نظرات اشتراک‌ها
نحوه فارسی سازی فیلتر گرید کندو Kendo grid filter
با احترام
سوالی که بنده درگیر اون شدم اینه که در پروژه فیلدی هست که تاریخ رو به صورت میلادی ذخیره می‌کنه . با مواردی که گفته شده نمایش تاریخ به صورت شمسی انجام شده اما وقتی که فیلتر روی این فیلد فعال می‌شه در گرید کندو در قسمت باکس فیلتر یک کامپوننت DatePicker میلادی ظاهر می‌شه .
متاسفانه تمامی راه هایی که می‌دونستم رو تست کردم اما به نتیجه خاصی نرسیدم .
1. تلاش شد که UI فیلتر به صورت رشته تعریف بشه توسط دستورهای Format. و UI. اما موارد ارائه شده برای این قسمت کارساز نبود .
2. تلاش شد که با استفاده از یک property جانبی از نوع رشته و تبدیل فیلد تاریخ در متدهای set و get  این مسئله از راه دیگه حل بشه که نمایش اطلاعات موفقیت امیز بود اما در هنگام فیلتر متاسفانه به مشکلات تبدیل برخورد کردیم که قابل اصلاح نبود .
 لطف بفرمایید راهنمایی کنید برای فیلتر تاریخ چه راهکاری وجود داره

همچنین اگر دقت کنید مثالی هم که در این صفحه هست DatePicker فیلتر ، تاریخ رو به صورت 7 اسفند 2016 نشون می‌ده . 
اشتراک‌ها
وبینار تولید واسط کاربری Future-proof با استفاده از Web Components

دوستان، همکاران سیستم یک وبینار رایگان در مورد Web Components برگزار می‌کند که من ارائه می‌کنم 🙂. اگر علاقه‌مند بودید ثبت نام کنید.


Web Components مجموعه‌ای از تکنولوژی‌هایی هستند که امکان ساخت المان‌های سفارشی استاندارد با قابلیت استفاده‌ی مجدد و به همراه کپسوله‌سازی ساختار، استایل و عملکرد را در اختیار ما قرار می‌دهند. این المان‌های استاندارد، وابستگی به فریم‌ورک خاصی ندارند.
در این وبینار به بررسی مسائلی خواهیم پرداخت که با استفاده از Web Components قابل حل هستند و در ادامه روش تولید آن‌ها با استفاده از JavaScript/HTML/CSS ارائه خواهد شد. در نهایت ابزارهایی مانند StencilJS و Polymer برای توسعه ساده‌تر و بهینه‌تر این کامپوننت‌ها معرفی می‌شوند.


محورهای اصلی این وبینار: 
  • چرا Web Components؟
  • وضعیت پشتیبانی و به کار گیری Web Components
  • توسعه چند کامپوننت نمونه با استفاده از Web Components
  • بررسی ابزارهای جانبی
  • استفاده به شکل Framework agnostic
 📌تاریخ برگزاری: شنبه 20 دی، ساعت 18:30 تا 20:00 
وبینار تولید واسط کاربری Future-proof با استفاده از Web Components
مطالب
تاریخچه‌ی نگارش‌های مختلف دات نت فریم ورک

حدود 8 سال از ارائه اولین نگارش دات نت فریم ورک می‌گذرد و در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر عناوین کتابخانه‌های اضافه شده به این مجموعه:



دات نت فریم ورک 1.0
اولین ارائه عمومی آزمایشی آن در PDC 2000 صورت گرفت و در اوایل 2002 به عموم عرضه شد (2/13/2002).
عبارت کد مدیریت شده را به دنیا معرفی کرد (managed code) و شامل اجزای زیر بود:
• GC, JIT
• C#
• Coherent Framework
• XSP….ASP+…ASP.NET!
• WinForms

دات نت فریم ورک 1.1
در اوایل 2003 به همراه ویندوز سرور 2003 و VS 2003 ارائه شد.
• Mobile ASP.NET controls
• Built-in support for ODBC and Oracle databases.
• IPv6 support.

دات نت فریم ورک 2
در اواخر 2005 ارائه شد (11/07/2005) و شامل تازه‌های زیر بود:
• ASP.NET for the Masses
○ Application Building Blocks
§ Parts, Authentication, Role Management, etc
○ Visual Web Developer
• Client Development
• ClickOnce!

دات نت فریم ورک 3
در اواخر 2006 ارائه شد (11/06/2006) و موارد زیر را به این فریم ورک افزود:

• Windows CardSpace - Digital identity interface.
• Windows Presentation Foundation : WPF
○ Vector Graphics, Media and UI
○ Enters the age of UX
• Windows Communication Foundation : WCF
○ Unified messaging model
• Windows Workflow Foundation : WF
○ Coordinating work with durable applications

دات نت فریم ورک 3.5
در پایان 2007 ارائه شد (11/19/2007) و تازه‌های زیر را به همراه داشت:
• Linq
• Expression Trees and Lamda Methods
• Extension Methods
• Paging Support for ADO.NET
• Managed Wrappers for WMI and AD
• Enhancements to WCF and WF
• System.CodeDom namespace
• ASP.NET AJAX
• WCF/WF
○ REST Services
○ Workflow Services
• Client
○ Sync
○ Client app services

در همین زمان نیز دات نت فریم ورک سورس باز شد.

سرویس پک یک دات نت فریم ورک 3.5
در اواسط 2008 ارائه شد (8/11/2008) و به همراه تغییرات زیر بود:
• ASP.NET Dynamic Data
• ADO.NET
○ Entity Framework
○ Data Services (Astoria)
• WCF
○ AtomPub ServiceDocuments
• Client
○ Client Profile
○ Performance
§ Working set and startup time
• Silverlight 2
○ RTM end of 2008
○ Brings power of .NET to the web client
○ Media and RIA .NET platform


دات نت فریم ورک 4.0
نگارش بتای آن در دسترس است و احتمالا نگارش نهایی آن در سال آینده‌ی میلادی به همراه VS2010 ارائه می‌شود. این مجموعه تازه‌های زیر را به همراه خواهد داشت:

• Base Class Library Improvements
○ Managed Extensibility Framework
○ More Core Data Structures
○ I/O Improvements
• Parallel Computing
○ Task Parallel Library
○ Parallel Linq (PLINQ)
○ Coordination Data Structures (CDS)
• Client
○ WPF
§ Client Profile
§ Business Focused Controls
§ Win7 Advances (Multi-touch, etc)
○ ADO.NET
§ Entity Framework v2
□ Code-First Development
□ TDD Support
□ Foreign-Key Support
○ ASP.NET
§ ASP.NET Dynamic Data Improvements
§ ASP.NET MVC
§ ASP.NET Dynamic Data for MVC
§ Extensible Caching Framework
○ WF & WCF
§ Fully Declarative Services
§ Workflow Enhancements
□ New flowchart modeling
□ Workflow Rules Integration
□ … much more…
§ WCF Enhancements
□ Durable Duplex
□ WS-Discovery & UDP Channel
□ In-Process Channel
§ RIA (Silverlight)
□ Simplified N-tier development
□ Business-focused framework

مطالب
آموزش MDX Query - قسمت ششم – شروع کار با دستورات MDX

امروز اولین دستورات MDX را خواهیم نوشت قبل از شروع کار فراموش نکنید موارد زیر را حتما انجام داده باشید :

  1. نصب پایگاه داده ی Adventure Work DW 2008 و همچنین نصب پایگاه داده‌ی چند بعدی  Adventure Work DW 2008  روی SSAS
  2. مطاله قسمت‌های قبلی برای آشنایی با مفاهیم پایه .

در صورتیکه پیش شرایط فوق را نداشته باشید، احتمالا در ادامه با مشکلاتی مواجه خواهید شد؛ زیرا برای آموزش MDX Query ها از پایگاه داده‌ی Adventure Work DW 2008 استفاده شده است. 

دقت داشته باشید که MDX Query ‌ها تا حدودی شبیه T/SQL  می‌باشند؛ اما مطلقا از نظر مفهومی با هم شباهت ندارند. به عبارت دیگر ما در T/SQL  با یک مدل رابطه‌ای سرو کار داریم در حالیکه در MDX ‌ها با یک پایگاه داده چند بعدی کار می‌کنیم. به بیان دیگر در پایگاه داده‌های رابطه‌ای صحبت از جداول، ردیف‌ها، ستون‌ها و ضرب دکارتی مجموعه‌ها می‌باشد، اما در پایگاه داده‌های چند بعدی در خصوص Dimension,Fact,Cube,Tuple و ... صحبت می‌کنیم. البته ماکروسافت تلاش کرده‌است تا حد زیادی Syntax ‌ها شبیه به یکدیگر باشند.

نحوه‌ی نوشتن یک Select در MDX ‌ها به صورت زیر می‌باشد :

Select
{} On Columns ,
{} On Rows
From <Cube_Name>
Where <Condition>

در ادامه با اجرای هر کوئری، توضیحات لازم در خصوص آن ارایه می‌گردد و با پیگیری این آموزش‌ها می‌توانید مفاهیم، توابع و ... را در MDX Query ‌ها بیاموزید.

برای اجرای دستورات زیر باید Microsoft SQL Server Management Studio را باز نمایید و به سرویس SSAS متصل شوید. سپس پایگاه داده‌ی Adventure Works DW 2008R2 را انتخاب نمایید و از Cubes Adventure Works را انتخاب نمایید.

