مطالب
چگونه نرم افزارهای تحت وب سریعتری داشته باشیم؟ قسمت هشتم
قسمت هفتم 

22. استفاده از  CSS Sprites 
ایده اصلی این تکنیک به این صورت است که تمامی عکس‌های کوچک (دراینجا همه 100 عکس) در قالب یک تصویر بزرگ قرار خواهد گرفت و با استفاده از CSS مختصات هر عکس کوچک را در تصویر بزرگ پیدا کرده و نمایش می‌دهیم. یکی شدن 100 عکس کوچک به یک عکس بزرگ، تاثیر زیادی در پایین آمدن حجم عکس جدید خواهد داشت و مرورگر شما به جای درخواست 100 عکس از سرور، تنها یکی دانلود می‌کند و از این به بعد از کش مرورگر برای بازیابی آن استفاده می‌کند. این موضوع به معنی ترافیک کمتر شبکه و آزاد شدن منابع پر ارزش حافظه، cpu و پهنای باند در سمت سرور و کاربران. برای اطلاع بیشتر از این تکنیک می‌توانید به این مقاله مراجعه نمایید.

23. استفاده مطلوب از AJAX
شما می‌توانید برای لود کردن بخش‌های مخفی در صفحه خود از AJAX کمک بگیرید. به جای دانلود کردن تمامی بخش‌های صفحه در مرورگر کاربر، بخش هایی که در دید کاربر قرار ندارد را به صورت AJAX بارگیری کنید. نمونه ای از این تکنیک را در این صفحه مشاهده نموده و البته از کد آن استفاده نمایید.

24. حذف HTTP modules های اضافی
HTTP modules هایی را که در برنامه خود استفاده نمی‌کنید را حذف کنید. این کار یعنی سربار مدیریتی کمتر در ماژول ASP.NET سرور شما. برای اجرای این مورد می‌توانید از کدی مشابه این کد در web.config خود استفاده کنید:
<httpModules>
    <remove name="OutputCache"/>
    <remove name="Session"/>
    <remove name="WindowsAuthentication"/>
    <remove name="FormsAuthentication"/>
    <remove name="PassportAuthentication"/>
    <remove name="RoleManager"/>
    <remove name="UrlAuthorization"/>
    <remove name="FileAuthorization"/>
    <remove name="AnonymousIdentification"/>
    <remove name="Profile"/>
    <remove name="ErrorHandlerModule"/>
    <remove name="ServiceModel"/>
</httpModules>
البته حواستان به این موضوع باشد ماژول‌های مورد استفاده در برنامه خود را حذف نکنید که در این صورت ممکن است این آخرین پروژه شما با صاحب کارتان باشد!
نظرات مطالب
یکپارچه سازی CKEditor با Lightbox
با سلام 
من یه مشکلی دارم اونم اینه که عکس‌ها آپلود میشه و اضافه هم میشه ولی تگ a ساخته نمیشه
امکانش هست کدهای مثال(سورس پروژه ) رو بذارید؟ 
مطالب
آشنایی با Virtual Directory
نمیدانم آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید اطلاعاتتان را در جایی غیر از زیرشاخه‌های wwwroot ذخیره نمایید یا خیر؟
یادم هست برای یکی از مشتریانم یک سرور خریده بودیم که دو پارتیشن داشت و آن موقع به ذهنم خطور کرد که اگه بخواهم مثلا فایل‌های سیستم مدیریتی را داخل یک پارتیشن دیگر قرار بدهم چگونه انجام می‌شود؛ چطوری میتوانم به مکانی غیر از شاخه‌ی wwwroot، عمل mappath را انجام بدم؟ چگونه میتوانم یک لینک مستقیم، به مکانی دیگر داشته باشم؟
جواب تمام این سوالات در امکانی از IIS به اسم virtual Directory بود. در این روش ما یک مکان فیزیکی را به iis معرفی می‌کنیم و به آن یک نام مجازی میدهیم که از آن در برنامه استفاده خواهیم کرد.
در iis، در بخش sites، همه سایت‌های ایجاد شده بر روی IIS لیست می‌شوند. یک context menu بر روی سایت مورد نظر خود باز کنید و گزینه‌ی add virtual directory انتخاب کنید. یک نام مجازی به آن بدهید و مکان مورد نظر را انتخاب کنید و کادر را تایید کنید.

برای ویرایش آن یعنی تغییر مسیر فیزیکی هم میتوان از طریق مسیر زیر عمل کرد

Right Click On virtual Directory>Manage Virtual Directory >Advanced Settings

از این پس در IIS دسترسی به پوشه، از طریق ~/media میسر هست؛ ولی بسیاری از ما برای تست، برنامه را از طریق IIS Express اجرا و تست می‌کنیم. پس بهتر هست این گزینه در آنجا هم مورد بررسی قرار بگیرد.

برای دسترسی به کانفیگ iis express عموما مسیرهای زیر معتبر هستند:

%userprofile%\documents\iisexpress\config\applicationhost.config
%userprofile%\my documents\iisexpress\config\applicationhost.config

فایل applicationhost.config  فایلی است که قرار است تغییر بدهیم.

ولی اگر مسیرهای بالا راهگشا نبود، برای پیدا کردن فایل‌های کانفیگ می‌توانید از طریق آیکن IIS Express که حین اجرای پروژه در notification area باز می‌شود نیز اقدام کرد.

یک context menu از طریق این آیکن باز کرده و گزینه‌ی show all applications را انتخاب کنید. لیست تمامی سایت‌های در حال اجرا نمایش داده می‌شود. یکی را انتخاب کنید تا در زیر اطلاعات نمایش یابد. در قسمت کانفیگ، آدرس فایل کانفیگ داده شده است و مسیر نیز مشخص است. با کلیک بر روی آن فایل applicationhost.config باز می‌شود.

فایل مورد نظر را باز کنید. این فایل را می‌توان با نوت پد یا یک xml editor گشود. در آن یک تگ sites وجود دارد که تمامی پروژه‌های تحت وبی را که تا الان دارید، درون خودش ذخیره کرده‌است. به ازای هر سایت یک تگ site هست و خصوصیات هر کدام، داخل این تگ قرار گرفته‌است. اگر دقت کنید هر پروژه شما یا همان تگ site، شامل تگ زیر می‌باشد:

<application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="E:\website\oscar\panel\Oscar_Manager\Oscar_Manager" />
                </application>

در اینجا خود IIS Express اقدام به ساخت یک دایرکتوری مجازی که همان مسیر ذخیره پروژه هست کرده. برای معرفی دایرکتوری مجازی جدید، یک کپی از تگ application را ایجاد کنید.

برای مثال من قصد دارم یک دایرکتوری مجازی به اسم media بسازم تا تصاویر و دیگر فایل‌های چندرسانه ای را در آن ذخیره کنم و محل فیزیکی آن نیز D:\testvd می‌باشد. پس تگ کپی شده را به نحو زیر تغییر می‌دهم:

 <application path="/media" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="d:\testvd" />
                </application>

بنابراین در کل، تگ site من به شکل زیر تغییر پیدا می‌کند:

<site name="Oscar_Manager" id="23">
                <application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="E:\website\oscar\panel\Oscar_Manager\Oscar_Manager" />
                </application>
 <application path="/media" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="d:\testvd" />
                </application>
                <bindings>
                    <binding protocol="http" bindingInformation="*:1844:localhost" />
                </bindings>
            </site>

الان مسیر مجازی ما ساخته شده است. برای تست صحت این کار، یک فایل تصویری را در آن قرار می‌دهم و در کنترلر مورد نظر، این کد را می‌نویسم تا یک تصویر به سمت کلاینت در یک virtual directory ارسال شود.

var dir = Server.MapPath("~/media");
            var path = System.IO.Path.Combine(dir, "1.jpg");
            return base.File(path, "image/jpeg");

کنترلر را صدا زده تا نتیجه کار را ببنید.

همانطور که حتما متوجه شدید IIS Express محیط GUI ندارد. البته مدتی است افزونه‌ای برای این کار محیا شده ولی بیشتر کاربرد آن ایجاد یک سایت جدید و اجرا و توقف IIS می‌باشد که می‌توانید آن را از اینجا  دریافت نمایید.

نکته:البته بنده این نکته را تایید نمی‌کنم ولی شنیده‌ام که در نسخه‌های بالاتر ویژوال استادیو با راست کلیک بر روی نام پروژه، گزینه Use IIS Express وجود دارد که به یک محیط گرافیکی ختم می‌شود و از آنجا که بنده نسخه 2012 را دارم این مورد را تست نکردم.


ایجاد virtual Directory از طریق Appcmd

دسترسی به appcmd از طریق مسیر زیر امکان پذیر است:

%systemroot%\system32\inetsrv\AppCmd.exe

این دستور به تمامی اشیاء سرور، از قبیل سایت‌ها و اپلیکیشن‌ها دسترسی دارد و میتواند هر نوع متدی را بر روی اشیاء سرور، از قبیل ثبت، ویرایش و حذف را انجام دهد.

یکی از این دستورات، برای ساخت Virtual Directory استفاده می‌شود:

APPCMD add vdir /app.name:"default we site/" /path:/vdir1 /physicalPath:d:\testvd

سوییچ /app برای نام وب سایت یا پروژه است و حتما در انتهای نام، علامت / قرار گیرد. سوییچ بعدی هم که /path هست برای دادن مسیر مجازی و سوییچ آخری هم آدرس محل فزیکی است. بعد از اجرای دستور، پیام زیر نمایش داده می‌شود:

VDIR object "Default Web Site/vdir1" added

پنجره commandprompt باید به صورت Run a Administrator باز شده باشد.

برای تغییر محل فیزیکی یک virtual directory میتوان از دستور زیر استفاده کرد:

appcmd.exe set vdir "Default Web Site/vdir1/" -physicalPath:"D:\Files"

از این پس مسیر فیزیکی این آدرس مجازی مسیر D:\Files خواهد بود.

البته مباحث پیشرفته‌تری چون application pool‌ها نیز وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج هست و در وقت و مقاله دیگر بررسی خواهیم کرد.

برای ارسال دستور به IIS Express هم از طریق مسیر زیر appcmd را باز کنید:

%ProgramFiles%\IIS Express\appcmd.exe

امکان ایجاد virtual directory عموما در سرورهای مجازی و اختصاصی در پنل مربوطه نیز وجود دارد.

ساخت virtual Directory در وب سایت پنل 

ساحت virtual Directory در پلسک 

مطالب
تقسیم جدول در Entity Framework Code First
سناریو هایی هستند که در آن ها، تعداد ستون‌های یک جدول، بیش از اندازه زیاد می‌شوند و یا آن جدول حاوی فیلدهایی هست که منابع زیادی مصرف می‌کنند، به مانند فیلدهای متنی طولانی یا عکس. معمولا متوجه می‌شویم که در اکثر مواقع، به هنگام واکشی اطلاعات آن جدول، احتیاجی به داده‌های آن فیلد‌ها نداریم و با واکشی بی مورد آن ها، سربار اضافه ای به سیستم تحمیل می‌کنیم، چرا که این داده‌ها ، منابع حافظه ای ما را به هدر می‌دهند.
برای مثال، جدول Post مدل بلاگ را در نظر بگیرید که در آن دو فیلد Body و Image تعریف شده اند.فیلد Body از نوع nvarchar max و فیلد Image از نوع varbinary max است و بدیهی است که این دو داده، به هنگام واکشی حافظه‌ی زیادی مصرف می‌کنند.موارد بسیاری وجود دارند که ما به اطلاعات این دو فیلد احتیاجی نداریم از جمله: نمایش پست‌های پر بازدید، پسته هایی که اخیرا ارسال شده اند و اصولا ما فقط به چند فیلد جدول Post احتیاج داریم  و نه همه‌ی آن ها.
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class Post
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string Title { get; set; }
        public virtual DateTime CreatedDate { get; set; }
        public virtual string  Body { get; set; }
        public virtual byte[] Image { get; set; }
    }
}

دلیل اینکه در مدل فوق، تمامی خواص به صورت virtual تعریف شده اند، فعال سازی پروکسی‌های ردیابی تغییر است. اگر دستور زیر را برای واکشی اطلاعات post با id=1 انجام دهیم: 

            using (var context = new MyDbContext())
            {
                var post = context.Posts.Find(1);
            }
خروجی زیر را در SQL Server Profiler مشاهده خواهید کرد:

exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate], 
[Extent1].[Body] AS [Body], 
[Extent1].[Image] AS [Image]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1

همان طور که مشاهده می‌کنید، با اجرای دستور فوق تمامی فیلد‌های جدول Posts که id آن‌ها برابر 1 بود واکشی شدند، ولی من تنها به فیلدهای Id و Title آن احتیاج داشتم. خب شاید بگویید که من به سادگی با projection، این مشکل را حل می‌کنم و تنها از فیلد هایی که به آن‌ها احتیاج دارم، کوئری می‌گیرم. همه‌ی این‌ها درست، اما projection هم مشکلات خود را دارد،به صورت پیش فرض، نوع بدون نام بر می‌گرداند و اگر بخواهیم این گونه نباشد، باید مقادیر آن را به یک کلاس(مثلا viewmodel) نگاشت کنیم و کلی مشکل دیگر.
راه حل دیگری که برای حل این مشکل ارائه می‌شود و برای نرمال سازی جداول نیز کاربرد دارد این است که، جدول Posts را به دو جدول مجزا که با یکدیگر رابطه‌ی یک به یک دارند تقسیم کنیم، فیلد‌های پر مصرف را در یک جدول و فیلدهای حجیم و کم مصرف را در جدول دیگری تعریف کنیم و سپس یک رابطه‌ی یک به یک بین آن دو برقرار می‌کنیم.
به  طور مثال این کار را بر روی جدول Posts ، به شکل زیر انجام شده است:
 
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class Post
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string Title { get; set; }
        public virtual DateTime CreatedDate { get; set; }
        public virtual PostMetaData PostMetaData { get; set; }
    }
}
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaData
    {
        public virtual int PostId { get; set; }
        public virtual string Body { get; set; }
        public virtual byte[] Image { get; set; }
        public virtual Post Post { get; set; }
    }
}
همان طور که می‌بینید، خواص حجیم به جدول دیگری به نام PostMetaData منتقل شده و با تعریف خواص راهبری ارجاعی در هر دو کلاس،رابطه‌ی یک به یک بین آن‌ها برقرار شده است.جز الزامات تعریف روابط یک به یک این است که، با استفاده از Fluent API یا Data Annotations ، طرف‌های Depenedent و Principal، صریحا به EF معرفی شوند.

namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaDataConfig : EntityTypeConfiguration<PostMetaData>
    {
        public PostMetaDataConfig()
        {
            HasKey(x => x.PostId);
            HasRequired(x => x.Post).WithRequiredDependent(x => x.PostMetaData);
        }
    }
}
اولین نکته ای که باید به آن توجه شود، این است که در کلاس PostMetaData، قوانین پیش فرض EF برای تعیین کلید اصلی نقض شده است و به همین دلیل، صراحتا با استفاده از متد HasKey ، کلید اصلی به EF معرفی شده است. نکته‌ی مهم دیگری که به آن باید توجه شود این است که هر دو سر رابطه به صورت Required تعریف شده است. دلیل این موضوع هم با توجه به مطلبی که قرار است گفته شود،کمی جلوتر خواهید فهمید. حال اگر تعاریف DbSet‌ها را نیز اصلاح کنیم و دستور زیر را اجرا کنیم:

var post = context.Posts.Find(1);
خروجی sql زیر را مشاهده خواهید کرد:

exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1
خیلی خوب! دیگر خبری از  فیلدهای اضافی Body و Image نیست. دلیل اینکه در اینجا join  بین دو جدول مشاهده نمی‌شود، قابلیت lazy loading است، که با virtual تعریف کردن خواص راهبری حاصل شده است. پس lazy loading در اینجا واقعا مفید است.
اما راه حل ذکر شده نیز کاملا بدون ایراد نیست. مشکل اساسی آن تعدد تعداد جداول آن است. آیا جدول Post ، واقعا احتیاج به چنین سطح نرمال سازی و تبدیل آن به دو جدول مجزا را داشت؟ مطمئنا خیر. آیا واقعا راه حلی وجود دارد که ما در سمت کد‌های خود با دو موجودیت مجزا کار کنیم، در صورتی که در دیتابیس این دو موجودیت، ساختار یک جدول را تشکیل دهند. در اینجا روشی مطرح می‌شود به نام تقسیم جدول (Table Splitting).
برای انجام این کار فقط چند تنظیم ساده لازم است:
1) فیلد‌های موجودیت مورد نظر را به موجودیت‌های کوچکتر، نگاشت می‌کنیم.
2) بین موجودیت‌های کوچک تر، رابطه‌ی یک به یک که هر دو سر رابطه Required هستند، رابطه برقرار می‌کنم.
3) با استفاده از Fluent API یا DataAnnotations، تمامی موجودیت‌ها را به یک نام در دیتابیس نگاشت می‌کنیم.
برای مثال، تنظیمات Fluent برای کلاس Post و PostMetaData که رابطه‌ی بین آن‌ها یک به یک است را مشاهده می‌کنید:
 
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostConfig : EntityTypeConfiguration<Post>
    {
        public PostConfig()
        {
            ToTable("Posts");
        }
    }
}
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaDataConfig : EntityTypeConfiguration<PostMetaData>
    {
        public PostMetaDataConfig()
        {
            ToTable("Posts");
            HasKey(x => x.PostId);
            HasRequired(x => x.Post).WithRequiredDependent(x => x.PostMetaData);
        }
    }
}
نکته مهم این است که در هر دو کلاس(حتی کلاس Post) باید با استفاده از متد ToTable، کلاس‌ها را به یک نام در دیتابیس نگاشت کنیم. در نتیجه با استفاده از متد ToTable در هر دو موجودیت، آنها در دیتابیس به جدولی به نام  Posts نگاشت خواهند شد. تصویر زیر پس از اجرای برنامه، بیان گر این موضوع خواهد بود.

اگر دستورات زیر را اجرا کنید:


var post = context.Posts.Find(1);
Console.WriteLine(post.PostMetaData.Body);
خروجی زیر را در  SQL Server Profiler مشاهده خواهید کرد:
برای متد Find خروجی زیر:
 
exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1
و برای post.PostMetaData.Body دستور sql زیر را مشاهده می‌کنید:

exec sp_executesql N'SELECT 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Body] AS [Body], 
[Extent1].[Image] AS [Image]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @EntityKeyValue1',N'@EntityKeyValue1 int',@EntityKeyValue1=1
دلیل این که در اینجا ،دو دستور sql به دیتابیس ارسال شده است، فعال بودن ویژگی lazy loading ،به دلیل virtual  تعریف کردن خواص راهبری موجودیت‌ها است.
حال اگر بخواهیم با یک رفت و آمد به دیتابیس کلیه اطلاعات را واکشی کنیم، می‌توانیم از Eager Loading استفاده کنیم:
 
var post = context.Posts.Include(x => x.PostMetaData).SingleOrDefault(x => x.Id == 1);
که خروجی sql آن نیز به شکل زیر است:

SELECT 
[Limit1].[Id] AS [Id], 
[Limit1].[Title] AS [Title], 
[Limit1].[CreatedDate] AS [CreatedDate], 
[Extent2].[Id] AS [Id1], 
[Extent2].[Body] AS [Body], 
[Extent2].[Image] AS [Image]
FROM   (SELECT TOP (2) [Extent1].[Id] AS [Id], [Extent1].[Title] AS [Title], [Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE 1 = [Extent1].[Id] ) AS [Limit1]
LEFT OUTER JOIN [dbo].[Posts] AS [Extent2] ON [Limit1].[Id] = [Extent2].[Id]
در نتیجه با کمک این تکنیک توانستیم، با چند موجودیت، در قالب یک جدول رفتار کنیم و از مزیت‌های آن همچون lazy loading، نیز بهره مند شویم.

دریافت کد‌های این بخش: SplittingTable-Sample.rar 
مطالب
ایجاد چارت سازمانی تحت وب #1
برای ایجاد چارت سازمانی همواره از راههای دیگر استفاده میکردیم مثلا از تصویر و فایل PDF ، فلش و یا ...
این مورد همیشه باعث اذیت طراحان وب و برنامه نویسان تحت وب بود. با ظهور برخی امکانات در HTML5 که میتوانید توضیحات آن را در مطلب Canvas Reference - قسمت اول سایت جاری مطالعه نمائید ، هم اکنون با استفاده از این امکانات و کتابخانه مربوط به ساخت نمودار سازمانی میتوانید مانند شکل ذیل نمودار در وب ایجاد نمائید.

نمودار سازمانی

برای اینکار ابتدا یک صفحه index.html ایجاد نموده و در قسمت body آن یک المنت از نوع canvas ایجاد نمائید:

<canvas id="canvas1" width="800" height="800" ></canvas>
سپس فایلهای مورد نیاز را در قسمت head آن ارجاع نمائید:
<link rel="shortcut icon" href="/favicon.ico" type="image/x-icon" >
<!--[if ie]><script type="text/javascript" src="excanvas.js"></script><![endif]-->
<script type="text/javascript" src="orgchart.js"></script>
حال در انتهای متن فایل html این کد را قرار دهید :
var o = new orgChart();

o.addNode(1, '', '', 'Root node');
o.addNode(2, 1, 'u', 'u-node 1');
o.addNode(3, 1, 'u', 'u-node 2');
o.addNode(4, 1, 'u', 'u-node 3');
o.addNode(5, 1, 'l', 'l-node 1');
o.addNode(6, 1, 'l', 'l-node 2');
o.addNode(7, 1, 'r', 'r-node 1');
o.addNode(8, 1, 'r', 'r-node 2');
o.addNode(9, 1, 'r', 'r-node 3');

o.addNode('', '', '', 'Root 2');
o.addNode('', 'Root 2', 'r', 'using');
o.addNode('', 'Root 2', 'r', 'text as\nid');

o.drawChart('canvas1');
انواع نود در نمودار :
u -> نودهایی که در یک سطح افقی (کنار هم ) و در سطح زیرین یک پدر قرار میگیرند.
l -> نودهایی که در یک سطح عمودی ( زیر هم ) و در سمت چپ نود پدر قرار میگیرند.
r -> نوهایی که در یک سطح عمودی ( زیر هم ) و در سمت راست نود پدر قرار میگیرند.

پارامترهای نودها :
  1. شناسه نود است و میتواند عدد یا رشته باشد . در صورتی که خالی بماند متن نود بعنوان شناسه استفاده میشود.
  2. شناسه نود پدر است و در صورتی که خالی ( یا ناشناس ) باشد بعنوان نود اصلی ( پدر ) نمایش داده میشود.
  3. نوع اتصال نودهای r , l , u . برای نود پدر نادیده گرفته میشود.
  4. متن نود . استفاده از "n\"  جلمه را شکسته و به خط جدید منتقل میکند.
  5. نود با نشانه مشخص ( اگر 1 باشد ، حاشیه با ضخامت کشیده میشود. ( اختیاری )
  6. آدرس یک نود - اختصاص آدرس url  جهت اضافه کردن آن به یک نود ( اختیاری )
  7. رنگ خط حاشیه ( اختیاری )
  8. رنگ پس زمینه ( اختیاری )
  9. رنگ متن و فونت ( اختیاری )

پارامترهای تابع ()drowChart :

  1. شناسه المنت canvas
  2. تراز کردن نمودار با استفاده از حرف 'c' یا کلمه 'center' . در صورت حذف ، نمودار در سمت چپ صفحه نمایش داده خواهد شد. تراز چپ ( اختیاری )
  3. تناسب اندازه canvas .  اگر true باشد canvas به اندازه نمودار چارت ، تغییر اندازه میدهد . (اختیاری)
مطمئن باشید که فایل index.html , excanvas.js  ,orgchart.js  در یک فولدر قرار گرفته باشند .
در مطلب بعدی نمایش با رنگهای مختلف ارائه خواهد شد.

مورد نیازهای مطلب جاری :
  1. excanvas.js
  2. orgchart.js
  3. index.html
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت پنجم - ایجاد Imageهای سفارشی
تا اینجا با نحوه‌ی اجرای برنامه‌های مختلف توسط داکر مانند وب سرور لینوکسی nginx و یا IIS ویندوزی آشنا شدیم؛ اما هنوز محتوایی را در آن‌ها هاست نکرده‌ایم. در این قسمت این موضوع را بررسی خواهیم کرد و در طی این فرآیند، با نحوه‌ی ساخت Imageهای سفارشی نیز آشنا خواهیم شد.


روش نگاشت محتوای یک سایت استاتیک در یک Container که وب سرور است

فرض کنید یک سایت استاتیک بوت استرپی را تهیه کرده‌اید و قصد دارید آن‌را توسط وب سرور nginx، هاست کنید. برای این‌کار، چندین گزینه پیش روی ما هستند:
گزینه‌ی اول: دریافت image مربوط به nginx، سپس ایجاد یک container از آن و در آخر با استفاده از «روش به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینرها» که در قسمت قبل بررسی کردیم، این وب سایت را آماده‌ی اجرا و دسترسی می‌کنیم.
گزینه‌ی دوم: کپی کردن فایل‌های وب سایت از سیستم میزبان، به درون فایل سیستم خود container.
گزینه‌ی سوم: ایجاد یک image سفارشی که از ابتدا به همراه فایل‌های وب سایت استاتیک ما است و در این حالت تنها کافی است این image را تبدیل به container اجرایی کنیم.


روش اول: به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینر وب سرور جهت هاست آن

در قسمت قبل، یک فایل tar ایجاد شده‌ی در سیستم میزبان ویندوزی را با یک کانتینر لینوکسی به اشتراک گذاشتیم تا بتوانیم محتویات آن‌را استخراج کنیم. در اینجا قصد داریم پوشه‌ی وب سایت استاتیک خود را که در سیستم میزبان ویندوزی قرار دارد، با وب سرور nginx که توسط یک container در حال اجرا است، به اشتراک بگذاریم تا آن‌را هاست کند.
فرض کنید وب سایت استاتیک ما در مسیر c:\users\vahid\mysite سیستم میزبان قرار دارد که داخل آن یک فایل index.html و تعدادی فایل css و js آماده‌ی برای هاست شدن، وجود دارند. برای هاست آن توسط nginx، از دستور زیر استفاده خواهیم کرد:
 docker run --rm -it -p 8080:80 -v c:\users\vahid\mysite:/usr/share/nginx/html nginx
در این دستور:
- سوئیچ rm سبب می‌شود تا پس از خاتمه‌ی کار nginx، این container نیز حذف شود.
- از سوئیچ it استفاده شده‌است تا با فشردن ctrl+c، بتوانیم پروسه‌ی container را خاتمه دهیم و پس از آن، برنامه‌ی nginx دیگر در background در حال اجرا نباشد (اجرای آن در foreground).
- سپس پورت 8080 سیستم میزبان، به پورت 80 وب سرور nginx نگاشت شده‌است. چون containerها دارای network stack خاص خودشان هستند (که آن‌را در قسمت سوم بررسی کردیم)، پورت 80 آن‌ها با پورت 80 سیستم میزبان تداخل نمی‌کند و اگر برای مثال بر روی پورت 80 سیستم جاری، IIS در حال اجرا باشد، سبب عدم اجرا شدن وب سرور nginx به دلیل تداخل پورت‌ها نمی‌شود.
- در ادامه روش volume mount را مشاهده می‌کنید که در قسمت قبل بررسی کردیم. مسیر c:\users\vahid\mysite سیستم میزبان، به مسیر ویژه‌ی /usr/share/nginx/html داخل container نگاشت شده‌است. این مسیر، یک مسیر استاندارد بوده و در مستندات docker hub این وب سرور، ذکر شده‌است.
- در آخر هم نام image این وب سرور را ذکر کرده‌ایم.

پس از اجرای این دستور، اگر nginx پیش‌تر دریافت نشده باشد، image آن دریافت شده، یک container بر اساس آن ساخته می‌شود و سپس با پارامترهایی که توضیح دادیم، اجرا خواهد شد. اکنون اگر در سیستم میزبان، مسیر http://localhost:8080 را در مرورگر باز کنید، وب سایت استاتیک خود را مشاهده خواهید کرد.


