مطالب
آموزش Linq - بخش ششم : عملگرهای پرس و جو قسمت دوم
در ادامه‌ی سری آموزشی LINQ، عملگر‌های پرس و جوی مرتب سازی، گروه بندی و مجموعه را بررسی خواهیم کرد.

عملگرهای مرتب سازی  Ordering Operators
این عملگر‌ها عناصر توالی ورودی را به خروجی ارسال می‌کنند؛ با این تفاوت که توالی خروجی مرتب شده، توالی ورودی است.

عملگر OrderBy

این عملگر توالی ورودی را بر اساس کلیدی که مشخص می‌کنیم مرتب می‌کند.
مثال:
در این مثال کلید معرفی شده‌ی توسط عبارت Lambda، یک رشته است.
string[] ingredients = { "Sugar", "Egg", "Milk", "Flour", "Butter" };
var query = ingredients.OrderBy(x => x);
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا:
 Butter
Egg
Flour
Milk
Sugar
همان طور که ملاحظه می‌کنید، عملگر OrderBy به‌صورت پیش فرض مرتب سازی عناصر را صعودی انجام داده است.
عبارت Lambda استفاده شده می‌تواند یک خاصیت از عناصر تشکیل دهنده‌ی توالی ورودی باشد.
مثال:
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 200},
};
var query = ingredients.OrderBy(x => x.Calories);
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item.Name + " " + item.Calories);
}
خروجی مثال بالا:
Flour 50
Egg 100
Milk 150
Butter 200
Sugar 500
همانطور که مشاهده می‌کنید توالی خروجی، بر اساس خصوصیت کالری توالی ورودی مرتب شده و در خروجی نمایش داده شده است.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
در عبارت‌های پرس و جو، کلمه کلیدی orderby برای مرتب سازی توالی استفاده می‌شود:
مثال:
var query = from i in ingredients
orderby i.Calories
select i;

عملگر ThenBy

این عملگر می‌تواند به صورت زنجیره‌ای، یک یا چندین بار بعد از عملگر OrderBy در پرس و جو، مورد استفاده قرار گیرد. توسط عملگر ThenBy می‌توان سطوح دیگری از مرتب سازی را اعمال کرد. در مثال زیر ابتدا توالی ورودی را بر اساس کالری و بعد از آن بر اساس نام مرتب خواهیم کرد.
مثال :
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 200},
};
var query = ingredients
                     .OrderBy(x => x.Calories)
                     .ThenBy(x => x.Name);
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item.Name + " " + item.Calories);
}
خروجی مثال بالا:
Egg 100
Milk 100
Butter 200
Flour 500
Sugar 500
در اینجا در توالی ورودی، Milk قبل از Egg قرار دارد. ولی به خاطر استفاده از عملگر ThenBy، در مواردی که کالری عناصر یکسان است، بر اساس نام عناصر توالی، مرتب سازی انجام شده است.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
var query = from i in ingredients
orderby i.Calories, i.Name
select i;
همانطور که مشاهده می‌کنید برای مرتب سازی بر اساس خصوصیات دیگر کافیست نام خصوصیت را بعد از اولین عنصر، به وسیله‌ی کاما (,) قید کنید.

عملگر OrderByDescending
این عملگر همچون عملگر OrderBy عمل می‌کند؛ اما توالی ورودی را بر اساس کلید داده شده، به صورت نزولی مرتب می‌کند.
مثال:
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 200},
};
var query = ingredients.OrderByDescending(x => x.Calories);
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item.Name + " " + item.Calories);
}
خروجی مثال بالا:
Sugar 500
Flour 500
Butter 200
Milk 100
Egg 100

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

جایگزین عملگر OrderByDescending در عبارت‌های جستجو، کلمه‌ی کلیدی descending می‌باشد:
var query = from i in ingredients
orderby i.Calories descending
select i;

عملگر ThenByDescending

این عملگر بصورت زنجیره‌ای بعد از عملگر‌های دیگر می‌آید و مرتب سازی را به‌صورت نزولی انجام می‌دهد.
مثال:
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 200}
};
var query = ingredients
                    .OrderBy(x => x.Calories)
                    .ThenByDescending(x => x.Name);
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item.Name + " " + item.Calories);
}
خروجی مثال بالا:
Milk 100
Egg 100
Butter 200
Sugar 500
Flour 500
در این مثال در توالی ورودی، Flour قبل از Sugar آمده است. اما به خاطر عملگر ThenOrderByDescending ترتیب قرار گیری آنها در توالی خروجی تغییر کرده است.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
در عبارت‌های جستجو نیز برای رسیدن به خروجی مشابه کد بالا از کلمه‌ی کلیدی descending استفاده می‌کنیم.
var query = from i in ingredients
orderby i.Calories, i.Name descending
select i;

عملگر Reverse

عملگر Reveres توالی ورودی را دریافت کرده و آن را معکوس و سپس توالی خروجی را تولید می‌کند. اولین عنصر توالی ورودی، آخرین عنصر توالی خروجی می‌باشد.
مثال:
char[] letters = { 'A', 'B', 'C' };
var query = letters.Reverse();
foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا:
C
B
A

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی دیگری در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگر‌های گروه بندی Grouping Operator

عملگر GroupBy

این عملگر یک توالی ورودی را دریافت کرده و یک توالی گروه بندی شده را به خروجی ارسال می‌کند. پایه‌ای‌ترین امضاء متد GroupBy، یک عبارت Lambda می‌باشد .این عبارت، کلید گروه بندی توالی ورودی را مشخص می‌کند.
مثال: در این مثال قصد داریم مواد غذایی مختلف را بر اساس کالری آنها گروه بندی کنیم.
Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Lard", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Oats", Calories = 50}
};
IEnumerable<IGrouping<int, Ingredient>> query = ingredients.GroupBy(x => x.Calories);
foreach (IGrouping<int, Ingredient> group in query)
{
   Console.WriteLine("Ingredients with {0} calories", group.Key);
   foreach (Ingredient ingredient in group)
   {
     Console.WriteLine(" -{0}", ingredient.Name);
   }
}
در مثال فوق خروجی تابع GroupBy یک لیست قابل شمارش از نوع IGrouping می‌باشد. هر عنصر IGrouping شامل یک کلید (در اینجا کالری مواد غذایی) و لیستی از مواد غذایی که کالری‌های یکسانی دارند، می‌باشد.
خروجی مثال بالا:
 Ingredients with 500 calories
 -Sugar
 -Lard
 -Butter
Ingredients with 100 calories
 -Egg
 -Milk
Ingredients with 50 calories
 -Flour
 -Oats

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
در بخش پنجم این سری آموزشی، روش گروه بندی توسط عبارت‌های جستجو توضیح داده شده است.


