مطالب
پَرباد - آموزش پیاده‌سازی پرداخت آنلاین در دات نت - آموزش پایه
در قسمت مقدمه، با پَرباد و ویژگی‌های آن آشنا شدید. در این مقاله قصد داریم آموزش پایه استفاده از آن را آموزش دهیم.

آنچه شما در این مقاله یاد خواهید گرفت:
  • آموزش پرداخت آنلاین
  • درخواست پرداخت
  • تایید پرداخت
  • بازگرداندن مبلغ پرداخت شده

آموزش پرداخت آنلاین

قبل از شروع یادگیری، بهتر است بدانید پرداخت آنلاین چگونه انجام می‌شود. در زیر مراحل یک پرداخت آنلاین استاندارد رو به صورت مرحله‌ای مشاهده می‌کنید:

  1. تمامی اطلاعات لازم مانند مبلغ قابل پرداخت، درگاه بانکی و غیره را جهت پرداخت صورت حساب مورد نظراتان آماده می‌کنید.
  2. درخواست پرداخت را توسط پَرباد انجام می‌دهید.
  3. نتیجه درخواست (مانند کد رهگیری) را از پَرباد دریافت کرده و در پایگاه داده وب سایت خودتان برای فاکتور مورد نظر ذخیره می‌کنید.
  4. پَرباد کاربر راه به درگاه بانکی هدایت می‌کند و کاربر در درگاه بانکی پرداخت را انجام می‌دهد. سپس دوباره به وب سایت شما باز می‌گردد.
  5. عملیات تایید پرداخت را توسط پَرباد انجام می‌دهید.
  6. نتیجه تایید پرداخت (شامل کد رهگیری، کد تراکنش بانکی، مبلغ، نام بانک و غیره) را از پَرباد دریافت می‌کنید و در پایگاه داده خودتان برای فاکتور مورد نظر ذخیره می‌کنید. ( با توجه به کد رهگیری که در مرحله ۳ دریافت و ذخیره کرده بودید)


کلیه عملیات پرداخت در پَرباد، به دو روش قابل استفاده هستند:
  • اینترفیس IOnlinePayment (برای پروژه‌هایی که از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کنند)
  • کلاس StaticOnlinePayment (برای پروژه‌هایی که از تزریق وابستگی‌ها استفاده نمی‌کنند) 


درخواست پرداخت

var result = await _onlinePayment.RequestAsync(Gateways.[Your Selected Gateway], [Tracking Number], [Amount], [Verify URL]);
  • Gateway، درگاه بانکی مورد نظر جهت پرداخت است.
  • TrackingNumber یک کد رهگیری یکتا جهت شناسایی صورت حساب است. (در مقاله‌ی آموزش پیشرفته ، نحوه ایجاد اتوماتیک این کد را یاد خواهید گرفت)
  • Amount مبلغ مورد نظر (به ریال) جهت پرداخت است.
  • Verify URL یک آدرس در وب سایت شما است. زمانیکه کاربر، پرداخت را در درگاه بانکی انجام داد، به این آدرس جهت تایید پرداخت هدایت خواهد شد.

نمونه کد‌ها

ASP.NET WebForms
using Parbad;

protected void BtnPay_Click(object sender, EventArgs e)
{
    // استفاده به صورت استاتیک و بدون تزریق وابستگی

    var result = StaticOnlinePayment.Instance.Request(Gateways.Mellat, 123, 25000, "http://www.mywebsite.com/foo/bar/");

    if (result.IsSucceed)
    {
        // کاربر را به سمت درگاه بانکی هدایت میکند
        // همچنین بهتر است کد رهگیری که در شئ نتیجه است را، برای فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان ذخیره کنید
        result.GatewayTransporter.Transport();
    }
    else
    {
        // درخواست پرداخت موفقیت آمیز نبود
    }
}

ASP.NET MVC
using Parbad.Mvc5;

private readonly IOnlinePayment _onlinePayment;

// تزریق وابستگی به کنترلر
public PaymentController(IOnlinePayment onlinePayment)
{
    _onlinePayment = onlinePayment;
}

public async Task<ActionResult> Pay()
{
    var result = await _onlinePayment.RequestAsync(Gateways.Mellat, 123, 25000, "http://www.mywebsite.com/foo/bar/");

    if (result.IsSucceed)
    {
        // کاربر را به سمت درگاه بانکی هدایت میکند
        // همچنین بهتر است کد رهگیری که در شئ نتیجه است را، برای فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان ذخیره کنید
        return result.GatewayTransporter.TransportToGateway();
    }
    else
    {
        // درخواست پرداخت موفقیت آمیز نبود
    }
}

ASP.NET CORE
using Parbad.AspNetCore;

private readonly IOnlinePayment _onlinePayment;

public PaymentController(IOnlinePayment onlinePayment)
{
    _onlinePayment = onlinePayment;
}

public async Task<IActionResult> Pay()
{
    var result = await _onlinePayment.RequestAsync(Gateways.Mellat, 123, 25000, "http://www.mywebsite.com/foo/bar/");

    if (result.IsSucceed)
    {
        // کاربر را به درگاه بانکی هدایت می‌کند
        // همچنین بهتر است کد رهگیری که در شئ نتیجه است را، برای فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان ذخیره کنید
        return result.GatewayTransporter.TransportToGateway();
    }
    else
    {
        // do something else
    }
}


شئ result در کد بالا حاوی اطلاعاتی مانند کد رهگیری، مبلغ داده شده، درگاه بانکی انتخاب شده، پیام و غیره است.
نکته: کد رهگیری را در پایگاه داده وب سایت خودتان برای فاکتور مورد نظر ذخیره کنید. این کد پس از عملیات تایید پرداخت (که پایین‌تر توضیح داده شده)، توسط پَرباد به شما داده خواهد شد و شما می‌توانید فاکتور مورد نظر در پایگاه داده خودتان را آپدیت کنید.

تایید پرداخت

پس از اینکه کاربر مبلغ را در درگاه بانکی پرداخت کرد، به سمت وب سایت شما و آدرسی که در مرحله اول وارد کرده بودید هدایت خواهد شد. در این مرحله شما باید اطمینان حاصل کنید که صورت حساب پرداخت شده است یا خیر. بنابراین به روش زیر عمل می‌کنیم:
نکته: طبق توضیحاتی که بالاتر داده شد، بسته به اینکه در پروژه خود از تزریق وابستگی استفاده می‌کنید یا خیر، یکی از اینترفیس IOnlinePayment و یا کلاس استاتیک StaticOnlinePayment را انتخاب کنید.

نمونه کد
public async Task<IActionResult> Verify()
{
    var result = await _onlinePayment.VerifyAsync(invoice =>
    {
        // در این مرحله هنوز درخواست واریز وجه از وب سایت شما به بانک ارسال نشده است
        // بنابراین شما می‌توانید اطلاعات صورتحساب را با پایگاه داده خود چک کنید
        // و در صورت لزوم تراکنش را لغو کنید

        if (!Is_There_Still_Enough_SmartPhone_In_Shop(invoice.TrackingNumber))
        {
            // لغو عملیات پرداخت
            invoice.CancelPayment("We have no more smart phones to sell.");
        }
    });

    if(result.IsSucceed)
    {
        // پرداخت موفقیت آمیز بوده است. کد تراکنش بانکی را در پایگاه داده خود ذخیره کنید
        var transactionCode = result.TransactionCode;
    }
    else
    {
        // پرداخت به دلایلی موفقیت آمیز نبوده.
        // در صورت تمایل می‌توانید پراپرتی پیام در شئ نتیجه را مشاهده کنید و یا به کاربر نمایش دهید
    }
}

نکته ۱: در صورت موفقیت آمیز بودن پرداخت، باید کد تراکنش بانکی (Transaction Code) را طبق دستورالعمل بانک‌ها به کاربر نمایش دهید.
نکته ۲: در صورتیکه قصد لغو عملیات پرداخت را دارید، حتما متد CancelPayment را فراخوانی کنید.
نکته ۳: در صورت فراخوانی متد CancelPayment به منظور لغو پرداخت، اگر مبلغی از حساب مشتری به حساب شما واریز شده باشد، پس از حدود ۱۵ دقیقه تا ۱ روز، به حساب مشتری به صورت خودکار توسط بانک برگشت داده خواهد شد (مدت زمان برگشت مبلغ به حساب مشتری برای هر بانک متفاوت است).
برای مثال: در زمانیکه مشتری در درگاه بانکی در حال پرداخت است، این احتمال وجود دارد که موجودی کالای شما به اتمام رسیده باشد و شما  قصد دارید عملیات پرداخت را لغو کنید. برای این منظور مانند مثال بالا، در درون متد Verify، ابتدا با توجه به شماره رهگیری که پَرباد به شما می‌دهد پایگاه داده‌ی فروشگاه خود را بررسی می‌کنید و در صورت لزوم متد CancelPayment را فراخوانی می‌کنید.


بازگرداندن مبلغ پرداخت شده

در صورتیکه پس از عملیات پرداخت تشخیص می‌دهید که مبلغ پرداخت شده باید دوباره به حساب مشتری برگردانده شود، می‌توانید به روش زیر عمل کنید:
// کد رهگیری صورت حساب مورد نظر
var trackingNumber = 123;

var result = await _onlinePayment.RefundCompletelyAsync(trackingNumber);

نکته: شما فقط و فقط زمانی به استفاده از این متد نیاز دارید که یک پرداخت، با موفقیت انجام شده باشد و مبلغ از حساب مشتری کم شده باشد و همچنین شما قصد بازگشت مبلغ را به حساب مشتری داشته باشید. در غیر اینصورت هیچگونه نیازی به استفاده از این متد نیست. در واقع اگر متد Verify را به شکل صحیح (نمونه مثال بالاتر ذکر شده) استفاده کنید، نیازی به استفاده از این متد ندارید.

نمونه کدها

مقاله‌های مرتبط:
مطالب
آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت سوم - نکات تکمیلی ایجاد درخواست‌ها
تا اینجا، یک دید کلی را نسبت به postman و توانمندی‌های آن پیدا کرده‌ایم. در ادامه قصد داریم، تعدادی نکته‌ی تکمیلی مهم را که در حین ساخت درخواست‌ها در postman، به آن‌ها نیاز پیدا خواهیم کرد، بررسی کنیم.


ایجاد یک request bin جدید

برای مشاهده‌ی محتوای ارسالی توسط postman بدون برپایی وب سرویس خاصی، از سایت requestbin استفاده خواهیم کرد. در اینجا با کلیک بر روی دکمه‌ی create a request bin، یک آدرس موقتی را مانند http://requestbin.fullcontact.com/1gdduy21 برای شما تولید می‌کند. می‌توان انواع و اقسام درخواست‌ها را به این آدرس ارسال کرد و سپس با ریفرش کردن آن در مرورگر، دقیقا محتوای ارسالی به سمت سرور را بررسی نمود.
برای مثال اگر همین آدرس را در postman وارد کرده و سپس بر روی دکمه‌ی send آن کلیک کنیم، پس از ریفرش صفحه، چنین تصویری حاصل می‌شود:



Encoding کوئری استرینگ‌ها در postman

مثال زیر را درنظر بگیرید:


در اینجا با استفاده از گرید ساخت Query Params، دو کوئری استرینگ جدید را ایجاد کرده‌ایم که در دومی، مقدار وارد شده، دارای فاصله است. اگر این درخواست را ارسال کنیم، مشاهده خواهیم کرد که مقدار ارسالی توسط آن encoded نیست:


برای رفع این مشکل می‌توان بر روی تکست‌باکس ورود مقدار یک کلید، کلیک راست کرد و از منوی باز شده، گزینه‌ی encode URI component را انتخاب نمود:


البته برای اینکه این گزینه درست عمل کند، نیاز است یکبار کل متن را انتخاب کرد و سپس بر روی آن کلیک راست نمود، تا انتخاب گزینه‌ی encode URI component، به درستی اعمال شود:



امکان تعریف متغیرها در آدرس‌های HTTP

Postman از امکان تعریف path variables پشتیبانی می‌کند. برای مثال مسیر api.example.com/users/5/contracts/2 را در نظر بگیرید که می‌تواند سبب نمایش اطلاعات قرارداد دوم کاربر پنجم شود. برای پویا کردن یک چنین آدرسی در postman می‌توان از مسیری مانند api.example.com/users/:userid/contracts/:contractid استفاده کرد:


اگر به تصویر فوق دقت کنیم، متغیرهای شروع شده‌ی با :، در قسمت path variables ذکر شده‌اند و به سادگی قابل تغییر و مقدار دهی می‌باشند (در گریدی همانند گرید کوئری استرینگ‌ها) که برای آزمایش دستی، بسیار مفید هستند.


