / Windows پرداختیم. حال با داشتن محیطی آماده برای کد زدن و تست، می‌توانیم به آموزش کد نویسی بپردازیم.
ابتدا بد نیست نگاهی به ساختار XamApp بیاندازیم. این پروژه‌ی مثال، خود از چهار قسمت تشکیل شده‌است:
XamApp | XamApp.Android | XamApp.UWP | XamApp.iOS
در خود XamApp درصد زیادی (گاهی تا 95%) از کد پروژه پیاده سازی می‌شود که بین سه پلتفرم مشترک است و شامل ظاهر فرم‌ها و منطق برنامه می‌شود. در پاره‌ای از مواقع، لازم می‌شود که از امکانات هر پلتفرم استفاده کنیم و در این صورت به سراغ پروژه‌های Android - iOS - Windows می‌رویم. نه تنها امکانات هر پلتفرم را در همان زبان CSharp و Visual Studio می‌توانید استفاده کنید، بلکه Documentation مربوطه به زبان CSharp برای تک تک امکانات سیستم عامل‌ها وجود دارد و اصلا لازم نیست برای فراگیری نحوه کار AR Kit در iOS به سراغ مستندات Apple بروید و یا برای کار با Intent در Android سری به سایت گوگل بزنید!
برای پیاده سازی UI از XAML استفاده می‌کنیم. XAML خود XML است، به همراه کلی امکانات هیجان انگیز که سعی می‌کنیم بجای ارائه یک توضیح کلی، به مرور و با معرفی امکاناتش، شما را با ماهیت خود XAML آشنا کنیم.
در XAML، همه چیز Tag هست (<>). برای مثال برای ایجاد یک دکمه داریم:
<Button Text="This is a test button" />
در XAML هر تگ، معادل یک کلاس CSharp ای است. در نتیجه ما کلاس Button هم داریم. همچنین Text در مثال بالا به این معنا است که کلاس Button دارای یک Property با نام Text است.

عناصر UI خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. Page - Layout - Control
Page‌ها که شامل Content Page - MasterDetail Page - Tabbed Page و ... می‌شوند، صفحات برنامه را تشکیل می‌دهند. Content Page، ساده‌ترین نوع صفحه‌است که کل صفحه نمایش را پر می‌کند و همان طور که از اسمش بر می‌آید، Content ای برای نمایش دارد.

Tabbed Page نیز چندین Tab را نمایش می‌دهد که هر ‌Tab خود یک Content Page است. Carousel Page نیز همانند Tabbed Page است، ولی با Swipe کردن به چپ و راست می‌شود بین صفحات چرخید. هر دوی اینها Multi Page محسوب می‌شوند. MasterDetail نیز این امکان را می‌دهد که از بغل منویی برای Swipe کردن وجود داشته باشد. در نهایت Navigation Page محتوای یک Content Page را نمایش می‌دهد، ولی در بالای آن Navigation Bar دارد؛ شامل دکمه بازگشت به صفحه قبل و Title صفحه جاری و ...


علاوه بر Page ها، Layout‌ها نیز وجود دارند. برای مثال، Stack Layout برای چینش خطی (افقی یا عمودی) استفاده می‌شود. Grid برای ساختار شبکه‌ای استفاده می‌شود و Flex Layout عملکردی مشابه با Flex در وب دارد.

برای مثال، در صورتی که بخواهید چهار دکمه را هم اندازه با هم نمایش دهید، دارید:

    <Grid>
        <Button Text="1" Grid.Row="0" Grid.Column="0" />
        <Button Text="2" Grid.Row="0" Grid.Column="1" />
        <Button Text="3" Grid.Row="1" Grid.Column="0" />
        <Button Text="4" Grid.Row="1" Grid.Column="1" />
    </Grid>


در نهایت کنترل‌ها را داریم. برای مثال Label، Button و ... هر کدام از اینها نقشی را ایفا می‌کنند و امکاناتی دارند.

پس Page داریم، داخل Page از Layout استفاده می‌کنیم برای چینش کلی صفحه و در نهایت از کنترل‌های Image، ListView، Button و ... استفاده می‌کنیم تا ظاهر فرم تکمیل شود.


هر Page علاوه بر ظاهر خود، دارای یک منطق نیز هست. منطق، کاری است که آن فرم انجام می‌دهد. برای مثال فرم لاگین می‌تواند یک Stack Layout عمودی باشد، شامل یک Entry برای گرفتن نام کاربری، یک Entry برای گرفتن رمز عبور، که IsPassword آن True است و در نهایت یک دکمه که برای انجام عمل لاگین است.

در قسمت منطق که با CSharp نوشته می‌شود، ما یک Property از جنس string برای نگه داشتن نام کاربری داریم. یک Property از جنس string برای نگه داشتن رمز عبور و یک Command که عمل لاگین را انجام دهد. Property اول با نام UserName به Text آن Entry اول وصل می‌شود (به اصطلاح Bind می‌شود) و همین طور Property دوم با نام Password نیز به Text آن Entry دوم که IsPassword اش True بود وصل می‌شود و در نهایت Command لاگین به دکمه لاگین وصل می‌شود.


برای زدن ظاهر فرم لاگین، در پروژه XamApp روی فولدر Views راست کلیک نموده و از منوی Add به New Item رفته و Content Page را می‌زنیم. نام آن را LoginView.xaml می‌گذاریم که داخل تگ Content Page خواهیم داشت:

    <StackLayout Orientation="Vertical">
        <Entry Placeholder="User name" Text="{Binding UserName}" />
        <Entry IsPassword="True" Placeholder="Password" Text="{Binding Password}" />
        <Button Command="{Binding LoginCommand}" Text="Login" />
    </StackLayout>

برای زدن منطق، در پروژه XamApp روی فولدر ViewModels راست کلیک نموده و از منوی Add گزینه Class را انتخاب کرده و نام آن را LoginViewModel.cs می‌گذاریم که در داخل آن خواهیم داشت:

public class LoginViewModel : BitViewModelBase
{
        public string UserName { get; set; }

        public string Password { get; set; }

        public BitDelegateCommand LoginCommand { get; set; }

        public LoginViewModel()
        {
            LoginCommand = new BitDelegateCommand(Login);
        }

        public async Task Login()
        {
            // Login implementation ...
        }
}

BitDelegateCommand در این مثال، وظیفه اجرای متد Login را به عهده دارد و آن را اجرا می‌کند؛ زمانیکه کاربر روی دکمه لاگین Click یا Tap کند.


برای این که Content Page جدید، یعنی LoginView به همراه منطق آن، یعنی LoginViewModel در برنامه نشان داده شوند، لازم است با Navigation به آن صفحه برویم. برای این کار، ابتدا باید این زوج را رجیستر کنیم. برای این کار به متد RegisterTypes در کلاس App رفته (زیر فایل App.xaml یک فایل App.xaml.cs است) و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:

containerRegistry.RegisterForNav<LoginView, LoginViewModel>("Login");

حال در متد OnInitializedAsync در چند خط بالاتر داریم:

await NavigationService.NavigateAsync("/Login", animated: false);

این سطر باعث می‌شود که Navigation Service که همان طور که از اسمش بر می‌آید، کارش Navigation بین صفحات است، صفحه لاگین را باز کند.

هم اکنون پروژه XamApp بروز شده و دارای این مثال است. در صورتی که آن را الآن Clone کنید و یا در صورتی که از قبل گرفته بودید، دستور git pull را برای گرفتن آخرین تغییرات بزنید، می‌توانید این کدها رو داخل پروژه داشته باشید.

