انتشار ماشین حساب ویندوز برای لینوکس
This unexpected app port is arrives courtesy of the Uno Platform. They took the source code for Windows’s default Calculator app (which Microsoft made open source last year) and got it up and running on Linux desktops.
زیباتر کد بنویسیم
داشتن آگاهی در مورد ساختارهای دادهها، الگوریتمها و یا عملگرهای بیتی بسیار عالی است و یا تسلط بر نحوهی کارکرد ابزارهایی مانند SharePoint و امثال آن این روزها ضروری است. اما باید در نظر داشت، کدی که امروز تهیه میشود شاید فردا یا ماه دیگر یا چند سال بعد نیاز به تغییر داشته باشد، بنابراین دانش زیبا نوشتن یک قطعه کد که خواندن آنرا سادهتر میکند و در آینده افرادی که از آن نگهداری خواهند کرد زیاد "زجر" نخواهند کشید، نیز ضروری میباشد. (اگر کامنتهای سایت را خوانده باشید یکی از دوستان پیغام گذاشته بود، اگر به من بگویند یک میلیون بگیرید و برنامه فعلی را توسعه دهید یا رفع اشکال کنید، حاضرم 10 هزارتومان بگیرم و آنرا از صفر بنویسم! متاسفانه این یک واقعیت تلخ است که ناشی از عدم خوانا بودن کدهای نوشته شده میباشد.)
در ادامه یک سری از اصول زیبا نویسی کدها را بررسی خواهیم کرد.
1- سعی کنید میزان تو در تو بودن کدهای خود را محدود کنید.
لطفا به مثال زیر دقت نمائید:
void SetA()
{
if(a == b)
{
foreach(C c in cs)
{
if(c == d)
{
a = c;
}
}
}
}
void SetA()
{
if(a != b)
return;
foreach(C c in cs)
a = GetValueOfA(c);
}
TypeOfA GetValueOfA(C c)
{
if(c == d)
return c;
return a;
}
افزونههای CodeRush و refactor pro مجموعهی DevExpress از لحاظ مباحث refactoring در ویژوال استودیو حرف اول را میزنند. فقط کافی است برای مثال قطعه کد if داخلی را انتخاب کنید، بلافاصله سه نقطه زیر آن ظاهر شده و با کلیک بر روی آن امکان استخراج یک تابع از آنرا برای شما به سرعت فراهم خواهد کرد.
مثالی دیگر:
if (foo) {
if (bar) {
// do something
}
}
if (foo && bar) {
// do something
}
و یا یک مثال دیگر:
میزان تو در تو بودن این تابع جاوا اسکریپتی را ملاحظه نمائید:
function findShape(flags, point, attribute, list) {
if(!findShapePoints(flags, point, attribute)) {
if(!doFindShapePoints(flags, point, attribute)) {
if(!findInShape(flags, point, attribute)) {
if(!findFromGuide(flags,point) {
if(list.count() > 0 && flags == 1) {
doSomething();
}
}
}
}
}
}
function findShape(flags, point, attribute, list) {
if(findShapePoints(flags, point, attribute)) {
return;
}
if(doFindShapePoints(flags, point, attribute)) {
return;
}
if(findInShape(flags, point, attribute)) {
return;
}
if(findFromGuide(flags,point) {
return;
}
if (!(list.count() > 0 && flags == 1)) {
return;
}
doSomething();
}
با وجود پیشرفتهای زیادی که در طراحی و پیاده سازی IDE ها صورت گرفته و با بودن ابزارهای تکمیل سازی خودکار متن تایپ شده در آنها، این روزها استفاده از نامهای بلند برای توابع یا متغیرها مشکل ساز نیست و وقت زیادی را تلف نخواهد کرد. برای مثال به نظر شما اگر پس از یک سال به کدهای زیر نگاه کنید کدامیک خود توضیح دهندهتر خواهند بود (بدون مراجعه به مستندات موجود)؟
void UpdateBankAccountTransactionListWithYesterdaysTransactions()
//or?
void UpdateTransactions()
اگر مورد 2 را رعایت کرده باشید، کمتر به نوشتن کامنت نیاز خواهد بود. از توضیح موارد بدیهی خودداری کنید، زیرا آنها بیشتر سبب اتلاف وقت خواهند شد تا کمک به افراد دیگر یا حتی خود شما. همچنین هیچگاه قطعه کدی را که به آن نیاز ندارید به صورت کامنت شده به مخزن کد در یک سیستم کنترل نگارش ارسال نکنید.