روش دوم: کپی کردن فایل‌های وب سایت از سیستم میزبان، به درون فایل سیستم خود container

همانطور که در قسمت سوم نیز بررسی کردیم، فایل سیستم مربوط به هاست، به طور کامل از فایل سیستم container، جدا و ایزوله است و بدون volume mount، یک container نمی‌تواند به فایل‌های میزبان خود دسترسی پیدا کند. بنابراین گزینه‌ی دیگری که در اینجا وجود خواهد داشت، کپی کردن فایل‌های میزبان و انتقال آن‌ها به container می‌باشد؛ شبیه به کپی کردن فایل‌ها از یک کامپیوتر موجود در شبکه به کامپیوتر دیگری در آن.
برای این منظور ابتدا nginx را در پس‌زمینه اجرا می‌کنیم:
 docker run -d -p 8080:80 --name nginx nginx
در این دستور، سوئیچ‌های rm و it حذف شده‌اند. علت اینجا است که سوئیچ d، سبب اجرای این دستور در پس‌زمینه می‌شود؛ یعنی بلافاصله سبب بازگشت ما به خط فرمان خواهد شد و در این حالت نمی‌خواهیم که این container حذف شود. همچنین یک نام نیز به آن انتساب داده شده‌است تا بتوان ساده‌تر با آن کار کرد.
پس از اجرای این دستور و بازگشت به command prompt، جهت اطمینان حاصل کردن از اجرای آن در پس زمینه، دستور docker ps را صادر می‌کنیم که لیست آن، حاوی گزارشی از container‌های در حال اجرا است.
اکنون توسط دستور ویژه‌ی docker exec، می‌خواهیم درون یک container در حال اجرا، پروسه‌ای را اجرا کنیم. یعنی با اینکه پروسه‌ی nginx داخل این container در حال اجرا است، برای مثال می‌خواهیم یک shell را نیز داخل آن اجرا کنیم:
 docker exec -it nginx bash
در اینجا دستور docker exec، سبب اجرای bash shell داخل کانتینری با نام nginx می‌شود (همان سوئیچ name در دستور قبلی و نه نام image آن) و چون می‌خواهیم به این shell در foreground دسترسی داشته باشیم، از سوئیچ it نیز استفاده شده‌است. پس از اجرا شدن bash shell، اکنون به فایل سیستم این container دسترسی یافته‌ایم. برای مثال دستور ls را صادر کنید تا لیستی از آن‌را مشاهده نمائید. سپس به کمک آن، به پوشه‌ی ویژه‌ی html این وب سرور وارد می‌شویم:
 cd /usr/share/nginx/html
و برای مثال می‌توان در آن تغییر ایجاد کرد:
ls
mv index.html index2.html
exit
این دستورات سبب می‌شوند تا فایل پیش‌فرض index.html آن، به index2.html تغییر نام یابد و سپس از این shell خارج می‌شویم و به shell سیستم میزبان باز خواهیم گشت. در اینجا دستور docker cp (که در PowerShell سیستم میزبان اجرا می‌شود)، امکان کپی کردن فایل‌ها را از سیستم میزبان به یک container میسر می‌کند.
 docker cp c:\users\vahid\mysite nginx:/usr/share/nginx/html
پس از دستور docker cp ابتدا مسیر مبداء مشخص می‌شود و سپس ابتدا نام container مقصد به همراه یک : و در ادامه مسیر مقصد نهایی کپی در آن container ذکر خواهند شد. به این ترتیب فایل‌های وب سایت استاتیک ما در سیستم میزبان به پوشه‌ی html مخصوص nginx، در کانیتنری که در حال اجرای آن است کپی می‌شوند. برای آزمایش صحت این کپی می‌توان دستور زیر را صادر کرد که لیست فایل‌های این پوشه‌ی html را نمایش می‌دهد:
 docker exec nginx ls /usr/share/nginx/html
اینبار نیز اگر در سیستم میزبان، مسیر http://localhost:8080 را در مرورگر باز کنید، وب سایت استاتیک خود را مشاهده خواهید کرد که فایل‌های آن از داخل خود container تامین می‌شوند و وابستگی به سیستم میزبان ندارند.


روش سوم: ایجاد یک image سفارشی که از ابتدا به همراه فایل‌های وب سایت استاتیک ما است

در روش دوم، موفق شدیم که فایل‌های مدنظر خود را به درون container در حال اجرا کپی کنیم. اکنون می‌خواهیم یک snapshot را از آن تهیه کنیم؛ شبیه به کاری که با ماشین‌های مجازی نیز انجام می‌شود و این روشی است که از آن برای ساخت یک image سفارشی استفاده می‌شود. برای این منظور از دستور docker commit استفاده می‌شود تا تصویری را از وضعیت یک container در حال اجرا، در آن لحظه تهیه کنیم:
 docker commit nginx mysite:nginx
پس از دستور docker commit، نام container ای که می‌خواهیم تصویر وضعیت جاری آن‌را ذخیره کنیم، ذکر می‌شود. پس از آن به صورت اختیاری می‌توان یک نام جدید و همچنین tag ای را برای آن ذکر کرد.
اکنون پس از اجرای این دستور، با استفاده از فرمان docker images می‌توان مشاهده کرد که image جدید mysite، با tag ای معادل nginx، ایجاد شده‌است.
در ادامه برای اجرای این image جدید، می‌توان از دستور زیر استفاده کرد:
 docker run -d -p 8090:80 --name mysite mysite:nginx
روش اجرای آن همانند سایر imageهای موجود است و در اینجا از نام image به همراه tag آن استفاده شده‌است. همچنین پورت نگاشت شده‌ی آن‌را به سیستم میزبان نیز 8090 انتخاب کرده‌ایم. نامی را نیز به آن نسبت داده‌ایم تا بتوان از آن در دستور docker exec استفاده کرد.
اکنون اگر در سیستم میزبان، مسیر http://localhost:8090 را در مرورگر باز کنید، وب سایت استاتیک خود را مشاهده خواهید کرد و یا توسط دستور زیر می‌توانید فایل‌های موجود در پوشه‌ی html وب سرور nginx این container جدید در حال اجرا را ملاحظه نمائید:
 docker exec mysite ls /usr/share/nginx/html
که این فایل‌ها نه از طریق نگاشت فایل سیستم میزبان، به مسیری در container جاری تامین شده‌اند و نه از جائی به داخل آن کپی شده‌اند. بلکه دقیقا از image از پیش آماده شده‌ی آن خوانده شده‌اند.


نگاهی به لایه‌های یک Image در مقایسه با یک Container

زمانیکه خواستیم image جدید و سفارشی خاص خود را ایجاد کنیم، با image اصلی nginx شروع کردیم. اولین لایه‌ی موجود در این image، سیستم عاملی است که می‌تواند آن‌را اجرا کند. برفراز این لایه، لایه‌ی خود nginx قرار گرفته‌است. اگر خواستید تاریخچه‌ی ایجاد یک image را مشاهده کنید، از دستور docker history nginx استفاده نمائید. خروجی آن لیست دستوراتی را نمایش می‌دهد که برای ساخت این image مورد استفاده قرار گرفته‌اند. البته دستور docker history nginx --no-trunc، اطلاعات بیشتری را با نمایش لیست کامل و خلاصه نشده‌ی دستورات، ارائه می‌دهد. این دستورات را در صفحه‌ی docker hub هر image نیز می‌توان مشاهده کرد. در قسمت full description هر image، در ابتدای توضیحات، قسمتی است به نام supported tags and respective dockerfile links. در اینجا هر tag نامبرده شده، در حقیقت لینکی است به یک فایل که دقیقا همین دستورات را لیست کرده‌است. به این فایل، docker file گفته می‌شود که روش ساخت یک image را توضیح می‌دهد. هدف آن، خودکار سازی اجرای دستوراتی است که سبب ساخت یک image می‌شوند.

در ادامه اگر از این image، یک container را ایجاد کنیم، این container هر دو لایه‌ی OS و Framework را به همراه خواهد داشت؛ به علاوه‌ی لایه‌ی دیگری به نام Container/Run که می‌توان فایل‌های آن‌را خواند و یا در آن نوشت. بنابراین لایه‌ای که فایل‌های وب سایت استاتیک ما در آن کپی شدند، دقیقا همین لایه‌است.


و زمانیکه از یک container تصویری تهیه می‌شود، تغییراتی را که به فایل سیستم آن ایجاد کرده‌ایم، به صورت یک لایه‌ی جدید بر روی لایه‌های قبلی آن image، ظاهر و ثبت می‌شود. برای اثبات این موضوع، می‌توان از دستور docker diff nginx استفاده کرد. در اینجا nginx نام container ای است که می‌خواهیم تغییرات آن‌را با image قبلی که بر پایه‌ی آن ایجاد شده‌است، مشاهده کنیم.


تبدیل دستورات docker به یک docker file

تا اینجا یک چنین دستوراتی را برای اجرای کانتینر nginx، کپی فایل‌ها به آن و سپس تهیه‌ی یک تصویر از آن، اجرا کردیم:
docker run -d -p 8080:80 --name nginx nginx
docker cp c:\users\vahid\mysite nginx:/usr/share/nginx/html
docker commit nginx mysite:nginx
برای خودکار سازی آن‌ها هرچند می‌توان این دستورات را در یک اسکریپت نیز قرار داد، اما docker، قابلیت پردازش اسکریپت‌های خاص خود را نیز دارد که به آن Dockerfile گفته می‌شود. برای این منظور سطرهای فوق به صورت زیر تغییر می‌کنند:
بجای سطر اول، تنها نام image ای را که می‌خواهیم کار را بر مبنای آن انجام دهیم، ذکر می‌کنیم:
 FROM nginx
دستور دوم نیز تبدیل به دستور کپی Docker می‌شود:
 COPY mysite /usr/share/nginx/html
این دو سطر را به صورت یک فایل متنی، با نام ویژه‌ی Dockerfile ذخیره می‌کنیم (بدون پسوند) و این Dockerfile را دقیقا در کنار پوشه‌ی mysite قرار می‌دهیم (داخل پوشه‌ی c:\users\vahid) تا کار کپی را از همینجا شروع کند.
سپس برای اجرای این فایل، بجای دستور docker commit آخر، از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
 docker build -f Dockerfile -t mysite:nginx-df .
البته می‌توان f Dockerfile- را نیز از این دستور حذف کرد؛ چون مقدار پیش‌فرض آن است (مگر آنکه بخواهیم مسیر خاصی را دقیقا مشخص کنیم):
 docker build -t mysite:nginx-df .
در هر دو دستور آخری که ذکر شدند، در انتهای دستور، یک نقطه نیز قرار دارد که به آن build context گفته می‌شود؛ یا دقیقا همین پوشه‌ای که در آن قرار داریم (c:\users\vahid).
تگ این image را نیز متفاوت با قبلی‌ها انتخاب کرده‌ایم؛ nginx-df بجای مقدار قبلی.
در این حالت اگر دستور آخر را اجرا کنیم، دستور docker images گزارش اضافه شدن این image جدید را ارائه خواهد داد.

مرجع کامل ساخت Dockerfileها را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید.


ساخت یک image سفارشی برای هاست یک وب سایت استاتیک در IIS

تا اینجا از وب سرور لینوکسی nginx برای هاست وب سایت استاتیک خود استفاده کردیم. در ادامه می‌خواهیم از وب سرور IIS برای اینکار استفاده نمائیم. بنابراین ابتدا نیاز است یا از ویندوز سرور استفاده کنیم و یا می‌توان با کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز، به Windows Containers سوئیچ کرد و سپس به صورت زیر عمل نمود.
اینبار محتوای Dockerfile ای که کنار پوشه‌ی mysite قرار می‌گیرد، به صورت زیر خواهد بود:
FROM microsoft/iis:nanoserver

COPY mysite c:/inetpub/wwwroot
کار با image اصلی iis با tag مخصوص nanoserver که کم حجم‌تر است، شروع می‌شود. سپس فایل‌های mysite به پوشه‌ی wwwroot این وب سرور کپی خواهد شد.
در ادامه با استفاده از دستور زیر و اجرای فایل Dockerfile، این image جدید را با tag ای به نام iis ایجاد می‌کنیم:
 docker build -t mysite:iis .
پس از آن دستورات docker images و docker ps را جهت مشاهده‌ی وضعیت این image جدید اجرا کنید.


به اشتراک گذاری imageهای سفارشی در Docker Hub

برای به اشتراک گذاری imageهای سفارشی خود در Docker Hub، نیاز است tag آن‌ها را توسط دستور docker tag مطابق فرمت ویژه‌ی docker hub ویرایش کرد:
 docker tag mysite:nginx-df my_user_name/some_name:new_tag_name
در این دستور، Tag فعلی، با ذکر نام کاربری، نام مخزنی جدید در docker hub و سپس یک tag دلخواه، ویرایش می‌شود.
و در آخر برای انتشار آن می‌توان از دستور docker push استفاده کرد:
 docker push my_user_name/some_name:new_tag_name
اگر در اینجا پیام خطای unauthorized را مشاهده کردید، ابتدا دستور docker login را اجرا کنید تا بتوانید به سایت docker hub لاگین کنید (بر اساس مشخصات اکانت خود در داکر هاب) و سپس دستور فوق را اجرا نمائید.
پس از پایان کار اگر به سایت docker hub و مخازن خود مراجعه کنید، این image جدید قابل مشاهده خواهد بود.
مطالب
آموزش فایرباگ - #5 - HTML Panel
در این سری از مقالات آموزش FireBug ، به صورت ترتیبی پیش رفتیم و ابتدا توضیحات تقریبا مفصلی در مورد پنل Console دادیم.
اکنون به پرکاربردترین بخش آن ، یعنی پنل HTML می‌رسیم.

محتویاتی که در این پنل نمایش داده می‌شود ، کدهای صفحه‌ی جاری ، بصورت زنده است و با چیزی که از سمت سرور به مرورگر ارسال می‌شود متفاوت است ، تگ‌های HTML بصورت درختی مرتب شده اند و رنگی نمایش داده می‌شوند و امکان ویرایش محتوا ، ویرایش استایل ، مشاهده‌ی آرایش تگ‌ها بصورت بصری و ... وجود دارد.

نگاهی به کدهای ارسال شده به مرورگر در آدرس Google.com و نحوه‌ی نمایش آن در فایرباگ را ملاحظه بفرمایید.
( کدهای ارسال شده سمت چپ - نمایش در فایرباگ سمت راست )


این پنل به سه بخش اصلی تقسیم می‌شود :
  • بخش اصلی یا NodeView که محتوای صفحه را بصورت درختی و مرتب و رنگی نمایش می‌دهد.
  •  Panel Toolbar که در بالای پنل قرار دارد.
  •  Side Panels که شامل پنل‌های Style , Computed , Layout , DOM می‌شود.
    که به ترتیب برای نمایش و ویرایش استایل‌ها ، مشاهده استایل‌های محاسبه شده ، مشاهده Layout یا آرایش و نمایش اطلاعات DOM تگ انتخاب شده در NodeView است.

