مطالب
احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت پنجم - محافظت از مسیرها
در قسمت سوم، کار ورود به سیستم و امکان مشاهده‌ی صفحه‌ی محافظت شده‌ی پس از لاگین را پیاده سازی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم امکان دسترسی به مسیر http://localhost:4200/protectedPage را کنترل کنیم. تا اینجا اگر کاربر بدون لاگین کردن نیز این مسیر را درخواست کند، می‌تواند حداقل ساختار ابتدایی آن‌را مشاهده کند که باید مدیریت شود و این مدیریت دسترسی می‌تواند بر اساس وضعیت لاگین کاربر و همچنین نقش‌های او در سیستم باشد:


طراحی بخش‌هایی از این قسمت، از پروژه‌ی «کنترل دسترسی‌ها در Angular با استفاده از Ng2Permission» ایده گرفته شده‌اند.


استخراج اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم از توکن دسترسی او

یکی از روش‌های دسترسی به اطلاعات کاربر در سمت کلاینت، مانند نقش‌های او، تدارک متدی در سمت سرور و بازگشت Claims او به سمت کلاینت است:
public IActionResult Get()
{ 
    var user = this.User.Identity as ClaimsIdentity; 
    var config = new 
    { 
        userName = user.Name, 
        roles = user.Claims.Where(x => x.Type == ClaimTypes.Role).Select(x => x.Value).ToList() 
    }; 
    return Ok(config); 
}
 اما با توجه به اینکه در زمان لاگین، نقش‌های او (و سایر Claims دلخواه) نیز به توکن دسترسی نهایی اضافه می‌شوند، می‌توان این کوئری گرفتن مدام از سرور را تبدیل به روش بسیار سریعتر استخراج آن‌ها از توکنی که هم اکنون در کش مرورگر ذخیره شده‌است، کرد.
همچنین باید دقت داشت چون این توکن دارای امضای دیجیتال است، کوچکترین تغییری در آن در سمت کاربر، سبب برگشت خوردن خودکار درخواست ارسالی به سمت سرور می‌شود (یکی از مراحل اعتبارسنجی کاربر در سمت سرور، اعتبارسنجی توکن دریافتی (قسمت cfg.TokenValidationParameters) و همچنین بررسی خودکار امضای دیجیتال آن است). بنابراین نگرانی از این بابت وجود ندارد.
اگر اطلاعات کاربر در سمت سرور تغییر کنند، با اولین درخواست ارسالی به سمت سرور، رخ‌داد OnTokenValidated وارد عمل شده و درخواست ارسالی را برگشت می‌زند (در مورد پیاده سازی سمت سرور این مورد، در مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» بیشتر بحث شده‌است). در این حالت کاربر مجبور به لاگین مجدد خواهد شد که این مورد سبب به روز رسانی خودکار اطلاعات توکن‌های ذخیره شده‌ی او در مرورگر نیز می‌شود.

اگر از قسمت دوم این سری به‌خاطر داشته باشید، توکن decode شده‌ی برنامه، چنین شکلی را دارد:
{
  "jti": "d1272eb5-1061-45bd-9209-3ccbc6ddcf0a",
  "iss": "http://localhost/",
  "iat": 1513070340,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier": "1",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "Vahid",
  "DisplayName": "وحید",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/serialnumber": "709b64868a1d4d108ee58369f5c3c1f3",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/userdata": "1",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": [
    "Admin",
    "User"
  ],
  "nbf": 1513070340,
  "exp": 1513070460,
  "aud": "Any"
}
به همین جهت متدی را برای تبدیل این اطلاعات به شیء کاربر، ایجاد خواهیم کرد و در سراسر برنامه از این اطلاعات آماده، برای تعیین دسترسی او به قسمت‌های مختلف برنامه‌ی سمت کلاینت، استفاده می‌کنیم.
برای این منظور اینترفیس src\app\core\models\auth-user.ts را به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:
export interface AuthUser {
  userId: string;
  userName: string;
  displayName: string;
  roles: string[];
}
پس از آن متد getAuthUser را جهت استخراج خواص ویژه‌ی توکن دسترسی decode شده‌ی فوق، به صورت ذیل به سرویس Auth اضافه می‌کنیم:
  getAuthUser(): AuthUser {
    if (!this.isLoggedIn()) {
      return null;
    }

    const decodedToken = this.getDecodedAccessToken();
    let roles = decodedToken["http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role"];
    if (roles) {
      roles = roles.map(role => role.toLowerCase());
    }
    return Object.freeze({
      userId: decodedToken["http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier"],
      userName: decodedToken["http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name"],
      displayName: decodedToken["DisplayName"],
      roles: roles
    });
  }
کار با این متد بسیار سریع است و نیازی به رفت و برگشتی به سمت سرور ندارد؛ چون تمام اطلاعات استخراجی توسط آن هم اکنون در کش سریع مرورگر کلاینت موجود هستند. استفاده‌ی از متد Object.freeze هم سبب read-only شدن این خروجی می‌شود.
همچنین در اینجا تمام نقش‌های دریافتی، تبدیل به LowerCase شده‌اند. با اینکار مقایسه‌ی بعدی آن‌ها با نقش‌های درخواستی، حساس به بزرگی و کوچکی حروف نخواهد بود.


تعریف نقش‌های دسترسی به مسیرهای مختلف سمت کلاینت

مرسوم است اطلاعات اضافی مرتبط با هر مسیر را به خاصیت data آن route انتساب می‌دهند. به همین جهت به فایل dashboard-routing.module.ts مراجعه کرده و نقش‌های مجاز به دسترسی به مسیر protectedPage را به خاصیت data آن به صورت ذیل اضافه می‌کنیم:
import { ProtectedPageComponent } from "./protected-page/protected-page.component";
import { AuthGuardPermission } from "../core/models/auth-guard-permission";

const routes: Routes = [
  {
    path: "protectedPage",
    component: ProtectedPageComponent,
    data: {
      permission: {
        permittedRoles: ["Admin"],
        deniedRoles: null
      } as AuthGuardPermission
    }
  }
];
که در اینجا ساختار اینترفیس AuthGuardPermission، در فایل جدید app\core\models\auth-guard-permission.ts به صورت ذیل تعریف شده‌است:
export interface AuthGuardPermission {
  permittedRoles?: string[];
  deniedRoles?: string[];
}
به این ترتیب هر قسمتی از برنامه که نیاز به اطلاعات سطوح دسترسی مسیری را داشت، ابتدا به دنبال route.data["permission"] خواهد گشت (کلیدی به نام permission در خاصیت data یک مسیر) و سپس اطلاعات آن‌را بر اساس ساختار اینترفیس AuthGuardPermission، تحلیل می‌کند.
در اینجا تنها باید یکی از خواص permittedRoles  (نقش‌های مجاز به دسترسی/صدور دسترسی فقط برای این نقش‌های مشخص، منهای مابقی) و یا deniedRoles (نقش‌های غیرمجاز به دسترسی/دسترسی همه‌ی نقش‌های ممکن، منهای این نقش‌های تعیین شده)، مقدار دهی شوند.


افزودن کامپوننت «دسترسی ندارید» به ماژول Authentication

در ادامه می‌خواهیم اگر کاربری به مسیری دسترسی نداشت، به صورت خودکار به صفحه‌ی «دسترسی ندارید» هدایت شود. به همین جهت این کامپوننت را به صورت ذیل به ماژول authentication اضافه می‌کنیم:
>ng g c Authentication/AccessDenied
با این خروجی که سبب درج خودکار آن در قسمت declaration فایل authentication.module نیز می‌شود:
 AccessDenied
  create src/app/Authentication/access-denied/access-denied.component.html (32 bytes)
  create src/app/Authentication/access-denied/access-denied.component.ts (296 bytes)
  create src/app/Authentication/access-denied/access-denied.component.css (0 bytes)
  update src/app/Authentication/authentication.module.ts (550 bytes)
سپس به فایل authentication-routing.module.ts مراجعه کرده و مسیریابی آن‌را نیز اضافه می‌کنیم:
import { LoginComponent } from "./login/login.component";
import { AccessDeniedComponent } from "./access-denied/access-denied.component";

const routes: Routes = [
  { path: "login", component: LoginComponent },
  { path: "accessDenied", component: AccessDeniedComponent }
];
قالب access-denied.component.html را نیز به صورت ذیل تکمیل می‌کنیم:
<h1 class="text-danger">
  <span class="glyphicon glyphicon-ban-circle"></span> Access Denied
</h1>
<p>Sorry! You don't have access to this page.</p>
<button class="btn btn-default" (click)="goBack()">
  <span class="glyphicon glyphicon-arrow-left"></span> Back
</button>

<button *ngIf="!isAuthenticated" class="btn btn-success" [routerLink]="['/login']"
  queryParamsHandling="merge">
  Login
</button>
که دکمه‌ی Back آن به کمک سرویس Location، صورت ذیل پیاده سازی شده‌است:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";
import { Location } from "@angular/common";

import { AuthService } from "../../core/services/auth.service";

@Component({
  selector: "app-access-denied",
  templateUrl: "./access-denied.component.html",
  styleUrls: ["./access-denied.component.css"]
})
export class AccessDeniedComponent implements OnInit {

  isAuthenticated = false;

  constructor(
    private location: Location,
    private authService: AuthService
  ) {
  }

  ngOnInit() {
    this.isAuthenticated = this.authService.isLoggedIn();
  }

  goBack() {
    this.location.back(); // <-- go back to previous location on cancel
  }
}


در اینجا اگر کاربر به سیستم وارد نشده باشد، دکمه‌ی لاگین نیز به او نمایش داده می‌شود. همچنین وجود "queryParamsHandling="merge در لینک مراجعه‌ی به صفحه‌ی لاگین، سبب خواهد شد تا query string موجود در صفحه نیز حفظ شود و به صفحه‌ی لاگین انتقال پیدا کند. در صفحه‌ی لاگین نیز جهت پردازش این نوع کوئری استرینگ‌ها، تمهیدات لازم درنظر گرفته شده‌اند.
دکمه‌ی back آن نیز توسط سرویس توکار Location واقع در مسیر angular/common@ پیاده سازی شده‌است.


