نظرات مطالب
معرفی Kendo UI
برای دریافت پکیج کامل Kendo از این آدرس استفاده کنید.
مطالب
روش کار با فایل‌های ایستا در برنامه‌های React
روش ذکر فایل‌های ایستا در کامپوننت‌های جاوا اسکریپتی برنامه‌های React

React، برای مدیریت پروژه‌ی خود، از Webpack استفاده می‌کند و در این حالت، کار با فایل‌های ایستا مانند تصاویر و قلم‌های وب، شبیه به کار با فایل‌های CSS خواهد بود؛ یعنی این نوع فایل‌ها را باید در فایل‌های جاوا اسکریپتی برنامه، import کرد. به این ترتیب Webpack کار یکی سازی این فایل‌ها را با bundle نهایی تولید شده، انجام می‌دهد.

یک مثال: فرض کنید فایل button.css به صورت زیر تعریف شده‌است:
.Button {
    padding: 20px;
}

برای استفاده‌ی از این فایل css در یک کامپوننت، ابتدا آن‌را import کرده و سپس از classNameهای تعریف شده‌ی در آن استفاده می‌کنیم:
import React, { Component } from 'react';
import './Button.css'; 

class Button extends Component {
  render() {
    return <div className="Button" />;
  }
}
در حالت توسعه، با هر تغییری در این فایل css، بارگذاری مجدد برنامه به صورت خودکار صورت گرفته و نتیجه‌ی نهایی رندر خواهد شد. در حالت نهایی ارائه‌ی برنامه، تمام فایل‌های css، با هم یکی شده و نگارش minified آن‌ها، به bundle نهایی برنامه اضافه می‌شوند. توصیه شده‌است یک فایل css را در چندین کامپوننت برنامه import نکنید. بهتر است یک کامپوننت دکمه را ایجاد کنید که فایل css مشخصی را import می‌کند و سپس از آن کامپوننت در قسمت‌های مختلف برنامه استفاده کنید.

البته برخلاف حالت کار با CSS imports، با import یک فایل ایستا، یک رشته در اختیار ما قرار می‌گیرد که از آن می‌توان در کدهای خود استفاده کرد. برای کاهش تعداد رفت و برگشت‌های به سرور، اگر فایل‌های تصویری با فرمت‌های bmp, gif, jpg, jpeg و  png، کمتر از 10,000 بایت باشند، از data URI آن‌ها بجای مسیر نهایی استفاده خواهد شد. این مورد شامل فایل‌های svg نمی‌شود.

یک مثال:
import React from 'react';
import logo from './logo.svg'; 

console.log(logo);

function Header() {
  return <img src={logo} alt="Logo" />;
}

export default Header;
در اینجا ابتدا یک فایل تصویری، import شده‌است. سپس می‌توان از رشته‌ی متناظر با آن، به عنوان src المان تصویر استفاده کرد.

این مورد برای تصاویر ذکر شده‌ی در فایل‌های CSS نیز صادق است:
.Logo {
    background-image: url(./logo.png);
}
Webpack در فایل‌های CSS به دنبال مسیرهای فایل‌های ثابت شروع شده‌ی با /. می‌گردد و مسیرهای این نوع فایل‌ها را با مسیر نهایی ارائه‌ی برنامه، به صورت خودکار جایگزین و اصلاح می‌کند. همچنین نیازی هم به نگرانی در مورد کش شدن این فایل‌های ثابت وجود ندارد؛ چون webpack از نام‌های خاصی به همراه hash این نوع فایل‌ها، برای جایگزینی نهایی استفاده خواهد کرد و اگر محتوای فایل‌های ثابت تغییر کنند، این هش نیز تغییر کره و مرورگر نگارش جدید آن‌ها را دریافت می‌کند. مزیت دیگر کار با webpack، ارائه‌ی خطاهای زمان کامپایل برنامه است. برای مثال اگر فایل‌های ثابت مورد استفاده‌ی در برنامه به درستی مسیر دهی نشده باشند، یک خطای زمان کامپایل صادر می‌شود.

