مطالب
تفاوت بین IQueryable و IEnumerable در حین کار با ORMs

متد زیر را که یکی از اشتباهات رایج حین استفاده از LINQ خصوصا جهت Binding اطلاعات است، در نظر بگیرید:
IQueryable<Customer> GetCustomers()

این متد در حقیقت هیچ چیزی را Get نمی‌کند! نام اصلی آن GetQueryableCustomers و یا GetQueryObjectForCustomersاست.
IQueryable قلب LINQ است و تنها بیانگر یک عبارت (expression) از رکوردهایی می‌باشد که مد نظر شما است و نه بیشتر.
IQueryable<Customer> youngCustomers = repo.GetCustomers().Where(m => m.Age < 15);
برای مثال زمانیکه یک IQueryable را همانند مثال فوق فیلتر می‌کنید نیز هنوز چیزی از بانک اطلاعاتی یا منبع داده‌ای دریافت نشده است. هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است و هنوز رفت و برگشتی به منبع داده‌ای صورت نگرفته است.
به آن باید به شکل یک expression builder نگاه کرد و نه لیستی از اشیاء فیلتر شده‌ی ما. به این مفهوم، deferred execution (اجرای به تاخیر افتاده) نیز گفته می‌شود (باید دقت داشت که IQueryable هم یک نوع IEnumerable است به علاوه expression trees که مهم‌ترین وجه تمایز آن نیز می‌باشد).
برای مثال در عبارت زیر تنها در زمانیکه متد ToList فراخوانی می‌شود، کل عبارت LINQ ساخته شده، به عبارت SQL متناظر با آن ترجمه شده، اطلاعات از دیتابیس اخذ گردیده و حاصل به صورت یک لیست بازگشت داده می‌شود:
IList<Competitor> competitorRecords =  competitorRepository
.Competitors
.Where(m => !m.Deleted)
.OrderBy(m => m.countryId)
.ToList(); //فقط اینجا است که اس کیوال نهایی تولید می‌شود

در مورد IEnumerable ها چطور؟
IEnumerable<Product> products = repository.GetProducts();
var productsOver25 = products.Where(p => p.Cost >= 25.00);
دو سطر فوق به این معنا است:
لطفا ابتدا به بانک اطلاعاتی رجوع کن و تمام رکوردهای محصولات موجود را بازگشت بده. سپس بر روی این حجم بالای اطلاعات، محصولاتی را که قیمت بالای 25 دارند، فیلتر کن.

اگر همین دو سطر را با IQueryable بازنویسی کنیم چطور؟
 IQueryable<Product> products = repository.GetQueryableProducts();
var productsOver25 = products.Where(p => p.Cost >= 25.00);
در سطر اول تنها یک عبارت LINQ ساخته شده است و بس. در سطر دوم نیز به همین صورت. در طی این دو سطر حتی یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت. در ادامه اگر این اطلاعات به نحوی Select شوند (یا ToList فراخوانی شود، یا در طی یک حلقه برای مثال Iteration ایی روی این حاصل صورت گیرد یا موارد مشابه دیگر)، آنگاه کوئری SQL متناظر با عبارت LINQ فوق ساخته شده و بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهد شد.
بدیهی است این روش منابع کمتری را نسبت به حالتی که تمام اطلاعات ابتدا دریافت شده و سپس فیلتر می‌شوند، مصرف می‌کند (حالت بازگشت تمام اطلاعات ممکن است شامل 20000 رکورد باشد، اما حالت دوم شاید فقط 5 رکورد را بازگشت دهد).

سؤال: پس IQueryable بسیار عالی است و از این پس کلا از IEnumerable ها دیگر نباید استفاده کرد؟
خیر! توصیه اکید طراحان این است که لطفا تا حد امکان متدهایی که IQueryable بازگشت می‌دهند ایجاد نکنید! IQueryable یعنی اینکه این نقطه‌ی آغازین کوئری در اختیار شما، بعد برو هر کاری که دوست داشتی با آن در طی لایه‌های مختلف انجام بده و هر زمانیکه دوست داشتی از آن یک خروجی تهیه کن. خروجی IQueryable به معنای مشخص نبودن زمان اجرای نهایی کوئری و همچنین مبهم بودن نحوه‌ی استفاده از آن است. به همین جهت متدهایی را طراحی کنید که IEnumerable بازگشت می‌دهند اما در بدنه‌ی آن‌ها به نحو صحیح و مطلوبی از IQueryable استفاده شده است. به این صورت حد و مرز یک متد کاملا مشخص می‌شود. متدی که واقعا همان فیلتر کردن محصولات را انجام می‌دهد، همان 5 رکورد را بازگشت خواهد داد؛ اما با استفاده از یک لیست یا یک IEnumerable و نه یک IQueryable که پس از فراخوانی متد نیز به هر نحو دلخواهی قابل تغییر است.

مسیرراه‌ها
مقالات آموزشی CLR
بخش اول : اصول اولیه CLR

فصل اول:  مدل اجرای CLR

قسمت اول : آشنایی اولیه با CLR و زبان میانی IL
قسمت دوم: آشنایی اولیه با متادیتاها
قسمت سوم:آشنایی با مفهوم اسمبلی
قسمت چهارم : بارگزاری و اجرای اسمبلی ها
قسمت پنجم:آشنایی با JIT
قسمت ششم:آشنایی بادیباگ کردن و خواص برنامه‌های CLR
قسمت هفتم : آشنایی با عمل تاییدیه و کدهای ناامن
قسمت هشتم: بررسی ابزار NGen
 قسمت نهم: بررسی مفاهیم CLS و CTS
 
فصل دوم : نحوه ساخت و توزیع اسمبلی ها
قسمت دهم : آشنایی با مسائل توزیع در ویندوز
قسمت یازدهم: تبدیل کد به ماژول و ویژگی‌های کمپایلر CSC 
مطالب
ارتقاء به Angular 6: بررسی تغییرات RxJS
پس از ارتقاء Angular CLI و ساختار پروژه‌ی قبلی خود به نگارش 6، اولین موردی را که مشاهده خواهید کرد، این است: برنامه دیگر کامپایل نمی‌شود! اولین دلیل آن عدم استفاده‌ی از HttpClient معرفی شده‌ی در نگارش 4.3 است و دومین دلیل مهم آن، تغییرات بنیادین RxJS است که خلاصه‌ی کاربردی آن‌را در این مطلب بررسی خواهیم کرد.


RxJS اکنون جزئی از پروژه‌های گوگل است

توسعه دهنده‌ی اصلی RxJS یا همان Ben Lesh اکنون به گوگل پیوسته‌است و جزو تیم Angular است. بنابراین در آینده شاهد یکپارچگی بهتر این دو با هم خواهیم بود. البته RxJS هنوز هم به عنوان یک پروژه‌ی مستقل از Angular مدیریت خواهد شد.