ایجاد یک محافظ مسیر سمت کلاینت برای بررسی وضعیت کاربر جاری و همچنین نقش‌های او

پس از تعریف متد getAuthUser و استخراج اطلاعات کاربر از توکن دسترسی دریافتی که شامل نقش‌های او نیز می‌شود، اکنون می‌توان متد بررسی این نقش‌ها را نیز به سرویس Auth اضافه کرد:
  isAuthUserInRoles(requiredRoles: string[]): boolean {
    const user = this.getAuthUser();
    if (!user || !user.roles) {
      return false;
    }
    return requiredRoles.some(requiredRole => user.roles.indexOf(requiredRole.toLowerCase()) >= 0);
  }

  isAuthUserInRole(requiredRole: string): boolean {
    return this.isAuthUserInRoles([requiredRole]);
  }
متد some در جاوا اسکریپت شبیه به متد Any در C# LINQ عمل می‌کند. همچنین در مقایسه‌ی صورت گرفته، با توجه به اینکه user.roles را پیشتر به LowerCase تبدیل کرد‌یم، حساسیتی بین نقش Admin و admin و کلا کوچکی و بزرگی نام نقش‌ها وجود ندارد.
اکنون در هر قسمتی از برنامه که نیاز به بررسی امکان دسترسی یک کاربر به نقش یا نقش‌هایی خاص وجود داشته باشد، می‌توان AuthService را به سازنده‌ی ‌آن تزریق و سپس از متد فوق جهت بررسی نهایی، استفاده کرد.

در ادامه یک Route Guard جدید را در مسیر app\core\services\auth.guard.ts ایجاد می‌کنیم. کار آن بررسی خودکار امکان دسترسی به یک مسیر درخواستی است:
import { Injectable } from "@angular/core";
import { CanActivate, Router, ActivatedRouteSnapshot, RouterStateSnapshot } from "@angular/router";

import { AuthService } from "./auth.service";
import { AuthGuardPermission } from "../models/auth-guard-permission";

@Injectable()
export class AuthGuard implements CanActivate {
  constructor(private authService: AuthService, private router: Router) { }

  canActivate(route: ActivatedRouteSnapshot, state: RouterStateSnapshot) {

    if (!this.authService.isLoggedIn()) {
      this.showAccessDenied(state);
      return false;
    }

    const permissionData = route.data["permission"] as AuthGuardPermission;
    if (!permissionData) {
      return true;
    }

    if (Array.isArray(permissionData.deniedRoles) && Array.isArray(permissionData.permittedRoles)) {
      throw new Error("Don't set both 'deniedRoles' and 'permittedRoles' in route data.");
    }

    if (Array.isArray(permissionData.permittedRoles)) {
      const isInRole = this.authService.isAuthUserInRoles(permissionData.permittedRoles);
      if (isInRole) {
        return true;
      }

      this.showAccessDenied(state);
      return false;
    }

    if (Array.isArray(permissionData.deniedRoles)) {
      const isInRole = this.authService.isAuthUserInRoles(permissionData.deniedRoles);
      if (!isInRole) {
        return true;
      }

      this.showAccessDenied(state);
      return false;
    }
  }

  private showAccessDenied(state: RouterStateSnapshot) {
    this.router.navigate(["/accessDenied"], { queryParams: { returnUrl: state.url } });
  }
}
در اینجا در ابتدا وضعیت لاگین کاربر بررسی می‌گردد. این وضعیت نیز از طریق سرویس Auth که به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است، تامین می‌شود. اگر کاربر هنوز لاگین نکرده باشد، به صفحه‌ی عدم دسترسی هدایت خواهد شد.
سپس خاصیت permission اطلاعات مسیر استخراج می‌شود. اگر چنین مقداری وجود نداشت، همینجا کار با موفقیت خاتمه پیدا می‌کند.
در آخر وضعیت دسترسی به نقش‌های استخراجی deniedRoles و permittedRoles که از اطلاعات مسیر دریافت شدند، توسط متد isAuthUserInRoles سرویس Auth بررسی می‌شوند.

در متد showAccessDenied کار ارسال آدرس درخواستی (state.url) به صورت یک کوئری استرینگ (queryParams) با کلید returnUrl به صفحه‌ی accessDenied صورت می‌گیرد. در این صفحه نیز دکمه‌ی لاگین به همراه "queryParamsHandling="merge است. یعنی کامپوننت لاگین برنامه، کوئری استرینگ returnUrl را دریافت می‌کند:
 this.returnUrl = this.route.snapshot.queryParams["returnUrl"];
 و پس از لاگین موفق، در صورت وجود این کوئری استرینگ، هدایت خودکار کاربر، به مسیر returnUrl پیشین صورت خواهد گرفت:
if (this.returnUrl) {
   this.router.navigate([this.returnUrl]);
} else {
   this.router.navigate(["/protectedPage"]);
}

محل معرفی این AuthGuard جدید که در حقیقت یک سرویس است، در ماژول Core، در قسمت providers آن، به صورت ذیل می‌باشد:
import { AuthGuard } from "./services/auth.guard";

@NgModule({
  providers: [
    AuthGuard
  ]
})
export class CoreModule {}
در آخر برای اعمال این Guard جدید، به فایل dashboard-routing.module.ts مراجعه کرده و خاصیت canActivate را مقدار دهی می‌کنیم:
import { ProtectedPageComponent } from "./protected-page/protected-page.component";
import { AuthGuardPermission } from "../core/models/auth-guard-permission";
import { AuthGuard } from "../core/services/auth.guard";

const routes: Routes = [
  {
    path: "protectedPage",
    component: ProtectedPageComponent,
    data: {
      permission: {
        permittedRoles: ["Admin"],
        deniedRoles: null
      } as AuthGuardPermission
    },
    canActivate: [AuthGuard]
  }
];
به این ترتیب با درخواست این مسیر، پیش از فعالسازی و نمایش آن، توسط AuthGuard معرفی شده‌ی به آن، کار بررسی وضعیت کاربر و نقش‌های او که از خاصیت permission خاصیت data دریافت می‌شوند، صورت گرفته و اگر عملیات تعیین اعتبار اطلاعات با موفقیت به پایان رسید، آنگاه کاربر مجوز دسترسی به این قسمت از برنامه را خواهد یافت.

اگر قصد آزمایش آن‌را داشتید، فقط کافی است بجای نقش Admin، مثلا Admin1 را در permittedRoles مقدار دهی کنید، تا صفحه‌ی access denied را در صورت درخواست مسیر protectedPage، بتوان مشاهده کرد.




کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.AngularClient وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o، برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد (و یا همان اجرای فایل ng-serve.bat). همچنین باید به پوشه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp نیز مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید، تا توکن سرور برنامه نیز فعال شود.
نظرات مطالب
پلاگین DataTables کتابخانه jQuery - قسمت سوم
سلام
رندر کردن جدول حاوی داده‌ها باید به data tables سپرده بشه. بدین صورت که داده‌های دریافتی از سرور به فرمت مناسبی تبدیل بشن و بعد به خصوصیت aaData نسبت داده بشن، البته به تبع اون و حتما باید خصوصیت aoColumns هم مقدار دهی بشه.
$(document).ready(function () {
      $.ajax({
          url: "ِDefault.aspx/GetBrowsers",
          contentType: "application/json; charset=utf-8",
          dataType: "json",
          type: "POST",
          success: function (response) {
          if (response != "") {
                    var data = eval("(" + response.d + ")");                        
                    $('#browsers-grid').dataTable({
                            "aaData": data,
                            "bProcessing" : true,
                            "aoColumns": [
                                { "mData": "Engine" },
                                { "mData": "Name" },
                                { "mData": "Platform" },
                                { "mData": "Version", "sClass": "center" },
                                { "mData": "Grade", "sClass": "center" }
                            ]
                  });
              }
          },
      });
});

کدهای سمت سرور:
مثلا فرض کنید ذر سمت سرور بخواهید لیستی از مرورگرها رو برگشت بدین. کلاس زیر رو در نظر بگیرید:
public class Browser
{
    public int Id { get; set; }
    public string Engine { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Platform { get; set; }
    public float Version { get; set; }
    public string Grade { get; set; }
}

برای برگشت دادن لیستی از مرورگر‌ها به طرف کلاینت، متدی مثل زیر خواهید داشت:
[WebMethod]
public static string GetBrowsers()
{
    List<Browser> browsers = new List<Browser>()
        {
            new Browser
                {
                    Id = 1,
                    Engine = "Trident", 
                    Name = "Internet Explorer 4.0", 
                    Platform = "Win95+", 
                    Version = 4,
                    Grade = "X"
                },
            new Browser
                {
                    Id = 2,
                    Engine = "Trident", 
                    Name = "Internet Explorer 5.0", 
                    Platform = "Win95+", 
                    Version = 5,
                    Grade = "C"
                },               
        };
    return browsers.ToJson();
}

در متد بالا، لیستی از مرورگرها با استفاده از یک متد الحاقی تبدیل به فرمت json میشه و به طرف کاربر فرستاده میشه. 
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت پنجم - استفاده از الگوی Service Locator در مکان‌های ویژه‌ی برنامه‌های وب
همانطور که در قسمت قبل نیز بررسی کردیم، ASP.NET Core امکان تزریق وابستگی‌های متداول را در اکثر قسمت‌های آن مانند کنترلرها، میان‌افزارها و غیره، میسر و پیش بینی کرده‌است؛ اما همیشه و در تمام مکان‌های یک برنامه‌ی وب، امکان تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس‌ها وجود ندارد و مجبور به استفاده‌ی از الگوی Service Locator می‌باشیم. در این قسمت این مکان‌های ویژه را بررسی خواهیم کرد.


