اشتراک‌ها
افزونه NET MAUI Community Toolkit C# Markup Extensions

اگر علاقه ای به توسعه برنامه هایی که با Net MAUI. نوشته خواهند شد با استفاده از XAML ندارید به کمک این افزونه میتوانید همان دستورات را به زبان #C بنویسید.

using System;
using CommunityToolkit.Maui.Markup;
using Microsoft.Maui;
using Microsoft.Maui.Controls;
using Microsoft.Maui.Essentials;
using static CommunityToolkit.Maui.Markup.GridRowsColumns;

namespace HelloMauiMarkup;

class MainPage : ContentPge
{
    public MainPage()
    {
        BindingContext = new MainViewModel();

        Content = new Grid
        {
            RowSpacing = 25,
            ColumnSpacing = 0,

            Padding = Device.RuntimePlatform switch
            {
                Device.iOS => new Thickness(30, 60, 30, 30),
                _ => new Thickness(30)
            },

            RowDefinitions = Rows.Define(
                (Row.HelloWorld, 44),
                (Row.Welcome, Auto),
                (Row.Count, Auto),
                (Row.ClickMeButton, Auto),
                (Row.Image, Star)),

            ColumnDefinitions = Columns.Define(
            (Column.Text, Star),
                (Column.Number, Star)),

            Children =
            {
                new Label { Text = "Hello World" }
.Row(Row.HelloWorld).ColumnSpan(All<Column>())
.Font(size: 32)
.CenterHorizontal().TextCenter(),

                new Label { Text = "Welcome to .NET MAUI Markup Community Toolkit Sample" }
                .Row(Row.Welcome).ColumnSpan(All<Column>())
                    .Font(size: 18)
                .CenterHorizontal().TextCenter(),

new Label { Text = "Current Count: " }
                .Row(Row.Count).Column(Column.Text)
.Font(bold: true)
.End().TextEnd(),

new Label()
                .Row(Row.Count).Column(Column.Number)
                    .Font(bold: true)
                    .Start().TextStart()
                    .Bind<Label, int, string>(Label.TextProperty, nameof(MainViewModel.ClickCount), convert: count => count.ToString())

                new Button { Text = "Click Me" }
                .Row(Row.ClickMeButton)
                .Font(bold: true)
                .CenterHorizontal()
.BindCommand(nameof(ViewModel.ClickMeButtonCommand)),

                new Image { Source = "dotnet_bot.png", WidthRequest = 250, HeightRequest = 310 }
.Row(Row.Image).ColumnSpan(All<Column>())
.CenterHorizontal()
}
};
    }

    enum Row { HelloWorld, Welcome, Count, ClickMeButton, Image }
    enum Column { Text, Number }
}


افزونه NET MAUI Community Toolkit C# Markup Extensions
مطالب
امکان ساخت قالب برای پروژه‌های NET Core.
یکی از قابلیت‌های ابزار خط فرمان dotnet، امکان تبدیل یک پروژه‌ی سفارشی سازی شده، به یک قالب نصب پروژه‌های جدید بر مبنای آن است. برای مثال فرض کنید می‌خواهیم پروژه‌ی DNTIdentity را تبدیل به یک قالب جدید کنیم تا به سادگی بتوان پروژه‌های جدید را بر مبنای آن ایجاد کرد.


ساخت پوشه‌ی مخصوص template.config.

اولین قدم جهت تبدیل یک پروژه‌ی از پیش موجود، به قالبی جدید، افزودن پوشه‌ی ویژه‌ای به نام template.config. به ریشه‌ی آن است. سپس فایل خالی template.json را با محتوای ذیل به آن اضافه کنید:


{ 
  "author": "VahidN <https://www.dntips.ir/>", 
  "classifications": [ "MVC", ".NET Core", "ASP.NET Core" ],  
  "name": "Empty DNT.Identity project", 
  "identity": "DNT.Identity", 
  "shortName": "dntidentity", 
  "tags": { 
    "language": "C#" 
  }, 
  "sourceName": "ASPNETCoreIdentitySample" 
}
توضیحات:
در اینجا متادیتای تعریف شده شامل موارد ذیل است:
Author: اطلاعات نویسنده است.
Classification: امکان جستجوی بهتر این قالب را فراهم می‌کند.
Name: توضیحاتی در مورد پروژه.
Identity: نام منحصربفرد پروژه.
ShortName: نامی است که از آن جهت تولید پروژه‌های جدید، استفاده می‌شود.
SourceName: مهم‌ترین تنظیم این گروه بوده و نام فضای نام اصلی پروژه‌است. زمانیکه پروژه‌ی جدیدی را ایجاد می‌کنید، این نام به صورت خودکار بر اساس نام جدید انتخابی اصلاح و جایگزین خواهد شد (در تمام پروژه‌های مربوط به solution جاری).


معرفی قالب تهیه شده به سیستم dotnet

پس از ساخت فایل template.config\template.json. در ریشه‌ی پروژه، اکنون از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 dotnet new -i %~dp0
در اینجا dp0~% با آدرس پوشه‌ی جاری جایگزین می‌شود. اگر نیاز است آن‌را به صورت دستی مقدار دهی کنید.
پس از نصب این پوشه به عنوان یک قالب جدید، یکبار از سیستم وجود آن‌را کوئری بگیرید:
 dotnet new --list
اگر به خروجی آن دقت کنید، یک سطر ذیل به آن اضافه شده‌است:
Templates                                         Short Name       Language          Tags                      
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
Console Application                               console          [C#], F#, VB      Common/Console            
Class library                                     classlib         [C#], F#, VB      Common/Library            
Empty DNT.Identity project                        dntidentity      [C#]              MVC/.NET Core/ASP.NET Core


نحوه‌ی ایجاد یک پروژه‌ی جدید بر اساس قالب نصب شده

پس از ساخت این قالب جدید و معرفی آن به سیستم، نحوه‌ی کار با آن به صورت ذیل است:
 dotnet new dntidentity -n MyNewProj
در اینجا dntidentity همان Short Name تنظیم شده‌است و پارامتر n، نام Solution جدید را مشخص می‌کند. پس از اجرای این دستور مشاهده خواهید کرد که این نام جدید بر روی نام پوشه‌ها و همچنین فضاهای نام تولیدی به صورت خودکار اعمال شده‌است و مقدار «ASPNETCoreIdentitySample» پیش‌فرض را بازنویسی کرده‌است.

مطالب
دریافت زمانبندی شده به روز رسانی‌های آنتی ویروس Symantec به کمک کتابخانه‌های Quartz.NET و Html Agility Pack
در این رابطه آقای راد در دو قسمت به صورت مختصر و مفید این کتابخانه قدرتمند رو همراه با ارائه چندین مثال کاربردی معرفی کردند:
قسمت اول
قسمت دوم
در تکمیل قسمت‌های فوق بنده می‌خوام مثالی رو در این رابطه براتون بذارم، هدف از ارائه این مثال اتوماتیک سازی یک فرآیند روتین می‌باشد، به این صورت که در جایی که بنده مشغول به کار هستم یک سری لایسنس آنتی ویروس برای کلاینت‌ها در یک شبکه با مقیاس متوسط تهیه گردیده است، حال یک نسخه رایگان نیز برای کاربرانی که قصد دارند آنتی ویروس را برای سیستم شخصی خود نصب کنند نیز موجود می‌باشد که نیاز به آپدیت دارد معمولا آپدیت‌ها هر چند روز یکبار یا هر هفته در دو نسخه 64 و 32 بیتی ارائه می‌شوند، روال معمول برای دریافت آپدیت مراجعه به سایت و دانلود نسخه‌های مربوطه میباشد.

حال توسط کتابخانه قدرتمند Quartz.NET این فرآیند روتین را به صورت اتوماتیک می‌خواهیم انجام دهیم، استفاده از کتابخانه ذکر شده سخت نیست همانطور که در دو مطلب قبلی مرتبط ذکر گردیده، تنها پیاده سازی چندین اینترفیس است و بس.

namespace SymantecUpdateDownloader
{
    using System;
    using System.IO;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using System.Globalization;
    public class TestJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
            new Download().Scraping();
        }
    }
    public interface ISchedule
    {
        void Run();
    }
    public class TestSchedule : ISchedule
    {
        public void Run()
        {
            
