نظرات مطالب
استفاده از نگارش سوم Google Analytics API در سرویس‌های ویندوز یا برنامه‌های وب
- به نظر تاریخ شمسی را به آن ارسال کرده‌اید؛ بجای تاریخ میلادی. عنوان می‌کند که 1395 شمسی کمتر است از تاریخ شروع به کار این سرویس در سال 2005.
- اگر از ویندوز 10 استفاده می‌کنید که در آن تاریخ شمسی فعال شده‌است، قسمت‌های ToString مربوط به تاریخ را به این صورت اصلاح کنید تا تاریخ شمسی را برنگرداند:
ToString("yyyy-MM-dd", CultureInfo.InvariantCulture)
اطلاعات بیشتر
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #1
ASP.NET Web API وابستگی به ASP.NET MVC ندارد و در برنامه‌های وب فرم هم قابل استفاده‌است (یا حتی در یک سرویس ویندوز NT). در برنامه‌های ASP.NET MVC فعلی امکان استفاده‌ی از امکانات آن در Viewهای برنامه وجود دارد. این جزئیات در مطالب «گروه ASP.NET Web API» بیشتر بررسی شده‌اند.
مطالب
مقدمه‌ای بر Docker
Docker به صورت ساده، پلتفرمی است که به سادگی قابلیت ساخت، انتقال و اجرا کردن Image‌ها را در اختیار دارد و همچنین به صورت native درون سرور‌های لینوکسی و ویندوزی اجرا میشود؛ به علاوه اینکه در محیط محلی، برای تست نیز بر روی ماشین‌های ویندوزی و مک از طریق virtual machine قابل اجراست.

دو مفهوم اساسی در محیط Docker وجود دارند که دانستن آن‌ها ضروری است: Image و Container
image عملا چیزی است که از آن برای Build یک Container استفاده می‌شود. image دارای یک سری فایل‌های لازم و اساسی است که باعث می‌شود بر روی یک Operation System اجرا شود؛ مثل Ubuntu یا Windows. بنابراین شما Application Framework خود را خواهید داشت و همچنین Databaseی که با آن کار میکند. بنابراین قابلیت استفاده از زبان‌ها و فریم ورک‌های مختلف چون Asp.net Core, Nodejs, Python و غیره را خواهد داشت. یک image به خودی خود غیر قابل استفاده است تا زمانیکه بر روی یک Container توزیع شده باشد، تا قابلیت اجرا پیدا کند. بنابراین نقطه‌ی شروع اصلی اجرایی یک برنامه با Container مربوط به آن میباشد.
به صورت خلاصه Image یک template از نوع Readonly است که ترکیبی از لایه‌های File System می‌باشد، به همراه فایل‌های share شده‌ی دیگر (از قبیل فریم ورک‌ها و ...) که میتوانند یک Docker Container Instance را تولید نمایند.
Container یک محیط امن و ایزوله است که به وسیله‌ی image ساخته شده است و میتواند اجرا، متوقف، منتقل و یا حذف شود (بطور قابل ملاحظه‌ای اجرا کردن و متوقف کردن آن سریع میباشد).


تفاوت Docker Containers و Virtual Machines

Virtual Machines همیشه بر روی Host Operation System اجرا میشوند (که می‌تواند بر روی ویندوز یا لینوکس باشد) و بعد از آن اجرای Guest OS بر روی سطحی به نام Hypervisor. پس میتوان گفت یک کپی کامل از سیستم عامل است که که بر روی hypervisor اجرا میشود و خودش نیز بر روی سخت افزار اجرا میشود. بنابراین میتوان مثل شکل زیر، یک App داشت که عملا یک سری باینری و کتابخانه است و اگر قرار باشد بر روی سیستم عامل‌های مختلفی کار کند، احتیاج به کپی کردن کل آن می‌باشد و بطور واضحی زمان و هزینه‌ی بیشتری برای بالا آوردن آن لازم است.
اما بر خلاف آن، داکر با استفاده از ابزاری به نام Docker Engine کار میکند که میتواند Container‌های مختلفی از OS‌های مختلف را اجرا نماید و نیازی به کپی گرفتن از کل سیستم عامل برای اجرای هر container نخواهد بود.


بنابراین با استفاده از ابزار‌های مجازی سازی چون Vmware، نسخه‌ی کاملی را از سیستم عامل مطبوع خود میتوان نصب و اجرا نمود؛ اما برخلاف آن با استفاده از داکر، یک نسخه‌ی کوچک از سیستم عامل، بدون وابستگی‌ها و پیچیدگی‌های نسخه‌ی اصلی در اختیار خواهد بود.
با این وجود، بوسیله داکر به راحتی میتوان تعداد زیادی از Container‌ها را به راحتی و با سرعت بالا اجرا نموده و مورد تست و ارزیابی قرار داد.


چطور Docker میتواند سریعتر از Virtual Machine‌ها عمل کند ؟

داکر از چیزی به نام Copy On Write استفاده میکند؛ به معنای کپی کردن همزمان با نوشتن. همانطور که گفته شد هر Container از یک Image ساخته میشود و عملا Imageها همان FileSystem‌های از قبل تولید شده هستند و هر کدام از لایه‌ای از کتابخانه‌ها استفاده میکنند که برای اجرای برنامه‌های کاربردی مورد استفاده قرار می‌گیرند. سرور آپاچی را در نظر بگیرید، به عنوان یک فایل image که FileSystem بر روی آن ذخیره شده‌است. با نصب Php یک لایه بر روی لایه دیگر ایجاد شده و فقط تغییرات جدید به آن اضافه خواهند شد و حال اگر بخواهید تغییری را بر روی source code خود بدهید، عملا فقط آن تغییر به Image و FileSystem اضافه خواهد شد. این معماری لایه لایه باعث تولید یک FileSystem بصورت read-only میشود که شامل لایه‌های متفاوتی است و سبب کم حجم شدن آن، بالا رفتن سرعت آن می‌شود و همچنین با استفاده از Caching، قدرت زیادی را بدان می‌بخشد.