حال دکمه‌ی New Query را در بالای صفحه بزنید ( Ctrl + N )  

سپس در صفحه‌ی باز شده می‌توانید Cube یا SubCube ‌های آن Cube را انتخاب کرده و کمی پایین‌تر Measure Group را خواهیم داشت و در انتها Measure ‌ها و Dimension ‌ها قرار گرفته‌اند. (در هنگام نوشتن Select می‌توان از عمل Drag&Drop برای آسان‌تر شدن نوشتن MDX Query ‌ها نیز استفاده کنید)

متاسفانه هنوز در IDE مربوط به SQL Server کلیدی برای مرتب سازی دستورات MDX وجود ندارد و البته در نرم افزار هایی مانند SQL Toll Belt هم چنین چیزی قرار داده نشده است . بنابر این توصیه می‌شود در نوشتن دستورات MDX تمام تلاش خود را بکنید تا دستوراتی مرتب و خوانا را تولید کنید.

با اجرای دستور زیر اولین کوئری خود را در پایگاه داده‌ی چند بعدی بنویسید (برای اجرا کلید F5 مانند T/SQL کار خواهد کرد.)

Select
From [Adventure Works]

شاید تعجب کنید. کوئری فاقد قسمت Projection می‌باشد! در MDX ‌ها می‌توان هیچ سطر یا ستونی را انتخاب نکرد. اما چگونه؟ و خروجی نمایش داده شده چیست؟

برای توضیح مطلب فوق باید در خصوص Default Measure کمی اطلاعات داشته باشید. در هنگام Deploy کردن پروژه در SSAS برای هر Cube یک Measure به عنوان Measure پیش فرض انتخاب شده. بنابر این در صورتیکه هیچ گونه Projection یا Where ایی اعمال نشده باشد، SQL Server به صورت پیش فرض مقدار Mesaure پیش فرض را بدون اعمال هیچ بعدی نمایش می‌دهد.

خروجی دستور بالا مشابه تصویر زیر می‌باشد. 

حال دستور زیر را اجرا می‌کنیم :

Select
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Reseller Sales Amount]

تصویر خروجی به صورت زیر می‌باشد : 

شاید باز هم تعجب کنید. نوشتن نام یک شاخص به جای عبارت شرط؟! آیا خروجی عبارات شرطی نباید Boolean باشند؟

خیر. اگر چنین پرسش هایی در ذهن شما ایجاد شده باشد، به دلیل مقایسه‌ی MDX با T/SQL می‌باشد. در اینجا شرط Where بر روی ردیف‌های جدول مدل رابطه ای اعمال نمی‌شود و عملا بیانگر واکشی اطلاعات از مدل چند بعدی می‌باشد. با اعمال شرط فوق به SSAS اعلام کرده ایم که خروجی بر اساس شاخص [Measures].[Reseller Sales Amount] باشد. با توجه به این که شاخص انتخاب شده با شاخص پیش فرض یکی می‌باشد خروجی با حالت قبل تفاوتی نخواهد کرد.

برای درک بهتر، کوئری زیر را اجرا کنید :

Select
From [Adventure Works]
where [Measures].[Internet Sales Amount]

استفاده از این شرط سبب استفاده نشدن از شاخص پیش فرض می شود . به عبارت دیگر این کوئری دارای سرجمع مبلغ فروش اینترنتی می باشد.

دستور زیر را اجرا کنید :

Select
[Measures].[Reseller Sales Amount] on columns
From [Adventure Works]

با اعمال یک شاخص خاص در ستون ، عملا فیلترینگ انجام می شود 

استفاده از یک دایمنشن در ستون :

دستور زیر را اجرا کنید

Select
[Date].[Calendar].[Calendar Year] on columns
From [Adventure Works]

خروجی به شکل زیر خواهد بود 

همان طور که مشاهده می‌کنید خروجی دارای چندین ستون می‌باشد و دارای مقادیری در هر ستون. اما این مقادیر از کجا آمده اند؟

همواره این نکته را به خاطر بسپارید که در صورت عدم ذکر نام یک Measure در کوئری ، SSAS از Measure پیش فرض استفاده می‌کند. حال کوئری فوق میزان فروش نمایندگان ( Reseller Sales Amount ) را در هر سال نمایش می‌دهد.

سوال بعدی این می‌باشد که این سال‌ها از کجا آمده اند؟ خوب برای درک بهتر این مورد می‌توانیم مانند تصویر زیر به دایمنشن Date رفته و در ساختار سلسله مراتبی ، اعضای سطح [Date].[Calendar].[Calendar Year] را مشاهده کنیم. 

ایجاد سرجمع ستون‌ها :

کوئری زیر را اجرا نمایید

Select

{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns

From [Adventure Works]

بعد از اجرا تصویر زیر را خواهید دید : 

سوال اول این می‌باشد که کاربرد {} در انتخاب دایمنشن‌ها چیست؟ در پاسخ می‌توان گفت که اگر شاخص ها یا بعد ها ، مرتبط به یک سلسله مراتب باشند آنها را در یک {} قرار می دهیم ولی اگر سلسله مراتب متفاوت باشد، یا بعد و شاخص باشند باید در () قرار بگیرند .

خوب همان طور که مشخص است در ساختار سلسله مراتبی ابتدا سال و بعد یک سطح بالا‌تر را انتخاب کرده ایم این به معنی نمایش سرجمع در سطح بالا‌تر از سال می‌باشد(سرجمع تمامی سال ها).

استفاده از دایمنشن و Measure در سطر و ستون مجرا :

کوئری زیر را اجرا نمایید

Select
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
[Product].[Product Categories].[Category] on rows
From [Adventure Works]

خروجی مشابه شکل زیر می‌باشد 

در مثال فوق از بعد‌ها در ستون و همزمان، نمایش نوع دسته بندی محصولات در ردیف‌ها استفاده شده است. به عبارت دیگر نتیجه عبارت است از فروش نماینگان فروش ( Reseller Sales Amount ) براساس هر سال به تفکیک نوع دسته بندی محصول فروخته شده.

(کسانی که چنین گزارشی را با استفاده از T/SQL نوشته اند، احتمالا از آسانی نوشتن این گزارش توسط MDX ‌ها شگفت زده شده اند.)

قراردادن فیلد سرجمع در ردیف :

برای این منظور کوئری زیر را اجرا نمایید

Select
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
{[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]}on rows
From [Adventure Works]

خروجی به صورت زیر می‌باشد 

نحوه‌ی نمایش سرجمع در ردیف، مشابه نمایش سرجمع در ستون می‌باشد.

استفاده از تابع non empty  :

برای حذف ستون هایی که کاملا دارای مقدار null می‌باشند به صورت زیر عمل می‌کنیم :

Select
non empty {[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns ,
{[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]} on rows
From [Adventure Works]

خروجی به صورت زیر می‌باشد:

انتخاب دو دایمنشن در سطر و ستون و مشخص نمودن یک Measure خاص برای کوئری :

برای این کار به صورت زیر عمل خواهیم کرد:

Select
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
{[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]} on rows
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Internet Sales Amount]

در اینجا با اعمال شرط Where عملا از SSAS خواسته‌ایم خروجی برای شاخص مشخص شده واکشی شود.

در بالا میزان فروش اینترنتی برای دسته بندی محصولات و در سال‌های مختلف ارائه و همچنین سرجمع ستون و سطر نیز نمایش داده شده است. 

در صورتیکه بخواهیم ستون و سطرهایی را که دارای مقدار null در تمامی آن سطر یا ستون می‌باشند، حذف کنیم به صورت زیر عمل می‌کنیم:

Select
non empty {[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
non empty {[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]} on rows
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Internet Sales Amount]

اگر در یک دایمنشن فقط یک سلسله مراتب باشد یا اصلا سلسله مراتبی وجود نداشته باشد، می‌ توان از نام خود دایمنشن استفاده کرد

Select
[Sales Channel] on columns
From [Adventure Works]

و دقت داشته باشید دایمنشنی که دارای بیش از یک سلسله مراتب باشد، حتما باید در  Select مشخص شود که از کدام سلسله مراتب می خواهیم استفاده کنیم .در غیر این صورت  با خطا مواجه خواهیم شد.

Select
[Product] on columns
From [Adventure Works]

استفاده از فیلدهای یک دایمنشن که دارای سلسه مراتب می باشد نیز جایز می باشد

Select
[Product].[Category] on columns
From [Adventure Works]

Select
[Product].[Category].[all]   on columns
From [Adventure Works]
--
Select
[Product].[Category].[All] on columns
From [Adventure Works]
--
Select
[Product].[Category].[(all)] on columns
From [Adventure Works]
--
Select
[Product].[Category].[all products] on columns
From [Adventure Works]

برای به دست آوردن سرجمع کل روی یک صفت از دایمنشن، باید از سه حالت آخر استفاده کرد. حالت اول خطا دارد و خروجی خالی نمایش داده می شود .

در صورتی که بخواهیم از یک دایمنشن تمامی Member ‌های آن را واکشی کنیم به صورت زیر عمل خواهیم کرد

Select
{[Product].[Category].members} on columns
From [Adventure Works]

استفاده از Members روی یک خصوصیت در دایمنشن به معنی دریافت سرجمع آن صفت و سپس تک تک اجزای آن  صفت می‌باشد.

اگر از یک صفت واکشی اطلاعات انجام شود در سطح اعضای آن، در آن صورت دیگر سرجمع نمایش داده نمی شود و فقط جمع هر عضو در آن صفت نمایش داده می شود .

Select
[Product].[Category].[Category].members
-- dimension.hierarchy.level.members
on columns
From [Adventure Works]

اگر بخواهیم دو ستون را داشته باشیم که هر دو برای یک دایمنشن می‌باشند باید از {} استفاده کرد . دستور اول خطا خواهد داشت.