برنامه را اجرا کنید و در متد Login، یک Break point بگذارید. سپس برنامه را اجرا کنید. User Name و Password را پر کنید و بر روی دکمه لاگین بزنید. خواهید دید که متد لاگین اجرا می‌شود و User Name و Password با مقادیری که نوشته بودید، پر شده‌اند.

هنوز موارد زیادی برای آموزش باقی مانده، اما با این توضیحات می‌توانید در محیط توسعه‌ای که آماده کرده‌اید، فرم‌هایی ساده را پیاده سازی کنید و برایشان منطق‌هایی ساده را بنویسید و به برنامه بگویید که در ابتدای اجرا آن، صفحه را برای شما باز کند. در قسمت بعدی، به صورت عمیق‌تر وارد UI می‌شویم.

مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش سوم (پایانی)
در بخش پیشین  به بررسی جزئی‌تر ایجاد پایگاه داده و همچنین توسعه Custom Filter Attribute پرداختیم که وظیفه تایید صلاحیت کاربر جاری و بررسی دسترسی وی به API Method مورد نظر را بررسی می‌کرد. در این مقاله به این بحث می‌پردازیم که در Filter Attribute توسعه داده شده، قصد داریم یک سرویس Access Control ایجاد نماییم.
این سرویس وظیفه تمامی اعمال مربوط به نقش‌ها و دسترسی‌های کاربر را بر عهده خواهد داشت. این سرویس به صورت زیر تعریف می‌گردد:
public class AccessControlService
{
        private DbContext db;

        public AccessControlService()
        {
            db = new DbContext();
        }

        public IEnumerable<Permission> GetUserPermissions(string userId)
        {
            var userRoles = this.GetUserRoles(userId);
            var userPermissions = new List<Permission>();
            foreach (var userRole in userRoles)
            {
                foreach (var permission in userRole.Permissions)
                {
                    // prevent duplicates
                    if (!userPermissions.Contains(permission))
                        userPermissions.Add(permission);
                }
            }
            return userPermissions;
        }
        public IEnumerable<Role> GetUserRoles(string userId)
        {
            return db.Users.FirstOrDefault(x => x.UserId == userId).Roles.ToList();
        }

        public bool HasPermission(string userId, string area, string control)
        {
            var found = false;
            var userPermissions = this.GetUserPermissions(userId);
            var permission = userPermissions.FirstOrDefault(x => x.Area == area && x.Control == control);
            if (permission != null)
                found = true;
            return found;
        }
{
همانطور که ملاحظه می‌کنید، ما سه متد GetUserPermissions، GetUserRoles و HasPermission را توسعه داده‌ایم. حال اینکه بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را نیز به این سرویس اضافه نمایید. متد اول، وظیفه‌ی واکشی تمامی permissionهای کاربر را عهده دار می‌باشد. متد GetUserRoles نیز تمامی نقش‌های کاربر را در سیستم، بازمی‌گرداند و در نهایت متد سوم، همان متدی است که ما در Filterattribute از آن استفاده کرد‌ه‌ایم. این متد با دریافت پارامترها و بازگردانی یک مقدار درست یا نادرست، تعیین می‌کند که کاربر جاری به آن محدوده دسترسی دارد یا خیر.
تمامی حداقل‌هایی که برای نگارش سمت سرور نیاز بود، به پایان رسید. حال به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این سطوح دسترسی را با سمت کاربر همگام نماییم. به طوری که به عنوان مثال اگر کاربری حق دسترسی به ویرایش مطالب یک سایت را ندارد، دکمه مورد نظر که او را به آن صفحه هدایت می‌کند نیز نباید به وی نشان داده شود. سناریویی که ما برای این کار در نظر گرفته‌ایم، به این گونه می‌باشد که در هنگام ورود کاربر، لیستی از تمامی دسترسی‌های او به صورت JSON به سمت کلاینت ارسال می‌گردد. حال وظیفه مدیریت نمایش یا عدم نمایش المان‌های صفحه، بر عهده زبان سمت کلاینت، یعنی AngularJs خواهد بود. بنابراین در ابتدایی‌ترین حالت، ما نیاز به یک کنترلر و متد Web API داریم تا لیست دسترسی‌های کاربر را بازگرداند. این کنترلر در حال حاضر شامل یک متد است. اما بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را به کنترلر اضافه نمایید.
    [RoutePrefix("َAuth/permissions")]
    public class PermissionsController : ApiController
    {
        private AccessControlService _AccessControlService = null;
        public PermissionsController()
        {
            _AccessControlService = new AccessControlService();
        }

        [Route("GetUserPermissions")]
        public async Task<IHttpActionResult> GetUserPermissions()
        {
            if (!User.Identity.IsAuthenticated)
            {
                return Unauthorized();
            }
            return Ok(_AccessControlService.GetPermissions(User.Identity.GetCurrentUserId()));
        }        
    }
در متد فوق ما از متد سرویس Access Control که لیست تمامی permissionهای کاربر را باز می‌گرداند، کمک گرفتیم. متد GetUserPermissions پس از ورود کاربر توسط کلاینت فراخوانی می‌گردد و لیست تمامی دسترسی‌ها در سمت کلاینت، در rootScope انگیولار ذخیره سازی می‌گردد. حال نوبت به آن رسیده که به بررسی عملیات سمت کلاینت بپردازیم.

توسعه سرویس‌ها و فرآیندهای سمت وب کلاینت AngularJS

در ابتدا در سمت کلاینت نیاز به سرویسی داریم که دسترسی‌های سمت سرور را دریافت نماید. از این رو ما نام این سرویس را permissionService می‌نامیم.
'use strict';
angular.module('App').factory('permissionService', ['$http', '$q', function ($http, $q) {

    var _getUserPermissions = function () {
        return $http.get(serviceBaseUrl + '/api/permissions/GetUserPermissions/');
    }

    var _isAuthorize = function (area, control) {
        return _.some($scope.permissions, { 'area': area, 'control': control });
    }

    return {
        getUserPermissions: _getUserPermissions,
        isAuthorize: _isAuthorize
    };
}]);
اگر بخواهیم مختصری درباره‌ی این سرویس صحبت کنیم، متد اول که یک دستور GET ساده است و لیست دسترسی‌ها را از PermissionController دریافت می‌کند. متد بعدی که در آینده بیشتر با آن آشنا می‌شویم، عملیات تایید صلاحیت کاربر را به ناحیه مورد نظر، انجام می‌دهد (همان مثال دسترسی به دکمه ویرایش مطلب در یک صفحه). در این متد برای جستجوی لیست permissions از کتابخانه‌ای با نام Lodash کمک گرفته‌ایم. این کتابخانه کاری شبیه به دستورات Linq را در کالکشن‌ها و آرایه‌های جاوااسکریپتی، انجام می‌دهد. متد some یک مقدار درست یا نادرست را بازمی‌گرداند. بازگردانی مقدار درست، به این معنی است که کاربر به ناحیه‌ی مورد نظر اجازه‌ی دسترسی را خواهد داشت.
حال باید متد‌های این سرویس را در کنترلر لاگین فراخوانی نماییم. در این مرحله ما از rootScope dependency استفاده می‌کنیم. برای نحوه‌ی عملکرد rootScope میتوانید به مقاله‌ای در این زمینه در وب سایت toddomotto مراجعه کنید. در این مقاله ویژگی‌ها و اختلاف‌های scope و rootScope به تفصیل بیان شده است. مقاله‌ای دیگر در همین زمینه نوشته شده است که در انتهای مقاله به بررسی چند نکته در مورد کدهای مشترک پرداخته شده‌است. تکه کد زیر، متد login را نمایش می‌دهد که در loginController قرار گرفته است و ما در آن از نوشتن کل بلاک loginController چشم پوشی کرده‌ایم. متد savePermissions تنها یک کار را انجام می‌دهد و آن هم این است که در ابتدا، به سرویس permissionService متصل شده و تمامی دسترسی‌ها را واکشی می‌نماید و پس از آن، آنها را درون rootScope قرار می‌دهد تا در تمامی کنترلرها قابل دسترسی باشد.
    $scope.login = function () {
        authService.login($scope.loginData).then(function (response) {
            savePermissions();
            $location.path('/userPanel');
        },
         function (err) {
             $scope.message = err.error_description;
         });
    };

    var savePermissions = function () {
        permissionService.getUserPermissions().then(function (response) {
            $rootScope.permissions = response.data;
        },
        function (err) {
        });
    }
}

