مطالب
آغاز کار با الکترون
در مقاله «آشنایی با الکترون» با نحوه نصب و راه اندازی آن آشنا شدیم. در این مقاله با تعدادی اصطلاح، آشنا شده و یک برنامه ساده را برای نوشتن و خواندن فایل‌ها، می‌نویسیم.
فرآیندها (Processes) در الکترون به دو بخش تقسیم می‌شوند:

یک. فرآیند اصلی (Main Process) که همان فایل جاوااسکریپتی است و توسط main، در فایل package.json مشخص شده‌است .فرآیند اصلی تنها فرآیندی است که قابلیت دسترسی به امکانات گرافیکی سیستم عامل را از قبیل نوتیفیکشن ها، دیالوگ‌ها ،Tray و ... دارد. فرآیند اصلی می‌تواند با استفاده از شیء BrowserWindow که در قسمت قبلی کاربرد آن را مشاهده کردیم، render process را ایجاد کند. با هر بار ایجاد یک نمونه از این شیء، یک Render Process ایجاد می‌شود.

دو. فرآیند رندر (Render Process): از آنجا که الکترون از کرومیوم استفاده می‌کند و کرومیوم شامل معماری چند پردازشی است، هر صفحه‌ی وب می‌تواند پردازش خود را داشته باشد که به آن Render Process می‌گویند. به طور معمول در مرورگرها، صفحات وب در محیطی به نام SandBox اجرا می‌شوندکه اجازه دسترسی به منابع بومی را ندارند. ولی از آنجا که الکترون می‌تواند از Node.js استفاده کند، قابلیت دسترسی به تعاملات سطح پایین سیستم عامل را نیز داراست.

در فرآیند اصلی، پنجره‌ها توسط BrowserWindow ایجاد می‌شوند و هر پنجره‌ای که صفحه وبی را برای خودش باز می‌کند، شامل Render Process خودش است و هر پنجره‌ای که کارش خاتمه یابد، فرآیند مربوط به خودش به اتمام می‌رسد. فرآیند اصلی، همه صفحات وب به همراه Render Process مربوط به خودشان را مدیریت می‌کند و هر فرآیند رندر، از دیگری مجزا و محافظت شده است و تنها تمرکزش بر روی صفحه وبی است که متعلق به خودش است.


در ابتدا قصد داریم یک منو برای برنامه‌ی خود درست کنیم. برای ساخت منو، راه‌های متفاوتی وجود دارند که فعلا ما راه استفاده از template را بر می‌گزینیم که به صورت یک آرایه نوشته می‌شود. کدهای زیر را در فایل index.js یا هر اسمی که برای آن انتخاب کرده‌اید بنویسید:
const electron = require('electron');
const {app,dialog,BrowserWindow,Menu,shell} = electron;

let win;

app.on('ready', function () {
  win = new BrowserWindow({width: 800, height: 600});
  win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);

var app_menu=[
  {
    label:'پرونده',
    submenu:[
      {
        label:'باز کردن',
        accelerator:'CmdOrCtrl+O',
        click:()=>{
        }
      },
      {
        label:'ذخیره',
        accelerator:'CmdOrCtrl+S',
        click:()=>{
        }
      }
    ]
  },
  {
    label:'سیستم',
    submenu:[
        {
        label:'درباره ما',
        click:()=>
        {
                   shell.openExternal('https://www.dntips.ir');
        }
      },
      {
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        click:()=>
        {
          win=null;
          app.quit();
        }
      }
    ]
  }
];
تا به اینجای کار، بیشتر کدها برای شما آشناست و فقط تغییرات اندکی در آن‌ها ایجاد شده‌است. مثلا شیء app و سایر اشیاء به طور خلاصه‌تری نوشته شده‌اند. در اینجا دو شیء menu و dialogو shell برای شما جدید هستند. بعد از آن ما یک آرایه را برای منو تدارک دیده‌ایم که نحوه ساخت آن و تعاریفی مثل عنوان، کلید میانبر یا ترکیبی و نحوه انتساب رویدادها را می‌بینید.
 
در خطوط بعدی، یک کار اضافه‌تر را جهت آشنایی بیشتر انجام می‌دهیم. قصد داریم اگر سیستم عامل مکینتاش بود، نام برنامه هم در ابتدای نوار منو نمایش داده شود. به همین جهت در ادامه خطوط زیر را اضافه می‌کنیم:
  if(process.platform=="darwin")
  {
    const app_name=app.getName();
    app_menu.unshift({
      label:app_name
    })
  }
با استفاده از process.platform در node.js می‌توانیم نوع پلتفرم جاری را دریافت کنیم. مقادیر زیر، مقادیری هستند که بازگردانده می‌شوند:

ویندوز
win32 حتی اگر 64 بیتی باشد.
 لینوکس  linux
 مک  darwin
 فری بی اس دی
 freebsd
سولاریس
 sunos
سپس نام برنامه را از شیء app دریافت می‌کنیم و با استفاده از متد unshift، مقادیر داده شده را به ابتدای آرایه اضافه می‌کنیم.

دستو shell در بالا به شما اجازه می‌دهد با محیط دسکتاپ، یکپارچگی خود را حفظ کنید و دستوراتی از قبیل باز کردن url، باز کردن یک مسیر دایرکتوری، باز کردن یک فایل، انتقال فایل به سطل آشغال یا بازیافت و صدای بوق سیستم (بیپ) را به شما می‌دهد. مستندات این شیء را در اینجا مطالعه فرمایید.

دستور app.quit همانطور که از نامش پیداست، باعث خاتمه برنامه می‌شود. ولی یک نکته در اینجا وجود دارد که الزامی به نوشتن کدی برای اینکار نیست. می‌توانید زیرمنوی بالا را به شکل زیر هم بنویسید:
{
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        role:'close'
 }
خصوصیت role شامل چندین نوع اکشن مانند minimize,close,undo,redo و... می‌باشد که لیست کاملتر آن در اینجا قرار دارد. اگر خصوصیت کلیک و role را همزمان استفاده کنید، خصوصیت role نادیده گرفته خواهد شد.

در انتها با اجرای دو دستور زیر، منو ساخته می‌شود:
  var menu=Menu.buildFromTemplate(app_menu);
  Menu.setApplicationMenu(menu);
در خط اول، منو توسط قالبی که با آرایه‌ها ایجاد کردیم ساخته می‌شود و در خط دوم، منو به برنامه ست می‌شود.
حال قصد داریم برای زیرمنوی «باز کردن فایل» یک دیالوگ open درخواست کنیم. برای این کار از شیء dialog استفاده می‌کنیم. پس خطوط زیر را به رویداد کلیک این زیرمنو اضافه می‌کنیم:
 dialog.showOpenDialog({
             title:'باز کردن فایل متنی',
              properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
             ,filters:[
             {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
             {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
              ]
           },
             (filename)=>{
               if(filename===undefined)
                  return;
               dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
            });
این متد سه پارامتر دارد که اولین و آخرین پارامتر آن اختیاری می‌باشد. اولین پارامتر آن شیء پنجره است. دومین پارامتر آن، تنظیم یک سری خصوصیات که شامل (پسوند‌های قابل قبول، عنوان، مسیر پیش فرض، قابلیت انتخاب چندگانه، قابلیت باز کردن دایرکتوری و...) می‌شود که لیست کامل آن را می‌توانید در این صفحه ببینید. سومین پارامتر هم که در کد بالا ذکر شده است، callback می‌باشد که خروجی آن، مسیر فایل مورد نظر است و اگر انتخاب چندگانه باشد، آرایه‌ای با نام فایل‌هاست، که همگی آن‌ها به همراه مسیرشان می‌باشند. در صورتیکه کاربر از دیالوگ انصراف بدهد، پارامتر دریافتی با خروجی undefined همراه است.  آخرین دیالوگ هم نمایش یک پیام ساده است که نام فایل جاری را بر میگرداند. اگر خصوصیت buttons را با آرایه خالی مقداردهی کنید، دکمه Ok نمایش داده می‌شود و اگر هم مقداردهی نکنید با خطا روبرو خواهید شد.
برای قسمت ذخیره هم کد زیر را می‌نویسیم:
    dialog.showSaveDialog({
            title:'باز کردن فایل متنی',
             properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
            ,filters:[
            {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
             ]
          },
            (filename)=>{
              if(filename===undefined)
                 return;

           });

حال بهتر است این دیالوگ‌های جاری را هدفمند کنیم و بتوانیم فایل‌های متنی را به کاربر نمایش دهیم، یا آن‌ها را ذخیره کنیم. به همین علت فایل html زیر را نوشته و طبق دستوری که در مقاله «آشنایی با الکترون» فرا گرفتیم، آن را نمایش می‌دهیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    Fie Content:<br/>
    <textarea id="TextFile" cols="100" rows="50"></textarea>
 
  </body>
</html>
برای تشکیل ساختار HTML می‌توانید عبارت HTML را تایپ نمایید تا بعد از زدن Enter، ساختار آن به طور خودکار تشکیل شود. سپس محتوا را مثل بالا به شکل دلخواه تغییر می‌دهیم.

کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که فایل متنی را باز کرده و محتوای آن را در کادر متنی نشان دهیم و موقع ذخیره نیز محتوای نوشته شده در کادر متنی را در فایلی ذخیره کنیم. از آنجا که main Process به المان‌های DOM یا Render Process دسترسی ندارد، باید از طریقی، ارتباط آن را برقرار کنیم. یکی از راه‌های برقراری این ارتباط، IPC است. IPC در واقع یک فرستنده و یک شنونده است که هر کدام در یک سمت قرار گرفته اند. فرستنده پیام را تحت یک عنوان ارسال می‌کند و شنونده منتظر دریافت پیامی تحت همان عنوان میماند و پیام دریافتی را پاسخ می‌دهد. در این مقاله، ما فقط قسمتی از این نوع ارتباطات را بررسی میکنیم.

در نتیجه محتوای callback کدهای دیالوگ open و save را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
Open
 dialog.showOpenDialog({
                 title:'باز کردن فایل متنی',
                  properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                 ,filters:[
                 {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
                 {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
                  ]
               },
                 (filename)=>{
                   if(filename===undefined)
                      return;

                      win.webContents.send('openFile',filename);
                  // dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
                });
Save
  dialog.showSaveDialog({
                title:'باز کردن فایل متنی',
                 properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                ,filters:[
                {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
                 ]
              },
                (filename)=>{
                  if(filename===undefined)
                     return;
                       win.webContents.send('saveFile',filename);
               });
دستور win.webContents.send یک پیام را به صورت Async به سمت RenderProcess مربوطه ارسال میکند. پارامتر اول، عنوان IPC است و پارامتر دوم، پیام IPC است.
برای ایجاد شنونده هم کد زیر را به فایل index.html اضافه می‌کنیم:
  <script>
    const {ipcRenderer} = require('electron');
    var fs=require('fs');

    ipcRenderer.on('openFile', (event, arg) => {
      var content=  fs.readFileSync(String(arg),'utf8');
      document.getElementById("TextFile").value=content;
    });

    ipcRenderer.on('saveFile', (event, arg) =>{
      var content=document.getElementById("TextFile").value;
      fs.writeFileSync(String(arg),content,'utf8');
      alert('ذخیره شد');
    });
    </script>

در اینجا شونده‌هایی را از نوع ipcRenderer ایجاد می‌کنیم و با استفاده از متد on، به پیام‌هایی تحت عنوان‌های مشخص شده گوش فرا می‌دهیم. پیام‌های ارسالی را که حاوی آدرس فایل می‌باشند، به شیءای که از نوع fs می‌باشد، می‌دهند و آن‌ها را می‌خوانند یا می‌نویسند. خواندن و نوشتن فایل، به صورت همزمان صورت میگیرد. ولی اگر دوست دارید که به صورت غیر همزمان پیامی را بخوانید یا بنویسید، باید عبارت Sync را از نام متدها حذف کنید و یک callback را به عنوان پارامتر دوم قرار دهید و محتوای آن را از طریق نوشتن یک پارامتر در سازنده دریافت کنید.

