نظرات مطالب
استفاده از قابلیت Speech Recognition ویندوز 7 برای تولید زیرنویس انگلیسی
خیلی ایده جالبیه! اگر مترجم گوگل هم به این کار اضافه بشه، یک ابزار کمکی خوب میشه اما خط به خطش نیاز به بازبینی داره (اشتباهات تشخیص گفتار ضرب در اشتباهات مترجم). ولی میشه به چند سال دیگه امیدوار بود.
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت سوم - نصب Docker بر روی ویندوز سرور
در قسمت قبل، Docker for Windows را بر روی ویندوز 10 نصب کردیم تا بتوانیم از هر دوی Linux Containers و Windows Containers استفاده کنیم. در این قسمت، نحوه‌ی نصب Docker را بر روی ویندوز سرور، صرفا جهت اجرای Windows Containers، بررسی می‌کنیم؛ از این جهت که در دنیای واقعی، عموما Linux Containers را بر روی سرورهای لینوکسی و Windows Containers را بر روی سرورهای ویندوزی اجرا می‌کنند.


Docker for Windows چگونه از هر دوی کانتینرهای ویندوزی و لینوکسی پشتیبانی می‌کند؟

زمانیکه docker for windows را اجرا می‌کنیم، سرویسی را ایجاد می‌کند که سبب اجرای پروسه‌ی ویژه‌ای به نام com.docker.proxy.exe می‌شود:


هنگامیکه برای مثال فرمان docker run nginx را توسط Docker CLI اجرا می‌کنیم، Docker CLI از طریق واسط یاد شده، دستورات را به MobyLinuxVM منتقل می‌کند. به این صورت است که امکان اجرای Linux Containers، بر روی ویندوز میسر می‌شوند:


اکنون اگر به Windows Containers سوئیچ کنیم (از طریق کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز)، پروسه‌ی dockerd.exe یا docker daemon شروع به کار خواهد کرد:


اینبار اگر مجددا از Docker CLI برای اجرای مثلا IIS Container استفاده کنیم، دستور ما از طریق واسط‌های com.docker.proxy و dockerd‌، به کانتینر ویندوزی منتقل و اجرا می‌شود:



نگاهی به معماری Docker بر روی ویندوز سرور

داکر بر روی ویندوز سرور، تنها به همراه موتور مدیریت کننده‌ی Windows Containers است:


در اینجا با صدور فرمان‌های Docker CLI، پیام‌ها مستقیما به dockerd یا موتور داکر بر روی ویندوز سرور ارسال شده و سپس کار اجرا و مدیریت یک Windows Container انجام می‌شود.


نصب Docker بر روی ویندوز سرور

جزئیات مفصل و به روز Windows Containers را همواره می‌توانید در این آدرس در سایت مستندات مجازی سازی مایکروسافت مطالعه کنید (قسمت Container Host Deployment - Windows Server آن). پیشنیاز کار با آن نیز نصب حداقل ویندوز سرور 2016 می‌باشد و بهتر است تمام به روز رسانی‌های آن‌را نیز نصب کرده باشید؛ چون تعدادی از بهبودهای کار با کانتینرهای آن، به همراه به روز رسانی‌ها آن ارائه شده‌اند.
برای شروع به نصب، نیاز است کنسول PowerShell ویندوز را با دسترسی Admin اجرا کنید.
سپس اولین دستوراتی را که نیاز است اجرا کنید، کار نصب موتور Docker و CLI آن‌را به صورت خودکار بر روی ویندوز سرور انجام می‌دهند:
Install-Module -Name DockerMsftProvider -Repository PSGallery -Force
Install-Package -Name docker -ProviderName DockerMsftProvider
Restart-Computer -Force
- که پس از نصب و ری‌استارت سیستم، نتیجه‌ی آن‌را در پوشه‌ی c:\Program Files\Docker می‌توانید ملاحظه کنید.
- به علاوه اگر دستور *get-service *docker را در کنسول PowerShell صادر کنید، مشاهده خواهید کرد که سرویس جدیدی را به نام Docker نیز نصب و راه اندازی کرده‌است که به dockerd.exe اشاره می‌کند.
- و یا اگر در کنسول PowerShell دستور docker را صادر کنید، ملاحظه خواهید کرد که CLI آن، فعال و قابل استفاده‌است. برای مثال، دستور docker version را صادر کنید تا بتوانید نگارش docker نصب شده را ملاحظه نمائید.


اجرای Image مخصوص NET Core. بر روی ویندوز سرور

تگ‌های مختلف Image مخصوص NET Core. را در اینجا ملاحظه می‌کنید. در ادامه قصد داریم tag مرتبط با nanoserver آن‌را نصب کنیم (با حجم 802MB):
docker run microsoft/dotnet:nanoserver
زمانیکه این دستور را اجرا می‌کنیم، پس از اجرای آن، ابتدا یک \:C را نمایش می‌دهد و بعد خاتمه یافته و به command prompt بازگشت داده می‌شویم. برای مشاهده‌ی علت آن، اگر دستور docker ps -a را اجرا کنیم، در ستون command آن، قسمتی از دستوری را که اجرا کرده‌است، می‌توان مشاهده کرد. برای مشاهده‌ی کامل این دستور، نیاز است دستور docker ps -a --no-trunc را اجرا کنیم. در اینجا سوئیچ no-trunc به معنای no truncate است یا عدم حذف قسمت انتهایی یک دستور طولانی. در این حالت مشاهده خواهیم کرد که این دستور، کار اجرای cmd.exe واقع در پوشه‌ی ویندوز را انجام می‌دهد (یا همان command prompt معمولی ویندوز). چون دستور docker run فوق به آن متصل نشده‌است، این پروسه ابتدا \:c را نمایش می‌دهد و سپس خاتمه پیدا می‌کند. برای رفع این مشکل، از interactive command که در قسمت قبل توضیح دادیم، استفاده خواهیم کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver
اینبار اگر این دستور را اجرا کنیم، به command prompt آغاز شده‌ی توسط آن، متصل خواهیم شد. اکنون اگر در همینجا (داخل container در حال اجرا) دستور dotnet --info را صادر کنید، می‌توان مشخصات NET Core SDK. نصب شده را مشاهده کرد. برای خروج از آن نیز دستور exit را صادر کنید.