پس همانطور که در شکل فوق مشاهده میکنید، هر image از لایه‌های مختلفی تشکیل شده است و توانایی به اشتراک گذاشتن این لایه‌های متمایز از یکدیگر در Container‌ها وجود دارد.


بنابراین طبق شکل فوق، بحث را اینگونه خلاصه میکنیم که هر Image از ترکیبی از لایه‌هایی از نوع read-only تشکیل شده است و با اضافه شدن Container، عملا یک لایه‌ی دیگری که قابلیت read/write را دارد بر روی آن اضافه میشود و درون آن source code میتواند قرار گیرد و اینکه بر مبنای شکل زیر میبینید که قابلیت به اشتراک گذاری Image layer‌ها به Container‌های مختلف تعبیه شده است که باعث میشود لایه‌ی نصب شده بر روی سیستم، بصورت اشتراکی قابل استفاده‌ی مجدد باشد و فضای دیسک کمتری، به علاوه سرعت اجرای بالاتری را داشته باشد. هر لایه یک مقدار هش شده‌ی یکتایی را در اختیار دارد تا از لایه‌های دیگر تمیز داده شود و قابل شناسایی باشد.




داکر در شبکه چگونه کار میکند؟

ضمنا نکته‌ی قابل توجه که در مقاله‌های بعدی به صورت عملی به آن میپردازیم این است که با استفاده از داکر میتوانیم وب سرورهایی را بر روی Container‌های مختلفی داشته باشیم که همگی بر روی پورت بطور مثال 80 هستند؛ طوری که درون هر Container بدلیل ایزوله بودن پروسس‌های مخصوص Container مربوط به خود، به پورت‌های باز داخل آن شبکه دسترسی دارند و میتوانند پورت در نظر گرفته شده‌ی درون Container را با پورت دیگری بیرون Container به اصطلاح Expose نمایند.
ضمن اینکه نکته‌ی دیگری که وجود دارد، ارتباط Container‌ها با یکدیگر است. برای مثال یک Container برای Database و دیگری برای WebApp میباشد که باید به همدیگر link شده تا قابل استفاده گردند و عملا نیازی به نوشتن ip یکدیگر در این حالت وجود ندارد. البته راه‌های دیگری از قبیل Compose کردن نیز وجود دارد که در ادامه بیشتر با آن‌ها آشنا خواهیم شد.


Docker Volume چیست؟

بحث دیگری که وجود دارد، Volumeها هستند که قسمتی از FileSystem‌ها میباشند و بصورت ساده، مثال کاربردی‌اش میتواند قسمتی از یک سیستم و دایرکتوری خاصی را بر روی Container خاصی Map کردن باشد و عملا داخل آن دایرکتوری میتواند source code بوده باشد (یکی از راه‌های ممکن برای map کردن source code به container) و بر روی Container ایجاد شود.
فوایدی که با استفاده از Volume‌ها میتوان به آن رسید از قبیل موارد زیر میباشند:
قابلیت به اشتراک گذاری یک Volume بین Container‌های مختلف که به شدت میتواند قابل استفاده باشد.
Data Volume‌ها ماندگار هستند. یعنی حتی بعد از اینکه Container مربوطه را حذف نمایید، volume مربوط به آن بطور اتوماتیک حذف نمیشود (مگر اینکه خودتان دستور حذف کردن آن را وارد نمایید). پس عملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را نیز خواهد داشت.

طبق شکل فوق ما میتوانیم درون یک container یک volume داشته باشیم. وقتی ما چیزی را درون آن مینویسیم عملا داریم در قسمت خاصی به نام Docker Host عمل write کردن را انجام میدهیم که باعث میشود داکر متوجه آن شود. وقتی اسمی را به یک Volume انتساب میدهیم همانند /var/www، در واقع یک اسم مستعار (alias) میباشد که اشاره میکند به این Docker host موجود. در ادامه بیشتر با Volume‌ها آشنا خواهیم شد. 


DockerFile و ساخت image‌ها چگونه است؟

روش دیگر برای اجرای source code در داکر، ساخت یک image اختصاصی از آن و اجرا کردن آن بر روی یک container مجزا است.  با استفاده از DockerFile میتوانید image‌های خود را build کرده که عملا هر image در آخر باید به یک سیستم عامل برسد و همانطور که گفته شد به صورت لایه‌ای کار میکنند و مراتب اجرای آن از قبیل working directory و expose کردن بر روی پورتی خاص، همچنین استفاده از Environment Variable‌ها میباشد و همچنین با استفاده از DockerHub (که نسخه‌ی enterprise نیز دارد) میتوان image‌های ساخته شده را بر روی cloud نگه داشت و همه‌ی اعضای تیم از یک image بخصوص استفاده کنند؛ برای مثال همه‌ی اعضای تیم از یک نسخه‌ی Nodejs استفاده کنند و اشتباها بر روی ماشین‌های توسعه‌ی مختلف برنامه نویسان، از نسخه‌های مختلفی استفاده نشود و همچنین روند به‌روز رسانی به سادگی انجام گیرد.


