نظرات مطالب
ایجاد alert,confirm,prompt هایی متفاوت با jQuery Impromptu
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<link rel="stylesheet" media="all" type="text/css" href="http://trentrichardson.com/Impromptu/jquery-impromptu.css" />
<script type="text/javascript" src="http://code.jquery.com/jquery-1.9.0.min.js"></script>
<script type="text/javascript" src="http://trentrichardson.com/Impromptu/jquery-impromptu.js"></script>
</head>
<body>
<button class="show">ShowPrompt</button>
<script type="text/javascript">
$(function(){
   $(".show").click(function(e){
      $.prompt("Hello World!");
   });
});
</script>
</body>
</html>

مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت سوم - رهاسازی منابع سرویس‌های IDisposable
یکی از پرکاربردترین اینترفیس‌های NET.، اینترفیس IDisposable است. عموما کلاس‌هایی که ارجاعی را به منابع غیر مدیریت شده مانند فایل‌ها و سوکت‌ها داشته باشند، این اینترفیس را پیاده سازی می‌کنند. garbage collector به صورت خودکار حافظه‌ی اشیاء مدیریت شده یا دات نتی را رها می‌کند؛ اما چیزی را در مورد منابع غیر مدیریت شده نمی‌داند. به همین جهت پیاده سازی اینترفیس IDisposable روشی را جهت پاکسازی این منابع به garbage collector معرفی می‌کند.


رفتار IoC Container توکار ASP.NET Core با سرویس‌های IDisposable

ASP.NET Core به همراه یک IoC Container توکار ارائه می‌شود و اگر سرویسی با طول عمرTransient و یا Scoped به آن معرفی شود و همچنین این سرویس اینترفیس IDisposable را نیز پیاده سازی کند، کار dispose خودکار آن در پایان درخواست جاری صورت می‌گیرد و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارد. در اینجا سرویس‌هایی با طول عمر Singleton نیز در پایان کار برنامه، زمانیکه خود ServiceProvider به پایان کارش می‌رسد، dispose خواهند شد.
البته این مورد یک شرط را نیز به همراه دارد: کار وهله سازی سرویس‌های درخواستی باید توسط خود این IoC Container مدیریت شود تا در پایان کار بداند چگونه آن‌ها را Dispose کند.

یک مثال: بررسی Dispose شدن خودکار یک سرویس IDisposable
namespace CoreIocServices
{
    public interface IMyDisposableService
    {
        void Run();
    }

    public class MyDisposableService : IMyDisposableService, IDisposable
    {
        private readonly ILogger<MyDisposableService> _logger;

        public MyDisposableService(ILogger<MyDisposableService> logger)
        {
            _logger = logger ?? throw new ArgumentNullException(nameof(logger));
            _logger.LogInformation("+ {0} was created", this.GetType().Name);
        }

        public void Run()
        {
            _logger.LogInformation("Running MyDisposableService!");
        }

        public void Dispose()
        {
            _logger.LogInformation("- {0} was disposed!", this.GetType().Name);
        }
    }
}
سرویس ساده‌ی فوق، اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند و با استفاده از ILogger، پیام‌هایی را در زمان ایجاد و Dipose آن در پنجره کنسول و یا دیباگ نمایش خواهد داد.
اگر این سرویس را به یک برنامه‌ی ASP.NET Core معرفی کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IMyDisposableService, MyDisposableService>();
و سپس به نحو متداولی از آن در یک کنترلر استفاده کنیم:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IMyDisposableService _myDisposableService;

        public HomeController(IMyDisposableService myDisposableService)
        {
            _myDisposableService = myDisposableService;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            _myDisposableService.Run();
            return View();
        }
در اینجا منظور از نحو‌ه‌ی متداول، همان تزریق در سازنده‌ی کلاس و درخواست وهله‌ای از این سرویس از IoC Container است؛ بجای ایجاد مستقیم آن.
در ادامه با اجرای برنامه، اگر به لاگ‌های آن دقت کنیم، این خروجی قابل مشاهده خواهد بود:
info: Microsoft.AspNetCore.Mvc.Internal.ControllerActionInvoker[1]
      Route matched with {action = "Index", controller = "Home"}. Executing action CoreIocSample02.Controllers.HomeController.Index (CoreIocSample02)
info: CoreIocServices.MyDisposableService[0]
      + MyDisposableService was created
.
.
.  
info: Microsoft.AspNetCore.Routing.EndpointMiddleware[1]
      Executed endpoint 'CoreIocSample02.Controllers.HomeController.Index (CoreIocSample02)'
info: CoreIocServices.MyDisposableService[0]
      - MyDisposableService was disposed!
info: Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.WebHost[2]
      Request finished in 1316.4719ms 200 text/html; charset=utf-8
در ابتدای اجرای درخواست، پیام MyDisposableService was created ظاهر شده‌است (پیام صادر شده‌ی از سازنده‌ی سرویس) و جائیکه پیام Executed endpoint یا پایان درخواست جاری لاگ شده، بلافاصله پیام MyDisposableService was disposed نیز مشاهده می‌شود که از متد Dispose سرویس درخواستی صادر شده‌است.
بنابراین IoC Container، به صورت خودکار، کار Dispose این سرویس IDisposable را نیز انجام داده‌است.


Dispose خودکار وهله‌هایی که توسط IoC Container ایجاد نشده‌اند

اگر ایجاد اشیاء از نوع IDisposable را خودتان و خارج از دید IoC Container توکار ASP.NET Core انجام می‌دهید، از مزیت پاکسازی خودکار منابع توسط آن‌ها در پایان درخواست محروم خواهید شد، اما ... برای رفع این مشکل نیز متد context.Response.RegisterForDispose پیش بینی شده‌است. اگر شیءای از نوع IDisposable را توسط این متد به ASP.NET Core معرفی کنید، در پایان درخواست به صورت خودکار Dispose خواهد شد.
یک مثال: فرض کنید یک StreamWriter را داخل یک میان‌افزار ایجاد کرده‌اید، اما آن‌را Dispose نکرده‌اید:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.Use(async (context, next) =>
            {
                var writer = File.CreateText(Path.GetTempFileName());
                context.Response.RegisterForDispose(writer);
                context.Items["filewriter"] = writer;
                await writer.WriteLineAsync("some important information");
                await writer.FlushAsync();
                await next();
            });
در این مثال، شیء writer به context.Items انتساب داده شده‌است تا در سایر قسمت‌های pipeline جاری نیز قابل دسترسی باشد. یعنی از آن می‌توان داخل یک اکشن متد نیز استفاده کرد. نکته‌ی مهم آن، معرفی این شیء به متد context.Response.RegisterForDispose است که سبب خواهد شد پس از پایان کار درخواست، به صورت خودکار writer را Dispose کند.
اکنون در ادامه، در اکشن متد WriteLog یک کنترلر دلخواه، کار ثبت وقایع با دریافت این writer از HttpContext.Items قابل انجام است؛ چون هنوز طول عمر درخواست جاری پایان نیافته و شیء writer به صورت خودکار Dispose نشده‌است:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> WriteLog()
        {
            var writer = HttpContext.Items["filewriter"] as StreamWriter;
            if (writer != null)
            {
                await writer.WriteLineAsync("more important information");
                await writer.FlushAsync();
            }
            return View();
        }
 
روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core

زمانیکه به صورت متداولی از سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core استفاده می‌کنیم، به ازای هر درخواست HTTP رسیده، یک Scope از نوع IServiceScopeFactory ایجاد می‌شود و با پایان درخواست، این Scope نیز Dispose خواهد شد. به این ترتیب هر سرویس ایجاد شده‌ی درون این Scope نیز Dispose می‌شود؛ کاری شبیه به عملیات زیر:
using(var scope = serviceProvider.CreateScope())
{
   var provider = scope.ServiceProvider;
   var resolvedService = provider.GetRequiredService(someType);
   // Use resolvedService...
}
در این بین سرویس‌های Singleton به هیچ Scope ای منتسب نمی‌شوند و طول عمر آن‌ها توسط root container مدیریت می‌شود و زمانیکه این ServiceProvider یا root container به پایان کار خودش برسد، با dispose شدن آن، سرویس‌های Singleton آن نیز dispose خواهند شد.