چرا حجم Image مخصوص NET Core. نگارش nanoserver آن حدود 800 مگابایت است؟

در مثال قبلی، دسترسی به command prompt مجزایی نسبت به command prompt اصلی سیستم، در داخل یک container، شاید اندکی غیر منتظره بود و اکنون این سؤال مطرح می‌شود که یک image، شامل چه چیزهایی است؟
یک image شاید در ابتدای کار صرفا شامل فایل‌های اجرایی یک برنامه‌ی خاص به نظر برسد؛ اما زمانیکه قرار است تبدیل به یک container قابل اجرا شود، شامل بسیاری از فایل‌های دیگر نیز خواهد شد. برای درک این موضوع نیاز است لایه‌های نرم افزاری که یک سیستم را تشکیل می‌دهند، بررسی کنیم:


در این تصویر از پایین‌ترین لایه‌ای را که با سخت افزار ارتباط برقرار می‌کند تا بالاترین لایه‌ی موجود نرم افزاری را مشاهده می‌کنید. دراینجا هر چیزی را که در ناحیه‌ی کرنل قرار نمی‌گیرد، User Space می‌نامند. برنامه‌های قرار گرفته‌ی در User Space برای کار با سخت افزار نیاز است با کرنل ارتباط برقرار کنند و برای این منظور از System Calls استفاده می‌کنند که عموما کتابخانه‌هایی هستند که جزئی از سیستم عامل می‌باشند؛ مانند API ویندوز. برای مثال MongoDB توسط Win32 API و System Calls، فرامینی را به کرنل منتقل می‌کند.
در روش متداول توزیع و نصب نرم افزار، ما عموما همان بالاترین سطح را توزیع و نصب می‌کنیم؛ برای مثال خود MongoDB را. در اینجا نصاب MongoDB فرض می‌کند که در سیستم جاری، تمام لایه‌های دیگر، موجود و آماده‌ی استفاده هستند و اگر اینگونه نباشد، به مشکل برخواهد خورد و اجرا نمی‌شود. برای اجتناب از یک چنین مشکلاتی مانند عدم حضور وابستگی‌هایی که یک برنامه برای اجرا نیاز دارد، imageهای docker، نحوه‌ی توزیع نرم افزارها را تغییر داده‌اند. اینبار یک image بجای توزیع فقط MongoDB، شامل تمام قسمت‌های مورد نیاز User Space نیز هست:


به این ترتیب دیگر مشکلاتی مانند عدم وجود یک وابستگی یا حتی وجود یک وابستگی غیرسازگار با نرم افزار مدنظر، وجود نخواهند داشت. حتی می‌توان تصویر فوق را به صورت زیر نیز خلاصه کرد:


به همین جهت بود که برای مثال در قسمت قبل موفق شدیم IIS مخصوص ویندوز سرور با تگ nanoserver را بر روی ویندوز 10 که بسیاری از وابستگی‌های مرتبط را به همراه ندارد، با موفقیت اجرا کنیم.
به علاوه چون یک container صرفا به معنای یک running process از یک image است، هر فایل اجرایی داخل آن image را نیز می‌توان به صورت یک container اجرا کرد؛ مانند cmd.exe داخل image مرتبط با NET Core. که آن‌را بررسی کردیم.


کارآیی Docker Containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار بیشتر است

مزیت دیگر یک چنین توزیعی این است که اگر چندین container در حال اجرا را داشته باشیم:


 در نهایت تمام آن‌ها فقط با یک لایه‌ی کرنل کار می‌کنند و آن هم کرنل اصلی سیستم جاری است. به همین جهت کارآیی docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بیشتر است؛ چون هر ماشین مجازی، کرنل مجازی خاص خودش را نسبت به یک ماشین مجازی در حال اجرای دیگر دارد. در اینجا برای ایجاد یک لایه ایزوله‌ی اجرای برنامه‌ها، تنها کافی است یک container جدید را اجرا کنیم و در این حالت وارد فاز بوت شدن یک سیستم عامل کامل، مانند ماشین‌های مجازی نمی‌شویم.

شاید مطابق تصویر فوق اینطور به نظر برسد که هرچند تمام این containers از یک کرنل استفاده می‌کنند، اما اگر قرار باشد هر کدام OS Apps & Libs خاص خودشان را در حافظه بارگذاری کنند، با کمبود شدید منابع روبرو شویم. دقیقا مانند حالتیکه چند ماشین مجازی را اجرا کرده‌ایم و دیگر سیستم اصلی قادر به پاسخگویی به درخواست‌های رسیده به علت کمبود منابع نیست. اما در واقعیت، یک image داکر، از لایه‌های مختلفی تشکیل می‌شود که فقط خواندنی هستند و غیرقابل تغییر و زمانیکه docker یک لایه‌ی فقط خواندنی را در حافظه بارگذاری کرد، اگر container دیگری، از همان لایه‌ی تعریف شده‌، در image خود نیز استفاده می‌کند، لایه‌ی بارگذاری شده‌ی فقط خواندنی در حال اجرای موجود را با آن به اشتراک می‌گذارد (مانند تصویر زیر). به این ترتیب میزان مصرف منابع docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار کمتر است:



روش کنترل پروسه‌ای که درون یک کانتینر اجرا می‌شود

با اجرای دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver ابتدا به command prompt داخلی و مخصوص این container منتقل می‌شویم و سپس می‌توان برای مثال با NET Core CLI. کار کرد. اما امکان اجرای این CLI به صورت زیر نیز وجود دارد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver dotnet --info
این دستور، مشخصات SDK نصب شده را نمایش می‌دهد و سپس مجددا به command prompt سیستم اصلی (که به آن میزبان، host و یا container host نیز گفته می‌شود) بازگشت داده خواهیم شد؛ چون کار NET Core CLI. خاتمه یافته‌است، پروسه‌ی متعلق به آن نیز خاتمه می‌یابد.
بدیهی است در این حالت تمام فایل‌های اجرایی داخل این container را نیز می‌توان اجرا کرد. برای مثال می‌توان کنسول پاورشل داخل این container را اجرا کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell
زمانیکه به این کنسول دسترسی پیدا کردید، برای مثال دستور get-process را اجرا کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست تمام پروسه‌هایی ر که هم اکنون داخل این container در حال اجرا هستند، مشاهده کنید.