Select
[Product].[Category].[Category].members,[Product].[Category].[All Products] on columns
From [Adventure Works]

در دستور دوم با استفاده از {} خروجی نمایش داده می‌شود که عبارت است از تمامی اعضای سطح [Product].[Category].[Category]. به همراه سرجمع تمامی محصولات.

Select
{[Product].[Category].[Category].members,[Product].[Category].[All Products]} on columns
From [Adventure Works]

یک راه کوتاه‌تر برای انتخاب تمامی اعضا و سرجمع آنها

Select
{[Product].[Category].[Category],[Product].[Category]}
on columns
From [Adventure Works]

می توان از کلمات Members, All X استفاده نکرد.

انتخاب اولین دسته بندی محصول البته این ترتیب بر اساس Key Columns  در   SSAS می باشد .

Select
[Product].[Category].&[1]
on columns
From [Adventure Works]

انتخاب دقیق یک عضو در خروجی

Select
[Product].[Category].[Bikes]
on columns
From [Adventure Works]

انتخاب دو عضو از یک دایمنشن

Select
{[Product].[Category].[Bikes],[Product].[Category].[Clothing]}
on columns
From [Adventure Works]

واکشی تمامی دسته بندی محصولات بر اساس Measure پیش فرض :

Select
[Product].[Product Categories].members
on columns
From [Adventure Works]

در صورتیکه بخواهیم دو Dimension مختلف را در یک ستون یا سطر بیاوریم باید از Join استفاده کنیم. بنابر این دو دستور زیر با خطا روبرو می‌شوند

Select
[Product].[Product Categories],[Product].[Category]
on columns
From [Adventure Works]

Go

Select
{[Product].[Product Categories],[Product].[Category]}
on columns
From [Adventure Works]

تعریف Axis : به هر کدام از ستون یا سطر یک محور یا Axis گفته می‌شود.

با بررسی مثال فوق به نتایج زیر خواهیم رسید.

1. امکان استفاده از دو سلسله مراتب مختلف از یک دایمنشن در یک  Axis وجود ندارد . مگر اینکه آنها را باهمدیگر  CrossJoin کنیم .

2. امکان استفاده از دو سلسله مراتب مختلف از یک دایمنشن در دو Axis مختلف وجود دارد .

ترتیب انتخاب Axis ‌ها به صورت زیر می‌باشد:

1. Columns

2. Rows

 برای مشخص شدن موضوع کوئری زیر را اجرا کنید

Select
[Product].[Product Categories].members
on rows
From [Adventure Works]

نمی‌توانیم ردیفی را واکشی کنیم بدون اینکه ستونی برای کوئری مشخص کرده باشیم.

البته می‌توان ستون خالی ایجاد نماییم مانند مثال زیر :

Select
{} on columns,
[Product].[Product Categories].members
on rows
From [Adventure Works]

البته در این صورت خروجی فقط نام دسته بندی محصولات خواهد بود زیرا هیچ ستونی مشخص نشده . 

در مقالات بعدی به ادامه‌ی مطالب MDX Query خواهیم پرداخت.

مطالب
مفاهیم پایه سیستم های کنترل نسخه؛ قسمت اول : گیت
در این مقاله با دو سیستم کنترل نسخه  git  و  SVN  آشنا شده و تفاوت‌های آن‌ها را برای تازه‌کاران بررسی می‌کنیم. ایده اولیه نوشتن این مقاله زمانی بود که برای یک پروژه‌ای، اعضای تیم ما دور هم جمع شده و در مورد ابزارهای مورد استفاده بحث کردند و یک عده از گیت و عده‌ای از SVN صحبت می‌کردند. بر این شدم که مقاله‌ای نوشته و ابتدا به معرفی آن‌ها و سپس به مزایا و معایب هر کدام بپردازیم.  
امروزه، استفاده از سیستم‌های کنترل نسخه ( Version Control System ) رواج زیادی پیدا کرده است. این سیستم‌ها به شما اجازه می‌دهند تا تغییراتی را که در پروژه ایجاد می‌شوند، ضبط و ثبت کرده تا از تغییراتی که در سطح پروژه اتفاق می‌افتد آگاه شوید. با ذکر یک نمونه این تعریف را باز میکنم:
شما به صورت تیمی در حال انجام یک پروژه هستید و باید نسبت به تغییراتی که اعضای تیم در یک پروژه می‌دهند، آگاه شوید. هر برنامه نویس بعد از انجام تغییرات باید این تغییرات را در سیستم کنترل نسخه به روز کند تا بتوان به سوالات زیر پاسخ داد:
 آیا اگر در بین راه به مشکل برخوردید می‌توانید پروژه خود را به یک یا چند گام عقب‌تر برگردانید؟ آیا می‌توانید به هر یک از اعضاء تیم دسترسی‌هایی را به قسمت هایی از پروژه تعیین کنید؟ می‌توانید تفاوت فایل‌های تغییر یافته را بیابید؟ آیا میتوان خطاهای یک برنامه را گزارش داد و به بحث در مورد آن پرداخت؟ چه کسی کدها را تغییر داده است؟ روند کار و تغییرات به چه صورت است؟ (این مورد برای به روز کردن نمودارهای burndown در توسعه چابک می‌تواند بسیار مفید باشد.)
پی نوشت: نه تنها در یک تیم بلکه بهتر هست در یک کار انفرادی هم از این سیستم‌ها استفاده کرد تا حداقل بازبینی روی پروژه‌های شخصی خود هم داشته باشیم.

سیستم کنترل گیت: این سیستم در سال 2005 توسط لینوس توروالدز خالق لینوکس معرفی شد و از آن زمان تاکنون یکی از پر استفاده‌ترین سیستم‌های کنترل نسخه شناخته شده است. ویکی پدیا گیت را به این شکل تعریف می‌کند: «یک سیستم بازبینی توزیع شده با تاکید بر جامعیت داده‌ها، سرعت و پشتیبانی جهت توزیع کار.»
از معروف‌ترین سیستم‌های هاستینگ که از گیت استفاده می‌کنند، می‌توان به گیت هاب اشاره کرد.
اکثر سیستم‌های هاستینگ گیت، دو حالت را ارائه می‌دهند:
عمومی : در این حالت کدهای شما به عموم بازدیدکنندگان نمایش داده می‌شود و دیگران هم می‌توانند در تکمیل و ویرایش کدهای شما مشارکت کنند و این امکان به صورت رایگان فراهم است. سیستم گیت هاب به دلیل محبوبیت زیادی که دارد، در اکثر اوقات انتخاب اول همه کاربران است.
خصوصی: در این حالت کد متعلق به شما، یا شرکت یا تیم نرم افزاری شماست و غیر از افراد تعیین شده، شخص دیگری به کدهای شما دسترسی ندارد. اکثر سیستم‌های مدیریتی این مورد را به صورت premium پشتیبانی می‌کنند. به این معنا که باید اجاره آن را به طور ماهانه پرداخت کنید. سیستم گیت هاب ماهی پنج دلار بابت آن دریافت می‌کند. سیستم دیگری که در این زمینه محبوبیت دارد سیستم BitBucket هست که که اگر تیم شما کوچک است و در نهایت پنج نفر هستید، می‌توانید از حالت خصوصی به طور رایگان استفاده کنید ولی اگر اعضای تیم شما بیشتر شد، باید هزینه‌ب اجاره آن را که از 10 دلار آغاز می‌گردد، به طور ماهیانه پرداخت کنید.
پی نوشت: میتوانید از سیستم‌های متن باز رایگان هم که قابل نصب بر روی هاست ها هم هستند استفاده کنید که در این حالت تنها هزینه هاست یا سرور برای شما می‌ماند.

در سیستم گیت اصطلاحات زیادی وجود دارد:
Repository یا مخزن: برای هر پروژه‌ای که ایجاد می‌شود، ابتدا یک مخزن ایجاد شده و کدها داخل آن قرار می‌گیرند. کاربرانی که قصد تغییر پروژه را دارند باید یک مخزن جداگانه ایجاد کنند تا بعدا تمامی تغییرات آن‌ها را روی پروژه‌ی اصلی اعمال کنند.

Fork: هر کاربری که قصد تغییر را بر روی سورس کدی، داشته باشد، ابتدا باید پروژه‌ی نویسنده اصلی پروژه را به یک مخزنی که متعلق به خودش هست انتقال دهد. به این عمل Fork کردن می‌گویند. حال کاربر تغییرات خودش را اعمال کرده و لازم هست که این تغییرات با پروژه‌ی اصلی که به آن Master می‌گوییم ادغام شوند. بدین جهت کاربر فرمان pull request را می‌دهد تا به نویسنده‌ی اصلی پروژه این موضوع اطلاع داده شود و نویسنده‌ی اصلی در صورت صلاحدید خود آن را تایید کند. 

Branching یا شاخه بندی: نویسنده‌ی مخزن اصلی می‌تواند با مفهومی با نام شاخه بندی کار کند. او با استفاده از این مفهوم، پروژه را به قسمت یا شاخه‌های مختلف تقسیم کرده و همچنین با ایجاد دسترسی‌های مختلف به کاربران اجازه تغییرات را بدهد. به عنوان مثال بخش‌های مختلف پروژه از قبیل بخش منطق برنامه، داده ها، رابط کاربری و ... می‌تواند باشد. بعد از انجام تغییرات روی یک شاخه می‌توانید درخواست merge ادغام شدن یا کل پروژه را داشته باشید. در عمل شاخه بندی، هیچ کدام از شاخه‌های بر روی یک دیگر تاثیر یا دخالتی ندارند و حتی می‌توانید چند شاخه را جدا از بخش master با یکدیگر ادغام کنید.

