مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت اول - معرفی
مسیریابی در +Angular 2 به همراه قابلیت‌های فراوان و ویژه‌ای است که تعدادی از آن‌ها را تابحال در این سایت بررسی کرده‌ایم. مورد مقدماتی اول، نیاز به بازنویسی کامل دارد، مورد دوم جهت آشنایی با ساختار Angular CLI مفید است و مورد سوم یکی از مباحث تکمیلی آن است. به همین جهت در طی یک سری، ویژگی‌های متعدد سیستم مسیریابی +Angular 2 را از ابتدا بررسی خواهیم کرد.


مسیریابی در +Angular 2

عموما از مسیریابی جهت حرکت بین Viewهای مختلف برنامه استفاده می‌شود، اما کارهای بیشتری را نیز می‌توان با آن انجام داد؛ مانند ارسال اطلاعات، به مسیریابی‌ها، پیش بارگذاری اطلاعات، جهت نمایش در Viewها، گروه بندی و محافظت از مسیریابی‌ها، پویانمایی و انیمیشن و همچنین بهبود کارآیی، با بارگذاری async مسیرهای مختلف.
کار سیستم مسیریاب +Angular 2 زمانی شروع می‌شود که تغییری را در آدرس درخواستی از برنامه مشاهده می‌کند؛ یا از طریق درخواست آدرسی توسط مرورگر و یا هدایت به قسمتی خاص، از طریق کدنویسی. سپس مسیریاب به آرایه‌ی تنظیم شده‌ی مسیرهای سیستم مراجعه می‌کند تا بتواند تطابقی را بین آدرس درخواستی و یکی از کلیدهای تنظیم شده‌ی در آن پیدا کند. در این حالت اگر تطابقی یافت نشود، کارمسیریابی خاتمه خواهد یافت. در غیراینصورت کار ادامه یافته و سپس مسیریاب، محافظ‌های مسیر درخواستی را بررسی می‌کند تا مشخص شود که آیا کاربر مجاز به هدایت به این قسمت خاص از برنامه هست یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، مرحله‌ی بعد، پیش بارگذاری اطلاعات درخواستی جهت نمایش View مرتبط است. در ادامه کامپوننت متناظر با مسیریابی فعالسازی می‌شود. سپس قالب این کامپوننت را در قسمتی که توسط router-outlet مشخص می‌گردد، جایگذاری کرده و نمایش می‌دهد.


تعریف مسیر پایه یا Base path

اولین مرحله‌ی کار با سیستم مسیریابی +Angular 2، تعریف یک base path است. مسیرپایه، به زیرپوشه‌ای اشاره می‌کند که برنامه‌ی ما در آن قرار گرفته‌است:
 www.mysite.com/myapp
در این مثال، مسیرپایه برنامه، /myapp/ است.
مسیریاب از این مسیرپایه جهت ساخت آدرس‌های مسیریابی استفاده می‌کند. مقدار آن نیز به صورت ذیل در فایل index.html برنامه، درست پس از تگ head تعیین می‌گردد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <base href="/">
در اینجا با ذکر / ، به عنوان مسیرپایه، به ریشه‌ی سایت اشاره شده‌است. اگر برنامه‌ی شما قرار است در یک زیرپوشه قرار بگیرد، در این حالت نحوه‌ی تعیین این زیر پوشه به صورت ذیل خواهد بود:
<base href="/myapp/">


تعیین مسیرپایه جهت ارائه‌ی نهایی

استفاده از مسیر پایه / برای حالت توسعه و همچنین زمانیکه برنامه‌ی نهایی شما در ریشه‌ی سایت توزیع می‌شود، بسیار مناسب است. اما اگر برای حالت توسعه از مقدار / و برای حالت توزیع از مقدار /myapp/ بخواهید استفاده کنید، مدام نیاز خواهید داشت تا فایل index.html نهایی سایت را ویرایش کنید. برای این منظور Angular CLI دارای پرچمی است به نام base-href:
 > ng build --base-href /myapp/
به این ترتیب در زمان ساخت و توزیع نهایی برنامه توسط Angular CLI، کار تنظیم خودکار مسیرپایه نیز صورت خواهد گرفت.
حالت پیش فرض تولید برنامه‌های Angular توسط Angular CLI، تنظیم مسیرپایه در فایل src\index.html به صورت خودکار به / می‌باشد.


تعریف مسیریاب Angular

مسیریاب Angular در ماژولی به نام RouterModule قرار گرفته‌است و باید در ابتدای کار import شود. این ماژول شامل سرویسی است جهت هدایت کاربران به صفحات دیگر و مدیریت URLها، تنظیماتی برای تعریف جزئیات مسیریابی‌ها و تعدادی دایرکتیو که برای فعالسازی و نمایش مسیرها از آن‌ها استفاده می‌شود. برای مثال دایرکتیو RouterLink آن یک المان قابل کلیک HTML را به مسیر و کامپوننتی خاص در برنامه متصل می‌کند. RouterLinkActive، شیوه‌نامه‌ها را به لینک فعال انتساب می‌دهد و RouterOutlet محل نمایش قالب کامپوننت فعال شده را مشخص می‌کند.

یک مثال: در ادامه، یک پروژه‌ی جدید مبتنی بر Angular CLI را به نام angular-routing-lab به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد می‌کنیم:
 > ng new angular-routing-lab --routing
به علاوه قصد استفاده‌ی از بوت استرپ را نیز داریم. به همین جهت ابتدا به ریشه‌ی پروژه وارد شده و سپس دستور ذیل را صادر کنید تا بوت استرپ نیز نصب شود و پرچم save آن سبب به روز رسانی فایل package.json نیز گردد:
 > npm install bootstrap --save
پس از آن نیاز است به فایل angular-cli.json. مراجعه کرده و شیوه‌نامه‌ی بوت استرپ را تعریف کنیم:
  "apps": [
    {
      "styles": [
    "../node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
        "styles.css"
      ],
به این ترتیب به صورت خودکار این شیوه نامه به همراه توزیع برنامه حضور خواهد داشت و نیازی به تعریف مستقیم آن در فایل index.html نیست.