   حال تمامی اطلاعات دسترسی، در سمت کلاینت نیز قابل دسترسی می‌باشد. تنها کاری که نیاز است، broadCast کردن متد isAuthorize است که آن هم باید در rootScope قرار بگیرد. ما برای این انتساب یک راهکار را ارائه کرده‌ایم. معماری سیستم کلاینت به این صورت است که تمامی کنترلرها درون یک parentController قرار گرفته‌اند. از این رو می‌توان در parentController این انتساب (ایجاد دسترسی عمومی برایisAuthorize) صورت گیرد. برای این کار در parentController تغییرات زیر صورت می‌گیرد:
App.controller('parentController', ['$rootScope', '$scope', 'authService', 'permissionService', function ($rootScope, $scope, authService, permissionService) {
        $scope.authentication = authService.authentication;

        // isAuthorize Method
        $scope.isAuthorize = permissionService.isAuthorize();

        // rest of codes
}]);
در کد فوق ما isAuthorize را درون scope قرار داده‌ایم. دلیل آن هم این است که هر چه که در scope قرار بگیرد، تمامی کنترلر‌های child نیز به آن دسترسی خواهند داشت. البته ممکن است که این بهترین نوع پیاده سازی برای به اشتراک گذاری یک منبع نباشد.
 در گام بعدی کافیست المان‌های صفحه را بر اساس همین دسترسی‌ها فعال یا غیر فعال کنیم. برای این کار از دستور ng-if میتوان استفاده کرد. برای این کار به مثال زیر توجه کنید:
<div ng-controller="childController">
    <div ng-if="isAuthorize('articles', 'edit')" >
    <!-- the block that we want to not see unauthorize person -->
    </div>
</div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، تمامی المان‌ها را می‌توان با دستور ساده ng-if، از دید کاربران بدون صلاحیت، پنهان نمود. البته توجه داشته باشید که شما نمی‌توانید تنها به پنهان کردن این اطلاعات اکتفا کنید. بلکه باید تمامی متدهای کنترلرهای سمت سرور را هم با همین روش (فیلتر کردن با Filter Attribute) بررسی نمایید. به ازای هر درخواست کاربر باید بررسی شود که او به منبع مورد نظر دسترسی دارد یا خیر.
تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که طول عمر scope و rootScope چقدر است؟! برای پاسخ به این سوال باید بگوییم هر بار که صفحه refresh می‌شود، تمامی مقادیر scope و rootScope خالی می‌شوند. برای این کار هم یک راهکار خیلی ساده (و شاید کمی ناشیانه) در نظر گرفته شده‌است. میتوان بلاک مربوط به پر کردن rootScope.permissions را که در loginController نوشته شده بود، به درون parentController انتقال داد و آن را با استفاده از emit اجرا کرد و در حالت عادی، در هنگام refresh شدن صفحه نیز چون parentController در اولین لحظه اجرا می‌شود، میتوان تمامی مقادیر rootScope.permissions را دوباره از سمت سرور دریافت کرد.
مطالب
احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت دوم - سرویس اعتبارسنجی
در قسمت قبل، ساختار ابتدایی کلاینت Angular را تدارک دیدیم. در این قسمت قصد داریم سرویسی که زیر ساخت کامپوننت لاگین و عملیات ورود به سیستم را تامین می‌کند، تکمیل کنیم.


تعریف تزریق وابستگی تنظیمات برنامه

در مطلب «تزریق وابستگی‌ها فراتر از کلاس‌ها در برنامه‌های Angular» با روش تزریق ثوابت برنامه آشنا شدیم. در این مثال، برنامه‌ی کلاینت بر روی پورت 4200 اجرا می‌شود و برنامه‌ی سمت سرور وب، بر روی پورت 5000. به همین جهت نیاز است این آدرس پایه سمت سرور را در تمام قسمت‌های برنامه که با سرور کار می‌کنند، در دسترس داشته باشیم و روش مناسب برای پیاده سازی آن همان قسمت «تزریق تنظیمات برنامه توسط تامین کننده‌ی مقادیر» مطلب یاد شده‌است. به همین جهت فایل جدید src\app\core\services\app.config.ts را در پوشه‌ی core\services برنامه ایجاد می‌کنیم:
import { InjectionToken } from "@angular/core";

export let APP_CONFIG = new InjectionToken<string>("app.config");

export interface IAppConfig {
  apiEndpoint: string;
  loginPath: string;
  logoutPath: string;
  refreshTokenPath: string;
  accessTokenObjectKey: string;
  refreshTokenObjectKey: string;
}

export const AppConfig: IAppConfig = {
  apiEndpoint: "http://localhost:5000/api",
  loginPath: "account/login",
  logoutPath: "account/logout",
  refreshTokenPath: "account/RefreshToken",
  accessTokenObjectKey: "access_token",
  refreshTokenObjectKey: "refresh_token"
};
در اینجا APP_CONFIG یک توکن منحصربفرد است که از آن جهت یافتن مقدار AppConfig که از نوع اینترفیس IAppConfig تعریف شده‌است، در سراسر برنامه استفاده خواهیم کرد.
سپس تنظیمات ابتدایی تزریق وابستگی‌های IAppConfig را در فایل src\app\core\core.module.ts به صورت ذیل انجام می‌دهیم:
import { AppConfig, APP_CONFIG } from "./app.config";

@NgModule({
  providers: [
    { provide: APP_CONFIG, useValue: AppConfig }
  ]
})
export class CoreModule {}
اکنون هر سرویس و یا کامپوننتی در سراسر برنامه که نیاز به تنظیمات AppConfig را داشته باشد، کافی است با استفاده از ویژگی Inject(APP_CONFIG)@ آن‌را درخواست کند.


طراحی سرویس Auth

پس از لاگین باید بتوان به اطلاعات اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم، در تمام قسمت‌های برنامه دسترسی پیدا کرد. به همین جهت نیاز است این اطلاعات را در یک سرویس سراسری singleton قرار داد تا همواره یک وهله‌ی از آن در کل برنامه قابل استفاده باشد. مرسوم است این سرویس را AuthService بنامند. بنابراین محل قرارگیری این سرویس سراسری در پوشه‌ی Core\services و محل تعریف آن در قسمت providers آن خواهد بود. به همین جهت ابتدا ساختار این سرویس را با دستور ذیل ایجاد می‌کنیم:
 ng g s Core/services/Auth
با این خروجی:
   create src/app/Core/services/auth.service.ts (110 bytes)
و سپس تعریف آن‌را به مدخل providers ماژول Core اضافه می‌کنیم:
import { AuthService } from "./services/auth.service";

@NgModule({
  providers: [
    // global singleton services of the whole app will be listed here.
    BrowserStorageService,
    AuthService,
    { provide: APP_CONFIG, useValue: AppConfig }
  ]
})
export class CoreModule {}

در ادامه به تکمیل AuthService خواهیم پرداخت و قسمت‌های مختلف آن‌را مرور می‌کنیم.


