مطالب
پیاده سازی حذف منطقی در Entity framework
یکی از روش‌هایی که در اکثر پروژه‌های بزرگ استفاده می‌شود، بحث استفاده از حذف منطقی (soft delete) بجای حذف فیزیکی رکورد می‌باشد (اکثرا در برنامه‌هایی که با بخش مالی (پول) در ارتباط هستند) و از آنجاییکه هیچ برنامه‌ای بدون باگ نمی‌باشد، حذف منطقی بجای حذف فیزیکی پیشنهاد می‌شود. در واقع داشتن و حفظ دیتا، یک امتیاز مثبت می‌باشد؛ به علاوه استرس از دست دادن داده به صورت اتفاقی (سهل انگاری کاربر) را هم نخواهیم داشت. لازم به ذکر است کاربران نهایی استفاده کننده از نرم افزار، خبری از نوع حذف منطقی ندارند.

علاوه بر مواردی که ذکر شد، حذف منطقی می‌تواند به عنوان روشی برای حذف مطرح شود؛ به این صورت که حذف یک رکورد، در دو مرحله صورت گیرد:
- مرحله اول، حذف منطقی: کاربر اقدام به حذف رکورد مورد نظر را میکند. بعد از حذف، خبری از نمایش رکورد مربوطه نخواهد بود .
- مرحله دوم، حذف فیزیکی: مدیر اصلی می‌تواند تصمیم بگیرد که رکورد‌های حذف منطقی شده واقعا حذف شوند یا خیر. فقط مدیر اصلی و سایر افردای که دسترسی حذف مرحله دوم را داشته باشند، از روند دو مرحله‌ای حذف با خبر هستند.

 
در ادامه قصد داریم به مزایا و معایب حذف منطقی و روش‌هایی برای مدیریت آن بپردازیم.
پیشهاد میکنم سری مقالات مفید تحلیل سیستم مدیریت محتوا DTNCMS را حتما مطالعه نمایید.

برای اینکه بخواهیم حذف منطقی را پیاده سازی نماییم، نیاز داریم به هر رکورد، فیلدی اضافه شود تا از طریق آن مشخص نماییم که آیا رکورد حذف شده است یا خیر. برای این منظور باید فیلدی از نوع boolean به تمام کلاس‌ها (جداول) اضافه شود. می‌توانیم این فیلد را به صورت زیر تعریف کنیم:
  public bool IsDeleted { get; set; }
برای جلوگیری از تکرار کد فوق پیشنهاد میکنم اقدام به ایجاد یک اینترفیس به صورت زیر نمایید:
public interface ISoftDelete
{
    bool IsDeleted { get; set; }
}
و در کلاسی که قصد حذف منطقی را در آن دارید، فقط کافیست از اینترفیس فوق ارث بری نماید:
public class Post :ISoftDelete
{
}


بعد از افزودن فیلد فوق، نیاز داریم تا در تمام کوئری‌ها شرطی را اضافه نماییم تا فقط رکوردهایی را از دیتابیس واکشی کند که حذف نشده‌اند. یعنی فیلد فوق برابر False باشد. در ادامه روش‌هایی برای این هدف بیان خواهند شد.

  روش هایی برای فیلتر رکورد‌های حذف شده
1- افزودن فیلتر زیر در تمامی کوئری‌ها:
where (IsDeleted=false && ...)
در روش فوق نیاز است در تمامی کوئری هایمان شرط فوق را اضافه کنیم. همانطور که حدس زده‌‌اید، در این روش احتمال فراموش شدن شرط فوق وجود دارد و از طرفی یک کد را در همه کوئری‌ها تکرار کرده‌ایم.

2- نوشتن یک متد الحاقی‌:
برای جلوگیری از تکرار شرط فوق می‌توان یک متد الحاقی را به صورت زیر پیاده سازی نمود و در تمامی شرط‌ها، آن را فراخوانی کرد:
public static class EntityFrameworkExtentions
{
    public static ObservableCollection<TEntity> Alive<TEntity>(this DbSet<TEntity> set)
        where TEntity : class, ISoftDelete
    {
        var data = set.Where(e => e.IsDeleted == false);
        return new ObservableCollection<TEntity>(data);
    }
}

3-استفاده از کتابخانه  EntityFramework.DynamicFilte
ابتدا اقدام به نصب بسته آن نمایید:
Install-Package EntityFramework.DynamicFilters
و در کلاس Context خود فیلتر  زیر را قرار دهید :
modelBuilder.Filter("IsDeleted", (ISoftDelete d) => d.IsDeleted, false);


مشکلاتی پیرامون حذف منطقی

- کلاس User و Post را در نظر بگیرد که یک User چندین Post دارد. حال اگر حذف، فیزیکی باشد و کاربر اقدام به حذف User مورد نظر کند، با خطای زیر مواجه می‌شود:
The DELETE statement conflicted with the REFERENCE constraint ....
  اما در حذف منطقی چطور؟ در حذف منطقی چون رکوردی حذف نمی‌شود و فقط فیلد IsDeleted به روز رسانی می‌شود، خطای فوق رخ نخواهد داد و همین مورد باعث بروز مشکل می‌شود؛ چون رکوردی که دارای کلید اصلی بوده حذف شده، ولی رکورد‌های وابسته به آن هنوز داخل سیستم موجود می‌باشند. پس برای این مورد نیاز هست ابتدا تمامی Navigation property‌های رکورد مورد نظر یافت شوند و در صورتیکه مقداری وجود نداشت، رکورد مورد نظر حذف فیزیکی شود. برای این منظور دو راه حل پیشنهاد می‌شود:

1- در سرویس‌های مربوط به کلاس‌هایی که از ISoftDelet ارث بری کرده‌اند، متدی تحت عنوان CanDelete، به صورت زیر تعریف شود:
public bool CanDelete(user model)
{
return !model.posts.Any() &&  ! model.news.Any();
}
در متد Candelete، خصوصیات مورد نیاز کلاس را بررسی کرده و در صورتیکه هیچ رکوردی وجود نداشت، کاربر می‌تواند رکورد مورد نظر را حذف نماید.

2- برای جلوگیری از تکرار قطعه کد فوق، میتوان از روش زیر استفاده کرد:
- یک Attribute سفارشی را به صورت زیر تعریف نمایید:
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public class MustBeEmptyToDeleteAttribute : Attribute { }
- به تمامی خصوصیات مورد نیاز که قصد بررسی آنها را داریم، آن‌را به صورت زیر اضافه میکنیم:
public class User
{
    public int Id { get; set; }
    public bool IsDeleted { get; set; }

    [MustBeEmptyToDelete] public virtual ICollection<Post> Posts { get; set; }
    [MustBeEmptyToDelete] public virtual ICollection<File> Files { get; set; }
    // etc...
}
و در پایان متد الحاقی زیر، برای بررسی رکورد‌های وابسته می‌باشد:
public static class EntityExtensions
{
    public static bool CanDelete(this object entity)
    {
        return entity.GetType().GetProperties()
            .Where(x => x.IsDefined(typeof(MustBeEmptyToDeleteAttribute)))
            .Select(x => x.GetValue(entity))
            .OfType<IEnumerable<object>>()
            .All(x => !x.Any());
    }

همانطور که بیان شد، در حذف منطقی فقط رکورد مورد نظر به روز رسانی می‌شود. برای این منظور می‌توان دو متد را همانند زیر در نظر گرفت و هر کدام که مورد نیاز بود، فراخوانی شود:
 public void MarkAsSoftDeleted<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : ISoftDelete
        {
            Entry(entity).State = EntityState.Modified;
           // set IsDelete=true 
          // here you can set other logs like who deleted ,when ,...
      }

 public void MarkAsDeleted<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class
    {
            Entry(entity).State = EntityState.Deleted;
    }

پیشنهادها
- اگر از حذف منطقی استفاده میکنید، امکانی را در سیستم قرار دهید تا در صورت تمایل رکورد‌های حذف منطقی را بتوان حذف کرد (تهیه backup و حذف)، حذف منطقی در دراز مدت حجم دیتابیس را بالا می‌برد.
- تا حد امکان به کاربران استفاده کننده، وجود امکان حذف منطقی را اطلاع ندهید. اطلاع از این امر شاید باعث عدم دقت افراد استفاده کننده شود.
مطالب
Func یا Expression Func در EF
با بررسی کدهای مختلف Entity framework گاهی از اوقات در امضای توابع کمکی نوشته شده، <>Func مشاهده می‌شود و در بعضی از موارد <<>Expression<Func و ... به نظر استفاده کنندگان دقیقا نمی‌دانند که تفاوت این دو در چیست و کدامیک را باید/یا بهتر است بکار برد.

ابتدا مثال کامل ذیل را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;

namespace Sample
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Receipt : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Receipt> Receipts { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Receipts.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Receipts.Add(new Receipt { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class EFUtils
    {
        public static IList<T> LoadEntities<T>(this DbContext ctx, Expression<Func<T, bool>> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }

        public static IList<T> LoadData<T>(this DbContext ctx, Func<T, bool> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDB();

            using (var context = new MyContext())
            {
                var list1 = context.LoadEntities<Receipt>(x => x.TotalPrice == 10);
                var list2 = context.LoadData<Receipt>(x => x.TotalPrice == 20);
            }
        }