در ادامه اگر به فایل src\app\app-routing.module.ts مراجعه کنید، یک چنین محتوایی را خواهید یافت:
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  {
    path: '',
    children: []
  }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا برای شروع به کار با سیستم مسیریابی، RouterModule معرفی شده‌است. ابتدا import آن‌را مشاهده می‌کنید و سپس این ماژول به قسمت imports مربوط به NgModule اضافه شده‌است.
می‌توان این قسمت را خلاصه کرد و فایل app-routing.module.ts را نیز حذف کرد و سپس import لازم و تعریف ماژول آن‌را به ماژول آغازین برنامه یا همان src\app\app.module.ts نیز منتقل کرد. اما پس از مدتی تنظیمات مسیریابی آن، فایل ماژول اصلی برنامه را بیش از اندازه شلوغ خواهند کرد. بنابراین Angular-CLI تصمیم به ایجاد یک ماژول مستقل را برای تعریف تنظیمات مسیریابی برنامه گرفته‌است. سپس تعریف آن را به فایل src\app\app.module.ts به صورت خودکار اضافه می‌کند:
import { AppRoutingModule } from './app-routing.module';

@NgModule({
  imports: [
    AppRoutingModule
  ],

اگر به قسمت import مربوط به NgModule فایل src\app\app-routing.module.ts دقت کنید، این ماژول به همراه متد forRoot معرفی شده‌است.
@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
ماژول مسیریابی به همراه دو متد ذیل است:
الف) forRoot
- کار آن تعریف دایرکتیوهای مسیریابی، مدیریت تنظیمات مسیریابی و ثبت سرویس مسیریابی است.
- نکته‌ی مهم اینجا است که متد forRoot تنها یکبار باید در طول عمر یک برنامه تعریف شود.
- این متد آرایه‌ای از تنظیمات مسیریابی‌های تعریف شده را دریافت می‌کند.
ب) forChild
- کار آن تعریف دایرکتیوهای مسیریابی و مدیریت تنظیمات مسیریابی است؛ اما سرویس مسیریابی را مجددا ثبت نمی‌کند.
- از این متد در جهت تعریف مسیریابی‌های ماژول‌های ویژگی‌های مختلف برنامه و نظم بخشیدن به آن‌ها استفاده می‌شود.

بنابراین زمانیکه از forRoot استفاده می‌شود، سرویس مسیریابی تنها یکبار ثبت خواهد شد و تنها یک وهله از آن موجود خواهد بود. در ادامه هر کدام از ماژول‌های دیگر برنامه می‌توانند forChild خاص خودشان را داشته باشند.

اکنون تمام کامپوننت‌های قید شده‌ی در قسمت declaration، امکان دسترسی به دایرکتیوهای مسیریابی را پیدا می‌کنند. همچنین از آنجائیکه AppRoutingModule به همراه متد forRoot است، سرویس مسیریابی نیز در کل برنامه قابل دسترسی است.


تنظیمات اولیه مسیریابی برنامه

آرایه‌ی const routes: Routes فایل src\app\app-routing.module.ts در ابتدای کار خالی است. در اینجا کار تعریف URL segments و سپس اتصال آن‌ها به کامپوننت‌های متناظری جهت فعالسازی و نمایش قالب آن‌ها صورت می‌گیرد. این نمایش نیز در محل router-outlet تعریف شده‌ی در فایل src\app\app.component.html انجام می‌شود:
<h1>
  {{title}}
</h1>
<router-outlet></router-outlet>
به ازای هر router-outlet، تنها یک مسیر را در هر زمان می‌توان نمایش داد. بنابراین با فعال شدن هر کامپوننت، قالب آن، قالب کامپوننت پیشین را در router-outlet جایگزین خواهد کرد. امکان تعریف router-outletهای دیگری نیز وجود دارند که به آن‌ها secondary routes گفته می‌شود.

در ادامه برای تکمیل مثال جاری، دو کامپوننت جدید خوش‌آمد گویی و همچنین یافتن نشدن مسیرها را به برنامه اضافه می‌کنیم:
>ng g c welcome
>ng g c PageNotFound
که سبب ایجاد کامپوننت‌های src\app\welcome\welcome.component.ts و src\app\page-not-found\page-not-found.component.ts خواهند شد، به همراه به روز رسانی خودکار فایل src\app\app.module.ts جهت تکمیل قسمت declarations آن:
@NgModule({
  declarations: [
    AppComponent,
    WelcomeComponent,
    PageNotFoundComponent
  ],

سپس فایل src\app\app-routing.module.ts را به نحو ذیل تکمیل نمائید:
import { PageNotFoundComponent } from './page-not-found/page-not-found.component';
import { WelcomeComponent } from './welcome/welcome.component';
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent },
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا در ابتدا دو کامپوننت جدید تعریف شده، import شده‌اند.

یک نکته: افزونه‌ی auto import، کار تعریف کامپوننت‌ها را در VSCode بسیار ساده می‌کند و امکان تشکیل خودکار قسمت import را با ارائه‌ی یک intellisense به همراه دارد.

سپس کار تکمیل آرایه‌ی Routes انجام شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، این آرایه متشکل است از اشیایی که به همراه خاصیت path و سایر پارامترهای مورد نیاز هستند.
کار خاصیت path، تعیین URL segment متناظری است که این مسیریابی را فعال می‌کند. برای مثال اولین شیء تعریف شده با آدرس‌هایی مانند www.mysite.com/welcome متناظر است.
 { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
در اغلب حالات به همراه path، خاصیت کامپوننت متناظر با آن مسیر نیز ذکر می‌شود؛ مانندWelcomeComponent ایی که در اینجا مقدار دهی شده‌است. هنگامیکه این مسیریابی فعال می‌شود، قالب این کامپوننت‌است که در router-outlet نمایش داده خواهد شد (فایل src\app\welcome\welcome.component.html).

چند نکته:
- در حین تعریف مقدار خاصیت path، هیچ / آغاز کننده‌ای تعریف نشده‌است.
- مقدار خاصیت path، حساس به کوچکی و بزرگی حروف است.
- WelcomeComponent تعریف شده، یک رشته نیست و ارجاعی را به کامپوننت مرتبط دارد. به همین جهت نیاز به import statement ابتدایی را دارد و وجود آن توسط کامپایلر بررسی می‌شود.


تعیین مسیریابی پیش فرض سایت

اما زمانیکه برنامه برای بار اول بارگذاری می‌شود، چطور؟ در این حالت هیچ URL segment ایی وجود ندارد. بنابراین برای تنظیم مسیرپیش فرض سایت، خاصیت path، به یک رشته‌ی خالی همانند دومین شیء تنظیمات مسیریابی، تنظیم می‌شود:
   { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
در اینجا زمانیکه کاربر، ریشه‌ی سایت را درخواست می‌کند، به کامپوننت welcome هدایت خواهد شد. در این تنظیم خاصیت pathMatch نحوه‌ی تطابق با خاصیت path را مشخص می‌کند. مقدار full نیز به این معنا است که اگر تمام URL segment دریافتی خالی بود، از این تنظیم استفاده کن.


مدیریت مسیریابی آدرس‌های ناموجود در سایت

تنظیم سومی را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید:
 { path: '**', component: PageNotFoundComponent },
** به این معنا است که اگر مسیریاب موفق به تطابق URL segment دریافتی، با هیچکدام از pathهای تعریف شده نبود، از این تنظیم استفاده کند (catch all). برای مثال اگر کاربر آدرس www.mysite.com/someAddr را درخواست کند، چون URL segment آن در آرایه‌ی تنظیمات، تعریف نشده‌است، می‌خواهیم یک صفحه‌ی یافت نشد را نمایش دهیم.

