مطالب
بررسی Bad code smell ها : کامنت
برای مشاهده طبقه بندی Bad code smell‌ها می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.
استفاده از کامنت، به خودی خود یک الگوی بد کد نویسی نیست. ولی ممکن است این امکان به درستی استفاده نشده و فایده مد نظر توسعه دهنده را نداشته باشد.  
زمانیکه متدی پر از کامنت‌های توضیحی در مورد متد و پیاده سازی آن باشد، احتمالا مشکلی به وجود خواهد آمد. معمولا کامنت‌های توضیحی زمانی استفاده می‌شوند که کد به اندازه کافی گویای کاری که انجام می‌دهد نباشد. زمانیکه چنین شرایطی بوجود آمد، یکی از اولین راه حل‌ها، اعمال تغییراتی بر روی کد، برای درک بهتر آن است.  
نامگذاری مناسب و استفاده از نام‌های معنی دار برای بخش‌های مختلف کد مانند نام کلاس‌ها، نام متدها، نام متغیرها و پارامتر‌ها، نقش بسیار مهمی را در زمینه کاهش کامنت‌های نامناسب خواهند داشت. 
اما وجود کامنت‌های توضیحی در مورد کد چه اشکالی را ایجاد می‌کنند؟ یکی از بزرگترین اشکالاتی که چنین کامنت‌هایی با خود به همراه می‌آورند، نگهداری سخت آنها است. فرض کنید کامنتی وجود دارد که عملیات انجام شده توسط کدی را توضیح می‌دهد. زمانیکه آن مکانیزم تغییر کرد، نیاز خواهد بود که کامنت مربوطه نیز به دقت بررسی شود و تغییر کند. در تولید نرم افزارهای پیچیده این کار بسیار دشوار و زمینه ساز خطا خواهد بود و اگر به دلیل سختی کار یا عجله در تولید، کامنت‌ها بروز نشوند، دیگر هیچ یک از کامنت‌های نوشته شده در کد، مورد اعتماد نخواهند بود و کار به مراتب سخت‌تر نیز خواهد شد.  
چند مورد از انواع کامنت‌هایی که بهتر است از آنها پرهیز کنیم، در ادامه مطرح شده‌اند.  

کامنت‌های اضافی یا توضیح واضحات   

کامنت‌هایی که بالای متد‌ها یا کلاس‌ها مشاهده می‌شوند و توصیف کننده کاری هستند که آن کلاس یا عضو آن انجام می‌دهد. هنگام توصیف یک کلاس یا عضوی از آن حتما باید توجه داشت که توضیح واضحات انجام نشود. به طور مثال کد زیر را در نظر بگیرید:  
// Computes the employee salary  
public int CalculateSalary(int emplyeeId)  
{  
      return int.MaxValue;  
}
امضای متد به اندازه کافی نشان دهنده این است که چه کاری را انجام می‌دهد. پس نیازی به کامنت بالای آن وجود نخواهد داشت. در این مثال، کامنت معمولی بالای متد استفاده شده است. در مثال مذکور این امکان وجود داشت که  از مدل xml documentation استفاده شود؛ ولی در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کرد.   

زمانیکه می‌توان از متغیر یا متد استفاده کرد 

زمانیکه در بدنه متدها با محاسبه یا چک‌هایی روبرو هستیم که به اندازه کافی واضح نیستند، یکی از اولین راهکارهایی که به نظر می‌رسد، نوشتن کامنت برای آنها است. به طور مثال در متدی که مسئول پاک کردن یک حساب، در یک نرم افزار حسابداری است، چکی به صورت زیر داشته باشیم:  
// checks that an account is used or not and checks that an account has childs or not  
if (voucherLineRepository.Any(dd => dd.PostingAccountId == accountId)   
                || accountRepository.Any(dd => dd.ParentId == accountId]))  
{  
       return;  
}
یک راه بهتر برای انجام این کار، ایجاد دو متد است که نشان دهنده موضوع مورد چک باشند. به صورت زیر:  
if (UsedInVouchers(accountId) || HasChilds(accountId))  
{  
      return;  
}
حتی می‌توان یک قدم جلوتر رفت و به طور کلی منطق بررسی این که حساب قابل حذف هست یا نه را هم به متد دیگری منتقل کرد. مانند کد زیر:  
if (!CanDeleteAccount(accountId)) {  
    return;  
}  
...
public bool CanDeleteAccount(int accountId)  
{  
    if (UsedInVouchers(accountId) || HasChilds(accountId))  
    {  
        return false;  
    }  
    return true;  
}


کدهای کامنت شده  

کدهای کامنت شده حسی از ترس و عدم اطمینان را به مشاهده کننده انتقال می‌دهند. کسی که با کد کامنت شده مواجه شده نمی‌تواند اطمینان داشته باشد که کد به طور کلی حذف شده، یا موقتا حذف شده و یا باید از حالت کامنت در بیاید یا خیر؟ 
کسی که آن را کامنت کرده نیز از کار خود اطمینان نداشته! اگر اطمینان داشت که کامنت شدن کد مورد نظر هیچ اختلالی را ایجاد نخواهد کرد و کسی نیازی به آن نمی‌داشت و حتما آن را به طور کلی حذف می‌کرد.   


کامنت‌های اجباری 

در بعضی پروژه‌ها، تیم برنامه نویسی تصمیم می‌گیرد که به صورت اجباری بالای هر متد و عضوی از کلاسها کامنت‌هایی برای روشن‌تر شدن موضوع ایجاد کنند. نتیجه‌ای که این کار خواهد داشت، ایجاد یک سری کامنت‌های تکراری و اضافه است. کامنت‌هایی که در خیلی مواقع حتی کپی نام عضو مورد نظر هستند. در بعضی از پروژه‌هایی که به صورت فریم ورک هستند، به دلیل ذات پروژه شاید نوشتن توضیحات اضافه تصمیم خوبی باشد. ولی در بیشتر موارد نوشتن کامنت‌های اجباری نتیجه خوبی نخواهد داشت.  


لاگ تغییرات  

در سالهای پیش این عادت وجود داشت که تغییرات اعلام شده در کدهای برنامه به صورت کامنت در بالای فایلهای مورد نظر وارد می‌شد. با وجود اینکه با استفاده از ابزارهای سورس کنترل، این موارد خیلی مشاهده نمی‌شود؛ ولی ذکر آن خالی از لطف نیست. در حال حاضر عموما ابزارهای سورس کنترل می‌توانند نقش نگهداری لاگ تغییرات و دلایل آن‌ها را به خوبی بر عهده بگیرند.  

کامنت در زبان‌های برنامه نویسی امکان خوبی است؛ به شرطی که به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. 
مطالب
طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت دوم
در مطلب «طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت اول» با ساختار کلی یک پروژه‌ی افزونه‌ی پذیر ASP.NET MVC آشنا شدیم. پس از راه اندازی آن و مدتی کار کردن با این نوع پروژه‌ها، این سؤال پیش خواهد آمد که ... خوب، اگر هر افزونه تصاویر یا فایل‌های CSS و JS اختصاصی خودش را بخواهد داشته باشد، چطور؟ موارد عمومی مانند بوت استرپ و جی‌کوئری را می‌توان در پروژه‌ی پایه قرار داد تا تمام افزونه‌ها به صورت یکسانی از آن‌ها استفاده کنند، اما هدف، ماژولار شدن برنامه است و جدا کردن فایل‌های ویژه‌ی هر پروژه، از پروژ‌ه‌ای دیگر و همچنین بالا بردن سهولت کار تیمی، با شکستن اجزای یک پروژه به صورت افزونه‌هایی مختلف، بین اعضای یک تیم. در این قسمت نحوه‌ی مدفون سازی انواع فایل‌های استاتیک افزونه‌ها را درون فایل‌های DLL آن‌ها بررسی خواهیم کرد. به این ترتیب دیگر نیازی به ارائه‌ی مجزای آن‌ها و یا کپی کردن آن‌ها در پوشه‌های پروژه‌ی اصلی نخواهد بود.


مدفون سازی فایل‌های CSS و JS هر افزونه درون فایل DLL آن

به solution جاری، یک class library جدید را به نام MvcPluginMasterApp.Common اضافه کنید. از آن جهت قرار دادن کلاس‌های عمومی و مشترک بین افزونه‌ها استفاده خواهیم کرد. برای مثال قصد نداریم کلاس‌های سفارشی و عمومی ذیل را هربار به صورت مستقیم در افزونه‌ای جدید کپی کنیم. کتابخانه‌ی Common، امکان استفاده‌ی مجدد از یک سری کدهای تکراری را در بین افزونه‌ها میسر می‌کند.
این پروژه برای کامپایل شدن نیاز به بسته‌ی نیوگت ذیل دارد:
 PM> install-package Microsoft.AspNet.Web.Optimization
همچنین باید به صورت دستی، در قسمت ارجاعات پروژه، ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web نیز به آن اضافه نمائید.
پس از این مقدمات، کلاس ذیل را به این پروژه‌ی class library جدید اضافه کنید:
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Text;
using System.Web.Optimization;
 
namespace MvcPluginMasterApp.Common.WebToolkit
{
    public class EmbeddedResourceTransform : IBundleTransform
    {
        private readonly IList<string> _resourceFiles;
        private readonly string _contentType;
        private readonly Assembly _assembly;
 
        public EmbeddedResourceTransform(IList<string> resourceFiles, string contentType, Assembly assembly)
        {
            _resourceFiles = resourceFiles;
            _contentType = contentType;
            _assembly = assembly;
        }
 
        public void Process(BundleContext context, BundleResponse response)
        {
            var result = new StringBuilder();
 
            foreach (var resource in _resourceFiles)
            {
                using (var stream = _assembly.GetManifestResourceStream(resource))
                {
                    if (stream == null)
                    {
                        throw new KeyNotFoundException(string.Format("Embedded resource key: '{0}' not found in the '{1}' assembly.", resource, _assembly.FullName));
                    }
 
                    using (var reader = new StreamReader(stream))
                    {
                        result.Append(reader.ReadToEnd());
                    }
                }
            }
 