مشکل! اگر از سرویس فرضی IOperationScoped با طول عمر Scoped در متدهای مختلف کلاس آغازین برنامه استفاده کنیم (مانند DbContext برنامه)، طول عمری را که دریافت خواهیم کرد singleton خواهد بود و نه Scoped؛ چون درون یک scopeFactory.CreateScope ایجاد شده‌ی به صورت خودکار توسط یک درخواست قرار نداریم. بنابراین هر درخواست وهله‌ای از سرویس IOperationScoped با طول عمر Scoped، تنها همان وهله‌ی ابتدایی آن‌را باز می‌گرداند و singleton رفتار می‌کند؛ چون scope ایی ایجاد و تخریب نشده‌است.
در یک چنین مواردی، برای اطمینان حاصل کردن از dispose شدن سرویس در پایان کار، نیاز است مراحل ایجاد scope و dispose آن‌را به صورت دستی به نحو ذیل مدیریت کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, 
                      ILoggerFactory loggerFactory, 
                      IServiceScopeFactory scopeFactory) 
{
   using (var scope = scopeFactory.CreateScope()) 
   { 
     var initializer = scope.ServiceProvider.GetService<IOperationScoped>(); 
     initializer.SeedAsync().Wait(); 
   } 
}


Dispose کردن سرویس‌های IDisposable در برنامه‌های Console

اگر همین سرویس IMyDisposableService را در مثال برنامه‌ی کنسول قسمت اول استفاده کنیم:
var myDisposableService = serviceProvider.GetService<IMyDisposableService>();
myDisposableService.Run();
در پایان کار برنامه، شاهد پیام MyDisposableService was disposed نخواهیم بود. به همین جهت در اینجا نیز می‌توانیم شبیه به کاری که در ASP.NET Core در پشت صحنه رخ می‌دهد، عمل کنیم:
در برنامه‌ی کنسول، کار ایجاد serviceProvider را خودمان انجام دادیم:
var serviceCollection = new ServiceCollection();
ConfigureServices(serviceCollection);
var serviceProvider = serviceCollection.BuildServiceProvider();
متد BuildServiceProvider خروجی از نوع کلاس ServiceProvider را دارد؛ با این امضاء:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public sealed class ServiceProvider : IServiceProvider, IDisposable, IServiceProviderEngineCallback
    {
        public void Dispose();
        public object GetService(Type serviceType);
    }
}
همانطور که مشاهده کنید، کلاس ServiceProvider نیز اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند. بنابراین برای آزاد سازی صحیح منابع وابسته‌ی به آن، باید متد Dispose آن‌را نیز فراخوانی کرد:
namespace CoreIocSample01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var serviceCollection = new ServiceCollection();
            ConfigureServices(serviceCollection);
            using (var serviceProvider = serviceCollection.BuildServiceProvider())
            {
                var myDisposableService = serviceProvider.GetService<IMyDisposableService>();
                myDisposableService.Run();

                var testService = serviceProvider.GetService<ITestService>();
                testService.Run();
            }
        }
در اینجا serviceProvider را داخل یک using statement قرار داده‌ایم. اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، پس از پایان کار برنامه، پیام MyDisposableService was disposed نیز ظاهر می‌شود. ServiceProvider ایجاد شده یا همان root container، در زمان Dispose، تمام اشیایی را هم که توسط آن مدیریت شده‌اند و نیاز به Dispose دارند، Dispose می‌کند.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-02.zip
مطالب
اجزاء معماری سیستم عامل اندروید :: بخش دوم
در مطلب قبلی در مورد سه ویژگی اصلی معماری اندروید توضیحاتی ارائه شد و در این مطلب ویژگی آخر از این معماری را توضیح خواهم داد:

Applications در معماری اندروید چه کاربردی دارد؟
اجزای یک اپلیکیشن در پلتفرم اندروید جزء اصلی ارائه به کاربر نهایی می‌باشد؛ بدین معنا که کاربر تنها با برنامه در ارتباط است و سیستم عامل، میزبان آن برنامه یا اپلیکیشن خواهد بود. اپلیکیشن جاییست که لیست تماس‌ها، شماره تلفن‌ها، پیام‌های کاربر و ... در آنجا قرار می‌گیرند و با دیگر اجزای نرم افزاری در ارتباط هستند!
بعنوان یک توسعه دهنده اندروید، محصول نهایی، در قالب یک اپلیکیشن با استفاده از API‌ها و کتابخانه‌ها و همچنین ماشین مجازی دال‌ویک اجرا می‌شوند. اگر شما بتوانید تغییراتی را در سیستم عامل اصلاح و ویرایش کنید، تنها در سطوح لایه‌های نرم افزاری اعمال میشود و شما بر روی امنیت برنامه یا اپلیکیشن درون هسته دسترسی لازم را ندارید و این یک معضل است و باید در لایه‌های اولیه برنامه، امنیت را بر روی برنامه اعمال کنید.
با این وجود اگر هسته یا دستگاه آسیب ببیند و مورد سوءاستفاده قرار بگیرد کاری از دست شما برنمی آید!


Security به معنای ایمنی یا امنیت در اندروید به چه معناست؟
ایمنی یا امنیت در اندروید، موضوع بسیار وسیعی است که در ابعاد مختلف این پلتفرم قابل بحث است. اول اجازه دهید هویت شما را تشخیص دهیم. آیا شما یک توسعه دهنده هستید؟ یا شاید شما یک کاربر عادی هستید که به حفاظت از خودتان از یک حمله اینترنتی علاقمندید! در هر صورت، شما در حال نوشتن یک برنامه هستید که به وسیله یک نفر دیگر و یا احتمالا هزاران نفر در هزاران مایل دورتر نصب خواهد شد.


از کاربر خود در یک برنامه محافظت کنید!
برنامه شما باید تلاش کند تا بهترین عملکرد ممکن را در زمان ارائه محصول نهایی داشته باشد. از داده‌های کاربران خود محافظت کنید، یعنی قبل از اینکه شروع به توسعه کنید، درباره امنیت محصول خود فکر کنید. ممکن است کاربری که در هزاران مایل دورتر از شما قرار دارد در خصوص امنیتی که شما بر روی برنامه خود اعمال کرده‌اید اطلاعاتی نداشته باشد و شما شاید امنیت داده‌های او را نقض کنید که این معادل عدم اطمینان همان شخص نسبت به شما خواهد بود! برنامه‌ریزی درباره امنیت، پیش از توسعه یک محصول می‌تواند باعث شود که شما از بررسی‌های بد و از دست دادن ضررهای بعد از آن جلوگیری کنید. پس یک برنامه برای حفاظت از داده‌های درون اپلیکیشن خود ایجاد کنید! برنامه‌ای که هم کاربردی باشد، هم از اطلاعات کاربران محافظت نماید.


خطرات امنیتی (Security Risks)  
کاربران دستگاه‌های تلفن همراه در مقایسه با کاربران دسکتاپ، با برخی مخاطرات منحصر به فردی مواجه هستند که نباید نادیده گرفته شود. صرف‌نظر از امکان از دست دادن تجهیزات سخت افزاری، اطلاعات، حریم خصوصی و داده‌های محرمانه شخصی کاربران دستگاه تلفن همراه را به خطر می‌اندازند. چرا این موضوع در پلتفرم جامع اندروید تا این حد پر اهمیت است؟ آیا شما بعنوان توسعه دهنده به این نکات دقت داشته‌اید؟
اول اینکه، کیفیت داده‌های ذخیره‌شده در دستگاه‌های تلفن همراه کاربر بیشتر شخصی می‌شود تا مواردی دیگر! به غیر از ایمیل، پیام‌های فوری، SMS / MMS ، لاگ تماس‌ها، عکس‌ها و پست صوتی وجود دارند که عموما توسعه دهندگان را دچار مشکل می‌کند. 

برخی از گزینه‌های فوق بر روی یک کامپیوتر رومیزی هم وجود دارند، ولی اهمیت این داده‌ها بر روی اندروید و اجزای آن اهمیت فوق العاده‌ای دارد. اطلاعات روی دستگاه موبایل شما به احتمال زیاد از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود، چرا که آن‌ها را در یک صفحه 4 - 5 اینچی به همراه خود حمل می‌کنید و با خود هر کجا می‌برید! این حالت، یک پلتفرم همگرا را بوجود می‌آورد؛ به این دلیل که سیستم رومیزی شما و تلفن همراه یک مجموعه غنی و کامل از اطلاعات حساس هستند که هردوی آنها شامل اطلاعات شخصی می‌باشند و برای شما اهمیت زیادی خواهند داشت. تصور کنید زمانیکه برای جلوگیری از نفوذ یا به سرقت رفتن شماره تلفن‌های خود، یک پشتیبان بر روی سیستم رو میزی خود تهیه می‌کنید و فایل پشتیبان شماره‌های تماس را بر روی سیستم شخصی نگه داری می‌کنید! آیا این همان پلتفرم همگرا نیست؟ آیا این دو سیستم مکمل هم نیستند؟حتی اگر همگام‌سازی را با یک مکان دوردست (Google Drive) انجام دهید، با این حال شما فقط در مقابل از دست دادن داده‌ها محافظت کرده‌اید و نه از دست دادن حریم خصوصی! 

همچنین در نظر بگیرید که فرمت داده‌های ذخیره‌شده در دستگاه‌های تلفن همراه، تعیین و مشخص شوند! این کار اطلاعات حساس شما را به مرز سرقت نزدیکتر می‌کند. هر تلفن همراه SMS / MMS ، تماس‌ها، و پست صوتی خواهد داشت. مکان‌های ذخیره شده از روی GPS و مواردی دیگر که قطعا اطلاع دارید، تمامی اینها جزء مواردی هستند که خطرات امنیتی را در سیستم عامل اندروید شامل می‌شود. حالا در نظر بگیرید که این اطلاعات تا چه حد مهم است؟ برای کاربرانی که هیچ گونه پشتیبانی از اطلاعاتی از خود ندارند، از دست دادن داده‌ها قابل تصور نیست!

خطرناکترین نوع حملات بر روی پلتفرم اندروید انجام می‌شوند، در سکوت کامل و چندین هزار مایل دروتر از شما و فرد مهاجم نیازی به دسترسی فیزیکی و لمس تلفن همراه شما نخواهد داشت! این نوع حملات در هر زمانی ممکن است رخ دهد و اغلب می‌تواند به دلیل امنیت ضعیف در جای دیگری بر روی دستگاه رخ دهد.

در مطلب بعدی پیرامون امنیت معماری اندروید صبحت خواهیم کرد...

