مطالب
آشنایی با WPF قسمت پنجم : DataContext بخش اول
یکی از مهمترین قسمت‌های برنامه، کار با داده‌های بانک اطلاعاتی (یا در کل منابع اطلاعاتی) است. اینکه چگونه با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم و آن‌ها را در یک قالب کاربر پسند به کاربران برنامه نشان دهیم. افزودن شیء DataContext و مفاهیمی چون DataBinding باعث ارتباط سریع‌تر و راحت‌تری با منبع داده‌ها شده است. همچنین این قابلیت وجود دارد که هر گونه به روز آوری در اطلاعات دریافت شده، شما را با خبر سازد تا بتوانید طبق آن چه که می‌خواهید اطلاعات نمایشی را به روز کنید. در این مقاله به نحوه‌ی ارتباط بین منبع داده با DataContext و سپس کنترل‌هایی را چون Grid و ListBox و ... در رابطه با این منابع داده بررسی می‌کنیم.

در مورد بررسی ارتباط با داده‌ها در WPF باید سه مورد را بشناسیم:

  • DataContext: این شیء اتصالش را به منبع داده‌ها برقرار کرده و هر موقع داده‌ای را نیاز داریم، از طریق این شیء تامین می‌شود.
  • DataBinding: یک واسطه بین DataContext و هر آن چیزی است که قرار است از داده‌ها تغذیه کند. در تعریفی رسمی‌تر می‌گوییم: روشی ساده و قدرتمند بوده و واسطی است بین مدل تجاری و رابط کاربری. هر زمانی که داده‌ای تغییر کند، ما را آگاه می‌سازد که می‌تواند یک ارتباط یک طرفه یا دو طرفه باشد.
  • DataTemplate: نحوه‌ی فرمت بندی و نمایش داده‌ها را تعیین می‌کند.
ابتدا کار را با یک مثال ساده آغاز می‌کنیم. قصد داریم فرمی را که در قسمت قبلی ساختیم، با استفاده از یک منبع داده پر کنیم:
ابتدا قبل از هر چیزی کلاس فرم قبلی را پیاده سازی می‌کنیم. در این پیاده سازی از یک enum برای انتخاب زمینه‌های کاری هم کمک گرفته ایم و هچنین با یک متد ایستا، منبع داده‌ی تک رکوردی را جهت تست برنامه آماده کرده‌ایم:
   public enum FieldOfWork
    {
        Actor=0,
        Director=1,
        Producer=2
    }
    public class Person
    {
        public string Name { get; set; }

        public bool Gender { get; set; }

        public string ImageName { get; set; }

        public string Country { get; set; }

        public DateTime Date { get; set; }

        public IList<FieldOfWork> FieldOfWork { get; set; }
        public static Person GetPerson()
        {
            return new Person()
            {
                Name = "Leo",
                Gender = true,
                ImageName ="man.jpg",
                Country = "Italy",
                Date = DateTime.Now
            };
        }
    }

حالا لازم است که این منبع داده را در اختیار DataContext بگذاریم. وارد بخش کد نویسی شده و در سازنده‌ی پنجره کد زیر را می‌نویسیم:
 DataContext = Person.GetPerson();
public partial class MainWindow : Window
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            DataContext = Person.GetPerson();
        }  
    }
با این کار، ارتباط شما با منبع داده آغاز می‌شود و طبق درخواست‌هایی که از DataBinding به آن می‌رسد، اطلاعات را تحویل DataBinding می‌دهد. برای نمایش داده‌ها در کنترل‌ها و استفاده از DataBinding، به سراغ خصوصیات وابسته می‌رویم. در حال حاضر فعلا برنامه را با دو کنترل عکس و نام که رشته‌ای هستند آغاز می‌کنیم؛ چون بقیه‌ی کنترل‌ها کمی متفاوت هستند.
همانطور که می‌دانید متن کنترل TextBox توسط خصوصیت Text پر می‌شود و برای همین در این خصوصیت می‌نویسیم:
Text="{Binding Name}"
علامت {} را باز کرده و در ابتدا نام Binding را می‌آوریم. سپس بعد از یک فاصله، نام پراپرتی کلاسی را که حاوی اطلاعات مدنظر است، می‌نویسیم و بدین صورت اتصال برقرار می‌شود. برای کنترل عکس هم وضعیت به همین صورت است:
Source="{Binding ImageName}"
حال برنامه را اجرا کرده و دو کنترل textbox و Image را بررسی می‌کنیم:


کلمه‌ی Leo داخل کادر متنی قرار گرفته و عکس اینبار به صورت ایستا خوانده نشده، بلکه نام عکس از طریق یک منبع داده برای آن فراهم شده است.

اطلاع از به روزرسانی در منبع داده‌ها:
حال این نکته پیش می‌آید که اگر همین اطلاعات دریافت شده در مدل منبع داده تغییر کند، چگونه می‌توانیم از این موضوع مطلع شده و همین اطلاعات به روز شده را که نمایش داده‌ایم، تغییر دهیم. بنابراین جهت اطلاع از این مورد، کد را به شکل زیر تغییر می‌دهیم.

کار را از یک کلاس آغاز می‌کنیم. از اینترفیس INotifyPropertyChanged ارث بری کرده و در آن یک رویداد و یک متد را تعریف می‌کنیم و کمی در هم در تعریف Property‌ها دست می‌بریم. فعلا اینکار را فقط برای پراپرتی Name انجام می‌دهیم:
 private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        private void OnPropertyChanged(string property)
        {
            if (PropertyChanged != null)
            {
                PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(property));
            }
        }
در کد بالا یک رویداد از نوع PropertyChangedEventHandler تعریف می‌کنیم که وظیفه‌ی به روزآوری را به عهده دارد؛ ولی صدا زدن این رویداد بر عهده‌ی ماست و خود به خود صدا زده نمی‌شود. پس نیاز است متدی را فراهم کرده تا بدانیم که چه خصوصیتی تغییر یافته‌است و از آن طریق رویداد را فراخوانی کنیم و به رویداد بگوییم که کدام پراپرتی تغییر کرده است. این متد را OnpropertyChanged می‌نامیم که آرگومان ورودی آن نام خصوصیتی است که تغییر یافته است و پس از ارزیابی از صحت آن، رویداد را Invoke می‌کنیم.
در بخش Setter آن خصوصیت هم باید این متد را صدا زده و نام خصوصیت را به آن پاس بدهیم تا موقعی که مدل تغییر پیدا کرد، بگوید که خصوصیت Name بوده است که تغییر کرده است.
برای اینکه بدانیم کد واقعا کار می‌کند و تستی بر آن زده باشیم، فعلا دکمه‌ی Save را به Change تغییر می‌دهیم و کد داخل پنجره را بدین صورت تغییر می‌دهیم:
  public partial class MainWindow : Window
    {
        private Person person;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            person = Person.GetPerson();
            DataContext = person;

        }

        private void Button_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            person.Name = "Leonardo Decaperio";
        }  
    }

متغیر کلاسی را از حالت محلی Local به عمومی Global تغییر دادم که از طریق دکمه‌ی منبع داده در دسترس باشد. حال در رویداد دکمه نام بازیگر را تغییر می‌دهم. برنامه را اجرا کنید و بر روی دکمه کلیک کنید. باید بعد از یک لحظه‌ی کوتاه، نام بازیگر از Leo به Leonardo Decaperio تغییر کند.
این کد واقعا کدی مفید جهت به روزرسانی است ولی مشکلی دارد که نام پراپرتی باید به صورت String به آن پاس شود که در یک برنامه بزرگ این مورد یک مشکل خواهد شد و اگر نام خصوصیت تغییر کند باید نام داخل آن هم تغییر کند؛ پس کد را به شکل دیگری بازنویسی می‌کنیم:
 private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        } 

  private void OnPropertyChanged([CallerMemberName] string property="")
        {
            if (PropertyChanged != null)
            {
                PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(property));
            }
        }