مزایای Docker برای برنامه نویسان

فرض کنید که یک App Service از Azure تهیه کرده باشید. تست‌های unit, integration, acceptance را انجام داده و با خیال راحت Container خود را از طریق برای مثال Visual studio team service بر روی App service به صورت انتشار از طریق مدل Continuous Integration و  Continuous Deployment داشته باشید. پس عملا داکر به Devops بودن محیط و چابک بودن تیم توسعه کمک شایانی کرده و فرآیند‌های سخت و زمانبر انتقال Codeها از محیط توسعه به محیط انتشار را تسریع میبخشد.
بنابراین از داکر به راحتی میتوان در محیط Production نیز استفاده کرد و مزایای فوق العاده ای را برای برنامه نویسان ارائه کرده است. بطور مثال فرض کنید در تولید نرم‌افزار یک Web server ، تعدادی Database و یک Caching server که کانفیگ کردن، اجرا و ... به صورت عادی بسیار صعب و مشکل ساز بوده را به راحتی میتوان اجرا نمود. ضمن اینکه ممکن است هر کدام از ابزارهایی که استفاده شده، فقط مخصوص سیستم عاملی خاص باشد که قاعدتا احتیاج به بالا آوردن Virtual Machine خواهید بود و در سناریو‌های خاصی مثل سیستم هایی با معماری Microservice که هر کدام از این ریز سرویس‌ها ممکن است زبان، فریم ورک، دیتابیس و ... مخصوص به خود را داشته باشند، عملا کار بسیار سخت و پر هزینه خواهد بود (ضمن اینکه استفاده‌ی همزمان از چند Virtual Machine در کنار هم در محیط توسعه، حجم زیادی از memory و disk سیستم شما را خواهد گرفت و شما را مجبور به ارتقای سیستم خود خواهد کرد!).

مشکل دیگری که Docker آن را حل کرده، Conflict‌های ورژن‌های مختلف ابزار‌های مورد استفاده است. به راحتی میتوان Containerی از Image‌ها را به صورت ایزوله با ورژن‌های مختلفی ایجاد کرد تا بطور کامل برنامه نویسان را از مشکل همیشگی به‌روزرسانی‌ها و Role-back کردن‌ها آسوده خاطر نماید. 

از آنجایی که داکر قابلیت اجرای در محیط production را نیز دارد، عملا محیط Development با محیط Production تفاوتی ندارد و این جمله‌ی معروف که «در سیستم من کار میکند اما در نسخه‌ی انتشار داده شده خیر» دیگر اتفاق نخواهد افتاد.

به راحتی میتوانید از یک Image خاص، Containerهای ایزوله‌ی متفاوتی را ساخته و همگی آنها را در کنار هم اجرا نمود و مورد تست و ارزیابی قرار داد.


Dokcer hub

مخرنی است از هزاران Image آماده از قبیل سیستم عامل، فریم ورک و... که قابلیت استفاده‌ی مجدد خواهد داشت. همچنین شما میتوانید Image‌های خود را نیز بدان اضافه نموده تا دیگران از آن استفاده نمایند. استفاده از مخزن‌های public آن رایگان میباشد. از آنجایی که Docker یک محصول متن باز و رایگان است، یک بخش از درآمد‌های آن از فروش اختصاصی مخزن‌ها در DokcerHub میباشد (چیزی شبیه به Private Repository در Github).
بیشتر از این به مفاهیم نمیپردازیم. برای مطالعه‌ی بیشتر، کتاب فوق العاده‌ی Mastering Docker را پیشنهاد میکنم. 


شروع به کار با Docker

بعد از نصب کردن نسخه‌ی رسمی Docker و باز کردن ترمینال مربوطه، اولین دستوراتی را که باید با آن آشنا باشیم، شامل موارد زیر میباشد:

لیست Image‌های کش شده‌ی بر روی سیستم:
 docker images
لیست container‌های در حال اجرای بر روی ماشین محلی:
 docker ps
بعد از تست کردن دو دستور فوق مشاهده میکنید که هیچ image و containerی بر روی سیستم شما وجود ندارد.

برای آزمایش کردن و نصب اولین image، دستور زیر را وارد میکنیم (میتوانید اطلاعات بیشتری از imageها را در dockerHub پیدا کنید). من در اینجا  kitematic/hello-world-nginx را به عنوان image از مخزن dokcerhub، بر روی سیستم خود pull کرده‌ام (این یک نسخه‌ی بسیار سبک از کانتینر nginx میباشد).
 docker pull kitematic/hello-world-nginx
بعد از اجرای دوباره‌ی دستور docker images مشاهده میکنید که image مربوطه بر روی سیستم شما نصب شده است.
حال وقت اجرای این image و توزیع آن بر روی container میباشد که با استفاده از دستور زیر است:
 docker run -p 80:80 kitematic/hello-world-nginx
پرچم p- برای مقدار دهی پورت خارجی و داخلی میباشد و بعد از آن هم که نام image مربوطه برای اجرای container میباشد (فلگ‌های خیلی بیشتر و تخصصی‌تری در رابطه با اجرا وجود دارند که در ادامه بیشتر مورد بحث قرار می‌گیرند) .