HttpContext و امکان دسترسی به Service Locatorها

در ASP.NET Core هر جائیکه دسترسی به HttpContext وجود داشته باشد، می‌توان از الگوی Service Locator نیز توسط خاصیت HttpContext.RequestServices آن استفاده کرد. این خاصیت از نوع IServiceProvider قرار گرفته‌ی در فضای نام System است که در قسمت دوم آن‌را بررسی کردیم. توسط این اینترفیس به متد object GetService(Type serviceType) دسترسی خواهیم یافت و برای کار با نگارش‌های جنریک آن نیاز است فضای نام Microsoft.Extensions.DependencyInjection را مورد استفاده قرار داد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Privacy()
        {
            var myDisposableService = this.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<IMyDisposableService>();
            myDisposableService.Run();
            return View();
        }
    }
}
در اینجا یک نمونه مثال را از کار با HttpContext.RequestServices، در یک اکشن متد ملاحظه می‌کنید.


استفاده از Service Locatorها در فیلترها

هرچند استفاده‌ی از this.HttpContext.RequestServices در یک اکشن متد که کنترلر آن تزریق وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس را به صورت توکار پشتیبانی می‌کند، مزیت خاصی را به همراه ندارد و توصیه نمی‌شود، اما در انتهای قسمت قبل، امکان تزریق وابستگی‌های متداول در فیلترها را نیز بررسی کردیم. زمانیکه کار تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی یک فیلتر صورت می‌گیرد، دیگر نمی‌توان ApiExceptionFilter را به نحو متداول [ApiExceptionFilter] فراخوانی کرد؛ چون پارامترهای سازنده‌ی آن جزو ثوابت قابل کامپایل نیستند و کامپایلر سی‌شارپ چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. به همین جهت مجبور به استفاده‌ی از [ServiceFilter(typeof(ApiExceptionFilter))] برای معرفی یک چنین فیلترهایی هستیم. اما می‌توان این وضعیت را با استفاده از الگوی Service Locator بهبود بخشید. اینبار بجای تعریف وابستگی‌ها در سازنده‌ی یک فیلتر:
public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute  
{  
    private ILogger<ApiExceptionFilter> _logger;  
    private IHostingEnvironment _environment;  
    private IConfiguration _configuration;  
  
    public ApiExceptionFilter(IHostingEnvironment environment, IConfiguration configuration, ILogger<ApiExceptionFilter> logger)  
    {  
        _environment = environment;  
         _configuration = configuration;  
         _logger = logger;  
    }
می‌توان آن‌ها را به صورت زیر نیز دریافت کرد:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace Filters
{
    public class ApiExceptionFilter : ExceptionFilterAttribute
    {
        public override void OnException(ExceptionContext context)
        {
            var logger = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ILogger<ApiExceptionFilter>>();
            logger.LogError(context.Exception, context.Exception.Message);
            base.OnException(context);
        }
    }
}
در اینجا برای مثال سرویس ILogger توسط context.HttpContext.RequestServices قابل دسترسی شده‌است. به این ترتیب با حذف پارامترهای سازنده‌ی این کلاس فیلتر که به صورت ثوابت زمان کامپایل قابل تعریف نیستند، امکان استفاده‌ی از آن به صورت متداول [ApiExceptionFilter] میسر می‌شود.


استفاده از Service Locatorها در ValidationAttributes

روش تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس‌های ValidationAttribute مهیا نیست و امکانی مانند ServiceFilterها در اینجا کار نمی‌کند. به همین جهت تنها روشی که برای دسترسی به سرویس‌ها باقی می‌ماند استفاده از الگوی Service Locator است که مثالی از آن‌را در کدهای زیر از طریق ValidationContext مشاهده می‌کنید:
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using CoreIocServices;

namespace Test
{
    public class CustomValidationAttribute : ValidationAttribute
    {
        protected override ValidationResult IsValid(object value, ValidationContext validationContext)
        {
            var service = validationContext.GetRequiredService<IMyDisposableService>();
            // use service
            // ... validation logic
        }
    }
}


استفاده از Service Locatorها در متد Main کلاس Program

فرض کنید سرویسی را در متد ConfigureServices کلاس Startup یک برنامه‌ی وب ثبت کرده‌اید:
namespace Test
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<ITokenGenerator, TokenGenerator>();
        }
برای استفاده‌ی از این سرویس در متد Main کلاس Program می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
namespace Test
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            IWebHost webHost = CreateWebHostBuilder(args).Build();

            var tokenGenerator = webHost.Services.GetRequiredService<ITokenGenerator>();
            string token =  tokenGenerator.GetToken();
            System.Console.WriteLine(token);

            webHost.Run();
        }

        public static IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder(string[] args) =>
            WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
                .UseStartup<Startup>();
    }
}
متد Build در اینجا، یک وهله‌ی از نوع IWebHost را بازگشت می‌دهد. یکی از خواص این اینترفیس نیز Services از نوع IServiceProvider است:
namespace Microsoft.AspNetCore.Hosting
{
    public interface IWebHost : IDisposable
    {
        IServiceProvider Services { get; }
    }
}
زمانیکه به IServiceProvider دسترسی داشته باشیم، می‌توان از متدهای GetRequiredService و یا GetService آن که در قسمت دوم، تفاوت‌های آن‌ها را بررسی کردیم، استفاده کرد و به وهله‌های سرویس‌های مدنظر دسترسی یافت.


استفاده از Service Locatorها در متد ConfigureServices کلاس Startup

برای دسترسی به سرویس‌های برنامه در متد ConfigureServices می‌توان متد BuildServiceProvider را بر روی پارامتر services فراخوانی کرد. خروجی آن از نوع کلاس ServiceProvider است که امکان دسترسی به متدهایی مانند GetRequiredService را میسر می‌کند:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            var scopeFactory = services.BuildServiceProvider().GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var provider = scope.ServiceProvider;
                using (var dbContext = provider.GetRequiredService<ApplicationDbContext>())
                {
                    // ...
                }
            }
        }
در بسیاری از موارد، کار با GetRequiredService کافی است و مرحله‌ی بعدی هم ندارد. اما اگر سرویس شما دارای طول عمر از نوع Scoped و همچنین IDispoable نیز بود، همانطور که در نکته‌ی «روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core» قسمت سوم عنوان شد، نیاز است یک Scope صریح را برای آن ایجاد و سپس آن‌را به نحو صحیحی Dispose کرد که روش آن‌را در مثال فوق ملاحظه می‌کنید.


استفاده از Service Locatorها در متد Configure کلاس Startup

در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان سرویس‌های مدنظر خود را به صورت پارامترهایی جدید به متد Configure اضافه کرد و کار وهله سازی آن‌ها توسط Service Provider برنامه به صورت خودکار صورت می‌گیرد:
public class Startup 
{ 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { } 
  
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IAmACustomService customService) 
    { 
        // ....    
    }         
}
در اینجا روش دومی نیز وجود دارد. می‌توان از پارامتر app نیز به صورت Service Locator استفاده کرد:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var provider = scope.ServiceProvider;
                using (var dbContext = provider.GetRequiredService<ApplicationDbContext>())
                {
                    //...
                }
            }
خاصیت app.ApplicationServices از نوع IServiceProvider است و مابقی نکات آن با توضیحات «استفاده از Service Locatorها در متد ConfigureServices کلاس Startup» مطلب جاری دقیقا یکی است.
مطالب
نحوه‌ی نگاشت فیلدهای فرمول در Fluent NHibernate

اگر با SQL Server کار کرده باشید حتما با مفهوم و امکان Computed columns (فیلدهای محاسبه شده) آن آشنایی دارید. چقدر خوب می‌شد اگر این امکان برای سایر بانک‌های اطلاعاتی که از تعریف فیلدهای محاسبه شده پشتیبانی نمی‌کنند، نیز مهیا می‌شد. زیرا یکی از اهداف مهم استفاده‌ی صحیح از ORMs ، مستقل شدن برنامه از نوع بانک اطلاعاتی است. برای مثال امروز می‌خواهیم با MySQL‌ کار کنیم، ماه بعد شاید بخواهیم یک نسخه‌ی سبک‌تر مخصوص کار با SQLite را ارائه دهیم. آیا باید قسمت دسترسی به داده برنامه را از نو بازنویسی کرد؟ اینکار در NHibernate فقط با تغییر نحوه‌ی اتصال به بانک اطلاعاتی میسر است و نه بازنویسی کل برنامه (و صد البته شرط مهم و اصلی آن هم این است که از امکانات ذاتی خود NHibernate استفاده کرده باشید. برای مثال وسوسه‌ی استفاده از رویه‌های ذخیره شده را فراموش کرده و به عبارتی ORM مورد استفاده را به امکانات ویژه‌ی یک بانک اطلاعاتی گره نزده باشید).
خوشبختانه در NHibernate امکان تعریف فیلدهای محاسباتی با کمک تعریف نگاشت خواص به صورت فرمول مهیا است. برای توضیحات بیشتر لطفا به مثال ذیل دقت بفرمائید:
در ابتدا کلاس کاربر تعریف می‌شود:

using System;
using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace FormulaTests.Domain
{
public class User
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNull]
public virtual DateTime JoinDate { set; get; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(450)]
public virtual string FirstName { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(450)]
public virtual string LastName { get; set; }