مطالب
تغییر اندازه تصاویر #1
برای برنامه نویسان همیشه این امکان هست که تصاویری را که از کاربر دریافت می‌کنند تغییر اندازه دهند، مثلا در همین سایت تصاویری از کاربران جهت نمایش در پروفایل آنها دریافت می‌شود، در همین سایت نیز این اتفاق می‌افتد مثلا تصاویر پروفایل کاربران با اندازه‌های متفاوتی نشان داده می‌شود.

برای انجام این کارها میتوان به دو طریق عمل کرد:
  1. تغییر اندازه تصویر در زمان ذخیره‌سازی
  2. در زمانی که می‌خواهیم تصویر را به بازدید کننده نشان دهیم
در حالت 1 زمانی که تصویری را از کاربر دریافت می‌کنیم با توجه به اینکه تصویر را با چه اندازه‌هایی در نرم افزار نیاز داریم تغییر اندازه داده و تک تک ذخیره می‌کنیم، این روش کل عملیات در زمان ثبت و تنها یکبار اتفاق می‌افتد، این روش جای بیشتری از منابع (مانند هارد دیسک یا دیتابیس) سرور را اشغال می‌کند اما در عوض می‌توان گفت سرعت بالاتری دارد، در روش دوم زمانی که بازدید کننده از سایت (نرم افزار) بازدید می‌کند تصویر اصلی با توجه به نیاز تغییر اندازه داده شده و برای کاربر ارسال می‌شود (در واقع کاربر آن را مشاهده می‌کند)، این روش فضای کمتری از منابع را اشغال می‌کند اما در زمان اجرا عملیات اضافی برای هر کاربری (البته با کش کردن این عملیات کم می‌شود) انجام می‌شود.
در هر دو روش گفته شده در هر صورت ما باید متد (توابعی) برای تغییر اندازه تصویر داشته باشیم که در زیر نحوه نوشتن آن را شرح خواهیم داد.
using System;
using System.Drawing;
using System.Drawing.Drawing2D;
using System.Drawing.Imaging;
using System.IO;

namespace PWS
{
    public static class Helpers
    {
        /// <summary>
        /// تغییر اندازه تصویر
        /// </summary>
        /// <param name="imageFile">آرایه بایتی از تصویر مورد نظر</param>
        /// <param name="targetSize">اندازه تصویر خروجی</param>
        /// <param name="format">فرمت تصویر خروجی</param>
        /// <returns></returns>
        public static byte[] ResizeImageFile(this byte[] imageFile, Int32 targetSize, ImageFormat format)
        {
            if (imageFile == null)
                throw new Exception("لطفا تصویر اصلی را مشخص نمایید");
            //باز کردن تصویر اصلی به عنوان یک جریان
            using (var oldImage = Image.FromStream(new MemoryStream(imageFile)))
            {
                //محاسبه اندازه تصویر خروجی با توجه به اندازه داده شده
                var newSize = CalculateDimensions(oldImage.Size, targetSize);
                //ایجاد تصویر جدید
                using (var newImage = new Bitmap(newSize.Width, newSize.Height, PixelFormat.Format24bppRgb))
                {
                    using (var canvas = Graphics.FromImage(newImage))
                    {
                        canvas.SmoothingMode = SmoothingMode.AntiAlias;
                        canvas.InterpolationMode = InterpolationMode.HighQualityBicubic;
                        canvas.PixelOffsetMode = PixelOffsetMode.HighQuality;
                        //تغییر اندازه تصویر اصلی و قرار دادن آن در تصویر جدید
                        canvas.DrawImage(oldImage, new Rectangle(new Point(0, 0), newSize));
                        var m = new MemoryStream();
                        //ذخیره تصویر جدید با فرمت وارد شده
                        newImage.Save(m, format);
                        return m.GetBuffer();
                    }
                }
            }
        }

        /// <summary>
        /// محاسبه ابعاد تصویر خروجی
        /// </summary>
        /// <param name="oldSize">اندازه تصویر اصلی</param>
        /// <param name="targetSize">اندازه تصویر خروجی</param>
        /// <returns></returns>
        private static Size CalculateDimensions(Size oldSize, Int32 targetSize)
        {
            var newSize = new Size();
            if (oldSize.Height > oldSize.Width)
            {
                newSize.Width = Convert.ToInt32(oldSize.Width * (targetSize / (float)oldSize.Height));
                newSize.Height = targetSize;
            }
            else
            {
                newSize.Width = targetSize;
                newSize.Height = Convert.ToInt32(oldSize.Height * (targetSize / (float)oldSize.Width));
            }
            return newSize;
        }
    }
}

  1. در متد ResizeImageFileتصویر اصلی به عنوان یک جریان باز می‌شود. (سطر 23)
  2. اندازه تصویر خروجی با توجه به اندازه وارد شده توسط متد CalculateDimensions تعیین می‌شود؛ روال کار متد CalculateDimensions اینگونه است که اندازه عرض و ارتفاع تصویر اصلی بررسی می‌شود و با توجه به اینکه کدام یک از اینها بزرگتر است تغییر اندازه در آن صورت می‌گیرد، مثلا در صورتی که عکس ارتفاع بیشتری نسبت به عرض تصویر داشته باشد تصویر تغییر اندازه داده شده نیز با توجه به تناسب ارتفاع تغییر داده می‌شود و بالعکس. (سطر 26)
  3. پس از تغییر اندازه تصویر جدیدی در حافظه ایجاد می‌شود. (سطر 28)
  4. سپس تنظیمات گرافیکی لازم بروی تصویر جدید اعمال می‌شود. (سطر 30 تا 34)
  5. تصویر اصلی با توجه به اندازه جدید تغییر کرده و در تصویر جدید قرار می‌گیرد. (سطر 36)
  6. در نهایت تصویر جدید با فرمت وارد شده در متد ذخیره شده و به عنوان خروجی متد برگشت داده می‌شود. (سطر 37 تا 40)
خروجی این متد نیز آرایه بایتی می‌باشد که به سادگی می‌توانید از آن برای ذخیره تصاویر در دیتابیس استفاده نمایید.

نحوه استفاده از این تابع در ASP.NET می‌تواند به صورت زیر باشد :
byte[] oldImage = FileUploadImage.FileBytes;
byte[] target = oldImage.ResizeImageFile(100, ImageFormat.Jpeg);
در واقع فراخوانی مذکور تصویر ورودی را به اندازه 100 پیکسل تغییر داده و در ارایه بایتی به نام target ذخیره می‌کند.
در بخش بعد در زمان نمایش تصویر به کاربر آن را تغییر اندازه خواهیم داد.
لازم به ذکر است که کد‌های تغییر اندازه از StarterKit‌های میکروسافت کپی‌برداری شده است.
مطالب
گروه بندی اطلاعات در jqGrid
فرض کنید لیستی از مطالب را به فرمت ذیل در اختیار داریم:
namespace jqGrid10.Models
{
    public class Post
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string CategoryName { set; get; }
        public int NumberOfViews { set; get; }
    }
}
می‌خواهیم آن‌ها را با شرایط ذیل گروه بندی کنیم:
- گروه بندی بر روی ستون CategoryName انجام شود.
- ستونی که بر روی آن گروه بندی انجام می‌شود، نمایش داده نشود.
- در ابتدای نمایش گروه‌ها، تمام آن‌ها به صورت جمع شده و Collapsed نمایش داده شوند.
- پس از نمایش گروه‌ها، اولین گروه به صورت خودکار باز شود.
- تعداد ردیف هر گروه به عنوان گروه اضافه شود.
- جمع کل ستون تعداد بار مشاهدات هر گروه قابل محاسبه شود.
- جمع کل هر گروه در زمانیکه هر گروه نیز بسته‌است نمایش داده شود.
- رنگ ردیف جمع کل قابل تنظیم باشد.



فعال سازی گروه بندی در jqGrid

فعال سازی گروه بندی در jqGrid به سادگی افزودن تعاریف ذیل است:
            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش دهم",
                //...
                grouping: true,
                groupingView: {
                    groupField: ['CategoryName'],
                    groupOrder: ['asc'],
                    groupText : ['<b>{0} - {1} ردیف</b>'],
                    groupDataSorted: true,
                    groupColumnShow: false,
                    groupCollapse: true,
                    groupSummary: [true],
                    showSummaryOnHide: true
                }
            });
grouping: true سبب می‌شود تا گروه بندی فعال شود. سپس نیاز است ستون یا ستون‌هایی را که قرار است بر روی آن‌ها گروه بندی صورت گیرد، معرفی کنیم. اینکار توسط خواص شیء groupingView انجام می‌شوند.
groupField بیانگر آرایه‌ای از ستون‌هایی است که قرار است بر روی آن‌ها گروه بندی صورت گیرد.
groupOrder آرایه‌ای اختیاری از مقادیر asc یا desc است که متناظر هستند با نحوه‌ی مرتب سازی پیش فرض ستون‌های معرفی شده در آرایه groupField.
groupText آرایه‌ای اختیاری از عناوین گروه بندی‌های انجام شده‌است. اگر ذکر شود، {0} آن با نام گروه و {1} آن با تعداد عناصر گروه جایگزین می‌شود.
تنظیم groupDataSorted سبب خواهد شد تا نام ستونی که بر روی آن گروه بندی صورت می‌گیرد، به سرور ارسال شود (توسط پارامتر sidx). به این ترتیب در سمت سرور می‌توان اطلاعات را به صورت پویا مرتب سازی کرده و بازگشت داد.
با تنظیم groupColumnShow به false سبب خواهیم شد تا ستون‌های معرفی شده در قسمت groupField نمایش داده نشوند.
با تنظیم groupCollapse به true، در ابتدای نمایش گروه‌ها، ردیف‌های آن‌ها نمایش داده نخواهند شد و در حالت جمع شده قرار می‌گیرند.
groupSummary به معنای فعال سازی نمایش ردیف محاسبه‌ی summary مانند sum، min، max و امثال آن بر روی یک گروه است.
اگر مقدار showSummaryOnHide مساوی true باشد، ردیف محاسبه‌ی summary حتی در حالت groupCollapse: true نمایش داده خواهد شد.