بعد از اجرای این دستور میتوانید با وارد کردن ip مربوط به virtual machine ساخته شده بر روی سیستم خود (اگر از مک یا ویندوز استفاده میکنید احتمالا 192.168.99.100 خواهد بود) که البته با دستور docker-machine ip میتوانید آن را پیدا کنید و وارد کردن آن بر روی مرورگر خود، تصویری مثل زیر را مشاهده کنید:

بدین معناست که container شما اجرا شده و قابلیت مورد استفاده قرار گرفتن را خواهد داشت. حال اگر دستور docker ps را مجددا وارد نمایید، اطلاعات این container را از نوع id, status port و غیره، مشاهده خواهید کرد.
مطالب
C# 8.0 - Nullable Reference Types
نوع‌های ارجاعی (Reference Types) در #C، همیشه نال‌پذیر بوده‌اند؛ در مقابل نوع‌های مقداری (value types) مانند DateTime که برای نال‌پذیر کردن آن‌ها باید یک علامت سؤال را در حین تعریف نوع آن‌ها ذکر کرد تا تبدیل به یک نوع نال‌پذیر شود (DateTime? Created). بنابراین عنوانی مانند «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» شاید آنچنان مفهوم نباشد.
خالق Null در زبان‌های برنامه نویسی، آن‌را یک اشتباه چند میلیارد دلاری می‌داند! و به عنوان یک توسعه دهنده‌ی دات نت، غیرممکن است که در حین اجرای برنامه‌های خود تابحال به null reference exception برخورد نکرده باشید. هدف از ارائه‌ی قابلیت جدید «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» در C# 8.0، مقابله‌ی با یک چنین مشکلاتی است و خصوصا غنی سازی IDEها برای ارائه‌ی اخطارهایی پیش از کامپایل برنامه، در مورد قسمت‌هایی از کد که ممکن است سبب بروز null reference exception شوند.


فعالسازی «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر»

قابلیت «نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر» به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. برای فعالسازی آن می‌توان فایل csproj را به صورت زیر، با افزودن خاصیت NullableContextOptions، ویرایش کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework>
    <LangVersion>8.0</LangVersion>
    <NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions>
  </PropertyGroup>
</Project>
یک نکته: در نگارش‌های بعدی NET Core SDK. و همچنین ویژوال استودیو (از نگارش 16.2.0 به بعد)، خاصیت NullableContextOptions به صرفا Nullable تغییر نام یافته و ساده شده‌است. بنابراین اگر در این نگارش‌ها به خطاهای ذیل برخوردید:
CS8632: The annotation for nullable reference types should only be used in code within a ‘#nullable’ context.
CS8627: A nullable type parameter must be known to be a value-type or non-nullable reference type. Consider adding a ‘class’, ‘struct’ or type constraint.
صرفا به معنای استفاده‌ی از نام قدیمی این ویژگی است که باید به Nullable تغییر پیدا کند:
<PropertyGroup>
  <LangVersion>preview</LangVersion>
  <Nullable>enable</Nullable>
</PropertyGroup>
اما در زمان نگارش این مطلب که 3.0.100-preview5-011568 در دسترس است، فعلا همان نام قدیمی NullableContextOptions کار می‌کند.


تغییر ماهیت نوع‌های ارجاعی #C با فعالسازی NullableContextOptions


در #C ای که ما می‌شناسیم، رشته‌ها قابلیت پذیرش نال را دارند و همچنین ذکر آن‌ها به صورت nullable بی‌معنا است. اما پس از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر، اکنون عکس آن رخ می‌دهد. رشته‌ها نال‌نپذیر می‌شوند؛ اما می‌توان در صورت نیاز، آن‌ها را nullable نیز تعریف کرد.


یک مثال: بررسی تاثیر فعالسازی NullableContextOptions بر روی یک پروژه

کلاس زیر را در نظر بگیرید:
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }

        public string MiddleName { get; set; }

        public string LastName { get; set; }

        public Person(string first, string last) =>
            (FirstName, LastName) = (first, last);

        public Person(string first, string middle, string last) =>
            (FirstName, MiddleName, LastName) = (first, middle, last);

        public override string ToString() => $"{FirstName} {MiddleName} {LastName}";
    }
با فعالسازی خاصیت NullableContextOptions، بلافاصله اخطار زیر در IDE ظاهر می‌شود (اگر ظاهر نشد، یکبار پروژه را بسته و مجددا بارگذاری کنید):


در این کلاس، دو سازنده وجود دارند که یکی MiddleName را دریافت می‌کند و دیگری خیر. در اینجا کامپایلر تشخیص داده‌است که چون در سازنده‌ی اولی که MiddleName را دریافت نمی‌کند، مقدار پیش‌فرض خاصیت MiddleName، نال خواهد بود و همچنین ما NullableContextOptions را نیز فعال کرده‌ایم، بنابراین این خاصیت دیگر به صورت معمول و متداول یک نوع ارجاعی نال‌پذیر عمل نمی‌کند و دیگر نمی‌توان نال را به عنوان مقدار پیش‌فرض آن، به آن نسبت داد. به همین جهت اخطار فوق ظاهر شده‌است.
برای رفع این مشکل:
به کامپایلر اعلام می‌کنیم: «می‌دانیم که MiddleName می‌تواند نال هم باشد» و آن‌را در این زمینه راهنمایی می‌کنیم:
public string? MiddleName { get; set; }
پس از این تغییر، اخطار فوق که ذیل سازنده‌ی اول کلاس Person ظاهر شده بود، محو می‌شود. اما اکنون مجددا کامپایلر، در جائیکه می‌خواهیم از آن استفاده کنیم:
    public static class NullableReferenceTypes
    {
        //#nullable enable // Toggle to enable

        public static string Exemplify()
        {
            var vahid = new Person("Vahid", "N");
            var length = GetLengthOfMiddleName(vahid);

            return $"{vahid.FirstName}'s middle name has {length} characters in it.";

            static int GetLengthOfMiddleName(Person person)
            {
                string middleName = person.MiddleName;
                return middleName.Length;
            }
        }
    }
اخطارهایی را صادر می‌کند:


در اینجا در متد محلی (local function) تعریف شده، سعی در دسترسی به خاصیت MiddleName وجود دارد و اکنون با تغییر جدیدی که اعمال کردیم، به صورت نال‌پذیر تعریف شده‌است.
همچنین در سطر بعدی آن نیز نتیجه‌ی نهایی middleName، مورد استفاده قرار گرفته‌است که آن نیز مشکل‌دار تشخیص داده شده‌است.
مشکل اولین سطر را به این صورت می‌توانیم برطرف کنیم:
var middleName = person.MiddleName;
در اینجا بجای ذکر صریح نوع string، از var استفاده شده‌است. پیشتر با ذکر صریح نوع string، آن‌را یک رشته‌ی نال‌نپذیر تعریف کرده بودیم. اما اکنون چون person.MiddleName نال‌پذیر تعریف شده‌است، var نیز به صورت خودکار به این رشته‌ی نال‌پذیر اشاره می‌کند.
اما مشکل سطر دوم هنوز باقی است:


علت اینجا است که متغیر middleName نیز اکنون ممکن است مقدار نال را داشته باشد. برای رفع این مشکل می‌توان از اپراتور .? استفاده کرد و سپس اگر مقدار نهایی این عبارت نال بود، مقدار صفر را بازگشت می‌دهیم:
static int GetLengthOfMiddleName(Person person)
{
   var middleName = person.MiddleName;
   return middleName?.Length ?? 0;
}
هدف از این قابلیت و ویژگی کامپایلر، کمک کردن به توسعه دهنده‌ها جهت نوشتن کدهایی امن‌تر و مقاوم‌تر به null reference exception‌ها است.


امکان خاموش و روشن کردن ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر به صورت موضعی

زمانیکه خاصیت NullableContextOptions را فعال می‌کنیم، بر روی کل پروژه تاثیر می‌گذارد. برای مثال اگر یک چنین قابلیتی را بر روی پروژه‌های قدیمی خود فعال کنید، با صدها اخطار مواجه خواهید شد. به همین جهت است که این ویژگی حتی با فعالسازی C# 8.0 و انتخاب آن، به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. بنابراین برای اینکه بتوان پروژه‌های قدیمی را قدم به قدم و سر فرصت، «مقاوم‌تر» کرد، می‌توان تعیین کرد که کدام قسمت، تحت تاثیر این ویژگی قرار بگیرد و کدام قسمت‌ها خیر:
public static class NullableReferenceTypes
{
#nullable disable // Toggle to enable
در اینجا می‌توان با استفاده از compiler directive جدید nullable# به کامپایلر اعلام کرد که از این قسمت صرفنظر کن. مقدار آن می‌تواند disable و یا enable باشد.


مجبور ساختن خود به «مقاوم سازی» برنامه

اگر NullableContextOptions را فعال کنید، کامپایلر صرفا یکسری اخطار را در مورد مشکلات احتمالی صادر می‌کند؛ اما برنامه هنوز کامپایل می‌شود. برای اینکه خود را مقید به «مقاوم سازی» برنامه کنیم، می‌توانیم با فعالسازی ویژگی TreatWarningsAsErrors در فایل csprj، این اخطارها را تبدیل به خطای کامپایلر کرده و از کامپایل برنامه جلوگیری کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework>
    <LangVersion>8.0</LangVersion>
    <NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions>
    <TreatWarningsAsErrors>true</TreatWarningsAsErrors>
  </PropertyGroup>
</Project>
البته TreatWarningsAsErrors تمام اخطارهای برنامه را تبدیل به خطا می‌کند. اگر می‌خواهید انتخابی‌تر عمل کنید، می‌توان از خاصیت WarningsAsErrors استفاده کرد:
<WarningsAsErrors>CS8600;CS8602;CS8603</WarningsAsErrors>


آیا اگر برنامه‌ای با C# 7.0 کامپایل شود، کتابخانه‌های تهیه شده‌ی با C# 8.0 را می‌تواند استفاده کند؟

پاسخ: بله. از دیدگاه برنامه‌های قدیمی، کتابخانه‌های تهیه شده‌ی با C# 8.0، تفاوتی با سایر کتابخانه ندارند. آن‌ها نوع‌های نال‌پذیر جدید را مانند ?string مشاهده نمی‌کنند؛ آن‌ها فقط string را مشاهده می‌کنند و روش کار کردن با آن‌ها نیز همانند قبل است. بدیهی است در این حالت از مزایای کامپایلر C# 8.0 در تشخیص زود هنگام مشکلات برنامه محروم خواهند بود؛ اما عملکرد برنامه تفاوتی نمی‌کند.


وضعیت برنامه‌ی C# 8.0 ای که از کتابخانه‌های C# 7.0 و یا قبل از آن استفاده می‌کند، چگونه خواهد بود؟

چون کتابخانه‌های قدیمی‌تر از مزایای کامپایلر C# 8.0 استفاده نمی‌کنند، خروجی‌های آن بدون بروز خطایی توسط کامپایلر C# 8.0 استفاده می‌شوند؛ چون حجم اخطارهای صادر شده‌ی در این حالت بیش از حد خواهد بود. یعنی این بررسی‌های کامپایلر صرفا برای کتابخانه‌های جدید فعال هستند و نه برای کتابخانه‌های قدیمی.


