context.Database.ExecuteSqlCommand(TransactionalBehavior.DoNotEnsureTransaction, sql, parameters);
در این پست و با استفاده از سری پستهای آقای مهندس یوسف نژاد در این زمینه، یک Attribute جهت هماهنگ سازی با سیستم اعتبار سنجی ASP.NET MVC در سمت سرور و سمت کلاینت (با استفاده از jQuery Validation) بررسی خواهد شد.
قبل از شروع مطالعه سری پستهای MVC و Entity Framework الزامی است.
برای انجام این کار ابتدا مدل زیر را در برنامه خود ایجاد میکنیم.
using System;
public class SampleModel
{
public DateTime StartDate { get; set; }
public string Data { get; set; }
public int Id { get; set; }
}
using System; using System.ComponentModel.DataAnnotations; public class SampleModel { [Required(ErrorMessage = "Start date is required")] public DateTime StartDate { get; set; } [Required(ErrorMessage = "Data is required")] public string Data { get; set; } public int Id { get; set; } }
@model SampleModel @{ ViewBag.Title = "Index"; Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml"; } <section> <header> <h3>SampleModel</h3> </header> @Html.ValidationSummary(true, null, new { @class = "alert alert-error alert-block" }) @using (Html.BeginForm("SaveData", "Sample", FormMethod.Post)) { <p> @Html.LabelFor(x => x.StartDate) @Html.TextBoxFor(x => x.StartDate) @Html.ValidationMessageFor(x => x.StartDate) </p> <p> @Html.LabelFor(x => x.Data) @Html.TextBoxFor(x => x.Data) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Data) </p> <input type="submit" value="Save"/> } </section>
public class SampleController : Controller { // // GET: /Sample/ public ActionResult Index() { return View(); } public ActionResult SaveData(SampleModel item) { if (ModelState.IsValid) { //save data } else { ModelState.AddModelError("","لطفا خطاهای زیر را برطرف نمایید"); RedirectToAction("Index", item); } return View("Index"); } }
تا اینجای کار روال عادی همیشگی است. اما برای طراحی Attribute دلخواه جهت اعتبار سنجی (مثلا برای مجبور کردن کاربر به وارد کردن یک فیلد با پیام دلخواه و زبان دلخواه) باید یک کلاس جدید تعریف کرده و از کلاس RequiredAttribute ارث ببرد. در پارامتر ورودی این کلاس جهت کار با Resourceهای ثابت در نظر گرفته شده است اما برای اینکه فیلد دلخواه را از دیتابیس بخواند این روش جوابگو نیست. برای انجام آن باید کلاس RequiredAttribute بازنویسی شود.
کلاس طراحی شده باید به صورت زیر باشد:
public class VegaRequiredAttribute : RequiredAttribute, IClientValidatable { #region Fields (2) private readonly string _resourceId; private String _resourceString = String.Empty; #endregion Fields #region Constructors (1) public VegaRequiredAttribute(string resourceId) { _resourceId = resourceId; ErrorMessage = _resourceId; AllowEmptyStrings = true; } #endregion Constructors #region Properties (1) public new String ErrorMessage { get { return _resourceString; } set { _resourceString = GetMessageFromResource(value); } } #endregion Properties #region Methods (2) // Public Methods (1) public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(ModelMetadata metadata, ControllerContext context) { yield return new ModelClientValidationRule { ErrorMessage = GetMessageFromResource(_resourceId), ValidationType = "required" }; } // Private Methods (1) private string GetMessageFromResource(string resourceId) { var errorMessage = HttpContext.GetGlobalResourceObject(_resourceId, "Yes") as string; return errorMessage ?? ErrorMessage; } #endregion Methods }
1- ابتدا دستور
HttpContext.GetGlobalResourceObject(_resourceId, "Yes") as string;
که عنوان کلید Resource را از سازنده کلاس گرفته (کد اقای یوسف نژاد) رشته معادل آن را از دیتابیس بازیابی میکند.
2- ارث بری از اینترفیس IClientValidatable، در صورتی که از این اینترفیس ارث بری نداشته باشیم. Validator طراحی شده در طرف کلاینت کار نمیکند. بلکه کاربر با کلیک بروی دکمه مورد نظر دادهها را به سمت سرور ارسال میکند. در صورت وجود خطا در پست بک خطا نمایش داده خواهد شد. اما با ارث بری از این اینترفیس و پیاده سازی متد GetClientValidationRules میتوان تعریف کرد که در طرف کلاینت با استفاده از Unobtrusive jQuery پیام خطای مورد نظر به کنترل ورودی مورد نظر (مانند تکست باکس) اعمال میشود. مثلا در این مثال خصوصیت data-val-required به input هایی که قبلا در مدل ما Reqired تعریف شده اند اعمال میشود.
حال در مدل تعریف شده میتوان به جای Required میتوان از VegaRequiredAttribute مانند زیر استفاده کرد. (همراه با نام کلید مورد نظر در دیتابیس)
public class SampleModel { [VegaRequired("RequiredMessage")] public DateTime StartDate { get; set; } [VegaRequired("RequiredMessage")] public string Data { get; set; } public int Id { get; set; } }
با اجرای برنامه اینبار خروجی به شکل زیر خواهد بود.
جهت فعال ساری اعتبار سنجی سمت کلاینت ابتدا باید اسکریپتهای زیر به صفحه اضافه شود.
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js")" type="text/javascript"></script> <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script> <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>
<appSettings> <add key="ClientValidationEnabled" value="true" /> <add key="UnobtrusiveJavaScriptEnabled" value="true"/> </appSettings>
<script type="text/javascript"> jQuery.validator.addMethod('required', function (value, element, params) { if (value == null | value == "") { return false; } else { return true; } }, ''); jQuery.validator.unobtrusive.adapters.add('required', {}, function (options) { options.rules['required'] = true; options.messages['required'] = options.message; }); </script>
موفق و موید باشید.
منابع ^ و ^ و ^ و ^
در این مجموعه مقالات، به بررسی و آموزش برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت میپردازیم. در طول آموزش، فرض را بر این قرار دادیم که شما به عنوان خوانندهی این مقاله، با مبانی جاوا اسکریپت آشنا میباشید و حداقل چند قطعه کد مفید را با جاوا اسکریپت نوشتهاید. همچنین کمی هم با مباحث شیء گرایی آشنا میباشید.
روال آموزش در این مجموعه به گونه است که در ابتدا به معرفی مباحث پیش نیاز جهت ورود به دنیای شیء گرایی در جاوا اسکریپت، پرداخته خواهد شد. سپس مباحث شیء گرایی را آغاز خواهیم نمود و تمامی نکات ریز و درشت آن را بررسی خواهیم کرد. پس از پایان این مقالات قادر خواهید بود تا تمامی کتابخانهها و Frameworkهای جاوا اسکریپتی را مطالعه نموده و به راحتی تکنیکهای کد نویسی آن را درک کنید. همچنین خود شما نیز برای نوشتن یک کتابخانه یا Framework جاوا اسکریپتی استاندارد و حرفهای، دست به کار شوید و یک کتابخانه سودمند را ارائه نمایید.
با چند مثال ساده و بصورت تقریبا مبتدی مسائل پایه را تشریح نموده و آرام آرام مباحث حرفه ای را آغاز خواهیم کرد. قرار است در پایان این آموزشها به بررسی الگوهای موجود در جاوا اسکریپت نیز بپردازم که مجموعه مقالات مربوط به الگوها را در قالب مجموعه مقالاتی مجزا ارائه مینمایم.
در تهیهی این مجموعه مقالات از منابع زیر استفاده شده است:
1. Pro JavaScript Techniques (John Resig ، خالق JQuery – فصول 2 و 3)
2. Professional JavaScript for Web Developers (Third Edition) (Nicholas C. Zakas – فصول 3، 4، 5، 6 و 7)
3. Object-Oriented JavaScript (Stoyan Stefanov – فصول 3، 4، 5، 6 و 8)
4. و تجربهی ناچیز اینجانب
توابع (Functions)
همیشه در برنامه، مجموعه دستوراتی وجود دارند که عمل خاصی را انجام میدهند و به دفعات نیز مورد استفاده قرار میگیرند. جهت جلوگیری از تکرار این دستورات، افزایش خوانایی و کاهش پیچیدگی برنامه، این دستورات را در بستهای به نام تابع قرار میدهیم تا در زمان نیاز، آن را فراخوانی یا اجرا نماییم. جهت تعریف تابع در جاوا اسکریپت به صورت زیر عمل مینماییم:
function <functionName> ([arg0, arg1, …, argN]) { <statements> }
به عنوان مثال:
function sayHello(name, message) { alert("Hello " + name + ", " + message); }
این تابع شامل دو آرگومان ورودی است که میتواند به صورت زیر فراخوانی شود:
sayHello("Meysam", "welcome to site");
خروجی این تابع “Hello Meysam, welcome to site” می باشد که به صورت یک پنجرهی پیغام، نمایش مییابد. تابع فوق هیچ مقداری را به عنوان خروجی به برنامهی اصلی یا محل فراخوانی خود بر نمیگرداند. اگر بخواهیم توسط تابع مقداری را برگردانیم میتوانیم از دستور return برای این منظور استفاده نماییم. به مثال زیر توجه کنید:
function sum(num1, num2) { return num1 + num2; }
تابع sum دو عدد را به عنوان آرگومان ورودی دریافت نموده و حاصل جمع آنها را توسط دستور return به عنوان خروجی بر میگرداند. تابع فوق را میتوان به صورت زیر فراخوانی نمود:
alert(sum(10, 20));
خروجی :
30
اینک به بررسی چند نکته در مورد دستور return میپردازیم. دستور return فقط میتواند یک مقدار را برگرداند و نمیتوان، چند مقدار را مقابل این دستور نوشت. همچنین روال اجرای تابع با رسیدن به دستور return خاتمه مییابد و دستورات بعد از آن اجرا نخواهند شد. به مثال زیر توجه کنید:
function sum(num1, num2) { return num1 + num2; alert("Hello"); }
در مثال فوق دستور alert به هیچ عنوان اجرا نخواهد شد؛ زیرا تابع با رسیدن به دستور return خاتمه مییابد. یک تابع میتواند شامل بیش از یک دستور return باشد.
function diff(num1,num2) { if (num1 > num2) return num1 - num2; else return num2 - num1; }
تابع فوق اختلاف دو عدد را بدست میآورد و اگر عدد اول بزرگتر باشد، عدد دوم را از عدد اول تفریق میکند؛ در غیر اینصورت عدد اول را از عدد دوم تفریق میکند و به عنوان خروجی بر میگرداند. نکتهی دیگری که لازم است بدانید این است که دستور return می تواند هیچ مقداری را بر نگرداند و به تنهایی بکار گرفته شود. در این صورت دقیقا بعد از دستور return سمی کالن (;) قرار میدهیم.
function checkNumber(num) { if (isNaN(num)) { alert("Not a number"); return; } alert(num+" is a number"); }
تابع فوق یک ورودی را دریافت مینماید و در صورتی که آرگومان ورودی عدد نباشد پیغام “Not a number” را نمایش میدهد و از تابع خارج میشود. در صورتی که آرگومان ورودی یک عدد باشد، پیغام دوم را نمایش میدهد.
توجه:
یک تابع بهتر است همیشه یک مقداری را به عنوان خروجی برگرداند و یا کلا هیچ مقداری را بر نگرداند. نوشتن توابعی که در برخی شرایط مقداری را به عنوان خروجی بر میگردانند و در برخی شرایط مقداری را برنمی گردانند موجب ایجاد پیچیدگی در اشکال زدایی میگردند. نوشتن تابعی به صورت زیر کمی گیج کننده و نامتعارف میباشد:
function sum(num1, num2) { if (isNaN(num1) || isNaN(num2)) return; // بهتر است حداقل مقدار 0 برگردانده شود return num1 + num2; }
کار با آرگومان ها
رفتار آرگومانها در جاوا اسکریپت نسبت به سایر زبانهای برنامه نویسی کاملا متفاوت میباشد. در جاوا اسکریپت تعداد و نوع آرگومانهای ارسالی بررسی نمیشوند و خطایی هم رخ نخواهد داد. به عنوان مثال اگر تابعی با 3 آرگومان ورودی دارید، میتوانید با 0 تا 3 آرگومان ورودی، آن تابع را فراخوانی نمایید. زیرا آرگومانها در سیستم داخلی جاوا اسکریپت به صورت یک آرایه ارسال میگردند و تابع توجه نمیکند که کدام آرگومانها به این آرایه ارسال شدهاند.
