نظرات مطالب
نحوه‌ی صحیح فراخوانی SQL Aggregate Functions حین استفاده از LINQ - قسمت دوم
LINQPad یک برنامه‌ی نیمه رایگان است. به این معنا که دریافت آن رایگان است، استفاده از آن هیچ محدودیتی ندارد. فقط هنگام نوشتن کوئری‌ها intellisense ظاهر نخواهد شد. این یک مورد رایگان نیست و برای فعال شدن آن باید مقداری هزینه کنید. کیفیت intellisense آن هم قابل مقایسه است با VS.NET و بسیار مطلوب است.
LINQPad برای تست کردن سریع عبارات LINQ فوق العاده است. با استفاده از آن بدون نیاز به VS.NET خیلی سریع و در عرض چند ثانیه می‌تونید عبارات LINQ خودتون رو نوشته و تست کنید. این LINQ می‌تونه LINQ to Objects باشه یا LINQ to SQL یا LINQ to Entities و غیره.
خلاصه چیزی شبیه به management studio مخصوص SQL Server را تصور کنید که اینبار بجای SQL نویسی، LINQ می‌نویسید، حاصل را نمایش می‌دهد؛ علاوه بر آن خروجی SQL تولیدی و حتی IL نهایی را هم نمایش می‌دهد که برای دیباگ بسیار مفید است.
به همراه آن یک سری مثال هم وجود دارد که جهت فراگیری LINQ یا حتی استفاده از آن‌ها به عنوان مرجع بی‌نظیر است.
مطالب
مدیریت اسپم‌ها در SignalR
سناریویی را در نظر بگیرید که در آن یک برنامه‌ی چت را با استفاده از SignalR نوشته‌اید و قصد دارید از آن در یک سایت شلوغ استفاده کنید. در حالت عادی برنامه به خوبی کار می‌کند؛ تا زمانیکه کسی شروع به ارسال Spam در سیستم چت شما نکرده باشد. برای کنترل ارسال spam، اولین راهی که به ذهن می‌رسد این است که سمت کلاینت کلید ارسال پیغام را چند ثانیه غیر فعال کنیم تا کاربران نتوانند در عرض به طور مثال 3 ثانیه، تعداد زیادی پیام را ارسال کنند. برای کاربران معمولی وب سایت ما این راه حل جواب می‌دهد و مشکلی نیست. ولی اگر کاربر وب‌سایت آشنایی مختصری با JavaScript و نحوه‌ی اتصال به signalR داشته باشد چطور؟ خیلی ساده می‌تواند در کنسول browser خود یک لوپ نوشته و شروع به ارسال spam به برنامه‌ی چت ما کند. اینجاست که مجبوریم به علاوه‌ی کنترل سمت کلاینت، سمت سرور هم زمان ارسال پیام‌ها را کنترل کنیم که در ادامه به یکی از روش‌های انجام این کار می‌پردازیم.

کد اولیه‌ی هاب چت برنامه:
<HubName("chat")>
Public Class ChatHub
    Inherits Hub
    Public Sub sendMessage(msg As String) 
         Clients.All.getMessage(msg) 'Call getMessage function client side
    End Sub
End Class
برای شروع کار ابتدا نیاز به کلاسی داریم که اطلاعات فعالیت‌های کانکشن‌ها را برای ما نگه‌داری کند:
Public Class ActivityInfo
    Sub New(connectionId As String)
        Me.ConnectionID = connectionId
        Me.Time = Now
    End Sub
    Public Property ConnectionID As String
    Public Property Time As DateTime
End Class
سپس برای اینکه بتوانیم تمامی درخواست‌های ارسالی از سمت کلاینت‌ها را مدیریت کنیم، به یک کلاس از نوع HubPipelineModule احتیاج داریم که ما در اینجا با استفاده از کلاس SpamDetectionPiplelineModule که از HubPipelineModule مشتق شده، این کار را انجام می‌دهیم.
Public Class SpamDetectionPiplelineModule
    Inherits HubPipelineModule
    Public Property SpamDetection As New HashSet(Of ActivityInfo)
    Private _SpamDetectionLock As New Object
    Public Function IsSpam(ConnectionId As String) As Boolean
        SyncLock _SpamDetectionLock
            'Remove all old info before 3 seconds ago
            SpamDetection.RemoveWhere(Function(q) q.Time < Now.AddSeconds(-3))

            SpamDetection.Add(New ActivityInfo(ConnectionId))

