نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 19 - کار با فرم‌ها - بخش 7 - نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server
خلاصه‌ی بحث جاری به روشی دیگر (مدیریت صحیح طول عمر DbContext در برنامه‌های Blazor Server)

یک روش دیگر مدیریت طول عمر Context در برنامه‌های Blazor Server که تمام نکات این بحث را به نحو ساده‌ای پوشش می‌دهد، به صورت زیر است:
الف) حتما بجای AddDbContext از AddDbContextFactory که در مطلب فوق توضیح داده شد، استفاده کنید تا بتوان هرجائیکه نیاز است یک Context جدید را به صورت دستی ایجاد کرد، تا از به اشتراک گذاری آن و مشکلات مرتبط با طول عمر اینگونه Contextها، مصون ماند:
// Do NOT do this anymore
//services.AddDbContext(o => o.UseSQlite("filename.db"));

// But instead do this:
services.AddDbContextFactory(o => o.UseSQlite("filename.db"));
ب) سپس بجای انواع و اقسام روش‌های مدیریت طول عمر Scoped و سپس Dispose کردن‌ها، آن‌ها را در سرویس‌های برنامه به نحو زیر پیاده سازی و ساده کنید:
public class MyService
{
   private readonly IDbContextFactorey _contextFactory;

   public MyService(IDbContextFactory contextFactory)
   {
      _contextFactory = contextFactory;
   }

   // create a new context for each operation / unit of work
   public async Task DoSomethingAsync()
   {
      using (var ctx = _contextFactory.CreateDbContext())
      {
         // this using clause contains your unit of work
      }
   }
}
در این حالت با استفاده از IDbContextFactory تزریقی، هر جائیکه که نیاز هست، یک Context جدید و همچنین Scoped، ایجاد و همانجا هم در پایان کار، تخریب و Dispose می‌شود و نیازی به پیاده سازی سرویس‌های IDisposable ندارد. این روشی است که در مثال‌های خود مایکروسافت هم مشاهده می‌شود. سپس کار کردن با سرویس فوق، نیازی به نکات مرتبط با inherits OwningComponentBase ندارد و کاملا به همراه injectهای عادی و متداول است. همچنین هم مطمئن هستیم، Context ای که در هر متد استفاده می‌شود، کاملا جدید و غیر اشتراکی است و در پایان کار همان متد، حتما Dispose می‌شود.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
من مشابه روشی که در مقاله jwt ارائه فرموده بودین، در کنترلر سرویس Product  رو تزریق کردم، و در اکشن متد Add سعی کردم یه نمونه از Product در جدول ثبت کنم. 
ولی ب این خطا مواجه شدم: «متاسفانه در حین پردازش درخواست جاری خطایی رخ داده‌است. »
1. چطور سیستم Error handling  رو خاموش کنم که خود Exception رو بتونم ببینم ؟
2. اشتباه من کجا بوده ؟ متن کد من اینه :
using Common.GuardToolkit;
using Entities;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Services.Contracts;
using ViewModels;

namespace web.Controllers
{
    public class ProductController : Controller
    {
        private readonly IProductService _ProductService;

        public ProductController(IProductService ProductService)
        {
            _ProductService = ProductService;
            _ProductService.CheckArgumentIsNull(nameof(ProductService));
        }

        public IActionResult Add()
        {
            return View("ProductAdd");
        }

        [HttpPost] 
        public IActionResult Add(ProductAddModel model)
        {
            var product = new Product() { Name = model.Title, Price = 1, CategoryId = 1};
            
            _ProductService.AddNewProduct(product);
            return Json(model);

        }
    }
}

مطالب
بهینه سازی سرعت یافت ویوها با سفارشی سازی Lookup Caching در Razor View Engine
 در این مقاله سعی داریم تا سرعت یافت و جستجوی View‌های متناظر با هر اکشن را در View Engine، با پیاده سازی قابلیت Caching نتیجه یافت آدرس فیزیکی view‌ها در درخواست‌های متوالی، افزایش دهیم تا عملا بازده سیستم را تا حدودی بهبود ببخشیم.