//function thisReallyHandyFunction() {
// someMagic();
// someMoreMagic();
// magicNumber = evenMoreMagic();
// return magicNumber;
//}
به صورت خلاصه جهت نگهداری سوابق کدهای قدیمی باید از سورس کنترل استفاده کرد و نه به صورت کامنت قرار دادن آنها.
از کامنتهای نوع زیر پرهیز کنید که بیشتر سبب رژه رفتن روی اعصاب خواننده میشود تا کمک به او! (خواننده را بیسواد فرض نکنید)
// Get the student's id
thisId = student.getId();
// TODO: This is too bad. FIX IT!
4- عدم استفاده از عبارات شرطی بیمورد هنگام بازگشت دادن یک مقدار bool:
مثال زیر را درنظر بگیرید:
if (foo>bar) {
return true;
} else {
return false;
}
return foo>bar;
برای مثال:
Something something = new Something(foo);
return something;
return new Something(foo);
6- در نگارشهای جدید دات نت فریم ورک استفاده از ArrayList منسوخ شده است. بجای آن بهتر است از لیستهای جنریک استفاده شود. کدی که در آن از ArrayList استفاده میشود طعم دات نت فریم ورک 1 را میدهد!
7- لطفا بین خطوط فاصله ایجاد کنید. ایجاد فواصل مجانی است!
دو تابع جاوا اسکریپتی زیر را (که در حقیقت یک تابع هستند) در نظر بگیرید:
function getSomeAngle() {
// Some code here then
radAngle1 = Math.atan(slope(center, point1));
radAngle2 = Math.atan(slope(center, point2));
firstAngle = getStartAngle(radAngle1, point1, center);
secondAngle = getStartAngle(radAngle2, point2, center);
radAngle1 = degreesToRadians(firstAngle);
radAngle2 = degreesToRadians(secondAngle);
baseRadius = distance(point, center);
radius = baseRadius + (lines * y);
p1["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle1) + center["x"]);
p1["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle1) + center["y"]);
pt2["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle2) + center["y"]);
pt2["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle2) + center["y");
// Now some more code
}
function getSomeAngle() {
// Some code here then
radAngle1 = Math.atan(slope(center, point1));
radAngle2 = Math.atan(slope(center, point2));
firstAngle = getStartAngle(radAngle1, point1, center);
secondAngle = getStartAngle(radAngle2, point2, center);
radAngle1 = degreesToRadians(firstAngle);
radAngle2 = degreesToRadians(secondAngle);
baseRadius = distance(point, center);
radius = baseRadius + (lines * y);
p1["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle1) + center["x"]);
p1["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle1) + center["y"]);
pt2["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle2) + center["y"]);
pt2["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle2) + center["y");
// Now some more code
}
استفاده از فاصله بین خطوط در تابع دوم باعث بالا رفتن خوانایی آن شده است و این طور به نظر میرسد که سطرهایی با عملکرد مشابه در یک گروه کنار هم قرار گرفتهاند.
8- توابع خود را کوتاه کنید.
یک تابع نباید بیشتر از 50 سطر باشد (البته در این مورد بین علما اختلاف هست!). اگر بیشتر شد بدون شک نیاز به refactoring داشته و باید به چند قسمت تقسیم شود تا خوانایی کد افزایش یابد.
به صورت خلاصه یک تابع فقط باید یک کار را انجام دهد و باید بتوان عملکرد آنرا در طی یک جمله توضیح داد.
9- از اعداد جادویی در کدهای خود استفاده نکنید!
کد زیر هیچ معنایی ندارد!
if(mode == 3){ ... }
else if(mode == 4) { ... }
if(mode == MyEnum.ShowAllUsers) { ... }
else if(mode == MyEnum.ShowOnlyActiveUsers) { ... }
اگر نیاز به تعداد زیادی پارامتر ورودی وجود داشت (بیش از 6 مورد) از struct و یا کلاس جهت معرفی آنها استفاده کنید.
