مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت ششم - رخدادهای مرورگرها
واکنش نشان دادن به تغییرات صفحات وب، قسمت مهم و عمده‌ای از کار توسعه‌ی برنامه‌های وب را تشکیل می‌دهد. مفاهیم مرتبط با DOM events از زمان IE 4.0 و Netscape Navigator version 2 به مرورگرها اضافه شدند و به مرور تکامل یافتند. پیش از ظهور مرورگرهای مدرن (به IE 9.0 و مرورگرهای پیش از آن، مرورگرهای «باستانی» گفته می‌شود) به علت عدم هماهنگی آن‌ها با استانداردهای وب و تفاوت روش‌های رخدادگردانی، jQuery نقش مهمی را در زمینه‌ی یکدست سازی کدهای مدیریت رخدادها در بین مرورگرهای مختلف ارائه کرد. اما با پیش‌رفت‌های صورت گرفته و هماهنگی بیشتر مرورگرها با استانداردهای وب، دیگر نیازی به jQuery برای ارائه‌ی کدهای یکدست رخدادگردانی نیست و کار مستقیم با API وب مرورگرها برای این منظور کافی است.


انواع رخدادها: بومی و سفارشی

دو رده بندی عمومی رخدادها در مرورگرها وجود دارند: بومی و سفارشی.
بومی‌ها همان‌هایی هستند که در مستندات رسمی استانداردهای وب ذکر شده‌اند؛ مانند click که توسط ماوس و یا صفحه کلید فعال می‌شود و یا load که در زمان بارگذاری کامل صفحه، تصاویر و یا یک iframe رخ می‌دهد.
رخدادهای سفارشی مواردی هستند که توسط یک کتابخانه‌ی خاص و یا جهت یک برنامه‌ی خاص تهیه شده‌اند. مانند یک رخداد سفارشی که زمان شروع آپلود یک فایل را اعلام می‌کند.
رخدادهای سفارشی که بدون jQuery ایجاد و رخ‌می‌دهند، توسط jQuery نیز قابل بررسی و مدیریت هستند و نه برعکس. به عبارتی رخدادهای سفارشی ایجاد شده‌ی توسط jQuery غیراستاندارد بوده و صرفا مختص به API آن هستند.
در این بین، شیء استاندارد Event کار اتصال رخدادهای سفارشی و استاندارد را انجام می‌دهد. هر نوع رخداد DOM (سفارشی و یا بومی)، توسط یک شیء Event بیان می‌شود که آن نیز به همراه تعدادی خاصیت و متد، جهت مدیریت این رخداد است. برای مثال رخداد click دارای خاصیت type ایی به نام click است که در شیء Event متناظر با آن تعریف شده‌است.


انتشار رخدادها در صفحه

در روزهای آغازین وب، Netscape روش event capturing را برای انتشار رخدادها در صفحه ارائه داد و در مقابل آن IE روش event bubbling را معرفی کرد که متضاد یکدیگر بودند. در سال 2000 با ارائه استاندارد DOM Level 2 Events Specification، این وضعیت تغییر کرد و شامل هر دو مورد event capturing و event bubbling است و در حال حاضر تمام مرورگرهای مدرن این استاندارد را پیاده سازی کرده‌اند. بر اساس این استاندارد، زمانیکه رویدادی خلق می‌شود، فاز capturing آغاز می‌گردد که از شیء window شروع، سپس به شیء document منتشر می‌شود و این روند تا رسیدن به المانی که سبب بروز رخداد شده‌است ادامه پیدا می‌کند. پس از پایان فاز capturing، فاز جدید bubbling شروع می‌شود. در این فاز، رخداد از تمام والدین شیء هدف عبور می‌کند تا به شیء window برسد.
برای مثال اگر سند HTML ما چنین تعریفی را داشته باشد و بر روی المان «child of child of one» کلیک شده باشد:
   <!DOCTYPE html> 
   <html>
   <head>
     <title>event propagation demo</title>
   </head>
   <body>
     <section>
       <h1>nested divs</h1>
       <div>one
        <div>child of one
          <div>child of child of one</div>
        </div>
      </div>
    </section>
  </body>
  </html>
این رخداد در فاز capturing از این المان‌ها عبور می‌کند:
1.window
2.document
3.<html>
4.<body>
5.<section>
6.<div>one
7.<div>child of one
8.<div>child of child of one
و در فاز Bubbling از این المان‌ها:
9.<div>child of child of one
10.<div>child of one
11.<div>one
12.<section>
13.<body>
14.<html>
15.document
16.window
هرچند به دلایل تاریخی و همچنین عدم پشتیبانی jQuery از فاز capturing، بیشتر از فاز Bubbling به صورت پیش‌فرض در رخدادگردانی استفاده می‌شود. همچنین صدور رخداد از المانی که آن‌را ایجاد کرده‌است، بیشتر منطقی به نظر می‌رسد تا عکس آن.
البته باید درنظر داشت که jQuery از روش ارائه شده‌ی توسط مرورگر برای فاز Bubbling استفاده نمی‌کند و این مسیر را خودش مجددا محاسبه و رخدادگردان‌های این مسیر را به صورت دستی اجرا می‌کند. به همین جهت کارآیی آن نسبت به روش توکار و بومی مرورگرها کمتر است.


ایجاد رخدادهای DOM و صدور آن‌ها در jQuery

برای نمایش ایجاد و صدور رخدادهای DOM با و بدون jQuery، از قطعه کد HTML زیر استفاده می‌کنیم:
   <div>
     <button type="button">do something</button>
   </div>
 
  <form method="POST" action="/user">
     <label>Enter user name:
       <input name="user">
     </label>
     <button type="submit">submit</button>
  </form>
jQuery به همراه دو متد trigger و triggerHandler برای ایجاد و انتشار رخدادها در طول DOM است. متد trigger سبب ایجاد، صدور و انتشار یک رخداد به تمام والدهای شیء صادر کننده‌ی رخداد می‌شود. نوع این انتشار نیز bubbling است. متد triggerHandler، فقط بر روی المانی که فراخوانی می‌شود، عمل کرده و سبب انتشار این رخداد از طریق bubbling نمی‌شود:
   // submits the form 
   $('FORM').trigger('submit');
 
   // submits the form by clicking the button 
   $('BUTTON[type="submit"]').trigger('click');
 
   // focuses the text input 
   $('INPUT').trigger('focus');
 
  // removes focus from the text input 
  $('INPUT').trigger('blur');
در این مثال‌ها توسط متد trigger، به دو روش سبب submit یک فرم و همچنین در ابتدا سبب focus یک تکست باکس و سپس رفع آن شده‌ایم.
هرچند روش دومی نیز در jQuery API برای انجام همینکارها نیز پیش بینی شده‌است:
   // submits the form 
   $('FORM').submit();
 
   // submits the form by clicking the button 
   $('BUTTON[type="submit"]').click();
 
   // focuses the text input 
   $('INPUT').focus();
 
  // removes focus from the text input 
  $('INPUT').blur();
در اینجا به ازای هر رخداد، یک نام مستعار در jQuery API تدارک دیده شده‌است.

در ادامه فرض کنید یک دکمه داخل یک div قرار گرفته‌است و آن div نیز به همراه یک مدیریت کننده‌ی رخداد کلیک است. در این حالت اگر بخواهیم با کلیک بر روی دکمه سبب اجرای رویدادگردان div والد نشویم، می‌توان از متد triggerHandler استفاده کرد:
  // clicks the first button - the click event does not bubble 
  $('BUTTON[type="button"]').triggerHandler('click');


ایجاد رخدادهای DOM و صدور آن‌ها در جاوا اسکریپت (بدون استفاده از jQuery)

در web API مرورگرها، برای انجام بروز رخدادهای معادل مثالی که با jQuery مطرح شد، می‌توان متدهای بومی متناظر با این رخدادها را بر روی المان‌ها فراخوانی کرد:
   // submits the form 
   document.querySelector('FORM').submit();
 
   // submits the form by clicking the button 
   document.querySelector('BUTTON[type="submit"]').click();
 
   // focuses the text input 
   document.querySelector('INPUT').focus();
 
  // removes focus from the text input 
  document.querySelector('INPUT').blur();
قطعه کد فوق به علت استفاده‌ی از querySelector، با IE 8.0 و تمام مرورگرهای پس از آن سازگار است.
متدهای توکار و بومی click ،focus و blur بر روی تمام عناصر DOM که از اینترفیس HTMLElement مشتق شده باشند، وجود دارند. متد submit فقط بر روی المان‌هایی از نوع <form> وجود دارد و قابل فراخوانی است.
باید دقت داشت که فراخوانی متدهای click و submit از نوع bubbling است؛ اما متدهای focus و blur خیر. از این جهت که این دو رخداد فاز capturing را سبب می‌شوند.

متدهای یاد شده را توسط سازنده‌ی شیء Event و یا متد createEvent شیء document نیز می‌توان ایجاد کرد. یکی از کاربردهای آن، ارائه‌ی رفتاری سفارشی مانند triggerHandler جی‌کوئری است:
   var clickEvent;

   if (typeof Event === 'function') {
     clickEvent = new Event('click', {bubbles: false});
   }
   else {
       clickEvent = document.createEvent('Event');
      clickEvent.initEvent('click', false, true);
  }

  document.querySelector('BUTTON[type="button"]').dispatchEvent(clickEvent);
کار با سازنده‌ی شیء Event در تمام مرورگرهای جدید، منهای IE (تمام نگارش‌های آن) پشتیبانی می‌شود. در اینجا اگر این پشتیبانی وجود داشت، از خاصیت bubbles: false شیء Event استفاده می‌شود و اگر مرورگری قدیمی بود، از متد document.createEvent برای این منظور کمک گرفته می‌شود. در این حالت دومین پارامتر متد initEvent، همان bubbles است.


ایجاد و صدور رخدادهای سفارشی

فرض کنید در حال تهیه‌ی کتابخانه‌ای هستیم که افزودن و حذف آیتم‌ها را به یک گالری عکس ارائه می‌دهد. می‌خواهیم روشی را در اختیار مصرف کننده قرار دهیم تا بتواند به این رخدادهای سفارشی (غیر استانداردی که جزو W3C نیستند) گوش فرا دهد.
در جی‌کوئری برای ایجاد رخدادهای سفارشی به صورت زیر عمل می‌شود:
  // Triggers a custom "image-removed" element, 
  // which bubbles up to ancestor elements.
$libraryElement.trigger('image-removed', {id: 1});
در اینجا نیز صدور رخدادها همانند قبل و توسط همان متد trigger است. اما مشکلی که با آن وجود دارد این است که گوش فرا دهنده‌ی به این رخداد نیز باید توسط جی‌کوئری ارائه شود و خارج از این کتابخانه قابل دریافت و پیگیری نیست.
در خارج از جی‌کوئری و توسط web API استاندارد مرورگرها ایجاد و صدور رخدادهای سفارشی به همراه bubbling آن به صورت زیر است:
  var event = new CustomEvent('image-removed', {
    bubbles: true,
    detail: {id: 1}
  });
  libraryElement.dispatchEvent(event);
البته باید به‌خاطر داشته باشید این روش صرفا با مرورگرهای جدید (منهای تمام نگارش‌های IE) کار می‌کند. در اینجا اگر نیاز به ارائه‌ی راه حلی سازگار با IE نیز وجود داشت می‌توان از document.createEvent استفاده کرد:
  var event = document.createEvent('CustomEvent');
  event.initCustomEvent('image-removed', false, true, {id: 1});
  libraryElement.dispatchEvent(event);
و اگر بخواهیم بررسی وجود IE و یا پشتیبانی از CustomEvent را نیز قید کنیم، به قطعه کد زیر خواهیم رسید که با تمام مرورگرهای موجود کار می‌کند:
  var event;
 
   // If the `CustomEvent` constructor function is not supported, 
   // fall back to `createEvent` method. 
   if (typeof CustomEvent === 'function') {
     event = new CustomEvent('image-removed', {
       bubbles: true,
       detail: {id: 1}
     });
  }
  else {
      event = document.createEvent('CustomEvent');
      event.initCustomEvent('image-removed', false, true, {
        id: 1
      });
  }

  libraryElement.dispatchEvent(event);


گوش فرادادن به رخدادهای صادر شده، توسط jQuery

در جی‌کوئری با استفاده از متد on آن می‌توان به تمام رخدادهای استاندارد و همچنین سفارشی گوش فرا داد:
  $(window).on('resize', function() {
     // react to new window size 
  });
در ادامه برای حذف تمام گوش فرا دهنده‌های به رخداد resize می‌توان از متد off آن استفاده کرد:
  // remove all resize listeners - usually a bad idea 
  $(window).off('resize');
اما مشکلی را که این روش به همراه دارد، از کار انداختن تمام قسمت‌های دیگری است که هم اکنون به صدور این رخداد گوش فرا می‌دهند.
روش بهتر انجام اینکار، ذخیره‌ی ارجاعی به متدی است که قرار است این رویداد گردانی را انجام دهد:
  var resizeHandler = function() {
      // react to new window size 
  };

  $(window).on('resize', resizeHandler);

  // ...later 
  // remove only our resize handler 
  $(window).off('resize', resizeHandler);
و در آخر تنها این گوش فرا دهنده‌ی خاص را در صورت نیاز غیرفعال می‌کنیم و نه تمام گوش فرادهنده‌های سراسر برنامه را.

