اشتراک‌ها
نکات کارآیی که در طراحی Roslyn استفاده شده‌اند
برای اینکه کارآیی این کامپایلر جدید با کارآیی کامپایلر native قبلی برابری کند، نکات ویژه‌ای را بکار برده‌اند؛ استفاده از object pools، عدم استفاده از LINQ و بسیاری از نکات دیگر. خلاصه‌ی آن‌ها به صورت یک فایل PDF
این موارد را با استفاده از ایده‌ی جالب «افزونه‌ی Heap Allocations Viewer برای ری‌شارپر » بهتر می‌توان مشاهده کرد.
نکات کارآیی که در طراحی Roslyn استفاده شده‌اند
مطالب
ASP.NET MVC #19

مروری بر امکانات Caching اطلاعات در ASP.NET MVC

در برنامه‌های وب، بالاترین حد کارآیی برنامه‌ها از طریق بهینه سازی الگوریتم‌ها حاصل نمی‌شود، بلکه با بکارگیری امکانات Caching سبب خواهیم شد تا اصلا کدی اجرا نشود. در ASP.NET MVC این هدف از طریق بکارگیری فیلتری به نام OutputCache میسر می‌گردد:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication16.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[OutputCache(Duration = 60, VaryByParam = "none")]
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید، OutputCache را به یک اکشن متد یا حتی به یک کنترلر نیز می‌توان اعمال کرد. به این ترتیب HTML نهایی حاصل از View متناظر با اکشن متد جاری فراخوانی شده، Cache خواهد شد. سپس زمانیکه درخواست بعدی به سرور ارسال می‌شود، نتیجه دریافت شده، همان اطلاعات Cache شده قبلی است و عملا در سمت سرور کدی اجرا نخواهد شد. در اینجا توسط پارامتر Duration، مدت زمان معتبر بودن کش حاصل، برحسب ثانیه مشخص می‌شود. VaryByParam مشخص می‌کند که اگر متدی پارامتری را دریافت می‌کند، آیا باید به ازای هر مقدار دریافتی، مقادیر کش شده متفاوتی ذخیره شوند یا خیر. در اینجا چون متد Index پارامتری ندارد، از مقدار none استفاده شده است.


مثال یک
یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس کنترلر جدید Home را نیز به آن اضافه نمائید:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication16.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[OutputCache(Duration = 60, VaryByParam = "none")]
public ActionResult Index()
{
ViewBag.ControllerTime = DateTime.Now;
return View();
}
}
}

همچنین کدهای View متد Index را نیز به نحو زیر تغییر دهید:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Index</h2>
<p>@ViewBag.ControllerTime</p>
<p>@DateTime.Now</p>

در اینجا نمایش دو زمان دریافتی از کنترلر و زمان محاسبه شده در View را مشاهده می‌کنید. هدف این است که بررسی کنیم آیا فیلتر OutputCache بر روی این دو مقدار تاثیری دارد یا خیر.
برنامه را اجرا نمائید. سپس چند بار صفحه را Refresh کنید. مشاهده خواهید کرد که هر دو زمان یاد شده تا 60 ثانیه، تغییری نخواهند کرد و حاصل نهایی از Cache خواهنده می‌شود.
کاربرد یک چنین حالتی برای مثال نمایش اطلاعات بازدیدهای یک سایت است. نباید به ازای هر کاربر وارد شده به سایت، یکبار به بانک اطلاعاتی مراجعه کرد و آمار جدیدی را تهیه نمود. یا برای نمونه اگر جایی قرار است اطلاعات وضعیت آب و هوا نمایش داده شود، بهتر است این اطلاعات، مثلا هر نیم ساعت یکبار به روز شود و نه به ازای هر بازدید جدید از سایت، توسط صدها بازدید کننده همزمان. یا برای مثال کش کردن خروجی فید RSS یک بلاگ به مدت چند ساعت نیز ایده خوبی است. از این لحاظ که اگر اطلاعات بلاگ شما روزی یکبار به روز می‌شود، نیازی نیست تا به ازای هر برنامه فیدخوان، یکبار اطلاعات از بانک اطلاعاتی دریافت شده و پروسه رندر نهایی فید صورت گیرد. منوهای پویای یک سایت نیز در همین رده قرار می‌گیرند. دریافت اطلاعات منوهای پویای سایت به ازای هر درخواست رسیده کاربری جدید، کار اشتباهی است. این اطلاعات نیز باید کش شوند تا بار سرور کاهش یابد. البته تمام این‌ها زمانی میسر خواهند شد که اطلاعات سمت سرور کش شوند.