            response.ContentType = _contentType;
            response.Content = result.ToString();
        }
    }
}
اگر با سیستم bundling & minification کار کرده باشید، با تعاریفی مانند ("new Bundle("~/Plugin1/Scripts آشنا هستید. سازنده‌ی کلاس Bundle، پارامتر دومی را نیز می‌پذیرد که از نوع IBundleTransform است. با پیاده سازی اینترفیس IBundleTransform می‌توان محل ارائه‌ی فایل‌های استاتیک CSS و JS را بجای فایل سیستم متداول و پیش فرض، به منابع مدفون شده‌ی در اسمبلی جاری هدایت و تنظیم کرد.
کلاس فوق در اسمبلی معرفی شده به آن، توسط متد GetManifestResourceStream به دنبال فایل‌ها و منابع مدفون شده گشته و سپس محتوای آن‌ها را بازگشت می‌دهد.
اکنون برای استفاده‌ی از آن، به پروژه‌ی MvcPluginMasterApp.Plugin1 مراجعه کرده و ارجاعی را به پروژه‌ی MvcPluginMasterApp.Common فوق اضافه نمائید. سپس در فایل Plugin1.cs، متد RegisterBundles آن‌را به نحو ذیل تکمیل کنید:
namespace MvcPluginMasterApp.Plugin1
{
    public class Plugin1 : IPlugin
    {
        public EfBootstrapper GetEfBootstrapper()
        {
            return null;
        }
 
        public MenuItem GetMenuItem(RequestContext requestContext)
        {
            return new MenuItem
            {
                Name = "Plugin 1",
                Url = new UrlHelper(requestContext).Action("Index", "Home", new { area = "NewsArea" })
            };
        }
 
        public void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
        {
            var executingAssembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            // Mostly the default namespace and assembly name are the same
            var assemblyNameSpace = executingAssembly.GetName().Name;
            var scriptsBundle = new Bundle("~/Plugin1/Scripts",
                new EmbeddedResourceTransform(new List<string>
                {
                    assemblyNameSpace + ".Scripts.test1.js"
                }, "application/javascript", executingAssembly));
            if (!HttpContext.Current.IsDebuggingEnabled)
            {
                scriptsBundle.Transforms.Add(new JsMinify());
            }
            bundles.Add(scriptsBundle);
            var cssBundle = new Bundle("~/Plugin1/Content",
                new EmbeddedResourceTransform(new List<string>
                {
                    assemblyNameSpace + ".Content.test1.css"
                }, "text/css", executingAssembly));
            if (!HttpContext.Current.IsDebuggingEnabled)
            {
                cssBundle.Transforms.Add(new CssMinify());
            }
            bundles.Add(cssBundle);
            BundleTable.EnableOptimizations = true;
        }
 
        public void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
        }
 
        public void RegisterServices(IContainer container)
        {
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی کار با کلاس سفارشی EmbeddedResourceTransform را مشاهده می‌کنید. ابتدا فایل‌های js و سپس فایل‌های css برنامه به سیستم Bundling برنامه اضافه شده‌اند.
این فایل‌ها به صورت ذیل در پروژه تعریف گردیده‌اند:


همانطور که مشاهده می‌کنید، باید به خواص هر کدام مراجعه کرد و سپس Build action آن‌ها را به embedded resource تغییر داد، تا در حین کامپایل، به صورت خودکار در قسمت منابع اسمبلی ذخیره شوند.

یک نکته‌ی مهم
اینبار برای مسیردهی منابع، باید بجای / فایل سیستم، از «نقطه» استفاده کرد. زیرا منابع با نام‌هایی مانند namespace.folder.name در قسمت resources یک اسمبلی ذخیره می‌شوند:



مدفون سازی تصاویر ثابت هر افزونه درون فایل DLL آن

مجددا به اسمبلی مشترک MvcPluginMasterApp.Common مراجعه کرده و اینبار کلاس جدید ذیل را به آن اضافه کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Reflection;
using System.Web;
using System.Web.Routing;
 
namespace MvcPluginMasterApp.Common.WebToolkit
{
    public class EmbeddedResourceRouteHandler : IRouteHandler
    {
        private readonly Assembly _assembly;
        private readonly string _resourcePath;
        private readonly TimeSpan _cacheDuration;
 
        public EmbeddedResourceRouteHandler(Assembly assembly, string resourcePath, TimeSpan cacheDuration)
        {
            _assembly = assembly;
            _resourcePath = resourcePath;
            _cacheDuration = cacheDuration;
        }
 
        IHttpHandler IRouteHandler.GetHttpHandler(RequestContext requestContext)
        {
            return new EmbeddedResourceHttpHandler(requestContext.RouteData, _assembly, _resourcePath, _cacheDuration);
        }
    }
 
    public class EmbeddedResourceHttpHandler : IHttpHandler
    {
        private readonly RouteData _routeData;
        private readonly Assembly _assembly;
        private readonly string _resourcePath;
        private readonly TimeSpan _cacheDuration;
 
        public EmbeddedResourceHttpHandler(
            RouteData routeData, Assembly assembly, string resourcePath, TimeSpan cacheDuration)
        {
            _routeData = routeData;
            _assembly = assembly;
            _resourcePath = resourcePath;
            _cacheDuration = cacheDuration;
        }
 
        public bool IsReusable
        {
            get { return false; }
        }
 
        public void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            var routeDataValues = _routeData.Values;
            var fileName = routeDataValues["file"].ToString();
            var fileExtension = routeDataValues["extension"].ToString();
 
            var manifestResourceName = string.Format("{0}.{1}.{2}", _resourcePath, fileName, fileExtension);
            var stream = _assembly.GetManifestResourceStream(manifestResourceName);
            if (stream == null)
            {
                throw new KeyNotFoundException(string.Format("Embedded resource key: '{0}' not found in the '{1}' assembly.", manifestResourceName, _assembly.FullName));
            }
 
            context.Response.Clear();
            context.Response.ContentType = "application/octet-stream";
            cacheIt(context.Response, _cacheDuration);
            stream.CopyTo(context.Response.OutputStream);
        }
 
        private static void cacheIt(HttpResponse response, TimeSpan duration)
        {
            var cache = response.Cache;
 
            var maxAgeField = cache.GetType().GetField("_maxAge", BindingFlags.Instance | BindingFlags.NonPublic);
            if (maxAgeField != null) maxAgeField.SetValue(cache, duration);
 
            cache.SetCacheability(HttpCacheability.Public);
            cache.SetExpires(DateTime.Now.Add(duration));
            cache.SetMaxAge(duration);
            cache.AppendCacheExtension("must-revalidate, proxy-revalidate");
        }
    }
}
تصاویر پروژه‌ی افزونه نیز به صورت embedded resource در اسمبلی آن قرار خواهند گرفت. به همین جهت باید سیستم مسیریابی را پس درخواست رسیده‌ی جهت نمایش تصاویر، به منابع ذخیره شده‌ی در اسمبلی آن هدایت نمود. اینکار را با پیاده سازی یک IRouteHandler سفارشی، می‌توان به نحو فوق مدیریت کرد.
این IRouteHandler، نام و پسوند فایل را دریافت کرده و سپس به قسمت منابع اسمبلی رجوع، فایل مرتبط را استخراج و سپس بازگشت می‌دهد. همچنین برای کاهش سربار سیستم، امکان کش شدن منابع استاتیک نیز در آن درنظر گرفته شده‌است و هدرهای خاص caching را به صورت خودکار اضافه می‌کند.
سیستم bundling نیز هدرهای کش کردن را به صورت خودکار و توکار اضافه می‌کند.

اکنون به تعاریف Plugin1 مراجعه کنید و سپس این IRouteHandler سفارشی را به نحو ذیل به آن معرفی نمائید:
namespace MvcPluginMasterApp.Plugin1
{
    public class Plugin1 : IPlugin
    { 
        public void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            //todo: add custom routes.
 
            var assembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            // Mostly the default namespace and assembly name are the same
            var nameSpace = assembly.GetName().Name;
            var resourcePath = string.Format("{0}.Images", nameSpace);
 
            routes.Insert(0,
                new Route("NewsArea/Images/{file}.{extension}",
                    new RouteValueDictionary(new { }),
                    new RouteValueDictionary(new { extension = "png|jpg" }),
                    new EmbeddedResourceRouteHandler(assembly, resourcePath, cacheDuration: TimeSpan.FromDays(30))
                ));
        } 
    }
}
در مسیریابی تعریف شده، تمام درخواست‌های رسیده‌ی به مسیر NewsArea/Images به EmbeddedResourceRouteHandler هدایت می‌شوند.
مطابق تعریف آن، file و extension به صورت خودکار جدا شده و توسط routeData.Values در متد ProcessRequest کلاس EmbeddedResourceHttpHandler قابل دسترسی خواهند شد.
پسوندهایی که توسط آن بررسی می‌شوند از نوع png یا jpg تعریف شده‌اند. همچنین مدت زمان کش کردن هر منبع استاتیک تصویری به یک ماه تنظیم شده‌است.


استفاده‌ی نهایی از تنظیمات فوق در یک View افزونه

پس از اینکه تصاویر و فایل‌های css و js را به صورت embedded resource تعریف کردیم و همچنین تنظیمات مسیریابی و bundling خاص آن‌ها را نیز مشخص نمودیم، اکنون نوبت به استفاده‌ی از آن‌ها در یک View است:
@{
    ViewBag.Title = "From Plugin 1";
}
@Styles.Render("~/Plugin1/Content")
 
<h2>@ViewBag.Message</h2>
 
<div class="row">
    Embedded image:
    <img src="@Url.Content("~/NewsArea/Images/chart.png")" alt="clock" />
</div>
 
@section scripts
{
    @Scripts.Render("~/Plugin1/Scripts")
}
در اینجا نحوه‌ی تعریف فایل‌های CSS و JS ارائه شده‌ی توسط سیستم Bundling را مشاهده می‌کنید.
همچنین مسیر تصویر مشخص شده‌ی در آن، اینبار یک NewsArea اضافه‌تر دارد. فایل اصلی تصویر، در مسیر Images/chart.png قرار گرفته‌است اما می‌خواهیم این درخواست‌ها را به مسیریابی جدید {NewsArea/Images/{file}.{extension هدایت کنیم. بنابراین نیاز است به این نکته نیز دقت داشت.