یک نکته: ترتیب مسیریابی‌ها در آرایه‌ی تعریف آن‌ها اهمیت دارد. در اینجا از استراتژی «اولین تطابق یافته‌، برنده خواهد بود» استفاده می‌شود. بنابراین تنظیم ** باید در انتهای لیست ذکر شود؛ در غیراینصورت هیچکدام از مسیریابی‌های تعریف شده‌ی پس از آن پردازش نخواهند شد.


مدیریت تغییرات آدرس‌های برنامه

در طول عمر برنامه ممکن است نیاز به تغییر آدرس‌های برنامه باشد. برای مثال بجای مسیر welcome مسیر home نمایش داده شود:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
در این تنظیمات جدید برنامه، مسیر home به WelcomeComponent اشاره می‌کند. اما جهت هدایت آدرس‌های قدیمی welcome، به این آدرس جدید home می‌توان از redirectTo، مانند دومین شیء مسیریابی اضافه شده‌ی به آرایه‌ی تنظیمات استفاده کرد. به این ترتیب هم تغییرات آرایه‌ی Routes به حداقل می‌رسد و هم آدرس‌های ذخیره شده‌ی توسط کاربران هنوز هم معتبر خواهند بود.

نکته: redirectToها قابلیت تعریف زنجیره‌ای را ندارند. به این معنا که اگر ریشه‌ی سایت درخواست شود، ابتدا به مسیر welcome هدایت خواهیم شد. مسیر welcome هم یک redirectTo دیگر به مسیر home را دارد. اما در اینجا کار به این redirectTo دوم نخواهد رسید و این پردازش، زنجیره‌ای نیست. بنابراین مسیریابی پیش‌فرض را نیز باید ویرایش کرد و به home تغییر داد:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
به این ترتیب دیگر درخواست زنجیره‌وار redirectToها رخ نخواهد داد.

نکته: redirectToها می‌توانند local و یا absolute باشند. تعریف محلی آن‌ها مانند ذکر home و welcome در اینجا است و تنها سبب تغییر یک URL segment می‌شود. اما اگر در ابتدای مقادیر redirectToها یک / قرار دهیم، به معنای تعریف یک مسیر مطلق است و کل URL را جایگزین می‌کند.


تعیین محل نمایش قالب‌های کامپوننت‌ها

زمانیکه یک کامپوننت فعالسازی می‌شود، قالب آن در router-outlet نمایش داده خواهد شد. برای این منظور فایل src\app\app.component.html را گشوده و به نحو ذیل تغییر دهید:
<nav class="navbar navbar-default">
  <div class="container-fluid">
    <a class="navbar-brand">{{title}}</a>
    <ul class="nav navbar-nav">
      <li>
        <a [routerLink]="['/home']">Home</a>
      </li>
    </ul>
  </div>
</nav>
<div class="container">
  <router-outlet></router-outlet>
</div>
در اینجا دایرکتیو router-outlet محلی است که قالب کامپوننت فعالسازی شده، نمایش داده می‌شود. برای مثال اگر کاربر بر روی لینک Home کلیک کند، کامپوننت متناظر با آن از طریق تنظیمات مسیریابی یافت شده و فعالسازی می‌شود و سپس قالب آن در محل router-outlet رندر خواهد شد.

یک نکته: چون کامپوننت welcome از طریق مسیریابی نمایش داده می‌شود و دیگر به صورت مستقیم با درج تگ selector آن در صفحه فعالسازی نخواهد شد، می‌توان به تعریف کامپوننت آن مراجعه کرده و selector آن‌را حذف کرد.
 @Component({
//selector: 'app-welcome',
templateUrl: './welcome.component.html',
styleUrls: ['./welcome.component.css']
})

تا اینجا اگر دستور ng serve -o را صادر کنیم (کار build درون حافظه‌ای جهت محیط توسعه و نمایش خودکار برنامه در مرورگر)، چنین خروجی در مرورگر نمایان خواهد شد:


اگر به آدرس تنظیم شده‌ی در مرورگر دقت کنید، http://localhost:4200/home آدرسی است که در ابتدای نمایش سایت نمایان خواهد شد. علت آن نیز به تنظیم مسیریابی پیش فرض سایت برمی‌گردد.
و اگر یک مسیر غیرموجود را درخواست دهیم، قالب کامپوننت PageNotFound ظاهر می‌شود:



هدایت کاربران به قسمت‌های مختلف برنامه

کاربران را می‌توان به روش‌های مختلفی به قسمت‌های گوناگون برنامه هدایت کرد؛ برای مثال با کلیک بر روی المان‌های قابل کلیک HTML و سپس اتصال آن‌ها به کامپوننت‌های برنامه. استفاده‌ی کاربر از bookmark مرورگر و یا ورود مستقیم و دستی آدرس قسمتی از برنامه و یا کلیک بر روی دکمه‌های forward و back مرورگر. تنها مورد اول است که نیاز به تنظیم دارد و سایر قسمت‌ها به صورت خودکار مدیریت خواهند شد. نمونه‌ی آن‌را نیز با تعریف لینک Home پیشتر مشاهده کردید:
  <a [routerLink]="['/home']">Home</a>
- در اینجا با استفاده از یک دایرکتیو ویژه به نام routerLink، المان‌های قابل کلیک HTML را به خاصیت‌های path تعریف شده‌ی در تنظیمات مسیریابی برنامه متصل می‌کنیم. routerLink یک attribute directive است؛ بنابراین می‌توان آن‌را به یک المان قابل کلیک anchor tag، مانند مثال فوق نسبت داد.
- زمانیکه کاربر بر روی این لینک کلیک می‌کند، اولین path متناظر با routerLink یافت شده و فعالسازی خواهد شد.
- علت تعریف مقدار routerLink به صورت [] این است که آرایه‌ی پارامترهای لینک را مشخص می‌کند. بنابراین چون آرایه‌است، نیاز به [] دارد. اولین پارامتر این آرایه مفهوم root URL segment را دارد. در اینجا حتما نیاز است URL segment را با یک / شروع کرد. به علاوه باید دقت داشت که خاصیت path تنظیمات مسیریابی، حساس به حروف کوچک و بزرگ است. بنابراین این مورد را باید در اینجا نیز مدنظر داشت.
- پارامترهای دیگر routerLink می‌توانند مفهوم پارامترهای این segment و یا حتی segments دیگری باشند.