مثال دو
همان مثال قبلی را در اینجا جهت بررسی پارامتر VaryByParam به نحو زیر تغییر می‌دهیم:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication16.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[OutputCache(Duration = 60, VaryByParam = "none")]
public ActionResult Index(string parameter)
{
ViewBag.Msg = parameter ?? string.Empty;
ViewBag.ControllerTime = DateTime.Now;
return View();
}
}
}


در اینجا یک پارامتر به متد Index اضافه شده است. مقدار آن به ViewBag.Msg انتساب داده شده و سپس در View ، در بین تگ‌های h2 نمایش داده خواهد شد. همچنین یک فرم ساده هم جهت ارسال parameter به متد Index اضافه شده است:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>@ViewBag.Msg</h2>

<p>@ViewBag.ControllerTime</p>
<p>@DateTime.Now</p>

@using (Html.BeginForm())
{
@Html.TextBox("parameter")
<input type="submit" />
}

اکنون برنامه را اجرا کنید. در TextBox نمایش داده شده یکبار مثلا بنویسید Test1 و فرم را به سرور ارسال نمائید. سپس مقدار Test2 را وارد کرده و ارسال نمائید. در بار دوم، خروجی صفحه همانند زمانی است که مقدار Test1 ارسال شده است. علت این است که مقدار VaryByParam به none تنظیم شده است و صرفنظر از ورودی کاربر، همان اطلاعات کش شده قبلی بازگشت داده خواهد شد. برای رفع این مشکل، متد Index را به نحو زیر تغییر دهید، به طوریکه مقدار VaryByParam به نام پارامتر متد جاری اشاره کند:

[OutputCache(Duration = 60, VaryByParam = "parameter")]
public ActionResult Index(string parameter)

در ادامه مجددا برنامه را اجرا کنید. اکنون یکبار مقدار Test1 را به سرور ارسال کنید. سپس مقدار Test2 را ارسال نمائید. مجددا همین دو مرحله را با مقادیر Test1 و Test2 تکرار کنید. مشاهده خواهید کرد که اینبار اطلاعات بر اساس مقدار پارامتر ارسالی کش شده است.



تنظیمات متفاوت OutputCache

الف) VaryByParam : اگر مساوی none قرار گیرد، همواره همان مقدار کش شده قبلی نمایش داده می‌شود. اگر مقدار آن به نام پارامتر خاصی تنظیم شود، اطلاعات کش شده بر اساس مقادیر متفاوت پارامتر دریافتی، متفاوت خواهند بود. در اینجا پارامترهای متفاوت را با یک «,» می‌توان از هم جدا ساخت. اگر تعداد پارامترها زیاد است می‌توان مقدار VaryByParam را مساوی با * قرار داد. در این حالت به ازای مقادیر متفاوت دریافتی پارامترهای مختلف، اطلاعات مجزایی در کش قرار خواهد گرفت. این روش آخر آنچنان توصیه نمی‌شود چون سربار بالایی دارد و حجم بالایی از اطلاعات بر اساس پارامترهای مختلف، باید در کش قرار گیرند.
ب) Location : مکان قرارگیری اطلاعات کش شده را مشخص می‌کند. مقدار آن نیز بر اساس یک enum به نام OutputCacheLocation مشخص می‌گردد. در این حالت برای مثال می‌توان مکان‌های Server، Client و ServerAndClient را مقدار دهی نمود. مقدار Downstream به معنای کش شدن اطلاعات بر روی پروکسی سرورهای بین راه و یا مرورگرها است. پیش فرض آن Any است که ترکیبی از Server و Downstream می‌باشد.
اگر قرار است اطلاعات یکسانی به تمام کاربران نمایش داده شود، مثلا محتوای لیست یک منوی پویا،‌ محل قرارگیری اطلاعات کش باید سمت سرور باشد. اگر نیاز است به ازای هر کاربر محتوای اطلاعات کش شده متفاوت باشد، بهتر است محل سمت کلاینت را مقدار دهی نمود.
ج) VaryByHeader : اطلاعات، بر اساس هدرهای مشخص شده، کش می‌شوند. برای مثال مرسوم است که از Accept-Language در اینجا استفاده شود تا اطلاعات مثلا فرانسوی کش شده، به کاربر آلمانی تحویل داده نشود.
د) VaryByCustom :‌ در این حالت نام یک متد استاتیک تعریف شده در فایل global.asax.cs باید مشخص گردد. توسط این متد کلید رشته‌ای اطلاعاتی که قرار است کش شود، بازگشت داده خواهد شد.
ه) SqlDependency : در این حالت اطلاعات تا زمانیکه تغییری در جداول بانک اطلاعاتی SQL Server صورت نگیرد، کش خواهد شد.
و) Nostore : به پروکسی سرورهای بین راه و همچنین مرورگرها اطلاع می‌دهد که اطلاعات را نباید کش کنند. اگر قسمت اعتبار سنجی این سری را به خاطر داشته باشید، چنین تعریفی در قسمت Remote validation بکارگرفته شد:

[OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]  

و یا می‌توان برای اینکار یک فیلتر سفارشی را نیز تهیه کرد:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication16.Helper
{
/// <summary>
/// Adds "Cache-Control: private, max-age=0" header,
/// ensuring that the responses are not cached by the user's browser.
/// </summary>
public class NoCachingAttribute : ActionFilterAttribute
{
public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
{
base.OnActionExecuted(filterContext);
filterContext.HttpContext.Response.CacheControl = "private";
filterContext.HttpContext.Response.Cache.SetMaxAge(TimeSpan.FromSeconds(0));
}
}
}

کار این فیلتر اضافه کردن هدر «Cache-Control: private, max-age=0» به Response است.


استفاده از فایل Web.Config برای معرفی تنظیمات Caching

یکی دیگر از تنظیمات ویژگی OutputCache، پارامتر CacheProfile است که امکان تنظیم آن در فایل web.config نیز وجود دارد. برای نمونه تنظیمات زیر را به قسمت system.web فایل وب کانفیگ برنامه اضافه کنید:


<system.web>
<caching>
<outputCacheSettings>
<outputCacheProfiles>
<add name="Aggressive" location="ServerAndClient" duration="300"/>
<add name="Mild" duration="100" location="Server" />
</outputCacheProfiles>
</outputCacheSettings>
</caching>

سپس مثلا برای استفاده از پروفایلی به نام Aggressive، خواهیم داشت:

[OutputCache(CacheProfile = "Aggressive", VaryByParam = "parameter")]
public ActionResult Index(string parameter)


استفاده از ویژگی به نام donut caching

تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که OutputCache، کل خروجی یک View را بر اساس پارامترهای مختلفی که دریافت می‌کند، کش خواهد کرد. در این بین اگر بخواهیم تنها قسمت کوچکی از صفحه کش نشود چه باید کرد؟ برای حل این مشکل قابلیتی به نام cache substitution که به donut caching هم معروف است (چون آن‌را می‌توان به شکل یک donut تصور کرد!) در ASP.NET MVC قابل استفاده است.

@{ Response.WriteSubstitution(ctx => DateTime.Now.ToShortTimeString()); }

همانطور که ملاحظه می‌کنید برای تعریف یک چنین اطلاعاتی باید از متد Response.WriteSubstitution در یک view استفاده کرد. در این مثال، نمایش زمان جاری معرفی شده، صرف نظر از وضعیت کش صفحه جاری، کش نخواهد شد.

عکس آن هم ممکن است. فرض کنید که صفحه جاری شما از سه partial view تشکیل شده است. هر کدام از این partial viewها نیز مزین به OutpuCache هستند. اما صفحه اصلی درج کننده اطلاعات این سه partial view فاقد ویژگی Output کش است. در این حالت تنها اطلاعات این partial viewها کش خواهند شد و سایر قسمت‌های صفحه با هر بار درخواست از سرور، مجددا بر اساس اطلاعات جدید به روز خواهند شد. حالت توصیه شده نیز همین مورد است و متد Response.WriteSubstitution را صرفا جهت اطلاعات عمومی درنظر داشته باشید.


استفاده از امکانات Data Caching به صورت مستقیم

مطالبی که تا اینجا عنوان شدند به کش کردن اطلاعات Response اختصاص داشتند. اما امکانات Caching موجود، به این مورد خلاصه نشده و می‌توان اطلاعات و اشیاء را نیز کش کرد. برای مثال اطلاعات «با سطح دسترسی عمومی» دریافتی از بانک اطلاعاتی توسط یک کوئری را نیز می‌توان کش کرد. جهت انجام اینکار می‌توان از متدهای HttpRuntime.Cache.Insert و یا HttpContext.Cache.Insert استفاده کرد. استفاده از HttpContext.Cache.Insert حین نوشتن Unit tests دردسر کمتری دارد و mocking آن ساده است؛ از این جهت که بر اساس HttpContextBase تعریف شده‌است.
در ادامه یک کلاس کمکی نوشتن اطلاعات در cache و سپس بازیابی آن‌را ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Web;
using System.Web.Caching;