با توجه به قابلیتی که در مورد آرگومانها ذکر شد و به دلیل عدم مدیریت نوع و تعداد آرگومانهای ارسالی، مطمئنا جهت جلوگیری از بروز خطا در توابع، باید تعداد و نوع آرگومانهای ارسالی بررسی و مدیریت شوند. همچنین در هر تابع، آرایهای به نام arguments به صورت توکار تعبیه شده است که مدیریت آرگومانها را تسهیل میبخشد. به مثال زیر توجه کنید:
function sayHello() { alert("Hello " + arguments[0] + ", " + arguments[1]); } sayHello("Meysam", "welcome to site");
خروجی :
"Hello Meysam, welcome to site"
تابع فوق هیچ آرگومان ورودی ندارد ولی با دو آرگومان ورودی فراخوانی شده است. در داخل تابع توسط آرایه arguments به آرگومانهای ارسالی دسترسی پیدا کردیم. حال به مثال زیر توجه کنید:
function sum() { var s = 0; for (var i = 0; i < arguments.length; i++) s += arguments[i]; return s; } alert(sum()); alert(sum(10, 20, 30, 40, 50)); alert(sum(10));
خروجی :
0
150
10
در تابع فوق هیچ آرگومان ورودی وجود ندارد ولی این تابع را با 0، 5 و 1 آرگومان ورودی فراخوانی نمودیم. این تابع مجموع چند عدد را محاسبه و بر میگرداند و میتواند به تعداد نامحدودی عدد دریافت نماید. البته بهتر است نوع آرگومانهای ارسالی نیز بررسی شوند تا خطایی در محاسبات رخ ندهد. همچنین بجای حلقه for از حلقه for…in استفاده خواهم کرد.
function sum() { var s = 0; for (var i in arguments) { if (isNaN(arguments[i])) continue; s += arguments[i]; } return s; } alert(sum()); alert(sum(10, 20, "a", 40, 50)); alert(sum(10));
خروجی :
0
120
10
اگر دقت کرده باشید در فراخوانی دوم، رشته “a” به تابع ارسال شده است و چون آرگومانهای نامعتبر را مدیریت نمودهایم، خطایی در خروجی رخ نمیدهد. به مثال زیر نیز توجه نمایید:
function sum(a,b,c) { return a + b + c; } alert(sum(10, 20, 30)); alert(sum(10, 20)); alert(sum());
خروجی :
60
NaN
NaN
تابع فوق دارای 3 آرگومان ورودی میباشد؛ ولی ما این تابع را با 2 و 0 آرگومان ورودی فراخوانی نمودیم که خروجی نامناسبی را تولید نموده است. برای رفع این مشکل و معتبر سازی آرگومانهای ارسالی میتوانیم به صورت زیر عمل نماییم:
function sum(a, b, c) { if (isNaN(a)) a = 0; if (isNaN(b)) b = 0; if (isNaN(c)) c = 0; return a + b + c; } alert(sum(10, 20, 30)); alert(sum(10, 20)); alert(sum());
خروجی :
60
30
0
در تابع، قبل از انجام عمل محاسبه، بررسی کردیم که آرگومانهای ارسالی مقدار دهی شده باشند. در صورت عدم مقداردهی و یا مقداردهی نامناسب، آرگومان ارسالی را با صفر مقداردهی مینماید. اگر آرگومان مورد نظر به تابع ارسال نشود، مقدار پیش فرض آن undefined میباشد.
با توجه به مسائل مطرح شده در مورد توابع، این روش استفاده و کاربرد توابع، جزء معایب توابع در جاوا اسکریپت محسوب نمیشود. این تکنیک استفاده از توابع، موجب افزایش انعطاف پذیری توابع و آزادی عمل برنامه نویس میگردد که لذت بیشتری را به برنامه نویسی میدهد.
توجه:
به آرگومانهایی که در تابع دارای نام میباشند و یا به عبارتی، آرگومانهایی که نام آنها در تابع ذکر میشود، Named Arguments یا آرگومانهای نامی (اسمی و یا نامدار) میگویند. مثل آرگومان های a ، b وc در تابع sum .
عدم پشتیبانی از سربارگذاری یا Overloading
در زبانهای برنامه نویسی شیء گرا، امکان تعریف توابع هم نام وجود دارد؛ به شرطی که امضای این توابع با هم متفاوت باشند. منظور از امضاء، تعداد و نوع آرگومانهای ورودی میباشد. از آنجاییکه در سیستم داخلی جاوا اسکریپت، آرگومانها بصورت یک آرایه ارسال میشوند، بنابراین امضاء برای توابع مفهومی ندارد؛ پس نمیتوانیم توابع هم نام یا overloading داشته باشیم.
اگر دو تابع هم نام داشته باشیم، تابعی که دیرتر تعریف میشود، جایگزین تابع قبلی میگردد. به مثال زیر توجه کنید:
function calc(num1,num2) { return num1 + num2; } function calc(num1,num2) { return num1 - num2; } alert(calc(200,100));
خروجی :
100
همانطور که در مثال فوق مشاهده مینمایید، تابع دوم فراخوانی شدهاست و حاصل تفریق به عنوان خروجی نمایش یافته است.
- اینکه در کوئری بعدی LINQ to Objects شما، در حالت بدون Cacheable، «امکانات debug visualizer ویژوال استودیو» موفق به تشکیل روابط شدهاست، صرفا به عدم فراخوانی متد AsNoTracking در کوئری غیر کش شدهی شما بر میگردد. متد AsNoTracking جهت کاهش سربار کوئریهای EF و حذف پروکسیهای آن به صورت خودکار توسط متد Cacheable اعمال میشود؛ چون این نوع کوئریهای کش شده صرفا مختص به گزارشگیری هستند.
- اگر AsNoTracking فراخوانی شود، برای تشکیل روابط صرفا باید از متدهای Include و ThenInclude برای واکشی سطوح دیگر به هم مرتبط استفاده کنید. همچنین هر Include یا ThenInclude فقط یک سطح را واکشی میکند.
«... بدیهی است در اینجا هنوز روشهای Include و ThenInclue هم جواب میدهند؛ اما چون Lazy loading فعال نیست، عملا نمیتوان تمام زیر ریشهها را یافت ...»
در کل، کوئری دوم شما (حاصل نهایی واکشی تمام عناصر یک جدول) متصل به Context نیست و LINQ to Objects است. بنابراین زمانیکه لیست کامل عناصر را در حافظهی سمت کلاینت دارید (و در اینجا هر عملی بر روی این لیست دوم، نیازی به رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را ندارد)، تشکیل درخت آنها کار مشکلی نیست؛ چون هر آیتم، توسط خاصیت MenuId، به قبلی متصل است و یا خیر. در مثال زیر، لیست نهایی، بر اساس ReplyIdها (دقیقا همان اطلاعات اصلی که در بانک اطلاعاتی ذخیره میشود)، حاوی لیست Children چند سطحی خواهد شد. زمانی هم که این لیست را داشتید، از کلاس TreeViewHelper برای نمایش آن استفاده کنید.
void buildTreeLinqToObjects() { var comment1 = new BlogComment { Id = 1, Body = "نظر من این است که" }; var comment12 = new BlogComment { Id = 2, Body = "پاسخی به نظر اول", ReplyId = 1 }; var comment121 = new BlogComment { Id = 3, Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", ReplyId = 2 }; var comment2 = new BlogComment { Id = 4, Body = "نظر من این بود که" }; var comment22 = new BlogComment { Id = 5, Body = "پاسخی به نظر قبلی", ReplyId = 4 }; var comment221 = new BlogComment { Id = 6, Body = "پاسخی به پاسخ به نظر من اول", ReplyId = 5 }; var list = new List<BlogComment> { comment1, comment12, comment121, comment2, comment22, comment221 }; foreach (var item in list) { if (item.ReplyId == null) { continue; } var parent = list.First(x => x.Id == item.ReplyId.Value); parent.Children.Add(item); } }
تنظیم Ember data برای کار با سرور
Ember data به صورت پیش فرض و در پشت صحنه با استفاده از Ajax برای کار با یک REST Web Service طراحی شدهاست و کلیه تبادلات آن نیز با فرمت JSON انجام میشود. بنابراین تمام کدهای سمت کاربر قسمت قبل نیز در این حالت کار خواهند کرد. تنها کاری که باید انجام شود، حذف تنظیمات ابتدایی آن برای کار با HTML 5 local storage است.
برای این منظور ابتدا فایل index.html را گشوده و سپس مدخل localstorage_adapter.js را از آن حذف کنید:
<!--<script src="Scripts/Libs/localstorage_adapter.js" type="text/javascript"></script>-->
<!--<script src="Scripts/App/store.js" type="text/javascript"></script>-->
اکنون برنامه را اجرا کنید، چنین پیام خطایی را مشاهده خواهید کرد:
همانطور که عنوان شد، ember data به صورت پیش فرض با سرور کار میکند و در اینجا به صورت خودکار، یک درخواست Get را به آدرس http://localhost:25918/posts جهت دریافت آخرین مطالب ثبت شده، ارسال کردهاست و چون هنوز وب سرویسی در برنامه تعریف نشده، با خطای 404 و یا یافت نشد، مواجه شدهاست.
این درخواست نیز بر اساس تعاریف موجود در فایل Scripts\Routes\posts.js، به سرور ارسال شدهاست:
Blogger.PostsRoute = Ember.Route.extend({ model: function () { return this.store.find('post'); } });
تغییر تنظیمات پیش فرض آغازین Ember data
آدرس درخواستی http://localhost:25918/posts به این معنا است که کلیه درخواستها، به همان آدرس و پورت ریشهی اصلی سایت ارسال میشوند. اما اگر یک ASP.NET Web API Controller را تعریف کنیم، نیاز است این درخواستها، برای مثال به آدرس api/posts ارسال شوند؛ بجای /posts.
برای این منظور پوشهی جدید Scripts\Adapters را ایجاد کرده و فایل web_api_adapter.js را با این محتوا به آن اضافه کنید:
DS.RESTAdapter.reopen({ namespace: 'api' });
<script src="Scripts/Adapters/web_api_adapter.js" type="text/javascript"></script>
تغییر تنظیمات پیش فرض ASP.NET Web API
در سمت سرور، بنابر اصول نامگذاری خواص، نامها با حروف بزرگ شروع میشوند:
namespace EmberJS03.Models { public class Post { public int Id { set; get; } public string Title { set; get; } public string Body { set; get; } } }
using System; using System.Web.Http; using System.Web.Routing; using Newtonsoft.Json.Serialization; namespace EmberJS03 { public class Global : System.Web.HttpApplication { protected void Application_Start(object sender, EventArgs e) { RouteTable.Routes.MapHttpRoute( name: "DefaultApi", routeTemplate: "api/{controller}/{id}", defaults: new { id = RouteParameter.Optional } ); var settings = GlobalConfiguration.Configuration.Formatters.JsonFormatter.SerializerSettings; settings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver(); } } }
نحوهی صحیح بازگشت اطلاعات از یک ASP.NET Web API جهت استفاده در Ember data
با تنظیمات فوق، اگر کنترلر جدیدی را به صورت ذیل جهت بازگشت لیست مطالب تهیه کنیم:
namespace EmberJS03.Controllers { public class PostsController : ApiController { public IEnumerable<Post> Get() { return DataSource.PostsList; } } }
WARNING: Encountered "0" in payload, but no model was found for model name "0" (resolved model name using DS.RESTSerializer.typeForRoot("0"))
http://jsonapi.codeplex.com
https://github.com/xqiu/MVCSPAWithEmberjs
https://github.com/rmichela/EmberDataAdapter
https://github.com/MilkyWayJoe/Ember-WebAPI-Adapter
http://blog.yodersolutions.com/using-ember-data-with-asp-net-web-api
http://emadibrahim.com/2014/04/09/emberjs-and-asp-net-web-api-and-json-serialization
و خلاصهی آنها به این صورت است:
خروجی JSON تولیدی توسط ASP.NET Web API چنین شکلی را دارد:
[ { Id: 1, Title: 'First Post' }, { Id: 2, Title: 'Second Post' } ]
{ posts: [{ id: 1, title: 'First Post' }, { id: 2, title: 'Second Post' }] }
using System.Web.Http; using EmberJS03.Models; namespace EmberJS03.Controllers { public class PostsController : ApiController { public object Get() { return new { posts = DataSource.PostsList }; } } }
اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، در صفحهی اول آن، لیست عناوین مطالب را مشاهده خواهید کرد.