یک نکته: چون در مثال فوق، آرایه‌ی تعریف شده تنها دارای یک عضو است، آن‌را می‌توان به صورت ذیل نیز خلاصه نویسی کرد (one-time binding):
 <a routerLink="/home">Home</a>


تفاوت بین آدرس‌های HTML 5 و Hash-based

زمانیکه مسیریاب Angular کار پردازش آدرس‌های رسیده را انجام می‌دهد، اینکار در سمت کلاینت صورت می‌گیرد و تنها URL segment مدنظر را تغییر داده و این درخواست را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. به همین جهت سبب reload صفحه نمی‌شود. دو روش در اینجا جهت مدیریت سمت کلاینت آدرس‌ها قابل استفاده است:
الف) HTML 5 Style
- آدرسی مانند http://localhost:4200/home، یک آدرس به شیوه‌ی HTML 5 است. در اینجا مسیریاب Angular با استفاده از HTML 5 history pushState سبب به روز رسانی History مرورگر شده و آدرس‌ها را بدون ارسال درخواستی به سمت سرور، در همان سمت کلاینت تغییر می‌دهد.
- این روش حالت پیش فرض Angular است و نحوه‌ی نمایش آن بسیار طبیعی به نظر می‌رسد.
- در اینجا URL rewriting سمت سرور نیز جهت هدایت آدرس‌ها، به برنامه‌ی Angular ضروری است. برای مثال زمانیکه کاربری آدرس http://localhost:4200/home را مستقیما در مرورگر وارد می‌کند، این درخواست ابتدا به سمت سرور ارسال خواهد شد و چون چنین صفحه‌ای در سمت سرور وجود ندارد، پیغام خطای 404 را دریافت می‌کند. اینجا است که URL rewriting سمت سرور به فایل index.html برنامه، جهت مدیریت یک چنین حالت‌هایی ضروری است.
برای نمونه اگر از وب سرور IIS استفاده می‌کنید، تنظیم ذیل را به فایل web.config در قسمت system.webServer اضافه کنید (کار کرد آن هم وابسته‌است به نصب و فعالسازی ماژول URL Rewrite بر روی IIS):
<rewrite>
    <rules>
        <rule name="Angular 2+ pushState routing" stopProcessing="true">
            <match url=".*" />
                <conditions logicalGrouping="MatchAll">
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsFile" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsDirectory" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" pattern=".*\.[\d\w]+$" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_URI}" pattern="^/(api)" negate="true" />
                </conditions>
                <action type="Rewrite" url="/index.html" />
        </rule>
    </rules>
</rewrite>

ب) Hash-based
- آدرسی مانند http://localhost:4200/#/home یک آدرس به شیوه‌ی Hash-based بوده و مخصوص مرورگرهایی است بسیار قدیمی که از HTML 5 پشتیبانی نمی‌کنند. اینبار قطعات قرار گرفته‌ی پس از علامت # دارای نام URL fragments بوده و قابلیت پردازش در سمت کلاینت را دارا می‌باشند.
- اگر علاقمند به استفاده‌ی از این روش هستید، نیاز است خاصیت useHash را به true تنظیم کنید:
@NgModule({
   imports: [RouterModule.forRoot(routes, { useHash: true })],
-  این روش نیازی به URL rewriting سمت سرور ندارد. از آنجائیکه سرور هرچیزی را که پس # باشد ندید خواهد گرفت و سعی در یافتن آن‌، در سمت سرور نخواهد کرد.
مطالب
توصیه‌هایی در مورد overloading متدها

مطلب زیر چکیده‌ای است از کتاب Framework Design Guidelines در مورد سربارگذاری توابع

الف) از یک نوع خروجی استفاده کنید

مثال زیر را در نظر بگیرید:

public User[] GetGroupMembers(int groupId)
public List<User> GetGroupMembers(string groupName)

هر دوی این متدها گروهی از کاربران را بازگشت می‌دهند. خروجی متد اول از نوع آرایه است و خروجی متد دوم از نوع یک لیست جنریک می‌باشد.
مشکل اینجا است که هنگام فراخوانی هر کدام، نحوه‌ی استفاده متفاوت خواهد بود. بنابراین باید از این نوع سربارگذاری پرهیز کرد.

ب) نام‌های آرگومان‌های توابع سربارگذاری شده شما باید یکسان باشند

در مثال زیر، از اولین آرگومان جهت دریافت شناسه‌ی یک گروه استفاده می‌شود:

public List<User> GetGroupMembers(int groupId)
public List<User> GetGroupMembers(int id, int pageIndex, int pageSize)

اما همانطور که ملاحظه می‌کنید در یکی از groupId استفاده شده و در دیگری از نام id . این روش مزموم است! از آن پرهیز کنید! (هر دو یا باید groupId باشند و یا id . این هماهنگی و یکسان بودن باید در توابع سربارگذاری شده‌ی شما حفظ شود)

ج) ترتیب آرگومان‌ها را در توابع سربارگذاری شده حفظ و رعایت نمائید

لطفا به مثال زیر دقت کنید:

public List<User> GetGroupMembers(int groupId)
public List<User> GetGroupMembers(int pageIndex, int pageSize, int groupId)

در اینجا شناسه‌ی گروه یکبار به عنوان آرگومان اول معرفی شده و بار دیگر به عنوان آرگومان سوم. این کار نیز مزموم است، زیرا برنامه نویس‌ها از روی عادت به اولین آرگومان توابع سربارگذاری شده‌ی شما، همان شناسه‌ی گروه را ارسال خواهند کرد و این مورد سبب بروز باگ‌هایی خواهد شد که ردیابی آن مشکل است. بنابراین اگر شناسه‌ی گروه به عنوان اولین آرگومان معرفی شده، در تمامی overload های این تابع نیز اولین آرگومان باید همان شناسه‌ی گروه باشد.

د) از call forwarding استفاده کنید

جهت توضیح بهتر call forwarding به مثال زیر دقت نمائید:
public List<User> GetGroupMembers(int groupId)
{
return GetGroupMembers(groupId, 0, 10);
}

public List<User> GetGroupMembers(int groupId, int pageIndex, int pageSize)
{
return GetGroupMembers(groupId, pageIndex, pageSize, SortOrder.Ascending);
}

public List<User> GetGroupMembers(int groupId, int pageIndex, int pageSize, SortOrder sortOrder)
{
var query = new GroupQuery();
query.GroupID = groupId;
query.PageIndex = pageIndex;
query.PageSize = pageSize;
query.SortOrder = sortOrder;

return GetGroupMembers(query);
}

public List<User> GetGroupMembers(GroupQuery groupQuery)
{
// Actual implementation to get group members goes here
}

معنای call forwarding این است که هنگام پیاده سازی توابعی از این دست، کوچکترین تابع سربارگذاری شونده باید تابع بزرگتر بعدی خود را صدا بزند و همین‌طور الی آخر که در مثال فوق به خوبی آشکار است. در این مثال چهارمین تابع سربارگذاری شده، بیشترین حوضه‌ی تمرکز را در خود دارد و توابع دیگر می‌توانند از آن بهره جویند بدون اینکه پیاده سازی خاصی را ارائه دهند.