فعال سازی محاسبه‌ی جمع ستون تعداد بار مشاهدات مطالب

برای فعال سازی نهایی محاسبه‌ی جمع ستون تعداد بار مشاهدات، علاوه بر تنظیم groupSummary به true، نیاز است در همان ستون مشخص کنیم که این محاسبات چگونه باید انجام شوند:
                colModel: [
// ........
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<Post>(x => x.Title))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<Post>(x => x.Title))',
                        align: 'right',
                        width: 150,
                        summaryTpl: '<div style="text-align: left;">خلاصه </div>',
                        summaryType: function (val, name, record) {
                            return "";
                        }
                    },
// ........
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<Post>(x => x.NumberOfViews))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<Post>(x => x.NumberOfViews))',
                        align: 'center',
                        width: 70,
                        summaryType: 'sum', summaryTpl: '<b>جمع مشاهدات: {0}</b>'
                    }
                ],
خاصیت summaryType نوع متد محاسبه‌ی summary مانند sum را مشخص می‌کند. خاصیت summaryTpl اختیاری است. اگر ذکر شود سبب فرمت مقدار محاسبه شده‌ی نهایی می‌گردد. در اینجا {0} به مقدار نهایی که قرار است در این سلول درج شود، اشاره می‌کند.
summaryType مانند ستون عنوان، سفارشی شده نیز می‌توان باشد. در ردیف summary و ستون عنوان تنها می‌خواهیم یک مقدار ثابت را نمایش دهیم، به همین جهت summaryType آن به یک مقدار خالی تنظیم شده‌است.


تغییر رنگ ردیف خلاصه عملیات هر گروه به همراه گشودن خودکار اولین گروه

گروه بندی به همراه یک سری متد توکار نیز هست. برای مثال اگر متد groupingToggle را بر روی Id هر گروه فراخوانی کنیم، می‌توان سبب باز یا بسته شده آن گروه شد. متدهای دیگری مانند groupingGroupBy برای گروه بندی پویا و groupingRemove برای حذف گروه بندی نیز وجود دارند:
            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش دهم",
                //.........
                loadComplete: function() {
                    //.........
                    $('#list').jqGrid('groupingToggle', 'list' + 'ghead_0_0');
                    $("tr.jqfoot td").css({
                        "background": "#2f4f4f",
                        "color": "#FFF"
                    });
                },
            });
بهترین محل اعمال رنگ به ردیف‌های summary، در روال رویدادگردان loadComplete گرید است.


مثال کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
jqGrid10.zip
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت هفتم

در این قسمت بیشتر یک سری از ماژول‌ها را به شما در قالب جداول گروه بندی شده معرفی خواهیم کرد :

   همانطور که در قسمت‌های قبلی گفتیم سرور IIS آماده خصوصی سازی و کار بر اساس علائق شماست؛ ولی توجه داشته باشید حذف تمامی ماژول‌ها ممکن است اثرات جانبی هم داشته باشد. در اینجا ما ماژول هایی را به شما معرفی می‌کنیم که بدانید کار هر ماژول چیست تا مثلا با حذف ماژولی، امنیت وب سایت خود را به خطر نیندازید :

ماژول‌های سودمند یا utility

نام ماژول:

UriCacheModule

توضیح:

این ماژول نوعی کش برای URLها به شمار می‌رود. موقعی که url درخواست می‌شود، اطلاعات در اولین درخواست خوانده شده و کش می‌شود و اگر دوباره همان url درخواست شود، بدون خواندن تنظیمات و بر اساس تنظیمات قبلی، کار url مربوطه را انجام میدهد تا اطلاعات پیکربندی تغییر کند و بر اساس اطلاعات جدید، خود را به روز کند.

تگ قابل پیکربندی:

لازم ندارد

وابستگی:

ندارد

اثرات حذف آن:

کارایی سیستم کاهش می‌یابد و سیستم مجبور است برای هر درخواست فایل پیکربندی را بخواند.

نام ماژول :

FileCacheModule

توضیح :

فایل هندلِ فایل‌هایی که قبلا در سرور باز شده‌اند را کش می‌کند تا در صورت نیاز در دفعات بعدی سریعتر عمل کند.

تگ قابل پیکربندی :

لازم ندارد .

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

کارایی سیستم کاهش می‌یابد. سیستم در هر اجرای دستور مربوط به فایل‌ها باید فایل هندل را به دست آورد.

نام ماژول :

TokenCacheModule

توضیح :

توکن‌های امنیتی ویندوز که پسوردهایی بر اساس authentication schemes هستند را کش می‌کند (anonymous authentication, basic authentication, IIS client certificate authentication )

تگ قابل پیکربندی :

لازم ندارد

وابستگی :

ندارد

اثرات حذف آن :

کارایی سیستم به شدت پایین می‌آید. کاربر باید با هر درخواستی لاگین کند. یکی از اصلی‌ترین ضربه‌ها با حذف این ماژول این است که اگر مثلا یک پسورد از یک فایل html محافظت می‌کند و این صفحه به 50 تصویر ارجاع دارد، 51 بار باید درخواست لاگین اجرا گردد یا شاید هم بدتر

MANAGED ENGINE: ASP.NET INTEGRATION

نام ماژول :

ManagedEngine

توضیح :

مدیریت ماژول‌های native و مدیریت شده

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

ندارد

اثرات حذف آن :

مشخصا غیرفعال شدن asp.net integrated و غیر فعال شدن تمامی ماژول‌ها و هندلر‌های تگ وب کانفیگ یا داخل فایل کانفیگ IIS که در مقالات قبلی به تفصیل بیان کرده‌ایم.

IIS 7 NATIVE MODULES

نام ماژول :

HttpCacheModule

توضیح :

مدیریت کش خروجی در htttp.sys بر اساس پیکربندی مثل تعریف سایز کش و ...

تگ قابل پیکربندی :

System.webServer/caching

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

محتوا دیگر به صورت کرنل مد، کش نمی‌شود و کش پروفایل هم ندید گرفته می‌شود و احتمالا بر کارآیی و استفاده از منابع هم اثر می‌گذارد.

نام ماژول :

DynamicCompressionModule

توضیح :

پیاده سازی in-memory compression در محتوای پویا

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpCompression and system.webServer/urlCompression.

وابستگی :

وابستگی ندارد چرا که به طور پیش فرض غیرفعال است.

نام ماژول :

StaticCompressionModule

توضیح :

پیادسازی فشرده سازی در محتوای ایستا و برای فایل‌های سیستمی از نوع in memory

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpCompression and system.webServer/urlCompression

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

در صورت عدم فشرده سازی بر مصرف ترافیک تاثیر گذار است.

نام ماژول :

DefaultDocumentModule

توضیح :

پیاده سازی یک لیست سند پیش فرض. درخواست‌ها مدام پشت سر هم می‌آیند و این درخواست‌های پشت سرهم، به سند پیش فرض هدایت می‌شوند. همان پنجره ای که شما به ترتیب فایل‌های index.htm,index.asp,default.aspx و... را تعیین می‌کنید.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/defaultDocument

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

درخواست را به ریشه هدایت می‌کند. مثلا برای localhost صفحه 404 باز میگرداند و اگر directoryBrowsing فعال باشد لیستی از دایرکتوری ریشه را باز میگرداند.

نام ماژول :

DirectoryListingModule

توضیح :

پیادی سازی لیستی از محتویات یک دایرکتوری

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/directoryBrowse

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

اگر این ماژول و ماژول قبلی غیرفعال باشند response نهایی خالی است.

نام ماژول :

ProtocolSupportModule

توضیح :

پیاده سازی اختصاصی از response header

پیاده سازی تنظیمات trace و HTTP verbs.

پیاده سازی تنظیمات مربوطه به keep-alive بر اساس پیکربندی

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpProtocol

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

بازگرداندن پیام خطای "405 Method not allowed".

نام ماژول :

HttpRedirectionModule

توضیح :

پیاده سازی عملیات انتقال یا redirect

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpRedirect

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

خطر امنیتی: اگر منابعی با redirect کردن محافظت می‌شوند، از این پس در دسترسند.

نام ماژول :

ServerSideIncludeModule

توضیح :

حمایت از فایل shtm یا shtml و ...

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/serverSideInclude

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

این فایل‌ها به صورت متنی نمایش داده می‌شوند

نام ماژول :

StaticFileModule

توضیح :

فایل‌های ایستا را به همراه پسوند ارسال می‌کند. مثل jpg,html و نوع محتوا را بر اساس staticContent/mimeMap پیکربندی می‌کند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/staticContent

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

فایل‌های ایستا دیگر ارائه نشده و به جای آن خطای 404 بازگشت داده می‌شود.