به غیر از ارتباط خط فرمانی که میتوان با گیت هاب برقرار کرد، میتوان از یک سری ابزار گرافیکی خارجی هم جهت ایجاد این ارتباط، استفاده کرد:
GitHub For Windows : نسخه‌ی رسمی است که از طرف خود گیت هاب تهیه گردیده است و استفاده از آن بسیار راحت است. البته یک مشکل کوچک در دانلود آن وجود دارد که دانلود آن از طریق یک برنامه‌ی جداگانه صورت گرفته و اصلا سرعت خوبی جهت دانلود ندارد.
Visual Studio .Net : (+ ) خود ویژوال استودیو شامل سیستمی به اسم Microsoft Git Provider است که در بخش تنظیمات می‌توانید آن را فعال کنید (به طور پیش فرض فعال است) و به هر نوع سیستم گیتی می‌توانید متصل شوید. تنها لازم است که آدرس Url گیت را وارد کنید.
SourceTree: از آن دست برنامه‌های محبوبی است که استفاده آسانی دارد و خودم به شخصه از آن استفاده می‌کنم. شامل دو نسخه‌ی ویندوز و مک است و میتوانید با چندین سیستم گیت مثل «گیت هاب» و «بیت باکت» که در بالا به آن‌ها اشاره شد، به طور همزمان کار کند.
 
مطالب
افزونه نویسی برای مرورگرها : قسمت دوم : فایرفاکس
در مقاله پیشین، افزونه نویسی برای فایرفاکس را آغاز و مسائل مربوط به رابط‌های کاربری را بررسی کردیم. در این قسمت که قسمت پایانی افزونه نویسی برای فایرفاکس است، به مباحث پردازشی و دیگر خصوصیت‌ها می‌پردازیم.
اولین موردی که باید برای برنامه‌ی ما در نظر گرفت، ذخیره و بازیابی مقادیر است که باید روی پنجره‌ی popup.html اعمال گردد و همچنین مقداردهی مقادیر پیش فرض برنامه بعد از نصب افزونه اعمال شود. برای ذخیره‌ی مقادیر، طبق نوشته موجود در راهنمای موزیلا، از روش زیر بهره برده و می‌توان مقادیر زیر را به راحتی در آن‌ها ذخیره کرد:
var ss = require("sdk/simple-storage");
ss.storage.myArray = [1, 1, 2, 3, 5, 8, 13];
ss.storage.myBoolean = true;
ss.storage.myNull = null;
ss.storage.myNumber = 3.1337;
ss.storage.myObject = { a: "foo", b: { c: true }, d: null };
ss.storage.myString = "O frabjous day!";
برای خواندن موارد ذخیره شده هم که مشخصا نوشتن اسم property کفایت می‌کند و برای حذف مقادیر نیز به راحتی از عبارت delete در جلوی پراپرتی استفاده کنید:
delete ss.storage.value;
برای ذخیره مقادیر پیش فرض اولین، کاری که می‌کنیم اسم متغیرها را چک می‌کنیم. اگر مخالف null بود، یعنی قبلا ست شده‌اند؛ ولی اگر null شد، عمل ذخیره سازی اولیه را انجام می‌دهیم:
if (!ss.storage.Variables)
 {
 ss.storage.Variables=[];
 ss.storage.Variables.push(true);
 ss.storage.Variables.push(false);
 ss.storage.Variables.push(false);
 ss.storage.Variables.push(false);
 }

if (!ss.storage.interval)
ss.storage.interval=1;

 if (!ss.storage.DateVariables)
 {
 var now=String(new Date());
 ss.storage.DateVariables=[];
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 ss.storage.DateVariables.push(now);
 }

برای ذخیره مقادیر popup.html، به طور مستقیم نمی‌توانیم از کدهای بالا در جاوااسکریپت استفاده کنیم. مجبور هستیم که یک پل ارتباطی بین فایل main.js و فایل جاوااسکریپت داشته باشیم. در مقاله پیشین در مورد postmessage که ارتباطی از/به محتوا یا فایل جاوااسکریپت به/از main.js برقرار می‌کرد، صحبت کردیم و در این قسمت راه حل بهتری را مورد استفاده قرار می‌دهیم. برای ایجاد چنین ارتباطی، آن هم به صورت دو طرفه از port استفاده می‌کنیم. دستور پورت در اکثر اشیایی که ایجاد می‌کنید وجود دارد ولی باز هم همیشه قبل از استفاده، از مستندات موزیلا حتما استفاده کنید تا مطمئن شوید دسترسی به شیء پورت در همه‌ی اشیا وجود دارد. ولی به صورت کلی تا آنجایی که من دیدم، در همه‌ی اشیا قرار دارد. از کد port.emit برای ارسال مقادیر به سمت فایل اسکریپت یا حتی بالعکس مورد استفاده قرار می‌گیرد و port.on هم یک شنونده برای آن است. شکل زیر به خوبی این مبحث را نشان می‌دهد.
addon process در شکل بالا همان فایل main.js هست که کد اصلی addon داخل آن است و content process نیز محتوای اسکریپت است و حالا میتواند با استفاده از خاصیت contentscrip که به صورت رشته ای اعمال شده باشد یا اینکه با استفاده از خاصیت contentscriptfile، در یک یا چند فایل js استفاده نماید:
contentScriptFile: self.data.url("jquery.min.js")
contentScriptFile: [self.data.url("jquery.min.js"),self.data.url("const.js"),self.data.url("popup.js")]

از شیء port به صورت عملی استفاده می‌کنیم. کد  main.js را به صورت زیر تغییر دادیم:
function handleChange(state) {
  if (state.checked) {
    panel.show({
      position: button
    });

 var v1=[],v2;
 if (ss.storage.Variables)
v1=ss.storage.Variables;

if (ss.storage.interval)
v2=ss.storage.interval;

panel.port.emit("vars",v1,v2);
  }
}
panel.port.on("vars", function (vars,interval) {
  ss.storage.Variables=vars;
  ss.storage.interval=interval;
});
در شماره پیشین گفتیم که رویداد handlechange وظیفه نمایش پنل را دارد، ولی الان به غیر آن چند سطر، کد دیگری را هم اضافه کردیم تا موقعی که پنل باز می‌شود، تنظیمات قبلی را که ذخیره کرده‌ایم روی صفحه نمایش داده شوند. با استفاده از شیء port.emit محتواهای دریافت شده را به سمت فایل اسکریپت ارسال می‌کنیم تا تنظیمات ذخیره شده را برای نمایش اعمال کند. پارامتر اول رشته vars نام پیام رسان شما خواهد بود و در فایل مقصد هم تنها به پیامی با این نام گوش داده خواهد شد. این خصوصیت زمانی سودمندی خود را نشان می‌دهد که بخواهید در زمینه‌های مختلف، از چندین پیام رسان به سمت یک مقصد استفاده کنید. شیء panel.port.on هم برای گوش دادن به متغیرهایی است که از آن سمت برای ما ارسال می‌شود و از آن برای ذخیره‌ی مواردی استفاده میگردد که کاربر از آن سمت برای ما ارسال می‌کند. پس ما در این مرحله، یک ارتباطه کاملا دو طرفه داریم.
کد  فایل popup.js که به صورت تگ script در popup.html معرفی شده است:
$(document).ready(function () {
addon.port.on("vars",  function(vars,interval) {
 if (vars)
{
 $("#chkarticles").attr("checked", vars[0]);
$("#chkarticlescomments").attr("checked", vars[1]);
$("#chkshares").attr("checked", vars[2]);
$("#chksharescomments").attr("checked", vars[3]);
}

$("#interval").val(interval);
});   

    $("#btnsave").click(function() {

         var Vposts = $("#chkarticles").is(':checked');
         var VpostsComments = $("#chkarticlescomments").is(':checked');
         var  Vshares = $("#chkshares").is(':checked');
         var VsharesComments = $("#chksharescomments").is(':checked');
 var Vinterval = $("#interval").val() ;
 var Variables=[];
 Variables[0]=Vposts;
 Variables[1]=VpostsComments;
 Variables[2]=Vshares;
 Variables[3]=VsharesComments;
 interval=Vinterval;
 
 addon.port.emit("vars", Variables,Vinterval);
$("#messageboard").text( Messages.SettingsSaved);

    });
});
در همان ابتدای امر با استفاده از addon.port.on منتظر یک پیام رسان، به اسم vars می‌شود تا اطلاعات آن را دریافت کند که در اینجا بلافاصله بعد از نمایش پنل، اطلاعات برای آن ارسال شده و در صفحه، جایگذاری می‌کند. در قسمت رویداد کلیک دکمه ذخیره هم با استفاده از addon.port.emit اطلاعاتی را که کاربر به روز کرده است، به یک پیام رسان میدهیم تا برای آن سمت نیز ارسال کند تا در آن سمت، تنظیمات جدید ذخیره و جایگزین شوند.
نکته بسیار مهم: در کد بالا ما فایل جاوااسکریت را از طریق فایل popup.html معرفی کردیم، نه از طریق خصوصیت contentscriptfile. این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید. فایل‌های js خود را تنها در دو حالت استفاده کنید:
  1. از طریق دادن رشته به خصوصیت contentScript و استفاده از self به جای addon
  2. معرفی فایل js داخل خود فایل html با تگ script که به درد اسکریپت‌های با کد زیاد می‌خورد.
اگر فایل شما شامل استفاده از کلمه‌ی کلیدی addon نمی‌شود، می‌توانید فایل js خود را از طریق contentScriptFile هم اعمال کنید.
فایل popup.html
<script src="jquery.min.js"></script> <!-- Including jQuery -->
<script type="text/javascript" src="const.js"></script> 
<script type="text/javascript" src="popup.js"></script>