عملگرهای مجموعه Set Operators
این عملگر‌ها شامل موارد زیر می‌باشند:
• Concat
• Union
• Distinct
• Intersect
• Except

عملگر Concat

این عملگر دو توالی را با هم ادغام می‌کند؛ بطوریکه عناصر توالی دوم، بعد از عناصر توالی اول به توالی خروجی اضافه می‌شوند.
مثال:
string[] applePie = { "Apple", "Sugar", "Pastry", "Cinnamon" };
string[] cherryPie = { "Cherry", "Sugar", "Pastry", "Kirsch" };
IEnumerable<string> query = applePie.Concat(cherryPie);
foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا :
Apple
Sugar
Pastry
Cinnamon
Cherry
Sugar
Pastry
Kirsch
توجه داشته باشید که در این حالت عناصر تکراری حذف نخواهند شد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Union
این عملگر همچون عملگر Concat رفتار می‌کند؛ با این تفاوت که عناصر تکراری در توالی خروجی حضور نخواهند داشت.
مثال:
string[] applePie = { "Apple", "Sugar", "Pastry", "Cinnamon" };
string[] cherryPie = { "Cherry", "Sugar", "Pastry", "Kirsch" };
IEnumerable<string> query = applePie.Union(cherryPie);
foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا:
Apple
Sugar
Pastry
Cinnamon
Cherry
Kirsch
همانطور که مشاهده می‌کنید، عناصر Sugar و Pastry که در توالی دوم تکرار شده بودند، در خروجی وجود ندارند.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر  Distinct
این عملگر عناصر تکراری توالی را حذف می‌کند. این عملگر هم می‌تواند بر روی یک توالی اجرا شود و هم می‌تواند بصورت زنجیره‌ای بعد از عملگر‌های دیگر بکار برود.
مثال: استفاده از این عملگر بر روی یک توالی:
string[] applePie = { "Apple", "Sugar", "Apple", "Sugar", "Pastry", "Cinnamon" };
IEnumerable<string> query = applePie.Distinct();
foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
در مثال بالا، عناصر تکراری در توالی ورودی را، از طریق عملگر Distinct حذف کرده‌ایم.
خروجی مثال بالا:
Apple
Sugar
Pastry
Cinnamon

مثال: بکارگیری عملگر Distinct بهمراه عملگر Concat برای شبیه سازی عملیات Union
string[] applePie = { "Apple", "Sugar", "Pastry", "Cinnamon" };
string[] cherryPie = { "Cherry", "Sugar", "Pastry", "Kirsch" };
IEnumerable<string> query = applePie.Concat(cherryPie).Distinct();

foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا:
Apple
Sugar
Pastry
Cinnamon
Cherry
Kirsch
همانطور که مشاهده می‌کنید خروجی این مثال با حالت استفاده از Union تفاوتی ندارد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Intersect
این عملگر عناصر مشترک بین دو توالی را باز می‌گرداند.
مثال:
string[] applePie = { "Apple", "Sugar", "Pastry", "Cinnamon" };
string[] cherryPie = { "Cherry", "Sugar", "Pastry", "Kirsch" };
IEnumerable<string> query = applePie.Intersect(cherryPie);
foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا:
Sugar
Pastry
نکته: عناصر تکراری فقط یکبار در خروجی ظاهر خواهند شد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Except
این عملگر عناصری از توالی اول را انتخاب می‌کند که در توالی دوم همتایی نداشته باشند.
مثال:
string[] applePie = { "Apple", "Sugar", "Pastry", "Cinnamon" };
string[] cherryPie = { "Cherry", "Sugar", "Pastry", "Kirsch" };
IEnumerable<string> query = applePie.Except(cherryPie);
foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال فوق:
Apple
Cinnamon
نکته: هیچ عنصری از توالی دوم در خروجی وجود نخواهد داشت.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل این عملگر، کلمه‌ی کلیدی جدیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد و ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.
مطالب
بررسی مفاهیم Covariant و Contravariant در زبان سی‌شارپ
یکی از مفاهیمی که بنظر پیچیده می‌آمد و هر دفعه موقع مطالعه از آن فرار می‌کردم، همین بحث COVARIANCE و CONTRAVARIANCE بود. در اینجا قصد دارم به زبان ساده این مفاهیم را شرح دهم.

Covariance 
A را در نظر بگیرید که قابل تبدیل به B باشد. در اینصورت X، دارای پارامتر کواریانس است اگر <X<A قابل تبدیل به <X<B باشد. بدون ذکر مثال شاید این تعریف خیلی ملموس نباشد. پس بهتر است با ذکر مثال به تشریح مفاهیم بپردازیم.
نکته: در اینجا منظور از قابل تبدیل بودن، قابل تبدیل بودن به صورت ضمنی (implicit) می‌باشد. برای مثال A از B ارث بری داشته باشد و یا A، تایپ B را پیاده سازی کند (در صورتی که B یک اینترفیس باشد). تبدیلات عددی، Boxing و تبدیلات کاستوم مجاز نیستند.
برای نمونه نوع <IFoo<T پارامتر کوواریانس T دارد، اگر کد زیر معتبر باشد:
IFoo<string> s = ...;
IFoo<object> b = s;
از C# 4.0، اینترفیسها و delegateها مجاز به استفاده از پارامتر کوواریانس T هستند؛ اما در مورد کلاس‌ها اینطور نیست. آرایه‌ها نیز مجاز هستند که در ادامه تشریح خواهند شد (اگر A قابل تبدیل به B باشد در اینصورت []A قابل تبدیل به []B خواهد بود. هر چند ممکن است به run-time exception منجر گردد که ظاهرا این پشتیبانی آرایه‌ها از پارامترهای کوواریانس دلایل تاریخی دارد!).