اطلاع رسانی به کامپوننت Header در مورد وضعیت لاگین

در مطلب «صدور رخدادها از سرویس‌ها به کامپوننت‌ها در برنامه‌های Angular» با نحوه‌ی کار با BehaviorSubject آشنا شدیم. در اینجا می‌خواهیم توسط آن، پس از لاگین موفق، وضعیت لاگین را به کامپوننت هدر صادر کنیم، تا لینک لاگین را مخفی کرده و لینک خروج از سیستم را نمایش دهد:
import { BehaviorSubject } from "rxjs/BehaviorSubject";

@Injectable()
export class AuthService {

  private authStatusSource = new BehaviorSubject<boolean>(false);
  authStatus$ = this.authStatusSource.asObservable();

  constructor() {
    this.updateStatusOnPageRefresh();
  }

  private updateStatusOnPageRefresh(): void {
    this.authStatusSource.next(this.isLoggedIn());
  }
اکنون تمام کامپوننت‌های برنامه می‌توانند مشترک $authStatus شده و همواره آخرین وضعیت لاگین را دریافت کنند و نسبت به تغییرات آن عکس العمل نشان دهند (برای مثال قسمتی را نمایش دهند و یا قسمتی را مخفی کنند).
در اینجا در سازنده‌ی کلاس، بر اساس خروجی متد وضعیت لاگین شخص، برای اولین بار، متد next این BehaviorSubject فراخوانی می‌شود. علت قرار دادن این متد در سازنده‌ی کلاس سرویس، عکس العمل نشان دادن به refresh کامل صفحه، توسط کاربر است و یا عکس العمل نشان دادن به وضعیت به‌خاطر سپاری کلمه‌ی عبور، در اولین بار مشاهده‌ی سایت و برنامه. در این حالت متد isLoggedIn، کش مرورگر را بررسی کرده و با واکشی توکن‌ها و اعتبارسنجی آن‌ها، گزارش وضعیت لاگین را ارائه می‌دهد. پس از آن، خروجی آن (true/false) به مشترکین اطلاع رسانی می‌شود.
در ادامه، متد next این  BehaviorSubject را در متدهای login و logout نیز فراخوانی خواهیم کرد.


تدارک ذخیره سازی توکن‌ها در کش مرورگر

از طرف سرور، دو نوع توکن access_token و refresh_token را دریافت می‌کنیم. به همین جهت یک enum را جهت مشخص سازی آن‌ها تعریف خواهیم کرد:
export enum AuthTokenType {
   AccessToken,
   RefreshToken
}
سپس باید این توکن‌ها را پس از لاگین موفق در کش مرورگر ذخیره کنیم که با مقدمات آن در مطلب «ذخیره سازی اطلاعات در مرورگر توسط برنامه‌های Angular» پیشتر آشنا شدیم. از همان سرویس BrowserStorageService مطلب یاد شده، در اینجا نیز استفاده خواهیم کرد:
import { BrowserStorageService } from "./browser-storage.service";

export enum AuthTokenType {
  AccessToken,
  RefreshToken
}

@Injectable()
export class AuthService {

  private rememberMeToken = "rememberMe_token";

  constructor(private browserStorageService: BrowserStorageService) {  }

  rememberMe(): boolean {
    return this.browserStorageService.getLocal(this.rememberMeToken) === true;
  }

  getRawAuthToken(tokenType: AuthTokenType): string {
    if (this.rememberMe()) {
      return this.browserStorageService.getLocal(AuthTokenType[tokenType]);
    } else {
      return this.browserStorageService.getSession(AuthTokenType[tokenType]);
    }
  }

  deleteAuthTokens() {
    if (this.rememberMe()) {
      this.browserStorageService.removeLocal(AuthTokenType[AuthTokenType.AccessToken]);
      this.browserStorageService.removeLocal(AuthTokenType[AuthTokenType.RefreshToken]);
    } else {
      this.browserStorageService.removeSession(AuthTokenType[AuthTokenType.AccessToken]);
      this.browserStorageService.removeSession(AuthTokenType[AuthTokenType.RefreshToken]);
    }
    this.browserStorageService.removeLocal(this.rememberMeToken);
  }

  private setLoginSession(response: any): void {
    this.setToken(AuthTokenType.AccessToken, response[this.appConfig.accessTokenObjectKey]);
    this.setToken(AuthTokenType.RefreshToken, response[this.appConfig.refreshTokenObjectKey]);
  }

  private setToken(tokenType: AuthTokenType, tokenValue: string): void {
    if (this.rememberMe()) {
      this.browserStorageService.setLocal(AuthTokenType[tokenType], tokenValue);
    } else {
      this.browserStorageService.setSession(AuthTokenType[tokenType], tokenValue);
    }
  }
}
ابتدا سرویس BrowserStorageService به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است و سپس نیاز است بر اساس گزینه‌ی «به‌خاطر سپاری کلمه‌ی عبور»، نسبت به انتخاب محل ذخیره سازی توکن‌ها اقدام کنیم. اگر گزینه‌ی rememberMe توسط کاربر در حین لاگین انتخاب شود، از local storage ماندگار و اگر خیر، از session storage فرار مرورگر برای ذخیره سازی توکن‌ها و سایر اطلاعات مرتبط استفاده خواهیم کرد.


- متد rememberMe مشخص می‌کند که آیا وضعیت به‌خاطر سپاری کلمه‌ی عبور توسط کاربر انتخاب شده‌است یا خیر؟ این مقدار را نیز در local storage ماندگار ذخیره می‌کنیم تا در صورت بستن مرورگر و مراجعه‌ی مجدد به آن، در دسترس باشد و به صورت خودکار پاک نشود.
- متد setToken، بر اساس وضعیت rememberMe، مقادیر توکن‌های دریافتی از سرور را در local storage و یا session storage ذخیره می‌کند.
- متد getRawAuthToken بر اساس یکی از مقادیر enum ارسالی به آن، مقدار خام access_token و یا refresh_token ذخیره شده را بازگشت می‌دهد.
- متد deleteAuthTokens جهت حذف تمام توکن‌های ذخیره شده‌ی توسط برنامه استفاده خواهد شد. نمونه‌ی کاربرد آن در متد logout است.
- متد setLoginSession پس از لاگین موفق فراخوانی می‌شود. کار آن ذخیره سازی توکن‌های دریافتی از سرور است. فرض آن نیز بر این است که خروجی json از طرف سرور، توکن‌ها را با کلیدهایی دقیقا مساوی access_token و refresh_token بازگشت می‌دهد:
 {"access_token":"...","refresh_token":"..."}
اگر این کلیدها در برنامه‌ی شما نام دیگری را دارند، محل تغییر آن‌ها در فایل app.config.ts است.