در متد OnPropertyChanged در کنار پارامتر اول، ویژگی attribute به نام CallerMemberName را که در فضای نام system.runtime.compilerservice قرار دارد استفاده می‌کنیم (دات نت 4.5). این ویژگی، نام پراپرتی یا متدی که متد OnpropertyChnaged را صدا زده است، به دست می‌آورد. پارامتر اول را هم اختیاری می‌کنیم که سیستم بر ورود پارامتر اجباری نداشته باشد و نهایتا در هر پراپرتی تنها لازم است همانند بالا، خط زیر ذکر شود:
OnPropertyChanged();
اگر الان یک تست از آن بگیرید، می‌بینید که بدون مشکل کار می‌کند. حالا همین متد را در setter تمام پراپرتی‌هایی که دوست دارید از تغییر آن‌ها آگاه شوید قرار دهید.
کد این قسمت
در قسمت‌های آینده به بررسی تبدیل مقادیر و framework element و کنترل‌ها می‌پردازیم.
مطالب دوره‌ها
مثال - نمایش درصد پیشرفت عملیات توسط SignalR
برنامه‌های وب در سناریوهای بسیاری نیاز دارند تا درصد پیشرفت عملیاتی را به کاربران گزارش دهند. نمونه ساده آن، گزارش درصد پیشرفت میزان دریافت یک فایل است و یا اعلام درصد انجام یک عملیات طولانی از سمت سرور به کاربر. در ادامه قصد داریم این موضوع را توسط SignalR پیاده سازی کنیم.


نکته‌ای در مورد نگارش‌های مختلف SignalR
اگر برنامه شما قرار است دات نت 4 را پشتیبانی کند، آخرین نگارش SignalR که با آن سازگار است، نگارش 1.1.3 می‌باشد. بنابراین اگر دستور ذیل را اجرا کنید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR
SignalR 2 را نصب می‌کند که با دات نت 4 و نیم به بعد سازگار است.
اگر دستور ذیل را اجرا کنید، SiganlR 1.x را نصب می‌کند که با دات نت 4 به بعد سازگار است:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR -Version 1.1.3
پیش فرض این مطلب نیز استفاده از نگارش 1.1.3 می‌باشد تا بازه بیشتری از وب سرورها را شامل شود.
با اینکار Microsoft.AspNet.SignalR.JS نیز به صورت خودکار نصب می‌گردد و به این ترتیب کلاینت جاوا اسکریپتی SiganlR نیز در برنامه قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات فایل Global.asax.cs

سطر فراخوانی متد RouteTable.Routes.MapHubs باید در ابتدای متد Application_Start فایل Global.asax.cs قرار گیرد (پیش از هر تنظیم دیگری). تفاوتی هم نمی‌کند که برنامه وب فرم است یا MVC. به این ترتیب مسیریابی‌های SignalR تنظیم شده و مسیر http://localhost/signalr/hubs قابل استفاده خواهد بود.


تنظیمات اسکریپت‌های سمت کلاینت مورد نیاز

پس از نصب بسته SignalR، سه اسکریپت ذیل باید به ابتدای صفحه وب اضافه شوند تا کلاینت‌های جاوا اسکریپتی SignalR بتوانند با سرور ارتباط برقرار کنند:
 <script src="Scripts/jquery-1.6.4.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="Scripts/jquery.signalR-1.1.3.min.js" type="text/javascript"></script>
<script src="signalr/hubs" type="text/javascript"></script>
این تنظیمات نیز برای هر دو نوع برنامه‌های وب فرم و MVC یکسان است.


تعریف کلاس Hub برنامه

using Microsoft.AspNet.SignalR;

namespace WebFormsSample03.Common
{
    public class ProgressHub : Hub
    {
        /// <summary>
        /// این متد استاتیک تعریف شده تا در برنامه به صورت مستقیم قابل استفاده باشد
        /// یا می‌شد اصلا این متد تعریف نشود و از همان دریافت زمینه هاب در کنترلر استفاده گردد
        /// </summary>        
        public static void UpdateProgressBar(int value, string connectionId)
        {
            var ctx = GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext<ProgressHub>();
            ctx.Clients.Client(connectionId).updateProgressBar(value); //فراخوانی یک متد در سمت کلاینت
        }
    }
}
متدی که در کلاس هاب برنامه تعریف شده، از نوع استاتیک است. از این جهت که می‌خواهیم این متد را در خارج از این هاب و در یک کنترلر Web API فراخوانی کنیم. زمانیکه متدی به صورت استاتیک تعریف می‌شود، ارتباط آن با وهله جاری کلاس یا this قطع خواهد شد. به همین جهت نیاز است تا از طریق متد GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext مجددا به context کلاس هاب دسترسی پیدا کنیم.
البته تعریف این متد در اینجا ضروری نبود. حتی می‌شد بدنه کلاس هاب را خالی تعریف کرد و متد GetHubContext را مستقیما داخل یک کنترلر فراخوانی نمود.
متد UpdateProgressBar، مقدار value را به تنها یک کلاینت که Id آن مساوی connectionId دریافتی است، ارسال می‌کند. این کلاینت باید یک callback جاوا اسکریپتی را جهت تامین متد پویای updateProgressBar تدارک ببیند.


کلاس Web API کنترلر دریافت فایل‌ها

فرقی نمی‌کند که برنامه شما از نوع وب فرم است یا MVC. امکانات Web API در هر دو نوع پروژه، قابل دسترسی است (همان ایده یک ASP.NET واحد).
بنابراین نیاز است یک کنترلر وب API جدید را به پروژه اضافه کرده و محتوای آن را به شکل ذیل تغییر دهیم:
using System.Threading;
using System.Web.Http;
using WebFormsSample03.Common;

namespace WebFormsSample03
{
    public class DownloadRequest
    {
        public string Url { set; get; }
        public string ConnectionId { set; get; }
    }

    public class DownloaderController : ApiController
    {
        public void Post([FromBody]DownloadRequest data)
        {
            //todo: start downloading the data.Url ....

            ProgressHub.UpdateProgressBar(10, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(40, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(64, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(77, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(92, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(3000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(99, data.ConnectionId);
            Thread.Sleep(2000);

            ProgressHub.UpdateProgressBar(100, data.ConnectionId);
        }
    }
}
اگر برنامه شما وب فرم است، باید تنظیمات مسیریابی ذیل را نیز به آن افزود. در برنامه‌های MVC4 این تنظیم به صورت پیش فرض وجود دارد:
using System;
using System.Web.Http;
using System.Web.Routing;

namespace WebFormsSample03
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            // Register the default hubs route: ~/signalr
            RouteTable.Routes.MapHubs();

            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
                name: "DefaultApi",
                routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
                defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
کاری که در این کنترلر انجام شده، شبیه سازی یک عملیات طولانی توسط متد Thread.Sleep است. همچنین این کنترلر، id کلاینت درخواست کننده یک url را نیز دریافت می‌کند. بنابراین می‌توان به نحو بهینه‌ای، تنها نتایج پیشرفت عملیات را به این کلاینت ارسال کرد و نه به سایر کلاینت‌ها.
همچنین در اینجا با توجه به مسیریابی تعریف شده، باید اطلاعات را به آدرس api/Downloader از نوع Post ارسال کرد.