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان به سه نکته در آن دقت داشت:


الف) alert اجرا شده از فایل js مدفون شده خوانده شده‌است.
ب) رنگ قرمز متن (تگ h2) از فایل css مدفون شده، گرفته شده‌است.
ج) تصویر نمایش داده شده، همان تصویر مدفون شده‌ی در فایل DLL برنامه است.
و هیچکدام از این فایل‌ها، به پوشه‌های پروژه‌ی اصلی برنامه، کپی نشده‌اند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
 MvcPluginMasterApp-Part2.zip
نظرات مطالب
نمایش خطاهای اعتبارسنجی سمت سرور ASP.NET Core در برنامه‌های Angular
نکته تکمیلی
با کمی تغییرات در بدنه متد processModelStateErrors، می‌توان برای سناریوهای master-detail که خطاهایی به شکل زیر از سمت سرور دریافت می‌شود نیز پیغام متناظر به کنترل‌های موجود در FormArray‌ها را نیز به درستی نمایش داد:
{
  'detail[0].title':['message'],
  'detail[0].detail[0].title':['message']
}
برای این منظور متد findFieldControl را به شکل زیر پیاده سازی خواهیم کرد:
  private findFieldControl(fieldName: string): AbstractControl {
    const path = fieldName.replace('[', '.').replace(']', '');
    return (
      this.form.get(path) || this.form.get(this.lowerCaseFirstLetter(path))
    );
  }
متد get استفاده شده در بدنه متد، امکان دریافت path متناظر با یک کنترل را نیز دارد؛ از این جهت صرفا لازم بود کلید دریافتی از سمت سرور را به شکل زیر تبدیل کنیم:
'detail.0.title'
'detail.0.detail.0.title'
و در نهایت اعمال تغییرات به متد processModelStateErrors به شکل زیر می‌باشد:
protected handleSubmitError(response: HttpErrorResponse) {
    this.messages = [];

    if (response.status === 400) {
      // handle validation errors
      const validationDictionary = response.error;
      for (const fieldName in validationDictionary) {
        if (validationDictionary.hasOwnProperty(fieldName)) {
          const messages = validationDictionary[fieldName];
          const control = this.findFieldControl(fieldName);
          if (control) {
            // integrate into angular's validation if we have field validation
            control.setErrors({
              model: { messages: messages }
            });
          } else {
            // if we have cross field validation, then show the validation error at the top of the screen
            this.messages.push(...messages);
          }
        }
      }
    } else {
      this.messages.push('something went wrong!');
    }
  }

اشتراک‌ها
0.Visual Studio 2017 15.9 منتشر شد

Summary of Notable New Features in 15.9

Top Issues Fixed in 15.9

0.Visual Studio 2017 15.9 منتشر شد
نظرات مطالب
مدیریت سفارشی سطوح دسترسی کاربران در MVC
سلام
من از سیستم معمولی وب فرم برای تشخیص هویت در mvc 4 استفاده کردم. اما به یه مشکل جالب برخوردم.
اپلیکیشین وب من روی شبکه داخلی کار میکنه و هر کس با نام کاربری خودش وارد میشه و کار میکنه. 
بعد از لوگین ریدایرکت میکنم و در صفحه مقصد در هنگام User.Identity.IsAuthenticated همیشه false برمیگردونه و نمی‌تونم وارد شم. با هیچکدوم از مرورگرها وارد نمیشه ولی با فایرفاکس میتونم وارد شم!
من بدین صورت کد لوگین رو نوشتم:
 if (Membership.ValidateUser(UserName, Password))
            {
                FormsAuthentication.RedirectFromLoginPage(UserName, true);
                return true;
            }
دوستان نظرشون چیه؟ مشکل از چی می‌تونه باشه؟ فایرفاکس چه خاصیتی داره که میتونه لوگین کنه؟ اما با IE و Chrome و safari  امتحان کردم نشد.
در وب کانفیگ هم اینجوری تنظیم کردم

<authentication mode="Forms" >
      <forms loginUrl="~/Account/Login"
               protection="All" 
               timeout="30" 
               name="myAppCookie" 
               path="/" 
               requireSSL="false" 
               slidingExpiration="true"
               cookieless="UseCookies"
               enableCrossAppRedirects="false" />
    </authentication>

    <membership >
      <providers>
        <clear />
        <add name="AspNetSqlMembershipProvider" type="System.Web.Security.SqlMembershipProvider" 
            connectionStringName="ApplicationServices"  enablePasswordRetrieval="false"
            enablePasswordReset="true" requiresQuestionAndAnswer="false" 
            requiresUniqueEmail="false" maxInvalidPasswordAttempts="5" minRequiredPasswordLength="6"
            minRequiredNonalphanumericCharacters="0" passwordAttemptWindow="10" applicationName="myApp " />
      </providers>
    </membership>

    <profile>
      <providers>
        <clear />
        <add name="AspNetSqlProfileProvider" type="System.Web.Profile.SqlProfileProvider"
                 connectionStringName="ApplicationServices" applicationName="myApp " />
      </providers>
    </profile>

    <roleManager enabled="true">
      <providers>
        <clear />
        <add name="AspNetSqlRoleProvider" type="System.Web.Security.SqlRoleProvider" 
                connectionStringName="ApplicationServices" applicationName="myApp "/>

        <add name="AspNetWindowsTokenRoleProvider" 
             type="System.Web.Security.WindowsTokenRoleProvider" applicationName="myApp "  />
      </providers>
    </roleManager>
مطالب
تبدیل بلوک‌های یونیکد در زیرنویس برای نمایش در تلویزیون‌ها و پلیرها
مقدمه
موقعی که سینمای ناطق کار خود را آغاز کرد، بسیاری از مردم از آن استقبال کردند و بسیاری از سینماگران که این استقبال را دیدند، رفته رفته به سمت سینمای ناطق کشیده شدند. ولی در این بین یک مشکلی ایجاد شده بود؛ اینکه ناشنوایان دیگر مانند قدیم یعنی دوران صامت نمی‌توانستند فیلم‌ها را تماشا کنند، پس نیاز بود این مشکل به نحوی رفع شود. از اینجا بود که ایده‌ی زیرنویس شکل گرفت و این مشکل را رفع نمود. بعدها فیلم‌ها انتقال دهنده‌ی فرهنگ و پیوند دهنده‌ی مردم با فرهنگ‌های مختلف شدند ولی تفاوت در زبان باعث می‌شد که این امر به خوبی صورت نگیرد. به همین علت زیرنویس، وظیفه‌ی دیگری را هم پیدا کرد و آن رساندن پیام فیلم با زبان خود مخاطب بود. امروزه تهیه‌ی زیرنویس‌ها توسط بسیاری از افراد که با زبان انگلیسی (آشنایی با یک زبان میانی برای ترجمه زیرنویس) آشنایی دارند رواج پیدا کرده و روزانه نزدیک به صد زیرنویس یا گاها بیشتر با زبان‌های مختلف بر روی اینترنت قرار می‌گیرند. بزرگترین سایتی که در حال حاضر با شهرت جهانی در این زمینه فعالیت دارد سایت  subscene.com  است.

آشنایی با انواع زیرنویس‌ها
زیرنویس‌ها فرمت‌های مختلفی دارند مانند srt,sub idx,smi و ... ولی در حال حاضر معروف‌ترین و معتبرترین فرمت در بین همه‌ی فرمت‌ها Subrip  با پسوند SRT می‌باشد که قالب متنی به صورت زیر دارد:
203
00:16:38,731 --> 00:16:41,325
<i>Happy Christmas, your arse
I pray God it's our last</i>
که باعث میشود حجم بسیار کمی در حد چند کیلوبایت داشته باشد.

بررسی مشکل ما با زیرنویس در تلویزیون‌ها
یکی از مشکلاتی که ما در اجرای زیرنویس‌ها بر روی تلویزیون‌ها داریم این است که حروف فارسی را به خوبی نمی‌شناسند و در هنگام نمایش با مشکل مواجه می‌شوند که البته در اکثر مواقع با تبدیل زیرنویس از ANSI به Unicode یا UTF-8 مشکل حل می‌شود. ولی در بعضی مواقع تلویزیون یا پلیرها از پشتیبانی زبان فارسی سرباز می‌زنند و زیرنویس را به شکل زیر نمایش می‌دهند.
سلام = م ا ل س
به این جهت ما از یک برنامه به اسم srttouni استفاده می‌کنیم که با استفاده یک روش جایگزینی و معکوس سازی، مشکل ما را حل می‌کند. ولی باز هم این برنامه مشکلاتی دارد و از آنجا که برنامه نویس این برنامه که واقعا کمال تشکر را از ایشان، دارم مشخص نیست، مجبور شدم به جای گزارش، خودم این مشکلات را حل کنم. 
مشکلات این برنامه :
  • عدم حذف تگ‌ها ، گاها برنامه نویس‌ها از تگ هایی چون Bold,italic,underline,color استفاده می‌کنند که معدود برنامه‌هایی آن را پشتیبانی کرده و تلویزیون و پلیرها هم که اصلا پشتیبانی نمی‌کنند و باعث میشود که متن روی تلویزیون مثل کد html ظاهر شود
  • بعضی جملات دوبار روی صفحه ظاهر می‌شوند.
  • تنها یک فایل را در هر زمان تبدیل می‌کند. مثلا اگر یک سریال چند قسمته داشته باشید، برای هر قسمت باید زیرنویس را انتخاب کرده و تبدیل کنید، در صورتی که میتوان دستور داد تمام زیرنویس‌های داخل دایرکتوری را تبدیل کرد یا چند زیرنویس را برای این منظور انتخاب کرد.

نحوه‌ی خواندن زیرنویس با کدنویسی
با تشکر از دوست عزیز ما در این صفحه می‌توان گفت یک کد تقریبا خوب و جامعی را برای خواندن این قالب داریم. بار دیگر نگاهی به قالب یک دیالوگ در زیرنویس می‌اندازیم و آن را بررسی می‌کنیم:
203
00:16:38,731 --> 00:16:41,325
<i>Happy Christmas, your arse
I pray God it's our last</i>
اولین خط شامل شماره‌ی خط است که از یک آغاز می‌گردد تا به تعداد دیالوگ‌ها، خط دوم، زمان آغاز و پایان دیالوگ مورد نظر است، موقعی که دیالوگ روی صفحه ظاهر میشود تا موقعی که دیالوگ از روی صفحه محو شود که به ترتیب بر اساس ساعت:دقیقه:ثانیه و میلی ثانیه می‌باشد. خطوط بعدی هم متن دیالوگ است است و بعد از پایان متن دیالوگ یک خط خالی زیر آن قرار می‌گیرد تا نشان دهد این دیالوگ به پایان رسیده است. اگر همین خط خالی حذف گردد برنامه‌هایی چون Media player classic خطهای زیری را جز متن دیالوگ قبلی به حساب می‌آورند و شماره خط و زمان بندی دیالوگ بعدی به عنوان متن روی صفحه ظاهر می‌گردند و بعضی player‌ها هم قاطی کرده و کلا زیرنویس را نمی‌خوانند یا اون خط رو نشون نمیدن مثل Kmplayer و هر کدام رفتار خاص خودشان را بروز می‌دهند.
کد زیر در کلاس SubRipServices وظیفه‌ی خواندن محتوای فایل srt را بر اساس عبارتی که دادیم دارد:
private readonly static Regex regex_srt = new Regex(@"(?<sequence>\d+)\r\n(?<start>\d{2}\:\d{2}\:\d{2},\d{3}) --\> " +
            @"(?<end>\d{2}\:\d{2}\:\d{2},\d{3})\r\n(?<text>[\s\S]*?)\r\n\r\n", RegexOptions.Compiled);

 public string ToUnicode(string lines)
        {

        string subtitle= regex_srt.Replace(lines,delegate(Match m)
             {
                 string text = m.Groups["text"].Value;
                 //1.remove tags
                 text = CleanScriptTags(text);