آشنایی با تغییرات RxJS 5.5 جهت مهاجرت به RxJS 6.0 ضروری است

در مطلب «کاهش حجم قابل ملاحظه‌ی برنامه‌های Angular با استفاده از RxJS 5.5» با pipe-able operators آشنا شدیم و این موارد پایه‌های مهاجرت به RxJS 6.0 هستند. بنابراین پیش از مطالعه‌ی ادامه‌ی بحث نیاز است این مطلب را به خوبی مطالعه و بررسی کنید.


تغییر رفتار خطاهای مدیریت نشده در RxJS 6.0

تا پیش از RxJS 6.0 اگر خطای مدیریت نشده‌ای رخ می‌داد، این خطا به صورت synchronous به فراخوان صادر می‌شد. این رفتار در نگارش 6 تغییر کرده و صدور آن اینبار asynchronous شده‌است.
برای مثال یک چنین کدی تا پیش از RxJS 6.0 کار می‌کرد:
try {
    source$.subscribe(nextFn, undefined, completeFn);
} catch (err) {
    handleError(err);
}
از این جهت که دومین پارامتر در اینجا، متدی است که کار مدیریت خطا را انجام می‌دهد و چون ذکر نشده‌است، خطای رخ داده‌ی حاصل، به صورت همزمان به فراخوان صادر شده‌است و try/catch نیز در اینجا کار می‌کند. اما این مثال دیگر در نگارش 6 کار نخواهد کرد و صدور خطای مدیریت نشده، دیگر همزمان نیست و قسمت catch این قطعه کد دیگر هیچگاه فراخوانی نمی‌شود. البته این رفتار طبیعی است که می‌بایستی از نگارش‌های پیشین، با Observable هایی که عموما async هستند، وجود می‌داشت و اکنون اصلاح شده‌است.
برای اصلاح این کد در نگارش 6، همان پارامتر دوم متد را مقدار دهی کنید و try/catch را در صورت وجود حذف نمائید.


تغییرات مهم importها در RxJS 6.0

همانطور که در مطلب «کاهش حجم قابل ملاحظه‌ی برنامه‌های Angular با استفاده از RxJS 5.5» نیز بررسی کردیم، تا نگارش 5 این کتابخانه، importها به صورت زیر بودند:
 import 'rxjs/add/operator/map';
و پس از RxJS 5.5 امکان import آن‌ها با روش مخصوص ES 6 میسر شده‌است:
 import { map } from 'rxjs/operators';
هر چند نگارش 5.5 بهبودهای قابل ملاحظه‌ای و مزایایی مانند حذف ساده‌تر کدهای مرده، عدم تعریف عملگرها به صورت استاتیک و همچنین سازگاری بهتر با ابزارهایی مانند TSLint را به همراه دارد، اما باز هم دست آخر به تعداد زیادی import مانند کدهای زیر می‌رسیدیم:
import { timer } from 'rxjs/observable/timer';  
import { of } from 'rxjs/observable/of';
import { from } from 'rxjs/observable/from';
import { range } from 'rxjs/observable/range';
این مشکل در RxJS 6.0 برطرف شده‌است و در ماژول‌های مختلف برنامه حداکثر به دو سطر خلاصه شده‌ی زیر نیاز خواهیم داشت:
import { interval, of } from 'rxjs';  
import { filter, mergeMap, scan } from 'rxjs/operators';
در نگارش 6، تمام «نوع‌ها» مانند Observable و Subject و «متدهای ایجاد» مانند timer و interval از مسیر rxjs دریافت می‌شوند و تمام «عملگرها» مانند map و filter از مسیر rxjs/operators اضافه خواهند شد و ... همین!
البته RxJS 6.0 در کل به همراه 4 گروه کلی importها است که در زیر مشاهده می‌کنید (در اینجا مواردی که کمتر در برنامه‌های Angular به صورت مستقیم استفاده می‌شوند مانند ajax آن و یا webSocket هم قابل مشاهده هستند):
rxjs
rxjs/operators
rxjs/testing
rxjs/webSocket
rxjs/ajax


مواردی که از RxJS 6.0 حذف شده‌اند

برای کاهش حجم کتابخانه‌ی RxJS و همچنین جلوگیری از بکارگیری متدهایی که نمی‌بایستی خارج از کدهای اصلی خود RxJS استفاده شوند، تعداد زیادی از متدهای قدیمی آن و روش‌های کار پیشین با RxJS حذف شده‌اند. برای مثال شما در RxJS 5.5 می‌توانید برای کار با عملگر of، یا آن‌را از مسیر rxjs/add/observable/of دریافت کنید (همان روش وصله کردن تا پیش از RxJS 5.5) و یا آن‌را از مسیر rxjs/observable/of به روش مخصوص ES 6.0 به برنامه اضافه کنید و یا حتی امکان دریافت آن از مسیر rxjs/observable/fromArray نیز میسر است.
در RxJS 6.0 تمام این‌ها حذف شده‌اند و فقط روش زیر باقی مانده‌است:
 import { of } from 'rxjs';
به این ترتیب نه فقط حجم این کتابخانه کاهش یافته‌است، بلکه با کاهش سطح API آن، یادگیری آن نیز ساده‌تر شده‌است.


معرفی بسته‌ی rxjs-compat

در مطلب «ارتقاء به Angular 6: بررسی تغییرات Angular CLI» روش ارتقاء وابستگی‌های پروژه به نگارش 6 را بررسی کردیم. یکی از مراحل آن اجرای دستور زیر بود:
 ng update rxjs
این مورد صرفا وابستگی rxjs ذکر شده‌ی در فایل package.json را به آخرین نگارش آن به روز رسانی و همچنین نصب می‌کند.

پس از آن اگر پروژه را کامپایل کنید، پر خواهد بود از خطاهای rxjs، مانند:
 ERROR in node_modules/ng2-slim-loading-bar/src/slim-loading-bar.service.d.ts(1,10):
error TS2305: Module '"/node_modules/rxjs/Observable"' has no exported member 'Observable'.
این مشکل با بسته‌های ثالثی وجود دارند که هنوز از نگارش‌های قبلی RxJS استفاده می‌کنند و همانطور که عنوان شد، RxJS 6.0 شامل حذفیات و نقل و انتقالات بسیاری است. به همین جهت هیچکدام از کتابخانه‌های ثالث مبتنی بر نگارش‌های پیشین RxJS دیگر کار نکرده و کامپایل نخواهند شد.
برای رفع این مشکل و ارائه‌ی راه‌حلی کوتاه مدت، بسته‌ای به نام rxjs-compat ارائه شده‌است که سبب هدایت تعاریف قدیمی به تعاریف جدید می‌شود و به این ترتیب کدهای کتابخانه‌ی ثالث، بدون مشکل با نگارش 6 نیز قابل استفاده خواهند بود.
برای نصب آن نیاز است دستور زیر را صادر کنید:
 npm i rxjs-compat --save
اکنون اگر برنامه را مجددا کامپایل کنید، تمام خطاهای مرتبط با کتابخانه‌های ثالث مورد استفاده برطرف شده‌اند.