Primary Constructors چیست؟
Primary Constructors، قابلیتی است که به C# 12 اضافه شدهاست تا توسط آن بتوان خواص را مستقیما توسط پارامترهای سازندهی یک کلاس تعریف و همچنین مقدار دهی کرد. هدف از آن، کاهش قابل ملاحظهی یکسری کدهای تکراری و مشخص است تا به کلاسهایی زیباتر، کمحجمتر و خواناتر برسیم. برای مثال کلاس متداول زیر را درنظر بگیرید:
public class Employee { public string FirstName { get; set; } public string LastName { get; set; } public DateTime HireDate { get; set; } public decimal Salary { get; set; } public Employee(string firstName, string lastName, DateTime hireDate, decimal salary) { FirstName = firstName; LastName = lastName; HireDate = hireDate; Salary = salary; } }
اکنون اگر بخواهیم همین کلاس را با استفاده از ویژگی Primary Constructor اضافه شده به C# 12.0 بازنویسی کنیم، به قطعه کد زیر میرسیم:
public class Employee(string firstName, string lastName, DateTime hireDate, decimal salary) { public string FirstName { get; set; } = firstName; public string LastName { get; set; } = lastName; public DateTime HireDate { get; set; } = hireDate; public decimal Salary { get; set; } = salary; }
var employee = new Employee("John", "Doe", new DateTime(2020, 1, 1), 50000);
یک نکته: اگر از Rider و یا ReSharper استفاده میکنید، یک چنین Refactoring توکاری جهت سهولت کار، به آنها اضافه شدهاست و به سرعت میتوان این تبدیلات را توسط آنها انجام داد.
توضیحات:
- متد سازنده در این حالت، به ظاهر حذف شده و به قسمت تعریف کلاس منتقل شدهاست.
- تمام مقدار دهیهای آغازین موجود در متد سازندهی پیشین نیز حذف شدهاند و مستقیما به قسمت تعریف خواص، منتقل شدهاند.
در نتیجه از یک کلاس 15 سطری، به کلاسی 7 سطری رسیدهایم که کاهش حجم قابل ملاحظهای را پیدا کردهاست.
نکته 1: هیچ ضرورتی وجود ندارد که به همراه یک primary constructor، خواصی هم مانند مثال فوق ارائه شوند؛ چون پارامترهای آن در تمام اعضای این کلاس، به همین شکل، قابل دسترسی هستند. در این مثال صرفا جهت بازسازی کد قبلی، این خواص اضافی را مشاهده میکنید. یعنی اگر تنها قرار بود، کار تزریق وابستگیها صورت گیرد که عموما به همراه تعریف فیلدهایی جهت انتساب پارامترهای متد سازنده به آنها است، استفاده از یک primary constructor، کدهای فوق را بیش از این هم فشردهتر میکرد و ... یک سطری میشد.
نکته 2: استفاده از پارامترهای سازندهی اولیه، صرفا جهت مقدار دهی خواص عمومی یک کلاس، یک code smell هستند! چون میتوان یک چنین کارهایی را به نحو شکیلتری توسط required properties معرفی شدهی در C# 11، پیاده سازی کرد.
بررسی تاریخچهی primary constructors
همانطور که در مقدمهی بحث نیز عنوان شد، primary constructors قابلیت جدیدی نیست و برای نمونه به همراه C# 9 و مفهوم جدید رکوردهای آن، ارائه شد:
public record class Book(string Title, string Publisher);
پس از آن در C# 10، این توسعه ادامه یافت و به امکان تعریف record structها، بسط یافت که در اینجا هم قابلیت تعریف primary constructors وجود دارد:
public record struct Color(int R, int G, int B);
پس از این مقدمات، اکنون در C# 12 نیز میتوان primary constructors را به تمام کلاسها و structهای معمولی هم اعمال کرد؛ با این تفاوت که در اینجا برخلاف رکوردها، کدهای خواصهای متناظر، به صورت خودکار تولید نمیشوند و اگر به آنها نیاز دارید، باید آنها را همانند مثال ابتدای بحث، خودتان به صورت دستی تعریف کنید.
primary constructors کلاسها و structهای معمولی، با primary constructors رکوردها یکی نیست
در C# 12 و به همراه معرفی primary constructors مخصوص کلاسها و structهای معمولی آن، از روش متفاوتی برای دسترسی به پارامترهای تعریف شده، استفاده میکند که به آن capturing semantics هم میگویند. در این حالت پارامترهای تعریف شدهی در یک primary constructor، توسط هر عضوی از آن کلاس قابل استفادهاست که یکی از کاربردهای آن، ساده کردن تعاریف تزریق وابستگیها است. در این حالت دیگر نیازی نیست تا ابتدا یک فیلد را برای انتساب به پارامتر تزریق شده تعریف کرد و سپس از آن فیلد، استفاده نمود؛ مستقیما میتوان با همان پارامتر تعریف شده، در متدها و اعضای کلاس، کار کرد.