خواندن فید RSS سایت
خواندن فید سایت توسط فایل Rssreader.js انجام می‌شود که تمام اسکریپت‌های مورد نیاز برای اجرای آن، توسط background.htm صدا زده شده است:
<script type="text/javascript" src="const.js"></script>
<script type="text/javascript" src="jquery.min.js"></script>
    <script type="text/javascript" src="https://www.google.com/jsapi"></script>
<script type="text/javascript" src="rssreader.js"></script>
تنها کاری که باید انجام دهیم اجرای این فایل به عنوان یک فرآیند پس زمینه است. در کروم ما عادت داشتیم برای این کار در فایل manifest.json از خصوصیت background استفاده کنیم، ولی از آنجا که خود فایل main.js یک فایل اسکریپتی است که در پس زمینه اجرا می‌شود، طبق منابع موجود در نت چنین چیزی وجود ندارد و این فرآیند را به خود فایل main.js مربوط می‌دانستند. ولی من با استفاده از page worker چنین خصوصیتی را پیاده سازی کردم. page worker وظیفه دارد تا یک آدرس یا فایلی را در یک تب پنهان و در پشت صحنه اجرا کرده و به شما اجازه‌ی استفاده از DOM آن بدهد. نحوه‌ی دسترسی به فایل background.htm توسط page worker به صورت زیر تعریف می‌شود:
pageWorker = require("sdk/page-worker");
  page= pageWorker.Page({
  contentScriptWhen: "ready",
  contentURL: self.data.url("./background.htm")
});
page.port.emit("vars",ss.storage.Variables,ss.storage.DateVariables,ss.storage.interval);
در فایل بالا شیء pageworker ساخته شد و درخواست یک پیج نهان را برای فایل background.htm در دایرکتوری data می‌کند. استفاده از گزینه‌ی contentScriptWhen  برای دسترسی به شیء addon در فایل‌های جاوااسکریپتی که استفاده می‌کنید ضروری است. در صورتی که حذف شود و نوشته نشود با خطای addon is not defined روبرو خواهید شد، چرا که هنوز این شیء شناسایی نشده است. در خط نهایی هم برای آن سمت یک پیام ارسال شده که حاوی مقادیر ذخیره شده می‌باشد.

فایل RSSReader.js
در اینجا هم مانند مطلبی که برای کروم گذاشتیم، خواندن فید، در یک دوره‌ی زمانی اتفاق می‌افتد. در کروم ما از chrome.alarm استفاده می‌کردیم، ولی در فایرفاکس از همان تایمرهای جاوااسکریپتی بهره میبریم. کد زیر را به فایلی به اسم rssreader.js اضافه می‌کنیم:
var variables=[];
var datevariables=[];
var period_time=60000;
var timer;
google.load("feeds", "1");

$(document).ready(function () {
 addon.port.on("vars",  function(vars,datevars,interval) {
 if (vars)
{
Variables=vars;
}
if (datevars)
{
datevariables=datevars;
}
if(interval)
period_time=interval*60000;
alarmManager();
});
});

function alarmManager()
{
timer = setInterval(Run,period_time);
}

function Run() {
if(Variables[0]){RssReader(Links.postUrl,0, Messages.PostsUpdated);}
if(Variables[1]){RssReader(Links.posts_commentsUrl,1,Messages.CommentsUpdated); }
if(Variables[2]){RssReader(Links.sharesUrl,2,Messages.SharesUpdated);}
if(Variables[3]){RssReader(Links.shares_CommentsUrl,3,Messages.SharesCommentsUpdated);}
}

function RssReader(URL,index,Message) {


            var feed = new google.feeds.Feed(URL);
            feed.setResultFormat(google.feeds.Feed.XML_FORMAT);
                    feed.load(function (result) {
if(result!=null)
{
var strRssUpdate = result.xmlDocument.firstChild.firstChild.childNodes[5].textContent;
var RssUpdate=new Date(strRssUpdate);
var lastupdate=new Date(datevariables[index]);
if(RssUpdate>lastupdate)
{
datevariables[index]=strRssUpdate;
addon.port.emit("notification",datevariables,Message);
}

}
                      });
        }
در خطوط بالا متغیرها تعریف و توابع گوگل بارگزاری می‌شوند. سپس توسط addon.port یک شنونده ایجاد شده، تا بتواند مقادیر ذخیره شده را بازیابی کند. این مقادیر شامل موارد زیر است:
  • چه بخش‌هایی از سایت باید بررسی شوند.
  • آخرین تاریخ تغییر هر کدام که در زمان نصب افزونه، تاریخ نصب افزونه می‌شود و با اولین به روز رسانی، تاریخ جدیدی جای آن را می‌گیرد.
  • دوره‌ی سیکل زمانی یا همان interval بر اساس دقیقه
پس از اینکه شنونده مقادیر را دریافت کرد، تابع alarmManager اجرا شده و یک تایمر ایجاد می‌کند. بر خلاف کروم که برای این کار api تدارک دیده بود، اینجا شما باید از تایمرهای خود جاوااسکریپت مانند SetTimeout یا SetInterval استفاده کنید. موقع دریافت interval یا period_time ما آن را در 60000 ضرب کردیم تا دقیقه تبدیل به میلی ثانیه شود؛ چرا که تایمر، زمان را بر حسب میلی ثانیه دریافت می‌کند. وظیفه تایمر این هست که در هر دوره‌ی زمانی تابع Run را اجرا کند.

Run
این تابع بررسی می‌کند کاربر درخواست بررسی چه قسمت هایی از سایت را دارد و به ازای هر کدام، اطلاعات آن را از طریق پارامترها به تابع rssreader داده تا هر قسمت جداگانه بررسی شود. این اطلاعات به ترتیب: لینک فید مورد نظر، اندیس آخرین تاریخ به روزرسانی آن قسمت، پیامی که باید در وقت به روزرسانی به کار نمایش داده شود.

RSSReader
این تابع را قبلا در این مقاله  توضیح دادیم. تنها تغییری که کرده است، بدنه‌ی شرط بررسی تاریخ است که در صورت موفقیت، تاریخ جدید، جایگزین تاریخ قبلی شده و یک پیام به فایل main.js ارسال می‌کند تا از آن درخواست ذخیره‌ی تاریخی جدید و هچنین ایجاد یک notification برای آگاه سازی کاربر کند. پس باز به فایل main.js رفته و شنونده آن را تعریف می‌کنیم:
page.port.on("notification",function(lastupdate,Message)
{
ss.storage.DateVariables=lastupdate;
Make_a_Notification(Message);
})
function Make_a_Notification(Message)
{
var notifications = require("sdk/notifications");
notifications.notify({
  title: "سایت به روز شد",
  text: Message,
  iconURL:self.data.url("./icon-64.png"),
  data:"https://www.dntips.ir",
  onClick: function (data) {
tabs.open(data);
  }
});
}
شنونده مورد نظر دو پارامتر تاریخ آخرین به روزرسانی را دریافت کرده و آن را جایگزین قبلی می‌کند و پیام را به تایع Make_a_Notification پاس میکند. پارامترهای ساخت نوتیفیکیشن به ترتیب شامل عنوان، متن پیام، آیکن و نهایتا data است. دیتا شامل آدرس سایت است. زمانیکه کاربر روی نوتیفیکیشن کلیک می‌کند، استفاده شده و یک تب جدید را با آدرس سایت باز می‌کنیم. به این ترتیب افزونه‌ی ما تکمیل می‌شود. برای اجرا و تست افزونه بر روی مرورگر فایرفاکس از دستور cfx run استفاده کنید.


البته این نکته قابل ذکر است که اگر کاربر طلاعات پنل را به روزرسانی کند، تا وقتی که مرورگر بسته نشده و دوباره باز نشود تغییری نمی‌کند؛ چرا که ما تنها در ابتدای امر مقادیر ذخیره شده را به RSSReader فرستاده و اگر کاربر آن‌ها را به روز کند، ارسال پیام دیگری توسط page worker صورت نمی‌گیرد. پس کد موجود در main.js را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
  pageWorker = require("sdk/page-worker");
  page= pageWorker.Page({
  contentScriptWhen: "ready",
  contentURL: self.data.url("./background.htm")
});

function SendData()
{
page.port.emit("vars",ss.storage.Variables,ss.storage.DateVariables,ss.storage.interval);
}
SendData();
panel.port.on("vars", function (vars,interval) {
  ss.storage.Variables=vars;
  ss.storage.interval=interval;
  SendData();
});
در کد بالا ما خطی که به سمت rssreader.js پیام ارسال می‌کند را داخل یک تابع به اسم SendDate قرار دادیم و بعد از تشکیل page worker آن را صدا زدیم و کد آن دقیقا مانند قبل است؛ با این تفاوت که اینبار این تابع را در جای دیگری هم صدا میزنیم و آن زمانی است که برای پنل، پیام مقادیر جدید ارسال می‌شود که در آن پس از ذخیره موارد جدید تابع SendData را صدا می‌زنیم. پس موقع به روزرسانی هم مقادیر ارسال خواهند شد. مقادیر جدید به سمت rssreader.js رفته و تشکیل یک تایمر جدید را می‌دهند و البته چون قبلا تایمر ایجاد شده است، پس باید چند خطی را هم به فایل rssreader.js اضافه کنیم تا تایمر قبلی را نابود کرده و تایمر جدیدی را ایجاد کند:
var timer;

function alarmManager()
{
timer = setInterval(Run,period_time);
}

 addon.port.on("vars",  function(vars,datevars,interval) {
 if (vars)
{
Variables=vars;

