مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 3 - ثبت و واکشی تنظیمات
همانطور که پیشتر گفتیم، Dependency Injection Container، ماژول اصلی ASP.NET Core است. تقریبا تمامی ماژول‌ها و سرویس‌های ASP.NET Core از DI Container Injection استفاده می‌کنند که بعضی از آنها عبارتند از:
  •   Configuration
  •   Routing
  •   MVC
  •   Application
  • و ...
بصورت درونی، چارچوب/ فریم ورک ASP.NET Core، مسئول ارائه‌ی وابستگی‌ها، در زمان فعال سازی ماژول‌های خود فریم ورک ASP.NET Core می‌باشد.
فرض کنید یک درخواست برای صفحه‌ی اول سایت به وبسایتی بر پایه‌ی ASP.NET Core می‌رسد. به صورت گام به گام، این مراحل برای پردازش داده به کار می‌روند:
  1. کاربر یک درخواست Http را توسط مرورگر ارسال می‌کند.
  2. یکی از اولین میان افزار‌ها یعنی میان افزار Routing، آدرس درخواست را می‌خواند، کنترلر و اکشن مورد نظر را می‌یابد و به‌وسیله‌ی Activator Utility، سعی در فعال سازی آن کنترلر می‌کند. 
  3.   DI Container لیست پارامترهای سازنده‌ی کنترلر را مشاهده می‌کند و سرویس‌های مورد نیاز را از درون خود واکشی کرده، از آنها نمونه سازی می‌کند و نمونه‌های ساخته شده را  به درون شیء کنترلر تزریق می‌کند.
  4.  Routing درخواست HttpRequest را تجزیه کرده و اکشن متد مورد نظر را برای اجرای آن فراخوانی کرده
  5. و نتیجه‌ی اجرای اکشن را به درخواست دهنده بر می‌گرداند.

هر چند که کنترلرها درون DI Container ثبت نشده‌اند، ولی توسط کلاس‌هایی درون فریم ورک، از آنها نمونه سازی می‌شود و در حین نمونه سازی، DI Container سرویس‌های مورد نظر آن‌ها را در صورت وجود، فراهم می‌کند.

ثبت تنظیمات وبسایت و فراخوانی آنها در برنامه
در تمام برنامه‌های ASP.NET Core شما نیاز به تنظیماتی برای پیکربندی کار برنامه‌ی خود دارید. این تنظیمات می‌توانند شامل Connection String اتصال به پایگاه داده، تنظیمات اتصال به سرویس‌های خارجی مثل درگاه‌های پرداخت آنلاین بانک‌ها و ... باشند. در اینجا ما تنظیمات اختصاصی را درون فایل AppSetting اضافه می‌کنیم. بعد برای هر بخش از تنظیمات، در پوشه‌ی Configs یک کلاس ساده‌ی سی شارپ را می‌سازیم  و سپس با گرفتن و تزریق کردن این فایل‌های Config درون DI Container، هر زمانی خواستیم، از آنها استفاده می‌کنیم.
ابتدا به سراغ تنظیمات کلی می‌رویم و دو تنظیم نام برنامه و پیغام خوش آمد گویی را به برنامه اضافه می‌کنیم (فایل appSettings را به صورت زیر تغییر می‌دهیم) :
"ApplicationName": "Dependency Injection Demo",
"GreetingMessage": "Welcome to Dependency Injection Demo",
"AllowedHosts": "*",

"Logging": {
"LogLevel": {
"Default": "Information",
"Microsoft": "Warning",
"Microsoft.Hosting.Lifetime": "Information"
}
},

برای سادگی کار، با بخش Logging کاری نداریم . اکنون فایل AppConfig.cs را به برنامه اضافه می‌کنیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class AppConfig
    {
        public string ApplicationName { get; set; }
        public string GreetingMessage { get; set; }
        public string AllowedHosts { get; set; }
    }
}

برای دسترسی بهتر می‌توانیم سازنده‌ی کلاس Startup را تغییر دهیم:

public IWebHostEnvironment Environment { get; }
public IConfiguration Configuration { get; }
public IServiceCollection Services { get; set; }

public Startup(IWebHostEnvironment environment)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
        .SetBasePath(environment.ContentRootPath)
        .AddJsonFile("appsettings.json", optional: true)
        .AddEnvironmentVariables();
        this.Environment = environment;
        this.Configuration = builder.Build();
}
کد بالا برای زمانی کاربرد دارد که شما بخواهید چند تنظیمات مختلف را در برنامه داشته باشید؛ مثلا در کد بالا در هنگام ساخت متغیر builder، می‌توانید با چک کردن متغیر environment، یک تنظیمات دیگر را داشته باشید (داشتن دو یا چند تنظیمات به خصوص برای زمان  توسعه و انتشار برنامه ضروری است. در ساده‌ترین کاربرد، شما در حالت توسعه به یک پایگاه داده تست وصل می‌شوید، ولی در حالت انتشار به پایگاه داده‌ی اصلی متصل خواهید شد). در اینجا یکی از  ساده‌ترین روش‌ها، استفاده از دو فایل تنظیمات مختلف برای زمان انتشار و غیر انتشار ( توسعه و Staging ) است:
var appSettingsFile = environment.IsProduction() ? "appsettings.json" : "appsettings_dev.json";
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(environment.ContentRootPath)
                .AddJsonFile( appSettingsFile , optional: true)
                .AddEnvironmentVariables();
حالا که این تغییرات را انجام دادیم، دوباره به سراغ ثبت سرویس تنظیمات برنامه می‌رویم. برای اینکار در متد ConfigureServices و زیر خط‌های کد قبلی، این خطوط کد را اضافه می‌کنیم: 
services.AddSingleton(services => new AppConfig { 
    ApplicationName = this.Configuration["ApplicationName"],
    GreetingMessage = this.Configuration["GreetingMessage"],
    AllowedHosts = this.Configuration["AllowedHosts"]
});

در کد بالا در هنگام اجرای برنامه، یک نمونه از کلاس AppConfig را با طول حیات Singleton ثبت کردیم و Property ‌های این شیء را به وسیله‌ی ایندکس Configuration[“FieldName”]، تک تک پر کردیم.

