مطالب
شروع کار با webpack - قسمت سوم
در مطلب قبلی با فایل‌های پیکربندی وبپک، وب سرور وبپک، لودر‌ها و ... آشنا شدیم .


استفاده از preLoader‌ها در وبپک 
پیش‌تر با Loader‌ها آشنا شدیم و دلیل استفاده‌ی از آنها نیز ذکر و Loader تایپ اسکریپت را نیز نصب کرده و با استفاده از آن فایل‌های پروژه را ترنسپایل کردیم. اما ممکن است که همه‌ی کارها در استفاده از یک Loader خلاصه نشوند. ممکن است بخواهید از یک ابزار Linting مانند jsHint  قبل از اجرای Loader ها بهره ببرید و این دقیقا کاری است که به preLoader‌ها سپرده می‌شود. به عنوان مثال پیش لودر jsHint را نصب خواهیم کرد. اضافه کردن preLoader‌ها در فایل پیکربندی وبپک تفاوتی با Loader‌ها نخواهد داشت و دارای همان قسمت‌هایی است که برای Loader‌ها تعریف کردیم.
پیش از هر کاری ابتدا jsHint را نصب کرده و سپس loader آن را نیز نصب می‌کنیم. دستورات مورد نیاز، در ادامه آورده شده اند:
npm install -D jsHint jsHint-loader
سپس در ادامه به فایل پیکربندی وبپک مراجعه کرده و قسمت preLoader را به آن اضافه می‌کنیم:
module.exports = {
    entry:['./shared.js','./main.ts']
    ,output:{
        filename:'bundle.js'
    }
    ,watch :true
    ,module:{
        preLoaders:[
            {
                test:/\.js$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'jshint-loader'
            }
        ],
        loaders:[
            {
                test:/\.ts$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'ts-loader'
            }
        ]
    }
    
}

حال وب سرور وبپک را اجرا می‌کنیم. در خط فرمان نتیجه‌ی اجرا شدن jsHint در تصویر قابل مشاهده است که از دو فایل پروژه ایراد گرفته است:


همچنین برای تکمیل قابل ذکر است که وبپک دارای postLoaders نیز می‌باشد که پس از Loader‌های اصلی اجرا می‌شوند.
لیست کاملی از Loader‌ها را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید .تمامی لودرهای وبپک

Minify کردن باندل‌ها با استفاده از وبپک

در صورتی که باندل ساخته شده تا به اینجای کار را باز کرده باشید، مشاهده کرده‌اید که باندل ساخته شده Minify شده نیست. ساده‌ترین روش جهت Minify کردن باندل ساخته شده در هنگام فراخوانی وبپک با استفاده از یک پرچم در خط فرمان می‌باشد. دستور مورد نیاز در ادامه آورده شده است.
// در حالتی که به صورت محلی وبپک نصب شده است
npm run webpack -- -p
// درحالتی که وبپک به صورت سراسری اجرا می‌شود
webpack -p
حال در صورتی که به باندل ساخته شده مراجعه کنید، باندل در حالت Minify شده قرار دارد.

اضافه کردن فایل پیکربندی مخصوص بیلد‌های اصلی پروژه

قطعا شما نیز در حین توسعه‌ی پروژه از دستورات لاگ یا اندازه گیری زمان اجرای یک قطعه کد و ... استفاده می‌کنید و حضور این کد‌ها در باندل نهایی دلیلی ندارد. یک راهکار این است که کدهایی را که فقط جهت توسعه‌ی پروژه و دیباگ بودند و سودی در نتیجه‌ی نهایی ندارند، به صورت دستی پاک کنیم و در صورتی که حجم این طور دستورات بالا باشند، قطعا کار جالبی نخواهد بود و همچنین حذف کلی این دستورات نیز در ادامه برای برگشت به پروژه ممکن است مشکل زا باشد.
راهکاری که با وبپک می‌توان پیش گرفت این است که از یک Loader جهت بیلد‌های اصلی استفاده کرده و مثلن تمامی کامنت‌ها و دستورات لاگ کننده و ... را از بیلد نهایی حذف کنیم. جهت اینکار یک فایل پیکربندی مخصوص را به بیلدهای اصلی به پروژه اضافه می‌کنیم و اسم فایل را webpack.prod.config.js می‌گذاریم.
قدم بعدی نصب یک loader می‌باشد که وظیفه‌ی حذف مواردی را دارد که برای آن مشخص خواهیم کرد. این لودر strip-loader نام دارد و با دستور زیر آن را در پروژه اضافه می‌کنیم.
npm install -D strip-loader
سپس وارد فایل پیکربندی که فقط جهت تولید باندل‌های اصلی پروژه ایجاد کرده‌ایم (webpack.prod.config.js) می‌شویم و کد‌های زیر را وارد می‌کنیم.
// webpack.prod.config.js
 //تنظیمات قبلی را می‌خوانیم
var devConfig = require("./webpack.config.js");
// لودری که وظیفه‌ی حذف کردن دارد را وارد می‌کنیم
var stripLoader = require("strip-loader");

// مانند قبل یک آبجکت با موارد مورد نظر برای لودر می‌سازیم
var stripLoaderConfig = {
    test:[/\.js$/,/\.ts$/],
    exclude :/node_modules/
    ,loader:stripLoader.loader("console.log")
}

// اضافه کردن به لیست لودرهای قبلی
devConfig.module.loaders.push(stripLoaderConfig);

// و در آخر اکسپورت کردن تنظیمات جدید وقبلی
module.exports = devConfig;
در توضیح کد‌های بالا در خط اول ابتدا فایل پیکربندی را که در توسعه‌ی عادی پروژه استفاده می‌شد، می‌خوانیم و در آبجکتی با نام devConfig ذخیره می‌کنیم. مزیت اینکار این می‌باشد که از تعریف تنظیمات تکراری و مورد نیاز جلوگیری می‌کند (نکته : اگر بخاطر داشته باشید در مطلب قبلی ذکر شد که فایل‌های پیکربندی در فرمت commonjs می‌باشند و در نتیجه امکان وارد کردن آنها با استفاده از تابع require امکان پذیر است).
خط بعدی نیز loader ی که وظیفه‌ی حذف موارد مورد نظر ما را دارد وارد می‌کنیم و در ادامه یک آبجکت را با تعاریفی که قبلن از لودر‌ها داشتیم می‌سازیم. تنها نکته در قسمت تعریف اسم لودر می‌باشد.
loader:stripLoader.loader("console.log")
در کد بالا مواردی را که مورد نیاز است از سورس اصلی در سورس نهایی حذف شود، به لودر معرفی می‌کنیم. در اینجا تمامی دستوراتی که شامل console.log می‌شوند از بیلد نهایی باندل حذف خواهند شد.
تنها مرحله‌ی باقی مانده، فراخوانی وبپک با استفاده از فایل پیکربندی جدید می‌باشد. برای اینکار با استفاده از پرچم config محل فایل جدید پیکربندی را به وبپک معرفی می‌کنیم تا از فایل پیکربندی پیش فرض قبلی استفاده نکند.
// در حالتی که وبپک به صورت محلی نصب شده است
npm run webpack -- --config webpack.prod.config.js -p
// در حالتی که وبپک به صورت سراسری نصب شده باشد
webpack --config webpack.prod.config.js -p
پس از اجرای این دستور و باز کردن صفحه‌ی index.html خواهید دید که پیغامی در کنسول مرورگر ظاهر نخواهد شد و دستورات console.log همگی حذف شده‌اند.
توجه داشته باشید که اگر برای ساخت باندل از وبپک استفاده کرده‌اید، برای میزبانی فایل‌های پروژه از وب سرور وبپک استفاده نکنید و از وب سروری دیگر (مانند http-server یا IIS و ...) استفاده کنید؛ چرا که باندل توسط وب سرور وبپک دوباره ساخته می‌شود و تغییرات از بین می‌روند. در صورتی که می‌خواهید از وب سرور وبپک برای میزبانی بیلد نهایی پروژه نیز استفاده کنید، فایل پیکربندی بیلد نهایی را نیز به وب سرور وبپک با استفاده از دستور زیر معرفی کنید:
// زمانی که وبپک به صورت محلی در پروژه نصب شده است
npm run webpackserver -- --config webpack.prod.config.js  -p
//در حالتی که وبپک به صورت گلوبال ( سراسری ) نصب می‌باشد
webpack-dev-server --config webpack.prod.config.js  -p