        private static void startDB()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }
}
در این مثال ابتدا کلاس Receipt تعریف شده و سپس توسط کلاس MyContext در معرض دید EF قرار گرفته است. در ادامه توسط کلاس Configuration نحوه آغاز بانک اطلاعاتی مشخص گردیده است؛ به همراه ثبت تعدادی رکورد نمونه.
نکته اصلی مورد بحث، کلاس کمکی EFUtils است که در آن دو متد الحاقی LoadEntities و LoadData تعریف شده‌اند. در متد LoadEntities، امضای متد شامل Expression Func است و در متد LoadData فقط Func ذکر شده است.
در ادامه اگر برنامه را توسط فراخوانی متد RunTests اجرا کنیم، به نظر شما خروجی SQL حاصل از list1 و list2 چیست؟
احتمالا شاید عنوان کنید که هر دو یک خروجی SQL دارند (با توجه به اینکه بدنه متدهای LoadEntities و LoadData دقیقا/یا به نظر یکی هستند) اما یکی از پارامتر 10 استفاده می‌کند و دیگری از پارامتر 20. تفاوت دیگری ندارند.
اما ... اینطور نیست!
خروجی SQL متد LoadEntities در متد RunTests به صورت زیر است:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
WHERE 10 = [Extent1].[TotalPrice]
و ... خروجی متد LoadData به نحو زیر:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
بله. در لیست دوم هیچ فیلتری انجام نشده (در حالت استفاده از Func خالی) و کل اطلاعات موجود در جدول Receipts، بازگشت داده شده است.
چرا؟
Func اشاره‌گری است به یک متد و Expression Func بیانگر ساختار درختی عبارت lambda نوشته شده است. این ساختار درختی صرفا بیان می‌کند که عبارت lambda منتسب، چه کاری را قرار است یا می‌تواند انجام دهد؛ بجای انجام واقعی آن.
 public static IQueryable<TSource> Where<TSource>(this IQueryable<TSource> source, Expression<Func<TSource, bool>> predicate);
public static IEnumerable<TSource> Where<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate);
اگر از Expression Func استفاده شود، از متد Where ایی استفاده خواهد شد که خروجی IQueryable دارد. اگر از Func استفاده شود، از overload دیگری که خروجی و ورودی  IEnumerable دارد به صورت خودکار استفاده می‌گردد.
بنابراین هرچند بدنه دو متد LoadEntities و LoadData به ظاهر یکی هستند، اما بر اساس نوع ورودی Where ایی که دریافت می‌کنند، اگر Expression Func باشد، EF فرصت آنالیز و ترجمه عبارت ورودی را خواهد یافت اما اگر Func باشد، ابتدا باید کل اطلاعات را به صورت یک لیست IEnumerable دریافت و سپس سمت کلاینت، خروجی نهایی را فیلتر کند.
اگر برنامه را اجرا کنید نهایتا هر دو لیست یک و دو، بر اساس شرط عنوان شده عمل خواهند کرد و فیلتر خواهند شد. اما در حالت اول این فیلتر شدن سمت بانک اطلاعاتی است و در حالت دوم کل اطلاعات بارگذاری شده و سپس سمت کاربر فیلتر می‌شود (که کارآیی پایینی دارد).


نتیجه گیری
به امضای متد Where ایی که در حال استفاده است دقت کنید. همینطور در مورد Sum ، Count و یا موارد مشابه دیگری که predicate قبول می‌کنند.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers
یکی دیگر از تغییرات مهم Razor در ASP.NET Core، معرفی Tag Helpers است که همانند HTML Helpers نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، کار رندر کردن HTML را انجام می‌دهند و در اغلب موارد می‌توان آن‌ها را جایگزین HTML Helpers کرد. مزیت استفاده‌ی از Tag helpers، شبیه بودن آن‌ها به المان‌ها و ویژگی‌های HTML است. در کل اینکه باید از HTML Helpers استفاده کرد و یا از Tag Helpers، بیشتر یک انتخاب شخصی و سلیقه‌ای است.


فعال سازی استفاده‌ی از Tag Helpers برای تمام Viewهای برنامه

برای اینکه تمام Viewهای سایت بتوانند به امکانات Tag Helpers دسترسی پیدا کنند، باید یک سطر ذیل را به فایل ViewImports.cshtml_ اضافه کرد:
 @addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers
در اینجا * به معنای استفاده‌ی از تمام Tag Helpers موجود در اسمبلی ذکر شده‌است.

Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers به همراه افزودن وابستگی Microsoft.AspNetCore.Mvc در حین فعال سازی ASP.NET MVC، به پروژه اضافه می‌شود:



فعال سازی Intellisense مربوط به Tag Helpers در ویژوال استودیو

هرچند فعال سازی ASP.NET MVC، تنها وابستگی است که برای کار با Tag Helpers نیاز است، اما برای فعال سازی Intellisense آن‌ها باید بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools را نیز به فایل prject.json برنامه، جهت نصب معرفی کرد:
{
    "dependencies": {
         //same as before
         "Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers": "1.0.0",
         "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0",
         "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": {
            "version": "1.0.0-preview2-final",
            "type": "build"
        }
    },
 
    "tools": {
         //same as before
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": "1.0.0-preview2-final"
    } 
}
ضمنا اگر از ReSharper استفاده می‌کنید (تا نگارش resharper-2016.1)، فعلا مجبور هستید که آن‌را غیرفعال کنید. اطلاعات بیشتر