[Length(900)]
public virtual string FullName { get; private set; } //از طریق تعریف فرمول مقدار دهی می‌گردد

public virtual int DayOfWeek { get; private set; }//از طریق تعریف فرمول مقدار دهی می‌گردد
}
}
در این کلاس دو خاصیت FullName و DayOfWeek به صورت فقط خواندنی به کمک private set ذکر شده، تعریف گردیده‌اند. قصد داریم روی این دو خاصیت فرمول تعریف کنیم:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace FormulaTests.Domain
{
public class UserCustomMappings : IAutoMappingOverride<User>
{
public void Override(AutoMapping<User> mapping)
{
mapping.Id(u => u.Id).GeneratedBy.Identity(); //ضروری است
mapping.Map(x => x.DayOfWeek).Formula("DATEPART(dw, JoinDate) - 1");
mapping.Map(x => x.FullName).Formula("FirstName + ' ' + LastName");
}
}
}
نحوه‌ی انتساب فرمول‌های مبتنی بر SQL را در نگاشت فوق ملاحظه می‌نمائید. برای مثال FullName از جمع دو فیلد نام و نام خانوادگی حاصل خواهد شد و DayOfWeek از طریق فرمول SQL دیگری که ملاحظه می‌نمائید (یا هر فرمول SQL دلخواه دیگری که صلاح می‌دانید).
اکنون اگر Fluent NHibernate را وادار به تولید اسکریپت متناظر با این دو کلاس کنیم حاصل به صورت زیر خواهد بود:
    create table Users (
UserId INT IDENTITY NOT NULL,
JoinDate DATETIME not null,
FirstName NVARCHAR(450) not null,
LastName NVARCHAR(450) not null,
primary key (UserId)
)
همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا خبری از دو فیلد محاسباتی تعریف شده نیست. این فیلدها در تعاریف نگاشت‌ها به صورت خودکار ظاهر می‌شوند:
<hibernate-mapping xmlns="urn:nhibernate-mapping-2.2"
default-access="property" auto-import="true" default-cascade="none" default-lazy="true">
<class xmlns="urn:nhibernate-mapping-2.2" mutable="true"
name="FormulaTests.Domain.User, FormulaTests, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null" table="Users">
<id name="Id" type="System.Int32" unsaved-value="0">
<column name="UserId" />
<generator class="identity" />
</id>
<property name="DayOfWeek" formula="DATEPART(dw, JoinDate) - 1" type="System.Int32" />
<property name="FullName" formula="FirstName + ' ' + LastName" type="System.String" />
<property name="JoinDate" type="System.DateTime">
<column name="JoinDate" />
</property>
<property name="FirstName" type="System.String">
<column name="FirstName" />
</property>
<property name="LastName" type="System.String">
<column name="LastName" />
</property>
</class>
</hibernate-mapping>
اکنون اگر کوئری زیر را در برنامه اجرا نمائیم:
var list = session.Query<User>.ToList();
foreach (var item in list)
{
Console.WriteLine("{0}:{1}", item.FullName, item.DayOfWeek);
}
به صورت خودکار به SQL ذیل ترجمه خواهد شد و اکنون نحوه‌ی بکارگیری فیلدهای فرمول، بهتر مشخص می‌گردد:
select
user0_.UserId as UserId0_,
user0_.JoinDate as JoinDate0_,
user0_.FirstName as FirstName0_,
user0_.LastName as LastName0_,
DATEPART(user0_.dw, user0_.JoinDate) - 1 as formula0_, --- همان فرمول تعریف شده است
user0_.FirstName + ' ' + user0_.LastName as formula1_ ---از طریق فرمول تعریف شده حاصل گردیده است
from
Users user0_

مطالب دوره‌ها
نگاشت خواص محاسبه شده به کمک AutoMapper و DelegateDecompiler
فرض کنید مدل متناظر با جدول بانک اطلاعاتی دانشجویان، به صورت ذیل تعریف شده‌است و دارای یک فیلد محاسباتی است:
public class Student
{
    public int Id { get; set; }
 
    [Required]
    [StringLength(450)]
    public string LastName { get; set; }
 
    [Required]
    [StringLength(450)]
    public string FirstName { get; set; }
 
    [NotMapped]
    public string FullName
    {
        get
        {
            return LastName + ", " + FirstName;
        }
    }
}
فیلد محاسباتی FullName را نمی‌توان در کوئری‌های EF بکار برد؛ زیرا کوئری‌های LINQ نوشته شده در اینجا باید قابلیت ترجمه‌ی به SQL را داشته باشند و چون در بانک اطلاعاتی برنامه، فیلدی به نام FullName وجود ندارد، نمی‌توان FullName را مورد استفاده قرار داد.


تبدیل خواص محاسباتی به کوئری‌های SQL به کمک DelegateDecompiler

هر «نمی‌توانی» را می‌توان تبدیل به یک پروژه‌ی ابتکاری کرد! و اینکار توسط پروژه‌ای به نام DelegateDecompiler انجام شده‌‌است.
کوئری متداول ذیل، قابل اجرا نیست و با یک استثناء متوقف می‌شود؛ زیرا همانطور که عنوان شد، FullName قابل تبدیل به SQL نیست.
 var fullNames = context.Students.Select(x => x.FullName).ToList();
اما اگر همین کوئری را توسط  DelegateDecompiler بازنویسی کنیم:
 var fullNames = context.Students.Select(x => x.FullName).Decompile().ToList();
بدون مشکل اجرا می‌شود. اینبار FullName به صورت ذیل تبدیل به عبارت SQL معادلی خواهد شد:
SELECT
           [Extent1].[LastName] + N', ' + [Extent1].[FirstName] AS [C1]
FROM [dbo].[Students] AS [Extent1]

برای استفاده‌ی از DelegateDecompiler دو کار باید انجام شود:
الف) خاصیت محاسباتی مدنظر را با ویژگی Computed مزین کنید:
[NotMapped]
[Computed]
public string FullName
ب) از متد الحاقی Decompile در کوئری تهیه شده استفاده نمائید.


استفاده از DelegateDecompiler به همراه AutoMapper

فرض کنید ViewModel ایی که قرار است به کاربر نمایش داده شود، ساختار ذیل را دارد:
public class StudentViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string FullName { get; set; }
}
کوئری ذیل که از Project To مخصوص AutoMapper جهت نگاشت اطلاعات دریافتی از بانک اطلاعاتی به StudentViewModel استفاده می‌کند، با توجه به اینکه کار نوشتن Select را به صورت خودکار بر اساس خاصیت FullName انجام می‌دهد، قابلیت اجرای بر روی بانک اطلاعاتی را نخواهد داشت:
 var students = context.Students.Project().To<StudentViewModel>().ToList();
برای رفع این مشکل تنها کافی است از متد Decompile کتابخانه‌ی DelegateDecompiler به نحو ذیل استفاده کنیم:
var students = context.Students
    .Project()
    .To<StudentViewModel>()
    .Decompile()
    .ToList();
اینبار کوئری ارسال شده‌ی به بانک اطلاعاتی، یک چنین شکلی را پیدا می‌کند:
SELECT
    [Extent1].[Id] AS [Id],
    [Extent1].[LastName] + N', ' + [Extent1].[FirstName] AS [C1]
FROM [dbo].[Students] AS [Extent1]

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
استفاده از EF در اپلیکیشن های N-Tier : قسمت پنجم
در قسمت قبل پیاده سازی change-tracking در سمت کلاینت توسط Web API را بررسی کردیم. در این قسمت نگاهی به حذف موجودیت‌های منفصل یا disconnected خواهیم داشت.


حذف موجودیت‌های منفصل

فرض کنید موجودیتی را از یک سرویس WCF دریافت کرده اید و می‌خواهید آن را برای حذف علامت گذاری کنید. مدل زیر را در نظر بگیرید.

همانطور که می‌بینید مدل ما صورت حساب‌ها و پرداخت‌های متناظر را ارائه می‌کند. در اپلیکیشن جاری یک سرویس WCF پیاده سازی کرده ایم که عملیات دیتابیسی کلاینت‌ها را مدیریت می‌کند. می‌خواهیم توسط این سرویس آبجکتی را (در اینجا یک موجودیت پرداخت) حذف کنیم. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، مدل‌ها را در خود سرویس تعریف می‌کنیم. برای ایجاد سرویس مذکور مراحل زیر را دنبال کنید.