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                                       .WithIdentity("job1")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("trigger1")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithDailyTimeIntervalSchedule(x => x.OnEveryDay().StartingDailyAt(new TimeOfDay(7, 0)).WithRepeatCount(0))
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}
در این کد که همانند کدهای پیشنیازهای مطلب است، در خط 33 از متد WithDailyTimeIntervalSchedule استفاده شده است و همانطور که مشخص است وظیفه تعیین شده و هر روز ساعت 7 اجرا میشود.
مورد بعدی عملیات دانلود فایل می‌باشد که در ادامه مشاهده خواهید کرد، صفحه ایی که لینک فایل‌های دانلود را ارائه داده است دو نسخه مد نظر ما را در ابتدا لیست کرده است و با استفاده از web scrapingمی توانیم موارد تعیین شده را استخراج کنیم برای این منظور از کتابخانه htmlagilitypack استفاده میکنیم، تطبیق دو مورد(لینک) اول جهت دریافت نسخه‌های 32 و 64 بیتی به کمک Regular Expression میسر است و همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید از سمت چپ تاریخ به صورت 8 رقم، سه رقم قسمت دوم و ارقام و حروف قسمت سوم است به اضافه پسوند فایل مشخص است :


public class Download
    {
        static WebClient wc = new WebClient();
        static ManualResetEvent handle = new ManualResetEvent(true);
        
        private DateTime myDate = new DateTime();
        public void Scraping()
        {
            using (WebClient client = new WebClient())
            {
                client.Encoding = System.Text.Encoding.UTF8;
                var doc = new HtmlAgilityPack.HtmlDocument();
                ArrayList result = new ArrayList();
                doc.LoadHtml(client.DownloadString("https://www.symantec.com/security_response/definitions/download/detail.jsp?gid=savce"));
                var tasks = new List<Task>();
                foreach (var href in doc.DocumentNode.Descendants("a").Select(x => x.Attributes["href"]))
                {
                    if (href == null) continue;
                    string s = href.Value;
                    Match m = Regex.Match(s, @"http://definitions.symantec.com/defs/(\d{8}-\d{3}-v5i(32|64)\.exe)");
                    if (m.Success)
                    {
                        Match date = Regex.Match(m.Value, @"(\d{4})(\d{2})(\d{2})");
                        Match filename = Regex.Match(m.Value, @"\d{8}-\d{3}-v5i(32|64)\.exe");
                        int year = Int32.Parse(date.Groups[0].Value);
                        int month = Int32.Parse(date.Groups[1].Value);
                        int day = Int32.Parse(date.Groups[3].Value);

                        myDate = new DateTime(
                                Int32.Parse(date.Groups[1].Value),
                                Int32.Parse(date.Groups[2].Value),
                                Int32.Parse(date.Groups[3].Value));
                        if (myDate == DateTime.Today)
                        {
                            tasks.Add(DownloadUpdate(m.Value, filename.Value));
                        }
                        else
                        {
                            MessageBox.Show("امروز آپدیت موجود نیست");
                        }
                    }
                }
                DownloadTask = Task.WhenAll(tasks);
            }
        }
        private static Task DownloadTask;
        private Task DownloadUpdate(string url, string fileName)
        {
            var wc = new WebClient();
            return wc.DownloadFileTaskAsync(new Uri(url), @"\\10.1.0.15\SymantecUpdate\\" + fileName);
        }

    }
توضیح کدهای فوق :
ابتدا توسط متد LoadHtml خط 14 صفحه مورد نظر که حاوی لینک‌ها می‌باشد رو Load میکنیم، سپس توسط یک حلقه foreach خط 16 مقدار خصوصیت href تمام لینک‌های موجود  در صفحه را استخراج میکنیم مثلا مقدار خصوصیت href در لینک‌ها به صورت  زیر می‌باشد :
 
http://definitions.symantec.com/defs/20130622-007-v5i32.exe

http://definitions.symantec.com/defs/20130622-007-v5i64.exe

همانطور که مشخص است در دو مورد فوق تنها نام فایل متفاوت می‌باشد، همانطور که بحث شد برای نام فایل‌ها هم می‌توانیم یک Pattern را به صورت زیر داشته باشیم :
(\d{8}-\d{3}-v5i(32|64)\.exe)
در خط 20 نیز عملیات تطبیق تمام href‌های موجود در صفحه را توسط Regular Expression فوق تطبیق می‌دهیم، اگر تطبیق با موفقیت انجام پذیرفت باید نام فایل و همچنین تاریخ موجود در نام فایل را نیز توسط دو Regular Expression استخراج کنیم(خط 23 و 24) در ادامه برای جدا کردن مقادیر سال ، ماه ، روز از امکان Groups در RegEx استفاده کرده ایم:
int year = Int32.Parse(date.Groups[0].Value);
int month = Int32.Parse(date.Groups[1].Value);
int day = Int32.Parse(date.Groups[3].Value);
در ادامه تاریخ استخراج شده را با تاریخ روز جاری مقایسه می‌کنیم اگر مساوی بود عملیات دانلود فایل‌ها توسط یک Task تعریف شده به صورت همزمان بر روی سرور مربوطه دانلود می‌شوند.
البته لازم به ذکر است که کدهای فوق مسلما نیاز یه Refactoring دارند منتها هدف از ارائه این مثال آشنایی بیشتر با کتابخانه‌های فوق می‌باشد.
نکته آخر اینکه برنامه فوق به حالت‌های مختلفی می‌تواند اجرا گردد مثل یک برنامه وب  یا یک سرویس ویندوزی و ... ، بهترین حالت یک سرویس ویندوز می‌باشد، ولی در حالت خام در حال حاضر یک ویندوز اپلیکیشن ساده می‌باشد که بر روی سرور RUN شده است که در آینده به صورت یک سرویس ویندوز ارائه خواهد شد.
مطالب
کار با چندین نوع بانک اطلاعاتی متفاوت در Entity Framework Core
یکی از مزایای کار با ORMها، امکان تعویض نوع بانک اطلاعاتی برنامه، بدون نیازی به تغییری در کدهای برنامه است. برای مثال فرض کنید می‌خواهید با تغییر رشته‌ی اتصالی برنامه، یکبار از بانک اطلاعاتی SQL Server و بار دیگر از بانک اطلاعاتی کاملا متفاوتی مانند SQLite استفاده کنید. در این مطلب نکات استفاده‌ی از چندین نوع بانک اطلاعاتی متفاوت را در برنامه‌های مبتنی بر EF Core بررسی خواهیم کرد.


هر بانک اطلاعاتی باید Migration و Context خاص خودش را داشته باشد

تامین کننده‌ی بانک‌های اطلاعاتی مختلف، عموما تنظیمات خاص خودشان را داشته و همچنین دستورات SQL متفاوتی را نیز تولید می‌کنند. به همین جهت نمی‌توان از یک تک Context، هم برای SQLite و هم SQL Server استفاده کرد. به علاوه قصد داریم اطلاعات Migrations هر کدام را نیز در یک اسمبلی جداگانه قرار دهیم. در یک چنین حالتی EF نمی‌پذیرد که Context تولید کننده‌ی Migration، در اسمبلی دیگری قرار داشته باشد و باید حتما در همان اسمبلی Migration قرار گیرد. بنابراین ساختار پوشه بندی مثال جاری به صورت زیر خواهد بود:


- در پوشه‌ی EFCoreMultipleDb.DataLayer فقط اینترفیس IUnitOfWork را قرار می‌دهیم. از این جهت که وقتی قرار شد در برنامه چندین Context تعریف شوند، لایه‌ی سرویس برنامه قرار نیست بداند در حال حاضر با کدام Context کار می‌کند. به همین جهت است که تغییر بانک اطلاعاتی برنامه، تغییری را در کدهای اصلی آن ایجاد نخواهد کرد.
- در پوشه‌ی EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite کدهای Context و همچنین IDesignTimeDbContextFactory مخصوص SQLite را قرار می‌دهیم.
- در پوشه‌ی EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLServer کدهای Context و همچنین IDesignTimeDbContextFactory مخصوص SQL Server را قرار می‌دهیم.

برای نمونه ابتدای Context مخصوص SQLite چنین شکلی را دارد:
    public class SQLiteDbContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
        public SQLiteDbContext(DbContextOptions options) : base(options)
        { }

        public virtual DbSet<User> Users { set; get; }
و IDesignTimeDbContextFactory مخصوص آن که برای Migrations از آن استفاده می‌شود، به صورت زیر تهیه خواهد شد:
namespace EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite.Context
{
    public class SQLiteDbContextFactory : IDesignTimeDbContextFactory<SQLiteDbContext>
    {
        public SQLiteDbContext CreateDbContext(string[] args)
        {
            var basePath = Directory.GetCurrentDirectory();
            Console.WriteLine($"Using `{basePath}` as the BasePath");
            var configuration = new ConfigurationBuilder()
                                    .SetBasePath(basePath)
                                    .AddJsonFile("appsettings.json")
                                    .Build();
            var builder = new DbContextOptionsBuilder<SQLiteDbContext>();
            var connectionString = configuration.GetConnectionString("SqliteConnection")
                                                .Replace("|DataDirectory|", Path.Combine(basePath, "wwwroot", "app_data"));
            builder.UseSqlite(connectionString);
            return new SQLiteDbContext(builder.Options);
        }
    }
}
هدف از این فایل، ساده سازی کار تولید اطلاعات Migrations برای EF Core است. به این صورت ساخت new SQLiteDbContext توسط ما صورت خواهد گرفت و دیگر EF Core درگیر جزئیات وهله سازی آن نمی‌شود.