ه) زیاده‌ روی نکنید!

آخرین موردی که توصیه شده این است که در تهیه توابع سربارگذاری شده زیاده روی نکنید. در این نوع موارد باید قانون 80/20 را در نظر گرفت. 2 تا 3 تابع سربارگذاری شده ارائه دهید که 80 درصد کار را انجام می‌دهند و سپس یک تابع سربارگذاری شده‌ی دیگر ارائه دهید که 20 درصد باقیمانده را پوشش دهد.


پ.ن.
در سی شارپ 4 ، با معرفی optional parameters ، شاید کمتر به سربارگذاری نیاز باشد.

مطالب
پشتیبانی توکار از انجام کارهای پس‌زمینه در ASP.NET Core 2x
از زمان ASP.NET Core 2.1، قابلیت جدیدی به نام Generic Host، به آن اضافه شده‌است که از آن می‌توان برای انجام کارهای متداول پس زمینه، مانند ارسال ایمیل‌های خبرنامه‌ی یک برنامه، تهیه فایل‌های پشتیبان و غیره استفاده کرد.


Generic Host چیست؟

Generic Host یکی از ویژگی‌های جدید ASP.NET Core 2.1 است. هدف آن جداسازی HTTP pipeline برنامه، از Web Host API آن است. یکی از مزایای این‌کار، امکان استفاده‌ی از آن نه فقط در پروژه‌های وب، بلکه در پروژه‌های کنسول نیز می‌باشد. به این ترتیب می‌توان کارهای غیر HTTP را از برنامه‌ی وب مجزا کرد تا به کارآیی بیشتری رسید و برای این منظور اینترفیس IHostedService را که در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting قرار دارد، برای ثبت کارهای پس‌زمینه‌ی خارج از اعمال web host جاری، ارائه داده‌اند:
namespace Microsoft.Extensions.Hosting
{
    public interface IHostedService
    {
        Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken);
        Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken);
    }
}
بنابراین برای ایجاد یک HostedService، نیاز است سرویس کارهای پس‌زمینه‌ی ما، اینترفیس IHostedService را پیاده سازی کند. متد StartAsync آن جائی‌است که تنها یکبار پس از آغاز برنامه اجرا می‌شود و هدف آن اجرای کار پس‌زمینه‌ی مدنظر است. متد StopAsync نیز دقیقا پیش از خاتمه‌ی برنامه فراخوانی خواهد شد تا اگر نیاز به پاکسازی منابعی وجود داشته باشد، بتوان از این فرصت استفاده کرد. به این ترتیب اگر نیاز به اجرای متناوب کار پس‌زمینه‌ای وجود دارد، پیاده سازی آن به خود ما واگذار شده‌است.


یک مثال: معرفی کار پس‌زمینه‌ای که هر دو ثانیه یکبار انجام می‌شود

در SampleHostedService زیر، عبارت Hosted service executing به همراه زمان جاری، هر دو ثانیه یکبار لاگ می‌شود و اگر برنامه را توسط دستور dotnet run اجرا کنید، می‌توانید خروجی آن‌را در کنسول، مشاهده کنید:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.Hosting;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace MvcTest
{
    public class SampleHostedService : IHostedService
    {
        private readonly ILogger<SampleHostedService> _logger;

        public SampleHostedService(ILogger<SampleHostedService> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        public async Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken)
        {
            _logger.LogInformation("Starting Hosted service");

            while (!cancellationToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Hosted service executing - {0}", DateTime.Now);
                await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(2), cancellationToken);
            }
        }

        public Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken)
        {
            _logger.LogInformation("Stopping Hosted service");
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در ادامه برای معرفی این کار پس‌زمینه به سیستم به صورت یک سرویس با طول عمر Singleton خواهیم داشت:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IHostedService, SampleHostedService>();
روش دیگر انجام اینکار استفاده از متد الحاقی AddHostedService است:
services.AddHostedService<SampleHostedService>();
مزیت اینکار این است که متد Configure واقع در کلاس Startup یک چنین امضایی را دارد:
 public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
و IHostingEnvironment هم در فضای نام Microsoft.AspNetCore.Hosting واقع شده‌است و هم در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting که IHostedService در آن قرار دارد. به همین جهت چون متد AddHostedService، تعریف IHostedService را مخفی می‌کند، خطای زمان کامپایلی را جهت مشخص سازی صریح فضای نام  IHostingEnvironment دریافت نخواهید کرد:
Startup.cs(82,56): error CS0104: 'IHostingEnvironment' is an ambiguous reference between
'Microsoft.AspNetCore.Hosting.IHostingEnvironment' and 'Microsoft.Extensions.Hosting.IHostingEnvironment'


مشکلات پیاده سازی کار پس‌زمینه‌ی SampleHostedService فوق

هر چند اگر مثال فوق را اجرا کنید، خروجی مناسبی را دریافت خواهید کرد، اما دارای این اشکال مهم نیز هست:
D:\MvcTest>dotnet run
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Starting Hosted service
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:10
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:12
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 14:45:14
Ctrl+C
Application is shutting down...
Hosting environment: Development
Content root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
پس از اجرای دستور dotnet run، سرویس پس زمینه شروع به کار کرده‌است. پس از مدتی کلیدهای Ctrl+C را فشرده‌ایم تا این حلقه‌ی بی‌نهایت و برنامه خاتمه یابد. اینجا است که مشاهده می‌کنید تازه قسمت هاست برنامه‌ی وب ما شروع به کار کرده‌است؛ یعنی دقیقا زمانیکه پروسه‌ی برنامه در حال خاتمه یافتن است. چرا اینگونه رفتار کرده‌است؟
از دیدگاه ASP.NET Core، یک کار پس زمینه زمانی خاتمه یافته محسوب می‌شود که متد StartAsync، مقدار Task.CompletedTask را بازگرداند؛ در غیراینصورت، در حال اجرا درنظر گرفته می‌شود و چون در پیاده سازی فوق این نکته رعایت نشده‌است، این Task همواره در حال اجرا و خاتمه نیافته محسوب می‌شود و نوبت به مابقی کارها نخواهد رسید. همچنین در قسمت StopAsync نیز بهتر است یک فیلد CancellationTokenSource تعریف شده‌ی در سطح کلاس را مورد استفاده قرار داد و متد Cancel آن‌را فراخوانی کرد تا اطلاع رسانی صحیحی را به متد StartAsync در مورد خاتمه‌ی برنامه، انجام دهد.
برای این منظور و جهت ساده سازی و پیاده سازی تمام این نکات، از اینترفیس خام IHostedService، یک کلاس abstract به نام BackgroundService نیز در فضای نام Microsoft.Extensions.Hosting پیش بینی شده‌است:
namespace Microsoft.Extensions.Hosting
{
    public abstract class BackgroundService : IHostedService, IDisposable
    {
        protected BackgroundService();
        public virtual void Dispose();
        public virtual Task StartAsync(CancellationToken cancellationToken);
        public virtual Task StopAsync(CancellationToken cancellationToken);
        protected abstract Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken);
    }
}
برای استفاده‌ی از آن تنها کافی است متد ExecuteAsync آن‌را پیاده سازی کنیم. به این ترتیب اینبار پیاده سازی SampleHostedService به صورت زیر تغییر می‌کند:
namespace MvcTest
{
    public class PrinterHostedService : BackgroundService
    {
        private readonly ILogger<SampleHostedService> _logger;