فایل‌های پروژه
 

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
در ASP.NET Core، برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که ASP.NET Web API مجزای از ASP.NET MVC و همچنین وب فرم‌ها ارائه شده بود، اکنون جزئی از ASP.NET MVC است و با آن یکپارچه می‌باشد. بنابراین پیشنیازهای راه اندازی Web API با ASP.NET Core شامل سه مورد ذیل هستند که پیشتر آن‌ها را بررسی کردیم:
الف) فعال سازی ارائه‌ی فایل‌های استاتیک
ب) فعال سازی ASP.NET MVC
ج) آشنایی با تغییرات مسیریابی

و مابقی آن صرفا یک سری نکات تکمیلی هستند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


تعریف مسیریابی کلی کنترلر

در اینجا همانند مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی»، می‌توان در صورت نیاز، مسیریابی کلی کنترلر را توسط ویژگی Route بازنویسی کرد و برای مثال درخواست‌های آن‌را محدود به درخواست‌هایی کرد که با api/ شروع شوند:
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
[controller] هم در اینجا یک توکن پیش فرض است که با نام کنترلر جاری یا همان Test، به صورت خودکار جایگزین می‌شود.
در مورد سرویس ثبت وقایع نیز در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging» بحث کردیم و از آن می‌توان برای ثبت استثناءهای رخ داده استفاده کرد.


یک کنترلر ، اما با قابلیت‌های متعدد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار کلاس پایه‌ی این کنترلر Test، همان Controller متداول ASP.NET MVC ذکر شده‌است و نه Api Controller سابق. تمام قابلیت‌های موجود در این‌دو توسط همان Controller ارائه می‌شوند.


هنوز پیش فرض‌های سابق Web API برقرار هستند

در مثال ذیل که به نظر یک کنترلر ASP.NET MVC است،
- هنوز متد Get مربوط به Web API که به صورت پیش فرض به درخواست‌های Get ختم شده‌ی به نام کنترلر پاسخ می‌دهد، برقرار است (متد IEnumerable<string> Get). برای مثال اگر شخصی در مرورگر، آدرس http://localhost:7742/api/test را درخواست دهد، متد Get اجرا می‌شود.
- در اینجا می‌توان نوع خروجی متد را دقیقا از همان نوع اشیاء مدنظر، تعیین کرد؛ برای نمونه تعریف  <IEnumerable<string در مثال زیر.
- مهم نیست که از return Json استفاده کنید و یا خروجی را مستقیما با فرمت <IEnumerable<string ارائه دهید.
- اگر نیاز به کنترل بیشتری بر روی HTTP Response Status بازگشتی داشتید، می‌توانید از متدهایی مانند return Ok و یا return BadRequest در صورت بروز مشکلی استفاده نمائید. برای مثال در متد IActionResult GetEpisodes2، استثنای فرضی حاصل، ابتدا توسط سرویس ثبت وقایع ذخیره شده و در آخر یک BadRequest بازگشت داده می‌شود.
- تمام مسیریابی‌ها را توسط ویژگی Route و یا نوع‌های درخواستی مانند HttpGet، می‌توان بازنویسی کرد؛ مانند مسیر /api/path1
- امکان محدود ساختن نوع پارامترهای دریافتی همانند متد Get(int page) ذیل، توسط ویژگی‌های مسیریابی وجود دارد.
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [HttpGet]
    public IEnumerable<string> Get() // http://localhost:7742/api/test
    {
        return new [] { "value1", "value2" };
    }
 
    [HttpGet("{page:int}")]
    public IActionResult Get(int page) // http://localhost:7742/api/test/1
    {
        return Json(new[] { "value3", "value4" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path1")]
    public IActionResult GetEpisodes1() // http://localhost:7742/api/path1
    {
        return Json(new[] { "value5", "value6" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path2")]
    public IActionResult GetEpisodes2() // http://localhost:7742/api/path2
    {
        try
        {
            // get data from the DB ...
            return Ok(new[] { "value7", "value8" });
        }
        catch (Exception ex)
        {
            _logger.LogError("Failed to get data from the API", ex);
            return BadRequest();
        }
    } 
}
بنابراین در اینجا اگر می‌خواهید یک کنترلر ASP.NET Web API 2.x را به ASP.NET Core 1.0 ارتقاء دهید، تمام متدهای Get و Put و امثال آن هنوز معتبر هستند و مانند سابق عمل می‌کنند:
    [Route("api/[controller]")]
    public class ValuesController : Controller
    {
        // GET: api/values
        [HttpGet]
        public IEnumerable<string> Get()
        {
            return new string[] { "value1", "value2" };
        }
// GET api/values/5
        [HttpGet("{id}")]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
// POST api/values
        [HttpPost]
        public void Post([FromBody]string value)
        {
        }
// PUT api/values/5
        [HttpPut("{id}")]
        public void Put(int id, [FromBody]string value)
        {
        }
// DELETE api/values/5
        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id)
        {
        }
    }
}
در مورد ویژگی FromBody در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید خروجی Web API شما همواره JSON باشد، می‌توانید ویژگی جدید Produces را به شکل ذیل به کلاس کنترلر اعمال کنید:
 [Produces("application/json")]
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller


تغییرات Model binding پیش فرض، برای پشتیبانی از ASP.NET MVC و ASP.NET Web API

فرض کنید مدل زیر را به برنامه اضافه کرده‌اید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Models
{
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public int Age { get; set; }
    }
}
و همچنین قصد دارید اطلاعات آن‌را از کاربر توسط یک عملیات POST دریافت کرده و به شکل JSON نمایش دهید:
using Core1RtmEmptyTest.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class PersonController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }
 
        [HttpPost]
        public IActionResult Index(Person person)
        {
            return Json(person);
        }
    }
}
برای اینکار، از jQuery به نحو ذیل استفاده می‌کنیم (از این جهت که بیشتر ارسال‌های به سرور جهت کار با Web API نیز Ajax ایی هستند):
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.ajax({
                type: 'POST',
                url: '/Person/Index',
                dataType: 'json',
                contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                data: JSON.stringify({
                    FirstName: 'F1',
                    LastName: 'L1',
                    Age: 23
                }),
                success: function (result) {
                    console.log('Data received: ');
                    console.log(result);
                }
            });
        });
    </script>
}


همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر در ابتدای این متد یک break-point قرار دهیم، اطلاعاتی را از سمت کاربر دریافت نکرده‌است و مقادیر دریافتی نال هستند.
این مورد یکی از مهم‌ترین تغییرات Model binding این نگارش از ASP.NET MVC با نگارش‌های قبلی آن است. در اینجا اشیاء پیچیده از request body دریافت و bind نمی‌شوند و باید به نحو ذیل، محل دریافت و تفسیر آن‌ها را دقیقا مشخص کرد:
 public IActionResult Index([FromBody]Person person)
زمانیکه ویژگی FromBody را مشخص می‌کنیم، آنگاه اطلاعات دریافتی از request body دریافتی، به شیء Person نگاشت خواهند شد.


نکته‌ی مهم: حتی اگر FromBody را ذکر کنید ولی از JSON.stringify در سمت کاربر استفاده نکنید، باز هم نال دریافت خواهید کرد. بنابراین در این نگارش ذکر JSON.stringify نیز الزامی است.


حالت‌های دیگر تغییرات Model Binding در ASP.NET Core

تا اینجا مشخص شد که اگر یک درخواست Ajax ایی را به سمت سرور یک برنامه‌ی ASP.NET Core ارسال کنیم، به صورت پیش فرض به اشیاء پیچیده‌ی سمت سرور bind نمی‌شود و باید حتما ویژگی FromBody را نیز مشخص کرد تا اطلاعات را از request body واکشی کند (محل دریافت اطلاعات پیش فرض آن نامشخص است).
یک سؤال: اگر به سمت یک چنین اکشن متدی، اطلاعات فرمی را به حالت معمول ارسال کنیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ارسال اطلاعات فرم‌ها به سرور، همواره شامل دو تغییر ذیل است:
  var dataType = 'application/x-www-form-urlencoded; charset=utf-8';
 var data = $('form').serialize();
اطلاعات فرم سریالایز می‌شوند و data type مخصوصی هم برای آن‌ها تنظیم خواهد شد. در این حالت، ارسال یک چنین اطلاعاتی به سمت اکشن متد فوق، با خطای 415 unsupported media type متوقف می‌شود. برای رفع این مشکل باید از ویژگی دیگری به نام FromForm استفاده کرد:
 [HttpPost]
public IActionResult Index([FromForm]Person person)
حالت‌های دیگر ممکن را در تصویر ذیل ملاحظه می‌کنید:


علت این مساله نیز بالا رفتن میزان امنیت سیستم است. در نگارش‌های قبلی، تمام مکان‌ها و حالت‌های میسر جستجو می‌شوند و اگر یکی از آن‌ها قابلیت تطابق با خواص شیء مدنظر را داشته باشد، کار binding به پایان می‌رسد. اما در اینجا با مشخص شدن محل دقیق منبع اطلاعات، دیگر سایر حالات جستجو نشده و سطح حمله کاهش پیدا می‌کند.
در اینجا باید مشخص کرد که دقیقا اطلاعاتی که قرار است به یک شیء پیچیده Bind شوند، آیا از یک Form تامین می‌شوند، یا از Body و یا از هدر، کوئری استرینگ، مسیریابی و یا حتی از یک سرویس.
تمام این حالت‌ها مشخص هستند (برای مثال دریافت اطلاعات از هدر درخواست HTTP و انتساب آن‌ها به خواص متناظری در شیء مشخص شده)، منهای FromService آن که به نحو ذیل عمل می‌کند:
در این حالت می‌توان در سازنده‌ی کلاس مدل خود، سرویسی را تزریق کرد و توسط آن خاصیتی را مقدار دهی نمود:
public class ProductModel
{
    public ProductModel(IProductService prodService)
    {
        Value = prodService.Get(productId);
    }
    public IProduct Value { get; private set; }
}
این تزریق وابستگی‌ها برای اینکه تکمیل شود، نیاز به ویژگی FromServices خواهد داشت:
 public async Task<IActionResult> GetProduct([FromServices]ProductModel product)
{
}
وجود ویژگی FromServices به این معنا است که سرویس‌های مدل یاد شده را از تنظیمات ابتدایی IoC Container خود خوانده و سپس در اختیار مدل جاری قرار بده. به این ترتیب حتی تزریق وابستگی‌ها در مدل‌های برنامه هم میسر می‌شود.


تغییر تنظیمات اولیه‌ی خروجی‌های ASP.NET Web API

در اینجا حالت ارائه‌ی خروجی XML به صورت پیش فرض فعال نیست. اگر علاقمند به افزودن آن نیز باشید، نحوه‌ی کار را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.FormatterMappings.SetMediaTypeMappingForFormat("xml", new MediaTypeHeaderValue("application/xml")); 
 
