مطالب
آشنایی با Leaflet
مقدمه
سیستم‌های جغرافیایی و GIS اهمیت زیادی در زندگی روزمره‌ی ما دارند. GIS به نرم افزار یا سخت افزاری اطلاق می‌شود که کاربر را قادر می‌سازد تا به ذخیره، بازیابی و تجزیه و تحلیل داده‌های جغرافیایی (Spatial) بپردازد. یکی از پایه‌های نرم افزار‌های GIS، نقشه و نمایش اطلاعات بر روی نقشه می‌باشد. به طور حتم در وب سایت‌ها مشاهده کرده‌اید که آدرس یک شرکت بر روی نقشه نمایان می‌شود یا به عنوان مثالی دیگر سرویس دهنده‌های اینترنت از نقشه برای نمایش میزان و کیفیت آنتن دهی در محله‌های مختلف یک شهر استفاده می‌کنند.
برای نمایش نقشه در نرم افزار‌های تحت وب کتابخانه‌های JavaScript ایی زیادی وجود دارند. این مطلب به معرفی کتاب خانه‌ی کدباز و رایگان leaflet می‌پردازد. leaflet یک کتابخانه‌ی مدرن JavaScript برای کار با نقشه می‌باشد. از خصوصیات بارز این کتابخانه پشتیبانی بسیار خوب آن از موبایل و دستگاههای لمسی است. Leaflet تنها 33 کیلوبایت حجم دارد و ویژگی‌های آن اغلب نیازهای‌های توسعه دهندگان را برای پیاده سازی نرم افزار‌های مبتنی بر نقشه پوشش می‌دهد. از مزایای این کتابخانه می‌توان به مشارکت جامعه‌ی بزرگ توسعه دهندگان، سورس خوانا و تمیز، مستندات خوب و تعداد زیادی پلاگین برای آن اشاره کرد.

آماده سازی صفحه
برای استفاده از Leaflet ابتدا باید فایل Style و JavaScript کتابخانه را ارجاع داد:
 <script src="http://cdn.leafletjs.com/leaflet-0.7.3/leaflet.js"></script>
 <link rel="stylesheet" href="http://cdn.leafletjs.com/leaflet-0.7.3/leaflet.css" />
سپس یک div با یک Id مشخص را به صفحه اضافه می‌کنیم. div مورد نظر باید از ارتفاع مشخصی برخوردار باشد که به سادگی با style زیر میسر می‌گردد:
#map { height: 600px; }
پس از انجام مقدمات اکنون می‌توان یک نقشه را با تنظیمات دلخواهی در div تعریف شده نمایش داد.

تنظیمات اولیه نقشه
با کد زیر ابتدا یک وهله از شیء map ایجاد می‌شود:
var map = L.map('map').setView([29.6760859,52.4950737], 13);
همانطور که مشاهده می‌شود شناسه‌ی div تعریف شده از طریق سازنده به map پاس داده شده است و سپس به کمک تابع setView به محل مختصات جغرافیایی مورد نظر با زوم پیشفرض 13 نمایش داده می‌شود. طراحی Leaflet به صورتی است که استفاده از متدهای زنجیروار (chainable) را میسر می‌سازد. به عنوان نمونه در کد بالا تابع setView یک شیء map را بر می‌گرداند و توسعه دهنده می‌تواند از توابع دیگر مقدار بازگشتی استفاده کند. این مورد از نظر طراحی شبیه به jQuery می‌باشد.
اگر Google Maps را مشاهده کنید، متوجه می‌شوید که یک نقشه، به صورت مستطیل مستطیل، بارگزاری می‌شود. به این مستطیل‌ها Tile گفته می‌شود. tile‌ها همان فایل‌های png هستند و درواقع به ازای زوم‌های مختلف در محل‌های مختلف، tile‌های متفاوتی با شناسه‌ی مشخصی وجود دارند. تصویر زیر نقشه‌ی Google می‌باشد؛ قبل از اینکه tile‌ها بارگزاری شوند. اگر با دقت نگاه کنید مستطیل‌های بزرگ و کوچکی را مشاهده می‌کنید که قسمت‌های مختلف یک نقشه یا همان تایل می‌باشند.

 پس برای نمایش یک نقشه نیاز است tile‌ها را از یک منبع، در اختیار نقشه قرار داد. این منبع می‌تواند یک وب سرویس باشد.
پس از تعریف اولیه، نیاز است یک Tile Layer ایجاد کرده و آن را به نقشه اضافه کرد:
var osmUrl='http://{s}.tile.openstreetmap.org/{z}/{x}/{y}.png';
var osmAttrib='Map data © <a href="http://openstreetmap.org">OpenStreetMap</a> contributors';
var osm = new L.TileLayer(osmUrl, { maxZoom: 18, attribution: osmAttrib}).addTo(map);
در کد بالا ابتدا آدرس tile server تعریف شده است. در این مثال از سرویس OpenStreetMap برای تهیه‌ی Tile‌ها استفاده شده است. سپس لینک سرویس دهنده، به همراه  متن attribution(نوشته‌ای که در زیر نقشه قرار می‌گیرد)  به شیء TileLayer پاس داده شد و شیء ایجاد شده از طریق متد addTo به شیء map اضافه شده است.
نتیجه‌ی کار در مرورگر اینگونه خواهد بود:


Marker، دایره و چندضلعی

در کنار نمایش Tile‌ها می‌توان اشکال گرافیکی نیز به نقشه اضافه کرد؛ مثل مارکر(نقطه)، مستطیل، دایره و یا یک Popup. اضافه کردن یک Marker به سادگی، با کد زیر صورت می‌پذیرد:

var marker = L.marker([29.623116,52.497856]).addTo(map);

محل مورد نظر به شیء مارکر پاس داده شده و مقدار بازگشتی به map اضافه شده است.

نمایش چند ضلعی و دایره هم کار ساده ای است. برای دایره باید ابتدا مختصات مرکز دایره و شعاع به متر را به L.circle پاس داد:

var circle = L.circle([29.6308217,52.5048021], 500, {
    color: 'red',
    fillColor: '#f03',
    fillOpacity: 0.5
}).addTo(map);

در کد بالا علاوه بر محل و اندازه دایره، رنگ محیط، رنگ داخل و شفافیت (opacity) نیز مشخص شده‌اند.

برای چند ضلعی‌ها می‌توان به این صورت عمل کرد:

var polygon = L.polygon([
[29.628453, 52.488838],
[29.637368, 52.493987],
[29.637168, 52.503987]
]).addTo(map);


کار کردن با Popup ها

از Popup می‌توان برای نمایش اطلاعات اضافه‌ای بر روی یک محل خاص یا یک عنوان به مانند Marker استفاده کرد. برای مثال می‌توان اطلاعاتی درباره‌ی محل یک Marker یا دایره نمایش داد. در هنگام ایجاد marker، دایره و چندضلعی مقادیر بازگشتی در متغیر‌های جدایی ذخیره شدند. اکنون می‌توان به آن اشیاء یک popup اضافه کرد:

marker.bindPopup("باغ عفیف آباد").openPopup();
circle.bindPopup("I am a circle.");
polygon.bindPopup("I am a polygon.");