مدیریت فایل و فولدرها با استفاده وبپک
تا به اینجای کار اگر به ساختار چینش فایل‌ها در پروژه دقت کنید خواهید دید که همگی فایل‌ها در مسیر اصلی پروژه قرار دارند و این روش مناسبی برای مدیریت فایل‌ها و فولدرها در پروژه‌های واقعی و بزرگ نیست. در ادامه قصد داریم این مسئله را حل کرده و ساختار مشخصی را برای محل قرارگیری فایل‌های پروژه با کمک وبپک ایجاد کنیم.
در اولین قدم فولدری را برای اسکریپت‌ها با نام js ایجاد کرده و اسکریپت‌ها را به این فولدر انتقال می‌دهیم.
در قدم دوم برای فایل‌های استاتیک پروژه مانند صفحات html و ... فولدر دیگری را با نام assets ایجاد می‌کنیم و این گونه فایل‌ها را در آن قرار خواهیم داد.
تا اینجای کار در صورتی که وبپک را اجرا کنید، مسیرهای جدید را پیدا نخواهد کرد و دچار خطا خواهد شد. پس به فایل پیکربندی ( webpack.config.js ) مراجعه کرده و وبپک را از ساختار جدید پروژه خبردار می‌کنیم.
// new webpack.config.js file
//ماژول توکار نود جی اس
var path = require("path");

module.exports = {
    // مشخص کردن زمینه برای فایل‌های ورودی
    context:path.resolve("js"),
    entry:['./shared.js','./main.ts']
    ,output:{
       // مشخص کردن محل قرارگیری باندل ساخته شده
        path:path.resolve("build/js"),
      // درخواست از سمت چه مسیری برای باندل خواهد آمد ؟
        publicPath:"assets/js",
        filename:'bundle.js'
    }
    ,
    devServer:{
        //راهنمایی برای وب سرور جهت اینکه فایل‌ها را از چه محلی سرو کند
        contentBase:"assets"
    }

    ,watch :true
    ,module:{
        
        loaders:[
            {
                test:/\.ts$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'ts-loader'
            }
        ]
    }
    
}
در خط اول فایل پیکربندی جدید، ماژول توکار path از نود جی اس را وارد می‌کنیم و سپس کلید جدیدی را به تنظیمات وبپک با نام context اضافه می‌کنیم که زمینه‌ی فایل‌های ورودی را مشخص خواهد کرد. قبلا ذکر شد که فولدری با نام js را ساخته و اسکریپت‌ها را در آن قرار می‌دهیم. پس با کمک ماژول path این مسیر را به وبپک معرفی می‌کنیم.
context:path.resolve("js")
تغییر بعدی را در تنظیمات برای ساخت باندل داریم که مشخص کردن مسیر قرارگیری جدید باندل می‌باشد که با کلید جدیدی با نام path، مسیر قرارگیری باندل پس از ساخته شدن را به وبپک اطلاع می‌دهیم و در ادامه کلید دیگری با نام publicPath اضافه شده که راهنمایی برای وب سرور وبپک می‌باشد تا با استفاده از آن درخواست‌هایی که به مسیر مشخص شده می‌آیند، از مسیری که در کلید path نامیده شده سرو شوند.
// تغییرات در شی output
// این کلید جدید مسیر قرار گیری جدید باندل را به وبپک اطلاع می‌دهد
path:path.resolve("build/js"),
//  راهنما برای وب سرور وبپک جهت میزبانی مسیر زیر از کلید بالا
publicPath:"assets/js",
آخرین تغییر در فایل پیکربندی، مربوط به اضافه شدن آبجکت جدید devServer می‌باشد که در آن کلیدی اضافه شده که مسیر اصلی فایل‌های میزبانی شده را اعلام می‌کند. به طور مثال فایل html اصلی پروژه را بالاتر اشاره کردیم که در این مسیر قرار می‌دهیم.
در نهایت وارد فایل index.html می‌شویم و مسیر جدید باندل را به آن معرفی میکنیم.
//index.html

<html>
    <head>
        first part of webpack tut!
    </head>
    <body>
        <h1>webpack is awesome !</h1>
        <script src="assets/js/bundle.js"></script>
    </body>
</html>
قابل مشاهده است که مسیر باندل ذکر شده در اینجا وجود خارجی ندارد و وبپک آن را با کمک تنظیماتش، به صورت پویا پیدا خواهد کرد. در تصویر زیر سعی بر روشن‌تر شدن این مسئله شده است.


حال با اجرا کردن وب سرور وبپک می‌توان مشاهده کرد که مسیرهای جدید، بدون مشکل توسط وبپک پیدا شده و فایل‌ها سرو می‌شوند. قابل توجه است که این نوع چینش پروژه قابل تغییر و شخصی سازی برای پروژه‌های گوناگون می‌باشد.


ساخت فایل‌های سورس مپ  (source map)


ساده‌ترین راه جهت ساخت فایل‌های سورس مپ با استفاده از یک پرچم در هنگام فراخوانی وبپک به صورت زیر می‌باشد.

// فعال کردن ساخت سورس مپ‌ها 
npm run webpack -- -d 
// یا  در هنگام نصب گلوبال
webpack -d
// جهت استفاده به همراه وب سرور
npm run webpackserver -- -d
// یا به صورت نصب گلوبال
webpack-dev-server -d
راه دوم با استفاده از انجام تغییرات در فایل پیکربندی وبپک می‌باشد؛ به این صورت که کلیدی را به این فایل اضافه می‌کنیم.
// webpack.config.js
// کلید جدید اضافه شده در فایل پیکربندی
devtool:"#source-map"
حال در هنگام فراخوانی وبپک فایل سورس مپ نیز ساخته خواهد شد و احتیاجی به استفاده از پرچم خط فرمان در هنگام فراخوانی نیست.
با اجرای وب سرور وبپک خواهید دید که سورس مپ‌ها در منوی توسعه دهنده‌ی مرورگر قابل دستیابی می‌باشند.

ساخت چندین باندل گوناگون

قصد داریم به پروژه، دو صفحه‌ی دیگر را نیز با نام‌های aboutme و contact اضافه کنیم. هر یک از این صفحات اسکریپت مخصوص به خود را خواهد داشت و باندل نهایی نیز شامل تمامی آنها خواهد شد. در صورتی که این خروجی مطلوب ما نباشد و به طور مثال بخواهیم مکانیزمی شبیه به lazy loading اسکریپت‌ها را داشته باشیم و فقط زمانی اسکریپت‌ها بارگذاری شوند که به آنها احتیاج باشد، برای انجام این کار با وبپک به صورت زیر عمل خواهیم کرد.
دو صفحه‌ی html جدید را با عناوین ذکر شده‌ی بالا به پوشه‌ی assets اضافه می‌کنیم و برای هریک نیز اسکریپتی با همان نام خواهیم ساخت و در پوشه‌ی js قرار می‌دهیم.
محتوای صفحات بدین شکل می‌باشد.
// index.html file
<html>
<head>

    <title>
        third part of webpack tut!
    </title>
</head>

<body>
    <nav>
        <a href="aboutme.html">about me</a>
        <a href="contact.html">contact</a>
    </nav>
    <h1>webpack is awesome !</h1>
    <script src="assets/js/shared.js"></script>
    <script src="assets/js/index.js"></script>
</body>