}
if (datevars)
{
datevariables=datevars;
}
if(interval)
period_time=interval*60000;

if(timer!=null)
{
clearInterval(timer);
}

alarmManager();
});
در خط بالا متغیری به اسم timer ایجاد شده است که کد timer را در خود ذخیره می‌کند. پس موقع دریافت مقادیر بررسی میکنیم که اگر مقدار timer مخالف نال بود تایمر قبلی را با clearInterval از بین برده و تایمر جدیدی ایجاد کند. پس مشکل تایمری که از قبل موجود است نیز حل می‌گردد.
افزونه‌ی ما تکمیل شد. اجازه بدهید قبل از بستن بحث چندتا از موارد مهم موجود در sdk را نام ببریم:

Page Mod
page mod موقعی که کاربر آدرسی را مطابق با الگویی (pattern) که ما دادیم، باز کند یک اسکریپت را اجرا خواهد کرد:
var pageMod = require("sdk/page-mod");

pageMod.PageMod({
  include: "*.mozilla.org",
  contentScript: 'window.alert("Page matches ruleset");'
});
var data = require("sdk/self").data;
var pageMod = require("sdk/page-mod");

pageMod.PageMod({
  include: "*.mozilla.org",
  contentScriptFile: [data.url("jquery-1.7.min.js"),
                      data.url("my-script.js")]
});

پنل تنظیمات
موقعی که شما افزونه‌ای را در فایرفاکس اضافه می‌کنید، در پنلی که مدیریت افزونه‌ها قرار دارد می‌توانید در تنظیمات هر افزونه، تغییری ایجاد کنید. برای ساخت چنین صفحه‌ای از خصوصیت preferences در فایل package.json کمک می‌گیریم که مقادیر به صورت آرایه ای داخل آن قرار می‌گیرند. مثال زیر پنج کنترل را به بخش تنظیمات افزونه اضافه می‌کند که چهار کنترل اول چک باکس Checkbox هستند؛ چرا که خصوصیت type آنها به bool ست شده است و شامل یک نام و عنوان یا برچسب label و یک توضیح کوتاه است و مقدار پیش فرض آن با خصوصیت value مشخص شده است. آخرین کنترل هم یک کادر عددی است؛ چرا که خاصیت type آن با integer مقداردهی شده و مقدار پیش فرض آن 10 می‌باشد.
  "preferences": [{
    "description": "مطالب سایت",
    "type": "bool",
    "name": "post",
    "value": true,
    "title": "مطالب سایت"
},
{
    "description": "نظرات مطالب سایت",
    "type": "bool",
    "name": "postcomments",
    "value": false,
    "title": "نظرات مطالب سایت"
},
{
    "description": "اشتراک ها",
    "type": "bool",
    "name": "shares",
    "value": false,
    "title": "اشتراک ها"
},
{
    "description": "نظرات اشتراک ها",
    "type": "bool",
    "name": "sharescomments",
    "value": false,
    "title": "نظرات اشتراک ها"
},
    {
        "description": "دوره زمان برای بررسی سایت",
        "name": "interval",
        "type": "integer",
        "value": 10,
        "title": "دوره زمانی"
    }]

از آنجا که مقادیر بالا تنها مقادیر پیش فرض خودمان هست و اگر کاربر آن‌ها را تغییر دهد، در این صفحه هم باید اطلاعات تصحیح شوند، برای همین از کد زیر برای دسترسی به پنل تنظیمات و کنترل‌های موجود آن استفاده می‌کنیم. همانطور که می‌بینید کد مورد نظر را در یک تابع به نام Perf_Default_Value قرار دادیم و آن را در بدو اجرا صدا زدیم. پس کاربر اگر به پنل تنظمیات رجوع کند، می‌تواند تغییراتی را که قبلا داده است، ببیند. بنابراین اگر الان تغییری را ایجاد کند، تا باز شدن مجدد مرورگر چیزی نمایش داده نمیشود. برای همین دقیقا مانند تابع SendData این تابع را هم در کد شنود پنل panel اضافه میکنیم؛ تا اگر کاربر اطلاعات را از طریق روش قبلی تغییر داد، اطلاعات هم اینک به روز شوند.

function Perf_Default_Value()
{
var preferences = require("sdk/simple-prefs").prefs;

preferences.post = ss.storage.Variables[0];
preferences.postcomments = ss.storage.Variables[1];
preferences.shares = ss.storage.Variables[2];
preferences.sharescomments = ss.storage.Variables[3];
preferences["myinterval"] =parseInt(ss.storage.interval);

}
Perf_Default_Value();

panel.port.on("vars", function (vars,interval) {
  ss.storage.Variables=vars;
  ss.storage.interval=interval;
  SendData();
  Perf_Default_Value();
});
البته کاربر فقط برای دیدن اطلاعات بالا به این صفحه‌ی تنظیمات نمی‌آید؛ بلکه بیشتر برای تغییر آن‌ها می‌آید. پس باید به تغییر مقدار کنترل‌ها گوش فرا دهیم. برای گوش دادن به تغییر تنظیمات، برای موقعی که کاربر قسمتی از تنظیمات را ذخیره کرد، از کدهای زیر بهره می‌بریم: 
perf=require("sdk/simple-prefs");
var preferences = perf.prefs;
function onPrefChange(prefName) {

  switch(prefName)
  {
    case "post":
ss.storage.Variables[0]=preferences[prefName];
break;
case "postcomments":
ss.storage.Variables[1]=preferences[prefName];
break;
case "shares":
ss.storage.Variables[2]=preferences[prefName];
break;
case "sharescomments":
ss.storage.Variables[3]=preferences[prefName];
break;
case "myinterval":
ss.storage.interval=preferences[prefName];
break;
  }
}
//perf.on("post", onPrefChange);
//perf.on("postcomments", onPrefChange);

perf.on("", onPrefChange);
متد on دو پارامتر دارد: اولی، نام کنترل مورد نظر که با خصوصیت name تعریف کردیم و دومی هم تابع callback آن می‌باشد و در صورتی که پارامتر اول با "" مقداردهی شود، هر تغییری که در هر کنترلی رخ بدهد، تابع callback صدا زده می‌شود. از آنجا که نام کنترل‌ها به صورت string برگشت داده می‌شوند، برای دسترسی به مقادیر موجود در تنظیمات از همان روش داخل [""] بهره می‌گیریم. مقادیر را گرفته و داخل storage ذخیره می‌کنیم.

  اشکال زدایی Debug

یکی از روش‌های اشکال زدایی، استفاده از console.log هست که میتونید برای بازبینی مقادیر و وضعیت‌ها، از آن استفاده کنید که نتیجه‌ی آن داخل کنسول نمایش داده می‌شود و اگر هم دربرنامه خطایی رخ دهد، داخل کنسول به شما نمایش خواهد داد.
مطالب
WF:Windows Workflow #۳
اضافه کردن عناصر رویه ای 

در این قسمت به بررسی عناصر رویه‌ای مانند دستورات IF,While,Assign می‌پردازیم .
در این بخش توضیحات را با یک مثال آغاز می‌کنیم. در این مثال می‌خواهیم به بررسی کار با زمان بپردازیم.
قبل از هر کاری، ابتدا نیاز به دو متغیر داریم؛ یکی کار شمارنده را بر عهده داشته و دیگری وظیفه ذخیره کردن ساعت را بر عهده دارد. برای انجام این کار، ابتدا مانند شکل زیر عمل می‌کنیم :

همانطور که در شکل مشاهده می‌کنید دو متغیر به نام‌های Counter و numberBells تعریف شده است و نوع هر دو، از جنس Int32 می‌باشد و در محدوده Sequence  قرار گرفته‌اند. در قسمت پیش فرض، مقدار مورد نظر را تعیین کرده‌ایم.
نکته : این مورد را در نظر داشته باشید که قبل از تعریف Variables باید حتما یک Sequence در صفحه داشته باشیم تا بتوانیم محدوده متغیر مورد نظر را مشخص کنیم. 
حال مانند قسمت پیش، ابتدا باید از  Toolbox، قسمت Control Flow، کنترل  Sequence را به داخل صفحه کشید و پس از آن می‌توانیم از سایر کنترل‌ها استفاده نمائیم. پس از این کار، از قسمت  Primitives کنترل  WriteLine را به درون Sequence انتقال می‌دهیم٬ سپس مانند شکل زیر یک کنترل IF که در قسمت Control Flow موجود می‌باشد را انتخاب کرده و به زیر کنترل WriteLine انتقال می‌دهیم. مانند شکل زیر:


همانطور که در شکل مشاهده می‌کنید، در کنترل IF در قسمت Condition شرط مورد نظر را مشخص می‌کنیم. در قسمت THEN از کنترل Assign استفاده شده است. از این کنترل وقتی استفاده می‌شود که قصد انتساب یک مقدار را به متغیری داریم. این کنترل در قسمت Primitives  موجود است.
حال مانند شکل زیر عمل کرده و یک کنترل While را به زیر IF اضافه می‌کنیم؛ مانند شکل زیر :

کنترل While از دو قسمت تشکیل شده٬ شرط حلقه و بدنه آن. در قسمت شرط، مانند دستور IF عمل کرده و در قسمت بدنه، دستورات مورد نظر را مشخص می‌کنیم. در حلقه موجود تا زمانیکه متغیر  Counter از numberBelss کوچکتر مساوی باشد، این حلقه اجرا می‌شود و در طی این جریان، ابتدا مقدار متغیر counter چاپ می‌شود٬ سپس یکی به مقدار آن اضافه می‌شود؛ البته با یک وقفه مشخص. برای اینکه بتوانیم در هر قسمت Workflow وقفه ایجاد کنیم، از کنترل Delay استفاده می‌شود. این کنترل دارای خاصیتی است به نام Duration. در این قسمت می‌توان میزان وقفه را مشخص نمود.
برای مقدار دادن به این خاصیت، کنترل Delay را انتخاب کرده٬ سپس از قسمت Properties در VS2010 یا VS2012 می‌توان به خاصیت Duration مقدار داد.
TimeSpan.FromSeconds(1)
از این طریق وقفه‌ای که در بر نامه ایجاد می‌شود، یک ثانیه می‌باشد.

