مطالب
کتابچه‌ی رایگان نصب و راه اندازی Exchange Server 2010

در طی این چند سالی که کارم برنامه نویسی ASP.Net بوده است، هیچ نرم افزار پایه‌ای همانند Exchange server در کیفیت کارهای من تاثیر نداشته است و اساسا تمام هماهنگی‌های برنامه‌های من با کمک Exchange server و Outlook صورت می‌گیرد. از گرفتن تائید تا آلارم فلان درخواست تا یک سری از گزارشات زمانبندی شده و غیره. دیگر کار به جایی رسیده است که اگر کاربران ایمیلی را دریافت نکنند اطلاعات وارد شده در برنامه‌ها را معتبر نمی‌دانند و به برنامه‌ها مراجعه نمی‌کنند!
به همین منظور کتابچه‌ی راهنمای نصب و راه اندازی Exchange server 2010 را تهیه کرده‌ام که در طی حدودا 120 صفحه، به صورت کاربردی و ساده، آنچه را که باید برای راه اندازی و مدیریت این برنامه در یک سازمان بدانید، در اختیار شما قرار می‌دهد.

مقدمه‌ی کتابچه

برنامه‌ی Exchanger server ، نرم افزار ارسال و دریافت ایمیل سازمانی مایکروسافت است که در رده‌ی محصولات سرور آن شرکت قرار می‌گیرد. اولین نگارش Exchanger server در سال 1993 ارائه شد و به صورت محدود در اختیار حدود 500 شرکت قرار گرفت. در سال 1996 اولین نگارش عمومی آن به نام Exchange server 4.0 به عموم ارائه گشت و در سال 1997 با ارائه‌ی Exchange server 5.0 آمار مشتریان این محصول به 32 هزار کاربر رسید. به همراه این نگارش، اولین نسخه‌ی برنامه Outlook web access نیز ارائه گردید. با افزایش استقبال از این محصول، در همان سال نگارش 5.5 آن نیز ارائه شد و ظرفیت بانک‌های اطلاعاتی آن تا 16TB در نگارش سازمانی آن افزایش یافت. در سال 2000، اولین نگارش یکپارچه‌ی آن با Active directory ارائه شد. بزرگترین مشکل این محصول در سال 2000، کوچ از نگارش‌های قدیمی به نگارش جدید بودند که این مشکل در سال 2003 با ارائه Exchange server 2003 برطرف گردید. در اواخر سال 2006 ، Exchange server 2007 ارائه گشت که مهمترین تفاوت آن با نگارش‌های قبلی، ارائه‌ی آن تنها برای سکوهای 64 بیتی بود به همراه بهبودهایی در اندازه‌ی صندوق‌های پستی تا 2 گیگابایت، تضمین فعالیت بی‌وقفه بهبود یافته ، شروع به کنار گذاری Public folders و تمهیداتی جهت ارسال و دریافت پیغام‌های صوتی. در اواخر سال 2009 نگارش 2010 این محصول ارائه گشت که تنها با ویندوز سرور 2008 سازگار می‌باشد و در آن عمده‌ی مشکلات به همراه نگارش 2007 آن برطرف شده است همانند Outlook web access سازگار با تمامی مرورگرهای امروزی، امکان مدیریت تحت وب صندوق‌های پستی کاربران، بازنگری در گزینه‌های تضمین فعالیت بی‌وقفه و ساده سازی آن‌ها، افزایش تعداد بانک‌های اطلاعاتی قابل تعریف در یک سرور و بسیاری از موارد دیگر که در طی چندین فصل به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

لینک دریافت: exchange2010.v1.rar

مطالب
Pro Agile .NET Development With Scrum - قسمت دوم

داستان‌های کاربر

توسعه‌دهندگان، ویژگی‌های مورد نظر پروژه را با جمع‌آوری نیازمندی‌ها، در قالب داستانهای کاربر احصاء می‌کنند و به هرکدام متناسب با پیچیدگی‌اش امتیازی اختصاص می‌دهند. با لیستی از داستان‌های دارای ابعادی مشخص و بودجه و زمان مورد نیاز برای هرکدام، مشتریان قادر به این انتخابند که کدام ویژگی‌ها در تکرار (iteration) بعدی باقی بماند. مشخص‌کردن بودجه و زمان، یعنی تعیین حجم کاری که تیم توسعه برای انجام آن ویژگی، نیاز می‌داند. برآورد بودجۀ مورد نیاز تکرار اول به صورت تجربی خواهد بود و ممکن است این تخمین در ابتدا نادرست باشد؛ اما با شروع تکرار بعدی درست خواهد شد. در پایان هر تکرار، امتیازات به دست آمده از داستان‌های کامل شده را جمع کنید. مجموع این امتیازات، نشانگر سرعت شما خواهد بود. این سرعت شاخص خوبی جهت چگونگی بودجه‌بندی مرحلۀ بعد است. هنگامیکه امتیازات جمع‌آوری شده به حد مطلوبی رسید، «سرعت پیشرَوی»، شاخص مناسب دیگری برای بودجه‌بندی است که عبارت است از متوسط سرعت سه تکرار آخر.

با این کار شما به دیدگاه مناسبی از فاز برنامه‌ریزی دست پیدا می‌کنید. حال اجاز دهید نگاه دقیق‌تری به شیوه‌های برنامه‌ریزی داشته باشیم.

برنامه‌ریزی (planning game) دو فاز دارد: فاز شناسایی و فاز برنامه‌ریزی. در فاز شناسایی، توسعه‌دهندگان و مشتریان را دور هم جمع می‌کنند تا دربارۀ نیازمندیهای سیستم در حال طراحی، گفتگو کنند. به خاطر داشته باشید که این کار تا وقتی انجام می‌شود که به ویژگی‌هایی (features) کافی برای شروع انجام کار برسیم و البته واضح است که چنین لیستی از ویژگی‌های احصاء شده، هرچقدر هم که تلاش شود، کامل نخواهد بود. مشتریان اغلب اوقات، خواسته‌ی خود را یا نمی‌دانند یا نمی‌توانند به خوبی توضیح دهند. بنابراین معمولاً این لیست به مرور تغییر می‌کند. در ضمن آنکه برخی ویژگیها دقیق‌تر می‌شود، مواردی نیز ممکن است به لیست افزوده شوند یا حتی می‌توان برخی ویژگی‌های نامربوط را از لیست حذف کرد. در مرحلۀ شناسایی، ویژگی‌ها به داستانهای کاربر تجزیه شد و ثبت می‌شوند.

یک داستان کاربر عبارت است از توصیفی کوتاه از یک ویژگی که نمایانگر یک واحد ارزش کسب و کار برای مشتری است. داستانهای کاربر از زبان کاربر بیان شده‌اند و قالب نوشتاری زیر را دارند:

به عنوان «نوع کاربر»، من می‌خواهم «یک فعل» تا «منفعتی برای کسب و کار» 

یا به صورت:

به منظور «یک دلیل» به عنوان «نقش کاربر» من می‌خواهم «یک فعل»

داستانهای کاربر معمولاً در جلسه‌ی گفتگو با مشتری بر روی کارت‌های راهنما نوشته شده و در آن از واژگان و ادبیاتی استفاده می‌شود که برای مشتری قابل فهم باشد. ممکن است چنین بیاندیشید که ثبت نیازمندی‌ها، خلاف مزیت‌های چابک‌سازی است؛ چرا که تولید نرم‌افزار کارآمد و چابک مبتنی بر مستندسازی گسترده و فراگیر خواهد بود. در واقع، داستان‌های کاربر به طور ساده فقط یادآورندۀ جزئیات بیشتری از گفتگوی انجام شده‌اند که به عمد به‌صورت کوتاه و دقیق نوشته شده‌اند. فهم دقیق‌تر جزئیات کار، مستلزم ارتباط بیشتر میان توسعه‌دهندگان و مشتری است. در واقع همسو با این اصل چابک که می‌گوید: «مؤثرترین و کارآمدترین شیوۀ انتقال اطلاعات در میان تیم توسعه و به خارج از آن، گفتگوی چهره به چهره است.»

هنگام احصاء ویژگی‌های پروژه تحت عنوان داستان‌های کاربری، از اصول INVEST (که پیش‌تر گفته شد) جهت کنترل مناسب بودن این داستانها استفاده کنید. شکل 2-3 مثالی از یک داستان کاربر را که توصیف‌کنندۀ ویژگی «افزودن یک بن تخفیف به سبد خرید» است، نشان می‌دهد. «تخفیف گرفتن»، یک منفعت کسب و کار است برای عامل (actor) اصلی، یعنی مشتری. «یک بن تخفیف به سبد بیفزا» نام فرآیند یا «use case» مربوط است.

 


از معیار پذیرش (acceptance criteria) نیز می‌توان در هنگام تولید داستان‌ها استفاده کرد. معیار پذیرش را می‌توان در پشت کارت داستان، آن طور که در شکل 3-3 نشان داده شده است، نوشت. استفاده از طرف مقابل کارت این اجازه را می‌دهد که اعضای تیم و مشتریان، اطلاعات خودشان را در یک جا جمع کنند.  


معیار پذیرش همچنین به تشخیص جزئیات بیشتر یا شناسایی وابستگی‌ها کمک می‌کند. مثلاً در شکل 3-3 تعریف «in date» چیست و چه چیزی حدود یک بن تخفیف را مشخص می‌کند؟ معمولاً باید حداقل سه معیار پذیرش وجود داشته باشد. در فصل بعد در یک مطالعۀ موردی، مطالب بیشتری را دربارۀ داستانهای کاربر خواهید آموخت.

هنگامیکه تیم و مشتریان حس‌کنند که حدود 75 درصد از ویژگی‌های اصلی احصاء شده است، توسعه‌دهندگان ابعاد داستان‌ها را تخمین زده و آنها را برای اولویت‌بندی توسط مشتری آماده می‌کنند.


تخمین 

شکی در آن نیست که تخمین‌زدن کار سختی است. تخمین‌زدن هم دانش است هم هنر. تخمین‌زدن در یک پروژۀ تازه شروع شده، بسیار سخت است زیرا مجهولات بسیاری در آن وجود دارد. 

یکی از روش‌های تخمین گروهی، روش «Planning Poker» نام دارد. در این روش همه‌ی اعضای فنی تیم، متشکل از توسعه‌دهندگان نرم‌افزار، تحلیل‌گران، متخصصان امنیت و زیرساخت، مشارکت می‌کنند. نقش مشتری در این حالت پاسخ‌گویی به سؤالات احتمالی اعضای تیم است تا ایشان بهتر بتوانند تخمین بزنند.

شیوۀ انجام کار به این صورت است که عضوی از تیم، یک داستان کاربر را برداشته و آن را برای تیم توضیح می‌دهد. تیم دربارۀ آن ویژگی با مشتری گفتگو کرده تا جزئیات بیشتری را دریابد. وقتی که تیم به درک خوبی از آن رسید، رأی‌گیری آغاز می‌شود. هر عضو تیم با یک کارت، از مجموعه‌ای ازکارتهایی با شماره‌های 0، 1 ، 2، 3، 5، 8، 13، 20، 40 و 100 رأی خود را اعلام می‌کند.

تیم باید از داستانی شروع کند که نسبتاً کوچک و ساده باشد. این داستان به عنوان مبنا انتخاب می‌شود. هر تخمین داستان کاربر، باید به نسبت این داستان کوچک انجام شود. اگر داستان مبنا به خوبی انتخاب نشود، بقیۀ تخمین‌ها نادرست خواهد بود.

اگر همه‌ی اعضای تیم به یک صورت رأی دهند، آن رأی، تخمین آن داستان خواهد شد. اگر اختلاف آراء وجود داشت، ناظر یعنی کسی که رأی نمی‌دهد، از افرادی که بالاترین و پایین‌ترین امتیاز را داده‌اند، می‌خواهد که علل خود را توضیح دهند. سپس تیم مجدداً گفتگو کرده و دوباره رأی‌گیری می‌کند. طبق تجربه، خوب است که زمان معقولی، برای هر گفتگو در نظر گرفته شود. 

اگر تخمین یک داستان به دلیل فقدان دانش فنی، بسیار سخت بود، مناسب است که این داستان کنار گذاشته شود و داستان دیگری برای برطرف کردن مشکل ناآشنایی با دانش فنی مورد نظر فراهم شود. بدین ترتیب تیم توسعه در موقعیت بهتری می‌تواند نسبت به داستان جدید تخمین بزند. 

داستان‌هایی که بیش از یک هفته کار نیاز داشته باشند با عنوان داستانهای حماسی (epic stories) شناخته می‌شوند و معمولاً برای تخمین بسیار بزرگ هستند. در واقع، این داستان‌ها به چند داستان کوچک‌تر که قابل فهم‌تر و به آسانی قابل تخمین باشند، تجزیه می‌شوند. این بدان معناست که ایجاد یک داستان کاربر از تعداد انبوهی ویژگی موجب کاهش کارآیی خواهد شد. 

تخمین در تیمی که افراد آن تاکنون با همدیگر سابقۀ همکاری نداشته باشند، خیلی پایین یا خیلی بالاست. اما با استمرار هر تکرار و تجربه و دانش بیشتر افراد، تخمین داستان‌ها بهتر می‌شود.

استفاده از ابزار Planning Poker مزایای بسیاری دربردارد. دقت تخمین بالا می‌رود؛ زیرا مسأله از منظر تخصص‌های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به تیم کمک می‌کند که هم رأی شوند و گفتگو میان اعضاء را تسهیل می‌کند. پس از آنکه داستان‌ها تخمین زده شدند، مشتری و صاحب محصول با تیم توسعه در تولید چگونگی انتشار نسخه‌ها، همکاری می‌کنند.


برنامه انتشار 

اگرچه کدهای قابل ارسال، قابلیت انتشار در پایان هر تکرار را دارند، اما یک پروژه XP در چند سری منتشر شده است. یک نسخۀ منتشرشده، متشکل از تعداد مناسبی داستان برای عرضۀ ارزش کسب وکاری است که به کوچک نگه داشتن آن کمک می‌کند. بسیار مناسب است که یک موضوع یا هدف خاص را در ضمن هرنسخۀ انتشار، مد نظر قرار داد تا کمک کند که هر نسخۀ انتشار بر برخی ارزشهای کسب و کاری متمرکز شده و آن را هدایت کند. معمولاً یک نسخۀ انتشار، متشکل از چهار تکرار است؛ همانطور که در شکل 4-3 نشان داده شده است.

 


در برنامه‌ریزی نسخه‌های انتشار، طول یک تکرار نیز تعیین می‌شود که معمولاً بین دو تا چهار هفته است. مطابق تجربه، اگر محیط کار شما دچار بی‌نظمی و اختلالات دائمی است، می‌توانید دورۀ تکرار را به یک هفته محدود کنید.

یکی از پروژه‌هایی که ما بر روی آن کار می‌کردیم، برنامه‌ای بود که نگهداری آن بسیار سخت و فوق‌العاده ناپایدار بود. مشتری مکررا با تیم تماس گرفته و اشکالات بحران‌ساز و ایراداتی را که مخل برنامه بودند، گزارش می‌کرد. در ابتدای کار دوره، تکرار ما هفتگی بود. به همین دلیل چون حلقۀ بازخوردگیری‌مان کوچک بود، می‌توانستیم بر پایدارسازی پروژه در هر دوره کاری تمرکز کنیم. هنگامی که محصول به پایداری مناسب‌تری رسید و تماس‌های مشتری کم شد، قادر شدیم تا در هر دوره، دقت بیشتری بر روی مسائل به خرج دهیم.

اگر قصد دارید به صورت دقیق بر روی حلقۀ بازخورد متمرکز شوید، دوره‌ی تکرار یک هفته‌ای، مدل خوبی است. اما این مدل سربار زیادی را به دلیل ضرورت تقسیم داستانهای کاربر باید به بخش‌های کوچک‌تری تا آن اندازه که در یک دوره تکمیل شوند، بر پروژه تحمیل می‌کند. در ادامه خواهیم گفت که هر تکرار شامل برنامۀ ملاقات و بازبینی نیز هست.

 بعد از مدتی که تیم با فرآیند کار آشناتر شد و نوبت به مشکلات با اولویت کم‌تر رسید، می‌توان دورۀ تکرار را دو هفته‌ای در نظر گرفت. اما اگر پروژه به گونه‌ای است که ویژگی‌های بزرگ‌تر را نمی‌توان به موارد کوچک‌تری که قابل انجام در دوره‌های یک هفته‌ای باشد، تجزیه کرد و تیم هنوز در حال یادگیری است، دوره‌های بلندمدت‌تر قابل پذیرش است.

مشتری با توجه به طول دورۀ تکرار و بودجۀ داستان آغازین، انتخاب می‌کند که کدام داستان در هنگام انتشار نسخۀ اوّل، در تکرار اوّل کامل شود. 

این مشتری است که داستان‌ها را به گونه‌ای اولویت‌بندی می‌کند تا مشخص شود که کدام‌یک بیشترین ارزش کسب و کار را فراهم می‌کند. از آنجایی که مشتری مسؤول داستانهای کاربر است، تیم باید به وی توضیح دهد که داستانهایی وجود دارند که صرفاً باید به جهت دلایل فنی ایجاد شوند. 

معمولاً باید به داستانهای کاربری‌ای که مستلزم ریسک بالا بوده یا دربرگیرندۀ مجهولات زیادی باشند، بیش از یک یا دو تکرار اختصاص داد. 


برنامۀ تکرار

مشتری داستان‌هایی را که می‌خواهد در تکرار باشند، انتخاب می‌کند. برای هر داستان کاربر، مجموعه‌ای از معیارهای پذیرش، تعریف شده است. همان طور که متوجه شده‌اید ما در هر فاز، وقت بیشتر و بیشتری را صرف جمع‌آوری جزئیات هر داستان کاربر کرده و بصورت عمیق‌تری در آن غور می‌کنیم. این کار مفید است، زیرا اگر یک داستان کاربر ایجاد شده در ابتدای پروژه، ممکن است بعداً به عنوان داستانی کم اهمیت یا غیر مهم دیده‌شود و بدون آنکه وقت خاصی برای آن صرف شده باشد، کنار گذاشته شود. اما اگر در ابتدای کار وقت زیادی صرف دقیق‌تر کردن داستان‌های کاربر شود و بعداً بعضی از آنها کنار گذاشته شوند، در واقع وقت تلف شده است. بنابراین دقیق‌تر کردن یک داستان در جایی که مورد نیاز است، باید اتفاق بیفتد. در سطح برنامۀ تکرار، مجموعه‌ای از معیارهای پذیرش را برای هر داستان کاربر تعریف می‌کنیم. معیار پذیرش به توسعه‌دهنده کمک می‌کند تا بداند که یک داستان کاربر به طور کامل انجام می‌شود. این معیارها به صورت مؤلفه‌هایی از بافرض/هنگامی که/درنتیجه، نوشته می‌شود. 

مثالهای زیر چگونگی انجام این کار را توصیف می‌کند:

عنوان ویژگی: افزودن کالایی به سبد

به عنوان یک مشتری می‌خواهم بتوانم کالایی را به سبدم اضافه کنم؛ به نحوی که قادر باشم به خرید خود ادامه دهم.

سناریو: سبد  خالی

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم، در نتیجه جمع تعداد کالایی که برای سفارش در سبد من وجود دارد، صفر است.

سناریو: افزودن یک کالا به سبد

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 به سبدم اضافه می‌کنم، در نتیجه جمع کالاهای قابل سفارش در سبدم 1 می‌شود.

سناریو: افزودن کالاهایی به سبد

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم، هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 و کالایی با شناسۀ 2 به سبدم اضافه می‌کنم، در نتیجه جمع کالاهای قابل سفارش در سبدم 2 می‌شود.

سناریو: دو بار افزودن یک کالا

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 به سبدم اضافه می‌کنم و هنگامی که کالایی با شناسۀ 1 را مجدداً به سبدم اضافه می‌کنم، در نتیجه تعداد کالاهای با شناسۀ 1 در سبد من باید 2 باشد.

سناریو: افزودن یک کالای تمام شده به سبد

با فرض اینکه یک سبد خالی دارم و کالایی با شناسۀ 2 در انبار وجود نداشته باشد، هنگامی که من کالایی با شناسۀ 2  را به سبد خودم اضافه می‌کنم، در نتیجه جمع تعداد کالای قابل سفارش در سبد من باید 0 باشد و به کاربر، موجود نبودن آن کالا را هشدار دهد.

یک آزمون پذیرش (acceptance) به زبان متعارف در قوانین کسب و کار نوشته می‌شود. در مثال سبد خرید، این سؤال پیش می‌آید که چگونه می‌توان یک محصول را از سبد کالا، حذف کرد و اگر یک جنس اکنون در انبار نیست و کاربر پیام هشدار دریافت کرده است، در ادامه چه اتفاقی باید بیفتد؟ سناریوها به تیم در کشف ملزومات کسب و کار و تصریح آن‌ها کمک می‌کند.

این سناریوها توسط توسعه‌دهنده به عنوان نقطۀ شروع آزمونهای واحد در توسعۀ آزمون محور و رفتار محور استفاده می‌شود. سناریوها همچنین در آزمودن معیارهای پذیرش به توسعه‌دهنده کمک کرده و توسعه‌دهنده و تست‌کننده را قادر می‌سازند که بر روی اتمام داستان اتفاق نظر داشته باشند.

بعد از آنکه سناریوهای معیار پذیرش تعیین شد، تیم توسعه، هر داستان را به تعدادی وظیفه تقسیم می‌کند و وظایف مرتبط به یک داستان، در تابلوی وظایف قرارگرفته و تیم توسعه تخمین‌های خود را در قالب یکی از واحدهای اندازه‌گیری، مثلاً نفرساعت  اعلام می‌کند. شکل 5-3 یک تابلوی وظیفه را نمایش می‌دهد.

به عنوان مثال وظایف می‌توانند شامل ایجاد طرح یک بانک اطلاعاتی برای یک داستان یا یکپارچه‌سازی آن با بخشی موجود در سیستم باشند. وظایف شامل مؤلفه‌های فنی مانند تهیۀ گزارش از زیرسیستم‌ها یا چارچوب مدیریت استثنائات نیز می‌باشد. اغلب این‌گونه وظایف نادیده‌گرفته می‌شود. یک داستان کاربر با وظایف گوناگونی گره خورده است. مثلاً:

داستان کاربر : به عنوان یک کاربر می‌خواهم بتوانیم یک کاربر را مدیریت کنم.

وظایف زیر از این داستان قابل استخراج است:

  • طرحی برای بانک اطلاعات جهت ذخیره‌سازی اطلاعات کاربر ایجاد کن.
  • یک کلاس کاربر، برای مدیریت کاربر از درون برنامه ایجاد کن.

هر عضو تیم می‌تواند بر روی هر وظیفه‌ای که بر روی تخته است، کار کند. هنگامیکه یک عضو گروه، وظیفه‌ای را برمی‌دارد، باید نشانی از خود روی کارت آن وظیفه قراردهد ( مثلاً حروف اوّل اسمش) تا بقیۀ افراد بدانند که وی بر روی آن وظیفه، مشغول به کار است. معمولاً اما نه همیشه، یک توسعه‌دهنده همۀ وظایف مربوط به یک داستان را برمی‌دارد. این کار بدین معناست که آن توسعه‌دهنده با پشتیبانی تیم، مسؤول اتمام آن کار است.

 

شکل 5-3. تختۀ وظایف نشان‌دهندۀ چگونگی پیشرفت پروژه

به محض اینکه یک تکرار آغاز شد، داستان‌هایی را که کار بر روی آنها شروع شده است، دیگر نمی‌توان تغییر داد. این مهم است که برنامۀ تکرار را در حین انجام آن، تغییر ندهید؛ زیرا این کار منجر به سوئیچنگ زمینه (context switching) می‌شود. برای توسعه‌دهندگان سوئیچینگ زمینه، هم به لحاظ زمانی و هم به لحاظ مالی، بسیار پرهزینه است.
به جای آنکه تلاش کنید در ضمن یک تکرار، تغییراتی را ایجاد کنید، مشخص کنید که آیا این کار اضافه، یا داستان اضافه را می‌توان تا تکرار بعدی به تعویق انداخت. مشتریان یا مدیران معمولاً می‌توانند چنین تعویقی را بپذیرند؛ زیرا این پذیرش مستلزم به تاخیر انداختن کار، مثلاً تا یک ماه دیگر نیست. اگر این کار جدید را که اضافه شده است، نمی‌توان به تعویق انداخت، باید ریسک خارج ساختن کدهای موجود و رفتن به سمت کدنویسی برای کارکرد جدید را به همراه تیم بررسی کرد. همچنین تیم باید بداند که اگر کار اضافه‌ای به یک دورۀ تکرار افزوده شد، بخشی از کارهای این دوره باید به تکرار بعدی موکول شوند. قاعدۀ کلی این است که اگر چیزهای جدیدی به کار وارد شد و تعویق آن ممکن نبود، باید کارهایی با همان ابعاد یا بزرگتر از تکرار، خارج شود. 
سرعت به ما نشان می‌دهد که تیم چه حجم کاری را در طول یک دوره کامل کرده است. از سرعت، در برنامه‌ریزی تکرارهای آتی استفاده می‌شود. برای درک چگونگی سرعت کار از نمودار burn-down استفاده می‌‌شود. یک نمودار burn-down (شکل 6-3) داستان‌های باقی‌ماندۀ یک پروژه و داستانهای تکمیل شده را در یک تکرار نمایش می‌دهد. سرعت در پایان هر تکرار محاسبه می‌شود و تعریف آن عبارت است از تعداد داستان‌های تکمیل شده در آخرین تکرار. بر اساس سرعت کنونی و تعداد داستان‌های باقی‌مانده، می‌توان تخمین زد که چقدر طول می‌کشد تا همه‌ی داستانها تکمیل شود. همانند آنچه در شکل 6-3 با خط چین نمایش داده شده است.
نمودار burn-down ابزار خوبی برای فهم آن است که آیا تیم می‌تواند پروژه را در زمان مقتضی به پایان برساند یا خیر و اگر نمی‌تواند، مدیر چگونه باید نسبت به آن تصمیم‌گیری کند. آیا افراد بیشتری باید به پروژه وارد شوند؟ آیا باید از ویژگی‌های مدنظر پروژه کاهش داد، یا باید زمان پایان کار را تغییر داد؟ 
 


در طول یک تکرار، هر روز باید گفتگوهایی سرپایی با حضور همۀ اعضای تیم انجام شود و مشکلاتی که ممکن است باعث به تأخیر افتادن ارائه کار شود، مورد بحث و بررسی قرار گیرد و همچنین تیم، لیست وظایف و تخته آن را به‌روز کرده تا پیشرفت یا موانع آن به وضوح قابل رؤیت باشند. 


با تشکر از آقای سید مجتبی حسینی
مطالب
طراحی گزارش در Stimulsoft Reports.Net – بخش 1

برای طراحی گزارش شما میتوانید به سه روش این کار را انجام دهید.

1- طراحی در برنامه طراح گزارش

2- طراحی از داخل ویژوال استودیو

3- طراحی گزارش در زمان اجرا

برای شروع شما میتوانید نسخه آزمایشی این گزارش‌ساز را دریافت کنید. تنها محدودیت این نسخه نمایش عبارت Demo در چاپ میباشد.

برنامه Designer  را اجرا کنید. در صورتی که برای اولین بار است این برنامه را اجرا میکنید ابتدا باید رابط کاربری خود را انتخاب نمایید. نوار ابزار سمت چپ تمامی ابزارهای پر‌کاربرد طراحی گزارش را در اختیارتان قرار میدهد. ابزارهایی که در این بخش درباره آنها توضیح داده خواهد شد عبارتند از:

Header, Footer, Data, Page Header, Page Footer, Report Title, Report Summery

*به ابزارهای بالا Band گفته میشود.

Header , Footer :

همانطور که از نامشان پیداست در قسمت بالا و پایین بخشی از گزارش قرار میگیرند که برای استفاده در بالا و پایین بند Data میباشد. به عنوان مثال بند Header مناسب طراحی سرستونهای یک جدول میباشد و بند Footer  هم جهت نمایش اطلاعات انتهایی یک جدول. ولی شما میتوانید با تنظیم خصوصیات هر بند رفتار و نمایش آنها را به طور کل تغییر دهید. نکته مثبت این گزارش‌ساز این است که شما میتوانید بیش از یک واحد از هر بند را بر روی صفحه طراح خود قرار دهید، به عنوان مثال شما میتوانید دو بند Header داشته باشید که یکی در صفحات زوج و دیگری در صفحات فرد نمایش داده شود.

Data :

این بند جهت نمایش اطلاعات از منبع داده‌ها میباشد. به این معنا که به ازای هر سطر از داده‌ها یک بار این بخش نمایش داده میشود. تعداد دفعات نمایش این بند محدود به تعداد سطرهای منبع داده و یا اندازه صفحه و همچنین خصوصیت محدوده نمایش سطرها در یک صفحه میباشد.

Page Header , Page Footer :

این دو بند با توجه به نامشان جهت نمایش در بالا و پایین هر صفحه از گزارش میباشد. البته باز هم یادآور میشوم که با تغییر در خصوصیات‌شان میتوانید رفتار و نحوه نمایش آنها را تغییر دهید.

Report Title :

این بند فقط در ابتدای گزارش نمایش داده خواهد شد.

Report Summery :

این بند بلافاصله بعد از اتمام گزارش نمایش داده خواهد شد.

مثال :

برای شروع در Designer یک گزارش جدید از نوع Blank Report ایجاد نمایید. سپس در پنل Dictionary بر روی New Item کلیک کرده و گزینه XML Data را انتخاب نمایید. با توجه به محل نصب گزارش‌ساز وارد مسیر …\Bin\Data شده و فایلهای Demo.xsd و Demo.xml را برای قسمتهای مربوطه انتخاب نمایید. یک بار دیگر بر رو New Item کلیک کرده و گزینه New Data Source را انتخاب نمایید، از لیست ظاهر شده کانکشنی را که ایجاد کرده‌اید را انتخاب نمایید؛ نتیجه کار تا اینجا باید به صورت زبر باشد.

جدول Product را دراگ کرده و بر روی صفحه طراحی گزارش رها کنید. فرم Data ظاهر میشود این فرم را مطابق تصویر زیر تنظیم نمایید.

حال بر روی صفحه طراحی گزارش بندهای Header, Data, Footer مشاهده میشود؛ حال شما میتوانید با کلیک بر روی سربرگ Preview خروجی گزارش را ببینید.

توابع :

این گزارش‌ساز دارای توابع بسیاری است که اکثر نیازهای شما را برطرف می‌کند به عنوان مثال تابع تبدیل عدد به حروف به زبان فارسی. همچنین شما میتوانید توابع خاص خود را ساخته و به صورت رفرنس به گزارش اضافه نمایید.

در این بخش ما از توابع موجود در گزارش استفاده خواهیم کرد. برای شروع بر روی کامپوننت Text در بند Footer  زیر ستون UnitPrice دابل کلیک کرده تا فرم TextEditor ظاهر شود. سربرگ Summery را انتخاب نمایید. مطابق اطلاعات زیر بخشها را تنظیم نمایید.

Summery Function: Sum

Data Band: DataProducts

Data Column: Products.UnitPrice

حال بر روی سربرگ Preview کلیک نمایید تا خروجی گزارش را ببینید. جمع ستون UnitPrice فقط در صفحه آخر نمایش داده خواهد شد. اگر بخواهید جمع ستون در پایین هر صفحه نمایش داده شود ابتدا باید خصوصیت Print on All Pages بند Footer به True ست شود. سپس بر روی کامپوننت Text در بند Footer، دابل کلیک نمایید و در فرم TextEditor سربرگ Summery تیک Running Total را به حالت انتخاب شده در بیاورید، حال خروجی گزارش را ببینید، جمع در انتهای هر صفحه ظاهر میشود.

متغیرها :

در این گزارش ساز دو نوع متغیر وجود دارد؛ نرمال و سیستمی. نوع سیستمی شامل متغیرهایی میشود که کاربرد مشخصی در تهیه گزارش دارند، مثل شماره صفحه، شماره ردیف، عنوان گزارش و ...

برای مثال شما میتوانید متغیر سیستمی Line را برای روی صفحه طراحی دراگ کنید. دو کامپوننت Text بر روی صفحه ایجاد میشود. اولی با محتوای Line و دومی با محتوای {Line}. اولی را به بند Header و دومی را به بند Data منتقل کنید و سپس خروجی گزارش را مشاهده نمایید، حال گزارش شما دارای شماره ردیف است.

متغیرهای نرمال تقریبا همانند متغیرهایی هستند که همه روزه شما در برنامه‌های خود از آنها استفاده می‌کنید. با کلیک بر روی New Item گزینه New Variable را انتخاب نمایید و نوع متغیر را Decimal انتخاب نمایید، سپس متغیر ایجاد شده را دراگ کرده و بروی صفحه طراحی قرار دهید و مشابه متغیر Line عمل کرده و کامپوننتهای Text را در بندهای مناسب قرار دهید. سپس بند Data بر روی صفحه طراحی را انتخاب نمایید، در پنل Properties بر روی Eventes کلیک کرده سپس در رویداد Rendering کد زیر را وارد نمایید.

Variable1 += Products.UnitPrice

حال در خروجی گزارش میتوانید مقادیر محاسبه شده را ببینید. توجه داشته باشید که شما میتوانید در رویدادهای این گزارش‌ساز به زبان VB و C# برنامه نویسی کنید و محدود به یک خط کد نمی‌باشید.

شما میتوانید گزارش ساخته شده را به صورتهای مختلف ذخیره کنید از جمله کد C# و یا یک اپلیکیشن قابل اجرا. 

Report.mrt 

اشتراک‌ها
مجلات DNCMagazine

مجلات فوق العاده و زبان اصلی برنامه نویسی DNCMagazine

مجلات DNCMagazine
مطالب دوره‌ها
معرفی پروژه F# Sample 101
در این پروژه که محیط آن را در تصویر زیر مشاهده می‌کنید مثال‌های متنوعی از زبان برنامه نویسی #F تعبیه شده است. از منوی سمت چپ گزینه‌ی مورد نظر خود را انتخاب کنید. کد مثال را می‌تونید در قسمت Code پروژه مشاهده کنید. با استفاده از گزینه Run Sample می‌تونید خروجی هر مثال را نیز بینید.


برای نمونه :

دریافت سورس کامل پروژه
مطالب
خلاصه اشتراک‌های روز پنج شنبه 17 آذر 1390
مطالب
AngularJS #2
بهتر است قبل از این که به ادامه‌ی آموزش بپردازم، دو نکته را متذکر شوم:
1) روند آموزشی این فریمورک از کل به جز است؛ به این معنا که ابتدا تمامی قابلیت‌های اصلی فریمورک را به صورت کلی و بدون وارد شدن به جزئیات بیان می‌کنم و پس از آن، جزئیات را در قالب مثال‌هایی واقعی بیان خواهم کرد.
2) IDE مورد استفاده بنده Visual Studio 2012 است. همچنین از ابتدا پروژه را با ASP.NET MVC شروع می‌کنم. شاید بگویید که می‌شود Angular را بدون درگیر شدن با مباحث ASP.NET MVC بیان کرد؛ اما پاسخ من این است که این مثال‌ها باید قابل پیاده‌سازی در نرم‌افزارهای واقعی باشند و یکی از بسترهای مورد علاقه‌ی من ASP.NET MVC است. اگرچه باز هم تاکید می‌کنم که کلیه‌ی مباحث ذکرشده، برای کلیه‌ی زبان‌های سمت سرور دیگر هم قابل استفاده است و هدف من در اینجا بیان یک سری چالش‌ها در ASP.NET MVC است.

نحوه‌ی دریافت AngularJS
1) NuGet Package Manager
2) دریافت از وب‌سایت angularjs.org

دریافت از طریق Nuget Package Manager
روش ارجح افزودن کتابخانه‌های جانبی در یک پروژه‌ی واقعی، استفاده از NuGet Package Manager است. دلیل آن هم بارها بیان‌شده است از جمله: باخبر شدن از آخرین به‌روزرسانی کتابخانه‌ها، دریافت وابستگی‌های کتاب‌خانه‌ی مورد نظر و نبودن محدودیت تحریم برای دریافت فایل‌ها است.
روش کار هم بسیار ساده است، کافی است که بر روی پروژه کلیک راست کرده و گزینه‌ی Manage NuGet Packages را انتخاب کنید و با جست جو angularjs نسبت به نصب آن اقدام نمایید.
اگر هم با ابزارهای گرافیکی رابطه‌ی خوبی ندارید، می‌توانید از Package Manager Console فراهم‌شده توسط NuGet استفاده کنید. کافی است در کنسول پاورشل آن عبارت زیر را تایپ کنید:
Install-Package angularjs

پس از نصب angularjs، شاهد تغییراتی در پوشه‌ی Scripts پروژه‌ی خودخواهید بود. تعداد زیادی فایل جاوا اسکریپت که با عبارت angular شروع‌شده‌اند، به این پوشه اضافه شده است. در حال حاضر ما تنها به فایل angular.js نیاز داریم و احتیاجی به فایل‌های دیگر نیست.
همچنین یک پوشه به نام i18n نیز اضافه شده است که برای مباحث Globalization و Internationalization به کار گرفته می‌شود. 
 
دریافت از سایت angularjs.org
برای دریافت Angular از وب سایت رسمی‌اش، به angularjs.org مراجعه کنید؛ اما گویا به دلیل تحریم‌ها این سایت برای IP ایران مسدود شده است (البته افرادی نیز بدون مشکل به آن دسترسی دارند). دکمه‌ی Download را فشار داده و در نهایت کلید دریافت را بزنید. اگر نسخه‌ی کامل آن را دریافت کنید، لیستی از مستندات AngularJS را نیز در فایل دریافتی، خواهید داشت. در هر صورت این روش برای استفاده از angular دریک پروژه‌ی واقعی توصیه نمی‌شود.
پس به عنوان یک best practice، همیشه کتاب‌خانه‌های جانبی را با NuGet دریافت و نصب کنید. رفع موانع تحریم‌ها، یکی از مزایای مهم آن است.
   
پس از دریافت angular،  نوشتن برنامه‌ی معروف Hello, World به وسیله‌ی آن ، می‌تواند بهترین شروع باشد؛ اما اگر اجازه بدهید، نوشتن این برنامه را در قالب توضیح قالب‌های سمت کلاینت انجام دهیم.
   
قالب‌های سمت کلاینت (Client Side Templates)
در برنامه‌های وب چند صفحه‌ای و یا اکثر وب سایت‌های معمول، داده‌ها و کدهای HTML، در سمت سرور اصطلاحا سرهم و مونتاژ شده و خروجی نهایی که HTML خام است به مرورگر کاربر ارسال می‌شود. با یک مثال بیشتر توضیح می‌دهم: در ASP.NET MVC معمولا از لحظه‌ای که کاربر صفحه‌ای را درخواست می‌کند تا زمانی که پاسخ خود را در قالب HTML می‌بیند، این فرآیند طی می‌شود: ابتدا درخواست به Controller هدایت می‌شود و سپس اطلاعات مورد نیاز از پایگاه داده خوانده‌شده و در قالب یک Model به View که یک فایل HTML ساده است، منتقل می‌شود. سپس به کمک موتور نمایشی Razor، داده‌ها در جای مناسب خود قرار می‌گیرند و در نهایت، خروجی که HTML خام است به مرورگر کلاینت درخواست‌کننده ارسال می‌شود تا در مرورگر خود نتیجه را مشاهده نماید. روال کار نیز در اکثر SPA‌های معمول و یا اصطلاحا برنامه‌های AJAX، باکمی تغییر به همین شکل است.
 اما در Angular داستان به شکل دیگری اتفاق می‌افتد؛ Angular قالب HTML و داده‌ها را به صورت جداگانه از سرور دریافت می‌کند و در مرورگر کاربر آن‌ها را سرهم و مونتاژ می‌کند. بدیهی است که در اینجا قالب، یک فایل HTML ساده و داده‌ها می‌تواند به فرم JSON باشد. در نتیجه کار سرور دیگر فراهم کردن قالب و داده‌ها برای کلاینت است و بقیه‌ی ماجرا در سمت کلاینت رخ می‌دهد.
خیلی خوب، مزیت این کار نسبت به روش‌های معمول چیست؟ اگر اجازه بدهید این را با یک مثال شرح دهم:
در بسیاری از سایت ها، ویژگی ای به نام اسکرول نامحدود وجود دارد. در همین سایت نیز دکمه ای با عنوان بیشتر در انتهای لیستی از مطالب، برای مشاهده‌ی ادامه‌ی لیست قرار گرفته است. سعی کنید پس از فشردن دکمه‌ی بیشتر، داده‌های دریافتی از سرور را مشاهده کنید. پس از انجام این کار مشاهده خواهید کرد که پاسخ سرور HTML خام است. اگر تعداد 10 پست از سرور درخواست شود، 10 بار محتوای HTML تکراری نیز دریافت خواهد شد؛ در صورتی که ساختار HTML یک پست هم کفایت می‌کرد و تنها داده‌ها در آن 10 پست متفاوتند؛ چرا که قالب کار مشخص است و فقط به ازای هر پست باید آن داده‌ها در جای مناسب خود قرار داد.
دیدگاه‌های یک پست هم به خوبی با Angular قابل پیاده سازی است. قالب HTML یک دیدگاه را برای angular تعریف کرده و داده‌های مناسب که احتمالا JSON خام است از سرور دریافت شود. نتیجه‌ی این کار هم صرفه جوی در پهنای باند مصرفی و افزایش فوق العاده‌ی سرعت است، همچنین در صورت نیاز می‌توان داده‌ها و قالب‌ها راکش کرد تا مراجعه به سرور به حداقل برسد.
 چگونگی انجام این کار در AngularJs به صورت خلاصه به این صورت است که در angular یک directive به نام ng-repeat تعریف شده است که مانند یک حلقه‌ی foreach برای HTML عمل می‌کند. شما در داخل حلقه، قالب را مشخص می‌کنید و به ازای تعداد داده‌ها، آن حلقه تکرار می‌شود و بر روی داده‌ها پیمایش صورت می‌گیرد.
البته این مثال‌ها فقط دو نمونه از کاربرد این ویژگی در دنیای واقعی بود و مطمئن باشید که در مقالات آینده مثال‌های زیادی از این موضوع را پیاده‌سازی خواهیم کرد.
بهتر است که دیگر خیلی وارد جزئیات نشویم و اولین برنامه‌ی خود را به کمک angularjs بنویسیم. این برنامه، همان برنامه‌ی معروف Hello ,World است؛ اما در این برنامه به جای نوشتن یک Hello, World ساده در صفحه، آن را با ساختار angularjs پیاده‌سازی می‌کنیم.
در داخل ویژوال استادیو یک فایل HTML ساده ایجاد کنید و کد‌های زیر را داخل آن بنویسید.
<!DOCTYPE html>
<html ng-app>
<head>
    <title>Sample 1</title>
</head>
<body>
    <div ng-controller="GreetingController">
        <p>{{greeting.text}}, World!</p>
    </div>

    <script src="../Scripts/angular.js"></script>
    <script>
        function GreetingController($scope) {
            $scope.greeting = {
                text: "Hello"
            };
        }
    </script>
</body>
</html>
سپس فایل فوق را در مرورگر اجرا کنید. بله؛ عبارت Hello, World را مشاهده خواهید کرد. یک بار دیگر خاصیت text  را در scope.greeting$ به hi تغییر بدهید و باز هم نتیجه را مشاهده کنید.
این مثال در نگاه اول خیلی ساده است، اما دنیایی از مفاهیم angular را در بر دارد. شما خواص جدیدی را برای عناصر HTML مشاهده می‌کنید: ng-app، ng-controller، آکلود‌ها و عبارت درون آن و متغیر scope$ به عنوان پارامتر.
حال بیایید ویژگی‌ها و مفاهیم جالب کدهای نوشته شده را بررسی کنیم؛ چرا که فرصت برای بررسی ng-app و بقیه‌ی موارد نا آشنا زیاد است:

- هیچ id و یا class برای عناصر html در نظر گرفته نشده تا با استفاده از آنها، رویدادی را برای عناصر مورد نظر مشخص کنیم.

- وقتی در GreetingController مقدار greeting.text را مشخص کرده ایم، باز هم هیچ رویدادی را صدا نزده و یا مشخص نکرده ایم.

- GreetingController یک کلاس ساده‌ی جاوا اسکریپت (POJO) است و از هیچ چیزی که توسط angular فراهم شده باشد، ارث بری نکرده است.

- اگر به متد سازنده‌ی کلاس GreetingController دقت کنید، متغیر scope$ به عنوان پارامتر تعریف شده است. نکته‌ی جالب این است که ما هیچ گاه به صورت دستی سازنده‌ی کلاس GreetingController را صدا نزده ایم و حتی درون سازنده هم scope$ را ایجاد نکرده ایم؛ پس چگونه توانسته ایم خاصیتی را به آن نسبت داده و برنامه به خوبی کار کند. بهتر است برای پاسخ به این سوال خودتان دست به کار شوید؛ ابتدا نام متغیر scope$ را به نام دلخواه دیگری تغییر دهید و سپس برنامه را اجرا کنید. بله برنامه دیگر کار نمی‌کند. دلیل آن چیست؟ همان طور که گفتم Angular دارای یک سیستم تزریق وابستگی توکار است و در اینجا نیز scope$ به عنوان وابستگی در سازنده‌ی  این کلاس مشخص شده است تا نمونه‌ی مناسب آن توسط angular به کلاس GreetingController ما تزریق شود؛ اما چرا به نام آن یعنی scope$ حساس است؟ به این دلیل که زبان جاوا اسکریپت یک زبان پویا است و نوع در آن مطرح نیست؛ angular مجبور است که از نام پارامترها برای تزریق وابستگی استفاده می‌کند. در مقالات آینده چگونگی عملکرد سیستم تزریق وابستگی angular را به تشریح بیان می‌کنم.

- همچنین همان طور که در مورد قبلی نیز به آن اشاره کردم، ما هیچ گاه خود دستی سازنده‌ی GreetingController را صدا نزدیم و جایی نیز نحوه‌ی صدا زدن آن را مشخص نکرده ایم.

 تا همین جا فکر کنم کاملا برای شما مشخص شده است که ساختار فریمورک Angular با تمامی کتاب خانه‌های مشابه متفاوت است و با ساختاری کاملا اصولی و حساب شده طرف هستیم. همچنین در مقالات آینده توجه شما را به قابلیت‌هایی بسیار قدرتمند‌تر جلب خواهم کرد.
   
MVC ،MVP ، MVVM و یا MVW
 در بخش اول این مقاله، الگوی طراحی پیشنهادی فریمورک Angular را MVC بیان کرده‌ام؛ اما همان طور که گفته بودم AngularJS از انقیاد داده دوطرفه (Two Way Data Binding) نیز به خوبی پشتیبانی می‌کند و به همین دلیل عده ای آن را یک MVVM Framework تلقی می‌کنند. حتی داستان به همین جا ختم نمی‌شود و عده ای آن را به چشم MVP  Framework  نیز نگاه می‌کنند. در ابتدا سایت رسمی AngularJS الگوی طراحی مورد استفاده را MVC بیان می‌نمود ولی در این چند وقت اخیر عنوانش را به MVW Framework تغییر داده است.
MVW مخفف عبارت Model View Whatever هست و کاملا مفهومش مشخص است. Model و View بخش‌های مشترک تمام الگو‌ها بودند و تنها بخش سوم مورد اختلاف توسعه دهندگان بود؛ در نتیجه انتخاب آن را بر عهده‌ی استفاده کننده قرار داده اند و تمام امکانات لازم برای پیاده‌سازی این الگو‌های طراحی را فراهم کرده اند. در طی این مقالات صرف نظر از تمام الگوهای طراحی فوق، من بیشتر بر روی MVC تمرکز خواهم کرد.
الگوی طراحی MVC در سال 1970 به عنوان بخشی از زبان برنامه نویسی Smalltalk معرفی شد و از همان ابتدا به سرعت محبوبیت زیادی در بین محیط‌های توسعه‌ی دسکتاپی از قبیل ++C و Java  که رابط کاربری گرافیکی به نوعی در آن‌ها دخیل است، پیدا کرد.
تفکر MVC این را بیان می‌کند که باید جداسازی واضح و روشنی بین مدیریت داده‌ها (Model)، منطق برنامه (Controller) و نمایش داده‌ها به کاربر (View) وجود داشته باشد و در اصل هدفش جداسازی اجزای رابط کاربری به بخش هایی مجزا است.
     
شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چرا باید چنین الگویی را در برنامه‌ها پیاده کرد؟
احتمالا تا کنون از بین برنامه هایی که نوشته اید، رابط کاربری بیشتر از آن‌ها را نیز خودتان مجبور شده اید طراحی کنید؛ به این دلیل که برنامه‌ی شما بدون رابط کاربری قابل اجرا شدن نبوده است. اجرای برنامه‌ی شما منوط به وجود تعدادی دکمه و textbox و ... بوده است و به قولی منطق برنامه به رابط گرافیکی گره خورده بوده است. پس می‌توان گفت که پیاده‌سازی الگوی طراحی وقتی ضرورت پیدا می‌کند که رابط گرافیکی، قسمتی از برنامه‌ی شما را تشکیل دهد.
آیا با وجود زبان‌های طراحی ساده ای مثل HTML و XAML و ... احتیاجی است که برنامه نویس وقت خود را صرف طراحی رابط کاربری کند؟ مسلما خیر، چون دیگر با این امکانات یک طراح هم از پس این کار به خوبی و یا حتی بهتر بر می‌آید. دیگر وظیفه‌ی برنامه نویس نوشتن کد‌های مربوط به منطق برنامه است. کدهایی که بدون UI هم قابل تست شدن باشد و به راحتی بتوان برای آن‌ها آزمون‌های واحد نوشت. برنامه نویس باید این را در نظر بگیرد که UI وجود ندارد و حتی ممکن است هیچ گاه هم ایجاد نشود و  این کد‌ها تبدیل به یک کتابخانه شود و مورد استفاده قرار بگیرد تا در یک برنامه با رابط کاربری گرافیکی.
در MVC، روال عمومی کار به این شکل است که View داده‌ها را از Model دریافت می‌کند و به کاربر نمایش می‌دهد. وقتی که کاربر با کلیک کردن و تایپ کردن با برنامه ارتباط برقرار می‌نماید، Controller به این درخواست‌ها پاسخ می‌دهد و داده‌های موجود در Model را به روز رسانی می‌کند. در نهایت هم Model  تغییرات خود را به View منعکس می‌کند تا View آن چه را که پیش از آن نمایش می‌داده است، تغییر دهد و View را از تغییرات رخ داده آگاه نماید.
اما در برنامه‌های Angular قضیه از چه قرار است؟ در Angular، قالب HTML  یا اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم (Document Object Model(DOM معادل View است؛ کلاس‌های جاوا اسکریپتی نقش Controller را دارند؛ و خواص اشیای جاوا اسکریپتی و یا حتی خود اشیا نقش Model را بر عهده دارند.

ساختار بخشیدن به برنامه با استفاده MVC یک مزیت مهم دیگر نیز دارد: ساختار کار کاملا مشخص است و هر کسی نمی‌تواند به صورت سلیقه ای آن را پیاده سازی کند. با یک مثال این موضوع را تشریح می‌کنم: اگر کسی پروژه‌ی بنده را که با ASP.NET MVC نوشتم، بررسی کند، اصلا احساس غریبی نمی‌کند و به راحتی می‌تواند آن را توسعه دهد. دلیل این موضوع این است که ASP.NET MVC یک ساختار مشخص را به توسعه دهندگان اجبار کرده است و هر کسی این ساختار را رعایت کند و با آن آشنا باشد، به راحتی می‌تواند با آن کار کند. توسعه دهنده می‌داندکه من Model را کجا تعریف کرده ام، Controller مربوط به هر View کجاست و در کدام قسمت با پایگاه داده ارتباط برقرار کرده‌ام؛ اما در مورد کد‌های JavaScript و سمت کلاینت چه طور؟ توسعه دهنده ای که می‌خواهد کار من را ادامه بدهد دچار وحشت می‌شود! الگوی مشخصی وجود ندارد؛ معلوم نیست که کجا DOM را دستکاری کرده‌ام، در کدام قسمت با سرور ارتباط برقرار شده و... به قول معروف با یک اسپاگتی کد تمام عیار طرف می‌شود. AngularJS این مشکل را حل نموده و ساختار خاصی را سعی کرده به شما دیکته کند و تا حد ممکن دست شما را نیز باز گذاشته است. جدا از همه‌ی اینها، برنامه‌های مبتنی بر Angular به راحتی نگه داری  و تست می‌شوند و بدون هیچ دغدغه ای آن‌ها را می‌توان توسعه داد.
   
در حاشیه
شاید در هنگام دریافت فایل angularjs و افزودن آن به پروژه‌ی خود شروع به اعتراض کرده اید که نسخه‌ی فشرده شده‌ی آن 87 کیلو بایت حجم دارد در صورتی که این حجم در کتابخانه‌های مشابه ممکن است حتی به 10 کیلوبایت هم نرسد. اگر دقت کرده باشید من در بیان AngularJS از واژه‌ی کتاب خانه استفاده نکردم و فقط از واژه‌ی فریمورک استفاده کردم. بله نمی‌شود angular را با کتاب خانه هایی مقایسه کرد که مهمترین ویژگی خود را Data Binding می‌دانند. AngularJS یک بستر کاری قدرتمند است که تمام راه حل‌های موجود را در خود جمع کرده است. تیم توسعه دهنده‌ی آن هم هیچ ادعایی ندارد و می‌گویند که ما هیچ چیزی را خودمان اختراع نکرده ایم، بلکه راه حل‌های عالی را برگزیدیم، تفکرهای خوب را ارتقا بخشیده و در فریمورک خود استفاده کردیم و حتی از ایده‌های خوب دیگر کتاب خانه‌ها هم استفاده کرده ایم. بنابر این نباید به حجم آن در مقابل توانایی هایی که دارد اعتراض کرد.
   
همچنین به نظر می‌آید که AngularJS یک فریمورک پیچیده است. ولی من همیشه بین پیچیده و پیچیده شده تفاوت قائل می‌شوم. به نظر شخصی خودم Angular به دلیل مشکلات خاص و پیچیده ای که حل می‌کند پیچیده است و پیچیده شده نیست. اگر آن را پیچیده شده حس می‌کنید، تنها دلیلش، نحوه‌ی آموزش دادن بنده است، تمام سعی خود را می‌کنم که مفاهیم را تا حد ممکن ساده بیان کنم و امیدوارم در آینده که با مثال‌های بیشتری روبرو می‌شوید، این مفاهیم به کارتان بیاید.
     
در مقاله‌ی بعدی به مفاهیم انقیاد داده، تزریق وابستگی، هدایت گر‌ها (Directives) و سرویس‌ها در AngularJS می‌پردازم.
  
نظرات اشتراک‌ها
مسابقه طراحی نرم افزار آموزشی
بله ، موقع ثبت نام کشور ایران هم وجود داره.احتمالا روند کلی مسابقه طوری هست که از مستندات برنامه نویسها محافظت میشه، در ثانی دنیا رو به رشد و تکنولوژی هست حتی مهمترین تراکنش‌های زندگی اشخاص که تراکنش‌های مالی هست الانه به صورت دیجیتال داره انجام میشه، و نیازی نیست هزینه زمان و جابجایی پرداخت کنیم پس بهتره برای کودکانمان هم از روش دیجیتال برای اموزش استفاده کنیم،خصوصا در این کشورها که به قول شما امکانات بهداشتی و رفاهیشون در حد صفر هست.
 مطمین باشید این روش نه تنها برای این کودکان بلکه برای همه کودکان در همه جای دنیا و حتی برای افراد مسن که سواد ندارند سودمند خواهد بود. 
مطالب دوره‌ها
معرفی #F
یکی از قدیمی‌ترین روش‌های برنامه نویسی روش برنامه نویسی تابع گراست. زبان IPL به عنوان قدیمی‌ترین زبان برنامه نویسی تابع گرا در سال 1955(یک سال قبل از خلق فرترن) است. دومین زبان تابع گرا زبان LISP بوده است که در سال 1958(یک سال قبل از خلق کوبول) متولد شد. هر دو زبان کوبول و فرترن زبان‌های امری و رویه ای بودند. بعد از آن‌ها در سال 1970 شروع عرصه زبان‌های شی گرا بود و تا امروز بیشترین کاربرد را در تولید نرم افزار‌ها داشته اند.
#F یک زبان برنامه نویسی تابع گرا است و گزینه ای بسیار مناسب برای حل مسایل کامپیوتری. اما استفاده از زبان برنامه نویسی تابعی محض برای نوشتن و تولید پروژه‌های نرم افزاری مناسب نمی‌باشد. به همین دلیل نیاز به استفاده  از این زبان‌ها در کنار سایر زبان‌های شی گرا احساس می‌شود. #F یک زبان همه منظوره دات نت است که برای حالت اجرا به صورت همه منظوره استفاده می‌شود. برخی زبان‌های تابع گرا دیگر نظیر Lisp و Haskel و OCaml (که #F بسیار نزدیک به این زبان می‌باشد) با دستورات زبان اجرای سفارشی کار می‌کنند و این مسئله باعث نبود زبان برنامه نویسی چند فعالیته می‌شود. شما می‌توانید از برنامه نویسی توصیفی هم استفاده کنید و توابع را به راحتی با هم ترکیب کنید و یا روش‌های شی گرایی و دستوری را در همان برنامه استفاده کنید.

تاریخچه

#F توسط دکتر دون سیم ابداع شد. در حال حاضر #F وابسته به تیمی کوچک ولی پیشرفته واقع در مرکز تحقیقات شرکت مایکروسافت می‌باشد. #Fمدل خود را از روی زبان برنامه نویسی OCAML انتخاب کرد و سپس با گسترش قابلیت‌های فنی، خود را در دات نت گنجاند. #F در بسیاری از برنامه‌های بزرگ دنیای واقعی استفاده شده است که این خود نمایانگر آکادمیک نبودن محض این زبان است. با توجه به اینکه زبان تابع گرای دیگر به ندرت در دات نت توسعه پیدا کرده است #F به عنوان استاندارد در این مقوله در آمده است. زبان #F از نظر کیفیت و سازگار بودن با دات نت و VisualStudio بسیار وضعیت بهتری نسبت به رقبای خود دارد و این خود دلیلی دیگری است برای انتخاب این زبان.

استفاده در دات نت
#F کاملا از دات نت پشتیبانی می‌کند و این قابلیت را به برنامه نویسان می‌دهد که هر چیزی را که در سایر زبان‌های دات نت استفاده می‌کنند در این زبان نیز قابل استفاده باشد. همچنین می‌تواند برای کد نویسی IL نیز استفاده شود.
#F به راحتی قابل اجرا در محیط لینوکس و مکینتاش نیز است.

استفاده کنندگان #F
#F در شرکت مایکرو سافت به شدت استفاده می‌شود. رالف هربریش که یکی از مدیران دوگانه گروه بازی‌های مایکروسافت و از متخصصین آموزش ماشین است در این باره می‌گوید:
*اولین برنامه کاربردی برای انتقال 110 گیگا بایت از طریق 11000 فایل متنی در بیش از 300 دایرکتوری و وارد کردن آن‌ها در دیتابیس بود. کل برنامه 90 خط بود و در کمتر از 18 ساعت توانست اطلاعات مربوطه را در SQL ذخیره کند. یعنی ده هزار خط برنامه متنی در هر ثانیه مورد پردازش قرار گرفت.همچنین توجه کنید که من برنامه را بهینه نکردم بلکه به صورت کاملا عادی نوشتم. این جواب بسیار قابل توجه بود زیرا من انتظار داشتم حداقل یک هفته زمان ببرد.

دومین برنامه، برنامه پردازش میلیون‌ها Feekback مشتریان بود. ما روابط مدلی زیادی را توسعه دادیم و من این روابط را در #F قرار دادم و داده‌های مربوط به SQL را در آن فراخوانی کردم و نتایج را در فایل داده ای MATLAB قرار دادم و کل پروژه در حد صد خط بود به همراه توضیحات. زمان اجرای پروژه برای دریافت خروجی ده دقیقه بود در حالی که  همین کار را توسط برنامه #C قبلا توسعه داده بودیم که بیش از هزار خط بود و نزدیک به دو روز زمان می‌برد.*


استفاده از #F تنها در مایکروسافت نیست بلکه در سایر شرکت‌های بزرگ و نام دار نیز استفاده می‌شود و همچنان نیز در حال افزایش است. شرکت
Derivative One  که یک شرکت بزرگ در تولید نرم افزار‌های شبیه ساز مالی است مدل‌های مالی نرم افزار‌های خود را در #F پیاده سازی کرده است.

چرا #F ؟
همیشه باید دلیلی برای انتخاب یک زبان باشد. در حال حاضر #F یکی از قدرتمند‌ترین زبان‌های برنامه نویسی است. در ذیل به چند تا از این دلایل اشاره خواهم کرد:
  • #F یک زبان استنباطی است. برای مثال در هنگام تعریف متغیر و شناسه نیاز به ذکر نوع آن نیست. کامپایلر با توجه به مقدار اولیه تصمیم می‌گیرد که متغیر از چه نوعی است.
  • بسیار راحت می‌توان به کتابخانه قدرتمند دات نت دسترسی داشت و از آن‌ها در پروژه‌های خود استفاده کنید.
  • #F از انواع روش‌های برنامه نویسی نظیر تابعی، موازی، شی گرا و دستوری پیشتیبانی می‌کند.
  • برخلاف تصور بعضی افراد، در #F امکان تهیه و توسعه پروژه‌های وب و ویندوز و حتی WPF و Silverlight هم وجود دارد.
  • نوع کدنویسی و syntax زبان #F به برنامه نویسان این اجازه را میدهد که الگوریتم‌های پیچیده مورد نظر خود را بسیار راحت‌تر پیاده سازی کنند. به همین دلیل بعضی برنامه نویسان این زبان را با Paython مقایسه می‌کنند.
  • #F به راحتی با زبان #C و VB تعامل دارد. یعنی می‌تونیم در طی روند تولید پروژه از قدرت‌های هر سه زبان بهره بگیریم. 
  • طبق آمار گرفته شده از برنامه نویسان، #F به دلیل پشتیبانی از نوع داده ای قوی و مبحث Unit Measure، خطا‌ها و Bug‌های نرم افزار را کاهش می‌دهد.
  • به دلیل پشتیبانی VS.Net از زبان #F و وجود ابزار قدرتمند برای توسعه نرم افزار به کمک این زبان (unitTesting و ابزارهای debuging و ..)این زبان تبدیل به قدرت‌های دنیای برنامه نویسی شده است.
  • #F یک زبان بسیار مناسب برای پیاده سازی الگوریتم‌های data-mining است.
  • #F از immutability در تعریف شناسه‌ها پشتیبانی می‌کند.(در فصل‌های مربوطه بحث خواهد شد)
  • و.....

چرا #F نه ؟

#F هم مانند سایر زبان ها، علاوه بر قدرت بی همتای خود دارای معایبی نیز می‌باشد. (مواردی که در پایین ذکر می‌شود صرفا بر اساس تجربه است نه مستندات).

  • نوع کدنویسی و syntax زبان #F برای برنامه نویسان دات بیگانه ( و البته کمی آزار دهنده) است. اما به مرور این مشکل، تبدیل به قدرت برای مانور‌های مختلف در کد می‌شود.
  • درست است که در #F امکان تعریف اینترفیس وجود دارد و یک کلاس می‌تواند اینترفیس مورد نظر را پیاده سازی کند ولی هنگام فراخوانی متد‌های کلاس (اون هایی که مربوط به اینترفیس است) حتما باید instance کلاس مربوطه به اینترفیس cast شود و این کمی آزار دهنده است.(در فصل شی گرایی در این مورد شرح داده شده است).
  • زبان #F در حال حاضر توسط  VS.Net به صورت Visual پشتیبانی نمی‌شود.(امکاناتی نظیر drag drop کنترل‌ها برای ساخت فرم و ....). البته برای حل این مشکل نیز افزونه هایی وجود دارد که در جای مناسب بحث خواهیم کرد.

آیا برای یادگیری #F نیاز به داشتن دانش در برنامه نویسی #C یا VBداریم؟

به طور قطع نه. نوع کد نویسی (نه مفاهیم)در #F کاملا متفاوت در #C است و این دو زبان از نظر کد نویسی شباهتشان در حد صفر است. برای یادگیری #F بیشتر نیاز به داشتن آگاهی اولیه در برنامه نویسی (آشنایی با تابع، حلقه تکرار، متغیر ها) و شی گرایی(مفاهیم کلاس، اینترفیس، خواص، متد‌ها و...) دارید تا آشنایی با #C یا VB.

چگونه شروع کنیم؟

اولین گام برای یادگیری آشنایی با نحوه کد نویسی #F است. بدین منظور در طی فصول آموزش سعی بر این شده است از مثال‌های بسیار زیاد برای درک بهتر مفاهیم استفاده کنم. تا جای ممکن برای اینکه تکرار مکررات نشود و شما خواننده عزیز به خاطر مطالب واضح و روشن خسته نشوید از تشریح مباحث واضح خودداری کردم و بیشتر به پیاده سازی مثال اکتفا نمودم.


نظرات مطالب
پر کردن مقادیر Enum در کلاینت
در موردی مطلبی که آقای ناصری فرمودند باید بگم زمانیکه برنامه به سمت چند زبانه میره اهمبت پیدا میکنه که میتونید برای مثال مقدار یا لیستی از مقادیر متنی برای زبان خاصی رو با resource خودش به فیلد مخفی پاس بدید و  در نمایش پیغام‌های مختلف سمت کلاینت اسنفاده کنید. مثل متن پیغام هایی که خاص ارتباط ajax میباشد که به زبان‌های مختلف ارائه کرد.