    }).AddJsonOptions(options =>
    {
        options.SerializerSettings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        options.SerializerSettings.DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Include;
        options.SerializerSettings.NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore;
    });
همچنین اگر خواستید تنظیمات ابتدایی JSON.NET را تغییر داده و برای مثال خروجی JSON تولیدی را camel case کنید، این‌کار را توسط متد AddJsonOptions به نحو فوق می‌توان انجام داد.
مطالب
Owin چیست ؟ قسمت اول
مطمئنا اکثر شما برنامه نویسان با معماری IIS و ASP.NET کمابیش آشنایی دارید
Request از سمت کلاینت به IIS ارسال می‌شود، و عموما بسته به نوع درخواست کلاینت یا به یک Static File مپ می‌شود( مثلا به یک عکس )، و یا به یک ISAPI
ISAPI کدی است که عموما با ++C نوشته می‌شود، و برای درخواست آمده از سمت کلاینت کاری را انجام می‌دهد
یکی از این ISAPI‌ها برای ASP.NET است، که درخواست کلاینت را به یک کد مبتنی بر NET. مپ می‌کند ( به همین علت به آن ASP.NET می‌گویند )
نکته ای که در خطوط فوق به وضوح دیده می‌شود، وابستگی شدید ASP.NET به IIS است
بدیهتا کدی که بر روی بستر ASP.NET نوشته می‌شود نیز وابستگی فوق العاده ای به IIS دارد، که یکی از بدترین نوع این وابستگی‌ها در ASP.NET Web Forms دیده می‌شود.
خب، این مسئله چه مشکلاتی را ایجاد می‌کند ؟
مشکل اول که شاید کمتر به چشم بیاید، بحث کندی اجرای بار اول برنامه‌‌های ASP.NET است.
اما مشکل دوم عدم توانایی در نوشتن کد برنامه، بدون وابستگی به وب سرور (در اینجا IIS ) است، که این مشکل دوم روز به روز در حال جدی‌تر شدن است.
این مشکل دوم را برنامه نویسان جاوا سالهاست که با آن درگیرند، نکته این است که بین دو وب سرور در نحوه پردازش یک درخواست کلاینت تفاوت هایی وجود دارد، که بالطبع این تفاوت‌ها در نحوه‌ی اجرای کد بالاخره خودش را جاهایی نشان می‌دهد، این که بگوییم رفتار وب سرورها نباید متفاوت باشد کمی مسخره است، زیرا تفاوت آنها  با یکدیگر باعث شده که سرعت یکسان و امکانات یکسانی نداشته باشند و هر کدام برای یک سناریوی خاص مناسب‌تر باشند
این مسئله برای ما نیز روز به روز دارای اهمیت بیشتری می‌شود، دیگر این که Web Server ما فقط IIS صرف باشد، سناریوی متداول در پروژه‌های Enterprise نیست
در چه جاهایی می‌توان یک برنامه را هاست کرد ؟
IIS به همراه ASP.NET
IIS بدون ASP.NET ( می‌خواهیم برنامه بر روی IIS هاست شود، ولی کاری با ASP.NET نداریم )
CLR AppDomains
و وب سرورهای لینوکسی در صورت اجرای برنامه بر روی Mono
و ...
هم اکنون به میزان زیادی مشکل شفاف شده است، مطابق با معماری فعلی داریم
 Request >> IIS >>  aspnet_isapi.dll >>  System.Web.dll >> Your codes
مشکل دیگری که وجود دارد این است که اگر تیمی بخواهد فریم ورکی برای برنامه نویسان نهایی فراهم کند، باید آنرا بر روی اکثر گزینه‌های هاست موجود سازگار  کنید، برای   مثال مشاهده می‌کنید که ASP.NET Signal R را هم می‌توان بر روی IIS و ASP.NET هاست کرد و هم بر روی یک App Domain کاملا معمولی  و علاوه بر این که تیم   SignalR باید این هزینه مضاعف را پرداخت کند، خروجی برای ما نیز چندان خوشایند نیست، برای مثال اجرای همزمان ASP.NET SignalR و ASP.NET  Web API اگر چه که بر  روی هاستی به غیر از ASP.NET نیز امکان پذیر است، اما متاسفانه به عنوان دو بازیگر جدا از هم کار می‌کنند و عملا تعاملی با یکدیگر ندارند، مگر این  که بر روی ASP.NET  هاست شوند، و یا بسیاری از امکانات Routing موجود در WCF بر روی بستری غیر از ASP.NET کار نمی‌کند.
بدیهی است که این بازار پر آشوب به نفع هیچ کس نیست.
و اما راه حل چیست ؟
تعدادی از برنامه نویسان حرفه ای NET. دور یکدیگر جمع شدند و طی بررسی هایشان به این نتیجه رسیدند که هاست‌های مختلف نقاط اشتراک بسیار زیادی دارند و  تفاوت‌ها نباید باعث این میزان مشکل شود.
پس استانداری را طراحی کردند با نام OWIN  یا Open Web Interface for .NET
این استاندارد به صورت کاملا ریز به طراحی هر چیزی را که شما به آن فکر کنید پرداخته است، Request, Cookie, Response, Web Sokcet و ...
اما همانطور که از نامش مشخص است این یک استاندارد است و پیاده سازی ندارد، و هر هاستی باید یک بار این استاندارد را بر روی خود پیاده سازی کند
خبر خوش این است که تا این لحظه اکثر هاست‌های مهم این استاندارد را پیاده سازی کرده اند و یا در دست پیاده سازی دارند
پروژه Helios برای IIS
پروژه Katana  برای IIS به در کنار و سازگار با ASP.NET برای پروژه هایی که تا این لحظه از امکانات سطح پایین ASP.NET استفاده زیادی کرده اند و فرصت تغییر ساختاری ندارند
پروژه هایی برای App Domains و ...
مرحله‌ی بعدی این است که فریم ورک‌ها خوشان را با Owin سازگار کنند
معروف‌ترین فریم ورک هایی که تا این لحظه اقدام به انجام این کار کرده اند، عبارتند از:
ASP.NET Web API
ASP.NET MVC
ASP.NET Identity
ASP.NET Signal R ( در حال حاضر Signal R فقط بر روی Owin قابلیت استفاده دارد )
بدیهی است که زمانی که پروژه ASP.NET Web API بر روی استاندارد OWIN نوشته می‌شود، دیگر نیازی به تحمل هزینه مضاعف برای سازگاری خود با انواع هاست ها ندارد و این مسئله توسط Katana، Helios  و ... انجام شده است، که بالطبع بزرگترین نفع آن برای ما جلوگیری از چند باره کاری توسط تیم Web API و ... است که بالطبع در  زمان کمتر امکانات بیشتری را به ما ارائه می‌دهند.
البته واضح است فریم ورک هایی که با کلاینت و درخواست‌ها کاری ندارند، با این مقولات کاری ندارند، پس Entity Framework و ... از این داستان مستثنا هستند.
و علاوه بر این فریم ورک هایی با طراحی اشتباه و قدیمی مانند ASP.NET Web Forms به صورت کلی قابلیت سازگار شدن با این استاندارد را ندارند، زیرا کاملا به ASP.NET  وابسته هستند
و در نهایت در مرحله‌ی بعدی لازم است شما نیز از فریم ورک هایی استفاده کنید که مبتنی بر OWIN هستند، یعنی برای مثال پروژه بعدی تان را مبتنی بر ASP.NET MVC و ASP.NET Web API و ASP.NET Identity پیاده سازی کنید، در این صورت شما می‌توانید برنامه ای بنویسید که به Web Server هیچ گونه وابستگی ندارد.
به این صورت کد زدن چند مزیت بزرگ دیگر هم دارد که از کم اهمیت‌ترین آنها شروع می‌کنیم:
1- سرعت بسیار بالاتر برنامه در هاست‌های غیر ASP.NET ای، مانند زمانی که شما از IIS به صورت مستقیم و بدون وابستگی به System.Web.dll استفاده می‌کنید.
توجه کنید که حتی در این حالت هم می‌توانید از ASP.NET Web API و Signal R و Identity استفاده کنید و تا 25% سرعت بیشتری داشته باشید ( بسته به سناریو ) 
2- قابلیت توسعه آسانتر و با قابلیت نگهداری بالاتر پروژه‌های Enterprise، برای مثال در یکی از پروژه‌ها من مجبور بودم از ASP.NET Web API به صورتی استفاده کنم  که هم توسط کلاینت JavaScript ای استفاده شود، و هم توسط کدهای Controller‌های MVC ( بدون استفاده مستقیم از کد سرویس با رفرنس زدن به سرویس‌ها البته )  که خوشبختانه OWIN به خوبی از پس این کار بر آمد، و عملا یک سرویس Web API را هم بر روی IIS هاست کردم و هم داخل یک AppDomain
3- در چند سال آینده که اکثریت مطلق سایت‌ها از این روش استفاده کنند ( شما چه بدانید و چه ندانید اگر در برنامه خودتان از Signal R نسخه 2 دارید استفاده می‌کنید،حتما از OWIN استفاده کرده اید )، مایکروسافت می‌تواند دست به تغییرات اساسی‌تری بزند، برای مثال معماری جدیدی از IIS ارائه دهد که مشکلات ساختاری فراوان  فعلی  IIS  را   که  از حوصله توضیح این مقاله خارج است را نداشته باشد، و فقط یک پیاده سازی OWIN جدید بر روی آن ارائه دهد و برنامه‌های ما بدون تغییر بر روی آن نیز کار  کنند، و یا  این که بتواند تعدادی از فریم ورک‌های با طراحی قدیمی را راحت‌تر از دور خارج کند، مانند Web Forms
نکته پایانی، اگر هم اکنون پروژه ای دارید که در داخل آن از ASP.NET استفاده شده، و برای مثال تعدای فرم ASP.NET Web Forms نیز دارد، نگران نباشید، کماکان می‌توانید از Owin برای سایر قسمت‌ها مانند Web API استفاده کنید، البته در این حالت تاثیری در بهبود سرعت اجرای برنامه مشاهده نخواهید کرد، اما برای مهاجرت و اعمال تغییرات این آسانترین روش ممکن است
در قسمت بعدی، مثالی را شروع می‌کنیم مبتنی بر ASP.NET Web API، ASP.NET Identity و Helios
مطالب
آشنایی با M.A.F - قسمت دوم

قسمت قبل بیشتر آشنایی با یک سری از اصطلاحات مرتبط با فریم ورک MAF بود و همچنین نحوه‌ی کلی استفاده از آن. در این قسمت یک مثال ساده را با آن پیاده سازی خواهیم کرد و فرض قسمت دوم بر این است که افزونه‌ی Visual Studio Pipeline Builder را نیز نصب کرده‌اید.

یک نکته پیش از شروع:
- اگر افزونه‌ی Visual Studio Pipeline Builder پس از نصب به منوی Tools اضافه نشده است، یک پوشه‌ی جدید را به نام Addins در مسیر Documents\Visual Studio 2008 ایجاد کرده و سپس فایل‌های آن‌را در این مسیر کپی کنید.

ساختار اولیه یک پروژه MAF

- پروژ‌ه‌هایی که از MAF استفاده می‌کنند، نیاز به ارجاعاتی به دو اسمبلی استاندارد System.AddIn.dll و System.AddIn.Contract.dll دارند (مطابق شکل زیر):



- ساختار آغازین یک پروژه MAF از سه پروژه تشکیل می‌شود که توسط افزونه‌ی Visual Studio Pipeline Builder به 7 پروژه بسط خواهد یافت.
این سه پروژه استاندارد آغازین شامل موارد زیر هستند:



- هاست: همان برنامه‌ی اصلی که قرار است از افزونه استفاده کند.
- قرار داد: نحو‌ه‌ی تعامل هاست و افزونه در این پروژه تعریف می‌شود. (یک پروژه از نوع class library)
- افزونه: کار پیاده سازی قرار داد را عهده دار خواهد شد. (یک پروژه از نوع class library)

- همچنین مرسوم است جهت مدیریت بهتر خروجی‌های حاصل شده یک پوشه Output را نیز به این solution اضافه کنند:



اکنون با توجه به این محل خروجی، به خواص Build سه پروژه موجود مراجعه کرده و مسیر Build را اندکی اصلاح خواهیم کرد (هر سه مورد بهتر است اصلاح شوند)، برای مثال:



نکته‌ی مهم هم اینجا است که خروجی host باید به ریشه این پوشه تنظیم شود و سایر پروژه‌ها هر کدام خروجی خاص خود را در پوشه‌ای داخل این ریشه باید ایجاد کنند.



تا اینجا قالب اصلی کار آماده شده است. قرارداد ما هم به شکل زیر است (ویژگی AddInContract آن نیز نباید فراموش شود):

using System.AddIn.Pipeline;
using System.AddIn.Contract;

namespace CalculatorConract
{
[AddInContract]
public interface ICalculatorContract : IContract
{
double Operate(string operation, double a, double b);
}
}

به عبارت دیگر برنامه‌ای محاسباتی داریم (هاست) که دو عدد double را در اختیار افزونه‌های خودش قرار می‌دهد و سپس این افزونه‌ها یک عملیات ریاضی را بر روی آن‌ها انجام داده و خروجی را بر می‌گردانند. نوع عملیات توسط آرگومان operation مشخص می‌شود. این آرگومان به کلیه افزونه‌های موجود ارسال خواهد شد و احتمالا یکی از آن‌ها این مورد را پیاده سازی کرده است. در غیر اینصورت یک استثنای عملیات پیاده سازی نشده صادر می‌شود.
البته روش بهتر طراحی این افزونه، اضافه کردن متد یا خاصیتی جهت مشخص کردن نوع و یا انواع عملیات پشتیبانی شده توسط افزونه‌ است که جهت سادگی این مثال، به این طراحی ساده اکتفا می‌شود.

ایجاد pipeline

اگر قسمت قبل را مطالعه کرده باشید، یک راه حل مبتنی بر MAF از 7 پروژه تشکیل می‌شود که عمده‌ترین خاصیت آن‌ها مقاوم کردن سیستم در مقابل تغییرات نگارش قرارداد است. در این حالت اگر قرار داد تغییر کند، نه هاست و نه افزونه‌ی قدیمی، نیازی به تغییر در کدهای خود نخواهند داشت و این پروژه‌های میانی هستند که کار وفق دادن (adapters) نهایی را برعهده می‌گیرند.


برای ایجاد خودکار View ها و همچنین Adapters ، از افزونه‌ی Visual Studio Pipeline Builder که پیشتر معرفی شد استفاده خواهیم کرد.