طی مطالعاتی که بنده بر روی سورس MVC داشتم، به صورت پیش فرض، در زمانیکه پروژه در حالت Release اجرا می‌شود، نتیجه حاصل از یافت آدرس فیزیکی ویو‌های متناظر با اکشن متدها در Application cache ذخیره می‌شود (HttpContext.Cache). این امر سبب اجتناب از عمل یافت چند باره بر روی آدرس فیزیکی ویو‌ها در درخواست‌های متوالی ارسال شده برای رندر یک ویو خواهد شد.

 نکته ای که وجود دارد این هست که علاوه بر مفید بودن این امر و بهبود سرعت در درخواست‌های متوالی برای اکشن متد‌ها، این عمل با توجه به مشاهدات بنده از سورس MVC علاوه بر مفید بودن، تا حدودی هزینه بر هم هست و هزینه‌ای که متوجه سیستم می‌شود شامل مسائل مدیریت توکار حافظه کش توسط MVC است که مسائلی مانند سیاستهای مدیریت زمان انقضاء مداخل موجود در حافظه‌ی کش اختصاص داده شده به Lookup Cahching و  مدیریت مسائل thread-safe و ... را شامل می‌شود.

همانطور که می‌دانید، معمولا تعداد ویو‌ها اینقدر زیاد نیست که Caching نتایج یافت مسیر فیزیکی view ها، حجم زیادی از حافظه Ram را اشغال کند پس با این وجود به نظر می‌رسد که اشغال کردن این میزان اندک از حافظه در مقابل بهبود سرعت، قابل چشم پوشی است و سیاست‌های توکار نامبرده فقط عملا تاثیر منفی در روند Lookup Caching پیشفرض MVC خواهند گذاشت. برای جلوگیری از تاثیرات منفی سیاست‌های نامبرده و عملا بهبود سرعت Caching نتایج Lookup آدرس فیزیکی ویو‌ها میتوانیم یک لایه Caching سطح بالاتر به View Engine اضافه کنیم .

خوشبختانه تمامی View Engine‌های MVC شامل Web Forms  و Razor از کلاس VirtualPathProviderViewEngine مشتق شده‌اند که نکته مثبت که توسعه Caching اختصاصی نامبرده را برای ما مقدور می‌کند. در اینجا خاصیت ( Property ) قابل تنظیم ViewLocationCache از نوع IViewLocationCache هست .

بنابراین ما یک کلاس جدید ایجاد کرده و از اینترفیس IViewLocationCache مشتق میکنیم تا به صورت دلخواه بتوانیم اعضای این اینترفیس را پیاده سازی کنیم .

خوب؛ بنابر این اوصاف، من کلاس یاد شده را به شکل زیر پیاده سازی کردم :
    public class CustomViewCache : IViewLocationCache
    {

        private readonly static string s_key = "_customLookupCach" + Guid.NewGuid().ToString();
        private readonly IViewLocationCache _cache;

        public CustomViewCache(IViewLocationCache cache)
        {
            _cache = cache;
        }

        private static IDictionary<string, string> GetRequestCache(HttpContextBase httpContext)
        {
            var d = httpContext.Cache[s_key] as IDictionary<string, string>;
            if (d == null)
            {
                d = new Dictionary<string, string>();
                httpContext.Cache.Insert(s_key, d, null, Cache.NoAbsoluteExpiration, new TimeSpan(0, 15, 0));
            }
            return d;
        }

        public string GetViewLocation(HttpContextBase httpContext, string key)
        {
            var d = GetRequestCache(httpContext);
            string location;
            if (!d.TryGetValue(key, out location))
            {
                location = _cache.GetViewLocation(httpContext, key);
                d[key] = location;
            }
            return location;
        }

        public void InsertViewLocation(HttpContextBase httpContext, string key, string virtualPath)
        {
            _cache.InsertViewLocation(httpContext, key, virtualPath);
        }
    }
و به صورت زیر می‌توانید از آن استفاده کنید:
 protected void Application_Start() {
    ViewEngines.Engines.Clear();
    var ve = new RazorViewEngine();
    ve.ViewLocationCache = new CustomViewCache(ve.ViewLocationCache);
    ViewEngines.Engines.Add(ve);
    ... 
}