هر کانتینر دارای یک File System ایزوله‌ی خاص خود است

تا اینجا دریافتیم که هر image، به همراه فایل‌های user space مورد نیاز خود نیز می‌باشد. به عبارتی هر image یک file system را نیز ارائه می‌دهد که تنها درون همان container قابل دسترسی می‌باشد و از مابقی سیستم جاری ایزوله شده‌است.
برای آزمایش آن، کنسول پاورشل را در سیستم میزبان (سیستم عامل اصلی که docker را اجرا می‌کند)، باز کرده و دستور \:ls c را صادر کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست پوشه‌ها و فایل‌های موجود در درایو C میزبان را مشاهده نمائید. سپس دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell را اجرا کنید تا به powershell داخل کانتینر NET Core. دسترسی پیدا کنیم. اکنون دستور \:ls c را مجددا اجرا کنید. خروجی آن کاملا متفاوت است نسبت به گزارشی که پیشتر بر روی سیستم میزبان تهیه کردیم؛ دقیقا مانند اینکه هارد درایو یک container متفاوت است با هارد درایو سیستم میزبان.


این تصویر زمانی تهیه شده‌است که دستور docker run یاد شده را صادر کرده‌ایم و درون powershell آن قرار داریم. همانطور که مشاهده می‌کنید یک Disk جدید، به ازای این Container در حال اجرا، به سیستم میزبان اضافه شده‌است. این Disk زمانیکه در powershell داخل container، دستور exit را صادر کنیم، بلافاصله محو می‌شود. چون پروسه‌ی container، به این ترتیب خاتمه یافته‌است.
اگر دستور docker run یاد شده را دو بار اجرا کنیم، دو Disk جدید ظاهر خواهند شد:


یک نکته: اگر بر روی این درایوهای مجازی کلیک راست کرده، گزینه‌ی change drive letter or path را انتخاب نموده و یک drive letter را به آن‌ها نسبت دهید، می‌توانید محتویات داخل آن‌ها را توسط Windows Explorer ویندوز میزبان نیز به صورت یک درایو جدید، مشاهده کنید.


خلاصه‌ای از ایزوله سازی‌های کانتینرها تا به اینجا

تا اینجا یک چنین ایزوله سازی‌هایی را بررسی کردیم:
- ایزوله سازی File System و وجود یک disk مجازی مجزا به ازای هر کانتینر در حال اجرا.

- پروسه‌های کانتینرها از پروسه‌های میزبان ایزوله هستند. برای مثال اگر دستور get-process را داخل یک container اجرا کنید، خروجی آن با خروجی اجرای این دستور بر روی سیستم میزبان یکی نیست. یعنی نمی‌توان از داخل کانتینرها، به پروسه‌های میزبان دسترسی داشت و دخل و تصرفی را در آن‌ها انجام داد که از لحاظ امنیتی بسیار مفید است. هر چند اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، می‌توان پروسه‌های داخل یک container را توسط Job Object ID یکسان آن‌ها تشخیص دهید (مثال آخر قسمت قبل)، اما یک container، قابلیت شمارش پروسه‌های خارج از مرز خود را ندارد.

- ایزوله سازی شبکه مانند کارت شبکه‌ی مجازی کانتینر IIS که در قسمت قبل بررسی کردیم. برای آزمایش آن دستور ipconfig را در داخل container و سپس در سیستم میزبان اجرا کنید. نتیجه‌ای را که مشاهده خواهید کرد، کاملا متفاوت است. یعنی network stack این دو کاملا از هم مجزا است. شبیه به اینکه به یک سیستم، چندین کارت شبکه را متصل کرده باشید. اینکار در اینجا با تعریف virtual network adaptors انجام می‌شود و لیست آن‌ها را در قسمت «All Control Panel Items\Network Connections» سیستم میزبان می‌توانید مشاهده کنید. یکی از مهم‌ترین مزایای آن این است که اگر در یک container، وب سروری را بر روی پورت 80 آن اجرا کنید، مهم نیست که در سیستم میزبان، یک IIS در حال سرویس دهی بر روی پورت 80 هم اکنون موجود است. این دو پورت با هم تداخل نمی‌کنند.

- در حالت کار با Windows Containers، رجیستری کانتینر نیز از میزبان آن مجزا است و یا متغیرهای محیطی این‌ها یکی نیست. برای مثال دستور \:ls env را در کانتینر و سیستم میزبان اجرا کنید تا environment variables را گزارش گیری کنید. خروجی این دو کاملا متفاوت است. برای مثال حداقل computer name، user name‌های قابل مشاهده‌ی در این گزارش‌ها، متفاوت است و یا دستور \:ls hkcu را در هر دو اجرا کنید تا خروجی رجیستری متعلق به کاربر جاری هر کدام را مشاهده کنید که در هر دو متفاوت است.

- در حالت کار با Linux Containers هر چیزی که ذیل عنوان namespace مطرح می‌شود مانند شبکه، PID، User، UTS، Mount و غیره شامل ایزوله سازی می‌شوند.


دو نوع Windows Containers وجود دارند

در ویندوز، Windows Server Containers و Hyper-V Containers وجود دارند. در این قسمت تمام کارهایی را که بر روی ویندوز سرور انجام دادیم، در حقیقت بر روی Windows Server Containers انجام شدند و تمام Containerهای ویندوزی را که در قسمت قبل بر روی ویندوز 10 ایجاد کردیم، از نوع Hyper-V Containers بودند.
تفاوت مهم این‌ها در مورد نحوه‌ی پیاده سازی ایزوله سازی آن‌ها است. در حالت Windows Server Containers، کار ایزوله سازی پروسه‌ها توسط کرنل اشتراکی بین کانتینرها صورت می‌گیرد اما در Hyper-V Containers، این ایزوله سازی توسط hypervisor آن انجام می‌شود؛ هرچند نسبت به ماشین‌های مجازی متداول بسیار سریع‌تر است، اما بحث به اشتراک گذاری کرنل هاست را که پیشتر در این قسمت بررسی کردیم، در این حالت شاهد نخواهیم بود. ویندوز سرور 2016 می‌تواند هر دوی این ایزوله سازی‌ها را پشتیبانی کند، اما ویندوز 10، فقط نوع Hyper-V را پشتیبانی می‌کند.