در این قسمت هم چک می‌شود که اگر ساعت جاری سیستم بیشتر از ۱۸ بود مقدار «عصر بخیر» چاپ شود، در غیر اینصورت مقدار «روز خوب» چاپ می‌شود.
نکته : در قسمت بدنه حلقه While حتما باید از کنترل Sequence استفاده شود٬ در غیر این صورت امکان تعریف بدنه حلقه While وجود ندارد.  
مطالب
CoffeeScript #14

قسمت‌های اصلاح نشده

CoffeeScript در حال رفع برخی از معایب طراحی جاوااسکریپت است و این راه، بس طولانی است. همانطور که قبلا گفته شد، CoffeeScript به شدت به تجزیه و تحلیل استاتیک در زمان طراحی محدود شده است و هیچ بررسی در زمان اجرایی را برای بهبود کارآیی آن انجام نمی‌دهد.
CoffeeScript از یک کامپایلر مستقیم منبع به منبع استفاده می‌کند. با این دیدگاه که هر دستور در CoffeeScript در نتیجه به یک دستور معادل در جاوااسکریپت تبدیل می‌شود.
CoffeeScript برای همه‌ی کلمات کلیدی جاوااسکریپت، کلمه‌ی معادلی ایجاد نمی‌کند، مانند typeof؛ و همچنین برخی از معایب طراحی جاوااسکریپت، به CoffeeScript نیز اعمال می‌شود.
در دو قسمت قبل + و + بر روی معایب طراحی در جاوااسکریپت که توسط CoffeeScript اصلاح شده بود، توضیح دادیم. حال می‌خواهیم درباره برخی از معایب جاوااسکریپت که CoffeeScript تا به حال نتوانسته است آنها را اصلاح کند صحبت کنیم.

استفاده از eval

در حالیکه CoffeeScript برخی از نقاط ضعف جاوااسکریپت را اصلاح کرده است، اما همچنان معایب دیگری نیز وجود دارند، که شما تنها باید از این نقاط ضعف آگاه باشید. یکی از این موارد، تابع eval است. برای استفاده از آن، باید با اشکالاتی که در حین کار با آن مواجه می‌شوید، آگاهی کامل داشته باشید و در صورت امکان از استفاده از آن اجتناب کنید.

تابع eval یک رشته از کد جاوااسکریپت را در حوزه‌ی محلی اجرا می‌کند و توابعی مانند setTimeout و setInterval نیز می‌توانند در آرگومان اولشان یک رشته از کد جاوااسکریپت را دریافت و ارزیابی کنند.

با این حال، مانند eval ،with نیز ردیابی کامپایلر را از کار می‌اندازد و این امر تاثیر بسیار زیادی بر روی کارآیی آن دارد. کامپایلر هیچ ایده ای درباره کدی که درون eval قرار داده شده است، ندارد تا زمانی که آن را اجرا کند. به همین دلیل نمی‌تواند هیچ عمل بهینه سازی را بر روی انجام دهد. یکی دیگر از نگرانی‌های استفاده‌ی از eval، امنیت است. در صورتیکه شما ورودی را به eval ارسال کنید، eval باعث می‌شود که کد شما به راحتی در معرض حملات تزریق کد قرار می‌گیرد. در 99% از مواقع، وقتی شما می‌خواهید از eval استفاده کنید، راه‌های بهتر و امن‌تری وجود دارند ( مانند استفاده از براکت ).

# Don't do this
model = eval(modelName)

# Use square brackets instead
model = window[modelName]

استفاده از typeof

اپراتور typeof احتمالا بزرگترین نقص طراحی جاوااسکریپت است؛ تنها به این دلیل که اساسا به طور کامل شکست خورده است. در واقع از آن فقط یک استفاده می‌شود تا تشخیص داده شود که یک مقدار undefined است یا نه.

typeof undefinedVar is "undefined"
برای چک کردن type همه types، متاسفانه typeof نمی تواند به درستی این کار را انجام دهد و مقدار بازگشتی آن وابسته به مرورگر و چگونگی نمونه سازی آن نمونه است. در این رابطه CoffeeScript هیچ کمکی به شما نمی‌تواند بکند، چرا که قبلا نیز گفته شد، CoffeeScript یک زبان با تجزیه و تحلیل استاتیک است و هیچ بررسی در زمان اجرایی بر روی نوع آن ندارد.
در اینجا لیستی از مشکلات، هنگام استفاده از typeof را مشاهده می‌کنید:
Value               Class      Type
----------------------------------------------
"foo"               String     string
new String("foo")   String     object
1.2                 Number     number
new Number(1.2)     Number     object
true                Boolean    boolean
new Boolean(true)   Boolean    object
new Date()          Date       object
new Error()         Error      object
[1,2,3]             Array      object
new Array(1, 2, 3)  Array      object
new Function("")    Function   function
/abc/g              RegExp     object
new RegExp("meow")  RegExp     object
{}                  Object     object
new Object()        Object     object
همانطور که مشاهده می‌کنید تعریف یک رشته در داخل "" و یا با کلاس String، در نتیجه‌ی استفاده از typeof تاثیر گذار است. به طور منطقی typeof باید "string" را به عنوان خروجی در هر دو حالت نشان دهد، اما برای دومی به صورت "object" باز می‌گرداند.
سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که ما چطور می‌توانیم یک نوع را در جاوااسکریپت چک کنیم؟
خوب، خوشبختانه ()Object.prototype.toString ما را نجات داده است. اگر ما این تابع را بر روی یک شیء خاص فراخوانی کنیم، مقدار صحیح را بر می‌گرداند.
در اینجا مثالی از نحوه‌ی پیاده سازی jQuery.type را مشاهده می‌کنید:
type = do ->
  classToType = {}
  for name in "Boolean Number String Function Array Date RegExp Undefined Null".split(" ")
    classToType["[object " + name + "]"] = name.toLowerCase()

  (obj) ->
    strType = Object::toString.call(obj)
    classToType[strType] or "object"

# Returns the sort of types we'd expect:
type("")         # "string"
type(new String) # "string"
type([])         # "array"
type(/\d/)       # "regexp"
type(new Date)   # "date"
type(true)       # "boolean"
type(null)       # "null"
type({})         # "object"
در صورتیکه بخواهید تشخیص دهید یک متغیر تعریف شده است یا نه، باید از typeof استفاده کنید؛ در غیر این صورت پیام خطای ReferenceError را دریافت خواهید کرد.
if typeof aVar isnt "undefined"
  objectType = type(aVar)
و یا به طور خلاصه‌تر با استفاده از اپراتور وجودی:
objectType = type(aVar?)
راه دیگری برای چک کردن نوع، استفاده از اپراتور وجودی CoffeeScript است. برای مثال: می‌خواهیم یک مقدار را در یک آرایه اضافه کنیم. می‌توان گفت تا زمانیکه تابع push پیاده سازی شده باشد ما باید با آن مانند یک آرایه رفتار کنیم.
anArray?.push? aValue
اگر anArray یک شیء به غیر از آرایه باشد، اپراتور وجودی تضمین خواهد کرد که هیچگاه تابع push فراخوانی نخواهد شد.

استفاده از instanceof

کلمه‌ی کلیدی instanceof نیز تقریبا همانند typeof شکست خورده است. در حالت ایده آل، instanceof، سازنده‌ی دو شیء را با هم مقایسه می‌کند، در صورتیکه یک شیء نمونه‌ای از شیء دیگر باشد، یک مقدار boolean را باز می‌گرداند. در واقع instanceof موقعی کار مقایسه را انجام می‌دهد که اشیاء، سفارشی سازی شده باشند. وقتی عمل مقایسه می‌خواهد بر روی این نوع اشیاء سفارشی سازی شده، انجام شود، استفاده از typeof بی‌فایده است.

new String("foo") instanceof String # true
"foo" instanceof String             # false
علاوه بر این، instanceof همچنین بر روی اشیاء در فریم‌های مختلف مرورگر عمل مقایسه را نمی‌تواند انجام دهد. در واقع instanceof فقط نتیجه‌ی صحیح مقایسه را در اشیاء سفارشی سازی شده برمی‌گرداند؛ مانند کلاس‌های CoffeeScript.
class Parent
class Child extends Parent

child = new Child
child instanceof Child  # true
child instanceof Parent # true
مواقعی از instanceof استفاده کنید که مطمئن هستید بر روی اشیای ساخته شده توسط شما بکار گرفته می‌شود و یا هرگز از آن استفاده نکنید.