نکته: فقط به یاد داشته باشید که اگر View جدیدی اضافه کردید یا یک View را حذف کردید، برای جلوگیری از بروز مشکل، حتما و حتما اگر پروژه در مراحل توسعه بر روی IIS قرار دارد app domain را ری‌استارت کنید تا حافظه کش مربوط به یافت‌ها پاک شود (و به روز رسانی) تا عدم وجود آدرس فیزیکی View جدید در کش، شما را دچار مشکل نکند.
نظرات مطالب
EF Code First #1
سلام مهندس نصیری، چرا این کد توی EF5 خطای کلید خارجی میده؟
کدش از کتاب Code First که معرفی کردین استفاده کردم اما کد خودتون خطا نداره

using System;
using System.Collections.Generic;
namespace ChapterOneProject
{
public class Patient
    {
        public Patient()
        {
            Visits = new List<Visit>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        //[ForeignKey("AnimalTypeId")]
        
        public AnimalType AnimalType { get; set; }
        //public int AnimalTypeId { get; set; }

        public DateTime FirstVisit { get; set; }
        public List<Visit> Visits { get; set; }
    }

public class Visit
    {
        [Key]
        public int Id { get; set; }
        public DateTime Date { get; set; }
        public String ReasonForVisit { get; set; }
        public String Outcome { get; set; }
        public Decimal Weight { get; set; }

        //[ForeignKey("PatientId")]
        //public virtual Patient Patient { get; set; }
        public int PatientId { get; set; }
    }

public class AnimalType
    {
        public int Id { get; set; }
        public string TypeName { get; set; }
    }
}

کد کانتکست
public class VetContext : DbContext
    {
        public DbSet<Patient> Patients { get; set; }
        public DbSet<Visit> Visits { get; set; }
        //public DbSet<AnimalType> AnimalTypes { get; set; }
    }
و در تابع Main برنامه Console این نوشته شده اما خطا میده و ثبت نمی‌شه
var dog = new AnimalType { TypeName = "Dog" };
            var visit = new List<Visit>
                            {
                                new Visit
                                    {
                                        Date = new DateTime(2011, 9, 1),
                                        Outcome = "Test",
                                        ReasonForVisit = "Test",
                                        Weight = 32,
                                    }
                            };
            var patient = new Patient
                              {
                                  Name = "Sampson",
                                  BirthDate = new DateTime(2008, 1, 28),
                                  AnimalType = dog,
                                  Visits = visit,
                              };
            using (var context = new VetContext())
            {
                context.Patients.Add(patient);
                context.SaveChanges();
            }

کد‌های دیگه تست کردم مشکلی نداشت اما این مورد ؟
با profiler چک کردم خطای عدم توانایی در تبدیل نوع datetime2 به datetime میده
مطالب
فیلدهای پویا در NHibernate

یکی از قابلیت‌های جالب NHibernate امکان تعریف فیلدها به صورت پویا هستند. به این معنا که زیرساخت طراحی یک برنامه "فرم ساز" هم اکنون در اختیار شما است! سیستمی که امکان افزودن فیلدهای سفارشی را دارا است که توسط برنامه نویس در زمان طراحی اولیه آن ایجاد نشده‌اند. در ادامه نحوه‌ی تعریف و استفاده از این قابلیت را توسط Fluent NHibernate بررسی خواهیم کرد.

در اینجا کلاسی که قرار است توانایی افزودن فیلدهای سفارشی را داشته باشد به صورت زیر تعریف می‌شود:
using System.Collections;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntity
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual IDictionary Attributes { set; get; }
}
}