سه گزینه‌ی آن هم مشخص هستند. نام پروژه‌ی قرارداد، مسیر پروژه‌ی هاست و مسیر خروجی نهایی معرفی شده. پیش از استفاده از این افزونه نیاز است تا یکبار solution مورد نظر کامپایل شود. پس از کلیک بر روی دکمه‌ی OK، پروژه‌های ذکر شده ایجاد خواهند شد:


پس از ایجاد این پروژه‌ها، نیاز به اصلاحات مختصری در مورد نام اسمبلی و فضای نام هر کدام می‌باشد؛ زیرا به صورت پیش فرض هر کدام به نام template نامگذاری شده‌اند:



پیاده سازی افزونه

قالب کاری استفاده از این فریم ورک آماده است. اکنون نوبت به پیاده سازی یک افزونه می‌باشد. به پروژه AddIn مراجعه کرده و ارجاعی را به اسمبلی AddInView خواهیم افزود. به این صورت افزونه‌ی ما به صورت مستقیم با قرارداد سروکار نداشته و ارتباطات، در راستای همان pipeline تعریف شده، جهت مقاوم شدن در برابر تغییرات صورت می‌گیرد:
using System;
using CalculatorConract.AddInViews;
using System.AddIn;

namespace CalculatorAddIn
{
[AddIn]
public class MyCalculatorAddIn : ICalculator
{
public double Operate(string operation, double a, double b)
{
throw new NotImplementedException();
}
}
}

در اینجا افزونه‌ی ما باید اینترفیس ICalculator مربوط به AddInView را پیاده سازی نماید که برای مثال خواهیم داشت:

using System;
using CalculatorConract.AddInViews;
using System.AddIn;

namespace CalculatorAddIn
{
[AddIn("افزونه یک", Description = "توضیحات", Publisher = "نویسنده", Version = "نگارش یک")]
public class MyCalculatorAddIn : ICalculator
{
public double Operate(string operation, double a, double b)
{
switch (operation)
{
case "+":
return a + b;
case "-":
return a - b;
case "*":
return a * b;
default:
throw new NotSupportedException("عملیات مورد نظر توسط این افزونه پشتیبانی نمی‌شود");
}
}
}
}

همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، این کلاس باید با ویژگی AddIn مزین شود که توسط آن می‌توان توضیحاتی در مورد نام ، نویسنده و نگارش افزونه ارائه داد.


استفاده از افزونه‌ی تولید شده

هاست برای استفاده از افزونه‌هایی با قرارداد ذکر شده، مطابق pipeline پروژه، نیاز به ارجاعی به اسمبلی HostView دارد و در اینجا نیز هاست به صورت مستقیم با قرارداد کاری نخواهد داشت. همچنین هاست هیچ ارجاع مستقیمی به افزونه‌ها نداشته و بارگذاری و مدیریت آن‌ها به صورت پویا انجام خواهد شد.

نکته‌ی مهم!
در هر دو ارجاع به HostView و یا AddInView باید خاصیت Copy to local به false تنظیم شود، در غیر اینصورت افزونه‌ی شما بارگذاری نخواهد شد.



پس از افزودن ارجاعی به HostView، نمونه‌ای از استفاده از افزونه‌ی تولید شده به صورت زیر می‌تواند باشد که توضیحات مربوطه به صورت کامنت آورده شده است:

using System;
using System.AddIn.Hosting;
using CalculatorConract.HostViews;

namespace Calculator
{
class Program
{
private static ICalculator _calculator;

static void doOperation()
{
Console.WriteLine("1+2: {0}", _calculator.Operate("+", 1, 2));
}

static void Main(string[] args)
{
//مسیر پوشه ریشه مربوطه به خط لوله افزونه‌ها
string path = Environment.CurrentDirectory;

//مشخص سازی مسیر خواندن و کش کردن افزونه‌ها
AddInStore.Update(path);

//یافتن افزونه‌هایی سازگار با شرایط قرارداد پروژه
//در اینجا هیچ افزونه‌ای بارگذاری نمی‌شود
var addIns = AddInStore.FindAddIns(typeof(ICalculator), path);

//اگر افزونه‌ای یافت شد
if (addIns.Count > 0)
{
var addIn = addIns[0]; //استفاده از اولین افزونه
Console.WriteLine("1st addIn: {0}", addIn.Name);

//فعال سازی افزونه و همچنین مشخص سازی سطح دسترسی آن
_calculator = addIn.Activate<ICalculator>(AddInSecurityLevel.Intranet);

//یک نمونه از استفاده آن
doOperation();
}

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

چند نکته جالب توجه در مورد قابلیت‌های ارائه شده:
- مدیریت load و unload پویا
- امکان تعریف سطح دسترسی و ویژگی‌های امنیتی اجرای یک افزونه
- امکان ایزوله سازی پروسه اجرای افزونه از هاست (در ادامه توضیح داده خواهد شد)
- مقاوم بودن پروژه به نگارش‌های مختلف قرارداد


اجرای افزونه در یک پروسه مجزا

حتما با امکانات مرورگر کروم و یا IE8 در مورد اجرای هر tab آن‌ها در یک پروسه‌ی مجزا از پروسه اصلی هاست مطلع هستید. به این صورت پروسه‌ی هاست از رفتار tab ها محافظت می‌شود، همچنین پروسه‌ی هر tab نیز از tab دیگر ایزوله خواهد بود. یک چنین قابلیتی در این فریم ورک نیز پیش بینی شده است.

//فعال سازی افزونه و همچنین مشخص سازی سطح دسترسی آن
//همچنین جدا سازی پروسه اجرایی افزونه از هاست
_calculator = addIn.Activate<ICalculator>(
new AddInProcess(),
AddInSecurityLevel.Intranet);

در این حالت اگر پس از فعال شدن افزونه، یک break point قرار دهیم و به task manager ویندوز مراجعه نمائیم، پروسه‌ی مجزای افزونه قابل مشاهده است.



برای مطالعه بیشتر + ، + ، + و +

مطالب
استفاده از افزونه‌های Owin مخصوص سایر نگارش‌های ASP.NET در ASP.NET Core
همانطور که اطلاع دارید یکسری از کتابخانه‌های کمکی و ثالث ASP.NET Core همچون OData و SignalR ، Thinktecture IdentityServer هنوز در حال تکمیل هستند و از آنجایی که هر روزه محبوبیت ASP.NET Core در بین برنامه نویسان در حال افزایش است و خیلی از پروژه‌های نرم افزاری که امروزه start میخورند، از این فریم ورک جدید استفاده میکنند، پس خیلی به اهمیت این مقوله افزوده میشود که بتوان از تکنولوژی‌های فوق در پروژه‌های جدید نیز استفاده کرد و یکی از معقول‌ترین راه‌های ممکن آن، پیاده سازی Owin  در کنار ASP.NET Core Pipeline میباشد. بدین معنا که ما قصد نداریم owin pipeline را جایگزین آن نماییم؛ همانطور که در ادامه‌ی این مقاله گفته خواهد شد، از هر دو معماری (افزونه‌های Owin مخصوص نگارش کامل دات نت و همچنین خود ASP.NET Core) در کنار هم استفاده خواهیم کرد.
پیشنیاز این مقاله آشنایی با ASP.NET Core و MiddleWare و همچنین آشنایی با Owin میباشد. همانطور که عرض کردم اگر مقاله‌ی پیاده سازی OData را مطالعه کرد‌ه‌اید و هم اکنون قصد و یا علاقه‌ی به استفاده‌ی از آن را در پروژه‌ی ASP.NET Core خود دارید، میتوانید این مقاله را دنبال نمایید.
پس تا کنون متوجه شدیم که هدف از این کار، توانایی استفاده از ابزارهایی است که با Owin سازگاری کامل را دارند و همچنین به نسخه‌ی پایدار خود رسیده‌اند. بطور مثال IdentityServer 4 در حال تهیه است که با ASP.NET Core سازگار است. اما هنوز چند نسخه‌ی beta از آن بیرون آمده و به پایداری کامل نرسیده است. همچنین زمان توزیع نهایی آن نیز دقیقا مشخص نیست.
شما برای استفاده از ASP.NET Core RTM 1.0 احتیاج به Visual studio 2015 update 3 دارید. ابتدا یک پروژه‌ی #C از نوع Asp.Net Core Web Application  را «به همراه full .Net Framework» به نام OwinCore میسازیم.
در حال حاضر بدلیل اینکه پکیج‌هایی مانند OData, SignalR هنوز به نسخه‌ی Net Coreی خود آماده نشده‌اند (در حال پیاده سازی هستند)، پس مجبور به استفاده از full .Net framework هستیم و خوب مسلما برنامه در این حالت چند سکویی نخواهد بود. اما به محض اینکه آن‌ها آماده شدند، میتوان full .Net را کنار گذاشته و از NET Core. استفاده نمود و از آنجایی که Owin فقط یک استاندارد هست، هیچ مشکلی با NET Core. نداشته و برنامه را میتوان بدان منتقل کرد و از مزایای چند سکویی بودن آن نیز بهره برد. پس مشکل در حال حاضر Owin نبوده و مجبور به منتظر بودن برای آماده شدن این پکیج‌ها خواهیم بود. مثال عملی این قضیه نیز Nancy است که نسخه‌ی NET Core.ی آن با استفاده از Owin در ASP.NET Core پیاده سازی شده است. در اینجا مثال عملی آن را میتوانید پیدا کنید.


در قسمت بعد، قالب را هم از نوع empty انتخاب مینماییم.


در ادامه فایل project.json را باز کرده و در قسمت dependencies، تغییرات زیر را اعمال نمایید.

قبل از اینکه شما را از این همه وابستگی نگران کنم، باید عرض کنم فقط Microsoft.Owin , Microsoft.AspNetCore.Owin، پکیج‌های اجباری هستند؛ باقی آن‌ها برای نشان دادن انعطاف پذیری بالای این روش میباشند:

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.OData": "5.9.1",
    "Microsoft.AspNet.SignalR": "2.2.1",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Client": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Core": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Owin": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Hosting": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
    "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
    "Microsoft.Net.Http": "2.2.29",
    "Microsoft.Owin": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.Diagnostics": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.FileSystems": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.StaticFiles": "3.0.1",
    "Newtonsoft.Json": "9.0.1"
  },
//etc...

بعد از ذخیره کردن این فایل، در پنجره‌ی Output خود شاهد دانلود شدن این پکیج‌ها خواهید بود. در اینجا پکیج‌های مربوط به Owin, Odata, SignalR را مشاهد می‌کنید. ضمن اینکه در کنار آن، AspNetCore.Mvc را نیز مشاهده میفرمایید. دلیل این کار این است که این دو نوع متفاوت قرار است در کنار هم کار کنند و هیچ مشکلی با دیگری ندارند.

در مسیر اصلی پروژه‌ی خود کلاسی به نام OwinExtensions را با محتوای زیر بسازید:

namespace OwinCore
{
    public static class OwinExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseOwinApp(
            this IApplicationBuilder aspNetCoreApp,
            Action<IAppBuilder> configuration)
        {
            return aspNetCoreApp.UseOwin(setup => setup(next =>
            {
                AppBuilder owinAppBuilder = new AppBuilder();

                IApplicationLifetime aspNetCoreLifetime = (IApplicationLifetime)aspNetCoreApp.ApplicationServices.GetService(typeof(IApplicationLifetime));

                AppProperties owinAppProperties = new AppProperties(owinAppBuilder.Properties);

                owinAppProperties.OnAppDisposing = aspNetCoreLifetime?.ApplicationStopping ?? CancellationToken.None;

                owinAppProperties.DefaultApp = next;

                configuration(owinAppBuilder);

                return owinAppBuilder.Build<Func<IDictionary<string, object>, Task>>();
            }));
        }
    }
}

یک Extension Method به نام UseOwinApp اضافه شده به IApplicationBuilder که مربوط به ASP.NET Core میباشد و درون آن نیز AppBuilder را که مربوط به Owin pipeline میباشد، نمونه سازی کرده‌ایم که باعث میشود Owin pipeline بر روی ASP.NET Core pipeline سوار شود.

حال میخواهیم یک Middleware سفارشی را با استفاده از Owin نوشته و در Startup پروژه، آن را فراخوانی نماییم. کلاسی به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware را با محتوای زیر تولید مینماییم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware : OwinMiddleware
    {
        public AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware(OwinMiddleware next)
            : base(next)
        {
        }
        public async override Task Invoke(IOwinContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test", new[] { context.Request.Uri.ToString() });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

کلاسی است که از owinMiddleware ارث بری کرده و در متد override شده‌ی Invoke نیز با استفاده از IOwinContext، به پیاده سازی Middleware خود میپردازیم. Exception مربوطه را comment کرده (بعدا در مرحله‌ی تست از آن نیز استفاده مینماییم) و در خط بعدی در هدر response هر request، یک شیء را به نام Test و با مقدار Uri آن request، میسازیم.