یک مثال: ایجاد لینکی به یک اکشن متد
 <a asp-controller="Home" asp-action="Index" asp-route-id="123">Home</a>
در اینجا نحوه‌ی ایجاد لینکی را مشاهده می‌کنید که به کنترلر Home و اکشن متد Index آن اشاره می‌کند. این syntax جدید، جایگزین ActionLink مربوط به HTML Helperها است. در اینجا asp-route-id را نیز مشاهده می‌کنید. قسمت asp-route آن جهت مقدار دهی پارامترهای مسیریابی است و قسمت id- بنابر نام پارامتری که قرار است مقدار دهی شود، متغیر خواهد بود.
اگر نیاز به اشاره‌ی به مسیریابی خاصی از طریق نام آن وجود دارد (همان نام‌هایی که در حین تعریف یک مسیریابی ذکر می‌شوند) می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 <a asp-route="login">Login</a>
و یا برای مشخص سازی پروتکل خاصی و یا ذکر دقیق نام هاست، می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
 <a asp-controller="Account"
   asp-action="Register"
   asp-protocol="https"
   asp-host="asepecificdomain.com"
   asp-fragment="fragment">Register</a>


راهنمای تبدیل HTML Helpers به Tag Helpers

در جدول ذیل، مثال‌هایی را از HTML Helpers متداول و معادل‌های Tag Helper آن‌ها مشاهده می‌کنید:

Tag Helper
HTML Helper
<label asp-for="Email" class="col-md-2 control-label"></label>
@Html.LabelFor(m => m.Email, new { @class = "col-md-2 control-label" })
<a asp-controller="MyController" asp-action="MyAction" 
class="my-css-classname" my-attr="my-attribute">Click me</a>
@Html.ActionLink("Click me", "MyController", "MyAction", 
{ @class="my-css-classname", data_my_attr="my-attribute"})
<input asp-for="FirstName" style="width:100px;"/>
@Html.TextBox("FirstName", Model.FirstName, new { style = "width: 100px;" })
<input asp-for="Email" class="form-control" />
@Html.TextBoxFor(m => m.Email, new { @class = "form-control" })
<input asp-for="Password" class="form-control" />
@Html.PasswordFor(m => m.Password, new { @class = "form-control" })
<input asp-for="UserName" class="form-control" />
@Html.EditorFor(l => l.UserName,
 new { htmlAttributes = new { @class = "form-control" } })
<form asp-controller="Account" asp-action="Register" 
method="post" class="form-horizontal" role="form">
@using (Html.BeginForm("Register", "Account",
 FormMethod.Post, new { @class = "form-horizontal", role = "form" }))
{
    @Html.AntiForgeryToken()
<span asp-validation-for="UserName" class="text-danger"></span>
@Html.ValidationMessageFor(m => m.UserName, "",
 new { @class = "text-danger" })
<div asp-validation-summary="ValidationSummary.All" class="text-danger"></div>
@Html.ValidationSummary("", new { @class = "text-danger" })


نکات تکمیلی کار با فرم‌ها توسط Tag Helpers

نمونه‌ای از مثال Tag helper کار با فرم‌ها را در جدول فوق ملاحظه می‌کنید. چند نکته‌ی تکمیلی ذیل را می‌توان به آن اضافه کرد:
- در حین کار با Tag Helpers، درج anti forgery token به صورت خودکار صورت می‌گیرد. اگر می‌خواهید که این توکن ذکر نشود، آن‌را توسط ویژگی "asp-anti-forgery="false خاموش کنید.
- برای درج پارامترهای مسیریابی خاص، از asp-route به همراه نام پارامتر مدنظر استفاده کنید:
 <form asp-controller="Account"
      asp-action="Login"
      asp-route-returnurl="@ViewBag.ReturnUrl"
      method="post" >
</form>
که در نهایت به یک چنین حالتی رندر می‌شود
 <form action="/Account/Login?returnurl=%2FHome%2FAbout" method="post">
- همانند action linkها در اینجا نیز برای اشاره‌ی به یک مسیریابی از طریق نام آن می‌توان از ویژگی asp-route استفاده کرد
 <form asp-route="login"
      asp-route-returnurl="@ViewBag.ReturnUrl"
      method="post" >
</form>


Tag helpers مخصوص تعریف اسکریپت‌ها و CSSها

 در اینجا Tag Helpers صرفا به عنوان جایگزین‌های HTML Helpers مطرح نیستند. توسط آن‌ها قابلیت‌های جدیدی نیز ارائه شده‌است. برای مثال اگر تگ اسکریپت را به صورت ذیل تعریف کنیم:
 <script asp-src-include="~/app/**/*.js"></script>
یک چنین خروجی فرضی را تولید می‌کند:
 <script src="/app/app.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller1.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller2.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller3.js"></script>
<script src="/app/controllers/controller4.js"></script>
<script src="/app/services/service1.js"></script>
<script src="/app/services/service2.js"></script>
به این معنا که یک سطر asp-src-include، بر اساس الگویی که دریافت می‌کند، تمام فایل‌های اسکریپت موجود در یک پوشه را یافته و برای آن‌ها، تگ اسکریپت تولید می‌کند. دراینجا ذکر ** به معنای بررسی تمام زیرپوشه‌های app است. اگر تنها پوشه‌ی خاصی مدنظر است، باید ** را حذف کرد.
در این بین اگر می‌خواهید از پوشه‌ی خاصی صرفنظر کنید، از asp-src-exclude استفاده کنید:
 <script asp-src-include="~/app/**/*.js"
        asp-src-exclude="~/app/services/**/*.js">
</script>
همچنین در اینجا امکان تعریف CDN و fallback هم وجود دارد. استفاده‌ی از CDNها جهت کاهش ترافیک سرور و بهبود کارآیی برنامه با ارائه‌ی نمونه‌های کش شده‌ی فریم ورک‌های معروف، متداول هستند که در اینجا نمونه‌ای از نحوه‌ی تعریف آن‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین تعریف fallback در اینجا به این معنا است که اگر CDN در دسترس نبود، به نمونه‌ی محلی موجود بر روی سرور مراجعه شود.
 <link rel="stylesheet" href="//ajax.aspnetcdn.com/ajax/bootstrap/3.0.0/css/bootstrap.min.css"
      asp-fallback-href="~/lib/bootstrap/css/bootstrap.min.css"
      asp-fallback-test-class="hidden"
      asp-fallback-test-property="visibility"
      asp-fallback-test-value="hidden" />
 