برای مثال سرویس زیر را که از تزریق وابستگیها، در سازندهی خود استفاده میکند، درنظر بگیرید:
public class MyService { private readonly IDepedent _dependent; public MyService(IDependent dependent) { _dependent = dependent; } public void Do() { _dependent.DoWork(); } }
public class MyService(IDependent dependent) { public void Do() { dependent.DoWork(); } }
البته مفهوم Captures هم در زبان #C جدید نیست و در ابتدا به همراه anonymous methods و بعدها به همراه lambda expressions، معرفی و بکار گرفته شد. برای مثال درون یک lambda expression، اگر از متغیری خارج از آن lambda expressions استفاده شود، کامپایلر یک capture از آن متغیر را تهیه کرده و استفاده میکند.
بنابراین به صورت خلاصه primary constructors در رکوردها، با هدف تعریف خواص عمومی فقط خواندنی، ارائه شدند؛ اما primary constructors ارائه شدهی در C# 12 که اینبار قابل اعمال به کلاسها و structs معمولی است، بیشتر هدف ساده سازی تعریف کدهای تکراری private fields را دنبال میکند. برای نمونه این کدی است که کامپایلر برای primary constructor مثال ابتدای بحث تولید میکند و در اینجا نحوهی تولید خودکار این فیلدهای خصوصی را مشاهده میکنید:
using System; using System.Diagnostics; using System.Runtime.CompilerServices; namespace CS8Tests { [NullableContext(1)] [Nullable(0)] public class Employee { [CompilerGenerated] [DebuggerBrowsable(DebuggerBrowsableState.Never)] private string <FirstName>k__BackingField; [CompilerGenerated] [DebuggerBrowsable(DebuggerBrowsableState.Never)] private string <LastName>k__BackingField; [CompilerGenerated] [DebuggerBrowsable(DebuggerBrowsableState.Never)] private DateTime <HireDate>k__BackingField; [CompilerGenerated] [DebuggerBrowsable(DebuggerBrowsableState.Never)] private Decimal <Salary>k__BackingField; public Employee(string firstName, string lastName, DateTime hireDate, Decimal salary) { this.<FirstName>k__BackingField = firstName; this.<LastName>k__BackingField = lastName; this.<HireDate>k__BackingField = hireDate; this.<Salary>k__BackingField = salary; base..ctor(); } public string FirstName { [CompilerGenerated] get { return this.<FirstName>k__BackingField; } [CompilerGenerated] set { this.<FirstName>k__BackingField = value; } } public string LastName { [CompilerGenerated] get { return this.<LastName>k__BackingField; } [CompilerGenerated] set { this.<LastName>k__BackingField = value; } } public DateTime HireDate { [CompilerGenerated] get { return this.<HireDate>k__BackingField; } [CompilerGenerated] set { this.<HireDate>k__BackingField = value; } } public Decimal Salary { [CompilerGenerated] get { return this.<Salary>k__BackingField; } [CompilerGenerated] set { this.<Salary>k__BackingField = value; } } } }
یک نکته: برای مشاهدهی یک چنین کدهایی میتوانید از منوی Tools->IL Viewer برنامهی Rider استفاده کرده و در برگهی ظاهر شده، گزینهی #Low-Level C آنرا انتخاب نمائید.