روش اجرای Hyper-V Containers بر روی ویندوز سرور

در صورت نیاز برای کار با Hyper-V Containers، نیاز است مانند قسمت قبل، ابتدا Hyper-V را بر روی ویندوز سرور، فعالسازی کرد:
Install-WindowsFeature hyper-v
Restart-Computer -Force
اکنون برای اجرای دستور docker run ای که توسط Hyper-V مدیریت می‌شود، می‌توان به صورت زیر، از سوئیچ isolation استفاده کرد:
docker run -it --isolation=hyperv microsoft/dotnet:nanoserver powershell
در این حالت اگر به disk management سیستم میزبان مراجعه کنید، دیگر حالت اضافه شدن disk مجازی را مشاهده نمی‌کنید. همچنین اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، دیگر لیست پروسه‌های داخل container را نیز در اینجا نمی‌بینید. علت آن روش ایزوله سازی متفاوت آن با Windows Server Containers است و بیشتر شبیه به ماشین‌های مجازی عمل می‌کند. در کل اگر نیاز به حداکثر و شدیدترین حالت ایزوله سازی را دارید، از این روش استفاده کنید.
مطالب
استفاده از IIS Express 7.5 در VS.NET

استفاده از IIS در VS.NET و پروژه‌های ASP.NET داستان خودش را دارد. در نگارش‌های 2002 و 2003 آن، تنها وب سرور قابل استفاده جهت کار با VS.NET همان IIS اصلی بود. مهم‌ترین مشکل این روش، نیاز به داشتن دسترسی مدیریتی بر روی سیستم بود (که در بعضی از شرکت‌ها، این مورد برای عموم کاربران ممنوع است) به همراه نصب جداگانه‌ و تنظیمات مخصوص IIS ، صرفا جهت آزمایش یک برنامه‌ی ساده؛ همچنین با توجه به اینکه IIS جزو کامپوننت‌ها ویندوز بوده و هر نگارشی، IIS خاص خودش را دار است، این مورد هم مشکلات ویژه‌ای را به همراه دارد (برای مثال IIS5 ویندوز XP را با IIS7 ویندوز سرور 2008 در نظر بگیرید؛ یکی برای توسعه یکی جهت محیط کاری). این روش در VS.Net 2005 کنار گذاشته شد و از وب سرور توکاری به نام Cassini یا ASP.NET Development Server استفاده گردید. به این صورت دیگر نیازی به نصب مجزای IIS کامل جهت آزمایش‌ برنامه‌های ASP.NET نبود و همچنین نیاز به داشتن دسترسی مدیریتی الزامی نیز منتفی گردید. این روش هنوز هم تا نگارش 2010 ویژوال استودیو مرسوم است؛ اما ... اما کسانی که با Cassini کار کرده باشند می‌دانند که یک سری از رفتار‌های آن با IIS واقعی تطابق ندارد و اگر برنامه‌ی ASP.NET شما با Cassini خوب نمایش داده می‌شود الزامی ندارد که با IIS واقعی هم به همان نحو رفتار کند، برای نمونه رفتار مسیریابی آدرس‌های نسبی در IIS واقعی و Cassini یکی نیست. علاوه بر آن IIS های 7 و 7.5 هم امکانات و ویژگی‌های خاص خود را دارند که Cassini آن‌ها را پوشش نمی‌دهد؛ به علاوه این دو فقط در ویندوزهای جدید مانند ویندوز سرور 2008 یا ویندوز 7 قابل دسترسی هستند. به همین جهت اخیرا یک نسخه‌ی سبک و express از IIS 7.5 به صورت جداگانه برای برنامه نویس‌ها فقط جهت آزمودن برنامه‌های خود تهیه شده‌ است و البته هدفگیری اصلی آن پروژه‌ی WebMatrix است؛ به همراه ویژگی‌های جدید IIS7 مانند امکان آزمودن تنظیمات ویژه IIS7 در وب کانفیگ برنامه، پشتیبانی کامل از SSL ، Url Rewrite و سایر ماژول‌های IIS7، عدم نیاز به دسترسی مدیریتی برای اجرای آن، امکان اجرای آن بر روی پورت‌های مختلف بدون تداخل با وب سرور(های) موجود بر روی سیستم و همچنین برخلاف IIS7 اصلی، بر روی ویندوز XP نیز قابل اجرا است. حجم نگارش IIS Express 7.5 تنها 3.9 مگابایت است:


سرویس پک یک ویژوال استودیوی 2010 (که در زمان نگارش این مطلب نسخه‌ی بتای آن ارائه شده)، یک گزینه‌ی جدید را به منوی کلیک راست بر روی نام پروژه در VS.NET به نام Use IIS Express ، اضافه کرده است تا به سادگی بتوان از این امکان جدید استفاده کرد (یا به عبارتی با IIS Express یکپارچه است و نیاز به تنظیم خاصی ندارد).
در سایر حالات (و نسخه‌هایی که این یکپارچگی وجود ندارد و نخواهد داشت) به صورت زیر می‌توان عمل کرد:
روش اول:
دستور زیر را در خط فرمان وارد نمائید:
"C:\Program Files\IIS Express\iisexpress.exe" /path:D:\Prog\1389\MySite\ /port:4326 /clr:v4.0
به این صورت وب سروری جهت ارائه‌ی سایتی با مسیر ذکر شده بر روی پورت 4326 (http://localhost:4326/) بر اساس دات نت 4 تشکیل خواهد شد (برای نمونه جهت دات نت سه و نیم مقدار v3.5 را وارد نمائید).