به علت اینکه openPopup برای Marker صدا زده شده، به صورت پیشفرض popup را نمایش می‌دهد. اما برای بقیه، نمایش با کلیک خواهد بود. البته الزاما نیازی نیست که popup روی یک شیء نمایش داده شود، می‌توان popup‌های مستقلی نیز ایجاد کرد:

var popup = L.popup()
    .setLatLng([51.5, -0.09])
    .setContent("I am a standalone popup.")
    .openOn(map);
مطالب
مدیریت حافظه در JavaScript
مدیریت حافظه در JavaScript همانند مدل مدیریت حافظه در .NET می‌باشد. حافظه وقتی مورد نیاز است تخصیص پیدا می‌کند و وقتی دیگر مورد نیاز نیست آزاد می‌شود. این پروسه در CLR به نام جمع آوری زباله یا Garbage Collector یا GC مشهور است. تفاوت عمده فی مابین مدیریت حافظه در .NET با مدیریت حافظه در JavaScript این است که مدیریت حافظه در .NET توسط CLR واحد انجام می‌شود. یعنی پیاده سازی واحدی از GC وجود دارد و شما می‌توانید از نوع فعالیت آن اطمینان حاصل نمایید ولی در JavaScript با توجه به اینکه موتورهای اجرایی مختلفی برای اجرای آن وجود دارد، در سرورها و مرورگرهای مختلف پیاده سازی‌های متفاوتی برای آن وجود دارد. اطلاع از نحوه کار GC می‌تواند به درک ما از JavaScript کمک کرده تا بتوانیم کدهای بهتری در این زبان تولید کنیم.

در این مقاله به بررسی دو الگوریتم عمده GC در JavaScript می‌پردازیم.
1. مدل Reference Counting Garbage Collector
در این مدل از جمع آوری زباله، به ازای ایجاد هر آبجکت در حافظه و یا هر تخصیصی در حافظه، شمارشگری با عنوان reference counter در نظر گرفته می‌شود. هر زمان که به این آبجکت یا حافظه تخصیصی دسترسی ایجاد شود و یا reference داده شود، یک واحد به شمارشگر آن اضافه و هر وقت که رفرنس به حافظه یا آبجکت دیگر مورد استفاده نداشت یا از دسترس خارج شد، یک واحد از شمارشگر آن کاسته می‌شود. این مدل که سریعترین، ساده‌ترین و کم سربارترین مدل GC می‌باشد، وقتی شمارشگر رفرنس حافظه به صفر رسید، حافظه ومنابع سیستم تخصیصی به آن آبجکت آزاد شده و آماده استفاده مجدد می‌شودبه عنوان نمونه به کد زیر دقت کنید:
var object1='GC test object 1';
function Test1(){
   var object2='GC test object 2';
   alert (object1+'-' + object2);
}
alert (object1);

پس از اجرای این کد، جدولی مانند زیر در GC ایجاد می‌شود که به صورت زیر مقدار طی اجرای برنامه مقدار دهی می‌شود:
Object
Reference Counter
Line 1
Reference Counter
Line 3 
 Reference Counter
Line 5
Reference Counter
Line 6 
 Reference Counter
End Program
 object1
 1
2
 1
 1
0
 object2
 -
 1
 0
0
0
همانطور که در جدول فوق مشخص است، وقتی از متقیر استفاده می‌شود، reference count آن زیاد و وقتی دیگر مورد استفاده ندارد یکی کم می‌شود. وقتی مقدار reference count به صفر برسد، متقیر از حافظه حذف شده و منابع سیستمی آزاد می‌شود.
این مدل که در مرورگرهای قدیمی مورد استفاده قرار گرفته است، در صورتی که دو آبجکت به یکدیگر ارجاع داشته باشند، reference counter آن صفر نشده، حافظه و منابع تخصیصی آنها آزاد نمی‌شود و احتمال ایجاد نشت حافظه زیاد می‌شود.
2. مدل Mark-and-Sweep
در این مدل از مدیریت حافظه، برای آبجکت‌های ایجادی در حافظه،GC درخت ارجاعات ایجاد کرده و دقیقا مشخص می‌کند زمانی که یک آبجکت در دسترس نباشد و یا دیگر نیازی به آن نباشد، آن را از حافظه حذف می‌کند. مانند شکل زیر:


در این صورت هنگامی که آبجکت دیگر واقعا مورد نیاز نباشد از حافظه حذف می‌شود. یعنی اگر دو آبجکت به یکدیگر نیز ارجاع داشته باشند هنگامی که دیگر مورد استفاده قرار نگیرند حذف شده و امکان ایجاد نشت حافظه به حداقل می‌رسد.
تفاوت عمده بین GC در Javascript و GC در CLR این است که در زبان‌های مبتنی بر .NET شما می‌توانید به صورت مستقیم GC را صدا زده تا عمل جمع آوری زباله انجام پذیرد ولی در JavaScript هر زمان که نیاز به حافظه بیشتر باشد (و یا در یک زمانبندی مشخص) عمل جمع آوری زباله انجام شده و از طریق کد قابل فراخوانی نمی‌باشد.
مطالب
تغییر نام دسته جمعی تعدادی فایل PDF بر اساس متادیتای فایل‌ها
فرض کنید تعداد زیادی فایل PDF را با اسامی نامفهومی داریم. برای نظم بخشیدن و یافتن ساده‌تر مطالب شاید بهتر باشد این فایل‌ها را بر اساس عنوان اصلی ذخیره شده در فایل، تغییر نام دهیم.


امکان خواندن meta data فوق (البته در صورت وجود)، توسط iTextSharp وجود دارد. در ادامه قطعه کد ساده‌ای را ملاحظه می‌کنید که در یک پوشه، تمام فایل‌های PDF را یافته و بر اساس Title یا Subject آن‌ها، فایل موجود را تغییر نام می‌دهد:
using System.IO;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace BatchRename
{
    class Program
    {
        private static string getTitle(PdfReader reader)
        {
            string title;
            reader.Info.TryGetValue("Title", out title); // Reading PDF file's meta data
            return string.IsNullOrWhiteSpace(title) ? string.Empty : title.Trim();
        }

        private static string getSubject(PdfReader reader)
        {
            string subject;
            reader.Info.TryGetValue("Subject", out subject); // Reading PDF file's meta data
            return string.IsNullOrWhiteSpace(subject) ? string.Empty : subject.Trim();
        }

        static void Main(string[] args)
        {
            var dir = @"D:\Path";
            if (!dir.EndsWith(@"\"))
                dir = dir + @"\";

            foreach (var file in Directory.GetFiles(dir, "*.pdf"))
            {
                var reader = new PdfReader(file);
                var title = getTitle(reader);
                var subject = getSubject(reader);
                reader.Close();

                string newFile = string.Empty;
                if (!string.IsNullOrWhiteSpace(title))
                {
                    newFile = dir + title + ".pdf";
                }
                else if (!string.IsNullOrWhiteSpace(subject))
                {
                    newFile = dir + subject + ".pdf";
                }

                if (!string.IsNullOrWhiteSpace(newFile))
                    File.Move(file, newFile);
            }
        }
    }
}

در قطعه کد فوق علت مراجعه به reader.Info، بر اساس ساختار یک فایل PDF است. در Dictionary به نام Info (تصویر فوق)، در یک سری کلید مشخص، اطلاعاتی مانند تهیه کننده، عنوان و غیره درج می‌شوند. به این ترتیب با استفاده از شیء PdfReader، فایل را گشوده، این متادیتا را خوانده و سپس بر اساس آن می‌توان فایل را تغییر نام داد.
 