تاثیر قرارداد JSON API در حین ارسال اطلاعات به سرور توسط Ember data
در تکمیل کنترلرهای Web API مورد نیاز (کنترلرهای مطالب و نظرات)، نیاز به متدهای Post، Update و Delete هم خواهد بود. دقیقا فرامین ارسالی توسط Ember data توسط همین HTTP Verbs به سمت سرور ارسال میشوند. در این حالت اگر متد Post کنترلر نظرات را به این شکل طراحی کنیم:
public HttpResponseMessage Post(Comment comment)
{"comment":{"text":"data...","post":"3"}}
برای پردازش آن، یا باید از راه حلهای ثالث مطرح شده در ابتدای بحث استفاده کنید و یا میتوان مطابق کدهای ذیل، کل اطلاعات JSON ارسالی را توسط کتابخانهی JSON.NET نیز پردازش کرد:
namespace EmberJS03.Controllers { public class CommentsController : ApiController { public HttpResponseMessage Post(HttpRequestMessage requestMessage) { var jsonContent = requestMessage.Content.ReadAsStringAsync().Result; // {"comment":{"text":"data...","post":"3"}} var jObj = JObject.Parse(jsonContent); var comment = jObj.SelectToken("comment", false).ToObject<Comment>(); var id = 1; var lastItem = DataSource.CommentsList.LastOrDefault(); if (lastItem != null) { id = lastItem.Id + 1; } comment.Id = id; DataSource.CommentsList.Add(comment); // ارسال آی دی با فرمت خاص مهم است return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.Created, new { comment = comment }); } } }
همچنین فرمت return نهایی هم مهم است. در این حالت خروجی ارسالی به سمت کاربر، باید مجددا با فرمت JSON API باشد؛ یعنی باید comment اصلاح شده را به همراه ریشهی comment ارسال کرد. در اینجا نیز anonymous object تهیه شده، چنین کاری را انجام میدهد.
Lazy loading در Ember data
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنید، لیست مطالب صفحهی اول را مشاهده خواهید کرد، اما لیست نظرات آنها را خیر؛ از این جهت که ضرورتی نداشت تا در بار اول ارسال لیست مطالب به سمت کاربر، تمام نظرات متناظر با آنها را هم ارسال کرد. بهتر است زمانیکه کاربر یک مطلب خاص را مشاهده میکند، نظرات خاص آنرا به سمت کاربر ارسال کنیم.
در تعاریف سمت کاربر Ember data، پارامتر دوم رابطهی hasMany که با async:true مشخص شدهاست، دقیقا معنای lazy loading را دارد.
Blogger.Post = DS.Model.extend({ title: DS.attr(), body: DS.attr(), comments: DS.hasMany('comment', { async: true } /* lazy loading */) });
الف) Idهای نظرات هر مطلب را به صورت یک آرایه، در بار اول ارسال لیست نظرات به سمت کاربر، تهیه و ارسال کنیم:
namespace EmberJS03.Models { public class Post { public int Id { set; get; } public string Title { set; get; } public string Body { set; get; } // lazy loading via an array of IDs public int[] Comments { set; get; } } }
ب) این روش به علت تعداد رفت و برگشت بیش از حد به سرور، کارآیی آنچنانی ندارد. بهتر است جهت مشاهدهی جزئیات یک مطلب، تنها یکبار درخواست Get کلیه نظرات آن صادر شود.
برای اینکار باید مدل برنامه را به شکل زیر تغییر دهیم:
namespace EmberJS03.Models { public class Post { public int Id { set; get; } public string Title { set; get; } public string Body { set; get; } // load related models via URLs instead of an array of IDs // ref. https://github.com/emberjs/data/pull/1371 public object Links { set; get; } public Post() { Links = new { comments = "comments" }; // api/posts/id/comments } } }
namespace EmberJS03 { public class Global : System.Web.HttpApplication { protected void Application_Start(object sender, EventArgs e) { RouteTable.Routes.MapHttpRoute( name: "DefaultApi", routeTemplate: "api/{controller}/{id}/{name}", defaults: new { id = RouteParameter.Optional, name = RouteParameter.Optional } ); var settings = GlobalConfiguration.Configuration.Formatters.JsonFormatter.SerializerSettings; settings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver(); } } }
در این حالت در طی یک درخواست میتوان کلیه نظرات را به سمت کاربر ارسال کرد. در اینجا نیز ذکر ریشهی comments همانند ریشه posts، الزامی است:
namespace EmberJS03.Controllers { public class PostsController : ApiController { //GET api/posts/id public object Get(int id) { return new { posts = DataSource.PostsList.FirstOrDefault(post => post.Id == id), comments = DataSource.CommentsList.Where(comment => comment.Post == id).ToList() }; } } }
پردازشهای async و متد transitionToRoute در Ember.js
اگر متد حذف مطالب را نیز به کنترلر Posts اضافه کنیم:
namespace EmberJS03.Controllers { public class PostsController : ApiController { public HttpResponseMessage Delete(int id) { var item = DataSource.PostsList.FirstOrDefault(x => x.Id == id); if (item == null) return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.NotFound); DataSource.PostsList.Remove(item); //حذف کامنتهای مرتبط var relatedComments = DataSource.CommentsList.Where(comment => comment.Post == id).ToList(); relatedComments.ForEach(comment => DataSource.CommentsList.Remove(comment)); return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, new { post = item }); } } }
Attempted to handle event `pushedData` on while in state root.deleted.inFlight.
Blogger.PostController = Ember.ObjectController.extend({ isEditing: false, actions: { edit: function () { this.set('isEditing', true); }, save: function () { var post = this.get('model'); post.save(); this.set('isEditing', false); }, delete: function () { if (confirm('Do you want to delete this post?')) { var thisController = this; var post = this.get('model'); post.destroyRecord().then(function () { thisController.transitionToRoute('posts'); }); } } } });
کدهای کامل این قسمت را از اینجا میتوانید دریافت کنید:
EmberJS03_05.zip
مدیریت بهینهی سشن فکتوری
ساخت یک شیء SessionFactory بسیار پر هزینه و زمانبر است. به همین جهت لازم است که این شیء یکبار حین آغاز برنامه ایجاد شده و سپس در پایان کار برنامه تخریب شود. انجام اینکار در برنامههای معمولی ویندوزی (WinForms ،WPF و ...)، ساده است اما در محیط Stateless وب و برنامههای ASP.Net ، نیاز به راه حلی ویژه وجود خواهد داشت و تمرکز اصلی این مقاله حول مدیریت صحیح سشن فکتوری در برنامههای ASP.Net است.
برای پیاده سازی شیء سشن فکتوری به صورتی که یکبار در طول برنامه ایجاد شود و بارها مورد استفاده قرار گیرد باید از یکی از الگوهای معروف طراحی برنامه نویسی شیء گرا به نام Singleton Pattern استفاده کرد. پیاده سازی نمونهی thread safe آن که در برنامههای ذاتا چند ریسمانی وب و همچنین برنامههای معمولی ویندوزی میتواند مورد استفاده قرار گیرد، در آدرس ذیل قابل مشاهده است:
از پنجمین روش ذکر شده در این مقاله جهت ایجاد یک lazy, lock-free, thread-safe singleton استفاده خواهیم کرد.
بررسی مدل برنامه
در این مدل ساده ما یک یا چند پارکینگ داریم که در هر پارکینگ یک یا چند خودرو میتوانند پارک شوند.
یک برنامه ASP.Net را آغاز کرده و ارجاعاتی را به اسمبلیهای زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و همچنین ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم
تصویر نهایی پروژه ما به شکل زیر خواهد بود:
پروژه ما دارای یک پوشه domain ، تعریف کننده موجودیتهای برنامه جهت تهیه نگاشتهای لازم از روی آنها است. سپس یک پوشه جدید را به نام NHSessionManager به آن جهت ایجاد یک Http module مدیریت کننده سشنهای NHibernate در برنامه اضافه خواهیم کرد.
ساختار دومین برنامه (مطابق کلاس دیاگرام فوق):
namespace NHSample3.Domain
{
public class Car
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Color { get; set; }
}
}
using System.Collections.Generic;
namespace NHSample3.Domain
{
public class Parking
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Location { get; set; }
public virtual IList<Car> Cars { get; set; }
public Parking()
{
Cars = new List<Car>();
}
}
}
در این قسمت قصد داریم Http Module ایی را جهت مدیریت سشنهای NHibernate ایجاد نمائیم.
در ابتدا کلاس Config را در پوشه مدیریت سشن NHibernate با محتویات زیر ایجاد کنید:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;
namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.ExposeConfiguration(
x => x.SetProperty("current_session_context_class", "managed_web")
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample3.Domain.Car).Assembly))
);
}
public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
دو نکته جدید در متد GetConfig وجود دارد:
الف) استفاده از متد FromConnectionStringWithKey ، بجای تعریف مستقیم کانکشن استرینگ در متد مذکور که روشی است توصیه شده. به این صورت فایل وب کانفیگ ما باید دارای تعریف کلید مشخص شده در متد GetConfig به نام DbConnectionString باشد:
<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true" />
</connectionStrings>
در اینجا به AutoMapper خواهیم گفت که قصد داریم از امکانات مدیریت سشن مخصوص وب فریم ورک NHibernate استفاده کنیم. فریم ورک NHibernate دارای کلاسی است به نام NHibernate.Context.ManagedWebSessionContext که جهت مدیریت سشنهای خود در پروژههای وب ASP.Net پیش بینی کرده است و از این متد در Http module ایی که ایجاد خواهیم کرد جهت ردگیری سشن جاری آن کمک خواهیم گرفت.
اگر متد CreateDb را فراخوانی کنیم، جداول نگاشت شده به کلاسهای پوشه دومین برنامه، به صورت خودکار ایجاد خواهند شد که دیتابیس دیاگرام آن به صورت زیر میباشد:
سپس کلاس SingletonCore را جهت تهیه تنها و تنها یک وهله از شیء سشن فکتوری در کل برنامه ایجاد خواهیم کرد (همانطور که عنوان شده، ایده پیاده سازی این کلاس thread safe ، از مقاله معرفی شده در ابتدای بحث گرفته شده است):
using NHibernate;
namespace NHSessionManager
{
/// <summary>
/// lazy, lock-free, thread-safe singleton
/// </summary>
public class SingletonCore
{
private readonly ISessionFactory _sessionFactory;
SingletonCore()
{
_sessionFactory = Config.GetConfig().BuildSessionFactory();
}
public static SingletonCore Instance
{
get
{
return Nested.instance;
}
}
public static ISession GetCurrentSession()
{
return Instance._sessionFactory.GetCurrentSession();
}
public static ISessionFactory SessionFactory
{
get { return Instance._sessionFactory; }
}
class Nested
{
// Explicit static constructor to tell C# compiler
// not to mark type as beforefieldinit
static Nested()
{
}
internal static readonly SingletonCore instance = new SingletonCore();
}
}
}
using System;
using System.Web;
using NHibernate;
using NHibernate.Context;
namespace NHSessionManager
{
public class SessionModule : IHttpModule
{
public void Dispose()
{ }
public void Init(HttpApplication context)
{
if (context == null)
throw new ArgumentNullException("context");
context.BeginRequest += Application_BeginRequest;
context.EndRequest += Application_EndRequest;
}
private void Application_BeginRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
ManagedWebSessionContext.Bind(HttpContext.Current, session);
session.BeginTransaction();
}
private void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = ManagedWebSessionContext.Unbind(
HttpContext.Current, SingletonCore.SessionFactory);
if (session == null) return;
try
{
if (session.Transaction != null &&
!session.Transaction.WasCommitted &&
!session.Transaction.WasRolledBack)
{
session.Transaction.Commit();
}
else
{
session.Flush();
}
}
catch (Exception)
{
session.Transaction.Rollback();
}
finally
{
if (session != null && session.IsOpen)
{
session.Close();
session.Dispose();
}
}
}
}
}
در متد Application_BeginRequest ، در ابتدای هر درخواست یک سشن جدید ایجاد و به مدیریت سشن وب NHibernate بایند میشود، همچنین یک تراکنش نیز آغاز میگردد. سپس در پایان درخواست، این انقیاد فسخ شده و تراکنش کامل میشود، همچنین کار پاکسازی اشیاء نیز صورت خواهد گرفت.