یک مثال: فرض کنید در برنامه‌ی ASP.NET Core خود که با React یکی شده‌است، فایل project_folder/ClientApp/src/images/progress_bar.gif را قرار داده‌اید. روش import آن با توجه به مسیرهای نسبی برنامه به صورت زیر است:
import progressBar from '../images/progress_bar.gif';
و روش فراخوانی آن در کدهای یک کامپوننت به نحو زیر خواهد بود:
<img alt="loading..." src={progressBar} />


روش ذکر فایل‌های ایستا در کامپوننت‌های تایپ اسکریپتی برنامه‌های React

اگر از تایپ‌اسکریپت استفاده می‌کنید، چنین importهایی سبب بروز خطای «'Cannot find module './logo.png» می‌شوند. برای رفع این مشکل، فایلی را به نام assets.d.ts به پروژه‌ی خود اضافه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل کنید:
declare module "*.gif";
declare module "*.jpg";
declare module "*.jpeg";
declare module "*.png";
declare module "*.svg";
به این ترتیب پسوند‌های فایل‌های مختلف ایستا، به عنوان فرمت‌های مجاز ماژول‌ها، قابل استفاده می‌شوند.


نحوه‌ی پردازش پوشه‌ی ویژه‌ی public در برنامه‌های React

اگر فایلی در پوشه‌ی ویژه‌ی public برنامه‌های react قرار گیرد، توسط webpack پردازش نخواهد شد. در این حالت این نوع فایل‌ها بدون هیچ نوع تغییری به پوشه‌ی build نهایی کپی می‌شوند. بنابراین برای کار با فایل‌های ایستای قرار گرفته‌ی در پوشه‌ی public باید از متغیر خاصی به نام PUBLIC_URL استفاده کرد. برای مثال درون فایل index.html، چنین تعریفی را می‌توان مشاهده کرد:
<link rel="shortcut icon" href="%PUBLIC_URL%/favicon.ico">
اگر نیاز به استفاده‌ی از فایلی درون پوشه‌ی src و یا node_modules دارید، باید آن‌ها را به این پوشه کپی کنید تا جزئی از پروسه‌ی build شوند. متغیر PUBLIC_URL در زمان اجرای دستور npm run build، با مسیر صحیحی جایگزین خواهد شد.
برای دسترسی به این مسیر در کامپوننت‌های برنامه نیز می‌توان از متغیر محیطی process.env.PUBLIC_URL استفاده کرد:
render() {
    return <img src={process.env.PUBLIC_URL + '/img/logo.png'} />;
}
البته روش توصیه شده، همان ذکر importهای فایل‌های ایستا است و بهتر است از این متغیر محیطی زیاد استفاده نکنید؛ چون پردازش ثانویه‌ای بر روی آن‌ها صورت نمی‌گیرد و یا minified نمی‌شوند. نبود آن‌ها سبب بروز خطای زمان کامپایل نخواهد شد و همچنین هیچ hash ای به نام نهایی آن‌ها به صورت خودکار اضافه نمی‌گردد که ممکن است سبب بروز مشکلات کش شدن طولانی مدت این فایل‌های ایستا شود.

بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چه زمانی بهتر است از پوشه‌ی public استفاده شود؟
- اگر می‌خواهید نام فایل نهایی ایستای مدنظر مانند manifest.json، بدون تغییر باقی بماند.
- هزاران فایل ایستا را دارید و می‌خواهید این مسیرها را به صورت پویا در برنامه فراخوانی کنید (و قرار نیست جزئی از bundle نهایی شوند).
- می‌خواهید فایل‌های js خاصی را خارج از سیستم bundle اصلی قرار دهید؛ چون به هر دلیلی این نوع فایل‌ها با سیستم webpack سازگاری ندارند و نباید توسط آن پردازش شوند. در این حالت باید این نوع فایل‌ها را با تگ script به فایل index.html به صورت دستی معرفی کنید.
مطالب
کدام سلسله متدها، متد جاری را فراخوانی کرده‌اند؟
یکی از نیازهای نوشتن یک برنامه‌ی پروفایلر، نمایش اطلاعات متدهایی است که سبب لاگ شدن اطلاعاتی شده‌اند. برای مثال در طراحی interceptorهای EF 6 به یک چنین متدهایی می‌رسیم:
        public void ScalarExecuted(DbCommand command,
                                   DbCommandInterceptionContext<object> interceptionContext)
        {
        }

