مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
AuthenticationMiddleware در ASP.NET Core 2.0، فقط مختص به کار با کوکی‌ها جهت اعتبارسنجی کاربران نیست. از این میان‌افزار می‌توان برای اعتبار سنجی‌های مبتنی بر JSON Web Tokens نیز استفاده کرد. مطلبی را که در ادامه مطالعه خواهید کرد دقیقا بر اساس نکات مطلب «پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x» تدارک دیده شده‌است و به همراه نکاتی مانند تولید Refresh Tokens و یا غیرمعتبر سازی توکن‌ها نیز هست. همچنین ساختار جداول کاربران و نقش‌های آن‌ها، سرویس‌های مرتبط و قسمت تنظیمات Context آن با مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» یکی است. در اینجا بیشتر به تفاوت‌های پیاده سازی این روش نسبت به حالت اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها خواهیم پرداخت.
همچنین باید درنظر داشت، ASP.NET Core Identity یک سیستم اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها است. دقیقا زمانیکه کار AddIdentity را انجام می‌دهیم، در پشت صحنه همان  services.AddAuthentication().AddCookie قسمت قبل فراخوانی می‌شود. بنابراین بکارگیری آن با JSON Web Tokens هرچند مشکلی را به همراه ندارد و می‌توان یک سیستم اعتبارسنجی «دوگانه» را نیز در اینجا داشت، اما ... سربار اضافی تولید کوکی‌ها را نیز به همراه دارد؛ هرچند برای کار با میان‌افزار اعتبارسنجی، الزامی به استفاده‌ی از ASP.NET Core Identity نیست و عموما اگر از آن به همراه JWT استفاده می‌کنند، بیشتر به دنبال پیاده سازی‌های پیش‌فرض مدیریت کاربران و نقش‌های آن هستند و نه قسمت تولید کوکی‌های آن. البته در مطلب جاری این موارد را نیز همانند مطلب اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها، خودمان مدیریت خواهیم کرد و در نهایت سیستم تهیه شده، هیچ نوع کوکی را تولید و یا مدیریت نمی‌کند.



تنظیمات آغازین برنامه جهت فعالسازی اعتبارسنجی مبتنی بر JSON Web Tokens

اولین تفاوت پیاده سازی یک سیستم اعتبارسنجی مبتنی بر JWT، با روش مبتنی بر کوکی‌ها، تنظیمات متد ConfigureServices فایل آغازین برنامه است:
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Configure<BearerTokensOptions>(options => Configuration.GetSection("BearerTokens").Bind(options));

            services
                .AddAuthentication(options =>
                {
                    options.DefaultChallengeScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                    options.DefaultSignInScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                    options.DefaultAuthenticateScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                })
                .AddJwtBearer(cfg =>
                {
                    cfg.RequireHttpsMetadata = false;
                    cfg.SaveToken = true;
                    cfg.TokenValidationParameters = new TokenValidationParameters
                    {
                        ValidIssuer = Configuration["BearerTokens:Issuer"],
                        ValidAudience = Configuration["BearerTokens:Audience"],
                        IssuerSigningKey = new SymmetricSecurityKey(Encoding.UTF8.GetBytes(Configuration["BearerTokens:Key"])),
                        ValidateIssuerSigningKey = true,
                        ValidateLifetime = true,
                        ClockSkew = TimeSpan.Zero
                    };
                    cfg.Events = new JwtBearerEvents
                    {
                        OnAuthenticationFailed = context =>
                        {
                            var logger = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ILoggerFactory>().CreateLogger(nameof(JwtBearerEvents));
                            logger.LogError("Authentication failed.", context.Exception);
                            return Task.CompletedTask;
                        },
                        OnTokenValidated = context =>
                        {
                            var tokenValidatorService = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ITokenValidatorService>();
                            return tokenValidatorService.ValidateAsync(context);
                        },
                        OnMessageReceived = context =>
                         {
                             return Task.CompletedTask;
                         },
                        OnChallenge = context =>
                        {
                            var logger = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ILoggerFactory>().CreateLogger(nameof(JwtBearerEvents));
                            logger.LogError("OnChallenge error", context.Error, context.ErrorDescription);
                            return Task.CompletedTask;
                        }
                    };
                });
در اینجا در ابتدا تنظیمات JWT فایل appsettings.json
{
  "BearerTokens": {
    "Key": "This is my shared key, not so secret, secret!",
    "Issuer": "http://localhost/",
    "Audience": "Any",
    "AccessTokenExpirationMinutes": 2,
    "RefreshTokenExpirationMinutes": 60
  }
}
به کلاسی دقیقا با همین ساختار به نام BearerTokensOptions، نگاشت شده‌اند. به این ترتیب می‌توان با تزریق اینترفیس <IOptionsSnapshot<BearerTokensOptions در قسمت‌های مختلف برنامه، به این تنظیمات مانند کلید رمزنگاری، مشخصات صادر کننده، مخاطبین و طول عمرهای توکن‌های صادر شده، دسترسی یافت.

سپس کار فراخوانی  services.AddAuthentication صورت گرفته‌است. تفاوت این مورد با حالت اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها، ثوابتی است که با JwtBearerDefaults شروع می‌شوند. در حالت استفاده‌ی از کوکی‌ها، این ثوابت بر اساس CookieAuthenticationDefaults تنظیم خواهند شد.
البته می‌توان متد AddAuthentication را بدون هیچگونه پارامتری نیز فراخوانی کرد. این حالت برای اعتبارسنجی‌های دوگانه مفید است. برای مثال زمانیکه پس از AddAuthentication هم AddJwtBearer را ذکر کرده‌اید و هم AddCookie اضافه شده‌است. اگر چنین کاری را انجام دادید، اینبار باید درحین تعریف فیلتر Authorize، دقیقا مشخص کنید که حالت مبتنی بر JWT مدنظر شما است، یا حالت مبتنی بر کوکی‌ها:
[Authorize(AuthenticationSchemes = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme)]
اگر متد AddAuthentication، مانند تنظیمات فوق به همراه این تنظیمات پیش‌فرض بود، دیگر نیازی به ذکر صریح AuthenticationSchemes در فیلتر Authorize نخواهد بود.


بررسی تنظیمات متد AddJwtBearer

در کدهای فوق، تنظیمات متد AddJwtBearer یک چنین مفاهیمی را به همراه دارند:
- تنظیم SaveToken به true، به این معنا است که می‌توان به توکن دریافتی از سمت کاربر، توسط متد HttpContext.GetTokenAsync در کنترلرهای برنامه دسترسی یافت.
در قسمت تنظیمات TokenValidationParameters آن:
- کار خواندن فایل appsettings.json برنامه جهت تنظیم صادر کننده و مخاطبین توکن انجام می‌شود. سپس IssuerSigningKey به یک کلید رمزنگاری متقارن تنظیم خواهد شد. این کلید نیز در تنظیمات برنامه قید می‌شود.
- تنظیم ValidateIssuerSigningKey به true سبب خواهد شد تا میان‌افزار اعتبارسنجی، بررسی کند که آیا توکن دریافتی از سمت کاربر توسط برنامه‌ی ما امضاء شده‌است یا خیر؟
- تنظیم ValidateLifetime به معنای بررسی خودکار طول عمر توکن دریافتی از سمت کاربر است. اگر توکن منقضی شده باشد، اعتبارسنجی به صورت خودکار خاتمه خواهد یافت.
- ClockSkew به معنای تنظیم یک تلرانس و حد تحمل مدت زمان منقضی شدن توکن در حالت ValidateLifetime است. در اینجا به صفر تنظیم شده‌است.

سپس به قسمت JwtBearerEvents می‌رسیم:
- OnAuthenticationFailed زمانی فراخوانی می‌شود که اعتبارسنج‌های تنظیمی فوق، با شکست مواجه شوند. برای مثال طول عمر توکن منقضی شده باشد و یا توسط ما امضاء نشده‌باشد. در اینجا می‌توان به این خطاها دسترسی یافت و درصورت نیاز آن‌ها را لاگ کرد.
- OnChallenge نیز یک سری دیگر از خطاهای اعتبارسنجی را پیش از ارسال آن‌ها به فراخوان در اختیار ما قرار می‌دهد.
- OnMessageReceived برای حالتی است که توکن دریافتی، توسط هدر مخصوص Bearer به سمت سرور ارسال نمی‌شود. عموما هدر ارسالی به سمت سرور یک چنین شکلی را دارد:
$.ajax({
     headers: { 'Authorization': 'Bearer ' + jwtToken },
اما اگر توکن شما به این شکل استاندارد دریافت نمی‌شود، می‌توان در رخ‌داد OnMessageReceived به اطلاعات درخواست جاری دسترسی یافت، توکن را از آن استخراج کرد و سپس آن‌را به خاصیت context.Token انتساب داد، تا به عنوان توکن اصلی مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال:
const string tokenKey = "my.custom.jwt.token.key";
if (context.HttpContext.Items.ContainsKey(tokenKey))
{
    context.Token = (string)context.HttpContext.Items[tokenKey];
}
 - OnTokenValidated پس از کامل شدن اعتبارسنجی توکن دریافتی از سمت کاربر فراخوانی می‌شود. در اینجا اگر متد context.Fail را فراخوانی کنیم، این توکن، به عنوان یک توکن غیرمعتبر علامتگذاری می‌شود و عملیات اعتبارسنجی با شکست خاتمه خواهد یافت. بنابراین می‌توان از آن دقیقا مانند CookieValidatorService قسمت قبل که جهت واکنش نشان دادن به تغییرات اطلاعات کاربر در سمت سرور مورد استفاده قرار دادیم، در اینجا نیز یک چنین منطقی را پیاده سازی کنیم.