مهارت‌های مواجه شدن با اخطارهای ناشی از فعالسازی NullableContextOptions

در مثالی که بررسی شد، یک نمونه از روش‌های مواجه شدن با اخطارهای ناشی از فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر را بررسی کردیم. در ادامه روش‌های تکمیلی دیگری را بررسی می‌کنیم.

1- هرجائیکه قرار است متغیر ارجاعی نال‌پذیر باشد، آن‌را صراحتا اعلام کنید.
string name = null; // ERROR
string? name = null; // OK!
این مثال را پیشتر بررسی کردیم. با فعالسازی ویژگی نوع‌های ارجاعی نال‌نپذیر، ماهیت آن‌ها نیز تغییر می‌کند و دیگر نمی‌توان به آن‌ها null را انتساب داد. اگر نیاز است حتما اینکار صورت گیرد، آن‌ها را توسط ? به صورت nullable تعریف کنید.
نمونه‌ی دیگر آن مثال زیر است:
public class Person
{
    public Address? Address { get; set; };
    public string Country => Address?.Country;   // ERROR! 
}
در اینجا Address یک نوع ارجاعی نال‌پذیر است. بنابراین حاصل Address?.Country می‌تواند نال باشد و به Country نال‌نپذیر قابل انتساب نیست. برای رفع این مشکل کافی است دقیقا مشخص کنیم که این رشته نیز نال‌پذیر است:
public class Person
{
    public Address? Address { get; set; };
    public string? Country => Address?.Country;  // OK!
}

البته در این حالت باید به مثال زیر دقت داشت:
var node = this; // Initialize non-nullable variable
while (node != null)
{
   node = null; // ERROR!
}
چون node در اینجا توسط var تعریف شده‌است، دقیقا نوع this را که non-nullable است، پیدا می‌کند. بنابراین بعدها نمی‌توان به آن null را انتساب داد. اگر چنین موردی نیاز بود، باید صریحا نوع آن‌را بدو امر، nullable تعریف کرد؛ چون هنوز امکان تعریف ?var میسر نیست:
Node? node = this;   // Initialize nullable variable
while (node != null) {
   node = null; // OK!
}


2- نوع‌های خود را مقدار دهی اولیه کنید.
در مثال زیر:
public class Person
{
   public string Name { get; set; } // ERROR!
}
در این حالت چون خاصیت Name، در سازنده‌ی کلاس مقدار دهی اولیه نشده‌است، یک اخطار صادر می‌شود که بیانگر احتمال نال بودن آن است. یک روش مواجه شدن با این مشکل، تعریف آن به صورت یک خاصیت نال‌پذیر است:
public class Person
{
   public string? Name { get; set; }
}

یا یک استثناء را صادر کنید:
public class Person
{
    public string Name { get; set; }
    public Person(string name) {
        Name = name ?? throw new ArgumentNullException(nameof(name));
    }
}
به این ترتیب کامپایلر می‌داند که اگر نام دریافتی نال بود، دقیقا باید چگونه رفتار کند.
البته در این حالت برای مقدار دهی اولیه‌ی Name، حتما نیاز به تعریف یک سازنده‌است و در این حالت کدهایی را که از سازنده‌ی پیش‌فرض استفاده کرده بودند (مانند new Person { Name = "Vahid" })، باید تغییر دهید.

راه‌حل دیگر، مقدار دهی اولیه‌ی این خواص بدون تعریف یک سازنده‌ی اضافی است:
public class Person
{
   public string Name { get; set; } = string.Empty;
   // -or-
   public string Name { get; set; } = "";
}
برای مثال می‌توان از مقادیر خالی زیر برای مقدار دهی اولیه‌ی رشته‌ها، آرایه‌ها و مجموعه‌ها استفاده کرد:
String.Empty
Array.Empty<T>()
Enumerable.Empty<T>()
یا حتی می‌توان اشیاء دیگر را نیز به صورت زیر مقدار دهی اولیه کرد:
public class Person
{
   public Address Address { get; set; } = new Address();
}
البته در این حالت باید مفهوم فلسفی «خالی بودن» را پیش خودتان تفسیر و تعریف کنید که دقیقا مقصود از یک آدرس خالی چیست؟ به همین جهت شاید تعریف این شیء به صورت nullable بهتر باشد.
نظرات مطالب
معماری میکروسرویس‌ها
من در مورد همه مشکلات میکرو سرویس زیاد با شما موافق نیستم 
  • از آنجایی که ارتباط بین سرویس‌ها در بستر شبکه انجام می‌شود، انتظار کندی عملکرد سرویس‌ها دور از ذهن نیست. (اتفاقا بخاطر توزیع برنامه بر روی چند سیستم در زمانی که بار زیادی بر روی سیستم هست پاسخ گویی به کاربر می‌تونه خیلی بسرعت انجام بپذیره و اتفاقا یکی از مزایای اون هست)
  • به دلیل ارتباطات شبکه‌ای، احتمال آسیب پذیری‌های امنیتی در این نوع برنامه‌ها بیشتر است. (البته بیشتر این توزیع در server farm  انجام می‌شه ،یعنی پشت فایروال و کسی جز سرورها در این شبکه خصوصی وجود ندارد، نمی‌گم نیست ولی خیلی نیست)
  • نوشتن سرویس‌هایی که در بستر شبکه با سایر سرویس‌ها در ارتباط هستند سختی و مشکلات خود را دارد. برنامه‌نویس در این شرایط، درگیر برقراری ارتباط، رمزگذاری داده‌ها در صورت نیاز و تبدیل آنها می‌شود.(همان موارد بالا)
  • به دلیل مجزا بودن بخش‌های مختلف برنامه، مانیتور کردن و ردیابی عملکرد سرویس‌ها، یکی از کارهای اصلی توسعه دهنده یا استفاده کننده از برنامه است. (اینم خودش یک فایده است و طبق اصل SRP  و تفاوت MicroServic با SOA  بیشتر بر همین نکته تاکید داره که یک میکرو سرویس کاملا مستقل می‌باشد و راحت‌تر قابل مانیتور کردن و ردیابی عملکرد سرویس می‌باشد
  • در مجموع سرعت برنامه‌های نوشته شده با معماری Microservices کندتر از برنامه‌های نوشته شده با معماری Monolithic است. دلیل آن محیط اجرایی برنامه‌ها است. برنامه‌هایی با معماری Monolithic بر روی حافظه سرور پردازش می‌شوند. (باز تاکید که اصل استفاده از میکرو سرویس برای سیستم هایی با تراکنش بالا می‌باشد ،هدف توسعه راحتر و بدون تاثیر بر بقیه سرویس‌ها و حتی بدون توقف آنها می‌باشد، همچنین امکان  horizontal Scalability   نرم افزار و بالا بردن تعداد سرور‌های ارائه دهنده سرویس براحتی بوجود خواهد امد ، پس می‌تونه سرعت رو خیلی بالا ببره و مشکل توقف سرویس که در خیلی از سامانه‌های ایرانی می‌بینیم رو از بین میبره )
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 16 - کار با Sessions
یک نکته‌ی تکمیلی: در نگارش‌های 2.1 به بعد، دیگر سشن‌ها کار نمی‌کنند. چرا؟
به علت فعال شدن GDPR در نگارش 2.1 به بعد، تا زمانیکه کاربر رضایت خود را اعلام نکند، کوکی سشن نوشته نخواهد شد. اگر این مساله بر روی برنامه‌ی شما تاثیر داشته‌است، یا می‌توانید کلا GDPR را غیرفعال کنید و یا کوکی سشن را به صورت اجباری و اساسی علامتگذاری کنید تا همواره تولید شود:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services) 
{ 
    services.Configure<CookiePolicyOptions>(options => 
    { 
        options.CheckConsentNeeded = context => true; // consent required 
        options.MinimumSameSitePolicy = SameSiteMode.None; 
    }); 
 