Attributes در عمل همان فیلدهای سفارشی مورد نظر خواهند بود. جهت معرفی صحیح این قابلیت نیاز است تا نگاشت آن‌را از نوع dynamic component تعریف کنیم:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntityMapping : IAutoMappingOverride<DynamicEntity>
{
public void Override(AutoMapping<DynamicEntity> mapping)
{
mapping.Table("tblDynamicEntity");
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.IgnoreProperty(x => x.Attributes);
mapping.DynamicComponent(x => x.Attributes,
c =>
{
c.Map(x => (string)x["field1"]);
c.Map(x => (string)x["field2"]).Length(300);
c.Map(x => (int)x["field3"]);
c.Map(x => (double)x["field4"]);
});
}
}
}
و مهم‌ترین نکته‌ی این بحث هم همین نگاشت فوق است.
ابتدا از IgnoreProperty جهت ندید گرفتن Attributes استفاده کردیم. زیرا درغیراینصورت در حالت Auto mapping ، یک رابطه چند به یک به علت وجود IDictionary به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که نیازی به آن نیست (یافتن این نکته نصف روز کار برد ....! چون مرتبا خطای An association from the table DynamicEntity refers to an unmapped class: System.Collections.Idictionary ظاهر می‌شد و مشخص نبود که مشکل از کجاست).
سپس Attributes به عنوان یک DynamicComponent معرفی شده است. در اینجا چهار فیلد سفارشی را اضافه کرده‌ایم. به این معنا که اگر نیاز باشد تا فیلد سفارشی دیگری به سیستم اضافه شود باید یکبار Session factory ساخته شود و SchemaUpdate فراخوانی گردد و خوشبختانه با وجود Fluent NHibernate ، تمام این تغییرات در کدهای برنامه قابل انجام است (بدون نیاز به سر و کار داشتن با فایل‌های XML نگاشت‌ها و ویرایش دستی آن‌ها). از تغییر نام جدول که برای مثال در اینجا tblDynamicEntity در نظر گرفته شده تا افزودن فیلدهای دیگر در قسمت DynamicComponent فوق.
همچنین باتوجه به اینکه این نوع تغییرات (ساخت دوبار سشن فکتوری) مواردی نیستند که قرار باشد هر ساعت انجام شوند، بنابراین سربار آنچنانی را به سیستم تحمیل نمی‌کنند.
   drop table tblDynamicEntity

create table tblDynamicEntity (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
field1 NVARCHAR(255) null,
field2 NVARCHAR(300) null,
field3 INT null,
field4 FLOAT null,
primary key (Id)
)

اگر با SchemaExport، اسکریپت خروجی معادل با نگاشت فوق را تهیه کنیم به جدول فوق خواهیم رسید. نوع و طول این فیلدهای سفارشی بر اساس نوعی که برای اشیاء دیکشنری مشخص می‌کنید، تعیین خواهند شد.

چند مثال جهت کار با این فیلدهای سفارشی یا پویا :

نحوه‌ی افزودن رکوردهای جدید بر اساس خاصیت‌های سفارشی:
//insert
object savedId = 0;
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var obj = new DynamicEntity();
obj.Attributes = new Hashtable();
obj.Attributes["field1"] = "test1";
obj.Attributes["field2"] = "test2";
obj.Attributes["field3"] = 1;
obj.Attributes["field4"] = 1.1;

savedId = session.Save(obj);
tx.Commit();
}
}

با خروجی
INSERT
INTO
tblDynamicEntity
(field1, field2, field3, field4)
VALUES
(@p0, @p1, @p2, @p3);
@p0 = 'test1' [Type: String (0)], @p1 = 'test2' [Type: String (0)], @p2 = 1
[Type: Int32 (0)], @p3 = 1.1 [Type: Double (0)]

نحوه‌ی کوئری گرفتن از این اطلاعات (فعلا پایدارترین روشی را که برای آن یافته‌ام استفاده از HQL می‌باشد ...):
//query
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
//using HQL
var list = session
.CreateQuery("from DynamicEntity d where d.Attributes.field1=:p0")
.SetString("p0", "test1")
.List<DynamicEntity>();

if (list != null && list.Any())
{
Console.WriteLine(list[0].Attributes["field2"]);
}
tx.Commit();
}
}
با خروجی:
    select
dynamicent0_.Id as Id1_,
dynamicent0_.field1 as field2_1_,
dynamicent0_.field2 as field3_1_,
dynamicent0_.field3 as field4_1_,
dynamicent0_.field4 as field5_1_
from
tblDynamicEntity dynamicent0_
where
dynamicent0_.field1=@p0;
@p0 = 'test1' [Type: String (0)]

استفاده از HQL هم یک مزیت مهم دارد: چون به صورت رشته قابل تعریف است، به سادگی می‌توان آن‌را داخل دیتابیس ذخیره کرد. برای مثال یک سیستم گزارش ساز پویا هم در این کنار طراحی کرد ....