تهیه یک اعتبارسنج توکن سفارشی

قسمت OnTokenValidated تنظیمات ابتدای برنامه به این صورت مقدار دهی شده‌است:
OnTokenValidated = context =>
{
      var tokenValidatorService = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ITokenValidatorService>();
      return tokenValidatorService.ValidateAsync(context);
},
TokenValidatorService سفارشی ما چنین پیاده سازی را دارد:
    public class TokenValidatorService : ITokenValidatorService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;
        private readonly ITokenStoreService _tokenStoreService;

        public TokenValidatorService(IUsersService usersService, ITokenStoreService tokenStoreService)
        {
            _usersService = usersService;
            _usersService.CheckArgumentIsNull(nameof(usersService));

            _tokenStoreService = tokenStoreService;
            _tokenStoreService.CheckArgumentIsNull(nameof(_tokenStoreService));
        }

        public async Task ValidateAsync(TokenValidatedContext context)
        {
            var userPrincipal = context.Principal;

            var claimsIdentity = context.Principal.Identity as ClaimsIdentity;
            if (claimsIdentity?.Claims == null || !claimsIdentity.Claims.Any())
            {
                context.Fail("This is not our issued token. It has no claims.");
                return;
            }

            var serialNumberClaim = claimsIdentity.FindFirst(ClaimTypes.SerialNumber);
            if (serialNumberClaim == null)
            {
                context.Fail("This is not our issued token. It has no serial.");
                return;
            }

            var userIdString = claimsIdentity.FindFirst(ClaimTypes.UserData).Value;
            if (!int.TryParse(userIdString, out int userId))
            {
                context.Fail("This is not our issued token. It has no user-id.");
                return;
            }

            var user = await _usersService.FindUserAsync(userId).ConfigureAwait(false);
            if (user == null || user.SerialNumber != serialNumberClaim.Value || !user.IsActive)
            {
                // user has changed his/her password/roles/stat/IsActive
                context.Fail("This token is expired. Please login again.");
            }

            var accessToken = context.SecurityToken as JwtSecurityToken;
            if (accessToken == null || string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken.RawData) ||
                !await _tokenStoreService.IsValidTokenAsync(accessToken.RawData, userId).ConfigureAwait(false))
            {
                context.Fail("This token is not in our database.");
                return;
            }

            await _usersService.UpdateUserLastActivityDateAsync(userId).ConfigureAwait(false);
        }
    }
در اینجا بررسی می‌کنیم:
- آیا توکن دریافتی به همراه Claims تنظیم شده‌ی درحین لاگین هست یا خیر؟
- آیا توکن دریافتی دارای یک Claim سفارشی به نام SerialNumber است؟ این SerialNumber معادل چنین فیلدی در جدول کاربران است.
- آیا توکن دریافتی دارای user-id است؟
- آیا کاربر یافت شده‌ی بر اساس این user-id هنوز فعال است و یا اطلاعات او تغییر نکرده‌است؟
- همچنین در آخر کار بررسی می‌کنیم که آیا اصل توکن دریافتی، در بانک اطلاعاتی ما پیشتر ثبت شده‌است یا خیر؟

اگر خیر، بلافاصله متد context.Fail فراخوانی شده و کار اعتبارسنجی را با اعلام شکست آن، به پایان می‌رسانیم.

در قسمت آخر، نیاز است اطلاعات توکن‌های صادر شده را ذخیره کنیم. به همین جهت نسبت به مطلب قبلی، جدول UserToken ذیل به برنامه اضافه شده‌است:
    public class UserToken
    {
        public int Id { get; set; }

        public string AccessTokenHash { get; set; }

        public DateTimeOffset AccessTokenExpiresDateTime { get; set; }

        public string RefreshTokenIdHash { get; set; }

        public DateTimeOffset RefreshTokenExpiresDateTime { get; set; }

        public int UserId { get; set; } // one-to-one association
        public virtual User User { get; set; }
    }
در اینجا هش‌های توکن‌های صادر شده‌ی توسط برنامه و طول عمر آن‌ها را ذخیره خواهیم کرد.
از اطلاعات آن در دو قسمت TokenValidatorService فوق و همچنین قسمت logout برنامه استفاده می‌کنیم. در سیستم JWT، مفهوم logout سمت سرور وجود خارجی ندارد. اما با ذخیره سازی هش توکن‌ها در بانک اطلاعاتی می‌توان لیستی از توکن‌های صادر شده‌ی توسط برنامه را تدارک دید. سپس در حین logout فقط کافی است tokenهای یک کاربر را حذف کرد. همینقدر سبب خواهد شد تا قسمت آخر TokenValidatorService با شکست مواجه شود؛ چون توکن ارسالی به سمت سرور دیگر در بانک اطلاعاتی وجود ندارد.


سرویس TokenStore

    public interface ITokenStoreService
    {
        Task AddUserTokenAsync(UserToken userToken);
        Task AddUserTokenAsync(
                User user, string refreshToken, string accessToken,
                DateTimeOffset refreshTokenExpiresDateTime, DateTimeOffset accessTokenExpiresDateTime);
        Task<bool> IsValidTokenAsync(string accessToken, int userId);
        Task DeleteExpiredTokensAsync();
        Task<UserToken> FindTokenAsync(string refreshToken);
        Task DeleteTokenAsync(string refreshToken);
        Task InvalidateUserTokensAsync(int userId);
        Task<(string accessToken, string refreshToken)> CreateJwtTokens(User user);
    }
در قسمت آخر اعتبارسنج سفارشی توکن، بررسی وجود توکن دریافتی، توسط سرویس TokenStore فوق صورت می‌گیرد. از این سرویس برای تولید، ذخیره سازی و حذف توکن‌ها استفاده خواهیم کرد.
پیاده سازی کامل این سرویس را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.


تولید Access Tokens و Refresh Tokens

پس از تنظیمات ابتدایی برنامه، اکنون می‌توانیم دو نوع توکن را تولید کنیم:

تولید Access Tokens
        private async Task<string> createAccessTokenAsync(User user, DateTime expires)
        {
            var claims = new List<Claim>
            {
                // Unique Id for all Jwt tokes
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Jti, Guid.NewGuid().ToString()),
                // Issuer
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Iss, _configuration.Value.Issuer),
                // Issued at
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Iat, DateTime.UtcNow.ToUnixEpochDate().ToString(), ClaimValueTypes.Integer64),
                new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, user.Id.ToString()),
                new Claim(ClaimTypes.Name, user.Username),
                new Claim("DisplayName", user.DisplayName),
                // to invalidate the cookie
                new Claim(ClaimTypes.SerialNumber, user.SerialNumber),
                // custom data
                new Claim(ClaimTypes.UserData, user.Id.ToString())
            };

            // add roles
            var roles = await _rolesService.FindUserRolesAsync(user.Id).ConfigureAwait(false);
            foreach (var role in roles)
            {
                claims.Add(new Claim(ClaimTypes.Role, role.Name));
            }

            var key = new SymmetricSecurityKey(Encoding.UTF8.GetBytes(_configuration.Value.Key));
            var creds = new SigningCredentials(key, SecurityAlgorithms.HmacSha256);
            var token = new JwtSecurityToken(
                issuer: _configuration.Value.Issuer,
                audience: _configuration.Value.Audience,
                claims: claims,
                notBefore: DateTime.UtcNow,
                expires: expires,
                signingCredentials: creds);
            return new JwtSecurityTokenHandler().WriteToken(token);
        }
این امکانات در اسمبلی زیر قرار دارند:
<ItemGroup>
   <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Authentication.JwtBearer" Version="2.0.0" />
</ItemGroup>
در اینجا ابتدا همانند کار با سیستم اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها، نیاز است یک سری Claim تهیه شوند. به همین جهت SerialNumber، UserId و همچنین نقش‌های کاربر لاگین شده‌ی به سیستم را در اینجا به مجموعه‌ی Claims اضافه می‌کنیم. وجود این Claims است که سبب می‌شود فیلتر Authorize بتواند نقش‌ها را تشخیص داده و یا کاربر را اعتبارسنجی کند.
پس از تهیه‌ی Claims، اینبار بجای یک کوکی، یک JSON Web Toekn را توسط متد new JwtSecurityTokenHandler().WriteToken تهیه خواهیم کرد. این توکن حاوی Claims، به همراه اطلاعات طول عمر و امضای مرتبطی است.
حاصل آن نیز یک رشته‌است که دقیقا به همین فرمت به سمت کلاینت ارسال خواهد شد. البته ما در اینجا دو نوع توکن را به سمت کلاینت ارسال می‌کنیم:
        public async Task<(string accessToken, string refreshToken)> CreateJwtTokens(User user)
        {
            var now = DateTimeOffset.UtcNow;
            var accessTokenExpiresDateTime = now.AddMinutes(_configuration.Value.AccessTokenExpirationMinutes);
            var refreshTokenExpiresDateTime = now.AddMinutes(_configuration.Value.RefreshTokenExpirationMinutes);
            var accessToken = await createAccessTokenAsync(user, accessTokenExpiresDateTime.UtcDateTime).ConfigureAwait(false);
            var refreshToken = Guid.NewGuid().ToString().Replace("-", "");

            await AddUserTokenAsync(user, refreshToken, accessToken, refreshTokenExpiresDateTime, accessTokenExpiresDateTime).ConfigureAwait(false);
            await _uow.SaveChangesAsync().ConfigureAwait(false);

            return (accessToken, refreshToken);
        }
accessToken همان JSON Web Token اصلی است. refreshToken فقط یک Guid است. کار آن ساده سازی و به روز رسانی عملیات Login بدون ارائه‌ی نام کاربری و کلمه‌ی عبور است. به همین جهت است که نیاز داریم تا این اطلاعات را در سمت بانک اطلاعاتی برنامه نیز ذخیره کنیم. فرآیند اعتبارسنجی یک refreshToken بدون ذخیره سازی این Guid در بانک اطلاعاتی مسیر نیست که در اینجا در فیلد RefreshTokenIdHash جدول UserToken ذخیره می‌شود.
جهت بالا رفتن امنیت سیستم، این Guid را هش کرد و سپس این هش را در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌کنیم. به این ترتیب دسترسی غیرمجاز به این هش‌ها، امکان بازیابی توکن‌های اصلی را غیرممکن می‌کند.