امکان ارسال فایل‌ها به سمت سرور

زمانیکه برای مثال، نوع درخواست به Post تغییر می‌کند، امکان تنظیم بدنه‌ی آن نیز مسیر می‌شود. در این حالت اگر گزینه‌ی form-data را انتخاب کنیم، با نزدیک کردن اشاره‌گر ماوس به هر ردیف جدید (پیش از ورود کلید آن ردیف)، می‌توان نوع Text و یا File را انتخاب کرد:


در اینجا پس از انتخاب گزینه‌ی File، می‌توان علاوه بر تعیین کلید این ردیف، با استفاده از دکمه‌ی select files، چندین فایل را نیز برای ارسال انتخاب کرد:



روش انتقال درخواست‌های پیچیده به Postman

تا اینجا روش ساخت درخواست‌های متداولی را بررسی کردیم که آنچنان پیچیده، طولانی و به همراه جزئیات زیادی (مانند کوکی‌ها،انواع و اقسام هدرها و ...) نبودند. فرض کنید می‌خواهید درخواست ارسال یک امتیاز جدید را به مطلبی در سایت جاری، توسط Postman شبیه سازی کنیم. برای اینکار، توسط مرورگر کروم به سایت وارد شده و پس از لاگین و تنظیم خودکار کوکی‌های اعتبارسنجی، برگه‌ی developer tools مرورگر را باز کرده و در آن، قسمت network را انتخاب کنید:


در اینجا گزینه‌ی preserve log را نیز انتخاب کنید تا پس از ارسال درخواستی، سابقه‌ی عملیات، پاک نشود. سپس به صورت معمولی به مطلبی امتیاز دهید. اکنون بر روی مدخل درخواست آن کلیک راست کرده و از منوی ظاهر شده، گزینه‌ی Copy->Copy as cURL را انتخاب کنید تا این عملیات و تمام جزئیات مرتبط با آن‌را تبدیل به یک دستور cURL کرده و به حافظه کپی کند.
سپس در postman، از منوی بالای صفحه، سمت چپ آن، گزینه‌ی Import را انتخاب کنید:


در ادامه این دستور کپی شده‌ی در حافظه را در قسمت Paste Raw Text، قرار دهید و بر روی دکمه‌ی import کلیک کنید:


در این حالت postman این دستور را پردازش کرده و فیلدهای ساخت یک درخواست را به صورت خودکار پر می‌کند.

یک نکته‌ی مهم: در حالت انتخاب Copy->Copy as cURL در مرورگر کروم، دو گزینه‌ی cmd و bash موجود هستند. حالت bash را باید انتخاب کنید تا توسط postman به دسترسی parse شود. حالت cmd یک چنین خروجی مشکل داری را در postman تولید می‌کند که قابل ارسال به سمت سرور نیست:


اما جزئیات حالت bash آن، به درستی parse شده‌است و قابلیت send مجدد را دارد:



کار با کوکی‌ها در Postman

کوکی‌ها نیز در اصل به صورت یک هدر HTTP به صورت خودکار توسط مرورگرها به سمت سرور ارسال می‌شوند؛ اما Postman روش ساده‌تری را برای تعریف و کار با آن‌ها ارائه می‌دهد (و ترجیح می‌دهد که بین کوکی‌ها و هدرها تفاوت قائل شود؛ هم در زمان ارسال و هم در زمان نمایش response که در کنار قسمت هدرهای دریافتی از سرور، لیست کوکی‌های دریافتی نیز به صورت مجزایی نمایش داده می‌شوند).


با کلیک بر روی لینک Cookies، در ذیل قسمتی که آدرس یک درخواست تنظیم می‌شود، قسمت مدیریت کوکی‌ها نیز ظاهر خواهد شد که با انتخاب هر نامی در اینجا، می‌توان مقدار آن‌را ویرایش و یا حتی حذف کرد. در این لیست، تمام کوکی‌هایی را که تاکنون تنظیم کرده باشید، می‌توانید مشاهده کنید (و مختص به برگه‌ی خاصی نیست) و همانند قسمت مدیریت کوکی‌های یک مرورگر رفتار می‌کند.
روش کار با آن نیز به این صورت است: ابتدا باید یک دومین را اضافه کنید. سپس ذیل دومین اضافه شده، دکمه‌ی Add cookie ظاهر می‌شود و به هر تعدادی که لازم باشد، می‌توان برای آن دومین کوکی تعریف کرد:


پس از تعریف کوکی‌ها، در حین کلیک بر روی دکمه‌ی send، کوکی‌های متعلق به دومین وارد شده‌ی در قسمت آدرس درخواست، از قسمت مدیریت کوکی‌ها به صورت خودکار دریافت شده و به سمت سرور ارسال خواهند شد.


به اشتراک گذاری سابقه‌ی درخواست‌ها

در قسمت اول مشاهده کردیم که برای ذخیره سازی درخواست‌ها، باید آن‌ها را در مجموعه‌های Postman، ذخیره و ساماندهی کرد. برای گرفتن خروجی از این مجموعه‌ها و به اشتراک گذاشتن آن‌ها، اگر اشاره‌گر ماوس را بر روی نام یک مجموعه حرکت دهیم، یک دکمه‌ی جدید با برچسب ... ظاهر می‌شود:


با کلیک بر روی آن، یکی از گزینه‌های آن، export نام دارد که جزئیات تمام درخواست‌های یک مجموعه را به صورت یک فایل JSON ذخیره می‌کند. برای نمونه فایل JSON خروجی دو قسمت قبل این سری را می‌توانید از اینجا دریافت کنید: httpbin.postman_collection.json
پس از تولید این فایل JSON، برای بازیابی آن می‌توان از دکمه‌ی Import که در منوی سمت چپ، بالای postman قرار دارد، استفاده کرد که نمونه‌ای از آن‌را برای Import جزئیات درخواست‌های cURL پیشتر مشاهده کردید. در اینجا، همان اولین گزینه‌ی دیالوگ Import که Import file نام دارد، دقیقا برای همین منظور تدارک دیده شده‌است.
مطالب
React 16x - قسمت 27 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 2 - استخراج و نمایش اطلاعات JWT و خروج از سیستم
در قسمت قبل، در هر دو حالت ثبت نام یک کاربر جدید و همچنین ورود به سیستم، یک JSON Web Token را از سرور دریافت کرده و در local storage مرورگر، ذخیره کردیم. اکنون قصد داریم محتوای این توکن را استخراج کرده و از آن جهت نمایش اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم، استفاده کنیم. همچنین کار بهبود کیفیت کدهایی را هم که تاکنون پیاده سازی کردیم، انجام خواهیم داد.


نگاهی به محتوای JSON Web Token تولیدی

اگر مطلب قسمت قبل را پیگیری کرده باشید، پس از لاگین، یک چنین خروجی را در کنسول توسعه دهندگان مرورگر می‌توان مشاهده کرد که همان return Ok(new { access_token = jwt }) دریافتی از سمت سرور است:


اکنون این رشته‌ی طولانی را در حافظه کپی کرده و سپس به سایت https://jwt.io/#debugger-io مراجعه و در قسمت دیباگر آن، این رشته‌ی طولانی را paste می‌کنیم تا آن‌را decode کند:


برای نمونه payload آن حاوی یک چنین اطلاعاتی است:
{
  "jti": "b2921057-32a4-fbb2-0c18-5889c1ab8e70",
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1576402824,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier": "1",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "Vahid N.",
  "DisplayName": "Vahid N.",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/userdata": "1",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1576402824,
  "exp": 1576402944,
  "aud": "Any"
}
در اینجا یک‌سری از اطلاعات کاربر، مانند id ، name ، DisplayName و یا حتی role او درج شده‌است؛ به همراه تاریخ صدور (iat) و انقضای (exp) این token که به صورت Unix time format بیان می‌شوند. به هر کدام از این خواصی که در اینجا ذکر شده‌اند، یک user claim گفته می‌شود. به عبارتی، این token ادعا می‌کند (claims) که نقش کاربر وارد شده‌ی به سیستم، Admin است. برای بررسی صحت این ادعا نیز یک امضای دیجیتال (مشخص شده‌ی با رنگ آبی) را به همراه این توکن سه قسمتی (قسمت‌های مختلف آن، با 2 نقطه از هم جدا شده‌اند که در تصویر نیز با سه رنگ متمایز، مشخص است)، ارائه کرده‌است. به این معنا که اگر قسمتی از اطلاعات این توکن، در سمت کاربر دستکاری شود، دیگر در سمت سرور تعیین اعتبار مجدد نخواهد شد؛ چون نیاز به یک امضای دیجیتال جدید را دارد که کلیدهای خصوصی تولید آن، تنها در سمت سرور مهیا هستند و به سمت کلاینت ارسال نمی‌شوند.


استخراج اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم، از JSON Web Token دریافتی

همانطور که در payload توکن دریافتی از سرور نیز مشخص است، اطلاعات ارزشمندی از کاربر، به همراه آن ارائه شده‌اند و مزیت کار با آن، عدم نیاز به کوئری گرفتن مداوم از سرور و بانک اطلاعاتی، جهت دریافت مجدد این اطلاعات است. بنابراین اکنون در برنامه‌ی React خود، قصد داریم مشابه کاری را که سایت jwt.io انجام می‌دهد، پیاده سازی کرده و به این اطلاعات دسترسی پیدا کنیم و برای مثال DisplayName را در Navbar نمایش دهیم. برای این منظور فایل app.js را گشوده و تغییرات زیر را به آن اعمال می‌کنیم:
- می‌خواهیم اطلاعات کاربر جاری را در state کامپوننت مرکزی App قرار دهیم. سپس زمانیکه کار رندر کامپوننت NavBar درج شده‌ی در متد رندر آن فرا می‌رسد، می‌توان این اطلاعات کاربر را به صورت props به آن ارسال کرد؛ و یا به هر کامپوننت دیگری در component tree برنامه.
- بنابراین ابتدا کامپوننت تابعی بدون حالت App را تبدیل به یک کلاس کامپوننت استاندارد مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Component می‌کنیم. اکنون می‌توان state را نیز به آن اضافه کرد:
class App extends Component {
  state = {};
- سپس متد componentDidMount را به این کامپوننت اضافه می‌کنیم؛ در آن ابتدا token ذخیره شده‌ی در local storage را دریافت کرده و سپس decode می‌کنیم تا payload اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم را استخراج کنیم. در آخر state را توسط این اطلاعات به روز می‌کنیم.
- برای decode کردن توکن، نیاز به نصب کتابخانه‌ی زیر را داریم:
> npm install --save jwt-decode
- پس از نصب آن، ابتدا امکانات آن‌را import کرده و سپس از آن در متد componentDidMount استفاده می‌کنیم:
import jwtDecode from "jwt-decode";
// ...

class App extends Component {
  state = {};

  componentDidMount() {
    try {
      const jwt = localStorage.getItem("token");
      const currentUser = jwtDecode(jwt);
      console.log("currentUser", currentUser);
      this.setState({ currentUser });
    } catch (ex) {
      console.log(ex);
    }
  }
ابتدا آیتمی با کلید token از localStorage استخراج می‌شود. سپس توسط متد jwtDecode، تبدیل به یک شیء حاوی اطلاعات کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم گشته و در آخر در state درج می‌شود. در اینجا درج try/catch ضروری است؛ از این جهت که متد jwtDecode، در صورت برخورد به توکنی غیرمعتبر، یک استثناء را صادر می‌کند و این استثناء نباید بارگذاری برنامه را با اخلال مواجه کند. از این جهت که اگر توکنی غیرمعتبر است (و یا حتی در localStorage وجود خارجی ندارد؛ برای کاربران لاگین نشده)، کاربر باید مجددا برای دریافت نمونه‌ی معتبر آن، لاگین کند.

- اکنون می‌توان شیء currentUser را به صورت props، به کامپوننت NavBar ارسال کرد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <ToastContainer />
        <NavBar user={this.state.currentUser} />
        <main className="container">


نمایش اطلاعات کاربر وارد شده‌ی به سیستم در NavBar

پس از ارسال شیء کاربر به صورت props به کامپوننت src\components\navBar.jsx، کدهای این کامپوننت را به صورت زیر جهت نمایش نام کاربر جاری وارد شده‌ی به سیستم تغییر می‌دهیم:
const NavBar = ({ user }) => {
چون این کامپوننت به صورت یک کامپوننت تابعی بدون حالت تعریف شده، برای دریافت props می‌توان یا آن‌را به صورت مستقیم به عنوان پارامتر تعریف کرد و یا خواص مدنظر را با استفاده از Object Destructuring به عنوان پارامتر دریافت نمود.
سپس می‌توان لینک‌های Login و Register را به صورت شرطی رندر کرد و نمایش داد:
{!user && (
  <React.Fragment>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/login">
      Login
    </NavLink>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/register">
      Register
    </NavLink>
  </React.Fragment>
)}
در اینجا اگر شیء user تعریف شده باشد (یعنی کاربر، توکن ذخیره شده‌ای در local storage داشته باشد)، دیگر لینک‌های login و register نمایش داده نمی‌شوند. به علاوه برای اعمال && به چند المان React، نیاز است آن‌ها را داخل یک والد، مانند React.Fragment محصور کرد.