    services.AddSession(opts =>  
    { 
        opts.Cookie.IsEssential = true; // make the session cookie Essential 
    }); 
    services.AddMvc().SetCompatibilityVersion(CompatibilityVersion.Version_2_2); 
}
در این مثال GDPR فعال است ( که البته می‌توان CheckConsentNeeded آن‌را false کرد)، اما کوکی سشن به صورت IsEssential علامتگذاری شده‌است تا همواره نوشته شود.
مطالب
احراز هویت مبتنی بر فرم در شیرپوینت
از دغدغه‌های همیشگی در راه اندازی پرتال‌های مبتنی بر شیرپوینت سیستم احراز هویت آن است. این سیستم بصورت پیش فرض بر مبنای Windows Authentication است و ناگفته پیداست این نوع احراز هویت تنها در شبکه‌های محلی کاربرد دارد آنهم در صورتی که همه کاربران و سطوح دسترسی، بدرستی در AD تعریف شده باشد و نیز
یک سری مشکلات دیگر که بیشتر به توسعه شیرپوینت در شرکت و انتقال آن و انطباق آن با محیط پروژه برمیگردد.
به عبارت دیگر شما به عنوان یک توسعه دهنده ویا نَصاب(!) شیرپوینت خیلی نباید درگیر سیستم احراز هویت پیش فرض مشتری بشوید. برای اینکار بهترین گزینه استفاده از احراز هویت بر مبنای فرم (Form Based Authentication - FBA) است که برای ما برنامه نویسان Asp.net بسیار آشناست؛ سیستم احراز هویتی خوش دست و فراگیر با قاعده‌های مشخص.

متاسفانه اکثر راهکارهایی که در وب پیرامون راه اندازی FBA در شیرپوینت معرفی شده‌اند دارای اشکالات ریز و درشتی هستند و یا اینکه یک یا چند گام از فرایند را توضیح نداده‌اند و معمولا در پایان یکجای کار لنگ میزند و FBA بخوبی عملیاتی نمیشود.
بر همین اساس بر آن شدم تا با بررسی چندتا از این مقالات موجود و نیز تجربه عملی خودم این راهکارها را ترکیب کنم که نتیجه اش فرایند شش مرحله ای زیر شده است. 
 برای راه اندازی FBA بر روی SharePoint 2010 باید مراحل زیر را به ترتیب انجام داد.
1. ساخت بانک اطلاعاتی FBA بر روی MSSQL
بانک اطلاعاتی FBA ساختار مشخصی از جداول و SP‌ها دارد که تا حد امکان بهتر است در ساختار پیش فرض آن تغییری ایجاد نکنیم. برای ایجاد این بانک کافی است به محل نصب دات نت فریم 2.0 که بصورت پیش فرض در مسیر"C:\Windows\Microsoft.NET\Framework64\v2.0.50727 " قرار دارد  بروید و روی فایل "aspnet_regsql.exe "  کلیک کنید و مراحل نصب را تا آخر پیش بروید.

در ادامه MSSQL را باز کنید و مطئمن شوید که بانک FBA به درستی ایجاد شده باشد.

2.وارد IIS شده و در بخش روت سرور ،توجه شود که حتما این تغییرات در روت سرور اعمال شود تا همه سایت‌ها از آن ارث بری کنند و تنظیمات شما یکسان در همه Web Application‌ها اعمال شود.
این مرحله  Connection String و Role provider و Membership provider مورد نظرتان را اضافه کنید. 