روش دوم (که در حقیقت همان روش اول با ارائه‌ی پشت صحنه‌ی موقت آن است):
الف) ابتدا به مسیر My Documents\IISExpress\config مراجعه کرده و فایل applicationhost.config را باز کنید. سپس گره مربوط به site را یافته (حدود سطر 153) و گزینه‌ی serverAutoStart را حذف کنید:
<site name="WebSite1" id="1">
<application path="/">
<virtualDirectory path="/" physicalPath="%IIS_SITES_HOME%\WebSite1" />
</application>
<bindings>
<binding protocol="http" bindingInformation=":8080:localhost" />
</bindings>
</site>
ب) سپس تنظیمات سایت مورد نظر خود را به صورت دستی به این فایل اضافه کنید. برای مثال:
<site name="WebSite2" id="2">
<application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
<virtualDirectory path="/" physicalPath="D:\Prog\1389\MyTestSite\" />
</application>
<bindings>
<binding protocol="http" bindingInformation=":1389:localhost" />
</bindings>
</site>
توضیحات:
Name در اینجا نامی دلخواه است که وارد خواهید نمود.
Id شماره سایتی است که ثبت خواهد شد.
applicationPool در اینجا بسیار مهم است. اگر سایت شما مبتنی بر دات نت 4 است، Clr4IntegratedAppPool را وارد نمائید و اگر غیر از این است، Clr2IntegratedAppPool باید تنظیم شود.
physicalPath همان مسیر پروژه شما است.
در قسمت bindingInformation هم می‌توان شماره پورت مورد نظر را وارد کرد.

اکنون فایل applicationhost.config را ذخیره کرده و ببندید.
سپس دستور زیر را در خط فرمان ویندوز وارد نمائید:
"C:\Program Files\IIS Express\iisexpress.exe" /site:WebSite2
که در اینجا WebSite2 همان مدخل جدیدی است که به فایل applicationhost.config اضافه شده است. به این صورت آدرس http://localhost:1389/ جهت دسترسی به سایت شما آماده استفاده خواهد بود.

تنظیمات دیباگر VS.NET :
تا اینجا تنها موفق شده‌ایم که این وب سرور آزمایشی را راه اندازی کنیم. اما نکته‌ی مهم امکان دیباگ کردن برنامه توسط آن‌را از دست داده‌ایم. برای این منظور در VS.NET به خواص پروژه، برگه‌ی Web آن مراجعه کنید. در قسمت Servers گزینه‌ی use custom web server را انتخاب کرده و آدرسی را که در یکی از دو روش فوق ساخته‌اید وارد نمایید. برای مثال http://localhost:4326/
همچنین باید دقت داشت که در همین قسمت هیچکدام از debuggers ذیل گزینه‌ی use custom web server نباید تیک خورده باشند (چون VS.NET دقیقا نمی‌داند که باید به کدام پروسه در ویندوز attach شود).
اکنون برنامه را در حالت دیباگ در VS.NET آغاز کنید (بدیهی است فرض بر این است که iisexpress.exe با تنظیمات ذکر شده باید در حال اجرا باشد).
و ... حداقل مزیت آن بسیار سریع‌تر بودن این روش نسبت به Cassini یا ASP.NET Development Server است.
تا اینجا فقط VS.NET به صورت خودکار مرورگر را باز کرده و سایت نمایش داده می‌شود؛ اما اگر در قسمتی از کدهای خود breakpoint قرار دهیم کار نمی‌کند. برای این منظور باید در حین اجرای برنامه، از منوی debug ، گزینه‌ی attach to process را انتخاب کرده و به iisexpress متصل شوید.

مطالب
VS Code برای توسعه دهندگان ASP.NET Core - قسمت اول - نصب و راه اندازی
VS Code یک محیط توسعه‌ی یکپارچه است که توسط مایکروسافت توسعه پیدا می‌کند و دارای مزایای ذیل است:
 - سبک وزن است
 - بسیار سریع است
 - به صورت سورس باز توسعه پیدا می‌کند
 - رایگان است
 - چندسکویی است
 - انواع و اقسام زبان‌های برنامه نویسی را پشتیبانی می‌کند
 - پشتیبانی بسیار مناسبی را از طرف جامعه‌ی برنامه نویسان به همراه دارد
 - به همراه تعداد زیادی افزونه است

هدف اصلی از توسعه‌ی آن نیز ارائه‌ی تجربه‌ی کاربری یکسانی در سکوهای کاری مختلف و زبان‌های متفاوت برنامه نویسی است. در اینجا مهم نیست که از ویندوز، مک یا لینوکس استفاده می‌کنید. نحوه‌ی کار کردن با آن در این سکوهای کاری تفاوتی نداشته و یکسان است. همچنین برای آن تفاوتی نمی‌کند که با PHP کار می‌کنید یا ASP.NET. تمام گروه‌های مختلف برنامه نویسان دسترسی به یک IDE بسیار سریع و سبک وزن را خواهند داشت.
برخلاف نگارش کامل ویژوال استودیو که این روزها حجم دریافت آن به بالای 20 گیگابایت رسیده‌است، VS Code با هدف سبک وزن بودن و سادگی دریافت و نصب، طراحی و توسعه پیدا می‌کند. این مورد، مزیت دریافت به روز رسانی‌های منظم را بدون نگرانی از دریافت حجم‌های بالا، برای بسیاری از علاقمندان مسیر می‌کند.
همچنین برای کار با نگارش‌های جدیدتر ASP.NET Core، دیگر نیازی به دریافت آخرین به روز رسانی‌های چندگیگابایتی ویژوال استودیوی کامل نبوده و می‌توان کاملا مستقل از آن، از آخرین نگارش NET Core. و ASP.NET Core به سادگی در VSCode استفاده کرد.