            'Check activities from 3 seconds ago
            If SpamDetection.Where(Function(q) q.ConnectionID = ConnectionId).Count > 2 Then
                Return True
            Else
                Return False
            End If
        End SyncLock
    End Function
    Protected Overrides Function OnBeforeIncoming(context As IHubIncomingInvokerContext) As Boolean
        If IsSpam(context.Hub.Context.ConnectionId) Then
            Return False
        End If
        Return MyBase.OnBeforeIncoming(context)
    End Function
End Class
در کدهای بالا ابتدا یک HashSet را جهت نگه داشتن فعالیت کاربران ایجاد کردیم که بعد از هر درخواستی که به سمت سرور ارسال می‌شود، به‌روز خواهد شد. متد OnBeforeIncoming قبل از اینکه درخواست کاربر به Hub برنامه برسد، اجرا می‌شود که میتوانیم با استفاده از آن، فعالیت‌های کانکشن کاربر را در طی چند ثانیه‌ی اخیر کنترل کنیم که برای مثال چه تعدادی درخواست را در طی 3 ثانیه‌ی قبل ارسال کرده است. اگر تعداد درخواست‌های ارسالی در طی 3 ثانیه‌ی قبل، بیشتر از تعداد مورد نظر ما بود، با بازگشت دادن False، از اجرای درخواست آن جلوگیری می‌کنیم. (در اینجا ما کاربران را به ارسال 2 پیام در طی هر 3 ثانیه، محدود کرده‌ایم).
حال برای استفاده‌ی از PipelineModule سفارشی خودمان، باید آن را قبل از مپ کردن SignaR، در StartUp برنامه اضافه کنیم:
Public Class Startup
    Public Sub Configuration(app As IAppBuilder)
        GlobalHost.HubPipeline.AddModule(New SpamDetectionPiplelineModule)
        app.MapSignalR
    End Sub
End Class
مطالب
استفاده از MediaWiki بهترین روش نگهداری یادداشت‌های شخصی خصوصا برای برنامه‌نویس‌ها
 شیوه‌های متعددی رو برای نگهداری نکات مختلفی که ضمن کار یادمی‌گرفتم،  تست کردم  از جمله نوشتن در کاغذهای مخصوص  فیش و استفاده از OneNote و بعضی از نرم افزارهای فیش نگاری و ... همه روش‌هایی که گفته شد به نوعی یک یادداشت برداری کاغذی ولی به سبک دیجیتال هستند نه خیلی بیشتر که معمولا خسته کننده هستند و کم نتیجه و عمدتا پاسخگوی نیازهای جدید نیستند
پس از مدتی استفاده از این شیوه‌ها به این نتیجه رسیدم که یک ویکی شخصی کم دردسر برای خودم راه اندازی کنم. نرم‌افزارهای سورس باز مختلفی رو تست کردم و علیرغم برخی کاستی‌ها به همان نرم افزاری رسیدم که سایت معظم ویکی پیدیا از اون استفاده میکنه یعنی نرم افزار MediaWiki که از  اینجا میتونید دانلودش کنید 
در مدیاویکی شخصی خودتون به صورت کاملا لوکالی، میتونید فیش‌ها، یادداشت‌ها، صفحات وبی و مقالات متعددی رو ایجاد و ویرایش کنید و به یکدیگر و به سایت‌های اینترنتی پیوند بدید. همه صفحات ویکی شما میتونند با همدیگه به شکل درون متنی پیوند برقرار کنند و شبکه‌ای از مفاهیم مرتبط  به هم تشکیل بدند. همچنین برای هر صفحه میشه از دسته‌بندی و کلمات کلیدی که توسط خودتون تعریف میشه برای طبقه‌بندی استفاده کرد 
نصب و راه‌اندازی اون بسیار ساده است و کافیه مثلا فقط نرم افزار WAMP -Windows Apache Mysql PHP- رو به عنوان راه انداز وب سرور داخلی نصب کنید و ...

ربطش به برنامه نویسی

یکی از کاربردهایی که میشه برای این شیوه در نظر گرفت، نگهداری و به اشتراک گذاری دانش افراد مثلا در یک تیم برنامه‌نویسی است که پس از مدتی استفاده از اون باعث تولید یک مجموعه ارزشمند از تجربیات و دانش افراد میشه و افراد تازه کار میتونن در تجربیات بقیه شریک بشن و هرکاری فقط توسط یک نفر تجربه میشه و سایرین اونو استفاده میکنن و نیازی نیست که همه اونو تجربه کنن یا به قولی دوباره چرخ رو اختراع کنن 
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 3 - ثبت و واکشی تنظیمات
همانطور که پیشتر گفتیم، Dependency Injection Container، ماژول اصلی ASP.NET Core است. تقریبا تمامی ماژول‌ها و سرویس‌های ASP.NET Core از DI Container Injection استفاده می‌کنند که بعضی از آنها عبارتند از:
  •   Configuration
  •   Routing
  •   MVC
  •   Application
  • و ...
بصورت درونی، چارچوب/ فریم ورک ASP.NET Core، مسئول ارائه‌ی وابستگی‌ها، در زمان فعال سازی ماژول‌های خود فریم ورک ASP.NET Core می‌باشد.
فرض کنید یک درخواست برای صفحه‌ی اول سایت به وبسایتی بر پایه‌ی ASP.NET Core می‌رسد. به صورت گام به گام، این مراحل برای پردازش داده به کار می‌روند:
  1. کاربر یک درخواست Http را توسط مرورگر ارسال می‌کند.
  2. یکی از اولین میان افزار‌ها یعنی میان افزار Routing، آدرس درخواست را می‌خواند، کنترلر و اکشن مورد نظر را می‌یابد و به‌وسیله‌ی Activator Utility، سعی در فعال سازی آن کنترلر می‌کند. 
  3.   DI Container لیست پارامترهای سازنده‌ی کنترلر را مشاهده می‌کند و سرویس‌های مورد نیاز را از درون خود واکشی کرده، از آنها نمونه سازی می‌کند و نمونه‌های ساخته شده را  به درون شیء کنترلر تزریق می‌کند.
  4.  Routing درخواست HttpRequest را تجزیه کرده و اکشن متد مورد نظر را برای اجرای آن فراخوانی کرده
  5. و نتیجه‌ی اجرای اکشن را به درخواست دهنده بر می‌گرداند.