                 //2.replace letters
                 PersianReshape reshaper = new PersianReshape();
                 text = reshaper.reshape(text);
                 string[] splitedlines = text.Split(new string[] { Environment.NewLine }, StringSplitOptions.None);
                 text = "";
                 foreach (string line in splitedlines)
                 {
                     //3.reverse tags
                     text += ReverseText(reshaper.reshape(line))+Environment.NewLine ;
                 }
                 return
                     string.Format("{0}\r\n{1} --> {2}\r\n", m.Groups["sequence"], m.Groups["start"].Value,
                         m.Groups["end"]) + text + Environment.NewLine+Environment.NewLine ;
             }
            );

            return subtitle;
        }
در اولین خط ما یک Regular Expersion یا یک عبارت با قاعده تعریف کردیم که در اینجا میتوانید با خصوصیات آن آشنا شوید. ما برای این کلاس یک الگو ایجاد کردیم و بر حسب این الگو، متن یک زیرنویس را خواهد گشت و خطوطی را که با این تعریف جور در می‌آیند و معتبر هستند، برای ما باز می‌گرداند.
عبارتهایی که به صورت <name>? تعریف شده‌اند در واقع یک نامگذاری برای هر قسمت از الگوی ما هستند تا بعدا این امکان برای ما فراهم شود که خطوط برگشتی را تجزیه کنیم که مثلا فقط قسمت متن را دریافت کنیم، یا فقط قسمت زمان شروع یا پایان را دریافت کنیم و ...
متد tounicode یک آرگومان متنی دارد (lines) که شامل محتویات فایل  زیرنویس است. متد Replace در شی regex_srt با هر بار پیدا کردن یک متن بر اساس الگو در رشته lines دلیگیتی را فرا می‌خواند که در اولین پارامتر آن که از نوع matchEvaluator است، شامل اطلاعات متنی است که بر اساس الگو، یافت شده است. خروجی آن از نوع string می‌باشد که با متن پیدا شده بر اساس الگو جابجا خواهد کرد و در نهایت بعد از چندین بار اجرا شدن، کل متن‌های تعویض شده، به داخل متغیر subtitle ارسال خواهند شد.
کاری که ما در اینجا می‌کنیم این است که هر دیالوگ داخل زیرنویس را بر اساس الگو، یافته و متن آن را تغییر داده و متن جدید را جایگزین متن قبلی می‌کنیم. اگر زیرنویس ما 800 دیالوگ داشته باشد این دلیگیت 800 مرتبه اجرا خواهد شد.
از آنجا که ما تنها می‌خواهیم متن زیرنویس را تغییر دهیم، در اولین خط فرامین این دلیگیت تعریف شده، متن مورد نظر را بر اساس همان گروه‌هایی که تعریف کرده‌ایم دریافت می‌کنیم و در متغیر text قرار می‌دهیم:
m.Groups["text"].Value
در مرحله‌ی بعدی ما اولین مشکلمان (حذف تگ‌ها)  را با تابعی به اسم CleanScriptTags برطرف میکنیم که کد آن به شرح زیر است:
 private static readonly Regex regex_tags = new Regex("<.*?>", RegexOptions.Compiled);
 private  string CleanScriptTags(string html)
        {
            return regex_tags.Replace(html, string.Empty);
        }
کد بالا از یک regular Expression دیگر جهت پیدا کردن تگ‌ها استفاده می‌کند و به جای آن‌ها عبارت "" را جایگزین می‌کند. این کد قبلا در سایت جاری در این صفحه توضیح داده شده است. خروجی این تابع را مجددا در text قرار می‌دهیم و به مرحله‌ی دوم، یعنی تعویض کاراکترها می‌رویم:
 PersianReshape reshaper = new PersianReshape();
                 text = reshaper.reshape(text);
                 string[] splitedlines = text.Split(new string[] { Environment.NewLine }, StringSplitOptions.None);
                 text = "";
                 foreach (string line in splitedlines)
                 {
                     //3.reverse tags
                     text += ReverseText(reshaper.reshape(line))+Environment.NewLine ;
                 }
برای اینکه دقیقا متوجه شویم قرار است چکاری انجام شود بیاید دو گروه یا بلوک مختلف در یونیکد را بررسی کنیم. هر بلوک کد در یونیکد شامل محدوده‌ای از کد پوینت هاست که نامی منحصرفرد برای خود دارد و هیچ کدام از کدپوینت‌ها در هر بلوک یا گروه، اشتراکی با بقیه‌ی بلوک‌ها ندارد. سایت codetable از آن دست سایت‌هایی است که اطلاعات خوبی در مورد کدهای یونیکد دارد. در قسمت Unicode Groups دو گروه برای زبان عربی وجود دارند که در جدول این گروه، هر سطر آن یکی از کدها را به صورت دسیمال، هگزا دسیمال و نام و نماد آن، نمایش می‌دهد.
^  ,   ^   Arabic Presentation Forms-A 
^^  Arabic Presentation Forms-B 
بلوک اول طبق گفته‌ی ویکی پدیا دسته‌ی متنوعی از حروف مورد نیاز برای زبان فارسی، اردو، پاکستانی و تعدادی از زبان‌های آسیای مرکزی است.
بلوک دوم شامل نمادها و نشانه‌های زبان عربی است و در حال حاضر برای کد کردن استفاده نمی‌شوند و دلیل حضور آن برای سازگاری با سیستم‌های قدیمی است.
اگر خوب به مشکلی که در بالا برای زیرنویس‌ها اشاره کردیم دقت کنید، گفتیم حروف از هم جدا نشان داده می‌شوند و اگر به بلوک دوم در لینک‌های داده شده نگاه کنید می‌بینید که حروف متصل را داراست. یعنی برای حرف س 4 حرف یا کدپوینت داراست : سـ برای کلماتی مثل سبد، ـس برای کلماتی مثل شانس، ـسـ برای کلماتی مثل بسیار، ولی خود س برای کلمات غیر متصل مثل ناس، البته بعضی حروف یک یا دو حالت می‌طلبند مثل د، ر که فقط دو حالت ـد و د ، ـر و ر را دارند یا مثل آ که یک حالت دارد.
من قبلا یک کلاس به نام lettersTable ایجاد کرده بودم (و دیگر نوشتن آن را ادامه ندادم) که برای هر حرف، یک آیتم در شی‌ءایی از نوع dictionary ساخته بودم و هر کدپوینت بلوک اول را در آن کلید و کد متقابلش را در بلوک دوم، به صورت مقدار ذخیره کرده بودم (گفتیم که هر نماد در بلوک اول، برابر با 4 نماد در بلوک دوم است؛ ولی ما در دیکشنری تنها مقدار اول را ذخیره می‌کنیم. زیرا کد بقیه نمادها دقیقا پشت سر یکدیگر قرار گرفته‌اند که می‌توان با یک جمع ساده از عدد 0 تا 3، به مقدار هر کدام از نمادها رسید. البته ناگفته نماند بعضی نمادها 2 عدد بودند که این هم باید بررسی شود). برای همین هر کاراکتر را با کاراکتر قبل و بعد می‌گرفتم و بررسی می‌کردم و از یک جدول دیکشنری دیگر هم به اسم specialchars هم استفاده کردم تا آن کاراکترهایی که تنها دو نماد یا یک نماد را دارند، بررسی کنم و این کاراکترها همان کاراکترهایی بودند که اگر قبل یک حرف هم بیایند، حرف بعدی به آن‌ها نمی‌چسبد. برای درک بهتر، این عبارت مثال زیر را  برای حرف س در نظر بگیرید:
مستطیل = چون بین هر دو طرف س حر وجود دارد قطعا باید شکل س به صورت ـسـ انتخاب شود ، حالا مثال زیر را در نظر بگیرید:
دست = دـست که اشتباه است و باید باشد دست یعنی شکل سـ باید صدا زده شود، پس این مورد هم باید لحاظ شود.
نمونه‌ای از کد این کلاس:
Dictionary<int ,int>  letters=new Dictionary<int, int>();

   //0=0x0 ,1=1x0 ,2=0x1 ,3=1x1
        private void FillPrimaryTable()
        {
            //آ
            letters.Add(1570, 65153);
            //ا
            letters.Add(1575, 65166);
            //أ
            letters.Add(1571, 65155);
            //ب
            letters.Add(1576, 65167);
            //ت
            letters.Add(1578, 65173);
            //ث
            letters.Add(1579, 65177);
            //ج
            letters.Add(1580, 65181);
.....
}

Dictionary<int,byte> specialchars=new Dictionary<int, byte>();

  private void SetSpecialChars()
        {
            //آ
            specialchars.Add(1570, 0);
            //ا
            specialchars.Add(1575, 0);
            //د2
            specialchars.Add(1583, 1);
            //ذ2
            specialchars.Add(1584, 1);
            //ر2
            specialchars.Add(1585, 1);
            //ز2
            specialchars.Add(1586, 1);
            //ژ
            specialchars.Add(1688, 1);
            //و2
            specialchars.Add(1608, 1);
            //أ
            specialchars.Add(1571, 1);

        }
کلاس بالا تنها برای ذخیره‌ی کدپوینت‌ها بود، ولی یک کلاس دیگر هم به اسم lettersCrawler نوشته بودم که متد آن وظیفه‌ی تبدیل را به عهده داشت.