تعریف کلاینت متصل به Hub

در سمت سرور، متد پویای updateProgressBar فراخوانی شده است. اکنون باید این متد را در سمت کلاینت پیاده سازی کنیم:
    <form id="form1" runat="server">
    <div>
    <input id="txtUrl" value="http://www.site.com/file.rar" type="text" />
        <input id="send" type="button" value="start download ..." />
        <br />
        <div id="bar" style="border: #000 1px solid; width:300px;"></div>
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.connection.hub.logging = true; //اطلاعات بیشتری را در جاوا اسکریپت کنسول مرورگر لاگ می‌کند
            var progressHub = $.connection.progressHub; //این نام مستعار پیشتر توسط ویژگی نام هاب تنظیم شده است
            progressHub.client.updateProgressBar = function (value) {
                //متدی که در اینجا تعریف شده دقیقا مطابق نام متد پویایی است که در هاب تعریف شده است
                //به این ترتیب سرور می‌تواند کلاینت را فراخوانی کند
                $("#bar").html(GaugeBar.generate(value));
            };
            $.connection.hub.start() // فاز اولیه ارتباط را آغاز می‌کند
            .done(function () {
                $("#send").click(function () {
                    $("#send").attr('disabled', 'disabled');
                    var myClientId = $.connection.hub.id;
                    // اکنون اتصال برقرار است به سرور
                    $.ajax({
                        type: "POST",
                        contentType: "application/json",
                        url: "/api/Downloader",
                        data: JSON.stringify({ Url: $("#txtUrl").val(), ConnectionId: myClientId })
                    }).success(function () {
                        $("#send").removeAttr('disabled');
                    }).fail(function () {
                        //                    
                    });
                });
            });
        });
    </script>
بر روی این فرم، یک جعبه متنی که Url را دریافت می‌کند و یک دکمه‌ی آغاز کار دریافت این Url، وجود دارد.
در ابتدای کار صفحه، اتصال به progressHub برقرار می‌شود. اگر دقت کنید، نام این هاب با حروف کوچک در اینجا (در سمت کلاینت) آغاز می‌گردد.
سپس با تعریف یک callback به نام progressHub.client.updateProgressBar، پیام‌های دریافتی از طرف سرور را به یک افزونه progress bar جی‌کوئری، برای نمایش ارسال می‌کند.
کار اتصال به رویداد کلیک دکمه‌ی آغاز دریافت فایل، در متد done باید انجام شود. این callback زمانی فراخوانی می‌گردد که کار اتصال به سرور با موفقیت صورت گرفته باشد.
سپس در ادامه توسط jQuery Ajax، اطلاعات Url و همچنین Id کلاینت را به مسیر api/Downloader یا همان web api controller ارسال می‌کنیم.



کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت نمائید:
  WebFormsSample03.zip
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها
یکی از مهم‌ترین قسمت‌های مدل سازی موجودیت‌ها، تعیین نوع‌های صحیح ستون‌ها و همچنین تعیین اندازه‌ی مناسبی برای آن‌ها است؛ به همراه تعیین اجباری بودن یا نبودن مقدار دهی آن‌ها.

تعیین اجباری بودن یا نبودن ستون‌ها در EF Core

به صورت پیش فرض در EF Core، هر نوع CLR ایی که نال پذیر باشد، به صورت یک ستون اختیاری در نظر گرفته می‌شود؛ مانند:
 string, int?, byte[]
و هر ستونی که نوع CLR آن نال پذیر نباشد، مقدار دهی آن در EF Core اجباری است؛ مانند:
 int, decimal, bool, DateTime
همچنین باید دقت داشت که حتی اگر در تنظیمات نگاشت‌های برنامه به صورت اختیاری تعریف شوند، باز هم EF Core آن‌ها را اجباری درنظر می‌گیرد.

برای لغو اختیاری بودن یک خاصیت نال پذیر می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد:
 [Required]
public string Url { get; set; }
نوع string نال پذیر است. برای لغو این وضعیت می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد که در سمت بانک اطلاعاتی نیز به not null ترجمه می‌شود.
و یا معادل Fluent API آن با استفاده از ذکر متد IsRequired است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Blog>()
              .Property(b => b.Url)
              .IsRequired();
}
با توجه به این توضیحات، نیازی نیست در بالای یک خاصیت از نوع int، ویژگی Required را ذکر کرد. چون int نال پذیر نیست، مقدار دهی آن اجباری است.


کار با رشته‌ها در EF Core

ذکر یک خاصیت رشته‌ای به این صورت:
public string FirstName { get; set; }
به معنای نال پذیر بودن این ستون است (چون Required تعریف نشده‌است) و همچنین نوع و طول آن در SQL Server به nvarchar max تنظیم می‌شود. این تنظیم طول هرچند در مورد SQL Server صادق است، اما ممکن است در SQL Server CE به nvarchar 4000 تفسیر شود (و این مشکل را به همراه داشته باشد که چرا نمی‌توان متون طولانی را در آن ثبت کرد). به عبارتی عدم ذکر دقیق طول یک خاصیت رشته‌ای، در پروایدرهای مختلف، ممکن است معانی مختلفی را به همراه داشته باشد. بنابراین نیاز است طول خواص رشته‌ای حتما ذکر شوند تا در تمام بانک‌های اطلاعاتی با دقت کامل و بدون حدس و گمان تنظیم گردند.
  [StringLength(450)]
  public string FirstName { get; set; }

  [MaxLength(450)]
  public string LastName { get; set; }

  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
برای تعیین طول دقیق یک فیلد رشته‌ای، می‌توان از ویژگی‌های StringLength و یا MaxLength با ذکر اندازه‌ای استفاده کرد.
برای تعیین صریح یک فیلد رشته‌ای به حداکثر مقدار آن بهتر است ویژگی MaxLength را بدون ذکر پارامتری قید کرد. این مورد جهت سازگاری با بانک‌های اطلاعاتی مختلف ضروری است.
معادل این تنظیمات با روش Fluent API به صورت زیر است:
برای تعیین صریح طول یک فیلد رشته‌ای:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasMaxLength(450);
و برای تعیین صریح nvarchar max بودن آن فیلد:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasColumnType("nvarchar(max)");
حالت پیش فرض EF Core، کار با رشته‌های یونیکد است. یعنی تمام فیلدهای فوق به nvarchar تفسیر می‌شوند و این n ایی که در ابتدا ذکر شده‌است به معنای یونیکد بودن آن است. اگر می‌خواهید این پیش‌فرض تعیین نوع یونیکد را تغییر دهید، می‌توان از ویژگی Column استفاده کرد:
   [Column(TypeName = "varchar")]
  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
البته اگر اطلاعاتی را که با آن کار می‌کنید چندزبانی و یونیکد هستند، بهتر است این مورد را تغییر ندهید.

نکته‌ای در مورد تغییر نوع خواص: اگر از متد HasColumnType و یا ویژگی Column به نحو فوق استفاده کردید، نیاز است طول رشته را صریحا مشخص کنید. در غیر اینصورت در حین migration خطای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 Data type 'varchar' is not supported in this form. Either specify the length explicitly in the type name, for example as 'varchar(16)',
or remove the data type and use APIs such as HasMaxLength to allow EF choose the data type.
در اینجا عنوان می‌کند که اگر مقصود شما varchar max است، ویژگی MaxLength را حذف کرده و تنها بنویسید:
   [Column(TypeName = "varchar(max)")]

نکته‌ای در مورد ایندکس‌ها: در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان بر روی خواص، ایندکس منحصربفرد اعمال کرد. در مورد رشته‌ها در SQL Server، اگر طول فیلد مدنظر حداکثر تا 900 بایت باشد، یک چنین کاری را می‌توان انجام داد. البته این محدودیت 900 بایتی تا SQL Server 2014 وجود دارد. این سقف در SQL Server 2016 به 1700 بایت افزایش یافته‌است (900bytes for a clustered index. 1,700 for a nonclustered index). بنابراین چون نوع پیش فرض ستون‌های رشته‌ای، یونیکد و nvarchar درنظر گرفته می‌شود، حداکثر طول امنی را که می‌توان برای آن تعریف کرد، مساوی 450 است (نصف 900 بایت). به همین جهت ذکر ایندکس منحصربفرد بر روی یک ستون رشته‌ای، باید به همراه ذکر اجباری حداکثر طول مساوی 450 آن باشد.