        public PrinterHostedService(ILogger<SampleHostedService> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
        {
            _logger.LogInformation("Starting Hosted service");

            while (!stoppingToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Hosted service executing - {0}", DateTime.Now);
                await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(2), stoppingToken);
            }
        }
    }
}
اینبار اگر این کار پس‌زمینه را به سیستم معرفی:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHostedService<PrinterHostedService>();
و سپس برنامه را اجرا کنیم:
D:\MvcTest>dotnet run
Hosting environment: Development
infoContent root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Starting Hosted service
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:23
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:25
info: MvcTest.SampleHostedService[0]
      Hosted service executing - 02/19/2019 15:00:27
Application is shutting down...
^C
مشاهده می‌کنیم که ابتدا هاست وب برنامه شروع به کار کرده‌است و سپس سرویس انجام کارهای پس‌زمینه در حال اجرا است و به این ترتیب اجرای این سرویس پس‌زمینه، تداخلی را در کار برنامه‌ی وب ایجاد نکرده‌است. بنابراین از این پس بجای استفاده‌ی از IHostedService خام، از نمونه‌ی بهبود یافته‌ی BackgroundService آن استفاده کنید.


یک نکته: تزریق وابستگی DbContext برنامه در یک سرویس کار پس‌زمینه

IHostedServiceها با طول عمر singleton به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی می‌شوند. در این حالت اگر سرویس‌هایی با طول عمر transient و یا scoped را به آن‌ها تزریق کنید، دیگر طول عمر مدنظر شما را نداشته و آن‌ها هم به صورت singleton عمل خواهند کرد. هر چند خود سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. با صدور استثنائی، از این مساله جلوگیری می‌کند (در این مورد در مطالب «مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت چهارم - پرهیز از الگوی Service Locator در برنامه‌های وب» و همچنین «قسمت سوم - رهاسازی منابع سرویس‌های IDisposable» بیشتر بحث شده‌است). یک چنین مواردی را به صورت زیر با تزریق IServiceScopeFactory و ساخت صریح یک Scope می‌توان مدیریت کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Hosting;

public abstract class ScopedBackgroundService : BackgroundService
{
    private readonly IServiceScopeFactory _serviceScopeFactory;

    public ScopedBackgroundService(IServiceScopeFactory serviceScopeFactory)
    {
        _serviceScopeFactory = serviceScopeFactory;
    }

    protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
    {
        using (var scope = _serviceScopeFactory.CreateScope())
        {
            await ExecuteInScope(scope.ServiceProvider, stoppingToken);
        }
    }

    public abstract Task ExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken);
}
از این پس برای تعریف کارهای پس‌زمینه‌ای که نیاز به تزریق سرویس‌هایی با طول عمر Scoped یا Transient دارند، می‌توان کلاس سرویس وظیفه را از ScopedBackgroundService مشتق کرد و سپس متد ExecuteInScope آن‌را پیاده سازی نمود. serviceProvider ای که در اینجا در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد، داخل Scope قرار دارد و توسط آن می‌توان سرویس‌های مدنظر را توسط متدهایی مانند serviceProvider.GetRequiredService، دریافت کرد.


طراحی سرویس کارهای پس‌زمینه‌ی زمان‌بندی شده

ASP.NET Core، متد ExecuteAsync را یکبار بیشتر اجرا نمی‌کند. بنابراین پیاده سازی تایمری که بخواهد برای مثال ارسال ایمیل‌های خبرنامه‌ی سایت را هر روز ساعت 11 شب انجام دهد، به خود ما واگذار شده‌است. برای پیاده سازی بهتر این تایمر می‌توان از کتابخانه‌ی NCrontab که توسط نویسنده‌ی کتابخانه‌ی معروف ELMAH تهیه شده‌است، استفاده کرد که با برنامه‌های NET Core. نیز سازگاری دارد:
 dotnet add package ncrontab
عبارات Cron، روش بسیار متداولی برای تعریف و انجام کارهای زمانبندی شده در سیستم‌های لینوکسی هستند. برای مثال عبارت * * * 0 1 سبب اجرای یک وظیفه، هر روز یک دقیقه پس از نیمه‌شب، می‌شود و فرمت کلی 5 قسمتی آن، به صورت زیر است:
┌───────────── minute (0 - 59) 
│ ┌───────────── hour (0 - 23) 
│ │ ┌───────────── day of month (1 - 31) 
│ │ │ ┌───────────── month (1 - 12) 
│ │ │ │ ┌───────────── day of week (0 - 6) (Sunday to Saturday; 
│ │ │ │ │                                       7 is also Sunday on some systems) 
│ │ │ │ │ 
│ │ │ │ │ 
* * * * *
و یا عبارت 6 قسمتی آن چنین مفهومی را دارد:
* * * * * *
- - - - - -
| | | | | |
| | | | | +--- day of week (0 - 6) (Sunday=0)
| | | | +----- month (1 - 12)
| | | +------- day of month (1 - 31)
| | +--------- hour (0 - 23)
| +----------- min (0 - 59)
+------------- sec (0 - 59)
اگر ScopedBackgroundService فوق را با CrontabSchedule یاد شده ترکیب کنیم، می‌توانیم به یک کلاس abstract دیگر برسیم که طراحی کلاس پایه‌ی اجرای کارهای زمانبندی شده را ارائه می‌دهد:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using NCrontab;
using static NCrontab.CrontabSchedule;

public abstract class ScheduledScopedBackgroundService : ScopedBackgroundService
{
    private CrontabSchedule _schedule;
    private DateTime _nextRun;

    protected abstract string Schedule { get; }

    public ScheduledScopedBackgroundService(IServiceScopeFactory serviceScopeFactory)
     : base(serviceScopeFactory)
    {
        _schedule = CrontabSchedule.Parse(Schedule, new ParseOptions { IncludingSeconds = true });
        _nextRun = _schedule.GetNextOccurrence(DateTime.Now);
    }