حالا می‌توانیم سرویس AppConfig را در هر کلاسی از برنامه‌ی خودمان تزریق و از آن استفاده کنیم. برای مثل در اینجا یک کنترلر به نام AppSettingsController ساختم و کلاس فوق را به آن تزریق کردم: 

public class AppSettingsController : Controller
{
        private readonly AppConfig _appConfig;
        public AppSettingsController(AppConfig appConfig)
        {
            _appConfig = appConfig;
        } 
 // codes here …
}

می توانیم از همین الگو برای تعریف، ثبت و استفاده از سایر تنظیمات نیز استفاده کنیم:
"UserOptionConfig": {
    "UsersAvatarsFolder": "avatars",
    "UserDefaultPhoto": "icon-user-default.png",
    "UserAvatarImageOptions": {
         "MaxWidth": 150,
         "MaxHeight": 150
    }
},

"LiteDbConfig": {
   "ConnectionString": "Filename=\\Data\\DependencyInjectionDemo.db;Connection=direct;Password=@123456;"
}

برای LiteDbConfig مانند AppConfig عمل می‌کنیم، ولی در هنگام ثبت آن، به روش زیر عمل می‌کنیم. تنها تفاوتی که وجود دارد، نحوه‌ی دستیابی به فیلدهای درونی فایل JSON به وسیله‌ی شیء Configuration است: 

services.AddSingleton(services => new LiteDbConfig
{
    ConnectionString = this.Configuration["LiteDbConfig:ConnectionString"],
});

اکنون برای استفاده‌ی از مدخل UserOptionConfig، کلاس‌های زیر را می‌سازیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class UserOptionConfig
    {
        public string UsersAvatarsFolder { get; set; }
        public string UserDefaultPhoto { get; set; }
        public UserAvatarImageOptions UserAvatarImageOptions { get; set; }
    }

    public class UserAvatarImageOptions
    {
        public int MaxHeight { get; set; }
        public int MaxWidth { get; set; }
    }
}
می‌خواهیم روش Option Pattern را که روش توصیه  شده‌ی Microsoft برای استفاده از پیکربندی برنامه است، بکار ببریم. به صورت خلاصه، Option Pattern بیان می‌کند که بخش‌های مختلف پیکربندی تنظیمات برنامه را از یکدیگر جدا کنیم و به ازای هر بخش، کلاس‌های مختص به خود را داشته باشیم و با ثبت جداگانه‌ی آنها در DI Container ، از  آن‌ها استفاده کنیم.

جداسازی بخش‌های مختلف تنظیمات پیکربندی باعث می‌شود تا بتوانیم دو اصل اساسی از طراحی نرم افزار را رعایت کنیم :

  • Interface Segregation Principle (ISP) or Encapsulation : کلاس‌هایی که به تنظیمات نیاز دارند، فقط به آن بخشی از تنظیمات دسترسی خواهند داشتند که واقعا مورد نیازشان باشد.
  •   Separation Of Concerns : تنظیمات بخش‌های مختلف برنامه، به یکدیگر وابسته و  جفت شده نیستند.

در اینجا  نیاز به استفاده از پکیج Microsoft.Extensions.Options.ConfigurationExtensions را داریم که به صورت درونی در ASP.NET Core تعبیه شده است.

برای ثبت این تنظیمات درون DI Container، از نمونه‌ی جنریک متد Configure در IServiceCollection به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

services.Configure<UserOptionConfig>(this.Configuration.GetSection("UserOptionConfig"));

متد GetSection بر اساس نام بخش تنظیمات، خود آن تنظیم و تمامی تنظیمات درونی آن را به صورت یک IConfigurationSection بر می‌گرداند و متد Configure<TOption> یک IConfiguration را گرفته و به صورت خودکار به TOption اتصال می‌دهد و سپس این شیء را درون DI Container به عنوان یک IConfigurationOptions<TOption> و با طول حیات Singleton ثبت می‌کند.

برای دسترس به UserOptionConfig درون کلاس مورد نظر ما، اینترفیس <IOptionMonitor<TOption را به سازنده‌ی کلاس مورد نظر تزریق می‌کنیم. کد زیر را که نسخه‌ی تغییر یافته‌ی کلاس AppSettingsController است را مشاهده کنید: 
private readonly LiteDbConfig _liteDbConfig;
private readonly AppConfig _appConfig;
private readonly UserOptionConfig _userOptionConfig; 

public AppSettingsController(AppConfig appConfig ,
    LiteDbConfig liteDbConfig ,
    IOptionsMonitor<UserOptionConfig> userOptionConfig)
{
    _appConfig = appConfig;
    _liteDbConfig = liteDbConfig;
    _userOptionConfig = userOptionConfig.CurrentValue;
}
در اینجا و در سازنده برای گرفتن TOption ، از CurrentValue که یک property تعریف شده‌ی درون IOptionsMonitor<TOption> است، استفاده می‌کنیم.

نکته ای که وجود دارد، کلاس‌های تعریف شده برای استفاده‌ی از این الگو باید شرایط زیر را داشته باشند ( مثل کلاس UserOptionConfig ) :

  • باید سطح دسترسی public داشته باشند.
  • باید دارای سازنده‌ی پیش فرض باشند.
  •   باید نام Property ‌های آنها دقیقا همنام فیلدهای تنظیمات باشد تا فرایند mapping خودکار به درستی انجام شود.
  •   باید Property ها و Setter آنها ، سطح دسترسی public داشته باشند.

هر دو روش بالا که یکی به صورت عادی تنظیمات را ثبت می‌کند و دیگری با استفاده از Option Pattern بخش‌های مختلف را ثبت می‌کند، مناسب هستند. البته گاهی اوقات فایل‌های تنظیمات پروژه‌ی شما در لایه‌های زیرین (یا درونی‌تر اگر از onion architecture استفاده می‌کنید) قرار دارند و شما نمی‌خواهید در آن لایه‌ها و لایه‌های درونی‌تر، وابستگی به پکیج‌های ASP.NET Core ایجاد کنید. در این حالت با در نظر گرفتن دو اصل ISP و Separation of Concerns ، به ازای هر بخش مختلف از تنظیمات، فایل‌های تنظیمات را در لایه‌های زیرین/درونی تعریف کرده، بعد در لایه‌های بالاتر/بیرونی‌تر آنها را به درون سرویس‌ها یا کلاس‌های مورد نیاز، تزریق کنید. البته مثل همین مثال، ثبت این سرویس‌ها درون برنامه‌ی ASP.NET Core که معمولا بالاترین/بیرونی‌ترین لایه از پروژه‌ی ما هست، انجام می‌شود.

مطالب
راهی از گوگل ریدر به گوگل پلاس و سپس به دنیای خارج!

از امروز قابلیت‌های اجتماعی گوگل ریدر با گوگل پلاس یکی شده و به همین جهت یک سری از امکانات قدیمی آن حذف گردیده‌اند؛ مانند به اشتراک گذاری و لایک زدن و غیره و تمام این‌ها با دکمه‌ی به علاوه یک گوگل پلاس جایگزین شده‌اند. اینبار می‌شود علاقمند‌ی‌ها را از گوگل ریدر به حلقه‌های گوگل پلاس هدایت کرد. همه‌ی این‌ها خوب؛ اما سیستم به اشتراک گذاری‌های روزانه‌ی من رو به هم ریخته این‌ کارها! قبلا از حاصل اشتراک‌ها در گوگل ریدر، یک فید تهیه می‌شد که الان دیگر وجود خارجی ندارد. هیچکدام از حلقه‌های گوگل پلاس هم فید ندارند. به این ترتیب این محصول، تبدیل به یک فیدخوان معمولی شده است. مثل 100ها برنامه‌ی مشابه دیگر.

اما ... در ادامه ببینیم که چطور می‌توان از گوگل ریدر جدید، راهی به خارج باز کرد!