نحوه‌ی به روز رسانی و حذف اطلاعات بر اساس فیلدهای پویا:
//update
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
entity.Attributes["field2"] = "new-val";
tx.Commit(); // Persist modification
}
}
}

//delete
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
session.Delete(entity);
tx.Commit();
}
}
}

مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید
مطالب
اجزاء معماری سیستم عامل اندروید (قسمت اول رمزنگاری اندروید) :: بخش پنجم
پیاده سازی رمزنگاری کجا و به چه صورتی انجام می‌شود؟

ما داده‌ها را قبل از اینکه آن‌ها را به کارت SD ارسال کنیم، نگهداری و رمز می‌کنیم. به این ترتیب داده‌های ما در کارت SD در فرمتی که می‌تواند توسط هر کسی خوانده شود نوشته شده و هرگز اجازه دسترسی به آنها مقدور نمی‌باشد. یک مهاجم که اطلاعات رمزنگاری شده شما را جمع‌آوری می‌کند باید ابتدا از رمز عبور برای رمزگشایی داده‌ها قبل از دسترسی به آن‌ها استفاده کند که در این مرحله دچار سردرگمی خواهد شد؛ چرا که فرمت هر نوع از داده‌ها یکسان نخواهند بود! ما از الگوریتم AES برای رمزکردن داده‌ها با استفاده از یک گذرواژه یا کلید استفاده خواهیم کرد. در این صورت یک کلید برای رمزگذاری و رمزگشایی داده‌ها مورد نیاز است. این رمزگذاری کلید متقارن ( Symmetric-key ) نیز نامیده می‌شود. 
برخلاف رمزنگاری کلید عمومی، این کلید تنها کلید استفاده‌شده برای رمزگذاری و رمزگشایی داده‌ها است. این کلید باید به طور ایمن ذخیره شود؛ چون اگر از دست رفته یا فاش شده باشد، یک مهاجم می‌تواند از آن برای رمزگشایی استفاده کند. کدهای زیر روشی از رمزگذاری را نشان می‌دهد:
privatestaticbyte[] encrypt(byte[] key, byte[] data) {
 SecretKeySpec sKeySpec = new SecretKeySpec(key, "AES");
 Cipher cipher;
 byte[] ciphertext = null;
 try {
  cipher = Cipher.getInstance("AES");
  cipher.init(Cipher.ENCRYPT_MODE, sKeySpec);
  ciphertext = cipher.doFinal(data);
 } catch (NoSuchAlgorithmException e) {
  Log.e(TAG, "NoSuchAlgorithmException");
 } catch (NoSuchPaddingException e) {
  Log.e(TAG, "NoSuchPaddingException");
 } catch (IllegalBlockSizeException e) {
  Log.e(TAG, "IllegalBlockSizeException");
 } catch (BadPaddingException e) {
  Log.e(TAG, "BadPaddingException");
 } catch (InvalidKeyException e) {
  Log.e(TAG, "InvalidKeyException");
 }
 return ciphertext;
}
اجازه دهید این قسمت را بخش به بخش توضیح دهم. اولین سطر کد از کلاس SecretKeySpec استفاده کرده و یک نمونه جدید از کلاس Cipher را برای تهیه یک کلید مخفی AES به وجود می‌آورد. 