نظرات مطالب
آپلود فایل توسط فرم‌های پویای jqGrid
سپاس از پاسختون. من برنامه را با FireBug تست کردم. خطاهایی که میده مربوط به خود jquery-1.11.1.js میشه و خود فایل ajaxfileupload.js خطا آخر اینه:
 TypeError: jQuery.handleError is not a function
jQuery.handleError(s, xml, status, e);
مطالب
تشخیص نقایص تصاویر صفحات سایت با استفاده از jQuery Ajax

این مثال شبیه به مثال بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax است که از ذکر توضیحات مشابه آن، در اینجا خودداری خواهد شد.

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="TestBrokenImages.aspx.cs"
Inherits="testWebForms87.TestBrokenImages" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>detecting broken images</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>

<script type="text/javascript">
function errorReplace(arg) {
//ارسال پیغام خطا
$.ajax({
type: "POST",
url: "TestBrokenImages.aspx/GetErros",
data: "{'image': '" + arg.src + "','page':'" + location.href + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json"
});
//نمایش تصویری دلخواه بجای نمونه مفقود
$(arg).attr('src', 'missing.png');
}

//بررسی وضعیت تک تک تصاویر پس از بارگذاری کامل صفحه
$(document).ready(function() {
$(window).bind('load', function() {
$('img').each(function() {
if (!this.complete || (!$.browser.msie && (typeof this.naturalWidth == "undefined" || this.naturalWidth == 0))) {
errorReplace(this);
}
});
})
});
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
<img src="img1.png" />
<img src="img2.png" />
</div>
</form>
</body>
</html>

using System;
using System.IO;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class TestBrokenImages : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static void GetErros(string image,string page)
{
//ارسال ایمیل به مسؤول سایت و یا ذخیره خطاها در دیتابیس
}
}
}

در این مثال زمانیکه صفحه کاملا بارگذاری شد، وضعیت تک تک تصاویر بررسی می‌شود، اگر تصویر مفقودی وجود داشت (با اکثر مرورگرها سازگار است)، اطلاعات آن به تابع errorReplace ارسال خواهد شد.
در این تابع با استفاده از jQuery Ajax ، اطلاعات تصویر مفقود و صفحه مربوطه به وب متد GetErros ما ارسال می‌شود. سپس در این متد می‌توان یا آرگومان‌های دریافتی را به صورت یک ایمیل به مسؤول سایت ارسال نمود و یا آن‌ها را جهت بررسی آتی در یک دیتابیس ذخیره کرد.
بدیهی است بجای قرار دادن وب متد فوق در صفحه جاری، می‌توان یک وب سرویس را نیز ایجاد و متد را در آن قرار داد تا نیازی نباشد به ازای هر صفحه سایت یکبار این متد تکرار شود.

اگر موفق به اجرای این مثال نشدید، برای مثال یک break point داخل متد GetErrors قرار دهید و برنامه را در حالت دیباگ در ویژوال استودیو شروع کنید، اگر اتفاق خاصی رخ نداد و به این break point نرسیدید، احتمالا تنظیمات وب کانفیگ شما مناسب نیست. قسمت مربوط به system.web.extensions ، webServices و jsonSerialization باید در وب کانفیگ موجود باشد که VS 2008 این موارد را به صورت خودکار اضافه می‌کند.

مطالب
پیاده سازی یک MediaTypeFormatter برای پشتیبانی از MultiPart/form-data در Web API

Media Type یا MIME Type نشان دهنده فرمت یک مجموعه داده است. در HTTP، مدیا تایپ بیان کننده فرمت message body یک درخواست / پاسخ است و به دریافت کننده اعلام می‌کند که چطور باید پیام را بخواند. محل استاندارد تعیین Mime Type در هدر Content-Type است. درخواست کننده می‌تواند با استفاده از هدر Accept لیستی از MimeType‌های قابل قبول را به عنوان پاسخ، به سرور اعلام کند.

Asp.net Web API  از MimeType برای تعیین نحوه serialize یا deserialize کردن محتوای دریافتی / ارسالی استفاده می‌کند


MediaTypeFormatter

Web API برای خواندن/درج پیام در بدنه درخواست/پاسخ از MediaTypeFormmater‌‌ها استفاده می‌کند. اینها کلاس‌هایی هستند که نحوه‌ی Serialize کردن و deserialize کردن اطلاعات به فرمت‌های خاص را تعیین می‌کنند. Web API به صورت توکار دارای formatter هایی برای نوع‌های XML ، JSON، BSON و Form-UrlEncoded می‌باشد. همه این‌ها کلاس پایه MediaTypeFormatter را پیاده سازی می‌کنند. 


مسئله

یک پروژه Web API بسازید و view model زیر را در آن تعریف کنید:

public class NewProduct
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        public double Price { get; set; }

        public byte[] Pic { get; set; }
    }

همانطور که می‌بینید یک فیلد از نوع byte[] برای تصویر محصول در نظر گرفته شده است.

حالا یک کنترلر API  ساخته و اکشنی برای دریافت اطلاعات محصول جدید از کاربر می‌نویسیم :
public class ProductsController : ApiController
    {
        [HttpPost]
        public HttpResponseMessage PostProduct(NewProduct model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //  ثبت محصول 

                return new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Created);
            }

            return Request.CreateErrorResponse(HttpStatusCode.BadRequest, ModelState);
        }

    }

و یک صفحه html به نام index.html که حاوی یک فرم برای ارسال اطلاعات باشد :

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title></title>
</head>
<body>
    <h1>ساخت MediaTypeFormatter برای Multipart/form-data</h1>
    <h2>محصول جدید</h2>

    <form id="newProduct" method="post" action="/api/products" enctype="multipart/form-data">
        <div>
            <label for="name">نام محصول : </label>
            <input type="text" id="name" name="name" />
        </div>
        <div>
            <label for="price">قیمت : </label>
            <input type="number" id="price"  name="price" />
        </div>
        <div>
            <label for="pic">تصویر : </label>
            <input type="file" id="pic" name="pic" />
        </div>
        <div>
            <button type="submit">ثبت</button>
        </div>
    </form>
</body>
</html>

زمانی که فرم حاوی فایلی برای آپلود باشد مشخصه encType باید برابر با Multipart/form-data مقداردهی شود تا اطلاعات فایل به درستی کد شوند. در زمان ارسال فرم Content-type درخواست برابر با Multipart/form-data و فرمت اطلاعات درخواست ارسالی به شکل زیر خواهد بود :


همانطور که می‌بینید هر فیلد در فرم، در یک بخش جداگانه قرار گرفته است که با خط چین هایی از هم جدا شده اند. هر بخش، header‌های جداگانه خود را دارد.

- Content-Disposition که نام فیلد و نام فایل را شامل می‌شود .

- content-type که mime type مخصوص آن بخش از داده‌ها را مشخص می‌کند.

پس از اینکه فرم را تکمیل کرده و ارسال کنید ، با پیام خطای زیر مواجه می‌شوید :

خطای روی داده اعلام می‌کند که Web API فاقد MediaTypeFormatter برای خواندن اطلاعات ارسال شده با فرمتMultiPart/Form-data  است.  Web API برای خواندن و بایند کردن پارامترهای complex Type از درون بدنه پیام یک درخواست از MediaTypeFormatter استفاده می‌کند و همانطور که گفته شد Web API فاقد Formatter توکار برای deserialize کردن داده‌های با فرمت Multipart/form-data است.

راه حل‌ها :

روشی که در سایت asp.net برای آپلود فایل در web api استفاده شده، عدم استفاده از پارامترها و خواندن محتوای Request در درون کنترلر است. که به طبع در صورتی که بخواهیم کنترلرهای تمیز و کوچکی داشته باشیم روش مناسبی نیست. از طرفی امتیاز parameter binding و modelstate را هم از دست خواهیم داد.