در این مقاله با دو بخش NodeView و Panel Toolbar ، و در مقاله‌ی بعد با پنل‌های سمت راست یعنی Side Panels آشنا می‌شویم.

ویرایش HTML

هر تگ HTML از یک سری Attribute تشکیل می‌شود که در فایرباگ نام ویژگی بصورت آبی تیره و مقدار آن با رنگ قرمز مشخص شده است. برای ویرایش هریک از آن‌ها کافیست برویش کلیک کنید تا آن مقدار در یک باکس ویرایش به نمایش دربیاید.
با ویرایش مقدار ، این تغییر در لحظه بروی صفحه اعمال می‌شود.


برای اضافه کردن یک Attribute جدید به تگ هم بروی تگ مورد نظر راست کلیک می‌کنید و سپس گزینه‌ی New Attribute را انتخاب می‌کنید. ابتدا نام ویژگی ، یک Enter ، سپس مقدار را وارد می‌کنید. با زدن کلیدهای Enter متوالی ، می‌توانید به وارد کردن ویژگی‌ها ادامه دهید.
برای ویرایش کردن یک تگ و تگ‌های فرزندش ، بروی تگ موردنظر کلیک کنید تا به حالت انتخاب دربیاید ، سپس بروی دکمه‌ی Edit در بالای پنل کلیک کنید. در نهایت بعد از انجام ویرایش ، مجددا بروی دکمه‌ی Edit کلیک کنید.


 Node View
NodeView نام بخش اصلی پنل HTML است که محتویات صفحه را بصورت مرتب شده و درختی نمایش می‌دهد.
تگ (Node) هایی که دارای فرزند می‌باشند ، یک علامت + یا - در کنارشان وجود دارد که با کلیک بروی آن می‌توانید آن تگ را باز/بسته کنید. همچنین این کار با کلید‌های + و - یا Right Arrow و Left Arrow از روی کیبورد هم قابل انجام است.
برای باز کردن یک لینک در این قسمت هم از ترکیب Ctrl و کلیک موس کمک بگیرید.
در نهایت زمانی که موس را بروی یک تگ قرار می‌دهید ، محیطی که توسط آن تگ در صفحه اشغال شده است بصورت رنگی مشخص می‌شود.
که رنگ زرد به معنی محیط margin ، رنگ آبی تیره به معنی محیط padding و رنگ آبی روشن هم به معنی محیط محتوا است.

 Panel Toolbar
این قسمت در بالای پنل HTML قرار دارد که گزینه‌های زیر را دارا می‌باشد:



  •  Break On Mutate
    این دکمه امکان توقف کد JavaScript ای که سعی در ویرایش محتوای صفحه را دارد ، می‌دهد.
    زمانی که FireBug تشخیص دهد که کدی سعی در ویرایش محتوا دارد ، شما را به خط مورد نظر از کد ، در پنل Script منتقل می‌کند.

  • Edit
    این دکمه برای ویرایش مستقیم محتوای یک تگ بکار می‌رود
    نکته‌ی جالب در ویرایش محتوا در فایرباگ این است که تغییرات در لحظه اعمال می‌شوند و نیاز به عمل بروزرسانیِ جداگانه نیست. برای مثال در همین قسمت Edit ، با هر ویرایش محتوا ، تغییرات در لحظه اعمال می‌شوند.

  •  Element Path
    زمانی که یک تگ را در FireBug انتخاب می‌کنید ، لیستی از تگ‌ها که از تگ جاری شروع و به تگ ریشه ختم می‌شود ، نمایش داده می‌شود که با کلیک بروی هرکدام ، همان به عنوان تگ فعلی یا انتخاب شده تعیین می‌شود.
    نتیجه‌ی عملیاتی که بروی این تگ‌های انجام می‌دهید (حرکت موس و راست کلیک کردن) معادل همان عملیات بروی تگ‌های نمایش داده شده در قسمت اصلی (NodeView) است.



Options Menu

هر تب یا پنل در فایرباگ دارای یک سری تنظیمات است که Options Menu نام دارد. تب HTML هم دارای یک سری تنظیمات است که دانشتن آنها بسیار به شما کمک خواهد کرد.
این منو با کلیک کردن بروی فلش تب () یا راست کلیک کردن بروی تب ظاهر می‌شود.


  • Show Full Text
    در صورت فعال بودن ، متون بصورت کامل نمایش داده می‌شوند ، در غیراینصورت بصورت خلاصه شده نمایش داده می‌شوند.

  • Show White Space
    در صورت فعال بودن ، فضاهای خالی ، کرکترهای خط جدید و ... را نمایش می‌دهد.


  • Show Comments
    در صورت فعال بودن ، کامنت‌ها را هم نمایش می‌دهد


  • سه گزینه ی Show Entities As Symbols ، Show Entities As Names و Show Entities As Unicode ، نوع نمایش کرکترهای ویژه را تعیین می‌کنند.

  • Highlight Changes
    در صورت فعال بودن ، تگ تغییر یافته توسط JavaScript (یا تگ والدی که قابل مشاهده باشد) Highlight می‌شود

  • Expand Changes
    در صورت فعال بودن ، زمان تغییر دادن یک تگ توسط JavaScript ، والدهای آن تگ باز (Expand) می‌شوند

  • Scroll Changes Into View
    در صورت فعال بودن این گزینه ، هنگام تغییر یک تگ در صفحه توسط JavaScript ، قسمت NodeView به قسمت تغییر بافته حرکت می‌کند.
    (فعال بودن این گزینه هنگام بررسی سایت هایی که اسلایدر یا سیستم هایی مشابه دارند ، باعث میشه که نتوانید بروی قسمت‌های سایت تمرکز کنید و مدام اسکرول به قسمت تغییرات منتقل می‌شود.)

  • Shade Box Model
    در صورت فعال بودن ، فضای margin , padding و content را به شکلی که در بالا گفته شد نمایش می‌دهد ، در غیر اینصورت فقط یک خط دور تگ نشان می‌دهد.

  • Show Quick Info Box
    در صورت فعال بودن ، یک پاپ‌آپ به همراه اطلاعات مختصری از تگ در صفحه نمایش می‌دهد.




Context Menu
اگر بروی یک تگ راست کلیک کنید ، یک منو نمایش داده می‌شود ، در این قسمت با گزینه‌های این منو آشنا می‌شویم.

  • Copy HTML
    خود تگ و محتوایش را بصورت HTML در حافظه کپی می‌کند.

  • Copy innerHTML
    محتوای تگ را در حافظه کپی می‌کند.

  • Copy XPath
    آدرس XPath تگ را در حافظه کپی می‌کند.

  • Copy CSS Path
    CSS Selector تگ را در حافظه کپی می‌کند.

  • Log Events
    رویدادهای تگ را در پنل Console ثبت می‌کند. (کلیک موس ، فشردن کلید ، ...)
    برای لغو لاگ کردن ، مجددا بروی تگ راست کلیک کرده و این گزینه را از حالت انتخاب خارج کنید.

  • Scroll Into View
    صفحه را به جایی که تگ قابل نمایش است منتقل می‌کند.

  • New Attribute...
    یک attribute جدید به تگ اضافه می‌کند.
    برای لغو عملیات ، دکمه‌ی Esc را بزنید.

  • Edit Attribute "<attribute name>"...
    اگر بروی یک attribute راست کلیک کرده باشید ، این گزینه و گزینه‌ی بعدی را مشاهده خواهید کرد.
    معادل کلیک بروی نام attribute است ، نام را به حالت ویرایش درمی آورد.

  • Delete Attribute "<attribute name>"
    attribute را حذف می‌کند.

  • Edit HTML...
    تگ را به حالت ویرایش می‌برد.
    معادل انتخاب تگ ، زدن کلید Edit است.

  • Delete Element
    تگ را حذف می‌کند.
    راه دیگر حذف یک تگ ، انتخاب تگ و فشردن کلید Del از کیبورد است.

  • Expand/Contract All
    تگ و Childهایش را باز/بسته می‌کند. (بجز تگ های <script> , <style> , <link>)
    می‌توان با ترکیب کلیدShift + * هم این کار را انجام داد که در این حالت تگ‌های فوق هم شامل باز/بسته شدن می‌شوند.

  • Break On Attribute Change
    مانع اجرای کد JavaScript ای که attribute تگ را تغییر می‌دهد می‌شود و فایرباگ به خطی که باعث این عمل شده است در پنل Script منتقل می‌شود.
    به عبارتی دیگر یک Break Point در خط JavaScript ای که باعث ویرایش attribute می‌شود قرار می‌دهد.

  • Break On Child Addition or Removal
    مشابه توضیح قبل ، Break Point را در خطی که باعث اضافه/حذف شدن تگِ Child شده است قرار می‌دهد.

  • Break On Element Removal
    مشابه توضیح قبل ، Break Point را در خطی که باعث حذف شدن تگ شده است قرار می‌دهد.

  • Inspect in DOM Tab
    تگ فعلی را در پنل DOM ، برای بررسی باز می‌کند.


در قسمت بعدی با پنل‌های سمت راست (Side Panels) آشنا می‌شویم.
مطالب
PowerShell 7.x - قسمت هشتم - ماژول‌ها
توسط ماژول‌ها میتوانیم یک مجموعه از دستورات را گروه‌بندی کنیم و تحت عنوان یک پکیج ارائه دهیم که برای دیگران نیز قابل استفاده باشند. برای ایجاد یک ماژول کافی است اسکریپت‌های خود را درون یک فایل با پسوند psm1 قرار دهیم؛ به این فایل اصطلاحاً root module گفته میشود. در واقع میتوان گفت ماژول‌ها یک روش مناسب برای به اشتراک‌گذاری اسکریپت‌ها میباشند. تا اینجا با کمک پروفایل‌ها توانستیم امکان استفاده مجدد از توابع و اسکریپت‌ها را داشته باشیم؛ ماژول‌ها نیز یک روش دیگر برای بارگذاری اسکریپت‌ها درون شل هستند. زمانیکه شل را باز میکنیم PowerShell به صورت خودکار یکسری مسیر را برای بارگذاری ماژول‌ها اسکن میکند. توسط متغیر env:PSModulePath$ میتوانیم لیست این مسیرها را ببینیم:  
PS /> $env:PSModulePath -Split ":"

/Users/sirwanafifi/.local/share/powershell/Modules
/usr/local/share/powershell/Modules
/usr/local/microsoft/powershell/7/Modules
همانطور که عنوان شد برای ایجاد یک ماژول کافی است اسکریپت‌های خود را داخل یک فایل با پسوند psm1 ذخیره کنیم. به عنوان مثال میتوانیم تابع Get-PingReply را درون یک فایل با نام PingModule.psm1 ذخیره و سپس توسط دستور Import-Module ماژول را ایمپورت کنیم:  
PS /> Import-Module ./PingModule.psm1
سپس توسط دستور Get-Module PingModule میتوانیم جزئیات ماژول ایمپورت شده را مشاهده نمائیم: 
PS /> Get-Module PingModule

ModuleType Version    PreRelease Name                                ExportedCommands
---------- -------    ---------- ----                                ----------------
Script     0.0                   PingModule                          Get-PingReply
به صورت پیش‌فرض تمام توابع درون اسکریپت export خواهند شد. اگر ExportedCommands خالی باشد به این معنا است که ماژول به درستی ایمپورت نشده‌است. به عنوان مثال اگر سعی کنید فایل قبل را با پسوند ps1 به عنوان ماژول ایمپورت کنید. خطایی هنگام ایمپورت کردن مشاهده نخواهید کرد و قسمت ExportedCommands خالی خواهد بود. در این‌حالت نیز امکان استفاده از تابع درون اسکریپت را خواهیم داشت؛ اما هیچ تضمینی نیست که به صورت یک ماژول به درستی عمل کند. بنابراین بهتر است ماژول‌هایی که ایجاد میکنیم حتماً پسوند psm1 داشته باشند.
PS /> Import-Module ./PingModule.ps1
PS /> Get-Module PingModule

ModuleType Version    PreRelease Name                                ExportedCommands
---------- -------    ---------- ----                                ----------------
Script     0.0                   PingModule
ممکن است بخواهیم یکسری توابع را به صورت private تعریف کنیم و فقط تعداد محدودی از توابع به صورت public باشند. در این حالت میتوانیم درون فایل psm1 با کمک دستور Export-ModuleMember اینکار را انجام دهیم: 
Function Get-PingReply {
    // as before
}

Function Get-PrivateFunction {
    Write-Debug 'This is a private function'
}

Export-ModuleMember -Function @(
    'Get-PingReply'
)
اضافه کردن متادیتا به ماژول‌ها
برای هر ماژول میتوانیم با کمک module manifest یکسری متادیتا به ماژول اضافه کنیم. این متادیتا درون یک فایل با پسوند psd1 که محتویات آن در واقع یک Hashtable است ذخیره میشود. برای ایجاد فایل manifest میتوانیم از دستور New-ModuleManifest استفاده کنیم. به عنوان مثال برای ایجاد فایل manifest برای ماژول PingModule.psm1 اینگونه عمل خواهیم کرد:  
$moduleSettings = @{
    Path                 = './PingModule.psd1'
    Description          = 'A module to ping a remote system'
    RootModule           = 'PingModule.psm1'
    ModuleVersion        = '1.0.0'
    FunctionsToExport    = @(
        'Get-PingReply'
    )
    PowerShellVersion    = '5.1'
    CompatiblePSEditions = @(
        'Core'
        'Desktop'
    )
}
New-ModuleManifest @moduleSettings
تنها پراپرتی موردنیاز برای ایجاد module manifest پراپرتی Path میباشد. این پراپرتی به فایلی که متادیتا قرار است درون آن ایجاد شود اشاره دارد. همانطور که مشاهده میکنید یکسری پراپرتی دیگر نیز اضافه کرده‌ایم و توسط splatted hash table (با کمک @) به دستور New-ModuleManifest ارسال کرده‌ایم. به این معنا که کلیدها و مقادیر درون hash table به جای اینکه یکجا به عنوان یک آبجکت به دستور موردنظر ارسال شوند، به صورت جدا پاس داده شده‌اند. اما اگر از $ استفاده میکردیم: 
$moduleSettings = @{
    Author = 'John Doe'
    Description = 'This is a sample module'
}