SecretKeySpec sKeySpec = new SecretKeySpec(key,"AES");
Cipher cipher;
byte[] ciphertext = null;
همچنین کد بالا یک آرایه از بایت‌ها را برای ذخیره متن رمزی در ciphertext ایجاد می‌کند. بخش بعدی این کد برای استفاده از الگوریتم AES استفاده شده است که مشاهده می‌کنید.
cipher = Cipher.getI nstance ( " AES " ) ;
cipher.init ( Cipher.ENCR ypt _ MODE , sKeySpec ) ;
 تابع cipher.init شئ ای از تابع Cipher است؛ بنابراین می‌تواند با استفاده از کلید رمز تولید شده، رمزنگاری را انجام دهد. خط بعدی کد، داده‌های متنی را تغییر می‌دهد و محتویات رمز شده را در آرایه‌ای از بایت کدها ذخیره می‌کند که در کد زیر مشاهده می‌شود:
ciphertext = cipher.doFinal(data);
مهم است که ما از همان کلید برای جریان رمزگشایی نیز استفاده کنیم. در غیر این صورت، شکست خواهیم خورد و کلید، عمومی می‌شود. به طور کلی بهتر است که والد کلید اصلی را بنویسید و یک عدد تصادفی را تولید کند. این کار باعث می‌شود که فرد مهاجم به چیزی بیش از یک گذرواژه عادی فکر کند! برای نمونه کدهای زیر، کلید تولید شده با استفاده از الگوریتم را نشان می‌دهند:
publicstaticbyte[] generateKey(byte[] randomNumberSeed) {
 SecretKey sKey = null;
 try {
  KeyGenerator keyGen = KeyGenerator.getInstance("AES");
  SecureRandom random = SecureRandom.getInstance("SHA1PRNG");
  random.setSeed(randomNumberSeed);
  keyGen.init(256, random);
  sKey = keyGen.generateKey();
 } catch (NoSuchAlgorithmException e) {
  Log.e(TAG, "No such algorithm exception");
 }
 return sKey.getEncoded();
}
در کد بالا، اعداد تصادفی با استفاده از SHA1 کدگذاری می‌شوند. الگوریتم SHA1 یا دیگر الگوریتم‌های هش، توابع رمزنگاری را مدیریت می‌کنند. این الگوریتم بر روی یک قطعه از داده‌ها عمل می‌کند که دارای یک طول غیریکسان هستند و یک رشته کوتاه با اندازه ثابت را تولید می‌کند. اگر هر قطعه‌ای از داده‌ها تغییر کند، آنگاه نتایج نهایی در آن مجموعه دچار تغییر خواهند شد و رمزنگاری، نتایج دیگری خواهد داشت! این نشانه‌ای است از اینکه یک قطعه از داده‌ها دستکاری شده‌است!
مطالب
روشی برای DeSerialize کردن QueryString به یک کلاس
چند روز پیش در حال استفاده از افزونه‌ی jQuery Bootgrid بودم که داده‌های خود را در قالب زیر به صورت کوئری استرینگ ارسال می‌کند.
current=1&rowCount=10&sort[sender]=asc&searchPhrase=&id=b0df282a-0d67-40e5-8558-c9e93b7befed