خط بعدی هم اعلام میدارد که به Middleware بعدی برود.

در ادامه فایل Startup.cs را باز کرده و اینگونه متد Configure را تغییر دهید:

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });
        }

مشاهده میفرمایید با استفاده از UserOwinApp میتوانیم Middleware‌های Owinی خود را register نماییم و نکته‌ی قابل توجه این است که در کنار آن نیز می‌توانیم از IHostingEnviroment مربوط به ASP.NET core استفاده نماییم. owinApp.UseErrorPage از Microsoft.Owin.Diagnostics گرفته شده است و در خط بعدی نیز Middleware شخصی خود را register کرده‌ایم. پروژه را run کرده و در response این را مشاهد مینمایید.

اکنون اگر در Middleware سفارشی خود، آن Exception را از حالت comment در بیاوریم، در صورتیکه در حالت development باشیم، با این صفحه مواجه خواهیم شد:

Exception مربوطه را به حالت comment گذاشته و ادامه میدهیم.

برای اینکه نشان دهیم Owin و ASP.NET Core pipeline در کنار هم میتوانند کار کنند، یک Middleware را از نوع ASP.NET Core نوشته و آن را register مینماییم. کلاسی جدیدی را به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware
    {
        private readonly RequestDelegate Next;

        public AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware(RequestDelegate next)
        {
            Next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test2", new[] { "some text" });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

متد Configure در Startup.cs را نیز اینگونه تغییر میدهیم

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

اکنون AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware رجیستر شده است و بعد از run کردن پروژه و بررسی header response باید این را ببینیم

میبینید که به ترتیب اجرای Middleware‌ها، ابتدا Test مربوط به Owin و بعد آن Test2 مربوط به ASP.NET Core تولید شده است.

حال اجازه دهید Odata را با استفاده از Owin پیاده سازی نماییم. ابتدا کلاسی را به نام Product با محتوای زیر تولید نمایید:

namespace OwinCore
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

حال کلاسی را به نام ProductsController با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class ProductsController : ODataController
    {
        [EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                 new Product { Id = 1, Name = "Test" , Price = 10 }
            }
            .AsQueryable();
        }
    }
}

اگر مقاله‌ی پیاده سازی Crud با استفاده از OData را مطالعه کرده باشید، قاعدتا با این کد‌ها آشنا خواهید بود. ضمن اینکه پرواضح است که OData هیچ وابستگی به entity framework ندارد.

برای config آن نیز در Startup.cs پروژه و متد Configure، تغییرات زیر را اعمال مینماییم.

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            //aspNetCoreApp.UseMvc();

            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }
                // owinApp.UseFileServer(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseStaticFiles(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseWebApi(); asp.net web api / odata / web hooks

                HttpConfiguration webApiConfig = new HttpConfiguration();
                ODataModelBuilder odataMetadataBuilder = new ODataConventionModelBuilder();
                odataMetadataBuilder.EntitySet<Product>("Products");
                webApiConfig.MapODataServiceRoute(
                    routeName: "ODataRoute",
                    routePrefix: "odata",
                    model: odataMetadataBuilder.GetEdmModel());
                owinApp.UseWebApi(webApiConfig);

                owinApp.MapSignalR();

                //owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            //aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

برای config مخصوص Odata، به HttpConfiguration نیاز داریم. بنابراین instanceی از آن گرفته و برای مسیریابی Odata از آن استفاده مینماییم.

با استفاده از پیاده سازی که از استاندارد Owin انجام دادیم، مشاهده کردید که Odata را همانند یک پروژه‌ی معمولی asp.netی، config نمودیم. در خط بعدی هم SignalR را مشاهده مینمایید.

اکنون اگر آدرس زیر را در مرورگر خود وارد نمایید، پاسخ زیر را از Odata دریافت خواهید کرد:

http://localhost:YourPort/odata/Products

بعد از فرستادن request فوق، باید response زیر را دریافت نمایید:

{ 
 "@odata.context":"http://localhost:4675/odata/$metadata#Products","value":[
    {
      "Id":1,"Name":"Test","Price":10
    }
  ]
}

تعداد زیادی Owin Middleware موجود همانند Thinktecture IdentityServer, NWebSec, Nancy, Facebook OAuth , ... هم با همان آموزش راه اندازی بر روی Owin که دارند میتوانند در ASP.NET Core نیز استفاده شوند و زمانی که نسخه‌ی ASP.NET Core اینها به آمادگی کامل رسید، با کمترین تغییری میتوان از آنها استفاده نمود.
اگر در پیاده سازی مقاله‌ی فوق با مشکل رو به رو شدید (اگر مراحل به ترتیب اجرا شوند، مشکلی نخواهید داشت) میتوانید از Github ، کل این پروژه را clone کرده و همچنین طبق commit‌های منظم از طریق history آن، مراحل جلو رفتن پروژه را دنبال نمایید.
مطالب
React 16x - قسمت 18 - کار با فرم‌ها - بخش 1 - دریافت ورودی‌ها از کاربر
تقریبا تمام برنامه‌ها نیاز دارند فرم‌های مخصوصی را داشته باشند. به همین جهت در این قسمت، برنامه‌ی نمایش لیست فیلم‌ها را که تا این مرحله تکمیل کردیم، با افزودن تعدادی فرم بهبود می‌بخشیم؛ مانند فرم لاگین، فرم ثبت نام، فرمی برای ثبت و ویرایش فیلم‌ها و یک فرم جستجوی سریع در لیست فیلم‌های موجود.


ایجاد فرم لاگین

فرم لاگینی را که به برنامه‌ی نمایش لیست فیلم‌های تکمیل شده‌ی تا قسمت 17، اضافه خواهیم کرد، یک فرم بوت استرپی است و می‌توانید جزئیات بیشتر مزین سازی المان‌های این نوع فرم‌ها را با کلاس‌های بوت استرپ، در مطلب «کار با شیوه‌نامه‌های فرم‌ها در بوت استرپ 4» مطالعه کنید.
در ابتدا فایل جدید src\components\loginForm.jsx را ایجاد کرده و سپس توسط میان‌برهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی کامپوننت جدید LoginForm را ایجاد می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";


class LoginForm extends Component {
  render() {
    return <h1>Login</h1>;
  }
}

export default LoginForm;
در ادامه یک Route جدید را در فایل app.js برای این فرم، با مسیر login/ و کامپوننت LoginForm، در ابتدای Switch موجود، تعریف می‌کنیم:
import LoginForm from "./components/loginForm";
//...

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        <Switch>
          <Route path="/login" component={LoginForm} />
          <Route path="/movies/:id" component={MovieForm} />
          // ...
        </Switch>
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}
پس از تعریف این مسیریابی، نیاز است لینک آن‌را نیز به منوی راهبری سایت اضافه کنیم. به همین جهت در فایل navBar.jsx که آن‌را در قسمت قبل تکمیل کردیم، در انتهای لیست موجود و پس از Rentals، لینک لاگین را نیز قرار می‌دهیم:
<NavLink className="nav-item nav-link" to="/login">
   Login
</NavLink>
که در نهایت حاصل این تغییرات، به صورت زیر در مرورگر ظاهر می‌شود:


اکنون نوبت به افزودن فرم بوت استرپی لاگین به فایل loginForm.jsx رسیده‌است:
import React, { Component } from "react";


class LoginForm extends Component {
  render() {
    return (
      <form>
        <div className="form-group">
          <label htmlFor="username">Username</label>
          <input id="username" type="text" className="form-control" />
        </div>
        <div className="form-group">
          <label htmlFor="password">Password</label>
          <input id="password" type="password" className="form-control" />
        </div>
        <button className="btn btn-primary">Login</button>
      </form>
    );
  }
}

export default LoginForm;
توضیحات:
- ابتدا المان form به صفحه اضافه می‌شود.
- سپس هر ورودی، داخل یک div با کلاس form-group، محصور می‌شود. کار آن تبدیل یک برچسب و فیلد ورودی، به یک گروه از ورودی‌های بوت استرپ است.
- در اینجا هر برچسب دارای یک ویژگی for است. اما چون قرار است عبارات jsx، به معادل‌های جاوا اسکریپتی ترجمه شوند، نمی‌توان از واژه‌ی کلیدی for در اینجا استفاده کرد. به همین جهت از معادل react ای آن که htmlFor است، در کدهای فوق استفاده کرده‌ایم؛ شبیه به نکته‌ای که در مورد تبدیل ویژگی class به className وجود دارد. مقدار هر ویژگی htmlFor نیز به id فیلد ورودی متناظر با آن تنظیم می‌شود. به این ترتیب اگر کاربر بر روی این برچسب کلیک کرده و آن‌را انتخاب کند، فیلد متناظر با آن، دارای focus می‌شود.
- فیلدهای ورودی نیز دارای کلاس form-control هستند.

با این خروجی نهایی در مرورگر:



مدیریت ارسال فرم‌ها

به صورت پیش فرض و استاندارد، دکمه‌ی افزوده شده‌ی به المان form، سبب ارسال اطلاعات آن به سرور و سپس بارگذاری کامل صفحه می‌شود. این رفتاری نیست که در یک برنامه‌ی SPA مدنظر باشد. برای مدیریت این حالت، می‌توان از رخ‌داد onSubmit هر المان فرم، استفاده کرد:
class LoginForm extends Component {
  handleSubmit = e => {
    console.log("handleSubmit", e);
    e.preventDefault();

    // call the server
  };

  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
      //...
در اینجا یک متد رویدادگردان را برای رخ‌داد onSubmit تعریف کرده‌ایم که توسط آن رخ‌داد جاری، دریافت و متد preventDefault آن فراخوانی می‌شود تا دیگر پس از کلیک بر روی دکمه‌ی submit، حالت پیش‌فرض و استاندارد full page reload و post back به سمت سرور، رخ ندهد.


دسترسی مستقیم به المان‌های فرم‌ها

پس از فراخوانی متد preventDefault، کار مدیریت ارسال فرم به سرور را باید خودمان مدیریت کنیم و دیگر رخ‌داد full post back استاندارد به سمت سرور را نخواهیم داشت. در جاوا اسکریپت خالص برای دریافت مقادیر وارد شده‌ی توسط کاربر می‌توان نوشت:
const username = document.getElementById("username").value;
اما در React و کدهای یک کامپوننت، نباید ارجاع مستقیمی را به شیء document و DOM اصلی مرورگر داشته باشیم. در برنامه‌های React هیچگاه نباید با شیء document کار کرد؛ چون کل فلسفه‌ی آن ایجاد یک abstraction بر فراز DOM اصلی مرورگر است که به آن DOM مجازی گفته می‌شود. به این ترتیب مدیریت برنامه و همچنین آزمون نویسی برای آن نیز ساده‌تر می‌شود. اما اگر واقعا نیاز به دسترسی به یک المان DOM در React وجود داشت، چه باید کرد؟
برای دسترسی به یک المان DOM در React، باید یک reference را به آن نسبت داد. برای این منظور یک خاصیت جدید را در سطح کلاس کامپوننت، ایجاد کرده و آن‌را با React.RefObject، مقدار دهی اولیه می‌کنیم:
class LoginForm extends Component {
  username = React.createRef();
سپس ویژگی ref المان مدنظر را به این RefObject تنظیم می‌کنیم:
<input
  ref={this.username}
  id="username"
  type="text"
  className="form-control"
/>
اکنون زمان submit فرم، اگر نیاز به مقدار username وجود داشت، می‌توان توسط خاصیت ارجاعی username تعریف شده، به خاصیت current آن که DOM element مدنظر را بازگشت می‌دهد، دسترسی یافت و مانند مثال زیر، مقدار آن‌را مورد استفاده قرار داد:
  handleSubmit = e => {
    e.preventDefault();

    // call the server
    const username = this.username.current.value;
    console.log("handleSubmit", username);
  };

البته در حالت کلی باید استفاده‌ی از RefObjectها را به حداقل رساند (راه حل بهتری برای دریافت ورودی‌ها وجود دارد) و جاهائی از آن‌ها استفاده کرد که واقعا راه حل دیگری وجود ندارد؛ مانند تنظیم focus بر روی یک المان DOM. در این حالت حتما باید ارجاعی را از آن المان DOM در دسترس داشت و یا برای پویانمایی (animation) نیز مجبور به استفاده‌ی از RefObjectها هستیم.
برای نمونه روش تنظیم focus بر روی یک فیلد ورودی توسط RefObjectها به صورت زیر است:
class LoginForm extends Component {
  username = React.createRef();

  componentDidMount = () => {
    this.username.current.focus();
  };
در life-cycle hook ای به نام componentDidMount که پس از رندر کامپوننت در DOM فراخوانی می‌شود، می‌‌توان توسط RefObject تعریف شده، به شیء current که معادل DOM Element متناظر است، دسترسی یافت و سپس متد focus آن‌را فراخوانی کرد. در این حالت در اولین بار نمایش فرم، یک چنین تصویری حاصل می‌شود:


البته روش بهتری نیز برای انجام اینکار وجود دارد. المان‌های JSX دارای ویژگی autoFocus نیز هستند که دقیقا همین کار را انجام می‌دهد:
<input
  autoFocus
  ref={this.username}
  id="username"
  type="text"
  className="form-control"
/>
برای آزمایش آن، قطعه کد componentDidMount را کامنت کرده و برنامه را اجرا کنید.