همچنین اگر یک گوش فراهنده‌ی به رخدادی تنها قرار است یکبار در طول عمر برنامه اجرا شود، می‌توان از متد one استفاده کرد:
$(someElement).one('click', function() {
    // handle click event 
});
پس از یکبار اجرای رخدادگردان کلیک در اینجا، از کلیک‌های بعدی صرفنظر خواهد شد.


گوش فرادادن به رخدادهای صادر شده، توسط جاوا اسکریپت خالص (یا همان web API مرورگرها)

ابتدایی‌ترین روش گوش فرادادن به رخدادها که از زمان آغاز معرفی آن‌ها در دسترس بوده‌است، روش تعریف inline آن‌ها است:
  <button onclick="handleButtonClick()">click me</button>
در اینجا متد رویدادگردان به یکی از ویژگی المان انتساب داده می‌شود. مشکل این روش، نیاز به سراسری تعریف کردن متد handleButtonClick است و دیگر نمی‌توان آن‌را در فضای نامی خاص و یا سفارشی قرار داد.
روش دیگر ثبت رویدادگردان click، انتساب متد آن به خاصیت رخداد متناظری در آن المان ویژه است:
  buttonEl.onclick = function() {
    // handle button click 
  };
مزیت این روش، عدم نیاز به استفاده‌ی از متدهای سراسری است.
البته باید دقت داشت که یکی از دو روش یاد شده را می‌توانید استفاده کنید. در اینجا آخرین رویدادگردان متصل شده‌ی به المان، همواره تمام نمونه‌های موجود دیگر را بازنویسی می‌کند.
اگر نیاز به معرفی رویدادگردان‌های متعددی برای یک المان در ماژول‌های مختلف برنامه وجود داشت، از زمان IE 9.0 به بعد، متد addEventListener برای این منظور تدارک دیده شده‌است و syntax آن بسیار شبیه به متد on جی‌کوئری است:
  buttonEl.addEventListener('click', function() {
    // handle button click 
  });
در این حالت دیگر مشکل نیاز به متدهای سراسری و یا عدم امکان تعریف بیش از یک رویدادگردان خاص برای المانی مشخص، دیگر وجود ندارد.
برای نمونه معادل قطعه کد جی‌کوئری که پیشتر با متد on نوشتیم، با جاوا اسکریپت خالص به صورت زیر است:
  window.addEventListener('resize', function() {
    // react to new window size 
  });
در اینجا برای حذف یک رویدادگردان می‌توان از متد removeEventListener استفاده کرد. تفاوت مهم آن با متد off جی‌کوئری این است که در اینجا حتما باید مشخص باشد کدام رویدادگردان را می‌خواهید حذف کنید:
  var resizeHandler = function() {
      // react to new window size 
  };

  window.addEventListener('resize', resizeHandler);

  // ...later 
  // remove only our resize handler 
  window.removeEventListener('resize', resizeHandler);
یعنی روش حذف رویدادگردان‌ها در اینجا شبیه به مثال دومی است که برای متد off جی‌کوئری ارائه کردیم. ابتدا باید ارجاعی را به متد رویدادگردان تهیه کنیم و سپس بر اساس این ارجاع، امکان حذف آن وجود خواهد داشت.
در اینجا حتی امکان تعریف متد one جی‌کوئری نیز پیش بینی شده‌است (البته جزو استانداردهای جدید وب از سال 2016 است):
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
     // handle click event 
  }, { once: true });
اگر بخواهیم متد one سازگار با مرورگرهای قدیمی‌تر را نیز ارائه کنیم، چنین شکلی را پیدا می‌کند:
  var clickHandler = function() {
    // handle click event 
    // ...then unregister handler 
    someElement.removeEventListener('click', clickHandler);
  };
  someElement.addEventListener('click', clickHandler);
در اینجا پس از بروز رخداد، کار removeEventListener آن به صورت خودکار صورت می‌گیرد.


کنترل انتشار رخدادها

فرض کنید می‌خواهیم جلوی انتخاب المان‌های صفحه مانند تصاویر و متن را توسط ماوس بگیریم. روش انجام اینکار با jQuery به صورت زیر است:
$(window).on('mousedown', function(event) {
    event.preventDefault();
});
و یا توسط web API مرورگرها به این صورت:
  window.addEventListener('mousedown', function(event) {
    event.preventDefault();
  });
مطابق «W3C DOM Level 3 Events specification» عملکرد پیش‌فرض رخداد mousedown با انتخاب متون و یا کشیدن و رها کردن المان‌ها آغاز می‌شود. متد preventDefault یکی از متدهای شیء event است که به رویدادگردان‌های تعریف شده ارسال می‌شود و توسط آن عملکرد پیش‌فرض آن رخداد لغو می‌شود.

برای جلوگیری کردن از انتشار رخدادی مانند click جهت رسیدن به سایر رویدادگردان‌های ثبت شده‌ی در بین راه فاز bubbling، می‌توان از متد stopPropagation استفاده کرد. روش انجام اینکار در جی‌کوئری:
  $someElement.on('click', function(event) {
      event.stopPropagation();
  });
البته jQuery صرفا فاز انتشار از نوع bubbling را پشتیبانی می‌کند.
و با web Api جهت جلوگیری از انتشار رخدادها در فاز capturing (این تنها راه مدیریت فاز capturing است):
  // stop propagation during capturing phase 
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
      event.stopPropagation();
  }, true);
و یا استفاده از web API برای جلوگیری از انتشار رخدادها در فاز bubbling:
  // stop propagation during bubbling phase 
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
      event.stopPropagation();
  });
البته باید درنظر داشت که متد stopPropagation از انتشار رخدادها به سایر گوش فرا دهنده‌های همان المان صادر کننده‌ی رخداد جلوگیری نمی‌کند. برای این منظور باید از متد stopImmediatePropagation استفاده کرد؛ در جی‌کوئری:
  $someElement.on('click', function(event) {
      event.stopImmediatePropagation();
  });
و توسط web API مرورگرها:
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
      event.stopImmediatePropagation();
  });

یک نکته: در این حالت اگر متد رویدادگردانی مقدار false را برگرداند، به معنای فراخوانی هر دوی متد preventDefault و stopPropagation است.


ارسال اطلاعات به رویدادگردان‌ها

روش ارسال اطلاعات اضافی به رویداد گردان‌ها در جی‌کوئری به صورت زیر است:
  $uploaderElement.trigger('uploadError', {
    filename: 'picture.jpeg'
  });
و رویدادگردان گوش فرا دهنده‌ی به آن، به این نحو می‌تواند به filename دسترسی پیدا کند:
  $uploaderParent.on('uploadError', function(event, data) {
     showAlert('Failed to upload ' + data.filename);
  });
در اینجا دومین پارامتر تعریف شده، امکان دسترسی به تمام خواص سفارشی ارسالی را میسر می‌کند.

روش انجام اینکار با web API مرورگرها به صورت زیر است:
   // send the failed filename w/ an error event
  var event = new CustomEvent('uploadError', {
     bubbles: true,
     detail: {filename: 'picture.jpeg'}
   });
   uploaderElement.dispatchEvent(event);
 
   // ...and this is a listener for the event 
   uploaderParent.addEventListener('uploadError', function(event) {
      showAlert('Failed to upload ' + event.detail.filename);
  });
این روش با تمام مرورگرهای مدرن (منهای تمام نگارش‌های IE) کار می‌کند و روش دسترسی به خاصیت detail سفارشی تعریف و ارسال شده، از طریق همان خاصیت event ارسالی به رویدادگردان است.
و اگر می‌خواهید از IE هم پشتیبانی کنید، روش جایگزین کردن شیء CustomEvent با createEvent به صورت زیر است:
  // send the failed filename w/ an error event 
   var event = document.createEvent('CustomEvent');
   event.initCustomEvent('uploadError', true, true, {
     filename: 'picture.jpeg'
   });
   uploaderElement.dispatchEvent(event);
 
   // ...and this is a listener for the event 
   uploaderParent.addEventListener('uploadError', function(event) {
    showAlert('Failed to upload ' + event.detail.filename);
  });


متوجه شدن زمان بارگذاری یک شیء در صفحه

در حین توسعه‌ی برنامه‌های وب، با این نوع سؤالات زیاد مواجه خواهید شد: چه زمانی تمام و یا بعضی از المان‌های صفحه کاملا بارگذاری و رندر شده‌اند؟
پاسخ به این نوع سؤالات در W3C UI Events specification توسط رویداد استاندارد load داده شده‌است.

- چه زمانی تمام المان‌های موجود در صفحه کاملا بارگذاری و رندر شده و همچنین شیوه‌نامه‌های تعریف شده نیز به آن‌ها اعمال گردیده‌اند؟
روش انجام اینکار با jQuery:
  $(window).on('load', function() {
    // page is fully rendered 
  });
و توسط web API بومی مرورگرها که بسیار مشابه نمونه‌ی jQuery است:
  window.addEventListener('load', function() {
    // page is fully rendered 
  });

- چه زمانی markup استاتیک صفحه‌ی جاری در جای خود قرار گرفته‌اند؟
اهمیت این موضوع، به دسترسی به زمان مناسب و امن ایجاد تغییرات در DOM بر می‌گردد. برای این منظور رویداد استاندارد DOMContentLoaded پیش‌بینی شده‌است که زودتر از رویداد load، در دسترس برنامه نویس قرار می‌گیرد. در جی‌کوئری توسط یکی از دو روش معروف زیر به رویداد یاد شده دسترسی خواهید داشت:
  $(document).ready(function() {
    // markup is on the page 
  });

  //or
  $(function() {
    // markup is on the page 
  });
و معادل web API آن در تمام مرورگرهای جدید، همان تعریف رویدادگردانی برای DOMContentLoaded استاندارد است:
  document.addEventListener('DOMContentLoaded', function() {
    // markup is on the page 
  });

یک نکته: بهتر است این تعریف web API را پیش از تگ‌های <link> قرار دهید. زیرا بارگذاری آن‌ها، اجرای هر نوع اسکریپتی را تا زمان پایان عملیات، سد می‌کند.

- چه زمانی المانی خاص در صفحه بارگذاری شده‌است و چه زمانی بارگذاری یک المان با شکست مواجه شده‌است؟
در جی‌کوئری توسط بررسی رویدادهای load و error می‌توان به وضعیت نهایی بارگذاری المان‌هایی خاص دسترسی یافت:
   $('IMG').on('load', function() {
     // image has successfully loaded 
   });
 
   $('IMG').on('error', function() {
     // image has failed to load 
   });
روش انجام اینکار با web API مرورگرها نیز یکی است:
  document.querySelector('IMG').addEventListener('load', function() {
    // image has successfully loaded 
  });

  document.querySelector('IMG').addEventListener('error', function() {
    // image has failed to load 
  });

- جلوگیری از ترک اتفاقی صفحه‌ی جاری
گاهی از اوقات نیاز است برای از جلوگیری از تخریب صفحه‌ی جاری و از دست رفتن اطلاعات ذخیره نشده‌ی کاربر، اگر بر روی دکمه‌ی close بالای صفحه کلیک کرد و یا کاربر به اشتباه به صفحه‌ی دیگری هدایت شد، جلوی اینکار را بگیریم. برای این منظور رخداد استاندارد beforeunload درنظر گرفته شده‌است. روش استفاده‌ی از این رویداد در جی‌کوئری:
  $(window).on('beforeunload', function() {
    return 'Are you sure you want to unload the page?';
  });
و در web API مرورگرها:
  window.addEventListener('beforeunload', function(event) {
    var message = 'Are you sure you want to unload the page?';
    event.returnValue = message;
    return message;
  });
در حالت web API بعضی از مرورگرها از نتیجه‌ی متد استفاده می‌کنند و بعضی دیگر از مقدار خاصیت event.returnValue. به همین جهت هر دو مورد در اینجا مقدار دهی شده‌اند.
مطالب دوره‌ها
لیست ها و آرایه ها در #F
برای تعریف لیست در #F فقط کافیست از [] و برای جداسازی آیتم‌های موجود در لیست از عملگر :: (بخوانید cons) استفاده کنید. #F از لیست‌های خالی نیز پشتیبانی می‌کند. به مثال هایی از این دست توجه کنید

#1 let emptyList = []
#2 let oneItem = "one " :: []
#3 let twoItem = "one " :: "two " :: []
#1 تعریف یک لیست خالی
#2 تعریف یک لیست به همراه یک آیتم
#3 تعریف یک لیست به همراه دو آیتم
قبول دارم که دستورالعمل بالا برای مقدار دهی اولیه به لیست کمی طولانی و سخت است. برای همین می‌تونید از روش زیر هم استفاده کنید.
let shortHand = ["apples "; "pears"]
*کد بالا یک لیست با دو آیتم که از نوع رشته ای هستند تولید خواهد کرد.
می‌تونید از عملگر @ برای پیوستن دو لیست به هم نیز استفاده کنید.
let twoLists = ["one, "; "two, "] @ ["buckle "; "my "; "shoe "]

نکته : تمام آیتم‌های موجود در لیست باید از یک نوع باشند. بعنی امکان تعریف لیستی که دارای آیتم هایی با datatype‌های متفاوت باشد باعث تولید خطای کامپایلری می‌شود. اما اگر نیاز به لیستی دارید که باید چند datatype رو هم پوشش دهد می‌تونید از object‌ها استفاده کنید.
let objList = [box 1; box 2.0; box "three"]
در بالا یک لیست از object‌ها رو تعریف کرده ایم. فقط دقت کنید برای اینکه آیتم‌های موجود در لیست رو تبدیل به object کنیم از دستور box قبل از هر آیتم استفاده کردیم.