قبلا هم با کوئری استرینگ‌ها کار کرده‌ایم و نحوه دریافت آن را یاد گرفته‌ایم و میدانیم که اگر کلاس شما شامل پراپرتی‌های همنام با کلید‌های کوئری استرینگ باشد مستقیما در کلاس شما جا می‌گیرند؛ ولی من دوست داشتم که پراپرتی‌های کلاسم نام دلخواه من را داشته باشد و اجباری به استفاده از نام‌های کوئری استرینگ نداشته باشد. اصلا ممکن است افراد Back End یک سری کد نوشته‌اند و کلاسشان را هم ساخته‌اند و اصلا کاری با من ندارند که چطوری داده‌ها را و با چه اسامی از آن‌ها دریافت می‌کنم و فقط انتظار دارند که کلاس آن‌ها را با اطلاعات دریافتی پر کنم و ارسال کنم. اگر بخواهیم به طور دستی هر یک از کلید‌ها را چک کنیم، هم کدنویسی طولانی می‌شود و هم کد قابلیت استفاده مجدد ندارد. پس بهترین کار این است که یک کد با قابلیت استفاده مجدد بنویسیم.

دوست دارم چیزی شبیه به DeSerialize کردن فرمت json توسط کتابخانه Json.net داشته باشم؛ پس در اولین قدم یک attribute با مشخصات زیر می‌سازیم:
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property,Inherited = true)]
    public class RequestBodyField:Attribute
    {
        public string Field;
        public RequestBodyField(string field)
        {
            this.Field = field;
        }
    }
سپس در کلاس اصلی، ما این خصوصیت‌ها را در بالای propertyها تعریف کرده و با کلید‌های موجود در کوئری استرینگ برابر می‌کنیم:
    public class EmployeesRequestBody
    {
        [RequestBodyField("current")]
        public  int CurrentPage { get; set; }

        [RequestBodyField("rowcount")]
        public int RowCount { get; set; }

        [RequestBodyField("searchPhrase")]
        public string SearchPhrase { get; set; }

        [RequestBodyField("sort")]
        public NameValueCollection SortDictionary { get; set; }
    }
سپس کلاس زیر را می‌نویسیم که وظیفه دارد کلاس‌های از جنس بالا را با query string‌ها رسیده در درخواست مطابقت دهد:
 public T GetFromQueryString<T>() where T : new()
        {
            var obj = new T();

            var queryString = HttpContext.Current.Request.QueryString;
            var queries = HttpUtility.ParseQueryString(queryString.ToString());

            var properties = typeof(T).GetProperties();
            foreach (var property in properties)
            {
                foreach (Attribute attribute in property.GetCustomAttributes(true))
                {
                    var requestBodyField = attribute as RequestBodyField; 
                    if (requestBodyField == null) continue;

                    //get value of query string
                    var valueAsString = queries[requestBodyField.Field];

                    var converter = TypeDescriptor.GetConverter(property.PropertyType);
                    var value = converter.ConvertFrom(valueAsString);

                    if (value == null)
                        continue;

                    property.SetValue(obj, value, null);
                }
            }
            return obj;
        }
این متد یک تعریف کلاس را دریافت می‌کند. سپس رشته‌ی کوئری استرینگ موجود در بدنه درخواست را دریافت کرده و با استفاده از کد زیر اشیا را به صورت nameValueCollection دریافت می‌کنیم.
HttpContext.Current.Request.QueryString
نکته: همچنین متد httputility.parseQueryString یک رشته کوئری استرینگ دریافت می‌کند و کوئری استرینگ را به زوج نام و مقدار nameValueCollection تبدیل میکند.

 سپس در مرحله‌ی بعدی با استفاده از Reflection پراپرتی‌هایی را که دارای attribute تعریف شده هستند، پیدا می‌کنیم.
مقدار داده شده به attribute را در nameValueCollection بررسی می‌کنیم و در صورت موجود بودن، مقدار آن را می‌گیریم. از آنجا که این مقدار از نوع رشته است و ممکن است مقدار داخل آن عددی یا هر نوع دیگری باشد، باید آن را به نوع صحیح تبدیل کنیم که خطوط زیر کار تبدیل را انجام می‌دهند:
   var converter = TypeDescriptor.GetConverter(property.PropertyType);
   var value = converter.ConvertFrom(valueAsString);

در خط اول بر اساس نوع property کلاس، یک converter دریافت می‌کنیم و سپس مقدار ارسال شده را به آن می‌دهیم تا مقدار جدید را با نوع صحیح خود، دریافت کنیم.
سپس در صورتی که مقدار صحیح دریافت شود و برابر null نباشد، مقدار را در پراپرتی مربوطه جا می‌دهیم.

نکته‌ای که در اینجا نیاز به تلاش بیشتر دارد، کلید sort در کوئری استرینگ است. با نگاهی دقیق‌تر متوجه می‌شوید که خود کلید دو مقدار دارد که یکی از مقادیرش با کلید ترکیب شده است. این حالت روش ارسال آرایه‌ها با نام کلیدی متفاوت در کوئری استرینگ است. این حالت ارسال باعث می‌شود که گرید بتواند حالت multi sort را نیز پیاده سازی کند.
پس برای دریافت این نوع مقادیر کمی کد به آن اضافه می‌کنیم. برای دریافت مقادیر آرایه‌ای کد زیر را به سیستم اضافه می‌کنیم:
if (valueAsString == null)
                    {
                        var keys = from key in queries.AllKeys where key.StartsWith(requestBodyField.Field) select key;

                        var collection = new NameValueCollection();

                        foreach (var key in keys)
                        {
                            var openBraketIndex = key.IndexOf("[", StringComparison.Ordinal);
                            var closeBraketIndex = key.IndexOf("]", StringComparison.Ordinal);

                            if (openBraketIndex < 0 || closeBraketIndex < 0)
                                throw new Exception("query string is corrupted.");

