مطالب
آشنایی با جنریک‌ها #1
طبق این معرفی ، جنریک‌ها باعث می‌شوند که نوع داده‌ای (data type) المان‌های برنامه در زمان استفاده از آن‌ها در برنامه مشخص شوند. به عبارت دیگر، جنریک به ما اجازه می‌دهد کلاس‌ها یا متدهایی بنویسیم که می‌توانند با هر نوع داده‌ای کار کنند.

نکاتی از جنریک‌ها:
  • برای به حداکثر رسانی استفاده مجدد از کد، type safety و کارایی است.
  • بیشترین استفاده مشترک از جنریک‌ها جهت ساختن کالکشن کلاس‌ها (collection classes) است.
  • تا حد ممکن از جنریک کالکشن کلاسها (generic collection classes) جدید فضای نام System.Collections.Generic بجای کلاس‌هایی مانند ArrayList در فضای نام System.Collections استفاده شود.
  • شما می‌توانید اینترفیس جنریک ، کلاس جنریک ، متد جنریک و عامل جنریک سفارشی خودتان تهیه کنید.
  • جنریک کلاس‌ها، ممکن است در دسترسی به متدهایی با نوع داده‌ای خاص محدود شود.
  • بوسیله reflection، می‌توانید اطلاعاتی که در یک جنریک در زمان اجرا (run-time) قرار دارد بدست آورید.
انواع جنریک ها:
  1. کلاس‌های جنریک
  2. اینترفیس‌های جنریک
  3. متدهای جنریک
  4. عامل‌های جنریک
در قسمت اول به معرفی کلاس جنریک می‌پردازیم.

کلاس‌های جنریک
کلاس جنریک یعنی کلاسی که می‌تواند با چندین نوع داده کار کند برای آشنایی با این نوع کلاس به کد زیر دقت کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace GenericApplication
{
    public class MyGenericArray<T>
    {
        // تعریف یک آرایه از نوع جنریک
        private T[] array;

        public MyGenericArray(int size)
        {
            array = new T[size + 1];
        }

        // بدست آوردن یک آیتم جنریک از آرایه جنریک
        public T getItem(int index)
        {
            return array[index];
        }

        // افزودن یک آیتم جنریک به آرایه جنریک
        public void setItem(int index, T value)
        {
            array[index] = value;
        }
    }
}
در کد بالا کلاسی تعریف شده است که می‌تواند بر روی آرایه‌هایی از نوع داده‌ای مختلف عملیات درج و حذف را انجام دهد. برای تعریف کلاس جنریک کافی است عبارت <T> بعد از نام کلاس خود اضافه کنید، سپس همانند سایر کلاس‌ها از این نوع داده ای در کلاس استفاده کنید. در مثال بالا یک آرایه از نوع T تعریف شده است که این نوع، در زمان استفاده مشخص خواهد شد. (یعنی در زمان استفاده از کلاس مشخص خواهد شد که چه نوع آرایه ای ایجاد می‌شود)
در کد زیر نحوه استفاده از کلاس جنریک نشان داده شده است، همانطور که مشاهده می‌کنید نوع کلاس int و char در نظر گرفته شده است (نوع کلاس، زمان استفاده از کلاس مشخص می‌شود) و سپس آرایه هایی از نوع int و char ایجاد شده است و 5 آیتم از نوع int و char به آرایه‌های هم نوع افزوده شده است. 
class Tester
{
        static void Main(string[] args)
        {
            // تعریف یک آرایه از نوع عدد صحیح
            MyGenericArray<int> intArray = new MyGenericArray<int>(5);

            // افزودن اعداد صحیح به آرایه ای از نوع عدد صحیح
            for (int c = 0; c < 5; c++)
            {
                intArray.setItem(c, c*5);
            }

            // بدست آوردن آیتم‌های آرایه ای از نوع عدد صحیح
            for (int c = 0; c < 5; c++)
            {
                Console.Write(intArray.getItem(c) + " ");
            }
            Console.WriteLine();

            // تعریف یک آرایه از نوع کاراکتر
            MyGenericArray<char> charArray = new MyGenericArray<char>(5);

            // افزودن کاراکترها به آرایه ای از نوع کاراکتر
            for (int c = 0; c < 5; c++)
            {
                charArray.setItem(c, (char)(c+97));
            }

            // بدست آوردن آیتم‌های آرایه ای از نوع کاراکتر
            for (int c = 0; c< 5; c++)
            {
                Console.Write(charArray.getItem(c) + " ");
            }
            Console.WriteLine();
            Console.ReadKey();
        }
}
زمانی که کد بالا اجرا می‌شود خروجی زیر بدست می‌آید:
0 5 10 15 20
a b c d e
مطالب
Bundling and Minifying Inline Css and Js
افزایش Performance یک سایت از موارد بسیار مهمی است که هر برنامه نویسی باید به آن توجه ویژه‌ای داشته باشد و در این زمینه لینک Best Practices می‌تواند بسیار کاربردی باشد. 
حال در این پست قصد داریم Style‌ها و Js‌های نوشته شده در سطح هر View را با Bundling and Minifying در Asp.Net MVC 4 بهینه نماییم .
در ابتدا با استفاده از  Nuget پکیج BundleMinifyInlineJsCss  را به پروژه MVC خود مطابق شکل زیر اضافه می‌نماییم .  

در مرحله بعدی کلاسی را با نام BundleMinifyingInlineCssJSAttribute ایجاد کرده و با ارث بردن از کلاس ActionFilterAttribute متد OnActionExecuting را override می‌نماییم . اکنون کلاس ما به شکل زیر است :
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using BundlingAndMinifyingInlineCssJs.ResponseFilters;
namespace UILayer.Filters
{
    public class BundleMinifyingInlineCssJSAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            filterContext.HttpContext.Response.Filter = new BundleAndMinifyResponseFilter(filterContext.HttpContext.Response.Filter);
        }
    }
}
و برای استفاده می‌توانیم بالای کنترلر خود کد زیر را اضافه نماییم .
[BundleMinifyingInlineCssJS]
    public partial class HomeController : Controller
    {
}
در ادامه پروژه را اجرا می‌کنیم. Style‌ها و Js‌های نوشته شده در سطح هر View به صورت زیر در می‌آیند.

مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت سوم - رهاسازی منابع سرویس‌های IDisposable
یکی از پرکاربردترین اینترفیس‌های NET.، اینترفیس IDisposable است. عموما کلاس‌هایی که ارجاعی را به منابع غیر مدیریت شده مانند فایل‌ها و سوکت‌ها داشته باشند، این اینترفیس را پیاده سازی می‌کنند. garbage collector به صورت خودکار حافظه‌ی اشیاء مدیریت شده یا دات نتی را رها می‌کند؛ اما چیزی را در مورد منابع غیر مدیریت شده نمی‌داند. به همین جهت پیاده سازی اینترفیس IDisposable روشی را جهت پاکسازی این منابع به garbage collector معرفی می‌کند.


رفتار IoC Container توکار ASP.NET Core با سرویس‌های IDisposable

ASP.NET Core به همراه یک IoC Container توکار ارائه می‌شود و اگر سرویسی با طول عمرTransient و یا Scoped به آن معرفی شود و همچنین این سرویس اینترفیس IDisposable را نیز پیاده سازی کند، کار dispose خودکار آن در پایان درخواست جاری صورت می‌گیرد و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارد. در اینجا سرویس‌هایی با طول عمر Singleton نیز در پایان کار برنامه، زمانیکه خود ServiceProvider به پایان کارش می‌رسد، dispose خواهند شد.
البته این مورد یک شرط را نیز به همراه دارد: کار وهله سازی سرویس‌های درخواستی باید توسط خود این IoC Container مدیریت شود تا در پایان کار بداند چگونه آن‌ها را Dispose کند.

یک مثال: بررسی Dispose شدن خودکار یک سرویس IDisposable
namespace CoreIocServices
{
    public interface IMyDisposableService
    {
        void Run();
    }

    public class MyDisposableService : IMyDisposableService, IDisposable
    {
        private readonly ILogger<MyDisposableService> _logger;

        public MyDisposableService(ILogger<MyDisposableService> logger)
        {
            _logger = logger ?? throw new ArgumentNullException(nameof(logger));
            _logger.LogInformation("+ {0} was created", this.GetType().Name);
        }

        public void Run()
        {
            _logger.LogInformation("Running MyDisposableService!");
        }

        public void Dispose()
        {
            _logger.LogInformation("- {0} was disposed!", this.GetType().Name);
        }
    }
}
سرویس ساده‌ی فوق، اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند و با استفاده از ILogger، پیام‌هایی را در زمان ایجاد و Dipose آن در پنجره کنسول و یا دیباگ نمایش خواهد داد.
اگر این سرویس را به یک برنامه‌ی ASP.NET Core معرفی کنیم:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IMyDisposableService, MyDisposableService>();
و سپس به نحو متداولی از آن در یک کنترلر استفاده کنیم:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IMyDisposableService _myDisposableService;

        public HomeController(IMyDisposableService myDisposableService)
        {
            _myDisposableService = myDisposableService;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            _myDisposableService.Run();
            return View();
        }
در اینجا منظور از نحو‌ه‌ی متداول، همان تزریق در سازنده‌ی کلاس و درخواست وهله‌ای از این سرویس از IoC Container است؛ بجای ایجاد مستقیم آن.
در ادامه با اجرای برنامه، اگر به لاگ‌های آن دقت کنیم، این خروجی قابل مشاهده خواهد بود:
info: Microsoft.AspNetCore.Mvc.Internal.ControllerActionInvoker[1]
      Route matched with {action = "Index", controller = "Home"}. Executing action CoreIocSample02.Controllers.HomeController.Index (CoreIocSample02)
info: CoreIocServices.MyDisposableService[0]
      + MyDisposableService was created
.
.
.  
info: Microsoft.AspNetCore.Routing.EndpointMiddleware[1]
      Executed endpoint 'CoreIocSample02.Controllers.HomeController.Index (CoreIocSample02)'
info: CoreIocServices.MyDisposableService[0]
      - MyDisposableService was disposed!
info: Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.WebHost[2]
      Request finished in 1316.4719ms 200 text/html; charset=utf-8
در ابتدای اجرای درخواست، پیام MyDisposableService was created ظاهر شده‌است (پیام صادر شده‌ی از سازنده‌ی سرویس) و جائیکه پیام Executed endpoint یا پایان درخواست جاری لاگ شده، بلافاصله پیام MyDisposableService was disposed نیز مشاهده می‌شود که از متد Dispose سرویس درخواستی صادر شده‌است.
بنابراین IoC Container، به صورت خودکار، کار Dispose این سرویس IDisposable را نیز انجام داده‌است.


Dispose خودکار وهله‌هایی که توسط IoC Container ایجاد نشده‌اند

اگر ایجاد اشیاء از نوع IDisposable را خودتان و خارج از دید IoC Container توکار ASP.NET Core انجام می‌دهید، از مزیت پاکسازی خودکار منابع توسط آن‌ها در پایان درخواست محروم خواهید شد، اما ... برای رفع این مشکل نیز متد context.Response.RegisterForDispose پیش بینی شده‌است. اگر شیءای از نوع IDisposable را توسط این متد به ASP.NET Core معرفی کنید، در پایان درخواست به صورت خودکار Dispose خواهد شد.
یک مثال: فرض کنید یک StreamWriter را داخل یک میان‌افزار ایجاد کرده‌اید، اما آن‌را Dispose نکرده‌اید:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.Use(async (context, next) =>
            {
                var writer = File.CreateText(Path.GetTempFileName());
                context.Response.RegisterForDispose(writer);
                context.Items["filewriter"] = writer;
                await writer.WriteLineAsync("some important information");
                await writer.FlushAsync();
                await next();
            });
در این مثال، شیء writer به context.Items انتساب داده شده‌است تا در سایر قسمت‌های pipeline جاری نیز قابل دسترسی باشد. یعنی از آن می‌توان داخل یک اکشن متد نیز استفاده کرد. نکته‌ی مهم آن، معرفی این شیء به متد context.Response.RegisterForDispose است که سبب خواهد شد پس از پایان کار درخواست، به صورت خودکار writer را Dispose کند.
اکنون در ادامه، در اکشن متد WriteLog یک کنترلر دلخواه، کار ثبت وقایع با دریافت این writer از HttpContext.Items قابل انجام است؛ چون هنوز طول عمر درخواست جاری پایان نیافته و شیء writer به صورت خودکار Dispose نشده‌است:
namespace CoreIocSample02.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> WriteLog()
        {
            var writer = HttpContext.Items["filewriter"] as StreamWriter;
            if (writer != null)
            {
                await writer.WriteLineAsync("more important information");
                await writer.FlushAsync();
            }
            return View();
        }
 
روش صحیح Dispose اشیایی با طول عمر Scoped، در خارج از طول عمر یک درخواست ASP.NET Core

زمانیکه به صورت متداولی از سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core استفاده می‌کنیم، به ازای هر درخواست HTTP رسیده، یک Scope از نوع IServiceScopeFactory ایجاد می‌شود و با پایان درخواست، این Scope نیز Dispose خواهد شد. به این ترتیب هر سرویس ایجاد شده‌ی درون این Scope نیز Dispose می‌شود؛ کاری شبیه به عملیات زیر:
using(var scope = serviceProvider.CreateScope())
{
   var provider = scope.ServiceProvider;
   var resolvedService = provider.GetRequiredService(someType);
   // Use resolvedService...
}
در این بین سرویس‌های Singleton به هیچ Scope ای منتسب نمی‌شوند و طول عمر آن‌ها توسط root container مدیریت می‌شود و زمانیکه این ServiceProvider یا root container به پایان کار خودش برسد، با dispose شدن آن، سرویس‌های Singleton آن نیز dispose خواهند شد.

مشکل! اگر از سرویس فرضی IOperationScoped با طول عمر Scoped در متدهای مختلف کلاس آغازین برنامه استفاده کنیم (مانند DbContext برنامه)، طول عمری را که دریافت خواهیم کرد singleton خواهد بود و نه Scoped؛ چون درون یک scopeFactory.CreateScope ایجاد شده‌ی به صورت خودکار توسط یک درخواست قرار نداریم. بنابراین هر درخواست وهله‌ای از سرویس IOperationScoped با طول عمر Scoped، تنها همان وهله‌ی ابتدایی آن‌را باز می‌گرداند و singleton رفتار می‌کند؛ چون scope ایی ایجاد و تخریب نشده‌است.
در یک چنین مواردی، برای اطمینان حاصل کردن از dispose شدن سرویس در پایان کار، نیاز است مراحل ایجاد scope و dispose آن‌را به صورت دستی به نحو ذیل مدیریت کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, 
                      ILoggerFactory loggerFactory, 
                      IServiceScopeFactory scopeFactory) 
{
   using (var scope = scopeFactory.CreateScope()) 
   { 
     var initializer = scope.ServiceProvider.GetService<IOperationScoped>(); 
     initializer.SeedAsync().Wait(); 
   } 
}


Dispose کردن سرویس‌های IDisposable در برنامه‌های Console

اگر همین سرویس IMyDisposableService را در مثال برنامه‌ی کنسول قسمت اول استفاده کنیم:
var myDisposableService = serviceProvider.GetService<IMyDisposableService>();
myDisposableService.Run();
در پایان کار برنامه، شاهد پیام MyDisposableService was disposed نخواهیم بود. به همین جهت در اینجا نیز می‌توانیم شبیه به کاری که در ASP.NET Core در پشت صحنه رخ می‌دهد، عمل کنیم:
در برنامه‌ی کنسول، کار ایجاد serviceProvider را خودمان انجام دادیم:
var serviceCollection = new ServiceCollection();
ConfigureServices(serviceCollection);
var serviceProvider = serviceCollection.BuildServiceProvider();
متد BuildServiceProvider خروجی از نوع کلاس ServiceProvider را دارد؛ با این امضاء:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    public sealed class ServiceProvider : IServiceProvider, IDisposable, IServiceProviderEngineCallback
    {
        public void Dispose();
        public object GetService(Type serviceType);
    }
}
همانطور که مشاهده کنید، کلاس ServiceProvider نیز اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند. بنابراین برای آزاد سازی صحیح منابع وابسته‌ی به آن، باید متد Dispose آن‌را نیز فراخوانی کرد:
namespace CoreIocSample01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var serviceCollection = new ServiceCollection();
            ConfigureServices(serviceCollection);
            using (var serviceProvider = serviceCollection.BuildServiceProvider())
            {
                var myDisposableService = serviceProvider.GetService<IMyDisposableService>();
                myDisposableService.Run();

                var testService = serviceProvider.GetService<ITestService>();
                testService.Run();
            }
        }
در اینجا serviceProvider را داخل یک using statement قرار داده‌ایم. اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، پس از پایان کار برنامه، پیام MyDisposableService was disposed نیز ظاهر می‌شود. ServiceProvider ایجاد شده یا همان root container، در زمان Dispose، تمام اشیایی را هم که توسط آن مدیریت شده‌اند و نیاز به Dispose دارند، Dispose می‌کند.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-02.zip
مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت سوم - ایجاد endpoints مقدماتی
در دو قسمت قبل، ساختار ابتدایی برنامه‌ی Minimal API's بلاگ دهی را ایجاد کردیم. در این قسمت می‌خواهیم بررسی کنیم، معادل‌های کنترلرهای MVC و اکشن متدهای آن‌ها در سیستم جدید Minimal API، به چه صورتی ایجاد می‌شوند.


ایجاد اولین endpoint از نوع Get مبتنی بر Minimal API

برای افزودن اولین endpoint برنامه، به فایل Program.cs برنامه مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
// ...

app.UseHttpsRedirection();

app.MapGet("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx) =>
{
    var authors = await ctx.Authors.ToListAsync();
    return authors;
});

app.Run();
app.MapGet، معادل یک اکشن متد کنترلرهای MVC را که از نوع HttpGet هستند، ارائه می‌دهد. در همینجا می‌توان آدرس دقیق این endpoint را به عنوان پارامتر اول، مشخص کرد که پس از فراخوانی آن در مرورگر، یک Delegate که هندلر نام دارد (پارامتر دوم این متد)، اجرا می‌شود تا Response ای را ارائه دهد.
همانطور که مشاهده می‌کنید می‌توان در اینجا، این Delegate را از نوع Lambda expressions تعریف کرد و با ذکر MinimalBlogDbContext به صورت یک پارامتر آن، کار تزریق وابستگی‌های خودکار آن نیز صورت می‌گیرد. شبیه به حالتی که می‌توان یک سرویس را به عنوان پارامتر یک اکشن متد، با ذکر ویژگی [FromServices] در کنترلرهای MVC معرفی کرد؛ البته در اینجا بدون نیاز به ذکر این ویژگی (هرچند هنوز هم قابل ذکر است). مزیت آن این است که هر endpoint، تنها سرویس‌های مورد نیاز خودش را دریافت می‌کند و نه یک لیست قابل توجه از تمام سرویس‌هایی که قرار است در قسمت‌های مختلف یک کنترلر استفاده شوند.
پس از آن می‌توان با Context ای که در اختیار داریم، عملیات مدنظر را پیاده سازی کرده و یک خروجی را ارائه دهیم. در اینجا دیگر نیازی به تعریف IActionResult‌ها و امثال آن نیست و همه چیز ساده شده‌است.


ایجاد اولین endpoint از نوع Post مبتنی بر Minimal API

app.MapPost، معادل یک اکشن متد کنترلرهای MVC را که از نوع HttpPost هستند، ارائه می‌دهد:
//...

app.UseHttpsRedirection();

//...

app.MapPost("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx, AuthorDto authorDto) =>
{
    var author = new Author();
    author.FirstName = authorDto.FirstName;
    author.LastName = authorDto.LastName;
    author.Bio = authorDto.Bio;
    author.DateOfBirth = authorDto.DateOfBirth;

    ctx.Authors.Add(author);
    await ctx.SaveChangesAsync();

    return author;
});

app.Run();

internal record AuthorDto(string FirstName, string LastName, DateTime DateOfBirth, string? Bio);
در ابتدا یک Dto را که حاوی اطلاعات نویسنده‌ی جدیدی است، معادل خواص مدل Author دومین برنامه، تعریف می‌کنیم. سپس می‌توان این Dto را نیز به صورت یک پارامتر جدید به Lambda Expression متد app.MapPost معرفی کرد تا کار نگاشت اطلاعات دریافتی به آن، به صورت خودکار انجام شود (حالت پیش‌فرض آن [FromBody] است که نیازی به ذکر آن نیست).
سعی شده‌است تا این مثال در ساده‌ترین شکل ممکن خودش ارائه شود. در ادامه کار نگاشت خواص Dto را به مدل دومین برنامه، توسط AutoMapper انجام خواهیم داد.
مابقی نکات متد app.MapPost نیز مانند متد app.MapGet است؛ برای مثال در اینجا نیز تعریف مسیر endpoint، توسط اولین پارامتر این متد صورت می‌گیرد و نحوه‌ی تزریق سرویس DbContext برنامه نیز یکی است.


آزمایش برنامه‌ی Minimal API's

برنامه‌ی Minimal API's تهیه شده، به همراه یک Swagger از پیش تنظیم شده نیز هست. به همین جهت برای کار با این API الزاما نیازی به استفاده‌ی از مثلا برنامه‌ی Postman یا راه حل‌های مشابه نیست. بنابراین فقط کافی است تا برنامه‌ی API را اجرا کرده و در رابط کاربری ظاهر شده در آدرس https://localhost:7085/swagger/index.html، بر روی دکمه‌ی Try it out هر کدام از endpointها کلیک کنیم. برای مثال اگر چنین کاری را در قسمت Post انجام دهیم، به تصویر زیر می‌رسیم:



در اینجا پس از ویرایش اطلاعات شیء JSON ای که برای ما تدارک دیده‌است، فقط کافی است بر روی دکمه‌ی execute ذیل آن کلیک کنیم تا اطلاعات این Dto را به app.MapPost متناظر فوق ارسال کند و برای نمونه خروجی بازگشتی از سرور را نیز در همینجا نمایش می‌دهد که در آن، Id رکورد نیز پس از ثبت در بانک اطلاعاتی، مشخص است:



شروع به Refactoring و خلوت کردن فایل Program.cs

اگر بخواهیم به همین نحو تمام endpoints و dtoها را داخل فایل Program.cs اضافه کنیم، پس از مدتی به یک فایل بسیار حجیم و غیرقابل نگهداری خواهیم رسید. بنابراین در مرحله‌ی اول، تنظیمات سرویس‌ها و میان افزارها را به خارج از آن منتقل می‌کنیم. برای این منظور پوشه‌ی جدید Extensions را به همراه دو کلاس زیر ایجاد می‌کنیم:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Dal;

namespace MinimalBlog.Api.Extensions;

public static class ServiceCollectionExtensions
{
    public static IServiceCollection AddApplicationServices(this IServiceCollection services,
        WebApplicationBuilder builder)
    {
        if (builder == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(builder));
        }

        builder.Services.AddEndpointsApiExplorer();
        builder.Services.AddSwaggerGen();

        var connectionString = builder.Configuration.GetConnectionString("Default");
        builder.Services.AddDbContext<MinimalBlogDbContext>(opt => opt.UseSqlServer(connectionString));

        return services;
    }
}
کار این متد الحاقی، خارج کردن تنظیمات سرویس‌های برنامه از کلاس Program است.

همچنین نیاز به متد الحاقی دیگری برای خارج کردن تنظیمات میان‌افزارها داریم:
namespace MinimalBlog.Api.Extensions;

public static class WebApplicationExtensions
{
    public static WebApplication ConfigureApplication(this WebApplication app)
    {
        if (app == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(app));
        }

        if (app.Environment.IsDevelopment())
        {
            app.UseSwagger();
            app.UseSwaggerUI();
        }

        app.UseHttpsRedirection();

        return app;
    }
}
پس از این تغییرات، اکنون ابتدای کلاس Program برنامه‌ی Api به صورت زیر تغییر می‌کند و خلاصه می‌شود:
var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);
builder.Services.AddApplicationServices(builder);

var app = builder.Build();
app.ConfigureApplication();

در قسمت بعد، endpoints را از این کلاس آغازین برنامه خارج می‌کنیم.
مطالب
تبادل داده ها بین لایه ها- قسمت اول

معماری لایه بندی شده، یک معماری بسیار همه گیر می‌باشد. به این خاطر که به راحتی SOC ، decoupling و قدرت درک کد را بسیار بالا می‌برد. امروزه کمتر برنامه نویس و فعال حوضه‌ی نرم افزاری است که با لایه‌های کلی و وظایف آنها آشنا نباشد ( UI layer آنچه که ما می‌بینیم، middle layer   برای مقاصد منطق کاری، data access layer برای هندل کردن دسترسی به داده‌ها). اما مسئله ای که بیشتر برنامه نویسان و توسعه دهندگان نرم افزار با استاندارد‌های آن آشنا نیستند، راه‌های تبادل داده‌ها مابین layer ‌ها می‌باشد. در این مقاله سعی داریم راه‌های تبادل داده‌ها را مابین لایه‌ها، تشریح کنیم. 

Layers  و Tiers با هم متفاوت هستند

Layer  با Tier متفاوت است. هنگامیکه در مورد مفهوم layer و Tier دچار شک شدید، دیاگرام ذیل می‌تواند به شما بسیار کمک کند. layer به مجزاسازی منطقی کد و Tier هم به مجزا سازی فیزیکی در ماشین‌های مختلف اطلاق می‌شود. توجه داشته باشید که این نکته یک شفاف سازی کلی در مورد یک مسئله مهم بود.


داده‌های وارد شونده( incoming ) و خارج شونده( outgoing )

ما باید تبادل داده‌ها را از دو جنبه مورد بررسی قرار دهیم؛ اول اینکه داده‌ها چگونه به سمت لایه Data Access می‌روند، دوم اینکه داده‌ها چگونه به لایه UI پاس می‌شوند، در ادامه شما دلیل این مجزا سازی را درک خواهید کرد. 

روش اول: Non-uniform

این روش اولین روش و احتمالا عمومی‌ترین روش می‌باشد. خوب، اجازه دهید از لایه‌ی UI به لایه DAL شروع کنیم. داده‌ها از لایه UI به Middle با استفاده از getter ‌ها و setter ‌ها ارسال خواهد شد. کد ذیل این مسئله را به روشنی نمایش می‌دهد.

Customer objCust = new Customer();
objCust.CustomerCode = "c001";
objCust.CustomerName = "Shivprasad";

بعد از آن، از لایه Middle  به لایه Data Access داده‌ها با استفاده از مجزاسازی به وسیله comma و آرایه‌ها و سایر روش‌های  non-uniform پاس داده می‌شوند. در کد ذیل به متد Add دقت کنید که چگونه فراخوانی به لایه Data Access را با استفاده از پارامتر‌های ورودی انجام می‌دهد. 

public class Customer
{
    private string _CustomerName = "";
    private string _CustomerCode = "";
    public string CustomerCode
    {
        get { return _CustomerCode; }
        set { _CustomerCode = value; }
    }
    public string CustomerName
    {
        get { return _CustomerName; }
        set { _CustomerName = value; }
    }
    public void Add()
    {
        CustomerDal obj = new CustomerDal();
        obj.Add(_CustomerName,_CustomerCode);
    }
}

کد ذیل، متد add در لایه Data Access را با استفاده از دو متد نمایش می‌دهد. 

public class CustomerDal
{
    public bool Add(string CustomerName,string CustomerCode)
    {
        // Insert data in to DB
    }
}

بنابراین اگر بخواهیم  به صورت خلاصه نحوه پاس دادن داده‌ها را در روش non-uniform  بیان کنیم، شکل ذیل به زیبایی این مسئله را نشان می‌دهد. 

· از لایه UI به لایه Middle  با استفاده از setter و getter

· از لایه Middle به لایه  data access با استفاده از comma ، input ، array 

حال نوبت این است بررسی کنیم که چگونه داده‌ها از DAL به UI   در روش non-uniform پاس خواهند شد. بنابراین اجازه دهید که اول از UI شروع کنیم. از لایه UI داده‌ها با استفاده از object ‌های لایه Middle  واکشی می‌شوند.   

Customer obj = new Customer();
List<Customer> oCustomers = obj.getCustomers();

از لایه Middle هم داده‌ها با استفاده از dataset ، datatable و xml پاس خواهند شد. مهمترین مسئله برای لایه middle ، loop بر روی dataset و تبدیل آن به strong type object  ها می‌باشد. برای مثال می‌توانید کد تابع getCustomers که بر روی dataset ، loop می‌زند و یک لیست از Customer ‌ها را آماده می‌کند در ذیل مشاهده کنید. این تبدیل باید انجام شود، به این دلیل که UI به کلاس‌های strongly typed دسترسی دارد. 

public class Customer
{
    private string _CustomerName = "";
    private string _CustomerCode = "";
    public string CustomerCode
    {
        get { return _CustomerCode; }
        set { _CustomerCode = value; }
    }
    public string CustomerName
    {
        get { return _CustomerName; }
        set { _CustomerName = value; }
    }
    public List<Customer> getCustomers()
    {
        CustomerDal obj = new CustomerDal();
        DataSet ds = obj.getCustomers();
        List<Customer> oCustomers = new List<Customer>();
        foreach (DataRow orow in ds.Tables[0].Rows)
        {
            // Fill the list
        }
        return oCustomers;
    }
}

با انجام این تبدیل به یکی از بزرگترین اهداف معماری لایه بندی شده می‌رسیم؛ یعنی اینکه « UI نمی‌تواند به طور مستقیم به کامپوننت‌های لایه Data Access مانند ADO.NET ، OLEDB و غیره دستیابی داشته باشد. با این روش اگر ما در ادامه متدولوژی Data Access را تغییر دهیم تاثیری بر روی لایه UI نمی‌گذارد.» آخرین مسئله اینکه کلاس CustomerDal یک Dataset  را با استفاده از ADO.NET بر می‌گرداند و Middle از آن استفاده می‌کند. 

public class CustomerDal
{
    public DataSet getCustomers()
    {
        // fetch customer records
        return new DataSet();
    }
}

حال اگر بخواهیم حرکت داده‌ها را به لایه UI، به صورت خلاصه بیان کنیم، شکل ذیل کامل این مسئله را نشان می‌دهد. 

· داده‌ها از لایه DAL به لایه  Middle با استفاده از Dataset ، Datareader ،  XML ارسال خواهند شد. 

· از لایه Middle به UI  از strongly typed classes استفاده می‌شود. 


مزایا و معایب روش non-uniform

یکی از مزایای non-uniform

· به راحتی قابل پیاده سازی می‌باشد، در مواردی که روش data access تغییر نمی‌کند این روش کارآیی لازم را دارد.

تعدادی از معایب  این روش

· به خاطر اینکه یک ساختار uniform نداریم، بنابراین نیاز داریم که همیشه در هنگام عبور از یک لایه به یک لایه‌ی دیگر از یک ساختار به یک ساختار دیگر تبدیل را انجام دهیم.

· برنامه نویسان از روش‌های خودشان برای پاس دیتا استفاده می‌کنند؛ بنابراین این مسئله خود باعث پیچیدگی می‌شود.

· اگر برای مثال شما بخواهید متدولوژی Data Access خود را تغییر دهید، تغییرات بر تمام لایه‌ها تاثیر می‌گذارد. 

مطالب
بهبود کارآیی حلقه‌های foreach در دات نت 7
بالاخره تفاوت کارآیی بین حلقه‌های for و foreach در دات نت 7 برطرف شده‌است که این مورد نیز یکی دیگر از دلایل بهبود کارآیی LINQ در دات نت 7 است. در این مطلب به همراه آزمایشی، این مورد را بررسی خواهیم کرد.


تدارک یک آزمایش برای بررسی کارآیی حلقه‌های for و foreach در دات نت 7

یک برنامه‌ی کنسول جدید را ایجاد کرده و سپس کتابخانه‌ی BenchmarkDotNet را با TargetFramework دات نت 7 به صورت زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net7.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="BenchmarkDotNet" Version="0.13.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
در ادامه به این پروژه، کلاس زیر را اضافه می‌کنیم:
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;

namespace NET7Loops;

[SimpleJob(RuntimeMoniker.Net60)]
[SimpleJob(RuntimeMoniker.Net70)]
[MemoryDiagnoser(false)]
public class Benchmarks
{
    private int[] ItemsArray;
    private List<int> ItemsList;

    [GlobalSetup]
    public void Setup()
    {
        var random = new Random(420);
        var randomItems = Enumerable.Range(0, 1000).Select(_ => random.Next());
        ItemsArray = randomItems.ToArray();
        ItemsList = randomItems.ToList();
    }

    [Benchmark]
    public void For_Array()
    {
        for (var i = 0; i < ItemsArray.Length; i++)
        {
            var item = ItemsArray[i];
        }
    }

    [Benchmark]
    public void For_List()
    {
        for (var i = 0; i < ItemsList.Count; i++)
        {
            var item = ItemsList[i];
        }
    }

    [Benchmark]
    public void ForEach_Array()
    {
        foreach (var item in ItemsArray)
        {
        }
    }

    [Benchmark]
    public void ForEach_List()
    {
        foreach (var item in ItemsList)
        {
        }
    }
}
که توسط دستورات زیر در حالت release اجرا شده و نتایج نهایی را نمایش می‌دهد:
using BenchmarkDotNet.Running;
using NET7Loops;

BenchmarkRunner.Run<Benchmarks>();
توضیحات:

- می‌توان یک پروژه را یکبار بر اساس دات نت 7 و یکبار هم بر اساس دات نت 6 با تغییر target framework آن‌ها کامپایل و اجرا کرد تا بتوان نتایج این دو را با هم مقایسه کرد و یا می‌توان با ذکر [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net60)] و همچنین [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net70)]، این مورد را به صورت خودکار به BenchmarkDotNet دات نت واگذار کرد.
- در این آزمایش، ابتدا یک آرایه و یک لیست را تهیه می‌کنیم.
- سپس یکبار حلقه‌های for و foreach را بر روی آرایه و همین عملیات را بر روی لیست تهیه شده، تکرار می‌کنیم.

نتایج حاصل به صورت زیر هستند:


همانطور که در نتایج فوق هم مشاهده می‌کنید:
در دات نت 6
- تفاوتی بین کارآیی حلقه‌ها‌ی for و foreach، زمانیکه بر روی یک آرایه اجرا می‌شوند، وجود ندارد.
- اما کارآیی حلقه‌ی foreach نسبت به حلقه‌ی for، زمانیکه بر روی یک لیست اجرا می‌شوند، تقریبا 50 درصد کمتر است.

در دات نت 7
- تفاوتی بین کارآیی حلقه‌ها‌ی for و forach، زمانیکه بر روی یک آرایه اجرا می‌شوند، وجود ندارد. بنابراین از این لحاظ با دات نت 6 تفاوتی ندارد.
- اما کارآیی حلقه‌ی foreach نسبت به حلقه‌ی for، زمانیکه بر روی یک لیست اجرا می‌شود، تقریبا یکسان و قابل چشم‌پوشی است. یعنی در دات نت 7، کارآیی این دو حلقه یکی شده‌است. اما چرا؟


روشی در جهت یافتن یکی بودن سرعت حلقه‌های for و foreach بر اساس خروجی کامپایلر

با مشاهده‌ی نتایج حاصل از BenchmarkDotNet می‌توان به بهبود کارآیی حاصل پی‌برد؛ اما برای مثال چرا زمانیکه از آرایه استفاده می‌شود، حتی در دات نت 6، تفاوتی بین دو حلقه‌ی for و foreach وجود ندارد، اما زمانیکه از لیست‌ها استفاده می‌شود، این کارآیی 50 درصد افت می‌کند؟
برای پاسخ به این سؤال می‌توان از IL Viewer موجود در Rider استفاده کرد که آخرین نگارش آن به همراه نمایش #Low-level C هم هست:

این همان خروجی است که توسط کامپایلر، پیش از تولید کدهای باینری نهایی، تهیه می‌شود. یعنی اگر قصد داشته باشیم تا درک کامپایلر را نسبت به قطعه کدی مشاهده کنیم، می‌توان به این خروجی مراجعه کرد که به صورت زیر است:
// Decompiled with JetBrains decompiler
// Type: NET7Loops.Benchmarks
// Assembly: NET7Loops, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null
// MVID: E398BEE7-8123-4C55-AF9A-F7D83DDA73F1
// Assembly location: C:\Prog\1401\Net7Tests\NET7Loops\bin\Debug\net7.0\NET7Loops.dll
// Compiler-generated code is shown

using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace NET7Loops
{
  [NullableContext(1)]
  [Nullable(0)]
  [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net60, -1, -1, -1, -1, null, false)]
  [SimpleJob(RuntimeMoniker.Net70, -1, -1, -1, -1, null, false)]
  [MemoryDiagnoser(false)]
  public class Benchmarks
  {
    private int[] ItemsArray;
    private List<int> ItemsList;

    [GlobalSetup]
    public void Setup()
    {
      Benchmarks.<>c__DisplayClass2_0 cDisplayClass20 = new Benchmarks.<>c__DisplayClass2_0();
      cDisplayClass20.random = new Random(420);
      IEnumerable<int> source = Enumerable.Range(0, 1000).Select<int, int>(new Func<int, int>((object) cDisplayClass20, __methodptr(<Setup>b__0)));
      this.ItemsArray = source.ToArray<int>();
      this.ItemsList = source.ToList<int>();
    }

    [Benchmark(23, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void For_Array()
    {
      for (int index = 0; index < this.ItemsArray.Length; ++index)
      {
        int items = this.ItemsArray[index];
      }
    }

    [Benchmark(32, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void For_List()
    {
      for (int index = 0; index < this.ItemsList.Count; ++index)
      {
        int items = this.ItemsList[index];
      }
    }

    [Benchmark(41, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void ForEach_Array()
    {
      int[] itemsArray = this.ItemsArray;
      for (int index = 0; index < itemsArray.Length; ++index)
      {
        int num = itemsArray[index];
      }
    }

    [Benchmark(49, "C:\\Prog\\1401\\Net7Tests\\NET7Loops\\Benchmarks.cs")]
    public void ForEach_List()
    {
      List<int>.Enumerator enumerator = this.ItemsList.GetEnumerator();
      try
      {
        while (enumerator.MoveNext())
        {
          int current = enumerator.Current;
        }
      }
      finally
      {
        enumerator.Dispose();
      }
    }

    public Benchmarks()
    {
      base..ctor();
    }

    [CompilerGenerated]
    private sealed class <>c__DisplayClass2_0
    {
      [Nullable(0)]
      public Random random;

      public <>c__DisplayClass2_0()
      {
        base..ctor();
      }

      internal int <Setup>b__0(int _)
      {
        return this.random.Next();
      }
    }
  }
}
در این خروجی بهتر می‌توان مشاهده کرد که چرا در حالت استفاده‌ی از آرایه‌ها، تفاوتی بین حلقه‌های for و foreach نیست؛ چون هر دو به صورت حلقه‌ی for تفسیر می‌شوند:
for (int index = 0; index < this.ItemsArray.Length; ++index)
{
   int items = this.ItemsArray[index];
}
اما زمانیکه به لیست‌ها می‌رسیم، حلقه‌ی foreach به صورت زیر تفسیر می‌شود که بدیهی است نسبت به حلقه‌ی for، کندتر اجرا خواهد شد:
      List<int>.Enumerator enumerator = this.ItemsList.GetEnumerator();
      try
      {
        while (enumerator.MoveNext())
        {
          int current = enumerator.Current;
        }
      }
      finally
      {
        enumerator.Dispose();
      }
اگر این خروجی را برای دات نت 6 و دات نت 7 تهیه کنیم، به یک جواب خواهیم رسید. یعنی از دیدگاه #Low-level C، تفاوتی بین IL دات نت 6 و 7 از این لحاظ وجود ندارد. تفاوتی اصلی در بهبودهای JIT دات نت 7 است که سبب شده، خروجی نهایی حلقه‌‌های foreach با for یکی باشد.
مطالب
طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای مدیریت خطاهای حاصل از Business Rule Validationها در ServiceLayer
بعد از انتشار مطلب «Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها»، بخصوص بخش نظرات آن و همچنین R&D در ارتباط با موضوع مورد بحث، در نهایت قصد دارم نتایج بدست آماده را به اشتراک بگذارم.

پیش نیازها
در بخش نهایی مطلب «Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها » پیشنهادی را برای استفاده از استثناءها برای bubble up کردن یکسری پیغام از داخلی‌ترین یا پایین‌ترین لایه، تا لایه Presentation، ارائه دادیم:
استفاده از Exception برای نمایش پیغام برای کاربر نهایی 
با صدور یک استثناء و مدیریت سراسری آن در بالاترین (خارجی ترین) لایه و نمایش پیغام مرتبط با آن به کاربر نهایی، می‌توان از آن به عنوان ابزاری برای ارسال هر نوع پیغامی به کاربر نهایی استفاده کرد. اگر قوانین تجاری با موفقیت برآورده نشده‌اند یا لازم است به هر دلیلی یک پیغام مرتبط با یک اعتبارسنجی تجاری را برای کاربر نمایش دهید، این روش بسیار کارساز می‌باشد و با یکبار وقت گذاشتن برای توسعه زیرساخت برای این موضوع، به عنوان یک Cross Cutting Concern تحت عنوان Exception Management، آزادی عمل زیادی در ادامه توسعه سیستم خود خواهید داشت. 

اگر مطالب پیش نیاز را مطالعه کنید، قطعا روش مطرح شده را انتخاب نخواهید کرد؛ به همین دلیل به دنبال راه حل صحیح برخورد با این سناریوها بودم که نتیجه آن را در ادامه خواهیم دید.

راه حل صحیح برای برخورد با این سناریوها بازگشت یک Result می‌باشد که در مطلب قبلی هم تحت عنوان OperationResult مطرح شد. 


کلاس Result
    public class Result
    {
        private static readonly Result SuccessResult = new Result(true, null);

        protected Result(bool succeeded, string message)
        {
            if (succeeded)
            {
                if (message != null)
                    throw new ArgumentException("There should be no error message for success.", nameof(message));
            }
            else
            {
                if (message == null)
                    throw new ArgumentNullException(nameof(message), "There must be error message for failure.");
            }

            Succeeded = succeeded;
            Error = message;
        }

        public bool Succeeded { get; }
        public string Error { get; }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Success()
        {
            return SuccessResult;
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Failed(string message)
        {
            return new Result(false, message);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result<T> Failed<T>(string message)
        {
            return new Result<T>(default, false, message);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result<T> Success<T>(T value)
        {
            return new Result<T>(value, true, string.Empty);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine(string seperator, params Result[] results)
        {
            var failedResults = results.Where(x => !x.Succeeded).ToList();

            if (!failedResults.Any())
                return Success();

            var error = string.Join(seperator, failedResults.Select(x => x.Error).ToArray());
            return Failed(error);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine(params Result[] results)
        {
            return Combine(", ", results);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine<T>(params Result<T>[] results)
        {
            return Combine(", ", results);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine<T>(string seperator, params Result<T>[] results)
        {
            var untyped = results.Select(result => (Result) result).ToArray();
            return Combine(seperator, untyped);
        }

        public override string ToString()
        {
            return Succeeded
                ? "Succeeded"
                : $"Failed : {Error}";
        }
    }

مشابه کلاس بالا، در فریمورک ASP.NET Identity کلاسی تحت عنوان IdentityResult برای همین منظور در نظر گرفته شده‌است.

پراپرتی Succeeded نشان دهنده موفقت آمیز بودن یا عدم موفقیت عملیات (به عنوان مثال یک متد ApplicationService) می‌باشد. پراپرتی Error دربرگیرنده پیغام خطایی می‌باشد که قبلا از طریق Message مربوط به یک استثناء صادر شده، در اختیار بالاترین لایه قرار می‌گرفت. با استفاده از متد Combine، امکان ترکیب چندین Result حاصل از عملیات مختلف را خواهید داشت. متدهای استاتیک Failed و Success هم برای درگیر نشدن برای وهله سازی از کلاس Result در نظر گرفته شده‌اند.

متد GetForEdit مربوط به MeetingService را در نظر بگیرید. به عنوان مثال وظیفه این متد بازگشت یک MeetingEditModel می‌باشد؛ اما با توجه به یکسری قواعد تجاری، به‌عنوان مثال «امکان ویرایش جلسه‌ای که پابلیش نهایی شده‌است، وجود ندارد و ...» لازم است خروجی این متد نیز در صورت Fail شدن، دلیل آن را به مصرف کننده ارائه دهد. از این رو کلاس جنریک Result را به شکل زیر خواهیم داشت:

    public class Result<T> : Result
    {
        private readonly T _value;

        protected internal Result(T value, bool succeeded, string error)
            : base(succeeded, error)
        {
            _value = value;
        }

        public T Value
        {
            get
            {
                if (!Succeeded)
                    throw new InvalidOperationException("There is no value for failure.");

                return _value;
            }
        }
    }
حال با استفاده از کلاس بالا امکان مهیا کردن خروجی به همراه نتیجه اجرای متد را خواهیم داشت.
در ادامه با استفاده از تعدادی متد الحاقی بر فراز کلاس Result، روش Railway-oriented Programming را که یکی از روش‌های برنامه نویسی تابعی برای مدیریت خطاها است، در سی شارپ اعمال خواهیم کرد. 
    public static class ResultExtensions
    {
        public static Result<TK> OnSuccess<T, TK>(this Result<T> result, Func<T, TK> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : Result.Success(func(result.Value));
        }

        public static Result<T> Ensure<T>(this Result<T> result, Func<T, bool> predicate, string message)
        {
            if (!result.Succeeded)
                return Result.Failed<T>(result.Error);

            return !predicate(result.Value) ? Result.Failed<T>(message) : Result.Success(result.Value);
        }

        public static Result<TK> Map<T, TK>(this Result<T> result, Func<T, TK> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : Result.Success(func(result.Value));
        }

        public static Result<T> OnSuccess<T>(this Result<T> result, Action<T> action)
        {
            if (result.Succeeded) action(result.Value);

            return result;
        }

        public static T OnBoth<T>(this Result result, Func<Result, T> func)
        {
            return func(result);
        }

        public static Result OnSuccess(this Result result, Action action)
        {
            if (result.Succeeded) action();

            return result;
        }

        public static Result<T> OnSuccess<T>(this Result result, Func<T> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<T>(result.Error) : Result.Success(func());
        }

        public static Result<TK> OnSuccess<T, TK>(this Result<T> result, Func<T, Result<TK>> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : func(result.Value);
        }

        public static Result<T> OnSuccess<T>(this Result result, Func<Result<T>> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<T>(result.Error) : func();
        }

        public static Result<TK> OnSuccess<T, TK>(this Result<T> result, Func<Result<TK>> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : func();
        }

        public static Result OnSuccess<T>(this Result<T> result, Func<T, Result> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed(result.Error) : func(result.Value);
        }

        public static Result OnSuccess(this Result result, Func<Result> func)
        {
            return !result.Succeeded ? result : func();
        }

        public static Result Ensure(this Result result, Func<bool> predicate, string message)
        {
            if (!result.Succeeded)
                return Result.Failed(result.Error);

            return !predicate() ? Result.Failed(message) : Result.Success();
        }

        public static Result<T> Map<T>(this Result result, Func<T> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<T>(result.Error) : Result.Success(func());
        }


        public static TK OnBoth<T, TK>(this Result<T> result, Func<Result<T>, TK> func)
        {
            return func(result);
        }

        public static Result<T> OnFailure<T>(this Result<T> result, Action action)
        {
            if (!result.Succeeded) action();

            return result;
        }

        public static Result OnFailure(this Result result, Action action)
        {
            if (!result.Succeeded) action();

            return result;
        }

        public static Result<T> OnFailure<T>(this Result<T> result, Action<string> action)
        {
            if (!result.Succeeded) action(result.Error);

            return result;
        }

        public static Result OnFailure(this Result result, Action<string> action)
        {
            if (!result.Succeeded) action(result.Error);

            return result;
        }
    }
OnSuccess برای انجام عملیاتی در صورت موفقیت آمیز بودن نتیجه یک متد، OnFailed برای انجام عملیاتی در صورت عدم موفقت آمیز بودن نتیجه یک متد و OnBoth در هر صورت، عملیات مورد نظر شما را اجرا خواهد کرد. به عنوان مثال:
[HttpPost, AjaxOnly, ValidateAntiForgeryToken, ValidateModelState]
public virtual async Task<ActionResult> Create([Bind(Prefix = "Model")]MeetingCreateModel model)
{
    var result = await _service.CreateAsync(model);

    return result.OnSuccess(() => { })
                 .OnFailure(() => { })
                 .OnBoth(r => r.Succeeded ? InformationNotification("Messages.Save.Success") : ErrorMessage(r.Error));

}

یا در حالت‌های پیچیده تر:

var result = await _service.CreateAsync(new TenantAwareEntityCreateModel());

return Result.Combine(result, Result.Success(), Result.Failed("نتیجه یک متد دیگر به عنوان مثال"))
    .OnSuccess(() => { })
    .OnFailure(() => { })
    .OnBoth(r => r.Succeeded ? Json("OK") : Json(r.Error));


ترکیب با الگوی Maybe یا Option

قبلا مطلبی در رابطه با الگوی Maybe در سایت منتشر شده‌است. در نظرات آن مطلب، یک پیاده سازی به شکل زیر مطرح کردیم:
    public struct Maybe<T> : IEquatable<Maybe<T>>
        where T : class
    {
        private readonly T _value;

        private Maybe(T value)
        {
            _value = value;
        }

        public bool HasValue => _value != null;
        public T Value => _value ?? throw new InvalidOperationException();
        public static Maybe<T> None => new Maybe<T>();


        public static implicit operator Maybe<T>(T value)
        {
            return new Maybe<T>(value);
        }

        public static bool operator ==(Maybe<T> maybe, T value)
        {
            return maybe.HasValue && maybe.Value.Equals(value);
        }

        public static bool operator !=(Maybe<T> maybe, T value)
        {
            return !(maybe == value);
        }

        public static bool operator ==(Maybe<T> left, Maybe<T> right)
        {
            return left.Equals(right);
        }

        public static bool operator !=(Maybe<T> left, Maybe<T> right)
        {
            return !(left == right);
        }

        /// <inheritdoc />
        /// <summary>
        ///     Avoid boxing and Give type safety
        /// </summary>
        /// <param name="other"></param>
        /// <returns></returns>
        public bool Equals(Maybe<T> other)
        {
            if (!HasValue && !other.HasValue)
                return true;

            if (!HasValue || !other.HasValue)
                return false;

            return _value.Equals(other.Value);
        }

        /// <summary>
        ///     Avoid reflection
        /// </summary>
        /// <param name="obj"></param>
        /// <returns></returns>
        public override bool Equals(object obj)
        {
            if (obj is T typed)
            {
                obj = new Maybe<T>(typed);
            }

            if (!(obj is Maybe<T> other)) return false;

            return Equals(other);
        }

        /// <summary>
        ///     Good practice when overriding Equals method.
        ///     If x.Equals(y) then we must have x.GetHashCode()==y.GetHashCode()
        /// </summary>
        /// <returns></returns>
        public override int GetHashCode()
        {
            return HasValue ? _value.GetHashCode() : 0;
        }

        public override string ToString()
        {
            return HasValue ? _value.ToString() : "NO VALUE";
        }
    }

متد الحاقی زیر را در نظر بگیرید:
public static Result<T> ToResult<T>(this Maybe<T> maybe, string message)
    where T : class
{
    return !maybe.HasValue ? Result.Failed<T>(message) : Result.Success(maybe.Value);
}

فرض کنید خروجی متدی که در لایه سرویس مورد استفاده قرار می‌گیرد، Maybe باشد. در این حالت می‌توان با متد الحاقی بالا آن را به یک Result تبدیل کرد و در اختیار لایه بالاتر قرار داد. 
Result<Customer> customerResult = _customerRepository.GetById(model.Id)
    .ToResult("Customer with such Id is not found: " + model.Id);

همچنین متدهای الحاقی زیر را نیز برای ساختار داده Maybe می‌توان در نظر گرفت:

        public static T GetValueOrDefault<T>(this Maybe<T> maybe, T defaultValue = default)
            where T : class
        {
            return maybe.GetValueOrDefault(x => x, defaultValue);
        }

        public static TK GetValueOrDefault<T, TK>(this Maybe<T> maybe, Func<T, TK> selector, TK defaultValue = default)
            where T : class
        {
            return maybe.HasValue ? selector(maybe.Value) : defaultValue;
        }

        public static Maybe<T> Where<T>(this Maybe<T> maybe, Func<T, bool> predicate)
            where T : class
        {
            if (!maybe.HasValue)
                return default(T);

            return predicate(maybe.Value) ? maybe : default(T);
        }

        public static Maybe<TK> Select<T, TK>(this Maybe<T> maybe, Func<T, TK> selector)
            where T : class
            where TK : class
        {
            return !maybe.HasValue ? default : selector(maybe.Value);
        }

        public static Maybe<TK> Select<T, TK>(this Maybe<T> maybe, Func<T, Maybe<TK>> selector)
            where T : class
            where TK : class
        {
            return !maybe.HasValue ? default(TK) : selector(maybe.Value);
        }

        public static void Execute<T>(this Maybe<T> maybe, Action<T> action)
            where T : class
        {
            if (!maybe.HasValue)
                return;

            action(maybe.Value);
        }
    }

پیشنهادات
  • استفاده از الگوی Specification برای زمانیکه منطقی قرار است هم برای اعتبارسنجی درون حافظه‌ای استفاده شود و همچنین برای اعمال فیلتر برای واکشی داده‌ها؛ در واقع دو Use-case استفاده از این الگو حداقل یکجا وجود داشته باشد. استفاده از این مورد برای Domain Validation در سناریوهای پیچیده بسیار پیشنهاد می‌شود.
  • استفاده از Domain Eventها برای اعمال اعتبارسنجی‌های مرتبط با قواعد تجاری تنها در شرایط inter-application communication و در شرایط inner-application communication به صورت صریح، اعتبارسنجی‌های مرتبط با قواعد تجاری را در جریان اصلی برنامه پیاده سازی کنید. 

با تشکر از آقای «محسن خان»
مطالب
پیاده سازی authorization به روش AOP به کمک کتابخانه های SNAP و StructureMap
همانطور که پیشتر در این مقاله بحث شده است، بوسیله AOP می‌توان قابلیت‌هایی که قسمت عمده‌ای از برنامه را تحت پوشش قرار می‌دهند، کپسوله کرد. یکی از قابلیت‌هایی که در بخشهای مختلف یک سیستم نرم‌افزاری مورد نیاز است، Authorization یا اعتبارسنجی‌ست. در ادامه به بررسی یک پیاده‌سازی به این روش می‌پردازیم.
 
کتابخانه SNAP
کتابخانه SNAP به گفته سازنده آن، با یکپارچه‌سازی AOP با IoC Container‌های محبوب، برنامه‌نویسی به این سبک را ساده می‌کند. این کتابخانه هم اکنون علاوه بر structureMap از IoC Providerهای Autofac, Ninject, LinFu و Castle Windsor نیز پشتیبانی میکند. 
دریافت SNAP.StructureMap 
برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو اجرا کنید:
PM> Install-Package snap.structuremap
پس از اجرای دستور فوق، کتابخانه SNAP.StructureMap که در زمان نگارش این مطلب نسخه 1.8.0 آن موجود است به همراه کلیه نیازمندی‌های آن که شامل موارد زیر می‌باشد نصب خواهد شد.
StructureMap (≥ 2.6.4.1)
CommonServiceLocator.StructureMapAdapter (≥ 1.1.0.3)
SNAP (≥ 1.8)
fasterflect (≥ 2.1.2)
Castle.Core (≥ 3.1.0)
CommonServiceLocator (≥ 1.0)

تنظیمات SNAP 

از آنجا که تنظیمات SNAP همانند تنظیمات StructureMap تنها باید یک بار اجرا شود، بهترین جا برای آن در یک برنامه وب، Application_Start فایل Global.asax است.
namespace Framework.UI.Asp
{
    public class Global : HttpApplication
    {
        void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initSnap();
            initStructureMap();
        }

        private static void initSnap()
        {
            SnapConfiguration.For<StructureMapAspectContainer>(c =>
            {
                // Tell Snap to intercept types under the "Framework.ServiceLayer..." namespace.
                c.IncludeNamespace("Framework.ServiceLayer.*");
                // Register a custom interceptor (a.k.a. an aspect).
                c.Bind<Framework.ServiceLayer.Aspects.AuthorizationInterceptor>()
                .To<Framework.ServiceLayer.Aspects.AuthorizationAttribute>();
            });
        }

        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();
        }

        private static void initStructureMap()
        {
            var thread = StructureMap.Pipeline.Lifecycles.GetLifecycle(InstanceScope.HttpSession);
            ObjectFactory.Configure(x =>
            {
                x.For<IUserManager>().Use<EFUserManager>();
                x.For<IAuthorizationManager>().LifecycleIs(thread)
                 .Use<EFAuthorizationManager>().Named("_AuthorizationManager");                
                x.For<Framework.DataLayer.IUnitOfWork>()
                 .Use<Framework.DataLayer.Context>();

                x.SetAllProperties(y =>
                {
                    y.OfType<IUserManager>();
                    y.OfType<Framework.DataLayer.IUnitOfWork>();
                    y.OfType<Framework.Common.Web.IPageHelpers>();
                });
            });
        }
    }
}


بخش اعظم کدهای فوق در مقاله‌های «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» و «تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET Web forms» شرح داده شده‌اند، تنها بخش جدید متد ()initSnap است، که خط اول آن به snap می‌گوید همه کلاس‌هایی که در فضای نام Framework.ServiceLayer و زیرمجموعه‌های آن هستند را پوشش دهد. خط دوم نیز کلاس AuthorizationInterceptor را به عنوان مرجعی برای handle کردن AuthorizationAttribute معرفی می‌کند.
در ادامه به بررسی کلاس AuthorizationInterceptor می‌پردازیم.
namespace Framework.ServiceLayer.Aspects
{
    public class AuthorizationInterceptor : MethodInterceptor
    {
        public override void InterceptMethod(IInvocation invocation, MethodBase method, Attribute attribute)
        {
            var AuthManager = StructureMap.ObjectFactory
.GetInstance<Framework.ServiceLayer.UserManager.IAuthorizationManager>();
            var FullName = GetMethodFullName(method);
            if (!AuthManager.IsActionAuthorized(FullName))
                throw new Common.Exceptions.UnauthorizedAccessException("");

            invocation.Proceed(); // the underlying method call
        }

        private static string GetMethodFullName(MethodBase method)
        {
            var TypeName = (((System.Reflection.MemberInfo)(method)).DeclaringType).FullName;
            return TypeName + "." + method.Name;
        }
    }

    public class AuthorizationAttribute : MethodInterceptAttribute
    { }
کلاس مذکور از کلاس MethodInterceptor کتابخانه snap ارث بری کرده و متد InterceptMethod را تحریف میکند. این متد، کار اجرای متد اصلی ای که با این Aspect تزئین شده را بر عهده دارد. بنابراین می‌توان پیش از اجرای متد اصلی،  اعتبارسنجی را انجام داد.
 
کلاس MethodInterceptor   
کلاس MethodInterceptor  شامل چندین متد دیگر نیز هست که میتوان برای سایر مقاصد از جمله مدیریت خطا و Event logging از آنها استفاده کرد.
namespace Snap
{
    public abstract class MethodInterceptor : IAttributeInterceptor, IInterceptor, IHideBaseTypes
    {
        protected MethodInterceptor();

        public int Order { get; set; }
        public Type TargetAttribute { get; set; }

        public virtual void AfterInvocation();
        public virtual void BeforeInvocation();
        public void Intercept(IInvocation invocation);
        public abstract void InterceptMethod(IInvocation invocation, MethodBase method, Attribute attribute);
        public bool ShouldIntercept(IInvocation invocation);
    }
}
 

یک نکته  

نکته مهمی که در اینجا پیش می‌آید این است که برای اعتبارسنجی، کد کاربری شخصی که لاگین کرده، باید به طریقی در اختیار متد ()IsActionAuthorized قرار بگیرد. برای این کار می‌توان در یک HttpMudole به عنوان مثال همان ماژولی که برای تسهیل در کار تزریق خودکار وابستگی‌ها در سطح فرم‌ها استفاده می‌شود، با استفاده از امکانات structureMap به وهله‌ی ایجاد شده از AuthorizationManager (که با کمک structureMap با طول عمر InstanceScope.HttpSession ساخته شده است) دسترسی پیدا کرده و خاصیت مربوطه را مقداردهی کرد.
        private void Application_PreRequestHandlerExecute(object source, EventArgs e)
        {
            var page = HttpContext.Current.Handler as BasePage; // The Page handler
            if (page == null)
                return;

            WireUpThePage(page);
            WireUpAllUserControls(page);

            var UsrCod = HttpContext.Current.Session["UsrCod"];
            if (UsrCod != null)
            {
                var _AuthorizationManager = ObjectFactory
                    .GetNamedInstance<Framework.ServiceLayer.UserManager.IAuthorizationManager>("_AuthorizationManager");

                ((Framework.ServiceLayer.UserManager.EFAuthorizationManager)_AuthorizationManager)
                    .AuditUserId = UsrCod.ToString();
            }
        }
 
روش استفاده
نحوه استفاده از Aspect تعریف شده در کد زیر قابل مشاهده است:
namespace Framework.ServiceLayer.UserManager
{
    public class EFUserManager : IUserManager
    {
        IUnitOfWork _uow;
        IDbSet<User> _users;

        public EFUserManager(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _users = _uow.Set<User>();
        }

        [Framework.ServiceLayer.Aspects.Authorization]
        public List<User> GetAll()
        {
            return _users.ToList<User>();
        }
    }
}

نظرات مطالب
PersianDatePicker یک DatePicker شمسی به زبان JavaScript که از تاریخ سرور استفاده می‌کند
با فرض اینکه layout برنامه تعاریف لازم را دارد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <link href="~/Content/PersianDatePicker.css" rel="stylesheet" />
</head>
<body>
    @RenderBody()
    <script src="~/Scripts/jquery-1.10.2.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/PersianDatePicker.js"></script>
    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>
فایلی را به نام PersianDatePicker.cshtml در مسیر Views\Shared\EditorTemplates ایجاد کنید؛ با این محتوا:
@using System.Globalization
@model DateTime?
@{
    Func<DateTime, string> toPersianDate = date =>
    {
        var dateTime = new DateTime(date.Year, date.Month, date.Day, new GregorianCalendar());
        var persianCalendar = new PersianCalendar();
        return persianCalendar.GetYear(dateTime) + "/" + 
               persianCalendar.GetMonth(dateTime).ToString("00") + "/" + 
               persianCalendar.GetDayOfMonth(dateTime).ToString("00");
    };
    var today = toPersianDate(DateTime.Now);
    var name = this.ViewContext.ViewData.ModelMetadata.PropertyName;
    var value = Model.HasValue ? toPersianDate(Model.Value) : string.Empty;
}
<input type="text" dir="ltr" 
       name="@name" id="@name" 
       value="@value" 
       onclick="PersianDatePicker.Show(this,'@today');" />
بعد از این تنها کاری که باید انجام شود، استفاده از ویژگی UIHint است:
// Location: Views\Shared\EditorTemplates\PersianDatePicker.cshtml
[UIHint("PersianDatePicker")]
public DateTime AddDate { set; get; }
به صورت خودکار به متد EditorFor اعمال می‌شود:
<div>
    <label>تاریخ:</label>
    @Html.EditorFor(model => model.AddDate)
</div>

همچنین اگر نیاز است مقدار رشته تاریخ شمسی آن به یک DateTime میلادی انتساب داده شود (در حین ارسال اطلاعات به سرور)، باید از یک model binder سفارشی برای اینکار در ASP.NET MVC استفاده کنید. یک نمونه پیاده سازی شده آن‌را در بحث PersianDateModelBinder می‌توانید مشاهده و استفاده کنید. 
مطالب
Functional Programming - قسمت چهارم - برخورد با Exception ها
چنانچه قسمت‌های قبلی سری آموزش برنامه نویسی تابعی Functional Programming را مطالعه نکرده‌اید، پیشنهاد میکنم قبلا آن‌ها را  (+  و  +  و  +) قبل از شروع بخوانید. در این قسمت قرار است تاثیر استثناءها (exception) را بر روی کدها بررسی کرده و راهکاری را از جنس functional برایش ارائه کنیم. 



Exception و خوانایی کد

تکه کد زیر را در نظر بگیرید: یک Action معمولی در Asp.Net MVC که یک نام را دریافت کرده و یک کارمندرا ایجاد میکند:

public ActionResult CreateEmployee(string name) { 
    try { 
        ValidateName(name);
        // ادامه کد‌ها return View("با موفقیت ثبت شد");
        }
    catch (ValidationException ex) 
    { 
        return View("خطا", ex.Message);
    }
}

private void ValidateName(string name) { 
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(name)) 
        throw new ValidationException("نام نمی‌تواند خالی باشد");

    if (name.Length > 100) 
        throw new ValidationException("نام نمی‌تواند طولانی باشد");
}

در این قطعه کد، در متد ValidateName، در صورت معتبر نبودن ورودی، یک Exception رخ میدهد و بلاک کد try/catch، این exception را دریافت کرده و خطای مناسبی را به کاربر نشان خواهد داد. تا اینجا ظاهرا همه چیز مرتب است و مشکلی ندارد! احتمالا کد‌های مشابه به این کد را زیاد دیده‌اید. در اینجا متد ValidateName، صادق نیست. در قسمت اول، در مورد Honesty صحبت کردیم. به عبارت ساده‌تر شما از امضای این متد نمی‌توانید به نوع خروجی و کاری که قرار است انجام دهد، پی ببرید. در واقع شما همیشه باید پیاده سازی متد را گوشه‌ای، در ذهن خود داشته باشید و برای اطمینان از کاری که متد انجام میدهد، همیشه باید به بدنه‌ی متد برگردیم. اگر به‌خاطر داشته باشید، توابع برنامه نویسی را به توابع ریاضی تشبیه کردیم. پس میتوانیم بگوییم: 

به عبارت دیگر وقتی از exception‌ها برای کنترل flow برنامه استفاده میکنید، مشابه کاری را انجام می‌دهید که دستور GOTO انجام می‌داد. این دستور در روش‌های قبل از برنامه نویسی ساخت یافته وجود داشت و توسط یک دانشمند هلندی به نام آقای دیکسترا حذف شد. وقتی از دستور GOTO یا JUMP استفاده میکنیم، فهمیدن flow برنامه پیچیدگی‌های زیادی را خواهد داشت. چراکه فراخوانی قطعه‌های کد و متد‌ها، وابستگی شدیدی خواهند داشت و البته میتوان گفت استفاده از exception‌ها برای کنترل جریان برنامه، می‌توانند از GOTO هم بد‌تر باشند؛ چرا که exception میتواند از لایه‌های مختلف کد نیز عبور کند.

امیدوارم تا اینجا به یک عقیده‌ی مشترک رسیده باشیم. خوب راهکار چیست؟ تصور کنید که تکه کد بالا را به صورت زیر تبدیل کنیم: 

public ActionResult CreateEmployee(string name) { 
    string error = ValidateName(name);

 if (error != string.Empty) 
        return View("خطا", error);
    // ادامه کد‌ها return View("با موفقیت ثبت شد");
}

private string ValidateName(string name) { 

    if (string.IsNullOrWhiteSpace(name)) 
        return "نام نمی‌تواند خالی باشد";

    if (name.Length > 100) 
        return "طول نام نمی‌تواند بیشتر از 100 کاراکتر باشد";

    return string.Empty;
}

با refactor ای که انجام دادیم، متد ValidateName را به یک تابع ریاضی تبدیل کردیم. به این معنا که هر آنچه را که از امضای متد، مشخص است، انجام می‌دهد و در این حالت چیزی مخفی نیست. توجه داشته باشید که این راهکار نهایی ما نیست و لطفا مقاله را تا انتها بخوانید!  



موارد استفاده Exception

با همه‌ی بدی‌هایی که از Exception‌ها گفتیم، با این حساب پس چه زمانی از آن استفاده کنیم؟

  1. Exception‌ها واقعا برای موارد استثنائی هستند.
  2. Exception‌ها برای شرایطی هستند که به معنای واقعی یک باگ باشند.
  3. منتظر رخ دادن Exception نباشیم! 

در توضیح مورد سوم، در اعتبار سنجی داده‌های کاربر (Validation) انتظار داده‌ی نادرستی را می‌توان داشت، پس نمی‌توانیم آن را یک حالت استثنایی بدانیم. معماری زیر را در نظر بگیرید


دیتایی که به API ما ارسال خواهد شد، همیشه شامل عملیات Filter یا به عبارتی Validation است و از آنجایی که می‌توان انتظار استفاده‌ی نادرست یا دیتای نادرست را داشت، نمیتوانیم این را حالتی از استثنائات در نظر بگیریم؛ ولی بر خلاف آن، وقتی در دامین پروژه و ارتباط بین دامین‌های مختلف، دیتایی رد و بدل می‌شود که معتبر نیست، میتوانیم آن را جزء استثناء‌ها در نظر بگیریم. به مثال زیر دقت کنید:

public ActionResult UpdateEmployee(int employeeId, string name) { 
    string error = ValidateName(name);
    
    if (error != string.Empty) 
        return View("Error", error);
    
    Employee employee = GetEmployee(employeeId); 
    employee.UpdateName(name);
}

public class Employee { 

    public void UpdateName(string name){

        if (name == null) 
            throw new ArgumentNullException();
        
        // ادامه کد‌ها }
}

در قطعه کد بالا تصور این است که کلاس Employee و متد UpdateName خارج از دامین می‌باشند. همانطورکه مشاهده میکنید، ما در action controller، از خالی نبودن نام اطمینان حاصل کردیم و سپس آن را به متد UpdateName ارجاع دادیم. ولی اگه به بدنه‌ی متد UpdateName دقت کنید، می‌بینید که مجددا از خالی نبودن نام اطمینان حاصل کرده‌ایم و در صورت خالی بودن، یک Exception را صادر میکنیم! به این مدل چک کردن‌ها در دامین‌های مختلف، معمولا guard clause گفته می‌شود و یک نوع قرارداد بین برنامه نویس هاست. اگر طبق تعریفی که بالاتر ارائه کردیم هم چک کنیم، میتوانیم حدس بزنیم که خالی بودن نام، نشان یک باگ در نرم افزار است! 



مفهوم fail fast

تا اینجا متوجه شدیم که از exception‌ها باید در شرایط استثنائی استفاده کنیم. خوب با توجه به این مساله، چه طور میتوانیم آن‌ها را Handle کنیم؟ این سؤال ما را به مفهومی به نام fail fast می‌رساند. این مفهوم به ما میگوید:

  • کار جاری را به محض یک اتفاق استثنائی باید متوقف کنیم.
  • رعایت این نکته در نهایت ما را به یک نرم افزار پایدار خواهد رساند.


برای درک هر چه بهتر این موضوع، بیایید به عکس این حالت نگاه کنیم؛ اصطلاحا Fail Silently.

متد زیر را ببینید: 

public void ProcessItems(List<Item> items) { 

    foreach (Item item in items) { 
        try { 
            Process(item);
 } 
        catch (Exception ex) 
        { 
            Logger.Log(ex);
 }
 }
 }

در قطعه کد بالا، در نگاه اول احتمالا حس نرم افزار پایدار‌تر و بدون خطا را خواهیم داشت. اما در واقع اینطور نیست. احتمال اینکه خطا از چشم برنامه نویس به دور باشد و بعد از اجرا باعث شود که یکپارچگی داده‌ها را به هم بریزد وجود دارد. در واقع هیچ راهی برای زمانیکه این عملیات نباید انجام شود، در نظر گرفته نشده‌است. طبق صحبت‌هایی که بالا‌تر داشتیم، شرایط غیر منتظره، در واقع یک باگ در نرم افزار است و هیچ مزیتی در جلوگیری از وقوع این باگ بدون حل مشکل نیست!

به صور خلاصه مهم‌ترین مزیت Fail Fast را میتوانیم به صورت زیر خلاصه کنیم:

  • مسیر رسیدن به خطا‌ها سر راست‌تر می‌شود.
  • نرم افزار به پایداری مناسبی خواهد رسید.
  • از اعتبار دیتای ذخیره شده اطمینان خواهیم داشت.


کجا exception‌ها را به دام بیندازیم؟

در یکی از حالت‌های زیر:

  • لاگ کردن
  • متوقف کردن عملیات
  • هیچ گاه در بلاک catch هیچ منطقی را پیاده نکنید.


حالت دیگر در استفاه از کتابخانه‌های دیگران (3rd parties) است. به طور مثال در استفاده از EF ممکن است به دلیل عدم برقراری ارتباط با دیتابیس، خطایی را دریافت کنید. در این حالت با توجه به نکات فوق، با این استثنائات برخورد کنید:

  • جلوی این نوع استثنائات را در پایین‌ترین حد ممکن در کد خود بگیرید.
  • Exception هایی را catch کنید که میدانید در حالت استثناء، چه کاری را می‌توانید انجام دهید.


این به این معنی میباشد که به صورت کلی همه نوع Exception ای را به صورت کلی نگیرید و نوع Exception اختصاصی را در بلاک catch قرار دهید. الان که قرار شد در بعضی از حالت‌ها جلوی استثنائات را بگیریم، خوب است ببینیم چطور باید اینکار را انجام بدیم.

قطعه کد زیر را در نظر بگیرید:

public void CreateCustomer(string name) { 
    Customer customer = new Customer(name); 
    bool result = SaveCustomer(customer);
    if (!result) { 
        MessageBox.Show("Error connecting to the database. Please try again later.");
    }
}

private bool SaveCustomer(Customer customer) { 
    try { 
        using (MyContext context = new MyContext()) { 
            context.Customers.Add(customer);
         context.SaveChanges();
        } 
        return true;
    }
    catch (DbUpdateException ex) { 
        if (ex.Message == "Unable to open the DB connection") 
            return false; 
        else 
            throw;
    }
}

همانطور که مشاهده میکنید، در حالتیکه خطایی از نوع DbUpdateException رخ میدهد، مقدار بازگشتی متد را برابر با false میکنیم. اما مشکلی که وجود دارد این است که این‌کار به اندازه‌ی کافی خوانا نیست. همچنین honest بودن متد را نقض کرده‌ایم. به علاوه مشکل بزرگتر دیگر این است که ما با بازگرداندن یک مقدار bool، میتوانیم به متد بالاتر اطلاع بدهیم که کار مورد نظر انجام شده یا نه، اما در مورد دلیل انجام نشدن آن، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. پیشنهاد من برای مقدار بازگشتی متد‌هایی که احتمال انجام نشدن کاری در آن‌ها می‌رود، استفاده از یک نوع اختصاصی می‌باشد.

در اینجا من این نوع را با نام کلاس Result معرفی میکنم. انتظاری که از این نوع اختصاصی داریم:

  • Honest بودن متد را نگه دارد.
  • خروجی متد را به همراه وضعیت اجرا شدن برگرداند.
  • شکل یکسانی را برای خطا‌ها داشته باشد.
  • فقط جلوی خطا‌های غیر منتظره را بگیرد.


برای مثال کد بالا را به شکل زیر refactor می‌کنیم:

private Result SaveCustomer(Customer customer) { 
    try { 

        using (var context = new MyContext()) { 

            context.Customers.Add(customer); 
            context.SaveChanges();
 } 

        return Result.Ok();
    } 
    catch (DbUpdateException ex) { 
        if (ex.Message == "Unable to open the DB connection") 
            Result.Fail(ErrorType.DatabaseIsOffline);

        if (ex.Message.Contains("IX_Customer_Name")) 
            return Result.Fail(ErrorType.CustomerAlreadyExists);

        throw;
    }
}

به عبارتی با این روش میتوانیم از انجام شدن/نشدن عملیات اطمینان حاصل کنیم و خروجی/دلیل انجام نشدن را نیز میتوانیم برگردانیم.

اگر به امضای متد‌های زیر نگاه کنیم، می‌توانیم آن‌ها را طبق الگوی CQS دسته‌بندی کنیم: 

به عنوان نمونه یک پیاده سازی از این کلاس را در اینجا  قرار داده‌ام. قطعا میتوانیم پیاده سازی‌های بهتری را از این کلاس داشته باشیم. خوشحال می‌شوم که نظرات خود رو با ما به اشتراک بگذارید. امیدوارم که این قسمت و صحبت‌هایی که در مورد استثنائات داشتیم، توانسته باشد دیدگاه جدیدی را به کدهایتان بدهد. در ادامه‌ی این سری مطالب، مفاهیم پارادایم برنامه نویسی تابعی را بیشتر مورد بررسی قرار خواهیم داد.