تکمیل متد ورود به سیستم

در صفحه‌ی لاگین، کاربر نام کاربری، کلمه‌ی عبور و همچنین گزینه‌ی «به‌خاطر سپاری ورود» را باید تکمیل کند. به همین جهت اینترفیسی را برای این کار به نام Credentials در محل src\app\core\models\credentials.ts ایجاد می‌کنیم:
export interface Credentials {
   username: string;
   password: string;
   rememberMe: boolean;
}
پس از آن در متد لاگین از این اطلاعات جهت دریافت توکن‌های دسترسی و به روز رسانی، استفاده خواهیم کرد:
@Injectable()
export class AuthService {
  constructor(
    @Inject(APP_CONFIG) private appConfig: IAppConfig,
    private http: HttpClient,
    private browserStorageService: BrowserStorageService   
  ) {
    this.updateStatusOnPageRefresh();
  }

  login(credentials: Credentials): Observable<boolean> {
    const headers = new HttpHeaders({ "Content-Type": "application/json" });
    return this.http
      .post(`${this.appConfig.apiEndpoint}/${this.appConfig.loginPath}`, credentials, { headers: headers })
      .map((response: any) => {
        this.browserStorageService.setLocal(this.rememberMeToken, credentials.rememberMe);
        if (!response) {
          this.authStatusSource.next(false);
          return false;
        }
        this.setLoginSession(response);
        this.authStatusSource.next(true);
        return true;
      })
      .catch((error: HttpErrorResponse) => Observable.throw(error));
  }
}
متد login یک Observable از نوع boolean را بازگشت می‌دهد. به این ترتیب می‌توان مشترک آن شد و در صورت دریافت true یا اعلام لاگین موفق، کاربر را به صفحه‌ای مشخص هدایت کرد.
در اینجا نیاز است اطلاعات شیء Credentials را به مسیر http://localhost:5000/api/account/login ارسال کنیم. به همین جهت نیاز به سرویس IAppConfig تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس وجود دارد تا با دسترسی به this.appConfig.apiEndpoint، مسیر تنظیم شده‌ی در فایل src\app\core\services\app.config.ts را دریافت کنیم.
پس از لاگین موفق:
- ابتدا وضعیت rememberMe انتخاب شده‌ی توسط کاربر را در local storage مرورگر جهت مراجعات آتی ذخیره می‌کنیم.
- سپس متد setLoginSession، توکن‌های دریافتی از شیء response را بر اساس وضعیت rememberMe در local storage ماندگار و یا session storage فرار، ذخیره می‌کند.
- در آخر با فراخوانی متد next مربوط به authStatusSource با پارامتر true، به تمام کامپوننت‌های مشترک به این سرویس اعلام می‌کنیم که وضعیت لاگین موفق بوده‌است و اکنون می‌توانید نسبت به آن عکس العمل نشان دهید.


تکمیل متد خروج از سیستم

کار خروج، با فراخوانی متد logout صورت می‌گیرد:
@Injectable()
export class AuthService {

  constructor(
    @Inject(APP_CONFIG) private appConfig: IAppConfig,
    private http: HttpClient,
    private router: Router
  ) {
    this.updateStatusOnPageRefresh();
  }

  logout(navigateToHome: boolean): void {
    this.http
      .get(`${this.appConfig.apiEndpoint}/${this.appConfig.logoutPath}`)
      .finally(() => {
        this.deleteAuthTokens();
        this.unscheduleRefreshToken();
        this.authStatusSource.next(false);
        if (navigateToHome) {
          this.router.navigate(["/"]);
        }
      })
      .map(response => response || {})
      .catch((error: HttpErrorResponse) => Observable.throw(error))
      .subscribe(result => {
        console.log("logout", result);
      });
  }
}
در اینجا در ابتدا متد logout سمت سرور که در مسیر http://localhost:5000/api/account/logout قرار دارد فراخوانی می‌شود. پس از آن در پایان کار در متد finally (چه عملیات فراخوانی logout سمت سرور موفق باشد یا خیر)، ابتدا توسط متد deleteAuthTokens تمام توکن‌ها و اطلاعات ذخیره شده‌ی در مرورگر حذف می‌شوند. در ادامه با فراخوانی متد next مربوط به authStatusSource با مقدار false، به تمام مشترکین سرویس جاری اعلام می‌کنیم که اکنون وقت عکس العمل نشان دادن به خروجی سیستم و به روز رسانی رابط کاربری است. همچنین اگر پارامتر navigateToHome نیز مقدار دهی شده بود، کاربر را به صفحه‌ی اصلی برنامه هدایت می‌کنیم.


اعتبارسنجی وضعیت لاگین و توکن‌های ذخیره شده‌ی در مرورگر

برای اعتبارسنجی access token دریافتی از طرف سرور، نیاز به بسته‌ی jwt-decode است. به همین جهت دستور ذیل را در خط فرمان صادر کنید تا بسته‌ی آن به پروژه اضافه شود:
 > npm install jwt-decode --save
در ادامه برای استفاده‌ی از آن، ابتدا بسته‌ی آن‌را import می‌کنیم:
 import * as jwt_decode from "jwt-decode";
و سپس توسط متد jwt_decode آن می‌توان به اصل اطلاعات توکن دریافتی از طرف سرور، دسترسی یافت:
  getDecodedAccessToken(): any {
    return jwt_decode(this.getRawAuthToken(AuthTokenType.AccessToken));
  }
این توکن خام، پس از decode، یک چنین فرمت نمونه‌ای را دارد که در آن، شماره‌ی کاربری (nameidentifier)، نام کاربری (name)، نام نمایشی کاربر (DisplayName)، نقش‌های او (قسمت role) و اطلاعات تاریخ انقضای توکن (خاصیت exp)، مشخص هستند:
{
  "jti": "d1272eb5-1061-45bd-9209-3ccbc6ddcf0a",
  "iss": "http://localhost/",
  "iat": 1513070340,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier": "1",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "Vahid",
  "DisplayName": "وحید",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/serialnumber": "709b64868a1d4d108ee58369f5c3c1f3",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/userdata": "1",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": [
    "Admin",
    "User"
  ],
  "nbf": 1513070340,
  "exp": 1513070460,
  "aud": "Any"
}
برای مثال اگر خواستیم به خاصیت DisplayName این شیء decode شده دسترسی پیدا کنیم، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
  getDisplayName(): string {
    return this.getDecodedAccessToken().DisplayName;
  }
و یا خاصیت exp آن، بیانگر تاریخ انقضای توکن است. برای تبدیل آن به نوع Date، ابتدا باید به این خاصیت در توکن decode شده دسترسی یافت و سپس توسط متد setUTCSeconds آن‌را تبدیل به نوع Date کرد:
  getAccessTokenExpirationDateUtc(): Date {
    const decoded = this.getDecodedAccessToken();
    if (decoded.exp === undefined) {
      return null;
    }
    const date = new Date(0); // The 0 sets the date to the epoch
    date.setUTCSeconds(decoded.exp);
    return date;
  }
اکنون که به این تاریخ انقضای توکن دسترسی یافتیم، می‌توان از آن جهت تعیین اعتبار توکن ذخیره شده‌ی در مرورگر، استفاده کرد:
  isAccessTokenTokenExpired(): boolean {
    const expirationDateUtc = this.getAccessTokenExpirationDateUtc();
    if (!expirationDateUtc) {
      return true;
    }
    return !(expirationDateUtc.valueOf() > new Date().valueOf());
  }
و در آخر متد isLoggedIn که وضعیت لاگین بودن کاربر جاری را مشخص می‌کند، به صورت ذیل تعریف می‌شود:
  isLoggedIn(): boolean {
    const accessToken = this.getRawAuthToken(AuthTokenType.AccessToken);
    const refreshToken = this.getRawAuthToken(AuthTokenType.RefreshToken);
    const hasTokens = !this.isEmptyString(accessToken) && !this.isEmptyString(refreshToken);
    return hasTokens && !this.isAccessTokenTokenExpired();
  }

  private isEmptyString(value: string): boolean {
    return !value || 0 === value.length;
  }
ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا توکن‌های درخواست شده‌ی از کش مرورگر، وجود خارجی دارند یا خیر؟ پس از آن تاریخ انقضای access token را نیز بررسی می‌کنیم. تا همین اندازه جهت تعیین اعتبار این توکن‌ها در سمت کاربر کفایت می‌کنند. در سمت سرور نیز این توکن‌ها به صورت خودکار توسط برنامه تعیین اعتبار شده و امضای دیجیتال آن‌ها بررسی می‌شوند.