<script src="//ajax.aspnetcdn.com/ajax/bootstrap/3.0.0/bootstrap.min.js"
        asp-fallback-src="~/lib/bootstrap/js/bootstrap.min.js"
        asp-fallback-test="window.jQuery">
</script>

به علاوه اگر ویژگی asp-file-version را نیز ذکر کنید:
 <link rel="stylesheet" href="~/css/site.min.css" asp-file-version="true"/>
یک چنین لینکی تولید می‌شود:
 <link rel="stylesheet" href="/css/site.min.css?v=UdxKHVNJA5vb1EsG9O9uURFDfEE3j1E3DgwL6NiDGMc" />
هدف آن نیز اصطلاحا cache busting است. به این معنا که با تغییر محتوای این فایل‌ها، کوئری استرینگ تولید شده، مجددا محاسبه شده و مرورگر همواره آخرین نگارش موجود را دریافت خواهد کرد و دیگر از نمونه‌ی کش شده‌ی قدیمی استفاده نمی‌کند.

یک نکته: ویژگی asp-file-version را برای تصاویر هم می‌توان بکار برد:
 <img src="~/images/logo.png"
     alt="company logo"
     asp-file-version="true" />
که یک چنین خروجی را تولید می‌کند و هدف آن نیز جلوگیری از کش شدن تصویر، با تغییر محتوای آن است:
 <img src="/images/logo.png?v=W2F5D366_nQ2fQqUk3URdgWy2ZekXjHzHJaY5yaiOOk"
     alt="company logo"/>


بررسی Environment Tag Helper

با متغیرهای محیطی و نحوه‌ی تعریف آن‌ها در قسمت‌های قبل آشنا شدیم. در اینجا tag helper سفارشی خاصی برای کار با آن‌ها ارائه شده‌است که شیبه به if/else عمل می‌کنند:
<environment names="Development">    
   <link rel="stylesheet" href="~/css/site1.css" />
   <link rel="stylesheet" href="~/css/site2.css" />
</environment>

<environment names="Staging,Production">
   <link rel="stylesheet" href="~/css/site.min.css" asp-file-version="true"/>
</environment>
هدف این است که اگر متغیر محیطی به Development تنظیم شده بود، لینک‌های ساده و اصلی فایل‌های css یا اسکریپت در HTML نهایی درج شوند و اگر حالت توسعه تنظیم شده بود، لینک‌های min یا فشرده شده‌ی آن‌ها ارائه شوند؛ به همراه asp-file-version که cache busting را فعال می‌کند.


کار با دراپ داون‌ها توسط Tag helpers

فرض کنید ViewModel یک view جهت نمایش یک دراپ داون به این صورت تنظیم شده‌است:
public class CustomerViewModel
{
   public string Vehicle { get; set; }  
   public List<SelectListItem> Vehicles { get; set; }
برای نمایش SelectListItem توسط tag helpers می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 <select asp-for="Vehicle" asp-items="Model.Vehicles">
</select>
asp-for به نام خاصیتی اشاره می‌کند که در نهایت مقدار انتخاب شده را دریافت می‌کند و asp-items لیست آیتم‌های دراپ داون را رندر می‌کند.
مطالب
کش کردن کوئری ها با استفاده از کتابخانه MediatR
در سری مقالات پیاده سازی CQRS توسط کتابخانه MediatR، مطالبی جهت آشنایی و نحوه استفاده از این کتابخانه بیان شده‌است که در بخش چهارم، به رفتار‌ها (Behavior‌)‌ها جهت اعمالی از جمله اعتبارسنجی، ثبت وقایع و ... پرداخته شده‌است. در این مقاله قصد داریم با استفاده از رفتارها، اقدام به پیاده سازی کش، برای خروجی حاصل از کوئری‌ها نماییم.
با استفاده از رفتارها، تمامی کدهای لازم برای خواندن و ثبت داده‌ها از کش، در Behavior‌  مربوطه پیاده سازی خواهد شد و نیازی نیست در تمامی هندلرهای مربوط به درخواست‌های از نوع Query، کدهای مربوط به Caching تکرار شود.