شبیه به همین حالت را برای هنگامیکه کاربر، تعریف شده‌است، جهت نمایش نام او و لینک به Logout، نیاز داریم:
{user && (
  <React.Fragment>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/logout">
      Logout
    </NavLink>
    <NavLink className="nav-item nav-link" to="/profile">
      {user.DisplayName}
    </NavLink>
  </React.Fragment>
)}
user.DisplayName درج شده‌ی در اینجا، اطلاعات خودش را از payload توکن decode شده‌ی دریافتی از سرور، تامین می‌کند؛ با این خروجی:


فعلا تا پیش از پیاده سازی Logout، برای آزمایش آن، به کنسول توسعه دهندگان مرورگر مراجعه کرده و توکن ذخیره شده‌ی در ذیل قسمت application->storage را دستی حذف کنید. سپس صفحه را ریفرش کنید. اینبار لینک‌های به Login و Register نمایان می‌شوند.
یک مشکل! در این حالت (زمانیکه توکن حذف شده‌است)، از طریق قسمت Login به برنامه وارد شوید. هرچند این قسمت‌ها به درستی کار خود را انجام می‌دهند، اما هنوز در منوی بالای سایت، نام کاربری و لینک به Logout ظاهر نشده‌اند. علت اینجا است که در کامپوننت App، کار دریافت توکن در متد componentDidMount انجام می‌شود و این متد نیز تنها یکبار در طول عمر برنامه فراخوانی می‌شود. برای رفع این مشکل به src\components\loginForm.jsx مراجعه کرده و بجای استفاده از history.push برای هدایت کاربر به صفحه‌ی اصلی برنامه، نیاز خواهیم داشت تا کل برنامه را بارگذاری مجدد کنیم. یعنی بجای:
this.props.history.push("/");
باید از سطر زیر استفاده کرد:
window.location = "/";
این سطر سبب full page reload برنامه شده و در نتیجه متد componentDidMount کامپوننت App، یکبار دیگر فراخوانی خواهد شد. شبیه به همین کار را در کامپوننت src\components\registerForm.jsx نیز باید انجام داد.


پیاده سازی Logout کاربر وارد شده‌ی به سیستم

برای logout کاربر تنها کافی است توکن او را از local storage حذف کنیم. به همین جهت مسیریابی جدید logout را که به صورت لینکی به NavBar اضافه کردیم:
<NavLink className="nav-item nav-link" to="/logout">
   Logout
</NavLink>
به فایل src\App.js اضافه می‌کنیم.
import Logout from "./components/logout";
// ...

class App extends Component {
  render() {
    return (
          // ...
          <Switch>
            // ...
            <Route path="/logout" component={Logout} />
البته برای اینکار نیاز است کامپوننت جدید src\components\logout.jsx را با محتوای زیر ایجاد کنیم:
import { Component } from "react";

class Logout extends Component {
  componentDidMount() {
    localStorage.removeItem("token");
    window.location = "/";
  }

  render() {
    return null;
  }
}

export default Logout;
که در متد componentDidMount آن، کار حذف توکن ذخیره شده‌ی در localStorage انجام شده و سپس کاربر را با یک full page reload، به ریشه‌ی سایت هدایت می‌کنیم.


بهبود کیفیت کدهای نوشته شده

اگر به کامپوننت App دقت کنید، کلید token استفاده شده‌ی در آن، در چندین قسمت برنامه مانند login و logout، تکرار و پراکنده شده‌است. بنابراین بهتر است جزئیات پیاده سازی مرتبط با اعتبارسنجی کاربران، به ماژول مختص به آن‌ها (src\services\authService.js) منتقل شود تا سایر قسمت‌های برنامه، به صورت یک‌دستی از آن استفاده کنند و اگر در این بین نیاز به تغییری بود، فقط یک ماژول نیاز به تغییر، داشته باشد.
برای این منظور، ابتدا متد login قبلی را طوری تغییر می‌دهیم که کار ذخیره سازی توکن را نیز در authService.js انجام دهد:
const tokenKey = "token";

export async function login(email, password) {
  const {
    data: { access_token }
  } = await http.post(apiEndpoint + "/login", { email, password });
  console.log("JWT", access_token);
  localStorage.setItem(tokenKey, access_token);
}
سپس متد doSumbit کامپوننت src\components\loginForm.jsx، به صورت زیر ساده می‌شود:
const { data } = this.state;
await auth.login(data.username, data.password);
window.location = "/";

همین‌کار را برای logout نیز در authService انجام داده:
export function logout() {
  localStorage.removeItem(tokenKey);
}
و در ادامه متد componentDidMount کامپوننت Logout را برای استفاده‌ی از آن، اصلاح می‌کنیم:
import * as auth from "../services/authService";

class Logout extends Component {
  componentDidMount() {
    auth.logout();

منطق دریافت اطلاعات کاربر جاری نیز باید به authService منتقل شود؛ چون مسئولیت دریافت توکن و سپس decode آن، نباید به کامپوننت App واگذار شود:
import jwtDecode from "jwt-decode";
//...

export function getCurrentUser() {
  try {
    const jwt = localStorage.getItem(tokenKey);
    const currentUser = jwtDecode(jwt);
    console.log("currentUser", currentUser);
    return currentUser;
  } catch (ex) {
    console.log(ex);
    return null;
  }
}
سپس متد componentDidMount کامپوننت App، به صورت زیر خلاصه خواهد شد:
import * as auth from "./services/authService";

class App extends Component {
  state = {};

  componentDidMount() {
    const currentUser = auth.getCurrentUser();
    this.setState({ currentUser });
  }

جای دیگری که از localStorage استفاده شده، متد doSumbit کامپوننت ثبت نام کاربران است. این قسمت را نیز به صورت زیر به authService اضافه می‌کنیم:
export function loginWithJwt(jwt) {
   localStorage.setItem(tokenKey, jwt);
}
سپس ابتدای متد doSumbit را برای استفاده‌ی از آن به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
import * as auth from "../services/authService";
// ...
const response = await userService.register(this.state.data);
auth.loginWithJwt(response.headers["x-auth-token"]);


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-27-backend.zip و sample-27-frontend.zip
مطالب
استفاده از لنگر (anchor) برای اسکرول به قسمت خاصی از صفحه در Blazor Server
فرض کنید کدی مانند زیر را در یک کامپوننت داریم و انتظار این است که با کلیک بر روی Section2، به بخش مورد نظر اسکرول شویم:
@page "/test"

<nav>
    <!-- یک روش -->
    <a href="#section2">Section2</a>

    <!-- روش دیگر -->
    <NavLink href="#section2">Section2</NavLink>    
</nav>

@* ... *@


<h2 id="section2">It's Section2.</h2>
@* ... *@
اما متاسفانه در Blazor Server تا نسخه فعلی آن (نسخه هفت)، این کار ساده به راحتی امکان‌پذیر نیست. همانطور که ملاحظه می‌کنید، به دو روش، نویگیشن انجام شده‌است؛ اما هیچ‌یک ما را به هدف نمی‌رسانند. دلیل این موضوع، رفتار Blazor Server در بارگذاری صفحات می‌باشد. در حقیقت المان‌ها موقع بارگذاری، هنوز در صفحه وجود ندارند. در واقع ابتدا نیاز است که اتصال SignalR برقرار شود و سپس داده‌ها از سرور دریافت شوند (مگر در حالت pre-rendered که مشکلات خاص خود را در پی دارد).
برای انجام این کار دو روش وجود دارد؛ یکی بر پایه‌ی جاوااسکریپت است و دیگری توسط توابع داخلی Blazor JS.


روش جاوااسکریپتی

ابتدا یک کامپوننت را به نام AnchorNavigation ایجاد می‌نماییم:
@inject IJSRuntime JSRuntime
@inject NavigationManager NavigationManager
@implements IDisposable
@code {
    protected override void OnInitialized()
    {
        NavigationManager.LocationChanged += OnLocationChanged;
    }

    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        await ScrollToFragment();
    }

    public void Dispose()
    {
        NavigationManager.LocationChanged -= OnLocationChanged;
    }

    private async void OnLocationChanged(object sender, LocationChangedEventArgs e)
    {
        await ScrollToFragment();
    }

    private async Task ScrollToFragment()
    {
        var uri = new Uri(NavigationManager.Uri, UriKind.Absolute);
        var fragment = uri.Fragment;
        if (fragment.StartsWith('#'))
        {
            // Handle text fragment (https://example.org/#test:~:text=foo)
            // https://github.com/WICG/scroll-to-text-fragment/
            var elementId = fragment.Substring(1);
            var index = elementId.IndexOf(":~:", StringComparison.Ordinal);
            if (index > 0)
            {
                elementId = elementId.Substring(0, index);
            }

            if (!string.IsNullOrEmpty(elementId))
            {
                await JSRuntime.InvokeVoidAsync("BlazorScrollToId", elementId);
            }
        }
    }
}
سپس کد جاوا اسکریپتی زیر را در جایی قبل از فراخوانی <script src="_framework/blazor.server.js"></script> قرار می‌دهیم (برای مثال اگر می‌خواهیم در اکثر صفحات از آن بهره ببریم، آن را در layout.cshtmlـ قرار می‌دهیم).
function BlazorScrollToId(id) {
            const element = document.getElementById(id);
            if (element instanceof HTMLElement) {
                element.scrollIntoView({
                    behavior: "smooth",
                    block: "start",
                    inline: "nearest"
                });
            }
        }
حال در هر کامپوننتی که نیاز به استفاده از لنگر (anchor) داریم، به شکل زیر عمل می‌کنیم:
@page "/"

<PageTitle>Index</PageTitle>

<a href="#section2">
    <h1>Section2</h1>
</a>

<SurveyPrompt Title="How is Blazor working for you?" />

<div style="height: 2000px">

</div>

<div id="section2">
    <h2>It's Section2. </h2>
</div>

<AnchorNavigation />


روش استفاده از توابع داخلی Blazor JS 

می توان از ElementReference و FocusAsync که در حقیقت مربوط به خود Blazor JS می‌باشند استفاده نمود. اینبار کدهای کامپوننت AnchorNavigation را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
using Microsoft.AspNetCore.Components;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Components.Routing;
using System.Diagnostics.CodeAnalysis;

namespace TestAnchorNavigation;

public class AnchorNavigation: ComponentBase, IDisposable
{
    private bool _setFocus;

    [Inject] private NavigationManager NavManager { get; set; } = default!;
    [Parameter] public RenderFragment? ChildContent { get; set; }
    [Parameter] public string? BookmarkName { get; set; }
    [DisallowNull] public ElementReference? Element { get; private set; }

    protected override void BuildRenderTree(RenderTreeBuilder builder)
    {
        builder.OpenElement(0, "span");
        builder.AddAttribute(2, "tabindex", "-1");
        builder.AddContent(3, this.ChildContent);
        builder.AddElementReferenceCapture(4, this.SetReference);
        builder.CloseElement();
    }

    protected override void OnInitialized()
        => NavManager.LocationChanged += this.OnLocationChanged;

    protected override void OnParametersSet()
        => _setFocus = this.IsMe();

    private void SetReference(ElementReference reference)
        => this.Element = reference;

    private void OnLocationChanged(object? sender, LocationChangedEventArgs e)
    {
        if (this.IsMe())
        {
            _setFocus = true;
            this.StateHasChanged();
        }
    }

    protected async override Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        if (_setFocus)
            await this.Element!.Value.FocusAsync(false);

        _setFocus = false;
    }

    private bool IsMe()
    {
        string? elementId = null;

        var uri = new Uri(this.NavManager.Uri, UriKind.Absolute);
        if (uri.Fragment.StartsWith('#'))
        {
            elementId = uri.Fragment.Substring(1);
            return elementId == BookmarkName;
        }
        return false;
    }

    public void Dispose()
        => NavManager.LocationChanged -= this.OnLocationChanged;
}
و پیرو آن، صفحه‌ی موردنظر برای استفاده از لنگر نیز به شکل زیر تغییر خواهد کرد:
@page "/"

<PageTitle>Index</PageTitle>

<NavLink href="#section2">
    <h1>Section2</h1>
</NavLink>

<SurveyPrompt Title="How is Blazor working for you?" />

<div style="height: 2000px">

</div>

<AnchorNavigation BookmarkName="section2">
      <h2>It's Section2. </h2>
</AnchorNavigation>
مطالب
آشنایی با WPF قسمت سوم: Layouts بخش دوم

  در مقاله قبلی در مورد تعدادی از Layout‌ها صحبت کردیم و در این بخش به ادامه‌ی آن پرداخته و دو مبحث GridPanel و Custom Layout را بررسی می‌کنیم.