نام ماژول :

AnonymousAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم شناسایی افراد ناشناس. همانطور که میدانید در یک وب سایت حداقل محتوایی برای افرادی بدون داشتن اکانت هم وجود دارد. برای اینکار یک شیء httpuser ایجاد می‌کند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/anonymousAuthentication

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبودن هیچ سیستم شناسایی وجود نداشته و در نبود شیء httpuser سیستم خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

CertificateMappingAuthenticationModule

توضیح :

مجوز SSL را به Active Directory نگاشت می‌کند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/clientCertificateMappingAuthentication

وابستگی :

برای اینکه این ماژول وظیفه خود را انجام دهد باید تنظیمات SSL انجام شود و همچنین سیستم IIS جزئی از دامنه Active directory باشد

اثرات حذف آن :

درخواست‌ها، نرمال رسیدگی میشوند انگار SSL وجود ندارد.

نام ماژول :

BasicAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی پایه‌ای و روتین شناسایی کاربران بر اساس آن چیزی که در استانداد زیر آمده است

RFC 2617.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/basicAuthentication

وابستگی :

None.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناساسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده‌ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء  httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

WindowsAuthenticationModule

توضیح :

((windows Authentication (NTLM or Negotiate (Kerberos

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/windowsAuthentication

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

DigestAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم شناسایی دیاجست بر اساس

RFC 2617 .

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authentication/digestAuthentication

وابستگی :

IIS باید بخشی از دامنه Active Directory باشد.

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

IISCertificateMappingAuthenticationModule

توضیح :

پیاده سازی نگاشت مجوزهای IIS، نگهداری و ذخیره اطلاعات همه نگاشت‌ها و مجوزهای کاربری چون SSL client certificates  

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/iisClientCertificateMappingAuthentication

وابستگی :

اطلاعات SSL به همراه دریافت client certificates جهت پیکربندی این ماژول

اثرات حذف آن :

حداقل باید یک سیستم امنیتی برای شناسایی یا authenticate وجود داشته باشد. httpuser یک ساختار داده ای در IIS می‌باشد و در صورت نبود، هیچ سیستم شناسایی یافت نشده و نبود شیء httpuser در سیستم، خطای 401.2 را تولید می‌کند.

نام ماژول :

UrlAuthorizationModule

توضیح :

پیاده سازی authorization بر اساس قوانین پیکربندی شده

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/authorization

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

محتواهای محافظت شده توسط authorization دیگر محافظت نمی‌شوند.

نام ماژول :

IsapiModule

توضیح :

پیاده سازی ISAPI Extension 

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/isapiCgiRestriction

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

هندلر‌های معرفی شده در بخش IsapiModule و تگ handlers دیگر اجرا نمی‌شوند

نام ماژول :

IsapiFilterModule

توضیح :

پیاده سازی ISAPI filter 

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/isapiFilters

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

اگر برنامه ای از ISAPI filter استفاده می‌کند، در اجرا دچار مشکل خواهد شد.

نام ماژول :

IpRestrictionModule

توضیح :

یک سیستم تشخیص دسترسی  بر اساس آی پی‌های ورژن4

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/ipSecurity

وابستگی :

IPv4 stack باید نصب شود.

اثرات حذف آن :

کلاینت هایی که IP هایشان در IPsecurity لیست شده‌اند ندید گرفته میشوند

نام ماژول :

RequestFilteringModule

توضیح :

پیاده سازی یک مجموعه قدرتمند از قوانین امنیتی که درخواست‌های مشکوک را پس می‌زند.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/security/requestFiltering

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

دیگر قوانین امنیتی اجرا نخواهند شد و سبب وجود مشکلات امنیتی میشود.

نام ماژول :

CustomLoggingModule

توضیح :

پیاده سازی اینترفیس ILogPlugin در سمت IIS، به مشتریان اجازه میدهد تا لاگ‌های خود را توسعه دهند. هر چند این روش توصیه نمی‌شود و توصیه کارشناس مایکروسافت استفاده از یک ماژول دست نویس از نوع RQ_LOG_REQUEST می باشد.

Implements the ILogPlugin interface on top of IIS. ILogPlugin is a previous COM implementation that allowed customers to extend IIS logging. We do not not recommend extending IIS using this interface. Instead, customers should write a module and subscribe to the RQ_LOG_REQUEST notification.

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpLogging and system.applicationhost/sites/site/logFile/customLogPluginClsid

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

مسلما پلاگین‌های‌های این اینترفیس از کار می‌‌افتند که سیستم ODBC Logging هم جز آن است.

نام ماژول :

CustomErrorModule

توضیح :

پیاده سازی مدیریت خطاهای ویژه

تگ قابل پیکبرندی :

system.webServer/httpErrors

وابستگی :

None.

اثرات حذف آن :

در صورتی که خطایی از هسته باشد، نتیجه یک صفحه، با توضیح مختصری از خطا خواهد بود. در غیر این صورت اگر خطا از برنامه یا کامپوننتی باشد جزئیات خطا فاش خواهد شد

نام ماژول :

HttpLoggingModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم logging استاندارد http.sys

تگ قابل پیکربندی :

system.applicationHost/log and system.webServer/httpLogging

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

از کار افتادن سیستم لاگ

نام ماژول :

FailedRequestsTracingModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم ردیابی درخواست‌های ناموفق و اجرای قوانین، طبق پیکربندی

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/tracing and system.webServer/httpTracing

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

Tracing http requests will no longer work.

نام ماژول :

RequestMonitorModule

توضیح :

پیاده سازی IIS Run-time State and Control Interface یا به اختصار RSCA . به کاربران اجازه می‌دهد از اطلاعات، حین اجرا، کوئری بگیرند. مثل درخواست درحال اجرای جاری، آغاز به کار یا توقف وب سایت و دامنه‌های اپلیکیشن در حال اجرای جاری

تگ قابل پیکربندی :

ندارد.

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

ابزارهای مرتبط با این موضوع از کار می‌افتند

نام ماژول :

CgiModule

توضیح :

پیاده سازی CGI در سمت IIS

تگ قابل پیکبرندی :

system.webServer/cgi and system.webServer/isapiCgiRestriction

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

برنامه‌های CGI متوقف می‌شوند

نام ماژول :

TracingModule

توضیح :

پیاده سازی سیستم ردیابی ETW

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/httpTracing

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

باعث از کار افتادن سیستم مربوطه می‌شود

نام ماژول :

ConfigurationValidationModule

توضیح :

اعتبارسنجی تنظیمات برنامه ASP.Net که به حالت integrate انتقال یافته است

تگ قابل پیکربندی :

system.webServer/Validation

وابستگی :

ندارد.

اثرات حذف آن :

عدم اعتبارسنجی و در نتیجه عدم نمایش خطاها

MANAGED MODULES:

نام ماژول :

OutputCache

توضیح :

پیاده سازی output caching

تگ قابل پیکربندی :

system.web/caching/outputCache

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

عدم اجرای output cache

نام ماژول :

Session

توضیح :

مدیریت سشن ها

تگ قابل پیکربندی :

system.web/sessionState

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine . 

اثرات حذف آن :

سشن‌ها از دسترس خارج می‌شوند.

نام ماژول :

WindowsAuthentication

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authentication

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

این حالت قابل اجرا نخواهد بود

نام ماژول :

FormsAuthentication

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authentication

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

این حالت قابل اجرا نیست و کاربران مجوز دار هم نمی‌توانند به منابع محافظت شده دسترسی داشته باشند.

نام ماژول :

DefaultAuthentication

توضیح :

اطمینان از وجود شی Authentication در context مربوطه 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authentication

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .  

اثرات حذف آن :

اگر مد Forms authentication انتخاب شده باشد بر روی بعضی از کاربران ناشناس کار نخواهد کرد و رویداد DefaultAuthentication.OnAuthenticate اجرا نخواهد شد.

نام ماژول :

RoleManager

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

این قابلیت در دسترس نمی‌باشد

نام ماژول :

UrlAuthorization

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :

system.web/authorization.

وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .  

اثرات حذف آن :

باعث از کار افتادن asp.net authorization و فاش شدن بعضی اطلاعات و همچنین دیگر تهدیدات امنیتی

نام ماژول :

AnonymousIdentification

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

نیاز به ManagedEngine . 

اثرات حذف آن :

The anonymous identification feature used by the ASP.NET Profile will not work.

نام ماژول :

Profile

توضیح :

اینجا 

تگ قابل پیکربندی :


وابستگی :

ManagedEngine module must be installed.

اثرات حذف آن :

ASP.Net Profile از کار خواهد افتاد

نام ماژول :

UrlMappingsModule

توضیح :

 تبدیل یک Url واقعی به یک Url کاربرپسند 

تگ قابل پیکبرندی :


وابستگی :

نیاز به ManagedEngine .

اثرات حذف آن :

نگاشت Url‌ها صورت نمی‌گیرد

مطالب
آموزش PouchDB : قسمت اول (معرفی)

آموزش PouchDB : معرفی

هدف این مقاله بر این است که شما را با دیتابیس PouchDB  آشنا سازد .

در مطلب اول هدف فقط آشنایی و نحوه نصب  PouchDB قرار خوهد داشت و در مطالب بعدی نحوه آشنایی با نحوه کدنویسی و استفاده به صورت آفلاین یا آنلاین بررسی خواهد شد .