با توجه به این موارد، دیگر نیازی به ذکر using جهت dispose کردن سشن جاری در کدهای ما نخواهد بود، زیرا در پایان هر درخواست اینکار به صورت خودکار صورت میگیرد. همچنین نیازی به ذکر تراکنش نیز نمیباشد، چون مدیریت آنرا خودکار کردهایم.
جهت استفاده از این Http module تهیه شده باید چند سطر زیر را به وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:
<httpModules>
<!--NHSessionManager-->
<add name="SessionModule" type="NHSessionManager.SessionModule"/>
</httpModules>
اکنون مثالی از نحوهی استفاده از امکانات فراهم شده فوق به صورت زیر میتواند باشد:
ابتدا کلاس ParkingContext را جهت مدیریت مطلوبتر LINQ to NHibernate تشکیل میدهیم.
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample3.Domain;
namespace NHSample3
{
public class ParkingContext : NHibernateContext
{
public ParkingContext(ISession session)
: base(session)
{ }
public IOrderedQueryable<Car> Cars
{
get { return Session.Linq<Car>(); }
}
public IOrderedQueryable<Parking> Parkings
{
get { return Session.Linq<Parking>(); }
}
}
}
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample3.Domain;
using NHSessionManager;
namespace NHSample3
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//Config.CreateDb();
//ثبت یک سری رکورد در دیتابیس
ISession session = SingletonCore.GetCurrentSession();
Car car1 = new Car() { Name = "رنو", Color = "مشکلی" };
session.Save(car1);
Car car2 = new Car() { Name = "پژو", Color = "سفید" };
session.Save(car2);
Parking parking1 = new Parking()
{
Location = "آدرس پارکینگ مورد نظر",
Name = "پارکینگ یک",
Cars = new List<Car> { car1, car2 }
};
session.Save(parking1);
//نمایش حاصل در یک گرید ویوو
ParkingContext db = new ParkingContext(session);
var query = from x in db.Cars select new { CarName = x.Name, CarColor = x.Color };
GridView1.DataSource = query.ToList();
GridView1.DataBind();
}
}
}
در برنامههای ویندوزی مانند WinForms ، WPF و غیره، تا زمانیکه یک فرم باز باشد، کل فرم و اشیاء مرتبط با آن به یکباره تخریب نخواهند شد، اما در یک برنامه ASP.Net جهت حفظ منابع سرور در یک محیط چند کاربره، پس از پایان نمایش یک صفحه وب، اثری از آثار اشیاء تعریف شده در کدهای آن صفحه در سرور وجود نداشته و همگی بلافاصله تخریب میشوند. به همین جهت بحثهای ویژه state management در ASP.Net در اینباره مطرح است و مدیریت ویژهای باید روی آن صورت گیرد که در قسمت قبل مطرح شد.
از بحث فوق، تنها استفاده از کلاسهای Config و SingletonCore ، جهت استفاده و مدیریت بهینهی سشن فکتوری در برنامههای ویندوزی کفایت میکنند.
دریافت سورس برنامه قسمت هفتم
ادامه دارد ....
ردیابی تغییرات در سمت کلاینت توسط Web API
فرض کنید میخواهیم از سرویسهای REST-based برای انجام عملیات CRUD روی یک Object graph استفاده کنیم. همچنین میخواهیم رویکردی در سمت کلاینت برای بروز رسانی کلاس موجودیتها پیاده سازی کنیم که قابل استفاده مجدد (reusable) باشد. علاوه بر این دسترسی دادهها توسط مدل Code-First انجام میشود.
در مثال جاری یک اپلیکیشن کلاینت (برنامه کنسول) خواهیم داشت که سرویسهای ارائه شده توسط پروژه Web API را فراخوانی میکند. هر پروژه در یک Solution مجزا قرار دارد، با این کار یک محیط n-Tier را شبیه سازی میکنیم.
مدل زیر را در نظر بگیرید.
همانطور که میبینید مدل مثال جاری مشتریان و شماره تماس آنها را ارائه میکند. میخواهیم مدلها و کد دسترسی به دادهها را در یک سرویس Web API پیاده سازی کنیم تا هر کلاینتی که به HTTP دسترسی دارد بتواند از آن استفاده کند. برای ساخت سرویس مذکور مراحل زیر را دنبال کنید.
- در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع ASP.NET Web Application بسازید و قالب پروژه را Web API انتخاب کنید. نام پروژه را به Recipe4.Service تغییر دهید.
- کنترلر جدیدی با نام CustomerController به پروژه اضافه کنید.
- کلاسی با نام BaseEntity ایجاد کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید. تمام موجودیتها از این کلاس پایه مشتق خواهند شد که خاصیتی بنام TrackingState را به آنها اضافه میکند. کلاینتها هنگام ویرایش آبجکت موجودیتها باید این فیلد را مقدار دهی کنند. همانطور که میبینید این خاصیت از نوع TrackingState enum مشتق میشود. توجه داشته باشید که این خاصیت در دیتابیس ذخیره نخواهد شد. با پیاده سازی enum وضعیت ردیابی موجودیتها بدین روش، وابستگیهای EF را برای کلاینت از بین میبریم. اگر قرار بود وضعیت ردیابی را مستقیما از EF به کلاینت پاس دهیم وابستگیهای بخصوصی معرفی میشدند. کلاس DbContext اپلیکیشن در متد OnModelCreating به EF دستور میدهد که خاصیت TrackingState را به جدول موجودیت نگاشت نکند.
public abstract class BaseEntity { protected BaseEntity() { TrackingState = TrackingState.Nochange; } public TrackingState TrackingState { get; set; } } public enum TrackingState { Nochange, Add, Update, Remove, }
- کلاسهای موجودیت Customer و PhoneNumber را ایجاد کنید و کد آنها را مطابق لیست زیر تغییر دهید.
public class Customer : BaseEntity { public int CustomerId { get; set; } public string Name { get; set; } public string Company { get; set; } public virtual ICollection<Phone> Phones { get; set; } } public class Phone : BaseEntity { public int PhoneId { get; set; } public string Number { get; set; } public string PhoneType { get; set; } public int CustomerId { get; set; } public virtual Customer Customer { get; set; } }
- با استفاده از NuGet Package Manager کتابخانه Entity Framework 6 را به پروژه اضافه کنید.
- کلاسی با نام Recipe4Context ایجاد کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید. در این کلاس از یکی از قابلیتهای جدید EF 6 بنام "Configuring Unmapped Base Types" استفاده کرده ایم. با استفاده از این قابلیت جدید هر موجودیت را طوری پیکربندی میکنیم که خاصیت TrackingState را نادیده بگیرند. برای اطلاعات بیشتر درباره این قابلیت EF 6 به این لینک مراجعه کنید.
public class Recipe4Context : DbContext { public Recipe4Context() : base("Recipe4ConnectionString") { } public DbSet<Customer> Customers { get; set; } public DbSet<Phone> Phones { get; set; } protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder) { // Do not persist TrackingState property to data store // This property is used internally to track state of // disconnected entities across service boundaries. // Leverage the Custom Code First Conventions features from Entity Framework 6. // Define a convention that performs a configuration for every entity // that derives from a base entity class. modelBuilder.Types<BaseEntity>().Configure(x => x.Ignore(y => y.TrackingState)); modelBuilder.Entity<Customer>().ToTable("Customers"); modelBuilder.Entity<Phone>().ToTable("Phones"); } }
- فایل Web.config پروژه را باز کنید و رشته اتصال زیر را به قسمت ConnectionStrings اضافه نمایید.
<connectionStrings> <add name="Recipe4ConnectionString" connectionString="Data Source=.; Initial Catalog=EFRecipes; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" providerName="System.Data.SqlClient" /> </connectionStrings>
- فایل Global.asax را باز کنید و کد زیر را به متد Application_Start اضافه نمایید. این کد بررسی Entity Framework Model Compatibility را غیرفعال میکند و به JSON serializer دستور میدهد که self-referencing loop خواص پیمایشی را نادیده بگیرد. این حلقه بدلیل رابطه bidirectional بین موجودیتهای Customer و PhoneNumber بوجود میآید.
protected void Application_Start() { // Disable Entity Framework Model Compatibilty Database.SetInitializer<Recipe1Context>(null); // The bidirectional navigation properties between related entities // create a self-referencing loop that breaks Web API's effort to // serialize the objects as JSON. By default, Json.NET is configured // to error when a reference loop is detected. To resolve problem, // simply configure JSON serializer to ignore self-referencing loops. GlobalConfiguration.Configuration.Formatters.JsonFormatter .SerializerSettings.ReferenceLoopHandling = Newtonsoft.Json.ReferenceLoopHandling.Ignore; ... }
- کلاسی با نام EntityStateFactory بسازید و کد آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید. این کلاس مقدار خاصیت TrackingState که به کلاینتها ارائه میشود را به مقادیر متناظر کامپوننتهای ردیابی EF تبدیل میکند.
public static EntityState Set(TrackingState trackingState) { switch (trackingState) { case TrackingState.Add: return EntityState.Added; case TrackingState.Update: return EntityState.Modified; case TrackingState.Remove: return EntityState.Deleted; default: return EntityState.Unchanged; } }
- در آخر کد کنترلر CustomerController را مطابق لیست زیر بروز رسانی کنید.
public class CustomerController : ApiController { // GET api/customer public IEnumerable<Customer> Get() { using (var context = new Recipe4Context()) { return context.Customers.Include(x => x.Phones).ToList(); } } // GET api/customer/5 public Customer Get(int id) { using (var context = new Recipe4Context()) { return context.Customers.Include(x => x.Phones).FirstOrDefault(x => x.CustomerId == id); } } [ActionName("Update")] public HttpResponseMessage UpdateCustomer(Customer customer) { using (var context = new Recipe4Context()) { // Add object graph to context setting default state of 'Added'. // Adding parent to context automatically attaches entire graph // (parent and child entities) to context and sets state to 'Added' // for all entities. context.Customers.Add(customer); foreach (var entry in context.ChangeTracker.Entries<BaseEntity>()) { entry.State = EntityStateFactory.Set(entry.Entity.TrackingState); if (entry.State == EntityState.Modified) { // For entity updates, we fetch a current copy of the entity // from the database and assign the values to the orginal values // property from the Entry object. OriginalValues wrap a dictionary // that represents the values of the entity before applying changes. // The Entity Framework change tracker will detect // differences between the current and original values and mark // each property and the entity as modified. Start by setting // the state for the entity as 'Unchanged'. entry.State = EntityState.Unchanged; var databaseValues = entry.GetDatabaseValues(); entry.OriginalValues.SetValues(databaseValues); } } context.SaveChanges(); } return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, customer); } [HttpDelete] [ActionName("Cleanup")] public HttpResponseMessage Cleanup() { using (var context = new Recipe4Context()) { context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from phones"); context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from customers"); return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK); } } }
- در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع Console Application بسازید و نام آن را به Recipe4.Client تغییر دهید.