  • در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع WCF Service Library بسازید و نام آن را به Recipe5 تغییر دهید.
  • روی پروژه کلیک راست کنید و گزینه Add New Item را انتخاب کنید. سپس گزینه‌های Data -> ADO.NET Entity Data Model را برگزینید.
  • از ویزارد ویژوال استودیو برای اضافه کردن یک مدل با جداول Invoice و Payment استفاده کنید. برای ساده نگه داشتن مثال جاری، فیلد پیمایشی Payments را از موجودیت Invoice حذف کرده ایم (برای این کار روی خاصیت پیمایشی Payments کلیک راست کنید و گزینه Delete From Model را انتخاب کنید.) روی خاصیت TimeStamp موجودیت Payment کلیک راست کنید و گزینه Properties را انتخاب کنید. سپس مقدار Concurrency Mode آن را به Fixed تغییر دهید. این کار باعث می‌شود که مقدار این فیلد برای کنترل همزمانی بررسی شود. بنابراین مقدار TimeStamp در عبارت WHERE تمام دستورات بروز رسانی و حذف درج خواهد شد.
  • فایل IService1.cs را باز کنید و تعریف سرویس را مانند لیست زیر تغییر دهید.
[ServiceContract]
public interface IService1
{
    [OperationContract]
    Payment InsertPayment();
    [OperationContract]
    void DeletePayment(Payment payment);
}
  • فایل Service1.cs را باز کنید و پیاده سازی سرویس را مانند لیست زیر تغییر دهید.
public class Service1 : IService1
{
    public Payment InsertPayment()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            // delete the previous test data
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [payments]");
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [invoices]");
            var payment = new Payment { Amount = 99.95M, Invoice =
                new Invoice { Description = "Auto Repair" } };
            context.Payments.Add(payment);
            context.SaveChanges();
            return payment;
        }
    }

    public void DeletePayment(Payment payment)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Entry(payment).State = EntityState.Deleted;
            context.SaveChanges();
        }
    }
}
  • برای تست این سرویس به یک کلاینت نیاز داریم. یک پروژه جدید از نوع Console Application به راه حل جاری اضافه کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید. فراموش نکنید که ارجاعی به سرویس هم اضافه کنید. روی پروژه کلاینت کلیک راست کرده و Add Service Reference را انتخاب نمایید. ممکن است پیش از آنکه بتوانید سرویس را ارجاع کنید، نیاز باشد پروژه سرویس را ابتدا اجرا کنید (کلیک راست روی پروژه سرویس و انتخاب گزینه Debug -> Start Instance).
class Program
{
    static void Main()
    {
        var client = new Service1Client();
        var payment = client.InsertPayment();
        client.DeletePayment(payment);
    }
}
اگر روی خط اول متد ()Main یک breakpoint قرار دهید می‌توانید مراحل ایجاد و حذف یک موجودیت Payment را دنبال کنید.


شرح مثال جاری

در مثال جاری برای بروز رسانی و حذف موجودیت‌های منفصل از الگویی رایج استفاده کرده ایم که در سرویس‌های WCF و Web API استفاده می‌شود.

در کلاینت با فراخوانی متد InsertPayment یک پرداخت جدید در دیتابیس ذخیره می‌کنیم. این متد، موجودیت Payment ایجاد شده را باز می‌گرداند. موجودیتی که به کلاینت باز می‌گردد از DbContext منفصل (disconnected) است، در واقع در چنین وضعیتی آبجکت context ممکن است در فضای پروسس دیگری قرار داشته باشد، یا حتی روی کامپیوتر دیگری باشد.

برای حذف موجودیت Payment از متد DeletePayment استفاده می‌کنیم. این متد به نوبه خود با فراخوانی متد Entry روی آبجکت context و پاس دادن موجودیت پرداخت بعنوان آرگومان، موجودیت را پیدا می‌کند. سپس وضعیت موجودیت را به EntityState.Deleted تغییر می‌دهیم که این کار آبجکت را برای حذف علامت گذاری می‌کند. فراخوانی‌های بعدی متد ()SaveChanges موجودیت را از دیتابیس حذف خواهد کرد.

آبجکت پرداختی که برای حذف به context الحاق کرده ایم تمام خاصیت هایش مقدار دهی شده اند، درست مانند هنگامی که این موجودیت به دیتابیس اضافه شده بود. اما از آنجا که از foreign key association استفاده می‌کنیم، تنها فیلدهای کلید موجودیت، خاصیت همزمانی (concurrency) و TimeStamp برای تولید عبارت where مناسب لازم هستند که نهایتا منجر به حذف موجودیت خواهد شد. تنها استثنا درباره این قاعده هنگامی است که موجودیت شما یک یا چند خاصیت از نوع پیچیده یا Complex Type داشته باشد. از آنجا که خاصیت‌های پیچیده، اجزای ساختاری یک موجودیت محسوب می‌شوند نمی‌توانند مقادیر null بپذیرند. یک راه حل ساده این است که هنگامی که EF مشغول ساختن عبارت SQL Delete لازم برای حذف موجودیت بر اساس کلید و خاصیت همزمانی آن است، وهله جدیدی از نوع داده پیچیده خود بسازید. اگر فیلدهای complex type را با مقادیر null رها کنید، فراخوانی متد ()SaveChanges با خطا مواجه خواهد شد.

اگر از یک independent association استفاده می‌کنید که در آن کثرت (multiplicity) موجودیت مربوطه یک، یا صفر به یک است، EF انتظار دارد که کلید‌های موجودیت‌ها بدرستی مقدار دهی شوند تا بتواند عبارت where مناسب را برای دستورات بروز رسانی و حذف تولید کند. اگر در مثال جاری از یک رابطه independent association بین موجودیت‌های Invoice و Payment استفاده می‌کردیم، لازم بود تا خاصیت پیمایشی Invoice را با وهله ای از صورت حساب مقدار دهی کنیم که خاصیت InvoiceId آن نیز بدرستی مقدار دهی شده باشد. در این صورت عبارت where نهایی شامل فیلدهای PaymentId, TimeStamp و InvoiceId خواهد بود.

نکته: هنگام پیاده سازی معماری‌های n-Tier با Entity Framework، استفاده از رویکرد Foreign Key Association برای موجودیت‌های مرتبط باید با ملاحظات جدی انجام شود. پیاده سازی رویکرد Independent Association مشکل است و می‌تواند کد شما را بسیار پیچیده کند. برای مطالعه بیشتر درباره این رویکردها و مزایا و معایب آنها به این لینک مراجعه کنید که توسط یکی از برنامه نویسان تیم EF نوشته شده است.

اگر موجودیت شما تعداد متعددی Independent Association دارد، مقدار دهی تمام آنها می‌تواند خسته کننده شود. رویکردی ساده‌تر این است که وهله مورد نظر را از دیتابیس دریافت کنید و آن را برای حذف علامت گذاری نمایید. این روش کد شما را ساده‌تر می‌کند، اما هنگامی که آبجکت را از دیتابیس دریافت می‌کنید EF کوئری جاری را بازنویسی می‌کند تا تمام روابط یک، یا صفر به یک بارگذاری شوند. مگر آنکه از گزینه NoTracking روی context خود استفاده کنید. اگر در مثال جاری رویکرد Independent Association را پیاده سازی کرده بودیم، هنگامی که موجودیت Payment را از دیتابیس دریافت می‌کنیم (قبل از علامت گذاری برای حذف) EF یک Object state entry برای موجودیت پرداخت و یک Relationship entry برای رابطه بین Payment و Invoice می‌ساخت. سپس وقتی که موجودیت پرداخت را برای حذف علامت گذاری می‌کنیم، EF رابطه بین پرداخت و صورت حساب را هم برای حذف علامت گذاری می‌کند. در اینجا عبارت where تولید شده مانند قبل، شامل فیلدهای PaymentId, TimeStamp و InvoiceId خواهد بود.

یک گزینه دیگر برای حذف موجودیت‌ها در Independent Associations این است که تمام موجودیت‌های مرتبط را مشخصا بارگذاری کنیم (eager loading) و کل Object graph را برای حذف به سرویس WCF یا Web API بفرستیم. در مثال جاری می‌توانستیم موجودیت صورتحساب مرتبط با موجودیت پرداخت را مشخصا بارگذاری کنیم. اگر می‌خواستیم موجودیت Payment را حذف کنیم، می‌توانستیم کل گراف را که شامل هر دو موجودیت می‌شود به سرویس ارسال کنیم. اما هنگام استفاده از چنین روشی باید بسیار دقت کنید، چرا که این رویکرد پهنای باند بیشتری مصرف می‌کند و زمان پردازش بیشتری هم برای مرتب سازی (serialization) صرف می‌کند. بنابراین هزینه این رویکرد نسبت به سادگی کدی که بدست می‌آید به مراتب بیشتر است.

نظرات مطالب
NoSQL ؟
شاید من نتونستم منظور خودم رو واضح بگم؛
Table-Relational و NoSQL نقطه مقابل هم نیستند و انتخاب شما بین یکی از روش‌های ذخیره کردن اطلاعات (Graph Databases ،Object Databases ، Table Relational و ... ) مشابه مثال انتخاب یکی از Type هایی مثل  long ، TimeSpam ، bit و ... برای ذخیره کردن یک مقدار کوچک است. درست است که همه این کار‌ها را با string می‌توان انجام داد و لی می‌توان با انتخاب درست در سرعت و فضایی که قرار است مصرف شود، صرفه جویی کرد.

و در باره مورد بعد که مطرح کردید، شاید یک مثال ساده قضیه رو روشن‌تر کند؛ می‌شود یک عدد کوچک رو در متغییری از جنس TimeSpam ریخت، اما اگر این عدد به معنی زمان نباشد، روش ما بهینه و حتی درست نیست، اما کار انجام شده است...
در صورتی که می‌شود این مقدار را در یک متغییر از جنس int ذخیره کرد.