Variance is not automatic
برای حصول اطمینان از static type safety، پارامترها به صورت پیش فرض variant نمی‌باشند:
class Animal {}
class Bear : Animal {}
class Camel : Animal {}
public class Stack<T>
{
   int position;
   T[] data = new T[100];
   public void Push (T obj) => data[position++] = obj;
   public T Pop() => data[--position];
}
کد زیر کامپایل نخواهد شد:
Stack<Bear> bears = new Stack<Bear>();
Stack<Animal> animals = bears; // Compile-time error 
دلیل اینکه کد فوق کامپایل نمی‌شود، در کد زیر آورده شده است:
animals.Push (new Camel()); // Trying to add Camel to bears
اگر کامپایل انجام می‌شد، کد بالا در زمان اجرا خطا صادر می‌کرد؛ چرا که نوع واقعی animals، در واقع <Stack<Bear بوده و نمی‌توان به آن، شیء ای از جنس Camel اضافه کرد. عدم پشتیبانی از کوواریانس، به هرحال مانع از امکان استفاده مجدد (re-usability) خواهد شد. برای مثال فرض کنید می‌خواهیم متدی بنویسیم که وظیفه آن صادر کردن دستور شستن حیوانات موجود در پشته باشد:
public class ZooCleaner
{
  public static void Wash (Stack<Animal> animals) {...}
}
فراخوانی متد Wash با پارامتری از جنس <Stack<Bear در زمان کامپایل خطا خواهد داد (اعمال این محدودیت منطقی است. برای مثال ممکن است مثلا در بدنه متد Wash با استفاده از متد Pop کلاس Stack یک Animal برداشته شده و به Camel کست گردد که با توجه به نوع اصلی آن (Bear) خطای run-time صادر خواهد شد. اما به هرحال محدودیت ایجاد شده، جلوی خطاهایی که ممکن است در run-time اتفاق بیافتد را می‌گیرد). 
یک راه حل برای این موضوع، تعریف متد Wash به صورت جنریک و با constraint است:
class ZooCleaner
{
  public static void Wash<T> (Stack<T> animals) where T : Animal { ... }
}
با کد فوق می‌توان متد Wash را به صورت زیر فراخوانی نمود:
Stack<Bear> bears = new Stack<Bear>();
ZooCleaner.Wash(bears);
کامپایلر، ورژن جنریک متد Wash را کامپایل میکند. در این حالت میتوان با چک کردن نوع واقعی T و کست کردن به آن نوع، عملیات را بدون خطا انجام داد.
نکته: اگر reusable بودن مد نظر نبود، باید برای هر sub-type از Animal یک متد جداگانه Wash مینوشتیم (یکی برای Bear، یکی برای Camel،...).

راه حل دیگر این است که کلاس <Stack<T یک اینترفیس با پارامتر covariant پیاده سازی نماید که در ادامه به این مورد بازخواهیم گشت.

Arrays 
آرایه‌ها از covariance پشتیبانی می‌کنند. برای مثال:
Bear[] bears = new Bear[3];
Animal[] animals = bears; // OK
این مورد باعث ایجاد قابلیت استفاده مجدد می‌شود؛ به قیمت اینکه ممکن است چنین خطاهایی ایجاد شوند:
animals[0] = new Camel(); // Runtime error

Declaring a covariant type parameter  
از C# 4.0 و بالاتر، پارامترهای اینترفیسها و delegateها می‌توانند با استفاده از کلمه کلیدی out از covariance پشتیبانی کنند؛ یا به زبان ساده‌تر covariant گردند. در این صورت برخلاف آرایه‌ها از type safety اطمینان کامل خواهیم داشت.
برای نشان دادن این مورد، در کلاس <Stack<T اینترفیس زیر را پیاده سازی می‌کنیم:
public interface IPoppable<out T> { T Pop(); }
کلمه کلیدی out نشان می‌دهد که T فقط در موقعیت خروجی مورد استفاده واقع می‌گردد (برای مثال نوع برگشتی یک متد). این مورد سبب می‌شود تا پارامتر covariant باشد و کد زیر کامپایل گردد:
var bears = new Stack<Bear>();
bears.Push (new Bear());
// Bears implements IPoppable<Bear>. We can convert to IPoppable<Animal>:
IPoppable<Animal> animals = bears; // Legal
Animal a = animals.Pop();
در اینجا کامپایلر اجازه تبدیل bears را به animals می‌دهد. چرا که موردی که کامپایلر از آن جلوگیری می‌کرد (Push کردن Camel به Stack با اعضایی از جنس Bear) در اینجا نمی‌تواند رخ دهد. چرا که در اینجا پارامتر T فقط می‌تواند به عنوان خروجی استفاده گردد و امکان Push کردن وجود ندارد.

نکته: پارامترهای متدی که مزین به کلمه کلیدی out شده‌اند، واجد شرایط covariant بودن نمی‌باشند (به دلیل وجود محدودیتی در CLR).

با استفاده از کد زیر قابلیت استفاده مجددی که در ابتدا بحث کردیم فراهم می‌شود:
public class ZooCleaner
{
 public static void Wash (IPoppable<Animal> animals) { ... } //cast covariantly to solve the reusability problem 
}

نکته: Covariance (و contravariance) فقط در موارد تبدیل ارجاعی کار می‌کنند (نه تبدیل boxing). بنابراین اگر متدی داشته باشیم که دارای پارامتری از جنس IPoppa
<ble<object باشد، امکان فراخوانی آن متد با ورودی از جنس <IPoppable<string وجود دارد؛ اما پاس دادن متغیر از جنس <IPoppable<int امکانپذیر نمی‌باشد.