New-ModuleManifest $moduleSettings
با خطای زیر مواجه میشدیم: 
New-ModuleManifest : A parameter cannot be found that matches parameter name 'Author'.
در نهایت فایل manifest در مسیر تعیین شده ایجاد خواهد شد: 
#
# Module manifest for module 'PingModule'
#
# Generated by: sirwanafifi
#
# Generated on: 01/01/2023
#

@{

    # Script module or binary module file associated with this manifest.
    RootModule           = './PingModule.psm1'

    # Version number of this module.
    ModuleVersion        = '1.0.0'

    # Supported PSEditions
    CompatiblePSEditions = 'Core', 'Desktop'

    # ID used to uniquely identify this module
    GUID                 = '3f8561fc-c004-4c8e-b2fc-4a4191504131'

    # Author of this module
    Author               = 'sirwanafifi'

    # Company or vendor of this module
    CompanyName          = 'Unknown'

    # Copyright statement for this module
    Copyright            = '(c) sirwanafifi. All rights reserved.'

    # Description of the functionality provided by this module
    Description          = 'A module to ping a remote system'

    # Minimum version of the PowerShell engine required by this module
    PowerShellVersion    = '5.1'

    # Name of the PowerShell host required by this module
    # PowerShellHostName = ''

    # Minimum version of the PowerShell host required by this module
    # PowerShellHostVersion = ''

    # Minimum version of Microsoft .NET Framework required by this module. This prerequisite is valid for the PowerShell Desktop edition only.
    # DotNetFrameworkVersion = ''

    # Minimum version of the common language runtime (CLR) required by this module. This prerequisite is valid for the PowerShell Desktop edition only.
    # ClrVersion = ''

    # Processor architecture (None, X86, Amd64) required by this module
    # ProcessorArchitecture = ''

    # Modules that must be imported into the global environment prior to importing this module
    # RequiredModules = @()

    # Assemblies that must be loaded prior to importing this module
    # RequiredAssemblies = @()

    # Script files (.ps1) that are run in the caller's environment prior to importing this module.
    # ScriptsToProcess = @()

    # Type files (.ps1xml) to be loaded when importing this module
    # TypesToProcess = @()

    # Format files (.ps1xml) to be loaded when importing this module
    # FormatsToProcess = @()

    # Modules to import as nested modules of the module specified in RootModule/ModuleToProcess
    # NestedModules = @()

    # Functions to export from this module, for best performance, do not use wildcards and do not delete the entry, use an empty array if there are no functions to export.
    FunctionsToExport    = 'Get-PingReply'

    # Cmdlets to export from this module, for best performance, do not use wildcards and do not delete the entry, use an empty array if there are no cmdlets to export.
    CmdletsToExport      = '*'

    # Variables to export from this module
    VariablesToExport    = '*'

    # Aliases to export from this module, for best performance, do not use wildcards and do not delete the entry, use an empty array if there are no aliases to export.
    AliasesToExport      = '*'

    # DSC resources to export from this module
    # DscResourcesToExport = @()

    # List of all modules packaged with this module
    # ModuleList = @()

    # List of all files packaged with this module
    # FileList = @()

    # Private data to pass to the module specified in RootModule/ModuleToProcess. This may also contain a PSData hashtable with additional module metadata used by PowerShell.
    PrivateData          = @{

        PSData = @{

            # Tags applied to this module. These help with module discovery in online galleries.
            # Tags = @()

            # A URL to the license for this module.
            # LicenseUri = ''

            # A URL to the main website for this project.
            # ProjectUri = ''

            # A URL to an icon representing this module.
            # IconUri = ''

            # ReleaseNotes of this module
            # ReleaseNotes = ''

            # Prerelease string of this module
            # Prerelease = ''

            # Flag to indicate whether the module requires explicit user acceptance for install/update/save
            # RequireLicenseAcceptance = $false

            # External dependent modules of this module
            # ExternalModuleDependencies = @()

        } # End of PSData hashtable

    } # End of PrivateData hashtable

    # HelpInfo URI of this module
    # HelpInfoURI = ''

    # Default prefix for commands exported from this module. Override the default prefix using Import-Module -Prefix.
    # DefaultCommandPrefix = ''

}
هر ماژول باید یک آی‌دی منحصر به فرد داشته باشد که به صورت Guid توسط یک پراپرتی با همین نام تعیین میشود. برای هر پراپرتی درون این فایل توضیحی به صورت کامنت نوشته شده است؛ اما برای دیدن جزئیات کامل میتوانید به اینجا مراجعه نمائید. در اینجا RootModule به PingModule.psm1 تنظیم شده است. تنظیم این پراپرتی نحوه نمایش module type را در خروجی Get-Module مشخص میکند. این مقدار اگر به فایل ماژول (psm1) اشاره کند، نوع ماژول script در نظر گرفته میشود، اگر به یک DLL اشاره کند به binary و در نهایت اگر به یک فایلی با پسوند دیگری اشاره کند manifest در نظر گرفته میشود. همچنین درون فایل فوق یکسری پراپرتی مانند CmdletsToExport, VariablesToExport, AliasesToExport به صورت خودکار تنظیم شده‌اند. در نهایت برای تست صحت فایل میتوانیم از دستور Test-ModuleManifest استفاده کنیم: 
PS /> Test-ModuleManifest ./PingModule.psd1   

ModuleType Version    PreRelease Name                                ExportedCommands
---------- -------    ---------- ----                                ----------------
Script     1.0.0                 PingModule                          Get-PingReply
پابلیش ماژول
در نهایت توسط Publish-Module میتوانیم ماژول موردنظرمان را درون یک مخزن PowerShell پابلیش کنیم. رایج‌ترین مخزن برای انتشار پکیج‌های PowerShell یک فید نیوگت (مانند PowerShell Gallery) است. همچنین میتوانیم یک مخزن لوکال نیز برای پابلیش پکیج‌ها نیز ایجاد کنیم و خروجی نهایی را به صورت یک فایل با پسوند nupkg با دیگران به اشتراک بگذاریم. برای اینکار ابتدا نیاز است یک مخزن لوکال را به PowerShell معرفی کنیم: 
PS /> Register-PSRepository -Name 'PSLocal' `                       
>>     -SourceLocation "$(Resolve-Path $RepoPath)" `
>>     -PublishLocation "$(Resolve-Path $RepoPath)" `
>>     -InstallationPolicy 'Trusted'
در کد فوق میتوانید مقدار متغیر RepoPath را به محل مدنظر روی سیستم‌تان تنظیم کنید. ساختار ماژولی که میخواهیم پابلیش کنیم نیز اینچنین خواهد بود: 
ProjectRoot 
| -- PingModule
     | -- PingModule.psd1 
     | -- PingModule.psm1
در ادامه برای پابلیش ماژول فوق درون ProjectRoot دستور Publish-Module را اینگونه اجرا خواهیم کرد: 
PS /> Publish-Module -Path ./PingModule/ -Repository PSLocal
خروجی دستور فوق یک فایل با پسوند nupkg در مسیر مخزنی است که معرفی کردیم. همچنین با کمک دستور Find-Module میتوانیم ماژول موردنظر را لیست کنیم: 
PS /> Find-Module -Name PingModule -Repository PSLocal

Version              Name                                Repository           Description
-------              ----                                ----------           -----------
0.0.1                PingModule                          PSLocal              Get-PingReply is a.
برای نصب ماژول روی یک سیستم دیگر نیز ابتدا باید مطمئن شوید که سیستم مقصد، مخزن لوکال را تعریف کرده باشد و در نهایت توسط دستور Install-Module میتوانیم ماژول موردنظر را نصب کنیم: 
PS /> Install-Module -Name PingModule -Repository PSLocal -Scope CurrentUser
همچنین امکان پابلیش کردن ورژن‌های متفاوت را نیز خواهیم داشت: 
ProjectRoot 
| -- PingModule
     | -- 1.0.0
          | -- PingModule.psd1 
          | -- PingModule.psm1
     | -- 1.0.1
          | -- PingModule.psd1 
          | -- PingModule.psm1
برای پابلیش کردن هر کدام از ماژول‌های فوق باید به ازای هر کدام یکبار دستور Publish-Module را اجرا کنیم: 
PS /> Publish-Module -Path ./PingModule/1.0.0 -Repository PSLocal
PS /> Publish-Module -Path ./PingModule/1.0.1 -Repository PSLocal
اکنون حین نصب ماژول میتوانیم ورژن را نیز تعیین کنیم؛ در غیراینصورت آخرین ورژن یعنی 1.0.1 نصب خواهد شد: 
PS /> Install-Module -Name PingModule -Repository PSLocal -Scope CurrentUser
PS /> Get-InstalledModule -Name PingModule                                                                            
Version              Name                                Repository           Description
-------              ----                                ----------           -----------
1.0.1                PingModule                          PSLocal              Get-PingReply is a.
ساختار مناسب برای ایجاد ماژول‌ها
برای توسعه ماژول‌های PowerShell توصیه میشود که از ساختار Multi-file layout استفاده شود به این معنا که بخش‌های مختلف پروژه به قسمت‌های کوچک‌تر و قابل‌نگهداری تقسیم شوند: 
ProjectRoot 
| -- PingModule
     | -- 1.0.0
          | -- Public/
          | -- Private/
          | -- PingModule.psd1
          | -- PingModule.psm1
در اینحالت باید اسکریپت‌ها و فایل‌های موردنیاز را توسط dot sourcing درون فایل ماژول بارگذاری کنیم: 
$ScriptList = Get-ChildItem -Path $PSScriptRoot/Public/*.ps1 -Filter *.ps1

foreach ($Script in $ScriptList) {
    . $Script.FullName
}

$ScriptList = Get-ChildItem -Path $PSScriptRoot/Private/*.ps1 -Filter *.ps1

foreach ($Script in $ScriptList) {
    . $Script.FullName
}
یک مثال عملی
در ادامه میخواهیم یک ماژول تهیه کنیم که قابلیت امضاء روی PDF را با کمک کتابخانه iTextSharp.LGPLv2.Core انجام دهیم و به شکل زیر برای کاربر قابل استفاده باشد: 
PS /> Set-PDFSingature -PdfToSign "./sample_invoice.pdf" -SignatureImage "./sample_signature.jpg"
بنابراین ساختار پروژه را اینگونه ایجاد خواهیم کرد: 
ProjectRoot 
| -- SignPdf
     | -- 1.0.0
          | -- Public/
               | -- dependencies/
                    | -- BouncyCastle.Crypto.dll
                    | -- System.Drawing.Common.dll
                    | -- Microsoft.Win32.SystemEvents.dll
                    | -- iTextSharp.LGPLv2.Core.dll
               | -- Set-PDFSingature.ps1
          | -- SignPdf.psd1
          | -- SignPdf.psm1
برای استفاده از پکیج ذکر شده نیاز خواهد بود که Dllهای موردنیاز را نیز به عنوان وابستگی به پروژه اضافه کنیم (محتویات پوشه dependencies) سپس درون فایل ماژول (SignPdf.psm1) همانطور که عنوان شد میبایست اسکریپت‌ها درون پوشه Public را بارگذاری کنیم و همچنین درون تابعی که قرار است Export شود را نیز تعیین کرده‌ایم (Set-PDFSingature) 
$ScriptList = Get-ChildItem -Path $PSScriptRoot/Public/*.ps1 -Filter *.ps1

foreach ($Script in $ScriptList) {
    . $Script.FullName
}

Export-ModuleMember -Function Set-PDFSingature
در ادامه درون فایل Set-PDFSignature پیاده‌سازی را انجام خواهیم داد: 
using namespace iTextSharp.text
using namespace iTextSharp.text.pdf
using namespace System.IO

Function Set-PDFSingature {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidateScript({
                if (Test-Path ([Path]::Join($(Get-Location), $_))) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "Signature image not found"
                }
                if ($_.EndsWith('.pdf')) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "File extension must be .pdf"
                }
            })]
        [string]$PdfToSign,
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidateScript({
                if (Test-Path ([Path]::Join($(Get-Location), $_))) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "Signature image not found"
                }
                if ($_.EndsWith('.png') -or $_.EndsWith('.jpg')) {
                    return $true
                }
                else {
                    throw "File extension must be .png or .jpg"
                }
            })]
        [string]$SignatureImage,
        [Parameter(Mandatory = $false, ValueFromPipeline = $true)]
        [int]$XPos = 130,
        [Parameter(Mandatory = $false, ValueFromPipeline = $true)]
        [int]$YPos = 50
    )
    Try {
        Add-Type -Path "$PSScriptRoot/dependencies/*.dll"
        $pdf = [PdfReader]::new("$(Get-Location)/$PdfToSign")
        $fs = [FileStream]::new("$(Get-Location)/$PdfToSign-signed.pdf", 
            [FileMode]::Create)
        $stamper = [PdfStamper]::new($pdf, $fs)
        $stamper.AcroFields.AddSubstitutionFont([BaseFont]::CreateFont())
        $content = $stamper.GetOverContent(1)
        $width = $pdf.GetPageSize(1).Width
        $image = [Image]::GetInstance("$(Get-Location)/$SignatureImage")
        $image.SetAbsolutePosition($width - $XPos, $YPos)
        $image.ScaleAbsolute(100, 30)
        $content.AddImage($image)
        $stamper.Close()
        $pdf.Close()
        $fs.Dispose()
    }
    Catch {
        Write-Host "Error: $($_.Exception.Message)"
    }
}
روال قرار دادن یک امضاء بر روی یک فایل PDF قبلاً در سایت توضیح داده شده است. کدهای فوق در واقع معادل PowerShell همان کدهای موجود در سایت هستند و نکته خاصی ندارند. در نهایت میتوانیم ماژول تهیه شده را روی مخزن موردنظر پابلیش کنیم: 
PS /> Publish-Module -Path ./SignPdf/1.0.0 -Repository PSLocal
برای نصب ماژول میتوانیم از دستور Install-Module استفاده کنیم: 
PS /> Install-Module -Name SignPdf -Repository PSLocal -Scope CurrentUser
در نهایت برای استفاده از ماژول ایجاد شده میتوانیم اینگونه عمل کنیم: 
PS /> Set-PDFSingature -PdfToSign "./sample_invoice.pdf" -SignatureImage "./sample_signature.jpg"
خروجی نیز فایل امضاء شده خواهد بود: 

کدهای ماژول را میتوانید از اینجا دانلود کنید. 