روش دیگری که می‌خواهیم در اینجا پیاده سازی کنیم ساختن یک MediaTypeFormatter برای خواندن فرمت Multipart/form-data است. با این روش کد موردنیاز کپسوله شده و امکان استفاده از binding و modelstate را خواهیم داشت.

برای ساختن یک MediaTypeFormatter یکی از 2 کلاس MediaTypeFormatter یا  BufferedMediaTypeFormatter  را باید پیاده سازی کنیم . تفاوت این دو در این است که BufferedMediaTypeFormatter برخلاف MediaTypeFormatter از متدهای synchronous استفاده می‌کند.

 
پیاده سازی :

یک کلاس به نام MultiPartMediaTypeFormatter می‌سازیم و کلاس MediaTypeFormatter را به عنوان کلاس پایه آن قرار می‌دهیم .

public class MultiPartMediaTypeFormatter : MediaTypeFormatter
{
    ...
}

ابتدا در تابع سازنده کلاس فرمت هایی که می‌خواهیم توسط این کلاس خوانده شوند را تعریف می‌کنیم :

        public MultiPartMediaTypeFormatter()
        {
            SupportedMediaTypes.Add(new MediaTypeHeaderValue("multipart/form-data"));
        }
در اینجا Multipart/form-data را به عنوان تنها نوع مجاز تعریف کرده ایم.

سپس با پیاده سازی توابع CanReadType و CanWriteType مربوط به کلاس MediaTypeFormatter مشخص می‌کنیم که چه مدل‌هایی را می‌توان توسط این کلاس  serialize / deserialize کرد. در اینجا چون می‌خواهیم این کلاس محدود به یک مدل خاص نباشد، از یک اینترفیس برای شناسایی کلاس‌های مجاز استفاده می‌کنیم .

    public interface INeedMultiPartMediaTypeFormatter
    {
    }

و آنرا به کلاس newProduct اضافه می‌کنیم :

public class NewProduct : INeedMultiPartMediaTypeFormatter
{
 ...
}
از آنجا که تنها نیاز به خواندن اطلاعات داریم و قصد نوشتن نداریم، در متد CanWriteType مقدار false را برمی گردانیم .
        public override bool CanReadType(Type type)
        {
            return typeof(INeedMultiPartMediaTypeFormatter).IsAssignableFrom(type);
        }

        public override bool CanWriteType(Type type)
        {
            return false;
        }

و اما تابع ReadFromStreamAsync که کار خواندن محتوای ارسال شده و بایند کردن آنها به پارامترها را برعهده دارد 

public async override Task<object> ReadFromStreamAsync(Type type, Stream stream, HttpContent content, IFormatterLogger formatterLogger)
که در آن پارامتر type مربوط به مدل مشخص شده به عنوان پارامتر اکشن (NewProduct)است و پارامتر content محتوای درخواست را در خود دارد.

ابتدا محتوای ارسال شده را خوانده و اطلاعات فرم را استخراج می‌کنیم و از طرف دیگر با استفاده از کلاس Activator یک نمونه از مدل جاری را ساخته و لیست property‌های آنرا استخراج می‌کنیم.

            MultipartMemoryStreamProvider provider = await content.ReadAsMultipartAsync();
            IEnumerable<HttpContent> formData = provider.Contents.AsEnumerable();

            var modelInstance = Activator.CreateInstance(type);
            IEnumerable<PropertyInfo> properties = type.GetProperties();

سپس در یک حلقه به ترتیب برای هر property متعلق به مدل، در میان اطلاعات فرم جستجو می‌کنیم. برای پیدا کردن اطلاعات متناظر با هر property در هدر Content-Disposition که در بالا توضیح داده شد، به دنبال فیلد همنام با property می‌گردیم .

            foreach (PropertyInfo prop in properties)
            {
                var propName = prop.Name.ToLower();
                var propType = prop.PropertyType;

                var data = formData.FirstOrDefault(d => d.Headers.ContentDisposition.Name.ToLower().Contains(propName));
در صورتی که فیلدی وجود داشته باشد کار را ادامه می‌دهیم .

 گفتیم که هر فیلد یک هدر، Content-Type هم می‌تواند داشته باشد. این هدر به صورت پیش فرض معادل text/plain است و برای فیلدهای عادی قرار داده نمی‌شود . در این مثال چون فقط یک فیلد غیر رشته ای داریم فرض را بر این گرفته ایم که در صورت وجود Content-Type، فیلد مربوط به تصویر است. در صورتیکهContentType  وجود داشته باشد، محتوای فیلد را به شکل Stream خوانده به byte[] تبدیل و با استفاده از متد SetValue در property مربوطه قرار می‌دهیم.

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        using (var fileStream = await data.ReadAsStreamAsync())
                        {
                            using (MemoryStream ms = new MemoryStream())
                            {
                                fileStream.CopyTo(ms);
                                prop.SetValue(modelInstance, ms.ToArray());
                            }                            
                        }
                    }

در صورتی که Content-Type غایب باشد بدین معنی است که محتوای فیلد از نوع رشته است ( عدد ، تاریخ ، guid ، رشته ) و باید به نوع مناسب تبدیل شود. ابتدا آن را به صورت یک رشته می‌خوانیم و با استفاده از Convert.ChangeType آنرا به نوع مناسب تبدیل می‌کنیم و در property متناظر قرار می‌دهیم .

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        //...
                    }
                    else
                    {
                        string rawVal = await data.ReadAsStringAsync();
                        object val = Convert.ChangeType(rawVal, propType);

                        prop.SetValue(modelInstance, val);
                    }
                }
و در نهایت نمونه ساخته شده از مدل را برگشت می‌دهیم.
return modelInstance;
برای فعال کردن این Formatter باید آنرا به لیست formmater‌های web api اضافه بکنیم. فایل WebApiConfig در App_Start را باز کرده و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:
config.Formatters.Add(new MultiPartMediaTypeFormatter());
حال اگر مجددا فرم را به سرور ارسال کنیم، با پیام خطایی، مواجه نشده و عمل binding با موفقیت انجام می‌گیرد.

مطالب
آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت دوم - ایجاد گردش کاری بین درخواست‌ها
تا اینجا مثال‌هایی را که بررسی کردیم، متکی به خود بودند و اطلاعات هر کدام، از یک درخواست به درخواستی دیگر کاملا متفاوت بود. همچنین اطلاعات ارسالی و یا دریافتی توسط آن‌ها نیز ثابت و از پیش تعیین شده بود.