                            openBraketIndex++;
                            //get key in [...]
                            var fieldName = key.Substring(openBraketIndex, closeBraketIndex - openBraketIndex);
                            collection.Add(fieldName, queries[key] );
                        }
                        property.SetValue(obj, collection, null);
                        continue;
                    }
در صورتیکه شما کلید sort را درخواست کنید و از آنجا که کلید اصلی با نام [sort[sender است، مقدار null بازگشت می‌دهد. پس ما می‌توانیم به این مقدار شک کنیم که شاید این کلید حاوی مقدار مورد نظر ماست؛ پس این حالت را بررسی میکنیم.  برای بررسی، با استفاده از linq بررسی می‌کنیم که اگر کلید‌های namValueCollection با این کلید (در اینجا sort) آغاز می‌شوند، پس به احتمال زیاد همان حالت مورد نظر ما رخ داه است. پس اندیس‌های [ و ] را می‌گیریم و اگر اندیس هر دو بزرگتر از صفر بود مقدار ما بین آن را به عنوان کلید بیرون می‌کشیم و در یک namValueCollection جدید قرار می‌دهیم و در نهایت به پراپرتی پاس می‌دهیم. کد نهایی این متد به شکل زیر است:
        public T GetFromQueryString<T>() where T : new()
        {
            var obj = new T();
            var properties = typeof(T).GetProperties();

            var queryString = HttpContext.Current.Request.QueryString;
            var queries = HttpUtility.ParseQueryString(queryString.ToString());

            foreach (var property in properties)
            {
                foreach (Attribute attribute in property.GetCustomAttributes(true))
                {
                    var requestBodyField = attribute as RequestBodyField; 
                    if (requestBodyField == null) continue;

                    //get value of query string
                    var valueAsString = queries[requestBodyField.Field];

                    if (valueAsString == null)
                    {
                        var keys = from key in queries.AllKeys where key.StartsWith(requestBodyField.Field) select key;

                        var collection = new NameValueCollection();

                        foreach (var key in keys)
                        {
                            var openBraketIndex = key.IndexOf("[", StringComparison.Ordinal);
                            var closeBraketIndex = key.IndexOf("]", StringComparison.Ordinal);

                            if (openBraketIndex < 0 || closeBraketIndex < 0)
                                throw new Exception("query string is corrupted.");

                            openBraketIndex++;
                            //get key in [...]
                            var fieldName = key.Substring(openBraketIndex, closeBraketIndex - openBraketIndex);
                            collection.Add(fieldName, queries[key]);
                        }
                        property.SetValue(obj, collection, null);
                        continue;
                    }

                    var converter = TypeDescriptor.GetConverter(property.PropertyType);
                    var value = converter.ConvertFrom(valueAsString);

                    if (value == null)
                        continue;

                    property.SetValue(obj, value, null);
                }
            }
            return obj;
        }

حال  به صورت زیر این متد را صدا می‌زنیم:
public virtual ActionResult GetEmployees()
{
     var request = new Requests().GetFromQueryString<EmployeesRequestBody>();
}
 
اشتراک‌ها
کتابخانه WebApiThrottle

ASP.NET Web API Throttling handler, OWIN middleware and filter are designed to control the rate of requests that clients can make to a Web API based on IP address, client API key and request route.

public static void Register( HttpConfiguration config )
{
    config.MessageHandlers.Add( new ThrottlingHandler
                                {
                                    Policy = new ThrottlePolicy( perSecond: 1,
                                                                    perMinute: 20,
                                                                    perHour: 200,
                                                                    perDay: 1500,
                                                                    perWeek: 3000 )
                                                {
                                                    IpThrottling = true
                                                },
                                    Repository = new CacheRepository()
                                } );
}
کتابخانه WebApiThrottle
اشتراک‌ها
JSON Web Token چیست؟

JSON Web Token (JWT) is an open standard (RFC 7519) that defines a compact and self-contained way for securely transmitting information between parties as a JSON object. This information can be verified and trusted because it is digitally signed. JWTs can be signed using a secret (with HMAC algorithm) or a public/private key pair using RSA. 

JSON Web Token چیست؟