هر چند که کنترلرها درون DI Container ثبت نشده‌اند، ولی توسط کلاس‌هایی درون فریم ورک، از آنها نمونه سازی می‌شود و در حین نمونه سازی، DI Container سرویس‌های مورد نظر آن‌ها را در صورت وجود، فراهم می‌کند.

ثبت تنظیمات وبسایت و فراخوانی آنها در برنامه
در تمام برنامه‌های ASP.NET Core شما نیاز به تنظیماتی برای پیکربندی کار برنامه‌ی خود دارید. این تنظیمات می‌توانند شامل Connection String اتصال به پایگاه داده، تنظیمات اتصال به سرویس‌های خارجی مثل درگاه‌های پرداخت آنلاین بانک‌ها و ... باشند. در اینجا ما تنظیمات اختصاصی را درون فایل AppSetting اضافه می‌کنیم. بعد برای هر بخش از تنظیمات، در پوشه‌ی Configs یک کلاس ساده‌ی سی شارپ را می‌سازیم  و سپس با گرفتن و تزریق کردن این فایل‌های Config درون DI Container، هر زمانی خواستیم، از آنها استفاده می‌کنیم.
ابتدا به سراغ تنظیمات کلی می‌رویم و دو تنظیم نام برنامه و پیغام خوش آمد گویی را به برنامه اضافه می‌کنیم (فایل appSettings را به صورت زیر تغییر می‌دهیم) :
"ApplicationName": "Dependency Injection Demo",
"GreetingMessage": "Welcome to Dependency Injection Demo",
"AllowedHosts": "*",

"Logging": {
"LogLevel": {
"Default": "Information",
"Microsoft": "Warning",
"Microsoft.Hosting.Lifetime": "Information"
}
},

برای سادگی کار، با بخش Logging کاری نداریم . اکنون فایل AppConfig.cs را به برنامه اضافه می‌کنیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class AppConfig
    {
        public string ApplicationName { get; set; }
        public string GreetingMessage { get; set; }
        public string AllowedHosts { get; set; }
    }
}

برای دسترسی بهتر می‌توانیم سازنده‌ی کلاس Startup را تغییر دهیم:

public IWebHostEnvironment Environment { get; }
public IConfiguration Configuration { get; }
public IServiceCollection Services { get; set; }

public Startup(IWebHostEnvironment environment)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
        .SetBasePath(environment.ContentRootPath)
        .AddJsonFile("appsettings.json", optional: true)
        .AddEnvironmentVariables();
        this.Environment = environment;
        this.Configuration = builder.Build();
}
کد بالا برای زمانی کاربرد دارد که شما بخواهید چند تنظیمات مختلف را در برنامه داشته باشید؛ مثلا در کد بالا در هنگام ساخت متغیر builder، می‌توانید با چک کردن متغیر environment، یک تنظیمات دیگر را داشته باشید (داشتن دو یا چند تنظیمات به خصوص برای زمان  توسعه و انتشار برنامه ضروری است. در ساده‌ترین کاربرد، شما در حالت توسعه به یک پایگاه داده تست وصل می‌شوید، ولی در حالت انتشار به پایگاه داده‌ی اصلی متصل خواهید شد). در اینجا یکی از  ساده‌ترین روش‌ها، استفاده از دو فایل تنظیمات مختلف برای زمان انتشار و غیر انتشار ( توسعه و Staging ) است:
var appSettingsFile = environment.IsProduction() ? "appsettings.json" : "appsettings_dev.json";
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(environment.ContentRootPath)
                .AddJsonFile( appSettingsFile , optional: true)
                .AddEnvironmentVariables();
حالا که این تغییرات را انجام دادیم، دوباره به سراغ ثبت سرویس تنظیمات برنامه می‌رویم. برای اینکار در متد ConfigureServices و زیر خط‌های کد قبلی، این خطوط کد را اضافه می‌کنیم: 
services.AddSingleton(services => new AppConfig { 
    ApplicationName = this.Configuration["ApplicationName"],
    GreetingMessage = this.Configuration["GreetingMessage"],
    AllowedHosts = this.Configuration["AllowedHosts"]
});

در کد بالا در هنگام اجرای برنامه، یک نمونه از کلاس AppConfig را با طول حیات Singleton ثبت کردیم و Property ‌های این شیء را به وسیله‌ی ایندکس Configuration[“FieldName”]، تک تک پر کردیم.