- فایل program.cs را باز کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید.
internal class Program { private HttpClient _client; private Customer _bush, _obama; private Phone _whiteHousePhone, _bushMobilePhone, _obamaMobilePhone; private HttpResponseMessage _response; private static void Main() { Task t = Run(); t.Wait(); Console.WriteLine("\nPress <enter> to continue..."); Console.ReadLine(); } private static async Task Run() { var program = new Program(); program.ServiceSetup(); // do not proceed until clean-up completes await program.CleanupAsync(); program.CreateFirstCustomer(); // do not proceed until customer is added await program.AddCustomerAsync(); program.CreateSecondCustomer(); // do not proceed until customer is added await program.AddSecondCustomerAsync(); // do not proceed until customer is removed await program.RemoveFirstCustomerAsync(); // do not proceed until customers are fetched await program.FetchCustomersAsync(); } private void ServiceSetup() { // set up infrastructure for Web API call _client = new HttpClient { BaseAddress = new Uri("http://localhost:62799/") }; // add Accept Header to request Web API content negotiation to return resource in JSON format _client.DefaultRequestHeaders.Accept.Add(new MediaTypeWithQualityHeaderValue ("application/json")); } private async Task CleanupAsync() { // call the cleanup method from the service _response = await _client.DeleteAsync("api/customer/cleanup/"); } private void CreateFirstCustomer() { // create customer #1 and two phone numbers _bush = new Customer { Name = "George Bush", Company = "Ex President", // set tracking state to 'Add' to generate a SQL Insert statement TrackingState = TrackingState.Add, }; _whiteHousePhone = new Phone { Number = "212 222-2222", PhoneType = "White House Red Phone", // set tracking state to 'Add' to generate a SQL Insert statement TrackingState = TrackingState.Add, }; _bushMobilePhone = new Phone { Number = "212 333-3333", PhoneType = "Bush Mobile Phone", // set tracking state to 'Add' to generate a SQL Insert statement TrackingState = TrackingState.Add, }; _bush.Phones.Add(_whiteHousePhone); _bush.Phones.Add(_bushMobilePhone); } private async Task AddCustomerAsync() { // construct call to invoke UpdateCustomer action method in Web API service _response = await _client.PostAsync("api/customer/updatecustomer/", _bush, new JsonMediaTypeFormatter()); if (_response.IsSuccessStatusCode) { // capture newly created customer entity from service, which will include // database-generated Ids for all entities _bush = await _response.Content.ReadAsAsync<Customer>(); _whiteHousePhone = _bush.Phones.FirstOrDefault(x => x.CustomerId == _bush.CustomerId); _bushMobilePhone = _bush.Phones.FirstOrDefault(x => x.CustomerId == _bush.CustomerId); Console.WriteLine("Successfully created Customer {0} and {1} Phone Numbers(s)", _bush.Name, _bush.Phones.Count); foreach (var phoneType in _bush.Phones) { Console.WriteLine("Added Phone Type: {0}", phoneType.PhoneType); } } else Console.WriteLine("{0} ({1})", (int)_response.StatusCode, _response.ReasonPhrase); } private void CreateSecondCustomer() { // create customer #2 and phone numbers _obama = new Customer { Name = "Barack Obama", Company = "President", // set tracking state to 'Add' to generate a SQL Insert statement TrackingState = TrackingState.Add, }; _obamaMobilePhone = new Phone { Number = "212 444-4444", PhoneType = "Obama Mobile Phone", // set tracking state to 'Add' to generate a SQL Insert statement TrackingState = TrackingState.Add, }; // set tracking state to 'Modifed' to generate a SQL Update statement _whiteHousePhone.TrackingState = TrackingState.Update; _obama.Phones.Add(_obamaMobilePhone); _obama.Phones.Add(_whiteHousePhone); } private async Task AddSecondCustomerAsync() { // construct call to invoke UpdateCustomer action method in Web API service _response = await _client.PostAsync("api/customer/updatecustomer/", _obama, new JsonMediaTypeFormatter()); if (_response.IsSuccessStatusCode) { // capture newly created customer entity from service, which will include // database-generated Ids for all entities _obama = await _response.Content.ReadAsAsync<Customer>(); _whiteHousePhone = _bush.Phones.FirstOrDefault(x => x.CustomerId == _obama.CustomerId); _bushMobilePhone = _bush.Phones.FirstOrDefault(x => x.CustomerId == _obama.CustomerId); Console.WriteLine("Successfully created Customer {0} and {1} Phone Numbers(s)", _obama.Name, _obama.Phones.Count); foreach (var phoneType in _obama.Phones) { Console.WriteLine("Added Phone Type: {0}", phoneType.PhoneType); } } else Console.WriteLine("{0} ({1})", (int)_response.StatusCode, _response.ReasonPhrase); } private async Task RemoveFirstCustomerAsync() { // remove George Bush from underlying data store. // first, fetch George Bush entity, demonstrating a call to the // get action method on the service while passing a parameter var query = "api/customer/" + _bush.CustomerId; _response = _client.GetAsync(query).Result; if (_response.IsSuccessStatusCode) { _bush = await _response.Content.ReadAsAsync<Customer>(); // set tracking state to 'Remove' to generate a SQL Delete statement _bush.TrackingState = TrackingState.Remove; // must also remove bush's mobile number -- must delete child before removing parent foreach (var phoneType in _bush.Phones) { // set tracking state to 'Remove' to generate a SQL Delete statement phoneType.TrackingState = TrackingState.Remove; } // construct call to remove Bush from underlying database table _response = await _client.PostAsync("api/customer/updatecustomer/", _bush, new JsonMediaTypeFormatter()); if (_response.IsSuccessStatusCode) { Console.WriteLine("Removed {0} from database", _bush.Name); foreach (var phoneType in _bush.Phones) { Console.WriteLine("Remove {0} from data store", phoneType.PhoneType); } } else Console.WriteLine("{0} ({1})", (int)_response.StatusCode, _response.ReasonPhrase); } else { Console.WriteLine("{0} ({1})", (int)_response.StatusCode, _response.ReasonPhrase); } } private async Task FetchCustomersAsync() { // finally, return remaining customers from underlying data store _response = await _client.GetAsync("api/customer/"); if (_response.IsSuccessStatusCode) { var customers = await _response.Content.ReadAsAsync<IEnumerable<Customer>>(); foreach (var customer in customers) { Console.WriteLine("Customer {0} has {1} Phone Numbers(s)", customer.Name, customer.Phones.Count()); foreach (var phoneType in customer.Phones) { Console.WriteLine("Phone Type: {0}", phoneType.PhoneType); } } } else { Console.WriteLine("{0} ({1})", (int)_response.StatusCode, _response.ReasonPhrase); } } }
- در آخر کلاسهای Customer, Phone و BaseEntity را به پروژه کلاینت اضافه کنید. چنین کدهایی بهتر است در لایه مجزایی قرار گیرند و بین لایههای مختلف اپلیکیشن به اشتراک گذاشته شوند.
اگر اپلیکیشن کلاینت را اجرا کنید با خروجی زیر مواجه خواهید شد.
شرح مثال جاری
با اجرای اپلیکیشن Web API شروع کنید. این اپلیکیشن یک MVC Web Controller دارد که پس از اجرا شما را به صفحه خانه هدایت میکند. در این مرحله سایت در حال اجرا است و سرویسها قابل دسترسی هستند.
سپس اپلیکیشن کنسول را باز کنید و روی خط اول کد فایل program.cs یک breakpoint قرار داده و آن را اجرا کنید. ابتدا آدرس سرویس را نگاشت میکنیم و از سرویس درخواست میکنیم که اطلاعات را با فرمت JSON بازگرداند.
سپس توسط متد DeleteAsync که روی آبجکت HttpClient تعریف شده است اکشن متد Cleanup را روی سرویس فراخوانی میکنیم. این فراخوانی تمام دادههای پیشین را حذف میکند.
در قدم بعدی یک مشتری بهمراه دو شماره تماس میسازیم. توجه کنید که برای هر موجودیت مشخصا خاصیت TrackingState را مقدار دهی میکنیم تا کامپوننتهای Change-tracking در EF عملیات لازم SQL برای هر موجودیت را تولید کنند.
سپس توسط متد PostAsync که روی آبجکت HttpClient تعریف شده اکشن متد UpdateCustomer را روی سرویس فراخوانی میکنیم. اگر به این اکشن متد یک breakpoint اضافه کنید خواهید دید که موجودیت مشتری را بعنوان یک پارامتر دریافت میکند و آن را به context جاری اضافه مینماید. با اضافه کردن موجودیت به کانتکست جاری کل object graph اضافه میشود و EF شروع به ردیابی تغییرات آن میکند. دقت کنید که آبجکت موجودیت باید Add شود و نه Attach.
قدم بعدی جالب است، هنگامی که از خاصیت DbChangeTracker استفاده میکنیم. این خاصیت روی آبجکت context تعریف شده و یک <IEnumerable<DbEntityEntry را با نام Entries ارائه میکند. در اینجا بسادگی نوع پایه EntityType را تنظیم میکنیم. این کار به ما اجازه میدهد که در تمام موجودیت هایی که از نوع BaseEntity هستند پیمایش کنیم. اگر بیاد داشته باشید این کلاس، کلاس پایه تمام موجودیتها است. در هر مرحله از پیمایش (iteration) با استفاده از کلاس EntityStateFactory مقدار خاصیت TrackingState را به مقدار متناظر در سیستم ردیابی EF تبدیل میکنیم. اگر کلاینت مقدار این فیلد را به Modified تنظیم کرده باشد پردازش بیشتری انجام میشود. ابتدا وضعیت موجودیت را از Modified به Unchanged تغییر میدهیم. سپس مقادیر اصلی را با فراخوانی متد GetDatabaseValues روی آبجکت Entry از دیتابیس دریافت میکنیم. فراخوانی این متد مقادیر موجود در دیتابیس را برای موجودیت جاری دریافت میکند. سپس مقادیر بدست آمده را به کلکسیون OriginalValues اختصاص میدهیم. پشت پرده، کامپوننتهای EF Change-tracking بصورت خودکار تفاوتهای مقادیر اصلی و مقادیر ارسالی را تشخیص میدهند و فیلدهای مربوطه را با وضعیت Modified علامت گذاری میکنند. فراخوانیهای بعدی متد SaveChanges تنها فیلدهایی که در سمت کلاینت تغییر کرده اند را بروز رسانی خواهد کرد و نه تمام خواص موجودیت را.
در اپلیکیشن کلاینت عملیات افزودن، بروز رسانی و حذف موجودیتها توسط مقداردهی خاصیت TrackingState را نمایش داده ایم.
متد UpdateCustomer در سرویس ما مقادیر TrackingState را به مقادیر متناظر EF تبدیل میکند و آبجکتها را به موتور change-tracking ارسال میکند که نهایتا منجر به تولید دستورات لازم SQL میشود.
نکته: در اپلیکیشنهای واقعی بهتر است کد دسترسی دادهها و مدلهای دامنه را به لایه مجزایی منتقل کنید. همچنین پیاده سازی فعلی change-tracking در سمت کلاینت میتواند توسعه داده شود تا با انواع جنریک کار کند. در این صورت از نوشتن مقادیر زیادی کد تکراری جلوگیری خواهید کرد و از یک پیاده سازی میتوانید برای تمام موجودیتها استفاده کنید.
Docker for Windows چگونه از هر دوی کانتینرهای ویندوزی و لینوکسی پشتیبانی میکند؟
زمانیکه docker for windows را اجرا میکنیم، سرویسی را ایجاد میکند که سبب اجرای پروسهی ویژهای به نام com.docker.proxy.exe میشود:
هنگامیکه برای مثال فرمان docker run nginx را توسط Docker CLI اجرا میکنیم، Docker CLI از طریق واسط یاد شده، دستورات را به MobyLinuxVM منتقل میکند. به این صورت است که امکان اجرای Linux Containers، بر روی ویندوز میسر میشوند:
اکنون اگر به Windows Containers سوئیچ کنیم (از طریق کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز)، پروسهی dockerd.exe یا docker daemon شروع به کار خواهد کرد:
اینبار اگر مجددا از Docker CLI برای اجرای مثلا IIS Container استفاده کنیم، دستور ما از طریق واسطهای com.docker.proxy و dockerd، به کانتینر ویندوزی منتقل و اجرا میشود:
نگاهی به معماری Docker بر روی ویندوز سرور
داکر بر روی ویندوز سرور، تنها به همراه موتور مدیریت کنندهی Windows Containers است:
در اینجا با صدور فرمانهای Docker CLI، پیامها مستقیما به dockerd یا موتور داکر بر روی ویندوز سرور ارسال شده و سپس کار اجرا و مدیریت یک Windows Container انجام میشود.
نصب Docker بر روی ویندوز سرور
جزئیات مفصل و به روز Windows Containers را همواره میتوانید در این آدرس در سایت مستندات مجازی سازی مایکروسافت مطالعه کنید (قسمت Container Host Deployment - Windows Server آن). پیشنیاز کار با آن نیز نصب حداقل ویندوز سرور 2016 میباشد و بهتر است تمام به روز رسانیهای آنرا نیز نصب کرده باشید؛ چون تعدادی از بهبودهای کار با کانتینرهای آن، به همراه به روز رسانیها آن ارائه شدهاند.