</html>

// aboutme.html file
<html>

<head>

    <title>
        about me page !
    </title>
</head>

<body>
    <nav>
        <a href="index.html">index</a>
        <a href="contact.html">contact</a>
    </nav>
    <h1>webpack is awesome !</h1>
    <script src="assets/js/shared.js"></script>
    <script src="assets/js/aboutme.js"></script>
</body>

</html>

// contact.html file

<html>

<head>

    <title>
        contact me page !
    </title>
</head>

<body>
    <nav>
        <a href="index.html">index</a>
        <a href="aboutme.html">about me</a>
    </nav>
    <h1>webpack is awesome !</h1>
    <script src="assets/js/shared.js"></script>
    <script src="assets/js/contact.js"></script>
</body>

</html>
در هر یک از صفحات یک اسکریپت مخصوص آن صفحه و همچنین یک اسکریپت با نام shared.js که قبلا فرض کردیم نقش ماژولی را دارد که در سرتاسر پروژه از آن استفاده می‌شود، اضافه شده است. حال این تغییرات را در فایل پیکربندی وبپک به آن معرفی می‌کنیم.
var path = require("path");
var webpack = require("webpack");
// وارد کردن پلاگینی از وب پک برای ساخت تکه‌های مختلف اسکریپت‌ها 
// معرفی اسکریپت shared.js
var commonChunkPlugin = new webpack.optimize.CommonsChunkPlugin("shared.js");
module.exports = {
    context:path.resolve("js"),
    //entry:['./shared.js','./main.ts']
   // معرفی اسکریپت‌های جدید به وبپک
    entry:{
        index:"./main.js",
        aboutme:"./aboutme.js",
        contact:"./contact.js"
    }
    ,output:{
        path:path.resolve("build/js"),
        publicPath:"assets/js",
     //   filename:'bundle.js'
     // به جای یک باندل کلی از وبپک میخاهیم برای هر ورودی باندلی جدید بسازد
        filename:"[name].js"
    }
    // رجیستر کردن پلاگین 
    ,plugins:[commonChunkPlugin]
    ,
    devServer:{
        contentBase:"assets"
    }
    //,devtool:"#source-map"
    ,watch :true
    ,module:{...
    }
    
}
جهت انجام این کار از یک پلاگین وبپک با نام CommonsChunkPlugin کمک گرفته‌ایم که به ما کمک می‌کند اسکریپت shared.js را به عنوان یک وابستگی در تمامی صفحاتمان داشته باشیم. نحوه‌ی کار این پلاگین نیز از نامش مشخص است و نقاط Common را می‌توان با آن مشخص کرد. تغییر بعدی نیز در کلید entry می‌باشد که اسکریپت‌های جدید را با استفاده از اسمشان به وبپک معرفی کرده‌ایم و سپس در کلید output نیز به وبپک خبر داده‌ایم که برای هر ورودی، باندل جداگانه‌ی خود را بسازد. تکه کد  filename:[name].js به وبپک می‌گوید که باندل‌های جداگانه، با نام خود اسکریپت ساخته شوند و در نهایت کلید جدید plugins به وبپک پلاگین CommonsChunkPlugin را اضافه می‌کند.
حال با اجرای وبپک می‌توان دید که سه باندل ساخته شده که همگی به اسکریپت shared.js وابستگی دارند و اگر این اسکریپت را از صفحات HTML حذف کنید، با خطا رو به رو خواهید شد. این پلاگین قدرت ساخت باندل‌هایی با خاصیت مشخص کردن وابستگی‌ها و همچنین تو در تویی‌ها خاص را نیز دارد. برای مطالعه‌ی بیشتر می‌توانید به اینجا مراجعه کنید: پلاگین commonsChunk

در قسمت بعدی با استفاده از وبپک فایل‌های css، فونت‌ها و تصاویر را نیز باندل خواهیم کرد.

فایل‌های مطلب:
سورس تا قبل از قسمت ایجاد تغییرات در ساختار فایل‌های پروژه :dntwebpack-part3-beforeFileAndFolderManagment.zip
سورس برای بعد از ایجاد تغییرات در ساختار فایل‌های پروژه : dntwebpack-part3AfterFileOrganization.zip

نظرات مطالب
پیاده سازی اسکرام با شیرپوینت
نه آنچنان. پایه کار همان است. برنامه نویسی شیرپوینت بیشتر مبتنی است بر ASP.NET Webforms و Work flow foundation و نگارش جدید آن WCF هم دارد.
و در کل شرکتی که می‌خواهد از SharePoint درست استفاده کند باید متخصص‌هایی با این توانایی‌ها داشته باشد:
- توانایی راه اندازی دومین ویندوز سرور
- توانایی راه اندازی Exchange server
- توانایی راه اندازی SQL Server
- آشنایی کامل با IIS
- تسلط کامل به برنامه نویسی ASP.NET و وب پارت نویسی.
- آشنایی با برنامه نویسی Workflow foundation

به نظر من مایکروسافت بسیاری از کتابخانه‌هایی را که به دات نت فریم ورک اضافه کرده فقط و فقط به خاطر SharePoint بوده نمونه‌اش همین Workflow foundation . من کمتر دیدم از این مورد خارج از SharePoint استفاده شود. یا اگر دقت کرده باشید ASP.NET 2.0 وب پارت هم دارد ولی باز هم ... کاربردش جای دیگری است.
یا در SQL Server 2008 یک سری از قابلیت‌های file stream ایی که اضافه شده فقط به خاطر مدیریت ساده‌تر و بهینه‌تر حجم بالای دیتابیس شیرپوینت در نگارش 2010 آن بوده که همه چیز داخل آن ذخیره می‌شود.
مسیرراه‌ها
ASP.NET Core
ASP.NET Core 1.0
ASP.NET Core 2.0
روش ارتقاء
ASP.NET Core Identity 

کار با Areas در ASP.NET Core
کار با کوکی‌ها در ASP.NET Core
بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core
ارسال ایمیل در ASP.NET Core
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
بررسی تغییرات Reflection در NET Core.
استفاده‌ی گسترده از DateTimeOffset در NET Core.
بررسی روش دسترسی به HttpContext در ASP.NET Core
توزیع پروژه‌های ASP.NET Core 1.1 بدون ارائه فایل‌های View آن
تغییرات رمزنگاری اطلاعات در NET Core.
ساخت بسته‌های نیوگت مخصوص NET Core.
تهیه قالب برای ارسال ایمیل‌ها در ASP.NET Core توسط Razor Viewها
روش یافتن لیست تمام کنترلرها و اکشن متدهای یک برنامه‌ی ASP.NET Core
بررسی روش آپلود فایل‌ها از طریق یک برنامه‌ی Angular به یک برنامه‌ی ASP.NET Core
سفارشی سازی صفحه‌ی اول برنامه‌های Angular CLI توسط ASP.NET Core
تغییرات Encoding در NET Core.
تغییرات متدهای بازگشت فایل‌ها به سمت کلاینت در ASP.NET Core
پیاده سازی برنامه‌های چند مستاجری در ASP.NET Core
مقدمه‌ای بر تزریق وابستگی‌ها درASP.NET Core 
نمایش خطاهای اعتبارسنجی سمت سرور ASP.NET Core در برنامه‌های Angular
احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت اول - معرفی و ایجاد ساختار برنامه
روش استفاده‌ی صحیح از HttpClient در برنامه‌های دات نت
اجرای سرویسهای NodeJS در ASP.NET Core
بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS 
تست کردن متدهای یک Controller به کمک PowerShell
کار با Visual Studio در ASP.NET Core