امیدوارم شبهه ای که برای شما ایجاد شده است، با ارائه یک مثال کاربردی از RavenDB که در پست بعدی خواهم گفت، برطرف شود...
مطالب
Google OpenID Authentication در ASP.NET با استفاده از DotNetOpenAuth
در پست‌های قبلی
در این پست می‌خواهیم با یک مثال ساده نشان دهیم که سایت ما چگونه با استفاده از OpenID Authentication می تواند از اکانت گوگل استفاده کرده و کاربر در وب سایت ما شناسایی شود.
برای اینکار ابتدا
1- کتابخانه DotNetOpenAuth را از طریق NuGet به لیست رفرنس‌های پروژه وب خود اضافه نمایید
2- یک صفحه بنام Login.aspx یا هر نام دلخواهی را به پروژه خود اضافه نمایید. در نهایت کد Html صفحه شما به ید به صورت زیر باشد.
<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Login.aspx.cs" Inherits="OAuthWebTest.Login" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
    <title></title>
</head>
<body>
    <form id="form1" runat="server">
    <div id="loginform">
        <div id="NotLoggedIn" runat="server">
            <asp:ImageButton ID="ButtonLoginWithGoogle" runat="server" ImageUrl="Google.JPG"
                OnCommand="ButtonLoginWithGoogle_Click" CommandArgument="https://www.google.com/accounts/o8/id" />
            <p />
            <asp:Label runat="server" ID="LabelMessage" />
        </div>
    </div>
    </form>
</body>
</html>
در کد Html بالا به خصوصیت CommandArgument از کنترل ImageButton دقت نمایید که دارای مقدار "https://www.google.com/accounts/o8/id" می باشد. در واقع این آدرس باید برای اکانت گوگل جهت احراز هویت توسط OpenID استفاده شود. (آدرس API گوگل برای استفاده از این سرویس)
3- در قسمت کد نویسی صفحه کد‌های زیر را وارد نمایید.

using System;
using System.Web.UI;
using System.Web.UI.WebControls;
using DotNetOpenAuth.OpenId.RelyingParty;

namespace OAuthWebTest
{
    public partial class Login : Page
    {
        protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            OpenIdRelyingParty openIdRelyingParty = new OpenIdRelyingParty();
            var response = openIdRelyingParty.GetResponse();
            if (response == null) return;
            switch (response.Status)
            {
                case AuthenticationStatus.Authenticated:
                    NotLoggedIn.Visible = false;
                    Session["GoogleIdentifier"] = response.ClaimedIdentifier.ToString();
                    Response.Redirect("Default.aspx");
                    break;
                case AuthenticationStatus.Canceled:
                    LabelMessage.Text = "Cancelled.";
                    break;
                case AuthenticationStatus.Failed:
                    LabelMessage.Text = "Login Failed.";
                    break;
            }
        }

        protected void ButtonLoginWithGoogle_Click(object src, CommandEventArgs e)
        {
            string discoveryUri = e.CommandArgument.ToString();
            OpenIdRelyingParty openId = new OpenIdRelyingParty();
            var returnToUrl = new UriBuilder(Request.Url) { Query = "" };
            var request = openId.CreateRequest(discoveryUri, returnToUrl.Uri, returnToUrl.Uri);
            request.RedirectToProvider();
        }
    }
}
همانگونه که مشاهده می‌کنید  در رویداد کلیک دکمه لوگین ButtonLoginWithGoogle_Click ابتدا آدرس یکتا گوگل (مقدار CommandArgument اختصاص داده شده به کنترل ImageButton) به همراه آدرس صفحه جاری وب سایت توسط متد CreateRequest از شی openId ترکیب شده و یک درخواست (Request) ساخته شده و در نهایت برای سرویس دهنده گوگل ارسال می‌شود. با اجرای پروژه با تصویر زیر روبرو می‌شوید بروی کلید لوگین کلیک نمایید.

اجرای پروژه

در واقع با کلیک روی دکمه مورد نظر تکه کدی که در بالا شرح داده شد اجرا شده و ما را به صفحه ای شبیه تصویر پایین هدایت می‌کند

رفتن به صفحه گوگل جهت احراز هویت

در صورتی که کلید Sign In انتخاب شود شما به سایت (همین برنامه) اجازه داده اید که از اطلاعات حساب کاربری شما استفاده کند. پس از کلیک به برنامه اصلی (طبق آدرس بازگشت تعیین شده در رویداد ButtonLoginWithGoogle_Click) در رویداد PageLoad صفحه لاگین اطلاعات بازگشتی از سایت سرویس دهنده (در اینجا گوگل) چک می‌شود و با توجه با پاسخ مورد نظر عملیاتی انجام می‌شود، مثلا در صورتی که شما تایید کرده باشید اطلاعات شناسایی شما توسط گوگل در کلیدی به نام GoogleIdentifier در سشن ذهیره شده و شما به صفحه اصلی سایت هدایت می‌شوید.
دموی پروژه در این آدرس قرار داده شده است.
سورس پروژه از این آدرس قابل دسترسی است.
توجه: در این آدرس  شرح داده شده که چگونه دسترسی سایت‌های دیگر به اکانت گوگل خود را قطع کنید
در پست‌های آینده اتصال به تویتر و ف ی س بوک و سایت‌های دیگر توضیح داده خواهد شد.





مطالب
روش آپلود فایل‌ها به همراه اطلاعات یک مدل در برنامه‌های Blazor WASM 5x
از زمان Blazor 5x، امکان آپلود فایل به صورت استاندارد به Blazor اضافه شده‌است که نمونه‌ی Blazor Server آن‌را پیشتر در مطلب «Blazor 5x - قسمت 17 - کار با فرم‌ها - بخش 5 - آپلود تصاویر» مطالعه کردید. در تکمیل آن، روش آپلود فایل‌ها در برنامه‌های WASM را نیز بررسی خواهیم کرد. این برنامه از نوع hosted است؛ یعنی توسط دستور dotnet new blazorwasm --hosted ایجاد شده‌است و به صورت خودکار دارای سه بخش Client، Server و Shared است.



معرفی مدل ارسالی برنامه سمت کلاینت

فرض کنید مطابق شکل فوق، قرار است اطلاعات یک کاربر، به همراه تعدادی تصویر از او، به سمت Web API ارسال شوند. برای نمونه، مدل اشتراکی کاربر را به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorWasmUpload.Shared
{
    public class User
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        [Required]
        [Range(18, 90)]
        public int Age { get; set; }
    }
}

ساختار کنترلر Web API دریافت کننده‌ی مدل برنامه

در این حالت امضای اکشن متد CreateUser واقع در کنترلر Files که قرار است این اطلاعات را دریافت کند، به صورت زیر است:
namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    public class FilesController : ControllerBase
    {
        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> CreateUser(
            [FromForm] User userModel,
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
یعنی در سمت Web API، قرار است اطلاعات مدل User و همچنین لیستی از فایل‌های آپلودی (احتمالی و اختیاری) را یکجا و در طی یک عملیات Post، دریافت کنیم. در اینجا نام پارامترهایی را هم که انتظار داریم، دقیقا userModel و inputFiles هستند. همچنین فایل‌های آپلودی باید بتوانند ساختار IFormFile استاندارد ASP.NET Core را تشکیل داده و به صورت خودکار به پارامترهای تعریف شده، bind شوند. به علاوه content-type مورد انتظار هم FromForm است.


ایجاد سرویسی در سمت کلاینت، برای آپلود اطلاعات یک مدل به همراه فایل‌های انتخابی کاربر

کدهای کامل سرویسی که می‌تواند انتظارات یاد شده را در سمت کلاینت برآورده کند، به صورت زیر است:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Text;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Forms;

namespace BlazorWasmUpload.Client.Services
{
    public interface IFilesManagerService
    {
        Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(string requestUri,
            IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles,
            string fileParameterName,
            T model,
            string modelParameterName);
    }

    public class FilesManagerService : IFilesManagerService
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;

        public FilesManagerService(HttpClient httpClient)
        {
            _httpClient = httpClient;
        }

        public async Task<HttpResponseMessage> PostModelWithFilesAsync<T>(
            string requestUri,
            IEnumerable<IBrowserFile> browserFiles,
            string fileParameterName,
            T model,
            string modelParameterName)
        {
            var requestContent = new MultipartFormDataContent();
            requestContent.Headers.ContentDisposition = new ContentDispositionHeaderValue("form-data");

            if (browserFiles?.Any() == true)
            {
                foreach (var file in browserFiles)
                {
                    var stream = file.OpenReadStream(maxAllowedSize: 512000 * 1000);
                    requestContent.Add(content: new StreamContent(stream, (int)file.Size), name: fileParameterName, fileName: file.Name);
                }
            }

            requestContent.Add(
                content: new StringContent(JsonSerializer.Serialize(model), Encoding.UTF8, "application/json"),
                name: modelParameterName);

            var result = await _httpClient.PostAsync(requestUri, requestContent);
            result.EnsureSuccessStatusCode();
            return result;
        }
    }
}
توضیحات:
- کامپوننت استاندارد InputFiles در Blazor Wasm، می‌تواند لیستی از IBrowserFile‌های انتخابی توسط کاربر را در اختیار ما قرار دهد.
- fileParameterName، همان نام پارامتر "inputFiles" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شده‌است.
- model جنریک، برای نمونه وهله‌ای از شیء User است که به یک فرم Blazor متصل است.
- modelParameterName، همان نام پارامتر "userModel" در اکشن متد سمت سرور مثال جاری است که به صورت متغیر قابل تنظیم شده‌است.

- در ادامه یک MultipartFormDataContent را تشکیل داده‌ایم. توسط این ساختار می‌توان فایل‌ها و اطلاعات یک مدل را به صورت یکجا جمع آوری و به سمت سرور ارسال کرد. به این content ویژه، ابتدای لیستی از new StreamContent‌ها را اضافه می‌کنیم. این streamها توسط متد OpenReadStream هر IBrowserFile دریافتی از کامپوننت InputFile، تشکیل می‌شوند. متد OpenReadStream به صورت پیش‌فرض فقط فایل‌هایی تا حجم 500 کیلوبایت را پردازش می‌کند و اگر فایلی حجیم‌تر را به آن معرفی کنیم، یک استثناء را صادر خواهد کرد. به همین جهت می‌توان توسط پارامتر maxAllowedSize آن، این مقدار پیش‌فرض را تغییر داد.