برای شروع به نصب، نیاز است کنسول PowerShell ویندوز را با دسترسی Admin اجرا کنید.
سپس اولین دستوراتی را که نیاز است اجرا کنید، کار نصب موتور Docker و CLI آنرا به صورت خودکار بر روی ویندوز سرور انجام میدهند:
Install-Module -Name DockerMsftProvider -Repository PSGallery -Force Install-Package -Name docker -ProviderName DockerMsftProvider Restart-Computer -Force
- به علاوه اگر دستور *get-service *docker را در کنسول PowerShell صادر کنید، مشاهده خواهید کرد که سرویس جدیدی را به نام Docker نیز نصب و راه اندازی کردهاست که به dockerd.exe اشاره میکند.
- و یا اگر در کنسول PowerShell دستور docker را صادر کنید، ملاحظه خواهید کرد که CLI آن، فعال و قابل استفادهاست. برای مثال، دستور docker version را صادر کنید تا بتوانید نگارش docker نصب شده را ملاحظه نمائید.
اجرای Image مخصوص NET Core. بر روی ویندوز سرور
تگهای مختلف Image مخصوص NET Core. را در اینجا ملاحظه میکنید. در ادامه قصد داریم tag مرتبط با nanoserver آنرا نصب کنیم (با حجم 802MB):
docker run microsoft/dotnet:nanoserver
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver
چرا حجم Image مخصوص NET Core. نگارش nanoserver آن حدود 800 مگابایت است؟
در مثال قبلی، دسترسی به command prompt مجزایی نسبت به command prompt اصلی سیستم، در داخل یک container، شاید اندکی غیر منتظره بود و اکنون این سؤال مطرح میشود که یک image، شامل چه چیزهایی است؟
یک image شاید در ابتدای کار صرفا شامل فایلهای اجرایی یک برنامهی خاص به نظر برسد؛ اما زمانیکه قرار است تبدیل به یک container قابل اجرا شود، شامل بسیاری از فایلهای دیگر نیز خواهد شد. برای درک این موضوع نیاز است لایههای نرم افزاری که یک سیستم را تشکیل میدهند، بررسی کنیم:
در این تصویر از پایینترین لایهای را که با سخت افزار ارتباط برقرار میکند تا بالاترین لایهی موجود نرم افزاری را مشاهده میکنید. دراینجا هر چیزی را که در ناحیهی کرنل قرار نمیگیرد، User Space مینامند. برنامههای قرار گرفتهی در User Space برای کار با سخت افزار نیاز است با کرنل ارتباط برقرار کنند و برای این منظور از System Calls استفاده میکنند که عموما کتابخانههایی هستند که جزئی از سیستم عامل میباشند؛ مانند API ویندوز. برای مثال MongoDB توسط Win32 API و System Calls، فرامینی را به کرنل منتقل میکند.
در روش متداول توزیع و نصب نرم افزار، ما عموما همان بالاترین سطح را توزیع و نصب میکنیم؛ برای مثال خود MongoDB را. در اینجا نصاب MongoDB فرض میکند که در سیستم جاری، تمام لایههای دیگر، موجود و آمادهی استفاده هستند و اگر اینگونه نباشد، به مشکل برخواهد خورد و اجرا نمیشود. برای اجتناب از یک چنین مشکلاتی مانند عدم حضور وابستگیهایی که یک برنامه برای اجرا نیاز دارد، imageهای docker، نحوهی توزیع نرم افزارها را تغییر دادهاند. اینبار یک image بجای توزیع فقط MongoDB، شامل تمام قسمتهای مورد نیاز User Space نیز هست:
به این ترتیب دیگر مشکلاتی مانند عدم وجود یک وابستگی یا حتی وجود یک وابستگی غیرسازگار با نرم افزار مدنظر، وجود نخواهند داشت. حتی میتوان تصویر فوق را به صورت زیر نیز خلاصه کرد:
به همین جهت بود که برای مثال در قسمت قبل موفق شدیم IIS مخصوص ویندوز سرور با تگ nanoserver را بر روی ویندوز 10 که بسیاری از وابستگیهای مرتبط را به همراه ندارد، با موفقیت اجرا کنیم.
به علاوه چون یک container صرفا به معنای یک running process از یک image است، هر فایل اجرایی داخل آن image را نیز میتوان به صورت یک container اجرا کرد؛ مانند cmd.exe داخل image مرتبط با NET Core. که آنرا بررسی کردیم.
کارآیی Docker Containers نسبت به ماشینهای مجازی بسیار بیشتر است
مزیت دیگر یک چنین توزیعی این است که اگر چندین container در حال اجرا را داشته باشیم:
در نهایت تمام آنها فقط با یک لایهی کرنل کار میکنند و آن هم کرنل اصلی سیستم جاری است. به همین جهت کارآیی docker containers نسبت به ماشینهای مجازی بیشتر است؛ چون هر ماشین مجازی، کرنل مجازی خاص خودش را نسبت به یک ماشین مجازی در حال اجرای دیگر دارد. در اینجا برای ایجاد یک لایه ایزولهی اجرای برنامهها، تنها کافی است یک container جدید را اجرا کنیم و در این حالت وارد فاز بوت شدن یک سیستم عامل کامل، مانند ماشینهای مجازی نمیشویم.
شاید مطابق تصویر فوق اینطور به نظر برسد که هرچند تمام این containers از یک کرنل استفاده میکنند، اما اگر قرار باشد هر کدام OS Apps & Libs خاص خودشان را در حافظه بارگذاری کنند، با کمبود شدید منابع روبرو شویم. دقیقا مانند حالتیکه چند ماشین مجازی را اجرا کردهایم و دیگر سیستم اصلی قادر به پاسخگویی به درخواستهای رسیده به علت کمبود منابع نیست. اما در واقعیت، یک image داکر، از لایههای مختلفی تشکیل میشود که فقط خواندنی هستند و غیرقابل تغییر و زمانیکه docker یک لایهی فقط خواندنی را در حافظه بارگذاری کرد، اگر container دیگری، از همان لایهی تعریف شده، در image خود نیز استفاده میکند، لایهی بارگذاری شدهی فقط خواندنی در حال اجرای موجود را با آن به اشتراک میگذارد (مانند تصویر زیر). به این ترتیب میزان مصرف منابع docker containers نسبت به ماشینهای مجازی بسیار کمتر است:
روش کنترل پروسهای که درون یک کانتینر اجرا میشود
با اجرای دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver ابتدا به command prompt داخلی و مخصوص این container منتقل میشویم و سپس میتوان برای مثال با NET Core CLI. کار کرد. اما امکان اجرای این CLI به صورت زیر نیز وجود دارد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver dotnet --info
بدیهی است در این حالت تمام فایلهای اجرایی داخل این container را نیز میتوان اجرا کرد. برای مثال میتوان کنسول پاورشل داخل این container را اجرا کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell
هر کانتینر دارای یک File System ایزولهی خاص خود است
تا اینجا دریافتیم که هر image، به همراه فایلهای user space مورد نیاز خود نیز میباشد. به عبارتی هر image یک file system را نیز ارائه میدهد که تنها درون همان container قابل دسترسی میباشد و از مابقی سیستم جاری ایزوله شدهاست.
برای آزمایش آن، کنسول پاورشل را در سیستم میزبان (سیستم عامل اصلی که docker را اجرا میکند)، باز کرده و دستور \:ls c را صادر کنید. به این ترتیب میتوانید لیست پوشهها و فایلهای موجود در درایو C میزبان را مشاهده نمائید. سپس دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell را اجرا کنید تا به powershell داخل کانتینر NET Core. دسترسی پیدا کنیم. اکنون دستور \:ls c را مجددا اجرا کنید. خروجی آن کاملا متفاوت است نسبت به گزارشی که پیشتر بر روی سیستم میزبان تهیه کردیم؛ دقیقا مانند اینکه هارد درایو یک container متفاوت است با هارد درایو سیستم میزبان.
این تصویر زمانی تهیه شدهاست که دستور docker run یاد شده را صادر کردهایم و درون powershell آن قرار داریم. همانطور که مشاهده میکنید یک Disk جدید، به ازای این Container در حال اجرا، به سیستم میزبان اضافه شدهاست. این Disk زمانیکه در powershell داخل container، دستور exit را صادر کنیم، بلافاصله محو میشود. چون پروسهی container، به این ترتیب خاتمه یافتهاست.
اگر دستور docker run یاد شده را دو بار اجرا کنیم، دو Disk جدید ظاهر خواهند شد:
یک نکته: اگر بر روی این درایوهای مجازی کلیک راست کرده، گزینهی change drive letter or path را انتخاب نموده و یک drive letter را به آنها نسبت دهید، میتوانید محتویات داخل آنها را توسط Windows Explorer ویندوز میزبان نیز به صورت یک درایو جدید، مشاهده کنید.
خلاصهای از ایزوله سازیهای کانتینرها تا به اینجا
تا اینجا یک چنین ایزوله سازیهایی را بررسی کردیم:
- ایزوله سازی File System و وجود یک disk مجازی مجزا به ازای هر کانتینر در حال اجرا.
- پروسههای کانتینرها از پروسههای میزبان ایزوله هستند. برای مثال اگر دستور get-process را داخل یک container اجرا کنید، خروجی آن با خروجی اجرای این دستور بر روی سیستم میزبان یکی نیست. یعنی نمیتوان از داخل کانتینرها، به پروسههای میزبان دسترسی داشت و دخل و تصرفی را در آنها انجام داد که از لحاظ امنیتی بسیار مفید است. هر چند اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، میتوان پروسههای داخل یک container را توسط Job Object ID یکسان آنها تشخیص دهید (مثال آخر قسمت قبل)، اما یک container، قابلیت شمارش پروسههای خارج از مرز خود را ندارد.
- ایزوله سازی شبکه مانند کارت شبکهی مجازی کانتینر IIS که در قسمت قبل بررسی کردیم. برای آزمایش آن دستور ipconfig را در داخل container و سپس در سیستم میزبان اجرا کنید. نتیجهای را که مشاهده خواهید کرد، کاملا متفاوت است. یعنی network stack این دو کاملا از هم مجزا است. شبیه به اینکه به یک سیستم، چندین کارت شبکه را متصل کرده باشید. اینکار در اینجا با تعریف virtual network adaptors انجام میشود و لیست آنها را در قسمت «All Control Panel Items\Network Connections» سیستم میزبان میتوانید مشاهده کنید. یکی از مهمترین مزایای آن این است که اگر در یک container، وب سروری را بر روی پورت 80 آن اجرا کنید، مهم نیست که در سیستم میزبان، یک IIS در حال سرویس دهی بر روی پورت 80 هم اکنون موجود است. این دو پورت با هم تداخل نمیکنند.
- در حالت کار با Windows Containers، رجیستری کانتینر نیز از میزبان آن مجزا است و یا متغیرهای محیطی اینها یکی نیست. برای مثال دستور \:ls env را در کانتینر و سیستم میزبان اجرا کنید تا environment variables را گزارش گیری کنید. خروجی این دو کاملا متفاوت است. برای مثال حداقل computer name، user nameهای قابل مشاهدهی در این گزارشها، متفاوت است و یا دستور \:ls hkcu را در هر دو اجرا کنید تا خروجی رجیستری متعلق به کاربر جاری هر کدام را مشاهده کنید که در هر دو متفاوت است.
- در حالت کار با Linux Containers هر چیزی که ذیل عنوان namespace مطرح میشود مانند شبکه، PID، User، UTS، Mount و غیره شامل ایزوله سازی میشوند.
دو نوع Windows Containers وجود دارند
در ویندوز، Windows Server Containers و Hyper-V Containers وجود دارند. در این قسمت تمام کارهایی را که بر روی ویندوز سرور انجام دادیم، در حقیقت بر روی Windows Server Containers انجام شدند و تمام Containerهای ویندوزی را که در قسمت قبل بر روی ویندوز 10 ایجاد کردیم، از نوع Hyper-V Containers بودند.