در قسمت بعد، از این سرویس اعتبارسنجی تکمیل شده جهت ورود به سیستم و تکمیل کامپوننت header استفاده خواهیم کرد.


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.AngularClient وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o، برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد (و یا همان اجرای فایل ng-serve.bat). همچنین باید به پوشه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp نیز مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید، تا توکن سرور برنامه نیز فعال شود.
مطالب
کاهش پیچیدگی؛ قسمت اول: الگوی مورد خاص (Special Case Pattern)
مهمترین دستاورد  الگوی شیء نال ( Null Object Pattern ) این است که جریان کنترل (branch ) برای شاخه مثبت و منفی یکسان است و هیچگونه انشعاب شرطی بر اساس آزمون‌های null وجود ندارد. شی‌ءهای حقیقی دارای یک سری از رفتار‌ها هستند؛ ولی Null Object معمولا هیچ کاری را انجام نمی‌دهد. 

Null Object دارای هیچگونه اطلاعاتی نیست. اگر ما یک برنامه تجارت داشتیم که در آن درخواست خرید، Null Object را برگرداند، در واقع تمام سر نخ‌هایی را که چرا عملیات با شکست مواجه شد‌ه‌است، کنار می‌گذاریم. آیا این مبلغ در حساب کاربری کاربر کافی نیست و یا آیا آیتمی موجود نیست؟ 

در این مقاله حالت‌هایی را که الگوی طراحی Null Object، قادر به تشخیص آنها نیست را به وسیله الگوی طراحی Special case رفع می‌کنیم.


 الگوی طراحی Special Case 

گاهی از اوقات پیش خواهد آمد که ما تسلیم شده و شیءای را برمی‌گردانیم که خودش نشان دهنده خطاست. اما همه شکست‌ها یکسان نیستند. در ابتدا، کاربر ممکن است واجد شرایط انجام خرید نباشد. اما اگر واجد شرایط باشد، آیتم مورد نظر ممکن است در انبار نباشد. در صورت موجود بودن در انبار، حساب کاربر ممکن است مبلغ کافی نداشته باشد.

بجای برگشت دادن شیء Null در تمام این موارد، ما می‌توانیم نتیجه را اصلاح کنیم و اساسا هر بار یک شیء مختلف را بازگردانیم. اینها هنوز هم نوعی از اشیاء Null هستند؛ ولی اینبار دارای معانی هستند. یکی از انها برای «حساب کاربری ناکافی» است، یکی دیگر برای «سایت در دست تعمیر و نگهداری» است و یا یکی دیگر از آنها «موجود نبودن در انبار» خواهد بود. 

چنین اشیائی به موارد خاص ( Special Case ) اشاره می‌کنند. ما می‌توانیم اشیاء مورد خاص ( Special Case ) را به عنوان نتایج واقعی عملیات بسازیم. فقط اگر تمام بررسی‌های کسب و کار به پایان برسند و عملیات موفقیت آمیز باشد، آنگاه شیء واقعی نتیجه را باز می‌گردانیم.


نمونه‌ای از پیاده سازی موارد خاص

این بخشی از رابط کاربری است که توسط سرویس‌های برنامه کاربردی اجرا می‌شود:

public interface IApplicationServices
{
    ...
    IReceiptViewModel LoggedInUserPurchase(string itemName);
}

لایه نمایش انتظار دارد که لایه نرم افزار یک ویو مدل به خصوصی را برای آن تولید کند. در حال حاضر ما یک سناریوی موفقیت آمیز را داریم که در آن ویو مدل شامل اطلاعات واقعی از خرید است و چندین سناریوی شکست. 

 اگرعملیات خرید با هر کدام از شرایط زیر مواجه شود به شکست می‌انجامد:

       1)  سایت در دست تعمیر و نگهداری باشد.

       2)  کاربر ثبت نشده و یا فعال نیست.

       3) آیتمی موجود نیست و یا وجود ندارد.

       4)  موجودی کاربر کم باشد.

 برای هر یک از این موارد یک کلاس خاص را ایجاد می‌کنیم که رابط کاربری IReceiptViewModel را پیاده سازی خواهد کرد. 
public class DownForMaintenance: IReceiptViewModel
{
}
این ویو مدل نشان دهنده این می‌باشد که سایت در دست تعمیر و نگهداری است. در حال حاضر هیچ اطلاعات اضافی همراه آن نیست؛ اما بعدها می‌توانیم بعضی از ویژگی‌های آن را اضافه کنیم. برای مثال زمان برآورد که سایت چه زمانی دوباره باز می‌شود. 
public class InvalidUser: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }

    public InvalidUser(string userName)
    {
        this.UserName = userName;
    }
}
این کلاس برای مواقعی که کاربر وجود نداشته باشد و یا غیر فعال باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. اینبار شیء مورد خاص (Special case) دارای اطلاعات اضافی مانند نام کاربری که خرید آن شکست خورده است، می‌باشد. 
توجه داشته باشید موارد خاص InvalidUser زمانی تولید می‌شوند که حالت DownForMaintenance را با موفقیت گذرانده باشیم. این دقیقا همان لحظه‌ای است که برنامه ما می‌داند کاربر وارد سیستم شده‌است. 
این قاعده کلی در الگوی طراحی مورد خاص ( Special case ) است. همانطور که از طریق منطق دامنه ( Domain Logic ) پیشرفت می‌کنید، اطلاعات بیشتری جمع آوری می‌شود که هر کدام از آنها برای تولید یک مورد مورد خاص با ارزش‌تر، مورد استفاده قرار می‌گیرند.
public class OutOfStock: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }
    public string ItemName { get; private set; }

    public OutOfStock(string userName, string itemName)
    {
        this.UserName = userName;
        this.ItemName = itemName;
    }
}
این ویو مدل نشان دهنده این است که آیتمی موجود نیست. اینبار ما نام کاربری و نام آیتم (معتبر) را می‌دانیم. این شیء شامل اطلاعاتی است که آیتم مشخص شده توسط کاربر ثبت شده موجود در انبار موجود نیست. 
public class InsufficientFunds: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }
    public decimal Amount { get; private set; }
    public string ItemName { get; private set; }

    public InsufficientFunds(string userName, decimal amount, string itemName)
    {
        this.UserName = userName;
        this.Amount = amount;
        this.ItemName = itemName;
    }
}
در نهایت، این مدل اطلاعاتی را ارائه می‌دهد که کاربری خاص، موجودی کافی برای پرداخت اقلام درخواستی را ندارد. بازگشت یک مورد خاص ( Special case) بجای Null Object ساده که حاوی اطلاعات اضافی نیست، به ما اجازه می‌دهد که اطلاعات قابل تامل‌تری را به کاربر بازگشت دهیم.