Contravariance   
در تعریف covaraince داشتیم:  A را در نظر بگیرید که قابل تبدیل به B باشد. در اینصورت X، دارای پارامتر کواریانس است اگر <X<A قابل تبدیل به <X<B باشد.  Contravariance 
زمانی است که تبدیل در جهت عکس صورت گیرد (تبدیل از <X<B به <X<A). این مورد فقط برای پارامترهای ورودی صحیح است و با کلمه کلیدی in تعیین می‌گردد. با استفاده از پیاده سازی اینترفیس:
public interface IPushable<in T> { void Push (T obj); }
می‌توانیم کد زیر را بنویسیم:
IPushable<Animal> animals = new Stack<Animal>();
IPushable<Bear> bears = animals; // Legal
bears.Push (new Bear());
هیچ عضوی از اینترفیس IPushable خروجی T را بر نمی‌گرداند و لذا با casting اشتباه، مواجه نخواهیم شد (برای نمونه از طریق این اینترفیس راهی برای Pop کردن نداریم).
توجه: کلاس <Stack<T هر دو اینترفیس <IPushable<T و <IPoppable<T را پیاده سازی کرده است (با وجود اینکه T هم out است و هم in). اما این مورد مشکلی ایجاد نمی‌کند. زیرا قبل از تبدیل، ارجاعی فقط به یکی از اینترفیسها صورت می‌گیرد (نه همزمان به هردو!). این مورد نشان می‌دهد که چرا class‌ها از پارامترهای variant پشتیبانی نمی‌کنند. 

برای مثال اینترفیس زیر را در نظر بگیرید:
public interface IComparer<in T>
{
// Returns a value indicating the relative ordering of a and b
  int Compare (T a, T b);
}
از آنجاییکه T در اینجا contravariant است می‌توان از <IComparer<object برای مقایسه دو string استفاده نمود:
var objectComparer = Comparer<object>.Default;
// objectComparer implements IComparer<object>
IComparer<string> stringComparer = objectComparer;
int result = stringComparer.Compare ("Hashem", "hashem");


برای مطالعه‌ی بیشتر
Covariant and Contravariant  
نظرات مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
یک نکته: برای تبدیل محتوای یک TagBuilder به رشته می‌توان از متد زیر استفاده کرد:
using System.IO;
using System.Text.Encodings.Web;
using Microsoft.AspNetCore.Html;

namespace Sample
{
    /// <summary>
    /// Html Helper Extensions
    /// </summary>
    public static class HtmlHelperExtensions
    {
        /// <summary>
        /// Convert IHtmlContent/TagBuilder to string
        /// </summary>
        public static string GetString(this IHtmlContent content)
        {
            using (var writer = new StringWriter())
            {
                content.WriteTo(writer, HtmlEncoder.Default);
                return writer.ToString();
            }
        }
    }
}
مطالب دوره‌ها
تزریق وابستگی‌ها در فیلترهای ASP.NET MVC
فرض کنید فیلتر سفارشی لاگ کردن را که از سرویس ILogActionService استفاده می‌کند، به نحو ذیل تعریف کرده‌اید:
public interface ILogActionService
{
    void Log(string data);
}

public class LogAttribute : ActionFilterAttribute
{
    public ILogActionService LogActionService { get; set; }
 
    public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
    {
        LogActionService.Log("......data......");
        base.OnActionExecuted(filterContext);
    }
}
با استفاده‌ای مانند:
 [Log]
public ActionResult Index()
{}

روش متداول تنظیمات تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET MVC، بیشتر به بحث کنترلرها مرتبط است و سایر قسمت‌ها را پوشش نمی‌دهد. برای این مورد خاص ابتدا نیاز است یک FilterProvider سفارشی را به نحو ذیل تدارک دید:
using StructureMap;
using System.Collections.Generic;
using System.Web.Mvc;
 
namespace DI06.CustomFilters
{
    public class StructureMapFilterProvider : FilterAttributeFilterProvider
    {
        private readonly IContainer _container;
        public StructureMapFilterProvider(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }
 
        public override IEnumerable<Filter> GetFilters(ControllerContext controllerContext, ActionDescriptor actionDescriptor)
        {
            var filters = base.GetFilters(controllerContext, actionDescriptor);
            foreach (var filter in filters)
            {
                _container.BuildUp(filter.Instance);
                yield return filter;
            }
        }
    }
}
نکته‌ی مهم آن، استفاده از متد BuildUp استراکچرمپ است. نمونه‌ی آن‌را در تنظیمات تزریق وابستگی‌ها در وب فرم‌ها پیشتر ملاحظه کرده‌اید. در این مثال کار آن وهله سازی وابستگی‌های فیلترهای تعریف شده در برنامه است.
پس از اینکه FilterProvider سفارشی مخصوص کار با استراکچرمپ را تهیه کردیم، اکنون نوبت به جایگزین کردن آن با FilterProvider پیش فرض ASP.NET MVC در فایل global.asax.cs به نحو ذیل است:
 //Using the custom StructureMapFilterProvider
var filterProvider = FilterProviders.Providers.Single(provider => provider is FilterAttributeFilterProvider);
FilterProviders.Providers.Remove(filterProvider);
FilterProviders.Providers.Add(SmObjectFactory.Container.GetInstance<StructureMapFilterProvider>());
استفاده از SmObjectFactory.Container.GetInstance سبب خواهد شد تا به صورت خودکار، وابستگی تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس StructureMapFilterProvider وهله سازی و تامین شود.
همچنین در این مثال چون تزریق وابستگی در کلاس LogAttribute از نوع setter injection است، نیاز است در تنظیمات ابتدایی Container مورد استفاده، Policies.SetAllProperties نیز قید شود:
namespace DI06.IocConfig
{
    public static class SmObjectFactory
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
        public static IContainer Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }
 