مطالب
بازیابی پایگاه داده (database recovery)

در این مقاله آموزشی که یکی دیگر از سری مقالات آموزشی اصول و مبانی پایگاه داده پیشرفته می‌باشد، قصد داریم به یکی دیگر از مقوله‌های مهم در طراحی سیستم‌های مدیریت پایگاه داده (DBMS) بپردازیم. همانطور که در مباحث قبلی  بیان کردیم یکی از وظایف سیستم مدیریت پایگاه داده، حفظ سازگاری(consistency) داده‌ها می‌باشد. برای مثال یکی از راهکار هایی که برای این منظور ارائه می‌دهد انجام عملیات در قالب تراکنش هاست که در مبحث مربوط به تراکنش ها مفصل در مورد آن بحث کردیم. با این حال گاهی خطا‌ها و شکست هایی (failure) در حین عملیات ممکن است پیش بیاید که منجر به خروج سیستم از وضعیت سازگار خود گردد. بعنوان مثال ممکن است سخت افزار سیستم دچار مشکل شود، مثلا دیسک از کار بیفتد (disk crash) یا آنکه برق قطع شود. خطاهای نرم افزاری نیز می‌توانند جزو موارد شکست و خرابی بحساب آیند که خطای منطق برنامه (logic) از این نمونه می‌باشد. در چنین شرایطی بحثی مطرح می‌شود تحت عنوان بازیابی  (recovery)  و ترمیم پایگاه داده که در این مقاله قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم. بنا به تعریف بازیابی به معنای بازگرداندن یک پایگاه داده به وضعیت سازگار گذشته خود، بعد از وقوع یک شکست یا خرابی است. توجه داشته باشید که اهمیت بازیابی و ترمیم پایگاه داده تا آنجایی است که حدود 10 درصد از سیستم‌های مدیریت پایگاه داده را به خود اختصاص می‌دهند. 

آنچه که در اینجا در مورد آن صحبت خواهیم کرد بازیابی بصورت نرم افزاری است که از آن تحت عنوان fail soft نام برده می‌شود. دقت داشته باشید در بیشتر مواقع می‌توان از طریق نرم افزاری عمل بازیابی را انجام داد، اما در کنار راهکار‌های نرم افزاری باید حتما اقدامات سخت افزاری ضروری نیز پیش بینی شود. بعنوان مثال گرفتن نسخه‌های پشتیبان یک امر ضروری در سیستم‌های اطلاعاتی است. چرا که گاهی اوقات خرابی‌های فیزیکی باعث از دست رفتن تمامی اطلاعات می‌گردند که در این صورت نسخه‌های پشتیبان می‌توانند به کمک آیند و با کمک آنها سیستم را مجدد بازیابی کرد. در شکل زیر نمونه ای از روش‌های پشتیبان گیری بنام mirroring نشان داده شده است که روش رایجی در سیستم‌های بانک اطلاعاتی بشمار می‌رود. همانطور که در شکل نشان داده شده است در کنار نسخه اصلی (DISK)، نسخه(MIRROR) آن  قرار داده شده است. این دو نسخه کاملا مشابه یکدیگرند و هر عملی که در DICK انجام می‌شود در MIRROR ان نیز اعمال می‌شود تا در مواقع خرابی DISK بتوان از نسخه MIRROR استفاده نمود. 

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید. 

نیازمندی‌های اصلی در بازیابی پایگاه داده

برای آنکه وارد بحث اصلی شویم باید بگویم در یک نگاه کلی می‌توان گفت که ساختار زیر سیستم بازیابی پایگاه داده بر پایه سه عملیات استوار است که عبارتند از  log ،  redo  و  undo . برای آنکه بتوان در هنگام رخ دادن خطا عمل ترمیم و بازیابی را انجام داد، سیستم پایگاه داده با استفاده از مکانیزم لاگ کردن(logging) خود تمامی عملیاتی را که در پایگاه داده رخ می‌دهد و بنحوی منجر به تغییر وضعیت ان می‌گردد را در جایی ثبت و نگهداری می‌کند. اهمیت لاگ کردن وقایع بسیار بالاست، چرا که پس از رخ دادن شکست در سیستم ملاک ما برای بازیابی و ترمیم فایل‌های لاگ  (log files)  می باشند.

سیستم دقیقا خط به خط این لاگ‌ها را می‌خواند و بر اساس وقایعی که رخ داده است تصمیمات لازم را برای بازیابی اتخاذ می‌کند. در حین خواندن فایل‌های لاگ، سیستم برخی از وقایع را باید بی اثر کند. یعنی عمل عکس آنها را انجام دهد تا اثر آن‌ها بر روی پایگاه داده از بین برود. به این عمل undo کردن می‌گوییم که همانطور که در بالا گفته شد یکی از عملیات اصلی در بازیابی است. عمل دیگری وجود دارد بنام انجام مجدد یا redo کردن که در برخی از مواقع باید صورت بگیرد. انجام مجدد همانطور که از اسمش پیداست به این معنی است که عملی که از لاگ فایل خوانده شده است باید مجدد انجام گیرد. بعنوان مثال در فایل لاگ به تراکنشی برخورد می‌کنیم و سیستم تصیم می‌گیرد که آن را مجدد از ابتدا به اجرا در آورد. دقت داشته باشید که سیستم بر اساس قوانین و قواعدی تصمیم می‌گیرد که تراکنشی را redo  و یا undo نماید که در ادامه این بحث آن قوانین را باز خواهیم کرد.

در کنار لاگ فایل ها، که مبنای کار در بازیابی هستند، فایل دیگری نیز در سیستم وجود دارد که به DBMS در بازیابی کمک می‌کند. این فایل  raster file  نام دارد که در بخش‌های بعدی این مقاله در مورد آن و کارایی آن بیشتر صحبت خواهیم نمود.

Recovery Manager

مسئولیت انجام بازیابی بصورت نرم افزاری (fail soft) بر عهده زیر سیستمی از DBMS بنام مدیر بازیابی (recovery manager) می باشد و همانطور که اشاره شد این زیر سیستم چیزی در حدود 10 در صد DBMSرا به خود اختصاص می‌دهد. برای آنکه این زیر سیستم بتواند مسئولیت خود را بنحو احسن انجام دهد بطوری که عمل بازیابی بدون نقص و قابل اعتماد باشد، باید به نکاتی توجه نمود. اولین نکته اینست که در لاگ کردن و همچنین خواندن لاگ فایل به جهت بازیابی و ترمیم پایگاه داده هیچ تراکنشی نباید از قلم بیفتد. تمامی تراکنش‌ها در طول حیات سیستم باید لاگ شود تا بازیابی ما قابل اعتماد و بدون نقص باشد. نکته دوم اینست که اگر تصمیم به اجرای مجدد (redo) تراکنشی گرفته شد، طوری باید عمل Redo انجام شود که بلحاظ منطقی آن تراکنش یک بار انجام شود و تاثیرش یکبار بر دیتابیس اعمال گردد. بعنوان مثال فرض کنید که در طی یک تراکنش مبلغ یک میلیون تومان به حساب شخصی واریز می‌شود. مدتی بعد از اجرای و تمکیل تراکنش سیستم دچار مشکل می‌شود و مجبور به انجام بازیابی می‌شویم. در حین عمل بازیابی سیستم مدیریت بازیابی و ترمیم تصمیم به اجرای مجدد تراکنش مذکور می‌گیرد. در اینجا سیستم نباید مجدد یک میلیون تومان دیگر به حساب ان شخص واریز کند. چرا که در این صورت موجودی حساب فرد دو میلیون تومان خواهد شد که این اشتباه است. سیستم باید طوری عمل کند که پس از انجام مجدد تراکنش باز هم موجودی همان یک میلیون تومان باشد. یعنی مثلا ابتدا یک میلیون کسر و سپس یک میلیون به آن اضافه کند. این مسئله نکته بسیار مهمی است که طراحان DBMS باید حتما آن را مد نظر قرار دهند.

لاگ کردن:

همانطور که گفته شد هر تغییری که در پایگاه داده رخ می‌دهد باید لاگ شود. لاگ کردن به این معنی است که هر گونه عملیاتی که در پایگاه داده انجام می‌شود در فایل هایی به نام فایل لاگ (log file) ذخیره شود. توجه داشته باشید  لاگ فایل‌ها در بسیاری از سیستم‌های نرم افزاری دیگر نیز استفاده می‌شود. بعنوان مثال در سیستم عامل ما انواع مختلفی فایل لاگ داریم. بعنوان نمونه یک فراخوانی سیستمی (system call) که در سیستم عامل توسط کاربر انجام می‌شود در فایلی مخصوص لاگ می‌شود. یکی از کاربرد این لاگ فایل شناسایی کاربران بد و خرابکار (malicious users) می تواند باشد که کارهای تحقیقاتی زیادی هم در این رابطه انجام شده و میشود. بدین صورت که می‌توان با بررسی این فایل لاگ و آنالیز فراخوانی‌های یک کاربر بدنبال فراخوانی هایی غیر عادی گشت و از این طریق تشخیص داد که کاربر بدنبال خرابکاری بوده یا خیر. مشابه چنین فایل هایی در DBMS نیز وجود دارد که هدف نهایی تمامی انها حفظ صحت، سازگاری و امنیت اطلاعات می‌باشد.

حال ببینیم در لاگ فایل مربوط به بازیابی اطلاعات چه چیز هایی نوشته می‌شود. در طول حیات پایگاه داده عملیات بسیار گوناگونی انجام می‌گیرد که جزئیات تمامی آنها باید لاگ شود. بعنوان مثال هنگامی که رکوردی درج می‌شود در لاگ فایل باید مشخص شود که در چه زمانی، توسط چه کاربری چه رکوردی، با چه شناسه ای به کدام جدول از دیتابیس اضافه شد. یا اینکه در موقع حذف باید مشخص شود چه رکوردی از چه جدولی حذف شده است. در هنگام بروز رسانی (update) باید علاوه بر مواردی که در درج لاگ می‌کنیم نام فیلد ویرایش شده، مقدار قبلی و مقدار جدید آن نیز مشخص شود. تمامی عملیات ریز لاگ می‌شوند و هیچ عملی نباید از قلم بیفتد. بنابراین فایل لاگ با سرعت زیاد بزرگ خواهد و اندازه دیتابیس نیز افزایش خواهد یافت. این افزایش اندازه مشکل ساز می‌تواند باشد. چراکه معمولا فضایی که ما بر روی دیسک به دیتابیس اختصاص می‌دهیم فضایی محدود است. بهمین دلیل به لحاظ فیزیکی نمی‌توان فایل لاگی با اندازه نامحدود داشت. این در حالی است که چنین فایل هایی باید نامحدود باشند تا همه چیز را در خود ثبت نمایند. برای پیاده سازی ظرفیت نامحدود به لحاظ منطقی یکی از روش‌ها پیاده سازی فایل‌های حلقه ای(circular) است. بدین صورت که هنگامی که سیستم به انتهای فایل لاگ می‌رسد مجددا به ابتدا آن بر می‌گردد و از ابتدا شروع به نوشتن می‌کند. البته چنین ساختار هایی بدون اشکال نیستند. چرا که پس از رسیدن به انتهای فایل و شروع مجدد از ابتدا ما برخی از تراکنش‌های گذشته را از دست خواهیم داد. این مسئله یکی از دلایلی است که بر اساس آن پیشنهاد می‌شود تا جایی که امکان دارد تراکنش‌ها را کوچک پیاده سازی کنیم. گاهی اوقات بر روی لاگ فایل عمل فشرده سازی را نیز انجام می‌دهند. البته فشرده سازی بمعنای رایج ان مطرح نیست. بلکه منظور از فشرده سازی آنست که رکورد هایی که غیر ضروری هستند را حذف کنیم. بعنوان مثال فرض کنید رکوردی را از 50 به 60 تغییر داده ایم. مجددا همان رکورد را از 60 به 70 تغییر می‌دهیم. در این صورت برای این عملیات دو رکورد در فایل لاگ ثبت شده است که در هنگام فشرده سازی در صورت امکان می‌توان ان دو را به یک رکورد تبدیل نمود (تغییر از 50 به 70 را بجای ان دو لاگ کرد). بعنوان مثال دیگر فرض کنید تراکنشی در گذشته دور انجام شده است و با موفقیت کامیت شده است. می‌توان رکورد‌های لاگ مربوط به این تراکنش را نیز بنا به شرایط حذف کرد.

دقت داشته باشید که ما عملیاتی مانند عملیات محاسباتی را در این لاگ فایل ثبت نمی‌کنیم. بعنوان مثال اگر دو فیلد با هم باید جمع شوند و نتیجه در فیلدی باید بروز گردد، جمع دو فیل را در سیستم لاگ نمی‌کنیم بلکه تنها مقدار نهایی ویرایش شده را ثبت می‌کنیم. چرا که عملیات محاسباتی در بازیابی ضروری نیستند و ثبت انها تنها باعث بزرگ شدن فایل می‌شود.

در برخی از سیستم‌های حساس، ممکن است برای فایل‌های لاگ هم یک کپی تهیه کنند تا در صورت بروز خطا در لاگ فایل بتوان آن را نیز بازیابی نمود.

انواع رکورد‌های لاگ فایل :

در فایل لاگ رکورد‌های مختلفی  ممکن است درج شود که در این جا به چند نمونه از انها اشاره می‌کنیم:

  • [start-transaction, T]
  • [write-item, T, X, old-value, new-value]
  • [read-item, T, X]
  • [commit, T]

در آیتم‌های بالا منظور از  T  شناسه تراکنش است،  X  نیز می‌تواند شامل نام دیتابیس، نام جدول، شماره رکورد و فیلد‌ها باشد. البته توجه داشته باشید که این‌ها تنها نمونه هایی از رکورد‌های فایل‌های لاگ هستند که در اینجا آورده شده اند. بعنوان مثال رکورد مربوط به عملیات نوشتن خود شامل سه رکورد درج، حذف و بروز رسانی می‌شود.

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید.

در  این شکل نکته ای وجود دارد که به آن اشاره ای می‌کنیم. همانطور که میبینید در شکل از اصطلاحimmediate update استفاده شده است. در برخی از سیستم‌ها تغییرات تراکنش‌ها بصورت فوری اعمال میشوند که اصطلاحا می‌گوییم immediate updates دارند. در مقابل این اصطلاح ما deffered را داریم. در این مدل تغییرات در انتهای کار اعمال می‌شوند (در زمان commit). 