حالا می‌توانیم سرویس AppConfig را در هر کلاسی از برنامه‌ی خودمان تزریق و از آن استفاده کنیم. برای مثل در اینجا یک کنترلر به نام AppSettingsController ساختم و کلاس فوق را به آن تزریق کردم: 

public class AppSettingsController : Controller
{
        private readonly AppConfig _appConfig;
        public AppSettingsController(AppConfig appConfig)
        {
            _appConfig = appConfig;
        } 
 // codes here …
}

می توانیم از همین الگو برای تعریف، ثبت و استفاده از سایر تنظیمات نیز استفاده کنیم:
"UserOptionConfig": {
    "UsersAvatarsFolder": "avatars",
    "UserDefaultPhoto": "icon-user-default.png",
    "UserAvatarImageOptions": {
         "MaxWidth": 150,
         "MaxHeight": 150
    }
},

"LiteDbConfig": {
   "ConnectionString": "Filename=\\Data\\DependencyInjectionDemo.db;Connection=direct;Password=@123456;"
}

برای LiteDbConfig مانند AppConfig عمل می‌کنیم، ولی در هنگام ثبت آن، به روش زیر عمل می‌کنیم. تنها تفاوتی که وجود دارد، نحوه‌ی دستیابی به فیلدهای درونی فایل JSON به وسیله‌ی شیء Configuration است: 

services.AddSingleton(services => new LiteDbConfig
{
    ConnectionString = this.Configuration["LiteDbConfig:ConnectionString"],
});

اکنون برای استفاده‌ی از مدخل UserOptionConfig، کلاس‌های زیر را می‌سازیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class UserOptionConfig
    {
        public string UsersAvatarsFolder { get; set; }
        public string UserDefaultPhoto { get; set; }
        public UserAvatarImageOptions UserAvatarImageOptions { get; set; }
    }

    public class UserAvatarImageOptions
    {
        public int MaxHeight { get; set; }
        public int MaxWidth { get; set; }
    }
}
می‌خواهیم روش Option Pattern را که روش توصیه  شده‌ی Microsoft برای استفاده از پیکربندی برنامه است، بکار ببریم. به صورت خلاصه، Option Pattern بیان می‌کند که بخش‌های مختلف پیکربندی تنظیمات برنامه را از یکدیگر جدا کنیم و به ازای هر بخش، کلاس‌های مختص به خود را داشته باشیم و با ثبت جداگانه‌ی آنها در DI Container ، از  آن‌ها استفاده کنیم.

جداسازی بخش‌های مختلف تنظیمات پیکربندی باعث می‌شود تا بتوانیم دو اصل اساسی از طراحی نرم افزار را رعایت کنیم :

  • Interface Segregation Principle (ISP) or Encapsulation : کلاس‌هایی که به تنظیمات نیاز دارند، فقط به آن بخشی از تنظیمات دسترسی خواهند داشتند که واقعا مورد نیازشان باشد.
  •   Separation Of Concerns : تنظیمات بخش‌های مختلف برنامه، به یکدیگر وابسته و  جفت شده نیستند.

در اینجا  نیاز به استفاده از پکیج Microsoft.Extensions.Options.ConfigurationExtensions را داریم که به صورت درونی در ASP.NET Core تعبیه شده است.

برای ثبت این تنظیمات درون DI Container، از نمونه‌ی جنریک متد Configure در IServiceCollection به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

services.Configure<UserOptionConfig>(this.Configuration.GetSection("UserOptionConfig"));

متد GetSection بر اساس نام بخش تنظیمات، خود آن تنظیم و تمامی تنظیمات درونی آن را به صورت یک IConfigurationSection بر می‌گرداند و متد Configure<TOption> یک IConfiguration را گرفته و به صورت خودکار به TOption اتصال می‌دهد و سپس این شیء را درون DI Container به عنوان یک IConfigurationOptions<TOption> و با طول حیات Singleton ثبت می‌کند.

برای دسترس به UserOptionConfig درون کلاس مورد نظر ما، اینترفیس <IOptionMonitor<TOption را به سازنده‌ی کلاس مورد نظر تزریق می‌کنیم. کد زیر را که نسخه‌ی تغییر یافته‌ی کلاس AppSettingsController است را مشاهده کنید: 
private readonly LiteDbConfig _liteDbConfig;
private readonly AppConfig _appConfig;
private readonly UserOptionConfig _userOptionConfig; 

public AppSettingsController(AppConfig appConfig ,
    LiteDbConfig liteDbConfig ,
    IOptionsMonitor<UserOptionConfig> userOptionConfig)
{
    _appConfig = appConfig;
    _liteDbConfig = liteDbConfig;
    _userOptionConfig = userOptionConfig.CurrentValue;
}
در اینجا و در سازنده برای گرفتن TOption ، از CurrentValue که یک property تعریف شده‌ی درون IOptionsMonitor<TOption> است، استفاده می‌کنیم.