البته دقت داشته باشید از rxjs-compat به عنوان یک راه حل موقت باید استفاده کرد و نیاز است ابتدا کدهای خود را به روش pipe-able operators بازنویسی کنید و مسیرهای importها را اصلاح کنید و در آخر بسته‌های جدید وابستگی‌های ثالث را که از RxJS6 استفاده می‌کنند، نصب نمائید. در نهایت rxjs-compat را حذف کنید.


خودکار سازی اصلاح importها در برنامه‌های پیشین، جهت مهاجرت به RxJS 6.0

با توجه به این تغییرات و حذف و اضافه شدن‌ها در نگارش 6، تقریبا دیگر هیچکدام از importهای قبلی شما کار نمی‌کنند! و اصلاح آن‌ها نیاز به زمان زیادی خواهد داشت. به همین جهت تیم RxJS ابزاری را طراحی کرده‌اند که با اجرای آن بر روی پروژه، به صورت خودکار تمام importهای قبلی را به نگارش جدید تبدیل می‌کند. برای اینکار ابتدا ابزار rxjs-tslint را نصب کنید:
 npm i -g rxjs-tslint
در ادامه فایل tslint.json پروژه خود را گشوده و مداخل زیر را به آن اضافه و ویرایش نمائید:
{
  "rulesDirectory": [
    "node_modules/rxjs-tslint"
  ],
  "rules": {
    "rxjs-collapse-imports": true,
    "rxjs-pipeable-operators-only": true,
    "rxjs-no-static-observable-methods": true,
    "rxjs-proper-imports": true
  }
}
سپس به ریشه‌ی پروژه‌ی خود وارد شده و دستور زیر را اجرا کنید:
 rxjs-5-to-6-migrate -p src/tsconfig.app.json
کیفیت کار این ابزار تا حدی است که تیم‌های داخلی گوگل از آن برای ارتقاء کدهای پیشین استفاده می‌کنند و بر روی پروژه‌های واقعی آزمایش شده‌است.
البته توصیه شده‌است این ابزار را بیش از یکبار نیاز است اجرا کنید.


خلاصه‌ی روش مهاجرت به RxJS 6x

ابتدا آخرین نگارش rxjs را نصب کنید:
 ng update rxjs
سپس rxjs-compat را جهت رفع کمبودهای کتابخانه‌های ثالث مورد استفاده نصب نمائید:
 npm i rxjs-compat --save
پس از آن ابزار rxjs-tslint را نصب و اجرا کنید:
npm i -g rxjs-tslint
rxjs-5-to-6-migrate -p src/tsconfig.app.json
و در آخر ارتقاء به روش pipe-able را باید مدنظر داشته باشید.


یافتن معادل‌های جدید دستورات قدیمی

در حین تبدیل کدهای قدیمی به جدید نیاز خواهید داشت تا معادل‌ها را بیابید. برای این منظور به مستندات رسمی این مهاجرت مراجعه کنید:
https://github.com/ReactiveX/rxjs/blob/master/MIGRATION.md
برای مثال در اینجا مشاهده خواهید کرد که معادل Observable.throw حذف شده، اکنون throwError است و همینطور برای مابقی.


یک مثال واقعی تغییر یافته

مخزن کد تمام مثال‌های سایت جاری که پیشتر منتشر شده‌اند، به نسخه‌ی 6 ارتقاء داده شد. ریز تغییرات RxJS 6.0 آن‌ها را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
استفاده از #F در پروژه های WPF
در دوره #F این سایت (^) با نحوه کد نویسی و مفاهیم و مزایای این زبان آشنا شده اید. اما دانستن syntax یک زبان برای پیاده سازی یک پروژه کافی نیست و باید با تکنیک‌های مهم دیگر از این زبان آشنا شویم. همان طور که قبلا (فصل اول دوره #F) بیان شد Visual Studio به صورت Visual از پروژه‌های #F پشتیبانی نمی‌کند. یعنی امکان ایجاد یک پروژه WPF یا Windows Application یا حتی پروژه‌های تحت وب برای این زبان همانند زبان #C به صورت Visual در VS.Net تعبیه نشده است. حال چه باید کرد؟ آیا باید در این مواقع این گونه پروژه‌ها را با یک زبان دیگر نظیر #C ایجاد کنیم و از زبان #F در حل برخی مسائل محاسباتی و الگوریتمی استفاده کنیم. این اولین راه حلی است که به نظر می‌رسد. اما در حال حاضر افزونه هایی، توسط سایر تیم‌های برنامه نویسی تهیه شده اند که پیاده سازی و اجرای یک پروژه تحت ویندوز یا وب را به صورت کامل با زبان #F امکان پذیر می‌کنند. در  این پست به بررسی یک مثال از پروژه WPF به کمک این افزونه‌ها می‌پردازیم.

نکته : آشنایی با کد نویسی و مفاهیم #F برای درک بهتر مطالب توصیه می‌شود.

معرفی پروژه FSharpX

پروژه FSharpx یک پروژه متن باز است که توسط یک تیم بسیار قوی از برنامه نویسان #F در حال توسعه می‌باشد. این پروژه شامل چندین زیر پروژه و بخش است که هر بخش آن برای یکی از مباحث دات نت در #F تهیه و توسعه داده می‌شود.
این قسمت‌ها عبارتند از :
FSharpx.Core : شامل مجموعه ای کامل از توابع عمومی، پرکاربرد و ساختاری است که برای این زبان توسعه داده شده اند و با تمام زبان‌های دات نت سازگاری دارند؛
FSharpx.Http : استفاده از #F در برنامه نویسی مدل Http؛
FSharpx.TypeProvider : این پروژه خود شامل چندین بخش است که در این جا چند مورد از آن‌ها را عنوان می‌کنم:
  • FSharpx.TypeProviders.AppSetting : متد خواندن و نوشتن (setter  و getter) را برای فایل‌های تنظیمان پروژه (Application Setting File) فراهم می‌کند.
  • FSharpx.TypeProviders.Vector : برای محاسبات با ساختار‌های برداری استفاده می‌شود.
  • FSharpx.TypeProviders.Machine : برای دسترسی و اعمال تغییرات در رجیستری و فایل‌های سیستمی استفاده می‌شود.
  • FSharpx.TypeProviders.Xaml : با استفاده از این افزونه می‌توانیم از فایل‌های Xaml، در پروژه‌های #F استفاده کنیم و WPF Designer نرم افزار VS.Net هم برای این زبان قابل استفاده خواهد شد.
  • FSharpx.TypeProviders.Regex : امکان استفاده از عبارات با قاعده را در این پروژه فراهم می‌کند.