        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container(x =>
            {
                x.For<ILogActionService>().Use<LogActionService>();
 
                x.Policies.SetAllProperties(y =>
                {
                    y.OfType<ILogActionService>();
                });
            });
        }
    }
}


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
DI06
نظرات مطالب
استفاده از MVVM زمانیکه امکان Binding وجود ندارد
یک نکته‌ی تکمیلی: Binding موارد پیش بینی نشده در الگوی MVVM

 اگر در پروژه‌ی  xamarin forms، با استفاده از الگوی mvvm خواستید پارامتری را به المانهای کنترلی در صفحه مقید کنید که امکان آن از قبل  فراهم نشده است، می‌توان با استفاده از سفارشی سازی کلاس کنترل، این مشکل را مرتفع کرد. در مثال زیر سعی شده پارامتر Link را در ViewModel که بصورت رشته است، به کنترل WebView  مقید کرد. البته باید در نظر داشت که کنترلر از BindableObject ارث بری کرده باشد تا بتوان از متدهای مرتبط با BindableProperty در کلاس جدید استفاده کرد. نام متغیر ساخته شده از کلاس BindableProperty، دقیقا باید ترکیبی از نام شیء به اضافه Property در آخر باشد که به آن مقید شده است. مثلا برای Uri باید از نام UriProperty استفاده کرد. چون در زمان مقید کردن Uri={Binding Link}  کامپایلر به متغیر UriProperty  نگاشت می‌کند و در زمان تخصیص مستقیم تنها شیء Uri در کلاس MyWebView مقدار دهی می‌شود.
public class MyWebView : WebView
    {
        public static readonly BindableProperty UriProperty =
       BindableProperty.Create(nameof(Uri), typeof(string), typeof(MyWebView), null, propertyChanged: OnItemSourceChanged);

        public string Uri
        {
            get { return (string)GetValue(UriProperty); }
            set { SetValue(UriProperty, value); }
        }

        public static void OnItemSourceChanged(BindableObject bindable, object oldValue, object newValue)
        {
            ((MyWebView)bindable).OnItemSourceChanged((string)oldValue, (string)newValue);
        }
        public void OnItemSourceChanged(string oldValue, string newValue)
        {
           Source = newValue; 
        }     
    }

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<ContentPage 
...
xmlns:tools="clr-namespace:..."
> <ContentPage.Content> .... <tools:MyWebView Uri="{Binding Link}" /> .... </ContentPage.Content> </ContentPage>
مطالب
توصیف فیلدها توسط Tag Helper و Data annotation

همه ما با DisplayAttribute در DataAnnotaion آشنا هستیم. چیزی شبیه زیر برای یک موجودیت:

public class Student{
    [Display(Name="نام خانوادگی")]
    public string FamilyName { get; set;}
}

با استفاده از tag helper ای به نام asp-for می‌توان متادیتای Name را به کاربر، در سمت رابط کاربری نشان داد؛ برای مثال:

<label asp-for="FamilyName"></label>

و یا موقع اعتبارسنجی می‌توان به جای نشان دادن نام FamilyName از نام مفهوم‌تری مانند نام خانوادگی استفاده نمود.

چه خوب بود اگر می‌شد علاوه بر نام، توصیفی از فیلد نیز برای آن در این قسمت وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر اگر کد زیر را داشتیم:

[Display(
     Name = "نام خانوادگی",
     Description = "بهتر است فقط در اینجا نام خانوادگی شخص وارد شود")]
public string FamilyName{ get; set; }

بتوان از tag helper ای مانند زیر استفاده نمود:

<span asp-description-for="FamilyName"></span>

که در نهایت چنین خروجی html ای داشته باشیم:

<span>بهتر است فقط در اینجا نام خانوادگی شخص وارد شود</span>

برای این منظور می‌توان از کلاس زیر بهره برد:

using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;

[HtmlTargetElement("div", Attributes = ForAttributeName)]
[HtmlTargetElement("p", Attributes = ForAttributeName)]
[HtmlTargetElement("span", Attributes = ForAttributeName)]
public sealed class DescriptionForTagHelper : TagHelper
{
    private const string ForAttributeName = "asp-description-for";

    [HtmlAttributeName(ForAttributeName)] 
    public ModelExpression For { get; set; } = default!;

    public override async Task ProcessAsync(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
    {
        if (context == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(context));
        }

        if (output == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(output));
        }

        var description = For.Metadata.Description;
        if (description != null)
        {
            // Do not update the content if another tag helper
            // targeting this element has already done so.
            if (!output.IsContentModified)
            {
                var childContent = await output.GetChildContentAsync();
                if (childContent.IsEmptyOrWhiteSpace)
                {
                    output.Content.SetHtmlContent(description);
                }
                else
                {
                    output.Content.SetHtmlContent(childContent);
                }
            }
        }
    }
}

کلاس DescriptionForTagHelper از کلاس پایه TagHelper ارث بری نموده است و متد ProcessAsync آن به نحوی که  asp-description-for را بپذیرد override شده است.

حوزه اعمال این tag helper به span، p و div محدود شده است؛ اما می‌توان با گذاشتن یک ستاره (*) آن را به کل المان‌های html اعمال کرد.

مطالب
استخراج متن از فایل‌های PDF توسط iTextSharp
پیشنیاز
نحوه ذخیره شدن متن در فایل‌های PDF

حتما نیاز است پیشنیاز فوق را یکبار مطالعه کنید تا علت خروجی‌های متفاوتی را که در ادامه ملاحظه خواهید نمود، بهتر مشخص شوند. همچنین فایل PDF ایی که مورد بررسی قرار خواهد گرفت، همان فایلی است که توسط متد writePdf ذکر شده در پیشنیاز تهیه شده است.