ابتدا یک interface همانند زیر ایجاد خواهیم کرد و هدف از آن، محدود کردن Caching برای درخواست‌هایی خواهد بود که از این اینترفیس ارث بری کرده‌اند و نه تمامی درخواست‌ها:
public interface ICachableQuery
  {
        public string Key { get;}
  }
با توجه به اینکه برای کش کردن داده‌ها، نیاز به یک کلید منحصر بفرد داریم، اینترفیس فوق، داری یک خصوصیت رشته‌ای Key می‌باشد و تمامی درخواست‌هایی که نیاز به کش کردن دارند، باید Key را با یک مقدار منحصر بفرد مقدار دهی کنند. در کدهای پایین، یک نمونه از یک درخواست را مشاهده میکنید که مقدار Key را برابر با نام کلاس، به همراه شناسه رکورد مورد نظر مقدار دهی کرده‌است:
public class GetBookmarkQuery : IRequest<BookmarkDto>, ICachableQuer
    {
        public int Id { get; init; }
        public string Key => $"{nameof(GetBookmarkQuery)}-{Id}";

        public GetBookmarkQuery(int id)
        {
            Id = id;
        }
    }

و در ادامه، یک Behavior‌  به اسم Caching Behavior‌ ایجاد و کدهای لازم برای خواندن و ثبت داده‌ها از کش را پیاده سازی کرده‌ایم:
public class CachingBehavior<TRequest, TResponse> : IPipelineBehavior<TRequest, TResponse> where TRequest : ICachableQuer
    {
        private readonly IDistributedCache _cache;


        public CachingBehavior(IDistributedCache distributedCache)
        {
            _cache = distributedCache;
        }


        public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
        {
            TResponse response;
            var cachedResponse = await _cache.GetAsync(request.Key, cancellationToken);
            if (cachedResponse != null)
                response = JsonConvert.DeserializeObject<TResponse>(Encoding.Default.GetString(cachedResponse));
            else
            {
                response = await next();
                var serialized = Encoding.Default.GetBytes(JsonConvert.SerializeObject(response));
                await _cache.SetAsync(request.Key, serialized, cancellationToken);
            }
            return response;
        }
    }
همانطور که قابل مشاهده‌است، ابتدا کش با مقدار کلید درخواست جاری بررسی می‌شود و اگر مقداری در کش موجود باشد همان را بر میگرداند، در غیر این صورت هندلر مربوطه اجرا خواهد شد و سپس مقدار دریافت شده از خروجی هندلر را کش خواهد کرد.
و در پایان نیاز هست  این Behavior را به صورت زیر  ثبت نماییم :
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(CachingBehavior <,>));

با توجه با اینکه ممکن است بعد از کش کردن خروجی یک کوئری، تغییراتی بر روی رکورد مورد نظر که کش شده است انجام شود، بهتر است  تاریخ انقضا برای کش‌ها ثبت شود و یا بعد از به روزرسانی یک رکورد، کش مربوطه را به روزرسانی کنید.
بازخوردهای دوره
مدیریت تغییرات گریدی از اطلاعات به کمک استفاده از الگوی واحد کار مشترک بین ViewModel و لایه سرویس
سلام.وقتتون بخیر و ممنون از مطالب خوبتون.
من از  ContextHasChanges  شما استفاده میکنم برای ردگیری تغییرات ولی یه مشکل دارم اونم اینه که وقتی Navigation Property‌ها تغییر میکنند،تغییر رو شناسایی نمیکنه؟!مثلا من خصوصیت زیر رو دارم توی یکی از کلاسهام:
  public class Check : DomainEntityBase
  {
      ...
      public virtual Bank Bank {  get; set; }
  }
public bool HasChanges
        {
            get
            {
                return this.ChangeTracker
                           .Entries()
                           .Any(x => x.State == EntityState.Added ||
                                     x.State == EntityState.Deleted ||
                                     x.State == EntityState.Modified);
            }
        }
ولی وقتی مقدار بانک رو تغییر میدهم ،HasChanges همچنان False بر میگردونه!دلیلش چیه؟
باز هم ممنونم.موفق باشید.
مطالب
Data Contracts and Circular References
تشریح مسئله : در DataContractSerializer  قابلیتی به عنوان سریالایز کردن object‌ها به صورت درختی وجود داردکه اصطلاحا به اون  Circular References گفته می‌شود در این پست قصد دارم روش پیاده سازی، به همراه مزایای استفاده از این روش رو توضیح بدم.
نکته : آشنایی با مفاهیم اولیه WCF برای درک بهتر مطالب الزامی است.
در ابتدا لازم است تا مدل برنامه را تعریف کنیم. ابتدا یک پروژه از نوع WCF Service Application ایجاد کنید و مدل زیر را بسازید.

#Employee
   [DataContract]
    public class Employee
    {
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember]
        public Employee Manager { get; set; }
    }
#Department
[DataContract]
    public class Department
    {
        [DataMember]
        public string DeptName { get; set; }

        [DataMember]
        public List<Employee> Staff { get; set; }
    }
در مدل Employee یک خاصیت از نوع خود کلاس Employee وجود دارد که برای پیاده سازی مدل به صورت درختی است. در مدل Department هم لیستی از کارمندان دپارتمان را ذخیره می‌کنیم و قصد داریم این مدل رو از سمت سرور به کلاینت انتقال دهیم و نوع سریالایز کردن WCF رو در این مورد مشاهده کنیم. ابتدا سرویس و Contract مربوطه را می‌نویسیم.