سؤال: در زمان اجرای ScalarExecuted دقیقا در کجا قرار داریم؟ چه متدی در برنامه، در کدام کلاس، سبب رسیدن به این نقطه شده‌است؟
تمام این اطلاعات را در زمان اجرا توسط کلاس StackTrace می‌توان بدست آورد:
        public static string GetCallingMethodInfo()
        {
            var stackTrace = new StackTrace(true);
            var frameCount = stackTrace.FrameCount;

            var info = new StringBuilder();
            var prefix = "-- ";
            for (var i = frameCount - 1; i >= 0; i--)
            {
                var frame = stackTrace.GetFrame(i);
                var methodInfo = getStackFrameInfo(frame);
                if (string.IsNullOrWhiteSpace(methodInfo))
                    continue;

                info.AppendLine(prefix + methodInfo);
                prefix = "-" + prefix;
            }

            return info.ToString();
        }
ایجاد یک نمونه جدید از کلاس StackTrace با پارامتر true به این معنا است که می‌خواهیم اطلاعات فایل‌های متناظر را نیز در صورت وجود دریافت کنیم.
خاصیت stackTrace.FrameCount مشخص می‌کند که در زمان فراخوانی متد GetCallingMethodInfo که اکنون برای مثال درون متد ScalarExecuted قرار گرفته‌است، از چند سطح بالاتر این فراخوانی صورت گرفته‌است. سپس با استفاده از متد stackTrace.GetFrame می‌توان به اطلاعات هر سطح دسترسی یافت.
در هر StackFrame دریافتی، با فراخوانی stackFrame.GetMethod می‌توان نام متد فراخوان را بدست آورد. متد stackFrame.GetFileLineNumber دقیقا شماره سطری را که فراخوانی از آن صورت گرفته، بازگشت می‌دهد و stackFrame.GetFileName نیز نام فایل مرتبط را مشخص می‌کند.

یک نکته:
شرط عمل کردن متدهای stackFrame.GetFileName و stackFrame.GetFileLineNumber در زمان اجرا، وجود فایل PDB اسمبلی در حال بررسی است. بدون آن اطلاعات محل قرارگیری فایل سورس مرتبط و شماره سطر فراخوان، قابل دریافت نخواهند بود.


اکنون بر اساس این اطلاعات، متد getStackFrameInfo چنین پیاده سازی را خواهد داشت:
        private static string getStackFrameInfo(StackFrame stackFrame)
        {
            if (stackFrame == null)
                return string.Empty;

            var method = stackFrame.GetMethod();
            if (method == null)
                return string.Empty;

            if (isFromCurrentAsm(method) || isMicrosoftType(method))
            {
                return string.Empty;
            }

            var methodSignature = method.ToString();
            var lineNumber = stackFrame.GetFileLineNumber();
            var filePath = stackFrame.GetFileName();

            var fileLine = string.Empty;
            if (!string.IsNullOrEmpty(filePath))
            {
                var fileName = Path.GetFileName(filePath);
                fileLine = string.Format("[File={0}, Line={1}]", fileName, lineNumber);
            }

            var methodSignatureFull = string.Format("{0} {1}", methodSignature, fileLine);
            return methodSignatureFull;
        }
و خروجی آن برای مثال چنین شکلی را خواهد داشت:
 Void Main(System.String[]) [File=Program.cs, Line=28]
که وجود file و line آن تنها به دلیل وجود فایل PDB اسمبلی مورد بررسی است.

در اینجا خروجی نهایی متد GetCallingMethodInfo به شکل زیر است که در آن چند سطح فراخوانی را می‌توان مشاهده کرد:
 -- Void Main(System.String[]) [File=Program.cs, Line=28]
--- Void disposedContext() [File=Program.cs, Line=76]
---- Void Opened(System.Data.Common.DbConnection, System.Data.Entity.Infrastructure.Interception.DbConnectionInterceptionContext) [File=DatabaseInterceptor.cs,Line=157]

