چند تا مساله را میگم و دیگه این بحث رو ادامه نمیدم به هیچ وجه (چون مسالهی مطرح شده هیچ ربطی به این مقالهی خاص نداره و فقط چون این وبسایت بازدید کنندهی زیادی داره مجبورم کامل توضیح بدم که ما اشتباها خط غلط به کسی ندیم و گمراه نکنیم کسی رو ناخواسته)
1) موضوع این مقاله فقط و فقط protocol buffers بود و هیچ ربطی به هیچ زبان برنامه نویسی نداشت و وارد شدن به این مساله در اینجا اشتباه است، من حتی در این مقاله توضیح ندادم که با استفاده از grpc و protobuf مستقیما نمیتونیم از طریق browser درخواست بدیم، و وارد کردن این مساله و همینطور لایبریهای مختلف جاوا اسکریپتی و سی شارپی جایگاهش در این نقاله نبود چون نگاه خیلی بالاتر از این بود تا اینکه به سطح بیاییم و بخواهیم راجع به یک کتابخونه خاص و یک زبان خاص و مقایسه بین آنها رو انجام بدیم!
2) از
اینجا میتونید مشاهد کنید که حداقل به صورت رسمی (اینکه توی گوگل سرچ زده بشه و اولین نتیجه به عنوان سند در پاسخ داده بشه مورد قبول نیست، چون قطعا ممکنه به صورت غیر رسمی ابزار هایی باشه که مورد قبول در تولید یک سیستم روی پروداکشن نیست!) زبانهای swift, rust , ... هنوز به صورت رسمی ساپورت نمیشند! پس اگر نگاهمون به عنوان توسعه دهنده فراتر از یک مثال hello-world باشه باید اینو مد نظر بگیریم.
3) تکنولوژی باید به ساختار و سیستم ما کمک کنه نه اینکه خودش bottleneck سیستم بشه، تکنولوژی جذابه ولی نکتهی مهم اینه که ما اول از همه به این مساله دقت کنیم که باید به عنوان برنامه نویس روی تکنولوژی سوار باشیم نه برعکس (بزرگترین مشکل وقتی پیش میاد که هیجان زده ابزارو تکنولوژی جدید آشنا بشیم و بخواهیم در سیستم استفاده کنیم! هیجان بیش از حد قاتل سسیستمه) با انتخاب اشتباهمون کل سازمان رو دچار مشکل نکنیم، مخصوصل وقتی با یک تکنولوژی آشنا میشیم وفور لایبریهای مختلف نباید ما رو گمراه کنه!
4) وقتی دیدتون به عنوان توسعه دهنده از مونولوتیک خارج میشه و به مایکروسرویس نگاه میکنید حتما باید از زاویهی خیلی بالاتری نگاه کنید، جایی که توقع میره همهی سیستم بتونه به همدیگه به بهترین نحو بدون مشکل کار کنه پس انتخاب ابزار خیلی اهمیتش بالاتره از تکنولوژی جدید که شاید تازه هم باهاش آشنا شده باشید،
api-gateway به عنوان یک اصل برای معماری ماکروسرویس پذیرفته شده و حتی خیلی توصیه میشه
5) نگاه به سیستمهای طراحی شدهی دنیا هم خیلی بهمون کمک میکنه حتی پروژههای بزرگی مثله etcd از gateway استفاده کرده اند چرا که سنگ بزرگ نشانه نزدنه و ریسک تغییرات خیلی بزرگ و بنیادین کل نرم افزار رو به چالش میشکه و علاوه بر اینکه هزینهی زیاد learning curve برای کله تیم داره، ریسک شکست رو هم خیلی بالا میبره، شما فرض کنید که برنامه نویس فرانت اند که تا حالا تو عمرش به غیر از restful api چیز دیگه ای ندیده ناگهان با کلی ابزار جدید آشنا باید بشه که حتی ممکنه رسمی و صد در صد قابل اتکا هم نباشه، این خودش شروع fail شدن یک سیستم رو نتیجه میده!
در مقالهی بعدی سعی میکنم مثال عملی با استفاده از زبانهای برنامه نویسی مختلف بزنم و توضیحات جزئیتری بدم و موارد بیشتر رو فقط و فقط به خواننده که خودش قطعا توسعه دهنده هست و میتونه بالا و پایین رو ببینه میسپارم!
ممنون