تنظیمات رشته‌های اتصالی بانک‌های اطلاعاتی مختلف

در اینجا محتویات فایل appsettings.json را که در آن تنظیمات رشته‌های اتصالی دو بانک SQL Server LocalDB و همچنین SQLite در آن ذکر شده‌اند، مشاهده می‌کنید:
{
  "Logging": {
    "LogLevel": {
      "Default": "Warning"
    }
  },
  "AllowedHosts": "*",
  "ConnectionStrings": {
    "SqlServerConnection": "Data Source=(LocalDB)\\MSSQLLocalDB;Initial Catalog=ASPNETCoreSqlDB;AttachDbFilename=|DataDirectory|\\ASPNETCoreSqlDB.mdf;Integrated Security=True;MultipleActiveResultSets=True;",
    "SqliteConnection": "Data Source=|DataDirectory|\\ASPNETCoreSqliteDB.sqlite",
    "InUseKey": "SqliteConnection"
  }
}
همین رشته‌ی اتصالی است که در SQLiteDbContextFactory مورد استفاده قرار می‌گیرد.
یک کلید InUseKey را هم در اینجا تعریف کرده‌ایم تا مشخص باشد در ابتدای کار برنامه، کلید کدام رشته‌ی اتصالی مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال در اینجا کلید رشته‌ی اتصالی SQLite تنظیم شده‌است.
در این تنظیمات یک DataDirectory را نیز مشاهده می‌کنید. مقدار آن در فایل Startup.cs برنامه به صورت زیر بر اساس پوشه‌ی جاری تعیین می‌شود و در نهایت به wwwroot\app_data اشاره خواهد کرد:
var connectionStringKey = Configuration.GetConnectionString("InUseKey");
var connectionString = Configuration.GetConnectionString(connectionStringKey)
                     .Replace("|DataDirectory|", Path.Combine(Directory.GetCurrentDirectory(), "wwwroot", "app_data"));


دستورات تولید Migrations و به روز رسانی بانک اطلاعاتی

چون تعداد Contextهای برنامه بیش از یک مورد شده‌است، دستورات متداولی را که تاکنون برای تولید Migrations و یا به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی اجرا می‌کردید، با پیام خطایی که این مساله را گوشزد می‌کند، متوقف خواهند شد. راه حل آن ذکر صریح Context مدنظر است:

برای تولید Migrations، از طریق خط فرمان، به پوشه‌ی اسمبلی مدنظر وارد شده و دستور زیر را اجرا کنید:
For /f "tokens=2-4 delims=/ " %%a in ('date /t') do (set mydate=%%c_%%a_%%b)
For /f "tokens=1-2 delims=/:" %%a in ("%TIME: =0%") do (set mytime=%%a%%b)
dotnet build
dotnet ef migrations --startup-project ../EFCoreMultipleDb.Web/ add V%mydate%_%mytime% --context SQLiteDbContext
در اینجا ذکر startup-project و همچنین context برای پروژه‌هایی که context آن‌ها خارج از startup-project است و همچنین بیش از یک context دارند، ضروری‌است. بدیهی است این دستورات را باید یکبار در پوشه‌ی EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite و یکبار در پوشه‌ی EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLServer اجرا کنید.
دو سطر اول آن، زمان اجرای دستورات را به عنوان نام فایل‌ها تولید می‌کنند.

پس از تولید Migrations، اکنون نوبت به تولید بانک اطلاعاتی و یا به روز رسانی بانک اطلاعاتی موجود است:
dotnet build
dotnet ef --startup-project ../EFCoreMultipleDb.Web/ database update --context SQLServerDbContext
در این مورد نیز ذکر startup-project و همچنین context مدنظر ضروری است.


بدیهی است این رویه را پس از هربار تغییراتی در موجودیت‌های برنامه و یا تنظیمات آن‌ها در Contextهای متناظر، نیاز است مجددا اجرا کنید. البته اجرای اولین دستور اجباری است؛ اما می‌توان دومین دستور را به صورت زیر نیز اجرا کرد:
namespace EFCoreMultipleDb.Web
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            applyPendingMigrations(app);
// ...
        }

        private static void applyPendingMigrations(IApplicationBuilder app)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var uow = scope.ServiceProvider.GetService<IUnitOfWork>();
                uow.Migrate();
            }
        }
    }
}
متد applyPendingMigrations، کار وهله سازی IUnitOfWork را انجام می‌دهد. سپس متد Migrate آن‌را اجرا می‌کند، تا تمام Migrations تولید شده، اما اعمال نشده‌ی به بانک اطلاعاتی، به صورت خودکار به آن اعمال شوند. متد Migrate نیز به صورت زیر تعریف می‌شود:
namespace EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite.Context
{
    public class SQLiteDbContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
    // ... 

        public void Migrate()
        {
            this.Database.Migrate();
        }
    }
}

مرحله‌ی آخر: انتخاب بانک اطلاعاتی در برنامه‌ی آغازین

پس از این تنظیمات، قسمتی که کار تعریف IUnitOfWork و همچنین DbContext جاری برنامه را انجام می‌دهد، به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace EFCoreMultipleDb.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();

            var connectionStringKey = Configuration.GetConnectionString("InUseKey");
            var connectionString = Configuration.GetConnectionString(connectionStringKey)
                     .Replace("|DataDirectory|", Path.Combine(Directory.GetCurrentDirectory(), "wwwroot", "app_data"));
            switch (connectionStringKey)
            {
                case "SqlServerConnection":
                    services.AddScoped<IUnitOfWork, SQLServerDbContext>();
                    services.AddDbContext<SQLServerDbContext>(options =>
                    {
                        options.UseSqlServer(
                            connectionString,
                            dbOptions =>
                                {
                                    var minutes = (int)TimeSpan.FromMinutes(3).TotalSeconds;
                                    dbOptions.CommandTimeout(minutes);
                                    dbOptions.EnableRetryOnFailure();
                                });
                    });
                    break;
                case "SqliteConnection":
                    services.AddScoped<IUnitOfWork, SQLiteDbContext>();
                    services.AddDbContext<SQLiteDbContext>(options =>
                    {
                        options.UseSqlite(
                            connectionString,
                            dbOptions =>
                                {
                                    var minutes = (int)TimeSpan.FromMinutes(3).TotalSeconds;
                                    dbOptions.CommandTimeout(minutes);
                                });
                    });
                    break;
                default:
                    throw new NotImplementedException($"`{connectionStringKey}` is not defined in `appsettings.json` file.");
            }

            services.AddMvc().SetCompatibilityVersion(CompatibilityVersion.Version_2_2);
        }
در اینجا ابتدا مقدار InUseKey از فایل تنظیمات برنامه دریافت می‌شود. بر اساس مقدار آن، رشته‌ی اتصالی مدنظر دریافت شده و سپس یکی از دو حالت SQLite و یا SQLServer انتخاب می‌شوند. برای مثال اگر Sqlite انتخاب شده باشد، IUnitOfWork به SQLiteDbContext تنظیم می‌شود. به این ترتیب لایه‌ی سرویس برنامه که با IUnitOfWork کار می‌کند، به صورت خودکار وهله‌ای از SQLiteDbContext را دریافت خواهد کرد.


آزمایش برنامه

ابتدا کدهای کامل این مطلب را از اینجا دریافت کنید: EFCoreMultipleDb.zip
سپس آن‌را اجرا نمائید. چنین تصویری را مشاهده خواهید کرد:


اکنون برنامه را بسته و سپس فایل appsettings.json را جهت تغییر مقدار InUseKey به کلید SqlServerConnection ویرایش کنید:
{
  "ConnectionStrings": {
    // …
    "InUseKey": "SqlServerConnection"
  }
}
اینبار اگر مجددا برنامه را اجرا کنید، چنین خروجی قابل مشاهده‌است:


مقدار username، در contextهای هر کدام از این بانک‌های اطلاعاتی، با مقدار متفاوتی به عنوان اطلاعات اولیه‌ی آن ثبت شده‌است. سرویسی هم که اطلاعات آن‌را تامین می‌کند، به صورت زیر تعریف شده‌است:
namespace EFCoreMultipleDb.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        Task<User> FindUserAsync(int userId);
    }

    public class UsersService : IUsersService
    {
        private readonly IUnitOfWork _uow;
        private readonly DbSet<User> _users;

        public UsersService(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _users = _uow.Set<User>();
        }

        public Task<User> FindUserAsync(int userId)
        {
            return _users.FindAsync(userId);
        }
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، با تغییر context برنامه، هیچ نیازی به تغییر کدهای UsersService نیست؛ چون اساسا این سرویس نمی‌داند که IUnitOfWork چگونه تامین می‌شود.
مطالب
رسم گراف

کتابخانه‌های زیادی برای رسم گراف وجود دارند منجمله mxGraph که برای استفاده غیرتجاری رایگان و سورس باز است. mxGraph نگارش‌های PHP ، Java‌ و JavaScript ایی نیز دارد که به همراه بسته مربوطه ارائه می‌شوند.
پس از دریافت آن، در فولدری به نام dotnet می‌توانید سورس کتابخانه مربوط به دات نت فریم ورک آن‌را دریافت کنید.
فایل پروژه‌ی VS.Net را در آن فولدر نخواهید یافت. حتی آن‌را کامپایل هم نکرده‌اند. (احتمالا به این دلیل که کسی نپرسد این پروژه با چه محصولی تولید شده و آیا لایسنس استفاده از آن را دارید یا خیر. این هم یک روش است ...)
برای کامپایل آن، یک پروژه library جدید را در VS.Net آغاز کرده و پوشه‌های موجود در پوشه‌ی dotnet را به آن افزوده و سپس آن‌را کامپایل کنید تا فایل mxGraph.dll تولید شود.