GridPanel

پنل پیش فرضی است که موقع ایجاد یک پروژه‌ جدید WPF ایجاد می‌شود. چیدمان این نوع پنل به صورت سطر و ستون است و کارکرد آن بسیار مشابه جداول در HTML می‌باشد؛ با این تفاوت که در اینجا انعطاف پذیری بیشتری وجود دارد. هر سلول می‌تواند شامل چندین کنترل شود و یا هر کنترل می‌تواند چندین سلول را به خود احتصاص دهند و حتی می‌تواند روی کنترل‌های دیگر قرار بگیرند و همپوشانی کنترل‌ها را داشته باشیم.

تگ Grid Panel شامل دو تگ برای تعریف سطرها و ستون‌ها می‌باشد با استفاده از تگ Row Definition و Column Definition به تعیین تعداد سطر و ستون‌ها و اندازه آن‌ها می‌پردازیم:
<Grid>
    <Grid.RowDefinitions>
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="*" />
        <RowDefinition Height="28" />
    </Grid.RowDefinitions>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto" />
        <ColumnDefinition Width="200" />
    </Grid.ColumnDefinitions>
</Grid>
گرید پنل بالا شامل 4 سطر و دو ستون است و تعیین اندازه آن‌ها توسط دو خاصیت Width و  Height مشخص شده است که نحوه مقداردهی آن‌ها به صورت زیر است:
Fixed : یک مقدار ثابت، مثل سطر آخری که در کد بالا قرار می‌گیرد. این مقدار بر اساس یک واحد منطقی است و نه پیکسل که در این مقاله قبلا بررسی کرده‌ایم.
Auto : به مقداری که احتیاج دارد فضایی را بخود اختصاص می‌دهد.
* : هر آنچه از فضای موجود باقی مانده است را به خود اختصاص می‌دهد. علامت ستاره یک واحد نسبی است؛ به این صورت که می‌توانید مقدار فضا را به صورت زیر نیز بیان کنید.*3 و *2 به این معنی است که از پنج قسمت فضای باقیمانده سه قسمت و بعدی دو قسمت  را به خود اختصاص می‌دهد. عبارت * با *1 برابر است. عموما با این علامت فضا را به شکل درصد بیان می‌کنند:
 <ColumnDefinition Width="69*" />   <!-- Take 69% of remainder -->
    <ColumnDefinition Width="31*"/> <!-- Take 31% of remainder -->

نحوه‌ی اضافه کردنالمان‌ها به گرید به صورت زیر پس از تعیین تعداد سطرها و ستون‌ها انجام می‌گیرد و جایگاه هر المان در ستون یا سطر مربوطه توسط یک attached Dependency Property به نام‌های Grid.Column یا Grid.Row صورت می‌گیرد. خصوصیات Horizontal alignment و vertical Alignment هم برای تعیین موقعیت قرار گیری اشیاء در سلول به کار می‌روند و فاصله‌ی آن‌ها (کنترل ها) از لبه‌های گرید با margin محاسبه می‌شود.
<Grid>
    <Grid.RowDefinitions>
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="*" />
        <RowDefinition Height="28" />
    </Grid.RowDefinitions>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto" />
        <ColumnDefinition Width="200" />
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Content="Name:"/>
    <Label Grid.Row="1" Grid.Column="0" Content="E-Mail:"/>
    <Label Grid.Row="2" Grid.Column="0" Content="Comment:"/>
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="0" Margin="3" />
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="1" Margin="3" />
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="2" Margin="3" />
    <Button Grid.Column="1" Grid.Row="3" HorizontalAlignment="Right" 
            MinWidth="80" Margin="3" Content="Send"  />
</Grid>

تغییر اندازه در سمت کد هم می‌تواند توسط کدهای صورت گیرد.
Auto sized GridLength.Auto
Star sized new GridLength(1,GridUnitType.Star)
Fixed size new GridLength(100,GridUnitType.Pixel)
مثال:
Grid grid = new Grid();
 
ColumnDefinition col1 = new ColumnDefinition();
col1.Width = GridLength.Auto;
ColumnDefinition col2 = new ColumnDefinition();
col2.Width = new GridLength(1,GridUnitType.Star);
 
grid.ColumnDefinitions.Add(col1);
grid.ColumnDefinitions.Add(col2);

قابلیت تغییر اندازه‌ی سطر و ستون توسط کاربر
یکی از تگ‌های ویژه داخل گری،د تگ Grid Splitter است. برای قرارگیری تگ splitter ابتدا باید یک سطر یا ستون بین سطر و ستون هایی که میخواهید از یکدیگر جدا شوند ایجاد کنید و اندازه‌ی آن را auto تعیین کنید و سپس مانند بقیه‌ی اشیا توسط Grid.Column یا Grid.Row مانند کد زیر تگ splitter را به آن اختصاص دهید.
<Grid>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="*"/>
        <ColumnDefinition Width="Auto"/>
        <ColumnDefinition Width="*"/>
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Label Content="Left" Grid.Column="0" />
    <GridSplitter HorizontalAlignment="Right" 
                  VerticalAlignment="Stretch" 
                  Grid.Column="1" ResizeBehavior="PreviousAndNext"
                  Width="5" Background="#FFBCBCBC"/>
    <Label Content="Right" Grid.Column="2" />
</Grid>
خاصیت ResizeBehavior مشخص می‌کند که ستون یا سطرهای کناری کدام باید تغییر اندازه داشته باشند.
 BasedOnAlignment   مقدار پیش فرض این گزینه است و مشخص می‌کند سطر یا ستونی طرفی باید تغییر اندازه دهد که در Alignment آن آمده است
 CurrentAndNext   ستون یا سطر جاری  به همراه ستون یا سطر بعدی
 PreviousAndCurrent   ستون یا سطر جاری  به همراه ستون یا سطر قبلی
 PreviousAndNext   سطر یا ستون قبلی و بعدی که بهترین گزینه برای انتخاب است.

خاصیت ResizeDirection جهت تغییر اندازه را مشخص می‌کند که شامل سه مقدار Row,Column و Auto است که مقدار پیش فرض آن auto است و نیازی به ذکر آن نیست و خود سیستم میداند که باید تغییر اندازه در چه جهتی صورت بگیرد.


ساخت Custom Layout یا یک پنل سفارشی (اختصاصی)
در این دو قسمت، شما با پنل‌های متفاوتی آشنا شدید که قابلیت‌های مفیدی داشتند؛ ولی گاهی اوقات هیچ کدام از این‌ها به کار شما نمی‌آیند و دوست دارید پنلی داشته باشید که مطابق میل شما عمل کند. برای ساخت یک پنل سفارشی یک کلاس می‌سازیم که از کلاس Panel ارث بری می‌کند. در اینجا دو متد برای Override کردن وجود دارند:
MeasureOverride : تعیین اندازه پنل بر اساس اندازه تعیین شده برای المان‌های فرزند و فضای موجود.
ArrangeOverride: مرتب سازی المان‌ها در فضای موجود نهایی.

کد نمونه:
public class MySimplePanel : Panel
{
    // Make the panel as big as the biggest element
    protected override Size MeasureOverride(Size availableSize)
    {
        Size maxSize = new Size();
 
        foreach( UIElement child in InternalChildern)
        {
            child.Measure( availableSize );
            maxSize.Height = Math.Max( child.DesiredSize.Height, maxSize.Height);
            maxSize.Width= Math.Max( child.DesiredSize.Width, maxSize.Width);
        }
    }
 
    // Arrange the child elements to their final position
    protected override Size ArrangeOverride(Size finalSize)
    {
        foreach( UIElement child in InternalChildern)
        {
            child.Arrange( new Rect( finalSize ) );
        }
    }
}
لینک‌های زیر تعدادی از پنل‌های سفارشی پر طرفدار هستند که بر روی اینترنت به اشتراک گذاشته شده اند:
TreeMapPanel
Animating Tile Panel
Radial Panel
Element Flow Panel
Ribbon Panel

خواصی که باید در Layout‌ها با آنها بیشتر آشنا شویم:
Horizontal & Vertical Alignment
با دادن این خاصیت به کنترل‌های موجود، نحوه قرار گیری و موقعیت آن‌ها مشخص می‌گردد. جدول زیر بر ساس انواع موقعیت‌های مختلف تشکیل شده است:

Margin & Padding
این خاصیت‌ها حتما برای شما آشنا هستند. خاصیت margin فاصله کنترل از لبه‌های Layout است و خاصیت Padding فاصله محتویات کنترل از لبه‌های کنترل است.

Clipping
در صورتی که خاصیت ClipToBounds پنل برابر False باشند به این معناست که المان‌ها میتوانند از لبه‌های پنل خارج شوند، در صورتی که برابر True باشد مقدار خارج شده نمایش نمی‌یابد.

Scrolling
موقعیکه از پنلی استفاده می‌کنید که با تمام شدن ناحیه‌اش روبرو شده‌اید ولی کنترل‌های داخلش هنوز ادامه دارند، نیاز به یک اسکرول به شدت احساس می‌شود. در این حالت می‌توان از ScrollViewer استفاده کرد.
<ScrollViewer>
    <StackPanel>
        <Button Content="First Item" />
        <Button Content="Second Item" />
        <Button Content="Third Item" />
    </StackPanel>
</ScrollViewer>



مطالب
ASP.NET MVC #18

اعتبار سنجی کاربران در ASP.NET MVC

دو مکانیزم اعتبارسنجی کاربران به صورت توکار در ASP.NET MVC در دسترس هستند: Forms authentication و Windows authentication.
در حالت Forms authentication، برنامه موظف به نمایش فرم لاگین به کاربر‌ها و سپس بررسی اطلاعات وارده توسط آن‌ها است. برخلاف آن، Windows authentication حالت یکپارچه با اعتبار سنجی ویندوز است. برای مثال زمانیکه کاربری به یک دومین ویندوزی وارد می‌شود، از همان اطلاعات ورود او به شبکه داخلی، به صورت خودکار و یکپارچه جهت استفاده از برنامه کمک گرفته خواهد شد و بیشترین کاربرد آن در برنامه‌های نوشته شده برای اینترانت‌های داخلی شرکت‌ها است. به این ترتیب کاربران یک بار به دومین وارد شده و سپس برای استفاده از برنامه‌های مختلف ASP.NET، نیازی به ارائه نام کاربری و کلمه عبور نخواهند داشت. Forms authentication بیشتر برای برنامه‌هایی که از طریق اینترنت به صورت عمومی و از طریق انواع و اقسام سیستم عامل‌ها قابل دسترسی هستند، توصیه می‌شود (و البته منعی هم برای استفاده در حالت اینترانت ندارد).
ضمنا باید به معنای این دو کلمه هم دقت داشت: هدف از Authentication این است که مشخص گردد هم اکنون چه کاربری به سایت وارد شده است. Authorization، سطح دسترسی کاربر وارد شده به سیستم و اعمالی را که مجاز است انجام دهد، مشخص می‌کند.


فیلتر Authorize در ASP.NET MVC

یکی دیگر از فیلترهای امنیتی ASP.NET MVC به نام Authorize، کار محدود ساختن دسترسی به متدهای کنترلرها را انجام می‌دهد. زمانیکه اکشن متدی به این فیلتر یا ویژگی مزین می‌شود، به این معنا است که کاربران اعتبارسنجی نشده، امکان دسترسی به آن‌را نخواهند داشت. فیلتر Authorize همواره قبل از تمامی فیلترهای تعریف شده دیگر اجرا می‌شود.
فیلتر Authorize با پیاده سازی اینترفیس System.Web.Mvc.IAuthorizationFilter توسط کلاس System.Web.Mvc.AuthorizeAttribute در دسترس می‌باشد. این کلاس علاوه بر پیاده سازی اینترفیس یاد شده، دارای دو خاصیت مهم زیر نیز می‌باشد:

public string Roles { get; set; } // comma-separated list of role names
public string Users { get; set; } // comma-separated list of usernames

زمانیکه فیلتر Authorize به تنهایی بکارگرفته می‌شود، هر کاربر اعتبار سنجی شده‌ای در سیستم قادر خواهد بود به اکشن متد مورد نظر دسترسی پیدا کند. اما اگر همانند مثال زیر، از خواص Roles و یا Users نیز استفاده گردد، تنها کاربران اعتبار سنجی شده مشخصی قادر به دسترسی به یک کنترلر یا متدی در آن خواهند شد:

[Authorize(Roles="Admins")]
public class AdminController : Controller
{
  [Authorize(Users="Vahid")]
  public ActionResult DoSomethingSecure()
   {
  }
}

در این مثال، تنها کاربرانی با نقش Admins قادر به دسترسی به کنترلر جاری Admin خواهند بود. همچنین در بین این کاربران ویژه، تنها کاربری به نام Vahid قادر است متد DoSomethingSecure را فراخوانی و اجرا کند.