موقع اضافه کردن Provider‌‌ها باید توجه داشت که Application Name برابر "/" قرار داده شود.

 3.به بخش مدیریت شیرپوینت رفته و یک WebApplication جدید ایجاد کنید.

توجه داشت که در بخش Authentication بایدگزینه    Claims Authentication را انتخاب کنید. 

و نیز برای تنظیمات مربوط به FBA باید نام Provider هایی را که در مرحله قبل ایجاده کرده بودید را در این بخش قرار دهید.
اگر پرتال شما بازدید کننده‌های ناشناس(بازدید کنندگانی که عضو نیستند و در سیستم FBA نام کاربری ندارند) را نیز پشتیبانی میکند باید گزینه اول(Allow anonymous) را Yes کنید.
اگر تمایلی ندارید که دیگر احراز هویت مبتنی بر ویندوز فعال باشد تیک Enable Windows Authentication را بردارید.

 

4.حال دوباره سراغ IIS میرویم و روی وب جدیدی که ایجاد کرده ایم کلیک میکنیم و سپس روی آیکون Net Users  کلیک میکنیم

 اگر با پیغامی مبنی بر تعیین Provider پیش فرض مواجه شدیم مقادیر پیش فرض Provider‌ها را برابر با نام Provider هایی که خودمان تعریف کرده ایم قرار میدهیم. 

در ادامه چند کاربر و رول هم به عنوان کاربران اولیه و مدیران پرتال ایجاد میکنیم .

 

5.حال دوباره به بخش مدیریت برمیگردیم و یک Site Collection جدید روی Web Application مورد نظر ایجاد میکنیم.

در اینجا بهتر است مدیر اول را از کاربران ویندوزی انتخاب کرد و مدیر دوم را از بخش کاربران FBA

نکته بی ربط:اگر تمپلتی از قبل برای سایتتان دارید در بخش انتخاب نوع سایت بعد از انتخاب زبان باید به تب سوم(Custom) بروید و تنها گزینه موجود را انتخاب کنید.با این کار در مراحل بعد تمپلت مورد نظرتان را در سایت آپلود میکنید و آن را بر سایت جاری اعمال میکنید.
 در این مرحله بعد از ایجاد موفقیت آمیز Site collection دوباره به IIS سری بزنید و پس از انتخاب Web Application مورد نظر بروی Authentication کلیک کنید و مطمئن شوید که Form Authentication مقدارش Enable میباشد. در این بخش اگر هر دو حالت Form Base Authentication و Windows Authentication فعال باشد IIS در گوشه سمت راست به شما خطایی نمایش میدهد مبنی بر اینکه شما نباید هر دو حالت را همزمان فعال کنید. البته خیلی این تذکر را جدی نگیرید و بکارتان ادامه دهید و در نهایت بعد از اینکه مراحل را کامل انجام دادید و از اجرای کامل FBA اطمینان حاصل نمودید،میتوانید برگردید و حالت Windows Authentication را غیر فعال کنید.
 6.تنظیمات STS:
علاوه بر تنظیمات مربوط به بخش Web Application باید تنظیمات FBA را روی Application سرویس‌ها نیز انجام داد تا سرویس‌های WCF نیز پشتیبانی از FBA را بپذیرند. برای تنظیمات این بخش روی Security Token Service Application که زیر مجموعه SharePoint Web Services قرار دارد کلیک کنید.

 
در ادامه تنها کافی است Connection string را جهت اتصال به بانکی که در ابتدا ساختیم ایجاد کرده و Provider‌ها را نیز مطابق قبل اضافه کنیم. فقط توجه شود Connection string و Provider‌ها همنام قبلی‌ها نباشند ولی Application Name همچنان برابر با "/" مقدار دهی شود.
هیچ تغییر دیگری در این Application ایجاد نشود.مثلا Authentication به هیچ وجه تغییر نکند و در حالت ویندوزی باقی بماند.
کار تقریبا به پایان رسیده است،میتوانید در پرتال لاگین کنید!
آنچنانکه که در تصویر می‌بینید هر دو حالت ویندوزی و FBA برای احراز هویت فعال می‌باشد.

 پی نوشت:
1.همانطور که احتمالا متوجه شده اید این آموزش با راهکارهای حاضر یک سری تفاوت‌ها داشت که عمده‌ترین آن عدم تغییر در بخش احراز هویت مدیریت شیرپوینت بود. علت این امر نیز به این خاطر است که اساسا هر کاربری به این بخش دسترسی ندارد و تنها مدیر سیستم است که باید به این بخش دسترسی داشته باشد، بر همین اساس ترجیح میدهم احراز هویت آن به همان شکل اولیه(Windows Authentication ) باقی بماند.
2.در این نوشته من از شرح تنظیمات و نکات ریز و بدیهی خوداری کردم با این پیش فرض که خواننده مطلب، بر اصول پایه شیرپوینت و Asp.net آگاهی دارد. در غیر این صورت بهتر است از لینک هایی مرجع زیر کمک بگیرید.
اشتراک‌ها
استفاده از Mozilla Location Service

برای این که انحصار اطلاعاتی گوگل را کاهش دهیم باید این قبیل  از پروژه‌ها بیشتر پشتیبانی شوند.

استفاده از Mozilla Location Service
اشتراک‌ها
SEO و انگولار

چطور برنامه‌های انگولار را سئو فرندلی کنیم تا توسط گوگل شناسایی شود؟

SEO و انگولار