    public override async Task ExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken)
    {
        do
        {
            var now = DateTime.Now;
            if (now > _nextRun)
            {
                await ScheduledExecuteInScope(serviceProvider, stoppingToken);
                _nextRun = _schedule.GetNextOccurrence(DateTime.Now);
            }
            await Task.Delay(1000, stoppingToken); //1 second delay
        }
        while (!stoppingToken.IsCancellationRequested);
    }

    public abstract Task ScheduledExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken);
}
این کلاس پایه، توسط متد CrontabSchedule.Parse، مقدار رشته‌ای Schedule را با فرمت Cron (فرمت 6 قسمتی که دارای ثانیه هم هست) دریافت و پردازش می‌کند. سپس متد GetNextOccurrence، زمان بعدی اجرای این وظیفه را مشخص می‌کند.
روش استفاده‌ی از آن برای تعریف یک وظیفه‌ی جدید نیز به صورت زیر است:
using System;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

public class MyScheduledTask : ScheduledScopedBackgroundService
{
    private readonly ILogger<MyScheduledTask> _logger;

    public MyScheduledTask(
        IServiceScopeFactory serviceScopeFactory,
        ILogger<MyScheduledTask> logger) : base(serviceScopeFactory)
    {
        _logger = logger;
    }

    protected override string Schedule => "*/10 * * * * *"; //Runs every 10 seconds

    public override Task ScheduledExecuteInScope(IServiceProvider serviceProvider, CancellationToken stoppingToken)
    {
        _logger.LogInformation("MyScheduledTask executing - {0}", DateTime.Now);
        return Task.CompletedTask;
    }
}
در اینجا ابتدا کار با پیاده سازی کلاس پایه ScheduledScopedBackgroundService شروع می‌شود. سپس باید مقدار Schedule را با فرمت 6 قسمتی مشخص کرد. برای مثال در سرویس فوق، این تنظیم سبب اجرای هر 10 ثانیه یکبار این وظیفه می‌گردد. در آخر، خود وظیفه داخل متد ScheduledExecuteInScope تعریف خواهد شد که serviceProvider دریافتی آن، داخل یک Scope قرار دارد.
روش معرفی آن به سیستم نیز مانند قبل است:
namespace MvcTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHostedService<MyScheduledTask>();
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، یک چنین خروجی را که بیانگر اجرای هر 10 ثانیه یکبار وظیفه‌ی تعریف شده‌است، مشاهده می‌کنید:
D:\MvcTest>dotnet run
Hosting environment: Development
Content root path: D:\MvcTest
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:18:50
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:19:00
info: MyScheduledTask[0]
      MyScheduledTask executing - 02/19/2019 19:19:10
Application is shutting down...
^C
اشتراک‌ها
آیا باید NET Core. را یاد بگیرم؟

With Microsoft embracing open source and cross-platform compatibility (not least because it helps to get more people using Azure ) you can be pretty confident that Core is here to stay. It’s likely that the question isn’t “ should you learn Core?” but rather “ when should you start learning Core?”. 

آیا باید NET Core. را یاد بگیرم؟
مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت دوم - ایجاد مدل‌ها و Context برنامه
در قسمت قبل، ساختار ابتدایی یک پروژه‌ی Minimal API's مبتنی بر معماری Vertical slices را تشکیل دادیم. در ادامه موجودیت‌ها و DbContext آن‌را تشکیل می‌دهیم.


ایجاد مدل‌ها و موجودیت‌های برنامه‌ی Minimal Blog

در مثال این سری، هر نویسنده می‌تواند بلاگ خاص خودش را داشته باشد و در هر بلاگ، تعدادی مقاله منتشر کند. هر مقاله هم می‌تواند تعدادی تگ یا گروه مرتبط را داشته باشد.

ساختار ابتدایی موجودیت نویسندگان مطالب بلاگ

این موجودیت‌ها در پوشه‌ی جدیدی به نام Model پروژه‌ی MinimalBlog.Domain اضافه خواهند شد:
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Author
{
    public int Id { get; set; }
    public string FirstName { get; set; } = default!;
    public string LastName { get; set; } = default!;

    public string FullName => FirstName + " " + LastName;
    public DateTime DateOfBirth { get; set; }
    public string? Bio { get; set; }
}
در اینجا تعاریفی مانند !default را هم مشاهده می‌کنید که مرتبط است با فعال بودن nullable reference types در این پروژه که در فایل Directory.Build.props به صورت سراسری به تمام پروژه‌ها اعمال می‌شود. با تعریف !default به کامپایلر اعلام می‌کنیم که این خواص هیچگاه نال نخواهند بود. هدف اصلی از nullable reference types، بالا بردن قابلیت پیش بینی نال بودن، یا نبودن آن‌ها است؛ تا برنامه نویس در قسمت‌های مختلف برنامه بداند که آیا واقعال نیاز است هنگام کار با خاصیت FirstName، نال بودن آن‌را پیش از استفاده بررسی کند یا خیر؟

ساختار ابتدایی موجودیت مقالات بلاگ
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Article
{
    public Article()
    {
        Categories = new List<Category>();
    }

    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; } = default!;
    public string? Subtitle { get; set; }
    public string Body { get; set; } = default!;

    public int AuthorId { get; set; }
    public Author Author { get; set; } = default!;
    public DateTime DateCreated { get; set; }
    public DateTime LastUpdated { get; set; }
    public int NumberOfLikes { get; set; }
    public int NumberOfShares { get; set; }
    public ICollection<Category> Categories { get; set; }
}

ساختار ابتدایی بلاگ‌های اختصاصی قابل تعریف
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Blog
{
    public Blog()
    {
        Contributors = new List<Author>();
    }

    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; } = default!;
    public string Description { get; set; } = default!;
    public DateTime CreatedDate { get; set; }

    public int AuthorId { get; set; }
    public Author Owner { get; set; } = default!;

    public ICollection<Author> Contributors { get; }
}

ساختار ابتدایی گروه‌های مقالات بلاگ
namespace MinimalBlog.Domain.Model;

public class Category
{
    public Category()
    {
        Articles = new List<Article>();
    }

    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; } = default!;
    public string Description { get; set; } = default!;
    public ICollection<Article> Articles { get; set; }
}


معرفی موجودیت‌های تعریف شده به لایه‌ی Dal

لایه‌ی Dal جایی است که DbContext برنامه تعریف می‌شود و موجودیت‌ها فوق توسط DbSetها در معرض دید EF-Core قرار می‌گیرند. به همین جهت ابتدا فایل MinimalBlog.Dal.csproj را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net6.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\MinimalBlog.Domain\MinimalBlog.Domain.csproj" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools" Version="6.0.2">
      <PrivateAssets>all</PrivateAssets>
      <IncludeAssets>runtime; build; native; contentfiles; analyzers; buildtransitive</IncludeAssets>
    </PackageReference>
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا در ابتدا ارجاعی به پروژه‌ی MinimalBlog.Domain.csproj اضافه شده‌است. سپس بسته‌های مورد نیاز از EF-Core نیز جهت تعریف DbSetها و اجرای Migrations، اضافه شده‌اند.
به علاوه تعاریفی مانند ImplicitUsings و Nullable را هم مشاهده می‌کنید که با توجه به استفاده‌ی از فایل Directory.Build.props غیرضروری و تکراری هستند؛ چون این فایل مخصوص به همراه این تعاریف سراسری نیز هست.