یک مثال ساده از نحوه‌ی استفاده‌ی آن به صورت زیر است که فایل test.png را تولید خواهد کرد.
using System;
using System.Drawing;
using System.Windows.Forms;
using com.mxgraph;
using System.Drawing.Imaging;

void Test1()
{
// Creates graph with model
mxGraph graph = new mxGraph();
Object parent = graph.GetDefaultParent();

// Adds cells into the graph
graph.Model.BeginUpdate();
try
{
Object v1 = graph.InsertVertex(parent, null, "سلام", 20, 20, 80, 30, "strokeColor=#FFCF8A;fillColor=#FFCF8A;gradientColor=white;fontBold=true;fontFamily=tahoma;rounded=true;shadow=true;shape=ellipse");
Object v2 = graph.InsertVertex(parent, null, "!دنیای ظالم", 200, 150, 80, 30, "rounded=true;shadow=true;fontFamily=tahoma");
Object e1 = graph.InsertEdge(parent, null, "e1", v1, v2, "fontFamily=tahoma");
}
finally
{
graph.Model.EndUpdate();
}

mxCellRenderer.CreateImage(graph, null, 1,
Color.White, true, null).Save("test.png", ImageFormat.Png);
}




و یا اگر قصد داشته باشید که از آن در ASP.Net استفاده کنید، یک generic handler را به پروژه خود افزوده (مثلا ImageHandler.ashx) و کد آن‌را برای مثال به صورت زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Web;
using com.mxgraph;
using System.Drawing;
using System.Web.Services;
using System.IO;
using System.Drawing.Imaging;

namespace test
{
[WebService(Namespace = "http://tempuri.org/")]
[WebServiceBinding(ConformsTo = WsiProfiles.BasicProfile1_1)]
public class ImageHandler : IHttpHandler
{
public void ProcessRequest(HttpContext context)
{
// Creates graph with model
mxGraph graph = new mxGraph();
Object parent = graph.GetDefaultParent();

// Adds cells into the graph
graph.Model.BeginUpdate();
try
{
Object v1 = graph.InsertVertex(parent, null, "سلام", 20, 20, 80, 30, "strokeColor=#FFCF8A;fillColor=#FFCF8A;gradientColor=white;fontBold=true;fontFamily=tahoma;rounded=true;shadow=true;shape=ellipse");
Object v2 = graph.InsertVertex(parent, null, "!دنیای ظالم", 200, 150, 80, 30, "rounded=true;shadow=true;fontFamily=tahoma");
Object e1 = graph.InsertEdge(parent, null, "e1", v1, v2, "fontFamily=tahoma");
}
finally
{
graph.Model.EndUpdate();
}

Image image = mxCellRenderer.CreateImage(graph, null, 1, Color.White, true, null);

// Render BitMap Stream Back To Client
MemoryStream memStream = new MemoryStream();
image.Save(memStream, ImageFormat.Png);

memStream.WriteTo(context.Response.OutputStream);
}

public bool IsReusable
{
get
{
return false;
}
}
}

}
اکنون نحوه استفاده از این handler در یک صفحه وب به صورت زیر است:
<img src="ImageHandler.ashx" />

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 34 - توزیع برنامه‌های Blazor بر روی IIS
نمونه‌ای از راه اندازی یک برنامه‌ی Blazor WASM در IIS

الف) به قسمت application pools در IIS Manager مراجعه کرده و گزینه‌ی add application pool را انتخاب کنید. سپس یک نمونه‌ی جدید را برای مثال به نام no-managed ایجاد کنید که net clr version. آن به گزینه‌ی no managed code اشاره می‌کند.
ب) پس از publish برنامه مطابق مطلب فوق (برای مثال با اجرای دستور dotnet publish -c Release) و معرفی مسیر پوشه‌ی publish به IIS (برای مثال به عنوان یک Application جدید ذیل default web site با کلیک راست بر روی default web site و انتخاب گزینه‌ی Add application)، این application pool جدید را به برنامه‌ی خود در IIS نسبت دهید. برای اینکار basic settings سایت را باز کرده و بر روی دکمه‌ی select که در کنار نام application pool هست، کلیک کرده و گزینه‌ی no-managed قسمت الف را انتخاب کنید.

نکته 1: برنامه‌های blazor wasm، یا standalone هستند و یا hosted. مورد standalone یعنی کاری به Web API ندارد و به خودی خود، به صورت یک سایت استاتیک قابل مشاهده‌است. حالت hosted یعنی به همراه web api هم هست و توسط دستور برای مثال «dotnet new blazorwasm -o BlazorIIS --hosted --no-https» ایجاد می‌شود که به همراه سه پوشه‌ی کلاینت، سرور و shared است. برای توزیع حالت متکی به خود، فقط محتویات پوشه‌ی publish، به عنوان مسیر برنامه، در IIS معرفی خواهند شد. در حالت hosted، مسیر اصلی، پوشه‌ی publish مربوط به پروژه‌ی سرور است؛ یعنی: Server\bin\Release\net5.0\publish. در این حالت پوشه‌ی Client\bin\Release\net5.0\publish باید به داخل همین پوشه‌ی publish سرور کپی شود. یعنی پوشه‌ی publish پروژه‌ی client باید به درون پوشه‌ی publish پروژه‌ی server کپی شود تا با هم یک برنامه‌ی قابل توزیع توسط IIS را تشکیل دهند.
در اینجا تنها فایل‌هایی که تداخل پیدا می‌کنند، فایل‌های web.config هستند که باید یکی شوند. فایل web.config برنامه‌ی web api با برنامه‌ی client یکی نیست، اما می‌توان محتویات این دو را با هم یکی کرد.
نکته 2: محل اجرای دستور dotnet publish -c Release مهم است. اگر این دستور را در کنار فایل sln پروژه‌ی hosted اجرا کنید، سه خروجی نهایی publish را تولید می‌کند و پس از آن باید فایل‌های کلاینت را به سرور، به صورت دستی کپی کرد. اما اگر دستور publish را درون پوشه‌ی سرور اجرا کنید، کار کپی فایل‌های کلاینت را به درون پوشه‌ی نهایی publish تشکیل شده، به صورت خودکار انجام می‌دهد؛ علت اینجا است که اگر به فایل csproj. پروژه‌ی سرور دقت کنید، ارجاعی را به پروژه‌ی کلاینت نیز دارد (هر چند ما از کدهای آن در برنامه‌ی web api استفاده نمی‌کنیم). این ارجاع تنها کمک حال دستور dotnet publish -c Release است و کاربرد دیگری را ندارد.

ج) اکنون اگر برنامه را برای مثال با مسیر فرضی جدید http://localhost/blazortest اجرا کنید، خطای 500.19 را دریافت می‌کنید. علت آن‌را در مطلب «بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS» بررسی کرده‌ایم. باید IIS URL Rewrite ماژول را نصب کرد؛ تا این مشکل برطرف شود. همچنین دلیل دیگر مشاهده‌ی این خطا، عدم نصب بسته‌ی هاستینگ متناظر با شماره نگارش NET. مورد استفاده‌است (اگر برنامه‌ی شما از نوع hosted است و web api هم دارد).
د) پس از آن باز هم برنامه اجرا نمی‌شود! اگر در خطاها دقت کنید، به دنبال اسکریپت‌هایی شروع شده از مسیر localhost است و نه از پوشه‌ی جدید blazortest. برای رفع این مشکل باید فایل publish\wwwroot\index.html را مطابق نکته‌ی base-URL که کمی بالاتر ذکر شد، ویرایش کرد تا blazor بداند که فایل‌ها، در چه مسیری قرار دارند (و در ریشه‌ی سایت واقع نشده‌اند):
<head>
<base href="/blazortest/" />
اکنون برنامه بدون مشکل بارگذاری و اجرا می‌شود.
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به تفاوت‎های بین Stack و Heap در Memory و زبان #C بپردازیم.

به زبان ساده، وقتی شما متغیر جدیدی را ایجاد میکنید، با توجه به نوع (Type) آن متغیر، "مقدار" متغیر شما در Stack یا Heap قرار خواهد گرفت.

Stack

Stack نوعی ساختمان داده‌است که در آن، داده‌ها بصورت خطی قرار گرفته و اصطلاحا ساختار LIFO ( مخفف Last in, First Out ) دارند، بدین معنا که همیشه آخرین داده‌ای که داخل Stack قرار داده‌اید، اولین داده‌ای است که قادر به خواندن آن خواهید بود. وقتی در ساختار Stack داده‌ای را قرار میدهیم، اصطلاحا آن را Push کرده و وقتی میخواهیم آخرین داده را با توجه به ساختار خطی آن بخوانیم، داده را Pop میکنیم.