در آن متد هر بار یک حرف را انتخاب می‌کرد و حرف قبلی و بعدی آن را ارسال می‌کرد تا تابع CalculateIncrease آن را محاسبه کرده و کاراکتر نهایی را باز گرداند و به متغیر finalText اضافه می‌کرد. ولی در حین نوشتن، زمانی را به یاد آوردم که اندروید به تازگی آمده بود و هنوز در آن زمان از زبان فارسی پشتیبانی نمی‌کرد و حروف برنامه‌هایی که می‌نوشتیم به صورت جدا از هم بود و همین مشکل را داشت که ما این مشکل را با استفاده از یک کلاس جاوا که دوست عزیزی آن را در اینجا به اشتراک گذاشته بود، حل می‌کردیم. پس به این صورت بود که از ادامه‌ی نوشتن کلاس انصراف دادم و از یک کلاس دقیق‌تر و آماده استفاده کردم.
در واقع این کلاس همین کار بالا را با روشی بهتر انجام می‌دهد. همه‌ی نمادها به طور دقیق‌تری کنترل می‌شوند حتی تنوین‌ها و دیگر علائم، همه نمادها با کدهای متناظر در یک آرایه ذخیره شده‌اند که ما در بالا از نوع Dictionary استفاده کرده بودیم.
تنها کاری که نیاز بود، باید این کد به سی شارپ تبدیل میشد و از آنجایی که این دو زبان خیلی شبیه به هم هستند، حدود ده دقیقه‌ای برای ویرایش کد وقت برد که می‌توانید کلاس نهایی را از اینجا دریافت کنید.
پس خط زیر در متد ToUnicode کار تبدیل اصلی را صورت می‌دهد:
  PersianReshape reshaper = new PersianReshape();
                 text = reshaper.reshape(text);
بنابراین مرحله‌ی دوم انجام شد. این تبدیل در بسیاری از سیستم‌ها همانند اندروید کافی است؛ ولی ما گفتیم که تلویزیون یا پلیر به غیر از جدا جدا نشان دادن حروف، آن‌ها را معکوس هم نشان می‌دهند. پس باید در مرحله‌ی بعد آن‌ها را معکوس کنیم که اینکار با خط زیر و صدا زدن تابع ReverseText انجام میگیرد
 //3.reverse tags
                 text = ReverseText(text);
از آنجا که یک دیالوگ ممکن است چند خطی باشد، این معکوس سازی برای ما دردسر می‌شد و ترتیب خطوط هم معکوس می‌شد. پس ما با استفاده از کد زیر هر یک خط را شکسته و هر کدام را جداگانه معکوس می‌کنیم و سپس به یکدیگر می‌چسبانیم:
string[] splitedlines = text.Split(new string[] { Environment.NewLine }, StringSplitOptions.None);
                 text = "";
                 foreach (string line in splitedlines)
                 {
                     //3.reverse tags
                     text += ReverseText(reshaper.reshape(line))+Environment.NewLine ;
                 }
همه‌ی ما معکوس سازی یک رشته را بلدیم، یکی از روش‌ها این است که رشته را خانه به خانه از آخر به اول با یک for بخوانیم یا اینکه رشته را به آرایه‌ای از کارکاکترها، تبدیل کنیم و سپس با Array.Reverse آن را معکوس کرده و خانه به خانه به سمت جلو بخوانیم و خیلی از روش‌های دیگر. ولی این معکوس سازی‌ها برای ما یک عیب هم دارد و این هست که این معکوس سازی روی نمادهایی چون . یا ! و  غیره که در ابتدا و انتهای رشته آمده‌اند و حروف انگلیسی، نباید اتفاق بیفتند. پس می‌بینیم که تابع معکوس سازی هم باز باید ویژه‌تر باشد. ابتدا قسمت‌های ابتدا و انتها را جدا کرده و از آن حذف می‌کنیم. سپس رشته را معکوس می‌کنیم. ولی ممکن هست و احتمال دارد که بین حروف فارسی هم حروف انگلیسی یا اعداد به کار رود که آن‌ها هم معکوس می‌شوند. برای همین بعد از معکوس سازی یکبار هم باید آن‌ها را با یک عبارت با قاعده یافته و سپس هر کدام را جداگانه معکوس کرده و سپس مثل روش بالا Replace کنیم و رشته‌های جدا شده را به ابتدا و انتهای آن، سر جای قبلیشان می‌چسبانیم.
این دو تابع برای معکوس کردن عادی یک رشته به کار می‌روند:
    private string Reverse(string text)
        {
            return Reverse(text,0,text.Length);
        }

        private string Reverse(string text,int start,int end)
        {
            if (end < start)
                return text;
            string reverseText = "";

            for (int i = end-1; i >=start; i--)
            {
                reverseText += text[i];
            }
            return reverseText;
        }
ولی این تابع ReverseText جمعی از عملیات معکوس سازی ویژه‌ی ماست؛ مرحله اول، مرحله دریافت و ذخیره‌ی حروف خاص در ابتدای رشته به اسم پیشوند prefix است:
  private string ReverseText(string text)
        {
            char[] chararray = text.ToCharArray();
            string reverseText = "";
            bool prefixcomp = false;
            bool postfixcomp = false;
            string prefix = "";
            string postfix = "";

            #region get prefix symbols
            for (int i = 0; i < chararray.Length; i++)
            {
                if (!prefixcomp)
                {
                    char ch =(char) chararray.GetValue(i) ;
                    if (ch< 130)
                    {
                        prefix += chararray.GetValue(i);
                    }
                    else
                    {
                        prefixcomp = true;
                        break;
                    }
                }
            }
            #endregion
}
مرحله‌ی دوم هم دریافت و ذخیره‌ی حروف خاص در انتهای رشته به اسم پسوند postfix است که به این تابع اضافه می‌کنیم:
 #region get postfix symbols
            for (int i = chararray.Length - 1; i >-1 ; i--)
            {
                if (!postfixcomp && prefix.Length!=text.Length)
                {
                    char ch = (char)chararray.GetValue(i);
                    if (ch < 130)
                    {
                        postfix += chararray.GetValue(i);
                    }
                    else
                    {
                        postfixcomp = true;
                        break;
                    }
                }
            }
            #endregion
مرحله‌ی سوم عملیات معکوس سازی روی رشته است و سپس با استفاده از یک Regular Expression حروف انگلیسی و اعداد بین حروف فارسی را یافته و یک معکوس سازی هم روی آن‌ها انجام می‌دهیم تا به حالت اولشان برگردند. کل عملیات معکوس سازی در اینجا به پایان می‌رسد:
  #region reverse text

            reverseText = Reverse(text, prefix.Length, text.Length-postfix.Length);

        
            reverseText = unTagetdLettersRegex.Replace(reverseText, delegate(Match m)
            {
                return Reverse(m.Value);
            });
            #endregion
تعریف عبارت با قاعده‌ی بالا به اسم unTargetedLetters:
private static readonly Regex unTagetdLettersRegex = new Regex(@"[A-Za-z0-9]+", RegexOptions.Compiled);
آخر سر هم رشته را به‌علاوه پیشوند و پسوند جدا شده بر می‌گردانیم:
return prefix+ reverseText+postfix;
کد کامل تابع بدین شکل در می‌آید:
private static readonly Regex unTagetdLettersRegex = new Regex(@"[A-Za-z0-9]+", RegexOptions.Compiled);
private string ReverseText(string text)
        {
            char[] chararray = text.ToCharArray();
            string reverseText = "";
            bool prefixcomp = false;
            bool postfixcomp = false;
            string prefix = "";
            string postfix = "";

            #region get prefix symbols
            for (int i = 0; i < chararray.Length; i++)
            {
                if (!prefixcomp)
                {
                    char ch =(char) chararray.GetValue(i) ;
                    if (ch< 130)
                    {
                        prefix += chararray.GetValue(i);
                    }
                    else
                    {
                        prefixcomp = true;
                        break;
                    }
                }
            }
            #endregion

            #region get postfix symbols
            for (int i = chararray.Length - 1; i >-1 ; i--)
            {
                if (!postfixcomp && prefix.Length!=text.Length)
                {
                    char ch = (char)chararray.GetValue(i);
                    if (ch < 130)
                    {
                        postfix += chararray.GetValue(i);
                    }
                    else
                    {
                        postfixcomp = true;
                        break;
                    }
                }
            }
            #endregion

            #region reverse text

            reverseText = Reverse(text, prefix.Length, text.Length-postfix.Length);

        
            reverseText = unTagetdLettersRegex.Replace(reverseText, delegate(Match m)
            {
                return Reverse(m.Value);
            });
            #endregion

          

            return prefix+ reverseText+postfix;
        }
در نهایت، خط آخر دلیگت همه چیز را طبق فرمت یک دیالوگ srt چینش کرده و بر می‌گردانیم.
return
                     string.Format("{0}\r\n{1} --> {2}\r\n", m.Groups["sequence"], m.Groups["start"].Value,
                         m.Groups["end"]) + text + Environment.NewLine+Environment.NewLine ;
رشته subtitle را به صورت srt ذخیره کرده و انکودینگ را هم Unicode انتخاب کنید و تمام.

نمایی از برنامه‌ی نهایی


اجرای زیرنویس تبدیل شده روی کامپیوتر


روی پلیر یا تلویزیون



  نکته‌ی نهایی: هنگام تست زیرنویس روی فیلم متوجه شدم پلیر خطوط بلند را که در صفحه‌ی نمایش جا نمی‌شود، می‌شکند و به دو خط تقسیم می‌کند. ولی نکته‌ی خنده دار اینجا بود که خط اول را پایین می‌اندازد و خط دوم را بالا. برای همین این تکه کد را نوشتم و به طور جداگانه در گیت هاب هم قرار داده‌ام.
 
این تکه کد را هم بعد از
//1.remove tags
                 text = CleanScriptTags(text);
 به برنامه اضافه می‌کنیم:
  text =StringUtils.ConvertToMultiLine(text);
از این پس خطوط به طولی بین 30 کاراکتر تا چهل کاراکتر  شکسته خواهند شد و مشکل خطوط بلند هم نخواهیم داشت.
کد متد ConvertToMultiline:
namespace Utils
{
    public static class StringUtils
    {
        public static string ConvertToMultiLine(String text, int min = 30, int max = 40)
        {
            if (text.Trim() == "")
                return text;

            string[] words = text.Split(new string[] { " " }, StringSplitOptions.None);

            string text1 = "";
            string text2 = "";
            foreach (string w in words)
            {
                if (text1.Length < min)
                {
                    if (text1.Length == 0)
                    {
                        text1 = w;
                        continue;
                    }

                    if (w.Length + text1.Length <= max)
                        text1 += " " + w;
                }
                else
                    text2 += w + " ";

            }
            text1 = text1.Trim();
            text2 = text2.Trim();
            if (text2.Length > 0)
            {
                text1 += Environment.NewLine + ConvertToMultiLine(text2, min, max);
            }
            return text1;
        }
      
    }
}
آرگومان‌های min و max که به طور پیش فرض 30 و 40 هستند، سعی می‌کنند که هر خط را در نهایت به طور حدودی بین 30 تا 40 کاراکتر نگه دارند.
نکته پایانی : خوشحال میشم دوستان در این پروژه مشارکت داشته باشند و اگر جایی نیاز به اصلاح، بهبود یا ایجاد امکانی جدید دارد  کمک حال باشند و سعی کنند تا آنجا که می‌شود برنامه را روی net frame work 2. نگه دارند و بالاتر نبرند. چون استفاده کننده‌های این برنامه کاربران عادی و گاها با دانش پایین هستند و خیلی از آن‌ها هنوز از ویندوز xp استفاده می‌کنند تا در اجرای برنامه خیلی دچار مشکل نشده و راحت برای بسیاری از آن‌ها اجرا شود.