پیاده سازی Login

پس از پیاده سازی متد CreateJwtTokens، کار ورود به سیستم به سادگی ذیل خواهد بود:
        [AllowAnonymous]
        [HttpPost("[action]")]
        public async Task<IActionResult> Login([FromBody]  User loginUser)
        {
            if (loginUser == null)
            {
                return BadRequest("user is not set.");
            }

            var user = await _usersService.FindUserAsync(loginUser.Username, loginUser.Password).ConfigureAwait(false);
            if (user == null || !user.IsActive)
            {
                return Unauthorized();
            }

            var (accessToken, refreshToken) = await _tokenStoreService.CreateJwtTokens(user).ConfigureAwait(false);
            return Ok(new { access_token = accessToken, refresh_token = refreshToken });
        }
ابتدا بررسی می‌شود که آیا کلمه‌ی عبور و نام کاربری وارد شده صحیح هستند یا خیر و آیا کاربر متناظر با آن هنوز فعال است. اگر بله، دو توکن دسترسی و به روز رسانی را تولید و به سمت کلاینت ارسال می‌کنیم.


پیاده سازی Refresh Token

پیاده سازی توکن به روز رسانی همانند عملیات لاگین است:
        [AllowAnonymous]
        [HttpPost("[action]")]
        public async Task<IActionResult> RefreshToken([FromBody]JToken jsonBody)
        {
            var refreshToken = jsonBody.Value<string>("refreshToken");
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(refreshToken))
            {
                return BadRequest("refreshToken is not set.");
            }

            var token = await _tokenStoreService.FindTokenAsync(refreshToken);
            if (token == null)
            {
                return Unauthorized();
            }

            var (accessToken, newRefreshToken) = await _tokenStoreService.CreateJwtTokens(token.User).ConfigureAwait(false);
            return Ok(new { access_token = accessToken, refresh_token = newRefreshToken });
        }
با این تفاوت که در اینجا فقط یک Guid از سمت کاربر دریافت شده، سپس بر اساس این Guid، توکن و کاربر متناظر با آن یافت می‌شوند. سپس یک توکن جدید را بر اساس این اطلاعات تولید کرده و به سمت کاربر ارسال می‌کنیم.


پیاده سازی Logout

در سیستم‌های مبتنی بر JWT، پیاده سازی Logout سمت سرور بی‌مفهوم است؛ از این جهت که تا زمان انقضای یک توکن می‌توان از آن توکن جهت ورود به سیستم و دسترسی به منابع آن استفاده کرد. بنابراین تنها راه پیاده سازی Logout، ذخیره سازی توکن‌ها در بانک اطلاعاتی و سپس حذف آن‌ها در حین خروج از سیستم است. به این ترتیب اعتبارسنج سفارشی توکن‌ها، از استفاده‌ی مجدد از توکنی که هنوز هم معتبر است و منقضی نشده‌است، جلوگیری خواهد کرد:
        [AllowAnonymous]
        [HttpGet("[action]"), HttpPost("[action]")]
        public async Task<bool> Logout()
        {
            var claimsIdentity = this.User.Identity as ClaimsIdentity;
            var userIdValue = claimsIdentity.FindFirst(ClaimTypes.UserData)?.Value;

            // The Jwt implementation does not support "revoke OAuth token" (logout) by design.
            // Delete the user's tokens from the database (revoke its bearer token)
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(userIdValue) && int.TryParse(userIdValue, out int userId))
            {
                await _tokenStoreService.InvalidateUserTokensAsync(userId).ConfigureAwait(false);
            }
            await _tokenStoreService.DeleteExpiredTokensAsync().ConfigureAwait(false);
            await _uow.SaveChangesAsync().ConfigureAwait(false);

            return true;
        }


آزمایش نهایی برنامه

در فایل index.html، نمونه‌ای از متدهای لاگین، خروج و فراخوانی اکشن متدهای محافظت شده را مشاهده می‌کنید. این روش برای برنامه‌های تک صفحه‌ای وب یا SPA نیز می‌تواند مفید باشد و به همین نحو کار می‌کنند.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
EF Code First #3

بررسی تعاریف نگاشت‌ها به کمک متادیتا در EF Code first

در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشت‌ها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدل‌های زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب می‌تواند داشته باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}

به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته می‌شود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاس‌های شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص می‌کنند، به پروژه اضافه نمائید.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;

namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}

public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});

base.Seed(context);
}
}
}

به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:

<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره می‌کند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).

یک نکته:
مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاس‌های مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژه‌ها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت می‌کنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلی‌های EF و data annotations داشته باشند.

در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاس‌های دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}

تا زمانیکه وهله‌ای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]


CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO

توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شده‌اند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشته‌ها به nvarchar از نوع max نگاشت شده‌اند و null پذیر می‌باشند.
- خاصیت تصویر که با آرایه‌ای از بایت‌ها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاس‌ها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل می‌کند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام می‌شود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شده‌اند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم می‌توانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.


مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first

1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نام‌های ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، می‌توان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آن‌را به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:

public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }

و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمی‌کند EF باشد یا سایر فریم ورک‌های دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا می‌کند.


2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر می‌گردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.


3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند و جزو اسمبلی‌ پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونه‌ای از تعریف این‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آن‌ها در یک سطر نیز می‌باشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:

[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }

ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگی‌ها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.

ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشته‌ها به کار می‌رود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC‌ دارد از این جهت که Client side validation آن‌را نیز فعال می‌کند.


4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند. بنابراین اگر تعاریف مدل‌های شما در پروژه Class library جداگانه‌ای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آن‌را در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئری‌های تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:

[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project

توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را می‌توان تعیین کرد:

[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }

به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر می‌گردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column می‌توان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع می‌شود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص می‌گردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، می‌توان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.

نکته‌ای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شده‌اند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)


نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first می‌توان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاس‌هایی را که از هم ارث بری کرده‌اند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاس‌های بازیکن و مربی از آن ارث بری می‌کنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار می‌گیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط می‌شوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاس‌های بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل می‌شوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانه‌ای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.

توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشت‌ها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از توانایی‌های Fluent API را شامل می‌شود.



5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگی‌ها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شده‌اند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }

زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده می‌شود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئری‌های update و delete ایی که توسط EF صادر می‌شوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد Find بر اساس primary key عمل می‌کند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن‌ تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:

exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
که خروجی آن به صورت زیر است:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'

در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامه‌ای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده می‌کند، فاقد اعتبار شده‌اند.

ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی می‌توان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونه‌ای از آن‌را در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp می‌کند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آن‌را دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1

از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را می‌توان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامه‌های چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.


6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آن‌ها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }

DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:

public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}

تا اینجا حالت‌های None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، می‌توان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کرده‌اید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفته‌اید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم می‌توان آن‌را از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).

همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):

[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

بدیهی است نیازی نیست تا آن‌را به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped می‌توان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمی‌توان در کوئری‌های EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئری‌ها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.


7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف می‌کنید، اما قصد ندارید این‌ها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. می‌خواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }

[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}

سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:

public InterestComponent Interests { set; get; }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و هم‌خانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...

در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شده‌اند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آن‌ها منطقی‌تر شده‌اند.

یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدل‌های برنامه عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهله‌ای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شده‌اند یا خیر) نخواهد داد.


8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، می‌توانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز می‌توان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }

در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف می‌شود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.


9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده می‌شود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}

این دو کلاس همانند کلاس‌های User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت می‌کنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

این مثال ویژه‌ای است از کتابخانه‌ای که کتاب‌های آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته‌ شده‌اند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد می‌کند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط می‌توان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:

public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون می‌داند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت می‌کند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.




مطالب
پیدا کردن لیست SQL server های نصب شده در یک شبکه


با آمدن SQL server 2008 استفاده از کتابخانه SQL-DMO برای انجام یک سری از امور بر روی اس کیوال سرور با استفاده از برنامه نویسی منسوخ شد. یکی از توانایی‌های این کتابخانه لیست کردن سرورهای اس کیوال (قابل دسترسی) موجود در شبکه بود.
برای مثال توسط این کتابخانه به صورت زیر می‌توان اینکار را انجام داد:
در قطعه کد زیر فرض بر این است که ارجاعی به کتابخانه sqldmo را در برگه com مربوط به project->add reference اضافه کرده‌اید:

using SQLDMO;
using System.Collections.Generic;

public static List<string> GetSQLServersList2()
{
List<string> result = new List<string>();
ApplicationClass sqlApp = new ApplicationClass();
NameList lst = sqlApp.ListAvailableSQLServers();
for (int i = 1; i <= lst.Count; i++)
result.Add(lst.Item(i));
lst = null;
sqlApp = null;

return result;

}

با منسوخ شدن این کتابخانه COM (که تنها تا اس کیوال سرور 2005 پشتیبانی می‌شود)، در نگارش‌های جدید (و قدیم) اس کیوال سرور، با استفاده از قطعه کد زیر می‌توان لیست تمام SQL server های نصب شده در یک شبکه به همراه instance های آنها را بدست آورد.

using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using System.Data.Sql;

public class CListServers
{
public static List<string> GetSQLServersList()
{
List<string> result = new List<string>();

// Retrieve the enumerator instance and then the data.
var instance = SqlDataSourceEnumerator.Instance;
var table = instance.GetDataSources();

// Display the contents of the table.
foreach (DataRow row in table.Rows)
{
result.Add(string.Format("{0}\\{1}", row[0], row[1]));
}

return result;
}
}

راه دیگر:
کتابخانه COM یاد شده (SQL-DMO) در SQL server 2008 با کتابخانه SMO جایگزین شده است.
در این حالت خواهیم داشت:

using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using Microsoft.SqlServer.Management.Smo;

public class CListServers
{
public static List<string> GetSQLServersListSMO()
{
List<string> result = new List<string>();
DataTable dt = SmoApplication.EnumAvailableSqlServers(false);
if (dt.Rows.Count > 0)
{
foreach (DataRow dr in dt.Rows)
{
result.Add(dr["Name"].ToString());
}
}
return result;
}
}

تقریبا کلیه اعمالی که از طریق management studio قابل انجام هستند با کمک این کتابخانه نیز از طریق برنامه نویسی می‌توان به آن‌ها پرداخت. برای مثال تهیه اسکریپت کلیه جداول ، تریگرها و غیره.