اکنون سؤال اینجا است که فیلتر Authorize چگونه از دو مکانیزم اعتبار سنجی یاد شده استفاده می‌کند؟ برای پاسخ به این سؤال، فایل web.config برنامه را باز نموده و به قسمت authentication آن دقت کنید:

<authentication mode="Forms">
<forms loginUrl="~/Account/LogOn" timeout="2880" />
</authentication>

به صورت پیش فرض، برنامه‌های ایجاد شده توسط VS.NET جهت استفاده از حالت Forms یا همان Forms authentication تنظیم شده‌اند. در اینجا کلیه کاربران اعتبار سنجی نشده، به کنترلری به نام Account و متد LogOn در آن هدایت می‌شوند.
برای تغییر آن به حالت اعتبار سنجی یکپارچه با ویندوز، فقط کافی است مقدار mode را به Windows تغییر داد و تنظیمات forms آن‌را نیز حذف کرد.


یک نکته: اعمال تنظیمات اعتبار سنجی اجباری به تمام صفحات سایت
تنظیم زیر نیز در فایل وب کانفیگ برنامه، همان کار افزودن ویژگی Authorize را انجام می‌دهد با این تفاوت که تمام صفحات سایت را به صورت خودکار تحت پوشش قرار خواهد داد (البته منهای loginUrl ایی که در تنظیمات فوق مشاهده نمودید):

<authorization>
<deny users="?" />
</authorization>

در این حالت دسترسی به تمام آدرس‌های سایت تحت تاثیر قرار می‌گیرند، منجمله دسترسی به تصاویر و فایل‌های CSS و غیره. برای اینکه این موارد را برای مثال در حین نمایش صفحه لاگین نیز نمایش دهیم، باید تنظیم زیر را پیش از تگ system.web به فایل وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<!-- we don't want to stop anyone seeing the css and images -->
<location path="Content">
<system.web>
<authorization>
<allow users="*" />
</authorization>
</system.web>
</location>

در اینجا پوشه Content از سیستم اعتبارسنجی اجباری خارج می‌شود و تمام کاربران به آن دسترسی خواهند داشت.
به علاوه امکان امن ساختن تنها قسمتی از سایت نیز میسر است؛ برای مثال:

<location path="secure">
  <system.web>
    <authorization>
      <allow roles="Administrators" />
      <deny users="*" />
    </authorization>
  </system.web>
</location>

در اینجا مسیری به نام secure، نیاز به اعتبارسنجی اجباری دارد. به علاوه تنها کاربرانی در نقش Administrators به آن دسترسی خواهند داشت.


نکته: به تنظیمات انجام شده در فایل Web.Config دقت داشته باشید
همانطور که می‌شود دسترسی به یک مسیر را توسط تگ location بازگذاشت، امکان بستن آن هم فراهم است (بجای allow از deny استفاده شود). همچنین در ASP.NET MVC به سادگی می‌توان تنظیمات مسیریابی را در فایل global.asax.cs تغییر داد. برای مثال اینبار مسیر دسترسی به صفحات امن سایت، Admin خواهد بود نه Secure. در این حالت چون از فیلتر Authorize استفاده نشده و همچنین فایل web.config نیز تغییر نکرده، این صفحات بدون محافظت رها خواهند شد.
بنابراین اگر از تگ location برای امن سازی قسمتی از سایت استفاده می‌کنید، حتما باید پس از تغییرات مسیریابی، فایل web.config را هم به روز کرد تا به مسیر جدید اشاره کند.
به همین جهت در ASP.NET MVC بهتر است که صریحا از فیلتر Authorize بر روی کنترلرها (جهت اعمال به تمام متدهای آن) یا بر روی متدهای خاصی از کنترلرها استفاده کرد.
امکان تعریف AuthorizeAttribute در فایل global.asax.cs و متد RegisterGlobalFilters آن به صورت سراسری نیز وجود دارد. اما در این حالت حتی صفحه لاگین سایت هم دیگر در دسترس نخواهد بود. برای رفع این مشکل در ASP.NET MVC 4 فیلتر دیگری به نام AllowAnonymousAttribute معرفی شده است تا بتوان قسمت‌هایی از سایت را مانند صفحه لاگین، از سیستم اعتبارسنجی اجباری خارج کرد تا حداقل کاربر بتواند نام کاربری و کلمه عبور خودش را وارد نماید:

[System.Web.Mvc.AllowAnonymous]
public ActionResult Login()
{
return View();
}

بنابراین در ASP.NET MVC 4.0، فیلتر AuthorizeAttribute را سراسری تعریف کنید. سپس در کنترلر لاگین برنامه از فیلتر AllowAnonymous استفاده نمائید.
البته نوشتن فیلتر سفارشی AllowAnonymousAttribute در ASP.NET MVC 3.0 نیز میسر است. برای مثال:

public class LogonAuthorize : AuthorizeAttribute {
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext) {
if (!(filterContext.Controller is AccountController))
base.OnAuthorization(filterContext);
}
}

در این فیلتر سفارشی، اگر کنترلر جاری از نوع AccountController باشد، از سیستم اعتبار سنجی اجباری خارج خواهد شد. مابقی کنترلرها همانند سابق پردازش می‌شوند. به این معنا که اکنون می‌توان LogonAuthorize را به صورت یک فیلتر سراسری در فایل global.asax.cs معرفی کرد تا به تمام کنترلرها، منهای کنترلر Account اعمال شود.



مثالی جهت بررسی حالت Windows Authentication

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس یک کنترلر جدید را به نام Home نیز به آن اضافه کنید. در ادامه متد Index آن‌را با ویژگی Authorize، مزین نمائید. همچنین بر روی نام این متد کلیک راست کرده و یک View خالی را برای آن ایجاد کنید:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication15.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[Authorize]
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

محتوای View متناظر با متد Index را هم به شکل زیر تغییر دهید تا نام کاربر وارد شده به سیستم را نمایش دهد:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Index</h2>
Current user: @User.Identity.Name

به علاوه در فایل Web.config برنامه، حالت اعتبار سنجی را به ویندوز تغییر دهید:

<authentication mode="Windows" />

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید و وب سرور آزمایشی انتخابی هم IIS Express باشد، پیغام HTTP Error 401.0 - Unauthorized نمایش داده می‌شود. علت هم اینجا است که Windows Authentication به صورت پیش فرض در این وب سرور غیرفعال است. برای فعال سازی آن به مسیر My Documents\IISExpress\config مراجعه کرده و فایل applicationhost.config را باز نمائید. تگ windowsAuthentication را یافته و ویژگی enabled آن‌را که false است به true تنظیم نمائید. اکنون اگر برنامه را مجددا اجرا کنیم، در محل نمایش User.Identity.Name، نام کاربر وارد شده به سیستم نمایش داده خواهد شد.
همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا همه چیز یکپارچه است و حتی نیازی نیست صفحه لاگین خاصی را به کاربر نمایش داد. همینقدر که کاربر توانسته به سیستم ویندوزی وارد شود، بر این اساس هم می‌تواند از برنامه‌های وب موجود در شبکه استفاده کند.



بررسی حالت Forms Authentication

برای کار با Forms Authentication نیاز به محلی برای ذخیره سازی اطلاعات کاربران است. اکثر مقالات را که مطالعه کنید شما را به مباحث membership مطرح شده در زمان ASP.NET 2.0 ارجاع می‌دهند. این روش در ASP.NET MVC هم کار می‌کند؛ اما الزامی به استفاده از آن نیست.

برای بررسی حالت اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌ها، یک برنامه خالی ASP.NET MVC جدید را آغاز کنید. یک کنترلر Home ساده را نیز به آن اضافه نمائید.
سپس نیاز است نکته «تنظیمات اعتبار سنجی اجباری تمام صفحات سایت» را به فایل وب کانفیگ برنامه اعمال نمائید تا نیازی نباشد فیلتر Authorize را در همه جا معرفی کرد. سپس نحوه معرفی پیش فرض Forms authentication تعریف شده در فایل web.config نیز نیاز به اندکی اصلاح دارد:

<authentication mode="Forms">
<!--one month ticket-->
<forms name=".403MyApp"
cookieless="UseCookies"
loginUrl="~/Account/LogOn"
defaultUrl="~/Home"
slidingExpiration="true"
protection="All"
path="/"
timeout="43200"/>
</authentication>

در اینجا استفاده از کوکی‌ها اجباری شده است. loginUrl به کنترلر و متد لاگین برنامه اشاره می‌کند. defaultUrl مسیری است که کاربر پس از لاگین به صورت خودکار به آن هدایت خواهد شد. همچنین نکته‌ی مهم دیگری را که باید رعایت کرد، name ایی است که در این فایل config عنوان می‌‌کنید. اگر بر روی یک وب سرور، چندین برنامه وب ASP.Net را در حال اجرا دارید، باید برای هر کدام از این‌ها نامی جداگانه و منحصربفرد انتخاب کنید، در غیراینصورت تداخل رخ داده و گزینه مرا به خاطر بسپار شما کار نخواهد کرد.
کار slidingExpiration که در اینجا تنظیم شده است نیز به صورت زیر می‌باشد:
اگر لاگین موفقیت آمیزی ساعت 5 عصر صورت گیرد و timeout شما به عدد 10 تنظیم شده باشد، این لاگین به صورت خودکار در 5:10‌ منقضی خواهد شد. اما اگر در این حین در ساعت 5:05 ، کاربر، یکی از صفحات سایت شما را مرور کند، زمان منقضی شدن کوکی ذکر شده به 5:15 تنظیم خواهد شد(مفهوم تنظیم slidingExpiration). لازم به ذکر است که اگر کاربر پیش از نصف زمان منقضی شدن کوکی (مثلا در 5:04)، یکی از صفحات را مرور کند، تغییری در این زمان نهایی منقضی شدن رخ نخواهد داد.
اگر timeout ذکر نشود، زمان منقضی شدن کوکی ماندگار (persistent) مساوی زمان جاری + زمان منقضی شدن سشن کاربر که پیش فرض آن 30 دقیقه است، خواهد بود.

سپس یک مدل را به نام Account به پوشه مدل‌های برنامه با محتوای زیر اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication15.Models
{
public class Account
{
[Required(ErrorMessage = "Username is required to login.")]
[StringLength(20)]
public string Username { get; set; }

[Required(ErrorMessage = "Password is required to login.")]
[DataType(DataType.Password)]
public string Password { get; set; }

public bool RememberMe { get; set; }
}
}

همچنین مطابق تنظیمات اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌های فایل وب کانفیگ، نیاز به یک AccountController نیز هست:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication15.Models;

namespace MvcApplication15.Controllers
{
public class AccountController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult LogOn()
{
return View();
}

[HttpPost]
public ActionResult LogOn(Account loginInfo, string returnUrl)
{
return View();
}
}
}

در اینجا در حالت HttpGet فرم لاگین نمایش داده خواهد شد. بنابراین بر روی این متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرده و مدل را هم بر روی کلاس Account قرار دهید. قالب scaffolding را هم Create انتخاب کنید. به این ترتیب فرم لاگین برنامه ساخته خواهد شد.
اگر به متد HttpPost فوق دقت کرده باشید، علاوه بر دریافت وهله‌ای از شیء Account، یک رشته را به نام returnUrl نیز تعریف کرده است. علت هم اینجا است که سیستم Forms authentication، صفحه بازگشت را به صورت خودکار به شکل یک کوئری استرینگ به انتهای Url جاری اضافه می‌کند. مثلا:

http://localhost/Account/LogOn?ReturnUrl=something

بنابراین اگر یکی از پارامترهای متد تعریف شده به نام returnUrl باشد، به صورت خودکار مقدار دهی خواهد شد.

تا اینجا زمانیکه برنامه را اجرا کنیم، ابتدا بر اساس تعاریف مسیریابی پیش فرض برنامه، آدرس کنترلر Home و متد Index آن فراخوانی می‌گردد. اما چون در وب کانفیگ برنامه authorization را فعال کرده‌ایم، برنامه به صورت خودکار به آدرس مشخص شده در loginUrl قسمت تعاریف اعتبارسنجی مبتنی بر فرم‌ها هدایت خواهد شد. یعنی آدرس کنترلر Account و متد LogOn آن درخواست می‌گردد. در این حالت صفحه لاگین نمایان خواهد شد.