کار با اطلاعات متغیر دریافتی از سرور

در Postman یک برگه‌ی جدید را باز کنید و سپس آدرس https://httpbin.org/uuid را در حالت Get درخواست نمائید:


این درخواست، یک Guid اتفاقی جدید را باز می‌گرداند. هربار که بر روی دکمه‌ی Send کلیک کنیم، مقدار Guid دریافتی متفاوت خواهد بود. این خروجی دقیقا حالتی است که در برنامه‌های دنیای واقعی با آن سر و کار داریم. در این نوع برنامه‌ها، پیشتر نمی‌توان مقدار خروجی دریافتی از سرور را پیش‌بینی کرد. همچنین علاقمندیم این مقدار دریافتی (از درخواست 1) را به Post request ای که در انتهای قسمت قبل ایجاد کردیم (درخواست 2)، ارسال کنیم و اطلاعاتی را بین درخواست‌ها به اشتراک بگذاریم.
برای این منظور، مجموعه‌ی httpbin ای را که در قسمت قبل ایجاد کردیم، انتخاب کرده و Post request ذخیره شده‌ی در آن‌را انتخاب کنید تا مجددا جزئیات آن بازیابی شود:

اکنون با مراجعه به برگه‌ی بدنه‌ی درخواست آن، قصد داریم یک خاصیت جدید id را با guid دریافتی از سرور توسط درخواستی دیگر، مقدار دهی کنیم:


برای دسترسی به این اطلاعات، می‌توان از ویژگی بسیار قدرتمند postman به نام متغیرها استفاده کرد. به همین جهت به برگه‌ی درخواست دریافت guid مراجعه کرده و برگه‌ی Tests آن‌را باز کنید:


این قسمت پس از پایان درخواست جاری، اجرا می‌شود. بنابراین دراینجا فرصت خواهیم داشت تا مقدار دریافتی از سرور را در یک متغیر ذخیره کنیم. سپس می‌توان از این متغیر در حین ارسال درخواستی دیگر استفاده کرد. در پنل کنار textbox نوشتن آزمون‌ها، تعدادی نمونه کد هم وجود دارند. برای مثال در اینجا نمونه کد «Set a global variable» را با کلیک بر روی آن انتخاب می‌کنیم:
 pm.globals.set("uuid", "foo");
در این مثال key/value این متغیر سراسری، با یک کلید مشخص و مقداری ثابت، مقدار دهی شده‌اند.

اکنون مجددا بر روی دکمه‌ی Send این درخواست کلیک کنید. پس از اجرای آن، این قطعه کد اجرا شده و یک متغیر سراسری، با کلید uuid و مقدار ثابت مشخص شده، در تمام برگه‌های postman در دسترس خواهند بود. برای بررسی صحت این عملیات، می‌توانید بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، کلیک کنید:


در ادامه برای استفاده‌ی از این متغیر سراسری، به برگه‌ی Post request مراجعه کرده و بدنه‌ی درخواست را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
{
"name": "Vahid",
"id": "{{uuid}}"
}
در جائیکه بدنه‌ی درخواست درج می‌شود، متغیرها باید درون {{ }} قرار گیرند.
سپس این درخواست را ارسال کنید، در خروجی دریافتی از سرور httpbin، خاصیت و مقدار جدید id قابل مشاهده هستند که به معنای ارسال صحیح آن به سرور است:
    "json": {
        "id": "foo",
        "name": "Vahid"
    },
در اینجا، foo، مقداری است که از یک درخواست دیگر خوانده شده و توسط درخواست مجزای post جاری، ارسال گردیده‌است.
در این مرحله بر روی دکمه‌ی Save برگه‌ی uuid کلیک کرده و آن‌را در مجموعه‌ی httpbin، ذخیره کنید.


روش دسترسی و به اشتراک گذاری مقدار متغیر uuid دریافتی

تا اینجا متغیر سراسری uuid تنظیم شده، دارای یک مقدار ثابت است. برای تنظیم آن به مقدار Guid دریافتی از سرور، مجددا به برگه‌ی Tests درخواست uuid مراجعه می‌کنیم و آن‌را به نحو زیر تکمیل خواهیم کرد:



pm.response حاوی کل اطلاعات شیء response است و برای مثال بدنه‌ی response دریافتی از سمت سرور httpbin، یک چنین شکلی را دارد:
{
    "uuid": "4594e7ad-cae3-487b-bd42-fc49c312c0e9"
}
با فراخوانی متد json بر روی این شیء، اکنون می‌توان به اطلاعات آن همانند یک شیء متداول جاوا اسکریپتی که دارای کلید و خاصیت uuid است، دسترسی یافت:
let jsonResponse = pm.response.json();
pm.globals.set("uuid", jsonResponse.uuid);
پس از این تنظیم، مجددا درخواست را ارسال کنید که سبب دریافت uuid جدیدی می‌شود:
{
    "uuid": "83d437a8-bce6-438b-8693-068e5399182c"
}
برای بررسی نتیجه‌ی این عملیات، با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، چنین خروجی قابل مشاهده خواهد بود:


که به معنای دسترسی به مقدار متغیر uuid دریافتی از سمت سرور و تنظیم آن به عنوان یک متغیر سراسری است.
اکنون اگر مجددا به برگه‌ی مجزای Post request مراجعه و آن‌را ارسال کنیم، در خروجی بدنه‌ی response دریافتی از سمت سرور:
   "json": {
        "id": "83d437a8-bce6-438b-8693-068e5399182c",
        "name": "Vahid"
    },
دقیقا ارسال همان مقدار متغیر دریافتی از برگه‌ای دیگر که توسط متغیر {{uuid}} تنظیم شده‌، قابل مشاهده‌است.
تا اینجا تمام برگه‌های باز را ذخیره کنید:


در این تصویر، uuid پس از Post request قرار گرفته، چون ترتیب ذخیره سازی آن‌ها به همین صورت بوده‌است. اما نیاز است uuid را به پیش از درخواست post، منتقل کرد. برای اینکار می‌توان از drag/drop آیتم آن کمک گرفت.


نوشتن یک آزمون ساده

هدف اصلی از برگه‌ی Tests هر درخواست در Postman، نوشتن آزمون‌های مختلف است. به همین جهت برای نوشتن یک آزمون ساده، به برگه‌ی Post request که هم اکنون باز است، مراجعه کرده و سپس برگه‌ی Tests آن‌را به صورت زیر تنظیم می‌کنیم:


pm.test("Status code is 200", function () {
    pm.response.to.have.status(200);
});
در اینجا در پنل code snippets کناری آن، بر روی لینک و گزینه‌ی «Status code: code is 200» کلیک کرده‌ایم تا به صورت خودکار، قطعه کد فوق را تولید کند. البته Tests را در قسمت‌های بعدی با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد. در اینجا بیشتر هدف آشنایی مقدماتی با برگه‌ی Tests آن است.
این آزمون، بررسی می‌کند که آیا status code بازگشتی از سرور 200 است یا خیر؟ برای اجرای آن، فقط کافی است بر روی دکمه Send این برگه کلیک کنید:


نتیجه‌ی آن‌را در برگه‌ی جدید Test Results، در قسمت نمایش response دریافتی از سمت سرور، می‌توان مشاهده کرد که بیانگر موفقیت آمیز بودن آزمایش انجام شده‌است.
اگر علاقمندید تا حالت شکست آن‌را نیز مشاهده کنید، بجای عدد 200، عدد 404 را وارد کرده و مجددا درخواست را ارسال کنید.