کار با اعداد در EF Core

کلاس نمونه‌ای را با ساختار ذیل درنظر بگیرید:
    public class Person 
    {
        public int Id { set; get; }

        public DateTime? DateAdded { set; get; }

        public DateTime? DateUpdated { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string FirstName { get; set; }

        [MaxLength(450)]
        public string LastName { get; set; }

        //[Column(TypeName = "varchar")]
        [MaxLength]
        public string Address { get; set; }


        //bit
        public bool IsActive { get; set; }

        //tiny Int
        public byte Age { get; set; }

        //small Int
        public short Short { get; set; }

        //int
        public int Int32 { get; set; }

        //Big int
        public long Long { get; set; }
    }
پس از اعمال مهاجرت‌ها و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی، به ساختار ذیل خواهیم رسید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نوع bool دات نت به نوع bit در SQL Server، نوع long به bigint، نوع short به smallint، نوع int به int و نوع byte به tinyint نگاشت شده‌اند.


نکته‌ای در مورد اعداد اعشاری: توصیه شده‌است در تعاریف موجودیت‌های خود بهتر است از نوع‌های float و یا double استفاده نکنید. برای کار با اعداد اعشاری از نوع decimal استفاده نمائید تا بتوانید از قابلیت مقایسه‌ی دقیق آن‌ها استفاده کنید. اطلاعات بیشتر: «روش صحیح مقایسه دو عدد اعشاری با هم»


کار با تاریخ در EF Core

اگر به تصویر فوق دقت کنید، نوع DateTime دات نت به datetime2 در سمت SQL Server ترجمه شده‌است:
 CREATE TABLE [dbo].[Persons](
 [DateAdded] [datetime2](7) NULL,
 [DateUpdated] [datetime2](7) NULL,
اگر در داده‌های خود نیازی به زمان ندارید، می‌توان این نوع پیش فرض را با ویژگی Column که پیشتر بحث شد، به date تغییر داد.
اطلاعات بیشتر: «کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server»

به علاوه در دات نت نوع DateTime از نوع value type است. بنابراین همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، مقدار دهی آن اجباری است؛ مگر آنکه آن‌را نال پذیر تعریف کنید.


کار با مباحث همزمانی در EF Core

EF Core به صورت پیش فرض، فرض می‌کند رکوردی را که با آن در حال کار هستید، توسط هیچ کاربر دیگری در شبکه تغییر نیافته‌است و تغییرات شما را در حین فراخوانی متد SaveChanges ذخیره می‌کند. اگر علاقمند هستید که EF Core در صورت تغییر مقدار خاصیت خاصی توسط سایر کاربران، این مساله را با صدور استثنایی به شما اطلاع رسانی کند، از ویژگی ConcurrencyCheck
 [ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }
و یا متد IsConcurrencyToken حالت Fluent API استفاده نمائید:
modelBuilder.Entity<Person>()
    .Property(p => p.Name)
    .IsConcurrencyToken();
در این حالت کوئری به روز رسانی، علاوه بر فیلد Id رکورد، حاوی فیلد Name نیز خواهد بود (در حین تشکیل شرط یافتن رکورد) و اگر در بین فاصله‌ی یافتن شخص و به روز رسانی نام او، شخص دیگری این‌کار را انجام داده باشد، این به روز رسانی موفقیت آمیز نبوده و استثنایی صادر می‌شود.

اگر علاقمند هستید که تمام فیلدهای جدول تحت نظر قرارگیرند، می‌توان از روش ویژه‌ای به نام Timestamp/row version استفاده کرد:
 [Timestamp]
 public byte[] Timestamp { get; set; }
با معادل Fluent API ذیل:
modelBuilder.Entity<Blog>()
   .Property(p => p.Timestamp)
   .ValueGeneratedOnAddOrUpdate()
   .IsConcurrencyToken();
در مورد ValueGeneratedOnAddOrUpdate در قسمت قبل بحث کردیم. فیلد TimeStamp نیز جزو فیلدهای ویژه‌ای است که SQL Server به صورت خودکار قادر است آن‌را مقدار دهی کند و زمانیکه ValueGeneratedOnAddOrUpdate قید می‌شود، یعنی این فیلد همواره با فراخوانی متد SaveChanges، به صورت خودکار مقدار دهی خواهد شد (و نیازی نیست تا توسط برنامه مقدار دهی شود).
در این حالت در حین به روز رسانی یک چنین رکوردی، اگر از زمان کوئری آن (یافتن رکورد) و ذخیره سازی آن، شخص دیگری آن‌را تغییر داده باشد، به علت عدم تطابق Timestamp ها، عملیات به روز رسانی باشکست روبرو شده و یک استثناء صادر می‌شود.
مطالب
بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first
رابطه چند به چند در مطالب EF Code first سایت جاری، در حد تعریف نگاشت‌های آن بررسی شده، اما نیاز به جزئیات بیشتری برای کار با آن وجود دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت:


1) پیش فرض‌های EF Code first در تشخیص روابط چند به چند

تشخیص اولیه روابط چند به چند، مانند یک مطلب موجود در سایت و برچسب‌های آن؛ که در این حالت یک برچسب می‌تواند به چندین مطلب مختلف اشاره کند و یا برعکس، هر مطلب می‌تواند چندین برچسب داشته باشد، نیازی به تنظیمات خاصی ندارد. همینقدر که دو طرف رابطه توسط یک ICollection به یکدیگر اشاره کنند، مابقی مسایل توسط EF Code first به صورت خودکار حل و فصل خواهند شد:
using System;
using System.Linq;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace Sample
{
    public class BlogPost
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450, MinimumLength = 1), Required]
        public string Title { set; get; }

        [MaxLength]
        public string Body { set; get; }

        public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many

        public BlogPost()
        {
            Tags = new List<Tag>();
        }
    }

    public class Tag
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450), Required]
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { set; get; } // many-to-many

        public Tag()
        {
            BlogPosts = new List<BlogPost>();
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var tag1 = new Tag { Name = "Tag1" };
            context.Tags.Add(tag1);

            var post1 = new BlogPost { Title = "Title...1", Body = "Body...1" };
            context.BlogPosts.Add(post1);

            post1.Tags.Add(tag1);

            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    Console.WriteLine(post1.Title);
                }
            }
        }
    }
}
در این مثال، رابطه بین مطالب ارسالی در یک سایت و برچسب‌های آن به صورت many-to-many تعریف شده است و همینقدر که دو طرف رابطه توسط یک ICollection به هم اشاره می‌کنند، رابطه زیر تشکیل خواهد شد:


در اینجا تمام تنظیمات صورت گرفته بر اساس یک سری از پیش فرض‌ها است. برای مثال نام جدول واسط تشکیل شده، بر اساس تنظیم پیش فرض کنار هم قرار دادن نام دو جدول مرتبط تهیه شده است.
همچنین بهتر است بر روی نام برچسب‌ها، یک ایندکس منحصربفرد نیز تعیین شود: (^ و ^)


2) تنظیم ریز جزئیات روابط چند به چند در EF Code first

تنظیمات پیش فرض انجام شده آنچنان نیازی به تغییر ندارند و منطقی به نظر می‌رسند. اما اگر به هر دلیلی نیاز داشتید کنترل بیشتری بر روی جزئیات این مسایل داشته باشید، باید از Fluent API جهت اعمال آن‌ها استفاده کرد:
    public class TagMap : EntityTypeConfiguration<Tag>
    {
        public TagMap()
        {
            this.HasMany(x => x.BlogPosts)
                .WithMany(x => x.Tags)
                .Map(map =>
                    {
                        map.MapLeftKey("TagId");
                        map.MapRightKey("BlogPostId");
                        map.ToTable("BlogPostsJoinTags");
                    });
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Configurations.Add(new TagMap());
            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }
در اینجا توسط متد Map، نام کلیدهای تعریف شده و همچنین جدول واسط تغییر داده شده‌اند:


3) حذف اطلاعات چند به چند

برای حذف تگ‌های یک مطلب، کافی است تک تک آن‌ها را یافته و توسط متد Remove جهت حذف علامتگذاری کنیم. نهایتا با فراخوانی متد SaveChanges، حذف نهایی انجام و اعمال خواهد شد.
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    Console.WriteLine(post1.Title);
                    foreach (var tag in post1.Tags.ToList())
                        post1.Tags.Remove(tag);
                    ctx.SaveChanges();
                }
            }
در اینجا تنها اتفاقی که رخ می‌دهد، حذف اطلاعات ثبت شده در جدول واسط BlogPostsJoinTags است. Tag1 ثبت شده در متد Seed فوق، حذف نخواهد شد. به عبارتی اطلاعات جداول Tags و BlogPosts بدون تغییر باقی خواهند ماند. فقط یک رابطه بین آن‌ها که در جدول واسط تعریف شده است، حذف می‌گردد.