 در هنگام استفاده از عملگر‌ها @ و :: مقدار لیست تغییر نمی‌کند بلکه یک لیست جدید تولید خواهد شد.
#1 let one = ["one "]
#2 let two = "two " :: one
#3 let three = "three " :: two
#4 let rightWayRound = List.rev three

#5 let main() =
printfn "%A" one
printfn "%A" two
printfn "%A" three
printfn "%A" rightWayRound
#1 تعریف لیستی که دارای یک آیتم است.
#2 تعریف لیستی که دارای دو آیتم است(آیتم دوم لیست خود از نوع لیست است)
#3 تعریف لیستی که دارای سه آیتم است(ایتم دوم لیست خود از نوع لیستی است که دارای دو آیتم است)
# از تابع List.rev برای معکوس کردن آیتم‌های لیست three استفاده کردیم و مقادیر در لیستی به نام  rightWayRound قرار گرفت.
#5 تابع main برای چاپ اطلاعات لیست ها
بعد از اجرا خروجی زیر مشاهده می‌شود.
["one "]
["two "; "one "]
["three "; "two "; "one "]
["one "; "two "; "three "]
تفاوت بین لیست‌ها در #F و لیست و آرایه در دات نت(System.Collection.Generic)

 F#List
Net Array
 Net List
 #1 امکان تغییر در عناصر لیست
 NoYes
 Yes
 #2 امکان اضافه کردن عنصر جدید
 NoNo
 Yes
#3 جستجو
On
O1
O1
#1 در #F بعد از ساختن یک لیست امکان تغییر در مقادیر عناصر آن وجود ندارد.
#2 در #F بعد از ساختن یک لیست دیگه نمی‌تونید یک عنصر جدید به لیست اضافه کنید.
#3 جستجوی در لیست‌های #F به نسبت لیست‌ها و آرایه‌های در دات نت کند‌تر عمل می‌کند.

استفاده از عبارات در لیست ها
برای تعریف محدوده در لیست می‌تونیم به راحتی از روش زیر استفاده کنیم
let rangeList = [1..99]
برای ساخت لیست‌ها به صورت داینامیک استفاده از حلقه‌های تکرار در لیست مجاز است.
let dynamicList = [for x in 1..99 -> x*x]
کد بالا معادل کد زیر در #C  است.
for(int x=0;x<99 ; x++)
{
   myList.Add(x*x);
}
لیست‌ها و الگوی Matching
روش عادی برای کار با لیست‌ها در #F استفاده از الگوی Matching و توابع بازگشتی است.
let listOfList = [[2; 3; 5]; [7; 11; 13]; [17; 19; 23; 29]]

let rec concatList l =
match l with
| head :: tail -> head @ (concatList tail)
| [] -> []

let primes = concatList listOfList

printfn "%A" primes
در مثال بالا ابتدا یک لیست تعریف کردیم که دارای 3 آیتم است و هر آیتم آن خود یک لیست با سه آیتم است.(تمام آیتم‌ها از نوع داده عددی هستند). یک تابع بازگشتی برای پیمایش تمام آیتم‌های لیست نوشتم که در اون از الگوی Matching استفاده کردیم.
خروجی :
[2; 3; 5; 7; 11; 13; 17; 19; 23; 29]
ماژول لیست
در جدول زیر تعدادی از توابع ماژول لیست رو مشاهده می‌کنید.

 نام تابع
 توضیحات
 List.length  تابعی که طول لیست را برمی گرداند
 List.head  تابعی برای برگشت عنصر اول لیست
 List.tail  تمام عناصر لیست را بر میگرداند به جز عنصر اول
 List.init  یک لیست با توجه به تعداد آیتم ایجاد می‌کند و یم تابع را بر روی تک تک عناصر لیست ایجاد می‌کند.
 List.append  یک لیست را به عنوان ورودی دریافت می‌کند و به لیست مورد نظر اضافه می‌کند و مجموع دو لیست را برگشت می‌دهد
 List.filter  فقط عناصری را برگشت می‌دهد که شرط  مورد نظر بر روی آن‌ها مقدار true را برگشت دهد
 List.map  یک تابع مورد نظر را بر روی تک تک عناصر لیست اجرا می‌کند و لیست جدید را برگشت می‌دهد
 List.iter  یک تابع مورد نظر را بر روی تک تک عناصر لیست اجرا می‌کند  
 List.zip 
 مقادیر دو لیست را با هم تجمیع می‌کند و لیست جدید را برگشت می‌دهد. اگر طول 2 لیست ورودی یکی نباشد خطا رخ خواهدداد 
 List.unzip درست برعکس تابع بالا عمل می‌کند
 List.toArray  لیست را تبدیل به آرایه می‌کند
 List.ofArray آرایه را تبدیل به لیست می‌کند
مثال هایی از توابع بالا
 List.head [5; 4; 3]

List.tail [5; 4; 3]

List.map (fun x -> x*x) [1; 2; 3]

List.filter (fun x -> x % 3 = 0) [2; 3; 5; 7; 9]

Sequence Collection

seq در #F یک توالی از عناصری است که هم نوع باشند. عموما از sequence‌ها زمانی استفاده میکنیم که یک مجموعه از داده‌ها با تعداد زیاد و مرتب شده داشته باشیم ولی نیاز به استفاده از تمام عناصر آن نیست. کارایی sequence  در مجموعه‌های با تعداد زیاد از list‌ها به مراتب بهتر است. sequence‌‌ها را با تابع  seq می‌شناسند که معادل IEnumerable در دات نت است. بنابر این هر مجمو عه ای که IEnumerable رو در دات نت پیاده سازی کرده باشد در #F با seq قابل استفاده است.

مثال هایی از نحوه استفاده seq

#1 seq بامحدوده 1 تا 100 و توالی 10 
seq { 0 .. 10 .. 100 }
#2 استفاده از حلقه‌های تکرار برای تعریف محدوده و توالی در seq
seq { for i in 1 .. 10 do yield i * i }
#3 استفاده از <- به جای yield
seq { for i in 1 .. 10 -> i * i }
#4 استفاده از حلقه for به همراه شرط برای فیلتر کردن
let isprime n =
    let rec check i =
        i > n/2 || (n % i <> 0 && check (i + 1))
    check 2

let aSequence = seq { for n in 1..100 do if isprime n then yield n }
چگونگی استفاده از توابع seq
در این بخش به ارائه مثال هایی کاربردی‌تر از چگونگی استفاده از seq در #F می‌پردازیم. برای شروع نحوه ساخت یک seq خالی یا empty رو خواهم گفت.
let seqEmpty = Seq.empty
روش ساخت یک seq که فقط یک عنصر را برگشت می‌دهد.
let seqOne = Seq.singleton 10
برای ساختن یک seq همانند لیست‌ها می‌تونیم از seq.init استفاده کنیم. عدد 5 که بلافاصله بعد از تابع seq.init آمده است نشان دهنده تعداد آیتم‌ها موجود در seq خواهد بود. seq.iter هم یک تابع مورد نظر رو بر روی تک تک عناصر seq اجرا خواهد کرد.(همانند list.iter)
let seqFirst5MultiplesOf10 = Seq.init 5 (fun n -> n * 10)
Seq.iter (fun elem -> printf "%d " elem) seqFirst5MultiplesOf10
خروجی مثال بالا
0 10 20 30 40
با استفاده از توابع seq.ofArray , seq.ofList می‌تونیم seq مورد نظر خود را از لیست یا آرایه مورد نظر بسازیم.
let seqFromArray2 = [| 1 .. 10 |] |> Seq.ofArray 
البته این نکته رو هم یادآور بشم که به کمک عملیات تبدیل نوع(type casting) هم می‌تونیم آرایه رو به seq تبدیل کنیم. به صورت زیر
let seqFromArray1 = [| 1 .. 10 |] :> seq<int>
برای مشخص کردن اینکه آیا یک آیتم در seq موجود است یا نه می‌تونیم از seq.exists به صورت زیر استفاده کنیم.
let containsNumber number seq1 = Seq.exists (fun elem -> elem = number) seq1
let seq0to3 = seq {0 .. 3}
printfn "For sequence %A, contains zero is %b" seq0to3 (containsNumber 0 seq0to3)
اگر seq پاس داده شده به تابع exists خالی باشد یا یک ArgumentNullException متوقف خواهید شد.

برای جستجو و پیدا کردن یک آیتم در seq می‌تونیم از seq.find استفاده کنیم.
let isDivisibleBy number elem = elem % number = 0
let result = Seq.find (isDivisibleBy 5) [ 1 .. 100 ]
printfn "%d " result
دقت کنید که اگر هیچ آیتمی در sequence با  predicate مورد نظر پیدا نشود یک KeyNotFoundException رخ خواهد داد. در صورتی که مایل نباشید که استثنا رخ دهد می‌توانید از تابع seq.tryFind استفاده کنید. هم چنین خالی بودن sequence ورودی باعث ArgumentNullExceptionخواهد شد.

استفاده از lambda expression در توابع
lamdaExpressoion از توانایی‌ها مورد علاقه برنامه نویسان دات نت است و کمتر کسی است حاضر به استفاده از آن در کوئری‌های linq نباشد. در #F نیز می‌توانید از lambda Expression استفاده کنید. در ادامه به بررسی مثال هایی از این دست خواهیم پرداخت.

تابع skipWhile
همانند skipWhile در linq عمل می‌کند. یعنی یک predicate مورد نظر را بر روی تک تک عناصر یک لیست اجرا می‌کند و آیتم هایی که شرط برای آن‌ها true باشد نادیده گرفته میشوند و مابقی آیتم‌ها برگشت داده می‌شوند.
let mySeq = seq { for i in 1 .. 10 -> i*i }
let printSeq seq1 = Seq.iter (printf "%A ") seq1; printfn "" 
let mySeqSkipWhileLessThan10 = Seq.skipWhile (fun elem -> elem < 10) mySeq
mySeqSkipWhileLessThan10 |> printSeq
می‌بینید که predicate مورد نظر برای تابع skipWhile به صورت lambda expression است که با رنگ متفاوت نمایش داده شده است.(استفاده از کلمه fun).
 خروجی به صورت زیر است:
16 25 36 49 64 81 100
 برای بازگرداندن یک تعداد مشخص از آیتم‌های seq می‌تونید از توابع seq.take یا seq.truncate استفاده کنید. ابتدا باید تعداد مورد نظر و بعد لیست مورد نظر را به عنوان پارامتر مقدار دهی کنید.
مثال:
let mySeq = seq { for i in 1 .. 10 -> i*i }
let truncatedSeq = Seq.truncate 5 mySeq
let takenSeq = Seq.take 5 mySeq

let printSeq seq1 = Seq.iter (printf "%A ") seq1; printfn "" 
#1 truncatedSeq |> printSeq #3 takenSeq |> printSeq
خروجی
1 4 9 16 25 //truncate
1 4 9 16 25 //take

Tuples
tuples در #F به گروهی از مقادیر بی نام ولی مرتب شده که می‌توانند انواع متفاوت هم داشته باشند گفته می‌شود. ساختار کلی آن به صورت ( element , ... , element )  است که هر element خود می‌تواند یک عبارت نیز باشد.(مشابه کلاس Tuple در #C که به صورت generic استفاده می‌کنیم)
// Tuple of two integers.
( 1, 2 ) 

// Triple of strings.
( "one", "two", "three" ) 

// Tuple of unknown types.
( a, b ) 

// Tuple that has mixed types.
( "one", 1, 2.0 ) 

// Tuple of integer expressions.
( a + 1, b + 1)
نکات استفاده از tuple
#1 می‌تونیم از الگوی Matching برای دسترسی به عناصر tuple استفاده کنیم.
let print tuple1 =
   match tuple1 with
    | (a, b) -> printfn "Pair %A %A" a b
#2 میتونیم از let  برای تعربف الگوی tuple استفاده کنیم.
let (a, b) = (1, 2)
#3 توابع fst و snd مقادیر اول و دوم هر tuple رو بازگشت می‌دهند
let c = fst (1, 2) // return 1
let d = snd (1, 2)// return 2
#4 تابعی برای بازگشت عنصر سوم یک tuple وجود ندارد ولی این تابع رو با هم می‌نویسیم:
let third (_, _, c) = c
کاربرد tuple در کجاست
زمانی که یک تابع باید بیش از یک مقدار را بازگشت دهد از tuple‌ها استفاده می‌کنیم. برای مثال
let divRem a b = 
   let x = a / b
   let y = a % b
   (x, y)
خروجی تابع divRem از نوع tuple که دارای 2 مقدار است می‌باشد.
مطالب
EF Code First #2

در قسمت قبل با تنظیمات و قراردادهای ابتدایی EF Code first آشنا شدیم، هرچند این تنظیمات حجم کدنویسی ابتدایی راه اندازی سیستم را به شدت کاهش می‌دهند، اما کافی نیستند. در این قسمت نگاهی سطحی و مقدماتی خواهیم داشت بر امکانات مهیا جهت تنظیم ویژگی‌های مدل‌های برنامه در EF Code first.