الف) زمانیکه در محیط گوگل ریدر، بر روی دکمه به علاوه یک گوگل پلاس قرار گرفته در ذیل یک مطلب کلیک می‌کنید، می‌توان نام حلقه‌ای از حلقه‌های گوگل پلاس را انتخاب کرد تا مطلب ما به آن ارسال شود. یکی از این حلقه‌ها، Public نام دارد. بنابراین اینبار اگر قصد به اشتراک گذاری عمومی مطلبی را داشتید مطابق شکل زیر، حلقه Public را وارد نمائید و جالب اینجا است که این حلقه فقط در گوگل ریدر قابل انتخاب است؛ نه در خود گوگل پلاس.


ب) اکنون به اکانت گوگل پلاس خود مراجعه کنید. در قسمت پروفایل، به لینک بالای صفحه دقت نمائید. چیزی است شبیه به:

https://plus.google.com/u/0/userId/posts 

این userId برای ادامه کار مهم است.

ج) از این userId برای فراخوانی لینک زیر استفاده خواهیم کرد (userId آن باید جایگزین شود):

https://plus.google.com/_/stream/getactivities/?&sp=[1,2,"userId",null,null,null,null,"social.google.com",[]]


خروجی آن طبق معمول متداول گوگل، فرمت JSON است و می‌توان از آن لیست اشتراک‌های عمومی را استخراج کرد. برای نمونه کلاس GooglePlusJsonParser تهیه شده زیر می‌تواند این عملیات را انجام دهد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Net;
//needs a ref. to System.Web.Extensions asm.
using System.Web.Script.Serialization;

namespace GooglePlus
{
[DebuggerDisplay("{DateTime}-{Title}-{Comment}-{Url}")]
public class GooglePlusItem
{
public DateTime DateTime { set; get; }
public string Url { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Comment { set; get; }
}

public static class Utils
{
public static DateTime ConvertFromUnixTimestamp(this long data)
{
return new DateTime(1970, 1, 1, 0, 0, 0, 0).AddSeconds(data);
}

public static string ToSafeString(this object data)
{
return data == null ? string.Empty : data.ToString();
}
}

public class GooglePlusJsonParser
{
public static IList<GooglePlusItem> GetMyPublicItemsList(string userId)
{
var url = string.Format("https://plus.google.com/_/stream/getactivities/?&sp=[1,2,\"{0}\",null,null,null,null,\"social.google.com\",[]]", userId);
var jsonData = new WebClient().DownloadString(url);
return ParsePublicData(jsonData);
}

public static IList<GooglePlusItem> ParsePublicData(string jsonData)
{
jsonData = removeRedundantData(jsonData);
var posts = parseJson(jsonData);
return createItemsList(posts);
}

private static IList<GooglePlusItem> createItemsList(object[] posts)
{
var result = new List<GooglePlusItem>();
foreach (object[] post in posts)
{
var items = (object[])((object[])post[66])[0];
result.Add(new GooglePlusItem
{
DateTime = (((Int64)post[5]) / 1000).ConvertFromUnixTimestamp(),
Title = items[3].ToSafeString(),
Url = items[1].ToSafeString(),
Comment = post[4].ToSafeString()
});
}
return result;
}

private static object[] parseJson(string jsonData)
{
var jsonObject = new JavaScriptSerializer().Deserialize<object[]>(jsonData);
var posts = (object[])(((object[])jsonObject[1])[0]);
return posts;
}

private static string removeRedundantData(string jsonData)
{
return jsonData.Replace(")]}'", string.Empty)
.Replace("[,", "[\"\",")
.Replace(",,", ",\"\",")
.Replace(",,", ",\"\",");
}
}
}

نحوه استفاده از آن هم می‌تواند فراخوانی متد GooglePlusJsonParser.GetMyPublicItemsList به همراه userId یاده شده باشد.



ایده اصلی از:
Getting the Google+ Feed for any profile in JSON


مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی بهبودهای Razor» قسمت «نحوه‌ی سفارشی سازی کلاس پایه‌ی تمام Viewهای برنامه و معرفی inherits@ »، این مورد را توضیح دادم. برای نمونه اگر به فایل Views\_ViewStart.cshtml مراجعه کنید، یک چنین مقدار دهی عمومی در آن هست:
@{
    Layout = "_Layout";
}
این خاصیت عمومی Layout در کلاس پایه‌ی تمام ویووها تعریف شده‌است. اگر می‌خواهید معادل آن‌را داشته باشید، باید یک کلاس سفارشی پایه را با ارث بری از RazorPage ایجاد کنید:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Localization;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor.Internal;

namespace Core1RtmTestResources.StartupCustomizations
{
    public abstract class MyCustomBaseView<TModel> : RazorPage<TModel>
    {
        //روش خاص تزریق وابستگی‌ها در فایل ویژه‌ی جاری
        [RazorInject]
        public IHtmlLocalizerFactory MyHtmlLocalizerFactory { get; set; }

        public IHtmlLocalizer MySharedLocalizer => MyHtmlLocalizerFactory.Create(
            baseName: "SharedResource" /*مشخصات*/,
            location: "Core1RtmTestResources.ExternalResources" /*نام اسمبلی ثالث*/);

        public bool IsAuthenticated()
        {
            return Context.User.Identity.IsAuthenticated;
        }

#pragma warning disable 1998
        public override async Task ExecuteAsync()
        {
        }
#pragma warning restore 1998
    }
}
در اینجا چند نکته مهم هستند:
- در کلاس پایه‌ی سفارشی، امکان تزریق وابستگی‌ها در سازنده‌ی کلاس وجود ندارد. اما از طریق ویژگی RazorInject می‌توان این‌کار را انجام داد.
- RazorInject نیاز به نصب وابستگی ذیل را دارد:
{
    "dependencies": {
        //same as before
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor": "1.0.0"
    }
}
- پس از تعریف این کلاس پایه، برای معرفی آن به فایل Views\_ViewImports.cshtml مراجعه کنید:
@using Core1RtmTestResources
@using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Localization
@addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers

@inherits Core1RtmTestResources.StartupCustomizations.MyCustomBaseView<TModel>
اکنون در تمام ویووهای برنامه به خاصیت عمومی MySharedLocalizer واقع در کلاس پایه‌ی سفارشی برنامه، دسترسی خواهید داشت:
MySharedLocalizer from MyCustomBaseView: @MySharedLocalizer["About Title"]
مطالب
مقدار دهی کلیدهای خارجی در NHibernate و Entity framework

ORM های NHibernate و Entity framework روش‌های متفاوتی را برای به روز رسانی کلید خارجی با حداقل رفت و برگشت به دیتابیس ارائه می‌دهند که در ادامه معرفی خواهند شد.

صورت مساله:
فرض کنید می‌خواهیم برنامه‌ای را بنویسیم که ریز پرداخت‌های روزانه‌ی ما را ثبت کند. برای اینکار حداقل به یک جدول گروه‌های اقلام خریداری شده، یک جدول حساب‌های تامین کننده‌ی مخارج، یک جدول فروشنده‌ها و نهایتا یک جدول صورتحساب‌های پرداختی بر اساس جداول ذکر شده نیاز خواهد بود.