تبدیل المان‌های فرم‌ها به Controlled elements

در بسیاری از اوقات، فرم‌های ما state خود را از سرور دریافت می‌کنند. فرض کنید که در حال ایجاد یک فرم ثبت اطلاعات فیلم‌ها هستیم. در این حالت باید بر اساس id فیلم، اطلاعات آن را از سرور دریافت و در state ذخیره کرد؛ سپس فیلدهای فرم را بر اساس آن مقدار دهی اولیه کرد. برای نمونه در فرم لاگین می‌توان state را با شیء account، به صورت زیر مقدار دهی اولیه کرد:
class LoginForm extends Component {
  state = {
    account: { username: "", password: "" }
  };
تا اینجا فیلدهای فرم لاگین، از این state مطلع نبوده و تغییرات داده‌های ورودی در آن‌ها، به شیء account منعکس نمی‌شوند. علت اصلی هم اینجا است که هر کدام از فیلدهای ورودی در React، دارای state خاص خود بوده و مستقل از state کامپوننت جاری هستند. برای رفع این مشکل باید آن‌ها را تبدیل به controlled element هایی کرد که دارای state خاص خود نبوده، تمام اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق props دریافت می‌کنند و تغییرات در داده‌های خود را از طریق صدور رخ‌دادهایی اطلاع رسانی می‌کنند. برای اینکار باید مراحل زیر طی شوند:
ابتدا ویژگی value فیلد برای مثال username را به خاصیت username شیء account موجود در state متصل می‌کنیم:
<input 
  value={this.state.account.username}
به این ترتیب دیگر این المان، state خاص خود را نداشته و از طریق props، مقادیر خود را دریافت می‌کند. تا اینجا username، به رشته‌ی خالی دریافتی از شیء state و خاصیت account آن، به صورت یک طرفه متصل شده‌است. یعنی زمانیکه فرم نمایش داده می‌شود، دارای یک مقدار خالی است. برای اینکه تغییرات رخ‌داده‌ی در این المان را به state منعکس کرد، باید رخ‌داد change آن‌را مدیریت نمود. به این ترتیب زمانیکه کاربری اطلاعاتی را در اینجا وارد می‌کند، رخ‌داد change صادر شده و پس از آن می‌توان اطلاعات وارد شده را دریافت و state را به روز رسانی کرد. به روز رسانی state نیز سبب رندر مجدد فرم می‌شود. بنابراین فیلدهای ورودی، با اطلاعات state جدید، به روز رسانی و رندر می‌شوند. به همین جهت ابتدا رویداد onChange را به فیلد username اضافه کرده:
<input 
  value={this.state.account.username}
  onChange={this.handleChange}
و متد مدیریت کننده‌ی آن‌را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
  handleChange = e => {
    const account = { ...this.state.account }; //cloning an object
    account.username = e.currentTarget.value;
    this.setState({ account });
  };
در اینجا، هدف به روز رسانی this.state.account، بر اساس رخ‌داد رسیده (پارامتر e) است و چون نمی‌توان state را مستقیما به روز رسانی کرد، ابتدا یک clone از آن را تهیه می‌کنیم. سپس توسط e.currentTarget به المان در حال به روز رسانی دسترسی یافته و مقدار آن‌را به مقدار خاصیت username انتساب می‌دهیم. در آخر state را بر اساس این تغییرات، به روز رسانی می‌کنیم. این انعکاس در state را توسط افزونه‌ی react developer tools هم می‌توان مشاهده کرد:



مدیریت دریافت اطلاعات چندین فیلد ورودی

تا اینجا موفق شدیم اطلاعات state را به تغییرات فیلد username در فرم لاگین متصل کنیم؛ اما فیلد password را چگونه باید مدیریت کرد؟ برای اینکه تمام این مراحل را مجددا تکرار نکنیم، می‌توان از مقدار دهی پویای خواص در جاوا اسکریپت که توسط [] انجام می‌شود استفاده کرد:
  handleChange = e => {
    const account = { ...this.state.account }; //cloning an object
    account[e.currentTarget.name] = e.currentTarget.value;
    this.setState({ account });
  };
البته برای اینکه این قطعه کد کار کند، نیاز است ویژگی name فیلدهای ورودی را نیز تنظیم کرد تا e.currentTarget.name، به نام یکی از خواص شیء account تعریف شده‌ی در state اشاره کند. برای نمونه فیلد کلمه‌ی عبور، ابتدا دارای ویژگی value متصل به خاصیت password شیء account موجود در state می‌شود. سپس تغییرات آن توسط رویداد onChange، به متد handleChange منتقل شده و خاصیت name آن نیز مقدار دهی شده‌است تا مقدار دهی پویای خواص، در این متد میسر شود:
<input
  id="password"
  name="password"
  value={this.state.account.password}
  onChange={this.handleChange}
  type="password"
  className="form-control"
/>
که در نهایت سبب مقدار دهی صحیح state، با هر دو فیلد تغییر یافته می‌شود:


یک نکته: می‌توان توسط Object Destructuring، تکرار e.currentTarget را حذف کرد:
  handleChange = ({ currentTarget: input }) => {
    const account = { ...this.state.account }; //cloning an object
    account[input.name] = input.value;
    this.setState({ account });
  };
ما از شیء e دریافتی، تنها به خاصیت currentTarget آن نیاز داریم. بنابراین آن‌را از طریق Object Destructuring در همان پارامتر ورودی متد جاری دریافت کرده و سپس آن‌را به نام input، تغییر نام می‌دهیم.


آشنایی با خطاهای متداول دریافتی در حین کار با فرم‌ها

فرض کنید خاصیت username را از شیء account موجود در state حذف کرده‌ایم. در زمان نمایش ابتدایی فرم، خطایی را دریافت نخواهیم کرد، اما اگر اطلاعاتی را در آن وارد کنیم، بلافاصله در کنسول توسعه دهندگان مرورگر چنین اخطاری ظاهر می‌شود:
Warning: A component is changing an uncontrolled input of type text to be controlled.
Input elements should not switch from uncontrolled to controlled (or vice versa).
Decide between using a controlled or uncontrolled input element for the lifetime of the component.
More info: https://fb.me/react-controlled-components
چون خاصیت username را حذف کرده‌ایم، اینبار که در textbox مقداری را وارد می‌کنیم، سبب انتساب undefined و یا null به مقدار المان خواهد شد. در این حالت React چنین المانی را به صورت controlled element درنظر نمی‌گیرد و دارای state خاص خودش خواهد بود. به همین جهت عنوان می‌کند که بین یک المان کنترل شده و نشده، یکی را انتخاب کنید.
دقیقا چنین اخطاری را با ورود null/undefined بجای "" در حین مقدار دهی اولیه‌ی username در شیء account نیز دریافت خواهیم کرد:
Warning: `value` prop on `input` should not be null.
Consider using an empty string to clear the component or `undefined` for uncontrolled components.
بنابراین به عنوان یک قاعده در فرم‌های React، المان‌های یک فرم را باید توسط یک "" مقدار دهی اولیه کرد و یا با مقداری که از سمت سرور دریافت می‌شود.


ایجاد یک کامپوننت ورود اطلاعات با قابلیت استفاده‌ی مجدد

هر چند در پیاده سازی فعلی سعی کردیم با بکارگیری مقداردهی پویای خواص اشیاء، تکرار کدها را کاهش دهیم، اما باز هم به ازای هر فیلد ورودی باید این مسایل تکرار شوند:
- ایجاد یک div با کلاس‌های بوت استرپی.
- ایجاد label و همچنین فیلد ورودی.
- در اینجا مقدار htmlFor باید با مقدار id فیلد ورودی یکی باشد.
- مقدار دهی ویژگی‌های value و onChange نیز باید تکرار شوند.

بنابراین بهتر است این تعاریف را استخراج و به یک کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد منتقل کرد. به همین جهت فایل جدید src\components\common\input.jsx را در پوشه‌ی common ایجاد کرده و سپس توسط میانبرهای imrc و sfc، این کامپوننت تابعی بدون حالت را تکمیل می‌کنیم:
import React from "react";

const Input = ({ name, label, value, onChange }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input
        value={value}
        onChange={onChange}
        id={name}
        name={name}
        type="text"
        className="form-control"
      />
    </div>
  );
};

export default Input;
در اینجا کل تگ div مرتبط با username را از کامپوننت فرم لاگین cut کرده و در اینجا در قسمت return، قرار داده‌ایم. سپس شروع به تبدیل مقادیر قبلی به مقادیری که قرار است از props تامین شوند، کرده‌ایم. یا می‌توان props را به عنوان آرگومان این متد تعریف کرد و یا می‌توان توسط Object Destructuring، خواصی را که از props نیاز داریم، در پارامتر متد Input ذکر کنیم که این روش چون به نوعی اینترفیس کامپوننت را نیز مشخص می‌کند و همچنین کدهای تکراری دسترسی به props را به حداقل می‌رساند، تمیزتر و با قابلیت نگهداری بالاتری است. برای مثال هر جائیکه نام username استفاده شده بود، با خاصیت name جایگزین شده و بجای برچسب از label، بجای مقدار username از متغیر value و بجای رخ‌داد تعریف شده نیز onChange قرار گرفته‌است.

سپس به کامپوننت فرم لاگین بازگشته و ابتدا آن‌را import می‌کنیم:
import Input from "./common/input";
اکنون متد رندر ماژول src\components\loginForm.jsx، به صورت زیر با درج دو Input، خلاصه می‌شود که دیگر در آن خبری از تگ‌ها و کدهای تکراری نیست:
  render() {
    const { account } = this.state;
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        <Input
          name="username"
          label="Username"
          value={account.username}
          onChange={this.handleChange}
        />
        <Input
          name="password"
          label="Password"
          value={account.password}
          onChange={this.handleChange}
        />
        <button className="btn btn-primary">Login</button>
      </form>
    );


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:  sample-18.zip
مطالب
مقدمه ای بر CQRS و Event Sourcing
به صورت عام، functionality اکثر پروژه‌های نرم افزاری تجاری خلاصه میشود به مخفف معروفی به نام CRUD، که object‌ها را میسازیم، آن‌ها را میخوانیم و تغییر میدهیم.
اپلیکیشن‌های طراحی شده بدین صورت، قابلیت خوانایی بالایی خواهند داشت و دیاگرام طراحی آنها چیزی شبیه به تصویر زیر میباشد

در واقع ما یک سیستمی داریم که شامل مدلی است از دیتا‌های ما و از این مدل برای کوئری گرفتن از دیتابیس استفاده میشود، که البته برای بیشتر پروژه‌های نرم افزاری، معماری درست و ترجیح داده شده‌ای هم میباشد.

زمانیکه نیاز‌های پروژه روز به روز افزورده و پیچیده‌تر میشود، مدل CRUD بصورت پیوسته از ارزشش کاسته میشود و از آن سادگی اولیه‌ی در درک و خوانایی آن دور خواهد شد.

ذات CQRS بر آن است که شما مدل‌های مختلفی را برای خواندن و نوشتن دیتا داشته باشید. الگوی آن چیزی شبیه به تصویر زیر است

چیزی که در این روش مشهود است این میباشد که برنامه نویسان باید قسمت‌های Command و Query را به صورت جداگانه طراحی نمایند.
CQRS این قابلیت را به شما میدهد که interface و Datastore و حتی بطور کامل Technology مجزایی در قسمت‌های CQ داشته باشید.