تنظیمات EF Code first توسط اعمال متادیتای خواص

اغلب متادیتای مورد نیاز جهت اعمال تنظیمات EF Code first در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند. بنابراین اگر مدل‌های خود را در اسمبلی و پروژه class library جداگانه‌ای تعریف و نگهداری می‌کنید (مثلا به نام DomainClasses)، نیاز است ابتدا ارجاعی را به این اسمبلی به پروژه جاری اضافه نمائیم. همچنین تعدادی دیگر از متادیتای قابل استفاده در خود اسمبلی EntityFramework.dll قرار دارند. بنابراین در صورت نیاز باید ارجاعی را به این اسمبلی نیز اضافه نمود.
همان مثال قبل را در اینجا ادامه می‌دهیم. دو کلاس Blog و Post در آن تعریف شده (به این نوع کلاس‌ها POCO – the Plain Old CLR Objects نیز گفته می‌شود)، به همراه کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است. ابتدا دیتابیس قبلی را دستی drop کنید. سپس در کلاس Blog، خاصیت public int Id را مثلا به public int MyTableKey تغییر دهید و پروژه را اجرا کنید. برنامه بلافاصله با خطای زیر متوقف می‌شود:

One or more validation errors were detected during model generation:
\tSystem.Data.Entity.Edm.EdmEntityType: : EntityType 'Blog' has no key defined.

زیرا EF Code first در این کلاس خاصیتی به نام Id یا BlogId را نیافته‌است و امکان تشکیل Primary key جدول را ندارد. برای رفع این مشکل تنها کافی است ویژگی Key را به این خاصیت اعمال کنیم:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

همچنین تعدادی ویژگی دیگر مانند MaxLength و Required را نیز می‌توان بر روی خواص کلاس اعمال کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}

این ویژگی‌ها دو مقصود مهم را برآورده می‌سازند:
الف) بر روی ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده تاثیر دارند:

CREATE TABLE [dbo].[Blogs](
[MyTableKey] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[Title] [nvarchar](100) NULL,
[AuthorName] [nvarchar](max) NOT NULL,
CONSTRAINT [PK_Blogs] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[MyTableKey] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا طول فیلد Title به 100 تنظیم شده است و همچنین فیلد AuthorName اینبار NOT NULL است. به علاوه primary key نیز بر اساس ویژگی Key اعمالی تعیین شده است.
البته برای اجرای کدهای تغییر کرده مدل، فعلا بانک اطلاعاتی قبلی را دستی می‌توان حذف کرد تا بتوان به ساختار جدید رسید. در مورد جزئیات مبحث DB Migration در قسمت‌های بعدی مفصلا بحث خواهد شد.

ب) اعتبار سنجی اطلاعات پیش از ارسال کوئری به بانک اطلاعاتی
برای مثال اگر در حین تعریف وهله‌ای از کلاس Blog، خاصیت AuthorName مقدار دهی نگردد، پیش از اینکه رفت و برگشتی به بانک اطلاعاتی صورت گیرد، یک validation error را دریافت خواهیم کرد. یا برای مثال اگر طول اطلاعات خاصیت Title بیش از 100 حرف باشد نیز مجددا در حین ثبت اطلاعات، یک استثنای اعتبار سنجی را مشاهده خواهیم کرد. البته امکان تعریف پیغام‌های خطای سفارشی نیز وجود دارد. برای این حالت تنها کافی است پارامتر ErrorMessage این ویژگی‌ها را مقدار دهی کرد. برای مثال:
[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، وجود یک اکوسیستم هماهنگ و سازگار است. این نوع اعتبار سنجی هم با EF Code first هماهنگ است و هم برای مثال در ASP.NET MVC به صورت خودکار جهت اعتبار سنجی سمت سرور و کلاینت یک مدل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و مفاهیم و روش‌های مورد استفاده در آن نیز یکی است.


تنظیمات EF Code first به کمک Fluent API

اگر علاقمند به استفاده از متادیتا، جهت تعریف قیود و ویژگی‌های خواص کلاس‌های مدل خود نیستید، روش دیگری نیز در EF Code first به نام Fluent API تدارک دیده شده است. در اینجا امکان تعریف همان ویژگی‌ها توسط کدنویسی نیز وجود دارد، به علاوه اعمال قیود دیگری که توسط متادیتای مهیا قابل تعریف نیستند.
محل تعریف این قیود، کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است، می‌باشد و در اینجا، کار با تحریف متد OnModelCreating شروع می‌شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Entity<Blog>().HasKey(x => x.MyTableKey);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Title).HasMaxLength(100);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.AuthorName).IsRequired();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}

به کمک پارامتر modelBuilder، امکان دسترسی به متدهای تنظیم کننده ویژگی‌های خواص یک مدل یا موجودیت وجود دارد. در اینجا چون می‌توان متدها را به صورت یک زنجیره به هم متصل کرد و همچنین حاصل نهایی شبیه به جمله بندی انگلیسی است، به آن Fluent API یا API روان نیز گفته می‌شود.
البته در این حالت امکان تعریف ErrorMessage وجود ندارد و برای این منظور باید از همان data annotations استفاده کرد.


نحوه مدیریت صحیح تعاریف نگاشت‌ها به کمک Fluent API

OnModelCreating محل مناسبی جهت تعریف حجم انبوهی از تنظیمات کلاس‌های مختلف مدل‌های برنامه نیست. در حد سه چهار سطر مشکلی ندارد اما اگر بیشتر شد بهتر است از روش زیر استفاده شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace EF_Sample01
{
public class BlogConfig : EntityTypeConfiguration<Blog>
{
public BlogConfig()
{
this.Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
this.Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");
}
}


با ارث بری از کلاس EntityTypeConfiguration،‌ می‌توان به ازای هر کلاس مدل، تنظیمات را جداگانه انجام داد. به این ترتیب اصل SRP یا Single responsibility principle نقض نخواهد شد. سپس برای استفاده از این کلاس‌های Config تک مسئولیتی به نحو زیر می‌توان اقدام کرد:

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new BlogConfig());




نحوه تنظیمات ابتدایی نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی در EF Code first

الزامی ندارد که EF Code first حتما با یک بانک اطلاعاتی از نو تهیه شده بر اساس پیش فرض‌های آن کار کند. در اینجا می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی موجود نیز استفاده کرد. اما در این حالت نیاز خواهد بود تا مثلا نام جدولی خاص با کلاسی مفروض در برنامه، یا نام فیلدی خاص که مطابق استانداردهای نامگذاری خواص در سی شارپ تعریف نشده، با خاصیتی در یک کلاس تطابق داده شوند. برای مثال اینبار تعاریف کلاس Blog را به نحو زیر تغییر دهید:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
[Table("tblBlogs")]
public class Blog
{
[Column("MyTableKey")]
public int Id { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }
}
}

در اینجا فرض بر این است که نام جدول متناظر با کلاس Blog در بانک اطلاعاتی مثلا tblBlogs است و نام خاصیت Id در بانک اطلاعاتی مساوی فیلدی است به نام MyTableKey. چون نام خاصیت را مجددا به Id تغییر داده‌ایم، دیگر ضرورتی به ذکر ویژگی Key وجود نداشته است. برای تعریف این دو از ویژگی‌های Table و Column جهت سفارشی سازی نام‌های خواص و کلاس استفاده شده است.
یا اگر در کلاس خود خاصیتی محاسبه شده بر اساس سایر خواص، تعریف شده است و قصد نداریم آن‌را به فیلدی در بانک اطلاعاتی نگاشت کنیم، می‌توان از ویژگی NotMapped برای مزین سازی و تعریف آن کمک گرفت.
به علاوه اگر از نام پیش فرض کلید خارجی تشکیل شده خرسند نیستید می‌توان به کمک ویژگی ForeignKey، نسبت به تعریف مقداری جدید مطابق تعاریف یک بانک اطلاعاتی موجود، اقدام کرد.
همچنین خاصیت دیگری به نام RowVersion در اینجا اضافه شده که با ویژگی TimeStamp مزین گردیده است. از این خاصیت ویژه برای بررسی مسایل همزمانی ثبت اطلاعات در EF استفاده می‌شود. به علاوه بانک اطلاعاتی می‌تواند به صورت خودکار آن‌را در حین ثبت مقدار دهی کند.
تمام این تغییرات را به کمک Fluent API نیز می‌توان انجام داد:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");



تبدیل پروژه‌های قدیمی EF به کلاس‌های EF Code first به صورت خودکار

روش متداول کار با EF از روز اول آن، مهندسی معکوس خودکار اطلاعات یک بانک اطلاعاتی و تبدیل آن به یک فایل EDMX بوده است. هنوز هم می‌توان از این روش در اینجا نیز بهره جست. برای مثال اگر قصد دارید یک پروژه قدیمی را تبدیل به نمونه جدید Code first کنید، یا یک بانک اطلاعاتی موجود را مهندسی معکوس کنید، بر روی پروژه در Solution explorer کلیک راست کرده و گزینه Add|New Item را انتخاب کنید. سپس از صفحه ظاهر شده، ADO.NET Entity data model را انتخاب کرده و در ادامه گزینه «Generate from database» را انتخاب کنید. این روال مرسوم کار با EF Database first است.
پس از اتمام کار به entity data model designer مراجعه کرده و بر روی صفحه کلیک راست نمائید. از منوی ظاهر شده گزینه «Add code generation item» را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده از لیست قالب‌های موجود، گزینه «ADO.NET DbContext Generator» را انتخاب نمائید. این گزینه به صورت خودکار اطلاعات فایل EDMX قدیمی یا موجود شما را تبدیل به کلاس‌های مدل Code first معادل به همراه کلاس DbContext معرف آن‌ها خواهد کرد.

روش دیگری نیز برای انجام اینکار وجود دارد. نیاز است افزونه‌ی به نام Entity Framework Power Tools را دریافت کنید. پس از نصب، از منوی Entity Framework آن گزینه‌ی «Reverse Engineer Code First» را انتخاب نمائید. در اینجا می‌توان مشخصات اتصال به بانک اطلاعاتی را تعریف و سپس نسبت به تولید خودکار کدهای مدل‌ها و DbContext مرتبط اقدام کرد.



استراتژی‌های مقدماتی تشکیل بانک اطلاعاتی در EF Code first

اگر مثال این سری را دنبال کرده باشید، مشاهده کرده‌اید که با اولین بار اجرای برنامه، یک بانک اطلاعاتی پیش فرض نیز تولید خواهد شد. یا اگر تعاریف ویژگی‌های یک فیلد را تغییر دادیم، نیاز است تا بانک اطلاعاتی را دستی drop کرده و اجازه دهیم تا بانک اطلاعاتی جدیدی بر اساس تعاریف جدید مدل‌ها تشکیل شود که ... هیچکدام از این‌ها بهینه نیستند.
در اینجا دو استراتژی مقدماتی را در حین آغاز یک برنامه می‌توان تعریف کرد:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>());
// or
System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseAlways<Context>());

می‌توان بانک اطلاعاتی را در صورت تغییر اطلاعات یک مدل به صورت خودکار drop کرده و نسبت به ایجاد نمونه‌ای جدید اقدام کرد (DropCreateDatabaseIfModelChanges)؛ یا در حین آزمایش برنامه همیشه (DropCreateDatabaseAlways) با شروع برنامه، ابتدا باید بانک اطلاعاتی drop شده و سپس نمونه جدیدی تولید گردد.
محل فراخوانی این دستور هم باید در نقطه آغازین برنامه، پیش از وهله سازی اولین DbContext باشد. مثلا در برنامه‌های وب در متد Application_Start فایل global.asax.cs یا در برنامه‌های WPF در متد سازنده کلاس App می‌توان بانک اطلاعاتی را آغاز نمود.
البته الزامی به استفاده از کلاس‌های DropCreateDatabaseIfModelChanges یا DropCreateDatabaseAlways وجود ندارد. می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer از نوع کلاس Context تعریف شده در برنامه، همان عملیات را شبیه سازی کرد یا سفارشی نمود:

public class MyInitializer : IDatabaseInitializer<Context>
{
public void InitializeDatabase(Context context)
{
if (context.Database.Exists() ||
context.Database.CompatibleWithModel(throwIfNoMetadata: false))
context.Database.Delete();

context.Database.Create();
}
}

سپس برای استفاده از این کلاس در ابتدای برنامه، خواهیم داشت:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new MyInitializer());


نکته:
اگر از یک بانک اطلاعاتی موجود استفاده می‌کنید (محیط کاری) و نیازی به پیش فرض‌های EF Code first ندارید و همچنین این بانک اطلاعاتی نیز نباید drop شود یا تغییر کند، می‌توانید تمام این پیش فرض‌ها را با دستور زیر غیرفعال کنید:

Database.SetInitializer<Context>(null);

بدیهی است این دستور نیز باید پیش از ایجاد اولین وهله از شیء DbContext فراخوانی شود.