نظرات مطالب
استفاده از چندین بانک اطلاعاتی به صورت همزمان در EF Code First
2 کانتکست داریم، یکی از آنها از اوراکل پروایدار، که توسط code-based کانفیگ پروایدر رجیستر شده است در اینجا اشاره شده به آن،  و دیگری از پروایدر SqlServer استفادده می‌کند. طی فرآیندی، ابتدا کانتکست اول که از پروایدر اوراکل استفاده میکنه فراخوانی میشه و بدون خطا به اوراکل وصل میشود و اطلاعات را دریافت می‌کنه ولی هنگامی که از روش پاسخ بالا جهت اتصال کانتکست دوم به اس کیو ال سرور استفاده می‌کنم (تنظیم پروایدر داخل متد و بصورت صریح)، خطایی از پروایدر اوراکل صادر میشه! ظاهرا کانتکست دوم سعی داره از پروایدر Oracle استفاده کنه.
چطور امکان داره که تنظیمات پروایدر اس کیو ال را هم بصورت صریح به کانتکست دوم معرفی کنم (code-based configuration)؟ بعبارت دیگر به چه شکل می‌تونیم code-based configuration برای هر دو تا پروایدر داشته باشیم؟
مطالب
Blazor 5x - قسمت 31 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 1 - انجام تنظیمات اولیه
در قسمت قبل، امکان سفارش یک اتاق را به همراه پرداخت آنلاین آن، به برنامه‌ی Blazor WASM این سری اضافه کردیم؛ اما ... هویت کاربری که مشغول انجام اینکار است، هنوز مشخص نیست. بنابراین در این قسمت می‌خواهیم مباحثی مانند ثبت نام و ورود به سیستم را تکمیل کنیم. البته مقدمات سمت سرور این بحث را در مطلب «Blazor 5x - قسمت 25 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 2 - تامین پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت»، بررسی کردیم.


ارائه‌ی AuthenticationState به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌ی Blazor WASM

در قسمت 22، با مفاهیم CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView در برنامه‌های Blazor Server آشنا شدیم؛ این مفاهیم در اینجا نیز یکی هستند:
- کامپوننت CascadingAuthenticationState سبب می‌شود AuthenticationState (لیستی از Claims کاربر)، به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌یBlazor  ارسال شود. در مورد پارامترهای آبشاری، در قسمت نهم این سری بیشتر بحث شد و هدف از آن، ارائه‌ی یکسری اطلاعات، به تمام زیر کامپوننت‌های یک کامپوننت والد است؛ بدون اینکه نیاز باشد مدام این پارامترها را در هر زیر کامپوننتی، تعریف و تنظیم کنیم. همینقدر که آن‌ها را در بالاترین سطح سلسله مراتب کامپوننت‌های تعریف شده تعریف کردیم، در تمام زیر کامپوننت‌های آن نیز در دسترس خواهند بود.
- کامپوننت AuthorizeRouteView امکان محدود کردن دسترسی به صفحات مختلف برنامه‌ی Blazor را بر اساس وضعیت اعتبارسنجی و نقش‌های کاربر جاری، میسر می‌کند.

روش اعمال این دو کامپوننت نیز یکی است و نیاز به ویرایش فایل BlazorWasm.Client\App.razor در اینجا وجود دارد:
<CascadingAuthenticationState>
    <Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
        <Found Context="routeData">
            <AuthorizeRouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)">
                <Authorizing>
                    <p>Please wait, we are authorizing the user.</p>
                </Authorizing>
                <NotAuthorized>
                    <p>Not Authorized</p>
                </NotAuthorized>
            </AuthorizeRouteView>
        </Found>
        <NotFound>
                <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
                    <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
                </LayoutView>
        </NotFound>
    </Router>
</CascadingAuthenticationState>
کامپوننت CascadingAuthenticationState، اطلاعات AuthenticationState را در اختیار تمام کامپوننت‌های برنامه قرار می‌دهد و کامپوننت AuthorizeRouteView، امکان نمایش یا عدم نمایش قسمتی از صفحه را بر اساس وضعیت لاگین شخص و یا محدود کردن دسترسی بر اساس نقش‌ها، میسر می‌کند.


مشکل! برخلاف برنامه‌های Blazor Server، برنامه‌های Blazor WASM به صورت پیش‌فرض به همراه تامین کننده‌ی توکار AuthenticationState نیستند.

اگر سری Blazor جاری را از ابتدا دنبال کرده باشید، کاربرد AuthenticationState را در برنامه‌های Blazor Server، در قسمت‌های 21 تا 23، پیشتر مشاهده کرده‌اید. همان مفاهیم، در برنامه‌های Blazor WASM هم قابل استفاده هستند؛ البته در اینجا به علت جدا بودن برنامه‌ی سمت کلاینت WASM Blazor، از برنامه‌ی Web API سمت سرور، نیاز است یک تامین کننده‌ی سمت کلاینت AuthenticationState را بر اساس JSON Web Token دریافتی از سرور، تشکیل دهیم و برخلاف برنامه‌های Blazor Server، این مورد به صورت خودکار مدیریت نمی‌شود و با ASP.NET Core Identity سمت سروری که JWT تولید می‌کند، یکپارچه نیست.
بنابراین در اینجا نیاز است یک AuthenticationStateProvider سفارشی سمت کلاینت را تهیه کنیم که بر اساس JWT دریافتی از Web API کار می‌کند. به همین جهت در ابتدا یک JWT Parser را طراحی می‌کنیم که رشته‌ی JWT دریافتی از سرور را تبدیل به <IEnumerable<Claim می‌کند. سپس این لیست را در اختیار یک AuthenticationStateProvider سفارشی قرار می‌دهیم تا اطلاعات مورد نیاز کامپوننت‌های CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView تامین شده و قابل استفاده شوند.


نیاز به یک JWT Parser

در قسمت 25، پس از لاگین موفق، یک JWT تولید می‌شود که به همراه قسمتی از مشخصات کاربر است. می‌توان محتوای این توکن را در سایت jwt.io مورد بررسی قرار داد که برای نمونه به این خروجی می‌رسیم و حاوی claims تعریف شده‌است:
{
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1616396383,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress": "vahid@dntips.ir",
  "Id": "582855fb-e95b-45ab-b349-5e9f7de40c0c",
  "DisplayName": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1616396383,
  "exp": 1616397583,
  "aud": "Any"
}
بنابراین برای استخراج این claims در سمت کلاینت، نیاز به یک JWT Parser داریم که نمونه‌ای از آن می‌تواند به صورت زیر باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Security.Claims;
using System.Text.Json;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    /// <summary>
    /// From the Steve Sanderson’s Mission Control project:
    /// https://github.com/SteveSandersonMS/presentation-2019-06-NDCOslo/blob/master/demos/MissionControl/MissionControl.Client/Util/ServiceExtensions.cs
    /// </summary>
    public static class JwtParser
    {
        public static IEnumerable<Claim> ParseClaimsFromJwt(string jwt)
        {
            var claims = new List<Claim>();
            var payload = jwt.Split('.')[1];

            var jsonBytes = ParseBase64WithoutPadding(payload);

            var keyValuePairs = JsonSerializer.Deserialize<Dictionary<string, object>>(jsonBytes);
            claims.AddRange(keyValuePairs.Select(kvp => new Claim(kvp.Key, kvp.Value.ToString())));
            return claims;
        }

        private static byte[] ParseBase64WithoutPadding(string base64)
        {
            switch (base64.Length % 4)
            {
                case 2: base64 += "=="; break;
                case 3: base64 += "="; break;
            }
            return Convert.FromBase64String(base64);
        }
    }
}
که آن‌را در فایل BlazorWasm.Client\Utils\JwtParser.cs برنامه‌ی کلاینت ذخیره خواهیم کرد. متد ParseClaimsFromJwt فوق، رشته‌ی JWT تولیدی حاصل از لاگین موفق در سمت Web API را دریافت کرده و تبدیل به لیستی از Claimها می‌کند.