فهرست مطالب :

  • بخش اول : معرفی PouchDB
  • شروع به کار با PouchDB
  • نحوه استفاده از API ها
  • سوالات متداول در مورد PouchDB
  • خطاهای احتمالی
  • پروژه‌ها و پلاگین های PouchDB


PouchDB یک دیتابیس NoSQL می‌باشد که به وسیله Javascript نوشته شده و هدف آن این است که برنامه نویس‌ها بتوانند برنامه‌هایی را توسعه و ارائه کنند که بتواند هم به صورت آفلاین و هم آنلاین سرویس دهی داشته باشند.
برنامه اطلاعات خودش را به صورت آفلاین ذخیره می‌کند و کاربر می‌تواند زمانیکه به اینترنت متصل نیست، از آنها استفاده کند. اما به محض اتصال به اینترنت، دیتابیس خودش را با دیتابیس آنلاین همگام (Sync) می‌کند. اینجاست که قدرت اصلی PouchDB مشخص می‌شود.
بزرگترین برتری  PouchDB همین است. دیتابیسی است که به صورت توکار قابلیت‌های همگام سازی را دارا می‌باشد و به صورت اتوماتیک این کار را انجام می‌دهد.
PouchDB یک پروژه‌ی اوپن سورس است که توسط  این افراد به روز می‌شود. البته باید گفت که PouchDB  از CouchDB الهام گرفته شده است. اگر شما هم قصد همکاری در این پروژه را دارید بهتر است که  راهنمای همکاری  را مطالعه کنید .



پشتیبانی مرورگرها

PouchDB پیش زمینه‌های مختلفی دارد که به آن این امکان را می‌دهد تا روی همه مرورگر‌ها و صد البته روی NodeJs کار کند. از IndexedDB بر روی Firefox/Chrome/Opera/IE و WebSql بر روی Safari و همچنین LevelDB بر روی NodeJs استفاده می‌کند.
در حال حاظر PouchDB  بر روی مرورگرهای زیر تست شده است:
  • فایرفاکس 12 و بالاتر
  • گوگل کروم 19 و بالاتر
  • اپرا 12 و بالاتر
  • سافاری 5 و بالاتر
  • اینترنت اکسپلورر 10 و بالاتر
  • NodeJs 0.10 و بالاتر
  • و به صورت شگفت انگیزی در Apache Cordova
برای اطلاعات بیشتر در مورد مرورگرهایی که IndexdDB و WebSql را پشتیبانی می‌کنند به لینک‌های زیر مراجعه کنید:
نکته : در صورتی که برنامه شما نیاز دارد تا از اینترنت اکسپلورر نسخه پایینتر از 10 استفاده کند می‌توانید از دیتابیس‌های آنلاین استفاده کنید، که البته دیگر قابلیت استفاده آفلاین را نخواهد داشت.



وضعیت فعلی PouchDB

PouchDB برای مرورگر، فعلا در وضعیت بتا به سر می‌برد و به صورت فعالی در حال گذراندن تست هایی می‌باشد تا باگ‌های آن برطرف شود و به صورت پایدار (Stable ) ارائه گردد. البته فقط ممکن است که شما باگی را در قسمت Api‌ها پیدا کنید که البته Api‌ها هم در حال حاضر پایدار هستند و گزارشی مبنی بر باگ در آن‌ها موجود نیست. اگر هم باگی پیدا بشود شما می‌توانید PouchDB  را بدون ریسک از دست رفتن اطلاعات آپگرید کنید.
PouchDB برای NodeJs فعلا در وضعیت آلفا است و آپگرید کردن ممکن است به اطلاعات شما آسیب بزند. البته با آپدیت به صورت دستی خطری شما را تهدید نخواهد کرد .



نحوه‌ی نصب PouchDB

PouchDB به صورت یک کتابخانه‌ی کوچک و جمع و جور طراحی شده است تا بتواند همه نیاز‌ها را برطرف و روی همه نوع Device اعم از موبایل، تبلت، مرورگر و کلا هر چیزی که جاوا اسکریپت را ساپورت می‌کند کار خود را به خوبی انجام بدهد.
برای استفاده از PouchDB میبایست این فایل را با حجم فوق العاده 97 کیلوبایت دانلود کنید  و آن را به یک صفحه وب اضافه کنید :
<script src="pouchdb-2.1.0.min.js"></script>

آخرین نسخه و بهترین نسخه : pouchdb-2.1.0.min.js
برای اطلاع از آخرین آپدیتها و نسخه‌ها به این صفحه در گیت هاب مراجعه کنید .
برای کسانی هم که از NodeJS استفاده می‌کنند نحوه نصب به این صورت است :
$ npm install pouchdb

مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت دوم – مثال‌ها
در قسمت قبلی این مقاله، با مفاهیم تئوری برنامه نویسی تابعی آشنا شدیم. در این مطلب قصد دارم بیشتر وارد کد نویسی شویم و الگوها و ایده‌های پیاده سازی برنامه نویسی تابعی را در #C مورد بررسی قرار دهیم.


Immutable Types

هنگام ایجاد یک Type جدید باید سعی کنیم دیتای داخلی Type را تا حد ممکن Immutable کنیم. حتی اگر نیاز داریم یک شیء را برگردانیم، بهتر است که یک instance جدید را برگردانیم، نه اینکه همان شیء موجود را تغییر دهیم. نتیحه این کار نهایتا به شفافیت بیشتر و Thread-Safe بودن منجر خواهد شد.
مثال:
public class Rectangle
{
    public int Length { get; set; }
    public int Height { get; set; }

    public void Grow(int length, int height)
    {
        Length += length;
        Height += height;
    }
}

Rectangle r = new Rectangle();
r.Length = 5;
r.Height = 10;
r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, same instance of r
در این مثال، Property های کلاس، از بیرون قابل Set شدن می‌باشند و کسی که این کلاس را فراخوانی میکند، هیچ ایده‌ای را درباره‌ی مقادیر قابل قبول آن‌ها ندارد. بعد از تغییر بهتر است وظیفه‌ی ایجاد آبجکت خروجی به عهده تابع باشد، تا از شرایط ناخواسته جلوگیری شود:
// After
public class ImmutableRectangle
{
    int Length { get; }
    int Height { get; }

    public ImmutableRectangle(int length, int height)
    {
        Length = length;
        Height = height;
    }

    public ImmutableRectangle Grow(int length, int height) =>
          new ImmutableRectangle(Length + length, Height + height);
}

ImmutableRectangle r = new ImmutableRectangle(5, 10);
r = r.Grow(10, 10);// r.Length is 15, r.Height is 20, is a new instance of r
با این تغییر در ساختار کد، کسی که یک شیء از کلاس ImmutableRectangle را ایجاد میکند، باید مقادیر را وارد کند و مقادیر Property ها به صورت فقط خواندنی از بیرون کلاس در دسترس هستند. همچنین در متد Grow، یک شیء جدید از کلاس برگردانده می‌شود که هیچ ارتباطی با کلاس فعلی ندارد.


استفاده از Expression بجای Statement

یکی از موارد با اهمیت در سبک کد نویسی تابعی را در مثال زیر ببینید:
public static void Main()
{
    Console.WriteLine(GetSalutation(DateTime.Now.Hour));
}

// imparitive, mutates state to produce a result
/*public static string GetSalutation(int hour)
{
    string salutation; // placeholder value

    if (hour < 12)
        salutation = "Good Morning";
    else
        salutation = "Good Afternoon";

    return salutation; // return mutated variable
}*/

public static string GetSalutation(int hour) => hour < 12 ? "Good Morning" : "Good Afternoon";
به خط‌های کامنت شده دقت کنید؛ می‌بینیم که یک متغیر، تعریف شده که نگه دارنده‌ای برای خروجی خواهد بود. در واقع به اصطلاح آن را mutate می‌کند؛ در صورتیکه نیازی به آن نیست. ما می‌توانیم این کد را به صورت یک عبارت (Expression) در آوریم که خوانایی بیشتری دارد و کوتاه‌تر است.


استفاده از High-Order Function ها برای ایجاد کارایی بیشتر

در قسمت قبلی درباره توابع HOF صحبت کردیم. به طور خلاصه توابعی که یک تابع را به عنوان ورودی میگیرند و یک تابع را به عنوان خروجی برمی‌گردانند. به مثال زیر توجه کنید:
public static int Count<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate)
{
    int count = 0;

    foreach (TSource element in source)
    {
        checked
        {
            if (predicate(element))
            {
                count++;
            }
        }
    }

    return count;
}
این قطعه کد، مربوط به متد Count کتابخانه‌ی Linq می‌باشد. در واقع این متد تعدادی از چیز‌ها را تحت شرایط خاصی می‌شمارد. ما دو راهکار داریم، برای هر شرایط خاص، پیاده سازی نحوه‌ی شمردن را انجام دهیم و یا یک تابع بنویسیم که شرط شمردن را به عنوان ورودی دریافت کند و تعدادی را برگرداند.


ترکیب توابع

ترکیب توابع به عمل پیوند دادن چند تابع ساده، برای ایجاد توابعی پیچیده گفته می‌شود. دقیقا مانند عملی که در ریاضیات انجام می‌شود. خروجی هر تابع به عنوان ورودی تابع بعدی مورد استفاده قرار میگیرد و در آخر ما خروجی آخرین فراخوانی را به عنوان نتیجه دریافت میکنیم. ما میتوانیم در #C به روش برنامه نویسی تابعی، توابع را با یکدیگر ترکیب کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
public static class Extensions
{
    public static Func<T, TReturn2> Compose<T, TReturn1, TReturn2>(this Func<TReturn1, TReturn2> func1, Func<T, TReturn1> func2)
    {
        return x => func1(func2(x));
    }
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        Func<int, int> square = (x) => x * x;
        Func<int, int> negate = x => x * -1;
        Func<int, string> toString = s => s.ToString();
        Func<int, string> squareNegateThenToString = toString.Compose(negate).Compose(square);
        Console.WriteLine(squareNegateThenToString(2));
    }
}
در مثال بالا ما سه تابع جدا داریم که میخواهیم نتیجه‌ی آن‌ها را به صورت پشت سر هم داشته باشیم. ما میتوانستیم هر کدام از این توابع را به صورت تو در تو بنویسیم؛ ولی خوانایی آن به شدت کاهش خواهد یافت. بنابراین ما از یک Extension Method استفاده کردیم.