مطالب دوره‌ها
وهله سازی یک کلاس موجود توسط Reflection.Emit
در قسمت‌های قبل، نحوه ایجاد یک Type کاملا جدید را که در برنامه وجود خارجی ندارد، توسط Reflection.Emit بررسی کردیم. اکنون حالتی را در نظر بگیرید که کلاس مدنظر پیشتر در کدهای برنامه تعریف شده است، اما می‌خواهیم در یک DynamicMethod آن‌را وهله سازی کرده و حاصل را استفاده نمائیم.
کدهای کامل مثالی را در این زمینه در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Reflection.Emit;

namespace FastReflectionTests
{
    public class Order
    {
        public string Name { set; get; }
        public Order()
        {
            Name = "Order01";
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var myMethod = new DynamicMethod(name: "myMethod",
                                             returnType: typeof(Order),
                                             parameterTypes: Type.EmptyTypes,
                                             m: typeof(Program).Module);
            var il = myMethod.GetILGenerator();
            il.Emit(OpCodes.Newobj, typeof(Order).GetConstructor(Type.EmptyTypes));
            il.Emit(OpCodes.Ret);

            var getOrderMethod = (Func<Order>)myMethod.CreateDelegate(typeof(Func<Order>));

            Console.WriteLine(getOrderMethod().Name);
        }
    }
}
کار با ایجاد یک DynamicMethod شروع می‌شود. خروجی آن از نوع کلاس Order تعریف شده، پارامتری را نیز قبول نمی‌کند و برای تعریف آن از Type.EmptyTypes استفاده شده است.
سپس با دسترسی به ILGenerator سعی خواهیم کرد تا وهله جدیدی را از کلاس Order ایجاد کنیم. برای این منظور باید از OpCode جدیدی به نام Newobj استفاده کنیم که مخفف new object است. این OpCode برای عملکرد خود، نیاز به دریافت اشاره‌گری به سازنده کلاسی دارد که قرار است آن‌را وهله سازی کند. در اینجا با Ret، کار متد را خاتمه داده و در ادامه برای استفاده از آن تنها کافی است یک delegate را ایجاد نمائیم.

بنابراین به مجموعه متدهای سریع خود، متد ذیل را نیز می‌توان افزود:
        public static Func<T> CreatFastObjectInstantiater<T>()
        {
            var t = typeof(T);
            var ctor = t.GetConstructor(Type.EmptyTypes);

            if (ctor == null)
                return null;

            var dynamicCtor = new DynamicMethod("_", t, Type.EmptyTypes, t, true);
            var il = dynamicCtor.GetILGenerator();
            il.Emit(OpCodes.Newobj, ctor);
            il.Emit(OpCodes.Ret);

            return (Func<T>)dynamicCtor.CreateDelegate(typeof(Func<T>));            
        }
این نوع متدها که delegate بر می‌گردانند، باید یکبار در ابتدای برنامه ایجاد شده و نتیجه آن‌ها کش شوند. پس از آن به وهله سازی بسیار سریع دسترسی خواهیم داشت.

اگر علاقمند بودید که سرعت این روش را با روش متداول Activator.CreateInstance مقایسه کنید، مطلب زیر بسیار مفید است:
Creating objects - Perf implications

یک کاربرد مهم این مساله در نوشتن ORM مانندهایی است که قرار است لیستی جنریک را خیلی سریع تولید کنند؛ از این جهت که در حلقه DataReader آن‌ها مدام نیاز است یک وهله جدید از شیء مدنظر ایجاد و مقدار دهی شود:
Mapping Datareader to Objects Using Reflection.Emit
نظرات مطالب
ظهور میکرو ORMs
سلام،
نظر من در مورد رویه‌های ذخیره شده در کامنت این مطلب اومده
https://www.dntips.ir/2010/08/sql-wcf-ria-services.html

روش مورد استفاده فعلی هم در کامنت این مطلب
https://www.dntips.ir/2009/05/5-orm.html
نظرات مطالب
مدیریت سفارشی سطوح دسترسی کاربران در MVC
ممنون بابت مطلب مفیدی که در اختیار ما قرار دادید.
گفتید که مجوزها بعد از یک بار واکشی در کوکی ذخیره میشه، این به خاطر وجود مقدار true برای خصوصیت cacheRolesInCookie هست درسته؟ اما من یک RoleProvider سفارشی تهیه کردم که به صورت زیر اونو به وب کانفیگ اضافه کردم:
<roleManager cacheRolesInCookie="true" enabled="true" defaultProvider="CustomRoleProvider">
      <providers>
        <clear />
        <add name="CustomRoleProvider" 
             type="MvcApp.UserInterface.Models.CustomRoleProvider" 
             connectionStringName="MvcAppDb" 
             applicationName="/" />
      </providers>
</roleManager>
اما با مراجعه به کوکی‌های مروگر چیزی نمی‌بینم، در ضمن یک Break Point هم سر متد GetRolesForUserگذاشتم که هر وقت قصد دیدن یک اکشن برای یک Role رو مشخص دارم این متد اجرا میشه یعنی از کوکی نقش رو نمی‌خونه.
سوال بعدیم اینه که این نقش چطوری توی مرورگر کاربر ذخیره میشه؟ آیا رمز گزاری شده هست یا نه به صورت Plain Text ذخیره میشه؟ اگه رمزگزاری میشه با چه الگوریتمی این کار انجام میشه و آیا میشه اونو Decrypt کرد؟
با تشکر



مطالب
تهیه قالب برای ارسال ایمیل‌ها در ASP.NET Core توسط Razor Viewها
برای ارسال متن ایمیل‌ها، یا می‌توان یک سری رشته را با هم جمع زد و ارسال کرد و یا یک View را به همراه ViewModel آن، طراحی و سپس این View را تبدیل به یک رشته کرد. روش دوم هم قابلیت طراحی بهتری دارد و هم نگهداری و توسعه‌ی آن ساده‌تر است. در ادامه روش تبدیل Razor Viewهای ASP.NET Core را به یک رشته، بررسی می‌کنیم.


تهیه سرویسی برای رندر کردن Razor Viewها به صورت یک رشته

در ادامه کدهای کامل سرویسی را که توسط RazorViewEngine کار رندر کردن یک View و تبدیل آن‌را به رشته انجام می‌دهد، ملاحظه می‌کنید:
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.Routing;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection.Extensions;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using System.IO;
using System.Threading.Tasks;
using System;
 
namespace WebToolkit
{
    public static class RazorViewToStringRendererExtensions
    {
        public static IServiceCollection AddRazorViewRenderer(this IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();
            services.AddScoped<IViewRendererService, ViewRendererService>();
            return services;
        }
    }
 
    public interface IViewRendererService
    {
        Task<string> RenderViewToStringAsync(string viewNameOrPath);
        Task<string> RenderViewToStringAsync<TModel>(string viewNameOrPath, TModel model);
    }
 
    /// <summary>
    /// Modified version of: https://github.com/aspnet/Entropy/blob/dev/samples/Mvc.RenderViewToString/RazorViewToStringRenderer.cs
    /// </summary>
    public class ViewRendererService : IViewRendererService
    {
        private readonly IRazorViewEngine _viewEngine;
        private readonly ITempDataProvider _tempDataProvider;
        private readonly IServiceProvider _serviceProvider;
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;
 
        public ViewRendererService(
                    IRazorViewEngine viewEngine,
                    ITempDataProvider tempDataProvider,
                    IServiceProvider serviceProvider,
                    IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
        {
            _viewEngine = viewEngine;
            _tempDataProvider = tempDataProvider;
            _serviceProvider = serviceProvider;
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
        }
 
        public Task<string> RenderViewToStringAsync(string viewNameOrPath)
        {
            return RenderViewToStringAsync(viewNameOrPath, string.Empty);
        }
 
        public async Task<string> RenderViewToStringAsync<TModel>(string viewNameOrPath, TModel model)
        {
            var actionContext = getActionContext();
 
            var viewEngineResult = _viewEngine.FindView(actionContext, viewNameOrPath, isMainPage: false);
            if (!viewEngineResult.Success)
            {
                viewEngineResult = _viewEngine.GetView("~/", viewNameOrPath, isMainPage: false);
                if (!viewEngineResult.Success)
                {
                    throw new FileNotFoundException($"Couldn't find '{viewNameOrPath}'");
                }
            }
 