Write-Ahead Log (WAL) :

بر اساس آنچه تابحال گفته شد هر تغییری در پایگاه داده شامل دو عمل می‌شود. یکی انجام تغییر (اجرای تراکنش) و دیگری ثبت آن در لاگ فایل. حال سوالی که ممکن است مطرح شود اینست  که کدامیک از این دو کار بر دیگری تقدم دارد؟ آیا اول تراکنش را باید اجرا کرد و سپس لاگ آن را نوشت و یا برعکس باید عمل کرد. یعنی پیش از هر تراکنشی ابتدا باید لاگ آن را ثبت کرد و سپس تراکنش را اجرا نمود. بر همین اساس سیاستی تعریف می‌شود بنام سیاست write-ahead log یا WAL که سوال دوم را تایید می‌کند. یعنی می‌گوید هنگامی که قرار است عملی در پایگاه داده صورت گیرد ابتدا باید ان عمل بطور کامل لاگ شود و سپس آن را اجرا نمود. این سیاست هدفی را دنبال می‌کند. 

پیش از آنکه هدف این سیاست را توضیح دهیم لازم است نکته ای در مورد عملیات redo و  undo بیان شود. شما با این دو عملیات در برنامه‌های مختلفی مانند آفیس، فتوشاپ و غیره آشنایی دارید. اما توجه داشته باشید که در DBMS این دو عملیات از پیچیدگی بیشتری برخوردار می‌باشند. اصطلاحا در پایگاه داده گفته میشود که عملیات redo و undo باید idempotent باشند. معنی idempotent بودن اینست که اگر قرار است تراکنشی در پایگاه داده undo شود، اگر بار‌ها و بارها عمل undo را بر روی آن تراکنش انجام دهیم مانند این باشد این عمل را تنها یکبار انجام داده ایم. در مورد redo نیز این مسئله صادق است. 

در تعریف idempotent بودن ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد. بعنوان مثال گفته می‌شود undo بر روی عملی که هنوز انجام نشده هیچ تاثیری نخواهد داشت. این مسئله یکی از دلایل اهمیت استفاده از سیاستWAL را بیان می‌کند. بعنوان مثال فرض کنید می‌خواهیم رکوردی را در جدولی درج کنیم. همانطور که گفتیم دو روش برای این منظور وجود  دارد. در روش اول ابتدا رکورد را در جدول مورد نظر درج می‌کنیم و سپس لاگ آن را می‌نویسیم. در این صورت اگر پس از درج رکورد سیستم با مشکل مواجه شود و مجبور به انجام عمل بازیابی شویم، بدلیل آنکه برای بازیابی بر اساس لاگ فایل عمل می‌کنیم و برای درج آن رکورد لاگی در سیستم ثبت نشده است، آن عمل را از دست می‌دهیم. در نتیجه بازیابی بطور کامل نمی‌تواند سیستم را ترمیم نماید. چراکه درج صورت گرفته اما لاگی برای آن ثبت نشده است. در روش دوم فرض کنید بر اساس سیاست WAL عمل می‌کنیم. ابتدا لاگ مربوط به درج رکورد را می‌نویسم. سپس پیش از آنکه عمل درج را انجام دهیم سیستم crash می کند و مجبور به بازیابی می‌شویم. دراین صورت هنگامی که Recovery Manager به رکورد مربوط به عمل درج در لاگ فایل می‌رسد یا باید آن را redo کند و یا undo (بعدا می‌گوییم بر چه اساس تصمیم گیری می‌کند). اگر تصمیم به undo کردن بگیرد بدلیل ویژگی گفته شده، عمل undo بر روی عملی که انجام نشده است هیچ تاثیری در پایگاه داده نخواهد گذاشت. اگر عمل redo را بخواهد انجام دهد نیز بدلیل آنکه لاگ مربوط به عمل درج در سیستم ثبت شده بدون هیچ مشکلی این عمل مجددا انجام می‌گیرد. بنابراین بر خلاف روش قبل هیچ تراکنشی را از دست نمی‌دهیم و سیستم بطور کامل بازیابی و ترمیم می‌شود. به این دلیل است که توصیه می‌شود در طراحیDBMS ها سیاست WAL بکار گیری شود. 

نکته بسیار مهمی که در اینجا ذکر آن ضروری بنظر می‌رسد اینست که در هنگام لاگ کردن تراکنش ها، علاوه بر آنکه خود تراکنش لاگ می‌شود و این لاگ‌ها نیز در فایل فیزیکی باید نوشته شوند، عملیات لازم برای Redo کردن و یا undo کردن آن نیز لاگ می‌شود تا سیستم در هنگام بازیابی بداند که چه کاری برایredo و undo کردن باید انجام دهد. توجه داشته باشید در این سیاست، COMMIT تراکنشی انجام نمی‌شود مگر انکه تمامی لاگ‌های مربوط به عملیات redo و undo آن تراکنش در لاگ فایل فیزیکی ثبت شود. 

قرار دادن  checkpoint  در لاگ فایل:

گفتیم که در هنگام رخ دادن یک خطا، برای بازیابی و ترمیم پایگاه داده به لاگ فایل مراجعه می‌کنیم و بر اساس تراکنش هایی که در آن ثبت شده است، عمل ترمیم را انجام می‌دهیم. علاوه بر آن، این را هم گفتیم که لاگ فایل، معمولا فایلی بزرگ است که از نظر منطقی با ظرفیت بینهایت پیاده سازی می‌شود. حال سوال اینجاست که اگر  بعد گذشت ساعت‌ها از عمر پایگاه داده و ثبت رکورد‌های متعدد در لاگ فایل خطایی رخ داد، آیا مدیر بازیابی و ترمیم پایگاه داده باید از ابتدای لاگ فایل شروع به خواندن و بازیابی نماید؟ اگر چنین باشد در بانک‌های اطلاعاتی بسیار بزرگ عمل بازیابی بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. برای جلوگیری از این کار مدیر بازیابی پایگاه داده وظیفه دارد در فواصل مشخصی در لاگ فایل نقاطی را علامت گذاری کند تا اگر خطایی رخ داد عمل undo کردن تراکنش را تنها تا همان نقطه انجام دهیم (نه تا ابتدای فایل). به این نقاط checkpoint گفته می‌شود که انتخاب صحیح آنها تاثیر بسیاری در کیفیت و کارایی عمل بازیابی دارد. 


نکته بسیار مهمی که در مورد checkpoint ها وجود دارد اینست که آنها چیزی فراتر از یک علامت در لاگ فایل هستند. هنگامی که DBMS به زمانی میرسد که باید در لاگ فایل checkpoint قرار دهد، باید اعمال مهمی ابتدا انجام شود.  اولین کاری که در زمان checkpoint باید صورت بگیرد اینست که رکورد هایی از لاگ فایل که هنوز به دیسک منتقل نشده اند، بر روی لاگ فایل فیزیکی بر روی دیسک نوشته شوند. به این عمل flush کردن لاگ رکورد‌ها نیز گفته می‌شود. دومین کاری که در این زمان باید صورت بگیرید اینست که رکوردی خاص بعنوان checkpoint record در لاگ فایل درج گردد. در این رکورد در واقع تصویری از وضعیت دیتابیس در زمان checkpoint را نگهداری می‌کنیم. دقت داشته باشید که در زمان checkpoint،DBMS برای یک لحظه تمامی تراکنش‌های در حال اجرا را متوقف می‌کند و لیستی از این تراکنش‌ها را در رکورد مربوط به checkpoint نگهداری می‌کند تا در زمان بازیابی بداند چه تراکنش هایی در آن زمان هنوز commit نشده و تاثیرشان به پایگاه داده اعمال نشده است. سومین کاری که در این لحظه بایدا انجام گیرد ایسنت که اگر داده هایی از پایگاه داده هستند که عملیات مربوط به آنها COMMIT شده اند اما هنوز به دیسک منتقل نشده اند بر روی دیسک نوشته شوند.آخرین کاری که باید انجام شود اینست که آدرس رکورد مربوط به checkpoint در فایلی بنام raster file ذخیره شود. علت این کار آنست که در هنگام بازیابی بتوانیم بسرعت آدرس آخرین checkpoint را بدست آوریم.


عمل  UNDO :

در اینجا قصد داریم معنی و مفهوم عمل undo را بر روی انواع مختلف تراکنش‌ها را بیان کنیم.

  • هنگامی که می‌گوییم یک عمل بروز رسانی (update) را می‌خواهیم undo کنیم منظور اینست که مقدار قبلی فیلد مورد نظر را به جای مقدار جدید آن قرار دهیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات حذف می‌خواهیم انجام دهیم منظور اینست که مقدار قبلی جدول (رکورد حذف شده) را مجددا باز گردانیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات درج (insert) می خواهیم انجام دهیم منظور این است که مقدار جدید درج شده در جدول را حذف کنیم.
البته این موارد ممکن است کمی بدیهی بنظر برسد اما برای کامل‌تر شدن این مقاله آموزشی بهتر دانستیم که اشاره ای به آنها کرده باشیم. 

انجام عمل بازیابی و ترمیم :

تا اینجا مقدمات لازم برای ترمیم پایگاه داده را گفتیم. حال می‌خواهیم بسراغ چگونگی انجام عمل ترمیم برویم. هنگامی که می‌خواهیم پایگاه داده ای را ترمیم کنیم اولین کاری که باید انجام گیرد اینست که بوسیله raster file، آدرس آخرین checkpoint لاگ فایل را پیدا کنیم. سپس فایل لاگ را از نقطه checkpoint  به پایین اسکن می‌کنیم. در هنگام اسکن کردن باید تراکنش‌ها را به دو گروه تقکیک کنیم، تراکنش هایی که باید undo شوند و تراکنش هایی که باید عمل redo بر روی انها انجام گیرد. علت این کار اینست که در هنگام undo کردن از انتهای لاگ فایل به سمت بالا باید حرکت کنیم و برای Redo کردن بصورت عکس، از بالا به سمت پایین می‌آییم. بنابراین جهت حرکت در لاگ فایل برای این دو عمل متفاوت است. بهمین دلیل باید ابتدا تراکنش‌ها تفکیک شوند. اما چگونه این تفکیک صورت می‌گیرد؟

  

هنگام اسکن کردن (از نقطه checkpoint به سمت انتهای لاگ فایل (لحظه خطا) )، هر تراکنشی که رکورد لاگ مربوط به commit آن دیده شود باید در گروه redo قرار گیرد. بعبارت دیگر تراکنش هایی که در این فاصله commit شده اند را در گروه redo قرار می‌دهیم. در مقابل هر تراکنشی که commit آن دیده نشود (commit نشده اند) باید undo  شود. باز هم تاکید می‌کنیم که این عمل تنها در فاصله بین آخرینcheckpoint تا لحظه وقوع خطا انجام می‌شود.

  

  دقت داشته باشید که در شروع اسکن کردن اولین رکوردی که خوانده می‌شود رکورد مربوط بهcheckpoint می باشد که حاوی تراکنش هایی است که در زمان checkpoint در حال انجام بوده اند، یعنی هنوز commit نشده اند. بنابراین تمامی این تراکنش‌ها را ابتدا در گروه تراکنش هایی که باید undo شوند قرار می‌دهیم. بمرور که عمل اسکن را ادامه می‌دهیم اگر به تراکنشی رسیدیم که رکورد مربوط به شروع ان ثبت شده باشد، باید آن تراکنش را در لیست undo قرار دهیم. تراکنش هایی که commit آنها دیده شود را نیز باید از گروه undo حذف و به گروه Redo اضافه نماییم. پس از خاتمه عمل اسکن ما دو لیست از تراکنش‌ها داریم. یکی تراکنش هایی که باید Redo شوند و دیگری  آنهایی که باید undo  گردند. 


پس از مشخص شدن دو لیست Redo و Undo، باید دو کار دیگر انجام شود. اولین کار اینست که تراکنش هایی که باید undo شوند را از پایین به بالا undo کنیم. یکی از دلایل اینکه ابتدا عملیات undo را انجام می‌دهیم ایسنت هنگامی که تراکنش ها commit نشده اند، قفل هایی را که بر روی منابع پایگاه داده زده اند هنوز آزاد نکرده اند. با عمل undo کردن این قفل‌ها را آزاد می‌کنیم و بدین وسیله کمک می‌کنیم تا درجه همروندی پایگاه داده پایین نیاید. پس از خاتمه عملیات undo، به نقطه checkpoint می رسیم. در این لحظه مانند اینست که هیچ تراکنشی در سیستم وجود ندارد. حالا بر اساس لیست redo از بالا یعنی نقطهcheckpoint به سمت پایین فایل لاگ حرکت می‌کنیم و تراکنش‌های موجود در لیست  redo را مجدد اجرا می‌کنیم. پس از خاتمه این گام نیز عملیات بازیابی خاتمه می‌یابد می‌توان گفت سیستم به وضعیت پایدار قبلی خود باز گشسته است.

  

برای روشن‌تر شدن موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این شکل نقطه Tf زمان رخ دادن خطا را در پایگاه داده نشان می‌دهد. اولین کاری که برای بازیابی باید انجام گیرد، همانطور که گفته شده اینست که آدرس مربوط به زمان checkpoint (Tc) از raster file خوانده شود. پس از این کار از لحظه Tc به سمت Tf شروع به اسکن کردن لاگ فایل می‌کنیم. بدلیل آنکه در زمان Tc دو تراکنش T2 و T3 در حال اجرا بودند (و نام آنها در checkpoint record نیز ثبت شده است)، این دو تراکنش را در لیست redo قرار می‌دهیم. سپس عمل اسکن را به سمت پایین ادامه می‌دهیم. در حین اسکن کردن ابتدا به رکورد start trasnactionمربوط به تراکنش T4 می رسیم. بهمین دلیل این تراکنش را به لیست undo ها اضافه می‌کنیم. پس از آن به commit تراکنش T2 می رسیم. همانطور که گفته شد باید T2 را از لیست undo ها خارج و به یست تراکنش هایی که باید redo شوند اضافه گردد. سپس به تراکنش T5 می رسیم که تازه آغاز شده است. ان را نیز در گروه undo قرار می‌دهیم. بعد از ان رکورد مربوط به commit تراکنش T4 دیده می‌شود و ان را از لیست undo حذف و لیست redo اضافه می‌کنی. اسکن را ادامه می‌دهیم تا به نقطه Tf می رسیم. در ان لحظه لیست undo ها شامل دو تراکنش T3 و T5 و لیست Redo ها شامل تراکنش های T2 و T4 می باشند. در مورد تراکنش T1 نیز چون پیش از لحظه Tc کامیت شده است عملی صورت نمی‌گیرد. 