مثال استفاده از موارد خاص ( Special case)
با این حال ما تعدادی از کلاس‌های مورد خاص را پیاده سازی کرده‌ایم که هر کدام برای سناریوهای منفی در برنامه است. در هر موردی که ما شیء null یا Null را استفاده می‌کردیم وآن را بازگشت می‌دادیم، اکنون دیگر فقط مورد خاص را ایجاد و باز می‌گردانیم.
public class ApplicationServices: IApplicationServices
{
    ...
    public IReceiptViewModel LoggedInUserPurchase(string itemName)
    {
        if (IsDownForMaintenance())
            return new DownForMaintenance();
        return this.domain.Purchase(Session.LoggedInUserName, itemName);
    }

    private bool IsDownForMaintenance()
    {
        return File.Exists("maintenance.lock");
    }
}
این پیاده سازی سرویس نرم افزاری است که می‌تواند برای موارد تعمیر و نگهداری در مواردی که برنامه در دست نیست، بازگرداننده شود. در غیر این صورت سرویس برنامه، سرویس  دامین را فراخوانی کرده و شیءای را که آنجا تولید می‌شود، بازگشت می‌دهد. 
در داخل سرویس دامنه، مسائل ممکن است بسیار پیچیده‌تر باشند که در اینجا پیاده سازی شده است:
public class DomainServices: IDomainServices
{
    public IReceiptViewModel Purchase(string userName, string itemName)
    {
        User user = this.userRepository.Find(userName);
        if (user == null)
            return new InvalidUser(userName);

        Account account = this.accountRepository.FindByUser(user);
        return this.Purchase(user, account, itemName);
    }

    private IReceiptViewModel Purchase(User user, Account account, string itemName)
    {
        Product item = this.productRepository.Find(itemName);
        if (item == null)
            return new OutOfStock(user.UserName, itemName);

        ReceiptDto receipt = user.Purchase(item);
        MoneyTransaction transaction = account.Withdraw(receipt.Price);
        if (transaction == null)
            return new InsufficientFunds(user.UserName, receipt.Price, itemName);

        return receipt;
    }
}
در این مورد، اگر در سرویس‌های دامنه، چیزی اشتباه برآورده شود، موارد خاصی را باز می‌گردانند. فقط در پایان اجرا، اگر همه چیز خوب پیش رود، سرویس دامنه یک شیء واقعی را بازگشت خواهد داد.
به این ترتیب زمانیکه کاربر درخواست خریدی را می‌کند، خدمات برنامه و دامنه، اطلاعات و اتفاقات لازم را به لایه نمایش ارسال می‌کنند. اگر خرید با خطا رو به رو شد، لایه نمایش یک شیء را که حاوی تمام داده‌های موجود در مورد دلایل شکست است، دریافت می‌کند. اگر خرید با موفقیت باشد، لایه نمایش یک شیء را دریافت خواهد کرد که قادر به نمایش آن به کاربر خواهد بود.

نتیجه گیری
الگوی طراحی مورد خاص، مکمل ایده الگوی Null Object است. در بسیاری از موارد، Null Object واقعا قابل اجرا نیست؛ زیرا اطلاعاتی را درباره آنکه چرا هیچ خاصیت خاصی تولید نمی‌شود، ارائه نمی‌دهد. special case شیء خاصی است که اطلاعات بیشتری را ارائه می‌دهد.
نتیجه این پیچیدگی در کد این است که تماس گیرنده مجبور به انجام if-then-else بر اساس اینکه آیا شیء null یا غیر null است، دیگر نیست. رفرنس‌ها همیشه غیر Null خواهند بود. تنها تفاوت قابل ملاحظه‌ای که بین الگوهای Null Object و Special case وجود دارد این است که الگوی خاص ( Special Case) رفتارهای پیچیده‌تری را از خود نشان می‌دهد. از این رو، الگوی مورد خاص را می‌توان به سناریوهای پیچیده‌تری اعمال کرد که تماس گیرنده را از منطق if-then-else محافظت می‌کند. 
مطالب
آناتومی یک گزارش خطای خوب
به مشکلی در برنامه‌ای برخورده‌اید؟ کتابخانه‌ای کار نمی‌کند؟ خطایی را دریافت کرده‌اید؟ برنامه کامپایل نمی‌شود؟ برنامه آنطور که مدنظر شما است رفتار نمی‌کند؟ برای طرح این مسایل، صرف عنوان کردن «برنامه کار نمی‌کنه» یا «خطا می‌ده» منزلت خودتان را تا حد یک کاربر عادی تازه کار تنزل داده‌اید. در ادامه ساختار یک گزارش خطای خوب را بررسی خواهیم کرد، تا شما را سریعتر به مقصودتان برساند و همچنین کار پیگیری برنامه نویس یا برنامه نویس‌های مسئول را نیز مقداری ساده‌تر کند.


کارهای لازم پیش از طرح سؤال
- سعی کنید انجمن‌های مرتبط را یکبار بررسی و جستجو کنید.
- عین خطای دریافتی را در گوگل جستجو کنید. اگر از برنامه‌ها یا کتابخانه‌های معروف و متداول استفاده می‌کنید، یکی از مزیت‌های مهم کار با آن‌ها، «تنها نبودن» است! یقین داشته باشید خطایی را که دریافت کرده‌اید پیشتر توسط ده‌ها نفر دیگر در سایت‌های مختلف مطرح شده‌اند و بالاخره با بررسی آن‌ها می‌توان به پاسخ رسید.
- شاید راهنمای برنامه در این مورد خاص مطلبی را عنوان کرده است.

و ... به صورت خلاصه باید بتوانید به این سؤال پاسخ دهید: «خودت چکار کردی؟». حداقل نشان دهید که فرد حاضر و آماده طلبی نیستید و پیشتر یک حداقل تقلایی را انجام داده‌اید.


کجا باید سؤال پرسید؟
- اگر به انجمنی برای طرح سؤال خود مراجعه کرده‌اید، حتما زیر شاخه صحیحی را انتخاب کنید تا سؤال شما بسته نشود یا کلا حذف نگردد. برای مثال سؤال ASP.NET را در بخش سی‌شارپ نپرسید یا برعکس یا اگر سایتی مقاله‌ای را منتشر کرده، ذیل آن در مورد نحوه بک آپ گرفتن از اکانت توئیتر خود سؤال نپرسید!
- اگر پاسخی را دریافت کردید، ادامه بحث را ذیل همان مطلب پیگیری کنید و مجددا مطلب جدیدی را ایجاد نکنید.
- اگر تا نیم ساعت بعد جوابی را دریافت نکردید، کل بخش‌های یک سایت را با ارسال پیام خود اسپم نکنید. یکبار ارسال یک سؤال کافی است. اکثر این سایت‌ها حالت یک «چت آفلاین» را دارند. به این معنا که ابتدا پیغام خود را می‌گذارید، اگر مدتی بعد (ممکن است چند ساعت بعد) شخصی آن‌را مشاهده کرد و قادر به پاسخ دهی بود، به شما کمک خواهد کرد. بنابراین اگر سریعا به جواب نرسیدید، نه کل سایت را اسپم کنید و نه ... شروع به رفتارهای ناشایست کنید. اینکار با فریاد کشیدن وسط یک جمع تفاوتی ندارد. اشخاص مرتبط همواره آنلاین نیستند؛ ضمنا ممکن است واقعا پاسخی برای یک سؤال نداشته باشند. منصف باشید.
- از ایمیل‌های خصوصی افراد یا قسمت پیام‌های خصوصی سایت‌ها برای ارسال سؤالات شخصی استفاده نکنید. ایمیل خصوصی، مخصوص کارهای شخصی است. قسمت پیام‌های خصوصی یک سایت عموما مخصوص رسیدگی به مشکلات کاربری است. این تصور را نداشته باشید که اشخاص مشاور شخصی رایگان پروژه‌های تجاری شما هستند.
- بهترین محل برای پرسیدن سؤالات مرتبط با یک پروژه خاص، mailing list یا انجمن گفتگو و یا issue tracker آن پروژه است. وقت خودتان را با ارسال خطاهای یک پروژه خاص، در یک انجمن عمومی و همه منظوره تلف نکنید. کمی جستجو کنید که سایت اصلی پروژه کجا است. بعد دقت کنید آیا جایی برای پرسش و پاسخ دارد یا خیر. اکثر پروژه‌های خوب، مکانی را جهت جمع آوری بازخوردهای پروژه خود، اختصاص می‌دهند.