برنامه مورد نظر را به طور کامل می‌توانید از اینجا  یا اینجا به صورت فایل نهایی و هم سورس دریافت کنید. 
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 6 - تغییر صفات Property ها

برنامه نویسی شیء گرا

در این بخش میخواهیم به بررسی یکسری از ویژگی‌ها و نکات ریز برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت بپردازیم که یک برنامه نویس حرفه‌ای جاوا اسکریپت حتما باید بر آن‌ها واقف باشد تا بتواند کتابخانه‌ها و Framework ‌های موثرتر و بهینه‌تری را ایجاد کند. لازم به ذکر است که در این مجموعه مقالات، پیاده‌سازی اشیاء و شیوه‌ی کد نویسی، بر اساس استاندارد ECMAScript 5 یا ES5 انجام خواهد شد. بنابراین از قابلیتهای جدیدی که در ES6 اضافه شده‌است، صحبت نخواهیم کرد. پس از پایان این مجموعه مقالات و پس از آگاهی کامل از قابلیتهای جاوا اسکریپت، در مجموعه مقالاتی به بررسی قابلیتهای جدید ES6 خواهیم پرداخت که مرتبط به مقالات جاری است.

همانطور که قبلا اشاره شد، در زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، مفهومی به نام کلاس وجود دارد که ساختاری را جهت ایجاد اشیاء معرفی می‌کند و میتوانیم اشیاء مختلفی را از این کلاس‌ها ایجاد نماییم. اما در جاوا اسکریپت مفهوم کلاس وجود ندارد و فقط می‌توانیم از اشیاء استفاده کنیم که نسبت به زبان‌های مبتنی بر کلاس متفاوت می‌باشد.

بر اساس تعریفی که از اشیاء در استاندارد ECMAScript صورت گرفته است، هرشیء، شامل مجموعه‌ای از ویژگی‌هاست، که هر یک از آنها می‌تواند حاوی یک مقدار پایه، شیء و یا تابع باشد. به عبارت دیگر هر شیء شامل آرایه‌ای از مقادیر است. هر ویژگی ( Property ) یا تابع (که در برنامه نویسی شیء گرا متد نیز نامیده می‌شود) توسط نام خود شناسایی می‌شوند که به یک مقدار داده‌ای نگاشت یا Map شده‌اند. به همین دلیل میتوان هر شیء را به عنوان یک Hash Table تصور کرد که داده‌ها را به صورت یک زوج کلید مقدار یا key-value pairs نگهداری می‌نماید. در اینصورت نام ویژگی‌ها و متدها به عنوان key و مقدار آنها به عنوان value در نظر گرفته می‌شوند.


مفهوم شیء

همانطور که قبلا اشاره شد، جهت تعریف اشیاء می‌توان از دو روش استفاده نمود. در روش اول، ایجاد شیء با استفاده از شیء Object و در روش دوم، با استفاده از Object Literal Notation انجام خواهد شد. روش دوم جدیدتر و بین برنامه نویسان جاوا اسکریپت محبوب‌تر است. مثال دیگری را جهت یادآوری در این مورد ذکر می‌کنم:

var person = new Object();
person.firstName = "Meysam";
person.birth = new Date(1982, 11, 8);
person.getAge = function () {
    var now = new Date();
    return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
}

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34
در مثال فوق، شیء person شامل دو ویژگی firstName و birth و همچنین تابع getAge() می‌باشد. در تابع getAge() از روی ویژگی birth یا تاریخ تولد، سن شخص محاسبه شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، در داخل این تابع، جهت دسترسی به ویژگی birth، از شیء this استفاده نمودیم. this به شیء ای اشاره می‌کند که تابع getAge() به آن تعلق دارد و در اینجا به شیء person اشاره می‌نماید. اگر از this استفاده نکنید، برنامه خطا می‌دهد؛ زیرا قادر به شناسایی birth نمی‌باشد. مثال فوق را میتوان با استفاده از Object Literal Notation به صورت زیر نوشت:
var person = {
    firstName: "Meysam",
    birth: new Date(1982, 11, 8),
    getAge: function () {
        var now = new Date();
        return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
    }
};

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34

انواع Property ها

در ECMAScript 5 ، صفاتی برای Property ‌ها معرفی شده است که از طریق Attribute ‌های داخلی به Property ‌ها اختصاص می‌یابد. این Attribute ‌ها توسط موتور جاوا اسکریپت بر روی Property ‌ها پیاده سازی می‌شوند و به صورت مستقیم قابل دسترسی نمی‌باشند. در طی فرآیند آموزش این مطالب، Attribute ‌های داخلی را در [[]] قرار می‌دهیم، مثل [[Enumarable]] ، تا از سایر دستورات تفکیک شوند. به صورت کلی دو نوع ویژگی داریم که شامل Data Properties و Accessor Properties می‌باشند که به شرح آنها می‌پردازیم.


Data Properties

Data Property ‌ها، 4 صفت یا Attribute را توصیف می‌کنند که عبارتند از:

[[Configurable]]

مشخص می‌کند یک Property اجازه حذف، تعریف مجدد و یا تغییر نوع را دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانی که یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Enumarable]]

مشخص می‌کند که آیا امکان پیمایش یک Property توسط حلقه for-in وجود دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Writable]]

مشخص می‌کند که آیا مقدار یک Property قابل تغییر می‌باشد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Value]]

شامل مقدار واقعی یک Property و محل مقداردهی یا برگرداندن مقدار Property ‌ها می‌باشد. مقدار پیش فرض آن نیز undefined می‌باشد.


زمانیکه یک Property به صورت عادی به یک شیء اضافه می‌شود، مانند مثال‌های قبلی، سه Attribute اول به true تنظیم می‌شوند و [[Value]]  با مقدار اولیه Property تنظیم میگردد. در این حالت آن Property ، قابل بروزرسانی و پیمایش می‌باشد. جهت تغییر ساختار یک Property و تنظیم Attribute ‌های آن، باید آن Property را با استفاده از متد defineProperty() تعریف نماییم . شکل کلی تعریف Property با استفاده از این متد به صورت زیر می‌باشد:

Object.defineProperty(obj, prop, descriptor)
آرگومان obj ، شیء ای است که Property مورد نظر باید به آن اضافه شود. آرگومان prop نام Property را مشخص می‌کند که Attribute ‌های آن باید تنظیم شوند. آرگومان descriptor  یک شیء می‌باشد که  Attribute ‌های مورد نیاز را برای Property تنظیم می‌نماید. شیء descriptor شامل ویژگی‌های configurable ، enumerable ، writable و value می‌باشد که می‌توانند برای Property تنظیم شوند. خروجی این متد شیء ای است که به عنوان آرگومان اول ارسال شده‌است. به مثال‌های زیر توجه کنید:
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    writable: false,
    value:"Meysam"
});

alert(person.name);   // Meysam
person.name = "Arash";
alert(person.name);   // Meysam
همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌کنید، یک Property به نام name به شیء person اضافه شده‌است که صفت writable آن به false تنظیم گردیده‌است. بنابراین امکان تغییر مقدار ویژگی name وجود ندارد و با اینکه در دستور person.name = "Arash" ، ویژگی name را تغییر داده‌ایم، دستور alert نهایی، مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است.
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    configurable: false,
    value: "Meysam"
});

alert(person.name);  // Meysam
delete person.name;
alert(person.name);  // Meysam
در مثال فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌ایم و همانطور که مشاهده میکنید امکان حذف ویژگی name توسط عملگر delete وجود ندارد و دستور alert نهایی مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است. توجه داشته باشید که اگر شما بخواهید در خطوط بعدی کد، مجددا صفت configurable را به مقدار true تغییر دهید، امکان پذیر نمی‌باشد. زیرا در تعریف فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌اید و امکان بروزرسانی Attribute ‌های ویژگی name را از آن گرفته‌اید. در این حالت تنها Attribute ی را که میتوانید تنظیم کنید، صفت writable می‌باشد.

لازم به ذکر است که می‌توانید متد defineProperty() را چندین بار برای یک Property فراخوانی نموده و در هر مرحله صفات متفاوتی را تنظیم و یا صفات قبلی را تغییر دهید.

علاوه بر متد فوق، متد دیگری به نام defineProperties() وجود دارد که می‌توان چند Property را بصورت همزمان تعریف و صفات آن را تنظیم نمود. شکل کلی این متد به صورت زیر است:

Object.defineProperties(obj, props)

آرگومان props یک شیء می‌باشد که ویژگی‌های آن، نام همان Property هایی هستند که باید به obj اضافه شوند. همچنین هر ویژگی خود یک شیء می‌باشد که میتوان صفات آن ویژگی را تنظیم نمود. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {};
Object.defineProperties(person, {
    "name": {
        configurable: false,
        value: "Meysam"
    },
    "age": {
        writable:false,
        value:34
    }
});
در مثال فوق، برای آرگومان props ، دو ویژگی name و age را تعریف نمودیم که این دو ویژگی به شیء person اضافه خواهند شد. همچنین ویژگی‌های name و age خود یک شیء می‌باشند که صفات مربوط به آنها تنظیم شده است.

Accessor Properties

این صفات شامل توابع getter و setter می‌باشند که یک یا هر دوی آنها می‌توانند برای یک Property تنظیم شوند. زمانی که مقداری را از یک Property می‌خوانید، تابع getter فراخوانی می‌شود و مقدار Property مربوطه را بر میگرداند. این تابع می‌تواند قبل از برگرداندن مقدار، پردازش هایی را بر روی آن Property انجام داده و یک نتیجه‌ی معتبر را برگرداند. زمانیکه Property را مقداردهی می‌نمایید، تابع setter فراخوانی میشود و Property را با مقدار جدید تنظیم می‌نماید. این تابع می‌تواند قبل از مقداردهی به Property ، داده‌ی مورد نظر را اعتبارسنجی نماید تا از ورود مقادیر نامعتبر جلوگیری کند. Accessor Properties شامل 2 صفت زیر می‌باشد:

[[Get]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که مقدار یک Property را بخوانیم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد.

[[Set]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که یک Property را مقداردهی نماییم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد. این تابع شامل یک آرگومان ورودی است که حاوی مقدار ارسالی به Property است.