مرحله بعد، اعتبار سنجی اطلاعات وارد شده کاربر است. بنابراین نیاز است کنترلر Account را به نحو زیر بازنویسی کرد:

using System.Web.Mvc;
using System.Web.Security;
using MvcApplication15.Models;

namespace MvcApplication15.Controllers
{
public class AccountController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult LogOn(string returnUrl)
{
if (User.Identity.IsAuthenticated) //remember me
{
if (shouldRedirect(returnUrl))
{
return Redirect(returnUrl);
}
return Redirect(FormsAuthentication.DefaultUrl);
}

return View(); // show the login page
}

[HttpGet]
public void LogOut()
{
FormsAuthentication.SignOut();
}

private bool shouldRedirect(string returnUrl)
{
// it's a security check
return !string.IsNullOrWhiteSpace(returnUrl) &&
Url.IsLocalUrl(returnUrl) &&
returnUrl.Length > 1 &&
returnUrl.StartsWith("/") &&
!returnUrl.StartsWith("//") &&
!returnUrl.StartsWith("/\\");
}

[HttpPost]
public ActionResult LogOn(Account loginInfo, string returnUrl)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
if (loginInfo.Username == "Vahid" && loginInfo.Password == "123")
{
FormsAuthentication.SetAuthCookie(loginInfo.Username, loginInfo.RememberMe);
if (shouldRedirect(returnUrl))
{
return Redirect(returnUrl);
}
FormsAuthentication.RedirectFromLoginPage(loginInfo.Username, loginInfo.RememberMe);
}
}
this.ModelState.AddModelError("", "The user name or password provided is incorrect.");
ViewBag.Error = "Login faild! Make sure you have entered the right user name and password!";
return View(loginInfo);
}
}
}

در اینجا با توجه به گزینه «مرا به خاطر بسپار»، اگر کاربری پیشتر لاگین کرده و کوکی خودکار حاصل از اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌های او نیز معتبر باشد، مقدار User.Identity.IsAuthenticated مساوی true خواهد بود. بنابراین نیاز است در متد LogOn از نوع HttpGet به این مساله دقت داشت و کاربر اعتبار سنجی شده را به صفحه پیش‌فرض تعیین شده در فایل web.config برنامه یا returnUrl هدایت کرد.
در متد LogOn از نوع HttpPost، کار اعتبارسنجی اطلاعات ارسالی به سرور انجام می‌شود. در اینجا فرصت خواهد بود تا اطلاعات دریافتی، با بانک اطلاعاتی مقایسه شوند. اگر اطلاعات مطابقت داشتند، ابتدا کوکی خودکار FormsAuthentication تنظیم شده و سپس به کمک متد RedirectFromLoginPage کاربر را به صفحه پیش فرض سیستم هدایت می‌کنیم. یا اگر returnUrl ایی وجود داشت، آن‌را پردازش خواهیم کرد.
برای پیاده سازی خروج از سیستم هم تنها کافی است متد FormsAuthentication.SignOut فراخوانی شود تا تمام اطلاعات سشن و کوکی‌های مرتبط، به صورت خودکار حذف گردند.

تا اینجا فیلتر Authorize بدون پارامتر و همچنین در حالت مشخص سازی صریح کاربران به نحو زیر را پوشش دادیم:

[Authorize(Users="Vahid")]

اما هنوز حالت استفاده از Roles در فیلتر Authorize باقی مانده است. برای فعال سازی خودکار بررسی نقش‌های کاربران نیاز است یک Role provider سفارشی را با پیاده سازی کلاس RoleProvider، طراحی کنیم. برای مثال:

using System;
using System.Web.Security;

namespace MvcApplication15.Helper
{
public class CustomRoleProvider : RoleProvider
{
public override bool IsUserInRole(string username, string roleName)
{
if (username.ToLowerInvariant() == "ali" && roleName.ToLowerInvariant() == "User")
return true;
// blabla ...
return false;
}

public override string[] GetRolesForUser(string username)
{
if (username.ToLowerInvariant() == "ali")
{
return new[] { "User", "Helpdesk" };
}

if(username.ToLowerInvariant()=="vahid")
{
return new [] { "Admin" };
}

return new string[] { };
}

public override void AddUsersToRoles(string[] usernames, string[] roleNames)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string ApplicationName
{
get
{
throw new NotImplementedException();
}
set
{
throw new NotImplementedException();
}
}

public override void CreateRole(string roleName)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override bool DeleteRole(string roleName, bool throwOnPopulatedRole)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string[] FindUsersInRole(string roleName, string usernameToMatch)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string[] GetAllRoles()
{
throw new NotImplementedException();
}

public override string[] GetUsersInRole(string roleName)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override void RemoveUsersFromRoles(string[] usernames, string[] roleNames)
{
throw new NotImplementedException();
}

public override bool RoleExists(string roleName)
{
throw new NotImplementedException();
}
}
}

در اینجا حداقل دو متد IsUserInRole و GetRolesForUser باید پیاده سازی شوند و مابقی اختیاری هستند.
بدیهی است در یک برنامه واقعی این اطلاعات باید از یک بانک اطلاعاتی خوانده شوند؛ برای نمونه به ازای هر کاربر تعدادی نقش وجود دارد. به ازای هر نقش نیز تعدادی کاربر تعریف شده است (یک رابطه many-to-many باید تعریف شود).
در مرحله بعد باید این Role provider سفارشی را در فایل وب کانفیگ برنامه در قسمت system.web آن تعریف و ثبت کنیم:

<roleManager>
<providers>
<clear />
<add name="CustomRoleProvider" type="MvcApplication15.Helper.CustomRoleProvider"/>
</providers>
</roleManager>


همین مقدار برای راه اندازی بررسی نقش‌ها در ASP.NET MVC کفایت می‌کند. اکنون امکان تعریف نقش‌ها، حین بکارگیری فیلتر Authorize میسر است:

[Authorize(Roles = "Admin")]
public class HomeController : Controller



مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 2#
در ادامه مطلب پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 1# به تشریح مابقی کلاس‌های برنامه می‌پردازیم.

با توجه به تجزیه و تحلیل انجام شده تمامی اشیا از کلاس پایه به نام Shape ارث بری دارند حال به توضیح کد‌های این کلاس می‌پردازیم. (به دلیل اینکه توضیحات این کلاس در دو پست نوشته خواهد شد برای این کلاس‌ها از partial class استفاده شده است)
using System;
using System.Drawing;
using System.Drawing.Drawing2D;
using System.Net;
 
namespace PWS.ObjectOrientedPaint.Models
{
    /// <summary>
    /// Shape (Base Class)
    /// </summary>
    public abstract partial class Shape
    {
        #region Fields (1)

        private Brush _backgroundBrush;

        #endregion Fields

        #region Properties (16)

        /// <summary>
        /// Gets or sets the brush.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The brush.
        /// </value>
        public Brush BackgroundBrush
        {
            get { return _backgroundBrush ?? (_backgroundBrush = new SolidBrush(BackgroundColor)); }
            private set
            {
                _backgroundBrush = value ?? new SolidBrush(BackgroundColor);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the color of the background.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The color of the background.
        /// </value>
        public Color BackgroundColor { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the end point.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The end point.
        /// </value>
        public PointF EndPoint { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the color of the fore.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The color of the fore.
        /// </value>
        public Color ForeColor { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the height.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The height.
        /// </value>
        public float Height
        {
            get
            {
                return Math.Abs(StartPoint.Y - EndPoint.Y);
            }
            set
            {
                if (value > 0)
                    EndPoint = new PointF(EndPoint.X, StartPoint.Y + value);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets a value indicating whether this instance is fill.
        /// </summary>
        /// <value>
        ///   <c>true</c> if this instance is fill; otherwise, <c>false</c>.
        /// </value>
        public bool IsFill { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets a value indicating whether this instance is selected.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// <c>true</c> if this instance is selected; otherwise, <c>false</c>.
        /// </value>
        public bool IsSelected { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets my pen.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// My pen.
        /// </value>
        public Pen Pen
        {
            get
            {
                return new Pen(ForeColor, Thickness);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the type of the shape.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The type of the shape.
        /// </value>
        public ShapeType ShapeType { get; protected set; }

        /// <summary>
        /// Gets the size.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The size.
        /// </value>
        public SizeF Size
        {
            get
            {
                return new SizeF(Width, Height);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the start point.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The start point.
        /// </value>
        public PointF StartPoint { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the thickness.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The thickness.
        /// </value>
        public byte Thickness { get; set; }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the width.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The width.
        /// </value>
        public float Width
        {
            get
            {
                return Math.Abs(StartPoint.X - EndPoint.X);
            }
            set
            {
                if (value > 0)
                    EndPoint = new PointF(StartPoint.X + value, EndPoint.Y);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the X.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The X.
        /// </value>
        public float X
        {
            get
            {
                return StartPoint.X;
            }
            set
            {
                if (value > 0)
                    StartPoint = new PointF(value, StartPoint.Y);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the Y.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The Y.
        /// </value>
        public float Y
        {
            get
            {
                return StartPoint.Y;
            }
            set
            {
                if (value > 0)
                    StartPoint = new PointF(StartPoint.X, value);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Gets or sets the index of the Z.
        /// </summary>
        /// <value>
        /// The index of the Z.
        /// </value>
        public int Zindex { get; set; }

        #endregion Properties
        }
}


ابتدا به تشریح خصوصیات کلاس می‌پردازیم:
خصوصیات:
  • BackgroundColor: در صورتی که شی مورد نظر به صورت توپررسم شود، این خاصیت رنگ پس زمینه شی را مشخص می‌کند.
  • BackgroundBrush: خاصیتی است که با توجه به خاصیت BackgroundColor یک الگوی پر کردن  زمینه شی می‌سازد.
  • StartPoint: نقطه شروع شی را در خود نگهداری می‌کند.
  • EndPoint: نقطه انتهای شی را در خود نگهداری می‌کند. (قبلا گفته شد که هر شی را در صورتی که در یک مستطیل فرض کنیم یک نقطه شروع و یک نقطه پایان دارد)
  • ForeColor: رنگ قلم ترسیم شی مورد نظر را تعیین می‌کند.
  • Height: ارتفاع شی مورد نظر را تعیین می‌کند ( این خصوصیت اختلاف عمودی StartPoint.Y و EndPoint.Y را محاسبه می‌کند و در زمان مقدار دهی EndPoint جدیدی ایجاد می‌کند).
  • Width: عرض شی مورد نظر را تعیین می‌کند ( این خصوصیت اختلاف افقیStartPoint.X و EndPoint.X را محاسبه می‌کند و در زمان مقدار دهی EndPoint جدیدی ایجاد می‌کند).
  • IsFill: این خصوصیت تعیین کننده توپر و یا توخالی بودن شی است.
  • IsSelected: این خاصیت تعیین می‌کند که آیا شی انتخاب شده است یا خیر (در زمان انتخاب شی چهار مربع کوچک روی شی رسم می‌شود).
  • Pen: قلم خط ترسیم شی را مشخص می‌کند. (قلم با ضخامت دلخواه)
  • ShapeType: این خصوصیت نوع شی را مشخص می‌کند (این خاصیت بیشتر برای زمان پیش نمایش ترسیم شی در زمان اجراست البته به نظر خودم اضافه هست اما راه بهتری به ذهنم نرسید)
  • Size: با استفاده از خصوصیات Height و Width ایجاد شده و تعیین کننده Size شی است.
  • Thickness: ضخامت خط ترسیمی شی را مشخص می‌کند، این خاصیت در خصوصیت Pen استفاده شده است.
  • X: مقدار افقی نقطه شروع شی را تعیین می‌کند در واقع StartPoint.X را برمی‌گرداند (این خاصیت اضافی بوده و جهت راحتی کار استفاده شده می‌توان آن را ننوشت).
  • Y: مقدار عمودی نقطه شروع شی را تعیین می‌کند در واقع StartPoint.Y را برمی‌گرداند (این خاصیت اضافی بوده و جهت راحتی کار استفاده شده می‌توان آن را ننوشت).
  • Zindex: در زمان ترسیم اشیا ممکن است اشیا روی هم ترسیم شوند، در واقع Zindex تعیین کننده عمق شی روی بوم گرافیکی است.

در پست بعدی به توضیح متدهای این کلاس می‌پردازیم.
مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت دوم – مثال‌ها
در قسمت قبلی این مقاله، با مفاهیم تئوری برنامه نویسی تابعی آشنا شدیم. در این مطلب قصد دارم بیشتر وارد کد نویسی شویم و الگوها و ایده‌های پیاده سازی برنامه نویسی تابعی را در #C مورد بررسی قرار دهیم.