چطور باید سؤال پرسید؟
سؤال فنی خوب پرسیدن هم یک هنر است؛ که تعدادی از مشخصه‌های مهم آن‌را در ذیل مرور خواهیم کرد:
- عنوان مناسبی را برای سؤال خود انتخاب کنید. «لطفا کمک کنید» یا «من مشکل دارم» یا «مشکل در پروژه»، عموما واکنش‌های تندی را به همراه دارند؛ و تا حد ارسال اسپم در یک سایت بی‌کیفیت تلقی می‌شوند. ضمن اینکه انتخاب عنوان‌های مناسب، جستجوهای بعدی را در سایت ساده می‌کنند و کمک بزرگی خواهند بود به افراد بعدی.
- محیطی را که خطا در آن رخ داده است، توضیح دهید. ذکر IIS تنها کافی نیست. کدام نگارش آن؟ در کدام ویندوز؟
برای مثال شماره نگارش کتابخانه یا نرم افزار مورد استفاده را ذکر کنید. شاید خطایی که گرفته‌اید در نگارش بعدی آن برطرف شده است.
ذکر شماره نگارش VS.NET یا شماره نگارش دات نت مورد استفاده، سیستم عامل و کلا توصیف محیط بروز خطا، عموما بسیار مفید هستند.
- حتما کل خطای دریافت شده را ارسال کنید. اگر در یک برنامه C خطایی حاصل شود، احتمالا شکلی مانند Error 0xABCD را دارد. اما استثناءهای دات نت به همراه stack trace و حتی شماره سطر خطای حاصل نیز هستند. همین مساله می‌تواند به خطایابی نهایی بسیار کمک کند.
- سؤال خود را طوری مطرح کنید که شخص مقابل بتواند آن‌را در کمترین زمان ممکن «باز تولید» کند. برای مثال ذکر خطای دریافتی بسیار خوب است. اگر داده‌ای که سبب بروز این خطا شده است را هم ارسال کنید، مفید‌تر خواهد بود؛ یا اگر دستور پاور شل خاصی در کنسول نیوگت خطا می‌دهد، صرفا عنوان نکنید که جواب نگرفته‌اید. چه دستوری را اجرا کرده‌اید؟ چه خطایی را دریافت کرده‌اید؟ ساختار پروژه شما چیست؟ آیا شخص مقابل می‌تواند بر اساس اطلاعاتی که ارائه دادید یک آزمایش شخصی را تدارک ببیند؟ آیا می‌تواند آن‌را با توضیحات شما مجددا تولید کند؟
زمان باز تولید خطا را هم مدنظر داشته باشید. برای مثال اگر بتوانید قطعه کدی را ارائه دهید که در کمترین زمان ممکن، صرفا با کپی و پیست آن در VS.NET قابل کامپایل باشد، بسیاری علاقمند به پاسخگویی به شما خواهند شد. در غیراینصورت آنچنان انتظار نداشته باشید که شخص پاسخ دهنده وقت زیادی را برای رسیدگی به جزئیات سؤال شما صرف کند؛ یا مدتی مشغول به تهیه یک مثال جدید بر مبنای توضیحات شما شود.
حجم کدهای ارسالی شما نیز در اینجا مهم هستند. کل پروژه خود را ارسال نکنید! سعی کنید یک مثال کوچک را که بتواند سریعا خطای مدنظر شما را بازتولید کند، ارسال کنید و نه بیشتر. همچنین کدهایی که برای اجرا نیاز به GUI نداشته باشند نیز در این حالت اولویت دارند.
و به صورت خلاصه، خودتان را بجای پاسخ دهنده قرار دهید. آیا با چند جمله‌ای که ارائه داده‌اید، می‌توان انتظار پاسخی را داشت یا خیر.
- ایمیل شخصی خود را در انتهای پیام ارسال نکنید. کسی اهمیتی نمی‌دهد! اگر سؤال شما پاسخی داشته باشد، همانجا دریافت خواهید کرد و نه در میل باکس شخصی.
- املاء و انشای متنی را که ارسال می‌کنید، یکبار بررسی کنید. اگر برای شما اهمیتی ندارد که چه کلمات و جمله بندی را باید بکار برد، برای شخص مقابل هم آنچنان اهمیتی نخواهد داشت که زیاد وقت صرف کند.
- از بکار بردن smileyهای بیش از حد یا قرار دادن تعداد علامت تعجب‌های بیش از حد خودداری کنید. این موارد عموما به مسخره کردن شخص مقابل تفسیر می‌شوند.
- در بدو امر فریاد نکشید که «باگ» پیدا کرده‌اید؛ خصوصا اگر به mailing list اختصاصی یک پروژه پیامی را ارسال می‌کنید. چون اگر مشکل شما واقعا باگ نباشد، بیشتر یک توهین تلقی خواهد شد و در دفعات بعدی پاسخ دادن به شما به صورت ضمنی مؤثر خواهند بود؛ یا جواب نمی‌گیرید و یا جدی گرفته نخواهید شد.  
- هدف از کاری را که مشغول به انجام آن بود‌ه‌اید را نیز ذکر کنید. ذکر خطای دریافتی بسیار مفید است اما اگر بتوانید یک دید کلی را نسبت به کاری که مشغول به آن بوده‌اید، ایجاد کنید، شاید پاسخ بهتری را دریافت کنید. برای مثال جهت رسیدن به هدف و مقصود شما بهتر است از روش دیگری استفاده کنید.
- پس از اینکه پیامی را دریافت کردید، یک حداقل واکنشی را ارسال کنید. مثلا خوب بود؛ کمک کرد و یا مفید نبود. همین واکنش‌ها در آینده به کمک نتایج جستجوهای انجام شده خواهند آمد و اشخاص بعدی حداقل خواهند دانست که پاسخ داده شده صحیح بوده است یا خیر.

و همیشه بخاطر داشته باشید: تمام خدماتی که سایت‌های عمومی به شما ارائه می‌دهند «یک لطف» است و حقی را برای شما ایجاد نمی‌کنند. این اشخاص از شما پول نمی‌گیرند تا به سؤالات شما پاسخ دهند یا تبدیل به مشاور خصوصی رایگان شما شوند. می‌توانید محیط را برای این اشخاص، با اندکی احترام، ملایمت و انصاف، دلپذیرتر کنید.