دو کلاس متفاوت برای استخراج متن از فایل‌های PDF در iTextSharp وجود دارند:
الف) SimpleTextExtractionStrategy

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using iTextSharp.text.pdf.parser;

namespace TestReaders
{
    class Program
    {
        private static void readPdf1()
        {
            var reader = new PdfReader("test.pdf");
            int intPageNum = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= intPageNum; i++)
            {
               var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new SimpleTextExtractionStrategy());
                File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text);
            }
            reader.Close();
        }

        static void Main(string[] args)
        {
            readPdf1();
        }
    }
}
مثال فوق، متن موجود در تمام صفحات یک فایل PDF را در فایل‌های txt جداگانه‌ای ثبت می‌کند. برای نمونه اگر از PDF پیشنیاز یاد شده استفاده کنیم، خروجی آن به نحو زیر خواهد بود:
 Test
ld Wor llo He
Hello People
علت آن نیز پیشتر بررسی گردید. متن، در این فایل ویژه در مختصات خاصی ترسیم شده است. حاصل از دیدگاه خواننده نهایی بسیار خوانا است؛ اما خروجی hello world متنی جالبی از آن استخراج نمی‌شود. SimpleTextExtractionStrategy دقیقا بر اساس همان عملگر‌های Tj و همچنین منابع صفحه، عبارات را یافته و سر هم می‌کند.


ب) LocationTextExtractionStrategy

همان مثال قبل را درنظر بگیرید، اینبار به شکل زیر:
        private static void readPdf2()
        {
            var reader = new PdfReader("test.pdf");
            int intPageNum = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= intPageNum; i++)
            {
                var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new LocationTextExtractionStrategy());
                File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text);
            }
            reader.Close();
        }
کلاس LocationTextExtractionStrategy هوشمند‌تر عمل کرده و بر اساس عملگرهای هندسی یک فایل PDF، سعی می‌کند جملات و حروف را کنار هم قرار دهد و در نهایت خروجی متنی بهتری را تولید کند. برای نمونه اینبار خروجی متنی حاصل به صورت زیر خواهد بود:
 Test
Hello World
Hello People
این خروجی با آنچه که در صفحه نمایش داده می‌شود تطابق دارد.


استخراج متون فارسی از فایل‌های PDF توسط iTextSharp

روش‌های فوق با PDFهای فارسی هم کار می‌کنند اما خروجی حاصل آن مفهوم نیست و نیاز به پردازش ثانوی دارد. ابتدا مثال زیر را درنظر بگیرید:
        static void writePdf2()
        {
            using (var document = new Document(PageSize.A4))
            {
                var writer = PdfWriter.GetInstance(document, new FileStream("test.pdf", FileMode.Create));
                document.Open();

                FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\tahoma.ttf");
                var tahoma = FontFactory.GetFont("tahoma", BaseFont.IDENTITY_H);

                ColumnText.ShowTextAligned(
                            canvas: writer.DirectContent,
                            alignment: Element.ALIGN_CENTER,
                            phrase: new Phrase("تست می‌شود", tahoma),
                            x: 100,
                            y: 100,
                            rotation: 0,
                            runDirection: PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL,
                            arabicOptions: 0);                
            }

            Process.Start("test.pdf");
        }
از متد فوق، برای تولید یک فایل PDF که متنی فارسی را نمایش می‌دهد استفاده خواهیم کرد. اگر متد readPdf2 را که به همراه LocationTextExtractionStrategy تعریف شده است، بر روی فایل حاصل فراخوانی کنیم، خروجی آن به صورت زیر خواهد بود:
ﺩﻮﺷﻲﻣ ﺖﺴﺗ
برای تبدیل آن به یونیکد خواهیم داشت:
        private static void readPdf2()
        {
            var reader = new PdfReader("test.pdf");
            int intPageNum = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= intPageNum; i++)
            {
                var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new LocationTextExtractionStrategy());                
                text = Encoding.UTF8.GetString(Encoding.UTF8.GetBytes(text));
                File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text, Encoding.UTF8);
            }
            reader.Close();
        }
اکنون خروجی ثبت شده در فایل متنی حاصل به صورت زیر است:
 ﺩﻮﺷﻲﻣ ﺖﺴﺗ
دقیقا به همان نحوی است که iTextSharp و اکثر تولید کننده‌های PDF فارسی از آن استفاده می‌کنند و اصطلاحا چرخاندن حروف یا تولید Glyph mirrors صورت می‌گیرد. روش‌های زیادی برای چرخاندن حروف وجود دارند. در ادامه از روشی استفاده خواهیم کرد که خود ویندوز در کارهای داخلی‌اش از آن استفاده می‌کند:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Drawing;
using System.Linq;
using System.Runtime.InteropServices;
using System.Security;

namespace TestReaders
{
    [SuppressUnmanagedCodeSecurity]
    class GdiMethods
    {
        [DllImport("GDI32.dll")]
        public static extern bool DeleteObject(IntPtr hgdiobj);

        [DllImport("gdi32.dll", CharSet = CharSet.Auto, SetLastError = true)]
        public static extern uint GetCharacterPlacement(IntPtr hdc, string lpString, int nCount, int nMaxExtent, [In, Out] ref GcpResults lpResults, uint dwFlags);

        [DllImport("GDI32.dll")]
        public static extern IntPtr SelectObject(IntPtr hdc, IntPtr hgdiobj);
    }