الف) بررسی مدل برنامه



در اینجا جهت تعریف ویژگی‌ها یا Attributes تعریف شده در این کلاس‌ها از NHibernate validator استفاده شده (+). مزیت اینکار هم علاوه بر اعتبارسنجی سمت کلاینت (پیش از تبادل اطلاعات با بانک اطلاعاتی)، تولید جداولی با همین مشخصات است. برای مثال Fluent NHibernate بر اساس ویژگی Length تعریف شده با طول حداکثر 120 ، یک فیلد nvarchar با همین طول را ایجاد می‌کند.

public class Account
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Category
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 130, Message = "طول نام باید بین 3 و 130 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Payee
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Bill
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNull]
public virtual Account Account { get; set; }

[NotNull]
public virtual Category Category { get; set; }

[NotNull]
public virtual Payee Payee { get; set; }

[NotNull]
public virtual decimal Amount { set; get; }

[NotNull]
public virtual DateTime BillDate { set; get; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 1, Max = 500, Message = "طول توضیحات باید بین 1 و 500 کاراکتر باشد")]
public virtual string Description { get; set; }
}




ب) ساختار جداول متناظر (تولید شده به صورت خودکار توسط Fluent NHibernate در اینجا)


در مورد نحوه‌ی استفاده از ویژگی AutoMapping و همچنین تولید خودکار ساختار بانک اطلاعاتی از روی جداول در NHibernate قبلا توضیح داده شده است. البته بدیهی است که ترکیب مقاله‌ی Validation و آشنایی با AutoMapping در اینجا جهت اعمال ویژگی‌ها باید بکار گرفته شود که در همان مقاله‌ی Validation مفصل توضیح داده شده است.
نکته‌ی مهم database schema تولیدی، کلید‌های خارجی (foreign key) تعریف شده بر روی جدول Bills است (همان AccountId، CategoryId و PayeeId تعریف شده) که به primary key جداول متناظر اشاره می‌کند.
    create table Accounts (
AccountId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(120) not null,
primary key (AccountId)
)

create table Bills (
BillId INT IDENTITY NOT NULL,
Amount DECIMAL(19,5) not null,
BillDate DATETIME not null,
Description NVARCHAR(500) not null,
AccountId INT not null,
CategoryId INT not null,
PayeeId INT not null,
primary key (BillId)
)

create table Categories (
CategoryId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(130) not null,
primary key (CategoryId)
)

create table Payees (
PayeeId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(120) not null,
primary key (PayeeId)
)

alter table Bills
add constraint fk_Account_Bill
foreign key (AccountId)
references Accounts

alter table Bills
add constraint fk_Category_Bill
foreign key (CategoryId)
references Categories

alter table Bills
add constraint fk_Payee_Bill
foreign key (PayeeId)
references Payees

ج) صفحه‌ی ثبت صورتحساب‌ها

صفحات ثبت گروه‌های اقلام، حساب‌ها و فروشنده‌ها، نکته‌ی خاصی ندارند. چون این جداول وابستگی خاصی به جایی نداشته و به سادگی اطلاعات آن‌ها را می‌توان ثبت یا به روز کرد.
صفحه‌ی مشکل در این مثال، همان صفحه‌ی ثبت صورتحساب‌ها است که از سه کلید خارجی به سه جدول دیگر تشکیل شده است.
عموما برای طراحی این نوع صفحات، کلیدهای خارجی را با drop down list نمایش می‌دهند و اگر در جهت سهولت کار کاربر قدم برداشته شود، باید از یک Auto complete drop down list استفاده کرد تا کاربر برنامه جهت یافتن آیتم‌های از پیش تعریف شده کمتر سختی بکشد.



اگر از Silverlight یا WPF استفاده شود، امکان بایند یک لیست کامل از اشیاء با تمام خواص مرتبط به آن‌ها وجود دارد (هر رکورد نمایش داده شده در دراپ داون لیست، دقیقا معادل است با یک شیء متناظر با کلاس‌های تعریف شده است). اگر از ASP.NET استفاده شود (یعنی یک محیط بدون حالت که پس از نمایش یک صفحه دیگر خبری از لیست اشیاء بایند شده وجود نخواهد داشت و همگی توسط وب سرور جهت صرفه جویی در منابع تخریب شده‌اند)، بهتر است datatextfield را با فیلد نام و datavaluefield را با فیلد Id مقدار دهی کرد تا کاربر نهایی، نام را جهت ثبت اطلاعات مشاهده کند و برنامه از Id موجود در لیست جهت ثبت کلیدهای خارجی استفاده نماید.
و نکته‌ی اصلی هم همینجا است که چگونه؟! چون ما زمانیکه با یک ORM سر و کار داریم، برای ثبت یک رکورد در جدول Bills باید یک وهله از کلاس Bill را ایجاد کرده و خواص آن‌را مقدار دهی کنیم. اگر به تعریف کلاس Bill مراجعه کنید، سه خاصیت آن از نوع سه کلاس مجزا تعریف شده است. به به عبارتی با داشتن فقط یک id از رکوردهای این کلاس‌ها باید بتوان سه وهله‌ی متناظر آن‌ها را از بانک اطلاعاتی خواند و سپس به این خواص انتساب داد:

var newBill = new Bill
{
Account = accountRepository.GetByKey(1),
Amount = 1,
BillDate = DateTime.Now,
Category = categoryRepository.GetByKey(1),
Description = "testestest...",
Payee = payeeRepository.GetByKey(1)
};
یعنی برای ثبت یک رکورد در جدول Bills فوق، چهار بار رفت و برگشت به دیتابیس خواهیم داشت:
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با گروه‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با فروشند‌ه‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با حساب‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار هم ثبت نهایی اطلاعات در بانک اطلاعاتی

متد GetByKey فوق همان متد session.Get استاندارد NHibernate است (چون به primary key ها از طریق drop down list دسترسی داریم، به سادگی می‌توان بر اساس متد Get استاندارد ذکر شده عمل کرد).