Event Sourcing
قسمت دوم و متمایز، معماری Event Sourcing یا ES میباشد که بصورت کوتاه، ES یک روش متفاوت برای Data storage میباشد.
اکثرا ما از Datastore‌هایی که مدلی از دیتا را انعکاس می‌دهند استفاده میکنیم. به مثال ساده‌ی زیر توجه کنید

ES از برنامه نویسان میخواهد که مدل سنتی CRUD را فراموش کرده و بجای آن تغییراتی را که روی دیتا صورت گرفته، نیز درج نمایند. اینکار به وسیله‌ی یک دیتابیس Append-only انجام میشود که به نام Event Store شناخته میشود.

در این معماری ما همه‌ی تغییرات روی دیتا را به صورت Serialize Event ذخیره میکنیم که میتواند دوباره در هر زمانی اجرا شده و current state هر objectی را در اختیار بگذارد.

این روش به ما کمک بزرگی میکند تا وضعیت یک object را در گذشته به راحتی پیدا کنیم و از آن میتوان به غیر از فوایدی که دارد، به عنوان یک Logger نیز استفاده نمود. به دلیل اینکه جزء به جزء تغییرات بر روی state سیستم، در آن ثبت شده است. از آنجاییکه دیتا بصورت serialize ذخیره میشود، بارگزاری آن نیز با سرعت بالایی انجام خواهد شد.

پس بصورت خلاصه در معماری Command Query Responsibility Segregation ابتدا باید به این موضوع توجه داشت که قسمت‌های Read و Write نرم افزار به صورت مجزایی طراحی میشوند و Event Sourcing شامل تغییراتی که روی data انجام شده است، میباشد و به‌صورت Serialize شده ذخیره میشود. ما تنها به یک دیتابیس و یک جدول برای نمایش event store نیازمندیم (بستگی به نیازتان میتوان تعداد آن را نیز بیشتر نمود و همچنین حتما لزومی ندارد که از دیتابیس‌های رابطه‌ای استفاده شود؛ بصورت مثال پیاده سازی این قسمت را میتوان با استفاده از Redis که دیتابیسی غیر رابطه‌ای و باسرعت میباشد استفاده نمود).
برای شروع کار (نه پیاده سازی کامل) باید با قسمت‌های مختلف طراحی در این معماری آشنا شویم:
Domain Object
نکته: SimpleCqrs فریم ورکی برای پیاده سازی معماری CQRS , ES میباشد که برای ساده‌تر شدن کار، از آن استفاده شده است (شما حتی میتوانید پیاده سازی خود را داشته باشید)
مدل Movie از کلاسی به نام AggregateRoot ارث بری کرده‌است که توسط SimpleCQRS پیاده سازی شده‌است و یک guid key در آن تعبیه شده است (Aggregate root از مباحث Domain Driven برگرفته شده است و آشنایی با آن کمک شایانی به درک عمیق‌تر روی این مباحث مینماید).
public class Movie : AggregateRoot  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public Movie() { }

    public Movie(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTimeMinutes)
    {
        //پیاده سازی خواهد شد
    }
}
توجه: SimpleCQRS فقط پیاده سازی guid برای کلید مربوط به هر مدل را پیاده سازی نموده است؛ بنابراین کلید مدل نمیتواند integer باشد.

Commands
command دستوراتی است که توسط end user فراخوانی میشود که باعث تغییرات خواهد شد. وقتی اپلیکیشن یک command را دریافت مینماید، command handler به پردازش آن برای فهمیدن خواسته کاربر میپردازد و پس از آن event مربوطه را برای اجرای آن وظیفه‌ی خاص صدا میزند.
همه‌ی command‌ها تغییراتی بر روی state جاری خواهند داشت. در نتیجه دیتا‌های ذخیره شده درون دیتابیس تغییرات خواهند کرد. هر commandی که تغییری بر روی State سیستم نداشته باشد، یک دستور غلط محسوب شده و باید در سمت query‌ها آن را پیاده سازی نمود.
در نتیجه Commnad‌ها دستوراتی هستند که از طرف کاربر برای تغییرات بر روی دیتا‌های ذخیره شده، ارسال میشوند.
فرض کنید Domain Objectی برای Movie تعریف کرده‌ایم و میخواهیم دستور اضافه کردن فیلم را پیاده سازی نماییم
public class CreateMovieCommand : ICommand  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }
    public CreateMovieCommand(string title, DateTime releaseDate, int runningTime)
    {
        Title = title;
        ReleaseDate = releaseDate;
        RunningTimeMinutes = runningTime;
    }
}
توجه: ICommand از طریق SimpleCQRS اضافه شده‌است.

Command Handler
بعد از اینکه Command مورد نیاز نوشته شد، حال احتیاج به پیاده سازی CommandHandler مربوطه که دستور متناظر را پردازش میکند، داریم.
public class CreateMovieCommandHandler : CommandHandler<CreateMovieCommand>  
{
    protected IDomainRepository _repository;

    public CreateMovieCommandHandler(IDomainRepository repository)
    {
        _repository = repository;
    }

    public override void Handle(CreateMovieCommand command)  
    {
        var movie = new Domain.Movie(Guid.NewGuid(), command.Title, 
    command.ReleaseDate, command.RunningTimeMinutes);

        _repository.Save(movie);
    }
}
Command Handler باید از کلاس جنریک <CommandHandler<T ارث بری نماید و T باید از نوع Command در نظر گرفته شود و همچنین IDomainRepository اینترفیسی است که توسط SimpleCQRS تعریف شده‌است و ما احتیاجی به پیاده سازی آن نداریم (در قسمت‌های بعدی پیکربندی آن را انجام میدهیم).
برای رسیدگی کردن به دستور مربوطه احتیاج به override کردن متد Handle میباشد.
کار اساسی توسط متد Save انجام میشود که همه‌ی event‌های pending شده توسط Domain Object را گرفته و آنها را به Event Store میفرستد.

Events
event‌ها تغییراتی هستند بر روی State جاری سیستم که توسط کاربر به وسیله‌ی Commandها فراخوانی میشوند.
رویداد‌ها serialize میشوند و درون Event Store ذخیره میشوند؛ بنابراین میتوان فراخوانی آنها را در هر لحظه انجام داد.
هر تعداد Event میتواند توسط یک دستور raise شود.
ساخت یک Event:
قبلا دستوری را برای ساخت یک movie نوشتیم و حال احتیاج به event مربوطه را داریم:
public class MovieCreatedEvent : DomainEvent  
{
    public Guid MovieId
    {
        get { return AggregateRootId; }
        set { AggregateRootId = value;}
    }

    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public MovieCreatedEvent(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTime)
    {
        MovieId = movieId;
        Title = title;
        ReleaseDate = releaseDate;
        RunningTimeMinutes = runningTime;
    }
}
فراموش نکنید که این کلاس آبجکتی خواهد بود که Serialize شده و در دیتابیس ذخیره خواهد شد. باید همه‌ی پراپرتی‌های لازم که با استفاده از این Event ممکن است تغییر کنند را شامل شود (بدیهی است که این پراپرتی‌ها از Domain Object گرفته میشود).
public class Movie : AggregateRoot  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public Movie(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTimeMinutes)
    {
        Apply(new MovieCreatedEvent(Guid.NewGuid(), title, releaseDate, runningTimeMinutes));
    }
}
به Aggregate فوق که در اوایل بحث صحبت شده‌است دقت کنید. حال متد Apply باعث میشود که event مربوطه درون بخش لوکال aggregate root ذخیره شود. بنابراین بعدا میتواند به صورت فیزیکی درون Event Store ذخیره شود.

Event Handler
هر Event Handler  میتواند تعداد زیادی از IHandleDomainEvents ‌ها را پیاده سازی نماید. حال متد Handle این اینترفیس را پیاده سازی نمودیم. 
public class MovieEventHandler : IHandleDomainEvents<MovieCreatedEvent>  
{
    public void Handle(MovieCreatedEvent createdEvent)
    {
        using (MoviesContext entities = new MoviesContext())
        {
            entities.Movies.Add(new Movie()
            {
                Id = createdEvent.AggregateRootId,
                Title = createdEvent.Title,
                ReleaseDate = createdEvent.ReleaseDate,
                RunningTimeMinutes = createdEvent.RunningTimeMinutes
            });

            entities.SaveChanges();
        }
    }
}
مثلا در این قسمت با استفاده از ORM، شیء مورد نظر به صورت فیزیکی درون دیتابیس ذخیره میشود.
در قسمت آخر نیازمندیم که تغییرات زیر را به Movie اضافه نماییم.
درون Doamin Objectی که قبلا تعریف کرده بودیم متدی را به صورت زیر پیاده سازی مینماییم
protected void OnMovieCreated(MovieCreatedEvent domainEvent)
        {
            Id = domainEvent.AggregateRootId;
            Title = domainEvent.Title;
            ReleaseDate = domainEvent.ReleaseDate;
            RunningTimeMinutes = domainEvent.RunningTimeMinutes;
        }
باعث میشود پس از فراخوانی شدن Event، تغییرات صورت گرفته‌ی بر state سیستم، بر روی Domain Object اعمال شود و آن را بروزرسانی نماید. این متد دقیقا بصورت اتوماتیک وقتی که event مربوطه raise میشود، فراخوانی میشود.
پس از ترکیب CQRS و ES معماری اولیه‌ی سیستم چیزی شبیه به دیاگرام زیر خواهد بود (بسته به سناریوهای خاص میتواند سفارشی سازی شود)

خلاصه:
کاربر دستوری را از طریق برنامه به سیستم ارسال مینماید.
command مربوطه دریافت میشود و به روی Command Bus قرار داده میشود.
Command Handler وظیفه‌ی تفسیر کردن Command مربوطه را به عهده میگیرد و به وسیله‌ی Domain object آن event مورد نظر فراخوانی خواهد شد و باعث میشود domain object بروزرسانی گردد.
Event همان objectی است که باید به صورت serialize شده درون append only database ذخیره شود.
Event handler رویداد مربوطه را گرفته و بصورت فیزیکی مقادیر مورد نظر را در دیتابیس ذخیره مینماید.

Query
از آنجاییکه قسمت Read، در سیستم به صورت CQRS طراحی میشود، به راحتی میتوان query‌ها را optimize کرده و به صورت مثال به جای استفاده از ORM‌های معمول بطور مستقیم Stored Procedure فراخوانی کرده، تا جای ممکن کیفیت query‌ها بهترین حالت ممکن باشند. در حالیکه در مدل CRUD بهینه کردن بخش read بسیار پیچیده و بعضا غیر ممکن میباشد.

مزایای استفاده از این مدل
Distributed Systems Capabilities
یکی از مهمترین مزیت‌های این مدل تسهیم گسترش پذیری سیستم بر روی ماشین‌های فیزیکی مختلف از طریق messaging pattern میباشد.
High Availability
از آنجایی که سیستم توزیع پذیر طراحی شده‌است، هر قسمت از آن میتواند بدون توجه به fail شدن قسمت‌های دیگر به کار خود ادامه دهد.
Reduce Complexity
در domain‌های پیچیده طراحی و پیاده سازی objectهایی که مسئول دو قسمت read و write هستند، میتواند کار را بیش از حد پیچیده کرده و در این صورت چون business logic و read logic در هم ترکیب میشوند، مدیریت کردن موارد multiple user, shared data, performance, transactions, consistency سخت و سخت‌تر میشود.
Facilitates Building Task-based UI
وقتی شما به پیاده سازی الگوی CQRS میپردازید، اصولا هر عملی که توسط End user از طریق ui ارسال میشود، معادل command مربوط به آن وجود دارد. به همین جهت میتوان عملیات لازم برای اجرای یک پروسه را بصورت واضحی درک کرد.
 Maintenance And Flexibility
هر چند پیاده سازی این مدل سخت خواهد بود، اما در ابعاد وسیع‌تر به دلیل اینکه هر قسمت به صورت مجزایی طراحی شده و اینکه دستورات و رویداد‌ها به صورت تفکیک شده پیاده سازی شده‌اند، همچنین وجود ES، قابلیت زیادی به debug سیستم می‌دهد.
نکته: ES مدل مورد قبولی برای اکثر معماری‌های نوین سیستم‌های نرم افزاری امروزی میباشد و فقط مختص به CQRS نمیباشد. بطور مثال در معماری Microservices به وفور از Event Sourcing استفاده میشود.