#Contract
  [ServiceContract]
    public interface IDepartmentService
    {
        [OperationContract]
        Department GetOneDepartment();
    }
#Service
public class DepartmentService : IDepartmentService
    {
        public Department GetOneDepartment()
        {
            List<Employee> listOfEmployees = new List<Employee>();

              var masoud = new Employee() { Name = "Masoud" };
              var saeed = new Employee() { Name = "Saeed", Manager = masoud };
              var peyman = new Employee() { Name = "Peyman", Manager = saeed };
              var mostafa = new Employee() { Name = "Mostafa", Manager = saeed };

              return new Department() { DeptName = "IT", Staff = new List<Employee>() { masoud, saeed, peyman, mostafa } };
        }
    }
همانطور که در سرویس بالا مشخص است لیستی از کارمندان ساخته شده که خود این لیست به صورت درختی است و بعضی از کارمندان به عنوان مدیر کارمند دیگر تعیین شد است. حال برای دریافت اطلاعات سمت کلاینت یک پروژه از نوع Console ایجاد کنید و از روش AddServiceReference سرویس مورد نظر را اضافه کنید و کد‌های زیر را در کلاس Program کپی کنید.
 class Program
    {
        static void Main( string[] args )
        {
            DepartmentServiceClient client = new DepartmentServiceClient();

            var result = client.GetOneDepartment();
            WriteDataToFile( result );

            Console.ReadKey();
        }

        private static void WriteDataToFile( Department data )
        {
            DataContractSerializer dcs = new DataContractSerializer( typeof( Department ) );
            var ms = new MemoryStream();
            dcs.WriteObject( ms, data );
            ms.Seek( 0, SeekOrigin.Begin );
            var sr = new StreamReader( ms );
            var xml = sr.ReadToEnd();
            string filePath = @"d:\\data.xml";
            if ( !File.Exists( filePath ) )
            {
                File.Create( filePath );
            }         
                using ( TextWriter writer = new StreamWriter( filePath ) )
                {
                    writer.Write( xml );
                }                      
        }
یک متد به نام WriteDataToFile نوشتم که اطلاعات Department رو به فرمت Xml در فایل ذخیره می‌کند. بعد از اجرای برنامه خروجی مورد نظر در فایل Xml به صورت زیر است.
<Department xmlns="http://schemas.datacontract.org/2004/07/Service" xmlns:i="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance">
  <Name>IT</Name>
  <Staff>
    <Employee>
      <Manager i:nil="true"/>
      <Name>Masoud</Name>
    </Employee>
    <Employee>
      <Manager>
        <Manager i:nil="true"/>
        <Name>Masoud</Name>
      </Manager>
      <Name>Saeed</Name>
    </Employee>
    <Employee>
      <Manager>
        <Manager>
          <Manager i:nil="true"/>
          <Name>Masoud</Name>
        </Manager>
        <Name>Saeed</Name>
      </Manager>
      <Name>Peyman</Name>
    </Employee>
    <Employee>
      <Manager>
        <Manager>
          <Manager i:nil="true"/>
          <Name>Masoud</Name>
        </Manager>
        <Name>Saeed</Name>
      </Manager>
      <Name>Mostafa</Name>
    </Employee>
  </Staff>
</Department>
در فایل بالا مشاهده می‌کنید که تعداد تکرار Masoud به اندازه تعداد استفاده اون در Department است. در این قسمت قصد داریم که از Circular Referencing موجود در DataContractSerializer استفاده کنیم. برای این کار کافیست از خاصیت IsReference موجود در DataContract استفاده کنیم. پس مدل Employee به صورت زیر تغییر میباید:
   [DataContract( IsReference = true )]
    public class Employee
    {
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember]
        public Employee Manager { get; set; }
    }
پروژه رو دوباره Run کنید و فایل xml ساخته شده به صورت زیر تغییر می‌کند.
<Department xmlns="http://schemas.datacontract.org/2004/07/Service" xmlns:i="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance">
  <Name>IT</Name>
  <Staff>
    <Employee z:Id="i1" xmlns:z="http://schemas.microsoft.com/2003/10/Serialization/">
      <Manager i:nil="true"/>
      <Name>Masoud</Name>
    </Employee>
    <Employee z:Id="i2" xmlns:z="http://schemas.microsoft.com/2003/10/Serialization/">
      <Manager z:Ref="i1"/>
      <Name>Saeed</Name>
    </Employee>
    <Employee z:Id="i3" xmlns:z="http://schemas.microsoft.com/2003/10/Serialization/">
      <Manager z:Ref="i2"/>
      <Name>Peyman</Name>
    </Employee>
    <Employee z:Id="i4" xmlns:z="http://schemas.microsoft.com/2003/10/Serialization/">
      <Manager z:Ref="i2"/>
      <Name>Mostafa</Name>
    </Employee>
  </Staff>
</Department>
کاملا واضح است که تعداد Masoud به عنوان Employee فقط یک بار است و از z:ref برای ارتباط بین Object‌ها استفاده می‌شود. در این روش فقط یک بار هر object سریالاز می‌شود و هر جا که نیاز به استفاده از object مربوطه باشد فقط یک ارجاع به آن خواهد شد.
مزایا :استفاده از این روش در هنگام عمل سریالایز داده‌های زیاد و زمانی که  تعداد Object‌های موجود در ObjectGraph  زیاد باشد باعث افزایش کارایی و سرعت انجام عملیات سریالایز می‌شود.
نظرات مطالب
بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core
اکثرا از base64 استفاده میکنم. برای برنامه نویس‌های موبایل و فرانت قابل قبول‌تر است :)
نمونه کد تبدیل base64 به iformfile:
public static async Task<ResponsePayload<string>> SaveBase64(this string imgBase64, string filePath, FileSizeType fileSizeType)
    {
        if (string.IsNullOrWhiteSpace(imgBase64))
            return new ResponsePayload<string>(false, "فایل را وارد کنید.", null);