SQL نهایی تولیدی هم به صورت واضحی این مشکل را نمایش می‌دهد (4 بار رفت و برگشت؛ سه بار select یکبار هم insert نهایی):
SELECT account0_.AccountId as AccountId0_0_, account0_.Name as Name0_0_
FROM Accounts account0_ WHERE account0_.AccountId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

SELECT category0_.CategoryId as CategoryId2_0_, category0_.Name as Name2_0_
FROM Categories category0_ WHERE category0_.CategoryId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

SELECT payee0_.PayeeId as PayeeId3_0_, payee0_.Name as Name3_0_
FROM Payees payee0_ WHERE payee0_.PayeeId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

INSERT INTO Bills (Amount, BillDate, Description, AccountId, CategoryId, PayeeId)
VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5);
select SCOPE_IDENTITY();
@p0 = 1 [Type: Decimal (0)],
@p1 = 2010/12/27 11:48:33 ق.ظ [Type: DateTime (0)],
@p2 = 'testestest...' [Type: String (500)],
@p3 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p4 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p5 = 1 [Type: Int32 (0)]

کسانی که قبلا با رویه‌های ذخیره شده کار کرده باشند (stored procedures) احتمالا الان خواهند گفت؛ ما که گفتیم این روش کند است! سربار زیادی دارد! فقط کافی است یک SP بنویسید و کل عملیات را با یک رفت و برگشت انجام دهید.
اما در ORMs نیز برای انجام این مورد در طی یک حرکت یک ضرب راه حل‌هایی وجود دارد که در ادامه بحث خواهد شد:

د) پیاده سازی با NHibernate
برای حل این مشکل در NHibernate با داشتن primary key (برای مثال از طریق datavaluefield ذکر شده)، بجای session.Get از session.Load استفاده کنید.
session.Get یعنی همین الان برو به بانک اطلاعاتی مراجعه کن و رکورد متناظر با کلید اصلی ذکر شده را بازگشت بده و یک شیء از آن را ایجاد کن (حالت‌های دیگر دسترسی به اطلاعات مانند استفاده از LINQ یا Criteria API یا هر روش مشابه دیگری نیز در اینجا به همین معنا خواهد بود).
session.Load یعنی فعلا دست نگه دار! مگر در جدول نهایی نگاشت شده، اصلا چیزی به نام شیء مثلا گروه وجود دارد؟ مگر این مورد واقعا یک فیلد عددی در جدول Bills بیشتر نیست؟ ما هم که الان این عدد را داریم (به کمک عناصر دراپ داون لیست)، پس لطفا در پشت صحنه یک پروکسی برای ایجاد شیء مورد نظر ایجاد کن (uninitialized proxy to the entity) و سپس عملیات مرتبط را در حین تشکیل SQL نهایی بر اساس این عدد موجود انجام بده. یعنی نیازی به رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی نیست. در این حالت اگر SQL نهایی را بررسی کنیم فقط یک سطر زیر خواهد بود (سه select ذکر شده حذف خواهند شد):
INSERT INTO Bills (Amount, BillDate, Description, AccountId, CategoryId, PayeeId)
VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5);
select SCOPE_IDENTITY();
@p0 = 1 [Type: Decimal (0)],
@p1 = 2010/12/27 11:58:22 ق.ظ [Type: DateTime (0)],
@p2 = 'testestest...' [Type: String (500)],
@p3 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p4 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p5 = 1 [Type: Int32 (0)]

ه) پیاده سازی با Entity framework

Entity framework زمانیکه بانک اطلاعاتی فوق را (به روش database first) به کلاس‌های متناظر تبدیل/نگاشت می‌کند، حاصل نهایی مثلا در مورد کلاس Bill به صورت خلاصه به شکل زیر خواهد بود:
public partial class Bill : EntityObject
{
public global::System.Int32 BillId {set;get;}
public global::System.Decimal Amount {set;get;}
public global::System.DateTime BillDate {set;get;}
public global::System.String Description {set;get;}
public global::System.Int32 AccountId {set;get;}
public global::System.Int32 CategoryId {set;get;}
public global::System.Int32 PayeeId {set;get;}
public Account Account {set;get;}
public Category Category {set;get;}
}
به عبارتی فیلدهای کلیدهای خارجی، در تعریف نهایی این کلاس هم مشاهده می‌شوند. در اینجا فقط کافی است سه کلید خارجی، از نوع int مقدار دهی شوند (و نیازی به مقدار دهی سه شیء متناظر نیست). در این حالت نیز برای ثبت اطلاعات، فقط یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی خواهیم داشت.

مطالب
بررسی روش مشاهده خروجی SQL حاصل از کوئری‌های Entity framework Core
هنوز تا Entity framework Core 1.1، مفهوم interceptors موجود در EF 6.x پیاده سازی نشده‌است. اما شبیه به مفاهیم «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging»، در EF Core نیز زیرساختی جهت مشاهده‌ی SQL نهایی تولیدی وجود دارد.


ایجاد یک ثبت کننده‌ی وقایع EF Core

مرحله‌ی اول مشاهده‌ی خروجی‌های نهایی EF Core، پیاده سازی اینترفیس ILoggerProvider است که در آن قرار است وهله‌ی از نوع ILogger بازگشت داده شود. به همین جهت یک کلاس تو در توی خصوصی را در اینجا مشاهده می‌کنید که اینترفیس ILogger را نیز پیاده سازی کرده‌است:
using System;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace Tests
{
    public class MyLoggerProvider : ILoggerProvider
    {
        public ILogger CreateLogger(string categoryName)
        {
            return new MyLogger();
        }

        public void Dispose()
        { }

        private class MyLogger : ILogger
        {
            public bool IsEnabled(LogLevel logLevel)
            {
                return true;
            }

            public void Log<TState>(
                        LogLevel logLevel, 
                        EventId eventId, 
                        TState state, 
                        Exception exception, 
                        Func<TState, Exception, string> formatter)
            {
                //File.AppendAllText(@"C:\temp\log.txt", formatter(state, exception));
                Console.WriteLine("");
                Console.WriteLine(formatter(state, exception));
            }

            public IDisposable BeginScope<TState>(TState state)
            {
                return null;
            }
        }
    }
}
در اینجا خروجی‌هایی نهایی توسط Console.WriteLine نمایش داده شده‌اند و مناسب برنامه‌های کنسول هستند و یا می‌توان برای مثال توسط File.AppendAllText، اطلاعات رسیده را در یک فایل نیز ذخیره کرد.
در متد Log:
- پارامتر logLevel، سطح اهمیت اطلاعات رسیده را به همراه دارد. برای مثال اطلاعات است یا خطا؟
برای مثال شاید نیاز به ذخیره سازی اطلاعاتی با سطح‌های بحرانی، خطا و یا اخطار در یک بانک اطلاعاتی وجود داشته باشد:
   if (logLevel == LogLevel.Critical || logLevel == LogLevel.Error || logLevel == LogLevel.Warning)
- eventId: نوع رخداد رسیده را مشخص می‌کند.
- state: می‌تواند هر نوع شیءایی، حاوی اطلاعات وضعیت رخداد رسیده باشد.
- exception: بیانگر استثنای احتمالی رخ داده است.
- formatter: کار آن تولید یک رشته‌ی قابل خواندن، توسط اطلاعات حالت و استثناء است.


معرفی Logger تهیه شده به برنامه

پس از تهیه‌ی Logger فوق، جهت معرفی آن به یک برنامه‌ی کنسول، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
using (var db = new MyContext())
{
   var loggerFactory = (ILoggerFactory)db.GetInfrastructure().GetService(typeof(ILoggerFactory));
   loggerFactory.AddProvider(new MyLoggerProvider());
 }
این ثبت تنها باید یکبار در آغاز برنامه انجام شود و پس از آن تمام وهله‌ی دیگر Context از آن استفاده خواهند کرد.