Immutable Types

هنگام ایجاد یک Type جدید باید سعی کنیم دیتای داخلی Type را تا حد ممکن Immutable کنیم. حتی اگر نیاز داریم یک شیء را برگردانیم، بهتر است که یک instance جدید را برگردانیم، نه اینکه همان شیء موجود را تغییر دهیم. نتیحه این کار نهایتا به شفافیت بیشتر و Thread-Safe بودن منجر خواهد شد.
مثال:
public class Rectangle
{
    public int Length { get; set; }
    public int Height { get; set; }

    public void Grow(int length, int height)
    {
        Length += length;
        Height += height;
    }
}

Rectangle r = new Rectangle();
r.Length = 5;
r.Height = 10;
r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, same instance of r
در این مثال، Property های کلاس، از بیرون قابل Set شدن می‌باشند و کسی که این کلاس را فراخوانی میکند، هیچ ایده‌ای را درباره‌ی مقادیر قابل قبول آن‌ها ندارد. بعد از تغییر بهتر است وظیفه‌ی ایجاد آبجکت خروجی به عهده تابع باشد، تا از شرایط ناخواسته جلوگیری شود:
// After
public class ImmutableRectangle
{
    int Length { get; }
    int Height { get; }

    public ImmutableRectangle(int length, int height)
    {
        Length = length;
        Height = height;
    }

    public ImmutableRectangle Grow(int length, int height) =>
          new ImmutableRectangle(Length + length, Height + height);
}

ImmutableRectangle r = new ImmutableRectangle(5, 10);
r = r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, is a new instance of r
با این تغییر در ساختار کد، کسی که یک شیء از کلاس ImmutableRectangle را ایجاد میکند، باید مقادیر را وارد کند و مقادیر Property ها به صورت فقط خواندنی از بیرون کلاس در دسترس هستند. همچنین در متد Grow، یک شیء جدید از کلاس برگردانده می‌شود که هیچ ارتباطی با کلاس فعلی ندارد.


استفاده از Expression بجای Statement

یکی از موارد با اهمیت در سبک کد نویسی تابعی را در مثال زیر ببینید:
public static void Main()
{
    Console.WriteLine(GetSalutation(DateTime.Now.Hour));
}

// imparitive, mutates state to produce a result
/*public static string GetSalutation(int hour)
{
    string salutation; // placeholder value

    if (hour < 12)
        salutation = "Good Morning";
    else
        salutation = "Good Afternoon";

    return salutation; // return mutated variable
}*/

public static string GetSalutation(int hour) => hour < 12 ? "Good Morning" : "Good Afternoon";
به خط‌های کامنت شده دقت کنید؛ می‌بینیم که یک متغیر، تعریف شده که نگه دارنده‌ای برای خروجی خواهد بود. در واقع به اصطلاح آن را mutate می‌کند؛ در صورتیکه نیازی به آن نیست. ما می‌توانیم این کد را به صورت یک عبارت (Expression) در آوریم که خوانایی بیشتری دارد و کوتاه‌تر است.


استفاده از High-Order Function ها برای ایجاد کارایی بیشتر

در قسمت قبلی درباره توابع HOF صحبت کردیم. به طور خلاصه توابعی که یک تابع را به عنوان ورودی میگیرند و یک تابع را به عنوان خروجی برمی‌گردانند. به مثال زیر توجه کنید:
public static int Count<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate)
{
    int count = 0;

    foreach (TSource element in source)
    {
        checked
        {
            if (predicate(element))
            {
                count++;
            }
        }
    }

    return count;
}
این قطعه کد، مربوط به متد Count کتابخانه‌ی Linq می‌باشد. در واقع این متد تعدادی از چیز‌ها را تحت شرایط خاصی می‌شمارد. ما دو راهکار داریم، برای هر شرایط خاص، پیاده سازی نحوه‌ی شمردن را انجام دهیم و یا یک تابع بنویسیم که شرط شمردن را به عنوان ورودی دریافت کند و تعدادی را برگرداند.


ترکیب توابع

ترکیب توابع به عمل پیوند دادن چند تابع ساده، برای ایجاد توابعی پیچیده گفته می‌شود. دقیقا مانند عملی که در ریاضیات انجام می‌شود. خروجی هر تابع به عنوان ورودی تابع بعدی مورد استفاده قرار میگیرد و در آخر ما خروجی آخرین فراخوانی را به عنوان نتیجه دریافت میکنیم. ما میتوانیم در #C به روش برنامه نویسی تابعی، توابع را با یکدیگر ترکیب کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
public static class Extensions
{
    public static Func<T, TReturn2> Compose<T, TReturn1, TReturn2>(this Func<TReturn1, TReturn2> func1, Func<T, TReturn1> func2)
    {
        return x => func1(func2(x));
    }
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        Func<int, int> square = (x) => x * x;
        Func<int, int> negate = x => x * -1;
        Func<int, string> toString = s => s.ToString();
        Func<int, string> squareNegateThenToString = toString.Compose(negate).Compose(square);
        Console.WriteLine(squareNegateThenToString(2));
    }
}
در مثال بالا ما سه تابع جدا داریم که میخواهیم نتیجه‌ی آن‌ها را به صورت پشت سر هم داشته باشیم. ما میتوانستیم هر کدام از این توابع را به صورت تو در تو بنویسیم؛ ولی خوانایی آن به شدت کاهش خواهد یافت. بنابراین ما از یک Extension Method استفاده کردیم.


Chaining / Pipe-Lining و اکستنشن‌ها

یکی از روش‌های مهم در سبک برنامه نویسی تابعی، فراخوانی متد‌ها به صورت زنجیره‌ای و پاس دادن خروجی یک متد به متد بعدی، به عنوان ورودی است. به عنوان مثال کلاس String Builder یک مثال خوب از این نوع پیاده سازی است. کلاس StringBuilder از پترن Fluent Builder استفاده می‌کند. ما می‌توانیم با اکستنشن متد هم به همین نتیجه برسیم. نکته مهم در مورد کلاس StringBuilder این است که این کلاس، شیء string را mutate نمیکند؛ به این معنا که هر متد، تغییری در object ورودی نمی‌دهد و یک خروجی جدید را بر می‌گرداند.
string str = new StringBuilder()
  .Append("Hello ")
  .Append("World ")
  .ToString()
  .TrimEnd()
  .ToUpper();
در این مثال  ما کلاس StringBuilder را توسط یک اکستنشن متد توسعه داده‌ایم:
public static class Extensions
{
    public static StringBuilder AppendWhen(this StringBuilder sb, string value, bool predicate) => predicate ? sb.Append(value) : sb;
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        // Extends the StringBuilder class to accept a predicate
        string htmlButton = new StringBuilder().Append("<button").AppendWhen(" disabled", false).Append(">Click me</button>").ToString();
    }
}


نوع‌های اضافی درست نکنید ، به جای آن از کلمه‌ی کلیدی yield استفاده کنید!

گاهی ما نیاز داریم لیستی از آیتم‌ها را به عنوان خروجی یک متد برگردانیم. اولین انتخاب معمولا ایجاد یک شیء از جنس List یا به طور کلی‌تر Collection و سپس استفاده از آن به عنوان نوع خروجی است:
public static void Main()
{
    int[] a = { 1, 2, 3, 4, 5 };

    foreach (int n in GreaterThan(a, 3))
    {
        Console.WriteLine(n);
    }
}


/*public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    List<int> temp = new List<int>();
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) temp.Add(n);
    }
    return temp;
}*/

public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) yield return n;
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید در مثال اول، ما از یک لیست موقت استفاده کرد‌ه‌ایم تا آیتم‌ها را نگه دارد. اما میتوانیم از این مورد با استفاده از کلمه کلیدی yield اجتناب کنیم. این الگوی iterate بر روی آبجکت‌ها در برنامه نویسی تابعی، خیلی به چشم میخورد.


برنامه نویسی declarative به جای imperative با استفاده از Linq

در قسمت قبلی به طور کلی درباره برنامه نویسی Imperative صحبت کردیم. در مثال زیر یک نمونه از تبدیل یک متد که با استایل Imperative نوشته شده به declarative را می‌بینید. شما میتوانید ببینید که چقدر کوتاه‌تر و خواناتر شده:
List<int> collection = new List<int> { 1, 2, 3, 4, 5 };

// Imparative style of programming is verbose
List<int> results = new List<int>();

foreach(var num in collection)
{
  if (num % 2 != 0) results.Add(num);
}

// Declarative is terse and beautiful
var results = collection.Where(num => num % 2 != 0);


Immutable Collection

در مورد اهمیت immutable قبلا صحبت کردیم؛ Immutable Collection ها، کالکشن‌هایی هستند که به جز زمانیکه ایجاد می‌شنود، اعضای آن‌ها نمی‌توانند تغییر کنند. زمانیکه یک آیتم به آن اضافه یا کم شود، یک لیست جدید، برگردانده خواهد شد. شما می‌توانید انواع این کالکشن‌ها را در این لینک ببینید.
به نظر میرسد که ایجاد یک کالکشن جدید میتواند سربار اضافی بر روی استفاده از حافظه داشته باشد، اما همیشه الزاما به این صورت نیست. به طور مثال اگر شما f(x)=y را داشته باشید، مقادیر x و y به احتمال زیاد یکسان هستند. در این صورت متغیر x و y، حافظه را به صورت مشترک استفاده می‌کنند. به این دلیل که هیچ کدام از آن‌ها Mutable نیستند. اگر به دنبال جزییات بیشتری هستید این مقاله به صورت خیلی جزیی‌تر در مورد نحوه پیاده سازی این نوع کالکشن‌ها صحبت میکند. اریک لپرت یک سری مقاله در مورد Immutable ها در #C دارد که میتوانید آن هار در اینجا پیدا کنید.

 

Thread-Safe Collections

اگر ما در حال نوشتن یک برنامه‌ی Concurrent / async باشیم، یکی از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر ما شود، race condition است. این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که دو ترد به صورت همزمان تلاش میکنند از یک resource استفاده کنند و یا آن را تغییر دهند. برای حل این مشکل میتوانیم آبجکت‌هایی را که با آن‌ها سر و کار داریم، به صورت immutable تعریف کنیم. از دات نت فریمورک نسخه 4 به بعد  Concurrent Collection‌ها معرفی شدند. برخی از نوع‌های کاربردی آن‌ها را در لیست پایین می‌بینیم:
Collection
توضیحات
 ConcurrentDictionary 
  پیاده سازی thread safe از دیکشنری key-value 
 ConcurrentQueue 
  پیاده سازی thread safe از صف (اولین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentStack 
  پیاده سازی thread safe از پشته (آخرین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentBag 
  پیاده سازی thread safe از لیست نامرتب 

این کلاس‌ها در واقع همه مشکلات ما را حل نخواهند کرد؛ اما بهتر است که در ذهن خود داشته باشیم که بتوانیم به موقع و در جای درست از آن‌ها استفاده کنیم.

در این قسمت از مقاله سعی شد با روش‌های خیلی ساده، با مفاهیم اولیه برنامه نویسی تابعی درگیر شویم. در ادامه مثال‌های بیشتری از الگوهایی که میتوانند به ما کمک کنند، خواهیم داشت.   
مطالب
JQuery Plugins #1
جی‌کوئری به عنوان مهم‌ترین و پرکاربردترین کتابخانه جاوا اسکریپتی، حالا در اکثر سایت‌های اینترنتی استفاده می‌شود و هر روز به قابلیت‌ها و امکانات آن اضافه می‌گردد. اما بیش از خود این کتابخانه، پلاگین‌های آن است که تحول عظیمی را در طراحی وب سایت‌ها ایجاد نموده است. از انواع اسلایدها، تصاویر، منو‌ها، Tooltip ها، نمودارها، انیمیشن، جداول و هزاران پلاگین دیگر، همه و همه کد‌های جاوا اسکریپتی است که با استفاده از جی کوئری به صورت پلاگین نوشته شده است و امکان استفاده مجدد را به ما می‌دهد.