نکته ای که وجود دارد، کلاس‌های تعریف شده برای استفاده‌ی از این الگو باید شرایط زیر را داشته باشند ( مثل کلاس UserOptionConfig ) :

  • باید سطح دسترسی public داشته باشند.
  • باید دارای سازنده‌ی پیش فرض باشند.
  •   باید نام Property ‌های آنها دقیقا همنام فیلدهای تنظیمات باشد تا فرایند mapping خودکار به درستی انجام شود.
  •   باید Property ها و Setter آنها ، سطح دسترسی public داشته باشند.

هر دو روش بالا که یکی به صورت عادی تنظیمات را ثبت می‌کند و دیگری با استفاده از Option Pattern بخش‌های مختلف را ثبت می‌کند، مناسب هستند. البته گاهی اوقات فایل‌های تنظیمات پروژه‌ی شما در لایه‌های زیرین (یا درونی‌تر اگر از onion architecture استفاده می‌کنید) قرار دارند و شما نمی‌خواهید در آن لایه‌ها و لایه‌های درونی‌تر، وابستگی به پکیج‌های ASP.NET Core ایجاد کنید. در این حالت با در نظر گرفتن دو اصل ISP و Separation of Concerns ، به ازای هر بخش مختلف از تنظیمات، فایل‌های تنظیمات را در لایه‌های زیرین/درونی تعریف کرده، بعد در لایه‌های بالاتر/بیرونی‌تر آنها را به درون سرویس‌ها یا کلاس‌های مورد نیاز، تزریق کنید. البته مثل همین مثال، ثبت این سرویس‌ها درون برنامه‌ی ASP.NET Core که معمولا بالاترین/بیرونی‌ترین لایه از پروژه‌ی ما هست، انجام می‌شود.

نظرات مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
- «... اما نمی‌خوام از ajax استفاده کنم. پس نمی‌تونم طبق الگو به اون صورت که در مخزن اومده header رو پر کنم ...»
این مورد ربطی به Ajax بودن درخواست ندارد. اصل کار رعایت و ارسال پیامی توسط پروتکل HTTP است.
- برای نمونه مراجعه کنید به مثال کلاینت غیر وب آن؛ یک مثال برنامه‌ی کنسول است که از HttpClient برای ساخت و ارسال پیام HTTP استفاده شده‌است. برای اجرای آن ابتدا مراجعه کنید به پوشه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp و فایل _1-dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا سرور در آدرس http://localhost:5000 راه اندازی شود. سپس این برنامه‌ی کنسول را جداگانه اجرا کنید تا به سرور در حال اجرا متصل شود. 
نظرات مطالب
با ASP.MVC چه مزایایی را به دست خواهیم آورد

با سلام و تشکر

جناب نصیری شما قبلا هم 16 مورد از کاربردها و مزایای sliverlight را در چه زمانی بهتر است از silverlight استفاده شود؟ ارائه داده اید. من چندین بار این سوال را از برنامه نویسان پرسیده ام اما هنوز جوابقانع کننده ای دریافت نکرده ام.

چرا با وجود کاربردها و مزایای silverlight (مخصوصا موارد 6-11-13-16 در لینک فوق) هنوز asp.net mvc مطرح تر، بازار کار بیشتر و حتی طرفداران بیشتری در بین برنامه نویسان دارد؟ (صرف نظر از افزونه ای که برای مرورگرها دارد)

لطفا با توضیحات مفیدتون این ابهام را برای برنامه نویسانی که با من هم عقیده هستند رفع نمائید.

با تشکر فراوان

نظرات مطالب
میان‌افزار جدید Authorization در ASP.NET Core 3.0
خطای 500، یعنی internal server error، یعنی بروز استثنایی در کدهای شما (و این مورد نیاز به بررسی دقیقی دارد). در مطلب «بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS» دو روش لاگ کردن آن‌ها ذکر شده‌اند. همچنین روش‌های دیگری هم برای لاگ کردن خطاها توسط «فریم ورک Logging» وجود دارد. به علاوه گاهی از اوقات بررسی محتوای response بازگشتی از سرور هم مفید است؛ یک نمونه. نکته‌ی «شبیه سازی customErrors در نگارش‌های دیگر ASP.NET» هم مفید است.
- در کل زمانیکه خطای 500 internal server error را دریافت می‌کنید، اگر برنامه را در حالت dotnet run اجرا کرده باشید، تمام خطاهای مرتبط، در پنجره‌ی کنسولی که باز است، لاگ می‌شوند. اگر از ویژوال استودیو استفاده می‌کنید، همین خروجی، در پنجره‌ی دیباگ آن هم درج می‌شود. مرور این خطاهای سمت سرور، برای رفع مشکل الزامی است. همچنین احتمال دارد خروجی خطاهای سمت سرور، در قسمت مشاهده‌ی محتوای response، در برگه‌ی ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر هم ظاهر شود. آن‌را هم بررسی کنید. 
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت چهارم
پردازش درخواست‌های HTTP در IIS
بگذارید در این قسمت خلاصه‌ای از درخواست‌های نوع HTTP را که تا به الان گفته‌ایم، به همراه شکل بیان کنیم:
  1. موقعی که کلاینت درخواست خود را مبنی بر یکی از منابع سرور ارسال می‌کند، Http.sys این درخواست را می‌گیرد.
  2. http.sys با WAS تماس گرفته و درخواست می‌کند تا اطلاعات پیکربندی یا تنظیمات IIS را برای نحوه‌ی برخورد با درخواست، برایش بفرستد.
  3. WAS هم اطلاعات پیکربندی شده را از محل ذخیره داده‌ها که applicationHost.config هست، می‌خواند.
  4. WWW Service که یک آداپتور برای Http.sys هست، اطلاعات را از WAS دریافت می‌کند. این اطلاعات شامل پیکربندی application pool و سایت می‌باشد.
  5. WWW Service اطلاعات را برای Http.sys میفرستد.
  6. WAS یک پروسه کارگر را در application pool ایجاد می‌کند تا درخواست رسیده مورد پردازش قرار بگیرد.
  7. پروسه‌های کارگر درخواست را پردازش کرده و خروجی یا response مورد نظر را تولید می‌کنند.
  8. Http.sys نتیجه را دریافت و برای کلاینت می‌فرستد.