یک مثال از عبارات با قاعده:

type PhoneRegex = Regex< @"(?<AreaCode>^\d{3})-(?<PhoneNumber>\d{3}-\d{4}$)">

PhoneRegex.IsMatch "425-123-2345"
|> should equal true

PhoneRegex().Match("425-123-2345").CompleteMatch.Value
|> should equal "425-123-2345"

PhoneRegex().Match("425-123-2345").PhoneNumber.Value
|> should equal "123-2345"
َشروع پروژه
ایتدا یک پروژه از نوع F# Console Application ایجاد کنید. از قسمت Project Properties (بر روی پروژه کلیک راست کنید و گزینه Properties را انتخاب کنید) نوع پروژه را به Windows Application تغییر دهید(قسمت Out Put Type). اسمبلی‌های زیر را به پروژه ارجاع دهید:
  • PresentationCore
  • PresentationFramework
  • WindowBase
  • System.Xaml

با استفاده از پنجره Package Manager Console دستور نصب زیر را اجرا کنید(آخرین نسخه این پکیج 1.8.31  و حجم آن کمتر از یک مگابایت است):

PM> Install-Package FSharpx.TypeProviders.Xaml

حال یک فایل Xaml به پروژه اضافه کنید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید:

<Window xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
Title="WPF F# Sample By Masoud Pakdel" Height="350" Width="525">
    <Grid Name="MainGrid">
        <StackPanel Name="StackPanel1" Margin="50">
            <Button Name="Button1">Who are you?</Button>        
        </StackPanel>
    </Grid>
</Window>
کد‌های بالا کاملا واضح است و نیاز به توضیح دیده نمی‌شود. اما اگر دقت کنید می‌بینید که این فایل، فایل Code Behind ندارد. برای این کار باید یک فایل جدید از نوع F# Source File ایجاد کنید. بهتر است که فایل جدید شما همنام با همین فایل باشد. پسوند این فایل fs است. حال کد‌های زیر را در آن کپی کنید:
open System
open System.Windows
open System.Windows.Controls
open FSharpx
 
type MainWindow = XAML<"MainWindow.xaml">
 
let loadWindow() =
    let window = MainWindow()
    window.Button1.Click.Add(fun _ ->
        MessageBox.Show("Masoud Pakdel")
        |> ignore)
    window.Root
 
[<STAThread>]
(new Application()).Run(loadWindow())
|> ignore
نوع XAML استفاده شده  که به صورت generic است در فضای نام FSharpx تعبیه شده است و این اجازه را می‌دهد که یک فایل #F بتواند برای مدیریت یک فایل Xaml  استفاده شود.برای مثال می‌توانید به اشیا و خواص موجود در فایل Xaml دسترسی داشته باشید. در اینجا دیگر خبری از متد InitializeComponent موجود در سازنده کلاس CodeBehind پروژه‌های #C نیست. این تعاریف و آماده سازی کامپوننت‌ها به صورت توکار در نوع XAML موجود در FSharpx انجام می‌شود.


در تابع loadWindow یک نمونه از کلاس MainWindow ساخته می‌شود و برای button1 آن رویداد کلیک تعریف می‌کنیم. دستورات زیر معادل دستورات شروع برنامه در فایل program پروژه‌های #C است.
[<STAThread>]
(new Application()).Run(loadWindow())
|> ignore

پروژه را اجرا کنید و بر روی تنهای Button موجود در صفحه، کلیک کنید و پیغام مورد نظر را مشاهده خواهید کرد. به صورت زیر:

مطالب
آموزش MEF#2(استفاده از MEF در Asp.Net MVC)
در پست قبلی با تکنولوژی MEF آشنا شدید.در این پست قصد دارم روش استفاده از MEF رو در Asp.Net MVC نمایش بدم. برای شروع یک پروژه پروژه MVC ایجاد کنید.
در قسمت Model کلاس Book رو ایجاد کنید و کد‌های زیر رو در اون قرار بدید.
   public class Book
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public string ISBN { get; set; }
    }

یک فولدر به نام Repositories ایجاد کنید و یک اینترفیس به نام IBookRepository رو به صورت زیر ایجاد کنید.
public interface IBookRepository
    {
        IList<Book> GetBooks();
    }

حالا نوبت به کلاس BookRepository می‌رسه که باید به صورت زیر ایجاد بشه.
 [Export( typeof( IBookRepository ) )]
    public class BookRepository
    {
        public IList<Book> GetBooks()
        {
            List<Book> listOfBooks = new List<Book>( 3 );
            listOfBooks.AddRange( new Book[] 
            {
                new Book(){Id=1 , Title="Book1"},
                new Book(){Id=2 , Title="Book2"},
                new Book(){Id=3 , Title="Book3"},
            } );
            return listOfBooks;
        }
    }

بر روی پوشه کنترلر کلیک راست کرده و یک کنترلر به نام BookController ایجاد کنید  و کد‌های زیر رو در اون کپی کنید.
 [Export]
    [PartCreationPolicy( CreationPolicy.NonShared )]
    public class BookController : Controller
    {
        [Import( typeof( IBookRepository ) )]        
        BookRepository bookRepository;

        public BookController()
        {
        }

        public ActionResult Index()
        {
            return View( this.bookRepository.GetBooks() );
        }        
    }
PartCreationPolicyکه شامل 3 نوع می‌باشد.
  • Shared: بعنی در نهایت فقط یک نمونه از این کلاس در هز Container وجود دارد.
  • NonShared : یعنی به ازای هر درخواستی که از نمونه‌ی Export شده می‌شود یک نمونه جدید ساخته می‌شود.
  • Any : هر 2 حالت فوق Support می‌شود.
حالا قصد داریم یک ControllerFactory با استفاده از MEF ایجاد کنیم.(Controller Factory برای ایجاد نمونه ای از کلاس Controller مورد نظر استفاده می‌شود) برای بیشتر پروژه‌ها استفاده از DefaultControllerFactory کاملا مناسبه.
public class MEFControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        private readonly CompositionContainer _compositionContainer;

        public MEFControllerFactory( CompositionContainer compositionContainer )
        {
            _compositionContainer = compositionContainer;
        }

        protected override IController GetControllerInstance( RequestContext requestContext, Type controllerType )
        {
            var export = _compositionContainer.GetExports( controllerType, null, null ).SingleOrDefault();