نصب VS Code بر روی ویندوز

آخرین نگارش این محصول را از آدرس https://code.visualstudio.com می‌توانید دریافت کنید. نصب آن نیز بسیار ساده‌است؛ فقط گزینه‌ی Add to PATH را نیز در حین نصب حتما انتخاب نمائید (هرچند به صورت پیش فرض نیز انتخاب شده‌است). به این ترتیب امکان استفاده‌ی از آن در کنسول‌های متفاوتی مسیر خواهد شد.
در ادامه فرض کنید که مسیر D:\vs-code-examples\sample01 حاوی اولین برنامه‌ی ما خواهد بود. برای اینکه در اینجا بتوانیم، تجربه‌ی کاربری یکسانی را مشاهده کنیم، از طریق خط فرمان به این پوشه وارد شده و دستور ذیل را صادر می‌کنیم:
 D:\vs-code-examples\sample01>code .
به این ترتیب کل پوشه‌ی sample01 در VS Code باز خواهد شد.


نصب VS Code بر روی Mac

نصب VS Code بر روی مک یا لینوکس نیز به همین ترتیب است و زمانیکه به آدرس فوق مراجعه می‌کنید، به صورت خودکار نوع سیستم عامل را تشخیص داده و بسته‌ی متناسبی را به شما پیشنهاد می‌کند. پس از دریافت بسته‌ی آن برای مک، یک application را دریافت خواهید کرد که آن‌را می‌توان به مجموعه‌ی Applications سیستم اضافه کرد. تنها تفاوت تجربه‌ی نصب آن با ویندوز، انتخاب گزینه‌ی Add to PATH آن است و به صورت پیش فرض نمی‌توان آن‌را از طریق ترمینال در هر مکانی اجرا کرد. برای این منظور، پس از اجرای اولیه‌ی VS Code، دکمه‌های Ctrl/Command+Shift+P را در VS Code فشرده و سپس path را جستجو کنید (در دستور یاد شده، Ctrl برای ویندوز و لینوکس است و Command برای Mac):


در اینجا گزینه‌ی install 'code' command path را انتخاب کنید تا بتوان VS Code را از طریق ترمینال نیز به سادگی اجرا کرد. به این ترتیب امکان اجرای دستور . code که بر روی ویندوز نیز ذکر شد، در اینجا نیز میسر خواهد بود.


نصب VS Code بر روی لینوکس

در اینجا نیز با مراجعه‌ی به آدرس https://code.visualstudio.com، بسته‌ی متناسب با لینوکس، جهت دریافت پیشنهاد خواهد شد؛ برای مثال بسته‌های deb. برای توزیع‌هایی مانند اوبونتو و یا rpm. برای ردهت. به علاوه اگر بر روی علامت ^ کنار بسته‌های دانلود کلیک کنید، یک بسته‌ی tar.gz. نیز قابل دریافت خواهد بود. تجربه‌ی نصب آن نیز همانند نمونه‌ی ویندوز است و Add to PATH آن به صورت خودکار انجام خواهد شد.


بررسی ابتدایی محیط VS Code

VS Code بر اساس فایل‌های قرار گرفته‌ی در یک پوشه و زیر پوشه‌های آن کار می‌کند. به همین جهت پس از صدور دستور . code، آن پوشه را در IDE خود نمایش خواهد داد. در اینجا برخلاف نگارش کامل ویژوال استودیو، روش کار، مبتنی بر یک فایل پروژه نیست و اگر خارج از VS Code نیز فایلی را به پوشه‌ی باز شده اضافه کنید، بلافاصله تشخیص داده شده و در اینجا لیست می‌شود. هرچند یک چنین تجربه‌ی کاربری با پروژه‌های ASP.NET Core نیز در نگارش‌های جدیدتر ویژوال استودیوی کامل، سعی شده‌است شبیه سازی شود؛ برخلاف سایر پروژه‌های ویژوال استودیو که اگر فایلی در فایل پروژه‌ی آن مدخلی نداشته باشد، به صورت پیش فرض نمایش داده نشده و درنظر گرفته نمی‌شود.

در ادامه برای نمونه از طریق منوی File->New File، یک فایل جدید را اضافه می‌کنیم. هرچند می‌توان اشاره‌گر ماوس را بر روی نام پوشه نیز برده و از دکمه‌های نوار ابزار آن نیز برای ایجاد یک فایل و یا پوشه‌ی جدید نیز استفاده کرد:


در اینجا فرمت ابتدایی فایل جدید را plain text تشخیص می‌دهد:


برای تغییر این حالت یا می‌توان فایل را ذخیره کرد و پسوند مناسبی را برای آن انتخاب نمود و یا در همان status bar پایین صفحه، بر روی plain text کلیک کنید تا منوی انتخاب زبان ظاهر شود:


به این ترتیب پیش از ذخیره‌ی فایل با پسوندی مناسب نیز می‌توان زبان مدنظر را تنظیم کرد. پس از آن، intellisense و syntax highlighting متناسب با آن زبان در دسترس خواهند بود.


بررسی تنظیمات VS Code

از طریق منوی File->Preferences->Settings می‌توان به تنظیمات VS Code دسترسی یافت.


در اینجا در سمت چپ، لیست تنظیمات مهیا و پیش فرض این محیط قرار دارند و در سمت راست می‌توان این پیش فرض‌ها را (پس از بررسی و جستجوی آن‌ها در پنل سمت چپ) بازنویسی و سفارشی سازی کرد.
تنظیمات انجام شده‌ی در اینجا را می‌توان به پوشه‌ی جاری نیز محدود کرد. برای این منظور بر روی لینک work space settings در کنار لینک user settings در تصویر فوق کلیک کنید. در این حالت یک فایل json را در پوشه‌ی vscode. نمای جاری VSCode، ایجاد خواهد کرد (sample01\.vscode\settings.json) که می‌تواند در برگیرنده‌ی تنظیمات سفارشی محدود و مختص به این پروژه و یا نما باشد.

یک نکته: تمام گزینه‌های منوی VS Code را و حتی مواردی را که در منوها لیست نشده‌اند، می‌توانید در Command Pallet آن با فشردن دکمه‌های Ctrl/Command+Shift+P نیز مشاهده کنید و به علاوه جستجوی آن نیز بسیار سریع‌تر است از دسترسی و کار مستقیم با منوها.