همچنین باید درنظر داشت که در آخرین نگارش‌های پایدار EF Code first، این موارد بهبود یافته‌اند و مبحثی تحت عنوان DB Migration ایجاد شده است تا نیازی نباشد هربار بانک اطلاعاتی drop شود و تمام اطلاعات از دست برود. می‌توان صرفا تغییرات کلاس‌ها را به بانک اطلاعاتی اعمال کرد که به صورت جداگانه، در قسمتی مجزا بررسی خواهد شد. به این ترتیب دیگر نیازی به drop بانک اطلاعاتی نخواهد بود. به صورت پیش فرض در صورت از دست رفتن اطلاعات یک استثناء را سبب خواهد شد (که توسط برنامه نویس قابل تنظیم است) و در حالت خودکار یا دستی با تنظیمات ویژه قابل اعمال است.



تنظیم استراتژی‌های آغاز بانک اطلاعاتی در فایل کانفیگ برنامه

الزامی ندارد که حتما متد Database.SetInitializer را دستی فراخوانی کنیم. با اندکی تنظیم فایل‌های app.config و یا web.config نیز می‌توان نوع استراتژی مورد استفاده را تعیین کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="MyNamespace.MyInitializerClass, MyAssembly" />
</appSettings>

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="Disabled" />
</appSettings>

یکی از دو حالت فوق باید در قسمت appSettings فایل کانفیگ برنامه تنظیم شود. حالت دوم برای غیرفعال کردن پروسه آغاز بانک اطلاعاتی و اعمال تغییرات به آن، بکار می‌رود.
برای نمونه در مثال جاری، جهت استفاده از کلاس MyInitializer فوق، می‌توان از تنظیم زیر نیز استفاده کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType EF_Sample01.Context, EF_Sample01"
value="EF_Sample01.MyInitializer, EF_Sample01" />
</appSettings>



اجرای کدهای ویژه در حین تشکیل یک بانک اطلاعاتی جدید

امکان سفارشی سازی این آغاز کننده‌های پیش فرض نیز وجود دارد. برای مثال:

public class MyCustomInitializer : DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>
{
protected override void Seed(Context context)
{
context.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
context.Database.ExecuteSqlCommand("CREATE INDEX IX_title ON tblBlogs (title)");
base.Seed(context);
}
}

در اینجا با ارث بری از کلاس DropCreateDatabaseIfModelChanges یک آغاز کننده سفارشی را تعریف کرده‌ایم. سپس با تحریف متد Seed آن می‌توان در حین آغاز یک بانک اطلاعاتی، تعدادی رکورد پیش فرض را به آن افزود. کار ذخیره سازی نهایی در متد base.Seed انجام می‌شود.
برای استفاده از آن اینبار در حین فراخوانی متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer، از کلاس MyCustomInitializer استفاده خواهیم کرد.
و یا توسط متد context.Database.ExecuteSqlCommand می‌توان دستورات SQL را مستقیما در اینجا اجرا کرد. عموما دستوراتی در اینجا مدنظر هستند که توسط ORMها پشتیبانی نمی‌شوند. برای مثال تغییر collation یک ستون یا افزودن یک ایندکس و مواردی از این دست.


سطح دسترسی مورد نیاز جهت فراخوانی متد Database.SetInitializer

استفاده از متدهای آغاز کننده بانک اطلاعاتی نیاز به سطح دسترسی بر روی بانک اطلاعاتی master را در SQL Server دارند (زیرا با انجام کوئری بر روی این بانک اطلاعاتی مشخص می‌شود، آیا بانک اطلاعاتی مورد نظر پیشتر تعریف شده است یا خیر). البته این مورد حین کار با SQL Server CE شاید اهمیتی نداشته باشد. بنابراین اگر کاربری که با آن به بانک اطلاعاتی متصل می‌شویم سطح دسترسی پایینی دارد نیاز است Persist Security Info=True را به رشته اتصالی اضافه کرد. البته این مورد را پس از انجام تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی جهت امنیت بیشتر حذف کنید (یا به عبارتی در محیط کاری Persist Security Info=False باید باشد).

Server=(local);Database=yourDatabase;User ID=yourDBUser;Password=yourDBPassword;Trusted_Connection=False;Persist Security Info=True


تعیین Schema و کاربر فراخوان دستورات SQL

در EF Code first به صورت پیش فرض همه چیز بر مبنای کاربری با دسترسی مدیریتی یا dbo schema در اس کیوال سرور تنظیم شده است. اما اگر کاربر خاصی برای کار با دیتابیس تعریف گردد که در هاست‌های اشتراکی بسیار مرسوم است، دیگر از دسترسی مدیریتی dbo خبری نخواهد بود. اینبار نام جداول ما بجای dbo.tableName مثلا someUser.tableName می‌باشند و عدم دقت به این نکته، اجرای برنامه را غیرممکن می‌سازد.
برای تغییر و تعیین صریح کاربر متصل شده به بانک اطلاعاتی اگر از متادیتا استفاده می‌کنید، روش زیر باید بکارگرفته شود:

[Table("tblBlogs", Schema="someUser")]    
public class Blog

و یا در حالت بکارگیری Fluent API به نحو زیر قابل تنظیم است:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs", schemaName:"someUser");






مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت دوم - بررسی حالت رندر سمت سرور
در قسمت قبل، حالت‌های مختلف رندر کامپوننت‌ها را در Blazor 8x معرفی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم نحوه‌ی کارکرد دو حالت InteractiveServer و StreamRendering را به همراه چند مثال بررسی کنیم.


معرفی قالب‌های جدید شروع پروژه‌های Blazor در دات نت 8

پس از نصب SDK دات نت 8، دیگر خبری از قالب‌های قدیمی پروژه‌های blazor server و blazor wasm نیست! در اینجا در ابتدا باید مشخص کرد که سطح تعاملی برنامه در چه حدی است. در ادامه 4 روش شروع پروژه‌های Blazor 8x را مشاهده می‌کنید که توسط پرچم interactivity--، نوع رندر برنامه در آن‌ها مشخص شده‌است:

اجرای قسمت‌های تعاملی برنامه بر روی سرور:
dotnet new blazor --interactivity Server

اجرای قسمت‌های تعاملی برنامه در مرورگر، توسط فناوری وب‌اسمبلی:
dotnet new blazor --interactivity WebAssembly

برای اجرای قسمت‌های تعاملی برنامه، ابتدا حالت Server فعالسازی می‌شود تا فایل‌های WebAssembly دریافت شوند، سپس فقط از WebAssembly استفاده می‌کند:
dotnet new blazor --interactivity Auto

فقط از حالت SSR یا همان static server rendering استفاده می‌شود (این نوع برنامه‌ها تعاملی نیستند):
dotnet new blazor --interactivity None

سایر گزینه‌ها را با اجرای دستور dotnet new blazor --help می‌توانید مشاهده کنید.


نکته‌ی مهم! در قالب‌های آماده‌ی Blazor 8x، حالت SSR، پیش‌فرض است.

هرچند در تمام پروژه‌های فوق، انتخاب حالت‌های مختلف رندر را مشاهده می‌کنید، اما این انتخاب‌ها صرفا دو مقصود مهم را دنبال می‌کنند:
الف) تنظیم فایل Program.cs برنامه جهت افزودن وابستگی‌های مورد نیاز، به صورت خودکار.
ب) ایجاد پروژه‌ی کلاینت (علاوه بر پروژه‌ی سرور)، در صورت نیاز. برای مثال حالت‌های وب‌اسمبلی و Auto، هر دو به همراه یک پروژه‌ی کلاینت وب‌اسمبلی هم هستند؛ اما حالت‌های Server و None، خیر.

در تمام این پروژه‌ها هر صفحه و یا کامپوننتی که ایجاد می‌شود، به صورت پیش‌فرض بر اساس SSR رندر و نمایش داده خواهد شد؛ مگر اینکه به صورت صریحی این نحوه‌ی رندر را بازنویسی کنیم. برای مثال مشخص کنیم که قرار است بر اساس Blazor Server اجرا شود و یا وب‌اسمبلی و یا حالت Auto.

اما ... اگر علاقمند بودیم تا به حالت‌های پیش‌از دات نت 8 رجوع کنیم و تمام برنامه را به صورت یک‌دست تعاملی کنیم و حالت SSR پیش‌فرض نباشد، می‌توان از پرچم all-interactive-- که به انتهای دستورات فوق قابل افزوده شدن است، کمک گرفت. این پرچم، فایل App.Razor را جهت تنظیم سراسری حالت‌های رندر، ویرایش می‌کند. این مورد را در ادامه‌ی این مطلب، در قسمت «روشی ساده برای تعاملی کردن کل برنامه» بیشتر بررسی می‌کنیم.


بررسی حالت Server side rendering

برای بررسی این حالت یک پوشه‌ی جدید را ایجاد کرده و توسط خط فرمان، دستور dotnet new blazor --interactivity Server را در ریشه‌ی آن اجرا می‌کنیم. پس از ایجاد ساختار ابتدایی پروژه بر اساس این قالب انتخابی، فایل Program.cs جدید آن، چنین شکلی را دارد:
var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

builder.Services.AddRazorComponents().AddInteractiveServerComponents();

var app = builder.Build();

if (!app.Environment.IsDevelopment())
{
    app.UseExceptionHandler("/Error", createScopeForErrors: true);
    app.UseHsts();
}

app.UseHttpsRedirection();

app.UseStaticFiles();
app.UseAntiforgery();

app.MapRazorComponents<App>().AddInteractiveServerRenderMode();

app.Run();
مهم‌ترین قسمت‌های آن، متدهای AddInteractiveServerComponents و AddInteractiveServerRenderMode هستند که server-side rendering را به همراه امکان داشتن کامپوننت‌های تعاملی، میسر می‌کنند.
server-side rendering به این معنا است که برنامه‌ی سمت سرور، کل DOM و HTML نهایی را تولید کرده و به مرورگر کاربر ارائه می‌کند. مرورگر هم این DOM را نمایش می‌دهد. فقط همین! در اینجا هیچ خبری از اتصال دائم SignalR نیست و محتوای ارائه شده، یک محتوای استاتیک است. این حالت رندر، برای ارائه‌ی محتواهای فقط خواندنی غیرتعاملی، فوق العاده‌است؛ امکان از لحظه‌ای که نیاز به کلیک بر روی دکمه‌ای باشد، دیگر پاسخگو نیست. به همین جهت در اینجا امکان تعاملی کردن تعدادی از کامپوننت‌های ویژه و مدنظر نیز پیش‌بینی شده‌اند تا بتوان به ترکیبی از server-side rendering و client-side rendering رسید.
حالت پیش‌فرض در اینجا، ارائه‌ی محتوای استاتیک است. بنابراین هر کامپوننتی در اینجا ابتدا بر روی سرور رندر شده (HTML ابتدایی آن آماده شده) و به سمت مرورگر کاربر ارسال می‌شود. اگر کامپوننتی نیاز به امکانات تعاملی داشت باید آن‌را دقیقا توسط ویژگی InteractiveXYZ مشخص کند؛ مانند مثال زیر:
@page "/counter"
@rendermode InteractiveServer

<PageTitle>Counter</PageTitle>

<h1>Counter</h1>

<p role="status">Current count: @currentCount</p>
<button class="btn btn-primary" @onclick="IncrementCount">Click me</button>

@code {
    private int currentCount = 0;

    private void IncrementCount()
    {
        currentCount++;
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، این کامپوننت از روش رندر InteractiveServer استفاده می‌کند. برای درک نحوه‌ی کارکرد آن، همین سطر را حذف، یا کامنت کنید و سپس برنامه را اجرا کنید. در حین مشاهده‌ی این صفحه، همه چیز به خوبی نمایش داده می‌شود و حتی دکمه‌ی Click me هم مشخص است. اما ... با کلیک بر روی آن اتفاقی رخ نمی‌دهد! علت اینجا است که اکنون این صفحه، یک صفحه‌ی کاملا استاتیک است و دیگر تعاملی نیست.
در ادامه، مجددا سطر کامنت شده را به حالت عادی برگردانید و سپس برنامه را اجرا کنید. پیش از باز کردن صفحه‌ی Counter، ابتدا developer tools مرورگر خود را گشوده و برگه‌ی network آن‌را انتخاب و سپس صفحه‌ی Counter را باز کنید. در این لحظه‌است که مشاهده می‌کنید یک اتصال وب‌سوکت برقرار شد. این اتصال است که قابلیت‌های تعاملی صفحه را برقرار کرده و مدیریت می‌کند (این اتصال دائم SignalR است که این صفحه را همانند برنامه‌های Blazor Web Server پیشین مدیریت می‌کند).