امکان تعریف سازندههای دیگر، به همراه سازندهی اولیه
اگر به کدهای #Low-Level C تولیدی فوق دقت کنید، این کلاس، به همراه یک سازندهی خالی بدون پارامتر (parameter less constructor) نیست و سازندهی پیشفرضی (default constructor) برای آن درنظر گرفته نشدهاست ... اما اگر کلاسی به همراه یک primary constructor تعریف شد، میتوان با استفاده از واژهی کلیدی this، سازندهی ثانویهای را هم برای آن تعریف کرد:
public class Person(string firstName, string lastName) { public Person() : this("John", "Smith") { } public Person(string firstName) : this(firstName, "Smith") { } public string FullName => $"{firstName} {lastName}"; }
امکان ارثبری و تعریف سازندهی اولیه
مثال زیر را درنظر بگیرید که در آن کلاس مشتق شدهی از کلاس User، یک سازندهی اولیه را تعریف کرده:
public class User { public User(string firstName, string lastName) { } } public class Editor(string firstName, string lastName) : User { }
البته این محدودیت با structها وجود ندارد؛ چون structها، value type هستند و همواره به صورت پیشفرض، به همراه یک سازندهی پیش فرض بدون پارامتر، تولید میشوند.
یک مثال: قطعه کد متداول ارثبری زیر را درنظر بگیرید که در آن، کلاس مشتق شده به کمک واژهی کلید base، امکان تعریف سازندهی جدیدی را یافته و یکی از پارامترهای سازندهی کلاس پایه را مقدار دهی میکند:
public class Automobile { public Automobile(int wheels, int seats) { Wheels = wheels; Seats = seats; } public int Wheels { get; } public int Seats { get; } } public class Car : Automobile { public Car(int seats) : base(4, seats) { } }
public class Automobile(int wheels, int seats) { public int Wheels { get; } = wheels; public int Seats { get; } = seats; } public class Car(int seats) : Automobile(4, seats);
و یا یک نمونه مثال دیگر آن به صورت زیر است که در آن، ذکر بدنهی کلاس در C# 12، الزامی ندارد:
public class MyBaseClass(string s); // no body required public class Derived(int i, string s, bool b) : MyBaseClass(s) { public int I { get; set; } = i; public string B => b.ToString(); }
توصیه به پرهیز از double capturing
با مفهوم capture در این مطلب آشنا شدیم. در مثال زیر دوبار از پارامتر سازندهی age، در دو قسمت عمومی شده، استفاده شدهاست:
public class Human(int age) { // initialization public int Age { get; set; } = age; // capture public string Bio => $"My age is {age}!"; }
var p = new Human(42); Console.WriteLine(p.Age); // Output: 42 Console.WriteLine(p.Bio); // Output: My age is 42! p.Age++; Console.WriteLine(p.Age); // Output: 43 Console.WriteLine(p.Bio); // Output: My age is 42! // !
درک بهتر آن، نیاز به #Low-Level C کلاس Human را دارد:
using System.Diagnostics; using System.Runtime.CompilerServices; namespace CS8Tests { [NullableContext(1)] [Nullable(0)] public class Human { [CompilerGenerated] [DebuggerBrowsable(DebuggerBrowsableState.Never)] private int <age>P; [CompilerGenerated] [DebuggerBrowsable(DebuggerBrowsableState.Never)] private int <Age>k__BackingField; public Human(int age) { this.<age>P = age; this.<Age>k__BackingField = this.<age>P; base..ctor(); } public int Age { [CompilerGenerated] get { return this.<Age>k__BackingField; } [CompilerGenerated] set { this.<Age>k__BackingField = value; } } public string Bio { get { DefaultInterpolatedStringHandler interpolatedStringHandler = new DefaultInterpolatedStringHandler(11, 1); interpolatedStringHandler.AppendLiteral("My age is "); interpolatedStringHandler.AppendFormatted<int>(this.<age>P); interpolatedStringHandler.AppendLiteral("!"); return interpolatedStringHandler.ToStringAndClear(); } } } }
public Human(int age) { this.<age>P = age; this.<Age>k__BackingField = this.<age>P; base..ctor(); }
3. Article 12a: No posting your own photos or videos of sports matches. Only the "organisers" of sports matches will have the right to publicly post any kind of record of the match. No posting your selfies, or short videos of exciting plays. You are the audience, your job is to sit where you're told, passively watch the game and go home.
دوره آموزشی Blazor
Welcome to this short introduction to Blazor! This new Microsoft framework uses a unique approach to leverage your existing C# and .NET skills to create single-page applications running in web browsers. The technology that makes this possible is called WebAssembly, an open standard supported directly by current browsers on desktop and mobile platforms. You write C# and Razor code instead of JavaScript, and the compiled app runs natively on the client.
Sample Source Code: https://github.com/DevExpress/blazor-training-samples