مشکلات استفاده از این مدل
  • ذاتا پیاده سازی این مدل سخت و دشوار است و از آنجاییکه سادگی در پیاده سازی سیستم‌های نرم افزاری، یک اصل مهم محسوب میشود، بنابراین استفاده از این مدل محدود میشود به سیستم‌های نرم افزاری که مزیت‌های گفته شده در قسمت فوق برایشان حیاتی محسوب شود.
  • برای پیاده سازی سیستمی با این مدل احتیاج به تیم توسعه‌ای است که با مفاهیم آن کاملا آشنا باشد.
  • هر چند امروزه فضای فیزیکی برای ذخیره سازی دیتا ارزان محسوب میشود، اما به هر حال استفاده از این مدل به همراه ES، حجم زیادی از Disk space را خواهد گرفت.
  • همانطور که دیدید برای پیاده سازی یک Insert ساده، حجم زیادی کد نوشته شده‌است. بنابراین تولید اینگونه نرم افزار‌ها به زمان بیشتری نیاز دارد.
بنابراین باید در انتخاب معماری سیستم بسیار دقت شود؛ هر چند که این مدل برای سیستم‌های بزرگ و پیچیده خیلی کارآمد محسوب میشود و باعث یک Domain object غنی ، History Tracking، شفافیت در مشکلات Concurrency و همچنین Scalability و غیره خواهد شد، اما پیدا کردن برنامه نویسانی با داشتن درک عمیق روی این مباحث کمی سخت به نظر میرسد.
در قسمت بعدی بصورت کامل به پیاده سازی این الگو در یک اپلیکشن دات نتی خواهیم پرداخت.
نظرات مطالب
Senior Developer به چه کسی گفته می شود؟
توضیح خوبی بود، ولی از بین تمام این مطالب این قسمت از نظر شما به دلم نشست:
در ضمن هنگام تهیه و مطالعه رزومه باید به عناوین تسلط و آشنایی و آگاهی دقت لازم را داشته باشیم. 
خیلی از افراد کفر آدم رو در می‌آرن، ردیف کرده کلی تخصص حتی بدون تفکیک و شاخه بندی. جالب اینه که در همه زمینه‌ها هم اصطلاح تسلط رو به کار برده. من خودم به شخصه تسلط بر یک مبحث رو خیلی اصطلاح سنگین و دشواری میبینم. چون واقعا برای شایسته این اصطلاح بودن باید در سطح آگاهی و آشنایی نباشیم، باید در سطحی باشیم که چندین و چند بار از این اطلاعات و آگاهی‌ها در عمل استفاده کرده باشیم. به نظر من کلاس‌های آموزشی و مطالعه کتاب و بسیاری از موارد دیگر تنها ما رو به سطح آشنایی می‌رسانند ولی بدون استفاده عملی و کاربردی از اطلاعات در همین سطح باقی میمونیم و به تسلط بر آن موضوع دست پیدا نمی‌کنیم.
با این تفاسیر متاسفانه کارفرمایان بین این واژه‌ها تفاوت چندانی قائل نمیشوند و بیشتر به اصطلاحات دهن پر کن توجه میکنند که البته در طولانی مدت هم با مشکل مواجه خواهند شد.
بگذارید با یک مثال ملموس این قضیه رو روشن کنم:
یادتون بیارید زمانی که تازه با کامپیوتر آشنا شدید، نصب نرم افزارهای کاربردی کوچک همیشه برای شما سورپرایزی داشته اند یعنی ممکنه برای نصب بعضی از نرم افزارها با مشکل مواجه شده باشید، شما در اینترنت و یا کتاب به دنبال راه حلی برای نصب آن نرم افزار بودید، تا اینجا در مرحله آگاهی قرار دارید، یعنی می‌دانید که نصب نرم افزار فرایندی بدون خطا نیست، شاید یه جاهایی با مشکل مواجه بشید که به راحتی نتونید حل کنید.
بعد از مدتی که این روند تکرار میشه آگاهی‌های شما تعمیم پیدا میکنه و به سطح آشنایی میرسه، دیگه نصب نرم افزار‌ها برای شما استرس و مشکلات پیش بینی نشده ای نداره. شما اکنون در مرحله آشنایی هستید.
الان در چه مرحله ای هستید؟ یقینا در سطح تسلط هستید، امکان نداره نصب مشکلترین نرم افزارها الان برای شما در بدترین حالت بیشتر از 1 ساعت طول بکشه. دیگه حتی به حدی رسیدید که دکمه Next‌و پذیرفتن لایسنز و محل نصب نرم افزار و ... جز روتین کار شده و مکثی روی این موارد ندارید.
شما الان می‌تونید بگید که من به نصب نرم افزارها تسلط کامل دارم.
آیا در زمینه Design pattern‌ها هم به همین صورت هستید؟ آیا در زمینه آزمایش واحد هم به همین صورت هستید؟ آیا استفاده از فلان الگوی طراحی به اندازه استفاده از حلقه For و کاربردش در ذهنتون قرار گرفته؟ آیا به اندازه با الگوی‌های طراحی کار کردید که در موقعیت‌های خاص ناخوداگاه به یاد استفاده از فلان الگوی طراحی بیفتید؟
اگر پاسخ این سولات مثبته شما واقعا به الگوی‌های طراحی مسلط هستید؟
اگر نیاز به کمی مکث و آزمون و خطا دارید، شما به الگوی‌های طراحی آشنا هستید؟
اگر فقط می‌دونید که برای فلان مسئله الگوی طراحی کاربرد داره و بتونید فلان کد رو که از الگوی طراحی استفاده کرده تا حدودی تحلیل کنید،‌شما به الگوی‌های طراحی آگاهی دارید.

پس به قول آقای پاکدل بین این سه مفهوم لطفا تفاوت قائل بشید.
مطالب
لینک‌های هفته دوم دی

وبلاگ‌ها ، سایت‌ها و مقالات ایرانی (داخل و خارج از ایران)


ASP. Net


طراحی و توسعه وب


PHP


اس‌کیوال سرور


سی شارپ


SharePoint

عمومی دات نت


ویندوز


مسایل اجتماعی و انسانی برنامه نویسی


متفرقه


مطالب
طراحی گردش کاری با استفاده از State machines - قسمت سوم
در این قسمت، یک سری مثال گردش کاری سازگار با Stateless Designer را بررسی خواهیم کرد. خروجی‌های XML زیر را می‌توانید در Stateless Designer وارد کرده و تبدیل به کدهای معادل کنید. اگر نمونه‌ای را هم خودتان طراحی کرده‌اید می‌توانید در قسمت نظرات مطلب جاری به اشتراک بگذارید.


الف) طراحی گردش کاری یک سیستم ردیابی خطاها (Bug tracking system)

در ادامه رویدادها، حالات و انتقالات یک ماشین حالت ردیابی خطاها را مشاهده می‌کنید:

<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>BugTrackingStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Assign</trigger>
    <trigger>Defer</trigger>
    <trigger>Resolve</trigger>
    <trigger>Close</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">Open</state>
    <state>Assigned</state>
    <state>Deferred</state>
    <state>Resolved</state>
    <state>Closed</state>
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Assign" from="Open" to="Assigned" />
    <transition trigger="Assign" from="Assigned" to="Assigned" />
    <transition trigger="Close" from="Assigned" to="Closed" />
    <transition trigger="Defer" from="Assigned" to="Deferred" />
    <transition trigger="Assign" from="Deferred" to="Assigned" />
    <transition trigger="Resolve" from="Assigned" to="Resolved" />
  </transitions>
</statemachine>
با گرافی معادل:


توضیحات:
یک گزارش خطا حداقل پنج حالت آغاز (Open)، انتساب به شخص، جهت رفع مشکل (Assign)، به تاخیر افتادن/درحال بررسی (Deffered)، برطرف شده (Resolved) و خاتمه یافته/برطرف نخواهد شد (Closed) را می‌تواند داشته باشد.
برای حرکت (Transition) از هر حالت به حالتی دیگر نیاز به یک سری رویداد (Trigger) است که لیست آن‌ها را در بالا مشاهده می‌کنید.
در ابتدا سیستم در حالت انتساب به شخص قرار می‌گیرد. سپس در همین حالت شخص می‌تواند یکی از سه حالت رفع شده، بستن موضوع و یا ارجاع به زمانی دیگر را انتخاب کند. حتی در حالت ارجاع به شخص، شخص می‌تواند مساله را به شخصی دیگر ارجاع دهد. یا در حالت به تاخیر افتادن حل مساله، می‌توان مشکل را به شخصی دیگر انتساب داد.


ب) طراحی گردش کاری درخواست ارتقاء در یک شرکت

مراحل درخواست ارتقاء شغلی را در یک سازمان فرضی، در ذیل مشاهده می‌کنید:
<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>RequestPromotionStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Complete</trigger>
    <trigger>RequestInfo</trigger>
    <trigger>Deny</trigger>
    <trigger>Approve</trigger>
    <trigger>ManagerJustify</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">RequestPromotionForm</state>
    <state>ManagerReview</state>
    <state>PromotionDenied</state>
    <state>VicePresidentApprove</state>
    <state>Promoted</state>
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Complete" from="RequestPromotionForm" to="ManagerReview" />

    <transition trigger="RequestInfo" from="ManagerReview" to="RequestPromotionForm" />
    <transition trigger="Deny" from="ManagerReview" to="PromotionDenied" />
    <transition trigger="Approve" from="ManagerReview" to="VicePresidentApprove" />

    <transition trigger="ManagerJustify" from="VicePresidentApprove" to="ManagerReview" />
    <transition trigger="Deny" from="VicePresidentApprove" to="PromotionDenied" />
    <transition trigger="Approve" from="VicePresidentApprove" to="Promoted" />
  </transitions>
</statemachine>
با گرافی معادل:


توضیحات:
کارمند فرم درخواست ارتقاء را تکمیل می‌کند. این فرم به مسئول او ارسال می‌شود. مسئول می‌تواند درخواست را یک ضرب رد کند؛ یا تائید کند که سپس برای مدیرعامل شرکت ارسال می‌شود و یا مجددا به شخص برای تکمیل نواقص فرم ارجاع دهد. مدیرعامل شرکت می‌تواند درخواست را تائید کند که در اینجا کار خاتمه می‌یابد و شخص ارتقاء خواهد یافت. یا می‌تواند درخواست را رد کند و یا برای بررسی بیشتر مجددا به مسئول شخص ارجاع دهد.


تمرین! توضیحات زیر را تبدیل به یک State machine کنید!

چند سال قبل به اداره‌ی بیمه تامین اجتماعی منطقه مراجعه کردم. جهت دریافت ریز سوابق و انتقال آن‌ها به این مرکز ابتدا یک برگه دریافت شد. پر شد، بعد به صورت دستی (توسط بنده) به یک نفر دیگر ارجاع شد تا امضاء کند. سپس به صورت دستی به مسئول قسمت ارجاع شد تا امضاء کند. مجددا به صورت دستی به مدیر کل مجموعه ارجاع شد تا امضاء کند. سپس به صورت دستی به دبیرخانه برای پیگیری ارجاع شد. قرار است ظرف یک ماه تا 45 روز این سوابق از یک واحد دیگر به این واحد منتقل شوند!
بعد از 45 روز:
مراجعه به دبیرخانه: دریافت شماره پرونده رسیده.
گفته شد که به قسمت دریافت شماره مراجعه کنید. مراجعه شد، گفتند برو پرونده‌ات را بگیر بیار. رفتم زیر زمین، گفت که ما اینطوری پرونده نمی‌دیم! برو فرمش رو هم پر کن بیار. مراجعه شد به کارمند مربوطه، ایشان پس از مشورت با سایر همکاران به این نتیجه رسیدند که در این مرحله نیازی به مراجعه به زیر زمین نبوده! و باید به قسمت ثبت نام مجدد مراجعه کنید! چشم!  
اینجا هم مجددا فرم پر شد،‌ارجاع داده شده به معاون قسمت، امضاء کرد گفت برو دبیرخانه شماره بگیر. شماره گرفته شده بعد مجددا به همان قسمت ثبت نام مراجعه کردم، گفتند برو پرونده‌ات را از زیر زمین بگیر بیار! بعد از آوردن پرونده، ارجاع شد به صورت دستی به یک قسمت دیگر که سوابق وارد سیستم شود (هنوز نشده بود!). بعد از ثبت (نیم ساعت یا بیشتر ...)، مجددا به همان قسمت ثبت نام مراجعه کردم، گفت حالا برو یک شماره بگیر بیار. شماره گرفته شد از قسمتی دیگر و مراجعه مجدد به قسمت ثبت نام، یک نامه دیگر تهیه کرد، به سه نفر دیگر + دبیرخانه برای امضاء و شماره گرفتن ارجاع داده شد. اینجا تمام شد. بعد این موارد ارجاع شد به قسمت دیگری از شهر برای دریافت قبض پرداخت بیمه.
مطلب مرتبط