اجرای ترتیبی آیتم‌های یک مجموعه

تا اینجا اگر درخواست‌ها را در مجموعه‌ی httpbin ذخیره کرده و همچنین ترتیب آن‌ها را نیز به نحوی که گفته شد، اصلاح کرده باشید، یک چنین شکلی را باید مشاهده کنید:


در اینجا برای اجرای ترتیبی این آیتم‌ها و اجرای گردش کاری کوچکی که ایجاد کرده‌ایم (درخواست post باید پس از درخواست uuid و بر اساس مقدار دریافتی آن از سرور اجرا شود)، می‌توان از collection runner برنامه‌ی Postman استفاده کرد:


با کلیک بر روی دکمه‌ی Runner، در نوار ابزار برنامه‌ی Postman، صفحه‌ی Collection runner آن ظاهر می‌شود. در این صفحه ابتدا httpbin collection را انتخاب می‌کنیم که سبب نمایش محتویات و اجزای آن خواهد شد. سپس بدون ایجاد هیچگونه تغییری در تنظیمات این صفحه، بر روی دکمه‌ی run httpbin کلیک می‌کنیم:


پس از اجرای خودکار مراحل این مجموعه، نتیجه‌ی عملیات ظاهر می‌شود:


در اینجا هر مرحله، پس از مرحله‌ای دیگر اجرا شده و اگر آزمایشی نیز به همراه آن‌ها بوده باشد نیز اجرا شده‌است. همچنین اگر بر روی نام هر کدام از مراحل کلیک کنیم، می‌توان جزئیات آن‌ها را نیز دقیقا بررسی کرد:


امکان اجرای یک چنین قابلیتی توسط برنامه‌ی CLI ای به نام newman نیز به همراه Postman وجود دارد که جهت استفاده‌ی در continuous integration servers می‌تواند بسیار مفید باشد. جزئیات آن‌را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد.
مطالب
9# آموزش سیستم مدیریت کد Git : کار به صورت remote
تا اینجا هر آنچه درباره git آموختیم در رابطه با عملکرد git به صورت محلی بود. اما یکی از ویژگی‌های سیستم‌های توزیع شده، امکان استفاده از آن‌ها به صورت remote می‌باشد.
در مورد git تفاوت چندانی بین سرور‌ها و کلاینت‌ها وجود ندارد. تنها تفاوت، نحوه‌ی پیکربندی سرور است که این امکان را می‌دهد تا چندین کلاینت به صورت همزمان به آن متصل شده و با repository آن کار کنند. اما عملا تفاوتی بین repository موجود در کلاینت و سرور نیست.
تذکر ۱: در این مقاله از وب سایت github برای توضیح مثال‌ها استفاده شده است. github قدیمی‌ترین و قدرتمندترین وب سایت برای مدیریت repository‌های git است. اما اجباری در انتخاب آن نیست؛ زیرا انتخاب‌های فراوانی از جمله bitbucket   نیز وجود دارد.
تذکر ۲: نام مستعار origin اجباری نیست؛ اما از آن جهت که نام پیش فرض است، در اکثر مثال‌ها و توضیحات استفاده شده است.
قبل از شروع مبحث بهتر است کمی درباره‌ی پروتکل‌های ارتباطی پشتیبانی شده توسط git صحبت کنیم:
git از ۴ نوع پروتکل پشتیبانی می‌کند:
۱) (http(s: پروتکل http با پورت ۸۰ و https با پورت ۴۴۳ کار می‌کند و معمولا فایروال‌ها مشکلی با این پروتکل‌ها ندارند. از هر دوی آن‌ها می‌توان برای عملیات نوشتن و یا خواندن استفاده نمود و می‌توان آن‌ها را به گونه‌ای تنظیم کرد که برای برقراری ارتباط نیاز به تائید هویت داشته باشند.
۲) git: پروتکلی فقط خواندنی است که به صورت  anonymous و بر روی پورت ۹۴۱۸ کار می‌کند. شکل استفاده از آن به صورت زیر است و معمولا در github کاربرد فراوانی دارد:
git://github.com/[username]/[repositoryname].git
۳) ssh: همان پروتکل استفاده شده در یونیکس است که بر اساس مقادیر کلیدهای عمومی و خصوصی تعیین هویت را انجام می‌دهد. شکل استفاده از آن به صورت زیر است و بر روی پورت ۲۲ کار می‌کند و امکان نوشتن و خواندن را می‌دهد:
git@github.com:[username]/[repositoryname].git
۴) file: تنها استفاده محلی دارد و امکان نوشتن و خواندن را می‌دهد.

نحوه‌ی عملکرد git به صورت remote:
به طور کلی هر برنامه‌نویس نیاز به دو نوع از دستورات دارد تا همواره repository محلی با remote هماهنگ باشد:
۱) بتواند به طریقی داده‌های موجود در repository محلی خود را به سمت سرور بفرستد.
۲) این امکان را داشته باشد تا repository محلی خود را با استفاده از repository در سمت سرور آپدیت نماید تا از آخرین تغییراتی که توسط بقیه اعضای گروه صورت گرفته است آگاهی یابد.

طریقه رفتار git برای کار با repository‌های remote به صورت زیر است:
هنگامی‌که کاربر قصد دارد تا repository یا شاخه‌ای از آن را به سمت سرور بفرستد، git ابتدا یک شاخه با نام همان شاخه به اضافه /origin ایجاد می‌کند. مثلا برای شاخه master، آن نام به صورت زیر می‌شود:
origin/master
عملکرد این شاخه دقیقا مانند دیگر شاخه‌های git است؛ با این تفاوت که امکان check-in یا out برای این نوع شاخه‌ها وجود ندارد. زیرا git باید این شاخه‌ها را با شاخه‌ها متناظرشان در remote هماهنگ نگه دارد.
از این پس این شاخه‌ی ایجاد شده، به عنوان واسطی بین شاخه محلی و شاخه راه دور عمل می‌کند.

cloning:
با استفاده از دستور clone می‌توان یک repository در سمت سرور را به طور کامل در سمت کلاینت کپی کرد. به عنوان مثال repository مربوط به کتابخانه jquery از وب سایت github به صورت زیر است:
git clone https://github.com/jquery/jquery.git
همچنین می‌توان با استفاده از دستور زیر پوشه‌ای با نامی متفاوت را برای repository محلی انتخاب نمود:
git clone [URL][directory name]

اضافه کردن یک remote repository:
برای آن‌که بتوان تغییرات یک remote repository را به repository محلی منتقل نمود، ابتدا باید آن را به لیست repository‌های ریموت که در فایل config. ذخیره می‌شود به شکل زیر اضافه نمود:
git remote add [alias][URL]
در دستور فوق، برای repository باید یک نام مستعار تعریف کرد و در بخش URL باید آدرسی که سرور به وسیله آن امکان دریافت اطلاعات را به ما می‌دهد، نوشت. البته این بستگی به نوع پروتکل انتخابی دارد. به عنوان مثال:
git remote add origin https://github.com/jquery/jquery.git
اگر بخواهیم لیست repository‌هایی که به صورت remote اضافه شده‌اند را مشاهده کنیم، از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
git remote
در صورتی‌که دستور فوق را با v- تایپ کنید اطلاعات کامل‌تری در رابطه با repository‌ها مشاهده خواهید کرد.
همچنین برای حذف یک remote repository از دستور زیر استفاده می‌‌کنیم:
git remote [alias] -rm
در صورتی‌که بخواهید لیستی از شاخه‌های remote را مشاهده کنید کافیست از دستور زیر استفاده کنید:
git branch -r
همچنین می‌توان از دستور زیر برای نمایش تمامی شاخه‌ها استفاده کرد:
git branch -a

fetch:
برای دریافت اطلاعات از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
git fetch [alias][alias/branch name]
در صورتی‌که تنها یک repository باشد می‌توان از نوشتن نام مستعار صرفنظر نمود. همچنین اگر شاخه یا شاخه‌های مورد نظر به صورت track شده باشند، می‌توان قسمت دوم دستور فوق را نیز ننوشت.
اگر بعد از اجرای دستور فوق، بر روی یک شاخه log بگیرید، خواهید دید که تغییرات در شاخه محلی اعمال نشده است زیرا دستور فوق تنها داده‌ها را بر روی شاخه [origin/[branchname ذخیره کرده است. برای آپدیت شدن شاخه اصلی باید با استفاده از دستور merge آن را در شاخه مورد نظر ادغام کرد.