همچنین در اینجا اگر قصد یافتن سریع فایلی را داشته باشید، می‌توانید دکمه‌های Ctrl/Command+P را فشرده و سپس نام فایل را جستجو کرد:


این دو دستور، جزو دستورات پایه‌ای این IDE هستند و مدام از آن‌ها استفاده می‌شود.


نصب افزونه‌ی #C

اولین افزونه‌ای را که جهت کار با ASP.NET Core نیاز خواهیم داشت، افزونه‌ی #C است. برای این منظور در نوار ابزار عمودی سمت چپ صفحه، گزینه‌ی Extensions را انتخاب کنید:


در اینجا افزونه‌ی #C مایکروسافت را جستجو کرده و نصب کنید. نصب آن نیز بسیار ساده است. با حرکت اشاره‌گر ماوس بر روی آن، دکمه‌ی install ظاهر می‌شود یا حتی اگر آن‌را در لیست انتخاب کنیم، در سمت راست صفحه علاوه بر مشاهده‌ی جزئیات آن، دکمه‌های نصب و عزل نیز ظاهر خواهند شد.
تجربه‌ی کاربری محیط نصب افزونه‌های آن نیز نسبت به نگارش کامل ویژوال استودیو، بسیار بهتر است. برای نمونه اگر به تصویر فوق دقت کنید، در همینجا می‌توان جزئیات کامل افزونه، نویسنده یا نویسندگان آن و یا لیست تغییرات و وابستگی‌های آن‌را نیز بدون خروج از VSCode مشاهده و بررسی کرد. همچنین در دفعات بعدی اجرای VSCode، کار بررسی و نصب به روز رسانی‌های این افزونه‌ها نیز خودکار بوده و نیازی به بررسی دستی آن‌ها نیست.

پس از نصب، دکمه‌ی reload را ظاهر کرده و با کلیک بر روی آن، محیط جاری به صورت خودکار بارگذاری مجدد شده و بلافاصله قابل استفاده‌است.


در قسمت بعد، اولین پروژه‌ی ASP.NET Core خود را در VS Code ایجاد خواهیم کرد.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
ساده سازی استفاده
بله مواردی که شما فرمودید از اون دسته پیاده سازی هایی هست که میتونه برای مثال استفاده از کوکی و غیره رو با این پروژه ادغام کرد. البته همین طور که از اسم این پروژه مشخص هست صرفا یک هندلر برای تولید یک تصویر امنیتی و البته با شباهتی نزدیک به تصویر امنیتی سایت میباشد.
نظرات مطالب
مقایسه امنیت Oracle11g و SQL server 2008 از دید آمار در سال 2009
یه موضوعی که تو این آمار بهش اشاره نشده تعداد و میزان حرفه ای بودن پروژه هایی هست که دارن از این دیتابیس ها استفاده میکنن. ممکنه این آمار اینجوری بدست اومده باشه که مثلا 10 تا سرور اوراکل تپل رو اومده مقایسه کرده باشه با 2تا سرور اس کیو ال معمولی و در این حالت باگ ها رو شمرده باشه. طبیعتا باگ های امنیتی اونی که در پروژه های بیشتری استفاده شده و سطح پروژه هم اینترپرایزتر هست ملموس تر هست. مثله قضیه ویندوز و لینوکس منظورم هست که اگه فراگیری ویندوز رو لینوکس هم داشت مطمئنا مورد حمله های بیشتری به نسبت ویندوز قرار می گرفت.
مسیرراه‌ها
SQL Server
آخرین تاریخ بروزرسانی 93/10/21


SQL Server 2005

SQL Server 2008

SQL Server 2012

SQL Serve 2014


مطالب
معرفی ELMAH

عموما کاربران نمی‌توانند گزارش خطای خوبی را ارائه بدهند و البته انتظاری هم از آنان نیست. تنها گزارشی که از یک کاربر دریافت می‌کنید این است: "برنامه کار نمی‌کنه!" و همین!
روش‌های متعددی برای لاگ کردن خطاهای یک برنامه ASP.Net موجود است؛ چه خودتان آن‌ها را توسعه دهید و یا از ASP.NET health monitoring استفاده کنید.
روش دیگری که این روزها در وبلاگ‌های متعددی در مورد آن مطلب منتشر می‌شود، استفاده از ELMAH است. (البته ELMAH به تازگی منتشر نشده ولی تا کیفیت محصولی به عموم ثابت شود مدتی زمان می‌برد)

ELMAH یک ماژول رایگان و سورس باز لاگ کردن خطاهای مدیریت نشده برنامه‌های ASP.Net‌ است. برای استفاده از این ماژول نیازی نیست تا تغییری در برنامه خود ایجاد کنید یا حتی آن‌را کامپایل مجدد نمائید. یک فایل dll‌ دارد به همراه کمی تغییر در web.config برنامه جهت معرفی آن و این تمام کاری است که برای برپایی آن لازم است صورت گیرد. این ماژول تمامی خطاهای مدیریت نشده‌ی برنامه شما را لاگ کرده (در حافظه سرور، در یک فایل xml ، در یک دیتابیس اس کیوال سرور یا اوراکل ، در یک دیتابیس اکسس و یا در یک دیتابیس اس کیوال لایت) و برای مرور آن‌ها یک صفحه‌ی وب سفارشی یا فیدی مخصوص را نیز در اختیار شما قرار می‌دهد. همچنین این قابلیت را هم دارد که به محض بروز خطایی یک ایمیل را نیز به شما ارسال نماید.

با توجه به این‌که این ماژول در Google code قرار گرفته احتمالا دسترسی به آن مشکل خواهد بود. سورس و فایل‌های کامپایل شده آن‌را از آدرس‌های زیر نیز می‌توان دریافت نمود:
( + و + و +)

نحوه استفاده از ELMAH :

برای استفاده از ELMAH دو کار را باید انجام دهید:
الف) کپی کردن فایل Elmah.dll در پوشه bin برنامه
ب) تنظیم وب کانفیگ برنامه

بهترین مرجع برای آشنایی با نحوه بکار گیری این ماژول، مراجعه به فایل web.config موجود در پوشه samples آن است. بر اساس این فایل نمونه:

- ابتدا باید configSections آن را به وب کانفیگ خود اضافه کنید.