سپس به پروژه‌ی Dal، کلاس جدید MinimalBlogDbContext را به صورت زیر اضافه می‌کنیم تا مدل‌های برنامه را در معرض دید EF-Core قرار دهد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Domain.Model;

namespace MinimalBlog.Dal;

public class MinimalBlogDbContext : DbContext
{
    public MinimalBlogDbContext(DbContextOptions options) : base(options)
    {
    }

    public DbSet<Article> Articles { get; set; } = default!;
    public DbSet<Category> Categories { get; set; } = default!;
    public DbSet<Author> Authors { get; set; } = default!;
    public DbSet<Blog> Blogs { get; set; } = default!;
}
در اینجا نیز تعاریف !default را مشاهده می‌کنید که خاصیت راهنمای کامپایلر را در حالت فعال بودن <Nullable>enable</Nullable> دارند و هدف از آن، اعلام نال نبودن این خواص، در حین استفاده‌ی از آن‌ها در قسمت‌های مختلف برنامه است.


ایجاد و اجرای Migrations

پس از تعریف MinimalBlogDbContext، اکنون نوبت به ایجاد کلاس‌های Migrations و اجرای آن‌ها جهت ایجاد بانک اطلاعاتی متناظر با مدل‌های برنامه است. برای این منظور در ابتدا به پروژه‌ی Api مراجعه کرده و فایل appsettings.json را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
{
  "Logging": {
    "LogLevel": {
      "Default": "Information",
      "Microsoft.AspNetCore": "Warning"
    }
  },
  "AllowedHosts": "*",
  "ConnectionStrings": {
    "Default": "Data Source=(localdb)\\MSSQLLocalDB;Initial Catalog=MinimalBlog;Integrated Security=True;Connect Timeout=30;Encrypt=False;TrustServerCertificate=False;ApplicationIntent=ReadWrite;MultiSubnetFailover=False"
  }
}
در اینجا یک رشته‌ی اتصالی جدید را از نوع SQL Server LocalDB، تعریف کرده‌ایم. سپس نیاز است تا این رشته‌ی اتصالی را به پروایدر SQL Server مخصوص EF-Core اضافه کنیم. برای اینکار ابتدا باید تغییرات زیر را به فایل MinimalBlog.Api.csproj اعمال کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net6.0</TargetFramework>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Swashbuckle.AspNetCore" Version="6.2.3" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer" Version="6.0.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools" Version="6.0.2">
      <PrivateAssets>all</PrivateAssets>
      <IncludeAssets>runtime; build; native; contentfiles; analyzers; buildtransitive</IncludeAssets>
    </PackageReference>
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\MinimalBlog.Domain\MinimalBlog.Domain.csproj" />
    <ProjectReference Include="..\MinimalBlog.Dal\MinimalBlog.Dal.csproj" />
  </ItemGroup>
</Project>
که در آن ارجاعاتی به پروژه‌های Domain و Dal اضافه شده‌است و همچنین بسته‌های نیوگت EF-Core نیز افزوده شده‌اند تا بتوان در فایل Program.cs، تنظیم زیر را اضافه کرد:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Dal;

var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

builder.Services.AddEndpointsApiExplorer();
builder.Services.AddSwaggerGen();

var connectionString = builder.Configuration.GetConnectionString("Default");
builder.Services.AddDbContext<MinimalBlogDbContext>(opt => opt.UseSqlServer(connectionString));
در اینجا با استفاده از متد الحاقی AddDbContext، کلاس Context برنامه به مجموعه‌ی سرویس‌های آن اضافه شده و همچنین رشته‌ی اتصالی با کلید Default هم از تنظیمات برنامه، دریافت و به متد UseSqlServer جهت استفاده ارسال شده‌است.

پس از این تنظیمات به پوشه‌ی MinimalBlog.Dal وارد شده و فایل _01-add_migrations.cmd را اجرا می‌کنیم (این فایل به همراه پیوست قسمت اول، ارائه شده‌است). محتوای این فایل به صورت زیر است:
For /f "tokens=2-4 delims=/ " %%a in ('date /t') do (set mydate=%%c_%%a_%%b)
For /f "tokens=1-2 delims=/:" %%a in ("%TIME: =0%") do (set mytime=%%a%%b)
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 6.0.2
dotnet build
dotnet ef migrations --startup-project ../MinimalBlog.Api/ add V%mydate%_%mytime% --context MinimalBlogDbContext
pause
ابتدا، آخرین نگارش ابزار dotnet-ef را نصب کرده و سپس یکبار هم پروژه را build می‌کند تا اگر مشکلی باشد، در همینجا با اطلاعات بیشتری نمایش داده شود. سپس با اجرای دستور dotnet ef migrations، کلاس‌های Migrations در پوشه‌ای به همین نام تشکیل می‌شوند.
البته چون کدهای تولید شده‌ی به صورت خودکار الزاما با Roslyn analyzers برنامه سازگاری ندارند، آن‌ها را توسط فایل مخصوص editorconfig. قرار گرفته‌ی در پوشه‌ی MinimalBlog.Dal\Migrations، از لیست آنالیزهای برنامه خارج می‌کنیم. محتوای این فایل ویژه به صورت زیر است:
[*.cs]
generated_code = true
که سبب خواهد شد تا این پوشه‌ی ویژه به عنوان کدهای به صورت خودکار تولید شده تشخیص داده شود و دیگر آنالیز نشود؛ چون کیفیت آن، مشکل ما نیست!

پس از ایجاد کلاس‌های Migration، اکنون نوبت به اجرای آن‌ها بر روی بانک اطلاعاتی است که در رشته‌ی اتصالی مشخص کردیم. برای اینکار فایل MinimalBlog.Dal\_02-update_db.cmd را اجرا می‌کنیم که چنین محتویاتی دارد:
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 6.0.2
dotnet build
dotnet ef --startup-project ../MinimalBlog.Api/ database update --context MinimalBlogDbContext
pause
در اینجا نیز ابتدا از نصب آخرین نگارش ابزارهای EF اطمینان حاصل می‌شود. یکبار دیگر نیز پروژه بر اساس فایل‌های جدیدی که به آن اضافه شده، کامپایل شده و سپس کلاس‌های مهاجرت‌ها، اجرا و اعمال می‌شوند.