در ادامه اینبار اگر خود post1 را حذف کنیم:
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    ctx.BlogPosts.Remove(post1);
                    ctx.SaveChanges();
                }
علاوه بر حذف post1، رابطه تعریف شده آن در جدول BlogPostsJoinTags نیز حذف می‌گردد؛ اما Tag1 حذف نخواهد شد.
بنابراین دراینجا cascade delete ایی که به صورت پیش فرض وجود دارد، تنها به معنای حذف تمامی ارتباطات موجود در جدول میانی است و نه حذف کامل طرف دوم رابطه. اگر مطلبی حذف شد، فقط آن مطلب و روابط برچسب‌های متعلق به آن از جدول میانی حذف می‌شوند و نه برچسب‌های تعریف شده برای آن.
البته این تصمیم هم منطقی است. از این لحاظ که اگر قرار بود دو طرف یک رابطه چند به چند با هم حذف شوند، ممکن بود با حذف یک مطلب، کل بانک اطلاعاتی خالی شود! فرض کنید یک مطلب دارای سه برچسب است. این سه برچسب با 20 مطلب دیگر هم رابطه دارند. اکنون مطلب اول را حذف می‌کنیم. برچسب‌های متناظر آن نیز باید حذف شوند. با حذف این برچسب‌ها طرف دوم رابطه آن‌ها که چندین مطلب دیگر است نیز باید حذف شوند!


4) ویرایش و یا افزودن اطلاعات چند به چند

در مثال فوق فرض کنید که می‌خواهیم به اولین مطلب ثبت شده، تعدادی تگ جدید را اضافه کنیم:
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    var tag2 = new Tag { Name = "Tag2" };                    
                    post1.Tags.Add(tag2);
                    ctx.SaveChanges();
                }
در اینجا به صورت خودکار، ابتدا tag2 ذخیره شده و سپس ارتباط آن با post1 در جدول رابط ذخیره خواهد شد.

در مثالی دیگر اگر یک برنامه ASP.NET را درنظر بگیریم، در هربار ویرایش یک مطلب، تعدادی Tag به سرور ارسال می‌شوند. در ابتدای امر هم مشخص نیست کدامیک جدید هستند، چه تعدادی در لیست تگ‌های قبلی مطلب وجود دارند، یا اینکه کلا از لیست برچسب‌ها حذف شده‌اند:
                //نام تگ‌های دریافتی از کاربر  
                var tagsList = new[] { "Tag1", "Tag2", "Tag3" };

                //بارگذاری یک مطلب به همراه تگ‌های آن
                var post1 = ctx.BlogPosts.Include(x => x.Tags).FirstOrDefault(x => x.Id == 1);
                if (post1 != null)
                {
                    //ابتدا کلیه تگ‌های موجود را حذف خواهیم کرد
                    if (post1.Tags != null && post1.Tags.Any())
                        post1.Tags.Clear();

                    //سپس در طی فقط یک کوئری بررسی می‌کنیم کدامیک از موارد ارسالی موجود هستند
                    var listOfActualTags = ctx.Tags.Where(x => tagsList.Contains(x.Name)).ToList();
                    var listOfActualTagNames = listOfActualTags.Select(x => x.Name.ToLower()).ToList();

                    //فقط موارد جدید به تگ‌ها و ارتباطات موجود اضافه می‌شوند
                    foreach (var tag in tagsList)
                    {
                        if (!listOfActualTagNames.Contains(tag.ToLowerInvariant().Trim()))
                        {
                            ctx.Tags.Add(new Tag { Name = tag.Trim() });
                        }
                    }
                    ctx.SaveChanges(); // ثبت موارد جدید

                    //موارد قبلی هم حفظ می‌شوند
                    foreach (var item in listOfActualTags)
                    {
                        post1.Tags.Add(item);
                    }
                    ctx.SaveChanges();
                }
در این مثال فقط تعدادی رشته از کاربر دریافت شده است، بدون Id آن‌ها. ابتدا مطلب متناظر، به همراه تگ‌های آن توسط متد Include دریافت می‌شود. سپس نیاز داریم به سیستم ردیابی EF اعلام کنیم که اتفاقاتی قرار است رخ دهد. به همین جهت تمام تگ‌های مطلب یافت شده را خالی خواهیم کرد. سپس در یک کوئری، بر اساس نام تگ‌های دریافتی، معادل آن‌ها را از بانک اطلاعاتی دریافت خواهیم کرد؛ کوئری tagsList.Contains به where in در طی یک رفت و برگشت، ترجمه می‌شود:
SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Tags] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Name] IN (N'Tag1',N'Tag2',N'Tag3')
 آن‌هایی که جدید هستند به بانک اطلاعاتی اضافه شده (بدون نیاز به تعریف قبلی آن‌ها)، آن‌هایی که در لیست قبلی برچسب‌های مطلب بوده‌اند، حفظ خواهند شد.
لازم است لیست موارد موجود را (listOfActualTags) از بانک اطلاعاتی دریافت کنیم، زیرا به این ترتیب سیستم ردیابی EF آن‌ها را به عنوان رکوردی جدید و تکراری ثبت نخواهد کرد.


5) تهیه کوئری‌های LINQ بر روی روابط چند به چند

الف) دریافت یک مطلب خاص به همراه تمام تگ‌های آن:
 ctx.BlogPosts.Where(p => p.Id == 1).Include(p => p.Tags).FirstOrDefault()
ب) دریافت کلیه مطالبی که شامل Tag1 هستند:

var posts = from p in ctx.BlogPosts
                 from t in p.Tags
                 where t.Name == "Tag1"
                 select p;
و یا :
 var posts = ctx.Tags.Where(x => x.Name == "Tag1").SelectMany(x => x.BlogPosts);
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هفتم

مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری

ساخت یک شیء SessionFactory بسیار پر هزینه و زمانبر است. به همین جهت لازم است که این شیء یکبار حین آغاز برنامه ایجاد شده و سپس در پایان کار برنامه تخریب شود. انجام اینکار در برنامه‌های معمولی ویندوزی (WinForms ،WPF و ...)، ساده است اما در محیط Stateless وب و برنامه‌های ASP.Net ، نیاز به راه حلی ویژه وجود خواهد داشت و تمرکز اصلی این مقاله حول مدیریت صحیح سشن فکتوری در برنامه‌های ASP.Net است.

برای پیاده سازی شیء سشن فکتوری به صورتی که یکبار در طول برنامه ایجاد شود و بارها مورد استفاده قرار گیرد باید از یکی از الگوهای معروف طراحی برنامه نویسی شیء گرا به نام Singleton Pattern استفاده کرد. پیاده سازی نمونه‌ی thread safe آن که در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی وب و همچنین برنامه‌های معمولی ویندوزی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، در آدرس ذیل قابل مشاهده است:



از پنجمین روش ذکر شده در این مقاله جهت ایجاد یک lazy, lock-free, thread-safe singleton استفاده خواهیم کرد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده ما یک یا چند پارکینگ داریم که در هر پارکینگ یک یا چند خودرو می‌توانند پارک شوند.