            IController result;

            if ( export != null )
            {
                result = export.Value as IController;
            }
            else
            {
                result = base.GetControllerInstance( requestContext, controllerType );
                _compositionContainer.ComposeParts( result );
            } 
        }
    }
اگر با مفاهیمی نظیر CompositionContainer آشنایی ندارید می‌تونید پست قبلی رو مطالعه کنید.
حالا قصد داریم یک DependencyResolver رو با استفاده از MEF به صورت زیر ایجاد کنیم.(DependencyResolver  برای ایجاد نمونه ای از کلاس مورد نظر برای کلاس هایی است که به یکدیگر نیاز دارند و برای ارتباط بین آن از Depedency Injection استفاده شده است.
public class MefDependencyResolver : IDependencyResolver
    {
        private readonly CompositionContainer _container;

        public MefDependencyResolver( CompositionContainer container )
        {
            _container = container;
        }

        public IDependencyScope BeginScope()
        {
            return this;
        }

        public object GetService( Type serviceType )
        {
            var export = _container.GetExports( serviceType, null, null ).SingleOrDefault();

            return null != export ? export.Value : null;
        }

        public IEnumerable<object> GetServices( Type serviceType )
        {
            var exports = _container.GetExports( serviceType, null, null );
            var createdObjects = new List<object>();

            if ( exports.Any() )
            {
                foreach ( var export in exports )
                {
                    createdObjects.Add( export.Value );
                }
            }

            return createdObjects;
        }

        public void Dispose()
        {
          
        }
    }

حال یک کلاس Plugin ایجاد می‌کنیم.
public class Plugin
    {
        public void Setup()
        {           
            var container = new CompositionContainer( new DirectoryCatalog( HostingEnvironment.MapPath( "~/bin" ) ) );

            CompositionBatch batch = new CompositionBatch();

            batch.AddPart( this );

            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory( new MEFControllerFactory( container ) );
            
            System.Web.Http.GlobalConfiguration.Configuration.DependencyResolver = new MefDependencyResolver( container );

            container.Compose( batch );
        }
    }
همانطور که در این کلاس می‌بینید ابتدا یک CompositionContainer ایجاد کردیم  که یک ComposablePartCatalog از نوع DirectoryCatalog به اون پاس دادم.
DirectoryCatalog یک مسیر رو دریافت کرده و Assembly‌های موجود در مسیر مورد نظر رو به عنوان Catalog در Container اضافه میکنه. می‌تونستید از یک AssemblyCatalog هم به صورت زیر استفاده کنید.
var container = new CompositionContainer( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );
در تکه کد زیر ControllerFactory پروژه رو از نوع MEFControllerFactory قرار دادیم. 
ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory( new MEFControllerFactory( container ) );
و در تکه کد زیر هم DependencyResolver پروژه از نوع MefDependencyResolver قرار دادیم.
System.Web.Http.GlobalConfiguration.Configuration.DependencyResolver = new MefDependencyResolver( container );
کافیست در فایل Global نیز تغییرات زیر را اعمال کنیم.
protected void Application_Start()
        {
            Plugin myPlugin = new Plugin();
            myPlugin.Setup();

            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            
            RegisterRoutes( RouteTable.Routes );
        }

        public static void RegisterRoutes( RouteCollection routes )
        {
            routes.IgnoreRoute( "{resource}.axd/{*pathInfo}" );        

            routes.MapRoute(
                "Default", // Route name
                "{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
                new { controller = "Book", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
            );          
        }

 در انتها View متناظر با BookController رو با سلیقه خودتون ایجاد کنید و بعد پروژه رو اجرا و نتیجه رو مشاهده کنید.

مطالب
آشنایی با مفاهیم نوع داده Enum و توسعه آن - قسمت دوم
اگر با نوع داده Enum آشنایی ندارید قسمت یکم این مطلب را بخوانید.
public enum Grade
{
    Failing = 5,
    BelowAverage = 10,
    Average = BelowAverage + 5, // = 15
    VeryGood = 18,
    Excellent = 20
}
 
بازنویسی متد ()ToString:
امکان بازنویسی متد ()ToString در نوع Enum وجود ندارد. بنابراین برای چاپ عبارت Very Good به جای VeryGood تکنیک زیر جالب به نظر می‌رسد. هر چند استفاده از آرایه و ترکیب اندیس آن با Enum و یا استفاده از HashTable راه هایی است که در ابتدا به ذهن ما خطور می‌کند اما لطفاً به ادامه مطلب توجه فرمایید!
با در نظر گرفتن مثال قبل، یک Custom Attribute به نوع داده شمارشی اضافه می‌کنیم. برای این منظور بصورت زیر عمل می‌کنیم.  
1. ایجاد کلاس Description که از کلاس Attribute مشتق شده است و تعریف خصوصیت Text:
class Description : Attribute
{
    public string Text;
    public Description(string text)
    {
        Text = text;
    }
}
2. به سراغ نوع Enum تعریف شده رفته و جهت استفاده از صفت جدید که در مرحله قبل پیاده سازی کردیم، تغییرات را به شکل زیر اعمال می‌کنیم:
public enum Grade
{
    [Description("Mardood")]
    Failing = 5,

    [Description("Ajab Shansi")]
    BelowAverage = 10,

    [Description("Bad Nabood")]
    Average = BelowAverage + 5,

    [Description("Khoob Bood")]
    VeryGood = 18,

    [Description("Gol Kashti")]
    Excellent = 20
}
تنها کاری که باقی مانده یاری گرفتن از متدهای الحاقی (Extension Methods) جهت خواندن مقدار Description است:
public static class ExtensionMethodCls
{
    public static string GetDescription(this Enum enu)
    {

        Type type = enu.GetType();

        MemberInfo[] memInfo = type.GetMember(enu.ToString());

        if (memInfo != null && memInfo.Length > 0)
        {

            object[] attrs = memInfo[0].GetCustomAttributes(typeof(Description), false);

            if (attrs != null && attrs.Length > 0)
                return ((Description)attrs[0]).Text;
        }

        return enu.ToString();
    }
}
حال نوع Enum ما کمی توسعه یافته است و توسط متد GetDescription می توان متن دلخواه و متناسب با مقدار را نمایش داد:
Console.WriteLine(grade.GetDescription());  // Print Bad Nabood
کد کامل مثال بررسی شده نیز بصورت زیر خواهد بود:
using System;
using System.Reflection;

namespace CSharpEnum
{

    class Description : Attribute
    {
        public string Text;
        public Description(string text)
        {
            Text = text;
        }
    }

    public enum Grade
    {
        [Description("Mardood")]
        Failing = 5,

        [Description("Ajab Shansi")]
        BelowAverage = 10,

        [Description("Bad Nabood")]
        Average = BelowAverage + 5,

        [Description("Khoob Bood")]
        VeryGood = 18,

        [Description("Gol Kashti")]
        Excellent = 20
    }

    public static class ExtensionMethodCls
    {
        public static string GetDescription(this Enum enu)
        {

            Type type = enu.GetType();