pulling:
چون کاربرد دو دستور fetch و merge به صورت پشت سر هم زیاد است git دو دستور فوق را با استفاده از pull انجام می‌دهد:
pull [alias][remote branch name ]
اگر دو مقدار فوق را برای دستور pull تعیین نکنید، ممکن است در هنگام اجرای دستور فوق با خطایی مواجه شوید مبنی بر اینکه git نمی‌داند دقیقا شاخه ریموت را با کدام شاخه محلی باید ادغام کند. این مشکل زمانی پیش می‌آید که برای شاخه ریموت یک شاخه محلی متناظر وجود نداشته باشد. برای ایجاد تناظر بین دو شاخه ریموت و لوکال درگذشته باید فایل config. را تغییر می‌دادیم، اما نسخه جدید git دستوری را برای آن دارد:
git branch --set-upstream [local brnach][alias/branch name]
با اجرای این دستور از این پس شاخه محلی تغییرات شاخه remote را دنبال می‌کند.

pushing:
با استفاده از push می‌توان تغییرات ایجاد شده را به remote repository انتقال داد:
git push -u [alias][branch name ]
وجود u- در اینجا بدین معنا است که ما میخواهیم تغییرات repository در سمت سرور دنبال شود. در صورت استفاده نکردن از u- بایستی برای push هر بار مقادیر داخل کروشه‌ها را بنویسیم. در صورتی‌که بعدا بخواهیم، می‌توان توسط همان دستوری که در قسمت pull گفته شد دو شاخه را به هم وابسته کنیم.
tag:
همانطور که قبلا گفته شد تگ‌ها برای نشانه‌گذاری و دسترسی راحت‌تر به به commitها هستند. برای ایجاد یک تگ از دستور زیر استفاده می‌شود:
git tag [tag name]
همچنین می‌توان با a- برای تگ پیامی نوشت و یا با s- آن را امضا کرد. برای مشاهده تگ‌ها از دستور زیر استفاده می‌شود:
git tag
در حالت پیشفرض git تگ‌ها را push نمی‌کند. برای push کردن تگ‌ها باید دستور push را با اصلاح‌کننده tages-- به کارببرید.
مطالب
دریافت اطلاعات از پایگاه داده بواسطه Stored Procedure در EF Core 2.0
همواره در تکنولوژی  EF CodeFirst، چه در ASP.NET MVC و چه در ASP.NET Core، استفاده از امکانات بومی پایگاه‌های داده با محدودیت‌هایی مواجه بوده‌است. یکی از این اشکالات، عدم توانایی این تکنولوژی در گرفتن لیستی از اطلاعات که منطبق بر بیشتر از یک مدل می‌باشد، هست. در این مقاله تمرکز بر روی رفع این اشکال، بدون نیاز به اضافه کردن مدخل جدیدی به پروژه می‌باشد. بنابراین پیشنیاز ضروری این مبحث، مطالعه «شروع به کار با EF Core 1.0» ، مخصوصا «استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی» است.

Stored Procedure چیست ؟

Stored Procedure  یا  SP  یا به زبان فارسی «رویه‌های ذخیره شده» اشیایی اجرا پذیر در بانک اطلاعاتی SQL Server هستند که شامل یک یا چندین دستور SQL می‌شوند. این رویه‌ها می‌توانند پارامتر‌های ورودی و خروجی داشته باشند؛ همچنین می‌توانند لیستی از موجودیت‌ها را نیز برگردانند و یا می‌توان داخل این رویه‌ها به زبان T-SQL برنامه نویسی کرد.
مهم‌ترین کاربر این رویه‌ها، ذخیره کردن دستورات Select , Insert , Update , Delete هست و یا ترکیبی از این‌ها .


اشکال راه حل‌های پیش فرض مبتنی بر Context

برای استفاده از راه حل‌های پیش فرض  مبتنی بر Context، همانطور که در مقاله «استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی» به آن پرداخته شده، سه روش کلی برای استفاده از Stored Procedure  پیشنهاد شده‌است:
- روش اول استفاده از متد fromsql است. اشکال این متد، محدودیت استفاده برای یک موجودیت برنامه  است و به زبان ساده نمی‌توان در کوئری پایگاه داده از join  استفاده کرد.
- روش دوم استفاده از متد ExecuteSqlCommand موجود در context برنامه است . اشکال این متد void بودن آن است که باعث می‌شود بازگشتی از پایگاه داده حاصل نشود.
- روش سوم استفاده از متد ExecuteScalar  موجود در Context برنامه است. اشکالی که به این متد گرفته می‌شود، Scalar  بودن مقدار بازگشتی از آن است که باعث می‌شود نتوانیم لیستی از موجودیت‌ها را به ViewModel مورد نظر نگاشت کنیم.

راه حل این مشکل

برای حل این مشکلات که بسیار هم مهم هستند، اول باید قطعه کد زیر را به Context برنامه اضافه نمود:
public void OpenConnection()
{
   Database.OpenConnection();
}

public DbCommand Command()
{
   DbCommand cmd = Database.GetDbConnection().CreateCommand();
   return cmd;
}
سپس در اینترفیس IUnitOfWork  که در مطلب «لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها» در مورد آن بحث شده، متد OpenConnection و Command را اضافه می‌کنیم:
void OpenConnection();
DbCommand Command();
حال کلاس و اینترفیس جدیدی را برای پیاده سازی سرویس اتصال به Stored Procedure ایجاد کرده و  در کلاس آغازین برنامه، به‌صورت AddScopped این سرویس را برای استفاده از تزریق وابستگی توکار ASP.NET Core  معرفی می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
     services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
     services.AddScoped<ISpReader, SpReader>();
}
سپس در سازنده کلاس این سرویس، اینترفیس IUnitOfWork را تزریق کرده تا بتوانیم از متد‌های نوشته شده در Context استفاده کنیم. حال اقدام به پیاده سازی متد GetFromSp بصورت زیر می‌کنیم :
public List<ViewModel> GetFromSp <ViewModel>(string[,] Parametr, string NameSp) where ViewModel  : new()
        {
            _uow.OpenConnection();
            DbCommand cmd = _uow.Command();
            cmd.CommandText = NameSp;
            cmd.CommandType = CommandType.StoredProcedure;
            var countParametr = Parametr.GetLength(0);

            for (int i = 0; i < countParame tr; i++)
            {
                cmd.Parameters.Add(new SqlParameter { ParameterName = Parametr[i, 0], Value = Parametr[i, 1] });
            }

            List<ViewModel> list = new List<ViewModel >();
            using (var reader = cmd.ExecuteReader())
            {
                if (reader != null && reader.HasRows)
                {
                    var entity = typeof(ViewModel);
                    var propDict = new Dictionary<string, PropertyInfo>();
                    var props = entity.GetProperties
           (BindingFlags.Instance | BindingFlags.Public);
                    propDict = props.ToDictionary(p => p.Name.ToUpper(), p => p);
                    while (reader.Read())
                    {
                        ViewModel  newobject = new ViewModel ();

                        for (int index = 0; index < reader.FieldCount; index++)
                        {
                            if (propDict.ContainsKey(reader.GetName(index).ToUpper()))
                            {
                                var info = propDict[reader.GetName(index).ToUpper()];
                                if ((info != null) && info.CanWrite)
                                {
                                    var val = reader.GetValue(index);
                                    info.SetValue(newobject, (val == DBNull.Value) ? null : val, null);
                                }
                            }
                        }
                        list.Add(newobject);
                    }

                }
                return list;
            }
در این متد، اول با استفاده از OpenConnection، اتصالی را به پایگاه داده، باز کرده سپس شیئ از DbCommand را می‌سازیم و نام Stored Procedure و نوع کوئری ارسالی را معین می‌کنیم. حال با استفاده از  حلقه for، نام و مقدار پارامتر‌های ارسال شده به متد را به شیئ cmd اضافه می‌کنیم. در مرحله بعد، لیستی را از کلاس مدلی که باید مقادیر بازگشتی به آن نگاشت شوند و بعنوان کلاس جنریک به متد ارسال شده است، می‌سازیم. با متد ExecuteReader که در شیئ ساخته شده از Command موجود می‌باشد، اقدام به خواندن اطلاعات از Stored Procedure کرده و در شیئ Reader نگه داری می‌کنیم و سپس اطلاعات خوانده شده را با استفاده از Dictionary و متد Add به لیست ساخته شده اضافه می‌کنیم. در آخر لیست ساخته شده در حلقه While را بعنوان نتیجه متد باز می‌گردانیم.