از کجا شروع کنیم
برای نوشتن پلاگین یک تابع با نام خاصیتی جدید را به jQuery.fn اضافه می‌نماییم.
jQuery.fn.myPlugin = function() {
//محتویات پلاگین را اینجا می‌نویسیم
};
اما، برای اینکه بتوانیم از میانبر $ در پلاگین استفاده نماییم و تداخلی با سایر کتابخانه‌ها نداشته باشد، از الگوی (IIFE (Immediately Invoked Function Expression D به صورت زیر استفاده می‌نماییم:
(function( $ ) {
  $.fn.myPlugin = function() {
  //محتویات پلاگین را اینجا می‌نویسیم
    };
})( jQuery );

محتوای پلاگین
حال می‌توانیم در تابع، کدهای پلاگین خود را بنویسیم. برای دسترسی به شیء پاس داده شده به پلاگین، از کلمه کلیدی this استفاده کرده و لازم نیست از (this)$ استفاده نماییم. در زیر یک پلاگین ساده تهیه شده است که با رفتن ماوس بر روی یک متن، خطی زیر آن می‌کشد:
(function($){
    $.fn.underline= function() {
        this.hover(function(){
            $(this).css( { text-decoration : underline })
        }, function(){
            $(this).css( { text-decoration : none } )
        });
    };
})(jQuery);
 
$("p").underline();
پلاگین بالا مقدار یا شیء ایی را بر نمی‌گرداند؛ اما اگر بخواهیم مقداری را برگردانیم از return استفاده می‌نماییم:
(function( $ ){

  $.fn.maxHeight = function() {
  
    var max = 0;

    this.each(function() {
      max = Math.max( max, $(this).height() );
    });

    return max;
  };
})( jQuery );
var tallest = $('div').maxHeight(); // بیشترین ارتفاع عنصر را برمی گرداند

حفظ خاصیت زنجیره‌ای پلاگین ها
در مثال بالا یک مقدار عددی برگردانده شده است؛ اما برای اینکه بتوانیم بصورت زنجیر وار خروجی پلاگین را به تابع یا هر پالاگین دیگری پاس دهیم از تابع each بصورت زیر استفاده می‌نماییم:
(function( $ ){

  $.fn.lockDimensions = function( type ) {  

    return this.each(function() {

      var $this = $(this);

      if ( !type || type == 'width' ) {
        $this.width( $this.width() );
      }

      if ( !type || type == 'height' ) {
        $this.height( $this.height() );
      }

    });

  };
})( jQuery );
$('div').lockDimensions('width').css('color', 'red');
در پلاگین بالا با از تابع each برای روی this و برگرداندن آن با return برای حفظ خاصیت زنجیره‌ای پلاگین استفاده می‌نماییم. در تابع each می‌بایست از (this)$ برای انجام عملیات بر روی شیء پاس داده شده استفاده کنیم. بدین صورت بعد از صدا زدن پلاگین، دوباره می‌توانیم از هر پلاگین یا تابع جی کوئری دیگری بر روی خروجی استفاده نماییم.

پیش فرض‌ها و تنظیمات
در پلاگین‌های پیشرفته‌تر می‌توانیم تنظیمات پیش فرضی را برای پلاگین در نظر بگیریم و این تنظیمات را به عنوان پارامتر ورودی از کاربر دریافت نماییم. جی کوئری دارای تابعی به نام extend است که امکان گسترش و ترکیب دو شیء را امکان پذیر می‌سازد به مثال زیر توجه نمایید:
(function( $ ){

  $.fn.tooltip = function( options ) {  

    var settings = $.extend( {
      'location'         : 'top',
      'background-color' : 'blue'
    }, options);

    return this.each(function() {        

      // Tooltip plugin code here

    });

  };
})( jQuery );
$('div').tooltip({
  'location' : 'left'
});
در این مثال، شیء settings با دو خاصیت location و background-color تعریف شده که با شیء options که از ورودی پلاگین دریافت نموده‌ایم با استفاده از تابع extend ترکیب شده است. خاصیت‌های که تعیین نشده باشند با مقادیر پیش فرض آن‌ها تکمیل می‌گردد.
ادامه دارد...
مطالب
بررسی تفاوت بین DTO و POCO
در ابتدا اجازه بدهید تعریف درستی از این دو واژه، ارائه کنیم.

DTO (Data Transfer Object)
به بیان خیلی ساده، DTO‌ها برای انتقال اطلاعات استفاده می‌شوند؛ پس هیچ منطق و رفتاری در این اشیاء تعریف نمی‌شود .اگر در DTO منطقی پیاده سازی شود، دیگر به آن DTO گفته نمی‌شود. اجازه بدید منظورمان را از منطق یا رفتار مشخص کنیم. منطق یا رفتار، همان متدهایی هستند که در نوع داده خود تعریف میکنیم. در #C، یک DTO تنها از خصوصیت‌ها (Properties) که از بلوک‌های Get و Set تشکیل شده‌اند، ساخته می‌شود. البته بدون کدهایی جهت اعتبار سنجی (Validation) مقادیر.

سؤال: وضعیت attribute ‌ها و Metadata‌ها چه می‌شود؟
خیلی غیر معمول نیست که از metadata‌ها در DTO، به‌منظور اعتبار سنجی یا اهداف خاص، استفاده کنیم. بعضی از attribute‌ها هیچ رفتاری را به DTO‌ها اضافه نمی‌کنند؛ ولی استفاده از DTO‌ها را در بخش‌های دیگر سیستم، ساده‌تر می‌کنند. در نتیجه هیچکدام از attribute ‌ها و metadata‌ها، شرایط DTO بودن را نقض نمی‌کنند.

مدل‌های دیگری مثل ViewModels‌ها و API Model‌ها چه می‌شوند؟
واژه DTO خیلی مبهم است. تنها چیزی که بیان می‌کند این است که شیء است و فقط و فقط شامل اطلاعات است و رفتاری ندارد. در این تعریف درباره‌ی کاربرد مورد نظر یک DTO چیزی گفته نشده. در بسیاری از معماری‌ها، DTO نقش خاصی را ایفا می‌کند. بطور مثال در معماری MVC، از DTO‌ها برای انقیاد داده (Binding) و ارسال اطلاعات به یک View استفاده میکنند. به همین خاطر این DTO‌ها بعنوان ViewModel، در معماری MVC شناخته می‌شوند که رفتاری را در خود تعریف نمی‌کنند و تنها فرمت اطلاعات مورد انتظار یک View را مهیا می‌کنند.
پس در این سناریوی خاص، ViewModel نوعی DTO می‌باشد. اما باید دقت داشته باشید، همه ViewModel‌‌ها را نمی‌توان DTO محسوب کرد؛ مثلا در معماری MVVM، ویوو مدل‌های تعریف شده، شامل رفتار هم می‌باشند. حتی در معماری MVC نیز گاهی اوقات منطقی به  ViewModel‌‌ها اضافه می‌شود که دیگر به آنها DTO نمی‌گوییم.

 
در صورت امکان، نام DTO‌ها را بر اساس استفاده‌ی آنها تعیین کنید. بطور مثال کلاسی با نام FoodDTO، مشخص نمی‌کند که این نوع، کجا و چگونه قرار است در معماری برنامه شما مورد استفاده قرار  بگیرید؛ برعکس نامگذاری به صورت FoodViewModels کاربرد آن را صراحتا بیان می‌کند.
مثالی از DTO در زبان سی شارپ :
public class ProductViewModel
{
  public int ProductId { get; set; }
  public string Name { get; set; }
  public string Description { get; set; }
  public string ImageUrl { get; set; }
  public decimal UnitPrice { get; set; }
}

کپسوله سازی و DTO ها 
کپسوله سازی، یکی از اصول برنامه نویسی شیءگرا می‌باشد. اما این کپسوله سازی به DTO‌ها اعمال نمی‌شوند. به این علت که هدف کپسوله سازی، پنهان کردن فرآیند پشت صحنه‌ی ذخیره سازی اطلاعات است؛ اما در DTO هیچ فرآیندی پیاده سازی نشده و نباید هیچ State پنهانی وجود داشته باشد. پس بحث Encapsulation در DTO منتفی است. پس کار را برای خودتان سخت نکنید؛ با تعریف private setter ‌ها یا تبدیل کردن DTO به یک شیء غیرقابل تغییر (immutable). شما باید به‌راحتی بتوانید عملیات ایجاد، نوشتن و خواندن DTO‌‌ها را انجام دهید؛ همچنین باید بتوانید عملیات سریالایز کردن بر روی DTO‌‌ها را بدون فرآیند سفارشی اضافه‌ای، انجام دهید.

Field ها  یا Property ها 
سؤالی که مطرح می‌شود این است که وقتی کپسوله سازی در DTO مفهومی ندارد، چرا باید همیشه از property ‌ها استفاده کنیم؟ چرا از فیلد‌ها استفاده نکنیم (فیلد‌های public )؟
ما می‌توانیم هم از property استفاده کنیم و هم از field‌ها؛ اما بعضی از فریم ورک‌ها که کار Serialization را انجام می‌دهند، فقط با property ‌ها کار می‌کنند. بنابراین بسته به نیاز خودتان، از field‌های عمومی یا property‌ها استفاده کنید. اما عموما از Property استفاده میکنند. البته در این پیوند، پرسش و پاسخ مفصلی در این رابطه وجود دارد.

غیرقابل تغییر بودن (Immutability) و نوع رکورد ( Record Type )
غیرقابل تغییر بودن، یکی از مزیت‌های مهم در توسعه نرم افزار است. اما همانطور که در مثل بالا بیان شد، نیازی به غیرقابل تغییر کردن DTO‌‌ها نیست. با ارائه رکورد در سی شارپ 9  شرایط کمی تغییر کرد. شاید عبارت مخفف دیگری که اضافه شده Data transfer Records یا (DTRs) است. یکی از روش‌های تعریف DTR در سی شارپ 9، به شکل زیر است:
public record ProductDTO(int Id, string Name, string Description);

البته روش دیگری هم وجود دارد که شما property‌ها را تعریف کنید و از طریق سازنده، مقدار دهی شوند. ویژگی جدید init-only این امکان را فراهم می‌کند که فقط در زمان مقدار دهی اولیه (initialization)، خصوصیات مقداردهی شوند و در ادامه‌ی چرخه حیات شیء، property ‌ها فقط خواندنی هستند. این ویژگی، record‌ها را غیر قابل تغییر می‌کند.
مثال:
public record ProductDTO
{
  public int Id { get; init; }
  public string Name { get; init; }
}
var dto = new ProductDTO { Id = 1, Name = "some name" };

کلاس‌های POCO یا همان Plain Old CLR/C# Object
شی Plain Old چیست؟ هر شیءای که Plain Old باشد، می‌تواند در هر جایی از برنامه‌ی ما مورد استفاده قرار بگیرد؛ حتی در کلاس‌های Test برنامه. این اشیاء هیچگونه وابستگی برای اجرا وظایف خود، به بانک‌های اطلاعاتی و کتابخانه‌های ثالت ندارند.
برای درک بهتر این نوع کلاس‌ها، به مثال زیر دقت کنید:
public class Product : DataObject<Product>
{
  public Product(int id)
  {
    Id = id;
    InitializeFromDatabase();
  }
  private void InitializeFromDatabase()
  {
    DataHelpers.LoadFromDatabase(this);
  }
  public int Id { get; private set; }
  // other properties and methods
}
همانطور که مشاهده میکنید، این کلاس به متد استاتیکی برای کار با دیتابیس وابسته است؛ در نتیجه باعث میشود که کل کلاس، به وجود بانک اطلاعاتی وابسته شود. همچنین با ارث بری از کلاس پایه‌ی دیگری، وابستگی به یک کتابخانه‌ی ثالث ایجاد شده‌است. اجرای آزمون واحد برای چنین کلاسی، سبب fail شدن عملیات می‌شود. به این علت که ارتباط با بانک اطلاعاتی مورد نیاز متد DataHelpers، تامین نشده‌است. این شرایط، مثالی از الگوی Active Record Pattern می‌باشند. همچنین این کلاس دسترسی به منبع داده را در درون خود گنجانده است که این به معنای نقض اصل Persistence Ignorant (اصل Persistence Ignorance به طور خلاصه بیان می‌کند که در تحلیل و طراحی Business Logic به موضوع ذخیره‌سازی (Persistence) فکر نکنید (تا جای ممکن) یا به عبارت دیگر، ذهن خود را درگیر پیچیدگی‌های ذخیره سازی نکنید. برگرفته شده از breakpoint.blog.ir : روح الله دلپاک)می باشد. یکی از ویژگی‌های POCO عدم نقض الگوی فوق است.

مثالی از POCO : 
public class Product
{
  public Product(int id)
  {
    Id = id;
  }

  private Product()
  {
    // required for EF
  }

  public int Id { get; private set; }
  // other properties and methods
}
این کلاس یک POCO است:
  • برای اجرای وظایف خود به فریم ورک ثالثی وابسته نیست.
  • به کلاس پایه‌ای ( Base class) نیاز ندارد.
  • وابستگی به متد استاتیکی ندارد.
  • می تواند در هر جایی از پروژه، نمونه سازی شود.
  • اصل Persistence Ignorant را بیشتر رعایت کرده، نه بطور کامل؛ چون یک سازنده دارد که به کتابخانه‌ی ثالثی نیازمند است (سازنده‌ی بدون پارامتر که مورد نیاز EF می‌باشد).

POCO و DTO :

شاید این دو مفهموم گیج کننده باشند، ولی DTO همان POCO هست. اگر یک کلاس، DTO باشد، حتما POCO نیز هست. (مرور ویژگی‌های دو مورد در بخش‌های قبلی) ولی برعکس این وضعیت ممکن است صادق نباشد؛ مثال قبلی که در آن وابستگی به کتابخانه‌ی ثالثی در سازنده‌ی بدون پارامتر وجود داشت، DTO بودن را نقض می‌کرد. پس اگر هر دو حالت صادق بود، میتوان گفت این دو مفهوم یکی است.