یک برنامه ASP.Net را آغاز کرده و ارجاعاتی را به اسمبلی‌های زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و همچنین ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم

تصویر نهایی پروژه ما به شکل زیر خواهد بود:



پروژه ما دارای یک پوشه domain ، تعریف کننده موجودیت‌های برنامه جهت تهیه نگاشت‌های لازم از روی ‌آن‌ها است. سپس یک پوشه جدید را به نام NHSessionManager به آن جهت ایجاد یک Http module مدیریت کننده سشن‌های NHibernate در برنامه اضافه خواهیم کرد.

ساختار دومین برنامه (مطابق کلاس دیاگرام فوق):

namespace NHSample3.Domain
{
public class Car
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Color { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample3.Domain
{
public class Parking
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Location { get; set; }
public virtual IList<Car> Cars { get; set; }

public Parking()
{
Cars = new List<Car>();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های وب

در این قسمت قصد داریم Http Module ایی را جهت مدیریت سشن‌های NHibernate ایجاد نمائیم.

در ابتدا کلاس Config را در پوشه مدیریت سشن NHibernate با محتویات زیر ایجاد کنید:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;

namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.ExposeConfiguration(
x => x.SetProperty("current_session_context_class", "managed_web")
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample3.Domain.Car).Assembly))
);
}

public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
با این کلاس در قسمت‌های قبل آشنا شده‌اید. در این کلاس با کمک امکانات Auto mapping موجود در Fluent Nhibernate (مطلب قسمت قبلی این سری آموزشی) اقدام به تهیه نگاشت‌های خودکار از کلاس‌های قرار گرفته در پوشه دومین خود خواهیم کرد (فضای نام این پوشه به دومین ختم می‌شود که در متد GetConfig مشخص است).
دو نکته جدید در متد GetConfig وجود دارد:
الف) استفاده از متد FromConnectionStringWithKey ، بجای تعریف مستقیم کانکشن استرینگ در متد مذکور که روشی است توصیه شده. به این صورت فایل وب کانفیگ ما باید دارای تعریف کلید مشخص شده در متد GetConfig به نام DbConnectionString باشد:

<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true" />
</connectionStrings>
ب) قسمت ExposeConfiguration آن نیز جدید است.
در اینجا به AutoMapper خواهیم گفت که قصد داریم از امکانات مدیریت سشن مخصوص وب فریم ورک NHibernate استفاده کنیم. فریم ورک NHibernate دارای کلاسی است به نام NHibernate.Context.ManagedWebSessionContext که جهت مدیریت سشن‌های خود در پروژه‌های وب ASP.Net پیش بینی کرده است و از این متد در Http module ایی که ایجاد خواهیم کرد جهت ردگیری سشن جاری آن کمک خواهیم گرفت.

اگر متد CreateDb را فراخوانی کنیم، جداول نگاشت شده به کلاس‌های پوشه دومین برنامه، به صورت خودکار ایجاد خواهند شد که دیتابیس دیاگرام آن به صورت زیر می‌باشد:



سپس کلاس SingletonCore را جهت تهیه تنها و تنها یک وهله از شیء سشن فکتوری در کل برنامه ایجاد خواهیم کرد (همانطور که عنوان شده، ایده پیاده سازی این کلاس thread safe ، از مقاله معرفی شده در ابتدای بحث گرفته شده است):

using NHibernate;

namespace NHSessionManager
{
/// <summary>
/// lazy, lock-free, thread-safe singleton
/// </summary>
public class SingletonCore
{
private readonly ISessionFactory _sessionFactory;

SingletonCore()
{
_sessionFactory = Config.GetConfig().BuildSessionFactory();
}

public static SingletonCore Instance
{
get
{
return Nested.instance;
}
}

public static ISession GetCurrentSession()
{
return Instance._sessionFactory.GetCurrentSession();
}

public static ISessionFactory SessionFactory
{
get { return Instance._sessionFactory; }
}

class Nested
{
// Explicit static constructor to tell C# compiler
// not to mark type as beforefieldinit
static Nested()
{
}

internal static readonly SingletonCore instance = new SingletonCore();
}
}
}
اکنون می‌توان از این Singleton object جهت تهیه یک Http Module کمک گرفت. برای این منظور کلاس SessionModule را به برنامه اضافه کنید:

using System;
using System.Web;
using NHibernate;
using NHibernate.Context;

namespace NHSessionManager
{
public class SessionModule : IHttpModule
{
public void Dispose()
{ }

public void Init(HttpApplication context)
{
if (context == null)
throw new ArgumentNullException("context");

context.BeginRequest += Application_BeginRequest;
context.EndRequest += Application_EndRequest;
}

private void Application_BeginRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
ManagedWebSessionContext.Bind(HttpContext.Current, session);
session.BeginTransaction();
}

private void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = ManagedWebSessionContext.Unbind(
HttpContext.Current, SingletonCore.SessionFactory);
if (session == null) return;

try
{
if (session.Transaction != null &&
!session.Transaction.WasCommitted &&
!session.Transaction.WasRolledBack)
{
session.Transaction.Commit();
}
else
{
session.Flush();
}
}
catch (Exception)
{
session.Transaction.Rollback();
}
finally
{
if (session != null && session.IsOpen)
{
session.Close();
session.Dispose();
}
}
}
}
}
کلاس فوق کار پیاده سازی اینترفیس IHttpModule را جهت دخالت صریح در request handling pipeline برنامه ASP.Net جاری انجام می‌دهد. در این کلاس مدیریت متدهای استاندارد Application_BeginRequest و Application_EndRequest به صورت خودکار صورت می‌گیرد.
در متد Application_BeginRequest ، در ابتدای هر درخواست یک سشن جدید ایجاد و به مدیریت سشن وب NHibernate بایند می‌شود، همچنین یک تراکنش نیز آغاز می‌گردد. سپس در پایان درخواست، این انقیاد فسخ شده و تراکنش کامل می‌شود، همچنین کار پاکسازی اشیاء نیز صورت خواهد گرفت.

با توجه به این موارد، دیگر نیازی به ذکر using جهت dispose کردن سشن جاری در کدهای ما نخواهد بود، زیرا در پایان هر درخواست اینکار به صورت خودکار صورت می‌گیرد. همچنین نیازی به ذکر تراکنش نیز نمی‌باشد، چون مدیریت آن‌را خودکار کرده‌ایم.

جهت استفاده از این Http module تهیه شده باید چند سطر زیر را به وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<httpModules>
<!--NHSessionManager-->
<add name="SessionModule" type="NHSessionManager.SessionModule"/>
</httpModules>
بدیهی است اگر نخواهید از Http module استفاده کنید باید این کدها را در فایل Global.asax برنامه قرار دهید.