تامین AuthenticationState مبتنی بر JWT مخصوص برنامه‌‌های Blazor WASM

پس از داشتن لیست Claims دریافتی از یک رشته‌ی JWT، اکنون می‌توان آن‌را تبدیل به یک AuthenticationStateProvider کرد. برای اینکار در ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization را به برنامه‌ی کلاینت اضافه کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization" Version="5.0.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
سپس سرویس سفارشی AuthStateProvider خود را به پوشه‌ی Services برنامه اضافه می‌کنیم و متد GetAuthenticationStateAsync کلاس پایه‌ی AuthenticationStateProvider استاندارد را به نحو زیر بازنویسی و سفارشی سازی می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class AuthStateProvider : AuthenticationStateProvider
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public AuthStateProvider(HttpClient httpClient, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _httpClient = httpClient ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpClient));
            _localStorage = localStorage ?? throw new ArgumentNullException(nameof(localStorage));
        }

        public override async Task<AuthenticationState> GetAuthenticationStateAsync()
        {
            var token = await _localStorage.GetItemAsync<string>(ConstantKeys.LocalToken);
            if (token == null)
            {
                return new AuthenticationState(new ClaimsPrincipal(new ClaimsIdentity()));
            }

            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", token);
            return new AuthenticationState(
                        new ClaimsPrincipal(
                            new ClaimsIdentity(JwtParser.ParseClaimsFromJwt(token), "jwtAuthType")
                        )
                    );
        }
    }
}
- اگر با برنامه‌های سمت کلاینت React و یا Angular پیشتر کار کرده باشید، منطق این کلاس بسیار آشنا به نظر می‌رسد. در این برنامه‌ها، مفهومی به نام Interceptor وجود دارد که توسط آن به صورت خودکار، هدر JWT را به تمام درخواست‌های ارسالی به سمت سرور، اضافه می‌کنند تا از تکرار این قطعه کد خاص، جلوگیری شود. علت اینجا است که برای دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور، نیاز است هدر ویژه‌ای را به نام "Authorization" که با مقدار "bearer jwt" تشکیل می‌شود، به ازای هر درخواست ارسالی به سمت سرور نیز ارسال کرد؛ تا تنظیمات ویژه‌ی AddJwtBearer که در قسمت 25 در کلاس آغازین برنامه‌ی Web API انجام دادیم، این هدر مورد انتظار را دریافت کرده و پردازش کند و در نتیجه‌ی آن، شیء this.User، در اکشن متدهای کنترلرها تشکیل شده و قابل استفاده شود.
در اینجا نیز مقدار دهی خودکار httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را مشاهده می‌کنید که مقدار token خودش را از Local Storage دریافت می‌کند که کلید متناظر با آن‌را در پروژه‌ی BlazorServer.Common به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantKeys
    {
        // ...
        public const string LocalToken = "JWT Token";
    }
}
به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود در تمام سرویس‌های برنامه‌ی WASM که با HttpClient کار می‌کنند، مدام سطر مقدار دهی httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را تکرار کنیم.
- همچنین در اینجا به کمک متد JwtParser.ParseClaimsFromJwt که در ابتدای بحث تهیه کردیم، لیست Claims دریافتی از JWT ارسالی از سمت سرور را تبدیل به یک AuthenticationState قابل استفاده‌ی در برنامه‌ی Blazor WASM کرده‌ایم.

پس از تعریف یک AuthenticationStateProvider سفارشی، باید آن‌را به همراه Authorization، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه در فایل Program.cs اضافه کرد:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddAuthorizationCore();
            builder.Services.AddScoped<AuthenticationStateProvider, AuthStateProvider>();

            // ...
        }
    }
}
و برای سهولت استفاده‌ی از امکانات اعتبارسنجی فوق در کامپوننت‌های برنامه، فضای نام زیر را به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم:
@using Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization


تهیه‌ی سرویسی برای کار با AccountController

اکنون می‌خواهیم در برنامه‌ی سمت کلاینت، از AccountController سمت سرور که آن‌را در قسمت 25 این سری تهیه کردیم، استفاده کنیم. بنابراین نیاز است سرویس زیر را تدارک دید که امکان لاگین، ثبت نام و خروج از سیستم را در سمت کلاینت میسر می‌کند:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public interface IClientAuthenticationService
    {
        Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication);
        Task LogoutAsync();
        Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration);
    }
}
و به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class ClientAuthenticationService : IClientAuthenticationService
    {
        private readonly HttpClient _client;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public ClientAuthenticationService(HttpClient client, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _client = client;
            _localStorage = localStorage;
        }

        public async Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signin", userFromAuthentication);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<AuthenticationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalToken, result.Token);
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails, result.UserDTO);
                _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", result.Token);
                return new AuthenticationResponseDTO { IsAuthSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }

        public async Task LogoutAsync()
        {
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalToken);
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails);
            _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = null;
        }

        public async Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signup", userForRegisteration);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<RegisterationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                return new RegisterationResponseDTO { IsRegisterationSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }
    }
}
که به نحو زیر به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...
            builder.Services.AddScoped<IClientAuthenticationService, ClientAuthenticationService>();
            // ...
        }
    }
}
توضیحات:
- متد LoginAsync، مشخصات لاگین کاربر را به سمت اکشن متد api/account/signin ارسال کرده و در صورت موفقیت این عملیات، اصل توکن دریافتی را به همراه مشخصاتی از کاربر، در Local Storage ذخیره سازی می‌کند. این مورد سبب خواهد شد تا بتوان به مشخصات کاربر در صفحات دیگر و سرویس‌های دیگری مانند AuthStateProvider ای که تهیه کردیم، دسترسی پیدا کنیم. به علاوه مزیت دیگر کار با Local Storage، مواجه شدن با حالت‌هایی مانند Refresh کامل صفحه و برنامه، توسط کاربر است. در یک چنین حالتی، برنامه از نو بارگذاری مجدد می‌شود و به این ترتیب می‌توان به مشخصات کاربر لاگین کرده، به سادگی دسترسی یافت و مجددا قسمت‌های مختلف برنامه را به او نشان داد. نمونه‌ی دیگر این سناریو، بازگشت از درگاه پرداخت بانکی است. در این حالت نیز از یک سرویس سمت سرور دیگر، کاربر به سمت برنامه‌ی کلاینت، Redirect کامل خواهد شد که در اصل اتفاقی که رخ می‌دهد، با Refresh کامل صفحه یکی است. در این حالت نیز باید بتوان کاربری را که از درگاه بانکی ثالث، به سمت برنامه‌ی کلاینت از نو بارگذاری شده، هدایت شده، بلافاصله تشخیص داد.

- اگر برنامه، Refresh کامل نشود، نیازی به Local Storage نخواهد بود؛ از این لحاظ که در برنامه‌های سمت کلاینت Blazor، طول عمر تمام سرویس‌ها، صرفنظر از نوع طول عمری که برای آن‌ها مشخص می‌کنیم، همواره Singleton هستند (ماخذ).
Blazor WebAssembly apps don't currently have a concept of DI scopes. Scoped-registered services behave like Singleton services.
بنابراین می‌توان یک سرویس سراسری توکن را تهیه و به سادگی آن‌را در تمام قسمت‌های برنامه تزریق کرد. این روش هرچند کار می‌کند، اما همانطور که عنوان شد، به Refresh کامل صفحه حساس است. اگر برنامه در مرورگر کاربر Refresh نشود، تا زمانیکه باز است، سرویس‌های در اصل Singleton تعریف شده‌ی در آن نیز در تمام قسمت‌های برنامه در دسترس هستند؛ اما با Refresh کامل صفحه، به علت بارگذاری مجدد کل برنامه، سرویس‌های آن نیز از نو، وهله سازی خواهند شد که سبب از دست رفتن حالت قبلی آن‌ها می‌شود. بنابراین نیاز به روشی داریم که بتوانیم حالت قبلی برنامه را در زمان راه اندازی اولیه‌ی آن بازیابی کنیم و یکی از روش‌های استاندارد اینکار، استفاده از Local Storage خود مرورگر است که مستقل از برنامه و توسط مرورگر مدیریت می‌شود.

- در متد LoginAsync، علاوه بر ثبت اطلاعات کاربر در Local Storage، مقدار دهی client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز ملاحظه می‌کنید. همانطور که عنوان شد، سرویس‌های Blazor WASM در اصل دارای طول عمر Singleton هستند. بنابراین تنظیم این هدر در اینجا، بر روی تمام سرویس‌های HttpClient تزریق شده‌ی به سایر سرویس‌های برنامه نیز بلافاصله تاثیرگذار خواهد بود.