مثال زیر یک پیاده سازی ساده از شیء تاریخ شمسی می‌باشد که هنوز از لحاظ طراحی دارای نواقصی هست و در ادامه کارآیی و کد آن را بهبود می‌بخشیم.

var date = {
    _year: 1,
    _month: 1,
    _day: 1,
    isLeap: function () {
        switch (this.year % 33) {
            case 1: case 5: case 9: case 13:
            case 17: case 22: case 26: case 30:
                return true;
            default:
                return false;
        }
    }
};

Object.defineProperties(date, {
    "year": {
        "get": function () { return this._year; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 9999)
                throw new Error("Year must be between 1 and 9999");
            this._year = newValue;
        }
    },
    "month": {
        "get": function () { return this._month; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 12)
                throw new Error("Month must be between 1 and 12");
            this._month = newValue;
        }
    },
    "day": {
        "get": function () { return this._day; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 31)
                throw new Error("Day must be between 1 and 31");
            if (this.month === 12 && !this.isLeap() && newValue > 29)
                throw new Error("Day must be between 1 and 29");
            if (this.month > 6 && newValue > 30)
                throw new Error("Day must be between 1 and 30");
            this._day = newValue;
        }
    }
});
در مثال فوق، 3 ویژگی با نامهای _year ، _month و _day تعریف شده‌اند. پیشوند _ مشخص می‌کند که نباید به این ویژگی در خارج از شیء دسترسی داشته باشیم. البته دسترسی را محدود نمی‌کند و برنامه نویس به راحتی می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد. در مباحث بعدی شیوه‌ی صحیح پیاده سازی اینگونه Property ‌ها را آموزش می‌دهیم. تابعی به نام isLeap() نیز تعریف شده است که تشخیص می‌دهد سال موجود کبیسه هست یا خیر. با استفاده از تابع defineProperties() ، 3 ویژگی دیگر نیز به شیء date ، با نامهای year ، month و day اضافه نموده‌ایم که دارای Accessor ‌های get و set می‌باشند. در بخش set ورودی‌های کاربران را بررسی و اعتبار سنجی نمودیم. در صورتی که ورودی نامعتبر باشد، با استفاده از throw خطایی را به صورت دستی ایجاد می‌نماییم که در console مربوط به Browser قابل مشاهده و یا با استفاده از try…catch قابل دسترسی و مدیریت می‌باشد.

دقت داشته باشید که لازم نیست حتما accessor ‌های getter و setter با هم برای یک Property تنظیم شوند و شما می‌توانید فقط یکی از آنها را برای Property به کار ببرید. اگر فقط تابع getter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط خواندنی می‌شود و امکان تغییر مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به تغییر Property نماید، بی‌تاثیر خواهد بود. همچنین اگر فقط تابع setter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط نوشتنی می‌شود و امکان خواندن مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به خواندن Property نماید، مقدار undefined برای آن برگردانده می‌شود.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید این است که اگر یک Property با استفاده از متد defineProperty() تعریف گردد، Attribute هایی که مقداردهی نشده‌اند، مثل [[Configurable]] ، [[Enumarable]] و [[Writable]] با false مقداردهی می‌گردند و [[Value]] ، [[Get]] و [[Set]] مقدار undefined را بر می‌گردانند. در مبحث بعدی، در مورد این نکته مثالی ارائه شده است.


خواندن Attribute ‌های مربوط به یک Property

با استفاده از متد getOwnPropertyDescriptor() می‌توان، Attribute ‌های اختصاص داده شده به Property ‌ها را خواند و از مقدار آنها مطلع شد. این متد شامل 2 آرگومان می‌باشد، که آرگومان اول، شیء ای است که میخواهیم Attribute آن را بخوانیم و آرگومان دوم، نام Attribute می‌باشد. خروجی متد getOwnPropertyDescriptor() یک شیء از نوع PropertyDescriptor می‌باشد که ویژگی‌های آن، همان Attribute هایی هستند که برای یک Property تنظیم شده‌اند. به مثال زیر جهت خواندن Attribute ‌های شیء تاریخ شمسی توجه کنید:

var descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "_year");
alert(descriptor.value);   // 1
alert(descriptor.configurable); // true
alert(typeof descriptor.get); // undefined

descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "year");
alert(descriptor.value);   // undefined
alert(descriptor.configurable); // false
alert(typeof descriptor.get); // function
ویژگی _year به صورت عادی تعریف شده است. بنابراین با توجه به نکاتی که قبلا ذکر شد، مقدار اختصاص داده شده به این ویژگی، به صفت [[Value]] تعلق گرفته است. همچنین سایر صفات این ویژگی به مانند [[Configurable]] ، با مقدار true تنظیم شده‌اند. Accessor ‌های getter و setter نیز، که برای این ویژگی تنظیم نشده بودند، مقدار undefined بر می‌گردانند. ویژگی year با استفاده از متد defineProperties() تعریف شده است و چون Accessor ‌های getter و setter به آن اختصاص یافته‌اند، صفت [[Value]]، مقدار undefined را بر می‌گرداند و سایر Attribute ‌ها به مانند [[Configurable]] که تنظیم نشده‌اند، مقدار false را بر می‌گردانند. همچنین برای getter و setter نوع function برگردانده شده‌است. 
مطالب
آموزش فریم ورک Vuetify قسمت اول - نصب و بررسی ساختار grid؛ بخش اول
برای طراحی ui برنامه‌هایی که با فریم ورک vue.js توسعه داده می‌شوند، داشتن یک css framework مناسب، جهت زیبا سازی برنامه، یکی از انتخابهای مهم می‌باشد. در این سری از آموزش‌ها، نحوه‌ی بکارگیری فریم ورک Vuetify را یاد خواهیم گرفت.

چرا vuetify ؟

دلایل زیادی برای استفاده از این framework وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به مواردی از قبیل رابط کاربری خوب برای طرح بندی صفحه برنامه،  پشتیبانی از تمام مرورگرها، پشتیبانی از RTL (راست به چپ کردن صفحه)، پشتیبانی از cli3  و موارد دیگر می‌توان اشاره نمود. 


روش نصب vuetify

پس از ایجاد یک برنامه Vuejs  با دستور زیر، فریم ورک Vuetify را اضافه می‌کنیم. 
vue add vuetify


ساختار grid

grid  برای طرح بندی، یا بخش بندی محتوای برنامه استفاده می‌شود .vuetify همانند bootstrap، از سیستم بخش بندی 12 تایی برای تقسیم بندی صفحه استفاده می‌کند. در این روش ما به 5 حالت مختلف می‌توانیم صفحه را بخش بندی کنیم:


طریقه‌ی استفاده

ساختار برنامه‌ی ما شامل یک سری از کامپوننت‌های از پیش تعیین شده برای راحتی و سادگی کار می‌باشد که در زیر به آنها اشاره شده‌است. 

ساختار برنامه ما باید دارای یک v-container باشد تا به درستی کار کند. این کامپوننت در بر گیرنده‌ی تمام صفحه‌ی برنامه است. هر کامپوننت می‌تواند تنظیمات خاص خود را داشته باشد.

برای مثال در کد پایین، تنظیم fluid باعث می‌شود تا کامپوننت v-container تمام عرض صفحه‌ی ما را در بر بگیرد.

<v-container fluid></v-container>

کامپوننت v-layout برای کار با ردیفها مورد استفاده قرار میگیرد که تنظیمات مخصوص به خود را دارد.

برای بخش بندی هر ستون در صفحه می‌توان از کامپوننت v-flex استفاده کرد.

نکته: در توضیح کد پایین، در قسمت تعریف v-layout به وسیله row مشخص میکنیم که می‌خواهیم یک ردیف را ایجاد کنیم و در قسمت تعریف v-flex به وسیله md6 مشخص می‌کنیم که 6 خانه از 12 خانه موجود در ردیف را می‌خواهیم در اختیار داشته باشیم:

<v-container>
  <v-layout row>
    <v-flex md6>
      ...
    </v-flex>
    <v-flex md6>
      ...
    </v-flex>
  </v-layout>
</v-container>


نتیجه‌ی قطعه کد بالا بدین ترتیب است:

Two elements in row

هر کدام از کامپوننت‌های گفته شده، properties مختص به خود را دارد که در برخی موارد مشابه یکدیگر هستند. این properties مشابه flexbox در css عمل میکنند.
نکته: تمامی این property‌ها از نوع داده boolean بوده و مقدار اولیه آنها false می‌باشد. 

breakpoint‌ها : 
به وسیله breakpoint‌ها می‌توانیم مشخص کنیم که هر المان درون هر مدیا (موبایل، تبلت، کامپیوتر و ...) به چه صورتی نمایش داده شود. در حالت کلی پنج نوع breakpoint وجود دارند که به ترتیب شامل:
xs جهت نمایش درون دستگاه‌هایی است که اندازه‌ی صفحه‌ی آنها از 600 پیکسل کمتر باشد.
sm جهت نمایش درون دستگاه‌هایی است که اندازه‌ی آنها از 600 پیکسل بزرگتر و از 960 پیکسل کوچکتر باشد.
md جهت نمایش درون دستگاه‌هایی است که اندازه‌ی آنها از 960 پیکسل بزرگتر و از 1264 پیکسل کوچکتر باشد.
lg جهت نمایش درون دستگاه‌هایی است که اندازه‌ی آنها از 1264 پیکسل بزرگتر و از 1904 پیکسل کوچکتر باشد.
xl جهت نمایش درون دستگاه‌هایی است که اندازه‌ی آنها بیش از 1904 پیکسل باشد.

هر یک از این breakpointها می‌توانند به وسیله‌ی کامپوننت v-flex، حاوی مقداری بین 1 تا 12 باشند تا درون هر مدیا به صورت مشخصی نمایش داده شوند.
نکته: ما میتوانیم برای هر کدام از این مدیا‌ها به صورت جداگانه این تنظیمات را اعمال کنیم.
نکته: اگر برای کوچکترین حالت، یعنی xs، یک مقدار را مشخص کنیم و برای حالت‌های دیگر مقداری را تنظیم نکنیم، به این معنا است که حالتهای دیگر نیز با مقداری که برای xs تنظیم کرده‌ایم، تنظیم می‌شوند.