            var view = viewEngineResult.View;
            using (var output = new StringWriter())
            {
                var viewDataDictionary = new ViewDataDictionary<TModel>(new EmptyModelMetadataProvider(), new ModelStateDictionary())
                {
                    Model = model
                };
 
                var viewContext = new ViewContext(
                    actionContext,
                    view,
                    viewDataDictionary,
                    new TempDataDictionary(actionContext.HttpContext, _tempDataProvider),
                    output,
                    new HtmlHelperOptions());
                await view.RenderAsync(viewContext).ConfigureAwait(false);
                return output.ToString();
            }
        }
 
        private ActionContext getActionContext()
        {
            var httpContext = _httpContextAccessor?.HttpContext;
            if (httpContext != null)
            {
                return new ActionContext(httpContext, httpContext.GetRouteData(), new ActionDescriptor());
            }
 
            httpContext = new DefaultHttpContext { RequestServices = _serviceProvider };
            return new ActionContext(httpContext, new RouteData(), new ActionDescriptor());
        }
    }
}
توضیحات:
اصل این کد متعلق است به مایکروسافت در اینجا. اما در کدهای فوق سه قسمت آن بهبود یافته‌است:
الف) به سازنده‌ی کلاس، سرویس IHttpContextAccessor نیز تزریق شده‌است تا بتوان به HttpContext و اطلاعات آن دسترسی یافت. حالت پیش فرض آن، استفاده از new DefaultHttpContext است. در این حالت اگر در قالب‌های ایمیل‌های خود از Url.Action استفاده کنید، استثنای index out of range مربوط به یافت نشدن مسیریابی‌ها را دریافت خواهید کرد. علت اینجا است که new DefaultHttpContext حاوی اطلاعات مسیریابی درخواست جاری سیستم نیست. به همین جهت توسط IHttpContextAccessor در متد getActionContext، کار مقدار دهی قسمت مسیریابی صورت گرفته‌است.
ب) در کدهای مثال اصلی، فقط viewEngine.FindView ذکر شده‌است. این متد حالت‌های یافتن Viewهایی را به صورت FolderName/ViewName، پشتیبانی می‌کند. اگر بخواهیم یک مسیر کامل را مانند "Areas/Identity/Views/EmailTemplates/_RegisterEmailConfirmation.cshtml/~" ذکر کنیم، کار نمی‌کند. به همین جهت در ادامه، بررسی viewEngine.GetView نیز اضافه شده‌است تا این نقصان را پوشش دهد.
ج) یک overload اضافه‌تر هم جهت رندر یک View بدون مدل نیز به آن اضافه شده‌است.


روش استفاده‌ی از سرویس ViewRenderer

اسمبلی که این سرویس در آن تعریف می‌شود باید دارای وابستگی‌های ذیل باشد:
{ 
    "dependencies": {
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.1.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor": "1.1.0"
    }
}
سپس در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه، سرویس‌های مورد نیاز را اضافه کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddRazorViewRenderer();
}
کار متد AddRazorViewRenderer، افزودن سرویس‌های IViewRendererService و همچنین IHttpContextAccessor است.
پس از ثبت سرویس‌های مورد نیاز، اکنون می‌توان سرویس IViewRendererService را به سازنده‌ی کنترلرها و یا کلاس‌های برنامه تزریق و از متدهای RenderViewToStringAsync آن استفاده کرد:
public class RenderController : Controller
{
    private readonly IViewRendererService _viewRenderService;
    public RenderController(IViewRendererService viewRenderService)
    {
        _viewRenderService = viewRenderService;
    }
 
    public async Task<IActionResult> RenderInviteView()
    {
        var viewModel = new InviteViewModel
        {
            UserId = "1",
            UserName = "Vahid"
        };
        var emailBody = await _viewRenderService.RenderViewToStringAsync("EmailTemplates/Invite", viewModel).ConfigureAwait(false);
        //todo: send emailBody
        return Content(emailBody);
    }
}
برای مثال در اینجا در قالب Invite (یا فایل invite.cshtml) واقع در پوشه‌ی EmailTemplates، جهت ساخت متن ایمیل استفاده شده‌است.


چند نکته‌ی تکمیلی در مورد قالب‌های ایمیل

- پیش فرض این سرویس، یافتن Viewها در پوشه‌ی Views است؛ مانند: Views\EmailTemplates\_EmailsLayout.cshtml
مگر اینکه مسیر آن‌را به صورت کامل توسط filename.cshtml/.../~ ذکر کنید و در این حالت ذکر پسوند فایل الزامی است.
- ایمیل‌ها می‌توانند دارای Layout هم باشند. برای مثال فایل Views\EmailTemplates\_EmailsLayout.cshtml را با محتوای ذیل ایجاد کنید:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta http-equiv="Content-Language" content="fa" />
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8" />
    <style type='text/css'>
     .main {
            font-size: 9pt;
            font-family: Tahoma;
     }
    </style>
</head>
<body bgcolor="whitesmoke" style="font-size: 9pt; font-family: Tahoma; background-color: whitesmoke; direction: rtl;">
   <div class="main">@RenderBody()</div>
</body>
</html>
در اینجا RenderBody@ را مشاهده می‌کنید که محل رندر شدن ایمیل‌های برنامه است.
به علاوه در اینجا جهت ارسال ایمیل‌ها باید هر نوع شیوه نامه‌ای، به صورت صریح قید شود (inline css) و نباید فایل css ایی را لینک کنید.
- پس از اینکه فایل layout خاص ارسال ایمیل‌های خودتان را طراحی کردید، اکنون قالب یکی از ایمیل‌های برنامه، یک چنین فرمتی را پیدا می‌کند که Layout در ابتدای آن ذکر شده‌است:
 @using Sample.ViewModels
@model RegisterEmailConfirmationViewModel
@{
Layout = "~/Views/EmailTemplates/_EmailsLayout.cshtml";
}
با سلام
<br />
 اکانت شما با مشخصات ذیل ایجاد گردید:
....
- حتما تولید لینک‌ها را به صورت مطلق و نه نسبی انجام دهید. اینکار توسط قید صریح protocol صورت می‌گیرد:
 <a style="direction:ltr" href="@Url.Action("Index", "Home", values: new { area = "" }, protocol: this.Context.Request.Scheme)">@Model.EmailSignature</a>
مطالب
فعال سازی و پردازش جستجوی پویای jqGrid در ASP.NET MVC
پیشنیاز این بحث مطالعه‌ی مطلب «صفحه بندی و مرتب سازی خودکار اطلاعات به کمک jqGrid در ASP.NET MVC» است و در اینجا جهت کوتاه شدن بحث، صرفا به تغییرات مورد نیاز جهت اعمال بر روی مثال اول اکتفاء خواهد شد.


تغییرات مورد نیاز سمت کلاینت جهت فعال سازی جستجو در jqGrid

در سمت کلاینت، در حین تعریف ستون‌ها، ابتدا باید توسط مقدار دهی خاصیت search، ستون‌های مشارکت کننده‌ی در حین جستجو را مشخص کرد:
                colModel: [
                    {
                        name: 'Name', index: 'Name', align: 'right', width: 200,
                        search: true, stype: 'text', searchoptions: { sopt: searchOptions }
                    },
                    {
                        name: 'Supplier.Id', index: 'Supplier.Id', align: 'right', width: 200,
                        search: true, stype: 'select', edittype: 'select', searchOperators: true,
                        searchoptions:
                        {
                            sopt: searchOptions, dataUrl: '@Url.Action("SuppliersSelect","Home")'
                        }
                    }
                ],
- برای نمونه در اینجا search: true، جهت دو ستون نام محصول و نام تولید کننده، تنظیم شده‌اند.
- stype، روش مقایسه‌ی مقادیر را مشخص می‌کند. مقدار پیش فرض آن text است و مقادیری مانند int، integer، float، number، numeric، date و datetime را می‌پذیرد.
- searchoptions برای تنظیم جزئیات نحو‌ه‌ی جستجوی بر روی فیلدها بکار می‌رود. توسط sopt می‌توان آرایه‌ای با مقادیر ذیل را مقدار دهی کرد:
 var searchOptions = ['eq', 'ne', 'lt', 'le', 'gt', 'ge', 'bw', 'bn', 'in', 'ni', 'ew', 'en', 'cn', 'nc'];
eq به معنای مساوی است، ne، مساوی نیست، lt کمتر و به همین ترتیب.
البته باید دقت داشت که آرایه فوق کاملترین حالت ممکن است و ضرورتی ندارد تمام حالات را برای یک فیلد تعریف کرد. چون برای مثال جستجو cn یا contains برای مقادیر رشته‌ای معنا دارد و نه سایر حالات.
- searchoptions گزینه‌های دیگری را نیز می‌تواند شامل شود. برای مثال در حین نمایش جستجوی داخل ردیفی یا صفحه‌ی دیالوگ مخصوص آن، قصد داریم فیلد نام تولید کننده را توسط یک drop down نمایش دهیم و نه یک text box پیش فرض. برای این منظور dataUrl مقدار دهی شده‌است.
SuppliersSelect آن به اکشن متد ذیل اشاره می‌کند که لیست تولید کنندگان را با فرمت لیستی از SelectListItemها به یک partial view تولید کننده‌ی دراپ داون ارسال می‌کند:
        public ActionResult SuppliersSelect()
        {
            var list = ProductDataSource.LatestProducts;
            var suppliers = list.Select(x => new SelectListItem
            {
                Text = x.Supplier.CompanyName,
                Value = x.Supplier.Id.ToString(CultureInfo.InvariantCulture)
            }).ToList();
            return PartialView("_SelectPartial", suppliers);
        }
و محتوای فایل _SelectPartial نیز به صورت ذیل است:
 @model IList<SelectListItem>

@Html.DropDownList("srch", Model)
در این حالت با نمایش صفحه‌ی جستجو و انتخاب فیلد نام تولید کننده، به صورت خودکار یک dorp down پویا نمایش داده خواهد شد.