- متد LogoutAsync، اطلاعاتی را که در حین لاگین موفق در Local Storage ذخیره کردیم، حذف کرده و همچنین client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز نال می‌کند تا دیگر اطلاعات لاگین شخص قابل بازیابی نبوده و مورد استفاده قرار نگیرد. همین مقدار برای شکست پردازش درخواست‌های ارسالی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور کفایت می‌کند.

- متد RegisterUserAsync، مشخصات کاربر در حال ثبت نام را به سمت اکشن متد api/account/signup ارسال می‌کند که سبب افزوده شدن کاربر جدیدی به بانک اطلاعاتی برنامه و سیستم ASP.NET Core Identity خواهد شد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-31.zip
نظرات مطالب
نحوه‌ی محاسبه‌ی هش کلمات عبور کاربران در ASP.NET Identity
در ASP.NET Identity جمع هش و salt با فرمت base64 در بانک اطلاعاتی به صورت رشته‌ای با طول max ذخیره می‌شوند (هر دو با هم در یک فیلد). همچنین در اینجا طول salt به صورت صریح به 16 بایت تنظیم شده‌است (متد آخر مطلب).

نظرات مطالب
EF Code First #14
- آزمایش کردی یکبار؟ (من این رو در یک برنامه WPF استفاده کردم؛ با یک Context در سطح ViewModel که کار تحت نظر قرار دادن اطلاعات رو داره. حتی دکمه undo هم میشه طراحی کرد با استفاده از متد RejectChanges و در WPF با سیستم Binding خوبی که داره بلافاصله UI به صورت خودکار به روز میشه)
- Added مربوط به زمانی است که اطلاعات به سیستم ردیابی (context در اینجا) اضافه شده و نه به بانک اطلاعاتی. Modified مربوط به حالتی است که اطلاعات تحت نظر سیستم ردیابی مثلا یک خاصیت آن تغییر کرده است؛ پیش از ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی. EF بر همین اساس هست که تشخیص می‌ده چه کوئری را باید صادر کند برای ذخیره یا به روز رسانی نهایی اطلاعات.
مطالب دوره‌ها
طراحی روابط و ارجاعات در RavenDB
در قسمت‌های قبل، با پیش زمینه‌ی ذهنی طراحی مدل‌های RavenDB به همراه اصول مقدماتی کوئری نویسی آن آشنا شدیم. در این قسمت قصد داریم معادل‌های روابط موجود در بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای را در RavenDB و مطابق ذهنیت غیر رابطه‌ای آن، مدلسازی کنیم و مثال‌های بیشتری را بررسی نمائیم.

مدیریت روابط در RavenDB

یکی از اصول طراحی مدل‌ها در RavenDB، مستقل بودن اسناد یا documents است. به این ترتیب کلیه اطلاعاتی که یک سند نیاز دارد، داخل همان سند ذخیره می‌شوند (به این نوع شیء،  Root Aggregate هم گفته می‌شود). اما این اصل سبب نخواهد شد تا نتوان یا نباید ارتباطی را بین اسناد تعریف کرد. بنابراین سؤال مهم اینجا است که چه اطلاعات مرتبطی باید داخل یک سند ذخیره شوند و چه اطلاعاتی باید به سند دیگری ارجاع داده شوند. برای پاسخ به این سؤال سه روش ذیل را باید مدنظر داشت:

الف) Denormalized references
فرض کنید در دنیای رابطه‌ای دو جدول سفارش و مشتری را دارید. در این حالت، جدول سفارش تنها شماره آی دی اطلاعات مشتری را از جدول مشتری یا کاربران سیستم، در خود ذخیره خواهد کرد. به این ترتیب از تکرار اطلاعات مشتری در جدول سفارشات جلوگیری می‌گردد. اما اگر اطلاعات پرکاربرد مشتری را در داخل جدول سفارش قرار دهیم به آن denormalized reference گفته می‌شود.
ایجاد denormalized reference یکی از روش‌های مرسوم در دنیای NoSQL و RavenDB است؛ خصوصا جهت سهولت نمایش اطلاعات. به این ترتیب ارجاع به سندهای دیگر کمتر شده و ترافیک شبکه نیز کاهش می‌یابد. برای مثال در اینجا نام و آدرس مشتری را داخل سند ثبت شده قرار می‌دهیم و از سایر اطلاعات او (که اهمیت نمایشی ندارند) مانند کلمه عبور و امثال آن صرفنظر خواهیم کرد.
اینجا است که یک سری از سؤالات مطرح خواهند شد مانند : «اگر آدرس مشتری تغییر کرد، چطور؟»
بنابراین بهترین حالت استفاده از روش denormalized references محدود خواهد شد به موارد ذیل:
الف) قید اطلاعاتی که به ندرت تغییر می‌کنند. برای مثال نام یک شخص یا نام یک کشور، استان یا شهر.
ب) ثبت اطلاعات تکراری که در طول زمان تغییر می‌کنند، اما باید تاریخچه‌ی آن‌ها حفظ شوند. برای مثال اگر آدرس مشتری تغییر کرده است، واقعا اجناس سندهای قبلی او، صرفنظر از آدرس جدیدی که اعلام کرده است، به آدرس قبلی او ارسال شده‌اند و این تاریخچه باید در سیستم حفظ شوند.
ج) اطلاعاتی که ممکن است بعدها حذف شوند؛ اما نیاز است سابقه اسناد قبلی تخریب نشوند. برای مثال کارخانه‌ای را درنظر بگیرید که امسال یک سری چینی خاص را تولید می‌کند و می‌فروشد. سال بعد خط تولید خود را عوض کرده و سری اجناس دیگری را شروع به تولید و فروش خواهد کرد. در بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای نمی‌توان اجناسی را که در جداول دیگر ارجاع دارند، به این سادگی‌ها حذف کرد. در اینجا باید از روش‌هایی مانند تعریف فیلد بیتی IsDeleted برای مخفی کردن ظاهری رکوردهای موجود کمک گرفت. اما در دنیای رابطه‌ای، اطلاعات مهم محصول را در سند اصلی ثبت کنید. بعد هر زمانیکه نیازی به محصول نبود، کلا تعریف آن‌را حذف نمائید.


ب) Includes
Includes در RavenDB برای پوشش مشکلات denormalization ارائه شده است. در اینجا بجای اینکه یک شیء کپی اطلاعات پرکاربرد شیء‌ایی دیگر را در خود ذخیره کند، تنها ارجاعی (یک Id رشته‌ای) از آن شیء را در سند مرتبط ذخیره خواهد کرد.
public class Order
{
    public string CustomerId { get; set; }
    public LineItem[] LineItems { get; set; }
    public double TotalPrice { get; set; }
}
 
public class Customer
{
    public string Name { get; set; }
    public string Address { get; set; }
    public short Age { get; set; }
    public string HashedPassword { get; set; }
}
برای نمونه در کلاس Order شاهد یک Id رشته‌ای ارجاع دهنده به کلاس Customer هستیم. هرگاه که نیاز به بارگذاری اطلاعات شیء Order به همراه کل اطلاعات مشتری او تنها در یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی باشد، می‌توان از متد الحاقی Include مختص RavenDB استفاده کرد:
var order = session.Include<Order>(x => x.CustomerId)
                   .Load("orders/1234");
 