    [StructLayout(LayoutKind.Sequential)]
    struct GcpResults
    {
        public uint lStructSize;
        [MarshalAs(UnmanagedType.LPTStr)]
        public string lpOutString;
        public IntPtr lpOrder;
        public IntPtr lpDx;
        public IntPtr lpCaretPos;
        public IntPtr lpClass;
        public IntPtr lpGlyphs;
        public uint nGlyphs;
        public int nMaxFit;
    }

    public class UnicodeCharacterPlacement
    {
        const int GcpReorder = 0x0002;
        GCHandle _caretPosHandle;
        GCHandle _classHandle;
        GCHandle _dxHandle;
        GCHandle _glyphsHandle;
        GCHandle _orderHandle;

        public Font Font { set; get; }

        public string Apply(string lines)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(lines))
                return string.Empty;

            return Apply(lines.Split('\n')).Aggregate((s1, s2) => s1 + s2);
        }

        public IEnumerable<string> Apply(IEnumerable<string> lines)
        {
            if (Font == null)
                throw new ArgumentNullException("Font is null.");

            if (!hasUnicodeText(lines))
                return lines;

            var graphics = Graphics.FromHwnd(IntPtr.Zero);
            var hdc = graphics.GetHdc();
            try
            {
                var font = (Font)Font.Clone();
                var hFont = font.ToHfont();
                var fontObject = GdiMethods.SelectObject(hdc, hFont);
                try
                {
                    var results = new List<string>();
                    foreach (var line in lines)
                        results.Add(modifyCharactersPlacement(line, hdc));
                    return results;
                }
                finally
                {
                    GdiMethods.DeleteObject(fontObject);
                    GdiMethods.DeleteObject(hFont);
                    font.Dispose();
                }
            }
            finally
            {
                graphics.ReleaseHdc(hdc);
                graphics.Dispose();
            }
        }

        void freeResources()
        {
            _orderHandle.Free();
            _dxHandle.Free();
            _caretPosHandle.Free();
            _classHandle.Free();
            _glyphsHandle.Free();
        }

        static bool hasUnicodeText(IEnumerable<string> lines)
        {
            return lines.Any(line => line.Any(chr => chr >= '\u00FF'));
        }

        void initializeResources(int textLength)
        {
            _orderHandle = GCHandle.Alloc(new int[textLength], GCHandleType.Pinned);
            _dxHandle = GCHandle.Alloc(new int[textLength], GCHandleType.Pinned);
            _caretPosHandle = GCHandle.Alloc(new int[textLength], GCHandleType.Pinned);
            _classHandle = GCHandle.Alloc(new byte[textLength], GCHandleType.Pinned);
            _glyphsHandle = GCHandle.Alloc(new short[textLength], GCHandleType.Pinned);
        }

        string modifyCharactersPlacement(string text, IntPtr hdc)
        {
            var textLength = text.Length;
            initializeResources(textLength);
            try
            {
                var gcpResult = new GcpResults
                {
                    lStructSize = (uint)Marshal.SizeOf(typeof(GcpResults)),
                    lpOutString = new String('\0', textLength),
                    lpOrder = _orderHandle.AddrOfPinnedObject(),
                    lpDx = _dxHandle.AddrOfPinnedObject(),
                    lpCaretPos = _caretPosHandle.AddrOfPinnedObject(),
                    lpClass = _classHandle.AddrOfPinnedObject(),
                    lpGlyphs = _glyphsHandle.AddrOfPinnedObject(),
                    nGlyphs = (uint)textLength,
                    nMaxFit = 0
                };
                var result = GdiMethods.GetCharacterPlacement(hdc, text, textLength, 0, ref gcpResult, GcpReorder);
                return result != 0 ? gcpResult.lpOutString : text;
            }
            finally
            {
                freeResources();
            }
        }
    }
}
از کلاس فوق در هر برنامه‌ای که راست به چپ را به نحو صحیحی پشتیبانی نمی‌کند، می‌توان استفاده کرد؛ خصوصا برنامه‌های گرافیکی.
در اینجا برای اصلاح متد readPdf2 خواهیم داشت:
        private static void readPdf2()
        {
            var reader = new PdfReader("test.pdf");
            int intPageNum = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= intPageNum; i++)
            {
                var text = PdfTextExtractor.GetTextFromPage(reader, i, new LocationTextExtractionStrategy());
                text = Encoding.UTF8.GetString(Encoding.UTF8.GetBytes(text));
                text = new UnicodeCharacterPlacement
                {
                    Font = new System.Drawing.Font("Tahoma", 12)
                }.Apply(text);
                File.WriteAllText("page-" + i + "-text.txt", text, Encoding.UTF8);
            }
            reader.Close();
        }
اگر خروجی متد اصلاح شده فوق را بررسی کنیم، دقیقا به «تست می‌شود» خواهیم رسید.

سؤال: آیا این روش با تمام PDFهای فارسی کار می‌کند؟
پاسخ: خیر! همانطور که در پیشنیاز مطلب جاری عنوان شد، در یک حالت خاص، PDF writer می‌تواند شماره Glyphها را کاملا عوض کرده و در فایل PDF نهایی ثبت کند. خروجی حاصل در برنامه Adobe reader خوانا است، چون نمایش را بر اساس اطلاعات هندسی Glyphها انجام می‌دهد؛ اما خروجی متنی آن به نوعی obfuscated است چون مثلا حرف A آن به کاراکتر مرسوم دیگری نگاشت شده است.
نظرات مطالب
مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی توسط Entity framework Core
یک نکته‌ی تکمیلی:
در EF Core به صورت پیش فرض Backing Fields در setter مرتبط به Property‌ها اجرا نمی‌شوند ولی در صورتی که بخواهیم این حالت پیش فرض را تغییر دهیم به عنوان مثلا فرض کنید فیلد آدرس رو اعتباری سنجی کنید کافی است تغییرات زیر را برای Property موردنظر اعمال کنیم:
modelBuilder.Entity<Blog>()
    .Property(b => b.Url)
    .HasField("_validatedUrl")
    .UsePropertyAccessMode(PropertyAccessMode.Field);
مثال:
public class Blog
{
    private string _validatedUrl;

    public int BlogId { get; set; }

    public string GetUrl()
    {
        return _validatedUrl; 
    }

    public void SetUrl(string url)
    {
        using (var client = new HttpClient())
        {
            var response = client.GetAsync(url).Result;
            response.EnsureSuccessStatusCode();
        }

        _validatedUrl = url;
    }
}
در صورتی که بخواهیم این حالت پیش فرض را برای تمامی Property‌ها تغییر دهیم کافی است به ابتدای متد OnModelCreating دستور زیر را اضافه نماییم:
modelBuilder.UsePropertyAccessMode(PropertyAccessMode.Property);

مطالب
اصل Command Query separation

در ادامه مطلب قبلی، یکی از مشکلاتی که طراحی Builder از آن رنج می‌برد، نقض کردن قانون command query separation است که در ادامه درباره‌ی این اصل بیشتر بحث خواهیم کرد.