حال بیایید ببینیم موقعی که درخواست وارد پروسه‌ی کارگر میشود چه اتفاقی می‌افتد؟

در پروسه‌های کارگر، یک درخواست از مراحل لیست شده ای به ترتیب عبور می‌کند. در هسته وب سرور، رویدادهایی را فراخوانی می‌کند که در هر رویداد چندین ماژول native برای کارهایی چون authentication یا events logs دارد و در صورتیکه درخواستی نیاز به یک ماژول مدیریت شده CLR داشته باشد، از ماژول native managedEngine  کمک گرفته و یک app domain را ایجاد می‌کند تا ماژول‌های مدیریت شده، عملیات لازم خودشان را انجام دهند. مثل authentication form و ...

موقعی هم که درخواست، از تمامی این رویدادها عبور کند، response برای http.sys ارسال می‌شود تا به کلاینت بازگشت داده شود. شکل زیر نحوه ورود یک درخواست به پروسه کارگر را نشان می‌دهد.


از نسخه 7 به بعد، IIS از یک معماری ماژولار استفاده می‌کند و این ویژگی، سه فایده دارد:
  • Componentization یا کامپوننت سازی
  • Extensibility یا توسعه پذیری یا قابل گشترش
  • ASP.NET Integration 

Componentization 

همه خصوصیات و ویژگی‌های این وب سرور، توسط کامپوننت‌ها مدیریت می‌شوند که باعث می‌شود شما به راحتی بتوانید کامپوننتی را اضافه، حذف یا جایگزین کنید و این باعث می‌شود که چندین امتیاز از IIS قبلی جلوتر باشد:
  • باعث کاهش attack surface  می‌شود که در نتیجه امنیت سیستم را بالا میبرد. با ویژگی حذف کامپوننت‌ها شما می‌توانید ویژگی‌های غیرقابل استفاده IIS را حذف کنید تا وروردی‌های سیستم کاهش یابد. پس با کاهش ویژگی‌هایی که از آن هرگز استفاده نخواهید کرد، مدخل ورود هکر را از بین برده تا امنیت سرور بالاتر برود.
  • افزایش کارآیی و کاهش مصرف حافظه. با حذف ویژگی‌هایی که هرگز استفاده نمی‌کنید، در مصرف حافظه و بهینه استفاده شدن منابع سرور صرفه جویی کنید.
  • با وجود ویژگی افزودن و جایگزینی کامپوننت‌ها، ناخودآگاه ذهن ما به سمت کاستوم سازی یا خصوصی سازی کشیده می‌شود. با این کار شما به راحتی یک custom server ایجاد می‌کنید که این سرور بر اساس علایق شما کارش را انجام می‌دهد و به راحتی امکاناتی چون افزودن third party‌ها را به توسعه دهنده می‌دهد.

Extensibility

با توجه به موارد بالا، خصوصی سازی باعث گسترش امکانات IIS می‌شود که می‌تواند به دلایل زیر اتفاق بیفتد:
  • قدرت بخشی به برنامه‌های وب. امکانات و قدرتی که می‌تواند در این حالت به برنامه‌های در حال اجرا داد به مراتب بیشتر از استفاده از لایه‌های داخلی خود برنامه هست. برای اینکار شما می‌توانید کدهای خود را با ASP.Net نوشته یا از کدهای native چون ++C استفاده کنید.
  • تجربه‌ای از توسعه پذیری ساده‌تر و راحت تر
  • استفاده از قدرت و تمامی امکانات را به شما می‌دهد و  می‌توانید تمام دستورات را برای همه منابع حتی فایل‌های ایستا، CGI ، ASP و دیگر منابع اجرا کنید.