در برنامه‌های ASP.NET Core، کار معرفی MyLoggerProvider در متد Configure کلاس آغازین برنامه انجام می‌شود:
public void Configure(ILoggerFactory loggerFactory)
{
   loggerFactory.AddProvider(new MyLoggerProvider());


اختصاصی سازی ثبت وقایع رسیده

کلاس MyLoggerProvider، هر نوع اطلاعات داخلی EF Core را نیز لاگ می‌کند. اگر هدف صرفا بررسی خروجی SQL نهایی تولیدی است، می‌توان در متد ذیل:
public ILogger CreateLogger(string categoryName)
بر اساس categoryName رسیده، یا new MyLogger را بازگشت داده و یا یک NullLogger.Instance را که کاری را انجام نمی‌دهد. به این ترتیب می‌توان کار فیلتر کردن اطلاعات رسیده را انجام داد.
برای این منظور، ابتدای Logger تهیه شده چنین شکلی را پیدا می‌کند:
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Storage.Internal;
using Microsoft.Extensions.Logging.Abstractions;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using System.Linq;
using System;
 
namespace Tests
{
    public class MyLoggerProvider : ILoggerProvider
    {
        private static readonly string[] _categories =
            {
                typeof(RelationalCommandBuilderFactory).FullName,
                typeof(SqlServerConnection).FullName
            };
        public ILogger CreateLogger(string categoryName)
        {
            if (_categories.Contains(categoryName))
            {
                return new MyLogger();
            }
 
            return NullLogger.Instance;
        }
مطالب
نحوه ایجاد الگوی Singleton به صورت جنریک
در برخی از مواقع، ایجاد یک وهله از یک کلاس کاری هزینه بر می‌باشد. بنابراین نیاز است تا فقط یک وهله از آن کلاس را ایجاد و تا آخر اجرای برنامه از آن استفاده کرد. این راه حل در قالب یک الگوی طراحی به نام Singleton معرفی شده است. حال می‌خواهیم با استفاده از امکانات جنریک، کلاسی را طراحی کنیم تا عملیات ساخت وهله‌ها را انجام دهد.
نکاتی که در طراحی یک الگوی Singleton باید مد نظر داشت این است که:
  1. دسترسی سازنده کلاس Singleton را از نوع Private تعیین کنیم.
  2. یک فیلد استاتیک از نوع کلاس Singleton تعریف کنیم.
  3. یک خاصیت از نوع استاتیک فقط خواندنی (یعنی فقط get داشته باشد) تعریف کرده تا فیلد استاتیک را مقداردهی و Return کند. به جای پروپرتی میتوان از یک متد استاتیک نیز استفاده کرد.
public class SingletonClassCreator<T> where T:class , new()
    {
        private static T _singletoneInstance;
        private static readonly object Lock = new object();

        public static T SingletoneInstance
        {
            get
            {
                lock (Lock)
                {
                    if (_singletoneInstance == null)
                    {
                        _singletoneInstance = new T();                        
                    }
                }
                return _singletoneInstance;
            }            
        }

        private SingletonClassCreator()
        {            
        }
    }
برای ایجاد حالت Tread-Safe در برنامه هایی که امکان دسترسی همزمان به یک شیء (مثلا در برنامه‌های وب) وجود دارد، از یک بلاک Lock استفاده شده است تا در هر لحظه فقی یک نخ قادر به ایجاد Singleton شود.
حال برای ایجاد وهله‌های Singleton از کلاسهای مورد نظر به صورت زیر عمل میکنیم
public class FirstSingleton
    {
        public int Square(int input)
        {
            return input*input;
        }
    }
static void Main(string[] args)
        {            
            var firstSingletone = SingletonClassCreator<FirstSingleton>.SingletoneInstance ;
            Console.WriteLine(firstSingletone.Square(12));            
            Console.ReadKey();
        }
در خط اول، با تعریف یک متغیر و قرار دادن وهله استاتیک که بوسیله پروپرتی استاتیک SingletoneInstance برگشت داده میشود، یک شی Singleton از کلاس FirstSingleton را ایجاد میکنیم.
نظرات مطالب
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
یکی از روش‌های مقابله با مشکل فوق استفاده از کلاس SemaphoreSlim می باشد که در NET Framework 4.0 معرفی شده و در فضای نام  System.Threading در دسترس می‌باشد.
اگر اکشن متد‌های شما به صورت async await ایجاد کرده اید بهتر هست  ابتدا کلاس زیر را ایجاد نمایید:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
 
namespace MyApp
{
    public class AsyncLock : IDisposable
    {
        private SemaphoreSlim _semaphoreSlim = new SemaphoreSlim(1, 1);
 
        public async Task<AsyncLock> LockAsync()
        {
            await _semaphoreSlim.WaitAsync();
            return this;
        }
 
        public void Dispose()
        {
            _semaphoreSlim.Release();
        }
    }
}
سپس به صورت زیر از آن استفاده کنید:
private static readonly AsyncLock _mutex = new AsyncLock();
 
using(await _mutex.LockAsync())
{
    // Critical section... You can await here!
}
در این صورت تمامی درخواست‌های به سمت سرور به ترتیب اجرا خواهند شد و دیگر مشکل فوق را نخواهیم داشت.
مطالب دوره‌ها
استفاده از async و await در برنامه‌های ASP.NET Web forms 4.5
سؤال: چه زمانی از متدهای async و چه زمانی از متدهای همزمان بهتر است استفاده شود؟

از متدهای همزمان متداول برای انجام امور ذیل استفاده نمائید:
- جهت پردازش اعمالی ساده و سریع
- اعمال مدنظر بیشتر قرار است بر روی CPU اجرا شوند و از مرزهای IO سیستم عبور نمی‌کنند.

و از متدهای غیرهمزمان برای پردازش موارد زیر کمک بگیرید:
- از وب سرویس‌هایی استفاده می‌کنید که متدهای نگارش async را نیز ارائه داده‌اند.
- عمل مدنظر network-bound و یا I/O-bound است بجای CPU-bound. یعنی از مرزهای IO سیستم عبور می‌کند.
- نیاز است چندین عملیات را به موازات هم اجرا کرد.
- نیاز است مکانیزمی را جهت لغو یک عملیات طولانی ارائه دهید.


مزایای استفاده از متدهای async در ASP.NET

استفاده از await در ASP.NET، ساختار ذاتی پروتکل HTTP را که اساسا یک synchronous protocol، تغییر نمی‌دهد. کلاینت، درخواستی را ارسال می‌کند و باید تا زمان آماده شدن نتیجه و بازگشت آن از طرف سرور، صبر کند. نحوه‌ی تهیه‌ی این نتیجه، خواه async باشد و یا حتی همزمان، از دید مصرف کننده کاملا مخفی است. اکنون سؤال اینجا است که چرا باید از متدهای async استفاده کرد؟
- پردازش موازی: می‌توان چند Task را مثلا توسط Task.WhenAll به صورت موازی با هم پردازش کرده و در نهایت نتیجه را سریعتر به مصرف کننده بازگشت داد. اما باید دقت داشت که این Taskها اگر I/O bound باشند، ارزش پردازش موازی را دارند و اگر compute bound باشند (اعمال محاسباتی)، صرفا یک سری ترد را ایجاد و مصرف کرده‌اید که می‌توانسته‌اند به سایر درخواست‌های رسیده پاسخ دهند.
- خالی کردن تردهای در حال انتظار: در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد.