            MemberInfo[] memInfo = type.GetMember(enu.ToString());

            if (memInfo != null && memInfo.Length > 0)
            {

                object[] attrs = memInfo[0].GetCustomAttributes(typeof(Description), false);

                if (attrs != null && attrs.Length > 0)
                    return ((Description)attrs[0]).Text;
            }

            return enu.ToString();
        }
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            const Grade grade = Grade.Average;
            Console.WriteLine("Underlying type: {0}", Enum.GetUnderlyingType(grade.GetType()));
            Console.WriteLine("Type Code      : {0}", grade.GetTypeCode());
            Console.WriteLine("Value          : {0}", (int)grade);
            Console.WriteLine("--------------------------------------");
            Console.WriteLine(grade.ToString()); // name of the constant
            Console.WriteLine(grade.ToString("G")); // name of the constant
            Console.WriteLine(grade.ToString("F")); // name of the constant
            Console.WriteLine(grade.ToString("x")); // value is hex
            Console.WriteLine(grade.ToString("D")); // value in decimal
            Console.WriteLine("--------------------------------------");
            Console.WriteLine(grade.GetDescription());  // Print Bad Nabood
            Console.ReadKey();
        }
    }
}
با استفاده از این تکنیک (مخصوصاً ما فارسی زبان ها) به راحتی می‌توانیم از مقادیر Enum استفاده بهتری ببریم. برای مثال اگر بخواهیم یک مقدار Enum را بصورت فارسی در یک Drop Down List نمایش دهیم این تکنیک بسیار مفید خواهد بود.
مطالب
ASP.NET MVC #2

MVC‌ چیست و اساس کار آن چگونه است؟

الگوی MVC در سال‌های اول دهه 70 میلادی در شرکت زیراکس توسط خالقین زبان اسمال‌تاک که جزو اولین زبان‌های شیءگرا محسوب می‌شود، ارائه گردید. نام MVC از الگوی Model-View-Controller گرفته شده و چندین دهه است که در صنعت تولید نرم افزار مورد استفاده می‌باشد. هدف اصلی آن جدا سازی مسئولیت‌های اجزای تشکیل دهنده «لایه نمایشی» برنامه است.
این الگو در سال 2004 برای اولین بار در سکویی به نام Rails به کمک زبان روبی جهت ساخت یک فریم ورک وب MVC مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن به سایر سکوها مانند جاوا، دات نت (در سال 2007)، PHP و غیره راه یافت.
تصاویری را از این تاریخچه در ادامه ملاحظه می‌کنید؛ از دکتر Trygve Reenskaug تا شرکت زیراکس و معرفی آن در Rails به عنوان اولین فریم ورک وب MVC.


C در MVC معادل Controller است. کنترلر قسمتی است که کار دریافت ورودی‌های دنیای خارج را به عهده دارد؛ مانند پردازش یک درخواست HTTP ورودی.


زمانیکه کنترلر این درخواست را دریافت می‌کند، کار وهله سازی Model را عهده دار خواهد شد و حاوی اطلاعاتی است که نهایتا در اختیار کاربر قرار خواهد گرفت تا فرآیند پردازش درخواست رسیده را تکمیل نماید. برای مثال اگر کاربری جهت دریافت آخرین اخبار به سایت شما مراجعه کرده است،‌ در اینجا کار تهیه لیست اخبار بر اساس مدل مرتبط به آن صورت خواهد گرفت. بنابراین کنترلرها، پایه اصلی و مدیر ارکستر الگوی MVC محسوب می‌شوند.
در ادامه، کنترلر یک View را جهت نمایش Model انتخاب خواهد کرد. View در الگوی MVC یک شیء ساده است. به آن می‌توان به شکل یک قالب که اطلاعاتی را از Model دریافت نموده و سپس آن‌ها را در مکان‌های مناسبی در صفحه قرار می‌دهد، نگاه کرد.
نتیجه استفاده از این الگو، ایزوله سازی سه جزء یاد شده از یکدیگر است. برای مثال View نمی‌داند و نیازی ندارد که بداند چگونه باید از لایه دسترسی به اطلاعات کوئری بگیرد. یا برای مثال کنترلر نیازی ندارد بداند که چگونه و در کجا باید خطایی را با رنگی مشخص نمایش دهد. به این ترتیب انجام تغییرات در لایه رابط کاربری برنامه در طول توسعه کلی سیستم، ساده‌تر خواهد شد.
همچنین در اینجا باید اشاره کرد که این الگو مشخص نمی‌کند که از چه نوع فناوری دسترسی به اطلاعاتی باید استفاده شود. می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی، وب سرویس‌ها، صف‌ها و یا هر نوع دیگری از اطلاعات استفاده کرد. به علاوه در اینجا در مورد نحوه طراحی Model نیز قیدی قرار داده نشده است. این الگو تنها جهت ساخت بهتر و اصولی «رابط کاربری» طراحی شده است و بس.



تفاوت مهم پردازشی ASP.NET MVC با ASP.NET Web forms

اگر پیشتر با ASP.NET Web forms کار کرده باشید اکنون شاید این سؤال برایتان وجود داشته باشد که این سیستم جدید در مقایسه با نمونه قبلی، چگونه درخواست‌ها را پردازش می‌کند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، در وب فرم‌ها زمانیکه درخواستی دریافت می‌شود، این درخواست به یک فایل موجود در سیستم مثلا default.aspx ارسال می‌گردد. سپس ASP.NET یک کلاس وهله سازی شده معرف آن صفحه را ایجاد کرده و آن‌را اجرا می‌کند. در اینجا چرخه طول عمر صفحه مانند page_load و غیره رخ خواهد داد. جهت انجام این وهله سازی، View به فایل code behind خود گره خورده است و جدا سازی خاصی بین این دو وجود ندارد. منطق صفحه به markup آن که معادل است با یک فایل فیزیکی بر روی سیستم، کاملا مقید است. در ادامه، این پردازش صورت گرفته و HTML نهایی تولیدی به مرورگر کاربر ارسال خواهد شد.
در ASP.NET MVC این نحوه پردازش تغییر کرده است. در اینجا ابتدا درخواست رسیده به یک کنترلر هدایت می‌شود و این کنترلر چیزی نیست جز یک کلاس مجزا و مستقل از هر نوع فایل ASPX ایی در سیستم. سپس این کنترلر کار پردازش درخواست رسیده را شروع کرده، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری و سپس به View ایی که انتخاب می‌کند، جهت نمایش نهایی ارسال خواهد کرد. در اینجا View این اطلاعات را دریافت کرده و نهایتا در اختیار کاربر قرار خواهد داد.



آشنایی با قرارداد یافتن کنترلرهای مرتبط

تا اینجا دریافتیم که نحوه پردازش درخواست‌ها در ASP.NET MVC بر مبنای کلاس‌ها و متدها است و نه بر مبنای فایل‌های فیزیکی موجود در سیستم. اگر درخواستی به سیستم ارسال می‌شود، در ابتدا، این درخواست جهت پردازش، به یک متد عمومی موجود در یک کلاس کنترلر هدایت خواهد شد و نه به یک فایل فیزیکی ASPX (برخلاف وب فرم‌ها).


همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، در ابتدای پردازش یک درخواست، آدرسی به سیستم ارسال خواهد شد. بر مبنای این آدرس، نام کنترلر که در اینجا زیر آن خط قرمز کشیده شده است، استخراج می‌گردد (برای مثال در اینجا نام این کنترلرProducts است). سپس فریم ورک به دنبال کلاس این کنترلر خواهد گشت. اگر آن‌را در اسمبلی پروژه بیابد، از آن خواهد خواست تا درخواست رسیده را پردازش کند؛ در غیراینصورت پیغام 404 یا یافت نشد، به کاربر نمایش داده می‌شود.
اما فریم ورک چگونه این کلاس کنترلر درخواستی را پیدا می‌کند؟
در زمان اجرا، اسمبلی اصلی پروژه به همراه تمام اسمبلی‌هایی که به آن ارجاعی دارند جهت یافتن کلاسی با این مشخصات اسکن خواهند شد:
1- این کلاس باید عمومی باشد.
2- این کلاس نباید abstract باشد (تا بتوان آن‌را به صورت خودکار وهله سازی کرد).
3- این کلاس باید اینترفیس استاندارد IController را پیاده سازی کرده باشد.
4- و نام آن باید مختوم به کلمه Controller باشد (همان مبحث Convention over configuration یا کار کردن با یک سری قرار داد از پیش تعیین شده).

برای مثال در اینجا فریم ورک به دنبال کلاسی به نام ProductsController خواهد گشت.
شاید تعدادی از برنامه نویس‌های ASP.NET MVC تصور ‌کنند که فریم ورک در پوشه‌ی استانداردی به نام Controllers به دنبال این کلاس خواهد گشت؛ اما در عمل زمانیکه برنامه کامپایل می‌شود، پوشه‌ای در این اسمبلی وجود نخواهد داشت و همه چیز از طریق Reflection مدیریت خواهد شد.

مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 2

قسمت دوم آشنایی با Refactoring به معرفی روش «استخراج متدها» اختصاص دارد. این نوع Refactoring بسیار ساده بوده و مزایای بسیاری را به همراه دارد؛ منجمله:
- بالا بردن خوانایی کد؛ از این جهت که منطق طولانی یک متد به متدهای کوچکتری با نام‌های مفهوم شکسته می‌شود.
- به این ترتیب نیاز به مستند سازی کدها نیز بسیار کاهش خواهد یافت. بنابراین در یک متد، هر جایی که نیاز به نوشتن کامنت وجود داشت، یعنی باید همینجا آن‌ قسمت را جدا کرده و در متد دیگری که نام آن، همان خلاصه کامنت مورد نظر است، قرار داد.
- این نوع جدا سازی منطق‌های پیاده سازی قسمت‌های مختلف یک متد، در آینده نگهداری کد نهایی را نیز ساده‌تر کرده و انجام تغییرات بر روی آن را نیز تسهیل می‌بخشد؛ زیرا اینبار بجای هراس از دستکاری یک متد طولانی، با چند متد کوچک و مشخص سروکار داریم.

برای نمونه به مثال زیر دقت کنید:
using System.Collections.Generic;

namespace Refactoring.Day2.ExtractMethod.Before
{
public class Receipt
{
private IList<decimal> Discounts { get; set; }
private IList<decimal> ItemTotals { get; set; }

public decimal CalculateGrandTotal()
{
// Calculate SubTotal
decimal subTotal = 0m;
foreach (decimal itemTotal in ItemTotals)
subTotal += itemTotal;

// Calculate Discounts
if (Discounts.Count > 0)
{
foreach (decimal discount in Discounts)
subTotal -= discount;
}

// Calculate Tax
decimal tax = subTotal * 0.065m;
subTotal += tax;

return subTotal;
}
}
}

همانطور که از کامنت‌های داخل متد CalculateGrandTotal مشخص است، این متد سه کار مختلف را انجام می‌دهد؛ جمع اعداد، اعمال تخفیف، اعمال مالیات و نهایتا یک نتیجه را باز می‌گرداند. بنابراین بهتر است هر عمل را به یک متد جداگانه و مشخص منتقل کرده و کامنت‌های ذکر شده را نیز حذف کنیم. نام یک متد باید به اندازه‌ی کافی مشخص و مفهوم باشد و آنچنان نیازی به مستندات خاصی نداشته باشد:

using System.Collections.Generic;

namespace Refactoring.Day2.ExtractMethod.After
{
public class Receipt
{
private IList<decimal> Discounts { get; set; }
private IList<decimal> ItemTotals { get; set; }

public decimal CalculateGrandTotal()
{
decimal subTotal = CalculateSubTotal();
subTotal = CalculateDiscounts(subTotal);
subTotal = CalculateTax(subTotal);
return subTotal;
}

private decimal CalculateTax(decimal subTotal)
{
decimal tax = subTotal * 0.065m;
subTotal += tax;
return subTotal;
}

private decimal CalculateDiscounts(decimal subTotal)
{
if (Discounts.Count > 0)
{
foreach (decimal discount in Discounts)
subTotal -= discount;
}
return subTotal;
}

private decimal CalculateSubTotal()
{
decimal subTotal = 0m;
foreach (decimal itemTotal in ItemTotals)
subTotal += itemTotal;
return subTotal;
}
}
}

بهتر شد! عملکرد کد نهایی، تغییری نکرده اما کیفیت کد ما بهبود یافته است (همان مفهوم و معنای Refactoring). خوانایی کد افزایش یافته است. نیاز به کامنت نویسی به شدت کاهش پیدا کرده و از همه مهم‌تر، اعمال مختلف، در متدهای خاص آن‌ها قرار گرفته‌اند.
به همین جهت اگر حین کد نویسی، به یک متد طولانی برخوردید (این مورد بسیار شایع است)، در ابتدا حداقل کاری را که جهت بهبود کیفیت آن می‌توانید انجام دهید، «استخراج متدها» است.

ابزارهای کمکی جهت پیاده سازی روش «استخراج متدها»:

- ابزار Refactoring توکار ویژوال استودیو پس از انتخاب یک قطعه کد و سپس کلیک راست و انتخاب گزینه‌ی Refactor->Extract method، این عملیات را به خوبی می‌تواند مدیریت کند و در وقت شما صرفه جویی خواهد کرد.
- افزونه‌های ReSharper و همچنین CodeRush نیز چنین قابلیتی را ارائه می‌دهند؛ البته توانمندی‌های آن‌ها از ابزار توکار یاد شده بیشتر است. برای مثال اگر در میانه کد شما جایی return وجود داشته باشد، گزینه‌ی Extract method ویژوال استودیو کار نخواهد کرد. اما سایر ابزارهای یاده شده به خوبی از پس این موارد و سایر موارد پیشرفته‌تر بر می‌آیند.