ASP.NET Integration

تمامی موارد گفته شده بالا در این گزینه خلاصه می‌شود : محیط ASP.Net Integration به شما امکان استفاده از تمامی امکانات و منابع را به طور کامل می‌دهد.
مطالب
گزینه "مرا به خاطر بسپار" درست کار نمی‌کند

حالت forms authentication در ASP.Net ، امکان تعریف کوکی‌هایی ماندگار را نیز جهت ورود خودکار کاربران در دفعات بعدی بازدید آن‌ها فراهم می‌کند. اما زمان منقضی شدن این کوکی‌های ماندگار در ASP.Net 1.1 و ASP.Net 2.0 به بعد کاملا با هم متفاوت بوده و اگر برنامه نویس از این تغییر حاصل شده مطلع نباشد ممکن است بارها و بارها برنامه را آزمایش کند اما نتیجه‌ای نگیرد.
مدت زمان منقضی شدن کوکی‌های ماندگار forms authentication در ASP.Net 1.1 به صورت زیر است (بود):
زمان منقضی شدن کوکی سشن = زمان جاری + زمان منقضی شدن سشن کاربر
زمان منقضی شدن کوکی ماندگار (persistent) = زمان جاری + 50 سال

این عدد 50 سال بسیار غیرمنطقی بوده و در ASP.Net 2.0 به بعد به صورت زیر اصلاح شده است:
زمان منقضی شدن کوکی سشن = زمان جاری + زمان منقضی شدن سشن کاربر
زمان منقضی شدن کوکی ماندگار (persistent) = زمان جاری + زمان منقضی شدن سشن کاربر (پیش فرض آن 30 دقیقه است)

و جهت بیشتر کردن طول عمر این ماندگاری باید زمان مورد نظر را در وب کانفیگ به صورت زیر اعمال کرد:

<authentication mode="Forms">
<forms

name="MyCookieName"
slidingExpiration="true"
timeout="43200"
/>
</authentication>
مطابق زمان تنظیم شده فوق که بر حسب دقیقه است، این کوکی به مدت یک ماه ماندگاری پیدا می‌کند در غیر اینصورت اعمال گزینه "مرا به خاطر بسپار" مطابق نظر شما کار نخواهد کرد و همانند ASP.Net 1.1 به صورت پیش فرض به 50 سال تنظیم نمی‌شود.

همچنین نکته‌ی مهم دیگری را که باید رعایت کرد، name ایی است که در این فایل config عنوان می‌‌کنید (در قسمت تنظیمات form authentication). اگر بر روی یک وب سرور، چندین برنامه وب ASP.Net را در حال اجرا دارید، باید برای هر کدام از این‌ها نامی جداگانه و منحصربفرد انتخاب کنید، در غیراینصورت تداخل رخ داده و باز هم گزینه مرا به خاطر بسپار شما کار نخواهد کرد.

کار slidingExpiration که در اینجا تنظیم شده است نیز به صورت زیر می‌باشد:
اگر لاگین موفقیت آمیزی ساعت 5 عصر صورت گیرد و timeout شما به عدد 10 تنظیم شده باشد، این لاگین به صورت خودکار در 5:10‌ منقضی خواهد شد. اما اگر در این حین در ساعت 5:05 ، کاربر یکی از صفحات سایت شما را مرور کند، زمان منقضی شدن کوکی ذکر شده به 5:15 تنظیم خواهد شد. (مفهوم تنظیم slidingExpiration)
لازم به ذکر است که اگر کاربر پیش از نصف زمان منقضی شدن کوکی (مثلا در 5:04)، یکی از صفحات را مرور کند، تغییری در این زمان نهایی منقضی شدن رخ نخواهد داد.

مطالب
مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت اول - معرفی
مستندسازی یک API، مهم است. اگر این API عمومی باشد، نیاز به مستندات ویژه‌ی آن، امری بدیهی است و اگر عمومی نباشد، باز هم باید دارای مستندات باشد؛ از این جهت که سایر توسعه دهنده‌های یک تیم بتوانند به سادگی از آن استفاده کنند و همچنین نیازی نباشد تا یک سؤال مشخص را بارها پاسخ داد. به علاوه عدم وجود مستندات کافی در مورد یک API سبب خواهد شد تا سایر توسعه دهنده‌ها تصور کنند قابلیتی که مدنظرشان است هنوز پیاده سازی نشده‌است و خودشان شروع به توسعه‌ی آن کنند که سبب اتلاف وقت و هزینه خواهد شد. با استفاده از Swagger که «سوواَگِر» تلفظ می‌شود و یا OpenAI می‌توان این مشکل را برطرف کرد که ارائه دهنده‌ی توضیحی استاندارد از API شما می‌باشد. توسط آن می‌توان قابلیت‌های یک API را دریافت و یا نحوه‌ی تعامل با آن‌را از طریق HTTP، بررسی کرد. چون خروجی آن استاندارد است و مبتنی بر JSON و یا YAML می‌باشد، ابزارهایی نیز برای آن تهیه شده‌اند که برای نمونه می‌توانند بر مبنای آن، یک UI را طراحی و ارائه کنند. البته این ابزارهای ثالث صرفا محدود به تولید UI مستندات مبتنی بر OpenAPI نیستند، بلکه امکان تولید کد و یا آزمون‌های واحد نیز توسط آن‌ها وجود دارد.
به OpenAPI Specification عبارت Swagger Specification نیز گفته می‌شود؛ اما OpenAPI عبارتی است که باید ترجیح داده شود.