ایجاد Asynchronous HTTP Handlers در ASP.Net 4.5

در نگارش‌های پیش از دات نت 4.5، برای نوشتن فایل‌های ashx غیرهمزمان می‌بایستی اینترفیس IHttpAsynchHandler پیاده سازی می‌شد که نحوه‌ی کار با آن از مدل APM پیروی می‌کرد؛ نیاز به استفاده از یک سری callback داشت و این عملیات باید طی دو متد پردازش می‌شد. اما در دات نت 4.5 و با معرفی امکانات async و await، نگارش سازگاری با پیاده سازی کلاس پایه HttpTaskAsyncHandler فراهم شده است.
برای آزمایش آن، یک برنامه‌ی جدید ASP.NET Web forms نگارش 4.5 یا بالاتر را ایجاد کنید. سپس از منوی پروژه، گزینه‌ی Add new item یک Generic handler به نام LogRequestHandler.ashx را به پروژه اضافه نمائید.
زمانیکه این فایل به پروژه اضافه می‌شود، یک چنین امضایی را دارد:
 public class LogRequestHandler : IHttpHandler
IHttpHandler آن‌را اکنون به HttpTaskAsyncHandler تغییر دهید. سپس پیاده سازی ابتدایی آن به شکل زیر خواهد بود:
using System;
using System.Net;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Web;

namespace Async14
{
    public class LogRequestHandler : HttpTaskAsyncHandler
    {
        public override async Task ProcessRequestAsync(HttpContext context)
        {
            string url = context.Request.QueryString["rssfeedURL"];
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(url))
            {
                context.Response.Write("Rss feed URL is not provided");
            }

            using (var webClient = new WebClient {Encoding = Encoding.UTF8})
            {
                webClient.Headers.Add("User-Agent", "LogRequestHandler 1.0");
                var rssfeed = await webClient.DownloadStringTaskAsync(url);
                context.Response.Write(rssfeed);
            }
        }

        public override bool IsReusable
        {
            get { return true; }
        }

        public override void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            throw new Exception("The ProcessRequest method has no implementation.");
        }
    }
}
واژه‌ی کلیدی async را نیز جهت استفاده از await به نسخه‌ی غیرهمزمان آن اضافه کرده‌ایم.
در این مثال آدرس یک فید RSS از طریق کوئری استرینگ rssfeedURL دریافت شده و سپس محتوای آن به کمک متد DownloadStringTaskAsync دریافت و بازگشت داده می‌شود.
برای آزمایش آن، مسیر ذیل را درخواست دهید:
 http://localhost:4207/LogRequestHandler.ashx?rssfeedURL=https://www.dntips.ir/feed/latestchanges
کاربردهای فایل‌های ashx برای مثال ارائه فید‌های XML ایی یک سایت، ارائه منبع نمایش تصاویر پویا از بانک اطلاعاتی، ارائه JSON برای افزونه‌های auto complete جی‌کوئری و امثال آن است. مزیت آن‌ها سربار بسیار کم است؛ زیرا وارد چرخه‌ی طول عمر یک صفحه‌ی aspx معمولی نمی‌شوند.


صفحات async در ASP.NET 4.5

در قسمت‌های قبل مشاهده کردیم که در برنامه‌های دسکتاپ، به سادگی می‌توان امضای روال‌های رخداد گردان را به async تغییر داد و ... برنامه کار می‌کند. به علاوه از مزیت استفاده از واژه کلیدی await نیز در آن‌ها برخوردار خواهیم شد. اما ... هرچند این روش در وب فرم‌ها نیز صادق است (مثلا public void Page_Load را به  public async void Page_Load می‌توان تبدیل کرد) اما اعضای تیم ASP.NET آن‌را در مورد برنامه‌های وب فرم توصیه نمی‌کنند:
Async void event handlers تنها در مورد تعداد کمی از روال‌های رخدادگردان ASP.NET Web forms کار می‌کنند و از آن‌ها تنها برای تدارک پردازش‌های ساده می‌توان استفاده کرد. اگر کار در حال انجام اندکی پیچیدگی دارد، «باید» از PageAsyncTask استفاده نمائید. علت اینجا است که Async void یعنی fire and forget (کاری را شروع کرده و فراموشش کنید). این روش در برنامه‌های دسکتاپ کار می‌کند، زیرا این برنامه‌ها مدل طول عمر متفاوتی داشته و تا زمانیکه برنامه از طرف OS خاتمه نیابد، مشکلی نخواهند داشت. اما برنامه‌های بدون حالت وب متفاوتند. اگر عملیات async پس از خاتمه‌ی طول عمر صفحه پایان یابد، دیگر نمی‌توان اطلاعات صحیحی را به کاربر ارائه داد. بنابراین تا حد ممکن از تعاریف async void در برنامه‌های وب خودداری کنید.

تبدیل روال‌های رخدادگردان متداول وب فرم‌ها به نسخه‌ی async شامل دو مرحله است:
الف) از متد جدید RegisterAsyncTask که در کلاس پایه Page قرار دارد برای تعریف یک PageAsyncTask استفاده کنید:
using System;
using System.Net;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Web.UI;

namespace Async14
{
    public partial class _default : Page
    {
        protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            RegisterAsyncTask(new PageAsyncTask(LoadSomeData));
        }

        public async Task LoadSomeData()
        {
            using (var webClient = new WebClient { Encoding = Encoding.UTF8 })
            {
                webClient.Headers.Add("User-Agent", "LogRequest 1.0");
                var rssfeed = await webClient.DownloadStringTaskAsync("url");

                //listcontacts.DataSource = rssfeed;
            }
        }
    }
}
با استفاده از System.Web.UI.PageAsyncTask می‌توان یک async Task را در روال‌های رخدادگردان ASP.NET مورد استفاده قرار داد.

ب) سپس در کدهای فایل aspx، نیاز است خاصیت async را نیز true نمائید:
 <%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true"
Async="true"
  CodeBehind="default.aspx.cs" Inherits="Async14._default" %>


تغییر تنظیمات IIS برای بهره بردن از پردازش‌های Async

اگر از ویندوزهای 7، ویستا و یا 8 استفاده می‌کنید، IIS آن‌ها به صورت پیش فرض به 10 درخواست همزمان محدود است.
بنابراین تنظیمات ذیل مرتبط است به یک ویندوز سرور و نه یک work station :
به IIS manager مراجعه کنید. سپس برگه‌ی Application Pools آن‌را باز کرده و بر روی Application pool برنامه خود کلیک راست نمائید. در اینجا گزینه‌ی Advanced Settings را انتخاب کنید. در آن Queue Length را به مثلا عدد 5000 تغییر دهید. همچنین در دات نت 4.5 عدد 5000 برای MaxConcurrentRequestsPerCPU نیز مناسب است. به علاوه عدد connectionManagement/maxconnection را نیز به 12 برابر تعداد هسته‌های موجود تغییر دهید.
مطالب
استفاده از FluentValidation در ASP.NET MVC
برای هماهنگی این کتابخانه با ASP.NET MVC نیاز به نصب FluentValidation.Mvc3 یا FluentValidation.Mvc4 از طریق Nuget یا دانلود کتابخانه از سایت CodePlex می‌باشد. بعد از نصب کتابخانه، نیاز به تنظیم FluentValidationModelValidatorProvider داخل متد Application_Start (فایل Global.asax) داریم: 

protected void Application_Start() {
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();

    RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);

    FluentValidationModelValidatorProvider.Configure();
}
تصور کنید دو کلاس Person و PersonValidator را به صورت زیر داریم:
[Validator(typeof(PersonValidator))]
    public class Person {
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Email { get; set; }
    public int Age { get; set; }
}
 
public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
    public PersonValidator() {
        RuleFor(x => x.Id).NotNull();
        RuleFor(x => x.Name).Length(0, 10);
        RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
        RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
    }
}
همان طور که ملاحظه می‌کنید، در بالای تعریف کلاس Person با استفاده از ValidatorAttribute مشخص کرده ایم که از PersonValidator جهت اعتبارسنجی استفاده کند.
در آخر می‌توانیم Controller و View ی برنامه مان را درست کنیم:
public class PeopleController : Controller {
    public ActionResult Create() {
        return View();
    }
 
    [HttpPost]
    public ActionResult Create(Person person) {
 
        if(! ModelState.IsValid) { // re-render the view when validation failed.
            return View("Create", person);
        }
 
        TempData["notice"] = "Person successfully created";
        return RedirectToAction("Index");
    }
}
@Html.ValidationSummary()
 
@using (Html.BeginForm()) {
Id: @Html.TextBoxFor(x => x.Id) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Id)
<br />
Name: @Html.TextBoxFor(x => x.Name) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Name) 
<br />
Email: @Html.TextBoxFor(x => x.Email) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Email)
<br />
Age: @Html.TextBoxFor(x => x.Age) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Age)
 
<input type="submit" value="submit" />
}
اکنون DefaultModelBinder موجود در MVC برای اعتبارسنجی شیء Person از FluentValidationModelValidatorProvider استفاده خواهد کرد.
توجه داشته باشید که FluentValidation با اعتبارسنجی سمت کاربر ASP.NET MVC به خوبی کار خواهد کرد منتها نه برای تمامی اعتبارسنجی ها. به عنوان مثال تمام قوانینی که از شرط‌های When/Unless استفاده کرده اند، Validator‌های سفارشی، و قوانینی که در آن‌ها از Must استفاده شده باشد، اعتبارسنجی سمت کاربر نخواهند داشت. در زیر لیست Validator هایی که با اعتبارسنجی سمت کاربر به خوبی کار خواهند کرد آمده است:
  • NotNull/NotEmpty
  • Matches 
  • InclusiveBetween 
  • CreditCard 
  • Email 
  • EqualTo 
  • Length 
صفت CustomizeValidator
با استفاده از CustomizeValidatorAttribute می‌توان نحوه اجرای Validator را تنظیم کرد. به عنوان مثال اگر میخواهید که Validator تنها برای یک RuleSet مخصوص انجام شود می‌توانید مانند زیر عمل کنید: 
public ActionResult Save([CustomizeValidator(RuleSet="MyRuleset")] Customer cust) {
  // ...
}


مواردی که تا اینجا گفته شد برای استفاده در یک برنامه‌ی ساده MVC کافی به نظر می‌رسد، اما از اینجا به بعد مربوط به مواقعی است که نخواهیم از Attribute‌ها استفاده کنیم و کار را به IoC بسپاریم. 
استفاده از Validator Factory با استفاده از یک IoC Container
Validator Factory چیست؟ Validator Factory یک کلاس می‌باشد که وظیفه ساخت نمونه از Validator‌‌ها را بر عهده دارد. اینترفیس IValidatorFactory به صورت زیر می‌باشد:  
public interface IValidatorFactory {
   IValidator<T> GetValidator<T>();
   IValidator GetValidator(Type type);
}
ساخت Validator Factory سفارشی:
برای ساخت یک Validator Factory شما می‌توانید به طور مستقیم IValidatorFactory را پیاده سازی نمایید یا از کلاس ValidatorFactoryBase به عنوان کلاس پایه استفاده کنید (که مقداری از کارها را برای شما انجام داده است). در این مثال نحوه ایجاد یک Validator Factory که از StructureMap استفاده می‌کند را بررسی خواهیم کرد. ابتدا نیاز به ثبت Validator‌ها در StructureMap داریم: 
ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
 
public class MyRegistry : Registry {
    public MyRegistry() {
        For<IValidator<Person>>()
    .Singleton()
    .Use<PersonValidator>();
    }
}
در اینجا StructureMap را طوری تنظیم کرده ایم که از یک Registry سفارشی استفاده کند. در داخل این Registry به StructureMap میگوییم که زمانی که خواسته شد تا یک نمونه از IValidator<Person> ایجاد کند، PersonValidator را بر گرداند. متد CreateInstance نوع مناسب را نمونه سازی می‌کند (CustomerValidator) و آن را بازمی گرداند ( یا Null بر می‌گرداند اگر نوع مناسبی وجود نداشته باشد) 
استفاده از AssemblyScanner 
FluentValidation دارای یک AssemblyScanner می‌باشد که کار ثبت Validator‌ها داخل یک اسمبلی را راحت‌تر می‌سازد. با استفاده از AssemblyScanner کلاس MyRegistery ما شبیه قطعه کد زیر خواهد شد: 
public class MyRegistry : Registry {
   public MyRegistry() {
 
     AssemblyScanner.FindValidatorsInAssemblyContaining<MyValidator>()
       .ForEach(result => {
            For(result.InterfaceType)
               .Singleton()
               .Use(result.ValidatorType);
       });
   }
}
حالا زمان استفاده از factory ساخته شده در متد Application_Start برنامه می‌باشد:
protected void Application_Start() {
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
 
    //Configure structuremap
    ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
    ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
 
    //Configure FV to use StructureMap
    var factory = new StructureMapValidatorFactory();
 
    //Tell MVC to use FV for validation
    ModelValidatorProviders.Providers.Add(new FluentValidationModelValidatorProvider(factory));        
    DataAnnotationsModelValidatorProvider.AddImplicitRequiredAttributeForValueTypes = false;
}
اکنون FluentValidation از StructureMap برای نمونه سازی Validatorها استفاده خواهد کرد و کار اعتبارسنجی مدل‌ها به FluentValidaion سپرده شده است.