اکنون مثالی از نحوه‌ی استفاده از امکانات فراهم شده فوق به صورت زیر می‌تواند باشد:
ابتدا کلاس ParkingContext را جهت مدیریت مطلوب‌تر LINQ to NHibernate تشکیل می‌دهیم.

using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample3.Domain;

namespace NHSample3
{
public class ParkingContext : NHibernateContext
{
public ParkingContext(ISession session)
: base(session)
{ }

public IOrderedQueryable<Car> Cars
{
get { return Session.Linq<Car>(); }
}

public IOrderedQueryable<Parking> Parkings
{
get { return Session.Linq<Parking>(); }
}
}
}
سپس در فایل Default.aspx.cs برنامه ، برای نمونه تعدادی رکورد را افزوده و نتیجه را در یک گرید ویوو نمایش خواهیم داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample3.Domain;
using NHSessionManager;

namespace NHSample3
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//Config.CreateDb();

//ثبت یک سری رکورد در دیتابیس
ISession session = SingletonCore.GetCurrentSession();

Car car1 = new Car() { Name = "رنو", Color = "مشکلی" };
session.Save(car1);
Car car2 = new Car() { Name = "پژو", Color = "سفید" };
session.Save(car2);

Parking parking1 = new Parking()
{
Location = "آدرس پارکینگ مورد نظر",
Name = "پارکینگ یک",
Cars = new List<Car> { car1, car2 }
};

session.Save(parking1);

//نمایش حاصل در یک گرید ویوو
ParkingContext db = new ParkingContext(session);
var query = from x in db.Cars select new { CarName = x.Name, CarColor = x.Color };
GridView1.DataSource = query.ToList();
GridView1.DataBind();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های غیر وب

در برنامه‌های ویندوزی مانند WinForms ، WPF و غیره، تا زمانیکه یک فرم باز باشد، کل فرم و اشیاء مرتبط با آن به یکباره تخریب نخواهند شد، اما در یک برنامه ASP.Net جهت حفظ منابع سرور در یک محیط چند کاربره، پس از پایان نمایش یک صفحه وب، اثری از آثار اشیاء تعریف شده در کدهای آن صفحه در سرور وجود نداشته و همگی بلافاصله تخریب می‌شوند. به همین جهت بحث‌های ویژه state management در ASP.Net در اینباره مطرح است و مدیریت ویژه‌ای باید روی آن صورت گیرد که در قسمت قبل مطرح شد.
از بحث فوق، تنها استفاده از کلاس‌های Config و SingletonCore ، جهت استفاده و مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری در برنامه‌های ویندوزی کفایت می‌کنند.

دریافت سورس برنامه قسمت هفتم

ادامه دارد ....

مطالب
SortedSet در دات نت 4

SortedSet قرار گرفته در فضای نام System.Collections.Generic دات نت 4، لیستی از اشیاء به صورت خودکار مرتب شده را ارائه می‌دهد. SortedSet نیز همانند HashSet از اعضای منحصربفردی تشکیل خواهد شد اما اینبار به شکلی مرتب شده. برای پیاده سازی آن از red-black tree data structure استفاده شده است که مهم‌ترین مزیت آن امکان افزودن و یا حذف اشیاء به آن بدون کاهش قابل توجه کارآیی برنامه است.

مثال اول:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample1()
{
var setRange = new SortedSet<int> { 2, 5, 6, 2, 1, 4, 8 };

foreach (var i in setRange)
{
Console.WriteLine(i);
}
}

static void Main()
{
sample1();
}
}
}
در این مثال با نحوه‌ی ایجاد این لیست جنریک خود مرتب شونده‌ی تکراری نپذیر (!) آشنا می‌شوید. اگر این مثال را اجرا نمائید، خروجی آن مرتب شده است و همچنین تنها شامل یک عدد 2 است (اعضای تکراری را حذف می‌کند).

مثال دوم:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class Program
{
static void sample2()
{
var setRange = new SortedSet<int>();
var random = new Random();

for (int counter = 0; counter < 100; counter++)
{
var rnd = random.Next(-180, 181);
if (!setRange.Add(rnd))
{
Console.WriteLine("Couldn't add {0}", rnd);
}
}

Console.WriteLine("Result set:");
foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item);
}
}

static void Main()
{
sample2();
}
}
}
در این مثال نحوه‌ی افزودن اعضای مختلف به این لیست ویژه، توسط متد Add آن بیان شده است. اگر آیتمی در این لیست موجود باشد، مجددا اضافه نشده و حاصل متد Add آن، False خواهد بود.

مثال سوم:
اگر از سایر انواع سفارشی تعریف شده استفاده نمائید، باید روش مقایسه‌ی آن‌ها را نیز با پیاده سازی اینترفیس استاندارد IComparable ارائه دهید؛ در غیر اینصورت با خطای At least one object must implement IComparable متوقف خواهید شد.

using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;

namespace SortedSetTest
{
class FileInfo
{
public string Name { set; get; }
public long Size { set; get; }
}

class FileInfoComparer : IComparer<FileInfo>
{
public int Compare(FileInfo x, FileInfo y)
{
var caseiComp = new CaseInsensitiveComparer();
return caseiComp.Compare(x.Name, y.Name);
}
}


class Program
{

static void sample3()
{
var setRange = new SortedSet<FileInfo>(new FileInfoComparer())
{
new FileInfo
{
Name = "file1.txt",
Size = 100
},
new FileInfo
{
Name = "file2.txt",
Size = 10
},
new FileInfo
{
Name = "file3.txt",
Size = 300
}
};

foreach (var item in setRange)
{
Console.WriteLine(item.Name);
}
}

static void Main()
{
sample3();

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

در این مثال اشیایی از نوع کلاس FileInfo به لیست ویژه‌ی ما اضافه شده‌اند. برای اینکه امکان مقایسه‌ی آن‌ها فراهم باشد ، کلاس FileInfoComparer با پیاده سازی اینترفیس IComparer ، روش مقایسه دو شیء از این دست را ارائه می‌دهد.

مطالب
مونیتور کردن وضعیت یک سایت در دات نت

فرض کنید می‌خواهیم وضعیت یک سایت را از لحاظ قابلیت دسترسی مونیتور کنیم، آیا Up است، Down است و امثال آن. یک سری از وب سرورها ping را بسته‌اند (ICMP Replies). بنابراین الزاما با استفاده از این روش ساده نمی‌توان به مقصود رسید.
خوشبختانه انجام این‌کار با استفاده از فضای نام استاندارد System.Net و کلاس HttpWebRequest ، بدون نیاز به هیچگونه کلاس یا کامپوننت خارجی، به سادگی قابل انجام است. کلاس زیر به همین منظور تهیه شده است:

using System;
using System.Net;

public class CSiteMonitor
{
public struct UrlHeaderInfo
{
public DateTime _lastModified;
public string _statusCode;
public string _errorMessage;
}

/// <summary>
/// آیا آدرس اینترنتی وارد شده معتبر است؟
/// </summary>
/// <param name="url">آدرس مورد نظر جهت بررسی</param>
/// <returns></returns>
public static bool IsValidURL(string url)
{
try
{
Uri uri = new Uri(url);
return (uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttp) || (uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttps);
}
catch { return false; }
}
/// <summary>
/// آدرس اینترنتی جهت بررسی
/// </summary>
/// <param name="url"></param>
/// <returns></returns>
/// <exception cref="ArgumentException">آدرس اینترنتی وارد شده معتبر نیست</exception>
public static UrlHeaderInfo GetSiteHeaderInfo(string url)
{
if (!IsValidURL(url))
throw new ArgumentException("آدرس اینترنتی وارد شده معتبر نیست", "url");

UrlHeaderInfo hhi = new UrlHeaderInfo { _lastModified = DateTime.Now, _statusCode = "NOK!", _errorMessage = string.Empty };

HttpWebRequest request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(url);
//request.Proxy
request.Method = "HEAD";
request.AllowAutoRedirect = true;
request.UserAgent = "Mozilla/5.0 (Windows; U; Windows NT 5.0; ; rv:1.8.0.7) Gecko/20060917 Firefox/1.9.0.1";
request.Timeout = 1000 * 300;
request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;

try
{
using (HttpWebResponse response = (HttpWebResponse) request.GetResponse())
{
hhi._statusCode = response.StatusCode.ToString();
hhi._lastModified = response.LastModified;
}
}
catch (Exception ex)
{
hhi._errorMessage = ex.Message;
}

return hhi;
}
}

توضیحات:
- در متد GetSiteHeaderInfo نیاز بود تا از یک تابع بیش از یک خروجی داشته باشیم. راه‌های زیاد برای انجام این‌کار هست.برای مثال:
الف)ارائه خروجی‌ها به صورت یک آرایه. زیاد جالب نیست، چون اگر شخصی دقیقا مستندات متد شما را مطالعه نکند نمی‌داند که ترتیب خروجی‌ها چگونه است و هر کدام چه معنایی دارند.
ب)ارائه خروجی‌ها با استفاده از آرگومان‌هایی از نوع out یا ref . در دنیای شیء گرایی این نوع روش‌ها را باید منسوخ شده در نظر گرفت و صرف سازگاری با زبان‌هایی مانند C که این روش در آن‌ها رواج دارد (استفاده از آرگومان‌هایی از نوع اشاره‌گر) باید به آن نگاه کرد و نه بیشتر.
ج)خروجی‌ها را به صورت یک کلاس یا struct درنظر گرفت تا استفاده کننده دقیقا بداند که فیلد خروجی چه معنایی دارد و هم چنین دقیقا چه تعداد خروجی مد نظر است.

- حتما باید از try/finally جهت اطمینان حاصل نمودن از بسته شدن response استفاده شود، در غیر اینصورت پس از دو خطای متوالی حاصل شده عملا دیگر نمی‌توان از شیء response استفاده کرد. البته همانطور که پیش تر نیز ذکر شد، عبارت using توسط کامپایلر به try/finally بست داده می‌شود، بنابراین جهت خوانایی بیشتر کد بهتر است از این روش استفاده شود.
- جهت بلاک نشدن درخواست بهتر است از یک UserAgent کمک گرفته شود.
- جهت بررسی اعتبار یک آدرس اینترنتی یا می‌توان از Regular expressions استفاده کرد یا از شیء Uri که روش آن‌را ملاحظه می‌کنید.
- اگر در شبکه داخلی خود از پروکسی استفاده می‌شود، می‌توان قسمت request.Proxy را با شیء پروکسی تنظیم شده مطابق مشخصات پروکسی سرور خود، بکار برد.
- در این مثال بیشتر هدف پیاده سازی کلاس دریافت اطلاعات هدر سایت بود و از ارائه کدهای مربوط به تایمر یا یک ترد جهت بررسی متوالی وضعیت سایت صرفنظر شد.

مثالی در مورد نحوه‌ی استفاده از کلاس فوق:

CSiteMonitor.UrlHeaderInfo info = CSiteMonitor.GetSiteHeaderInfo("http://www.google.com");
MessageBox.Show(info._statusCode);

مطالب
استفاده از SQLDom برای آنالیز عبارات T-SQL، قسمت دوم
مدتی قبل مطلبی را در مورد کتابخانه‌ی ویژه SQL Server که یک T-SQL Parser تمام عیار است، در این سایت مطالعه کردید. در این قسمت، همان مطلب را به نحو بهتر و ساده‌تری بازنویسی خواهیم کرد.
مشکلی که در دراز مدت با SQLDom وجود خواهد داشت، مواردی مانند SelectStarExpression و CreateProcedureStatement و امثال آن هستند. این‌ها را از کجا باید تشخیص داد؟ همچنین مراحل بررسی این اجزاء، نسبتا طولانی هستند و نیاز به یک راه حل عمومی‌تر در این زمینه وجود دارد.

راه حلی برای این مشکل در مطلب «XML ‘Visualizer’ for the TransactSql.ScriptDom parse tree» ارائه شده‌است. در اینجا تمام اجزای TSqlFragment توسط Reflection مورد بررسی و استخراج قرار گرفته و نهایتا یک فایل XML از آن حاصل می‌شود.
اگر نکات ذکر شده در این مقاله را تبدیل به یک برنامه با استفاده مجدد کنیم، به چنین شکلی خواهیم رسید:


این برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
DomToXml.zip

همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، اینبار به سادگی، SelectStarExpression قابل تشخیص است و تنها کافی است در T-SQL پردازش شده، به دنبال SelectStarExpression‌ها بود. برای اینکار جهت ساده شدن آنالیز می‌توان با ارث بری از کلاس پایه TSqlFragmentVisitor شروع کرد:
using System;
using System.Linq;
using Microsoft.SqlServer.TransactSql.ScriptDom;

namespace DbCop
{
    public class SelectStarExpressionVisitor : TSqlFragmentVisitor
    {
        public override void ExplicitVisit(SelectStarExpression node)
        {
            Console.WriteLine(
                  "`Select *` detected @StartOffset:{0}, Line:{1}, T-SQL: {2}",
                  node.StartOffset,
                  node.StartLine,
                  string.Join(string.Empty, node.ScriptTokenStream.Select(x => x.Text)).Trim());

            base.ExplicitVisit(node);
        }
    }
}
در کلاس پایه TSqlFragmentVisitor به ازای تمام اشیاء شناخته شده‌ی ScriptDom، یک متد ExplicitVisit قابل بازنویسی درنظر گرفته شده‌است. در اینجا برای مثال نمونه‌ی SelectStarExpression آن را بازنویسی کرده‌ایم.
مرحله‌ی بعد، اجرای این کلاس Visitor است:
    public static class GenericVisitor
    {
        public static void Start(string tSql, TSqlFragmentVisitor visitor)
        {
            IList<ParseError> errors;
            TSqlScript sqlFragment;
            using (var reader = new StringReader(tSql))
            {
                var parser = new TSql120Parser(initialQuotedIdentifiers: true);
                sqlFragment = (TSqlScript)parser.Parse(reader, out errors);
            }

            if (errors != null && errors.Any())
            {
                var sb = new StringBuilder();
                foreach (var error in errors)
                    sb.AppendLine(error.Message);

                throw new InvalidOperationException(sb.ToString());
            }
            sqlFragment.Accept(visitor);
        }
    }
در اینجا متد Accept کلاس TSql120Parser، امکان پذیرش یک Visitor را دارد. به این معنا که Parser در حال کار، هر زمانیکه در حال آنالیز قسمتی از T-SQL دریافتی بود، نتیجه را به اطلاع یکی از متدهای کلاس پایه TSqlFragmentVisitor نیز خواهد رساند. بنابراین دیگر نیازی به نوشتن حلقه و بررسی تک تک اجزای خروجی TSql120Parser نیست. اگر نیاز به بررسی SelectStarExpression داریم، فقط کافی است Visitor آن‌را طراحی کنیم.

مثالی از نحوه‌ی استفاده از کلاس GenericVisitor فوق را در اینجا ملاحظه می‌کنید:
 var tsql = @"WITH ctex AS (
SELECT * FROM sys.objects
)
SELECT * FROM ctex";
GenericVisitor.Start(tsql, new SelectStarExpressionVisitor());
نظرات مطالب
C# 7.1 - Tuple Name Inference
استفاده از tuple برای انجام مبادله  متغیرها
 public void Swap()
 {
      int x = 5;
      int y = 50;
      (x, y) = (y, x);
 }
 
نظرات مطالب
عبارت using و نحوه استفاده صحیح از آن
این رفتار در VB.NET هم قابل مشاهده است:
Public Class MyResource
    Implements IDisposable
    Public Sub DoWork()
        Throw New ArgumentException("A")
    End Sub

    Public Overloads Sub Dispose() Implements System.IDisposable.Dispose
        Throw New ArgumentException("B")
    End Sub
End Class

Public NotInheritable Class TestClass
    Private Sub New()
    End Sub
    Public Shared Sub Test()
        Using r As New MyResource()
            Throw New ArgumentException("C")
            r.DoWork()
        End Using
    End Sub
End Class
Module Module1

    Sub Main()
        Try
            TestClass.Test()
        Catch ex As Exception
            Console.WriteLine(ex.Message)
        End Try
    End Sub

End Module
عبارت نمایش داده شده در اینجا هم B است.