- در اینجا مدل برنامه به صورت JSON به عنوان یک new StringContent اضافه شده‌است. مزیت کار کردن با JsonSerializer.Serialize استاندارد، ساده شدن برنامه و عدم درگیری با مباحث Reflection و خواندن پویای اطلاعات مدل جنریک است. اما در ادامه مشکلی را پدید خواهد آورد! این رشته‌ی ارسالی به سمت سرور، به صورت خودکار به یک مدل، Bind نخواهد شد و باید برای آن یک model-binder سفارشی را بنویسیم. یعنی این رشته‌ی new StringContent را در سمت سرور دقیقا به صورت یک رشته معمولی می‌توان دریافت کرد و نه حالت دیگری و مهم نیست که اکنون به صورت JSON ارسال می‌شود؛ چون MultipartFormDataContent ویژه‌ای را داریم، model-binder پیش‌فرض ASP.NET Core، انتظار یک شیء خاص را در این بین ندارد.

- تنظیم "form-data" را هم به عنوان Headers.ContentDisposition مشاهده می‌کنید. بدون وجود آن، ویژگی [FromForm] سمت Web API، از پردازش درخواست جلوگیری خواهد کرد.

- در آخر توسط متد PostAsync، این اطلاعات جمع آوری شده، به سمت سرور ارسال خواهند شد.

پس از تهیه‌ی سرویس ویژه‌ی فوق که می‌تواند اطلاعات فایل‌ها و یک مدل را به صورت یکجا به سمت سرور ارسال کند، اکنون نوبت به ثبت و معرفی آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها در فایل Program.cs برنامه‌ی کلاینت است:
namespace BlazorWasmUpload.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddScoped<IFilesManagerService, FilesManagerService>();

            // ...
        }
    }
}


تکمیل فرم ارسال اطلاعات مدل و فایل‌های همراه آن در برنامه‌ی Blazor WASM

در ادامه پس از تشکیل IFilesManagerService، نوبت به استفاده‌ی از آن است. به همین جهت همان کامپوننت Index برنامه را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@code
{
    IReadOnlyList<IBrowserFile> SelectedFiles;
    User UserModel = new User();
    bool isProcessing;
    string UploadErrorMessage;
در اینجا فیلدهای مورد استفاده‌ی در فرم برنامه مشخص شده‌اند:
- SelectedFiles همان لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر است.
- UserModel شیءای است که به EditForm جاری متصل خواهد شد.
- توسط isProcessing ابتدا و انتهای آپلود به سرور را مشخص می‌کنیم.
- UploadErrorMessage، خطای احتمالی انتخاب فایل‌ها مانند «فقط تصاویر را انتخاب کنید» را تعریف می‌کند.

بر این اساس، فرمی را که در تصویر ابتدای بحث مشاهده کردید، به صورت زیر تشکیل می‌دهیم:
@page "/"

@using System.IO
@using BlazorWasmUpload.Shared
@using BlazorWasmUpload.Client.Services

@inject IFilesManagerService FilesManagerService

<h3>Post a model with files</h3>

<EditForm Model="UserModel" OnValidSubmit="CreateUserAsync">
    <DataAnnotationsValidator />
    <div>
        <label>Name</label>
        <InputText @bind-Value="UserModel.Name"></InputText>
        <ValidationMessage For="()=>UserModel.Name"></ValidationMessage>
    </div>
    <div>
        <label>Age</label>
        <InputNumber @bind-Value="UserModel.Age"></InputNumber>
        <ValidationMessage For="()=>UserModel.Age"></ValidationMessage>
    </div>
    <div>
        <label>Photos</label>
        <InputFile multiple disabled="@isProcessing" OnChange="OnInputFileChange" />
        @if (!string.IsNullOrWhiteSpace(UploadErrorMessage))
        {
            <div>
                @UploadErrorMessage
            </div>
        }
        @if (SelectedFiles?.Count > 0)
        {
            <table>
                <thead>
                    <tr>
                        <th>Name</th>
                        <th>Size (bytes)</th>
                        <th>Last Modified</th>
                        <th>Type</th>
                    </tr>
                </thead>
                <tbody>
                    @foreach (var selectedFile in SelectedFiles)
                    {
                        <tr>
                            <td>@selectedFile.Name</td>
                            <td>@selectedFile.Size</td>
                            <td>@selectedFile.LastModified</td>
                            <td>@selectedFile.ContentType</td>
                        </tr>
                    }
                </tbody>
            </table>
        }
    </div>
    <div>
        <button disabled="@isProcessing">Create user</button>
    </div>
</EditForm>
توضیحات:
- UserModel که وهله‌ی از شیء اشتراکی User است، به EditForm متصل شده‌است.
- سپس توسط یک InputText و InputNumber، مقادیر خواص نام و سن کاربر را دریافت می‌کنیم.
- InputFile دارای ویژگی multiple هم امکان دریافت چندین فایل را توسط کاربر میسر می‌کند. پس از انتخاب فایل‌ها، رویداد OnChange آن، توسط متد OnInputFileChange مدیریت خواهد شد:
    private void OnInputFileChange(InputFileChangeEventArgs args)
    {
        var files = args.GetMultipleFiles(maximumFileCount: 15);
        if (args.FileCount == 0 || files.Count == 0)
        {
            UploadErrorMessage = "Please select a file.";
            return;
        }

        var allowedExtensions = new List<string> { ".jpg", ".png", ".jpeg" };
        if(!files.Any(file => allowedExtensions.Contains(Path.GetExtension(file.Name), StringComparer.OrdinalIgnoreCase)))
        {
            UploadErrorMessage = "Please select .jpg/.jpeg/.png files only.";
            return;
        }

        SelectedFiles = files;
        UploadErrorMessage = string.Empty;
    }
- در اینجا امضای متد رویداد گردان OnChange را مشاهده می‌کنید. توسط متد GetMultipleFiles می‌توان لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر را دریافت کرد. نیاز است پارامتر maximumFileCount آن‌را نیز تنظیم کنیم تا دقیقا مشخص شود چه تعداد فایلی مدنظر است؛ بیش از آن، یک استثناء را صادر می‌کند.
- در ادامه اگر فایلی انتخاب نشده باشد، یا فایل انتخابی، تصویری نباشد، با مقدار دهی UploadErrorMessage، خطایی را به کاربر نمایش می‌دهیم.
- در پایان این متد، لیست فایل‌های دریافتی را به فیلد SelectedFiles انتساب می‌دهیم تا در ذیل InputFile، به صورت یک جدول نمایش داده شوند.

مرحله‌ی آخر تکمیل این فرم، تدارک متد رویدادگردان OnValidSubmit فرم برنامه است:
    private async Task CreateUserAsync()
    {
        try
        {
            isProcessing = true;
            await FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync(
                        requestUri: "api/Files/CreateUser",
                        browserFiles: SelectedFiles,
                        fileParameterName: "inputFiles",
                        model: UserModel,
                        modelParameterName: "userModel");
            UserModel = new User();
        }
        finally
        {
            isProcessing = false;
            SelectedFiles = null;
        }
    }
- در اینجا زمانیکه isProcessing به true تنظیم می‌شود، دکمه‌ی ارسال اطلاعات، غیرفعال خواهد شد؛ تا از کلیک چندباره‌ی بر روی آن جلوگیری شود.
- سپس روش استفاده‌ی از متد PostModelWithFilesAsync سرویس FilesManagerService را مشاهده می‌کنید که اطلاعات فایل‌ها و مدل برنامه را به سمت اکشن متد api/Files/CreateUser ارسال می‌کند.
- در آخر با وهله سازی مجدد UserModel، به صورت خودکار فرم برنامه را پاک کرده و آماده‌ی دریافت اطلاعات بعدی می‌کنیم.


تکمیل کنترلر Web API دریافت کننده‌ی مدل برنامه

در ابتدای بحث، ساختار ابتدایی کنترلر Web API دریافت کننده‌ی اطلاعات FilesManagerService.PostModelWithFilesAsync فوق را معرفی کردیم. در ادامه کدهای کامل آن‌را مشاهده می‌کنید:
using System.IO;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using BlazorWasmUpload.Shared;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using System.Text.Json;
using BlazorWasmUpload.Server.Utils;
using System.Linq;

namespace BlazorWasmUpload.Server.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    public class FilesController : ControllerBase
    {
        private const int MaxBufferSize = 0x10000;

        private readonly IWebHostEnvironment _webHostEnvironment;
        private readonly ILogger<FilesController> _logger;

        public FilesController(
            IWebHostEnvironment webHostEnvironment,
            ILogger<FilesController> logger)
        {
            _webHostEnvironment = webHostEnvironment;
            _logger = logger;
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> CreateUser(
            //[FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model
            [ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
        {
            /*var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);
            _logger.LogInformation($"userModel.Name: {user.Name}");
            _logger.LogInformation($"userModel.Age: {user.Age}");*/