نتیجه گیری:
نوشتن کامنت، داخل بدنه‌ی یک متد مزموم است؛ حداقل به دو دلیل:
- ابزارهای خودکار مستند سازی از روی کامنت‌های نوشته شده، از این نوع کامنت‌ها صرفنظر خواهند کرد و در کتابخانه‌ی شما مدفون خواهند شد (یک کار بی‌حاصل).
- وجود کامنت در داخل بدنه‌ی یک متد، نمود آشکار ضعف شما در کپسوله سازی منطق مرتبط با آن قسمت است.


و ... «لطفا» این نوع پیاده سازی‌ها را خارج از فایل code behind هر نوع برنامه‌ی winform/wpf/asp.net و غیره قرار دهید. تا حد امکان سعی کنید این مکان‌ها، استفاده کننده‌ی «نهایی» منطق‌های پیاده سازی شده توسط کلاس‌های دیگر باشند؛ نه اینکه خودشان محل اصلی قرارگیری و ابتدای تعریف منطق‌های مورد نیاز قسمت‌های مختلف همان فرم مورد نظر باشند. «لطفا» یک فرم درست نکنید با 3000 سطر کد که در قسمت code behind آن قرار گرفته‌اند. code behind را محل «نهایی» ارائه کار قرار دهید؛ نه نقطه‌ی آغاز تعریف منطق‌های پیاده سازی کار. این برنامه نویسی چندلایه که از آن صحبت می‌شود، فقط مرتبط با کار با بانک‌های اطلاعاتی نیست. در همین مثال، کدهای فرم برنامه، باید نقطه‌ی نهایی نمایش عملیات محاسبه مالیات باشند؛ نه اینکه همانجا دوستانه یک قسمت مالیات حساب شود، یک قسمت تخفیف، یک قسمت جمع بزند، همانجا هم نمایش بدهد! بعد از یک هفته می‌بینید که code behind فرم در حال انفجار است! شده 3000 سطر! بعد هم سؤال می‌پرسید که چرا اینقدر میل به «بازنویسی» سیستم این اطراف زیاد است! برنامه نویس حاضر است کل کار را از صفر بنویسد، بجای اینکه با این شاهکار بخواهد سرو کله بزند! هر چند یکی از روش‌های برخورد با این نوع کدها جهت کاهش هراس نگهداری آن‌ها، شروع به Refactoring است.

مطالب
آشنایی با Oslo - قسمت دوم

قبل شروع این قسمت بد نیست با یک سری از وبلاگ‌های اعضای تیم Oslo آشنا شویم:


در ادامه‌ی مثال قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم entity جدیدی به نام Project را به مدل اضافه کنیم:

//mschema to define a Project type
type Project
{
ProjectID : Integer64 = AutoNumber();
ProjectName : Text#25;
ConectionStringSource : Text;
ConectionStringDestination : Text;
DateCompared: DateTime;
Comment: Text?;
ProjectOwner: ApplicationUser;
} where identity ProjectID;

مطابق تعاریف فوق، فیلد ProjectOwner ارجاعی را به نوع ApplicationUser که پیشتر ایجاد کردیم دارد. اکنون برای مشاهده‌ی تغییرات حاصل شده نیاز به ایجاد یک جدول از روی این نوع جدید است که foreign key آن به صورت زیر تعریف می‌شود:

//this will define a SQL foreign key relationship
ProjectCollection : Project* where item.ProjectOwner in ApplicationUserCollection;

پس از افزودن این سطر، Intellipad بلافاصله اسکریپت T-SQL آن‌را برای ما ایجاد می‌کند که به شرح زیر است:

set xact_abort on;
go

begin transaction;
go

set ansi_nulls on;
go

create schema [Test1];
go

create table [Test1].[ApplicationUserCollection]
(
[UserID] bigint not null identity,
[FirstName] nvarchar(max) null,
[LastName] nvarchar(25) not null,
[Password] nvarchar(10) not null,
constraint [PK_ApplicationUserCollection] primary key clustered ([UserID])
);
go

create table [Test1].[ProjectCollection]
(
[ProjectID] bigint not null identity,
[Comment] nvarchar(max) null,
[ConectionStringDestination] nvarchar(max) not null,
[ConectionStringSource] nvarchar(max) not null,
[DateCompared] datetime2 not null,
[ProjectName] nvarchar(25) not null,
[ProjectOwner] bigint not null,
constraint [PK_ProjectCollection] primary key clustered ([ProjectID]),
constraint [FK_ProjectCollection_ProjectOwner_Test1_ApplicationUserCollection] foreign key ([ProjectOwner]) references [Test1].[ApplicationUserCollection] ([UserID])
);
go

insert into [Test1].[ApplicationUserCollection] ([FirstName], [LastName], [Password])
values (N'user1', N'name1', N'1@34')
;

insert into [Test1].[ApplicationUserCollection] ([FirstName], [LastName], [Password])
values (N'user2', N'name2', N'123@4')
;

insert into [Test1].[ApplicationUserCollection] ([FirstName], [LastName], [Password])
values (N'user3', N'name3', N'56#2')
;

insert into [Test1].[ApplicationUserCollection] ([FirstName], [LastName], [Password])
values (N'user4', N'name4', N'789@5')
;
go

commit transaction;

Go

همانطور که ملاحظه‌ می‌کنید، هنگام کار کردن با یک مدل، نگهداری و توسعه‌ی آن واقعا ساده‌تر است از ایجاد این دستورات T-SQL .

نکته:
جهت آشنایی با انواع داده‌های مجاز در زبان M می‌توان به مستندات رسمی آن مراجعه نمود:
The "Oslo" Modeling Language Specification

اکنون قصد داریم همانند مثال قسمت قبل، تعدادی رکورد آزمایشی را برای این جدول تعریف کنیم:

ProjectCollection
{
Project1{
ProjectName = "My Project 1",
ConectionStringSource = "Data Source=.;Initial Catalog=MyDB1;Integrated Security=True;",
ConectionStringDestination = "Data Source=.;Initial Catalog=MyDB2;Integrated Security=True;",
Comment="Project Comment",
DateCompared=2009-01-01T00:00:00,
ProjectOwner=ApplicationUserCollection.User1 //direct ref to User1 (FK)
},
Project2{
ProjectName = "My Project 2",
ConectionStringSource = "Data Source=.;Initial Catalog=MyDB1;Integrated Security=True;",
ConectionStringDestination = "Data Source=.;Initial Catalog=MyDB2;Integrated Security=True;",
Comment="Project Comment",
DateCompared=2009-01-01T00:00:00,
ProjectOwner=ApplicationUserCollection.User2 //direct ref to User2 (FK)
}

}

چون بین ProjectOwner و ApplicationUserCollection رابطه ایجاد کرده‌ایم، هنگام استفاده از آن‌ها، برنامه Intellipad جهت سهولت کار، IntelliSense مربوطه را نیز نمایش خواهد داد :


ادامه دارد ...