مطالب دوره‌ها
مدیریت تغییرات گریدی از اطلاعات به کمک استفاده از الگوی واحد کار مشترک بین ViewModel و لایه سرویس
قالب پروژه WPF Framework به همراه چندین صفحه ابتدایی لازم، برای شروع هر برنامه‌ی تجاری دسکتاپی است؛ مثال مانند صفحه لاگین، صفحه تغییرات مشخصات کاربر وارد شده به سیستم و امثال آن. صفحه‌ای را که در این قسمت بررسی خواهیم کرد، صفحه تعریف کاربران جدید و ویرایش اطلاعات کاربران موجود است.


در این صفحه با کلیک بر روی دکمه به علاوه، یک ردیف به ردیف‌های موجود اضافه شده و در اینجا می‌توان اطلاعات کاربر جدیدی به همراه سطح دسترسی او را وارد و ذخیره کرد و یا حتی اطلاعات کاربران موجود را ویرایش نمود. اگر بخواهیم مانند مراحلی که در قسمت قبل در مورد تعریف یک صفحه جدید در برنامه توضیح داده شد، عمل کنیم، به صورت خلاصه به ترتیب ذیل عمل شده است:
1) ایجاد صفحه تغییر مشخصات کاربر
ابتدا صفحه Views\Admin\AddNewUser.xaml به پروژه ریشه که Viewهای برنامه در آن تعریف می‌شوند، اضافه شده است. به همراه دو دکمه و یک ListView که تطابق بهتری با قالب متروی مورد استفاده دارد.

2) تنظیم اعتبارسنجی صفحه اضافه شده
مرحله بعد تعریف هر صفحه‌ای در سیستم، مشخص سازی وضعیت دسترسی به آن است:
/// <summary>
/// افزودن و مدیریت کاربران سیستم
/// </summary>
[PageAuthorization(AuthorizationType.ApplyRequiredRoles, "IsAdmin, CanAddNewUser")]
ویژگی PageAuthorization به فایل Views\Admin\AddNewUser.xaml.cs اعمال شده است. در اینجا تنها کاربرانی که خاصیت‌های IsAdmin و CanAddNewUser آن‌ها true باشند، مجوز دسترسی به صفحه تعریف کاربران را خواهند یافت.

3) تغییر منوی برنامه جهت اشاره به صفحه جدید
در ادامه در فایل منوی برنامه Views\MainMenu.xaml تعریف دسترسی به صفحه Views\Admin\AddNewUser.xaml قید شده است:
                <Button Style="{DynamicResource MetroCircleButtonStyle}"
                        Height="55" Width="55"  
                        Command="{Binding DoNavigate}"
                        CommandParameter="\Views\Admin\AddNewUser.xaml"
                        Margin="2">
                    <Rectangle Width="28" Height="17.25">
                        <Rectangle.Fill>
                            <VisualBrush Stretch="Fill" Visual="{StaticResource appbar_user_add}" />
                        </Rectangle.Fill>
                    </Rectangle>
                </Button>
همانطور که در قسمت قبل نیز توضیح داده شده، تنها کافی است در اینجا CommandParameter را مساوی مسیر فایل AddNewUser.xaml قرار دهیم تا سیستم راهبری به صورت خودکار از آن استفاده کند.

4) ایجاد ViewModel متناظر با صفحه
مرحله نهایی تعریف صفحه AddNewUser، افزودن ViewModel متناظر با آن است که سورس کامل آن‌را در فایل ViewModels\Admin\AddNewUserViewModel.cs پروژه Infrastructure می‌توانید ملاحظه کنید.
نکته مهم این ViewModel، ارائه خاصیت لیست کاربران از نوع ObservableCollection به View و گرید برنامه است:
public ObservableCollection<User> UsersList { set; get; }
اطلاعات آن از IUsersService تزریق شده در سازنده کلاس ViewModel دریافت می‌شود:
        /// <summary>
        /// جهت مقاصد انقیاد داده‌ها در دبلیو پی اف طراحی شده است
        /// لیستی از کاربران سیستم را باز می‌گرداند
        /// </summary>
        /// <param name="count">تعداد کاربر مد نظر</param>
        /// <returns>لیستی از کاربران</returns>
        public ObservableCollection<User> GetSyncedUsersList(int count = 1000)
        {
            _users.OrderBy(x => x.FriendlyName).Take(count)
                  .Load();

            // For Databinding with WPF.
            // Before calling this method you need to fill the context by using `Load()` method.
            return _users.Local;
        }
این کدها را در فایل UsersService.cs لایه سرویس برنامه می‌توانید مشاهده نمائید.
در اینجا از قابلیت خاصیتی به نام Local که یک ObservableCollection تحت نظر EF را بازگشت می‌دهد، استفاده شده است. برای استفاده از این خاصیت، ابتدا باید کوئری خود را تهیه و سپس متد Load را بر روی آن فراخوانی کرد. سپس خاصیت Local بر اساس اطلاعات کوئری قبلی پر و مقدار دهی خواهد شد.
علت انتخاب نام Synced برای این متد، تحت نظر بودن اطلاعات خاصیت Local است تا زمانیکه Context تعریف شده زنده نگه داشته شود. به همین جهت در برنامه جاری از روش زنده نگه داشتن Context به ازای یک ViewModel استفاده شده است.
به Context، توسط اینترفیس IUnitOfWork تزریق شده در سازنده کلاس ViewModel می‌توان دسترسی یافت. چون در اینجا از تزریق وابستگی‌ها استفاده شده است، وهله‌ای که IUnitOfWork کلاس AddNewUserViewModel را تشکیل می‌دهد، دقیقا همان وهله‌ای است که در کلاس UsersService لایه سرویس استفاده شده است. در نتیجه، در گرید برنامه هر تغییری اعمال شود، تحت نظر IUnitOfWork خواهد بود و صرفا با فراخوانی متد uow.ApplyAllChanges آن، کلیه تغییرات تمام ردیف‌های تحت نظر EF به صورت خودکار در بانک اطلاعاتی درج و یا به روز خواهند شد.
همچنین در مورد ViewModelContextHasChanges نیز در قسمت قبل بحث شد. در اینجا پیاده سازی کننده آن صرفا خاصیت uow.ContextHasChanges است. به این ترتیب اگر کاربر، تغییری را در صفحه داده باشد و بخواهد به صفحه دیگری رجوع کند، با پیام زیر مواجه خواهد شد:


از همین خاصیت برای فعال و غیرفعال کردن دکمه ذخیره سازی اطلاعات نیز استفاده شده است:
  /// <summary>
  /// فعال و غیرفعال سازی خودکار دکمه ثبت
  /// این متد به صورت خودکار توسط RelayCommand کنترل می‌شود
  /// </summary>  
  private bool canDoSave()
  {
     // آیا در حین نمایش صفحه‌ای دیگر باید به کاربر پیغام داد که اطلاعات ذخیره نشده‌ای وجود دارد؟
     return ViewModelContextHasChanges;
  }
این متد توسط RelayCommand ایی به نام  DoSave
  /// <summary>
  /// رخداد ذخیره سازی اطلاعات را دریافت می‌کند
  /// </summary>
  public RelayCommand DoSave { set; get; }
که به نحو زیر مقدار دهی شده است، مورد استفاده قرار می‌گیرد:
DoSave = new RelayCommand(doSave, canDoSave);
به ازای هر تغییری در UI، این RelayCommand به نتیجه canDoSave مراجعه کرده و اگر خروجی آن true باشد، دکمه متناظر را به صورت خودکار فعال می‌کند و یا برعکس.
این بررسی نیز بسیار سبک و سریع است. از این جهت که تغییرات Context در حافظه نگهداری می‌شوند و مراجعه به آن مساوی مراجعه به بانک اطلاعاتی نیست.
مطالب
EF Code First #4

آشنایی با Code first migrations

ویژگی Code first migrations برای اولین بار در EF 4.3 ارائه شد و هدف آن سهولت هماهنگ سازی کلاس‌های مدل برنامه با بانک اطلاعاتی است؛ به صورت خودکار یا با تنظیمات دقیق دستی.

همانطور که در قسمت‌های قبل نیز به آن اشاره شد، تا پیش از EF 4.3، پنج روال جهت آغاز به کار با بانک اطلاعاتی در EF code first وجود داشت و دارد:
1) در اولین بار اجرای برنامه، در صورتیکه بانک اطلاعاتی اشاره شده در رشته اتصالی وجود خارجی نداشته باشد، نسبت به ایجاد خودکار آن اقدام می‌گردد. اینکار پس از وهله سازی اولین DbContext و همچنین صدور یک کوئری به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد.
2) DropCreateDatabaseAlways : همواره پس از شروع برنامه، ابتدا بانک اطلاعاتی را drop کرده و سپس نمونه جدیدی را ایجاد می‌کند.
3) DropCreateDatabaseIfModelChanges : اگر EF Code first تشخیص دهد که تعاریف مدل‌های شما با بانک اطلاعاتی مشخص شده توسط رشته اتصالی، هماهنگ نیست، آن‌را drop کرده و نمونه جدیدی را تولید می‌کند.
4) با مقدار دهی پارامتر متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer به نال، می‌توان فرآیند آغاز خودکار بانک اطلاعاتی را غیرفعال کرد. در این حالت شخص می‌تواند تغییرات انجام شده در کلاس‌های مدل برنامه را به صورت دستی به بانک اطلاعاتی اعمال کند.
5) می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer، یک آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را نیز تولید کرد.