تفاوت مهم اینها در مورد نحوهی پیاده سازی ایزوله سازی آنها است. در حالت Windows Server Containers، کار ایزوله سازی پروسهها توسط کرنل اشتراکی بین کانتینرها صورت میگیرد اما در Hyper-V Containers، این ایزوله سازی توسط hypervisor آن انجام میشود؛ هرچند نسبت به ماشینهای مجازی متداول بسیار سریعتر است، اما بحث به اشتراک گذاری کرنل هاست را که پیشتر در این قسمت بررسی کردیم، در این حالت شاهد نخواهیم بود. ویندوز سرور 2016 میتواند هر دوی این ایزوله سازیها را پشتیبانی کند، اما ویندوز 10، فقط نوع Hyper-V را پشتیبانی میکند.
روش اجرای Hyper-V Containers بر روی ویندوز سرور
در صورت نیاز برای کار با Hyper-V Containers، نیاز است مانند قسمت قبل، ابتدا Hyper-V را بر روی ویندوز سرور، فعالسازی کرد:
Install-WindowsFeature hyper-v Restart-Computer -Force
docker run -it --isolation=hyperv microsoft/dotnet:nanoserver powershell
هنگامیکه درحال طراحی کلاسهایی هستیم که وابستگیهایی دارند، ممکن است با شرایطی مواجه شویم که به این وابستگیها نیاز نباشد و یا به رفتار عادی بعضی از وابستگیها نیاز نداشته باشیم. شاید راهی که در این مواقع به ذهن برسد این باشد که بجای شیء واقعی وابستگی موردنظر، از یک شیء Null Reference استفاده کنیم. ولی استفاده از این روش کدهایمان را پیچیده خواهد کرد؛ چون هر جای کد که نیازمند استفادهی از اعضای شیء وابستگی موردنظرمان باشیم، مثلا متدی را فراخوانی کنیم یا از یک پراپرتی آن استفاده کنیم، باید ابتدا از نال بودن یا نبودن آن اطمینان حاصل کنیم و سپس از آن استفاده نماییم؛ چون در غیر این صورت با خطای Null Pointer مواجه میشویم.
الگوی طراحی Null Object این مشکل را حل میکند که جای پاس دادن شیء Null Reference بجای شیء ای که واقعا به آن وابستگی وجود دارد و باید هر بار قبل استفادهی از آن بررسی کنیم که آیا آن شیء ای که داریم با آن کار میکنیم نال است یا خیر، کلاسی خاصی را بسازیم که یک وابستگی غیر کاربردی است. به این معنا که قرار نیست هیچ کاری را انجام دهد و عملا یک non-functional Dependency است. این کلاس یا یک اینترفیس خاصی را پیاده سازی میکند و یا اینکه از یک کلاس انتزاعی ارث بری خواهد کرد؛ ولی هیچ عملکرد خاصی را نخواهد داشت. به این معنا که متدها و پراپرتیهای این کلاس کاری را انجام نداده و یک مقدار پیشفرض و یا یک مقدار خاصی را برگشت خواهند داد. این روش به ساده سازی کد کمک خواهد کرد، چون میتوان بدون انجام پیش شرطهایی مانند بررسی نال بودن یا نبودن یک شیء وابسته، از آن استفاده کرد.
این الگوی طراحی معمولا همراه با دیگر الگوهای طراحی مورد استفاده قرار میگیرد. بهینهتر است که خود کلاس Null Object به صورت Singleton پیاده سازی شود. مزیت این کار در این است که چون شیء ساخته شده از این کلاس، نه کار خاصی را انجام میدهد و نه حالت خاصی را نگه میدارد، پس ساختن شیءای از آن عملا ضرورتی نداشته و هیچگونه ارزشی ندارد و فقط سرباری را بر روی نرم افزار قرار میدهد. پس سزاوار است فقط به یک شیء از این کلاس اکتفا کرد و هر بار همان شیء را برگشت داد. الگوی دیگری که غالبا از الگوی Null Object در آن استفاده میشود، الگوی Strategy است. زمانیکه یکی از استراتژیها این باشد که کار خاصی را انجام نداد و یا استراتژی مورد نظر عملکردی نداشته باشد، از الگوی Null Object استفاده میکنیم. الگوی دیگری که از الگوی Null Object زیاد استفاده میکند، الگوی Factory است. برای مثال هنگامیکه بخواهیم بر طبق شرایط برنامه یک شیء Null Reference را بسازیم و برگردانیم، از الگوی Null Object استفاده خواهیم کرد.
فرض کنید میخواهیم ماژولی را توسعه دهیم که وظیفهی آن گزارش دادن وضعیت وقوع رخدادها است و میخواهیم پیامهای وضعیت، به روشهای مختلفی مانند ارسال ایمیل و یا ثبت لاگ در سرورهای راه دور که برای لاگ گیری تعبیه شدهاند، انجام گیرد و در بعضی از مواقع هم میخواهیم برای برخی از رخدادها نیاز به گزارش نباشد. در این مواقع برای استراتژی سوم از الگوی طراحی Null Object استفاده میکنند.
پیاده سازی الگوی طراحی Null Object
کلاس دیاگرام زیر چگونگی پیاده سازی این الگو را نشان میدهد. در ادامه قصد داریم بخشهای مختلف این دیاگرام را توضیح دهیم.
Client : این کلاس دارای یک وابستگی به یک کلاس دیگر است که در بعضی مواقع نیازی به این وابستگی پیدا نمیکند و در صورتیکه به کارکرد اصلی وابستگی نیاز پیدا نکند، متدهای داخل کلاس Null Object را اجرا میکند.
DependencyBase : این قسمت کلاس پایهای است که به صورت Abstract بوده و شامل همه وابستگیهایی است که ممکن است Client به آن وابسته باشد. همچنین این بخش، کلاس پایهی کلاس Null Object هم است. شایان ذکر است که بجای استفاده از کلاس Abstract میتوان از یک Interface هم استفاده کرد؛ چون این کلاس هیچ عملکرد مشترکی را برای زیر کلاسهایش پیاده سازی نمیکند.
Dependency : این کلاس یک عملکرد واقعی از یک وابستگی است که Client به آن وابسته است.
NullObject : این همان کلاس Null Object است که به عنوان یک وابستگی توسط Client مورد استفاده قرار میگیرد. این کلاس هیچ عملکرد مشخصی را ندارد ولی باید تمام اعضای کلاس پایه، یعنی DependencyBase را پیاده سازی کند.
مثال زیر کدهای اصلی پیاده سازی الگوی طراحی Null Object را نشان خواهد داد که با زبان سی شارپ نوشته شدهاست. کلاس Client، وابستگیهای خود را از طریق سازنده دریافت خواهد کرد که به آن Constructor injection گفته میشود. همانطور که میبینید در کلاس NullObject، تنها متد Operation بازنویسی شده است و داخل آن هیچ عملکرد خاصی پیاده سازی نشده است؛ زیر تنها به وجود آن نیاز است و نه عملکرد داخلی آن.
public class Client { DependencyBase _dependency; public void Client(DependencyBase dependency) { _dependency = dependency; } public void DoSomething() { _dependency.Operation(); } } public abstract class DependencyBase { public abstract void Operation(); } public class Dependency : DependencyBase { public override void Operation() { Console.WriteLine("Dependency.Operation() executed"); } } public class NullObject : DependencyBase { public override void Operation() { } }
یک نمونه واقعی از الگوی طراحی Null Object
در این بخش قصد داریم مثالی از الگوی استراتژی را ارائه دهیم که در یکی از استراتژیهایش از کلاس Null Object استفاده خواهد کرد. در این مثال کلاسی وجود دارد به نام StatusMonitor که پس از انجام کارهایی، وضعیت انجام آن را اعلام میکند. ۳ نوع استراتژی برای اعلام وضعیت انجام کارها متصور است که بسته به موقعیتهای مختلف، یکی از آنها انتخاب خواهد شد. استراتژیهای اعلام وضعیت شامل ارسال ایمیل، ارسال وضعیت به یک وب سرویس و یا اصلا اعلام نکردن وضعیت هستند. زمانیکه قصد داریم هیچگونه وضعیتی اعلام نشود، از نمونهای از کلاس Null Object استفاده خواهد شد که در این مثال کلاس NullStatusReporter این وابستگی را تامین میکند. همه کلاسهای استراتژی که بیان شد تنها شامل یک متد هستند که از آن برای گزارش پیام وضعیت استفاده خواهیم کرد.
کلاسهای EmailStatusReporter و WebServiceStstusReporter در صورتیکه بتوانند به درستی پیامها را گزارش دهند، مقدار true را برگشت خواهند داد و در غیر اینصورت مقدار false برگشت داده میشود. اما کلاس Null Object هیچ کاری را انجام نمیدهد و چیزی را گزارش نمیدهد و تنها مقدار true را برگشت خواهد داد. اینکه این کلاس چه مقداری را برگشت دهد، قراردادی است که بین Client و Dependency انجام میگیرد. به این نکته هم توجه بفرمایید که کلاس NullStatusReporter به صورت Singleton پیاده سازی شده است.
public class StatusMonitor { StatusReporterBase _reporter; public StatusMonitor(StatusReporterBase reporter) { _reporter = reporter; } public void CheckStatus() { // Do something to check status if (!_reporter.Report("Everything's OK")) { Console.WriteLine("Failed to report status."); } } } public abstract class StatusReporterBase { public abstract bool Report(string message); } public class EmailStatusReporter : StatusReporterBase { public override bool Report(string message) { try { Console.WriteLine("Emailed '{0}'.", message); return true; } catch { return true; throw; } } } public class WebServiceStatusReporter : StatusReporterBase { public override bool Report(string message) { try { Console.WriteLine("Sent '{0}' to web service.", message); return true; } catch { return true; throw; } } } public class NullStatusReporter : StatusReporterBase { private static NullStatusReporter _instance; private static object _lock = new object(); private NullStatusReporter() { } public static NullStatusReporter GetReporter() { lock (_lock) { if (_instance == null) _instance = new NullStatusReporter(); } return _instance; } public override bool Report(string message) { return true; } }
تست کلاس Null Object
برای تست کلاس StatusMonitor باید یکی از انواع استرتژیها را برایش تعیین و آن را به سازنده کلاس تزریق کرد و با آن استراتژی، کلاس را تست نمود. در کد زیر از استراتژی NullObject استفاده شدهاست. پس یک نمونهی آن ساخته شده و از طریق سازنده به کلاس StatusMonitor فرستاده میشود. سپس متد CheckStatus فراخوانی میگردد. اما این متد کاری را انجام نمیدهد و تنها مقدار true برگشت داده میشود. بررسی روشهای دیگر را به خودتان واگذار میکنم.
StatusReporterBase reporter = NullStatusReporter.GetReporter(); StatusMonitor monitor = new StatusMonitor(reporter); monitor.CheckStatus();
قصد داریم تا مانند مثال قسمت قبل، مجموعه ای از اطلاعات مربوط به مرورگرهای مختلف را در یک جدول نشان دهیم، اما این بار منبع داده ما فرق میکند. منبع داده از طرف سرور فراهم میشود. هر مرورگر - همان طور که در قسمت قبل مشاهده نمودید - شامل اطلاعات زیر خواهد بود:
- موتور رندرگیری (Engine)
- نام مرورگر (Name)
- پلتفرم (Platform)
- نسخه موتور (Version)
- نمره سی اس اس (Grade)
به همین دلیل در سمت سرور، کلاسی خواهیم ساخت که نمایانگر یک مرورگر باشد. بدین صورت:
public class Browser { public int Id { get; set; } public string Engine { get; set; } public string Name { get; set; } public string Platform { get; set; } public float Version { get; set; } public string Grade { get; set; } }
این روش، یکی از امکانات jQuery DataTables است که با استفاده از آن، کلاینت تنها یک مصرف کننده صرف خواهد بود و وظیفه پردازش اطلاعات - یعنی تعداد رکوردهایی که برگشت داده میشود، صفحه بندی، مرتب سازی، جستجو، و غیره - به عهده سرور خواهد بود.
برای به کار گیری این روش، اولین کار این است که ویژگی bServerSide را true کنیم، مثلا بدین صورت:
var $table = $('#browsers-grid'); $table.dataTable({ "bServerSide": true, "sAjaxSource": "/Home/GetBrowsers" });
همچنین ویژگی sAjaxSource را به Url ی که باید دادهها از آن دریافت شوند مقداردهی میکنیم.
به صورت پیش فرض مقدار ویژگی bServerSide مقدار false است؛ که یعنی منبع داده این پلاگین از سمت سرور خوانده نشود. اگر true باشد منبع داده و خیلی اطلاعات دیگر مربوط به دادههای درون جدول باید از سرور به مرورگر کاربر پس فرستاده شوند. با true کردن مقدار bServerSide، آنگاه DataTables اطلاعاتی را راجع به شماره صفحه جاری، اندازه هر صفحه، شروط فیلتر کردن داده ها، مرتب سازی ستون ها، و غیره را به سرور میفرستد. همجنین انتظار میرود تا سرور در پاسخ به این درخواست، دادههای مناسبی را به فرمت JSON به مرورگر پس بفرستد. در حالتی که bServerSide مقدار true به خود بگیرد، پلاگین فقط رابطه متقابل بین کاربر و سرور را مدیریت میکند و هیچ پردازشی را انجام نمیدهد.
در این درخواست XHR یا Ajax ی پارامترهایی که به سرور ارسال میشوند اینها هستند:
iDisplayStart عدد صحیح
نقظه شروع مجموعه داده جاری
iDisplayLength عدد صحیح
تعداد رکوردهایی که جدول میتواند نمایش دهد. تعداد رکوردهایی که از طرف سرور برگشت داده میشود باید با این عدد یکسان باشند.
iColumns عدد صحیح
تعداد ستونهایی که باید نمایش داده شوند.
sSearch رشته
فیلد جستجوی عمومی
bRegex بولین
اگر true باشد معنی آن این است که میتوان از عبارات باقاعده برای جستجوی عبارتی خاص در کل ستونهای جدول استفاده کرد. مثلا در کادر جستجو نوشت :
^[1-5]$
sSearch_(int) رشته
فیلتر مخصوص هر ستون. اگر از ویژگی multi column filtering پلاگین استفاده شود به صورت sSearch0 ، sSearch1 ، sSeach2 و ... به طرف سرور ارسال میشوند. شماره انتهای هر کدام از پارامترها بیانگر شماره ستون جدول است.
bRegex_(int) بولین
اگر true باشد، بیان میکند که میتوان از عبارت با قاعده در ستون شماره int جهت جستجو استفاده کرد.
bSortable_(int) بولین
مشخص میکند که آیا یک ستون در سمت کلاینت، قابلیت مرتب شدن بر اساس آن وجود دارد یا نه. (در اینجا int اندیس ستون را مشخص میکند)
iSortingCols عدد صحیح
تعداد ستون هایی که باید مرتب سازی بر اساس آنها صورت پذیرد. در صورتی که از امکان multi column sorting استفاده کنید این مقدار میتواند بیش از یکی باشد.
iSortCol_(int) عدد صحیح
شماره ستونی که باید بر اساس آن عملیات مرتب سازی صورت پذیرد.
sSortDir_(int) رشته
نحوه مرتب سازی ؛ شامل صعودی (asc) یا نزولی (desc)
mDataProp_(int) رشته
اسم ستونهای درون جدول را مشخص میکند.
sEcho رشته
اطلاعاتی که datatables از آن برای رندر کردن جدول استفاده میکند.
شکل زیر نشان میدهد که چه پارامترهایی به سرور ارسال میشوند.
بعضی از این پارامترها بسته به تعداد ستونها قابل تغییر هستند. (آن پارامترهایی که آخرشان یک عدد هست که نشان دهنده شماره ستون مورد نظر میباشد)
در پاسخ به هر درخواست XHR که datatables به سرور میفرستد، انتظار دارد تا سرور نیز یک شیء json را با فرمت مخصوص که شامل پارامترهای زیر میشود به او پس بفرستد:
iTotalRecords عدد صحیح
تعداد کل رکوردها (قبل از عملیات جستجو) یا به عبارت دیگر تعداد کل رکوردهای درون آن جدول از دیتابیس که دادهها باید از آن دریافت شوند. تعداد کل رکوردهایی که در طرف سرور وجود دارند. این مقدار فقط برای نمایش به کاربر برگشت داده میشود و نیز از آن برای صفحه بندی هم استفاده میشود.
iTotalDisplayRecords عدد صحیح
تعداد کل رکوردها (بعد از عملیات جستجو) یا به عبارت دیگر تعداد کل رکوردهایی که بعد از عملیات جستجو پیدا میشوند نه فقط آن تعداد رکوردی که به کاربر پس فرستاده میشوند. تعداد کل رکوردهایی که با شرط جستجو مطابقت دارند. اگر کاربر چیزی را جستجو نکرده باشد مقدار این پارامتر با پارامتر iTotalRecords یکسان خواهد بود.
sEcho عدد صحیح
یک عدد صحیح است که در قالب رشته در تعامل بین سرور و کلاینت جا به جا میشود. این مقدار به ازاء هر درخواست تغییر میکند. همان مقداری که مرورگر به سرور میدهد را سرور هم باید به مرورگر تحویل بدهد. برای جلوگیری از حملات XSS باید آن را تبدیل به عدد صحیح کرد. پلاگین DataTables مقدار این پارامتر را برای هماهنگ کردن و منطبق کردن درخواست ارسال شده و جواب این درخواست استفاده میکند. همان مقداری که مروگر به سرور میدهد را باید سرور تحویل به مرورگر بدهد.
sColumns رشته
اسم ستونها که با استفاده از کاما از هم جدا شده اند. استفاده از آن اختیاری است و البته منسوخ هم شده است و در نسخههای جدید jQuery DataTables از آن پشتیبانی نمیشود.
aaData آرایه
همان طور که قبلا هم گفتیم، مقادیر سلول هایی را که باید در جدول نشان داده شوند را در خود نگهداری میکند. یعنی در واقع دادههای جدول در آن ریخته میشوند. هر وقت که DataTables دادههای مورد نیازش را دریافت میکند، سلولهای جدول html مربوطه اش را از روی آرایه aaData ایجاد میکند. تعداد ستونها در این آرایه دو بعدی، باید با تعداد ستونهای جدول html مربوطه به آن یکسان باشد
شکل زیر پارامترها دریافتی از سرور را نشان میدهند:
همان طور که گفتیم، کلاینت به سرور یک سری پارامترها را ارسال میکند و آن پارامترها را هم شرح دادیم. برای دریافت این پارامترها طرف سرور، احتیاج به یک مدل هست. این مدل به صورت زیر پیاده سازی خواهد شد:
/// <summary> /// Class that encapsulates most common parameters sent by DataTables plugin /// </summary> public class jQueryDataTableParamModel { /// <summary> /// Request sequence number sent by DataTable, /// same value must be returned in response /// </summary> public string sEcho { get; set; } /// <summary> /// Text used for filtering /// </summary> public string sSearch { get; set; } /// <summary> /// Number of records that should be shown in table /// </summary> public int iDisplayLength { get; set; } /// <summary> /// First record that should be shown(used for paging) /// </summary> public int iDisplayStart { get; set; } /// <summary> /// Number of columns in table /// </summary> public int iColumns { get; set; } /// <summary> /// Number of columns that are used in sorting /// /// </summary> public int iSortingCols { get; set; } /// <summary> /// Comma separated list of column names /// </summary> public string sColumns { get; set; } }
مدل بایندر mvc وظیفه مقداردهی به خصوصیات درون این کلاس را بر عهده دارد، بقیه پارامترهایی که به سرور ارسال میشوند و در این کلاس نیامده اند، از طریق شیء Request در دسترس خواهند بود.
اکشن متدی که مدل بالا را دریافت میکند، میتواند به صورت زیر پیاده سازی شود. این اکشن متد وظیفه پاسخ دادن به درخواست DataTables بر اساس پارامترهای ارسال شده در مدل DataTablesParam را دارد. خروجی این اکشن متد شامل پارارمترهای مورد نیاز پلاگین DataTables برای تشکیل جدول است که آنها را هم شرح دادیم.
public JsonResult GetBrowsers(jQueryDataTableParamModel param) { IQueryable<Browser> allBrowsers = new Browsers().CreateInMemoryDataSource().AsQueryable(); IEnumerable<Browser> filteredBrowsers; // Apply Filtering if (!string.IsNullOrEmpty(param.sSearch)) { filteredBrowsers = new Browsers().CreateInMemoryDataSource() .Where(x => x.Engine.Contains(param.sSearch) || x.Grade.Contains(param.sSearch) || x.Name.Contains(param.sSearch) || x.Platform.Contains(param.sSearch) ).ToList(); float f; if (float.TryParse(param.sSearch, out f)) { filteredBrowsers = filteredBrowsers.Where(x => x.Version.Equals(f)); } } else { filteredBrowsers = allBrowsers; } // Apply Sorting var sortColumnIndex = Convert.ToInt32(Request["iSortCol_0"]); Func<Browser, string> orderingFunction = (x => sortColumnIndex == 0 ? x.Engine : sortColumnIndex == 1 ? x.Name : sortColumnIndex == 2 ? x.Platform : sortColumnIndex == 3 ? x.Version.ToString() : sortColumnIndex == 4 ? x.Grade : x.Name); var sortDirection = Request["sSortDir_0"]; // asc or desc filteredBrowsers = sortDirection == "asc" ? filteredBrowsers.OrderBy(orderingFunction) : filteredBrowsers.OrderByDescending(orderingFunction); // Apply Paging var enumerable = filteredBrowsers.ToArray(); IEnumerable<Browser> displayedBrowsers = enumerable.Skip(param.iDisplayStart). Take(param.iDisplayLength).ToList(); return Json(new { sEcho = param.sEcho, iTotalRecords = allBrowsers.Count(), iTotalDisplayRecords = enumerable.Count(), aaData = displayedBrowsers }, JsonRequestBehavior.AllowGet); }
تشریح اکشن متد GetBrowsers :
این اکشن متد از مدل jQueryDataTableParamModel به عنوان پارامتر ورودی خود استفاده میکند. این مدل همان طور هم که گفتیم، شامل یک سری خصوصیت است که توسط پلاگین jQuery DataTables مقداردهی میشوند و همچنین مدل بایندر mvc وظیفه بایند کردن این مقادیر به خصوصیات درون این کلاس را بر عهده خواهد داشت. درون بدنه اکشن متد GetBrowsers دادهها بعد از اعمال عملیات فیلترینگ، مرتب سازی، و صفحه بندی به فرمت مناسبی درآمده و به طرف مرورگر فرستاده خواهند شد.
برای پیاده سازی کدهای طرف کلاینت نیز، درون یک View کدهای زیر قرار خواهند گرفت:
$(function () { var $table = $('#browsers-grid'); $table.dataTable({ "bProcessing": true, "bStateSave": true, "bServerSide": true, "bFilter": true, "sDom": 'T<"clear">lftipr', "aLengthMenu": [[5, 10, 25, 50, -1], [5, 10, 25, 50, "All"]], "bAutoWidth": false, "sAjaxSource": "/Home/GetBrowsers", "fnServerData": function (sSource, aoData, fnCallback) { $.ajax({ "dataType": 'json', "type": "POST", "url": sSource, "data": aoData, "success": fnCallback }); }, "aoColumns": [ { "mDataProp": "Engine" }, { "mDataProp": "Name" }, { "mDataProp": "Platform" }, { "mDataProp": "Version" }, { "mDataProp": "Grade" } ], "oLanguage": { "sUrl": "/Content/dataTables.persian.txt" } }); });
تشریح کدها:
fnServerData :
این متد، در واقع نحوه تعامل سرور و کلاینت را با استفاده از درخواستهای XHR مشخص خواهد کرد.
oLanguage :
برای فعال سازی زبان فارسی، فیلدهای مورد نیاز ترجمه شده و در یک فایل متنی قرار داده شده اند. کافی است آدرس این فایل متنی به ویژگی oLanguage اختصاص داده شوند.
مثال این قسمت را از لینک زیر دریافت کنید:
DataTablesTutorial04.zip
لازم به ذکر است پوشه bin، obj، و packages جهت کاهش حجم این مثال از solution حذف شده اند. برای اجرای این مثال از اینجا کمک بگیرید.
مطالعه بیشتر
برای مطالعه بیشتر در مورد این پلاگین و نیز پیاده سازی آن در MVC میتوانید به لینک زیر نیز مراجعه بفرمائید که بعضی از قسمتهای این مطلب هم از مقاله زیر استفاده کرده است:
jQuery DataTables and ASP.NET MVC Integration - Part I