- اگر دقت کرده باشید، نام فیلد تولید کننده با Supplier.Id مقدار دهی شده‌است. علت اینجا است که در زمان استفاده از drop down، مقدار Id آیتم انتخابی، به سرور ارسال می‌شود. به همین جهت کار کردن پویا با Supplier.Id ساده‌تر خواهد بود.




- برای نمایش دیالوگ و یا نوار ابزار توکار جستجو، می‌توان دکمه‌هایی را به فوتر گرید اضافه کرد:


        $(document).ready(function () {
            $('#list').jqGrid({
              // ... مانند قبل و توضیحات فوق
            })
            .jqGrid('navGrid', '#pager',
                { add: false, edit: false, del: false },
                {},  // default settings for edit
                {},  // default settings for add
                {},  // delete instead that del:false we need this
                {
                    // search options
                    multipleSearch: true,
                    closeOnEscape: true,
                    closeAfterSearch: true,
                    ignoreCase: true
                })
            .jqGrid('navButtonAdd', "#pager", {
                caption: "نوار ابزار جستجو", title: "Search Toolbar", buttonicon: 'ui-icon-search',
                onClickButton: function () {
                    toolbarSearching();
                }
            });
        });
        

        function toolbarSearching() {
            $('#list').filterToolbar({
                groupOp: 'OR',
                defaultSearch: "cn",
                autosearch: true,
                searchOnEnter: true,
                searchOperators: true, // فعال سازی منوی اپراتورها
                stringResult : true // وجود این سطر سبب می‌شود تا اپراتورها به سرور ارسال شوند
            });
        };

        function singleSearching() {
            $('#list').searchGrid({
                closeAfterSearch: true
            });
        };

        function advancedSearching() {
            $('#list').searchGrid({
                multipleSearch: true,
                closeAfterSearch: true
            });
        };
در اینجا نکات ذیل قابل توجه هستند:
- با استفاده از متد jqGrid و پارامتر navGrid، در ناحیه‌ی pager گرید، تنظیمات جستجو را فعال کرده‌ایم.
multipleSearch به معنای امکان جستجوی همزمان بر روی بیش از یک فیلد است. closeOnEscape سبب بسته شدن صفحه‌ی دیالوگ جستجو با فشردن دکمه‌ی ESC می‌شود. اگر closeAfterSearch به true تنظیم نشود، صفحه‌ی دیالوگ جستجو پس از جستجو، در صفحه باقی مانده و بسته نخواهد شد.
- این دکمه‌ی جستجو، جزو موارد توکار jqGrid است. اگر قصد داشته باشیم یک دکمه‌ی سفارشی دیگر را نیز اضافه کنیم، مجددا از متد jqGrid با پارامتر navButtonAdd در ناحیه‌ی pager استفاده خواهیم کرد. کلیک بر روی آن سبب اجرای متد toolbarSearching می‌شود.

در اینجا حداقل سه نوع جستجو را می‌توان فعال کرد:
- filterToolbar که سبب نمایش نوار ابزار جستجو، دقیقا بالای ستون‌های جدول می‌شود.
- searchGrid که صفحه‌ی دیالوگ مستقلی را جهت جستجو به صورت پویا تولید می‌کند. اگر خاصیت multipleSearch آن به true تنظیم نشود، این جستجو هربار تنها بر روی یک فیلد قابل انجام خواهد بود و برعکس.
- در حالت جستجوی نوار ابزاری، اگر خواص searchOperators و stringResult به true تنظیم شوند، مانند تصویر ذیل، به ازای هر ستون می‌توان از عملگرهای مختلفی استفاده کرد. در غیراینصورت جستجوی انجام شده بر اساس groupOp و defaultSearch پیش فرض انجام می‌شود. یعنی And یا Or تمام موارد تنها در حالت مثلا contains یا تساوی و امثال آن و نه حالت پیشرفته‌ی انتخاب عملگرها توسط کاربر.


یک نکته
اگر می‌خواهید صفحه‌ی جستجو در وسط صفحه ظاهر شود، می‌توانید از تنظیمات CSS ذیل استفاده کنید:
/* align center search popup in jqgrid */
.ui-jqdialog {
    display: none;
    width: 300px;
    position: absolute;
    padding: .2em;
    font-size: 11px;
    overflow: visible;
    left: 30% !important;
    top: 40% !important;
}


پردازش سمت سرور جستجوی پویای jqGrid

کدهای سمت سرور، با کدهای استفاده از dynamic LINQ مایکروسافت یکی است. با این تفاوت که اینبار قسمت where این کوئری نیز پویا می‌باشد. پیشتر قسمت order by را پویا پردازش کرده بودیم. برای ساخت where پویا که در dynamic LINQ به خوبی پشتیبانی می‌شود، باید ابتدا ساختار اطلاعات ارسالی به سرور را آنالیز کنیم:
 //single field search
//_search=true&nd=1403935889318&rows=10&page=1&sidx=Id&sord=asc&searchField=Id&searchString=4444&searchOper=eq&filters=

//multi-field search
//_search=true&nd=1403935941367&rows=10&page=1&sidx=Id&sord=asc&filters=%7B%22groupOp%22%3A%22AND%22%2C%22rules%22%3A%5B%7B%22field%22%3A%22Id%22%2C%22op%22%3A%22eq%22%2C%22data%22%3A%2244%22%7D%2C%7B%22field%22%3A%22SupplierID%22%2C%22op%22%3A%22eq%22%2C%22data%22%3A%221%22%7D%5D%7D&searchField=&searchString=&searchOper=
// filters -> {"groupOp":"AND","rules":[{"field":"All","op":"cn","data":"fffff"},{"field":"Price","op":"bn","data":"ffff"}]}

//toolbar search
//_search=true&nd=1403935593036&rows=10&page=1&sidx=Id&sord=asc&Id=2&Name=333&SupplierID=1&CategoryID=1&Price=44
در اینجا ساختار ارسالی به سرور را در سه حالت مختلف جستجوی پویای jqGrid، ملاحظه می‌کنید:
- در تمام این حالات پارامتر _search مساوی true است (تفاوت آن با درخواست اطلاعات معمولی).
- در حالت جستجوی نوار ابزاری، اگر گزینه‌های searchOperators و stringResult به true تنظیم نشوند، حالت toolbar search فوق را شاهد خواهیم بود. در غیراینصورت به حالت multi-field search سوئیچ می‌شود.
- در حالت جستجوی تک فیلدی توسط صفحه دیالوگ جستجوی jqGrid، فیلد در حال جستجو توسط searchField و مقدار آن توسط searchString به سرور ارسال شده‌اند. مابقی پارامترها نال هستند.
- در حالت جستجوی چند فیلدی توسط صفحه دیالوگ جستجوی jqGrid، اینبار filters مقدار دهی شده‌است و سایر پارامترها نال هستند. مقدار filters ارسالی، در حقیقت یک شیء JSON است با ساختار کلی ذیل:
        { "groupOp": "AND",
              "groups" : [ 
                { "groupOp": "OR",
                    "rules": [
                        { "field": "name", "op": "eq", "data": "England" }, 
                        { "field": "id", "op": "le", "data": "5"}
                     ]
                } 
              ],
              "rules": [
                { "field": "name", "op": "eq", "data": "Romania" }, 
                { "field": "id", "op": "le", "data": "1"}
              ]
        }
که می‌توان چنین ساختاری را برای آن متصور شد:
    public class SearchFilter
    {
        public string groupOp { set; get; }
        public List<SearchGroup> groups { set; get; }
        public List<SearchRule> rules { set; get; }
    }

    public class SearchRule
    {
        public string field { set; get; }
        public string op { set; get; }
        public string data { set; get; }

        public override string ToString()
        {
            return string.Format("'{0}' {1} '{2}'", field, op, data);
        }
    }

    public class SearchGroup
    {
        public string groupOp { set; get; }
        public List<SearchRule> rules { set; get; }
    }
در اینجا AND و Or کلی مشخص می‌شود، به همراه فیلدهای ارسالی به سرور، عملگرهای اعمالی بر روی آن‌ها و مقادیر مرتبط.
اگر این موارد را کنار هم قرار دهیم، به متدی عمومی ApplyFilter با امضای ذیل خواهیم رسید.
   public IQueryable<T> ApplyFilter<T>(IQueryable<T> query, bool _search, string searchField, string searchString,
string searchOper, string filters, NameValueCollection form)
کدهای کامل آن‌را به علت طولانی بودن پردازش سه حالت ذکر شده‌ی فوق، از پروژه‌ی پیوست می‌توانید دریافت کنید.
پس از آن، تغییراتی که در کدهای متد GetProducts باید اعمال شوند به صورت ذیل است:
        [HttpPost]
        public ActionResult GetProducts(string sidx, string sord, int page, int rows,
                                        bool _search, string searchField, string searchString,
                                        string searchOper, string filters)
        {
            var list = ProductDataSource.LatestProducts;            

            var pageIndex = page - 1;
            var pageSize = rows;
            var totalRecords = list.Count;
            var totalPages = (int)Math.Ceiling(totalRecords / (float)pageSize);

            var productsQuery = list.AsQueryable();

            productsQuery = new JqGridSearch().ApplyFilter(productsQuery, _search, searchField, searchString,
                                                           searchOper, filters, this.Request.Form);
            var productsList = productsQuery.OrderBy(sidx + " " + sord)
                                            .Skip(pageIndex * pageSize)
                                            .Take(pageSize)
                                            .ToList();

            var productsData = new JqGridData
            {
                Total = totalPages,
                Page = page,
                Records = totalRecords,
                Rows = (productsList.Select(product => new JqGridRowData
                {
                    Id = product.Id,
                    RowCells = new List<string>
                               {
                                     product.Id.ToString(CultureInfo.InvariantCulture),
                                     product.Name,
                                     product.Supplier.CompanyName,
                                     product.Category.Name,
                                     product.Price.ToString(CultureInfo.InvariantCulture)
                                }
                })).ToArray()
            };
            return Json(productsData, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
- ابتدا چند پارامتر اضافه‌تر به امضای متد اضافه شده‌اند، تا فیلدهای جستجو را نیز دریافت کنند.
- نوع متد به HttpPost تغییر کرده‌است. این مورد برای ارسال اطلاعات حجیم جستجوها به سرور ضروری است و بهتر است از حالت Get استفاده نشود.
این حالت در سمت کلاینت نیز باید تنظیم شود:
 $('#list').jqGrid({
//url access method type
mtype: 'POST',
- سایر سطرها مانند قبل است؛ فقط یک سطر ذیل جهت اعمال where پویا به عبارت LINQ ساخته شده، اضافه شده‌است:
 productsQuery = new JqGridSearch().ApplyFilter(productsQuery, _search, searchField, searchString,
  searchOper, filters, this.Request.Form);