اکثر این روش‌ها در حین توسعه یک برنامه یا خصوصا جهت سهولت انجام آزمون‌های خودکار بسیار مناسب هستند، اما به درد محیط کاری نمی‌خورند؛ زیرا drop یک بانک اطلاعاتی به معنای از دست دادن تمام اطلاعات ثبت شده در آن است. برای رفع این مشکل مهم، مفهومی به نام «Migrations» در EF 4.3 ارائه شده است تا بتوان بانک اطلاعاتی را بدون تخریب آن، بر اساس اطلاعات تغییر کرده‌ی کلاس‌های مدل برنامه، تغییر داد. البته بدیهی است زمانیکه توسط NuGet نسبت به دریافت و نصب EF اقدام می‌شود، همواره آخرین نگارش پایدار که حاوی اطلاعات و فایل‌های مورد نیاز جهت کار با «Migrations» است را نیز دریافت خواهیم کرد.


تنظیمات ابتدایی Code first migrations

در اینجا قصد داریم همان مثال قسمت قبل را ادامه دهیم. در آن مثال از یک نمونه سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شد.
نیاز است از منوی Tools در ویژوال استودیو، گزینه‌ Library package manager آن، گزینه package manager console را انتخاب کرد تا کنسول پاورشل NuGet ظاهر شود.
اطلاعات مرتبط با پاورشل EF، به صورت خودکار توسط NuGet نصب می‌شود. برای مثال جهت مشاهده آن‌ها به مسیر packages\EntityFramework.4.3.1\tools در کنار پوشه پروژه خود مراجعه نمائید.
در ادامه در پایین صفحه، زمانیکه کنسول پاورشل NuGet ظاهر می‌شود، ابتدا باید دقت داشت که قرار است فرامین را بر روی چه پروژه‌ای اجرا کنیم. برای مثال اگر تعاریف DbContext را به یک اسمبلی و پروژه class library مجزا انتقال داده‌اید، گزینه Default project را در این قسمت باید به این پروژه مجزا، تغییر دهید.
سپس در خط فرمان پاور شل، دستور enable-migrations را وارد کرده و دکمه enter را فشار دهید.
پس از اجرای این دستور، یک سری اتفاقات رخ خواهد داد:
الف) پوشه‌ای به نام Migrations به پروژه پیش فرض مشخص شده در کنسول پاورشل، اضافه می‌شود.
ب) دو کلاس جدید نیز در آن پوشه تعریف خواهند شد به نام‌های Configuration.cs و یک نام خودکار مانند number_InitialCreate.cs
ج) در کنسول پاور شل، پیغام زیر ظاهر می‌گردد:
Detected database created with a database initializer. Scaffolded migration '201205050805256_InitialCreate' 
corresponding to current database schema. To use an automatic migration instead, delete the Migrations
folder and re-run Enable-Migrations specifying the -EnableAutomaticMigrations parameter.

با توجه به اینکه در مثال قسمت سوم، از آغاز کننده سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شده بود، اطلاعات آن در جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory در بانک اطلاعاتی برنامه موجود است (تصویری از آن‌را در قسمت اول این سری مشاهده کردید). سپس با توجه به ساختار بانک اطلاعاتی جاری، دو کلاس خودکار زیر را ایجاد کرده است:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = false;
}

protected override void Seed(EF_Sample02.Sample2Context context)
{
// This method will be called after migrating to the latest version.

// You can use the DbSet<T>.AddOrUpdate() helper extension method
// to avoid creating duplicate seed data. E.g.
//
// context.People.AddOrUpdate(
// p => p.FullName,
// new Person { FullName = "Andrew Peters" },
// new Person { FullName = "Brice Lambson" },
// new Person { FullName = "Rowan Miller" }
// );
//
}
}
}

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class InitialCreate : DbMigration
{
public override void Up()
{
CreateTable(
"Users",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Name = c.String(),
LastName = c.String(),
Email = c.String(),
Description = c.String(),
Photo = c.Binary(),
RowVersion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
Interests_Interest1 = c.String(maxLength: 450),
Interests_Interest2 = c.String(maxLength: 450),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
})
.PrimaryKey(t => t.Id);

CreateTable(
"Projects",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Title = c.String(maxLength: 50),
Description = c.String(),
RowVesrion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
AdminUser_Id = c.Int(),
})
.PrimaryKey(t => t.Id)
.ForeignKey("Users", t => t.AdminUser_Id)
.Index(t => t.AdminUser_Id);

}

public override void Down()
{
DropIndex("Projects", new[] { "AdminUser_Id" });
DropForeignKey("Projects", "AdminUser_Id", "Users");
DropTable("Projects");
DropTable("Users");
}
}
}


در این کلاس خودکار، نحوه ایجاد جداول بانک اطلاعاتی تعریف شده‌اند. در متد تحریف شده Up، کار ایجاد بانک اطلاعاتی و در متد تحریف شده Down، دستورات حذف جداول و قیود ذکر شده‌اند.
به علاوه اینبار متد Seed را در کلاس مشتق شده از DbMigrationsConfiguration، می‌توان تحریف و مقدار دهی کرد.
علاوه بر این‌ها جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory نیز با اطلاعات جاری مقدار دهی می‌گردد.


فعال سازی گزینه‌های مهاجرت خودکار

برای استفاده از این کلاس‌ها، ابتدا به فایل Configuration.cs مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را true‌ کنید:

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
}

پس از آن EF به صورت خودکار کار استفاده و مدیریت «Migrations» را عهده‌دار خواهد شد. البته برای این منظور باید نوع آغاز کننده بانک اطلاعاتی را از DropCreateDatabaseAlways قبلی به نمونه جدید MigrateDatabaseToLatestVersion نیز تغییر دهیم:
//Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample2Context, Migrations.Configuration>());

یک نکته:
کلاس Migrations.Configuration که باید در حین وهله سازی از MigrateDatabaseToLatestVersion قید شود (همانند کدهای فوق)، از نوع internal sealed معرفی شده است. بنابراین اگر این کلاس را در یک اسمبلی جداگانه قرار داده‌اید، نیاز است فایل را ویرایش کرده و internal sealed آن‌را به public تغییر دهید.

روش دیگر معرفی کلاس‌های Context و Migrations.Configuration، حذف متد Database.SetInitializer و استفاده از فایل app.config یا web.config است به نحو زیر ( در اینجا حرف ` اصطلاحا back tick نام دارد. فشردن دکمه ~ در حین تایپ انگلیسی):

<entityFramework>
<contexts>
<context type="EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02">
<databaseInitializer
type="System.Data.Entity.MigrateDatabaseToLatestVersion`2[[EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02],
[EF_Sample02.Migrations.Configuration, EF_Sample02]], EntityFramework"
/>
</context>
</contexts>
</entityFramework>

آزمودن ویژگی مهاجرت خودکار

اکنون برای آزمایش این موارد، یک خاصیت دلخواه را به کلاس Project به نام public string SomeProp اضافه کنید. سپس برنامه را اجرا نمائید.
در ادامه به بانک اطلاعاتی مراجعه کرده و فیلدهای جدول Projects را بررسی کنید:

CREATE TABLE [dbo].[Projects](
---...
[SomeProp] [nvarchar](max) NULL,
---...

بله. اینبار فیلد SomeProp بدون از دست رفتن اطلاعات و drop بانک اطلاعاتی، به جدول پروژه‌ها اضافه شده است.


عکس العمل ویژگی مهاجرت خودکار در مقابل از دست رفتن اطلاعات

در ادامه، خاصیت public string SomeProp را که در قسمت قبل به کلاس پروژه اضافه کردیم، حذف کنید. اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. برنامه بلافاصله با استثنای زیر متوقف خواهد شد:

Automatic migration was not applied because it would result in data loss.

از آنجائیکه حذف یک خاصیت مساوی است با حذف یک ستون در جدول بانک اطلاعاتی، امکان از دست رفتن اطلاعات در این بین بسیار زیاد است. بنابراین ویژگی مهاجرت خودکار دیگر اعمال نخواهد شد و این مورد به نوعی یک محافظت خودکار است که درنظر گرفته شده است.
البته در EF Code first این مساله را نیز می‌توان کنترل نمود. به کلاس Configuration اضافه شده توسط پاورشل مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationDataLossAllowed را به true تنظیم کنید:

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
this.AutomaticMigrationsEnabled = true;
this.AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

این تغییر به این معنا است که خودمان صریحا مجوز حذف یک ستون و اطلاعات مرتبط به آن‌را صادر کرده‌ایم.
پس از این تغییر، مجددا برنامه را اجرا کنید. ستون SomeProp به صورت خودکار حذف خواهد شد، اما اطلاعات رکوردهای موجود تغییری نخواهند کرد.