OpenAPI و Swagger

تا اینجا دریافتیم که استاندارد OpenAPI و یا Swagger، صرفا دو واژه برای انجام کاری مشابه هستند. اما در عمل Swagger تشکیل شده‌است از تعدادی ابزار سورس باز که برفراز استاندارد OpenAPI کار کرده و قابلیت‌هایی را ارائه می‌دهند؛ مانند Swagger Editor (برای تولید استاندارد)، Swagger UI (برای تولید UI مستندات)، Swagger CodeGen (برای تولید کدهای خودکار) و غیره. برای نمونه swagger-ui را می‌توانید در مخزن کد GitHub آن ملاحظه کنید.
البته این ابزارها به صورت عمومی تهیه شده‌اند. به همین جهت محصور کننده‌هایی نیز برای آن‌ها جهت یکپارچگی با ASP.NET Core، طراحی شده‌اند؛ مانند میان‌افزار Swashbuckle.AspNetCore. کار آن تولید OpenAPI Specification بر اساس ASP.NET Core 2x API شما می‌باشد که جزئیات انجام اینکار را به مرور بررسی خواهیم کرد. این کامپوننت به همراه یک swagger-ui جایگذاری شده (embedded) نیز می‌باشد که کار تهیه‌ی یک UI خودکار را بر اساس این استاندارد میسر می‌کند.
البته محصورکننده‌های متعددی برای ابزارهای Swagger، برای پروژه‌های ASP.NET Core وجود دارند که یکی دیگر از آن‌ها NSwag است. هرچند Swashbuckle.AspNetCore پرکاربردترین مورد تا به امروز بوده‌است.


ساختار نمونه برنامه‌ای که در این سری تکمیل خواهد شد


در اینجا ساختار برنامه‌ی ASP.NET Core 2.2x نمونه‌ی این سری را ملاحظه می‌کنید که هدف اصلی آن، ارائه‌ی دو کنترلر Web API برای کتاب‌ها و نویسنده‌های آن‌ها می‌باشد:


برای نمونه اگر برنامه را اجرا کنید، در مسیر https://localhost:5001/api/authors، لیست تمام نویسندگانی که به صورت اطلاعات آغازین برنامه، توسط OpenAPISwaggerDoc.DataLayer ثبت شده‌اند، قابل مشاهده‌است:


و یا کتاب‌های نویسنده‌ای خاص را در آدرسی مانند https://localhost:5001/api/authors/2902b665-1190-4c70-9915-b9c2d7680450/books می‌توان مشاهده کرد:



کدهای کامل آغازین این نمونه برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: OpenAPISwaggerDoc-01.zip و شامل این اجزا است:
- OpenAPISwaggerDoc.Entities: به همراه موجودیت‌های نویسنده و کتاب است.
- OpenAPISwaggerDoc.DataLayer: شامل DbContext برنامه است؛ به همراه تعدادی رکورد پیش‌فرض جهت آغاز بانک اطلاعاتی و چون DbContext را در یک پروژه‌ی مجزا قرار داده‌ایم، نیاز به IDesignTimeDbContextFactory نیز دارد که این مورد هم در این پروژه لحاظ شده‌است.
- OpenAPISwaggerDoc.Models: شامل DTOهای برنامه است. برای نگاشت این DTOها به موجودیت‌ها و برعکس، از AutoMapper استفاده شده‌است که کار این نگاشت‌ها و تعریف پروفایل متناظر با آن‌ها، در پروژه‌ی OpenAPISwaggerDoc.Profiles صورت می‌گیرد.
- OpenAPISwaggerDoc.Services: کار استفاده‌ی از لایه‌ی OpenAPISwaggerDoc.DataLayer را جهت دسترسی به بانک اطلاعاتی و کار با موجودیت‌های کتاب‌ها و نویسندگان، انجام می‌دهد. از این سرویس‌ها در دو کنترلر Web API برنامه، برای دریافت اطلاعات نویسندگان و کتاب‌های آن‌ها از بانک اطلاعاتی، استفاده می‌شود.
- OpenAPISwaggerDoc.Web: پروژه‌ی اصلی است که دو کنترلر Web API را هاست می‌کند و تنظیمات اولیه‌ی این سرویس‌ها را در کلاس Startup انجام داده و همچنین کار اعمال خودکار Migrations را نیز در کلاس Program (بالاترین سطح برنامه) تکمیل می‌کند. رشته‌ی اتصالی این برنامه، در فایل appsettings.json تعریف شده‌است و به یک بانک اطلاعاتی LocalDB اشاره می‌کند که پس از اجرای برنامه به صورت خودکار ساخته شده و مقدار دهی می‌شود.


در قسمت بعد، کار مستند سازی این API را شروع می‌کنیم.