            _logger.LogInformation($"userModel.Name: {userModel.Name}");
            _logger.LogInformation($"userModel.Age: {userModel.Age}");

            var uploadsRootFolder = Path.Combine(_webHostEnvironment.WebRootPath, "Files");
            if (!Directory.Exists(uploadsRootFolder))
            {
                Directory.CreateDirectory(uploadsRootFolder);
            }

            if (inputFiles?.Any() == true)
            {
                foreach (var file in inputFiles)
                {
                    if (file == null || file.Length == 0)
                    {
                        continue;
                    }

                    var filePath = Path.Combine(uploadsRootFolder, file.FileName);
                    using var fileStream = new FileStream(filePath,
                                                            FileMode.Create,
                                                            FileAccess.Write,
                                                            FileShare.None,
                                                            MaxBufferSize,
                                                            useAsync: true);
                    await file.CopyToAsync(fileStream);
                    _logger.LogInformation($"Saved file: {filePath}");
                }
            }

            return Ok();
        }
    }
}
نکات تکمیلی این کنترلر را در مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core» می‌توانید مطالعه کنید و از این لحاظ هیچ نکته‌ی جدیدی را به همراه ندارد؛ بجز پارامتر userModel آن:
[ModelBinder(BinderType = typeof(JsonModelBinder)), FromForm] User userModel,
همانطور که عنوان شد، userModel ارسالی به سمت سرور چون به همراه تعدادی فایل است، به صورت خودکار به شیء User نگاشت نخواهد شد. به همین جهت نیاز است model-binder سفارشی زیر را برای آن تهیه کرد:
using System;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding;

namespace BlazorWasmUpload.Server.Utils
{
    public class JsonModelBinder : IModelBinder
    {
        public Task BindModelAsync(ModelBindingContext bindingContext)
        {
            if (bindingContext == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(bindingContext));
            }

            var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
            if (valueProviderResult != ValueProviderResult.None)
            {
                bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult);

                var valueAsString = valueProviderResult.FirstValue;
                var result = JsonSerializer.Deserialize(valueAsString, bindingContext.ModelType);
                if (result != null)
                {
                    bindingContext.Result = ModelBindingResult.Success(result);
                    return Task.CompletedTask;
                }
            }

            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در اینجا مقدار رشته‌ای پارامتر مزین شده‌ی توسط JsonModelBinder فوق، توسط متد استاندارد JsonSerializer.Deserialize تبدیل به یک شیء شده و به آن پارامتر انتساب داده می‌شود. اگر نخواهیم از این model-binder سفارشی استفاده کنیم، ابتدا باید پارامتر دریافتی را رشته‌ای تعریف کنیم و سپس خودمان کار فراخوانی متد JsonSerializer.Deserialize را انجام دهیم:
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateUser(
            [FromForm] string userModel, // <-- this is the actual form of the posted model
            [FromForm] IList<IFormFile> inputFiles = null)
{
  var user = JsonSerializer.Deserialize<User>(userModel);


یک نکته تکمیلی: در Blazor 5x، از نمایش درصد پیشرفت آپلود، پشتیبانی نمی‌شود؛ از این جهت که HttpClient طراحی شده، در اصل به fetch API استاندارد مرورگر ترجمه می‌شود و این API استاندارد، هنوز از streaming پشتیبانی نمی‌کند . حتی ممکن است با کمی جستجو به راه‌حل‌هایی که سعی کرده‌اند بر اساس HttpClient و نوشتن بایت به بایت اطلاعات در آن، درصد پیشرفت آپلود را محاسبه کرده باشند، برسید. این راه‌حل‌ها تنها کاری را که انجام می‌دهند، بافر کردن اطلاعات، جهت fetch API و سپس ارسال تمام آن است. به همین جهت درصدی که نمایش داده می‌شود، درصد بافر شدن اطلاعات در خود مرورگر است (پیش از ارسال آن به سرور) و سپس تحویل آن به fetch API جهت ارسال نهایی به سمت سرور.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorWasmUpload.zip
مطالب
بررسی Bad code smell ها: درخت ارث بری موازی یا Parallel inheritance hierarchy
این کد بد بو در دسته «جلوگیری کنندگان از تغییر» قرار می‌گیرد. اگر زمان ایجاد یک کلاس فرزند برای کلاسی، مجبور به ایجاد یک کلاس فرزند متناظر آن برای کلاس دیگری باشید، با این کد بد بود مواجه هستید. 
معمولا زمانی این اتفاق می‌افتد که یک درخت ارث بری به درخت ارث بری دیگری وابسته باشد. به‌طوری که هر یک از کلاس‌های موجود در آن، با یک کلاس در درخت دیگر متناظر باشند و ارتباط داشته باشند. این امر ایجاد تغییرات در کد را با مشکل مواجه خواهد کرد. 
به طور مثال:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
} 
public abstract class AmountCalculator 
{ 
    public abstract decimal Calculate(dynamic item); 
}
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class StandardInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}

در این مثال کلاسی به نام InvoiceGenerator وجود دارد که کلاس پدر تولید کنندگان فاکتور است و کلاس دیگری نیز وجود دارد به نام AmountCalculator که کلاس پدر محاسبه قیمت است. هر یک از سازندگان فاکتور، یک کلاس متناظر در درخت Caluclator‌ها دارند؛ برای محاسبه قیمت آیتم‌های آن نوع فاکتور. به طور خاص در این مثال فاکتور استاندارد و فاکتور پیش پرداخت نوشته شده است  (در این مثال فقط یک سطح از ارث بری پیاده سازی شده است و تمامی کلاس‌ها مستقیما از کلاس پدر به ارث برده می‌شوند. در صورت وجود چند سطح ارث بری، مشکل پیچیده‌تر نیز خواهد شد).
حال فرض کنید قصد افزودن یک کلاس را برای ایجاد «فاکتور گزارش مخارج» (فاکتوری برای ثبت مخارجی که کارکنان زمان انجام کار برای کارفرما متحمل می‌شوند) دارید.
در این حالت نیاز است که یک کلاس ExpenseReportInvoiceGenerator ساخته شود و متناظر با آن نیاز خواهد بود کلاس ExpenseReportAmountCalculator ساخته شود. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

دلایل بوجود آمدن چنین بویی به سه دسته تقسیم می‌شوند: 

  • تشخیص نادرست روابط بین کلاس‌ها  
  • استفاده نامناسب از الگوهای طراحی 
  • تشخیص نادرست مسئولیت‌های کلاس‌ها و طراحی نامناسب آن 


روش‌های اصلاح این کد بد بو  

اصلاح چنین بوی بدی آسان نیست؛ زیرا درخت‌های ارث بری موازی، همیشه اتفاقی اشتباه نیستند و معمولا زمانیکه اصل Single responsibility در کدها به طور وسیعی رعایت شود، احتمال به‌وجود آمدن چنین الگویی وجود دارد؛ مانند مثالی که ذکر شد. در مثال مطرح شده اصل Single responsibility به درستی رعایت شده‌است. 
در برخورد با چنین بویی معمولا سه راه وجود دارد. 
اول:  عدم تغییر درخت‌های ارث بری موازی 
معمولا در مواردی مانند مثال ذکر شده در این مطلب، بهترین گزینه، عدم تغییر درخت ارث بری است. اگر رعایت کردن اصل single responsibility مهمتر از سادگی در ایجاد تغییرات باشد، این گزینه یک انتخاب خوب خواهد بود. یکی از مزایای دست نخوردن کدهایی مانند مثال مذکور، سهولت در نوشتن تست‌های واحد است. 

دوم: تبدیل درخت ارث بری به یک درخت ارث بری ناقص
در این روش می‌توان interface هایی را برای AmountCalculator و InvoiceGenerator ساخت و کلاس‌هایی که این دو interface را پیاده سازی می‌کنند؛ مانند: 
public interface IInvoiceGenerator 
{ 
    dynamic Generate(); 
} 
public interface IAmountCalculator 
{ 
    decimal Calculate(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}
با این تغییر، بخشی از اصل single responsibility نادیده گرفته شده‌است. اما با وجود یک درخت ارث بری فیزیکی، درخت منطقی موجود دست نخورده باقی مانده و در صورت نیاز می‌توان دوباره اقدام به جداسازی مسئولیت‌ها کرد. این جداسازی بیشتر اوقات زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از جنبه‌های مسئولیتی یک کلاس، در جای دیگری به صورت مستقل مورد استفاده قرار گیرد. 

سوم: از بین بردن درخت ارث بری موازی 
این روش تقریبا مشابه روش ذکر شده در بخش دوم است. تنها با این تفاوت که در این روش، رابطه منطقی ارث بری موازی نیز حذف می‌شود؛ مانند:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
    public abstract decimal CalculateItemAmount(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
}
در این روش دو درخت ارث بری از نظر منطقی و فیزیکی با یکدیگر ادغام شده‌اند. البته همان طور که در بخش یک گفته شد، بهترین گزینه برای مثال ذکر شده در این مطلب، دست نخوردن آن است. این روش زمانی مناسب است که موجودیت‌های ادغام شده از نظر ذاتی به قدری به یکدیگر شباهت داشته باشند که عملا بتوانیم آن‌ها را یک موجودیت مستقل در نظر بگیریم. 

جمع بندی 

روش‌های رفع بوی بد «درخت‌های ارث بری موازی» به زمینه ایجاد آنها وابستگی شدیدی دارد. به همین دلیل نمی‌توان راه حلی کلی را برای آن ارائه داد. سه روش ذکر شده در این مطلب در واقع سه نوع رفتاری هستند که می‌توان با چنین بوی بدی داشت. بسته به زمینه ایجاد این بوی بد و شرایط کد می‌توان هر یک از این روش‌ها را انتخاب نمود. نکاتی مانند سهولت نگهداری، تست نویسی آسان و خوانایی کد، فاکتورهایی هستند که می‌توانند در تصمیم گیری مد نظر قرار گیرند.