برای مطالعه بیشتر
جستجوی تک فیلدی
جستجوی نوار ابزاری
جستجوی چند فیلدی


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
jqGrid03.zip
 
مطالب دوره‌ها
دسترسی سریع به مقادیر خواص توسط Reflection.Emit
اگر پروژه‌های چندسال اخیر را مرور کرده باشید خصوصا در زمینه ORMها و یا Serializerها و کلا مواردی که با Reflection زیاد سروکار دارند، تعدادی از آن‌ها پیشوند fast را یدک می‌کشند و با ارائه نمودارهایی نشان می‌دهند که سرعت عملیات و کتابخانه‌های آن‌ها چندین برابر کتابخانه‌های معمولی است و ... سؤال مهم اینجا است که رمز و راز این‌ها چیست؟
فرض کنید تعاریف کلاس User به صورت زیر است:
public class User
{
     public int Id { set; get; }
}
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، خاصیت Id در کدهای IL نهایی به صورت متدهای get_Id و set_Id ظاهر می‌شوند.
حال اگر یک متد پویا ایجاد کنیم که بجای هر بار Reflection جهت دریافت مقدار Id، خود متد get_Id را مستقیما صدا بزند، چه خواهد شد؟
پیاده سازی این نکته را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Reflection;
using System.Reflection.Emit;

namespace FastReflectionTests
{
    /// <summary>
    /// کلاسی برای اندازه گیری زمان اجرای عملیات
    /// </summary>
    public class Benchmark : IDisposable
    {
        Stopwatch _watch;
        string _name;

        public static Benchmark Start(string name)
        {
            return new Benchmark(name);
        }

        private Benchmark(string name)
        {
            _name = name;
            _watch = new Stopwatch();
            _watch.Start();
        }

        public void Dispose()
        {
            _watch.Stop();
            Console.WriteLine("{0} Total seconds: {1}"
                               , _name, _watch.Elapsed.TotalSeconds);
        }
    }

    public class User
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    class Program
    {
        public static Func<object, object> GetFastGetterFunc(string propertyName, Type ownerType)
        {
            var propertyInfo = ownerType.GetProperty(propertyName, BindingFlags.Instance | BindingFlags.Public);

            if (propertyInfo == null)
                return null;
            
            var getter = ownerType.GetMethod("get_" + propertyInfo.Name,
                                             BindingFlags.Instance | BindingFlags.Public | BindingFlags.FlattenHierarchy);
            if (getter == null)
                return null;

            var dynamicGetterMethod = new DynamicMethod(
                                                name: "_",
                                                returnType: typeof(object),
                                                parameterTypes: new[] { typeof(object) },
                                                owner: propertyInfo.DeclaringType,
                                                skipVisibility: true);
            var il = dynamicGetterMethod.GetILGenerator();

            il.Emit(OpCodes.Ldarg_0); // Load input to stack
            il.Emit(OpCodes.Castclass, propertyInfo.DeclaringType); // Cast to source type
            // نکته مهم در اینجا فراخوانی نهایی متد گت بدون استفاده از ریفلکشن است
            il.Emit(OpCodes.Callvirt, getter); //calls its get method

            if (propertyInfo.PropertyType.IsValueType)
                il.Emit(OpCodes.Box, propertyInfo.PropertyType);//box

            il.Emit(OpCodes.Ret);

            return (Func<object, object>)dynamicGetterMethod.CreateDelegate(typeof(Func<object, object>));
        }


        static void Main(string[] args)
        {
            //تهیه لیستی از داده‌ها جهت آزمایش
            var list = new List<User>();
            for (int i = 0; i < 1000000; i++)
            {
                list.Add(new User { Id = i });
            }

            // دسترسی به اطلاعات لیست به صورت متداول از طریق ریفلکشن معمولی
            var idProperty = typeof(User).GetProperty("Id");
            using (Benchmark.Start("Normal reflection"))
            {
                foreach (var item in list)
                {
                    var id = idProperty.GetValue(item, null);
                }
            }

            // دسترسی از طریق روش سریع دستیابی به اطلاعات خواص
            var fastIdProperty = GetFastGetterFunc("Id", typeof(User));
            using (Benchmark.Start("Fast Property"))
            {
                foreach (var item in list)
                {
                    var id = fastIdProperty(item);
                }
            }
        }
    }
}
توضیحات:
از کلاس Benchmark برای نمایش زمان انجام عملیات دریافت مقادیر Id از یک لیست، به دو روش Reflection متداول و روش صدا زدن مستقیم متد get_Id استفاده شده است.
در متد GetFastGetterFunc، ابتدا به متد get_Id خاصیت Id دسترسی پیدا خواهیم کرد. سپس یک متد پویا ایجاد می‌کنیم تا این get_Id را مستقیما صدا بزند. حاصل کار را به صورت یک delegate بازگشت می‌دهیم. شاید عنوان کنید که در اینجا هم حداقل در ابتدای کار متد، یک Reflection اولیه وجود دارد. پاسخ این است که مهم نیست؛ چون در یک برنامه واقعی، تهیه delegates در زمان آغاز برنامه انجام شده و حاصل کش می‌شود. بنابراین در زمان استفاده نهایی، به هیچ عنوان با سربار Reflection مواجه نخواهیم بود.

خروجی آزمایش فوق بر روی سیستم معمولی من به صورت زیر است:
 Normal reflection Total seconds: 2.0054177
Fast Property Total seconds: 0.0552056
بله. نتیجه روش GetFastGetterFunc واقعا سریع و باور نکردنی است!


چند پروژه که از این روش استفاده می‌کنند
Dapper
AutoMapper
fastJson

در سورس این کتابخانه‌ها روش‌های فراخوانی مستقیم متدهای set نیز پیاده سازی شده‌اند که جهت تکمیل بحث می‌توان به آن‌ها مراجعه نمود.


ماخذ اصلی
این کشف و استفاده خاص، از اینجا شروع و عمومیت یافته است و پایه تمام کتابخانه‌هایی است که پیشوند fast را به خود داده‌اند:
2000% faster using dynamic method calls
مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 6 - پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها با استفاده از ASP.NET Core MVC
به عنوان آخرین قسمت مرتبط با تفکر مبتنی‌بر CRUD‏ ‎(‎CRUD-based thinking)‎، روش پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها را با استفاده از ASP.NET Core MVC و افزونه jquery-unobtrusive-ajax بررسی خواهیم کرد. 


برای شروع لازم است بسته نیوگت زیر را نصب کنید: 
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.Web

قراردادها، مفاهیم و نکات اولیه 
  1. Refactor کردن فرم‌های ثبت و ویرایش مرتبط با یک Aggregate، به یک PartialView که با یک ViewModel کار می‌کند. برای موجودیت‌های ساده و پایه، همان Model/DTO، به عنوان Model متناظر با یک ویو یا به اصطلاح ViewModel استفاده می‌شود؛ ولی برای سایر موارد، از مدلی که نام آن با نام موجودیت + کلمه ModalViewModel یا FormViewModel تشکیل می‌شود، استفاده خواهیم کرد.
  2. یک فرم، در قالب یک پارشال‌ویو، به صورت Ajaxای با استفاده از افزونه  jquery-unobtrusive-ajax بارگذاری شده و به سرور ارسال خواهد شد.
  3. یک فرم براساس طراحی خود می‌تواند در قالب یک مودال باز شود، یا به منظور inline-editing آن را بارگذاری و به قسمتی از صفحه که مدنظرتان می‌باشد اضافه شود.
  4. وجود ویو Index به همراه پارشال‌ویو ‎_List برای نمایش لیستی و یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش الزامی ‌می‌باشد. البته اگر از مکانیزمی که در مطلب « طراحی یک گرید با jQuery Ajax و ASP.NET MVC به همراه پیاده سازی عملیات CRUD»  مطرح شد، استفاده نمی‌کنید و نیاز دارید تا اطلاعات صفحه‌بندی شده، مرتب شده و فیلتر شده‌ای را در قالب JSON دریافت کنید، از اکشن‌متد ReadPagedList کنترلر پایه استفاده کنید.