یک نکته: در برنامه‌های Blazor Server سنتی، امکان فعالسازی قابلیتی به نام prerender نیز وجود دارد. یعنی سرور، ابتدا صفحه را رندر کرده و محتوای استاتیک آن‌را به سمت مرورگر کاربر ارسال می‌کند و سپس اتصال SignalR برقرار می‌شود. در دات نت 8، این حالت، حالت پیش‌فرض است. اگر آن‌را نمی‌خواهید باید به نحو زیر غیرفعالش کنید:
@rendermode InteractiveServerRenderModeWithoutPrerendering

@code{
  static readonly IComponentRenderMode InteractiveServerRenderModeWithoutPrerendering = 
        new InteractiveServerRenderMode(false);
}


روشی ساده برای تعاملی کردن کل برنامه

اگر می‌خواهید رفتار برنامه را همانند Blazor Server سابق کنید و نمی‌خواهید به ازای هر کامپوننت، نحوه‌ی رندر آن‌را به صورت سفارشی انتخاب کنید، فقط کافی است فایل App.razor را باز کرده:
<!DOCTYPE html>
<html lang="en">

<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0" />
    <base href="/" />
    <link rel="stylesheet" href="bootstrap/bootstrap.min.css" />
    <link rel="stylesheet" href="app.css" />
    <link rel="stylesheet" href="MyApp.styles.css" />
    <link rel="icon" type="image/png" href="favicon.png" />
    <HeadOutlet />
</head>

<body>
    <Routes />
    <script src="_framework/blazor.web.js"></script>
</body>

</html>
و قسمت‌های HeadOutlet و مسیریابی آن‌را به صورت زیر تغییر دهید تا به کل برنامه اعمال شود:
<HeadOutlet @rendermode="@InteractiveServer" />
...
<Routes @rendermode="@InteractiveServer" />
این مورد دقیقا همان کاری است که پرچم all-interactive-- در هنگام ایجاد پروژه‌های جدید Blazor 8x به کمک NET CLI.، انجام می‌دهد. یک چنین گزینه‌ای در ویژوال استودیو نیز هنگام ایجاد پروژه‌ها‌ی جدید Blazor وجود دارد و به شما این امکان را می‌دهد که بین حالت‌های تعاملی Per page/component و Global، یکی را انتخاب کنید. در حین استفاده‌ی از CLI، نیازی به ذکر حالت تعاملی Per page/component نیست؛ چون حالت پیش‌فرض، یا همان SSR است. حالت Global هم فقط فایل App.Razor را به صورت فوق، ویرایش و تنظیم می‌کند.


در این حالت دیگر نیازی نیست تا به ازای هر کامپوننت و صفحه، نحوه‌ی رندر را مشخص کنیم؛ چون این نحوه، از بالاترین سطح، به تمام زیرکامپوننت‌ها به ارث می‌رسد (درباره‌ی این نکته در قسمت قبل، توضیحاتی ارائه شد).


بررسی حالت Streaming Rendering

در اینجا مثال پیش‌فرض Weather.razor قالب پیش‌فرض مورد استفاده‌ی جاری را کمی تغییر داده‌ایم که کدهای نهایی آن به صورت زیر است (2 قسمت forecasts.AddRange_ را اضافه‌تر دارد):

@page "/weather"
@attribute [StreamRendering(prerender: true)]

<PageTitle>Weather</PageTitle>

<h1>Weather</h1>

<p>This component demonstrates showing data.</p>

@if (_forecasts == null)
{
    <p>
        <em>Loading...</em>
    </p>
}
else
{
    <table class="table">
        <thead>
        <tr>
            <th>Date</th>
            <th>Temp. (C)</th>
            <th>Temp. (F)</th>
            <th>Summary</th>
        </tr>
        </thead>
        <tbody>
        @foreach (var forecast in _forecasts)
        {
            <tr>
                <td>@forecast.Date.ToShortDateString()</td>
                <td>@forecast.TemperatureC</td>
                <td>@forecast.TemperatureF</td>
                <td>@forecast.Summary</td>
            </tr>
        }
        </tbody>
    </table>
}

@code {
    private List<WeatherForecast>? _forecasts;

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
    // Simulate asynchronous loading to demonstrate streaming rendering
        await Task.Delay(500);

        var startDate = DateOnly.FromDateTime(DateTime.Now);
        var summaries = new[]
                        {
                            "Freezing",
                            "Bracing",
                            "Chilly",
                            "Cool",
                            "Mild",
                            "Warm",
                            "Balmy",
                            "Hot",
                            "Sweltering",
                            "Scorching",
                        };
        _forecasts = GetWeatherForecasts(startDate, summaries).ToList();
        StateHasChanged();

    // Simulate asynchronous loading to demonstrate streaming rendering
        await Task.Delay(1000);
        _forecasts.AddRange(GetWeatherForecasts(startDate, summaries));
        StateHasChanged();

        await Task.Delay(1000);
        _forecasts.AddRange(GetWeatherForecasts(startDate, summaries));
    }

    private static IEnumerable<WeatherForecast> GetWeatherForecasts(DateOnly startDate, string[] summaries)
    {
        return Enumerable.Range(1, 5)
                         .Select(index => new WeatherForecast
                                          {
                                              Date = startDate.AddDays(index),
                                              TemperatureC = Random.Shared.Next(-20, 55),
                                              Summary = summaries[Random.Shared.Next(summaries.Length)],
                                          });
    }

    private class WeatherForecast
    {
        public DateOnly Date { get; set; }
        public int TemperatureC { get; set; }
        public string? Summary { get; set; }
        public int TemperatureF => 32 + (int)(TemperatureC / 0.5556);
    }

}
برای بررسی این مثال، ابتدا سطر ویژگی StreamRendering را حذف و یا کامنت کرده و سپس برنامه را اجرا کنید. پس از اجرای برنامه، با انتخاب مشاهده‌ی صفحه‌ی Weather، هیچگاه قسمت loading که در حالت forecasts == null_ قرار است ظاهر شود، نمایش داده نمی‌شود؛ چون در این حالت (حذف نوع رندر)، صفحه‌ی نهایی که به کاربر ارائه خواهد شد، یک صفحه‌ی استاتیک کاملا رندر شده‌ی در سمت سرور است و کاربر باید تا زمان پایان این رندر در سمت سرور، منتظر بماند و سپس صفحه‌ی نهایی را دریافت و مشاهده کند. در این حالت امکانات تعاملی Blazor server وجود خارجی ندارند.
در ادامه مجددا سطر ویژگی StreamRendering را به حالت قبلی برگردانید و برنامه را اجرا کنید. در این حالت ابتدا قسمت loading ظاهر می‌شود و سپس در طی چند مرحله با توجه به Task.Delay‌های قرار داده شده، صفحه رندر شده و تکمیل می‌شود.
اتفاقی که در اینجا رخ می‌دهد، استفاده از فناوری  HTML Streaming است که مختص به مایکروسافت هم نیست. در حالت Streaming، هربار قطعه‌ای از HTML ای که قرار است به کاربر ارائه شود، به صورت جریانی به سمت مرورگر ارسال می‌شود و مرورگر این قطعه‌ی جدید را بلافاصله نمایش می‌دهد. نکته‌ی جالب این روش، عدم نیاز به اتصال SignalR و یا اجرای WASM درون مرورگر است.

Streaming rendering حالت بینابین رندر کامل در سمت سرور و رندر کامل در سمت کلاینت است. در حالت رندر سمت سرور، کل HTML صفحه ابتدا توسط سرور تهیه و بازگشت داده می‌شود و کاربر باید تا پایان عملیات تهیه‌ی این HTML نهایی، منتظر باقی بماند و در این بین چیزی را مشاهده نخواهد کرد. در حالت Streaming rendering، هنوز هم همان حالت تهیه‌ی HTML استاتیک سمت سرور برقرار است؛ به همراه تعدادی محل جایگذاری اطلاعات جدید. به محض پایان یک عمل async سمت سرور که سه نمونه‌ی آن را در مثال فوق مشاهده می‌کنید، برنامه، جریان قطعه‌ای از اطلاعات استاتیک را به سمت مرورگر کاربر ارسال می‌کند تا در مکان‌هایی از پیش تعیین شده، درج شوند.
در حالت SSR، فقط یکبار شانس ارسال کل اطلاعات به سمت مرورگر کاربر وجود دارد؛ اما در حالت Streaming rendering، ابتدا می‌توان یک قالب HTML ای را بازگشت داد و سپس مابقی محتوای آن‌را به محض آماده شدن در طی چند مرحله بازگشت داد. در این حالت نمایش گزارشی از اطلاعاتی که ممکن است با تاخیر در سمت سرور تهیه شوند، ساده‌تر می‌شود. یعنی می‌توان هربار قسمتی را که تهیه شده، برای نمایش بازگشت داد و کاربر تا مدت زیادی منتظر نمایش کل صفحه باقی نخواهد ماند.


روش نهایی معرفی نحوه‌ی رندر صفحات

بجای استفاده از ویژگی‌های RenderModeXyz جهت معرفی نحوه‌ی رندر کامپوننت‌ها و صفحات (که تا پیش از نگارش RTM معرفی شده بودند و چندبار هم تغییر کردند)، می‌توان از دایرکتیو جدیدی به نام rendermode@ با سه مقدار InteractiveServer، InteractiveWebAssembly و InteractiveAuto استفاده کرد. برای سهولت تعریف این موارد باید سطر ذیل را به فایل Imports.razor_ اضافه نمود:
@using static Microsoft.AspNetCore.Components.Web.RenderMode
در این حالت تعریف قدیمی سطر ذیل:
@attribute [RenderModeInteractiveServer]
به صورت زیر:
@rendermode InteractiveServer
تبدیل می‌شود.

اگر هم قصد سفارشی سازی آن‌ها را دارید، برای مثال می‌خواهید prerender را در آن‌ها false کنید، روش کار به صورت زیر است:
@rendermode renderMode

@code {
    static IComponentRenderMode renderMode = new InteractiveWebAssemblyRenderMode(prerender: false);
}
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت هشتم
پس از بررسی مفاهیم، بهتر هست وارد یک کار عملی شویم. مثال مورد نظر، یک مثال از وب سایت شرکت مایکروسافت است که هنگام نمایش تصاویر، بر حسب پیکربندی موجود، یک پرچسب یا تگی را در گوشه‌ای از تصویر درج می‌کند. البته تصویر را ذخیره نمی‌کنیم و تگ را بر روی تصویر اصلی قرار نمی‌دهیم. تنها هنگام نمایش به کاربر، روی response خروجی آن را درج می‌کنیم.
قبلا ما در این مقاله به بررسی httpandler پرداخته‌ایم، ولی بهتر هست در این مثال کمی حالت پیشرفته‌تر آن‌را بررسی کنیم.
ابتدا اجازه دهید کمی قابلیت‌های فایل کانفیگ IIS را گسترش دهیم.
مسیر زیر را باز کنید:
%windir%\system32\inetsrv\config\schema
یک فایل xml را با نام  imagecopyright.xml ساخته و تگ‌های زیر را داخلش قرار دهید:
احتمال زیاد دسترسی برای ویرایش این دایرکتوری به خاطر مراتب امنیتی با مشکل برخواهید خورد برای ویرایش این نکته امنیتی از اینجا یا به خصوص از اینجا  کمک بگیرید.
<configSchema> 
 
     <sectionSchema name="system.webServer/imageCopyright">  
         <attribute name="enabled" type="bool" defaultValue="false" />  
         <attribute name="message" type="string" defaultValue="Your Copyright Message" /> 
        <attribute name="color" type="string" defaultValue="Red"/> 
   </sectionSchema>
 </configSchema>
با این کار ما یک شِما یا اسکیما را ایجاد کردیم که دارای سه خصوصیت زیر است:
  • enabled: آیا این هندلر فعال باشد یا خیر.
  • message: پیامی که باید به عنوان تگ درج شود.
  • color: رنگ متن که به طور پیش فرض قرمز رنگ است.
به هر کدام از تگ‌های بالا یک مقدار پیش فرض داده ایم تا اگر مقداردهی نشدند، ماژول طبق مقادیر پیش فرض کار خود را انجام هد.
بعد از نوشتن شما، لازم هست که آن را در فایل applicationhost.config نیز به عنوان یک section جدید در زیر مجموعه system.webserver معرفی کنیم:
<configSections> 