موفق و پیروز باشید

مطالب
قابل ویرایش کننده‌ی فوق العاده x-editable ؛ قسمت دوم
در قسمت قبلی با نحوه‌ی اجرا و ویژگی‌های فنی و خصوصیات کدنویسی x-editable آشنا شدیم. غیر از این خصوصیات، خصوصیات دیگری هم هستند که فقط مختص نوع کنترلی هست که در قسمت type مشخص کرده‌اید.

کنترلهای زیر جهت ورود اطلاعات در ویرایشگر پشتیبانی می‌شوند:
  • text
  • textarea
  • select
  • date
  • datetime
  • dateui
  • combodate
  • html5types
  • checklist
  • wysihtml5
  • typeahead
  • typeaheadjs
  • select2 
text
 clear دکمه‌ای جهت حذف محتوای کادر متنی است. مقدار پیش فرض آن true است.
 escape  برای دفاع در برابر کدهای مخرب html به کار میرود و کاراکترهای مدنظر را در صورت true بودن غیرفعال می‌کند. البته اگر از خاصیت display استفاده کنید این گزینه تاثیرش را از دست خواهد داد.
 inputclass یک کلاس css را به کادر متنی اعمال می‌کند.
placeholder
مقدار داده شده را در صورتی که کادر متنی خالی باشد، نشان می‌دهد.
 tpl به معنی یک قالب. شما می‌توانید کد html تگ input خود را وارد کنید؛ ولی توصیه نمی‌شود.


 TextArea

همان خاصیت‌های قبلی را دارد بعلاوه rows که نمایانگر مقدار ارتفاع آن است.

select

خاصیت‌های escape,input,class و tpl را دارد به‌علاوه خاصیت‌های زیر:

 prepend  همانند گزینه پایینی است ولی قبل از آن داده‌های خود را اضافه می‌کند.
 source از آنجا که یک لیست، لیستی از آیتم‌ها را دارد و کاربر یکی از آن‌ها را انتخاب می‌کند، این بخش، منبع آیتم‌ها را معرفی می‌کند. این خاصیت چهار نوع داده می‌پذیرد: آرایه یا شیء‌ایی از مقادیر. تابعی که بعد از انجام هر عملی، اطلاعات به آن پاس می‌شوند و یا از نوع رشته که این رشته یک آدرس سمت سرور است که با درخواست از آن آدرس، اطلاعات را دریافت می‌کند.
 sourceCache
 اگه خاصیت بالا با آدرسی پر شده باشد که از سمت سرور بخواند، در دفعات بعدی مقدار دریافتی را از کش خواهد خواند.
 sourceError  یک پیام خطا هنگام بارگزاری اطلاعات
 sourceOptions  در صورتیکه قصد اضافه کردن پارامتری را به درخواست ایجکسی دارید. یک شیء از پارامترها را به آن نسبت می‌دهیم و برای رونویسی پارامترها از یک تابع استفاده می‌کنیم که نحوه‌ی تغییرات را قبلا در جدول شماره یک دیده‌اید.
 
date
خاصیت‌های مشترک قبلی : tpl,input,class,escape و clear است.
 datepicker  پیکربندی تقویم را بر عهده دارد. برای اطلاعات بیشتر در مورد پیکربندی تقویم به این لینک مراجعه فرمایید.
{ weekStart: 0, startView: 0, minViewMode: 0, autoclose: false }
 format قالب بندی فرمت تاریخ جهت ارسال به سرور\ حالت پیش فرض yyyy-mm-dd
مقادیری که میتوان به کار برد: yy   yyyy mm   m  dd   d
 viewformat  این فرمت هنگام نمایش به کار می‌آید و در صورتیکه مقدار عنصر در این قالب نباشد، آن را تبدیل می‌کند.


 datetime در بوت استراپ

کاملا مشترک با مورد قبلی.


dateUI

مختص JqueryUI است و کاملا مشترک با مورد قبلی.


combodate

موارد مشترک قبلی را دارد ولی به جای خاصیت datepicker از combodate استفاده می‌شود که پیکربندی آن در این لینک قرار دارد.


نوع‌های HTML 5

شامل موارد زیر است:

  • password
  • email
  • url
  • tel
  • number
  • range
  • time 
html5 شامل عناصر زیادی است که ویژگی‌های جالبی را مد نظر دارند؛ ولی ممکن است بعضی المان‌ها در بعضی مرورگرها کارآیی مناسبی نداشته باشند که در این صفحه سازگاری مرورگرها با این نوع المان‌ها ذکر شده است.
خاصیت‌های ذکر شده در مورد نوع text، در مورد آن‌ها نیز صدق می‌کند.

checklist
همانند نوع select است؛ فقط خاصیت separator را دارد که کارش جدا کردن مقادیر است و مقدار پیش فرض آن علامت ',' است.


wysihtml5
سورس و دمو ی این نوع ادیتور که بر پایه‌ی بوت استرپ بنا شده است و زحمت اضافه کردن کتابخانه‌ها به صفحه، بر عهده شماست.
مداخل زیر را به طور دستی به صفحه اضافه کنید:
<link href="js/inputs-ext/wysihtml5/bootstrap-wysihtml5-0.0.2/bootstrap-wysihtml5-0.0.2.css" rel="stylesheet" type="text/css"></link>  
<script src="js/inputs-ext/wysihtml5/bootstrap-wysihtml5-0.0.2/wysihtml5-0.3.0.min.js"></script>  
<script src="js/inputs-ext/wysihtml5/bootstrap-wysihtml5-0.0.2/bootstrap-wysihtml5-0.0.2.min.js"></script>
و همچنین اسکریپت x-editable برای کار با این عنصر را هم اضافه کنید:
<script src="js/inputs-ext/wysihtml5/wysihtml5.js"></script>
این فایل در بسته‌ای که دانلود کرده‌اید موجود است. شامل خاصیت‌های escape,inputclass,placeholder,tpl است و خاصیت wysihtml5 شامل تنظیمات و پیکربندی ادیتور است که پیکریندی آن را می‌توانید در اینجا مطالعه بفرمایید.

typeahead
این گزینه فقط مختص بوت استرپ 2 است و یک کنترل autocomplete به شمار می‌آید. منبع داده‌های آن از طریق خاصیت source به دو صورت آرایه و object تامین می‌گردد.
['text1', 'text2', 'text3' ...]

//or

[{value: 1, text: "text1"}, {value: 2, text: "text2"}, ...]
شامل خاصیت‌های clear,escape,prepend,source,sourceOptions,sourceError,sourceCache,inputclass,tpl است و شامل خاصیت typeahead جهت پیکربندی آن می‌شود.

typeaheadjs
همانند قبلی است و بر اساس twitterBootstrap است و شامل همان خصوصیات قبلی است. تنها خصوصیت typeahead آن است که باید از این پیکربندی استفاده کنید.

Select2
این المان بر اساس این کتابخانه  سورس باز ایجاد می‌شود. و مستندات آن شامل جزئیات و پیکربندی آن می‌شود. برای معرفی آن فایل‌های زیر را به صفحه معرفی کنید.
<link href="select2/select2.css" rel="stylesheet" type="text/css"></link>  
<script src="select2/select2.js"></script>
برای دریافت استایل بوت استرپی آن این فایل را صدا بزنید:
<link href="select2-bootstrap.css" rel="stylesheet" type="text/css"></link>
نکته: در حال حاضر خاصیت autotext روی این المان جواب نمی‌دهد و می‌توانید از خاصیت data-value به جای آن استفاده کنید.

شامل خاصیت‌های inputclass , escape , placeolder , source , tpl می‌باشد و از select2 برای دریافت پیکربندی‌های کنترل استفاده می‌کند و علامت جدا کننده آن توسط viewseperator صورت می‌گیرد.


قالبی نو برای ویرایشگر

ویرایشگر فعلی ما به خصوص در بوت استرپ، ظاهر فوق العاده‌ای دارد. ولی اگر بازهم مایل به تغییر و رونویسی هستید، این امکان فراهم شده است.

fn.editableform.template$
 مقدار پیش فرض آن که حتما باید شامل تگ فرم و کلاس‌های مدنظر باشد:
    <form>
        <div>
             <div><div></div><div></div></div>
             <div></div>
        </div> 
    </form>
در صورتی که قصد تغییر کلاس‌های آن را دارید باید کلاس‌های زیر را رونویسی کنید:
  • control-group
  • editable-input
  • editable-buttons
  • editable-error-block

fn.editableform.buttons$ 
    <button type="submit">ok</button>
    <button type="button">cancel</button>
کلاس‌های editable-sumit و editable-cancel به طور خودکار به کلاس editable-buttons تزریق می‌شوند.
و نهایتا جهت تغییر loading

fn.editableform.loading$  
<div></div>

گاهی اوقات نیاز است که خصوصیات این ویرایشگر را در شرایط متغیر صفحه کنترل کنیم، برای مثال گاهی پیش می‌آید که بخواهید در یک شرایط خاص ویرایشگر یک المان خاص را غیرفعال کنید. کد زیر مثال این تغییرات است.
$('#favsite').editable('option', 'disabled', false);

متدها و رویدادها


متدهایی که روی آن قابل اجراست:
editable
ویرایشگر را بر اساس مقادیر اولیه روی عنصر مشخص شده فعال می‌کند.
() activate  فوکوس را به input ویرایشگر باز می‌گرداند.
() destory  حذف ویژگی ویرایش از روی عنصر
() disable  غیرفعال کردن ویرایشگر
() enable  فعال سازی آن
 ()getvalue
باعث بازگردانی مقدار جاری همه عناصر توسط شیء جفت کلید مقدار می‌شود و عناصری که شامل متن یا مقداری نیستند، از آن حذف می‌شوند. در صورتیکه قصد دارید مقدار تنها یک عنصر قابل دریافت باشد، با خاصیت isSingle آن را true کنید.
    $('#username, #fullname').editable('getValue');
    //result:
    {
    username: "superuser",
    fullname: "John"
    }
    //isSingle = true
    $('#username').editable('getValue', true);
    //result "superuser"
 ()hide  مخفی کردن تگ فرم ویرایشگر
(option(key,value
 تغییر خصوصیات یک عنصر که در بالا هم نمونه کد آن را دیدیم.
(setvalue(value,convertStr  ست کردن مقدار جدید کنترل و پارامتر دوم وضعیت تبدیل این مقدار به فرمت داخلی است که برای آن تعریف شده است مثل date
() show  نمایش ویرایشگر
( submit(options  در صورتی که خاصیت ارسال خودکار به سمت سرور را غیر فعال کرده باشید، با این گزینه می‌توانید همه اطلاعات و تغییرات را ارسال کنید. برای ایجاد فرم بر اساس ویرایشگرها و ارسال اطلاعات با کلیک بر روی دکمه submit کاربرد دارد. یک مثال در این زمینه .
پارامترهای options به شرح زیر هستند:
url
data
ajaxoptions
(error(obj
(success(obj,config

از نسخه 1.5.1 میتوان این گزینه را به راحتی روی یک المان خاص هم صدا زد:
$('#username').editable('submit')
() toggle  کدی که صدا زده می‌شود بین دو وضعیت show و hide سوئیچ می‌کند.
() toggleDisabled  تغییر وضعیت بین دو حالت enable و disable
() validate  انجام اعتبارسنجی بر روی همه کنترل ها.
    $('#username, #fullname').editable('validate');
    // possible result:
    {
      username: "username is required",
      fullname: "fullname should be minimum 3 letters length"
    }


رویدادها

 hidden این رویداد زمانی رخ می‌دهد که ویرایشگر دیگر قابل مشاهده نیست و شامل دو پارامتر event و reason است. reason دلیل اینکه چرا ویرایشگر از دید خارج شده است را با یکی از گزینه‌های زیر مشخص می‌کند.
save
cancel
onblur
nochange
manual

    $('#username').on('hidden', function(e, reason) {
        if(reason === 'save' || reason === 'cancel') {
            //auto-open next editable
            $(this).closest('tr').next().find('.editable').editable('show');
        } 
    });
init
موقعی صدا زده میشود که متد editable روی عنصر صدا زده می‌شود و به یاد داشته باشید که این رویداد باید قبل از آن ست شده باشد.
    $('#username').on('init', function(e, editable) {
        alert('initialized ' + editable.options.name);
    });
    $('#username').editable();
save
 موقعی که مقدار جدید، با موفقیت تایید می‌شود. دو پارامتر event و params را باز می‌گرداند که params شامل دو خصوصیت newValue و response است که به ترتیب مقدار جدید و اطلاعات برگشت داده شده از درخواست آژاکس است.
    $('#username').on('save', function(e, params) {
        alert('Saved value: ' + params.newValue);
    });
shown
موقعیکه ویرایشگر نمایش می‌یابد و فرم با موفقیت رندر شده است. برای اشیایی چون select باید صبر کنید تا مقادیر آن‌ها بارگذاری شوند.
    $('#username').on('shown', function(e, editable) {
        editable.input.$input.val('overwriting value of input..');
    });
 

حل مشکل این ابزار در کندو

موقعیکه من این ابزار را بر روی treeview قرار دادم، به این مشکل برخوردم که اطراف پنجره باز شده، توسط حاشیه‌های treeview محدود شده است و مطابق شکل زیر قسمت‌هایی از آن دیده نمی‌شود. به همین علت css‌های کندو را به اندازه یک خط ویرایش کردم.


برای حل این مشکل فایل kendo.common-xxx را باز کنید. xxx بر اساس قالبی که برای کندو انتخاب کرده‌اید، می‌تواند متفاوت باشد. در مثال‌های کندو عموما این xxx به نام default شناخته می‌شود یا برای مثال من، bootstrap بود.
بعد از اینکه باز کردید، به دنبال چنین استایلی بگردید:
div.k-treeview{
border-width: 0px;
background: transparent none repeat scroll 0px center;
overflow: auto;
white-space: nowrap;
}
خط زیر را از آن حذف کنید تا مشکل حل شود.
overflow: auto;

نکته بعدی اینکه وقتی ویرایشگر در حالت popup قرار می‌گیرد، مقدار خاصیت title نمایش می‌یابد که عموما با مضامینی چون "کلمه جدید را وارد نمایید" و ... پر می‌شود که به طور پیش فرض سمت چپ قرار گرفته است. کد زیر را در صفحه وارد کنید تا متن در سمت راست قرار بگیرد:
  .popover-title {
        text-align: right;
    }