// این کوئری از کش سشن خوانده می‌شود و کاری به سرور ندارد
var cust = session.Load<Customer>(order.CustomerId);
همانطور که مشاهده می‌کنید، با ذکر متد Include، اعلام کرده‌ایم که مایل هستیم تا اطلاعات سند مشتری متناظر را نیز داشته باشیم. در این حالت در Load بعدی که بر اساس Id مشتری انجام شده، دیگر رفت و برگشتی به سرور انجام نشده و اطلاعات مشتری از کش سشن جاری که پیشتر با فراخوانی Include مقدار دهی شده است، دریافت می‌گردد.
حتی می‌توان چند سند مرتبط را با هم بارگذاری کرد؛ با حداقل رفت و برگشت به سرور:
var orders = session.Include<Order>(x => x.CustomerId)
    .Load("orders/1234", "orders/4321");
 
foreach (var order in orders)
{
    // این کوئری‌ها سمت کلاینت هستند و به سرور ارسال نمی‌شوند
    var cust = session.Load<Customer>(order.CustomerId);
}
همچنین امکان استفاده از متد Include در LINQ API نیز پیش بینی شده است. برای این منظور باید از متد Customize استفاده کرد:
var orders = session.Query<Order>()
    .Customize(x => x.Include<Order>(o => o.CustomerId))
    .Where(x => x.TotalPrice > 100)
    .ToList();
 
foreach (var order in orders)
{
    // این کوئری‌ها سمت کلاینت اجرا می‌شوند
    var cust = session.Load<Customer>(order.CustomerId);
}


Includeهای یک به چند

اکنون فرض کنید به کلاس سفارش، آرایه تامین کننده‌ها نیز افزوده شده است (رابطه یک به چند):
public class Order
{
    public string CustomerId { get; set; }
    public string[] SupplierIds { get; set; }
    public LineItem[] LineItems { get; set; }
    public double TotalPrice { get; set; }
}
بارگذاری یکباره روابط یک به چند نیز با Include میسر است:
var orders = session.Include<Order>(x => x.SupplierIds)
    .Load("orders/1234", "orders/4321");
 
foreach (var order in orders)
{
    foreach (var supplierId in order.SupplierIds)
    {
        // از کش سشن خوانده می‌شود
        var supp = session.Load<Supplier>(supplierId);
    }
}



Includeهای چند سطحی

در اینجا کلاس سفارشی را در نظر بگیرید که دارای خاصیت ارجاع دهنده نیز هست. این خاصیت به شکل یک کلاس تعریف شده است و نه به شکل  یک آی دی رشته‌ای:
public class Order
{
    public string CustomerId { get; set; }
    public string[] SupplierIds { get; set; }
    public Referral Refferal { get; set; }
    public LineItem[] LineItems { get; set; }
    public double TotalPrice { get; set; }
}

public class Referral
{
    public string CustomerId { get; set; }
    public double CommissionPercentage { get; set; }
}
متد Include امکان ارجاع به خواص تو در تو را نیز دارد:
var order = session.Include<Order>(x => x.Refferal.CustomerId)
    .Load("orders/1234");
 
// از کش سشن خوانده می‌شود
var referrer = session.Load<Customer>(order.Refferal.CustomerId);
همچنین این متد با مجموعه‌ها نیز کار می‌کند. برای مثال اگر تعریف متد LineItem به صورت زیر باشد:
public class LineItem
{
    public string ProductId { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public int Quantity { get; set; }
    public double Price { get; set; }
}
برای بارگذاری یکباره اسناد مرتبط می‌توان به روش ذیل عمل کرد:
var order = session.Include<Order>(x => x.LineItems.Select(li => li.ProductId))
    .Load("orders/1234");
 
foreach (var lineItem in order.LineItems)
{
    // از کش سمت کلاینت خوانده می‌شود
    var product = session.Load<Product>(lineItem.ProductId);
}

و به صورت خلاصه برای باگذاری اسناد مرتبط، دیگر از دو کوئری پشت سر هم ذیل استفاده نکنید:
var order = session.Load<Order>("orders/1");
var customer = session.Load<Customer>(order.CustomerId);
این دو کوئری یعنی دوبار رفت و برگشت به سرور. با استفاده از Include می‌توان تعداد رفت و برگشت‌ها و همچنین ترافیک شبکه را کاهش داد. به علاوه سرعت کار نیز افزایش خواهد یافت.


ج) تفاوت بین Reference و Relationship

برای درک اینکه آیا اطلاعات یک شیء مرتبط را بهتر است داخل شیء اصلی (Aggregate rooe) ذخیره کرد یا خیر، باید مفاهیم ارجاع و ارتباط را بررسی کنیم.
اگر به مثال سفارش و مشتری دقت کنیم، یک سفارش را بدون مشتری نیز می‌توان تکمیل کرد. برای مثال بسیاری از فروشگاه‌ها به همین نحو عمل می‌کنند و اگر شماره Id مشتری را به سندی اضافه می‌کنیم، صرفا جهت این است که بدانیم این سند متعلق به شخص دیگری نیست. بنابراین «ارجاعی» به کاربر در جدول سفارش می‌تواند وجود داشته باشد.
اکنون اقلام سفارش را درنظر بگیرید. هر آیتم سفارش تنها با بودن آن سفارش خاص است که معنا پیدا می‌کنند و نه بدون آن. این آیتم می‌تواند ارجاعی به محصول مرتبط داشته باشد. اینجا است که می‌گوییم اقلام سند با سفارش «در ارتباط» هستند؛ اما یک سند ارجاعی دارد به مشتری.
از این دو مفهوم برای تشخیص تشکیل Root Aggregate استفاده می‌شود. به این ترتیب تشخیص داده‌ایم اقلام سند، Root Aggregate را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین ذخیره سازی تمام آن‌ها داخل یک سند RavenDB معنا پیدا می‌کند.


چند مثال برای درک بهتر نحوه طراحی اسناد در RavenDB

الف) Stackoverflow
صفحه نمایش یک سؤال و پاسخ‌های آن و همچنین رای‌های هر آیتم را درنظر بگیرید. در اینجا کاربران همزمانی ممکن است به یک سؤال رای بدهند، پاسخ‌هایی را ارائه دهند و یا کاربر اصلی، سؤال خویش را ویرایش کند. به این ترتیب با قرار دادن کلیه آیتم‌های این سند داخل آن، به مشکلات همزمانی برخواهیم خورد. برای مثال واقعا نمی‌خواهیم که به علت افزوده شدن یک پاسخ، کل سند قفل شود.
بنابراین ذخیره سازی سؤال در یک سند و ذخیره سازی لیست پاسخ‌ها در سندی دیگر، طراحی بهتری خواهد بود.

ب) سبد خرید و آیتم‌های آن
زمانیکه کاربری مشغول به خرید آنلاین از سایتی می‌شود، لیست اقلام انتخابی او یک سفارش را تشکیل داده و به تنهایی معنا پیدا نمی‌کنند. به همین جهت ذخیره سازی اقلام سفارش به صورت یک Root aggregate در اینجا مفهوم داشته و متداول است.

ج) یک بلاگ و کامنت‌های آن
در اینجا نیز کاربران، مجزای از مطلب اصلی ارسال شده ممکن است نظرات خود را ویرایش کنند یا اینکه بخواهیم نظرات را جداگانه لیست کنیم. بنابراین این دو (مطالب و نظرات) موضوعاتی جداگانه بوده و نیازی نیست به صورت یک Root aggregate تعریف شوند.