...
   <sectionGroup name="system.webServer">  
        <section name="imageCopyright"  overrideModeDefault="Allow"/> 
...    
   </sectionGroup>
</configSections>
تعریف کد بالا به شما اجازه میدهد تا در زیر مجموعه تگ system.webserver، برای هندلر خود تگ تعریف کنید. در کد بالا، شمای خود را بر اساس نام فایل مشخص می‌کنیم و خصوصیت overrideModeDefault، یک قفل گذار امنیتی برای تغییر محتواست. در صورتی که allow باشد هر کسی در هر مرحله‌ی دسترسی در سیستم و در هر فضای نامی، در فایل‌های وب کانفیگ می‌تواند به مقادیر این section دسترسی یافته و آن‌ها را تغییر دهد. ولی اگر با Deny مقدادهی شده باشد، مقادیر قفل شده و هیچ دسترسی برای تغییر آن‌ها وجود ندارد.
در مثال زیر ما به ماژول windows Authentication اجازه می‌دهیم که هر کاربری در هر سطح دسترسی به این section دسترسی داشته باشد؛ از تمامی سایت‌ها یا اپلیکشین‌ها یا virtual directories موجود در سیستم و در بعضی موارد این گزینه باعث افزایش ریسک امنیتی می‌گردد.
<section name="windowsAuthentication" overrideModeDefault="Allow" />
در کد زیر اینبار ما دسترسی را بستیم و در تعاریف دامنه‌های دسترسی، دسترسی را فقط برای سطح مدیریت سایت AdministratorSite باز گذاشته‌ایم:
 <location path="AdministratorSite" overrideMode="Allow">  
   <security> 
            <authentication> 
                     <providers>  
                <windowsAuthentication enabled="false"> 
                     </providers> 
                        <add value="Negotiate" /> 
                        <add value="NTLM" /> 
 </location> 
                </windowsAuthentication> 
            </authentication> 
    </security>
برای خارج نشدن بیش از اندازه از بحث، به ادامه تعریف هندلر  می‌پردازیم. بعد از معرفی یک section برای هندلر خود، میتوانیم به راحتی تگ آن را در قسمت system.webserver تعریف کنیم. این کار می‌تواند از طریق فایل web.config سایت یا applicationhost.config صورت بگیرد یا میتواند از طریق ویرایش دستی یا خط فرمان appcmd معرفی شود؛ ولی در کل باید به صورت زیر تعریف شود:
 <system.webServer>  
     <imageCopyright /> 
 </system.webServer>
در کد بالا این تگ تنها معرفی شده است؛ ولی مقادیر آن پیش فرض می‌باشند. در صورتی که بخواهید مقادیر آن را تغییر دهید کد به شکل زیر تغییر می‌کند:
 <system.webServer>   
 <imageCopyright enabled="true" message="an example of www.dotnettips.info" color="Blue" />  
 </system.webServer>
در صورتی که میخواهید از خط فرمان کمک بگیرید به این شکل بنویسید:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd set config -section:system.webServer/imageCopyright /color:yellow /message:"Dotnettips.info" /enabled:true
برای اطمینان از این که دستور شما اجرا شده است یا خیر، یک کوئری یا لیست از تگ مورد نظر در system.webserver بگیرید:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd list config -section:system.webServer/imageCopyright
در این مرحله یک دایرکتوری برای پروژه تصاویر ایجاد کنید و در این مثال ما فقط تصاویر jpg را ذخیره می‌کنیم و در هنگام درج تگ، تصاویر jpg را هندل می‌کنیم؛ برای مثال ما:
c:\inetpub\mypictures
در این مرحله دایرکتوری ایجاد شده را به عنوان یک application معرفی می‌کنیم:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd add app -site.name:"Default Web Site" -path:/mypictures -physicalPath:%systemdrive%\inetpub\mypictures
و برای آن ماژول DirectoryBrowse را فعال می‌کنیم. برای اطلاعات بیشتر به مقاله قبلی که به تشریح وظایف ماژول‌ها پرداختیم رجوع کنید. فقط به این نکته اشاره کنم که اگر کاربر آدرس localhost/mypictures را درخواست کند، فایل‌های این قسمت را برای ما لیست می‌کند. برای فعال سازی، کد زیر را فعال می‌کنیم:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd set config "Default Web Site/mypictures"  -section:directoryBrowse -enabled:true
حال زمان این رسیده است تا کد نوشته و فایل cs آن را در مسیر زیر ذخیره کنیم:
c:\inetpub\mypictures\App_Code\imagecopyrighthandler.cs
هندل مورد نظر در زبان سی شارپ :
#region Using directives
using System;
using System.Web;
using System.Drawing;
using System.Drawing.Imaging;
using Microsoft.Web.Administration;
#endregion
  
namespace IIS7Demos
{
    public class imageCopyrightHandler : IHttpHandler
    {
        public void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            ConfigurationSection imageCopyrightHandlerSection = 
                WebConfigurationManager.GetSection("system.webServer/imageCopyright");
  
            HandleImage(    context,
                            (bool)imageCopyrightHandlerSection.Attributes["enabled"].Value,
                            (string)imageCopyrightHandlerSection.Attributes["message"].Value,
                            (string)imageCopyrightHandlerSection.Attributes["color"].Value                            
                        );
        }
  
        void HandleImage(   HttpContext context,
                            bool enabled,
                            string copyrightText,
                            string color
                        )           
        {
            try
            {
                string strPath = context.Request.PhysicalPath;
                if (enabled)
                {
                    Bitmap bitmap = new Bitmap(strPath);
                    // add copyright message
                    Graphics g = Graphics.FromImage(bitmap);
                    Font f = new Font("Arial", 50, GraphicsUnit.Pixel);
                    SolidBrush sb = new SolidBrush(Color.FromName(color));
                    g.DrawString(   copyrightText,
                                    f,
                                    sb,
                                    5,
                                    bitmap.Height - f.Height - 5
                                );
                    f.Dispose();
                    g.Dispose();
                    // slow, but good looking resize for large images
                    context.Response.ContentType = "image/jpeg";
                    bitmap.Save(
                                        context.Response.OutputStream,
                                        System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg
                                     );
                    bitmap.Dispose();
                }
                else
                {
                    context.Response.WriteFile(strPath);
                }
            }
            catch (Exception e)
            {
                context.Response.Write(e.Message);
            }
        }
  
        public bool IsReusable
        {
            get { return true; }
        }
    }
}
در خط WebConfigurationManager.GetSection، در صورتیکه تگ imagecopyright تعریف شده باشد، همه اطلاعات این تگ را از فایل کانفیگ بیرون کشیده و داخل شیء imageCopyrightHandlerSection از نوع ConfigurationSection قرار می‌دهیم. سپس اطلاعات هر سه گزینه را خوانده و به همراه context (اطلاعات درخواست) به تابع handleimage که ما آن را نوشته ایم ارسال می‌کنیم. کار این تابع درج تگ می‌باشد.
در خطوط اولیه تابع، ما آدرس فیزیکی منبع درخواست شده را به دست آورده و در صورتیکه مقدار گزینه enable با true مقدار دهی شده باشد، آن را به شی bitmap نسبت می‌دهیم و با استفاده از دیگر کلاس‌های گرافیکی، تگ مورد نظر را با متن و رنگ مشخص شده ایجاد می‌کنیم. در نهایت شیء bitmap را ذخیره و نوع خروجی response را از نوع image/jpeg تعریف می‌کنیم تا مرورگر بداند که خروجی ما یک تصویر است. ولی در صورتی که enabled با false مقداردهی شده باشد، همان تصویر اصلی را بدون درج تگ ارسال می‌کنیم.
فضای نام Microsoft.Web.Administration برای اجرای خود نیاز دارد تا اسمبلی آن رفرنس شود. برای اینکار به درون دایرکتوری mypictures رفته و در داخل فایل web.config که بعد از تبدیل این دایرکتوری به اپلیکیشن ایجاد شده بنویسید:
 <system.web>  
     <compilation>  
       <assemblies>  
         <add assembly="Microsoft.Web.Administration, Version=7.0.0.0,   
 Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35, processorArchitecture=MSIL"/> 
      </assemblies>
    </compilation>
 </system.web>
در صورتی که کلاس خود را کامپایل کنید می‌توانید آن را داخل پوشه‌ی Bin به جای App_Code قرار دهید و نیاز به رفرنس کرده اسمبلی Microsoft.Web.Administration نیز ندارید.
در آخرین مرحله فقط باید به IIS بگویید که تنها فایل‌های jpg را برای این هندلر، هندل کن. این کار را از طریق خط فرمان نجام می‌دهیم:
appcmd set config "Default Web Site/mypictures/" -section:handlers  /+[name='JPGimageCopyrightHandler',path='*.jpg',verb='GET',type='IIS7Demos.imageCopyrightHandler']
هندلر مورد نظر تنها برای این اپلیکیشن و در مسیر mypicture فعال شده و در قسمت name، یک نام اختیاری بدون فاصله و unique بر می‌گزینیم. در قسمت path نوع فایل‌هایی را که نیاز به هندل هست، مشخص کردیم و در قسمت verb گفته‌ایم که تنها برای درخواست‌های نوع GET، هندلر را اجرا کن و در قسمت type هم که اگر  مقاله httphandler را خوانده باشید می‌دانید که به معرفی هندلر می‌پردازیم؛ اولی نام فضای نام هست و بعد از . نام کلاس، که در اینجا می‌شود : 
'IIS7Demos.imageCopyrightHandler 
الان همه چیز برای اجرا آماده است و فقط یک مورد برای احتیاط الزامی است و آن هم این است که پروسه‌های کارگر، ممکن است از قبل در حال اجرا بوده باشند و هنوز شمای جدید ما را شناسایی نکرده باشند، برای همین باید آن‌ها را با تنظیمات جدیدمان آشنا کنیم تا احیانا برایمان استثناء صادر نشود:
appcmd recycle AppPool DefaultAppPool
کارمان تمام شده ، چند تصویر داخل دایرکتوری قرار داده و درخواست  تصاویر موجود را بدهید تا تگ را ببینید:

فعلا تا بدین جا کافی است. در قسمت آینده این هندلر را کمی بیشتر توسعه خواهیم داد.
مطالب
توسعه‌ی Micro Frontends با Webpack
Micro Frontend چیست؟

micro frontend یک الگوی معماری (architecture pattern) می‌باشد؛ جایی که یک front-end app، به چند app  کوچکتر تقسیم می‌شود و هر کدام از آن‌ها به صورت مستقل  توسعه داده و تست می‌شوند.  مفهومی شبیه به مایکروسرویس‌ها است؛ اما برای سورس کد‌های یکپارچه‌ی سمت کلاینت. 


چرا؟
خیلی سخت است که بخواهیم روی سورس کد‌های یکپارچه سمت کلاینت تست نویسی، به‌روز رسانی و هم چنین نگهداری کنیم. این در حالی است که توانایی تیم را به منظور مستقل کار کردن بر روی بخش‌های مختلفی از app، محدود می‌کند. شکستن یک app یکپارچه به micro frontend‌های کوچکتر و قابل مدیریت، این امکان را فراهم میسازد که چندین تیم، به صورت مستقل کار کنند و از فریم ورک‌های ترجیحی خود استفاده کنند.

چگونه؟
اساسا 3 راه برای ادغام کردن ماژول‌های micro frontend  با container app وجود دارد. 

 1-Server integration

هر micro frontend در یک وب سرور  احتمالا جداگانه هاست شده‌است که مسئول رندر کردن و خدمت دادن markup‌های مربوطه می‌باشد. به محض دریافت درخواستی از سمت مرورگر، container app در خواست را برای markup، با برقراری تماس به سرور، برای micro frontend مربوطه انجام میدهد. 
این یک روش ایده آل نمی‌باشد؛ به‌طوریکه چندین تماس به سرور برای رندر کردن محتوا در صفحه برقرار می‌شود و  همچنین مستلزم پیاده سازی استراتژی cache، به منظور کاهش تاخیر است. 

2-Compile time integration

container app دسترسی به کد‌های micro frontend‌ها را در طول توسعه و زمان کامپایل دارد. یکی  از راه‌های انجام این روش این است که micro frontend‌ها را به عنوان بسته‌های npm منتشر کنیم و سپس از آن‌ها به عنوان یک وابستگی در container app استفاده کنیم. 
در حالیکه راه اندازی و پیاده سازی، در این حالت ساده است، اما یک وابستگی محکم بین container app  و micro frontend وجود دارد. هر زمانکه یک micro frontend بروزرسانی می‌شود، نیاز است که container app ،  به منظور یکپارچه کردن بروز رسانی، دوباره استقرار یابد.