استفاده از delete

از کلمه کلیدی delete برای حذف خصوصیات موجود در اشیاء به صورت کاملا مطمئن، می‌توان استفاده کرد.
anObject = {one: 1, two: 2}
delete anObject.one
anObject.hasOwnProperty("one") # false
هر نوع استفاده دیگر، از قبیل حذف متغیرها و یا توابع کار نخواهد کرد.
aVar = 1
delete aVar
typeof Var # "integer"
در صورتیکه می‌خواهید یک اشاره گر به یک متغیر را حذف کنید فقط کافیست مقدار null را به آن انتساب دهید.
aVar = 1
aVar = null

بازخوردهای پروژه‌ها
تراز یک ستون بر اساس مقدار ستون دیگر
با سلام
در گزارشی می‌خواهم با توجه به مقدار ستون بستانکار، ستون شرح چپ چین یا راست چین شود.
مثلا اگر بستانکار مقدار داشت(مثبت بود)، ستون شرح چپ چین و در غیر اینصورت راست چین شود.
 columns.AddColumn(column =>
               {
                   column.PropertyName<VoucherRowPrintViewModel>(x => x.Title);
                   column.CellsHorizontalAlignment(PdfRpt.Core.Contracts.HorizontalAlignment.Left);
                   column.IsVisible(true);
                   column.Order(1);
                   column.Width(3);
                   column.HeaderCell("شرح");
               });
columns.AddColumn(column =>
               {
                   column.PropertyName<VoucherRowPrintViewModel>(x => x.Creditor);
                   column.CellsHorizontalAlignment(PdfRpt.Core.Contracts.HorizontalAlignment.Right);
                   column.IsVisible(true);
                   column.Order(4);
                   column.Width(2);
                   column.ColumnItemsTemplate(template =>
                   {
                       template.TextBlock();
                       template.DisplayFormatFormula(obj => string.Format("{0:n0}", obj));
                   });
                   column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                   {
                       aggregateFunction.NumericAggregateFunction(AggregateFunction.Sum);
                       aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                   });
                   column.HeaderCell("بستانکار");
               });

مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش هشتم)
در الگوهایی که به عنوان واسط بین اپلیکیشن و دیتابیس تعریف میکنیم نام دو الگوی Repository و Unit of work به چشم میخورد. در این سایت بارها این مباحث به صورت گفتمان و مقالات تکرار شده‌اند و میدانیم که این الگوها کمک شایانی برای بالا بردن کارآیی برنامه، عدم تکرار کد، قابلیت استفاده مجدد و راحتی کار برای آزمون‌های واحد و چهارچوب‌های تقلید میکنند.

Unit of Work یا الگوی کار در واقع یک الگو، جهت جمع آوری عملیات کار با دیتابیس است که همه عملیات را تحت یک تراکنش به سمت دیتابیس ارسال میکند تا مبحث Atomic بودن عملیات، به مرحله اجرا گذاشته شود. در صورتیکه یکی از عملیات با نقص یا خطایی روبرو شود، کل عملیات Roll back یا برگشت میخورد. از آنجا که دیتابیس‌های معدودی چون Ravendb این مراحل را تا حدی پیاده سازی میکنند نباید از مونگو هم چنین انتظاری نداشته باشید. مونگو برخورد تراکنشی یا اتمیک ندارد؛ پس پیاده سازی الگوی واحد کاری تاثیری بر روی روند کاری آن ندارد. هر چند تعدادی مثال بدین شکل پیاده شده‌اند، ولی در عمل حقیقی نیستند و تنها یک حرکت مشابه داشته‌اند.

ولی الگوی repository  برای پرهیز از تکرار کد، قابلیت به روزرسانی کد و همچنین عملیاتی چون آزمون‌های واحد و چهارچوب تقلید به کار میرود. وابستگی بین اشیاء را کاهش داده و باعث ایجاد یک کد با دوام‌تر میگردد.

ابتدا قبل از هر چیزی نیاز است تا اتصالات یا ساخت کانکشن به سرور و همچنین دریافت دیتابیس مورد نظر را در قالب یک کلاس تعریف نماییم. نام آن را MongoDbContext میگذارم:
   public class MongoDbContext : IMongoDbContext
    {
        public const string DatabaseName = "MongoDbTest";

        private static readonly IMongoClient _client;
        private static readonly IMongoDatabase Database;

        static MongoDbContext()
        {
            _client = new MongoClient();
            Database = _client.GetDatabase(DatabaseName);
        }

        public IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>()
        {
            return Database.GetCollection<TEntity>(typeof(TEntity).Name.ToLower() + "s");
        }
    }
در حالت بالا شما میتوانید در سازنده کلاس اتصال را برقرار کرده و دیتابیس را دریافت نمایید و از متد GetCollection در سطوح بالاتر، نوع کالکشن درخواستی خود را اعلام کنید. اگر به خط اول کلاس دقت نمایید میبینید که ما از اینترفیسی به نام IMongoDbContext که شامل خطوط زیر میباشد استفاده کردیم و دلیل استفاده این است که اگر قرار باشد از کلاس کانتکست، در کلاس‌های repository استفاده شود، ایجاد وابستگی میکند. چرا که معلوم نیست این کانتکست دقیقا چیست و از کجا آمده است و در آزمون واحد و همچنین تقلید دست ما را می‌بندد و الگوی repository را مردود اعلام میکند. پس از این حیث یک اینترفیس با محتوای زیر تولید کرده‌ایم که از این پس از آن در کدها استفاده میکنیم و پر کردن این اینترفیس‌ها را از طریق تزریق وابستگی‌ها در حالت Constructor Injection که ساده‌ترین نوع آن است انجام میدهیم:
public interface IMongoDbContext
    {    
        IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>();
    }
در صورتیکه دوست دارید محتوای‌های دیگری را چون کانکشن استرینگ و .. نیز در اینجا بگنجانید، به عهده خود شماست. تنها نیاز به تغییراتی کوچک است.
در مرحله بعد یک IMongoDbRepositry ساخته و محتوای آن را به شکل زیر پر میکنیم:
public interface IMongoDbRepository
{
Task<List<TEntity>> GetMany<TEntity>(FilterDefinition<TEntity> filter) where TEntity : class, new();
}
در اینجا کلاس‌ها را از نوع جنریک تعریف میکنیم تا کاربر بتواند هر نوع کلاسی را که نیاز دارد، به سمت این مخزن ارسال کند. در پیاده سازی هم به شکل زیر آن را تعریف میکنیم:
public class MongoRepository : IMongoDbRepository
    {

        private IMongoDbContext _mongoDbContext ;
        public MongoRepository(IMongoDbContext mongoDbContext)
        {
            _mongoDbContext = mongoDbContext;
        }
 public async Task<List<TEntity>> GetMany<TEntity>(FilterDefinition<TEntity> filter) where TEntity : class, new()
        {            
                var collection = GetCollection<TEntity>();
                var entities = await collection.Find(filter).ToListAsync();                
                return entities;
        }

 private IMongoCollection<TEntity> GetCollection<TEntity>()
        {
            return _mongoDbContext.GetCollection<TEntity>();
        } 
 }
همانطور که می‌بینید در ابتدا در سازنده از طریق یک کتابخانه‌ی تزریق وابستگی‌ها (که در اینجا من از Structure map استفاده کرده‌ام) شیء ImongoDbContext را مقدار دهی میکنیم. الان اگر در اینجا بجای تعریف اینترفیس، از همان کلاس مستقیما استفاده میکردیم، بین دو لایه repository و context یک وابستگی ایجاد میشد. ولی در اینجا کانتکست میتواند هر چیزی باشد. بعد از آن به تعریف متد مورد نظر پرداخته‌ایم. البته با توجه به اینکه این تنها یک مثال است، بنده تنها یکی از این متدها را به عنوان نمونه نشان داده‌ام و میتوانید فایل‌های کامل آن را در انتهای مقاله دریافت نمایید. همانطور که مشاهده میکنیم، متدها به صورت غیرهمزمان نوشته شده‌اند که باعث مقیاس پذیری برنامه میشوند و در اینجا از متدهای همزمان استفاده نکرده‌ایم؛ چرا که افرادی که از دیتابیس‌های غیر رابطه‌ای استفاده میکنند، نیاز به مقیاس پذیری بالایی دارند. به همین دلیل نیاز چندانی به استفاده از متدهای همزمان دیده نمیشود. ولی خودتان در صورت تمایل میتوانید آن‌ها را به اینترفیس اضافه کنید. در ضمن در کد بالا متد خصوصی را جهت دریافت کالکشن نوشته‌ایم تا دریافت کالکشن را در کدها، تا حدی خلاصه‌تر و شیواتر کنیم.

الگوی بالا در یک کنترلر به شرح زیر استفاده شده است:
 public class HomeController : Controller
    {
        private IMongoDbRepository _mongoDbRepository;

        public HomeController(IMongoDbRepository mongoDbRepository)
        {
            this._mongoDbRepository = mongoDbRepository;
        }
        // GET: Home
        public async Task<ActionResult> Index()
        {
            var filter = Builders<Resturant>.Filter.Gte("Capacity", 400);
            var c =await _mongoDbRepository.GetMany<Resturant>(filter);       
            return View(c);
        }
    }
در کد بالا رستورانهایی را که 400 نفر یا بیشتر ظرفیت پذیرایی دارند، واکشی کرده و در ویوو نشان میدهد. در اینجا الگوی repo، توسط تزریق وابستگی‌ها ساخته شده و کانتکست آن‌ها به همین شکل ساخته خواهد شد و در کل کنترلر، قابلیت استفاده را دارند.

  MongoRepository.zip