استفاده از Code first migrations بر روی یک بانک اطلاعاتی موجود

تفاوت یک دیتابیس موجود با بانک اطلاعاتی تولید شده توسط EF Code first در نبود جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory است.
به این ترتیب زمانیکه فرمان enable-migrations را در یک پروژه EF code first متصل به بانک اطلاعاتی قدیمی موجود اجرا می‌کنیم، پوشه Migration در آن ایجاد خواهد شد اما تنها حاوی فایل Configuration.cs است و نه فایلی شبیه به number_InitialCreate.cs .
بنابراین نیاز است به صورت صریح به EF اعلام کنیم که نیاز است تا جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory و فایل number_InitialCreate.cs را نیز تولید کند. برای این منظور کافی است دستور زیر را در خط فرمان پاورشل NuGet پس از فراخوانی enable-migrations اولیه، اجرا کنیم:
add-migration Initial -IgnoreChanges

با بکارگیری پارامتر IgnoreChanges، متد Up در فایل number_InitialCreate.cs تولید نخواهد شد. به این ترتیب نگران نخواهیم بود که در اولین بار اجرای برنامه، تعاریف دیتابیس موجود ممکن است اندکی تغییر کند.
سپس دستور زیر را جهت به روز رسانی جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory اجرا کنید:
update-database

پس از آن جهت سوئیچ به مهاجرت خودکار، خاصیت AutomaticMigrationsEnabled = true را در فایل Configuration.cs همانند قبل مقدار دهی کنید.


مشاهده دستوارت SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی

اگر علاقمند هستید که دستورات T-SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی را نیز مشاهده کنید، دستور Update-Database را با پارامتر Verbose آغاز نمائید:
Update-Database -Verbose

و اگر تنها نیاز به مشاهده اسکریپت تولیدی بدون اجرای آن‌ها بر روی بانک اطلاعاتی مدنظر است، از پارامتر Script باید استفاده کرد:
update-database -Script



نکته‌ای در مورد جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory

تنها دلیلی که این جدول در SQL Server البته (ونه برای مثال در SQL Server CE) به صورت سیستمی معرفی می‌شود این است که «جلوی چشم نباشد»! به این ترتیب در SQL Server management studio در بین سایر جداول معمولی بانک اطلاعاتی قرار نمی‌گیرد. اما برای EF تفاوتی نمی‌کند که این جدول سیستمی است یا خیر.
همین سیستمی بودن آن ممکن است بر اساس سطح دسترسی کاربر اتصالی به بانک اطلاعاتی مساله ساز شود. برای نمونه ممکن است schema کاربر متصل dbo نباشد. همینجا است که کار به روز رسانی این جدول متوقف خواهد شد.
بنابراین اگر قصد داشتید خواص سیستمی آن‌را لغو کنید، تنها کافی است دستورات T-SQL زیر را در SQL Server اجرا نمائید:

SELECT * INTO [TempMigrationHistory]
FROM [__MigrationHistory]
DROP TABLE [__MigrationHistory]
EXEC sp_rename [TempMigrationHistory], [__MigrationHistory]


ساده سازی پروسه مهاجرت خودکار

کل پروسه‌ای را که در این قسمت مشاهده کردید، به صورت ذیل نیز می‌توان خلاصه کرد:

using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Infrastructure;
using System.IO;

namespace EF_Sample02
{
public class Configuration<T> : DbMigrationsConfiguration<T> where T : DbContext
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}
}

public class SimpleDbMigrations
{
public static void UpdateDatabaseSchema<T>(string SQLScriptPath = "script.sql") where T : DbContext
{
var configuration = new Configuration<T>();
var dbMigrator = new DbMigrator(configuration);
saveToFile(SQLScriptPath, dbMigrator);
dbMigrator.Update();
}

private static void saveToFile(string SQLScriptPath, DbMigrator dbMigrator)
{
if (string.IsNullOrWhiteSpace(SQLScriptPath)) return;

var scriptor = new MigratorScriptingDecorator(dbMigrator);
var script = scriptor.ScriptUpdate(sourceMigration: null, targetMigration: null);
File.WriteAllText(SQLScriptPath, script);
Console.WriteLine(script);
}
}
}

سپس برای استفاده از آن خواهیم داشت:

SimpleDbMigrations.UpdateDatabaseSchema<Sample2Context>();

در این کلاس ذخیره سازی اسکریپت تولیدی جهت به روز رسانی بانک اطلاعاتی جاری در یک فایل نیز درنظر گرفته شده است.



تا اینجا مهاجرت خودکار را بررسی کردیم. در قسمت بعدی Code-Based Migrations را ادامه خواهیم داد.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت هفتم
کدهای IL و تایید آن ها

ساختار استکی
IL از ساختار استک استفاده می‌کند. به این معنی که تمامی دستور العمل‌ها داخل آن push شده و نتیجه‌ی اجرای آن‌ها pop می‌شوند. از آنجا که IL به طور مستقیم ارتباطی با ثبات‌ها ندارد، ایجاد زبانهای برنامه نویسی جدید بر اساس CLR بسیار راحت‌تر هست و عمل کامپایل، تبدیل کردن به کدهای IL می‌باشد.

بدون نوع بودن(Typeless)
از دیگر مزیت‌های آن این است که کدهای IL بدون نوع هستند. به این معنی که موقع افزودن دستورالعملی به داخل استک، دو عملگر وارد می‌شوند و هیچ جداسازی در رابطه با سیستم‌های 32 یا 64 بیت صورت نمی‌گیرد و موقع اجرای برنامه است که تصمیم می‌گیرد از چه عملگرهایی باید استفاده شود.

Virtual Address Space
بزرگترین مزیت این سیستم‌ها امنیت و مقاومت آن هاست. موقعی که تبدیل کد IL به سمت کد بومی صورت می‌گیرد، CLR فرآیندی را با نام verification یا تاییدیه، اجرا می‌کند. این فرآیند تمامی کدهای IL را بررسی می‌کند تا از امنیت کدها اطمینان کسب کند. برای مثال بررسی می‌کند که هر متدی صدا زده می‌شود با تعدادی پارامترهای صحیح صدا زده شود و به هر پارامتر آن نوع صحیحش پاس شود و مقدار بازگشتی هر متد به درستی استفاده شود. متادیتا شامل اطلاعات تمامی پیاده سازی‌ها و متدها و نوع هاست که در انجام تاییدیه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
در ویندوز هر پروسه، یک آدرس مجازی در حافظه دارد و این جدا سازی حافظه و ایجاد یک حافظه مجازی کاری لازم اجراست. شما نمی‌توانید به کد یک برنامه اعتماد داشته باشید که از حد خود تخطی نخواهد کرد و فرآیند برنامه‌ی دیگر را مختل نخواهد کرد. با خواندن و نوشتن در یک آدرس نامعتبر حافظه، ما این اطمینان را کسب می‌کنیم که هیچ گاه تخطی در حافظه صورت نمی‌گیرد.
قبلا به طور مفصل در این مورد ذخیره سازی در حافظه صحبت کرده ایم.

Hosting
از آنجا که پروسه‌های ویندوزی به مقدار زیادی از منابع سیستم عامل نیاز دارند که باعث کاهش منابع و محدودیت در آن می‌شوند و نهایت کارآیی سیستم را پایین می‌آورد، ولی با کاهش تعدادی برنامه‌های در حال اجرا به یک پروسه‌ی واحد می‌توان کارآیی سیستم را بهبود بخشید و منابع کمتری مورد استفاده قرار می‌گیرند که این یکی دیگر از مزایای کدهای managed نسبت به unmanaged است. CLR در حقیقت این قابلیت را به شما می‌دهد تا چند برنامه‌ی مدیریت شده را در قالب یک پروسه به اجرا درآورید. هر برنامه‌ی مدیریت شده به طور پیش فرض بر روی یک appDomain اجرا می‌گردد و هر فایل EXE روی حافظه‌ی مجازی مختص خودش اجرا می‌شود. هر چند پروسه‌هایی از قبیل IIS و SQL Server که پروسه‌های CLR را پشتیبانی یا هاست می‌کنند می‌توانند تصمیم بگیرند که آیا appDomain‌ها را در یک پروسه‌ی واحد اجرا کنند یا خیر که در مقاله‌های آتی آن را بررسی می‌کنیم.

کد ناامن یا غیر ایمن UnSafe Code
به طور پیش فرض سی شارپ کدهای ایمنی را تولید می‌کند، ولی این اجازه را می‌دهد که اگر برنامه نویس بخواهد  کدهای ناامن بزند، قادر به انجام آن باشد. این کدهای ناامن دسترسی مستقیم به خانه‌های حافظه و دستکاری بایت هاست. این مورد قابلیت قدرتمندی است که به توسعه دهنده اجازه می‌دهد که با کدهای مدیریت نشده ارتباط برقرار کند یا یک الگوریتم با اهمیت زمانی بالا را جهت بهبود کارآیی، اجرا کند.
 هر چند یک کد ناامن سبب ریسک بزرگی می‌شود و می‌تواند وضعیت بسیاری از ساختارهای ذخیره شده در حافظه را به هم بزند و امنیت برنامه را تا حد زیادی کاهش دهد.  به همین دلیل سی شارپ نیاز دارد تا تمامی متدهایی که شامل کد unsafe هستند را با کلمه کلیدی unsafe علامت گذاری کند. همچنین کمپایلر سی شارپ نیاز دارد تا شما این کدها را با سوئیچ unsafe/ کامپایل کنید.

موقعیکه جیت تلاش دارد تا یک کد ناامن را کامپایل کند، اسمبلی را بررسی می‌کند که آیا این متد اجازه و تاییدیه آن را دارد یا خیر. آیا  System.Security.Permissions.SecurityPermission با فلگ SkipVerification مقدار دهی شده است یا خیر. اگر پاسخ مثبت بود JIT آن‌ها را کامپایل کرده و اجازه‌ی اجرای آن‌ها را می‌دهد. CLR به این کد اعتماد می‌کند و امیدوار است که آدرس دهی مستقیم و دستکاری بایت‌های حافظه موجب آسیبی نگردد. ولی اگر پاسخ منفی بود، یک استثناء از نوع System.InvalidProgramException یا System.Security.VerificationException را ایجاد می‌کند تا از اجرای این متد جلوگیری به عمل آید. در واقع کل برنامه خاتمه میابد ولی آسیبی به حافظه نمی‌زند.

پی نوشت: سیستم به  اسمبلی هایی که از روی ماشین یا از طریق شبکه  به اشتراک گذاشته می‌شوند اعتماد کامل میکند که این اعتماد شامل کدهای ناامن هم می‌شود ولی به طور پیش فرض به اسمبلی هایی از طریق اینترنت اجرا می‌شوند اجازه اجرای کدهای ناامن را نمی‌دهد و اگر شامل کدهای ناامن شود یکی از خطاهایی که در بالا به آن اشاره کردیم را صادر می‌کنند. در صورتی که مدیر یا کاربر سیستم اجازه اجرای آن را بدهد تمامی مسئولیت‌های این اجرا بر گردن اوست.

در این زمینه مایکروسافت ابزار سودمندی را با نام PEVerify .exe را معرفی کرده است که به بررسی تمامی متدهای یک اسمبلی پرداخته و در صورت وجود کد ناامن به شما اطلاع میدهد. بهتر است از این موضوع اطلاع داشته باشید که این ابزار نیاز دارد تا به متادیتاهای یک اسمبلی نیاز داشته باشید. باید این ابزار بتواند به تمامی ارجاعات آن دسترسی داشته باشد که در مورد عملیات بایندینگ در آینده بیشتر صحبت می‌کنیم.

IL و حقوق حق تالیف آن
بسیاری از توسعه دهندگان از اینکه IL هیچ شرایطی برای حفظ حق تالیف آن‌ها ایجاد نکرده است، ناراحت هستند. چرا که ابزارهای زیادی هستند که با انجام عملیات مهندسی معکوس می‌توانند به الگوریتم آنان دست پیدا کنند و میدانید که IL خیلی سطح پایین نیست و برگرداندن آن به شکل یک کد، کار راحت‌تری هست و بعضی ابزارها کدهای خوبی هم ارائه می‌کنند. از دست این ابزارها می‌توان به ILDisassembler و  JustDecompile اشاره کرد.
اگر علاقمند هستید این عیب را برطرف کنید، می‌توانید از ابزارهای ثالث که به ابزارهای obfuscator (یک نمونه سورس باز ) معروف هستند استفاده کنید تا با کمی پیچیدگی در متادیتاها، این مشکل را تا حدی برطرف کنند. ولی این ابزارها خیلی کامل نیستند، چرا که نباید به کامپایل کردن کار لطمه بزنند. پس اگر باز خیلی نگران این مورد هستید می‌توانید الگوریتم‌های حساس و اساسی خود را در قالب unmanaged code ارائه کنید که در بالا اشاراتی به آن کرده‌ایم.
برنامه‌های تحت وب به دلیل عدم دسترسی دیگران از امنیت کاملتری برخوردار هستند.
بازخوردهای دوره
آشنایی با مدل برنامه نویسی TAP
سلام
بسیار بسیار تشکر برای آموزش این بحث جالب.
یک سوال:
موضوع کاربردی که من از این مطلب فهمیدم به شکل زیر است، لطفاً اگر اشتباه است بفرمایید:
در پروژۀ واقعی که حجم دیتابیس زیاد میشود، ممکن است اندکی زمان برای ذخیره اطلاعات، جستجو و غیره لازم باشد که این باعث عدم پاسخ سرور به سایر درخواست‌ها میشود، حال با استفاده از Async مثلاً در زمان context.SaveChanges این مشکل رفع شده و پس از ثبت اطلاعات آی دی رکورد جدید برگشت داده میشود.
ممنون
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش چهارم)
در این بخش قصد داریم در مورد Chunk شدن فایل‌ها بدانیم. ولی قبل از هر چیز، نیاز است که ابتدا با اصول اولیه مونگو و حتی بانک‌های nosql آشنا شویم.

رپلیکیشن: اگر در زمینه بانک‌های اطلاعاتی، چه رابطه‌ای و چه nosql فعالیت کرده باشید، میدانید که رپلیکیشن به معنی انتقال و جابجایی داده‌ها، بین سرورهای مختلف در مکانهای مختلف میباشد و این عمل باید ضمانت یکپارپگی و یکسان سازی دیتا را در همه سرورها تضمین کند. اینگونه، بار بین سرورها کاهش پیدا کرده و کاربران راه دور نیازی نیست فاصله زیادی با سرور داشته باشند و میشود از نزدیک‌ترین سرور، داده‌ها را درخواست کنند و از آنجا که بانک‌های nosql در مبحث توزیع پذیری همانند یک قهرمان رفتار می‌کنند، پس اولین اصطلاحی که باید با آن آشنایی داشته باشید، همین عملیات رپلیکیشن می‌باشد.

Sharding : یک خوشه شاردینگ(Sharded Cluster) در واقع مجموعه‌ای از همین سرورهای ریپلیکیشن میباشد که ماموریتشان توزیع یکسان بار، بر روی سرورهاست که به ما امکان مدیریت داده‌های حجیم و توسعه و به روزرسانی افقی سرورها (Horizontally Scale) را میدهد.
از این پس میدانیم که ریپلیکیشن‌ها شامل داده‌های یکسانی بوده و شاردینگ‌ها، تقسیم بندی دیتا را صورت میدهند و هر شارد میتواند شامل رپلیکشن‌های متفاوتی باشد.

اصلی‌ترین هدف این خوشه شاردینگ‌ها عبارتند از:
1-  مقیاس پذیری: توزیع بار پردازشی بر روی سرور‌های مختلف.
2- موازنه سازی لود دیتا: دیتا به طور خودکار در بین شاردهای مختلف توزیع می‌شود. موازنه‌گر تصمیم میگیرد که چگونه دیتا انتقال داده شده و به چه سروری منتقل شود و از طریق یک کلید به نام Partition Key رنج بندی دیتا را انجام میدهد تا بداند هر شاردی، چه رنج دیتایی را شامل میشود.

تصویر بالا به شما نشان میدهد که کلاینت‌ها ابتدا به مسیریاب‌ها متصل می‌شوند. این مسیریاب‌ها بر اساس فایل‌های پیکربندی که مدیر سیستم آماده کرده است و شامل تنظیمات موازنه گر میباشد، کلاینت‌ها را به شاردینگ‌های‌ها مورد نظر متصل میکنند و بعد از آن هم انتخاب سرور از رپلیکیشن.


عملیات Chunk یا قطعه سازی فایل‌ها، بر اساس همین تعداد شاردینگ‌های مختلف می‌باشد که به صورت انتزاعی یا مفهومی ایجاد شده‌است و شامل دیتای اصلی نمیشود؛ بلکه شامل اطلاعاتی برای هر قطعه از دیتاها میشود که شامل یک کلید به نام SharedKey میباشد و دو مقدار Min و Max را برای هر رنج دیتا شامل میشود.

بعد از اینکه Chunk‌های یک فایل مشخص شد، مونگو برای حفظ موازنه و بالانس شاردینگ‌ها، شروع به تقسیم این چانک‌ها میکند. به عنوان مثال تعدادی چانک، بین این شاردینگ و تعدادی دیگر برای شاردینگ‌های دیگر. جدول زیر نحوه توزیع 4 چانک را نشان میدهد:


 شارد نهایت مقدار  Max
حداقل مقدار Min
 شناسه یا Id چانک
 “shard” : “shard0001”   “max” : { “x” : 8000 }   “min” : { “x” : 7000 }   “_id” : “testdb.presplit-x_7000.0” 
 “shard” : “shard0001”   “max” : { “x” : 9000 }   “min” : { “x” : 8000 }   “_id” : “testdb.presplit-x_8000.0” 
  “shard” : “shard0002” 
 “max” : { “x” : 10000 }   “min” : { “x” : 9000 }   “_id” : “testdb.presplit-x_9000.0” 
 “shard” : “shard0002”   “max” : { “x” : 11000 }   “min” : { “x” : 10000 }   “_id” : “testdb.presplit-x_10000.0” 

  این تقسیم چانک‌ها باید طوری باشد که سرور‌ها همیشه در حالت موازنه باشند و بالانس خود را حفظ کنند. جدول زیر به شما کمک میکند که بدانید سرور بالانس است یا خیر.
 تعداد چانک ها
 میزان تفاوت
 کمتر از 20 عدد
 2
 20 تا 79
 4
 از 79 عدد بیشتر
 8

برای درک این مسئله، فرض کنید ما 2 عدد شارد داریم و 31 عدد چانک. اگر 17 عدد از چانک‌ها به شارد 1 برسد و 14 تای باقی مانده به شارد شماره 2 برسد، اختلاف این تعداد شاردها سه میباشد که طبق جدول تا 4 عدد جا دارد. پس بالانسی بین شاردها بر قرار است. موقعی که فایلی به مقدار مشخص شده‌ی برای چانک برسد که به طور پیش فرض 64 مگابایت می‌شود، شروع به چانک گذاری کرده و برای حفظ بالانس و موازنه سازی، این چانک‌ها را بین شاردهای مختلف توزیع میکند و چانک را از سروری که شامل چانک‌های زیاد است، به سروری که شامل چانک‌های کمتر است منتقل میکند.

مطالب
ذخیره تنظیمات متغیر مربوط به یک وب اپلیکیشن ASP.NET MVC با استفاده از EF
طی این  مقاله، نحوه‌ی ذخیره سازی تنظیمات متغیر و پویای یک برنامه را به صورت Strongly Typed ارائه خواهم داد. برای این منظور، یک API را که از Lazy Loading ، Cache ، Reflection و Entity Framework بهره میگیرد، خواهیم ساخت.
برنامه‌ی هدف ما که از این API استفاده می‌کند، یک اپلیکیشن Asp.net MVC است. قبل از شروع به ساخت API مورد نظر، یک دید کلی در مورد آنچه که قرار است در نهایت توسعه یابد، در زیر مشاهده میکنید:
public SettingsController(ISettings settings)
{
  // example of saving 
  _settings.General.SiteName = "دات نت تیپس";
  _settings.Seo.HomeMetaTitle = ".Net Tips";
  _settings.Seo.HomeMetaKeywords = "َAsp.net MVC,Entity Framework,Reflection";
  _settings.Seo.HomeMetaDescription = "ذخیره تنظیمات برنامه";
  _settings.Save();
}

همانطور که در کدهای بالا مشاهده میکنید، شی setting_ ما دارای دو پراپرتی فقط خواندنی بنام‌های General و Seo است که شامل  تنظیمات مورد نظر ما هستند و این دو کلاس از کلاس پایه‌ی SettingBase ارث بری کرده‌اند. دو دلیل برای انجام این کار وجود دارد:
  1. تنظیمات به صورت گروه بندی شده در کنار  هم قرار گرفته‌اند و یافتن تنظیمات برای زمانی که نیاز به دسترسی  به آنها داریم، راحت‌تر و ساده‌تر خواهد بود. 
  2. به این شکل تنظیمات قابل دسترس در یک گروه، از دیتابیس بازیابی خواهند شد.

اصلا چرا باید این تنظیمات را در دیتابیس ذخیره کنیم؟ 

شاید فکر کنید چرا باید تنظیمات را در دیتابیس ذخیره کنیم در حالی که فایل web.config در درسترس است و می‌توان توسط کلاس ConfigurationManager به اطلاعات آن دسترسی داشت.
جواب: دلیل این است که با تغییر فایل web.config، برنامه‌ی وب شما ری استارت خواهد شد (چه زمان‌هایی یک برنامه Asp.net ری استارت میشود).
برای جلوگیری از این مساله، راه حل مناسب برای ذخیره سازی اطلاعاتی که نیاز به تغییر در زمان اجرا دارند، استفاده از از دیتابیس می‌باشد. در این مقاله از Entity Framework و پایگاه داده Sql Sever استفاده می‌کنم.

مراحل ساخت Setting API مورد نظر به شرح زیر است:
  1. ساخت یک Asp.net Web Application 
  2. ساخت مدل Setting و افزودن آن به کانتکست Entity Framework 
  3. ساخت کلاس SettingBase برای بازیابی و ذخیره سازی تنظیمات با رفلکشن
  4. ساخت کلاس GenralSettins و SeoSettings که از کلاس SettingBase ارث بری کرده‌اند.
  5. ساخت کلاس Settings به منظور مدیریت تمام انواع تنظیمات 

یک برنامه‌ی Asp.Net Web Application را از نوع MVC ایجاد کنید. تا اینجا مرحله‌ی اول ما به پایان رسید؛ چرا که ویژوال استودیو کار‌های مورد نیاز ما را انجام خواهد داد.
 لازم است مدل خود را به ApplicationDbContext موجود در فایل IdentityModels.cs معرفی کنیم. به شکل زیر:
namespace DynamicSettingAPI.Models
{
    public interface IUnitOfWork
    {
        DbSet<Setting> Settings { get; set; }
        int SaveChanges();
    }
} 

public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>,IUnitOfWork
    {
        public DbSet<Setting> Settings { get; set; }
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection", throwIfV1Schema: false)
        {
        }

        public static ApplicationDbContext Create()
        {
            return new ApplicationDbContext();
        }
    }


namespace DynamicSettingAPI.Models
{
    public class Setting
    {
        public string Name { get; set; }
        public string Type { get; set; }
        public string Value { get; set; }
    }
}
مدل تنظیمات ما خیلی ساده است و دارای سه پراپرتی به نام‌های Name ، Type ، Value هست که به ترتیب برای دریافت مقدار تنظیمات، نام کلاسی که از کلاس SettingBase ارث برده و نام تنظیمی که لازم داریم ذخیره کنیم، در نظر گرفته شده‌اند. 
لازم است تا متد OnModelCreating مربوط به ApplicationDbContext را نیز تحریف کنیم تا کانفیگ مربوط به مدل خود را نیز اعمال نمائیم.
 protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<Setting>()
                    .HasKey(x => new { x.Name, x.Type });

            modelBuilder.Entity<Setting>()
                        .Property(x => x.Value)
                        .IsOptional();

            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
ساختاری به شکل زیر مد نظر ماست:

  کلاس SettingBase ما همچین ساختاری را خواهد داشت:
namespace DynamicSettingAPI.Service
{
    public abstract class SettingsBase
    {
        //1
        private readonly string _name;
        private readonly PropertyInfo[] _properties;

        protected SettingsBase()
        {
            //2
            var type = GetType();
            _name = type.Name;
            _properties = type.GetProperties();
        }

        public virtual void Load(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            //3 get setting for this type name
            var settings = unitOfWork.Settings.Where(w => w.Type == _name).ToList();

            foreach (var propertyInfo in _properties)
            {
                //get the setting from setting list
                var setting = settings.SingleOrDefault(s => s.Name == propertyInfo.Name);
                if (setting != null)
                {
                    //4 set 
                    propertyInfo.SetValue(this, Convert.ChangeType(setting.Value, propertyInfo.PropertyType));
                }
            }
        }
        public virtual void Save(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            //5 get all setting for this type name
            var settings = unitOfWork.Settings.Where(w => w.Type == _name).ToList();

            foreach (var propertyInfo in _properties)
            {
                var propertyValue = propertyInfo.GetValue(this, null);
                var value = (propertyValue == null) ? null : propertyValue.ToString();

                var setting = settings.SingleOrDefault(s => s.Name == propertyInfo.Name);
                if (setting != null)
                {
                    // 6 update existing value
                    setting.Value = value;
                }
                else
                {
                    // 7 create new setting
                    var newSetting = new Setting()
                    {
                        Name = propertyInfo.Name,
                        Type = _name,
                        Value = value,
                    };
                    unitOfWork.Settings.Add(newSetting);
                }
            }
        }
    }
}
این کلاس قرار است توسط کلاس‌های تنظیمات ما به ارث برده شود و در واقع کارهای مربوط به رفلکشن را در این کلاس کپسوله کرده‌ایم. همانطور که مشخص است ما دو فیلد را به نام‌های name_ و properties_ به صورت فقط خواندنی در نظر گرفته ایم که نام کلاس مورد نظر ما که از این کلاس به ارث خواهد برد، به همراه پراپرتی‌های آن، در این ظرف‌ها قرار خواهند گرفت.
متد Load وظیفه‌ی واکشی تمام تنظیمات مربوط به Type و ست کردن مقادیر به دست آمده را به خصوصیات کلاس ما، برعهده دارد. کد زیر مقدار دریافتی از دیتابیس را به نوع داده پراپرتی مورد نظر تبدیل کرده و نتیجه را به عنوان Value پراپرتی ست میکند. 
propertyInfo.SetValue(this, Convert.ChangeType(setting.Value, propertyInfo.PropertyType));
متد Save نیز وظیفه‌ی ذخیره سازی مقادیر موجود در خصوصیات کلاس تنظیماتی را که از کلاس SettingBase ما به ارث برده است، به عهده دارد. 
این متد دیتا‌های موجود دردیتابیس را که متعلق به کلاس ارث برده مورد نظر ما هستند، واکشی میکند و در یک حلقه، اگر خصوصیتی در دیتابیس موجود بود، آن را ویرایش کرده وگرنه یک رکورد جدید را ثبت میکند.

  کلاس‌های تنظیمات شخصی سازی شده خود را به شکل زیر تعریف میکنیم :
  public class GeneralSettings : SettingsBase
    {
        public string SiteName { get; set; }
        public string AdminEmail { get; set; }
        public bool RegisterUsersEnabled { get; set; }
    }

 public class GeneralSettings : SettingsBase
    {
        public string SiteName { get; set; }
        public string AdminEmail { get; set; }
    }
نیازی به توضیح ندارد.
برای اینکه تنظیمات را به صورت یکجا داشته باشیم و Abstraction ای را برای استفاده از این API ارائه دهیم، یک اینترفیس و یک کلاس که اینترفیس مذکور را پیاده کرده است در نظر میگیریم: 
public interface ISettings
{
    GeneralSettings General { get; }
    SeoSettings Seo { get; }
    void Save();
}

public class Settings : ISettings
{
    // 1
    private readonly Lazy<GeneralSettings> _generalSettings;
    // 2
    public GeneralSettings General { get { return _generalSettings.Value; } }

    private readonly Lazy<SeoSettings> _seoSettings;
    public SeoSettings Seo { get { return _seoSettings.Value; } }

    private readonly IUnitOfWork _unitOfWork;
    public Settings(IUnitOfWork unitOfWork)
    {
        _unitOfWork = unitOfWork;
        // 3
        _generalSettings = new Lazy<GeneralSettings>(CreateSettings<GeneralSettings>);
        _seoSettings = new Lazy<SeoSettings>(CreateSettings<SeoSettings>);
    }

    public void Save()
    {
        // only save changes to settings that have been loaded
        if (_generalSettings.IsValueCreated)
            _generalSettings.Value.Save(_unitOfWork);

        if (_seoSettings.IsValueCreated)
            _seoSettings.Value.Save(_unitOfWork);

        _unitOfWork.SaveChanges();
    }
    // 4
    private T CreateSettings<T>() where T : SettingsBase, new()
    {
        var settings = new T();
        settings.Load(_unitOfWork);
        return settings;
    }
}
این اینترفیس مشخص می‌کند که ما به چه نوع تنظیماتی، دسترسی داریم و متد Save آن برای آپدیت کردن تنظیمات، در نظر گرفته شده است. هر کلاسی که از کلاس SettingBase ارث بری کرده را به صورت فیلد فقط خواندنی و با استفاده از کلاس Lazy درون آن ذکر میکنیم و به این صورت کلاس تنظیمات ما زمانی ساخته خواهد شد که برای اولین بار به آن دسترسی داشته باشیم.
متد CreateSetting وظیفه‌ی لود دیتا را از دیتابیس، بر عهده دارد که برای این منظور، متد لود Type مورد نظر را فراخوانی میکند. این متد وقتی به کلاس تنظیمات مورد نظر برای اولین بار دسترسی پیدا کنیم، فراخوانی خواهد شد.

 حتما امکان این وجود دارد که شما از امکان Caching هم بهره ببرید برای مثال همچین متد و سازنده‌ای را در کلاس Settings در نظر بگیرید:
private readonly ICache _cache;
public Settings(IUnitOfWork unitOfWork, ICache cache)
{
    // ARGUMENT CHECKING SKIPPED FOR BREVITY
    _unitOfWork = unitOfWork;
    _cache = cache;
    _generalSettings = new Lazy<GeneralSettings>(CreateSettingsWithCache<GeneralSettings>);
    _seoSettings = new Lazy<SeoSettings>(CreateSettingsWithCache<SeoSettings>);
}

private T CreateSettingsWithCache<T>() where T : SettingsBase, new()
{
    // this is where you would implement loading from ICache
    throw new NotImplementedException();
}
در آخر هم به شکل زیر میتوان (به عنوان دمو فقط ) از این API استفاده کرد.
   public ActionResult Index()
        {
            using (var uow = new ApplicationDbContext())
            {
                var _settings = new Settings(uow);
                _settings.General.SiteName = "دات نت تیپس";
                _settings.General.AdminEmail = "admin@gmail.com";
                _settings.General.RegisterUsersEnabled = true;
                _settings.Seo.HomeMetaTitle = ".Net Tips";
                _settings.Seo.MetaKeywords = "Asp.net MVC,Entity Framework,Reflection";
                _settings.Seo.HomeMetaDescription = "ذخیره تنظیمات برنامه";

                var settings2 = new Settings(uow);
                var output = string.Format("SiteName: {0} HomeMetaDescription: {1}  MetaKeywords:  {2}  MetaTitle:  {3}  RegisterEnable:  {4}",
                    settings2.General.SiteName,
                    settings2.Seo.HomeMetaDescription,
                    settings2.Seo.MetaKeywords,
                    settings2.Seo.HomeMetaTitle,
                    settings2.General.RegisterUsersEnabled.ToString()
                    );
                return Content(output);
            }

        }

خروجی :

نکته: در پروژه ای که جدیدا در سایت ارائه داده‌ام و در حال تکمیل آن هستم، از بهبود یافته‌ی این مقاله استفاده می‌شود. حتی برای اسلاید شو‌های سایت هم میشود از این روش استفاده کرد و از فرمت json بهره برد برای این منظور. حتما در پروژه‌ی مذکور همچین امکانی را هم در نظر خواهم گرفتم.
پیشنها میکنم سورس SmartStore را بررسی کنید. آن هم به شکل مشابهی ولی پیشرفته‌تر از این مقاله، همچین امکانی را دارد.
مطالب
آپلود فایل‌ها در یک برنامه‌ی Angular به کمک کامپوننت ng2-file-upload
در مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها از طریق یک برنامه‌ی Angular به یک برنامه‌ی ASP.NET Core» روش عمومی آپلود فایل‌ها را بررسی کردیم. آن مطلب وابستگی به کامپوننت خاصی ندارد و عمومی است. در مطلب جاری می‌خواهیم روش دیگری را مبتنی بر کامپوننت ng2-file-upload بررسی کنیم که به همراه نمایش درصد پیشرفت ارسال فایل‌ها، امکان انتخاب بهتر نوع فایل‌های آپلودی و همچنین امکان مشاهده‌ی لیست کامل فایل‌های انتخاب شده و امکان حذف مواردی از آن، پیش از ارسال نهایی است.



پیشنیازهای کار با کامپوننت ng2-file-upload

برای شروع به کار با کامپوننت ng2-file-upload، ابتدا نیاز است بسته‌ی npm آن‌را نصب کرد:
 >npm install ng2-file-upload --save

همچنین یک کامپوننت آزمایشی را هم به برنامه (دقیقا همان مثال مطلب قبلی) جهت اعمال آن اضافه می‌کنیم:
 >ng g c UploadFile/ng2-file-upload-test

پس از آن نیاز است به ماژولی که این کامپوننت جدید در آن قرار دارد، مدخل FileUploadModule کامپوننت ng2-file-upload را افزود:
import { FileUploadModule } from "ng2-file-upload";

@NgModule({
  imports: [
    FileUploadModule
  ]
در غیراینصورت خطای شناخته نشدن خاصیت uploader را در حین اعمال این کامپوننت مشاهده خواهید کرد.


تکمیل Ng2FileUploadTestComponent جهت اعمال ng2-file-upload

اکنون به کلاس کامپوننت جدیدی که ایجاد کردیم، مراجعه کرده و تغییرات ذیل را اعمال می‌کنیم:
import { FileUploader, FileUploaderOptions } from "ng2-file-upload";
import { Ticket } from "./../ticket";

export class Ng2FileUploadTestComponent implements OnInit {
  fileUploader: FileUploader;
  model = new Ticket();
در اینجا یک خاصیت عمومی از نوع FileUploader تعریف شده‌است که در اختیار قالب این کامپوننت قرار خواهد گرفت. همچنین شیء مدل فرم نیز همانند مطلب «بررسی روش آپلود فایل‌ها از طریق یک برنامه‌ی Angular به یک برنامه‌ی ASP.NET Core» تهیه شده‌است. هدف این است که بررسی کنیم علاوه بر ارسال فایل‌ها، چگونه می‌توان اطلاعات یک فرم را نیز به سمت سرور ارسال کرد.


وهله سازی از کامپوننت ng2-file-upload و انجام تنظیمات اولیه‌ی آن

پس از تعریف خاصیت عمومی fileUploader، اکنون نوبت به وهله سازی آن است:
    this.fileUploader = new FileUploader(
      <FileUploaderOptions>{
        url: "api/SimpleUpload/SaveTicket",
        headers: [
          { name: "X-XSRF-TOKEN", value: this.getCookie("XSRF-TOKEN") },
          { name: "Accept", value: "application/json" }
        ],
        isHTML5: true,
        // allowedMimeType: ["image/jpeg", "image/png", "application/pdf", "application/msword", "application/zip"]
        allowedFileType: [
          "application",
          "image",
          "video",
          "audio",
          "pdf",
          "compress",
          "doc",
          "xls",
          "ppt"
        ],
        removeAfterUpload: true,
        autoUpload: false,
        maxFileSize: 10 * 1024 * 1024
      }
    );
- در اینجا url، مسیر اکشن متدی را در سمت سرور مشخص می‌کند که قرار است فایل‌های ارسالی را دریافت و ذخیره کند.
- اگر برنامه از نکات anti-forgery token استفاده می‌کند، این کامپوننت برخلاف روش مطرح شده‌ی در مطلب مشابه قبلی، هیچ هدری را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. بنابراین نیاز است کوکی مرتبط را خودمان یافته و سپس به لیست هدرها اضافه کنیم. در اینجا روش استخراج یک کوکی را توسط کدهای جاوا اسکریپتی مشاهده می‌کنید:
  getCookie(name: string): string {
    const value = "; " + document.cookie;
    const parts = value.split("; " + name + "=");
    if (parts.length === 2) {
      return decodeURIComponent(parts.pop().split(";").shift());
    }
  }

- برای محدود سازی فایل‌های ارسالی توسط این کامپوننت، دو روش وجود دارد:
الف) مشخص سازی مقدار خاصیت allowedMimeType
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا باید mime type فایل‌های مجاز را مشخص کرد.
ب) مشخص سازی مقدار خاصیت allowedFileType
برخلاف تصور، در اینجا از پسوند فایل‌ها استفاده نمی‌کند و از یک لیست از پیش مشخص که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید، کمک گرفته می‌شود. بنابراین اگر برای مثال تنها نیاز به ارسال تصاویر بود، مقدار image را نگه داشته و مابقی را از لیست حذف کنید.

- removeAfterUpload به این معنا است که آیا لیست نهایی که نمایش داده می‌شود، پس از آپلود باقی بماند یا خیر؟
- توسط خاصیت maxFileSize می‌توان حداکثر اندازه‌ی قابل قبول فایل‌های ارسالی را مشخص کرد.


مدیریت رخ‌دادهای کامپوننت ng2-file-upload

اکنون که وهله‌ای از این کامپوننت ساخته شده‌است، می‌توان رخ‌دادهای آن‌را نیز مدیریت کرد. برای مثال:
الف) نحوه‌ی ارسال اطلاعات اضافی به همراه یک فایل به سمت سرور
    this.fileUploader.onBuildItemForm = (fileItem, form) => {
      for (const key in this.model) {
        if (this.model.hasOwnProperty(key)) {
          form.append(key, this.model[key]);
        }
      }
    };
در اینجا شبیه به مطلب مشابه قبلی، مقادیر خواص شیء مدل، به صورت خودکار استخراج شده و به خاصیت form این کامپوننت که درحقیقت همان FormData ارسالی به سمت سرور است، اضافه می‌شوند.

ب) اطلاع یافتن از رخ‌داد خاتمه‌ی کار
رخ‌داد onCompleteAll پس از ارسال تمام فایل‌ها به سمت سرور فراخوانی می‌شود:
    this.fileUploader.onCompleteAll = () => {
      // clear the form
      // this.model = new Ticket();
    };

ج) در حین وهله سازی fileUploader، تعدادی محدودیت نیز قابل اعمال هستند. این محدودیت‌ها سبب نمایش هیچگونه پیام خطایی نمی‌شوند. فقط زمانیکه کاربر فایلی را انتخاب می‌کند، این فایل در لیست ظاهر نمی‌شود. اگر علاقمند به مدیریت این وضعیت باشید، می‌توان از رخ‌داد onWhenAddingFileFailed استفاده کرد:
    this.fileUploader.onWhenAddingFileFailed = (item, filter, options) => {
      // msg: `You can't select ${item.name} file because of the ${filter.name} filter.`
    };

د) اگر ارسال فایلی به سمت سرور با شکست مواجه شود، در ر‌خ‌دادگردان onErrorItem می‌توان به نام این فایل و اطلاعات بیشتری که از سمت سرور دریافت شده‌است، دسترسی یافت:
    this.fileUploader.onErrorItem = (fileItem, response, status, headers) => {
       //
    };

ه) اگر از سمت سرور اطلاعات JSON مانندی یا هر اطلاعات دیگری به سمت کلاینت پس از آپلود ارسال می‌شود، این اطلاعات را می‌توان در رخ‌دادگردان onSuccessItem دریافت کرد:
    this.fileUploader.onSuccessItem = (item, response, status, headers) => {
      if (response) {
        const ticket = JSON.parse(response);
        console.log(`ticket:`, ticket);
      }
    };


ارسال نهایی فرم و  فایل‌ها به سمت سرور

در پایان، با فراخوانی متد uploadAll شیء fileUploader جاری، می‌توان اطلاعات فرم و تمام فایل‌های آن‌را به سمت سرور ارسال کرد:
  submitForm(form: NgForm) {
    this.fileUploader.uploadAll();

    // NOTE: Upload multiple files in one request -> https://github.com/valor-software/ng2-file-upload/issues/671
  }
فقط باید دقت داشت که این کامپوننت هر فایل را جداگانه به سمت سرور ارسال می‌کند و برخلاف روش مطلب قبلی، همه را یکجا و در طی یک درخواست به سمت سرور ارسال نمی‌کند. اما کدهای سمت سرور آن با مطلب مشابه قبلی دقیقا یکی است و تفاوتی نمی‌کند (همان نکات قسمت «دریافت فرم درخواست پشتیبانی در سمت سرور و ذخیره‌ی فایل‌های آن‌» مطلب قبلی نیز در اینجا صادق است).


کدهای کامل کامپوننت ng2-file-upload-test.component.ts را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.


تکمیل قالب کامپوننت Ng2FileUploadTestComponent

اکنون که کار تکمیل کامپوننت آزمایشی ارسال فایل‌ها به سمت سرور به پایان رسید، نوبت به تکمیل قالب آن است.

افزودن فیلد اضافی توضیحات به فرم

<div class="container">
  <h3>Support Form(ng2-file-upload)</h3>
  <form #form="ngForm" (submit)="submitForm(form)" novalidate>
    <div class="form-group" [class.has-error]="description.invalid && description.touched">
      <label class="control-label">Description</label>
      <input #description="ngModel" required type="text" class="form-control"
        name="description" [(ngModel)]="model.description">
      <div *ngIf="description.invalid && description.touched">
        <div class="alert alert-danger"  *ngIf="description.errors.required">
          description is required.
        </div>
      </div>
    </div>
هدف از این فیلد این است که شیء Ticket را وهله سازی و مقدار دهی کند. از مقدار آن در رخ‌دادگردان onBuildItemForm که پیشتر توضیح داده شد، استفاده می‌شود.

تعریف ویژه‌ی فیلد ارسال فایل‌ها به سمت سرور

    <div class="form-group">
      <label class="control-label">Screenshot(s)</label>
      <input required type="file" multiple ng2FileSelect [uploader]="fileUploader"
        class="form-control" name="screenshot">
    </div>
در اینجا ابتدا دایرکتیو ng2FileSelect ذکر می‌شود تا کامپوننت مرتبط فعالسازی شود. سپس خاصیت uploader این دایرکتیو توسط خاصیت fileUploader که پیشتر در کامپوننت، وهله سازی و تنظیم شد، مقدار دهی می‌شود.
ذکر ویژگی استاندارد multiple را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید. وجود آن سبب خواهد شد تا کاربر بتواند چندین فایل را با هم انتخاب کند. اگر نیازی به ارسال چندین فایل نیست، این ویژگی را حذف کنید.

نمایش لیست فایل‌ها و نمایش درصد پیشرفت آپلود آن‌ها

جدولی را که در تصویر ابتدای بحث مشاهده کردید، به صورت ذیل شکل می‌گیرد (کدهای آن در همان صفحه‌ی توضیحات کامپوننت نیز موجود هستند):
    <div style="margin-bottom: 10px" *ngIf="fileUploader.queue.length">
      <h3>Upload queue</h3>
      <p>Queue length: {{ fileUploader?.queue?.length }}</p>
      <table class="table">
        <thead>
          <tr>
            <th width="50%">Name</th>
            <th>Size</th>
            <th>Progress</th>
            <th>Status</th>
            <th>Actions</th>
          </tr>
        </thead>
        <tbody>
          <tr *ngFor="let item of fileUploader.queue">
            <td><strong>{{ item?.file?.name }}</strong></td>
            <td nowrap>{{ item?.file?.size/1024/1024 | number:'.2' }} MB</td>
            <td>
              <div class="progress" style="margin-bottom: 0;">
                <div class="progress-bar" role="progressbar" [ngStyle]="{ 'width': item.progress + '%' }"></div>
              </div>
            </td>
            <td class="text-center">
              <span *ngIf="item.isError"><i class="glyphicon glyphicon-remove"></i></span>
            </td>
            <td nowrap>
              <button type="button" class="btn btn-danger btn-xs" (click)="item.remove()">
                <span class="glyphicon glyphicon-trash"></span> Remove
              </button>
            </td>
          </tr>
        </tbody>
      </table>

      <div>
        <div>
          Queue progress:
          <div class="progress">
            <div class="progress-bar" role="progressbar" [ngStyle]="{ 'width': fileUploader.progress + '%' }"></div>
          </div>
        </div>
        <button type="button" class="btn btn-danger btn-s" (click)="fileUploader.clearQueue()"
          [disabled]="!fileUploader.queue.length">
          <span class="glyphicon glyphicon-trash"></span> Remove all
        </button>
      </div>
    </div>
شیء fileUploader وهله سازی شده‌ی در کامپوننت این قالب، دارای خاصیت queue است. در این خاصیت، لیست فایل‌های انتخابی توسط کاربر درج می‌شوند. برای مثال مقدار fileUploader?.queue?.length مساوی تعداد فایل‌های انتخابی توسط کاربر است. بنابراین می‌توان حلقه‌ای را بر روی آن تشکیل داد و مشخصات این فایل‌ها را در صفحه نمایش داد. همچنین هر آیتم آن دارای متد remove نیز هست. کار این متد، حذف این آیتم از لیست queue است و یا اگر متد fileUploader.clearQueue فراخوانی شود، تمام آیتم‌های این لیست را حذف می‌کند.
در اینجا از progress-bar بوت استرپ برای نمایش درصد آپلود فایل‌ها استفاده شده‌است:
              <div class="progress" style="margin-bottom: 0;">
                <div class="progress-bar" role="progressbar" [ngStyle]="{ 'width': item.progress + '%' }"></div>
              </div>
این کامپوننت ارسال فایل، خاصیت item.progress هر فایل موجود در queue را مدام به روز رسانی می‌کند. به همین جهت می‌توان از آن جهت تغییر عرض پیشرفت progress-bar بوت استرپ استفاده کرد.

غیرفعال کردن دکمه‌ی ارسال، در صورت عدم انتخاب یک فایل

    <button class="btn btn-primary" [disabled]="form.invalid || !fileUploader.queue.length"
      type="submit">Submit</button>
  </form>
اگر بخواهیم انتخاب حداقل یک فایل را توسط کاربر اجباری کنیم، می‌توان خاصیت disabled دکمه‌ی ارسال را به طول صف یا fileUploader.queue.length نیز متصل کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
تبدیل برنامه‌های کنسول ویندوز به سرویس ویندوز ان تی
سلام؛ برای سایت mvc  که نوشتیم و روی هاست آپلود کردیم اگه بخواهیم سرویسی داشته باشیم که هر یک ساعت یکبار یا بازه کمتر یا بیشتر از داخل دیتابیس یک چیزی را چک کنه و اس ام اسی ارسال کنه به نظر شما چه راهکارهایی وجود داره و کدوم بهتره البته با توجه به اینکه ما سرور اختصاصی نداریم و تنها یک هاست معمولیست؟
نظرات مطالب
EF Code First #11
1- بله.
 2- بله.
3- این هم خوبه ولی اگر بانک اطلاعاتی و برنامه وب شما مثلا در یک سرور قرار دارند ضرورتی به استفاده از WCF نیست و به کارآیی بیشتری حین استفاده مستقیم از بانک اطلاعاتی خواهید رسید. WCF برای معماری چند tier توصیه می‌شود (هر tier رو یک سرور در اینجا فرض کنید. یک سرور جدای وب، یک سرور جدای اس کیوال و الی آخر ....)
4- BLL همان لایه سرویسی‌است که عنوان کردم. جایی که از EF استفاده می‌شود.
5- بله.

این M در MVC مرتبط با ASP.NET MVC جای بحث زیاد دارد. بیشتر ViewModel است تا Model به معنای Domain Classes .
مطالب
چگونه نرم افزارهای تحت وب سریعتری داشته باشیم؟ قسمت دوم
قسمت اول 

4. فشرده سازی HTTP را فعال کنید
اطمینان حاصل کنید که HTTP Compression در تمامی بخش‌های اصلی برنامه شما فعال است. حداقل کاری که می‌توانید در این رابطه بکنید این است که خروجی HTML که توسط برنامه شما تولید می‌شود را فشرده سازی کنید. جهت فعال سازی فشرده سازی در برنامه خود بهتر است در اولویت اول از ماژول ویژه ای که جهت این کار در IIS در نظر گرفته شده استفاده کنید. این ماژول تمامی کارها را به صورت خودکار برای شما انجام می‌دهد. اگر دسترسی به IIS جهت فعال سازی آن را ندارید، می‌توانید از ماژول‌های ASP.NET که جهت این کار تهیه شده استفاده کنید. می‌توانید کمی جستجو کنید و یا خودتان یکی تهیه کنید!

5.تنظیم CacheControlMaxAge
مقدار CacheControlMaxAge را در فایل web.config را طوری تنظیم کنید تا هیچ کاربری هیچ فایل static را دیگر درخواست نکند. مثلا می‌توانید این مقدار را بر روی چند ماه تنظیم کنید و البته فراموش نکنید این مقدار را در صفحات پویای خود بازنویسی (override) کنید تا مشکلی در رابطه با کش شدن فرم‌های اصلی برنامه (همانطور که در نکته اول بخش اول ذکر شد) پدید نیاید. البته کش کردن فایل‌های استاتیک برنامه بار مالی نیز برای شما و کاربرانتان خواهد داشت. دیگر هزینه پهنای باند اضافی جهت دانلود این فایل‌ها در هر درخواست برای شما (در سمت سرور) و کاربرانتان (در سمت کاربر) پرداخت نخواهد شد!

6. استفاده از OutputCache 
اگر از MVC استفاده می‌کنید، فراموش نکنید که از OutputCache در کنترل‌های MVC استفاده نمایید. اگر سرور شما بتواند اطلاعات را از رم خود بازیابی کند بهتر از آن است که آن را مجدد از دیتابیس واکشی نماید و عملیاتی نیز بر روی آن انجام دهد. البته مدیریت حافظه .NET به صورت خودکار کمبود حافظه را مدیریت کرده و از نشت حافظه جلوگیری خواهد کرد. برای توضیحات بیشتر در این رابطه می‌توانید از این مقاله کمک بگیرید.

7. بهره برداری از ORM Profiler
ORM Profiler ها تمامی فعالیت‌های ORM تحت نظر گرفته، دستورات T-SQL ارسالی به بانک اطلاعاتی را واکشی کرده و برای شما نمایش می‌دهند. تعدادی از آنها نیز این دستورات را آنالیز کرده پیشنهاداتی در رابطه با بهبود کارایی به شما ارائه می‌دهند. برای مثال به جای اینکه شما 2000 رکورد را یکی یکی از بانک بازیابی کنید، می‌توانید آن را به صورت یک query به بانک ارسال کنید. این موضوع به سادگی توسط ORM Profiler‌ها قابل بررسی است. نمونه ای از این نرم افزارها را می‌توانید در این سایت یا این سایت   پیدا کنید. البته در صورتی که نمی‌خواهید از نرم افزارهای جانبی استفاده کنید، می‌توانید از ابزارهای توکار بانک‌های اطلاعاتی مانند SQL Profiler نیز استفاده کنید (راهنمایی).