همچنین می‌توان برای استفاده این متد برای رویه‌های بدون پارامتر ورودی، از OverLoad این متد، با حذف قطعات کد زیر:
var countParametr = Parametr.GetLength(0);
for (int i = 0; i < countParametr; i++)
{
     cmd.Parameters.Add(new SqlParameter { ParameterName = Parametr[i, 0], Value = Parametr[i, 1] });
}
و حذف آرایه string[,] Parameter  از ورودی متد، استفاده نمود .

روش استفاده از این متد

برای استفاده از این متد، لازم است چند نکته رعایت شوند:
1- خروجی Stored Procedure دقیقا منطبق بر ViewModel ارسالی به متد جهت تشکیل لیست باشد.
2- لیست پارامتر‌ها باید بصورت آرایه دوبعدی باشد که اندازه بعد اول، تعداد پارامتر‌ها و اندازه بعد دوم 2 باشد.
3- در ماتریسی که از این پارامتر‌ها ساخته می‌شود، ستون اول نام پارامتر و ستون دوم مقدار پارامتر ست می‌شود.

بطور مثال Stored Procedure  زیر حاوی سه پارامتر است :
CREATE PROCEDURE [dbo].[isRelation](
@TableName as varchar(50),
@FieldOfRelation as varchar(70),
@ValueOfField as int)
برای دسترسی به این رویه ابتدا در سرویس استفاده کننده، ISpReader را تزریق می‌کنیم و سپس بصورت زیر مقدمات استفاده از این سرویس را فراهم می‌کنیم:

public class EntityServices : IEntityService
    {
        private ISpreader _Reader;
        public EntityServices( ISpreader reader)
        {
            _Reader = reader;
        }

        public List<StoreProcedureResultViewModel>  IsRelation(string tableName , int keyValue, string keyFieldName)
        {
            List<StoreProcedureResultViewModel> IsContact;
            try
            {
                string[,] Parametr = new string[3, 2];
                Parametr[0, 0] = "@TableName";
                Parametr[0, 1] = tableName ;
                Parametr[1, 0] = "@ValueOfField";
                Parametr[1, 1] = keyValue.ToString().Trim();
                Parametr[2, 0] = "@FieldOfRelation";
                Parametr[2, 1] = keyFieldName.Trim();
                IsContact = _Reader.GetSp<StoreProcedureResultViewModel>(Parametr, "IsRelation");
                return IsContact;
            }
            catch (Exception ex)
            {
            }
        }
    }
بدین ترتیب با استفاده از این متد توانستیم لیستی از ViewModel منطبق بر خروجی Stored Procedure  را بدست آوریم.  
مطالب
یک دست سازی ی و ک دریافتی در صفحات وب

با استفاده از jQuery ، تحت نظر قرار دادن ورودی‌های کاربران در تمام فیلدهای ورودی صفحه کار ساده‌ای است؛ اما جایگزینی مثلا ی فارسی با ی عربی و برعکس درست در لحظه‌ی تایپ آن‌ها کار ساده‌ای نیست و هر مرورگر روش خاص خودش را دارد و بعضی‌ها هم اصلا اجازه‌ی تغییر رخدادهای رسیده را نمی‌دهند.
اسکریپت زیر کار یک دست سازی ی و ک دریافتی در صفحات وب را انجام می‌دهد (برای مثال اگر کاربر ی تایپ کند به صورت خودکار به ی تبدیل می‌شود):
// <![CDATA[
function substituteCharInFireFox(charCode, e) {
var keyEvt = document.createEvent("KeyboardEvent");
keyEvt.initKeyEvent("keypress", true, true, null, false, false, false, false, 0, charCode);
e.target.dispatchEvent(keyEvt);
e.preventDefault();
}

function substituteCharInChrome(charCode, e) {
//it does not work yet! /*$.browser.webkit*/
//https://bugs.webkit.org/show_bug.cgi?id=16735
var keyEvt = document.createEvent("KeyboardEvent");
keyEvt.initKeyboardEvent("keypress", true, true, null, false, false, false, false, 0, charCode);
e.target.dispatchEvent(keyEvt);
e.preventDefault();
}

function insertAtCaret(myValue, e) {
var obj = e.target;
var startPos = obj.selectionStart;
var endPos = obj.selectionEnd;
var scrollTop = obj.scrollTop;
obj.value = obj.value.substring(0, startPos) + myValue + obj.value.substring(endPos, obj.value.length);
obj.focus();
obj.selectionStart = startPos + myValue.length;
obj.selectionEnd = startPos + myValue.length;
obj.scrollTop = scrollTop;
e.preventDefault();
}

$(document).ready(function () {
$(document).keypress(function (e) {

var keyCode = e.keyCode ? e.keyCode : e.which;
var arabicYeCharCode = 1610;
var persianYeCharCode = 1740;
var arabicKeCharCode = 1603;
var persianKeCharCode = 1705;

if ($.browser.msie) {
switch (keyCode) {
case arabicYeCharCode:
event.keyCode = persianYeCharCode;
break;
case arabicKeCharCode:
event.keyCode = persianKeCharCode;
break;
}
}
else if ($.browser.mozilla) {
switch (keyCode) {
case arabicYeCharCode:
substituteCharInFireFox(persianYeCharCode, e);
break;
case arabicKeCharCode:
substituteCharInFireFox(persianKeCharCode, e);
break;
}
}
else {
switch (keyCode) {
case arabicYeCharCode:
insertAtCaret(String.fromCharCode(persianYeCharCode), e);
break;
case arabicKeCharCode:
insertAtCaret(String.fromCharCode(persianKeCharCode), e);
break;
}
}
});
});
// ]]>
تابع substituteCharInChrome قرار است در نگارش‌های آتی گوگل کروم کار کند! کروم فعلا هر نوع شبیه سازی فشرده شدن کلیدهای صفحه کلید را به صفر ترجمه می‌کند. به همین جهت از روش insertAtCaret در مورد آن استفاده شد. هر دو تابع substituteChar ذکر شده در مورد فایرفاکس و کروم و یا روش ساده IE (با توجه به اینکه keyCode در IE فقط خواندنی نیست)، با اپرا کار نمی‌کنند!

  • دریافت این اسکریپت: (+)
  • نسخه‌ی فشرده شده آن: (+)
  • یک پروژه‌ی ساده ASP.NET نمونه در مورد استفاده از آن: (+)

این اسکریپت با IE، فایرفاکس، اپرا ، کروم گوگل و Safari شرکت اپل سازگار است و تفاوتی هم نمی‌کند که در یک html ساده استفاده شود یا در صفحات ASP ، PHP ، ASP.NET ، JSP یا هر چی!


مطالب مشابه: