نظرات مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت دوم - الگوی Service Locator
یک نکته‌ی تکمیلی: طراحی یک کلاس ServiceLocator برای NET Core.

گاهی از اوقات مجبور به کار با کتابخانه‌هایی هستید که برای کار با تزریق وابستگی‌ها طراحی نشده‌اند. برای مثال این کتابخانه‌ها کلاسی را از شما دریافت می‌کنند، این کلاس را خودشان وهله سازی کرده و در نهایت استفاده خواهند کرد. چون وهله سازی این کلاس در اختیار شما نیست و همچنین کتابخانه‌ی فراخوان نیز از تزریق وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس دریافتی، پشتیبانی نمی‌کند، تنها راه حل باقیمانده، استفاده از الگوی Service Locator خواهد بود. برای این منظور می‌توانید از دو کلاس زیر کمک بگیرید:
using System;
using System.Threading;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Utils
{
    public static class ServiceLocatorProvider
    {
        private static readonly Lazy<IServiceProvider> _serviceProviderBuilder =
            new Lazy<IServiceProvider>(GetServiceProvider, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        /// <summary>
        /// A lazy loaded thread-safe singleton
        /// </summary>
        public static IServiceProvider Current { get; } = _serviceProviderBuilder.Value;

        private static IServiceProvider GetServiceProvider()
        {
            var services = new ServiceCollection();
            ConfigureServices(services);
            return services.BuildServiceProvider();
        }

        private static void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // TODO: add other services here ... services.AddSingleton ....
        }
    }

    public static class ServiceLocator
    {
        public static object GetService(Type serviceType)
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetService(serviceType);
        }

        public static TService GetService<TService>()
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetService<TService>();
        }

        public static object GetRequiredService(Type serviceType)
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService(serviceType);
        }

        public static TService GetRequiredService<TService>()
        {
            return ServiceLocatorProvider.Current.GetService<TService>();
        }

        public static void RunScopedService<T, S>(Action<S, T> callback)
        {
            using (var serviceScope = ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>().CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<S>();

                callback(context, serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<T>());
                if (context is IDisposable disposable)
                {
                    disposable.Dispose();
                }
            }
        }

        public static void RunScopedService<S>(Action<S> callback)
        {
            using (var serviceScope = ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>().CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<S>();
                callback(context);
                if (context is IDisposable disposable)
                {
                    disposable.Dispose();
                }
            }
        }

        public static T RunScopedService<T, S>(Func<S, T> callback)
        {
            using (var serviceScope = ServiceLocatorProvider.Current.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>().CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetRequiredService<S>();
                return callback(context);
            }
        }
    }
}
در اینجا باید متد ConfigureServices کلاس ServiceLocatorProvider را همانند قبل تنظیم و تعاریف سرویس‌های مدنظر خود را اضافه کنید. سپس در هر قسمتی از برنامه می‌توانید از متدهایی مانند ()<ServiceLocator.GetRequiredService<TService استفاده نمائید. در مورد متدهای RunScopedService آن در قسمت سوم بیشتر بحث شده‌است.
مطالب
ساخت یک برنامه ساده‌ی جاوااسکریپتی با استفاده از الگوی MVC

در این مقاله قصد داریم با استفاده از جاوااسکریپت خالص، یک برنامه‌ی ساده را با الگوی MVC انجام دهیم. این برنامه، عملیات CRUD را پیاده سازی میکند و تنها به سه فایل index.html , script.js , style.css  نیاز دارد و از هیچ کتابخانه یا فریم ورک دیگری در آن استفاده نمیکنیم.

در الگوی MVC
  • M مخفف  Model می‌باشد و کار مدیریت داده‌ها را بر عهده دارد.
  • V مخفف View  می‌باشد و وظیفه‌ی نمایش داده‌ها به کاربر را بر عهده دارد.
  • C  مخفف  Controller می‌باشد و پل ارتباطی بین Model و  View می‌باشد و مدیریت درخواست‌ها را بر عهده دارد.
در برنامه‌ی جاری همه چیز با جاوا اسکریپت هندل میشود و فایل  index.html  فقط دارای یک المنت با آیدی مشخصی است. کد زیر ساختار فایل  index.html می‌باشد:
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <meta http-equiv="X-UA-Compatible" content="ie=edge">
    <title>الگوی MVC در جاوااسکریپت</title>
    <link rel="stylesheet" href="style.css">
</head>

<body>

    <div id="root"></div>

    <script src="script.js"></script>
</body>

</html>
فایل  style.css  آن نیز دارای دستورات ساده‌ای است و یا میتوان از Normalize.css به همراه استایل دلخواه استفاده کرد و یا از فریم ورکهای مطرح دیگر استفاده نمود. کدهای فایل sytle.css آن نیز به شکل زیر خواهد بود:
*,
*::before,
*::after {
  box-sizing: border-box
}

html {
  color: #444;
}

#root {
  max-width: 450px;
  margin: 2rem auto;
  padding: 0 1rem;
}

form {
  display: flex;
  margin-bottom: 2rem;
}

[type="text"],
button {
  display: inline-block;
  -webkit-appearance: none;
  padding: .5rem 1rem;
  border: 2px solid #ccc;
  border-radius: 4px;
}

button {
  cursor: pointer;
  background: #007bff;
  color: white;
  border: 2px solid #007bff;
  margin: 0 .5rem;
}

[type="text"] {
  width: 100%;
}

[type="text"]:active,
[type="text"]:focus {
  outline: 0;
  border: 2px solid #007bff;
}

[type="checkbox"] {
  margin-right: 1rem;
}

h1 {
  color: #222;
}

ul {
  padding: 0;
}

li {
  display: flex;
  align-items: center;
  padding: 1rem;
  margin-bottom: 1rem;
  background: #f4f4f4;
  border-radius: 4px;
}

li span {
  display: inline-block;
  padding: .5rem;
  width: 250px;
  border-radius: 4px;
  border: 2px solid transparent;
}

li span:hover {
  background: rgba(179, 215, 255, 0.52);
}

li span:focus {
  outline: 0;
  border: 2px solid #007bff;
  background: rgba(179, 207, 255, 0.52)
}


فایلهای HTML و CSS را برای شروع کار آماده نمودیم و از این پس با فایل  script.js، ادامه کار را پیش می‌بریم. برای جداسازی هر قسمت از اجزای MVC، کلاسی خاص را تدارک می‌بینیم. پس سه کلاس خواهیم داشت به‌نام‌های  Model , View , Controller و در سازنده کلاس کنترلر، دو شی از View و  Model را بعنوان ورودی دریافت میکنیم. همانطور که پیش‌تر توضیح داده شد، قسمت Controller، پل ارتباطی بین View و Model می‌باشد. کد فایل  script.js را به شکل زیر تغییر میدهیم:
class Model {
    constructor() {}
}

class View {
    constructor() {}
}

class Controller {
    constructor(model, view) {
        this.model = model
        this.view = view
    }
}


const app = new Controller(new Model(), new View())

در ادامه کار در کلاس Model شروع به کدنویسی میکنیم و متدهای مد نظر را برای عملیات CRUD، در آن اضافه میکنیم. چهار تابع را به کلاس Model به‌نامهای addTodo  ، editTodo  ، deleteTodo ، toggleTodo اضافه میکنیم. در کد زیر، در بالای هر تابع، توضیحی در مورد عملکرد تابع ذکر شده است:
class Model {
    constructor() {
        // یک آرایه از اطلاعات پیش فرض 
        this.todos = [{
                id: 1,
                text: 'Run a marathon',
                complete: false
            },
            {
                id: 2,
                text: 'Plant a garden',
                complete: false
            },
        ]
    }

    // متدی برای افزودن آیتم جدید به آرایه
    addTodo(todoText) {
        const todo = {
            id: this.todos.length > 0 ? this.todos[this.todos.length - 1].id + 1 : 1,
            text: todoText,
            complete: false,
        }

        this.todos.push(todo)
    }

    // متدی برای بروزسانی آیتم مورد نظر
    editTodo(id, updatedText) {
        this.todos = this.todos.map(todo =>
            todo.id === id ? {
                id: todo.id,
                text: updatedText,
                complete: todo.complete
            } : todo
        )
    }

    // انجام میدهد filter با استفاده از متد id  تابعی که عملیات حذف را بوسیله فیلد   
    deleteTodo(id) {
        this.todos = this.todos.filter(todo => todo.id !== id)
    }

    //  متدی که در آن مشخص میکنیم کار مد نظرانجام شده یا خیر 
    toggleTodo(id) {
        this.todos = this.todos.map(todo =>
            todo.id === id ? {
                id: todo.id,
                text: todo.text, 
                complete: !todo.complete
            } : todo
        )
    }
}

میتوانیم برای تست و نحوه عملکرد آن با استفاده از شیء app،  با دستور زیر، آیتمی را به آرایه اضافه کنیم و در کنسول آن را نمایش دهیم:
app.model.addTodo('Take a nap')
console.log(app.model.todos)

در حال حاضر با هر بار reload  شدن صفحه، فقط اطلاعات پیش فرض، درون آرایه todos قرار میگیرد؛ ولی در ادامه آن را در local storage ذخیره میکنیم.

برای ساختن قسمت View، از جاوااسکریپت استفاده میکنیم و DOM را تغییر میدهیم. البته اینکار را بدون استفاده از JSX و یا یک templating language انجام خواهیم داد. قسمت‌های دیگر برنامه مانند Controller و Model نباید درگیر تغییرات DOM یا CSS یا عناصر HTML باشند و تمام این موارد توسط View هندل میشود. کد View به نحو زیر خواهد بود:

class View {
    constructor() {}

    // ایجاد یک المنت با کلاسهای استایل دلخواه
    createElement(tag, className) {
        const element = document.createElement(tag)
        if (className) element.classList.add(className)

        return element
    }

    // DOM انتخاب و گرفتن آیتمی خاص از 
    getElement(selector) {
        const element = document.querySelector(selector)

        return element
    }
}

سپس قسمت سازنده کلاس View را تغییر میدهیم و تمام المنت‌های مورد نیاز را در آن ایجاد میکنیم:

  • ارجاعی به المنتی با آی‌دی root
  • تگ h1 برای عنوان
  • یک form، input  و دکمه‌ای برای افزودن آیتمی جدید به آرایه‌ی todos
  • یک المنت ul برای نمایش آیتم‌های  todos
سپس کلاس  View به شکل زیر خواهد بود:
    constructor() {
        // root ارجاعی به المنتی با آیدی
        this.app = this.getElement('#root')

        // عنوان برنامه
        this.title = this.createElement('h1')
        this.title.textContent = 'Todos'

        // فرم ، اینپوت ورودی و دکمه
        this.form = this.createElement('form')

        this.input = this.createElement('input')
        this.input.type = 'text'
        this.input.placeholder = 'Add todo'
        this.input.name = 'todo'

        this.submitButton = this.createElement('button')
        this.submitButton.textContent = 'Submit'

        // برای نمایش عناط آرایه یا همان لیست کارها
        this.todoList = this.createElement('ul', 'todo-list')

        // افزودن اینپوت ورودی و دکمه به فرم
        this.form.append(this.input, this.submitButton)

        // ایجاد شده است app که اینجا ارجاعی به آن بنام  root اضافه کردن تمام آیتمهای بالا در المنتی با آیدی 
        this.app.append(this.title, this.form, this.todoList)
    }

در قسمت View، دو تابع هم برای getter و setter داریم که از underscore در اول نام آنها استفاده شده که نشان دهنده این است، توابع از خارج از کلاس در دسترس نیستند (شبیه private  در سی شارپ؛ البته این یک قرارداد هست یا convention)
get _todoText() {
  return this.input.value
}

_resetInput() {
  this.input.value = ''
}

در ادامه این کلاس، یک تابع دیگر هم برای نمایش آرایه داریم که هر زمان عناصر آن تغییر کردند، بتواند نمایش به‌روز اطلاعات را نشان دهد:
displayTodos(todos){
 //...
}

متد displayTodos یک المنت ul و li‌هایی را به تعداد عناصر todos ایجاد میکند و آنها را نمایش میدهد. هر زمانکه تغییراتی مانند اضافه شدن، حذف و ویرایش در todos صورت گیرد، این متد دوباره فراخوانی میشود و لیست جدید را نمایش میدهد. محتوای متد dispayTodos به شکل زیر خواهد بود:

  displayTodos(todos) {
    // حذف تمام نودها
    while (this.todoList.firstChild) {
      this.todoList.removeChild(this.todoList.firstChild)
    }

    // اگر هیچ آیتمی در آرایه نبود این پاراگراف با متن پیش فرض نمایش داده میشود
    if (todos.length === 0) {
      const p = this.createElement('p')
      p.textContent = 'Nothing to do! Add a task?'
      this.todoList.append(p)
    } else {
      // وعناصرمربوطه را ایجاد میکند liاگه درون آرایه آیتمی قرار دارد پس به ازای آن یک عنصر 
      todos.forEach(todo => {
        const li = this.createElement('li')
        li.id = todo.id

        const checkbox = this.createElement('input')
        checkbox.type = 'checkbox'
        checkbox.checked = todo.complete

        const span = this.createElement('span')
        span.contentEditable = true
        span.classList.add('editable')

        if (todo.complete) {
          const strike = this.createElement('s')
          strike.textContent = todo.text
          span.append(strike)
        } else {
          span.textContent = todo.text
        }

        const deleteButton = this.createElement('button', 'delete')
        deleteButton.textContent = 'Delete'
        li.append(checkbox, span, deleteButton)

        // نود ایجاد شده به لیست اضافه میکند
        this.todoList.append(li)
      })
    }

    // برای خطایابی و نمایش در کنسول
    console.log(todos)
  }


در نهایت قسمت Controller را که پل ارتباطی بین View و Model می‌باشد، کامل میکنیم. اولین تغییراتی که در کلاس Controller ایجاد میکنیم، استفاده از متد displayTodos در سازنده‌ی این کلاس می‌باشد و با هر بار تغییر این متد، دوباره فراخوانی میشود:

class Controller {
  constructor(model, view) {
    this.model = model
    this.view = view

    // نمایش اطلاعات پیش فرض
    this.onTodoListChanged(this.model.todos)
  }

  onTodoListChanged = todos => {
    this.view.displayTodos(todos)
  }
}


چهار تابعی را که در قسمت Model ایجاد نمودیم و کار ویرایش، حذف، افزودن و اتمام کار را انجام میدادند، در کلاس کنترلر آنها را هندل میکنیم و زمانیکه کاربر دکمه‌ای را برای افزودن یا تیک حذف آیتمی، زد، تابع مربوطه توسط کنترلر در Model فراخوانی شود:

handleAddTodo = todoText => {
  this.model.addTodo(todoText)
}

handleEditTodo = (id, todoText) => {
  this.model.editTodo(id, todoText)
}

handleDeleteTodo = id => {
  this.model.deleteTodo(id)
}

handleToggleTodo = id => {
  this.model.toggleTodo(id)
}

چون کنترلر نمیتواند بصورت مستقیم فراخوانی شود و این توابع باید درون DOM تنظیم شوند تا به ازای رخدادهایی همچون click و change، فراخوانی شوند. پس از این توابع در قسمت View استفاده میکنیم و به کلاس View، موارد زیر را اضافه میکنیم:

bindAddTodo(handler) {
  this.form.addEventListener('submit', event => {
    event.preventDefault()

    if (this._todoText) {
      handler(this._todoText)
      this._resetInput()
    }
  })
}

bindDeleteTodo(handler) {
  this.todoList.addEventListener('click', event => {
    if (event.target.className === 'delete') {
      const id = parseInt(event.target.parentElement.id)

      handler(id)
    }
  })
}

bindToggleTodo(handler) {
  this.todoList.addEventListener('change', event => {
    if (event.target.type === 'checkbox') {
      const id = parseInt(event.target.parentElement.id)

      handler(id)
    }
  })
}


برای bind کردن این متدها در کلاس Controller، کدهای زیر را اضافه میکنیم:

this.view.bindAddTodo(this.handleAddTodo)
this.view.bindDeleteTodo(this.handleDeleteTodo)
this.view.bindToggleTodo(this.handleToggleTodo)


برای ذخیره اطلاعات در local storage، در سازنده کلاس Model، کد زیر را اضافه میکنیم:

 this.todos = JSON.parse(localStorage.getItem('todos')) || []

متد دیگری هم در کلاس Model برای به‌روز رسانی مقادیر local storage قرار میدهیم:

_commit(todos) {
  this.onTodoListChanged(todos)
  localStorage.setItem('todos', JSON.stringify(todos))
}

متدی هم برای تغییراتی که هر زمان بر روی todos  اتفاق می‌افتد، فراخوانی شود:

deleteTodo(id) {
  this.todos = this.todos.filter(todo => todo.id !== id)

  this._commit(this.todos)
}
در پایان میتوانید سورس کد مقاله جاری را از اینجا دانلود نمایید.
این مقاله صرفا جهت آشنایی و نمونه کدی از پیاده سازی الگوی  MVC  در جاوااسکریپت می‌باشد.
مطالب
روش Controller as در AngularJs
در پست‌های قبلی بیان شد که برای پیاده سازی عملیات مقید سازی عناصر View به مدل در کنترلر باید scope$ را به تابع سازنده کنترلر تزریق کرد. برای مثال:
var app = angular.module('myApp', []);

app.controller('myController', function ($scope) {
    $scope.name = 'Masoud';
    $scope.family = 'Pakdel';
})
View متناظر نیز به صورت می‌باشد:
<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="myController">       
        <div>
            {{name}} {{family}}
        </div>
    </div>
</div>
در Angular 1.2 روشی به نام controller as معرفی شده است که با توجه به نوع پیاده سازی آن نیازی به تزریق scope$ در توابع سازنده نیست. فقط در کنترلر به جای وابستگی مستقیم به scope$ ا زکلمه کلیدی this و در هنگام عملیات مقید سازی باید از نام مستعار تعیین شده برای کنترلر استفاده نمایید. برای مثال
var app = angular.module('myApp', []);

app.controller('myController', function () {
    this.name = 'Masoud';
    this.family = 'Pakdel';
})
و استفاده آن در View
<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="myController as myCtrl">       
        <div>
            {{myCtrl.name}} {{myCtrl.family}}
        </div>
    </div>
</div>
در هنگام عملیات routing نیز می‌توان این عناوین مستعار را برای کنترلر با استفاده از controllerAs مشخص نمود. به صورت زیر:
app.config(function($routeProvider){
    $routeProvider.when('/first', { 
            templateUrl: 'first.html', 
            controller: 'FirstCtrl', 
            controllerAs:'fc' })
        .when('/second', { 
            templateUrl: 'second.html' , 
            controller: 'ُSecondCtrl', 
            controllerAs:'sc' })
        .otherwise({ 
            redirectTo: '/first' 
       });
});
مطالب
EF Code First #10

حین کار با ORMهای پیشرفته، ویژگی‌های جالب توجهی در اختیار برنامه نویس‌ها قرار می‌گیرد که در زمان استفاده از کلاس‌های متداول SQLHelper از آن‌ها خبری نیست؛ مانند:
الف) Deferred execution
ب) Lazy loading
ج) Eager loading

نحوه بررسی SQL نهایی تولیدی توسط EF

برای توضیح موارد فوق، نیاز به مشاهده خروجی SQL نهایی حاصل از ORM است و همچنین شمارش تعداد بار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی. بهترین ابزاری را که برای این منظور می‌توان پیشنهاد داد، برنامه EF Profiler است. برای دریافت آن می‌توانید به این آدرس مراجعه کنید: (^) و (^)

پس از وارد کردن نام و آدرس ایمیل، یک مجوز یک ماهه آزمایشی، به آدرس ایمیل شما ارسال خواهد شد.
زمانیکه این فایل را در ابتدای اجرای برنامه به آن معرفی می‌کنید، محل ذخیره سازی نهایی آن جهت بازبینی بعدی، مسیر MyUserName\Local Settings\Application Data\EntityFramework Profiler خواهد بود.

استفاده از این برنامه هم بسیار ساده است:
الف) در برنامه خود، ارجاعی را به اسمبلی HibernatingRhinos.Profiler.Appender.dll که در پوشه برنامه EFProf موجود است، اضافه کنید.
ب) در نقطه آغاز برنامه، متد زیر را فراخوانی نمائید:
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();

نقطه آغاز برنامه می‌تواند متد Application_Start برنامه‌های وب، در متد Program.Main برنامه‌های ویندوزی کنسول و WinForms و در سازنده کلاس App برنامه‌های WPF باشد.
ج) برنامه EFProf را اجرا کنید.

مزایای استفاده از این برنامه
1) وابسته به بانک اطلاعاتی مورد استفاده نیست. (برخلاف برای مثال برنامه معروف SQL Server Profiler که فقط به همراه SQL Server ارائه می‌شود)
2) خروجی SQL نمایش داده شده را فرمت کرده و به همراه Syntax highlighting نیز هست.
3) کار این برنامه صرفا به لاگ کردن SQL تولیدی خلاصه نمی‌شود. یک سری از Best practices را نیز به شما گوشزد می‌کند. بنابراین اگر نیاز دارید سیستم خود را بر اساس دیدگاه یک متخصص بررسی کنید (یک Code review ارزشمند)، این ابزار می‌تواند بسیار مفید باشد.
4) می‌تواند کوئری‌های سنگین و سبک را به خوبی تشخیص داده و گزارشات آماری جالبی را به شما ارائه دهد.
5) می‌تواند دقیقا مشخص کند، کوئری را که مشاهده می‌کنید از طریق کدام متد در کدام کلاس صادر شده است و دقیقا از چه سطری.
6) امکان گروه بندی خودکار کوئری‌های صادر شده را بر اساس DbContext مورد استفاده به همراه دارد.
و ...

استفاده از این برنامه حین کار با EF «الزامی» است! (البته نسخه‌های NH و سایر ORMهای دیگر آن نیز موجود است و این مباحث در مورد تمام ORMهای پیشرفته صادق است)
مدام باید بررسی کرد که صفحه جاری چه تعداد کوئری را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و به چه نحوی. همچنین آیا می‌توان با اعمال اصلاحاتی، این وضع را بهبود بخشید. بنابراین عدم استفاده از این برنامه حین کار با ORMs، همانند راه رفتن در خواب است! ممکن است تصور کنید برنامه دارد به خوبی کار می‌کند اما ... در پشت صحنه فقط صفحه جاری برنامه، 100 کوئری را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده، در حالیکه شما تنها نیاز به یک کوئری داشته‌اید.


کلاس‌های مدل مثال جاری

کلاس‌های مدل مثال جاری از یک دپارتمان که دارای تعدادی کارمند می‌باشد، تشکیل شده است. ضمنا هر کارمند تنها در یک دپارتمان می‌تواند مشغول به کار باشد و رابطه many-to-many نیست :

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample06.Models
{
public class Department
{
public int DepartmentId { get; set; }
public string Name { get; set; }

//Creates Employee navigation property for Lazy Loading (1:many)
public virtual ICollection<Employee> Employees { get; set; }
}
}

namespace EF_Sample06.Models
{
public class Employee
{
public int EmployeeId { get; set; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }

//Creates Department navigation property for Lazy Loading
public virtual Department Department { get; set; }
}
}

نگاشت دستی این کلاس‌ها هم ضرورتی ندارد، زیرا قراردادهای توکار EF Code first را رعایت کرده و EF در اینجا به سادگی می‌تواند primary key و روابط one-to-many را بر اساس navigation properties تعریف شده، تشخیص دهد.

در اینجا کلاس Context برنامه به شرح زیر است:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06.DataLayer
{
public class Sample06Context : DbContext
{
public DbSet<Department> Departments { set; get; }
public DbSet<Employee> Employees { set; get; }
}
}


و تنظیمات ابتدایی نحوه به روز رسانی و آغاز بانک اطلاعاتی نیز مطابق کدهای زیر می‌باشد:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity.Migrations;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06.DataLayer
{
public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Sample06Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(Sample06Context context)
{
var employee1 = new Employee { FirstName = "f name1", LastName = "l name1" };
var employee2 = new Employee { FirstName = "f name2", LastName = "l name2" };
var employee3 = new Employee { FirstName = "f name3", LastName = "l name3" };
var employee4 = new Employee { FirstName = "f name4", LastName = "l name4" };

var dept1 = new Department { Name = "dept 1", Employees = new List<Employee> { employee1, employee2 } };
var dept2 = new Department { Name = "dept 2", Employees = new List<Employee> { employee3 } };
var dept3 = new Department { Name = "dept 3", Employees = new List<Employee> { employee4 } };

context.Departments.Add(dept1);
context.Departments.Add(dept2);
context.Departments.Add(dept3);
base.Seed(context);
}
}
}

نکته: تهیه خروجی XML از نگاشت‌های خودکار تهیه شده

اگر علاقمند باشید که پشت صحنه نگاشت‌های خودکار EF Code first را در یک فایل XML جهت بررسی بیشتر ذخیره کنید، می‌توان از متد کمکی زیر استفاده کرد:

void ExportMappings(DbContext context, string edmxFile)
{
var settings = new XmlWriterSettings { Indent = true };
using (XmlWriter writer = XmlWriter.Create(edmxFile, settings))
{
System.Data.Entity.Infrastructure.EdmxWriter.WriteEdmx(context, writer);
}
}

بهتر است پسوند فایل XML تولیدی را edmx قید کنید تا بتوان آن‌را با دوبار کلیک بر روی فایل، در ویژوال استودیو نیز مشاهده کرد:

using (var db = new Sample06Context())
{
ExportMappings(db, "mappings.edmx");
}



الف) بررسی Deferred execution یا بارگذاری به تاخیر افتاده

برای توضیح مفهوم Deferred loading/execution بهترین مثالی را که می‌توان ارائه داد، صفحات جستجوی ترکیبی در برنامه‌ها است. برای مثال یک صفحه جستجو را طراحی کرده‌اید که حاوی دو تکست باکس دریافت FirstName و LastName کاربر است. کنار هر کدام از این تکست باکس‌ها نیز یک چک‌باکس قرار دارد. به عبارتی کاربر می‌تواند جستجویی ترکیبی را در اینجا انجام دهد. نحوه پیاده سازی صحیح این نوع مثال‌ها در EF Code first به چه نحوی است؟

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample06.DataLayer;
using EF_Sample06.Models;

namespace EF_Sample06
{
class Program
{
static IList<Employee> FindEmployees(string fName, string lName, bool byName, bool byLName)
{
using (var db = new Sample06Context())
{
IQueryable<Employee> query = db.Employees.AsQueryable();

if (byLName)
{
query = query.Where(x => x.LastName == lName);
}

if (byName)
{
query = query.Where(x => x.FirstName == fName);
}

return query.ToList();
}
}

static void Main(string[] args)
{
// note: remove this line if you received : create database is not supported by this provider.
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();

Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample06Context, Configuration>());

var list = FindEmployees("f name1", "l name1", true, true);
foreach (var item in list)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}
}

نحوه صحیح این نوع پیاده سازی ترکیبی را در متد FindEmployees مشاهده می‌کنید. نکته مهم آن، استفاده از نوع IQueryable و متد AsQueryable است و امکان ترکیب کوئری‌ها با هم.
به نظر شما با فراخوانی متد FindEmployees به نحو زیر که هر دو شرط آن توسط کاربر انتخاب شده است، چه تعداد کوئری به بانک اطلاعاتی ارسال می‌شود؟

var list = FindEmployees("f name1", "l name1", true, true);

شاید پاسخ دهید که سه بار : یکبار در متد db.Employees.AsQueryable و دوبار هم در حین ورود به بدنه شرط‌های یاد شده و اینجا است که کسانی که قبلا با رویه‌های ذخیره شده کار کرده باشند، شروع به فریاد و فغان می‌کنند که ما قبلا این مسایل رو با یک SP در یک رفت و برگشت مدیریت می‌کردیم!
پاسخ صحیح: «فقط یکبار»! آن‌هم تنها در زمان فراخوانی متد ToList و نه قبل از آن.
برای اثبات این مدعا نیاز است به خروجی SQL لاگ شده توسط EF Profiler مراجعه کرد:

SELECT [Extent1].[EmployeeId]              AS [EmployeeId],
[Extent1].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent1].[LastName] AS [LastName],
[Extent1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM [dbo].[Employees] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[LastName] = 'l name1' /* @p__linq__0 */)
AND ([Extent1].[FirstName] = 'f name1' /* @p__linq__1 */)


IQueryable قلب LINQ است و تنها بیانگر یک عبارت (expression) از رکوردهایی می‌باشد که مد نظر شما است و نه بیشتر. برای مثال زمانیکه یک IQueryable را همانند مثال فوق فیلتر می‌کنید، هنوز چیزی از بانک اطلاعاتی یا منبع داده‌ای دریافت نشده است. هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است و هنوز رفت و برگشتی به منبع داده‌ای صورت نگرفته است. به آن باید به شکل یک expression builder نگاه کرد و نه لیستی از اشیاء فیلتر شده‌ی ما. به این مفهوم، deferred execution (اجرای به تاخیر افتاده) نیز گفته می‌شود.
کوئری LINQ شما تنها زمانی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شود که کاری بر روی آن صورت گیرد مانند فراخوانی متد ToList، فراخوانی متد First یا FirstOrDefault و امثال آن. تا پیش از این فقط به شکل یک عبارت در برنامه وجود دارد و نه بیشتر.
اطلاعات بیشتر: «تفاوت بین IQueryable و IEnumerable در حین کار با ORMs»



ب) بررسی Lazy Loading یا واکشی در صورت نیاز

در مطلب جاری اگر به کلاس‌های مدل برنامه دقت کنید، تعدادی از خواص به صورت virtual تعریف شده‌اند. چرا؟
تعریف یک خاصیت به صورت virtual، پایه و اساس lazy loading است و به کمک آن، تا به اطلاعات شیءایی نیاز نباشد، وهله سازی نخواهد شد. به این ترتیب می‌توان به کارآیی بیشتری در حین کار با ORMs رسید. برای مثال در کلاس‌های فوق، اگر تنها نیاز به دریافت نام یک دپارتمان هست، نباید حین وهله سازی از شیء دپارتمان، شیء لیست کارمندان مرتبط با آن نیز وهله سازی شده و از بانک اطلاعاتی دریافت شوند. به این وهله سازی با تاخیر، lazy loading گفته می‌شود.
Lazy loading پیاده سازی ساده‌ای نداشته و مبتنی است بر بکارگیری AOP frameworks یا کتابخانه‌هایی که امکان تشکیل اشیاء Proxy پویا را در پشت صحنه فراهم می‌کنند. علت virtual تعریف کردن خواص رابط نیز به همین مساله بر می‌گردد، تا این نوع کتابخانه‌ها بتوانند در نحوه تعریف اینگونه خواص virtual در زمان اجرا، در پشت صحنه دخل و تصرف کنند. البته حین استفاده از EF یا انواع و اقسام ORMs دیگر با این نوع پیچیدگی‌ها روبرو نخواهیم شد و تشکیل اشیاء Proxy در پشت صحنه انجام می‌شوند.

یک مثال: قصد داریم اولین دپارتمان ثبت شده در حین آغاز برنامه را یافته و سپس لیست کارمندان آن‌را نمایش دهیم:

using (var db = new Sample06Context())
{
var dept1 = db.Departments.Find(1);
if (dept1 != null)
{
Console.WriteLine(dept1.Name);
foreach (var item in dept1.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}



رفتار یک ORM جهت تعیین اینکه آیا نیاز است برای دریافت اطلاعات بین جداول Join صورت گیرد یا خیر، واکشی حریصانه و غیرحریصانه را مشخص می‌سازد.
در حالت واکشی حریصانه به ORM خواهیم گفت که لطفا جهت دریافت اطلاعات فیلدهای جداول مختلف، از همان ابتدای کار در پشت صحنه، Join های لازم را تدارک ببین. در حالت واکشی غیرحریصانه به ORM خواهیم گفت به هیچ عنوان حق نداری Join ایی را تشکیل دهی. هر زمانی که نیاز به اطلاعات فیلدی از جدولی دیگر بود باید به صورت مستقیم به آن مراجعه کرده و آن مقدار را دریافت کنی.
به صورت خلاصه برنامه نویس در حین کار با ORM های پیشرفته نیازی نیست Join بنویسد. تنها باید ORM را طوری تنظیم کند که آیا اینکار را حتما خودش در پشت صحنه انجام دهد (واکشی حریصانه)، یا اینکه خیر، به هیچ عنوان SQL های تولیدی در پشت صحنه نباید حاوی Join باشند (lazy loading).

در مثال فوق به صورت خودکار دو کوئری به بانک اطلاعاتی ارسال می‌گردد:

SELECT [Limit1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Limit1].[Name] AS [Name]
FROM (SELECT TOP (2) [Extent1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Departments] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[DepartmentId] = 1 /* @p0 */) AS [Limit1]


SELECT [Extent1].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Extent1].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent1].[LastName] AS [LastName],
[Extent1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM [dbo].[Employees] AS [Extent1]
WHERE ([Extent1].[Department_DepartmentId] IS NOT NULL)
AND ([Extent1].[Department_DepartmentId] = 1 /* @EntityKeyValue1 */)

یکبار زمانیکه قرار است اطلاعات دپارتمان‌ یک (db.Departments.Find) دریافت شود. تا این لحظه خبری از جدول Employees نیست. چون lazy loading فعال است و فقط اطلاعاتی را که نیاز داشته‌ایم فراهم کرده است.
زمانیکه برنامه به حلقه می‌رسد، نیاز است اطلاعات dept1.Employees را دریافت کند. در اینجا است که کوئری دوم، به بانک اطلاعاتی صادر خواهد شد (بارگذاری در صورت نیاز).


ج) بررسی Eager Loading یا واکشی حریصانه

حالت lazy loading بسیار جذاب به نظر می‌رسد؛ برای مثال می‌توان خواص حجیم یک جدول را به جدول مرتبط دیگری منتقل کرد. مثلا فیلد‌های متنی طولانی یا اطلاعات باینری فایل‌های ذخیره شده، تصاویر و امثال آن. به این ترتیب تا زمانیکه نیازی به اینگونه اطلاعات نباشد، lazy loading از بارگذاری آن‌ها جلوگیری کرده و سبب افزایش کارآیی برنامه می‌شود.
اما ... همین lazy loading در صورت استفاده نا آگاهانه می‌تواند سرور بانک اطلاعاتی را در یک برنامه چندکاربره از پا درآورد! نیازی هم نیست تا شخصی به سایت شما حمله کند. مهاجم اصلی همان برنامه نویس کم اطلاع است!
اینبار مثال زیر را درنظر بگیرید که بجای دریافت اطلاعات یک شخص، مثلا قصد داریم، اطلاعات کلیه دپارتمان‌ها را توسط یک Grid نمایش دهیم (فرقی نمی‌کند برنامه وب یا ویندوز باشد؛ اصول یکی است):

using (var db = new Sample06Context())
{
foreach (var dept in db.Departments)
{
Console.WriteLine(dept.Name);
foreach (var item in dept.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}
یک نکته: اگر سعی کنیم کد فوق را اجرا کنیم به خطای زیر برخواهیم خورد:

There is already an open DataReader associated with this Command which must be closed first

برای رفع این مشکل نیاز است گزینه MultipleActiveResultSets=True را به کانکشن استرینگ اضافه کرد:

<connectionStrings>
<clear/>
<add
name="Sample06Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true;MultipleActiveResultSets=True;"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

سؤال: به نظر شما در دو حلقه تو در توی فوق چندبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی صورت می‌گیرد؟ با توجه به اینکه در متد Seed ذکر شده در ابتدای مطلب، تعداد رکوردها مشخص است.
پاسخ: 7 بار!


و اینجا است که عنوان شد استفاده از EF Profiler در حین توسعه برنامه‌های مبتنی بر ORM «الزامی» است! اگر از این نکته اطلاعی نداشتید، بهتر است یکبار تمام صفحات گزارش‌گیری برنامه‌های خود را که حاوی یک Grid هستند، توسط EF Profiler بررسی کنید. اگر در این برنامه پیغام خطای n+1 select را دریافت کردید، یعنی در حال استفاده ناصحیح از امکانات lazy loading می‌باشید.

آیا می‌توان این وضعیت را بهبود بخشید؟ زمانیکه کار ما گزارشگیری از اطلاعات با تعداد رکوردهای بالا است، استفاده ناصحیح از ویژگی Lazy loading می‌تواند به شدت کارآیی بانک اطلاعاتی را پایین بیاورد. برای حل این مساله در زمان‌های قدیم (!) بین جداول join می‌نوشتند؛ الان چطور؟
در EF متدی به نام Include جهت Eager loading اطلاعات موجودیت‌های مرتبط به هم درنظر گرفته شده است که در پشت صحنه همینکار را انجام می‌دهد:

using (var db = new Sample06Context())
{
foreach (var dept in db.Departments.Include(x => x.Employees))
{
Console.WriteLine(dept.Name);
foreach (var item in dept.Employees)
{
Console.WriteLine(item.FirstName);
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار به کمک متد Include، نسبت به واکشی حریصانه Employees اقدام کرده‌ایم. اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، فقط یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد و کار Join نویسی به صورت خودکار توسط EF مدیریت می‌گردد:

SELECT [Project1].[DepartmentId]            AS [DepartmentId],
[Project1].[Name] AS [Name],
[Project1].[C1] AS [C1],
[Project1].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Project1].[FirstName] AS [FirstName],
[Project1].[LastName] AS [LastName],
[Project1].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId]
FROM (SELECT [Extent1].[DepartmentId] AS [DepartmentId],
[Extent1].[Name] AS [Name],
[Extent2].[EmployeeId] AS [EmployeeId],
[Extent2].[FirstName] AS [FirstName],
[Extent2].[LastName] AS [LastName],
[Extent2].[Department_DepartmentId] AS [Department_DepartmentId],
CASE
WHEN ([Extent2].[EmployeeId] IS NULL) THEN CAST(NULL AS int)
ELSE 1
END AS [C1]
FROM [dbo].[Departments] AS [Extent1]
LEFT OUTER JOIN [dbo].[Employees] AS [Extent2]
ON [Extent1].[DepartmentId] = [Extent2].[Department_DepartmentId]) AS [Project1]
ORDER BY [Project1].[DepartmentId] ASC,
[Project1].[C1] ASC


متد Include در نگارش‌های اخیر EF پیشرفت کرده است و همانند مثال فوق، امکان کار با lambda expressions را جهت تعریف خواص مورد نظر به صورت strongly typed ارائه می‌دهد. در نگارش‌های قبلی این متد، تنها امکان استفاده از رشته‌ها برای معرفی خواص وجود داشت.
همچنین توسط متد Include امکان eager loading چندین سطح با هم نیز وجود دارد؛ مثلا x.Employees.Kids و همانند آن.


چند نکته در مورد نحوه خاموش کردن Lazy loading

امکان خاموش کردن Lazy loading در تمام کلاس‌های برنامه با تنظیم خاصیت Configuration.LazyLoadingEnabled کلاس Context برنامه به نحو زیر میسر است:

public class Sample06Context : DbContext
{
public Sample06Context()
{
this.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
}

یا اگر تنها در مورد یک کلاس نیاز است این خاموش سازی صورت گیرد، کلمه کلیدی virtual را حذف کنید. برای مثال با نوشتن public ICollection<Employee> Employees بجای public virtual ICollection<Employee> Employees در اولین بار وهله سازی کلاس دپارتمان، لیست کارمندان آن به نال تنظیم می‌شود. البته در این حالت null object pattern را نیز فراموش نکنید (وهله سازی پیش فرض Employees در سازنده کلاس):

public class Department
{
public int DepartmentId { get; set; }
public string Name { get; set; }

public ICollection<Employee> Employees { get; set; }
public Department()
{
Employees = new HashSet<Employee>();
}
}

به این ترتیب به خطای null reference object بر نخواهیم خورد. همچنین وهله سازی، با مقدار دهی لیست دریافتی از بانک اطلاعاتی متفاوت است. در اینجا نیز باید از متد Include استفاده کرد.

بنابراین در صورت خاموش کردن lazy loading، حتما نیاز است از متد Include استفاده شود. اگرlazy loading فعال است، جهت تبدیل آن به eager loading از متد Include استفاده کنید (اما اجباری نیست).
مطالب
ایجاد صفحات راهنما برای ASP.NET Web API
وقتی یک Web API می‌سازید بهتر است صفحات راهنمایی هم برای آن در نظر بگیرید، تا توسعه دهندگان بدانند چگونه باید سرویس شما را فراخوانی و استفاده کنند. گرچه می‌توانید مستندات را بصورت دستی ایجاد کنید، اما بهتر است تا جایی که ممکن است آنها را بصورت خودکار تولید نمایید.

بدین منظور فریم ورک ASP.NET Web API کتابخانه ای برای تولید خودکار صفحات راهنما در زمان اجرا (run-time) فراهم کرده است.


ایجاد صفحات راهنمای API

برای شروع ابتدا ابزار ASP.NET and Web Tools 2012.2 Update را نصب کنید. اگر از ویژوال استودیو 2013 استفاده می‌کنید این ابزار بصورت خودکار نصب شده است. این ابزار صفحات راهنما را به قالب پروژه‌های ASP.NET Web API اضافه می‌کند.

یک پروژه جدید از نوع ASP.NET MVC Application بسازید و قالب Web API را برای آن انتخاب کنید. این قالب پروژه کنترلری بنام ValuesController را بصورت خودکار برای شما ایجاد می‌کند. همچنین صفحات راهنمای API هم برای شما ساخته می‌شوند. تمام کد مربوط به صفحات راهنما در قسمت Areas قرار دارند.

اگر اپلیکیشن را اجرا کنید خواهید دید که صفحه اصلی لینکی به صفحه راهنمای API دارد. از صفحه اصلی، مسیر تقریبی Help/ خواهد بود.

این لینک شما را به یک صفحه خلاصه (summary) هدایت می‌کند.

نمای این صفحه در مسیر Areas/HelpPage/Views/Help/Index.cshtml قرار دارد. می‌توانید این نما را ویرایش کنید و مثلا قالب، عنوان، استایل‌ها و دیگر موارد را تغییر دهید.

بخش اصلی این صفحه متشکل از جدولی است که API‌‌ها را بر اساس کنترلر طبقه بندی می‌کند. مقادیر این جدول بصورت خودکار و توسط اینترفیس IApiExplorer تولید می‌شوند. در ادامه مقاله بیشتر درباره این اینترفیس صحبت خواهیم کرد. اگر کنترلر جدیدی به API خود اضافه کنید، این جدول بصورت خودکار در زمان اجرا بروز رسانی خواهد شد.

ستون "API" متد HTTP و آدرس نسبی را لیست می‌کند. ستون "Documentation" مستندات هر API را نمایش می‌دهد. مقادیر این ستون در ابتدا تنها placeholder-text است. در ادامه مقاله خواهید دید چگونه می‌توان از توضیحات XML برای تولید مستندات استفاده کرد.

هر API لینکی به یک صفحه جزئیات دارد، که در آن اطلاعات بیشتری درباره آن قابل مشاهده است. معمولا مثالی از بدنه‌های درخواست و پاسخ هم ارائه می‌شود.


افزودن صفحات راهنما به پروژه ای قدیمی

می توانید با استفاده از NuGet Package Manager صفحات راهنمای خود را به پروژه‌های قدیمی هم اضافه کنید. این گزینه مخصوصا هنگامی مفید است که با پروژه ای کار می‌کنید که قالب آن Web API نیست.

از منوی Tools گزینه‌های Library Package Manager, Package Manager Console را انتخاب کنید. در پنجره Package Manager Console فرمان زیر را وارد کنید.

Install-Package Microsoft.AspNet.WebApi.HelpPage
این پکیج اسمبلی‌های لازم برای صفحات راهنما را به پروژه اضافه می‌کند و نماهای MVC را در مسیر Areas/HelpPage می‌سازد. اضافه کردن لینکی به صفحات راهنما باید بصورت دستی انجام شود. برای اضافه کردن این لینک به یک نمای Razor از کدی مانند لیست زیر استفاده کنید.

@Html.ActionLink("API", "Index", "Help", new { area = "" }, null)

همانطور که مشاهده می‌کنید مسیر نسبی صفحات راهنما "Help/" می‌باشد. همچنین اطمینان حاصل کنید که ناحیه‌ها (Areas) بدرستی رجیستر می‌شوند. فایل Global.asax را باز کنید و کد زیر را در صورتی که وجود ندارد اضافه کنید.
protected void Application_Start()
{
    // Add this code, if not present.
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();

    // ...
}

افزودن مستندات API

بصورت پیش فرض صفحات راهنما از placeholder-text برای مستندات استفاده می‌کنند. می‌توانید برای ساختن مستندات از توضیحات XML استفاده کنید. برای فعال سازی این قابلیت فایل Areas/HelpPage/App_Start/HelpPageConfig.cs را باز کنید و خط زیر را از حالت کامنت درآورید:

config.SetDocumentationProvider(new XmlDocumentationProvider(
    HttpContext.Current.Server.MapPath("~/App_Data/XmlDocument.xml")));
حال روی نام پروژه کلیک راست کنید و Properties را انتخاب کنید. در پنجره باز شده قسمت Build را کلیک کنید.

زیر قسمت Output گزینه XML documentation file را تیک بزنید و در فیلد روبروی آن مقدار "App_Data/XmlDocument.xml" را وارد کنید.

حال کنترلر ValuesController را از مسیر Controllers/ValuesController.cs/ باز کنید و یک سری توضیحات XML به متدهای آن اضافه کنید. بعنوان مثال:

/// <summary>
/// Gets some very important data from the server.
/// </summary>
public IEnumerable<string> Get()
{
    return new string[] { "value1", "value2" };
}

/// <summary>
/// Looks up some data by ID.
/// </summary>
/// <param name="id">The ID of the data.</param>
public string Get(int id)
{
    return "value";
}

اپلیکیشن را مجددا اجرا کنید و به صفحات راهنما بروید. حالا مستندات API شما باید تولید شده و نمایش داده شوند.

صفحات راهنما مستندات شما را در زمان اجرا از توضیحات XML استخراج می‌کنند. دقت کنید که هنگام توزیع اپلیکیشن، فایل XML را هم منتشر کنید.


توضیحات تکمیلی

صفحات راهنما توسط کلاس ApiExplorer تولید می‌شوند، که جزئی از فریم ورک ASP.NET Web API است. به ازای هر API این کلاس یک ApiDescription دارد که توضیحات لازم را در بر می‌گیرد. در اینجا منظور از "API" ترکیبی از متدهای HTTP و مسیرهای نسبی است. بعنوان مثال لیست زیر تعدادی API را نمایش می‌دهد:

  • GET /api/products
  • {GET /api/products/{id
  • POST /api/products

اگر اکشن‌های کنترلر از متدهای متعددی پشتیبانی کنند، ApiExplorer هر متد را بعنوان یک API مجزا در نظر خواهد گرفت. برای مخفی کردن یک API از ApiExplorer کافی است خاصیت ApiExplorerSettings را به اکشن مورد نظر اضافه کنید و مقدار خاصیت IgnoreApi آن را به true تنظیم نمایید.

[ApiExplorerSettings(IgnoreApi=true)]
public HttpResponseMessage Get(int id) {  }

همچنین می‌توانید این خاصیت را به کنترلر‌ها اضافه کنید تا تمام کنترلر از ApiExplorer مخفی شود.

کلاس ApiExplorer متن مستندات را توسط اینترفیس IDocumentationProvider دریافت می‌کند. کد مربوطه در مسیر Areas/HelpPage/XmlDocumentation.cs/ قرار دارد. همانطور که گفته شد مقادیر مورد نظر از توضیحات XML استخراج می‌شوند. نکته جالب آنکه می‌توانید با پیاده سازی این اینترفیس مستندات خود را از منبع دیگری استخراج کنید. برای اینکار باید متد الحاقی SetDocumentationProvider را هم فراخوانی کنید، که در HelpPageConfigurationExtensions تعریف شده است.

کلاس ApiExplorer بصورت خودکار اینترفیس IDocumentationProvider را فراخوانی می‌کند تا مستندات API‌ها را دریافت کند. سپس مقادیر دریافت شده را در خاصیت Documentation ذخیره می‌کند. این خاصیت روی آبجکت‌های ApiDescription و ApiParameterDescription تعریف شده است.


مطالعه بیشتر

مطالب
کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت جاوا اسکریپتی
کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core، بازنویسی کامل شده‌است و دیگر وابستگی به jQuery ندارد. این کلاینت از طریق npm توزیع می‌شود:
 npm install @aspnet/signalr-client --save
فایل‌های آن نیز شامل فایل‌های جاوا اسکریپتی مرتبط و همچنین Typings مورد استفاده‌ی در TypeScript است که نمونه‌ای از نحوه‌ی استفاده از این Typings را در مطلب «کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular» مطالعه کردید.


بررسی محتوای پوشه‌ی node_modules\@aspnet\signalr-client

پس از نصب بسته‌ی «aspnet/signalr-client@»، در مسیر node_modules\@aspnet\signalr-client\dist دو پوشه‌ی src و browser را خواهید یافت. پوشه‌ی src حاوی منبع کامل این کلاینت و همچنین فایل‌های Typings مخصوص تایپ‌اسکریپت است.


و پوشه‌ی browser آن شامل دو گروه فایل است:


- در اینجا گروهی از فایل‌ها، حاوی عبارت ES5 هستند و تعدادی خیر. SignalR JavaScript بر اساس ES 6 یا EcmaScript 2015 تهیه شده‌است و از مفاهیمی مانند Promises  و  arrow functions استفاده می‌کند. باید دقت داشت که تعدادی از مرورگرها مانند IE از این قابلیت‌ها پیشتیبانی نمی‌کنند. در بین این فایل‌ها، آن‌هایی که حاوی عبارت ES5 نیستند، یعنی بر اساس ES 6 تهیه شده‌اند. سایر فایل‌ها توسط قابلیت Transpile مربوط به TypeScript به ES5 ترجمه شده‌اند. به علاوه حجم این فایل‌ها نیز بیشتر می‌باشد؛ چون حاوی تعاریف وابستگی‌هایی هستند که در ES 5 وجود خارجی ندارند. بنابراین بسته به نوع مرورگر مدنظر، یکی از این دو گروه را باید انتخاب کرد؛ ES 6 برای مرورگرهای جدید و ES 5 برای مرورگرهای قدیمی.
- به علاوه در اینجا تعدادی از فایل‌ها حاوی عبارت msgpackprotocol هستند. نگارش جدید SignalR از پروتکل‌های هاب سفارشی مانند پروتکل‌های باینری نیز پشتیبانی می‌کند. همچنین حاوی یک پیاده سازی توکار از پروتکل‌های باینری بر اساس MessagePack نیز هست. چون حجم کدهای پشتیبانی کننده‌ی از این پروتکل ویژه بالا است، آن‌را به یک فایل مجزا انتقال داده‌اند تا در صورت نیاز مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین اگر از این پروتکل استفاده نمی‌کنید، نیازی هم به الحاق آن در صفحات خود نخواهید داشت. فایل third-party-notices.txt نیز مربوط است به یادآوری مجوز استفاده‌ی از MessagePack که MIT می‌باشد.
- در هر گروه نیز، دو فایل min و معمولی قابل مشاهده‌است. فایل‌های min برای توزیع نهایی مناسب هستند و فایل‌های غیرفشرده شده برای حالت دیباگ.


استفاده از کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core

برای کار با کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core از همان فایل‌های موجود در پوشه‌ی node_modules/@aspnet/signalr-client/dist/browser استفاده می‌کنیم. تفاوت این کلاینت با نگارش قبلی SignalR به صورت یک ذیل است:
1) ارجاع به فایل قدیمی signalR-2.2.1.min.js با فایل جدید signalR-client-1.0.0-alpha1.js جایگزین می‌شود. اگر می‌خواهید مرورگرهای قدیمی را پشتیبانی کنید، نگارش ES5 آن‌را لحاظ کنید.
2) پروکسی‌ها با new HubConnection جایگزین شده‌اند.
3) برای ثبت callbackهای سمت کلاینت، از متد جدید on استفاده می‌شود.
4) بجای متد done مربوط به jQuery، در اینجا از متد then مربوط به ES6 کمک گرفته شده‌است.
5) کار فراخوانی متدهای هاب توسط متد invoke انجام می‌شود.


یک مثال: بازنویسی قسمت سمت کلاینت مثال «کار با  SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular» با jQuery

هرچند کلاینت جدید SignalR Core وابستگی به jQuery ندارد، اما جهت سهولت کار با DOM، کدهای سمت کلاینت مثال قبلی را با jQuery بازنویسی می‌کنیم. تمام کدهای سمت سرور این مثال با مطلب «کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular» یکی است؛ مانند ایجاد هاب، فعالسازی SiganlR در فایل آغازین برنامه و ثبت مسیرهاب. بنابراین در اینجا، این قسمت از کدهای سمت سرور را مجددا تکرار نمی‌کنیم و تمام نکات آن یکی هستند.

برای کار با کلاینت جاوا اسکریپتی SignalR Core، اینبار دستور ذیل را در ریشه‌ی پروژه‌ی وب اجرا می‌کنیم (یا هر پروژه‌ای که قرار است مدیریت فایل‌های سمت کلاینت و Viewهای برنامه را انجام دهد):
npm init
npm install @aspnet/signalr-client --save
bower install
دستور اول یک فایل package.json خالی را ایجاد می‌کند و دستور دوم بسته‌ی جاوا اسکریپتی SiganlR Core را نصب خواهد کرد. به علاوه این وابستگی را در فایل package.json نیز ثبت می‌کند. دستور سوم نیز وابستگی‌های قید شده‌ی در فایل bower.json را نصب می‌کند.

مرحله‌ی بعدی کار، تنظیمات فایل bundleconfig.json است؛ تا تمام اسکریپت‌های مورد نیاز جمع‌آوری و یکی شوند:
[
  {
    "outputFileName": "wwwroot/css/site.min.css",
    "inputFiles": [
      "wwwroot/lib/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
      "wwwroot/css/site.css"
    ]
  },
  {
    "outputFileName": "wwwroot/js/site.min.js",
    "inputFiles": [
      "wwwroot/lib/jquery/dist/jquery.min.js",
      "wwwroot/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.min.js",
      "node_modules/@aspnet/signalr-client/dist/browser/signalr-client-1.0.0-alpha1-final.min.js",
      "wwwroot/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.min.js",
      "wwwroot/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.min.js",
      "wwwroot/lib/jquery-ajax-unobtrusive/jquery.unobtrusive-ajax.min.js",
      "wwwroot/js/site.js"
    ],
    "minify": {
      "enabled": false,
      "renameLocals": false
    },
    "sourceMap": false
  }
]
در اینجا نحوه‌ی ثبت فایل signalr-client-1.0.0-alpha1-final.min.js مبتنی بر ES 6 را مشاهده می‌کنید. اگر می‌خواهید نگارش ES 5 آن‌را ذکر کنید، از فایل signalr-clientES5-1.0.0-alpha1-final.min.js استفاده نمائید.
با توجه به خروجی‌های نهایی فایل bundleconfig.json، تنها نیاز است مداخل ذیل را به فایل layout برنامه اضافه کرد:
<link href="~/css/site.min.css" rel="stylesheet" asp-append-version="true" />
<script src="~/js/site.min.js" type="text/javascript" asp-append-version="true"></script>

مرحله‌ی بعد، تغییر نام متد send قسمت قبل به broadcastMessage است:
public class MessageHub : Hub
{
   public Task Send(string message)
   {
     return Clients.All.InvokeAsync("broadcastMessage", message);
   }
}
به این ترتیب می‌توان به تمایز بهتری بین نام callback سمت کلاینت و متد Send سمت سرور رسید. بهتر است این‌دو هم‌نام نباشند.
در ادامه یک کنترلر ساده را به نام JsClientController با View ذیل ایجاد می‌کنیم:
<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="Home"
      data-ajax="true"
      role="form">
  <div class="form-group">
     <label label-for="message">Message: </label>
     <input id="message" name="message" class="form-control"/>
  </div>
  <button class="btn btn-primary" type="submit">Send To Home/Index</button>
  <button class="btn btn-success" id="sendmessageDirect" type="button">Send To /message hub directly</button>
</form>

<div id="discussion">
</div>
کار آن نمایش فرم ذیل است:


از اولین دکمه برای ارسال یک پیام به کنترلر Home که در آن توسط <IHubContext<MessageHub پیامی به تمام کلاینت‌ها ارسال می‌شود، استفاده شده‌است. دومین دکمه متد Send هاب را مستقیما فراخوانی می‌کند؛ با این کدهای سمت کلاینت:
@section Scripts
{
   <script type="text/javascript" asp-append-version="true">
   $(function() {
      var connection = new signalR.HubConnection('/message');
      connection.on('broadcastMessage', function (message) {
          // Add the message to the page.
          var encodedMsg = $('<div />').text(message).html();
          $('#discussion').append('<li>' + encodedMsg + '</li>');
      });

      connection.start().then(function () {
          console.log('connected.');
          $('#sendmessageDirect').click(function () {
              // Call the Send method on the hub.
              connection.invoke('send', $('#message').val());
          });
      });
   });
   </script>
}
- ابتدا یک شیء جدید signalR.HubConnection ایجاد می‌شود. این شیء به آدرس Hub تعریف شده‌ی در فایل آغازین برنامه اشاره می‌کند.
- سپس در متد on هست که مشخص می‌کنیم متد سمت کلاینتی که قرار است از سمت سرور فراخوانی شود، چه نامی دارد. نام آن‌را در این مثال broadcastMessage درنظر گرفته‌ایم. در اینجا پارامتر message از سمت سرور دریافت شده و سپس در صفحه‌ی جاری نمایش داده می‌شود.
بدیهی است متد Send می‌تواند تعداد پارامترهای بیشتری را بپذیرد و همچنین متد broadcastMessage نیز محدودیتی از لحاظ تعداد پارامتر ندارد. اگر پارامترهای بیشتری را تعریف کردید، در همینجا باید قید شوند.
- در ادامه کار شروع این اتصال آغاز می‌شود. در متد then هست که باید کار اتصال دکمه‌ی sendmessageDirect صورت گیرد. چون عملیات اتصال ممکن است زمانبر باشد و connection ارسالی هنوز آغاز نشده باشد. در اینجا نحوه‌ی فراخوانی مستقیم متد Send سمت سرور را با یک پارامتر ملاحظه می‌کنید. این متد نیز می‌تواند بر اساس امضای متد Send سمت سرور، تعداد پارامترهای بیشتری را قبول کند.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SignalRCore2WebApp02.zip
برای اجرا آن باید این دستورات را به ترتیب وارد کنید:
dotnet restore
npm install
npm install -g bower
bower install
dotnet watch run
مطالب
تشخیص نوع فایل با استفاده از محتوای فایل
بی‌شک اگر در سایت خود بخشی را برای دریافت فایل‌های کاربر قرار داده باشید یکی از دغدغه‌های شما اعمال فیلتر و محدودیت روی نوع فایل‌های آپلود شده توسط کاربران خواهد بود. ممکن است سیاست شما پذیرای فایل هایی با پسوند خاص (برای مثال فقط عکس) باشد ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که فایلی با پسوند مورد نظر شما محتوایی مشابه با پسوند خود داشته باشد
اگر بخواهیم دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم فرض می‌کنیم شما در وب سایت خود قسمتی برای آپلود عکس‌های کاربر قرار داده باشید و با مکانیزمی مانند این روش صحت نوع فایل‌های آپلود شده توسط کاربر را بررسی کنید.
اگر شخصی به قصد تخریب و هدر دادن فضای ذخیره سازی شما فایلی با محتوایی غیر از عکس (برای مثال یک فایل اجرایی) را تغییر پسوند داده و به جای عکس آپلود کند چه اتفاقی می‌افتد؟!
دو دلیل مهم برای چک کردن محتوای فایل خواهیم داشت:
1- جلوگیری از اتلاف حافظه ذخیره سازی (ممکن است شخص مهاجم هزاران فایل چند مگابایتی با محتوایی غیر از پسوند فایل بر روی سرور قرار دهد)
2- جلوگیری از اختلال در نمایش فایل‌های آپلود شده (بی شک عدم نمایش عکس در سایت چهره خوبی نخواهد داشت و ممکن است اعتبار سایت را زیر سوال ببرد)

همیشه برای چک کردن نوع فایل باید به دونکته توجه داشت: یکی آنکه پسوند فایل را حتما چک کنیم تا مطابق فیلتر و سیاست مورد انتظار ما باشد ، دوم اینکه به روشی که در ادامه توضیح خواهیم داد، با استفاده از محتوای باینری فایل، MimeType آنرا تشخیص دهیم.
برای اینکار ما از یک تابع API استفاده میکنیم که با استفاده از 255 بایت ابتدایی محتوای فایل، نوع فایل را مشخص می‌کند. این تابع API که FindMimeFromData نام دارد، در فایل urlmon.dll قرار دارد و گویا توسط مرورگر IE برای چک کردن نوع فایل، بر اساس محتوای آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. ما نیز از این تابع در دات نت بهره گرفته و با پاس دادن آرایه‌ای از بایتها به آن نوع فایل خود را مشخص می‌کنیم.
کلاسی برای اینکار تهیه شده که در زیر مشاهده میکنید:
using System;
using System.Runtime.InteropServices;
using System.Reflection;

namespace Parsnet.Core
{

    public class MimeTypeDetector
    {
        [DllImport(@"urlmon.dll", CharSet = CharSet.Auto)]
        private extern static System.UInt32 FindMimeFromData(
            System.UInt32 pBC,
            [MarshalAs(UnmanagedType.LPStr)] System.String pwzUrl,
            [MarshalAs(UnmanagedType.LPArray)] byte[] pBuffer,
            System.UInt32 cbSize,
            [MarshalAs(UnmanagedType.LPStr)] System.String pwzMimeProposed,
            System.UInt32 dwMimeFlags,
            out System.UInt32 ppwzMimeOut,
            System.UInt32 dwReserverd
        );

        public string GetMimeType(byte[] content)
        {
            var result = "unknown/unknown";

            try
            {
                byte[] buffer = new byte[256];
                var length = (content.Length > 256) ? 256 : content.Length;
                Array.Copy(content, buffer, length);

                System.UInt32 mimetype;
                FindMimeFromData(0, null, buffer, 256, null, 0, out mimetype, 0);
                System.IntPtr mimeTypePtr = new IntPtr(mimetype);
                result = Marshal.PtrToStringUni(mimeTypePtr);
                Marshal.FreeCoTaskMem(mimeTypePtr);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                //Log.WriteError(MethodInfo.GetCurrentMethod(), ex);
            }
            

            return result;
        }

    }
}
تنها نکته قابل توجه در این کد این‌است که در بدنه‌ی متد GetMimeType اگر طول آرایه از 256 بایت بیشتر شود، فقط از 256 بایت ابتدایی آن استفاده میکنیم. در غیر اینصورت کل بایت‌های آرایه، برای چک کردن محتوای فایل به کار گرفته میشوند. برای افزایش کارآیی، بهتر است هنگام فراخوانی این تابع، فقط 256 بایت را به آن ارسال کنید. بخصوص اگر حجم فایلی که باید چک شود زیاد باشد.

نحوه‌ی استفاده از کلاس فوق هم بسیار ساده است. برای مثال هنگام آپلود فایل در MVC می‌توانیم از آن استفاده کنیم:
        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Upload(HttpPostedFileBase file)
        {
            //ابتدا با مکانیزم مورد نظر خود پسوند فایل را چک میکنیم اگر پسوند معتبری بود بعد محتوای فایل را چک میکنیم

            var data = new byte[256];
            file.InputStream.Read(data, 0, 256);
            var detector = new Parsnet.Core.MimeTypeDetector();
            var mimeType = detector.GetMimeType(data);
            if (CheckWhiteList(mimeType) == true)
            {
                file.SaveAs("yourpath");
            }
            else
            {
                ModelState.AddModelError("InvalidFileContent", "فایل بارگزاری شده مورد پذیرش نیست.");
            }
            return View();
        }
همیشه از یک مکانیزم دیگر برای اعتبارسنجی پسوند فایل استفاده کنید. برای اینکار می‌توان با تلفیق روش فوق و این روش یک کنترل اعتبارسنجی خوب ایجاد کرد که در مطالب بعدی حتما به آن خواهم پرداخت.
مطالب
React 16x - قسمت 22 - ارتباط با سرور - بخش 1 - برپایی تنظیمات
هر برنامه‌ی وب، دارای یک frontend و یک backend است. تا اینجا، تمام تمرکز این سری، بر روی پیاده سازی frontend بود و هیچکدام از برنامه‌هایی را که تکمیل کردیم، تبادل اطلاعاتی را با وب سرویس‌های backend نداشتند؛ اما به عنوان یک توسعه دهنده‌ی React، نیاز است با نحوه‌ی ارتباط با سرور آشنایی داشت که در طی چند قسمت به آن می‌پردازیم.


ایجاد برنامه‌ی backend ارائه دهنده‌ی REST API

در اینجا یک برنامه‌ی ساده‌ی ASP.NET Core Web API را جهت تدارک سرویس‌های backend، مورد استفاده قرار می‌دهیم. هرچند این مورد الزامی نبوده و اگر علاقمند بودید که مستقل از آن کار کنید، حتی می‌توانید از سرویس آنلاین JSONPlaceholder نیز برای این منظور استفاده کنید که یک Fake Online REST API است. کار آن ارائه‌ی یک سری endpoint است که به صورت عمومی از طریق وب قابل دسترسی هستند. می‌توان به این endpintها درخواست‌های HTTP خود را مانند GET/POST/DELETE/UPDATE ارسال کرد و از آن اطلاعاتی را دریافت نمود و یا تغییر داد. به هر کدام از این endpointها یک API گفته می‌شود که جهت آزمایش برنامه‌ها بسیار مناسب هستند. برای نمونه در قسمت resources آن اگر به آدرس https://jsonplaceholder.typicode.com/posts مراجعه کنید، می‌توان لیستی از مطالب را با فرمت JSON مشاهده کرد. کار آن ارائه‌ی آرایه‌ای از اشیاء جاوا اسکریپتی قابل استفاده‌ی در برنامه‌های frontend است. بنابراین زمانیکه یک HTTP GET را به این endpoint ارسال می‌کنیم، آرایه‌ای از اشیاء مطالب را دریافت خواهیم کرد. همین endpoint، امکان تغییر این اطلاعات را توسط برای مثال HTTP Delete نیز میسر کرده‌است.

اگر علاقمندید بودید می‌توانید از JSONPlaceholder استفاده کنید و یا در ادامه دقیقا ساختار همین endpoint ارائه‌ی مطالب آن‌را با ASP.NET Core Web API نیز پیاده سازی می‌کنیم (برای مطالعه‌ی قسمت «ارتباط با سرور» اختیاری است و از هر REST API مشابهی که توسط nodejs یا PHP و غیره تولید شده باشد نیز می‌توان استفاده کرد):

مدل مطالب
namespace sample_22_backend.Models
{
    public class Post
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        public int UserId { set; get; }
    }
}
ساختار این مدل، با ساختار مدل مطالب JSONPlaceholder یکی درنظر گرفته شده‌است، تا مطلب قابلیت پیگیری بیشتری را پیدا کند.


منبع داده‌ی فرضی مطالب

برای ارائه‌ی ساده‌تر برنامه، یک منبع داده‌ی درون حافظه‌ای را به همراه یک سرویس، در اختیار کنترلر مطالب، قرار می‌دهیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using sample_22_backend.Models;

namespace sample_22_backend.Services
{
    public interface IPostsDataSource
    {
        List<Post> GetAllPosts();
        bool DeletePost(int id);
        Post AddPost(Post post);
        bool UpdatePost(int id, Post post);
        Post GetPost(int id);
    }

    /// <summary>
    /// هدف صرفا تهیه یک منبع داده آزمایشی ساده تشکیل شده در حافظه است
    /// </summary>
    public class PostsDataSource : IPostsDataSource
    {
        private readonly List<Post> _allPosts;

        public PostsDataSource()
        {
            _allPosts = createDataSource();
        }

        public List<Post> GetAllPosts()
        {
            return _allPosts;
        }

        public Post GetPost(int id)
        {
            return _allPosts.Find(x => x.Id == id);
        }

        public bool DeletePost(int id)
        {
            var item = _allPosts.Find(x => x.Id == id);
            if (item == null)
            {
                return false;
            }

            _allPosts.Remove(item);
            return true;
        }

        public Post AddPost(Post post)
        {
            var id = 1;
            var lastItem = _allPosts.LastOrDefault();
            if (lastItem != null)
            {
                id = lastItem.Id + 1;
            }

            post.Id = id;
            _allPosts.Add(post);
            return post;
        }

        public bool UpdatePost(int id, Post post)
        {
            var item = _allPosts
                .Select((pst, index) => new { Item = pst, Index = index })
                .FirstOrDefault(x => x.Item.Id == id);
            if (item == null || id != post.Id)
            {
                return false;
            }

            _allPosts[item.Index] = post;
            return true;
        }

        private static List<Post> createDataSource()
        {
            var list = new List<Post>();
            var rnd = new Random();
            for (var i = 1; i < 10; i++)
            {
                list.Add(new Post { Id = i, UserId = rnd.Next(1, 1000), Title = $"Title {i} ...", Body = $"Body {i} ..." });
            }
            return list;
        }
    }
}
در این سرویس، نیازمندی‌های کنترلر مطالب مانند ارائه لیست تمام مطالب، نمایش اطلاعات یک مطلب، به روز رسانی، ایجاد و حذف یک مطلب، تدارک دیده شده‌اند. سپس از این سرویس در کنترلر زیر استفاده می‌کنیم:


کنترلر Web API برنامه‌ی backend

using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using sample_22_backend.Models;
using sample_22_backend.Services;

namespace sample_22_backend.Controllers
{
    [ApiController]
    [Route("api/[controller]")]
    public class PostsController : ControllerBase
    {
        private readonly IPostsDataSource _postsDataSource;

        public PostsController(IPostsDataSource postsDataSource)
        {
            _postsDataSource = postsDataSource;
        }

        [HttpGet]
        public ActionResult<List<Post>> GetPosts()
        {
            return _postsDataSource.GetAllPosts();
        }

        [HttpGet("{id}")]
        public ActionResult<Post> GetPost(int id)
        {
            var post = _postsDataSource.GetPost(id);
            if (post == null)
            {
                return NotFound();
            }
            return Ok(post);
        }

        [HttpDelete("{id}")]
        public ActionResult DeletePost(int id)
        {
            var deleted = _postsDataSource.DeletePost(id);
            if (deleted)
            {
                return Ok();
            }
            return NotFound();
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult<Post> CreatePost([FromBody]Post post)
        {
            post = _postsDataSource.AddPost(post);
            return CreatedAtRoute(nameof(GetPost), new { post.Id }, post);
        }

        [HttpPut("{id}")]
        public ActionResult<Post> UpdatePost(int id, [FromBody]Post post)
        {
            var updated = _postsDataSource.UpdatePost(id, post);
            if (updated)
            {
                return Ok(post);
            }
            return NotFound();
        }
    }
}
این کنترلر که در مسیر شروع شده‌ی با https://localhost:5001/api قرار می‌گیرد، جهت پشتیبانی از افعال مختلف HTTP مانند Get/Post/Delete/Update طراحی شده‌است که در ادامه، در برنامه‌ی React خود از آن‌ها استفاده خواهیم کرد. پس از ایجاد این پروژه‌ی web api، یک نمونه خروجی آن در مسیر https://localhost:5001/api/posts، به صورت زیر خواهد بود:


البته نمایش فرمت شده‌ی JSON در مرورگر کروم، نیاز به نصب این افزونه را دارد.


ایجاد ساختار ابتدایی برنامه‌ی ارتباط با سرور

در اینجا برای بررسی کار با سرور، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم:
> create-react-app sample-22-frontend
> cd sample-22-frontend
> npm start
در ادامه توئیتر بوت استرپ 4 را نیز نصب می‌کنیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های ctrl+` را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سپس فایل app.js را به شکل زیر تکمیل می‌کنیم:
import "./App.css";

import React, { Component } from "react";

class App extends Component {
  state = {
    posts: []
  };

  handleAdd = () => {
    console.log("Add");
  };

  handleUpdate = post => {
    console.log("Update", post);
  };

  handleDelete = post => {
    console.log("Delete", post);
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <button className="btn btn-primary mt-1 mb-1" onClick={this.handleAdd}>
          Add
        </button>
        <table className="table">
          <thead>
            <tr>
              <th>Title</th>
              <th>Update</th>
              <th>Delete</th>
            </tr>
          </thead>
          <tbody>
            {this.state.posts.map(post => (
              <tr key={post.id}>
                <td>{post.title}</td>
                <td>
                  <button
                    className="btn btn-info btn-sm"
                    onClick={() => this.handleUpdate(post)}
                  >
                    Update
                  </button>
                </td>
                <td>
                  <button
                    className="btn btn-danger btn-sm"
                    onClick={() => this.handleDelete(post)}
                  >
                    Delete
                  </button>
                </td>
              </tr>
            ))}
          </tbody>
        </table>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default App;
که حاصل آن، یک دکمه، برای افزودن مطلبی جدید، به همراه جدولی است از مطالب که قصد داریم در ادامه، اطلاعات آن‌را از سرور دریافت کرده و حذف و یا به روز رسانی کنیم:



نگاهی به انواع و اقسام HTTP Client‌های مهیا

در ادامه نیاز خواهیم داشت تا از طریق برنامه‌های React خود، درخواست‌های HTTP را به سمت سرور (یا همان برنامه‌ی backend) ارسال کنیم، تا بتوان اطلاعاتی را از آن دریافت کرد و یا تغییری را در اطلاعات موجود، ایجاد نمود. همانطور که پیشتر نیز در این سری عنوان شد، React برای این مورد نیز راه‌حل توکاری را به همراه ندارد و تنها کار آن، رندر کردن View و مدیریت DOM است. البته شاید این مورد یکی از مزایای کار با React نیز باشد! چون در این حالت می‌توانید از کتابخانه‌هایی که خودتان ترجیح می‌دهید، نسبت به کتابخانه‌هایی که به شما ارائه/تحمیل (!) می‌شوند (مانند برنامه‌های Angular) آزادی انتخاب کاملی را داشته باشید. برای مثال هرچند Angular به همراه یک HTTP Module توکار است، اما تاکنون چندین بار بازنویسی از ابتدا شده‌است! ابتدا با یک کتابخانه‌ی HTTP مقدماتی شروع کردند. بعدی آن‌را منسوخ شده اعلام و با یک ماژول جدید جایگزین کردند. بعد در نگارشی دیگر، چون این کتابخانه وابسته‌است به RxJS و خود RxJS نیز بازنویسی کامل شد، روش کار کردن با این HTTP Module نیز مجددا تغییر پیدا کرد! بنابراین اگر با Angular کار می‌کنید، باید کارها را آنگونه که Angular می‌پسندد، انجام دهید؛ اما در اینجا خیر و آزادی انتخاب کاملی برقرار است.
بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که در React، برای برقراری ارتباط با سرور، چه باید کرد؟ در اینجا آزاد هستید برای مثال از Fetch API جدید مرورگرها و یا روش Ajax ای مبتنی بر XML قدیمی‌تر آن‌ها، استفاده کنید (اطلاعات بیشتر) و یا حتی اگر علاقمند باشید می‌توانید از محصور کننده‌های آن مانند jQuery Ajax استفاده کنید. بنابراین اگر با jQuery Ajax راحت هستید، به سادگی می‌توانید از آن در برنامه‌های React نیز استفاده کنید. اما ... ما در اینجا از یک کتابخانه‌ی بسیار محبوب و قدرتمند HTTP Client، به نام Axios (اکسیوس/ یک واژه‌ی یونانی به معنای «سودمند») استفاده خواهیم کرد که فقط تعداد بار دانلود هفتگی آن، 6 میلیون بار است!


نصب Axios در برنامه‌ی React این قسمت

برای نصب کتابخانه‌ی Axios، در ریشه‌ی پروژه‌ی React این قسمت، دستور زیر را در خط فرمان صادر کنید:
> npm install --save axios
پس از برپایی این مقدمات، ادامه‌ی مطلب «ارتباط با سرور» را در قسمت بعدی پیگیری می‌کنیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-22-frontend-part-01.zip و sample-22-backend-part-01.zip
نظرات مطالب
بررسی Source Generators در #C - قسمت پنجم - نوشتن آزمون‌های واحد
یک نکته‌ی تکمیلی: روش آزمایش کردن یک کنترلر MVC

فرض کنید می‌خواهید یک قطعه کد به شکل زیر را آزمایش کنید:
public class WeatherForecastController : ControllerBase
اگر از روش فوق استفاده کنید، آزمون واحد در سطر زیر با شکست مواجه می‌شود:
Assert.IsTrue(outputCompilation.GetDiagnostics().IsEmpty)
چون این سطر، بیانگر خطاهای کامپایلر است که خالی نیست و نتوانسته ارجاعات پروژه را بازیابی کند. برای رفع این مشکل، در متد کمکی RunGenerators که تهیه شد، باید ارجاعات زیر را به ارجاعات موجود، اضافه کرد:
references = references.Concat(new[]
        {
            MetadataReference.CreateFromFile(typeof(ControllerBase).GetTypeInfo().Assembly.Location),
            MetadataReference.CreateFromFile(typeof(IActionResult).GetTypeInfo().Assembly.Location)
        });
و همچنین جهت شناسایی آن‌ها باید تعریف زیر را نیز به فایل csproj. پروژه‌ی آزمون واحد، اضافه کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
    <ItemGroup>
        <FrameworkReference Include="Microsoft.AspNetCore.App"/>
    </ItemGroup>
</Project>
به علاوه می‌توان نوع خروجی را هم بجای یک برنامه‌ی کنسول، به یک dll. تغییر داد:
new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary)
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی
دقیقا مانند ASP.NET MVC 5.x است:
            app.UseMvc(routes =>
            {
                routes.MapRoute(
                    name: "siteMapRoute",
                    template: "sitemap.xml",
                    defaults: new { controller = "Sitemap", action = "index", area = "" }
                );

                routes.MapRoute(
                    name: "default",
                    template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
            });