- سپس تگ elmah باید اضافه شود. در این تگ موارد زیر مشخص می‌شوند:
الف) آیا خطاها توسط آدرس elmah.axd توسط کاربران راه دور قابل مشاهده شود یا خیر.
ب) خطاها کجا ذخیره شوند؟ موارد زیر پشتیبانی می‌شوند:
دیتابیس‌های اس کیوال سرور ، اوراکل ، حافظه سرور، فایل‌های xml ، دیتابیس SQLite ، دیتابیس اکسس و یا دیتابیسی از نوع VistaDB
ج) آیا خطاها ایمیل هم بشوند؟ اگر بلی، تگ مربوطه را تنظیم کنید.
د) آیا خطاها به اکانت twitter شما نیز ارسال شوند؟

- در ادامه تگ مربوط به معرفی این httpModules باید تنظیم شود.

- سپس httpHandlers ایی به نام elmah.axd که جهت مرور خطاها می‌توان از آن استفاده نمود معرفی می‌گردد.

- از IIS7 استفاده می‌کنید؟ قسمت system.webServer را نیز باید اضافه نمائید.

- و در آخر نحوه‌ی دسترسی به elmah.axd مشخص می‌شود. اگر اجازه دسترسی از راه دور را داده باشید، به این طریق می‌شود دسترسی را فقط به کاربران مجاز و تعیین اعتبار شده، اعطاء کرد و یا به نقشی مشخص مانند ادمین و غیره.

برای نمونه، اگر بخواهید از دیتابیس SQLite جهت ذخیره سازی خطاهای حاصل شده استفاده نمائید و نیز از ارسال ایمیل صرفنظر کنید، وب کانفیگ برنامه شما باید به شکل زیر تغییر یابد:
<?xml version="1.0"?>

<configuration>
<configSections>
<sectionGroup name="elmah">
<section name="security" requirePermission="false" type="Elmah.SecuritySectionHandler, Elmah"/>
<section name="errorLog" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorLogSectionHandler, Elmah" />
<section name="errorMail" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorMailSectionHandler, Elmah" />
<section name="errorFilter" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorFilterSectionHandler, Elmah"/>
<section name="errorTweet" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorTweetSectionHandler, Elmah"/>
</sectionGroup>
</configSections>

<elmah>
<security allowRemoteAccess="1" />
<errorLog type="Elmah.SQLiteErrorLog, Elmah" connectionStringName="cn1" />
</elmah>


<appSettings/>

<connectionStrings>
<add name="cn1" connectionString="data source=~/ErrorsLog/Errors.db" />
</connectionStrings>

<system.web>
<httpModules>
<add name="ErrorLog" type="Elmah.ErrorLogModule, Elmah"/>
</httpModules>

<httpHandlers>
<add verb="POST,GET,HEAD" path="elmah.axd" type="Elmah.ErrorLogPageFactory, Elmah" />
</httpHandlers>

<compilation debug="true"/>

<authentication mode="Windows" />
</system.web>

</configuration>
در اینجا یک پوشه جدید به نام ErrorsLog را باید به ریشه سایت خود اضافه کنید (یا هر نام دلخواه دیگری که در قسمت connectionStrings باید تنظیم شود). فایل Errors.db به صورت خودکار ایجاد خواهد شد. بدیهی است کاربر ASP.net باید دسترسی write بر روی این پوشه داشته باشد تا عملیات ثبت خطاها با موفقیت صورت گیرد. همچنین فایل System.Data.SQLite.DLL نیز باید در پوشه bin برنامه شما کپی شود.
ساده‌ترین تنظیم این ماژول استفاده از حالت xml است که به ازای هر خطا یک فایل xml را تولید کرده و نیاز به اسمبلی دیگری بجز ماژول مربوطه نخواهد داشت.

تذکر:
از لحاظ امنیتی مثال فوق توصیه نمی‌شود زیرا allowRemoteAccess آن 1 است و قسمت authorization ذکر نشده است. این مثال فقط جهت راه اندازی و آزمایش اولیه ارائه گردیده است. (همچنین بهتر است این نام پیش فرض را به نامی دیگر مثلا myloggermdl.axd تغییر داده و در قسمت httpHandlers تنظیم نمائید. سپس این نام را به تگ location نیز اضافه کنید)

اکنون برای مشاهده خروجی این ماژول به انتهای آدرس سایت خود، elmah.axd را اضافه کرده و سپس enter کنید:



همانطور که در تصویر مشخص است، تمامی خطاهای لاگ شده گزارش داده شده‌اند. همچنین دو نوع فید به همراه امکان دریافت خطاها به صورت CSV نیز موجود است. با کلیک بر روی لینک details ، صفحه‌ی بسیار ارزنده‌ای ارائه می‌شود که تقریبا نحوه‌ی وقوع ماجرا را بازسازی می‌کند.
نکته‌ی مهمی که در صفحه‌ی جزئیات ارائه می‌شود (علاوه بر stack trace‌ و مشخصات کاربر)، مقادیر تمامی فیلدهای یک صفحه هنگام بروز خطا است (قسمت Raw/Source data in XML or in JSON در این صفحه) :



به این صورت دیگر نیازی نیست از کاربر بپرسید چه چیزی را وارد کرده بودید که خطا حاصل شد. دقیقا مقادیر فیلدهای همان صفحه‌ی زمان بروز خطا نیز برای شما لاگ می‌گردد.


نکته:
ماژول SQLite ایی که به همراه مجموعه ELMAH ارائه می‌شود 32 بیتی کامپایل شده (64 بیتی آن نیز موجود است که باید از آن در صورت لزوم استفاده شود). بنابراین برای اینکه در یک سرور 64 بیتی به مشکل برنخورید و خطای BadImageFormat را دریافت نکنید نیاز است تا به این نکته دقت داشت.

برای مطالعه بیشتر:

Error Logging Modules And Handlers
Sending ELMAH Errors Via GMail
Exception-Driven Development
Using HTTP Modules and Handlers to Create Pluggable ASP.NET Components