3-Run time integration

container app دسترسی به کد‌های micro frontend‌ها را زمانیکه در مرورگر اجرا می‌شوند، دارد. یکی از راه‌های انجام این روش، استفاده از پلاگین Module Federation مربوط به Webpack است که مراقب ساختن، در دسترس قرار دادن و استفاده از وابستگی‌ها در زمان اجرا می‌باشد (در ادامه، این حالت را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار خواهیم داد). 
در این حالت وابستگی بین container app و micro frontend‌ها وجود ندارد و یکپارچگی در زمان اجرا اتفاق می‌افتد. هر micro frontend می‌تواند به صورت مستقل توسعه داده شود و استقرار یابد، بدون اینکه container app را دوباره استقرار دهیم.
در این حالت راه اندازی در مقایسه با compile-time integration پیچیده‌تر است.



Webpack Module Federation Plugin

پلاگین module federation در Webpack 5.0 معرفی شد که  امکان توسعه app‌های micro frontend را با بارگذاری پویای کد‌های app‌های micro frontend را در container app ، فراهم میسازد. 
همچنین این امکان را فراهم می‌کند که dependency ها را بین remote app‌ها و host app، به منظور جلوگیری از کد‌های تکراری و کاهش دادن سایز build، به اشتراک بگذاریم.
 در این مقاله ما یک مثال را بررسی خواهیم کرد که شامل دو micro frontend ساده می‌باشد و سپس آن‌ها را در یک host app ادغام می‌کنیم. 
ساختار نهایی به‌صورت زیر خواهد بود:



ایجاد کردن اولین Remote app


یک پوشه را به نام remote1 ایجاد کنید و سپس یک فایل را به نام package.json، در پوشه‌ی ایجاد شده، با دستور زیر ایجاد کنید. 
npm init --yes
پوشه‌ی ایجاد شده را در code editor خود باز کنید (من از vs code استفاده می‌کنم) و سپس وابستگی‌های زیر را به فایل package.json اضافه کنید. 
npm install html-webpack-plugin webpack webpack-cli webpack-dev-server --save

1) webpack/ webpack-CLI: برای استفاده از webpack و دستورات webpack CLI
2) html-webpack-plugin/webpack-devserver: سرور توسعه محلی با live reloading

 و همچنین اسکریپت webpack serve را در بخش scripts، به منظور serve کردن application در مرورگر اضافه کنید.
اکنون فایل package.json شما همانند زیر می‌باشد: 
{
  "name": "remote1",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "webpack serve"
  },
  "keywords": [],
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "html-webpack-plugin": "^5.3.2",
    "webpack": "^5.57.0",
    "webpack-cli": "^4.8.0",
    "webpack-dev-server": "^4.3.1"
  }
}

در ادامه، یک پوشه‌ی جدید را به نام public  ایجاد کنید و یک فایل را به نام index.html در پوشه‌ی public اضافه کنید سپس HTML markup زیر را درون فایل index.html اضافه کنید، که شامل یک div نگهدارنده می‌باشد، جائیکه خروجی app در زمان توسعه، در آن قرار میگیرد. 
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
    <title>
        Remote1(Localhost:7001)
    </title>
</head>

<body>
    <div id="dev-remote1"></div>
</body>

</html>

در ادامه یک پوشه‌ی جدید را به نام src  ایجاد کنید و دو فایل را با نام‌های index.js و startup.js در آن قرار دهید. در ادامه به این دو فایل برمیگردیم و کد‌های لازم را در آن قرار میدهیم.
یک فایل جدید را به نام webpack.config.js در ریشه‌ی پروژه ایجاد می‌کنیم که در آن تنظیمات webpack  را قرار میدهیم. در این فایل، دو پلاگین را به نام‌های Webpack و Module Federation، اضافه می‌کنیم.
const HtmlWebpackPlugin = require('html-webpack-plugin');
const ModuleFederationPlugin = require('webpack/lib/container/ModuleFederationPlugin');

module.exports = {
  mode: 'development',
  devServer: {
    port: 7001,
  },
  plugins: [
    new ModuleFederationPlugin({
      name: 'remote1',
      filename: 'remoteEntry.js',
      exposes: {
        './RemoteApp1': './src/startup',
      },
    }),
    new HtmlWebpackPlugin({
      template: './public/index.html',
    }),
  ],
};

فایل remoteEntry.js شامل یک لیست از فایل‌های در معرض قرار داده شده‌ی توسط remote app به همراه مسیر‌های آنها می‌باشد. از این فایل در زمان ادغام کردن remote app در host app استفاده می‌شود.  
index.js نقطه‌ی ورودی remote app ما می‌باشد.  به منظور جلوگیری از eager loading، کد‌های startup را در یک js فایل جداگانه به نام startup.js قرار میدهیم. از این رو فایل index.js  شامل فقط یک import می‌باشد. 
import('./startup');
در درون فایل startup.js ، یک تابع به نام mount را export می‌کنیم. این تابع یک element را دریافت می‌کند؛ جائیکه قرار است خروجی app در آن قرار گیرد. در حالت development، خروجی در یک div نگهدارنده با شناسه dev-remote1 در فایل محلی index.html قرار میگیرد.
const mount = (el) => {
    el.innerHTML = '<div>Remote 1 Content</div>';
  };
  
  if (process.env.NODE_ENV === 'development') {
    const el = document.querySelector('#dev-remote1');
    if (el) {
      mount(el);
    }
  }
  
  export { mount };
فایل‌ها را ذخیره کنید و سپس دستور npm start را جهت مشاهده‌ی خروجی اجرا کنید. در اینجا برنامه بر روی پورت 7001 اجرا می‌شود . ( http://localhost:7001  )


ایجاد کردن دومین Remote app  


در اینجا نیز مراحل، دقیقا شبیه به ایجاد remote app قبلی می‌باشد. یک پوشه را به نام remote2 در کنار پوشه‌ی remote1 ایجاد کنید و یک فایل را به نام package.json، با وابستگی‌های معرفی شده ایجاد کنید و سپس دستور npm install را بزنید تا وابستگی‌ها نصب شوند.
{
  "name": "remote2",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "webpack serve"
  },
  "keywords": [],
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "html-webpack-plugin": "^5.3.2",
    "webpack": "^5.57.0",
    "webpack-cli": "^4.8.0",
    "webpack-dev-server": "^4.3.1"
  }
}
سپس یک فایل را با نام index.html و با محتوای زیر، در پوشه‌ی public ایجاد کنید:
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
  <title>
    Remote2(Localhost:7002)
  </title>
</head>

<body>
  <div id="dev-remote2"></div>
</body>

</html>

در ادامه یک فایل را با نام webpack.config.js در ریشه‌ی پروژه‌ی remote2 ایجاد کنید و محتوای زیر را در آن قرار دهید. مطمئن باشید که پورت اجرایی برنامه 7002 می‌باشد.
const HtmlWebpackPlugin = require('html-webpack-plugin');
const ModuleFederationPlugin = require('webpack/lib/container/ModuleFederationPlugin');

module.exports = {
  mode: 'development',
  devServer: {
    port: 7002,
  },
  plugins: [
    new ModuleFederationPlugin({
      name: 'remote2',
      filename: 'remoteEntry.js',
      exposes: {
        './RemoteApp2': './src/startup',
      },
    }),
    new HtmlWebpackPlugin({
      template: './public/index.html',
    }),
  ],
};

فایل فایل index.js برای remote2
import('./startup');
فایل startup.js  برای remote2
const mount = (el) => {
    el.innerHTML = '<div>Remote 2 Content</div>';
  };
  
  if (process.env.NODE_ENV === 'development') {
    const el = document.querySelector('#dev-remote2');
    if (el) {
      mount(el);
    }
  }
  
  export { mount };

اکنون می‌توانید با اجرای دستور npm start برنامه را بر روی پورت 7002 اجرا کنید . ( http://localhost:7002 ) 

ایجاد کردن Host app و یکپارچه کردن آن با Remote app  ها


 یک پوشه‌ی جدید را به نام container در کنار دو پوشه‌ی قبلی (remote1, remote2) ایجاد کنید. در پوشه‌ی ایجاد شده، یک فایل را به نام package.json ایجاد کنید و محتوای زیر را در آن قرار دهید و سپس دستور npm install را بزنید تا لیست وابستگی‌ها دریافت شود. 
{
  "name": "container",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "webpack serve"
  },
  "keywords": [],
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "html-webpack-plugin": "^5.3.2",
    "webpack": "^5.57.0",
    "webpack-cli": "^4.8.0",
    "webpack-dev-server": "^4.3.1"
  }
}

اکنون یک پوشه را به نام public، در ریشه‌ی پروژه ایجاد کنید و یک فایل را به نام index.html، در آن قرار دهید. در این فایل دو div  نگهدارنده به منظور هاست کردن محتوا، از هر remote app  قرار دارد.
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head> 
    <title>Host App (Localhost:7000)</title>
  </head>
  <body>
    <div id="remote1-app"></div>
    <div id="remote2-app"></div>
  </body>
</html>
یک پوشه به نام src، در ریشه پروژه ایجاد کنید و دو فایل را با نام‌های index.js و startup.js، در آن قرار دهید. کمی جلوتر به این دو فایل می‌پردازیم. 

یک فایل را با نام  webpack.config.js، با تنظیمات زیر در ریشه‌ی پروژه قرار دهید. در اینجا پورت اجرایی برنامه، 7000 تعیین شده‌است:
const HtmlWebpackPlugin = require('html-webpack-plugin');
const ModuleFederationPlugin = require('webpack/lib/container/ModuleFederationPlugin');

module.exports = {
  mode: 'development',
  devServer: {
    port: 7000,
  },
  plugins: [
    new ModuleFederationPlugin({
      name: 'container',
      remotes: {
        remote1: 'remote1@http://localhost:7001/remoteEntry.js',
        remote2: 'remote2@http://localhost:7002/remoteEntry.js',
      },
    }),
    new HtmlWebpackPlugin({
      template: './public/index.html',
    }),
  ],
};

برای خصوصیت remotes در پلاگین Module Federation باید remote appهای را تعریف کنیم که container app می‌خواهد به آن دسترسی داشته باشد. خصوصیت remotes شامل زوج کلید/مقدارها  (key/value) می‌باشد و در اینجا کلید، رشته و مقدار هم، رشته است. مقدار (value) برای کلید (key) با نام remote app شروع میشود که آن را در بخش تنظیمات پلاگین module federation مربوط به remote app مربوطه قرار داده‌ایم. سپس @ قرار میگیرد و در ادامه آن، آدرس جایی را که remoteEntry.js مربوط به remote app  قرار دارد، می‌نویسیم.

 
 
دقیقا مثل remote app ها، در فایل index.js مربوط به import ، host app زیر را انجام میدهیم: 
import('./startup');
در فایل remote app ، startup.js ‌ها را همانند زیر import می‌کنیم و سپس آن‌ها را در فایل index.html میزبان سوار می‌کنیم.
import { mount as remote1Mount } from 'remote1/RemoteApp1';
import { mount as remote2Mount } from 'remote2/RemoteApp2';

remote1Mount(document.querySelector('#remote1-app'));
remote2Mount(document.querySelector('#remote2-app'));

در ادامه جهت مشاهده خروجی، app میزبان را با دستور npm start اجرا می‌کنیم. اکنون شما می‌توانید خروجی remote app ‌ها را در host app  ببینید. لازم به ذکر است که در هنگام اجرای دستور npm start  برای host app ، هر دو remote app  ایجاد شده باید در حالت اجرا باشند. 



ملاحظات

Module federation در Webpack  نسخه 5 به بالا، در دسترس قرار دارد. شما می‌توانید وابستگی‌های بین remote app و host app را به اشتراک بگذارید. این کار را با اضافه کردن آن‌ها به تنظیمات پلاگین module federation برای remote app و host app  انجام دهید.
new ModuleFederationPlugin({
  name: 'remote1',
  filename: 'remoteEntry.js',
  exposes: {
    './RemoteApp1': './src/startup',
  },
  shared:['react', 'react-dom']
}),

ارتباط بین host و remote app می‌تواند از طریق callback‌ها انجام شود. 
 

اشتراک‌ها
بررسی عمیق بهبودهای کارآیی در NET 9.

Performance Improvements in .NET 9

Each year, summer arrives to find me daunted and excited to write about the performance improvements in the upcoming release of .NET. “Daunted,” because these posts, covering .NET 8, .NET 7, .NET 6, .NET 5, .NET Core 3.0, .NET Core 2.1, and .NET Core 2.0, have garnered a bit of a reputation I want to ensure the next iteration lives up to. And “excited,” because there’s such an abundance of material to cover due to just how much goodness has been packed into the next .NET release, I struggle to get it all written down as quickly as my thoughts whirl.

بررسی عمیق بهبودهای کارآیی در NET 9.