برای مثال: در این قطعه کد ما برای xs، مقدار 6 و برای sm، مقدار 5 را در نظر گرفته‌ایم. یعنی در دستگاه‌های Extra small، این پارامتر تعداد 6 خانه از 12 خانه در دسترس را اشغال میکند؛ اما درون دستگاه‌های small، تعداد 5 خانه از 12 خانه را اشغال می‌نماید. باید بدانیم به صورت خودکار برای md  وlg ،xl نیز مقدار 5 در نظر گرفته می‌شود. 
<v-flex xs6 sm5>
</v-flex>

به این مثال توجه کنید: در این مثال ما برای مدیاهای xs، مقدار 6 و برای مدیاهای md، مقدار 8 را در نظر گرفته‌ایم. نکته قابل توجه اینجاست که در چنین حالتی برای مدیهای sm، مقدار 6 به صورت خودکار در نظر گرفته میشود و برای مدیاهای lg و xl نیز به صورت خودکار مقدار 8 در نظر گرفته می‌شوند.
<v-flex xs5 md8>
</v-flex>

Offset
به وسیله‌ی offset می‌توانیم مشخص کنیم که هر کامپوننت v-flex از چه موقعیتی در v-layout شروع به گرفتن فضا کند. در پایین یک مثال کاربردی آورده شده‌است تا به صورت بهتر کارکرد offset‌ها را درک کنیم. در توضیح کد پایین در خط پنجم، مقدار offset-xs1 در نظر گرفته شده است. بدین معنا که با توجه به بخش بندی 12 تایی که داریم، کلاس offset-xs1 باعث می‌شود برای گرفتن  فضای تعریف شده توسط xs10، ستون اول را نادیده گرفته و از ستون دوم فضا را اشغال کند. همانطور که قبل‌تر نیز گفته شد، به دلیل اینکه برای xs مقدار 10 تنظیم شده‌است، درون تمامی مدیاها v-flex، تعداد 10 خانه از 12 خانه در دسترس را اشغال می‌کند.
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-container grid-list-xl text-xs-center>
      <v-layout row wrap>
        <v-flex xs10 offset-xs1>
          <v-card dark color="purple">
            <v-card-text>xs10 offset-xs1</v-card-text>
          </v-card>
        </v-flex>
        <v-flex xs7 offset-xs5 offset-md2 offset-lg5>
          <v-card dark color="secondary">
            <v-card-text>xs7 offset-(xs5 | md2 | lg5)</v-card-text>
          </v-card>
        </v-flex>
        <v-flex xs12 sm5 md3>
          <v-card dark color="primary">
            <v-card-text>(xs12 | sm5 | md3)</v-card-text>
          </v-card>
        </v-flex>
        <v-flex xs12 sm5 md5 offset-xs0 offset-lg2>
          <v-card dark color="green">
            <v-card-text>(xs12 | sm5 | md5) offset-(xs0 | lg2)</v-card-text>
          </v-card>
        </v-flex>
      </v-layout>
    </v-container>
  </v-app>
</div>

نتیجه‌ی قطعه کد بالا بدین صورت است:


مطالب
برنامه نویسی موازی - بخش اول - مفاهیم

برنامه نویسی موازی، نقطه‌ی متقابل برنامه نویسی سریال که حتی گاها با برنامه نویسی سریال به سبک Asynchronous به اشتباه گرفته می‌شود، به سبکی از برنامه نویسی گفته می‌شود که در آن برنامه نویس قابلیت اجرای بخش‌های موازی برنامه را از طریق چندین Thread و به طور همزمان ایجاد کرده باشد. نکاتی که در این سبک برنامه نویسی بسیار مهم است، مهارت‌های برنامه نویس در درک قسمت‌های موازی برنامه و مجزا سازی این بخش‌ها از یکدیگر است تا کمترین ارتباط را با هم داشته باشند. مشخصا تمامی یک برنامه قابلیت موازی سازی را نخواهد داشت؛ اما مفهومی به عنوان درجه‌ی موازی سازی در هر برنامه وجود دارد که ایده آل موازی سازی، رسیدن به این درجه‌ی از موازی سازی است.
در برنامه نویسی موازی، قسمت‌هایی از برنامه که به Thread‌های مجزایی برای اجرا محول شده‌اند، می‌توانند تقریبا در یک زمان شروع به اجرا کنند و اینگونه است که سرعت اجرای عملیات افزایش پیدا می‌کند. به عنوان مثال فرض کنید برنامه‌ای داریم که ۱۰۰ رکورد از پایگاه داده واکشی می‌کند و بررسی‌ای بر روی یکی از فیلدهای آن انجام می‌دهد که ۳ ثانیه زمان گیر است و در صورت وجود شرایط خاصی، آن رکورد را لاگ می‌کند. در برنامه نویسی سریال، برسی ۱۰۰ رکورد، به ۳۰۰ ثانیه زمان برای انجام احتیاج دارد؛ ولی با فرض انجام همین عملیات با دو Thread به صورت موازی، این زمان تقریبا به نصف کاهش پیدا خوهد کرد.


چرا و در چه زمانی باید به سراغ برنامه نویسی موازی رفت !؟


نرم افزارهای بزرگ با تعداد تراکنش‌های بالا و حجم اطلاعات بالا که همواره نیازمند پردازش مستمر هستند، لزوم استفاده‌ی بهینه از قدرت پردازشی پردازنده‌ها را ایجاب می‌کنند. به طور کل می‌توان گفت قسمت‌هایی از برنامه که عملیات پردازشی را روی داده‌های مجزا انجام می‌دهند، بهترین بخش برای انجام عملیات به صورت موازی و همزمان هستند. البته نباید این نکته را نیز فراموش کرد که عملیات ایجاد Thread و مدیریت آن‌ها، دارای سربار است. ازین‌رو بهتر است برای کارهای ساده و کوچک، به سراغ برنامه نویسی موازی نرفت.


در اجرای موازی بخش‌های مختلف برنامه، ترتیب انجام هر بخش نباید در نتیجه‌ی کلی تاثیر گذار باشد. در عملیات جمع یک مجموعه می‌توان آن را به چند Thread مجزا محول کرد تا هر بخش از مجموعه را یک Thread جمع بزند و در نهایت نتیجه‌ی کل Thread‌ها با هم جمع شود. در این عملیات ترتیب اتمام کار هر Thread، نتیجه‌ای بر Thread‌های دیگر و نتیجه‌ی نهایی، نخواهد داشت. اما در شکل بالا بعد از اتمام انجام عملیات تبدیل حروف کوچک به بزرگ توسط هر Thread، گارانتی‌ای برای چاپ آنها به همان ترتیبی که از سورس خوانده شده‌اند، وجود ندارد. به عبارتی ممکن است در ابتدا وظیفه‌ی 2 Thread تمام شده باشد و بعد 1 Thread که باعث خواهد شد در خروجی، ابتدا کاراکترهای "CD" و سپس "AB"  نمایش داده شود. البته این یک مثال ساده برای درک موضوع است.


مفهوم Thread Safe

Thread Safe یک مفهوم مرتبط به زبان‌های برنامه نویسی با قابلیت اجرای چند ریسمانی می‌باشد؛ بدین مفهوم که Thread safe فقط در نرم افزارهایی که به صورت Multi Thread نوشته شده‌اند معنا پیدا می‌کند.
درک مفهوم Thread Safe و تکنیک‌های مرتبط با آن، در نرم افزار‌های چند ریسمانی بسیار حائز اهمیت می‌باشد. چرا که باعث بروز برخی خطاهای منطقی در عملکرد سیستم خواهد شد که بعضاً ردگیری آن‌ها نیز بسیار دشوار است. به طور کلی هنگامیکه thread‌‌های مختلفی در یک برنامه در حال کار همزمان می‌باشند، رخ دادن دو اتفاق شایع زیر دور از ذهن نیست:


1- Dead Lock

مفهوم بن بست در علوم کامپیوتر، یکی ار رایج‌ترین مفاهیم است که از سطح سیستم عامل تا سیستم‌های توزیع شده، تعمیم داده می‌شود. Dead Lock  زمانی رخ می‌دهد که Thread‌های مختلف، با منابع مشترکی کار می‌کنند. بدین صورت که Thread شماره ۱، منبع A را در اختیار دارد و منتظر منبع B است. همزمان Thread شماره دو، منبع B را در اختیار دارد و منتظر منبع A است. به این شرایط، بن بست می‌گویند. شبیه سازی این اتفاق را در کد #C زیر می‌توانید ببینید:
public static void Function_A()
{
 lock (resource_1)
 {
   Thread.Sleep(1000);
   lock (resource_ 2)
   {
   }
 }
}

public static void Function_B()
{
 lock (resource_2)
 {
   Thread.Sleep(1000);
   lock (resource_1)
   {
   }
 }
}

static void Main()
{
  Thread thread_A = new Thread((ThreadStart)Function_A);
  Thread thread_B = new Thread((ThreadStart)Function_B);

  thread_A.Start();
  thread_B.Start();

  while (true)
  {
   // Stare at the two threads in deadlock.
  }
}

2- Race conditions

زمانی رخ می‌دهد که دو یا چند thread به یک مقدار مشترک دسترسی داشته باشند و تلاش کنند که در یک زمان، مقدار آن را تغییر دهند. مشکل از جایی رخ می‌دهد که شما به عنوان یک برنامه نویس نمی‌دانید، در یک زمان یکسان، برای تغییر یه مقدار مشترک بین thread‌ها، اولویت با کدام thread است. این اولویت بندی و جابجایی بین threadها وظیفه‌ی الگوریتم زمان بندی thread‌ها است که در هر زمان می‌تواند بین thread‌های مختلف سوییچ کند. این اولویت بندی می‌تواند روی عملکرد کد شما تاثیر گذار باشد؛ مخصوصا در بخش‌هایی که مقدار مشترکی برسی می‌شوند؛ مانند مثال زیر:
if (x == 5) 
{
   y = x * 2; 
}

اگر بلافاصله بعد از بررسی مقدار متغیر x توسط یک thread ،thread دیگری این مقدار را تغییر دهد، دیگر نتیجه‌ی این بلاک کد، منطقی نخواهد بود و جواب، ۱۰ نخواهد شد.

با توجه به مفاهیم عنوان شده، بررسی Thread safe بودن یک کد، با معیارهای زیر انجام می‌شود:
۱- قفل گذاری روی منابع باید به شکلی باشد که باعث بروز Dead Lock نشود.
۲- استفاده از مقادیر مشترک باید به گونه‌ای باشد که منجر به Race-conditions نشود.

حال اگر در هر برنامه، مقادیر مشترکی بین thread‌‌ها وجود داشته باشد، چه از نوع struct, class, static و ...  باید به این نکته توجه کرد که ذاتا این مقادیر Thread Safe هستند یا نه !؟ در بخش بعدی، راهکارهای قفل گذاری را برای استفاده از مقادیری که ذاتا thread safe نیستند، بررسی می‌کنیم.