Chaining / Pipe-Lining و اکستنشن‌ها

یکی از روش‌های مهم در سبک برنامه نویسی تابعی، فراخوانی متد‌ها به صورت زنجیره‌ای و پاس دادن خروجی یک متد به متد بعدی، به عنوان ورودی است. به عنوان مثال کلاس String Builder یک مثال خوب از این نوع پیاده سازی است. کلاس StringBuilder از پترن Fluent Builder استفاده می‌کند. ما می‌توانیم با اکستنشن متد هم به همین نتیجه برسیم. نکته مهم در مورد کلاس StringBuilder این است که این کلاس، شیء string را mutate نمیکند؛ به این معنا که هر متد، تغییری در object ورودی نمی‌دهد و یک خروجی جدید را بر می‌گرداند.
string str = new StringBuilder()
  .Append("Hello ")
  .Append("World ")
  .ToString()
  .TrimEnd()
  .ToUpper();
در این مثال  ما کلاس StringBuilder را توسط یک اکستنشن متد توسعه داده‌ایم:
public static class Extensions
{
    public static StringBuilder AppendWhen(this StringBuilder sb, string value, bool predicate) => predicate ? sb.Append(value) : sb;
}

public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        // Extends the StringBuilder class to accept a predicate
        string htmlButton = new StringBuilder().Append("<button").AppendWhen(" disabled", false).Append(">Click me</button>").ToString();
    }
}


نوع‌های اضافی درست نکنید ، به جای آن از کلمه‌ی کلیدی yield استفاده کنید!

گاهی ما نیاز داریم لیستی از آیتم‌ها را به عنوان خروجی یک متد برگردانیم. اولین انتخاب معمولا ایجاد یک شیء از جنس List یا به طور کلی‌تر Collection و سپس استفاده از آن به عنوان نوع خروجی است:
public static void Main()
{
    int[] a = { 1, 2, 3, 4, 5 };

    foreach (int n in GreaterThan(a, 3))
    {
        Console.WriteLine(n);
    }
}


/*public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    List<int> temp = new List<int>();
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) temp.Add(n);
    }
    return temp;
}*/

public static IEnumerable<int> GreaterThan(int[] arr, int gt)
{
    foreach (int n in arr)
    {
        if (n > gt) yield return n;
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید در مثال اول، ما از یک لیست موقت استفاده کرد‌ه‌ایم تا آیتم‌ها را نگه دارد. اما میتوانیم از این مورد با استفاده از کلمه کلیدی yield اجتناب کنیم. این الگوی iterate بر روی آبجکت‌ها در برنامه نویسی تابعی، خیلی به چشم میخورد.


برنامه نویسی declarative به جای imperative با استفاده از Linq

در قسمت قبلی به طور کلی درباره برنامه نویسی Imperative صحبت کردیم. در مثال زیر یک نمونه از تبدیل یک متد که با استایل Imperative نوشته شده به declarative را می‌بینید. شما میتوانید ببینید که چقدر کوتاه‌تر و خواناتر شده:
List<int> collection = new List<int> { 1, 2, 3, 4, 5 };

// Imparative style of programming is verbose
List<int> results = new List<int>();

foreach(var num in collection)
{
  if (num % 2 != 0) results.Add(num);
}

// Declarative is terse and beautiful
var results = collection.Where(num => num % 2 != 0);


Immutable Collection

در مورد اهمیت immutable قبلا صحبت کردیم؛ Immutable Collection ها، کالکشن‌هایی هستند که به جز زمانیکه ایجاد می‌شنود، اعضای آن‌ها نمی‌توانند تغییر کنند. زمانیکه یک آیتم به آن اضافه یا کم شود، یک لیست جدید، برگردانده خواهد شد. شما می‌توانید انواع این کالکشن‌ها را در این لینک ببینید.
به نظر میرسد که ایجاد یک کالکشن جدید میتواند سربار اضافی بر روی استفاده از حافظه داشته باشد، اما همیشه الزاما به این صورت نیست. به طور مثال اگر شما f(x)=y را داشته باشید، مقادیر x و y به احتمال زیاد یکسان هستند. در این صورت متغیر x و y، حافظه را به صورت مشترک استفاده می‌کنند. به این دلیل که هیچ کدام از آن‌ها Mutable نیستند. اگر به دنبال جزییات بیشتری هستید این مقاله به صورت خیلی جزیی‌تر در مورد نحوه پیاده سازی این نوع کالکشن‌ها صحبت میکند. اریک لپرت یک سری مقاله در مورد Immutable ها در #C دارد که میتوانید آن هار در اینجا پیدا کنید.

 

Thread-Safe Collections

اگر ما در حال نوشتن یک برنامه‌ی Concurrent / async باشیم، یکی از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر ما شود، race condition است. این حالت زمانی اتفاق می‌افتد که دو ترد به صورت همزمان تلاش میکنند از یک resource استفاده کنند و یا آن را تغییر دهند. برای حل این مشکل میتوانیم آبجکت‌هایی را که با آن‌ها سر و کار داریم، به صورت immutable تعریف کنیم. از دات نت فریمورک نسخه 4 به بعد  Concurrent Collection‌ها معرفی شدند. برخی از نوع‌های کاربردی آن‌ها را در لیست پایین می‌بینیم:
Collection
توضیحات
 ConcurrentDictionary 
  پیاده سازی thread safe از دیکشنری key-value 
 ConcurrentQueue 
  پیاده سازی thread safe از صف (اولین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentStack 
  پیاده سازی thread safe از پشته (آخرین ورودی ، اولین خروجی) 
 ConcurrentBag 
  پیاده سازی thread safe از لیست نامرتب 

این کلاس‌ها در واقع همه مشکلات ما را حل نخواهند کرد؛ اما بهتر است که در ذهن خود داشته باشیم که بتوانیم به موقع و در جای درست از آن‌ها استفاده کنیم.

در این قسمت از مقاله سعی شد با روش‌های خیلی ساده، با مفاهیم اولیه برنامه نویسی تابعی درگیر شویم. در ادامه مثال‌های بیشتری از الگوهایی که میتوانند به ما کمک کنند، خواهیم داشت.   
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در پروفایل‌های AutoMapper در برنامه‌های ASP.NET Core
Profileهای AutoMapper، قابلیت تزریق وابستگی‌ها را در سازنده‌ی خود ندارند؛ به همین جهت در این مطلب، دو راه حل را جهت رفع این محدودیت بررسی می‌کنیم.


مثال: نیاز به نگاشت کلمه‌ی عبور، به کلمه‌ی عبور هش شده

فرض کنید موجودیت کاربری که قرار است در بانک اطلاعاتی ذخیره شود، چنین ساختاری را دارد:
namespace AutoMapperInjection.Entities
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        public string HashedPassword { set; get; }
    }
}
در اینجا کلمه‌ی عبور، به صورت معمولی ذخیره نمی‌شود و معادل هش شده‌ی آن ذخیره خواهد شد. اما اطلاعاتی را که از کاربر دریافت می‌کنیم:
namespace AutoMapperInjection.Models
{
    public class UserDto
    {
        public string Password { set; get; }
    }
}
حاوی کلمه‌ی عبور معمولی است که باید در حین نگاشت UserDto به User، هش شود. این اطلاعات نیز به صورت زیر توسط اکشن متد RegisterUser دریافت می‌شوند که توسط متد mapper.Map، قرار است به یک نمونه از شیء User تبدیل شود:
namespace AutoMapperInjection.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("[controller]")]
    public class HomeController : ControllerBase
    {
        private readonly IMapper _mapper;

        public HomeController(IMapper mapper)
        {
            _mapper = mapper ?? throw new NullReferenceException(nameof(mapper));
        }

        [HttpPost("[action]")]
        public IActionResult RegisterUser(UserDto model)
        {
            var user = _mapper.Map<User>(model);

            // TODO: Save user

            return Ok();
        }
    }
}
کار این هش شدن نیز برای مثال توسط سرویس زیر انجام می‌شود:
using System;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;

namespace AutoMapperInjection.Services
{
    public interface IPasswordHasherService
    {
        string GetSha256Hash(string input);
    }

    public class PasswordHasherService : IPasswordHasherService
    {
        public string GetSha256Hash(string input)
        {
            using var hashAlgorithm = new SHA256CryptoServiceProvider();
            var byteValue = Encoding.UTF8.GetBytes(input);
            var byteHash = hashAlgorithm.ComputeHash(byteValue);
            return Convert.ToBase64String(byteHash);
        }
    }
}
به همین جهت در حین تعریف نگاشت‌های AutoMaper، نیاز خواهیم داشت تا بتوانیم از این سرویس استفاده کنیم.


روش اول: IValueResolver‌ها قابلیت تزریق وابستگی را در سازنده‌ی خود دارند

توسط یک IValueResolver سفارشی، می‌توانیم مشخص کنیم که برای مثال اطلاعات یک خاصیت خاص، چگونه باید از منبع دریافتی تامین شود:
        public class HashedPasswordResolver : IValueResolver<UserDto, User, string>
        {
            private readonly IPasswordHasherService _hasher;

            public HashedPasswordResolver(IPasswordHasherService hasher)
            {
                _hasher = hasher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(hasher));
            }

            public string Resolve(UserDto source, User destination, string destMember, ResolutionContext context)
            {
                return _hasher.GetSha256Hash(source.Password);
            }
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا می‌توان سرویس مدنظر را به سازنده‌ی این کلاس تزریق کرد و سپس از آن جهت تامین مقدار هش شده‌ی کلمه‌ی عبور استفاده کرد. IValueResolverها تنها تامین کننده‌ی مقدار یک خاصیت، در حین نگاشت هستند.