بنابراین در حین طراحی اسناد NoSQL باید به اعمال و «محدوده‌های تراکنشی» انجام شده دقت داشت تا اینکه صرفا عنوان شود این یک رابطه یک به چند یا چند به چند است.
نظرات مطالب
اطلاع از بروز رسانی نرم افزار ساخته شده
Assembly Version برای مصرف کنندگان اسمبلی شما مهمه (و فقط در دنیای CLR دارای اهمیت هست). مثلا شخصی ارجاعی به اسمبلی نگارش خاصی داره. AssemblyFileVersion در قسمت خواص فایل در ویندوز قابل مشاهده است و بیشتر برای برنامه‌های ست آپ مفیده. اطلاعات بیشتر
مطالب
قسمت اول - ساخت گزارش در محیط Telerik Reporting
یکی از ضروریات نرم افزارها وجود گزارشات مختلف در قالب لیست‌ها ، نمودارها و ... در آنها می‌باشد.یک نرم افزار خوب باید توانایی ارائه گزارشات خوب و زیبا را نیز داشته باشد.گزارشات در حقیقت نمایشی از داده‌ها هستند که عموما به چاپ می‌رسند. مورد دیگری که در خصوص گزارشات حائز اهمیت می‌باشد ، تبدیل آنها به فرمت‌های مختلف جهت حمل و جابه جایی آسان از سیستمی به سیستم دیگر می‌باشد. برای مثال تبدیل گزارشات به قالب Pdf مزایایی بسیاری از نظر قابل حمل بودن در پی خواهد داشت. در برنامه نویسی دات نت گزارشات را می‌توان توسط دستورات چاپ در دات تهیه ، نمایش و چاپ نمود. اما تهیه گزارش توسط دستورات دات نت کاری مشکل و طاقت فرسا می‌باشد. همچنین امکان تبدیل این گزارشات به فرمت‌های دیگر نظیر Pdf ، به راحتی انجام نمی‌شود و باید از کلاس‌ها و ابزارهای جانبی که برای این کار تهیه شده اند استفاده نمود . از این رو ابزارهای مختلفی در جهت تهیه گزارشات به وجود آمدند.ابزارهایی نظیر :

• Crystal Report
• Stimul Report
• Telerik Reporting
• … 

در ادامه این سری آموزش‌ها قصد داریم Telerik Reporting و نحوه تهیه گزارش با آن را مورد بررسی قرار دهیم. این ابزار امکانات بسیاری در خصوص تهیه گزارش برنامه‌های دات نتی نظیر Windows Form ، Asp.net و ... در اختیار ما قرار می‌دهد.در ادامه و برای شروع ، ساخت یک گزارش ساده در این محیط را بررسی میکنیم.

 
 نکته : گزارشاتی که توسط Telerik Reporting تهیه می‌شوند به وسیله کدهای C# جنریت می‌شوند.بنابراین همیشه توصیه می‌شود گزارشات خود را درون یک یا چند پروژه Class Library قرار دهیم و از این پس ، این گزارشات از درون پروژه‌های دیگر (ویندوزی ، وب و ...) در دسترس هستند.کافی ست پروژه Class Library را به عنوان Reference به پروژه مورد نظر خود اضافه کنیم..  برای شروع می‌توان یک پروژه جدید  از نوع Class Library  ایجاد کرد.پس از آن روی نام پروژه راست کلیک کنید و گزینه Telerik Report را انتخاب نمایید.پس از تعیین نام گزارش کلید Ok را کلیک نمایید.

انتخاب گزینه Telerik Reporting از پنجره New Item


در این حالت فایل گزارش به پروژه افزوده می‌شود. در ادامه می‌توانید توسط ویزاردی که نمایش داده می‌شود کارهای عمومی مربوط به پیاده سازی گزارش (انتخاب منبع داده(Data Source) ، ساخت Query جهت بارگذاری اطلاعات ، فیلدهایی که باید نمایش داده شوند ، گروه بندی داده‌ها و ...) را توسط این ویزارد انجام دهید. برای اینکار در پنجره ای که نمایش داده می‌شود بر روی کلید Next کلیک نمایید.
جهت ایجاد یک گزارش جدید در پنجره  Report Choose Page گزینه New Report را انتخاب نموده و کلید Next را کلیک نمایید.
جهت انتخاب منبع داده گزارش در پنجره Choose Data Source گزینه Add New Data Source را انتخاب نمایید.در این حالت می‌توانید گزینه‌های متفاوتی را به عنوان منبع داده گزارش خود انتخاب نمایید. گزینه‌های نمایش داده شده به شرح ذیل است:
• Sql Data Source : جهت اتصال مستقیم به بانک اطلاعات Microsoft Sql Server
• Object Data Source :  جهت اتصال به کلاس‌های لایه Business و بارگذاری داده از این کلاس ها
• Entity Data Source : جهت اتصال به  Entity Framework
• Open Access Data Source : جهت اتصال به Open Access ORM ساخت شرکت Telerik
• Cube Data Source : جهت اتصال و نمایش داده‌های تحلیل شده
  در ادامه برای اینکه بتوان مستقیما به Sql Server وصل شد و Query‌های مربوط به گزارش را روی آن اجرا نمود؛ می‌توان گزینه Sql Data Source را انتخاب نمود و بر روی کلید Ok کلیک کرد.سپس در پنجره Choose Your Data Connection گزینه New Connection را کلیک کنید و یک اتصال به بانک مورد نظر خود ایجاد کنید.پس ایجاد و تست Connection ساخته شده روی Next  کلیک کنید.در پنجره Save the connection string می‌توان نامی را جهت Connection string انتخاب کرد تا Connection string با همان نام در فایل Config پروژه ذخیره شود.در ادامه کلید Next را کلیک کرده و وارد مرحله بعد شوید. در پنجره Configure Data Source Command گزینه Query Builder را جهت ساخت Query مورد نظر برای بارگذاری داده‌ها انتخاب نمایید.

انتخاب جداول جهت ساخت Query


پنجره ساخت Query

پس از ساخت Query مورد نظر کلید Ok را کلیک نمایید. در پنجره Configure Data Source Command کوئری ساخته شده به شما نمایش داده می‌شود.کلید Next را کلیک کنید. 

سپس وارد مرحله Preview Data Source Result می‌شوید که در آن قادر خواهید بود پیش نمایشی از داده هایی که بعدا توسط Query ساخته شده بارگذاری خواهند شد را مشاهده نمایید. Next را کلیک نموده تا وارد مرحله بعد شوید.مرحله بعد Standard Report Type می‌باشد که در این مرحله شما می‌توانید نوع گزارش خود را انتخاب نمایید و کلید Next را فشار دهید.در بخش Design Data Layout چند فیلد را از بخش سمت چپ (Available Fields) انتخاب نموده و کلید Details را کلیک نمایید.فیلدهای انتخاب شده به بخش Details گزارش اضافه خواهند شد.در ادامه Next را کلیک کنید تا وارد بخش Choose Report Layout شوید.شما می‌توانید در این بخش یک حالت نمایشی را برای گزارش خود انتخاب نمایید و Next را کلیک نمایید.در بخش Choose Report Style یک قالب بندی جهت گزارش خود انتخاب نمایید.در ادامه Next و سپس Finish را کلیک نمایید.کدهای گزارش Generate شده می‌توان در قسمت Designer گزارش را مشاهده نمود. 

در این حالت کارهای زیر توسط Wizard به صورت اتوماتیک انجام خواهد شد:
• بایند شدن اتوماتیک فیلدهای گزارش به ستوان‌های مرتبط
• اعمال قالب بندی انتخاب شده برای صفحه و سر ستونها
• افزودن تاریخ و شماره صفحه به پایین گزارش
در ادامه پروژه را Rebuild کرده و گزینه Preview را در Designer جهت نمایش ، پیش نمایش گزارش کلیک نمایید.

نکته : در هر برنامه‌ی گزارش سازی بخش Designer گزارش به 4 بخش کلی تقسیم می‌شود:
•  Report Header: مواردی که در این بخش از گزارش قرار میگیرند در بالای صفحه اول گزارش نمایش داده می‌شوند.
•  Page Header: مواردی که در این بخش از گزارش قرار میگیرند در بالای همه صفحات گزارش قرار گرفته و تکرار می‌شوند.
•  Details: داده‌های اصلی گزارش که شامل جزئیات و بخش اصلی گزارش می‌باشند و سطر به سطر نیز تکرار می‌شوند در این بخش قرار می‌گیرند.
•  Page Footer: مواردی که در این بخش از گزارش قرار میگیرند در پایین همه صفحات نمایش داده می‌شوند.
•  Report Footer:مواردی که در این بخش قرار می‌گیرند در پایین صفحه آخر گزارش نمایش داده می‌شوند.  

ادامه دارد ...