مثال اول: پیاده‌سازی BlogsController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
کار با ارث‌بری از کنترلر پایه طراحی شده در زیرساخت به شکل زیر آغاز می‌شود:
public class BlogsController : CrudController<IBlogService, int, BlogModel>
{
    public BlogsController(IBlogService service) : base(service)
    {
    }

    protected override string CreatePermissionName => PermissionNames.Blogs_Create;
    protected override string EditPermissionName => PermissionNames.Blogs_Edit;
    protected override string ViewPermissionName => PermissionNames.Blogs_View;
    protected override string DeletePermissionName => PermissionNames.Blogs_Delete;
    protected override string ViewName => "_BlogModal";
}
در اینجا مشخص کردن ViewName متناظر با موجودیت جاری، الزامی می‌باشد. همانطور که عنوان شد، یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش کفایت می‌کند و طراحی پشت این کنترلر پایه نیز بر این اساس می‌باشد. گام بعدی، طراحی پارشال‌ویو مذکور می‌باشد. 

<div>
    <h4 asp-if="Model.IsNew()">Create New Blog</h4>
    <h4 asp-if="!Model.IsNew()">Edit Blog</h4>
    <button type="button" data-dismiss="modal">&times;</button>
</div>
در اینجا با استفاده از تگ‌هلپر asp-if موجود در زیرساخت و متد IsNew متناظر با مدل جاری، عنوان نمایشی مودال را مشخص کرده‌ایم. 
 ‌


<form asp-action="@(Model.IsNew() ? "Create" : "Edit")" asp-controller="Blogs" asp-modal-form="BlogForm">
    <div>
        <input type="hidden" name="save-continue" value="true"/>
        <input asp-for="RowVersion" type="hidden"/>
        <input asp-for="Id" type="hidden"/>
        <div>
            <div>
                <label asp-for="Title"></label>
                <input asp-for="Title" autocomplete="off"/>
                <span asp-validation-for="Title"></span>
            </div>
        </div>
        <div>
            <div>
                <label asp-for="Url"></label>
                <input asp-for="Url" type="url"/>
                <span asp-validation-for="Url"></span>
            </div>
        </div>
    </div>

...

</form>
با استفاده از متد IsNew مدل جاری، اکشن متد متناظر با درخواست POST مشخص شده و سپس از طریق تگ‌هلپر asp-modal-form، فرآیند افزودن ویژگی‌های data-ajax به فرم را خودکار کرده‌ایم. سپس با استفاده از یک Hidden Input با نام save-continue و مقدار true به فرم، عملیات ذخیره کردن بدون بسته شدن فرم را شبیه سازی کرده‌ایم؛ این Input می‌تواند به صورت شرطی به فرم اضافه شود (دکمه‌های ذخیره/ذخیره و بستن و ...) که در سمت سرور با توجه به مقدار ارسالی تصمیم گرفته می‌شود که دوباره فرم با اطلاعات جدید (در اینجا Id و RowVersion) به کلاینت ارسال شود یا خیر.

<div>
    <a asp-modal-delete-link asp-model-id="@Model.Id" asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Delete" asp-if="!Model.IsNew()" asp-permission="@PermissionNames.Blogs_Delete"
       title="Delete Blog">
        <i></i>
    </a>
    <a title="Refresh Blog" asp-if="!Model.IsNew()" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Edit" asp-route-id="@Model.Id">
        <i></i>
    </a>
    <a title="New Blog" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Create">
        <i></i>
    </a>
    <button type="button" data-dismiss="modal">
        <i></i>&nbsp; Cancel
    </button>
    <button type="submit">
        <i></i>&nbsp; Save Changes
    </button>
</div>
بخش فوتر این مودال در برگیرنده دکمه‌های متناظر با اکشن‌های قابل انجام بر روی موجودیت جاری می‌باشد.
در این فرم ابتدا 3 دکمه میانبر برای عملیات حذف، بازنشانی و جدید درنظر گرفته شده‌اند؛ برای حذف که از طریق تگ‌هلپر asp-modal-delete-link کار افزودن خودکار ویژگی‌های data-ajax انجام شده و در نهایت با توجه به اکشن‌متد و کنترلر مشخص شده، یک مودال، برای گرفتن تأیید از کاربر باز می‌شود و در زمان پذیرش درخواست، حذف مدل جاری به سرور ارسال خواهد شد. با استفاده از تگ‌هلپر asp-permission نیز دسترسی مورد نیاز برای مشاهده دکمه مورد نظر را مشخص کرده‌ایم. دکمه‌های بازنشانی و جدید، در اینجا از طریق تگ‌هلپر asp-modal-link تبدیل به یک لینک Ajaxای شده است که کار بارگذاری یک پارشال‌ویو را انجام می‌دهند؛ همچنین با استفاده از ویژگی asp-modal-toggle متناظر با تگ‌هلپر مذکور با مقدار false، مشخص کرده‎ایم که صرفا محتوای مودال جاری جایگزین شود و نیاز به گشوده شدن دوباره آن نیست.


خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:

‌‌
مثال دوم: پیاده‌سازی RolesController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
‌‌نکته قابل توجه در طراحی فرم‌های ثبت و ویرایش موجودیت‌های پیچیده‌تر مربوط است به ارسال اطلاعات اضافه‌تر از هر آنچه در مدل وجود دارد به کلاینت و همچنین دریافت اطلاعات در ساختار تودرتو یا به اصطلاح یک گراف از اشیاء. به عنوان مثال برای ثبت یک گروه کاربری نیاز است لیست دسترسی‌ها را نیز در فرم نمایش دهیم تا توسط کاربر انتخاب شود؛ در این حالت نیاز است یک مدل متناظر و متناسب را به شکل زیر طراحی کرد:
public class RoleModalViewModel : RoleModel
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> PermissionList { get; set; }
}
در اینجا با ارث‌بری از RoleModel متناظر با موجودیت گروه کاربری، لیست دسترسی‌ها نیز در طریق خصوصیت PermissionList قابل استفاده می‌باشد. حال برای مقداردهی خصوصیت اضافه شده و به طور کلی برای ارسال اطلاعات اضافه به کلاینت در زمان بارگذاری فرم، نیاز است متد RenderView را به شکل زیر بازنویسی کنید:
protected override IActionResult RenderView(RoleModel role)
{
    var model = _mapper.Map<RoleModalViewModel>(role);
    model.PermissionList = ReadPermissionList();

    return PartialView(ViewName, model);
}
به عنوان مثال در اینجا از AutoMapper برای وهله سازی از RoleModalViewModel و نگاشت خصوصیات RoleModel، استفاده شده است. به این ترتیب خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:



برای مدیریت سناریوهای Master-Detail به مانند قسمت مدیریت دسترسی‌ها در تب Permissions فرم بالا، امکاناتی در زیرساخت تعبیه شده است ولی پیاده‌سازی آن را به عنوان یک تمرین و با توجه به سری مطالب «Editing Variable Length Reorderable Collections in ASP.NET MVC» به شما واگذار می‌کنم.


نکته تکمیلی: برای ارسال اطلاعات اضافی به ویو Index متناظر با یک موجودیت می‌توانید متد RenderIndex را به شکل زیر بازنویسی کنید:

protected override IActionResult RenderIndex(IPagedQueryResult<RoleReadModel> model)
{
    var indexModel = new RoleIndexViewModel
    {
        Items = model.Items,
        TotalCount = model.TotalCount,
        Permissions = ReadPermissionList()
    };

    return Request.IsAjaxRequest()
        ? (IActionResult) PartialView(indexModel)
        : View(indexModel);
}

مدل RoleIndexViewModel استفاده شده در تکه کد بالا نیز به شکل زیر خواهد بود:

public class RoleIndexViewModel : PagedQueryResult<RoleReadModel>
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> Permissions { get; set; }
}


فرآیند بارگذاری یک پارشال‌ویو در مودال

به عنوان مثال برای استفاده از مودال‌های بوت استرپ، ایده کار به این شکل است که یک مودال را به شکل زیر در فایل Layout قرار دهید:

<div class="modal fade" @*tabindex="-1"*@ id="main-modal" data-keyboard="true" data-backdrop="static" role="dialog" aria-hidden="true">
    <div class="modal-dialog modal-dialog-centered" role="document">
        <div class="modal-content">
            <div class="modal-body">
                Loading...
            </div>
        </div>
    </div>
</div>

سپس در زمان کلیک بروی یک دکمه Ajaxای، ابتدا main-modal را نمایش داده و بعد از دریافت پارشال‌ویو از سرور، آن را با محتوای modal-content جایگزین می‌کنیم. به همین دلیل Tag Halperهای مطرح شده در مطلب جاری، callbackهای failure/complete/success متناظر با unobtrusive-ajax را نیز مقداردهی می‌کنند. برای این منظور نیاز است تا متدهای جاوااسکریپتی زیر نیز در سطح شیء window تعریف شده باشند:‌‌

    /*----------------------------------  asp-modal-link ---------------------------*/
    window.handleModalLinkLoaded = function (data, status, xhr) {
        prepareForm('#main-modal.modal form');
    };
    window.handleModalLinkFailed = function (xhr, status, error) {
        //....
    };
    /*----------------------------------  asp-modal-form ---------------------------*/
    window.handleModalFormBegin = function (xhr) {
        $('#main-modal a').addClass('disabled');
        $('#main-modal button').attr('disabled', 'disabled');
    };
    window.handleModalFormComplete = function (xhr, status) {
        $('#main-modal a').removeClass('disabled');
        $('#main-modal button').removeAttr('disabled');
    };
    window.handleModalFormSucceeded = function (data, status, xhr) {
        if (xhr.getResponseHeader('Content-Type') === 'text/html; charset=utf-8') {
            prepareForm('#main-modal.modal form');
        } else {
            hideMainModal();
        }
    };
    window.handleModalFormFailed = function (xhr, status, error, formId) {
        if (xhr.status === 400) {
            handleBadRequest(xhr, formId);
        }
    };


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه DNTFrameworkCore.TestWebApp موجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید.