مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به تفاوت‎های بین Stack و Heap در Memory و زبان #C بپردازیم.

به زبان ساده، وقتی شما متغیر جدیدی را ایجاد میکنید، با توجه به نوع (Type) آن متغیر، "مقدار" متغیر شما در Stack یا Heap قرار خواهد گرفت.

Stack

Stack نوعی ساختمان داده‌است که در آن، داده‌ها بصورت خطی قرار گرفته و اصطلاحا ساختار LIFO ( مخفف Last in, First Out ) دارند، بدین معنا که همیشه آخرین داده‌ای که داخل Stack قرار داده‌اید، اولین داده‌ای است که قادر به خواندن آن خواهید بود. وقتی در ساختار Stack داده‌ای را قرار میدهیم، اصطلاحا آن را Push کرده و وقتی میخواهیم آخرین داده را با توجه به ساختار خطی آن بخوانیم، داده را Pop میکنیم.


این ساختمان داده، داخل Memory پیاده سازی شده است و تعدادی از متغیرهایی را که ما داخل کد ایجاد میکنیم، در این نوع ساختمان داده از Memory نگهداری میشوند.

شرط قرار گرفتن مقدار یک متغیر داخل Stack این است که متغیر از نوع Value Type باشد. در زبان #C، بطور کلی Struct و Enum‌ها Value Type هستند و بصورت پیشفرض داخل Stack قرار میگیرند. تمامی ValueType‌ها در #C، بطور implicit از System.ValueType ارث بری میکنند.

Type‌های زیر، Value Type‌های پیشفرض تعریف شده‌ی در زبان #C هستند که به آن‌ها Simple Type نیز گفته میشوند:


Represents   Type
 Boolean value  bool
8-bit unsigned integer
 byte
 16-bit Unicode character  char
128-bit precise decimal values with 28-29 significant digits   decimal
 64-bit double-precision floating point type  double
 32-bit single-precision floating point type  float
 32-bit signed integer type  int
 64-bit signed integer type  long
 8-bit signed integer type  sbyte
 16-bit signed integer type  short
 32-bit unsigned integer type  uint
 64-bit unsigned integer type  ulong
16-bit unsigned integer type   ushort


اگر سورس هرکدام از این تایپ‌ها مانند  Int32 را در ریپازیتوری CoreFX مایکروسافت بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمامی این تایپ‌ها از نوع Struct تعریف شده‌اند و همانطور که گفتیم، بطور پیش‌فرض، Struct‌ها داخل Stack قرار خواهند گرفت.

طول عمر متغیرهایی که داخل Stack قرار گرفته‌اند، منحصر به پایان اجرای یک متد است. بدین معنا که بعد از به پایان رسیدن یک متد، تمامی متغیرهای مورد استفاده در آن متد، از حافظه Stack بطور خودکار حذف خواهند شد. متغیرهایی که داخل Stack قرار میگیرند، نوع و حجم مقادیرشان بر اساس Type ای دارند، در زمان Compile-Time مشخص است.

متغیرهای محلی (Local Variable ها)، پارامترهای ورودی متد و مقدار بازگشتی یک متد، جز مواردی هستند که مقادیرشان داخل Stack قرار میگیرد:
public static int Add(int number1, int number2)
{
    // number1 is on the stack (function parameter)
    // number2 is on the stack (function parameter)

    int sum = number1 + number2;
    // sum is on the stack (local variable)

    return sum;
}

در زبان #C و در مرحله Compile-Time، کدها به زبان IL (مخفف Intermediate Language) ترجمه میشوند که با نام‌های MSIL (مخفف Microsoft Intermediate Language ) و CIL (مخفف Common Intermediate Language ) نیز، این زبان شناخته میشود. ساختار این زبان Stack-based بوده و با شناخت آن، با مفهوم Stack نیز بهتر میتوانیم آشنا شویم.

IL زبانی است که CLR (مخفف Common Language Runtime) را که همان Runtime مایکروسافت است، شناخته و اجرا میکند. قابل ذکر است که Runtime مایکروسافت Open-Source بوده و سورس آن با نام CoreCLR در گذشته از این آدرس و در حال حاضر با نام Runtime از این آدرس قابل دسترسی است.

با استفاده از برنامه هایی مانند dotPeek یا dnSpy یا ILDASM یا ابزار آنلاینی مانند Sharplab  و ... میتوانید کدهای IL حاصل از dll‌های برنامه خود را ببینید. این ابزارها با یکدیگر تفاوت زیادی ندارند و تنها مزیت dnSpy به نسبت بقیه، قابلیت دیباگ کردن کدهای IL توسط آن میباشد و همچنین ILDASM با نصب Visual Studio، از این مسیر بدون نیاز به نصب برنامه اضافه ای قابل دسترسی است:
C:\Program Files (x86)\Microsoft SDKs\Windows\{version}\Bin\ildasm.exe

همانطور که پیش‌تر گفتیم، طول عمر Stack محدود به پایان یک متد است. به این نوع Stack که هنگام صدا زدن یک متد ایجاد میشود و شامل ورودی‌های متد، متغیرهای محلی و آدرس خروجی هستند، Stack Frame یا Activation Frame گفته میشود.

 

اگر متد Add بالا را با پارامترهای 2 و 5 صدا بزنیم، خروجی IL حاصل از آن، که این دو عدد را بعنوان ورودی گرفته و جمع آنها را بعنوان خروجی میدهد، به این صورت خواهد بود ( قسمت هایی از خروجی جهت سادگی، حذف شده است) :
.method private hidebysig static int32 Add(int32 number1, int32 number2) cil managed
{
  .locals init (int32 V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldarg.0 // Stack is: [2]
  IL_0002:  ldarg.1 // Stack is: [2, 5]
  IL_0003:  add     // Stack is: [7]
  IL_0004:  stloc.0 // Stack is: [] and V_0's value is: 7
  
  IL_0005:  ldloc.0 // Stack is: [7]
  IL_0006:  stloc.1 // Stack is: [] and V_1's value is: 7

  IL_0009:  ldloc.1 // Stack is: [7]
  IL_000a:  ret     // Return [7]
}

میتوانید لیست دستورات مورد استفاده در CIL را از اینجا ببینید.

در ادامه، خط به خط، خروجی حاصل را بررسی میکنیم:

1- در زبان IL، میتوانید مقادیر حاصل از اعمال محاسباتی یا متدهای دیگر را داخل متغیرهای محلی ذخیره کنید، به شرط اینکه آنها را در ابتدا مشخص سازید.
    • با استفاده از locals. که به معنای local variables است، میتوانید متغیرهای مورد نیازتان را در طول عمر این متد، معرفی کنید. دادن نام برای این متغیرها اجباری نیست (V_0 و V_1) و صرفا جهت خوانایی استفاده میشوند.


2- از کلمه کلیدی ldarg (مخفف Load Argument) برای لود کردن آرگومان یا همان پارامتر ورودی متد، داخل Stack استفاده میشود.
    • ldarg.0 به معنای لود کردن پارامتر ورودی اول، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 2 است، میشود.
    • ldarg.1 به معنای لود کردن پارامتر ورودی دوم، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای دو عضو که مقادیر آن 2 و 5 است، میشود.

3- با استفاده از کلمه کلیدی add، مقادیر موجود در Stack با یکدیگر جمع میشوند و Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 7 است، میشود.

4- با استفاده از کلمه کلیدی stloc (مخفف Store Local)، آخرین عضو موجود در Stack، داخل متغیر محلی ذکر شده، قرار گرفته و ذخیره میشود.
    • stloc.0 به معنای ذخیره سازی آخرین مقدار موجود در Stack یعنی عدد 7، داخل متغیر 0 یعنی همان V_0 میباشد. 

5- با استفاده از کلمه کلیدی ldloc (مخفف Load Local)، میتوان متغیر محلی ذخیره شده را داخل Stack قرار داد.
    • ldloc.0 به معنای Load کردن مقدار ذخیره شده متغیر محلی 0 که همان V_0 است، داخل Stack میباشد.

6- در نهایت، مقدار 7، داخل متغیر 1 یا همان V_1 با دستور stloc.1 بار دیگر ذخیره، با ldloc.1 لود شده و با استفاده از دستور ret، برگشت داده میشود.

* نکته: اگر کدها را بطور دقیق بررسی کرده باشید، احتمالا فکر کرده اید که چه نیازی به ایجاد یک متغیر اضافی و ریختن نتیجه داخل آن و سپس برگشت دادن نتیجه، در مرحله 6 است؟!
در زبان #C، کدهای شما در زمان Release و همچنین JIT-Compilation، طی چندین مرحله Optimize میشوند و یکی از این مراحل، حذف این متغیرهای اضافی جهت Optimization و Performance است؛ پس از این بابت نگرانی وجود ندارد.

* نکته: احتمالا تا به اینجا دلیل بوجود آمدن StackOverflowException را متوجه شده باشید. فضای Stack محدود است. این فضا در سیستم‌های 32 بیت برابر با 1 مگابایت و در سیستم‌های 64 بیت برابر با 4 مگابایت است (Reference). اگر حجم متغیرهایی که روی استک Push میشوند، این محدودیت را رد کنند و یا اگر یک متد بطور دائم خودش را صدا بزند (Recursive) و هیچگاه از آن خارج نشود، با خطای StackOverflowException مواجه میشوید.

Heap


.Heap: a group of things placed, thrown, or lying one on another


در مقابل ساختار ترتیبی و منظم Stack، ساختار Heap قرار دارد. Heap قسمتی از حافظه است که ساختار، ترتیب و Layout خاصی ندارد.
این نوع حافظه بر خلاف Stack، منحصر به یک متد نیست و اصطلاحا Global بوده و در هر قسمتی از برنامه قابل دسترسی است. تخصیص حافظه در این قسمت از حافظه اصطلاحا Dynamic بوده و هر نوع داده ای را در هر زمانی میتوان داخل آن ذخیره کرد.

 string‌ها نمونه‌ای از typeهایی هستند که داخل Heap نگه داری میشوند. دقت کنید وقتی میگوییم نگه داری میشود، منظور «مقدار» یک متغیر است.

وقتی یک متغیر از نوع string را ایجاد میکنیم، مقدار آن داخل Heap و Memory-Address آن متغیر روی Heap، در Stack نگه داری میشود:
public static void SayHi()
{
    string name = "Moien";
}

در این مثال، چون string یک class است، مقدار آن داخل heap ذخیره شده و آدرس آن قسمت (segment) از memory، روی Stack قرار میگیرد:
.method private hidebysig static void SayHi() cil managed
{
  .locals init (string V_0)

  IL_0001:  ldstr      "Moien" // Stack is: [memory-address of string in heap]
  IL_0006:  stloc.0
  
  IL_0007:  ret
}

به متغیرهایی که مقادیرشان داخل Heap ذخیره میشوند، Reference-Type گفته میشود.

* نکته: در این مثال متغیری به نام name ایجاد شده که از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. در زمان JIT-Compilation، با توجه با Optimization‌های موجود در سطح CLR، این متد بطور کلی اضافه تشخیص داده شده و از آن صرفنظر خواهد شد.



Boxing and Unboxing


به فرایند تبدیل یک Value-Type مانند int که بصورت پیشفرض داخل Stack ذخیره میشود، به یک object که در داخل Heap ذخیره میشود، Boxing گفته میشود. انجام این عمل باعث allocation بر روی memory میشود که سربار زیادی دارد. 

با انجام عمل Boxing، قادر خواهیم بود تا بعنوان مثال یک عدد را بر خلاف روال عادی آن، روی Heap ذخیره کنیم:
public static void Boxing()
{
    const int number = 5;
    
    object boxedNumber = number;          // implicit boxing using implicit cast
    object boxedNumber = (object)number;  // explicit boxing using direct cast
}

در ابتدا عدد 5 روی Stack ذخیره شده بود، اما با Box کردن آن، یعنی قرار دادن مقدار آن داخل یک object، مقدار از Stack به Heap انتقال داده شده و allocation اتفاق خواهد افتاد:
.method public hidebysig static void Boxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32 // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  
  IL_0007:  stloc.0
  IL_0008:  ret
}

به عکس این عمل، یعنی تبدیل یک Reference-Type به یک Value-Type، اصطلاحا Unboxing گفته میشود:
public static void Unboxing()
{
    object boxedNumber = 5;
    
    int number = (int)boxedNumber;
}

که نتیجه آن، به این صورت خواهد بود:
.method public hidebysig static void Unboxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                  // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0007:  stloc.0                                   // Stack is: []
                                                      
  IL_0008:  ldloc.0                                   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0009:  unbox.any  [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [5]
  IL_000e:  stloc.1                                   // Stack is: []
  
  IL_000f:  ret
}

تلاش تیم‌های مایکروسافت طی سال‌های اخیر، باعث افزایش Performance فوق العاده در NET Core. و ASP.NET Core شده است. یکی از دلایل این Performance، جلوگیری بسیار زیاد از allocation در کدهای خود NET. است، که این امر به واسطه اولویت قرار دادن استفاده از Structها میسر گردیده است.

برخلاف Stack که طول عمر متغیرهای موجود در آن، در انتهای یک متد پایان می‌یابند، متغیرهای allocate شده‌ی در Heap به این شکل نبوده و در صورت حذف نکردن آنها بصورت دستی، تا پایان طول عمر اجرای برنامه داخل memory باقی خواهند ماند. اینجا، جاییست که Garbage Collector در NET. وارد عمل میشود.
اشتراک‌ها
پیاده سازی In Memory OLTP در SQL Server

How do you go about transferring a disk-based workload to the respective memory-optimized design? How do you process memory-optimized tables? How important for performance are natively-compiled Stored Procedures? Artemakis Artemiou comes up with a step-by-step guide to implementing an in-memory OLTP solution .  

پیاده سازی In Memory OLTP در SQL Server
نظرات مطالب
آیا دوران پادشاهی اوراکل در حوزه‌ی مدیریت پایگاه‌های داده عملیاتی به پایان رسیده است؟
اوراکل هم سیستمی مشابه in memory oltp را راه اندازی کرده است که در مقایسه با sql server
 Sql server  سه برابر سریعتر بوده است.
امروزه اکثر شرکت‌ها چه کوچک و چه بزرگ به سمت sql server حرکت میکنند. این حرکت به دلایل زیر صورت میگیرد
برتری sql server بر اوراکل از لحاظ کارایی
ارزان‌تر بودن sql server: اوراکل در حال حاضر قیمتی حدود 250 هزار دلار دارد در صورتی که بهترین و گرانترین نسخه sql server قیمتی به مراتب پایین‌تر داره
نظرات مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 4 - طول حیات سرویس ها یا Service Lifetime
آقای نصیری یک متن در این مورد دارند که لینکش رو ارسال کردند .
در مورد میان افزار‌ها ، قسمت 7 مقاله هست که به خاطر مشغله‌ی کاری هنوز اون رو ننوشتم ... اگر وقت بود در مورد واکشی سرویس‌ها و مکانیزم‌های واکشی سرویس‌ها هم در ادامه توضیح خواهم داد .

میان افزار / Middle ware‌ها :
این کلاس‌ها فقط و فقط در هنگام تعریف در متد Configure ساخته می‌شوند و  شی ایجاد شده از هر سرویسی که درون سازنده‌ی آن‌ها ثبت بشه ، تا پایان طول حیات برنامه ، در حافظه نگه داشته می‌شود و اصطلاحا Capture می‌شود .
مثلا اگر میان افزاری برای لاگ کردن آخرین فعالیت کاربر بنویسیم و UserRepository را در سازنده تعریف کنیم ، یک نمونه از این Repository تا در طول حیات برنامه در حافظه نگه داشته می‌شود که معمولا باعث  اشغال حافظه ، باز نگه داشتن Connection به پایگاه داده و ایجاد خطا می‌شود . برای جلوگیری از این مشکل ، در میان افزارها ، ما سرویس‌های Transient و Scoped را در خود متد‌های InvokeAsync و یا Invoke ثبت می‌کنیم تا با هر درخواست جدید یک نمونه‌ی جدید از آن‌ها ساخته شود و با پایان درخواست نمونه‌ی ساخته شده به درستی از بین برود .

در مورد Validation :
به صورت معمول ، Validation در هر صفحه به ازای هر درخواست ، از ابتدا انجام می‌شود و بنابراین روش منطقی ثبت و واکشی سرویس‌های Validation به صورت Scoped هست تا خطر به اشتراک گذاشتن وضعیت شی وجود نداشته باشد . توصیه‌ی من ثبت این سرویس به صورت Scoped و یا حتی برای امنیت بیشتر ، ثبت آن به صورت Transient هست تا مطمئن شوید که با هر بار فراخوانی این سرویس در طول یک درخواست ، یک نمونه‌ی جدید ساخته و استفاده می‌شود .

"سرویس‌های Scoped  در محدوده‌ی درخواست، مانند  Singleton عمل می‌کنند و شیء ساخته شده و وضعیت آن در  بین تمامی سرویس‌هایی  که به آن نیاز دارند، مشترک است. بنابراین باید به این نکته در هنگام تعریف سرویس به صورت  Scoped ، توجه داشته باشید."  »
یک مثال می‌زنیم فرض کنید IUserRepository را به عنوان یک سرویس Scoped ثبت کرده ایم ، و دو سرویس IUserAccountManager و IUserFinancialManager به این سرویس وابسته هستند و این سرویس درون سازنده‌ی دو سرویس Manager ثبت شده هست . حالا این دو سرویس خودشان درون UserController ثبت شده اند .

public class UserAccountManager  : IUserAccountManager 
{
     private I,serRepository _userRepository ; 
     // تزریق درون سازنده
}

public class UserFinancialManager  : IUserFinancialManager  
{
     private IUserRepository _userRepository ; 
     // تزریق درون سازنده
}


public class UserController 
{
     IUserFinancialManager  _userFinancialManager ;
     IUserAccountManager  _userAccountManager;

     // تزریق درون سازنده
}

در این حالت ، DI Container به ازای هر درخواست به این کنترلر ، یک نمونه از userRepository می‌سازد و این نمونه را در اختیار UserAccountManager و UserFinancialManager می‌گذارد و در طول درخواست ، هر تغییر وضعیتی درون userRepository بین دو سرویس Manager ، مشترک هست ... این معنای « "سرویس‌های Scoped  در محدوده‌ی درخواست، مانند  Singleton عمل می‌کنند و شیء ساخته شده و وضعیت آن در  بین تمامی سرویس‌هایی  که به آن نیاز دارند، مشترک است.  » می‌باشد ... به عبارت ساده‌تر ،در این مثال هر دو سرویس Manager به یک نمونه از DbContext درون UserRepository دسترسی دارند .

حالا فرض کنید در اینجا IUserRepository را به صورت Transient ثبت کرده باشیم ، در این حالت به ازای هر درخواست به کنترلر مورد بحث ، DI Container برای هر سرویس Manager ، یک نمونه‌ی اختصاصی از IUserRepository می‌سازد و در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و هر سرویس یک نمونه‌ی منحصر به فرد از IUserRepository دارد . به عبارت ساده‌تر ، در این مثال هر سرویس Manager به یک نمونه‌ی اختصاصی از DbContet دسترسی دارد .

برای تست این موضوع می‌توانید از تکه کد زیر استفاده کنید :

using System;

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Services
{
    public interface IUserRepository
    {
        public string GID { get; }
    }

    public class UserRepository : IUserRepository
    {
        public string GID { get; private set; }

        public UserRepository()
        {
            GID = Guid.NewGuid().GetHashCode().ToString("x");
        }
    }

    //---------------------------------------------

    public interface IUserAccountManager
    {
        public string DisplayGuid();
    }

    public class UserAccountManager : IUserAccountManager
    {
        private IUserRepository _userRepository;

        public UserAccountManager(IUserRepository userRepository)
        {
            _userRepository = userRepository;
        }

        public string DisplayGuid()
        {
            return "UserFinancialManager Guid : " + _userRepository.GID;
        }
    }

    //-------------------------------------------------

    public interface IUserFinancialManager
    {
        public string DisplayGuid();
    }

    public class UserFinancialManager : IUserFinancialManager
    {
        private IUserRepository _userRepository;

        public UserFinancialManager(IUserRepository userRepository)
        {
            _userRepository = userRepository;
        }

        public string DisplayGuid()
        {
            return "UserFinancialManager Guid : " + _userRepository.GID;
        }
    }
}

حالا در کنترلر

public class UserController : Controller
    {
       
        private readonly IUserFinancialManager _userFinancialManager;

        private readonly IUserAccountManager _userAccountManager;

        public UserController(IUserFinancialManager userFinancialManager,
            IUserAccountManager userAccountManager)
        {
            _userFinancialManager = userFinancialManager;
            _userAccountManager = userAccountManager;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            ViewBag.FinancialManager = _userFinancialManager.DisplayGuid();
            ViewBag.AccountManager = _userAccountManager.DisplayGuid();
            return View();
        }
    }

و نمای ایندکس

@{
ViewData["Title"] = "User";
}

<div class="text-center">
<div class="row">
<div class="col-12">
<p class="alert alert-info text-left">
<b>User Finanacial Manager / UserRepository Guid  : </b><span>@ViewBag.FinancialManager </span> <br />
<b>User Account Manager / UserRepository Guid  : </b><span>@ViewBag.AccountManager</span> <br />
</p>
</div>
</div>
</div>

برای تست یکبار سرویس IUserRepository را به صورت Scoped و بار دیگر به صورت Transient ثبت کنید و با اجرا برنامه Guid‌های ایجاد شده را چک کنید .

 services.AddTransient<IUserRepository, UserRepository>();
 services.AddScoped<IUserAccountManager, UserAccountManager>();
services.AddScoped<IUserFinancialManager, UserFinancialManager>();


// اجرای دوم 
// services.AddScoped<IUserRepository, UserRepository>();
 //services.AddScoped<IUserAccountManager, UserAccountManager>();
//services.AddScoped<IUserFinancialManager, UserFinancialManager>();





مطالب
الگوهای طراحی API - مکانیزم جلوگیری از پردازش تکراری درخواست ها - Request Deduplication

در فضایی که همواره هیچ تضمینی وجود ندارد که درخواست ارسال شده‌ی به یک API، همواره مسیر خود را همانطور که انتظار می‌رود طی کرده و پاسخ مورد نظر را در اختیار ما قرار می‌دهد، بی‌شک تلاش مجدد برای پردازش درخواست مورد نظر، به دلیل خطاهای گذرا، یکی از راهکارهای مورد استفاده خواهد بود. تصور کنید قصد طراحی یک مجموعه API عمومی را دارید، به‌نحوی که مصرف کنندگان بدون نگرانی از ایجاد خرابی یا تغییرات ناخواسته، امکان تلاش مجدد در سناریوهای مختلف مشکل در ارتباط با سرور را داشته باشند. حتما توجه کنید که برخی از متدهای HTTP مانند GET، به اصطلاح Idempotent هستند و در طراحی آنها همواره باید این موضوع مدنظر قرار بگیرد و خروجی مشابهی برای درخواست‌های تکراری همانند، مهیا کنید.

در تصویر بالا، حالتی که درخواست، توسط کلاینت ارسال شده و در آن لحظه ارتباط قطع شده‌است یا با یک خطای گذرا در سرور مواجه شده‌است و همچنین سناریویی که درخواست توسط سرور دریافت و پردازش شده‌است ولی کلاینت پاسخی را دریافت نکرده‌است، قابل مشاهده‌است.

نکته: Idempotence یکی از ویژگی های پایه‌ای عملیاتی در ریاضیات و علوم کامپیوتر است و فارغ از اینکه چندین بار اجرا شوند، نتیجه یکسانی را برای آرگومان‌های همسان، خروجی خواهند داد. این خصوصیت در کانتکست‌های مختلفی از جمله سیستم‌های پایگاه داده و وب سرویس‌ها قابل توجه می‌باشد.

Idempotent and Safe HTTP Methods

طبق HTTP RFC، متدهایی که پاسخ یکسانی را برای درخواست‌های همسان مهیا می‌کنند، به اصطلاح Idempotent هستند. همچنین متدهایی که باعث نشوند تغییری در وضعیت سیستم در سمت سرور ایجاد شود، به اصطلاح Safe در نظر گرفته خواهند شد. برای هر دو خصوصیت عنوان شده، سناریوهای استثناء و قابل بحثی وجود دارند؛ به‌عنوان مثال در مورد خصوصیت Safe بودن، درخواست GET ای را تصور کنید که یکسری لاگ آماری هم ثبت می‌کند یا عملیات بازنشانی کش را نیز انجام می‌دهد که در خیلی از موارد به عنوان یک قابلیت شناسایی خواهد شد. در این سناریوها و طبق RFC، باتوجه به اینکه هدف مصرف کننده، ایجاد Side-effect نبوده‌است، هیچ مسئولیتی در قبال این تغییرات نخواهد داشت. لیست زیر شامل متدهای مختلف HTTP به همراه دو خصوصیت ذکر شده می باشد:

HTTP MethodSafeIdempotent
GETYesYes
HEADYesYes
OPTIONSYesYes
TRACEYesYes
PUTNoYes
DELETENoYes
POSTNoNo
PATCHNoNo

Request Identifier as a Solution

راهکاری که عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، استفاده از یک شناسه‌ی یکتا برای درخواست ارسالی و ارسال آن به سرور از طریق هدر HTTP می باشد. تصویر زیر از کتاب API Design Patterns، روش استفاده و مراحل جلوگیری از پردازش درخواست تکراری با شناسه‌ای همسان را نشان می‌دهد:

در اینجا ابتدا مصرف کننده درخواستی با شناسه «۱» را برای پردازش به سرور ارسال می‌کند. سپس سرور که لیستی از شناسه‌های پردازش شده‌ی قبلی را نگهداری کرده‌است، تشخیص می‌دهد که این درخواست قبلا دریافت شده‌است یا خیر. پس از آن، عملیات درخواستی انجام شده و شناسه‌ی درخواست، به همراه پاسخ ارسالی به کلاینت، در فضایی ذخیره سازی می‌شود. در ادامه اگر همان درخواست مجددا به سمت سرور ارسال شود، بدون پردازش مجدد، پاسخ پردازش شده‌ی قبلی، به کلاینت تحویل داده می شود.

Implementation in .NET

ممکن است پیاده‌سازی‌های مختلفی را از این الگوی طراحی در اینترنت مشاهده کنید که به پیاده سازی یک Middleware بسنده کرده‌اند و صرفا بررسی این مورد که درخواست جاری قبلا دریافت شده‌است یا خیر را جواب می دهند که ناقص است. برای اینکه اطمینان حاصل کنیم درخواست مورد نظر دریافت و پردازش شده‌است، باید در منطق عملیات مورد نظر دست برده و تغییراتی را اعمال کنیم. برای این منظور فرض کنید در بستری هستیم که می توانیم از مزایای خصوصیات ACID دیتابیس رابطه‌ای مانند SQLite استفاده کنیم. ایده به این شکل است که شناسه درخواست دریافتی را در تراکنش مشترک با عملیات اصلی ذخیره کنیم و در صورت بروز هر گونه خطا در اصل عملیات، کل تغییرات برگشت خورده و کلاینت امکان تلاش مجدد با شناسه‌ی مورد نظر را داشته باشد. برای این منظور مدل زیر را در نظر بگیرید:

public class IdempotentId(string id, DateTime time)
{
    public string Id { get; private init; } = id;
    public DateTime Time { get; private init; } = time;
}

هدف از این موجودیت ثبت و نگهداری شناسه‌های درخواست‌های دریافتی می‌باشد. در ادامه واسط IIdempotencyStorage را برای مدیریت نحوه ذخیره سازی و پاکسازی شناسه‌های دریافتی خواهیم داشت:

public interface IIdempotencyStorage
{
    Task<bool> TryPersist(string idempotentId, CancellationToken cancellationToken);
    Task CleanupOutdated(CancellationToken cancellationToken);
    bool IsKnownException(Exception ex);
}

در اینجا متد TryPersist سعی می‌کند با شناسه دریافتی یک رکورد را ثبت کند و اگر تکراری باشد، خروجی false خواهد داشت. متد CleanupOutdated برای پاکسازی شناسه‌هایی که زمان مشخصی (مثلا ۱۲ ساعت) از دریافت آنها گذشته است، استفاده خواهد شد که توسط یک وظیفه‌ی زمان‌بندی شده می تواند اجرا شود؛ به این صورت، امکان استفاده‌ی مجدد از آن شناسه‌ها برای کلاینت‌ها مهیا خواهد شد. پیاده سازی واسط تعریف شده، به شکل زیر خواهد بود:

/// <summary>
/// To prevent from race-condition, this default implementation relies on primary key constraints.
/// </summary>
file sealed class IdempotencyStorage(
    AppDbContext dbContext,
    TimeProvider dateTime,
    ILogger<IdempotencyStorage> logger) : IIdempotencyStorage
{
    private const string ConstraintName = "PK_IdempotentId";

    public Task CleanupOutdated(CancellationToken cancellationToken)
    {
        throw new NotImplementedException(); //TODO: cleanup the outdated ids based on configurable duration
    }

    public bool IsKnownException(Exception ex)
    {
        return ex is UniqueConstraintException e && e.ConstraintName.Contains(ConstraintName);
    }

    // To tackle race-condition issue, the implementation relies on storage capabilities, such as primary constraint for given IdempotentId.
    public async Task<bool> TryPersist(string idempotentId, CancellationToken cancellationToken)
    {
        try
        {
            dbContext.Add(new IdempotentId(idempotentId, dateTime.GetUtcNow().UtcDateTime));
            await dbContext.SaveChangesAsync(cancellationToken);

            return true;
        }
        catch (UniqueConstraintException e) when (e.ConstraintName.Contains(ConstraintName))
        {
            logger.LogInformation(e, "The given idempotentId [{IdempotentId}] already exists in the storage.", idempotentId);
            return false;
        }
    }
}

همانطور که مشخص است در اینجا سعی شده‌است تا با شناسه‌ی دریافتی، یک رکورد جدید ثبت شود که در صورت بروز خطای UniqueConstraint، خروجی با مقدار false را خروجی خواهد داد که می توان از آن نتیجه گرفت که این درخواست قبلا دریافت و پردازش شده‌است (در ادامه نحوه‌ی استفاده از آن را خواهیم دید).

در این پیاده سازی از کتابخانه MediatR استفاده می کنیم؛ در همین راستا برای مدیریت تراکنش ها به صورت زیر می توان TransactionBehavior را پیاده سازی کرد:

internal sealed class TransactionBehavior<TRequest, TResponse>(
    AppDbContext dbContext,
    ILogger<TransactionBehavior<TRequest, TResponse>> logger) :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
    where TRequest : IBaseCommand
    where TResponse : IErrorOr
{
    public async Task<TResponse> Handle(
        TRequest command,
        RequestHandlerDelegate<TResponse> next,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        string commandName = typeof(TRequest).Name;
        await using var transaction = await dbContext.Database.BeginTransactionAsync(IsolationLevel.ReadCommitted, cancellationToken);

        TResponse? result;
        try
        {
            logger.LogInformation("Begin transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command})", transaction.TransactionId, commandName, command);

            result = await next();
            if (result.IsError)
            {
                await transaction.RollbackAsync(cancellationToken);

                logger.LogInformation("Rollback transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command}) due to failure result.", transaction.TransactionId, commandName, command);

                return result;
            }

            await transaction.CommitAsync(cancellationToken);

            logger.LogInformation("Commit transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command})", transaction.TransactionId, commandName, command);
        }
        catch (Exception ex)
        {
            await transaction.RollbackAsync(cancellationToken);

            logger.LogError(ex, "An exception occured within transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command})", transaction.TransactionId, commandName, command);

            throw;
        }

        return result;
    }
}

در اینجا مستقیما AppDbContext تزریق شده و با استفاده از خصوصیت Database آن، کار مدیریت تراکنش انجام شده‌است. همچنین باتوجه به اینکه برای مدیریت خطاها از کتابخانه‌ی ErrorOr استفاده می کنیم و خروجی همه‌ی Command های سیستم، حتما یک وهله از کلاس ErrorOr است که واسط IErrorOr را پیاده سازی کرده‌است، یک محدودیت روی تایپ جنریک اعمال کردیم که این رفتار، فقط برروی IBaseCommand ها اجرا شود. تعریف واسط IBaseCommand به شکل زیر می‌باشد:

 
/// <summary>
/// This is marker interface which is used as a constraint of behaviors.
/// </summary>
public interface IBaseCommand
{
}

public interface ICommand : IBaseCommand, IRequest<ErrorOr<Unit>>
{
}

public interface ICommand<T> : IBaseCommand, IRequest<ErrorOr<T>>
{
}

public interface ICommandHandler<in TCommand> : IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<Unit>>
    where TCommand : ICommand
{
    Task<ErrorOr<Unit>> IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<Unit>>.Handle(TCommand request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        return Handle(request, cancellationToken);
    }

    new Task<ErrorOr<Unit>> Handle(TCommand command, CancellationToken cancellationToken);
}

public interface ICommandHandler<in TCommand, T> : IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<T>>
    where TCommand : ICommand<T>
{
    Task<ErrorOr<T>> IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<T>>.Handle(TCommand request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        return Handle(request, cancellationToken);
    }

    new Task<ErrorOr<T>> Handle(TCommand command, CancellationToken cancellationToken);
}

در ادامه برای پیاده‌سازی IdempotencyBehavior و محدود کردن آن، واسط IIdempotentCommand را به شکل زیر خواهیم داشت:

/// <summary>
/// This is marker interface which is used as a constraint of behaviors.
/// </summary>
public interface IIdempotentCommand
{
    string IdempotentId { get; }
}

public abstract class IdempotentCommand : ICommand, IIdempotentCommand
{
    public string IdempotentId { get; init; } = string.Empty;
}

public abstract class IdempotentCommand<T> : ICommand<T>, IIdempotentCommand
{
    public string IdempotentId { get; init; } = string.Empty;
}

در اینجا یک پراپرتی، برای نگهداری شناسه‌ی درخواست دریافتی با نام IdempotentId در نظر گرفته شده‌است. این پراپرتی باید از طریق مقداری که از هدر درخواست HTTP دریافت می‌کنیم مقداردهی شود. به عنوان مثال برای ثبت کاربر جدید، به شکل زیر باید عمل کرد:

[HttpPost]
public async Task<ActionResult<long>> Register(
     [FromBody] RegisterUserCommand command,
     [FromIdempotencyToken] string idempotentId,
     CancellationToken cancellationToken)
{
     command.IdempotentId = idempotentId;
     var result = await sender.Send(command, cancellationToken);

     return result.ToActionResult();
}

در اینجا از همان Command به عنوان DTO ورودی استفاده شده‌است که وابسته به سطح Backward compatibility مورد نیاز، می توان از DTO مجزایی هم استفاده کرد. سپس از طریق FromIdempotencyToken سفارشی، شناسه‌ی درخواست، دریافت شده و بر روی command مورد نظر، تنظیم شده‌است.

رفتار سفارشی IdempotencyBehavior از ۲ بخش تشکیل شده‌است؛ در قسمت اول سعی می شود، قبل از اجرای هندلر مربوط به command مورد نظر، شناسه‌ی دریافتی را در storage تعبیه شده ثبت کند:

internal sealed class IdempotencyBehavior<TRequest, TResponse>(
    IIdempotencyStorage storage,
    ILogger<IdempotencyBehavior<TRequest, TResponse>> logger) :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
    where TRequest : IIdempotentCommand
    where TResponse : IErrorOr
{
    public async Task<TResponse> Handle(
        TRequest command,
        RequestHandlerDelegate<TResponse> next,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        string commandName = typeof(TRequest).Name;

        if (string.IsNullOrWhiteSpace(command.IdempotentId))
        {
            logger.LogWarning(
                "The given command [{CommandName}] ({@Command}) marked as idempotent but has empty IdempotentId",
                commandName, command);
            return await next();
        }

        if (await storage.TryPersist(command.IdempotentId, cancellationToken) == false)
        {
            return (dynamic)Error.Conflict(
                $"The given command [{commandName}] with idempotent-id [{command.IdempotentId}] has already been received and processed.");
        }

        return await next();
    }
}

در اینجا IIdempotencyStorage تزریق شده و در صورتی که امکان ذخیره سازی وجود نداشته باشد، خطای Confilict که به‌خطای 409 ترجمه خواهد شد، برگشت داده می‌شود. در غیر این صورت ادامه‌ی عملیات اصلی باید اجرا شود. پس از آن اگر به هر دلیلی در زمان پردازش عملیات اصلی،‌ درخواست همزمانی با همان شناسه، توسط سرور دریافت شده و پردازش شود، عملیات جاری با خطای UniqueConstaint برروی PK_IdempotentId در زمان نهایی سازی تراکنش جاری، مواجه خواهد شد. برای این منظور بخش دوم این رفتار به شکل زیر خواهد بود:

internal sealed class IdempotencyExceptionBehavior<TRequest, TResponse>(IIdempotencyStorage storage) :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
    where TRequest : IIdempotentCommand
    where TResponse : IErrorOr
{
    public async Task<TResponse> Handle(
        TRequest command,
        RequestHandlerDelegate<TResponse> next,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        if (string.IsNullOrWhiteSpace(command.IdempotentId)) return await next();

        string commandName = typeof(TRequest).Name;
        try
        {
            return await next();
        }
        catch (Exception ex) when (storage.IsKnownException(ex))
        {
            return (dynamic)Error.Conflict(
                $"The given command [{commandName}] with idempotent-id [{command.IdempotentId}] has already been received and processed.");
        }
    }
}

در اینجا عملیات اصلی در بدنه try اجرا شده و در صورت بروز خطایی مرتبط با Idempotency، خروجی Confilict برگشت داده خواهد شد. باید توجه داشت که نحوه ثبت رفتارهای تعریف شده تا اینجا باید به ترتیب زیر انجام شود:

services.AddMediatR(config =>
{
   config.RegisterServicesFromAssemblyContaining(typeof(DependencyInjection));

   // maintaining the order of below behaviors is crucial.
   config.AddOpenBehavior(typeof(LoggingBehavior<,>));
   config.AddOpenBehavior(typeof(IdempotencyExceptionBehavior<,>));
   config.AddOpenBehavior(typeof(TransactionBehavior<,>));
   config.AddOpenBehavior(typeof(IdempotencyBehavior<,>));
});

به این ترتیب بدنه اصلی هندلرهای موجود در سیستم هیچ تغییری نخواهند داشت و به صورت ضمنی و انتخابی، امکان تعیین command هایی که نیاز است به صورت Idempotent اجرا شوند را خواهیم داشت.

References

https://www.mscharhag.com/p/rest-api-design

https://www.manning.com/books/api-design-patterns

https://codeopinion.com/idempotent-commands/

اشتراک‌ها
مقدمه ای بر Web Sql

In this post we will see some informations about Web SQL. I know you all are familiar with SQL, If not I strongly recommend you to read some basic informations here . As the name implies, Web SQL has so many similarities with SQL. So if you are good in SQL, you will love Web SQL too. Web SQL is an API which helps the developers to do some database operations in client side, like creating database, open the transaction, creating tables, inserting values to tables, deleting values, reading the data. 

مقدمه ای بر Web Sql
مطالب دوره‌ها
متدهای توکار استفاده از نوع داده‌ای XML - قسمت دوم
امکان ترکیب داده‌های یک بانک اطلاعاتی رابطه‌ای و XML در SQL Server به کمک یک سری تابع کمکی خاص به نام‌های sql:variable و sql:column پیش بینی شده‌است. sql:variable امکان استفاده از یک متغیر T-SQL را داخل یک XQuery میسر می‌سازد و توسط sql:column می‌توان با یکی از ستون‌های ذکر شده در قسمت select، داخل XQuery کار کرد. در ادامه به مثال‌هایی در این مورد خواهیم پرداخت.

ابتدا جدول xmlTest را به همراه چند رکورد ثبت شده در آن، درنظر بگیرید:
 CREATE TABLE xmlTest
(
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 doc XML
)
GO
INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Vahid" />')
INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Farid" />')
INSERT xmlTest VALUES('<Person name="Mehdi" /><Person name="Hamid" />')
GO

استفاده از متد sql:column

در ادامه می‌خواهیم مقدار ویژگی name رکوردی را که نام آن Vahid است، به همراه id آن ردیف، توسط یک XQuery بازگشت دهیم:
 SELECT doc.query('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
')
FROM xmlTest
یک sql:column حتما نیاز به یک نام ستون دو قسمتی دارد. قسمت اول آن نام جدول است و قسمت دوم، نام ستون مورد نظر.
در مورد متد data در قسمت قبل بیشتر بحث شد و از آن برای استخراج داده‌ی یک ویژگی در اینجا استفاده شده‌است. عبارات داخل {} نیز پویا بوده و به همراه سایر قسمت‌های ثابت return، ابتدا محاسبه و سپس بازگشت داده می‌شود.
اگر این کوئری را اجرا کنید، ردیف اول آن مساوی عبارت زیر خواهد بود
 <li>Vahid has id = 1</li>
به همراه دو ردیف خالی دیگر در ادامه. این ردیف‌های خالی به علت وجود دو رکورد دیگری است که با شرط where یاد شده تطابق ندارند.
یک روش برای حذف این ردیف‌های خالی استفاده از متد exist است به شکل زیر:
 SELECT doc.query('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
')
FROM xmlTest
WHERE doc.exist('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
')=1
در اینجا فقط ردیفی انتخاب خواهد شد که نام ویژگی آن Vahid است.
روش دوم استفاده از یک derived table و بازگشت ردیف‌های غیرخالی است:
 SELECT * FROM
(
 (SELECT doc.query('
 for $p in //Person
 where $p/@name="Vahid"
 return <li>{data($p/@name)} has id = {sql:column("xmlTest.id")}</li>
 ') AS col1
 FROM xmlTest)
) A
WHERE CONVERT(VARCHAR(8000), col1)<>''


استفاده از متد sql:variable

 DECLARE @number INT = 1
SELECT doc.query('
for $p in //Person
where $p/@name="Vahid"
return <li>{data($p/@name)} has number = {sql:variable("@number")}</li>
')
FROM xmlTest
در این مثال نحوه‌ی بکارگیری یک متغیر T-SQL را داخل یک XQuery توسط متد sql:variable ملاحظه می‌کنید.


استفاده از For XML برای دریافت یکباره‌ی تمام ردیف‌های XML

اگر کوئری معمولی ذیل را اجرا کنیم:
 SELECT doc.query('/Person') FROM xmlTest
سه ردیف خروجی را مطابق سه رکوردی که ثبت کردیم، بازگشت می‌دهد.
اما اگر بخواهیم این سه ردیف را با هم ترکیب کرده و تبدیل به یک نتیجه‌ی واحد کنیم، می‌توان از For XML به نحو ذیل استفاده کرد:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = (SELECT * FROM xmlTest FOR XML AUTO, ELEMENTS)
SELECT @doc.query('/xmlTest/doc/Person')


بررسی متد xml.nodes

متد xml.nodes اندکی متفاوت است نسبت به تمام متدهایی که تاکنون بررسی کردیم. کار آن تجزیه‌ی محتوای XML ایی به ستون‌ها و سطرها می‌باشد. بسیار شبیه است به متد OpenXML اما کارآیی بهتری دارد.
 DECLARE @doc XML ='
<people>
  <person><name>Vahid</name></person>
  <person><name id="2">Farid</name></person>
  <person><name>Mehdi</name></person>
  <person><name>Hooshang</name><name id="1">Hooshi</name></person>
  <person></person>
</people>
'
در اینجا یک سند XML را درنظر بگیرید که از چندین نود شخص تشکیل شده‌است. اغلب آن‌ها دارای یک name هستند. چهارمین نود، دو نام دارد و آخری بدون نام است.
در ادامه قصد داریم این اطلاعات را تبدیل به ردیف‌هایی کنیم که هر ردیف حاوی یک نام است. اولین سعی احتمالا استفاده از متد value خواهد بود:
 SELECT @doc.value('/people/person/name', 'varchar(50)')
این روش کار نمی‌کند زیرا متد value، بیش از یک مقدار را نمی‌تواند بازگشت دهد. البته می‌توان از متد value به نحو زیر استفاده کرد:
 SELECT @doc.value('(/people/person/name)[1]', 'varchar(50)')
اما حاصل آن دقیقا چیزی نیست که دنبالش هستیم؛ ما دقیقا نیاز به تمام نام‌ها داریم و نه تنها یکی از آن‌ها را.
سعی بعدی استفاده از متد query است:
 SELECT @doc.query('/people/person/name')
در این حالت تمام نام‌ها را بدست می‌آوریم:
 <name>Vahid</name>
<name id="2">Farid</name>
<name>Mehdi</name>
<name>Hooshang</name>
<name id="1">Hooshi</name>
اما این حاصل دو مشکل را به همراه دارد:
الف) خروجی آن XML است.
ب) تمام این‌ها در طی یک ردیف و یک ستون بازگشت داده می‌شوند.

و این خروجی نیز چیزی نیست که برای ما مفید باشد. ما به ازای هر شخص نیاز به یک ردیف جداگانه داریم. اینجا است که متد xml.nodes مفید واقع می‌شود:
 SELECT
tab.col.value('text()[1]', 'varchar(50)') AS name,
tab.col.query('.'),
tab.col.query('..')
from @doc.nodes('/people/person/name') AS tab(col)
خروجی متد xml.nodes یک table valued function است؛ یک جدول را باز می‌گرداند که دقیقا حاوی یک ستون می‌باشد. به همین جهت Alias آن‌را با tab col مشخص کرده‌ایم. tab متناظر است با جدول بازگشت داده شده و col متناظر است با تک ستون این جدول حاصل. این نام‌ها در اینجا مهم نیستند؛ اما ذکر آن‌ها اجباری است.
هر ردیف حاصل از این جدول بازگشت داده شده، یک اشاره‌گر است. به همین جهت نمی‌توان آن‌ها را مستقیما نمایش داد. هر سطر آن، به نودی که با آن مطابق XQuery وارد شده تطابق داشته است، اشاره می‌کند. در اینجا مطابق کوئری نوشته شده، هر ردیف به یک نود name اشاره می‌کند. در ادامه برای استخراج اطلاعات آن می‌توان از متد text استفاده کرد.
اگر قصد داشتید، اطلاعات کامل نود ردیف جاری را مشاهده کنید می‌توان از
 tab.col.query('.'),
استفاده کرد. دات در اینجا به معنای self است. دو دات (نقطه) پشت سرهم به معنای درخواست اطلاعات والد نود می‌باشد.
روش دیگر بدست آوردن مقدار یک نود را در کوئری ذیل مشاهده می‌کنید؛ value دات و data دات. خروجی  value مقدار آن نود است و خروجی data مقدار آن نود با فرمت XML.

 SELECT
tab.col.value('.', 'varchar(50)') AS name,
tab.col.query('data(.)'),
tab.col.query('.'),
tab.col.query('..')
from @doc.nodes('/people/person/name') AS tab(col)

همچنین اگر بخواهیم اطلاعات تنها یک نود خاص را بدست بیاوریم، می‌توان مانند کوئری ذیل عمل کرد:
 SELECT
tab.col.value('name[.="Farid"][1]', 'varchar(50)') AS name,
tab.col.value('name[.="Farid"][1]/@id', 'varchar(50)') AS id,
tab.col.query('.')
from @doc.nodes('/people/person[name="Farid"]') AS tab(col)

در مورد کار با جداول، بجای متغیرهای T-SQL نیز روال کار به همین نحو است:
 DECLARE @tblXML TABLE (
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 doc XML
 )

INSERT @tblXML VALUES('<person name="Vahid" />')
INSERT @tblXML VALUES('<person name="Farid" />')
INSERT @tblXML VALUES('<person />')
INSERT @tblXML VALUES(NULL)

SELECT
id,
doc.value('(/person/@name)[1]', 'varchar(50)') AS name
FROM @tblXML
در اینجا یک جدول حاوی ستون XML ایی ایجاد شده‌است. سپس چهار ردیف در آن ثبت شده‌اند. در آخر مقدار ویژگی نام این ردیف‌ها بازگشت داده شده‌است.


نکته : استفاده‌ی وسیع SQL Server از XML برای پردازش کارهای درونی آن

بسیاری از ابزارهایی که در نگارش‌های جدید SQL Server اضافه شده‌اند و یا مورد استفاده قرار می‌گیرند، استفاده‌ی وسیعی از امکانات توکار XML آن دارند. مانند:
Showplan، گراف‌های dead lock، گزارش پروسه‌های بلاک شده، اطلاعات رخدادها، SSIS Jobs، رخدادهای Trace و ...

مثال اول: کدام کوئری‌ها در Plan cache، کارآیی پایینی داشته و table scan را انجام می‌دهند؟

 CREATE PROCEDURE LookForPhysicalOps (@op VARCHAR(30))
AS
SELECT sql.text, qs.EXECUTION_COUNT, qs.*, p.*
FROM sys.dm_exec_query_stats AS qs
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(sql_handle) sql
CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan(plan_handle) p
WHERE query_plan.exist('
declare default element namespace "http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/07/showplan";
/ShowPlanXML/BatchSequence/Batch/Statements//RelOp/@PhysicalOp[. = sql:variable("@op")]
') = 1
GO

EXECUTE LookForPhysicalOps 'Table Scan'
EXECUTE LookForPhysicalOps 'Clustered Index Scan'
EXECUTE LookForPhysicalOps 'Hash Match'
اطلاعات Query Plan در SQL Server با فرمت XML ارائه می‌شود. در اینجا می‌خواهیم یک سری متغیر مانند Clustered Index Scan و امثال آن‌را از ویژگی PhysicalOp آن کوئری بگیریم. بنابراین از متد  sql:variable کمک گرفته شده‌است.
اگر علاقمند هستید که اصل این اطلاعات را با فرمت XML مشاهده کنید، کوئری نوشته شده را تا پیش از where آن یکبار مستقلا اجرا کنید. ستون آخر آن query_plan نام دارد و حاوی اطلاعات XML ایی است.

مثال دوم:   استخراج اپراتورهای رابطه‌ای (RelOp) از یک Query Plan ذخیره شده

 WITH XMLNAMESPACES(DEFAULT N'http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/07/showplan')
SELECT RelOp.op.value(N'../../@NodeId', N'int') AS ParentOperationID,
RelOp.op.value(N'@NodeId', N'int') AS OperationID,
RelOp.op.value(N'@PhysicalOp', N'varchar(50)') AS PhysicalOperator,
RelOp.op.value(N'@LogicalOp', N'varchar(50)') AS LogicalOperator,
RelOp.op.value(N'@EstimatedTotalSubtreeCost ', N'float') AS EstimatedCost,
RelOp.op.value(N'@EstimateIO', N'float') AS EstimatedIO,
RelOp.op.value(N'@EstimateCPU', N'float') AS EstimatedCPU,
RelOp.op.value(N'@EstimateRows', N'float') AS EstimatedRows,
cp.plan_handle AS PlanHandle,
st.TEXT AS QueryText,
qp.query_plan AS QueryPlan,
cp.cacheobjtype AS CacheObjectType,
cp.objtype AS ObjectType
FROM sys.dm_exec_cached_plans cp
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text(cp.plan_handle) st
CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan(cp.plan_handle) qp
CROSS APPLY qp.query_plan.nodes(N'//RelOp') RelOp(op)
در اینجا کار کردن با WITH XMLNAMESPACES در حین استفاده از متد xml.nodes ساده‌تر است؛ بجای قرار دادن فضای نام در تمام کوئری‌های نوشته شده.


بررسی متد xml.modify

تا اینجا تمام کارهایی که صورت گرفت و نکاتی که بررسی شدند، به مباحث select اختصاص داشتند. اما insert، delete و یا update قسمتی از یک سند XML بررسی نشدند. برای این منظور باید از متد xml.modify استفاده کرد. از آن در عبارات update و یا set کمک گرفته شده و ورودی آن نباید نال باشد. در ادامه در طی مثال‌هایی این موارد را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا فرض کنید که سند XML ما چنین شکلی را دارا است:
DECLARE @doc XML = '
<Invoice>
<InvoiceId>100</InvoiceId>
<CustomerName>Vahid</CustomerName>
<LineItems>
<LineItem>
<Sku>134</Sku>
<Quantity>10</Quantity>
<Description>Item 1</Description>
<UnitPrice>9.5</UnitPrice>
</LineItem>
<LineItem>
<Sku>150</Sku>
<Quantity>5</Quantity>
<Description>Item 2</Description>
<UnitPrice>1.5</UnitPrice>
</LineItem>
</LineItems>
</Invoice>
'
در ادامه قصد داریم یک نود جدید را پس از CustomerName اضافه کنیم.
 SET @doc.modify('
insert <InvoiceInfo><InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate></InvoiceInfo>
after /Invoice[1]/CustomerName[1]
')

SELECT @doc
اینکار را با استفاده از دستور insert، به نحو فوق می‌توان انجام داد. از عبارت Set و متغیر doc مقدار دهی شده، کار شروع شده و سپس نود جدیدی پس از (after) اولین نود CustomerName موجود insert می‌شود. Select بعدی نتیجه را نمایش خواهد داد.
<Invoice>
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
  <CustomerName>Vahid</CustomerName>
  <InvoiceInfo>
        <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate>
  </InvoiceInfo>
  <LineItems>
...

در SQL Server 2008 به بعد، امکان استفاده از متغیرهای T-SQL نیز در اینجا مجاز شده‌است:
 SET @x.modify('insert sql:variable("@x") into /doc[1]')
بنابراین اگر نیاز به تعریف متغیری در اینجا داشتید از جمع زدن رشته‌ها استفاده نکنید. حتما نیاز است متغیر تعریف شود و گرنه باخطای ذیل متوقف خواهید شد:
 The argument 1 of the XML data type method "modify" must be a string literal.


افزودن ویژگی‌های جدید به یک سند XML توسط متد xml.modify

اگر بخواهیم یک ویژگی (attribute) جدید را به نود خاصی اضافه کنیم می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
 SET @doc.modify('
insert attribute status{"backorder"}
into /Invoice[1]
')

SELECT @doc
که خروجی دو سطر ابتدایی آن پس از اضافه شدن ویژگی status با مقدار backorder به نحو ذیل است:
 <Invoice status="backorder">
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
....


حذف نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify

اگر بخواهیم تمام LineItemها را حذف کنیم می‌توان نوشت:
 SET @doc.modify('delete /Invoice/LineItems/LineItem')
SELECT @doc
با این خروجی:
 <Invoice status="backorder">
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
  <CustomerName>Vahid</CustomerName>
  <InvoiceInfo>
      <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate>
  </InvoiceInfo>
  <LineItems />
</Invoice>


به روز رسانی نودهای یک سند XML توسط متد xml.modify

اگر نیاز باشد تا مقدار یک نود را تغییر دهیم می‌توان از replace value of استفاده کرد:
 SET @doc.modify('replace value of
  /Invoice[1]/CustomerName[1]/text()[1]
  with "Farid"
')
SELECT @doc
با خروجی ذیل که در آن نام اولین مشتری با مقدار Farid جایگزین شده است:
 <Invoice status="backorder">
  <InvoiceId>100</InvoiceId>
  <CustomerName>Farid</CustomerName>
  <InvoiceInfo>
       <InvoiceDate>2014-02-10</InvoiceDate>
  </InvoiceInfo>
  <LineItems />
</Invoice>
replace value of فقط با یک نود کار می‌کند و همچنین، فقط مقدار آن نود را تغییر می‌دهد. به همین جهت از متد text استفاده شده‌است. اگر از text استفاده نشود با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
 The target of 'replace value of' must be a non-metadata attribute or an element with simple typed content.


به روز رسانی نودهای خالی توسط متد xml.modify

باید دقت داشت، نودهای خالی (بدون مقدار)، مانند LineItems پس از delete کلیه اعضای آن در مثال قبل، قابل replace نیستند و باید مقادیر جدید را در آن‌ها insert کرد. یک مثال:

 DECLARE @tblTest AS TABLE (xmlField XML)

INSERT INTO @tblTest(xmlField)
VALUES
 (
'<Sample>
   <Node1>Value1</Node1>
   <Node2>Value2</Node2>
   <Node3/>
</Sample>'
)
 
DECLARE @newValue VARCHAR(50) = 'NewValue'

UPDATE @tblTest
SET xmlField.modify(
'insert text{sql:variable("@newValue")} into
  (/Sample/Node3)[1] [not(text())]'
)

SELECT xmlField.value('(/Sample/Node3)[1]','varchar(50)') FROM @tblTest
در این مثال اگر از replace value of برای مقدار دهی نود سوم استفاده می‌شد:
 UPDATE @tblTest
SET xmlField.modify(
'replace value of (/Sample/Node3/text())[1]
  with sql:variable("@newValue")'
)
تغییری را پس از اعمال دستورات مشاهده نمی‌کردید؛ زیرا این المان ()text ایی را برای replace شدن ندارد.
نظرات مطالب
مدیریت سفارشی سطوح دسترسی کاربران در MVC
جالبه . من در پروژه ای که در حال کار کردن روی اون هستم که یک CMF هست تقریبا همین کار رو انجام میدم . به این شکل که SecurityEngine این سیستم اکشن‌های مشخص شده که نیاز به سطح دسترسی دارن رو بر اساس یک attribute سفارشی شده استخراج میکنند به واسطه‌ی reflection و مدیران سیستم میتونن برای هر اکش role‌های دلخواه رو انتصاب بدن و سطوح هر اکشن رو توسط یک AuthorizeAttribute و با بازنویسی AuthorizeCore از پایگاه داده استخراج میکنم . هر کاربری که سطح دسترسی معین رو داشته باشه میتونه به اون اکشن دسترسی پیدا کنه ... البته پشت این SecurityEngine یک CashManagment هم قرار داره که از بار اظافه‌ی هر بار رفتن به پایگاه داده برای استخراج سطوح جلوگیری میکنه و این پروسه رو مدیریت میکنه
مطالب
استفاده از دیتابیس Sqlite در الکترون (قسمت دوم)
در مقاله قبلی با یکی از کتابخانه‌های مدیریت دیتابیس sqlite آشنا شدیم و و یاد گرفتیم که چگونه یک دیتابیس جدید را بسازیم و اطلاعات را از آن دریافت کنیم. در این مقاله قصد داریم، بیشتر در مورد دستورات این کتابخانه بدانیم و بفهمیم که چگونه باید آن‌ها را به کار بست.

دستورات بدون خروجی:
یک سری از دستورات هستند که خروجی ندارند و رکوردی را باز نمی‌گردانند و برای اجرای دستوراتی چون افزودن، به روزرسانی و حذف بسیار مناسبند. اجرای  این دستورات را ما به متدی به نام run می‌سپاریم. در دفعه قبل که از این دستور استفاده کردیم، پارامتری برای تعیین کردن نداشت؛ ولی در این مقاله، دستور با پارامتر آن را اجرا می‌کنیم:
ابتدا کدهای زیر را به فایل html، برای درج رکورد جدید اضافه می‌کنیم:
First Name:<br/>
<input type="text" id="txtfname" /><br/>
Last Name:<br/>
<input type="text" id=txtlname /><br/>
Number:<br/>
<input type="tel" id="txttel" /><br/>
<button id="btnsubmit">Save</button><br/>
برای خواندن مقادیر هم از این تابع کمک می‌گیریم:
function GetValues()
{
  let fname=$("#txtfname").val();
  let lname=$("#txtlname").val()
  let tel=$("#txttel").val();
  let row=
  {
    fname:fname,
    lname:lname,
    number:tel
  };
  return row;
}
سپس تکه کد زیر را  با کمک  جی کوئری اضافه می‌کنیم:
$("#btnsubmit").click((e)=>{
  e.preventDefault();
  let row=GetValues();

  //save in db
  //get last id
  let statement==db.prepare("select id from numbers order by id desc limit 1");
  let lastRecord=statement.getAsObject({}).id;
  row.id=lastRecord++;
  let count=db.prepare("select count(*) as count from numbers order by id desc").getAsObject({}).count;
  statement.free();
  let insertCommand="insert into numbers values(?,?,?,?)";
  db.run(insertCommand,[row.id,row.fname,row.lname,String(row.number)])
  let newcount=db.prepare("select count(*) as count from numbers order by id desc").getAsObject({}).count;
  SaveChanges();

//show in the table
if(count<newcount)
{
  AddToTable(row);
}
});
});
متد GetValues  مقادیر را از input‌ها دریافت و در متغیر row نگهداری می‌کند. سپس برای درج رکورد، از آنجاکه ما فیلد id را افزایشی تعیین نکرده‌ایم، باید آخرین رکورد موجود در جدول را واکشی کنیم که برای این منظور از متد prepare کمک می‌گیریم. این متد در عوض کوئری داده شده، یک شیء statement را بر می‌گرداند که حاوی نتایج کوئری داده شده است؛ ولی هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. برای اجرای دستور کوئری، دو متد وجود دارند که یکی step است و دیگری getAsObject می‌باشد. متد getAsObject برای زمانی خوب است که شما در حد یک رکورد خروجی دارید و می‌خواهید همان یک رکورد را به صورت شیء برگردانید؛ یعنی با "نام شی.نام خصوصیت" به آن دسترسی پیدا کنید. همانطور که می‌بینید ما درخواست فیلد id را کرده‌ایم و تنها یک رکورد را درخواست کرده‌ایم که باعث می‌شود به راحتی به فیلد id دسترسی داشته باشیم. وجود علامت {} داخل این متد به این معنی است که پارامتری برای ارسال وجود ندارد. ولی اگر قرار بود پارامتری را داشته باشیم، به این شکل می‌نوشتیم:
var statement= db.prepare("SELECT * FROM NUMBERS WHERE fname=@fname AND lname=@lname");

var result = statement .getAsObject({'@fname' :'ali', '@lname' : 'yeganeh'});
اگر دوست داشتید دوباره از این دستور کوئری بگیرید ولی با مقادیر متفاوت، می‌توانید از متد bind کمک بگیرید:
statement.bind(['hossein','yeganeh']);
متد دیگری هم برای پاکسازی پارامترها به نام reset، وجود دارد که فضای اختصاصی و گرفته شده توسط پارامترها را باز می‌گرداند.

متد step همانند متدهای next در cursor یا read در datareader عمل میکند و با هر بار صدا زدن، یک رکورد، به سمت جلو حرکت می‌کند. دریافت هر رکورد جاری توسط متد get و نوع خروجی آرایه انجام می‌شود:
while(statement.step())
{
     var rec=statement.get();
}
بعد از اینکه کارمان با آن تمام شد، برای پاکسازی حافظه از متد free استفاده می‌کنیم. در دستورات بعد، شیء statement را مستقیما مورد استفاده قرار داده‌ایم و توسط آن تعداد رکوردها را دریافت کرده‌ایم. سپس با استفاده از متد run دستور درج را داده‌ایم. اینبار این متد را به شکل متفاوتی استفاده کردیم و به آن پارامتری هم دادیم. نحوه ارائه پارامتر به این متد، باید به صورت آرایه و به ترتیب علامت‌های ؟ باشد. نهایتا با دریافت تعداد رکوردهای جاری و مقایسه با تعداد رکوردهای سابق متوجه می‌شویم که آیا رکوردی اضافه شده است یا خیر؟ در صورتی که اضافه شده است، باید رکورد جدید در جدول، توسط جی کوئری نمایش داده شود و تغییرات دیتابیس هم روی دیسک سخت ذخیره شوند. چون دیتابیس مورد استفاده به صورت in-memory یعنی مقیم در حافظه مورد استفاده قرار میگیرد، باید کل دیتابیس، بر روی دیسک سخت رونویسی شود. متد SaveChanges شامل کد زیر است که حاوی کد ارسال پیام به Main Thread یا Main Process می‌باشد تا در دیسک سخت بنویسد:
  const {ipcRenderer} = require('electron');
function SaveChanges()
{
    ipcRenderer.send("SaveToDb");
}
و برای ترد اصلی:
const {ipcMain} = require('electron');
ipcMain.on("SaveToDb", (event, arg) => {
  SaveToDb();
});

function SaveToDb()
{
  var data=db.export();
  var buffer=new Buffer(data);
  fs.writeFileSync(dbPath,buffer);
}

پی نوشت :یکی از بهترین روش‌ها این است که از همین تعداد سطرها برای id رکورد استفاده کنیم. چرا که فیلد id به عنوان کلید اصلی است و چینش فیزیکی دارد و از لحاظ کارایی بهتر است ولی به علت آموزشی بودن مطلب و آشنایی با دیگر دستورات، این شیوه را انتخاب کردیم.

ویرایش رکورد
ابتدا template string سطر جدول را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
function AddToTable(row)
{
  let tableBody=$("#people");
  let rowTemplate=`<tr><td>${row.fname}</td><td>${row.lname}</td><td>${row.number}</td><td><button class=
  "btn btn-success btnupdate" data-id="${row.id}" >Edit</button></td></tr>`;
  tableBody.append(rowTemplate);
}
تغییری که رخ داده است این است که یک دکمه ویرایش، به صفحه اضافه شده‌است که خصوصیت data-id آن با id رکورد پر خواهد شد.
سپس در تگ اسکریپت، در رویداد ready جی کوئری، این دستورات را اضافه می‌کنیم:
$("#people").on('click','.btnupdate',function(e)
{
  e.preventDefault();

  row.id=$(this).data("id");
  let row=GetValues();
  db.run("UPDATE NUMBERS SET FNAME=?,LNAME=?,NUMBER=? WHERE ID=?",[row.fname,row.lname,row.number,row.id]);
  SaveChanges();
  
  tr=$(this).closest("tr");
  let column=0;
  tr.find("td").each(function(index)
  {
    oldRow=$(this);
    switch(column)
    {
      case 0: //fname
        oldRow.text(row.fname);
        break;
      case 1: //lname
        oldRow.text(row.lname);
        break;
      case 2: //number
        oldRow.text(row.number);
        break;
    }
    column++;
  });
});
ابتدای id ذخیره شده در المان و مقادیر جدید را دریافت می‌کنیم. با استفاده از متد run کوئری به روزرسانی را به همراه پارامترها ارسال میکنیم و نتیجه را بر روی دیسک سخت ذخیره می‌کنیم. از اینجا به بعد نقش جی کوئری پر رنگ‌تر می‌شود و به خوبی می‌توانیم اهمیت آن را درک کنیم. سطر دکمه جاری را پیدا می‌کنیم و مقادیر جدید را ستون به ستون تغییر می‌دهیم.

خواندن و بازگردانی رکوردها

در مقاله قبلی با دستور each آشنا شدیم که یک متد غیرهمزمان بود و نتیجه هر رکورد را با یک callback به ما بازگشت میداد. در اصل این متد شامل 4 پارامتر است: پارامتر اول آن، کوئری ارسالی است. پارامتر دوم آن، پارامتر کوئری‌ها ، پارامتر سوم، تابع callback که به ازای هر رکورد اجرا می‌شود و پارامتر چهارم، تابع done می باشد. یعنی زمانی که کلیه رکوردها بازگشت داده شدند. شکل کامل آن به این صورت است:
db.each("SELECT name,age FROM users WHERE age >= $majority",
  {$majority:18},
  function(row){console.log(row.name)},
                                function(){console.log("done");}
  );


در این مقاله با متد دیگری به نام exec نیز آشنا می‌شویم که بازگردانی مقادیر در آن به صورت همزمان صورت می‌گیرد و توانایی آن را دارد که چندین دستور select را بازگردانی کند. به عنوان مثال دستور زیر را در نظر بگیرید:
SELECT ID FROM NUMBERS;SELECT FNAME,LNAME FROM NUMBERS
شکل خروجی آن به این صورت خواهد بود:
 [
         {columns: ['id'], values:[[1],[2],[3]]},
         {columns: ['fname','lname'], values:[['ali','yeganeh'],['hossein','yeganeh'],['mohammad','yeganeh']]}
    ]
پس اگر بخواهیم کد بازیابی رکورهای جدول numbers را در این پروژه با این متد بازنویسی کنیم، از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var records=db.exec("select * from numbers");
let values=records[0].values;
let length=values.length;

for(let i=0;i<length;i++)
{
  let object=values[i];
  let row={
    id:object[0],
    fname:object[1],
    lname:object[2],
    number:object[3]
  };
  AddToTable(row);
}
در کد بالا از آنجا که تنها یک data result یا query result داریم، فقط اندیس 0 آن را می‌خوانیم و سپس تعداد آرایه‌ها را که برابر تعداد رکوردهاست، دریافت می‌کنیم و در یک حلقه، رکورد به رکورد، در جدول اضافه می‌کنیم.
مطالب دوره‌ها
آشنایی با AOP Interceptors
در حین استفاده از Interceptors، کار مداخله و تحت نظر قرار دادن قسمت‌های مختلف کدها، توسط کامپوننت‌های خارجی صورت خواهد گرفت. این کامپوننت‌های خارجی، به صورت پویا، تزئین کننده‌هایی را جهت محصور سازی قسمت‌های مختلف کدهای شما تولید می‌کنند. این‌ها، بسته به توانایی‌هایی که دارند، در زمان اجرا و یا حتی در زمان کامپایل نیز قابل تنظیم می‌باشند.


ابزارهایی جهت تولید AOP Interceptors

متداول‌ترین کامپوننت‌های خارجی که جهت تولید AOP Interceptors مورد استفاده قرار می‌گیرند، همان IOC Containers معروف هستند مانند StructureMap، Ninject، MS Unity و غیره.
سایر ابزارهای تولید AOP Interceptors، از روش تولید Dynamic proxies بهره می‌گیرند. به این ترتیب مزین کننده‌هایی پویا، در زمان اجرا، کدهای شما را محصور خواهند کرد. (نمونه‌ای از آن‌را شاید در حین کار با ORMهای مختلف دیده باشید).


نگاهی به فرآیند Interception

زمانیکه از یک IOC Container در کدهای خود استفاده می‌کنید، مراحلی چند رخ خواهند داد:
الف) کد فراخوان، از IOC Container، یک شیء مشخص را درخواست می‌کند. عموما اینکار با درخواست یک اینترفیس صورت می‌گیرد؛ هرچند محدودیتی نیز وجود نداشته و امکان درخواست یک کلاس از نوعی مشخص نیز وجود دارد.
ب) در ادامه IOC Container به لیست اشیاء قابل ارائه توسط خود نگاه کرده و در صورت وجود، وهله سازی شیء درخواست شده را انجام و نهایتا شیء مطلوب را بازگشت خواهد داد.
ج) سپس، کد فراخوان، وهله دریافتی را مورد پردازش قرار داده و شروع به استفاده از متدها و خواص آن خواهد نمود.

اکنون با اضافه کردن Interception به این پروسه، چند مرحله دیگر نیز در این بین به آن اضافه خواهند شد:
الف) در اینجا نیز در ابتدا کد فراخوان، درخواست وهله‌ای را بر اساس اینترفیسی خاص به IOC Container ارائه می‌دهد.
ب) IOC Container نیز سعی در وهله سازی درخواست رسیده بر اساس تنظیمات اولیه خود می‌کند.
ج) اما در این حالت IOC Container تشخیص می‌دهد، نوعی که باید بازگشت دهد، علاوه بر وهله سازی، نیاز به مزین سازی توسط  Aspects و پیاده سازی Interceptors را نیز دارد. بنابراین نوع مورد انتظار را در صورت وجود، به یک Dynamic Proxy، بجای بازگشت مستقیم به فراخوان ارائه می‌دهد.
د) در  ادامه Dynamic Proxy، نوع مورد انتظار را توسط Interceptors محصور کرده و به فراخوان بازگشت می‌دهد.
ه) اکنون فراخوان، در حین استفاده از امکانات شیء وهله سازی شده، به صورت خودکار مراحل مختلف اجرای یک Aspect را که در قسمت قبل بررسی شدند، سبب خواهد شد.


نحوه ایجاد Interceptors

برای ایجاد یک Interceptor دو مرحله باید انجام شود:
الف) پیاده سازی یک اینترفیس
ب) اتصال آن به کدهای اصلی برنامه

در ادامه قصد داریم از یک IOC Container معروف به نام StructureMap در یک برنامه کنسول استفاده کنیم. برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نوگت ویژوال استودیو فراخوانی کنید:
 PM> Install-Package structuremap
پس از آن یک برنامه کنسول جدید را ایجاد کنید. (هدف از استفاده از این نوع پروژه خاص، توضیح جزئیات یک فناوری، بدون درگیر شدن با لایه UI است)
البته باید دقت داشت که برای استفاده از StructureMap نیاز است به خواص پروژه مراجعه و سپس حالت Client profile را به Full profile تغییر داد تا برنامه قابل کامپایل باشد.
using System;
using StructureMap;

namespace AOP00
{
    public interface IMyType
    {
        void DoSomething(string data, int i);
    }

    public class MyType : IMyType
    {
        public void DoSomething(string data, int i)
        {
            Console.WriteLine("DoSomething({0}, {1});", data, i);
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
    }
}
اکنون کدهای این برنامه را به نحو فوق تغییر دهید.
در اینجا یک اینترفیس نمونه و پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. همچنین نحوه آغاز تنظیمات StructureMap و نحوه دریافت یک وهله متناظر با IMyType نیز بیان شده‌اند.
نکته‌ی مهمی که در اینجا باید به آن دقت داشت، وضعیت شیء myType حین فراخوانی متد myType.DoSomething است. شیء myType در اینجا، دقیقا یک وهله‌ی متداول از کلاس myType است و هیچگونه دخل و تصرفی در نحوه اجرای آن صورت نگرفته است.
خوب! تا اینجای کار را احتمالا پیشتر نیز دیده بودید. در ادامه قصد داریم یک Interceptor را طراحی و مراحل چهارگانه اجرای یک Aspect را در اینجا بررسی کنیم.

در ادامه نیاز خواهیم داشت تا یک Dynamic proxy را نیز مورد استفاده قرار دهیم؛ از این جهت که StructureMap تنها دارای Interceptorهای وهله سازی اطلاعات است و نه Method Interceptor. برای دسترسی به Method Interceptors نیاز به یک Dynamic proxy نیز می‌باشد. در اینجا از Castle.Core استفاده خواهیم کرد:
 PM> Install-Package Castle.Core
برای دریافت آن تنها کافی است دستور پاور شل فوق را در خط فرمان کنسول پاورشل نوگت در VS.NET اجرا کنید.
سپس کلاس ذیل را به پروژه جاری اضافه کنید:
using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP00
{
    public class LoggingInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            try
            {
                Console.WriteLine("Logging On Start.");

                invocation.Proceed(); //فراخوانی متد اصلی در اینجا صورت می‌گیرد

                Console.WriteLine("Logging On Success.");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Logging On Error.");
                throw;
            }
            finally
            {
                Console.WriteLine("Logging On Exit.");
            }
        }
    }
}
در کلاس فوق کار Method Interception توسط امکانات Castle.Core انجام شده است. این کلاس باید اینترفیس IInterceptor را پیاده سازی کند. در این متد سطر invocation.Proceed دقیقا معادل فراخوانی متد مورد نظر است. مراحل چهارگانه شروع، پایان، خطا و موفقیت نیز توسط try/catch/finally پیاده سازی شده‌اند.

اکنون برای معرفی این کلاس به برنامه کافی است سطرهای ذیل را اندکی ویرایش کنیم:
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyType>().Use<MyType>();
                x.For<IMyType>().EnrichAllWith(myTypeInterface => dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new LoggingInterceptor()));
            });

            var myType = ObjectFactory.GetInstance<IMyType>();
            myType.DoSomething("Test", 1);
        }
در اینجا تنها سطر EnrichAllWith آن جدید است. ابتدا یک پروکسی پویا تولید شده است. سپس این پروکسی پویا کار دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای اینترفیس IMyType را عهده دار خواهد شد.
برای مثال اکنون با فراخوانی متد myType.DoSomething، ابتدا کنترل برنامه به پروکسی پویای تشکیل شده توسط Castle.Core منتقل می‌شود. در اینجا هنوز هم متد DoSomething فراخوانی نشده است. ابتدا وارد بدنه متد public void Intercept خواهیم شد. سپس سطر invocation.Proceed، فراخوانی واقعی متد DoSomething اصلی را انجام می‌دهد. در ادامه باز هم فرصت داریم تا مراحل موفقیت، خطا یا خروج را لاگ کنیم.
تنها زمانیکه کار متد public void Intercept به پایان می‌رسد، سطر پس از فراخوانی متد  myType.DoSomething اجرا خواهد شد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را نمایش می‌دهد:
 Logging On Start.
DoSomething(Test, 1);
Logging On Success.
Logging On Exit.
بنابراین در اینجا نحوه دخالت و تحت نظر قرار دادن اجرای متدهای یک کلاس عمومی خاص را ملاحظه می‌کنید. برای اینکه کنترل کامل را در دست بگیریم، کلاس پروکسی پویا وارد عمل شده و اینجا است که این کلاس پروکسی تصمیم می‌گیرد چه زمانی باید فراخوانی واقعی متد مورد نظر انجام شود.
برای اینکه فراخوانی قسمت On Error را نیز ملاحظه کنید، یک استثنای عمدی را در متد DoSomething قرار داده و مجددا برنامه را اجرا کنید.