اصل Command query separation یا به اختصار CQS، در کتاب Object-Oriented Software Construction توسط Bertrand Meyer معرفی شد‌ه‌است. بر اساس آن، عملیات‌های سیستم باید یا Command باشند و یا Query و نه هر دوی آن‌ها. وقتی یک کلاینت به امضای یک متد توجه می‌کند، اینکه این متد چه کاری را انجام میدهد Commands نام داشته و به شیء فرمان می‌دهد تا کاری را انجام بدهد. این عملیات وضعیت خود شیء و یا اشیاء دیگر را تغییر می‌دهد. در اینجا Queries به شیء فرمان می‌دهند تا نتیجه‌ی سؤال ( ویا درخواست) را برگرداند.

در آن سوی دیگر، متدهایی را که وضعیت شیء را تغییر می‌‌دهند، به عنوان Command در نظر میگیریم (بدون آنکه مقداری را برگردانند). اگر این نوع متدها، مقداری را برگردانند، باعث سردرگمی کلاینت می‌شوند؛ زیرا کلاینت نمی‌داند این متد باعث تغییر شیء شده‌است و یا Query؟

 همانطور که میدانیم، متد‌ها می‌توانند هر دو کار را با هم انجام دهند؛ یعنی مقداری را برگردانند و همچنین وضعیت شیء را تغییر دهند و همین مورد باعث سردرگمی و نقض می‌شود. وقتی متد‌های Command را از Query جدا میکنیم، ما را به سمت یک طراحی قابل فهم هدایت می‌کند. متدهایی که مقدار  void برمی گردانند، Command و سایر آنهایی که نوعی (type ) را برمی‌گردانند، Query هستند.
به کد زیر توجه فرمایید:
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public string Save(int id, string message)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            File.WriteAllText(path, message);
            return path;
        }

        public event EventHandler<MessageEventArgs> MessageRead;

        public void Read(int id)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            var msg = File.ReadAllText(path);
            this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });    
        }
    }
اولین مشکلی که در طراحی این کلاس وجود مربوط به متد Read است؛ زیرا این متد void برمی‌گرداند. پس درنتیجه از نوع Command است. ولی اگر بیشتر به این متد توجه فرمایید احساس خواهید کرد که متد Read باید به صورت Query باشد. زیرا این متد قرار بوده مقداری را برگرداند؛ ولی اینجا به صورت void پیاده سازی شده‌است. در عوض  متد Save به صورت Query پیاده سازی شده است.
برای حل این مشکل کافی است تا امضای متد Read را به این صورت تغییر دهیم:
 public string Read(int id)
 {
     var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
     var msg = File.ReadAllText(path);
     this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });
     return msg;
  }
خوب؛ اولین سوالی که پیش می‌آید این است که آیا این Query چیزی را تغییر می‌دهد؟ (تغییر شیء یا اشیایی دیگر) 
در ادامه متوجه خواهید شد این کد باعث فراخواندن یک event می‌شود. حالا آیا این event از نوع Command است یا Query؟ از نوع Command است؛ چون EventHandler  مانند متد‌هایی هستند که مقدار void را بر می‌گردانند و همانطور که میدانید، متدهایی که مقدار void را بر می‌گردانند، از نوع Command میباشند که وضعیت شیء را تغییر می‌دهند و برای اینکه از اصل CQS پیروی کنیم، باید این event را حذف کنیم تا متد Read از نوع Query باشد.
اگر به امضای متد Save  دقت کنید، به صورت یک Query است. ولی اگر به پیاده سازی آن دقت کنید، بیشتر شبیه به یک Command است تا یک Query و مهمترین ویژگی یک Command این است که مقدار void را بر می‌گرداند و برای حل این مشکل، متد Save را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
public void Save(int id, string message)
{
    var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
    File.WriteAllText(path, message);
}
همانطور که متوجه شدید، با این تغییر دیگر ما دسترسی به  مقدار path نخواهیم داشت و شاید مقدار path برای کلاینت مهم باشد. برای حل این مشکل متد جدیدی را به نام GetFileName به کلاس اضافه می‌کنیم؛ تا کلاینت به مقدار Path دسترسی داشته باشد. توجه داشته باشید که امضای متد GetFileName به صورت query پیاده سازی شده‌است.
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public void Save(int id, string message)
        {
            var path = GetFileName(id);  //ok to query from Command
            File.WriteAllText(path, message);            
        }

        public string Read(int id)
        {
            var path = GetFileName(id);
            var msg = File.ReadAllText(path);
            return msg;
        }
     
        public string GetFileName(int id)
        {
            return Path.Combine(this.WorkingDirectory , id + ".txt");     
        }
    }
تنها نکته‌ای که در اینجا بد نیست به آن اشاره کنیم این است که متدهایی که از نوع command هستند، می‌توانند بدون هیچگونه مشکلی متد‌های query را فراخوانی کنند. زیرا مهمترین ویژگی query‌ها این هستند که وضعیت شیء را تغییر نمی‌دهند و در نتیجه در هر بار فراخوانی، همان نتیجه را بازگشت می‌دهند.

چکیده:

هدف اصلی از طراحی نرم افزار، غالب شدن بر پیچیدگی‌ها می‌باشد. اصل CQS متد‌ها را به دو دسته‌ی Command و Query تقسیم می‌کند که Query ، اطلاعاتی را از وضعیت سیستم بر می‌گرداند، ولی command  وضعیت سیستم را تغییر می‌دهد و مهمترین دستاورد CQS ما را به سمت کدی تمیز‌تر و با قابلیت درک بهتر می‌رساند.

مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.