جهت تعدیل خروجی متد GetCallingMethodInfo، عموما نیاز است مثلا از کلاس یا اسمبلی جاری صرفنظر کرد یا اسمبلی‌های مایکروسافت نیز در این بین شاید اهمیتی نداشته باشند و بیشتر هدف بررسی سورس‌های موجود است تا فراخوانی‌های داخلی یک اسمبلی ثالث:
        private static bool isFromCurrentAsm(MethodBase method)
        {
            return method.ReflectedType == typeof(CallingMethod);
        }

        private static bool isMicrosoftType(MethodBase method)
        {
            if (method.ReflectedType == null)
                return false;

            return method.ReflectedType.FullName.StartsWith("System.") ||
                   method.ReflectedType.FullName.StartsWith("Microsoft.");
        }


کد کامل CallingMethod.cs را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
CallingMethod.cs
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 19 - بومی سازی
- یک یا همان آدرس نیست. مثالی در مطلب مانند http://localhost:5000/?culture=es-MX&ui-culture=es-MX وجود دارد و با تغییر این کوئری استرینگ‌ها، آدرس‌ها یکی نخواهند بود + گوگل توانایی پردازش جاوا اسکریپت و خیلی از مسایل دیگر را هم دارد و یک صفحه و یک درخواست را صرفا بر اساس آدرس آن شناسایی نمی‌کند.
- در مطلب از تنظیمات RequestCultureProviders & UseRequestLocalization استفاده شده. با کمک این تنظیمات، چنین مسیریابی {culture} داری، قابل تعریف است:
[Route("{culture}/[controller]")]
public class ValuesController : Controller
{
    [Route("ShowMeTheCulture")]
    public string GetCulture()
    {
        return $"CurrentCulture:{CultureInfo.CurrentCulture.Name}, CurrentUICulture:{CultureInfo.CurrentUICulture.Name}";
    }
}
که به آدرس‌هایی مانند fa/controller/action به صورت خودکار تنظیم می‌شود.
مطالب
کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

مراحل:

1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
 services.AddMvc();
و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

namespace Razor
{
    public class Startup
    {
        // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
        // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }

        // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            //app.Run(async (context) =>
            //{
            //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            //});
        }
    }
}


ایجاد یک Model
 یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductID { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
        public string Category { set; get; }
    }
}

ایجاد Controller
تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}
در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

 
ایجاد View
 برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
- نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
- نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
- نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
 
@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
    Content will go here
</body>
</html>

تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


استفاده از Model در یک View
برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

@model Razor.Models.Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>
خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

 



معرفی View Imports

زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
 
در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
 @using Razor.Models
در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
@model Product
@{
    Layout = null;
}

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
    <title>Index</title>
</head>
<body>
  @Model.Name
</body>
</html>


Layout ها

یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
@{
    Layout = null;
}
شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
 
Layout
طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
 


هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <style>
        #mainDiv {
            padding: 20px;
            border: solid medium black;
            font-size: 20pt
        }
    </style>
</head>
<body>
    <h1>Product Information</h1>
    <div id="mainDiv">
        @RenderBody()
    </div>
</body>
</html>
در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
 

اعمال Layout

برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
@model Product
@{
    Layout = "_BasicLayout";
    ViewBag.Title = "Product";
}
در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
 


 
View Start

بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
@{
    Layout = "_Layout";
}
برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
@{
    Layout = "_BasicLayout";
}
از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
@model Product
@{
    ViewBag.Title = "Product";
}
در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
 

استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
 
حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

کامپوننت 
انجام میشود 
انجام نمیشود 
  Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
  یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
  View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
  هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
 
برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
*@
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
<p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
 

پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
- نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
- پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


اضافه نمودن مقدار داده ای

ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
 <p>Product Name: @Model.Name</p>
شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Razor.Models;


namespace Razor.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: /<controller>/
        public ViewResult Index()
        {
            Product myProduct = new Product
            {
                ProductID = 1,
                Name = "Kayak",
                Description = "A boat for one person",
                Category = "Watersports",
                Price = 275M
            };
            return View(myProduct);
        }
    }
}

خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
 <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



تنظیم مقادیر مشخص

شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
@model Product
@{

    ViewBag.Title = "Product";
}
p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
<p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
<p>Product Name: @Model.Name</p>    
<p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
 <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
</div>
در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
<div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


استفاده از عبارت‌های شرطی

Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

@model Product
@{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
<div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
  <p>Product Name: @Model.Name</p>   
 <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
   <p>Stock Level:       
 @switch (ViewBag.StockLevel)
{
    case 0:@:Out of Stock                break;           
    case 1:          
    case 2:        
    case 3:            
    <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
       break;      
    default:            
    @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
      break;      
  }    
</p>
</div>


برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
 <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.
مطالب
آشنایی اولیه با gRPC
در مقاله‌ی قبلی بطور کلی با Protocol ‌Buffers آشنا شدیم. در این قسمت با gRPC  آشنا شده و همچنین به پیاده سازی یک سرور و کلاینت، با استفاده از gRPC پرداخته که توسط آن به تبادل اطلاعات با یکدیگر میپردازند. 
gRPC یک فریم ورک مدرن و متن باز با کارآیی بالاست. توسط گوگل پیاده سازی شده و جزء انجمن CNCF میباشد (مثل Docker & Kubernetes) که بر روی سیستم عامل‌های متعددی اجرا میشود. به صورت خیلی کارا میتواند سرویس‌های متعددی را به یکدیگر متصل کرده و همچنین از امکاناتی همچون load balancing, monitoring, tracing, health checking, authentication به صورت خیلی ساده پشتیبانی میکند. بسایر سریع و همچنین Low Latency است. مستقل از یک زبان برنامه نویسی خاص هست و برای streaming بسیار مناسب است و همچنین برای سیستم‌های توزیع شده پیشنهاد میشود و به راحتی قابل توسعه و نگهداری است.
راجع به مزایای gRPC بسیار صحبت کردیم. برای طراحی سرویس‌های متعددی که با یکدیگر در ارتباط هستند، مناسب میباشد. از HTTP/2 به صورت پیشفرض استفاده میکند (راجع به تفاوت HTTP/2 و HTTP1 اینجا  را مطالعه بفرمایید).
شاید بزرگترین مشکلی که در حال حاضر دارد این است که REST را پشتیبانی نمیکند. بدین معنا که شما از طریق browser نمیتوانید یک در خواست را به یک سرور پیاده سازی شده توسط gRPC بصورت مستقیم ارسال کنید. راه حل اول برای حل این مشکل، پیاده سازی یک restful gateway با ابزار دلخواه خود و بقیه سرویس‌ها بعد از آن به هم از طریق gRPC ارتباط برقرا میکنند، یا راه حل بهتر اینکه از grpc-gateway  استفاده شود. ابزاری است که به کمک آن میتوانید سیستم خود را با REST یکپارچه سازی نمایید (هر چند راه‌های دیگری برای وصل شدن از مرورگر به یک سرور gRPC با استفاده از کتابخانه‌های third party میسر شده، اما خارج از موضوع بحث است و مطالعه‌ی بیشتر را به خواننده واگذار میکنم)
قدم اول در پیاده سازی یک سرور/کلاینت با استفاده از gRPC، آشنایی با protocol buffers هست. برای آشنایی، به مقاله‌ی قبلی رجوع فرمایید. تمامی پیاده سازی‌های ما از روی کد‌های تولید شده از تعاریف protocol bufferهایی هست که نوشته‌ایم.
حال فرض کنید میخواهیم یک سرور gRPC را با استفاده از #C نوشته و پیاده سازی نماییم:
۱) قدم اول قطعا نوشتن protobuf می‌باش‍د‍‍. همانطور که در مقاله‌ی قبلی ذکر شده است، به صورت زیر، مدل و همچنین متد‌های لازم را معرفی مینماییم و نام آن را helloworld.proto قرار میدهیم.
syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}
مدل و سرویس‌ها بصورت واضحی نوشته شده‌اند؛ SayHello با ورودی HelloRequest و خروجی HelloReply تعیین شده‌است.
۲) حالا کافی است یک پروژه‌ی Console را ساخته و ابتدا پکیج‌های زیر را نصب نماییم.
Google.Protobuf
grpc
Grpc.Tools
از طریق Grpc.Tools میتوانیم protobuf‌های خود را بصورت خودکار بعد از build تولید نماییم. در csproj آیتم زیر را اضافه کرده و آدرس protobuf را تعیین مینماییم.
<ItemGroup>
      <Protobuf Include="helloworld.proto" />
  </ItemGroup>
حال کافی است کد‌های زیر را جایگزین نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading.Tasks;
using Helloworld;
using Grpc.Core;

namespace ServerGrpc
{
    class GreeterImpl : Greeter.GreeterBase
    {
        public override Task<HelloReply> SayHello(HelloRequest request, ServerCallContext context)
        {
            System.Console.WriteLine("request made!");
            return Task.FromResult(new HelloReply { Message = "Hello " + request.Name });
        }
    }

    class Program
    {
       const int Port = 50051;

        public static void Main(string[] args)
        {
            Server server = new Server
            {
                Services = { Greeter.BindService(new GreeterImpl()) },
                Ports = { new ServerPort("localhost", Port, ServerCredentials.Insecure) }
            };
            server.Start();

            Console.WriteLine("Greeter server listening on port " + Port);
            Console.WriteLine("Press any key to stop the server...");
            Console.ReadKey();

            server.ShutdownAsync().Wait();
        }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، مدل‌ها و سریس‌ها بصورت خودکار تولید شده‌اند (ضمن اینکه میتوانستیم بصورت دستی نیز protobuf را برای زبان دلخواه خود تولید نماییم).
سرور را بر روی پورت مشخصی ایجاد کرده و همچنین سرویس مورد نظرمان را پیاده سازی کرده‌ایم؛ به صورت فوق همه چیز به ساده‌ترین صورت در نظر گرفته شده است.
gRPC به صورت خودکار از پروتکل امن ssl استفاده میکند؛ اما برای راحتی کار ما از آن استفاده نکرده‌ایم.
نکته: فایل‌های generate شده را از طریق آدرس زیر میتوانید پیدا کنید:
obj/Debug/netcoreapp2.2(یا نسخه‌ی دیگری که استفاده میکنید)

حالا بنا داریم یک کلاینت را با یک زبان برنامه نویسی کاملا مجزا نوشته و به سرور grpc متصل شویم. این کلاینت را با زبان Go خواهیم نوشت (بدیهی است می‌توان جای زبان‌های برنامه نویسی کلاینت و سرور را تغییر داد).
نکته: خیلی وارد جزیات زبان Go نمی‌شویم و فقط اشاره‌ای به موارد کلی خواهیم کرد.
ابتدا باید از روی protobuf کد مربوط به Go را تولید نماییم؛ به صورت زیر:
protoc helloworld.proto --go_out=plugins=grpc:.
فرض کنید فایل generate شده در پوشه‌ی proto قرار گرفته به نام "helloworld.pb.go"
یک فایل به نام main.go ساخته و کد‌های زیر را وارد مینماییم.
package main
import (
        "fmt"
        "golang.org/x/net/context"
        "google.golang.org/grpc"
        "gosample/proto"
)
func main() {
    initial()
}

func initial(){
    conn, _ := grpc.Dial("localhost:50051", grpc.WithInsecure())
    defer conn.Close()
    client := helloworld.NewGreeterClient(conn)
    data, _ := client.SayHello(context.Background(), &helloworld.HelloRequest{Name : "Ali"})

    fmt.Println(data)
}

 به سرور به صورت insecure متصل شده ایم؛ آخر برنامه connection را می‌بندیم و SayHello را فراخوانی کرده و جواب را بر روی خروجی نمایش میدهیم.
نکته: gosample اسم پروژه‌ای است که من ساخته‌ام و proto آدرس پوشه‌ای است که فایل تولید شده‌ی grpc داخل آن قرار گرفته‌است؛ بقیه نیز کتابخانه‌های لازم برای کار با grpc میباشد.
نکته: gRPC برای streaming دیتا بسیار مناسب است (هم یکطرفه و همینطور دو طرفه).
نکته: به دلیل سادگی کار با ابزار‌های مختلف، انتخاب خیلی خوبی برای سیستم‌های توزیع شده‌است؛ همانطور که مشاهده کردید به راحتی قابلیت تعامل بین زبان‌های برنامه نویسی متعددی برقرار است.
نکته‌ی آخر: از وارد شدن به موارد ریز اجتناب کرده‌ام و صرفا این مقاله جهت آشنایی و دید کلی نسبت به این موضوع در نظر گرفته شده‌است.