        string data;
        if (imgBase64.StartsWith("data:"))
        {
            string[] base64Arr = imgBase64.Split(',');
            if (base64Arr.Length == 0)
                return new ResponsePayload<string>(false, "فایل را وارد کنید.", null);
            data = base64Arr[1];
        }
        else
        {
            data = imgBase64;
        }

        byte[] bytes = Convert.FromBase64String(data);
        var fileType = GetFileExtension(imgBase64);
        if (string.IsNullOrEmpty(fileType))
            return new ResponsePayload<string>(false, "فایل وارد شده صحیح نمی‌باشد.", null);

        using var stream = new MemoryStream(bytes);
        IFormFile file = new FormFile(stream, 0, bytes.Length, filePath, "." + fileType);

        string fileName = Guid.NewGuid().ToString().Replace("-", "");
        return await UploadFile(file, filePath + fileName, fileSizeType);
    }
private static string GetFileExtension(string base64String)
    {
        string data;

        if (base64String.StartsWith("data:"))
        {
            string[] base64Arr = base64String.Split(',');
            if (base64Arr.Length == 0)
                return "";
            data = base64Arr[1];
        }
        else
        {
            data = base64String;
        }
        return data.Substring(0, 5).ToUpper() switch
        {
            "IVBOR" => "png",
            "/9J/4" => "jpg",
            "AAAAF" => "mp4",
            "JVBER" => "pdf",
            "AAABA" => "ico",
            "UMFYI" => "rar",
            "E1XYD" => "rtf",
            "U1PKC" => "txt",
            "MQOWM" => "srt",
            "77U/M" => "srt",
            "UESDB" => "",
            "" => "docx",
            _ => string.Empty,
        };
    }
}

public class FileSizeType
{
    public int Size { get; set; }
}

مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

نظرات مطالب
استفاده از JSON.NET در ASP.NET MVC
خیلی ممنون.
یک مشکل دیگر:
 public enum MyEnum
    {
        One=1,
        Two=2
    }

 [HttpPost]
 public ActionResult TestValueProvider(string data1,MyEnum id,string name)
{
Enum قابل تبدیل نیست و خطای مشابه سوال قبل را می‌دهد.

مطالب
اعتبارسنجی شرطی فرم‌ها در MVC
در پروژه‌ای که در حال حاضر روی آن کار می‌کنم برای برخی موجودیت‌ها، فرم‌های ایجاد و ویرایش را یکی در نظر گرفتم و به تبع آن از ویوو مدل یکسانی هم برای این ویوو استفاده کرده‌ام. اما مشکلی که وجود داشت این بود که برخی از فیلدها در حالت ویرایش در فرم نمایش داده نمیشد. درواقع در حالتی که ویوی مذکور در حالت ویرایش باز میشد چنین شرطی داشتم:
@if (!Model.Id.HasValue)
{
    <div class="form-group">
        <label>رمز عبور</label>
        @Html.BootstrapEditorLtrFor(x => x.Password)
        @Html.ValidationMessageFor(x => x.Password)
    </div>
}
ویومدل هم به شکل زیر بود:
public class AddOrEditUserViewModel
{
    ...

    [Required(ErrorMessage = "رمز عبور را وارد کنید")]
    [MinLength(6, ErrorMessage = "حداقل 6 کاراکتر")]
    public string Password { get; set; }

    ...
}

بنابراین هنگامی که فرم در حالت ویرایش، ارسال می‌شد، در کنترلر اجازه عبور از ModelState.IsValid داده نمی‌شد. پس نیاز بود که به ModelState بگویم که وقتی در حالت ویرایش هستیم، به اعتبارسنجی‌های موجود در ویومدل که مربوط به پراپرتی Password بود توجه نکن. نحوه انجام این کار به شکل زیر بود:
if (model.Id.HasValue)
{
    ModelState["Password"].Errors.Clear();
}


if (ModelState.IsValid)
{
    ...
}
فقط کافیست قبل از ModelState.IsValid خطاهای مربوط به پراپرتی Password را از ModelState حذف کنیم.