این ساختمان داده، داخل Memory پیاده سازی شده است و تعدادی از متغیرهایی را که ما داخل کد ایجاد میکنیم، در این نوع ساختمان داده از Memory نگهداری میشوند.

شرط قرار گرفتن مقدار یک متغیر داخل Stack این است که متغیر از نوع Value Type باشد. در زبان #C، بطور کلی Struct و Enum‌ها Value Type هستند و بصورت پیشفرض داخل Stack قرار میگیرند. تمامی ValueType‌ها در #C، بطور implicit از System.ValueType ارث بری میکنند.

Type‌های زیر، Value Type‌های پیشفرض تعریف شده‌ی در زبان #C هستند که به آن‌ها Simple Type نیز گفته میشوند:


Represents   Type
 Boolean value  bool
8-bit unsigned integer
 byte
 16-bit Unicode character  char
128-bit precise decimal values with 28-29 significant digits   decimal
 64-bit double-precision floating point type  double
 32-bit single-precision floating point type  float
 32-bit signed integer type  int
 64-bit signed integer type  long
 8-bit signed integer type  sbyte
 16-bit signed integer type  short
 32-bit unsigned integer type  uint
 64-bit unsigned integer type  ulong
16-bit unsigned integer type   ushort


اگر سورس هرکدام از این تایپ‌ها مانند  Int32 را در ریپازیتوری CoreFX مایکروسافت بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمامی این تایپ‌ها از نوع Struct تعریف شده‌اند و همانطور که گفتیم، بطور پیش‌فرض، Struct‌ها داخل Stack قرار خواهند گرفت.

طول عمر متغیرهایی که داخل Stack قرار گرفته‌اند، منحصر به پایان اجرای یک متد است. بدین معنا که بعد از به پایان رسیدن یک متد، تمامی متغیرهای مورد استفاده در آن متد، از حافظه Stack بطور خودکار حذف خواهند شد. متغیرهایی که داخل Stack قرار میگیرند، نوع و حجم مقادیرشان بر اساس Type ای دارند، در زمان Compile-Time مشخص است.

متغیرهای محلی (Local Variable ها)، پارامترهای ورودی متد و مقدار بازگشتی یک متد، جز مواردی هستند که مقادیرشان داخل Stack قرار میگیرد:
public static int Add(int number1, int number2)
{
    // number1 is on the stack (function parameter)
    // number2 is on the stack (function parameter)

    int sum = number1 + number2;
    // sum is on the stack (local variable)

    return sum;
}

در زبان #C و در مرحله Compile-Time، کدها به زبان IL (مخفف Intermediate Language) ترجمه میشوند که با نام‌های MSIL (مخفف Microsoft Intermediate Language ) و CIL (مخفف Common Intermediate Language ) نیز، این زبان شناخته میشود. ساختار این زبان Stack-based بوده و با شناخت آن، با مفهوم Stack نیز بهتر میتوانیم آشنا شویم.

IL زبانی است که CLR (مخفف Common Language Runtime) را که همان Runtime مایکروسافت است، شناخته و اجرا میکند. قابل ذکر است که Runtime مایکروسافت Open-Source بوده و سورس آن با نام CoreCLR در گذشته از این آدرس و در حال حاضر با نام Runtime از این آدرس قابل دسترسی است.

با استفاده از برنامه هایی مانند dotPeek یا dnSpy یا ILDASM یا ابزار آنلاینی مانند Sharplab  و ... میتوانید کدهای IL حاصل از dll‌های برنامه خود را ببینید. این ابزارها با یکدیگر تفاوت زیادی ندارند و تنها مزیت dnSpy به نسبت بقیه، قابلیت دیباگ کردن کدهای IL توسط آن میباشد و همچنین ILDASM با نصب Visual Studio، از این مسیر بدون نیاز به نصب برنامه اضافه ای قابل دسترسی است:
C:\Program Files (x86)\Microsoft SDKs\Windows\{version}\Bin\ildasm.exe

همانطور که پیش‌تر گفتیم، طول عمر Stack محدود به پایان یک متد است. به این نوع Stack که هنگام صدا زدن یک متد ایجاد میشود و شامل ورودی‌های متد، متغیرهای محلی و آدرس خروجی هستند، Stack Frame یا Activation Frame گفته میشود.

 

اگر متد Add بالا را با پارامترهای 2 و 5 صدا بزنیم، خروجی IL حاصل از آن، که این دو عدد را بعنوان ورودی گرفته و جمع آنها را بعنوان خروجی میدهد، به این صورت خواهد بود ( قسمت هایی از خروجی جهت سادگی، حذف شده است) :
.method private hidebysig static int32 Add(int32 number1, int32 number2) cil managed
{
  .locals init (int32 V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldarg.0 // Stack is: [2]
  IL_0002:  ldarg.1 // Stack is: [2, 5]
  IL_0003:  add     // Stack is: [7]
  IL_0004:  stloc.0 // Stack is: [] and V_0's value is: 7
  
  IL_0005:  ldloc.0 // Stack is: [7]
  IL_0006:  stloc.1 // Stack is: [] and V_1's value is: 7

  IL_0009:  ldloc.1 // Stack is: [7]
  IL_000a:  ret     // Return [7]
}

میتوانید لیست دستورات مورد استفاده در CIL را از اینجا ببینید.

در ادامه، خط به خط، خروجی حاصل را بررسی میکنیم:

1- در زبان IL، میتوانید مقادیر حاصل از اعمال محاسباتی یا متدهای دیگر را داخل متغیرهای محلی ذخیره کنید، به شرط اینکه آنها را در ابتدا مشخص سازید.
    • با استفاده از locals. که به معنای local variables است، میتوانید متغیرهای مورد نیازتان را در طول عمر این متد، معرفی کنید. دادن نام برای این متغیرها اجباری نیست (V_0 و V_1) و صرفا جهت خوانایی استفاده میشوند.


2- از کلمه کلیدی ldarg (مخفف Load Argument) برای لود کردن آرگومان یا همان پارامتر ورودی متد، داخل Stack استفاده میشود.
    • ldarg.0 به معنای لود کردن پارامتر ورودی اول، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 2 است، میشود.
    • ldarg.1 به معنای لود کردن پارامتر ورودی دوم، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای دو عضو که مقادیر آن 2 و 5 است، میشود.

3- با استفاده از کلمه کلیدی add، مقادیر موجود در Stack با یکدیگر جمع میشوند و Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 7 است، میشود.

4- با استفاده از کلمه کلیدی stloc (مخفف Store Local)، آخرین عضو موجود در Stack، داخل متغیر محلی ذکر شده، قرار گرفته و ذخیره میشود.
    • stloc.0 به معنای ذخیره سازی آخرین مقدار موجود در Stack یعنی عدد 7، داخل متغیر 0 یعنی همان V_0 میباشد. 

5- با استفاده از کلمه کلیدی ldloc (مخفف Load Local)، میتوان متغیر محلی ذخیره شده را داخل Stack قرار داد.
    • ldloc.0 به معنای Load کردن مقدار ذخیره شده متغیر محلی 0 که همان V_0 است، داخل Stack میباشد.

6- در نهایت، مقدار 7، داخل متغیر 1 یا همان V_1 با دستور stloc.1 بار دیگر ذخیره، با ldloc.1 لود شده و با استفاده از دستور ret، برگشت داده میشود.

* نکته: اگر کدها را بطور دقیق بررسی کرده باشید، احتمالا فکر کرده اید که چه نیازی به ایجاد یک متغیر اضافی و ریختن نتیجه داخل آن و سپس برگشت دادن نتیجه، در مرحله 6 است؟!
در زبان #C، کدهای شما در زمان Release و همچنین JIT-Compilation، طی چندین مرحله Optimize میشوند و یکی از این مراحل، حذف این متغیرهای اضافی جهت Optimization و Performance است؛ پس از این بابت نگرانی وجود ندارد.

* نکته: احتمالا تا به اینجا دلیل بوجود آمدن StackOverflowException را متوجه شده باشید. فضای Stack محدود است. این فضا در سیستم‌های 32 بیت برابر با 1 مگابایت و در سیستم‌های 64 بیت برابر با 4 مگابایت است (Reference). اگر حجم متغیرهایی که روی استک Push میشوند، این محدودیت را رد کنند و یا اگر یک متد بطور دائم خودش را صدا بزند (Recursive) و هیچگاه از آن خارج نشود، با خطای StackOverflowException مواجه میشوید.

Heap


.Heap: a group of things placed, thrown, or lying one on another


در مقابل ساختار ترتیبی و منظم Stack، ساختار Heap قرار دارد. Heap قسمتی از حافظه است که ساختار، ترتیب و Layout خاصی ندارد.
این نوع حافظه بر خلاف Stack، منحصر به یک متد نیست و اصطلاحا Global بوده و در هر قسمتی از برنامه قابل دسترسی است. تخصیص حافظه در این قسمت از حافظه اصطلاحا Dynamic بوده و هر نوع داده ای را در هر زمانی میتوان داخل آن ذخیره کرد.

 string‌ها نمونه‌ای از typeهایی هستند که داخل Heap نگه داری میشوند. دقت کنید وقتی میگوییم نگه داری میشود، منظور «مقدار» یک متغیر است.

وقتی یک متغیر از نوع string را ایجاد میکنیم، مقدار آن داخل Heap و Memory-Address آن متغیر روی Heap، در Stack نگه داری میشود:
public static void SayHi()
{
    string name = "Moien";
}

در این مثال، چون string یک class است، مقدار آن داخل heap ذخیره شده و آدرس آن قسمت (segment) از memory، روی Stack قرار میگیرد:
.method private hidebysig static void SayHi() cil managed
{
  .locals init (string V_0)

  IL_0001:  ldstr      "Moien" // Stack is: [memory-address of string in heap]
  IL_0006:  stloc.0
  
  IL_0007:  ret
}

به متغیرهایی که مقادیرشان داخل Heap ذخیره میشوند، Reference-Type گفته میشود.

* نکته: در این مثال متغیری به نام name ایجاد شده که از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. در زمان JIT-Compilation، با توجه با Optimization‌های موجود در سطح CLR، این متد بطور کلی اضافه تشخیص داده شده و از آن صرفنظر خواهد شد.



Boxing and Unboxing


به فرایند تبدیل یک Value-Type مانند int که بصورت پیشفرض داخل Stack ذخیره میشود، به یک object که در داخل Heap ذخیره میشود، Boxing گفته میشود. انجام این عمل باعث allocation بر روی memory میشود که سربار زیادی دارد. 

با انجام عمل Boxing، قادر خواهیم بود تا بعنوان مثال یک عدد را بر خلاف روال عادی آن، روی Heap ذخیره کنیم:
public static void Boxing()
{
    const int number = 5;
    
    object boxedNumber = number;          // implicit boxing using implicit cast
    object boxedNumber = (object)number;  // explicit boxing using direct cast
}

در ابتدا عدد 5 روی Stack ذخیره شده بود، اما با Box کردن آن، یعنی قرار دادن مقدار آن داخل یک object، مقدار از Stack به Heap انتقال داده شده و allocation اتفاق خواهد افتاد:
.method public hidebysig static void Boxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32 // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  
  IL_0007:  stloc.0
  IL_0008:  ret
}

به عکس این عمل، یعنی تبدیل یک Reference-Type به یک Value-Type، اصطلاحا Unboxing گفته میشود:
public static void Unboxing()
{
    object boxedNumber = 5;
    
    int number = (int)boxedNumber;
}

که نتیجه آن، به این صورت خواهد بود:
.method public hidebysig static void Unboxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                  // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0007:  stloc.0                                   // Stack is: []
                                                      
  IL_0008:  ldloc.0                                   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0009:  unbox.any  [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [5]
  IL_000e:  stloc.1                                   // Stack is: []
  
  IL_000f:  ret
}

تلاش تیم‌های مایکروسافت طی سال‌های اخیر، باعث افزایش Performance فوق العاده در NET Core. و ASP.NET Core شده است. یکی از دلایل این Performance، جلوگیری بسیار زیاد از allocation در کدهای خود NET. است، که این امر به واسطه اولویت قرار دادن استفاده از Structها میسر گردیده است.

برخلاف Stack که طول عمر متغیرهای موجود در آن، در انتهای یک متد پایان می‌یابند، متغیرهای allocate شده‌ی در Heap به این شکل نبوده و در صورت حذف نکردن آنها بصورت دستی، تا پایان طول عمر اجرای برنامه داخل memory باقی خواهند ماند. اینجا، جاییست که Garbage Collector در NET. وارد عمل میشود.
مطالب
شروع کار با GraphQL در ASP.NET Core
در این مقاله هدف این است که GraphQL را در ASP.NET Core راه اندازی کنیم. از یک کتابخانه ثالث برای آسان‌تر کردن یکپارچگی استفاده می‌کنیم و همچنین با جزئیات، توضیح خواهیم داد که چگونه می‌توان از element‌های مربوط به GraphQL مثل (Type ،Query و Schema) برای کامل کردن فرآیند یکپارچگی در ASP.NET Core استفاده کنیم.

GraphQL  و تفاوت‌های آن با REST
GraphQl یک query language می‌باشد که query‌ها را با استفاده از type system‌‌‌هایی که ما برای داده‌ها تعریف می‌کنیم، اجرا می‌کند. GraphQL  به هیچ زبان یا پایگاه داده مشخصی گره نخورده است. 

  •  GraphQL نیازمند رفت و برگشت‌های کمتری به server، به منظور بازیابی داده‌ها برای template یا view است. همراه با REST ما مجبور هستیم که چندیدن endpoint مثلا  (... api/students, api/courses, api/instructors ) را برای گرفتن همه داده‌های که برای template یا view نیاز داریم ملاقات کنیم؛ ولی این شرایط در GraphQL برقرار نیست. با GraphQL ما تنها یک query را ایجاد می‌کنیم که چندین تابع (resolver) را در سمت سرور فراخوانی می‌کند و همه داده‌ها را از منابع مختلفی، در یک درخواست برگشت می‌دهد. 

  • همراه با REST، همانطور که Application ما رشد می‌کند، تعداد endpoint‌ها هم زیاد می‌شوند که این نیازمند زمان بیشتری برای نگهداری می‌باشد. اما با GraphQL ما تنها یک endpoint  داریم؛ همین! 
  • با استفاده از GraphQL، ما هرگز به مشکل گرفتن داده‌هایی کم یا زیاد از منبع روبرو نخواهیم شد. به این خاطر است که ما query‌ها را با فیلد‌هایی که چیز‌هایی را که نیاز داریم، نشان می‌دهند، تعریف می‌کنیم. در این صورت ما همیشه چیز‌هایی را که درخواست داده‌ایم، دریافت می‌کنیم.

بنابراین اگر یک query شبیه زیر را ارسال کنیم :
query OwnersQuery {
  owners {
    name
    account {
      type
    }
  } 
}
صد درصد مطمئن هستیم که خروجی زیر برگشت داده می‌شود:
{
  "data": {
    "owners": [
     {
      "name": "John Doe",
      "accounts": [
        {
          "type": "Cash"
        },
        {
          "type": "Savings"
        }
      ]
     }
    ]
  }
}

همراه با REST  این شرایط برقرار نمی‌باشد. بعضی از مواقع ما چیزی بیشتر یا کمتر از آنچه که نیاز داریم دریافت می‌کنیم؛ که این بستگی به اینکه چگونه action‌ها در یک endpoint مشخص، پیاده سازی شده‌اند، دارد.  

شروع کار 
یک پروژه جدید را با استفاده از دستور زیر ایجاد می‌کنیم: 
dotnet new api -n ASPCoreGraphQL
سپس ساختار زیر را ایجاد می‌کنیم :


پوشه Contracts شامل واسط‌های مورد نیاز برای repository logic می‌باشد:

namespace ASPCoreGraphQL.Contracts
{
    public interface IOwnerRepository
    {
    }
}
namespace ASPCoreGraphQL.Contracts
{
    public interface IAccountRepository
    {
    }
}


در پوشه Models، کلاس‌های مدل را نگه داری می‌کنیم؛ به همراه یک کلاس context و کلاس‌های configuration:
public class Owner
{
    [Key]
    public Guid Id { get; set; }
    [Required(ErrorMessage = "Name is required")]
    public string Name { get; set; }
    public string Address { get; set; }
 
    public ICollection<Account> Accounts { get; set; }
}

public class Account
{
    [Key]
    public Guid Id { get; set; }
    [Required(ErrorMessage = "Type is required")]
    public TypeOfAccount Type { get; set; }
    public string Description { get; set; }
 
    [ForeignKey("OwnerId")]
    public Guid OwnerId { get; set; }
    public Owner Owner { get; set; }
}

public enum TypeOfAccount
{
    Cash,
    Savings,
    Expense,
    Income
}
    public class ApplicationContext : DbContext
    {
        public ApplicationContext(DbContextOptions options)
            : base(options)
        {
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {

        }

        public DbSet<Owner> Owners { get; set; }
        public DbSet<Account> Accounts { get; set; }
    }

در پوشه Repository، کلاس‌های مرتبط با منطق بازیابی داده‌ها را داریم:
public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public OwnerRepository(ApplicationContext context)
    {
        _context = context;
    }
}
public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public AccountRepository(ApplicationContext context)
    {
        _context = context;
    }
}
repository logic، یک راه اندازی ابتدایی بدون هیچ لایه اضافه‌تری است.

کلاس context و کلاس‌های repository، در فایل Startup.cs ثبت می‌شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddDbContext<ApplicationContext>(opt =>
         opt.UseSqlServer(Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection"))); 
 
    services.AddScoped<IOwnerRepository, OwnerRepository>();
    services.AddScoped<IAccountRepository, AccountRepository>();
 
    services.AddMvc().SetCompatibilityVersion(CompatibilityVersion.Version_2_2)
        .AddJsonOptions(options => options.SerializerSettings.ReferenceLoopHandling = ReferenceLoopHandling.Ignore);
}


Integration of GraphQL in ASP.NET Core 
برای کار کردن با GraphQL در ابتدا نیاز است که کتابخانه GraphQL را نصب کنیم. به همین منظور در ترمینال مربوط به VS Code، دستور زیر را وارد می‌کنیم: 
dotnet add package GraphQL
و همچنین کتابخانه‌ی زیر که به ما کمک می‌کند تا GraphQL.NET را به عنوان یک وابستگی دریافت کنیم:
dotnet add package GraphQL.Server.Transports.AspNetCore
و در نهایت نصب کتابخانه زیر که کمک می‌کند query‌های GraphQL را به سرور ارسال کنیم:
dotnet add package GraphQL.Server.Ui.Playground

(Creating GraphQL Specific Objects (Type, Query, Schema

کار را با ایجاد کردن یک پوشه جدید به نام GraphQL و سپس در آن ایجاد یک پوشه دیگر به نام GraphQLSchema، شروع می‌کنیم. در پوشه GraphQLSchema، یک کلاس را به نام AppSchema، ایجاد می‌کنیم.
کلاس AppSchema باید از کلاس Schema ارث بری کند تا در فضای نام GraphQL.Types قرار گیرد. در سازنده این کلاس، IDependencyResolver را تزریق می‌کنیم که قرار است به ما کمک کند تا اشیاء Query ،Mutation یا Subscription را resolve کنیم:
public class AppSchema : Schema
{
    public AppSchema(IDependencyResolver resolver)
        :base(resolver)
    {
 
    }
}
چیزی که مهم است بدانیم این است که خصوصیات schema، مثل Query ،Mutation و Subscription، واسط IObjectGraphType را پیاده سازی می‌کنند تا اشیائی را که قرار است resolve کنیم، همین type را پیاده سازی کرده باشند. در ضمن GraphQL API نمی‌تواند مدل را به عنوان نتیجه به صورت مستقیم بازگشت دهد.
فعلا این کلاس را در همین حالت می‌گذاریم و سپس یک پوشه را به نام GraphQLTypes در پوشه GraphQL ایجاد می‌کنیم. در پوشه GraphQLTypes یک کلاس را به نام OwnerType ایجاد می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType()
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the owner object.");
        Field(x => x.Name).Description("Name property from the owner object.");
        Field(x => x.Address).Description("Address property from the owner object.");
    }
}
از کلاس OwnerType به عنوان یک جایگزین برای مدل Owner درون یک GraphQL API استفاده می‌کنیم. این کلاس از نوع جنریک ObjectGraphType ارث بری می‌کند. با متد Field، فیلد‌هایی را که بیانگر خصوصیات مدل Owner می‌باشند، مشخص می‌کنیم.
در ابتدا واسط IOwnerRepository و کلاس  OwnerRepository را به حالت زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IOwnerRepository
{
    IEnumerable<Owner> GetAll();
}


public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public OwnerRepository(ApplicationContext context)
    {
        _context = context;
    }
 
    public IEnumerable<Owner> GetAll() => _context.Owners.ToList();
}

در ادامه یک پوشه دیگر را به نام GraphQLQueries در پوشه‌ی GraphQL ایجاد و سپس در آن یک کلاس را به نام AppQuery ایجاد و آن را به حالت زیر ویرایش می‌کنیم:
public class AppQuery : ObjectGraphType
{
    public AppQuery(IOwnerRepository repository)
    {
        Field<ListGraphType<OwnerType>>(
           "owners",
           resolve: context => repository.GetAll()
       );
    }
}

توضیحات AppQuery
همانطور که می‌بینیم این کلاس از ObjectGraphType ارث بری می‌کند. در سازنده کلاس، IOwnerRepository را تزریق می‌کنیم و یک فیلد را به منظور برگشت دادن نتیجه برای یک Query مشخص، ایجاد می‌کنیم. در این کلاس، از نوع جنریک متد Field، استفاده کرده‌ایم که تعدادی type را به عنوان یک پارامتر جنریک پذیرش می‌کند که این بیانگر GraphQL.NET برای type ‌های معمول در NET. می‌باشد. علاوه بر ListGraphType،  نوع‌هایی مثل IntGraphType  و StringGraphType و ... وجود دارند (لیست کامل).
پارامتر owners نام فیلد می‌باشد (query مربوط به کلاینت باید با این نام مطابقت داشته باشد) و پارامتر دوم نتیجه می‌باشد.
بعد از انجام این مقدمات، اکنون کلاس AppSchema  را باز می‌کنیم و به حالت زیر آن را ویرایش می‌کنیم:
public class AppSchema : Schema
{
    public AppSchema(IDependencyResolver resolver)
        :base(resolver)
    {
        Query = resolver.Resolve<AppQuery>();
    }
}

Libraries and Schema Registration 
 در کلاس Startup نیاز است کتابخانه‌های نصب شده و هم چنین  کلاس schema ایجاد شده را ثبت کنیم. این کار را با ویرایش کردن متد ConfigureServices  و Configure  انجام میدهیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    ...
 
    services.AddScoped<IDependencyResolver>(s => new FuncDependencyResolver(s.GetRequiredService));
    services.AddScoped<AppSchema>();
 
    services.AddGraphQL(o => { o.ExposeExceptions = false; })
        .AddGraphTypes(ServiceLifetime.Scoped);

   ...
}
در متد ConfigureServices، در ابتدا DependencyResolver و سپس کلاس schema را ثبت می‌کنیم. علاوه بر آن، GraphQL را با متد AddGraphQL ثبت می‌کنیم. سپس همه تایپ‌های GraphQL را با متد AddGraphTypes ثبت می‌کنیم. بدون این متد (AddGraphTypes)، ما مجبور بودیم که همه type ‌ها و query ‌ها را به صورت دستی در APIامان ثبت کنیم.
در نهایت در متد schema  Configure را به خط لوله درخواست‌ها (request’s pipeline) اضافه می‌کنیم و هم چنین ابزار Playground UI:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   ...
    app.UseGraphQL<AppSchema>();
    app.UseGraphQLPlayground(options: new GraphQLPlaygroundOptions());
    app.UseMvc();
}

برای آزمایش GraphQL API امان، از ابزار GraphQL.UI.Playground استفاده می‌کنیم. در ابتدا پروژه را با دستور زیر اجرا می‌کنیم:
dotnet run
و سپس در مرورگر به این آدرس می‌رویم: 
https://localhost:5001/ui/playground
اکنون یک query را با نام owners ارسال می‌کنیم (این نام باید با نام query که در AppQuery در نظر گرفتیم، مطابقت داشته باشد). سپس نتیجه لازم را دریافت می‌کنیم. همانطور که مشاهده می‌کنیم، همه چیز بر اساس انتظاری که می‌رفت کار می‌کند. 



در قسمت بعد درابطه با  کوئری‌های پیشرفته، Error Handling و Data Loader در GraphQL  صحبت خواهیم کرد. 

کد‌های مربوط به این قسمت را از اینجا دریافت کنید .ASPCoreGraphQL.zip
مطالب
آشنایی با تابع PATINDEX در SQL Server
قبل از مطالعه باید بگویم سطح مقاله مبتدی می‌باشد.
گاهی اوقات در زمان Migration یک دیتابیس شما با جداولی برخورد می‌نمایید که محتویات بعضی از فیلد هایشان ترکیبی از عدد و حروف می‌باشد، و شما برای انجام یکسری از عملیات نیاز دارید. که حروف را از اعداد متمایز نمایید، یا اینکه مکان اولین کاراکتر غیر عددی را بعد از هر عدد، بیابید. برای انجام چنین کاری می‌توان از تابعی به نام Patindex استفاده نمود. 
تابع PATINDEX به شما امکان، مکان یابی یک یا چند حرف در بین رشته‌های متنی را می‌دهد.
Syntax تابع PATINDEX بصورت زیر میباشد:
PATINDEX ( '%pattern%' , expression )
تابع PATINDEX شامل دو آرگومان می‌باشد که هر کدام را به اختصار توضیح می‌دهیم:
1- آرگومان اولPattern نامگذاری شده است، Pattern در واقع یک الگوی اختصاصی میباشد که توسط کاربر، جهت جستجو در یک متن تعیین می‌شود. به بیان ساده‌تر اگر شما دنبال مکان حرف یا کلمه خاصی در یک رشته متنی می‌گردید، می‌بایست آن را در آرگومان Pattern  قرار دهید.
  • لازم است در آرگومان اول حداقل یک % وجود داشته باشد.
  • حداکثر تعداد کاراکترهایی را که می‌توان در آرگومان اول قرار داد 8000 میباشد.
2- آرگومان دوم یا همان Expression : متنی که عملیات جستجو روی آن اعمال می‌گردد، در این آرگومان قرار می‌گیرد.
  • اگر تعداد کارکترهای آرگومان دوم (Varchar(Max یا (nVarchar(Max  باشد، در آن صورت Type خروجی تابع PATINDEX از نوع bigint می‌باشد، در غیر این صورت Type خروجی تابع PATINDEX از نوع Int است.
  • اگر مقدار آرگومان دوم Null باشد، تابع PATINDEX مقدار Null بر می‌گرداند.
یک مثال کاربردی از تابع PATINDEX
یافتن اولین کاراکتر غیر عددی در رکودهای یک جدول
ابتدا در دیتابیس tempdb یک جدول به نام UsingPATINDEX مطابق Script زیر ایجاد،و چندین رکورد درون آن درج می‌نماییم:
USE tempdb
GO
CREATE TABLE UsingPATINDEX (ID INT, Words VARCHAR (100))
GO
INSERT INTO UsingPATINDEX (ID, Words)
SELECT 1, '1one'
UNION ALL
SELECT 2, '11eleven'
UNION ALL
SELECT 3, '2two'
UNION ALL
SELECT 4, '22twentytwo'
UNION ALL
SELECT 5, '111oneeleven'
GO
در ادامه QUERY زیر را اجرا نمایید:
SELECT PATINDEX('%[a-z]%',Words) 'مکان اولین کاراکتر غیر عددی',
SUBSTRING(Words,PATINDEX('%[a-z]%',Words),1) 'نام اولین کاراکتر غیر عددی بعد از عدد',
Words 'متن اصلی'
FROM  UsingPATINDEX
خروجی آن به شکل زیر است:

توضیح درباره QUERY :
قطعه کد زیر دنبال تمامی حروف a تا z ، درون فیلد Words می‌گردد و به اولین کاراکتر غیر عددی که می‌رسد، مکان آن را بر می‌گرداند.
PATINDEX('%[a-z]%',Words) 'مکان اولین کاراکتر غیر عددی'
قطعه کد زیر با توجه به مکان کاراکتر، خود کاراکتر را بر می‌گرداند:
SUBSTRING(Words,PATINDEX('%[a-z]%',Words),1) 'نام اولین کاراکتر غیر عددی بعد از عدد'

مثالی دیگر: فرض کنید،دنبال کلمه ای همانندensure  می گردید، بطوریکه دو حرف اول و دو حرف آخر آن را بخاطر می‌آورید و حرف میانی آن را بخاطر نمی‌آورید، در آن صورت  نیز می‌توانید از تابع PATINDEX استفاده نمایید، بدین شکل که به جای حرفی که بخاطر نمی‌آورید از _ استفاده کنید، همانند QUERY زیر:
SELECT PATINDEX('%en_ure%', 'please ensure the door is locked');
خروجی عدد 8 میباشد، که مکان حرف e است.
  • در تابع PATINDEX می‌توانید براساس Collation دلخواه عملیات جستجو را انجام دهید، برای روش‌تر شدن مطلب شکل زیر را مشاهده نمایید:

همانطور که درابتدای مطلبم گفتم در آرگومان اول می‌توان از یک % استفاده نمود، به مثال زیر توجه نمایید:
Select PATINDEX('a%', 'abc')
خروجی آن مقدار یک است.
مثالی دیگر:
Select PATINDEX('%a', 'cba')
خروجی آن مقدار 3 می‌باشد.
  • باید متذکر شوم، با دیدن دو مثال آخر،این تصور ایجاد نشود که تابع PATINDEX شبیه به تابع LIKE می‌باشد، چرا که تابع PATINDEX موقعیت کاراکتر را بر می‌گرداند، نه خود کاراکتر را،عملکرد تابع PATINDEX شبیه به عملکرد تابع CHARINDEX می‌باشد.




مطالب
چگونه از SVN جهت به روز رسانی یک سایت استفاده کنیم؟

این سناریو رو در نظر بگیرید:
وب سرور ما در همان محلی قرار دارد که SVN Server نصب شده است.
می‌خواهیم به ازای هربار Commit تیم به مخزن SVN ما، سایت ارائه شده توسط وب سرور نیز به صورت خودکار به روز شود.
چه باید کرد؟!

احتمالا خیلی‌ها تصور می‌کنند که امکان پذیر نیست؛ چون مخزن SVN موجود در سرور، ساختار خودش را دارد و همانند فایل‌های یک پروژه معمولی نگهداری نمی‌شود.
برای انجام اینکار چندین روش موجود است، که تمام آن‌ها به مفهوم hooks در SVN گره خورده است. هرچند hook به معنای قلاب است، اما در اینجا معنای تریگر را دارد. شبیه به تریگرهای SQL Server : پیش یا پس از انجام کار یا رخداد مشخصی، فلان کار را انجام بده. (برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به فصل hooks در این کتابچه مراجعه کنید: (+))
در میان این قلاب‌های موجود، می‌توان از قلاب post-commit جهت به روز رسانی یک سایت پس از هر هماهنگ سازی با مخزن SVN استفاده کرد. پیشنهاد من به تمام کسانی که می‌خواهند کار با SVN را شروع کنند استفاده از برنامه رایگان Visual SVN Server است. این برنامه سازگاری فوق العاده‌ای با محیط ویندوز دارد (از لحاظ تعریف سطح دسترسی‌ها). همچنین تعریف hooks را هم به شدت ساده کرده است. فقط کافی است روی یک مخزن کد تعریف شده در Visual SVN Server کلیک راست کرده و در برگه‌ی باز شده، تنظیمات سطوح دسترسی یا تعاریف Hooks را اضافه نمود (در اینجا اعمال سطوح دسترسی روی پوشه‌ها یا روی فایل‌ها نیز به همان شکل با کلیک راست و کم و زیاد کردن کاربران میسر است؛ همانند دادن دسترسی بر اساس امکانات NTFS و اکتیودایرکتوری).

بنابراین به صورت خلاصه:
  • فرض بر این است که مخزن کد SVN ایی را بر روی سرور راه اندازی کرده‌اید. همچنین پوشه‌ای را که می‌خواهید ریشه سایت باشد، مثلا در مسیر دلخواه C:\path\www قرار دارد.
  • برای شروع کار، check out باید صورت گیرد. یا می‌توان از TortoiseSVN استفاده کرد یا چون مخزن کد در همان سرور است، دستور زیر نیز کار می‌کند:
svn checkout file:///c:/svn/MyRepository/trunk C:\path\www
  • سپس یک فایل bat باید درست کنید با محتوای زیر:
svn update file:///c:/svn/MyRepository/trunk C:\path\www

این فایل bat باید در همان قسمت تعریف post-commit hook استفاده شود.
به این معنا که پس از هر commit ، لطفا مسیر C:\path\www را بر اساس آخرین به روز رسانی‌های مخزن کد به صورت خودکار به روز کن. در این حالت اگر فایلی حذف شده باشد، به صورت خودکار از ریشه سایت شما حذف می‌شود و اگر فایل یا فایل‌هایی تغییر کرده باشند نیز سریعا به روز رسانی آن‌ها انجام خواهد شد.
در روش svn update ، پوشه‌های مخفی svn نیز در ریشه سایت حضور خواهند داشت. وجود آن‌ها هم الزامی است زیرا update بر همین اساس کار می‌کند.
  • اگر می‌خواهید این پوشه‌های مخفی وجود نداشته باشند از دستور svn export استفاده کنید. فقط دقت کنید که در این حالت اگر فایلی از مخزن کد حذف شده باشد، باز هم در ریشه سایت وجود خواهد داشت. راه حلی هم که توصیه شده، این است که در همان bat فایلی که درست می‌کنید ابتدا دستور حذف محتویات پوشه ریشه را صادر کنید و بعد svn export . البته بدیهی است این روش نسبت به svn update کندتر است و svn update به شدت بهینه و سریع می‌باشد.
  • یا راه دیگر بجای حذف کردن پوشه موجود و بعد export به آن، استفاده از برنامه‌هایی مانند Robocopy است که می‌توانند عملیات همگام سازی را هم انجام دهند. در این حالت محتوای فایل bat شما شبیه به دستورات زیر خواهد شد:
svn checkout file:///c:/svn/MyRepository/trunk C:\temp\Site1 >> output.log
robocopy C:\temp\Site1 C:\path\www *.* /S /XF *.cs *.tmp *.sln *.csproj *.webinfo /XD .svn _svn /PURGE >> output.log

به این معنا که پس از هر commit‌ به مخزن کد (با توجه به تعریف قلاب ذکر شده)، ابتدا یک svn checkout در یک پوشه موقتی (خارج از ریشه اصلی سایت) انجام گردیده و سپس برنامه robocopy یا موارد مشابه آن وارد عمل شده و تغییرات را با ریشه اصلی هماهنگ می‌کنند (در اینجا می‌توان مشخص کرد چه فایل‌هایی با پسوندهای مشخص، با ریشه سایت هماهنگ نشوند).

در کل همان روش svn update به نظر سریعتر و مقرون به صرفه‌تر است. اگر از IIS استفاده می‌کنید، به صورت پیش فرض کسی نمی‌تواند محتوای پوشه‌ای را با وارد کردن آدرس آن در مرورگر بررسی کند، همچنین IIS فایل‌هایی را که نمی‌شناسد (پسوند از پیش تعریف شده‌ای در بانک اطلاعاتی آن ندارند)، سرو نمی‌کند و در صورت درخواست آن‌ها، خطای 404 یا "پیدا نشد" به کاربر نهایی ارائه خواهد شد.