پس از آن، روش استفاده‌ی از این تامین کننده‌ی مقدار سفارشی، به صورت زیر است:
    public class UserDtoMappingsProfile : Profile
    {
        public UserDtoMappingsProfile()
        {
            // Map from User (entity) to UserDto, and back
            this.CreateMap<User, UserDto>()
                .ReverseMap()
                .ForMember(user => user.HashedPassword, exp => exp.MapFrom<HashedPasswordResolver>());
        }
    }
با این تعاریف، هر زمانیکه قرار است کار var user = _mapper.Map<User>(model) انجام شود، مقدار خاصیت HashedPassword، از طریق HashedPasswordResolver تامین می‌شود که در اینجا کار تزریق وابستگی‌های آن نیز به صورت خودکار توسط AutoMapper مدیریت می‌شود. البته بدیهی است که سرویس IPasswordHasherService باید به نحو زیر پیشتر به سیستم معرفی شده باشد:
namespace AutoMapperInjection
{
    public class Startup
    {
        public Startup(IConfiguration configuration)
        {
            Configuration = configuration;
        }

        public IConfiguration Configuration { get; }

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IPasswordHasherService, PasswordHasherService>();
            services.AddAutoMapper(typeof(UserDtoMappingsProfile).Assembly);
            services.AddControllers();
        }


روش دوم: IMappingAction‌ها قابلیت تزریق وابستگی را در سازنده‌ی خود دارند

می‌توان پیش و یا پس از عملیات نگاشت، منطقی را توسط یک IMappingAction سفارشی بر روی آن اجرا کرد که در اینجا نیز امکان تزریق وابستگی در سازنده‌ی IMappingActionهای پیاده سازی شده، وجود دارد:
        public class UserDtoMappingsAction : IMappingAction<UserDto, User>
        {
            private readonly IPasswordHasherService _hasher;

            public UserDtoMappingsAction(IPasswordHasherService hasher)
            {
                _hasher = hasher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(hasher));
            }

            public void Process(UserDto source, User destination, ResolutionContext context)
            {
                destination.HashedPassword = _hasher.GetSha256Hash(source.Password);
            }
        }
در اینجا می‌خواهیم مقدار یک یا چندین خاصیت از مقصد نگاشت را (شیء User در اینجا) پس از نگاشت ابتدایی از طریق مقدار دریافتی از کاربر، با منطق خاصی تغییر دهیم. برای مثال کلمه‌ی عبور ساده‌ی دریافتی را هش کنیم و به خاصیت خاصی نسبت دهیم (و یا حتی مقدار خواص دیگری را نیز پس از نگاشت، تغییر دهیم).

در این حالت روش استفاده‌ی از کلاس UserDtoMappingsAction به صورت زیر است:
    public class UserDtoMappingsProfile : Profile
    {
        public UserDtoMappingsProfile()
        {
            // Map from User (entity) to UserDto, and back
            this.CreateMap<User, UserDto>()
                .ReverseMap()
                .AfterMap<UserDtoMappingsAction>();
        }
    }


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: AutoMapperInjection.zip
مطالب
مروری سریع بر neo4j
neo4j  یک بانک اطلاعاتی گراف پایه است که جزو بانک‌های اطلاعاتی no-sql طبقه بندی می‌شود. سرعت بسیار بالا و امکان اجرای کوئری‌های پیچیده، از برجسته‌ترین ویژگی‌های این بانک اطلاعاتی است. 
بهترین کاربرد neo4j  استفاده به عنوان مکمل برای بانک اطلاعاتی‌های دیگر مثل مونگو و کاساندرا است؛ به این صورت که دیتای اصلی در دیتابیس مونگو یا کاساندرا ذخیره گردد و ایندکس این دیتا‌ها به همراه چند پارامتر کلیدی که در کوئری‌ها استفاده زیادی دارد در neo4j ذخیره گردد. اکثر کوئری‌ها بر روی neo4j اجرا شوند و با استفاده از کلید‌های یافته شده، دیتای اصلی از بانک اطلاعاتی اصلی دریافت شود. این روش در پروژه‌های بسیار بزرگ (مثل شبکه‌های اجتماعی) کاربرد فراوانی دارد. همین شیوه برای استفاده از ElasticSearch نیز بسیار مرسوم است. 
برای آموزش نصب neo4j در ویندوز، از این لینک و در لینوکس از این لینک استفاده کنید.
برای کار با neo4j آدرس http://127.0.0.1:7474 را درمرورگر وارد کنید و سپس وارد ویرایشگر کوئری شوید. برای بار اول، neo4j از شما نام کاربری و رمز عبوری را درخواست می‌کند. این نام و رمز عبور، هنگام نصب تعیین می‌شود. معمولآ نام کاربری آن neo4j  است. 


در زیر برخی دستورات ابتدایی آن آورده شده است. 
ایجاد یک آبجکت و یا ویرایش آن
برای ساخت یک آبجکت و یا ویرایش آن، باید از فرم کوئری زیر استفاده کنیم. این مرحله معادل ساخت جدول در بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای است. 
CREATE  (VariableName:objectType { guid: {keyInMainDB }, property1 :value1 ,property2 : value2 ,... )

فرم زیر، هم برای ایجاد کاربرد دارد و هم برای ویرایش. چون این فرم هر دو حالت را باهم پوشش می‌دهد، بیشتر استفاده می‌شود. هر چند در مواقعی که می‌خواهیم تعداد زیادی دیتا وارد بانک کنیم، حالت قبل سرعت بالاتری دارد. 
MERGE (VariableName:objectType { guid: keyInMainDB }) SET VariableName +={property1: value1,property2: value2,...}
مثال واقعی: 
MERGE (object:User { guid: 1353554 }) SET object +={username:"nasser" ,time_created: 1522480294 }
در مثال بالا یک آبجکت با نوع یوزر را ایجاد کردیم. با اینکار در واقع تایپ یوزر را هم به neo4j معرفی کردیم. البته هر اسمی را می‌توانیم جای یوزر بگذاریم. 
مقادیر عددی مستقیم، و موارد رشته‌ای با کوتیشن به خواص نسبت داده شدند‌. اسم خواص را هم ما انتخاب کردیم. علاوه بر عدد و رشته، neo4j از آرایه هم به عنوان نوع داده ورودی پشتیبانی می‌کند. 

بازیابی یک آبجکت 
برای بازیابی یک آبجکت، از فرم ساده زیر استفاده می‌شود: 
match (VariableName:objectType ) return VariableName  
برای بازیابی آبجکتی که در بالا درج شد، از مثال واقعی زیر استفاده می‌کنیم:
match (object:User { guid: 1353554 }) return object
می‌توانیم برای بازیابی شرط هم تعیین کنیم:
match (object:User ) where object.time_created>1522480293  return object

ایجاد رابطه بین دو شیء 
برای ایجاد رابطه بین دو شیء، از فرم زیر استفاده می‌کنیم: 
MATCH (v1:objectType1 {guid: guid1}),
(v2:objectType2  {guid: guid2})  
MERGE (v1)-[:RelationshipName]->(v2)
برای مثال واقعی می‌توانید حالتی را در نظر بگیرید که یک کاربر، کاربر دیگری را در شبکه اجتماعی دنبال می‌کند. در اینجا رابطه دنبال کردن بین دو کاربر ایجاد می‌شود. یا حالتی که یک فرد، یک متن یا تصویر را لایک می‌کند، در اینجا بین آبجکت کاربر و آن آبجکت متن یا تصویر، رابطه لایک کردن ایجاد می‌شود. 
مثال واقعی برای لایک کردن: 
MATCH (usr:User {guid: 1353554  }),(img:Image  {guid: 88554  }) 
MERGE (usr)-[:LIKE]->(img)
اسم LIKE را ما بر روی این رابطه گذاشتیم و البته هر اسم دیگری را نیز می‌توانستیم بگذاریم و الزامی هم برای نوشتن با حروف بزرگ نبود. فقط برای راحت‌تر تفکیک کردن از سایر نوع آبجکت‌ها، این اسم را با حرف بزرگ نوشتیم . 
برای بازیابی کاربرهایی که مواردی را  لایک کرده‌اند از فرم زیر استفاده می‌کنیم: 
MATCH (usr:User)-[r:LIKE]-() Return usr
برای بازیابی همه مواردی که لایک شده‌اند: 
MATCH ()-[r:LIKE]-(n) Return n
برای بازیابی همه مواردی که یک یوزر خاص لایک کرده‌است: 
MATCH (usr:User{guid:1353554 })-[r:LIKE]-(n) Return n
برای بازیابی دو طرفی که در رابطه LIKE شرکت داشته‌اند، از فرم زیر استفاده می‌کنیم:
MATCH p=()-[r:LIKE]->() RETURN p
می‌توانید قسمت شرط را هم اضافه کنید و برای مثال همه کاربرانی را که از یک تاریخ خاص ایجاد شده‌اند و چیزی را لایک کرده‌اند، بدست بیاورید:
MATCH (usr:User )-[r:LIKE]-(n) where usr.time_created>1522480293  Return usr