namespace MvcApplication16.Helper
{
public static class CacheManager
{
public static void CacheInsert(this HttpContextBase httpContext, string key, object data, int durationMinutes)
{
if (data == null) return;
httpContext.Cache.Add(
key,
data,
null,
DateTime.Now.AddMinutes(durationMinutes),
TimeSpan.Zero,
CacheItemPriority.AboveNormal,
null);
}

public static T CacheRead<T>(this HttpContextBase httpContext, string key)
{
var data = httpContext.Cache[key];
if (data != null)
return (T)data;
return default(T);
}

public static void InvalidateCache(this HttpContextBase httpContext, string key)
{
httpContext.Cache.Remove(key);
}
}
}

و برای استفاده از آن در یک اکشن متد، ابتدا نیاز است فضای نام این کلاس تعریف شود و سپس برای نمونه متد HttpContext.CacheInsert در دسترس خواهد بود. HttpContext یکی از خواص تعریف شده در شیء کنترلر است که با ارث بری کنترلرها از آن، همواره در دسترس می‌باشد.
در اینجا برای نمونه اطلاعات یک لیست جنریک دریافتی از بانک اطلاعاتی را مثلا 10 دقیقه (بسته به پارامتر durationMinutes آن) می‌توان کش کرد و سپس توسط متد CacheRead آن‌را دریافت نمود. اگر متد CacheRead نال برگرداند به معنای خالی بودن کش است. بنابراین یکبار اطلاعات را از بانک اطلاعاتی دریافت نموده و سپس آن‌را کش خواهیم کردیم.
البته هستند ORMهایی که یک چنین کارهایی را به صورت توکار پشتیبانی کنند. به مکانیزم آن، Second level cache هم گفته می‌شود؛ به علاوه امکان استفاده از پروایدرهای دیگری را بجز کش IIS برای ذخیره سازی موقتی اطلاعات نیز فراهم می‌کنند.
همچنین باید دقت داشت این اعداد مدت زمان، هیچگونه ضمانتی ندارند. اگر IIS احساس کند که با کمبود منابع مواجه شده است، به سادگی شروع به حذف اطلاعات موجود در کش خواهد کرد.


نکته امنیتی مهم!
به هیچ عنوان از OutputCache در صفحاتی که نیاز به اعتبار سنجی دارند، استفاده نکنید و به همین جهت در قسمت کش کردن اطلاعات، بر روی «اطلاعاتی با سطح دسترسی عمومی» تاکید شد.
فرض کنید کارمندی به صفحه مشاهده فیش حقوقی خودش مراجعه کرده است. این ماه هم اضافه حقوق آنچنانی داشته است. شما هم این صفحه را به مدت سه ساعت کش کرده‌اید. آیا می‌توانید تصور کنید اگر همین گزارش کش شده با این اطلاعات، به سایر کارمندان نمایش داده شود چه قشقرقی به پا خواهد شد؟!
بنابراین هیچگاه اطلاعات مخصوص به یک کاربر اعتبار سنجی شده را کش نکنید و «تنها» اطلاعاتی نیاز به کش شدن دارند که عمومی باشند. برای مثال لیست آخرین اخبار سایت؛ لیست آخرین مدخل‌های فید RSS سایت؛ لیست اطلاعات منوی عمومی سایت؛ لیست تعداد کاربران مراجعه کننده به سایت در طول یک روز؛ گزارش آب و هوا و کلیه اطلاعاتی با سطح دسترسی عمومی که کش شدن آن‌ها مشکل ساز نباشد.
به صورت خلاصه هیچگاه در کدهای شما چنین تعریفی نباید مشاهده شود:
[Authorize]
[OutputCache(Duration = 60)]
public ActionResult Index()




مطالب
SQL Antipattern #1
در این سلسله نوشتار قصد دارم ترجمه و خلاصه چندین فصل از کتاب ارزشمند ( SQL Antipatterns: Avoiding the Pitfalls of Database Programming (Pragmatic Programmers که حاصل تلاش گروه IT موسسه هدایت فرهیختگان جوان می‌باشد، را ارائه نمایم.

بخش اول : Jaywalking  


در این بخش در حال توسعه ویژگی نرم افزاری هستیم که در آن هرکاربر به عنوان یک کاربر اصلی برای یک محصول تخصیص داده می‌شود. در طراحی اصلی ما فقط اجازه میدهیم یک کاربر متعلق به هر محصول باشد، اما امکان چنین تقاضایی وجود دارد که چند کاربر نیز به یک محصول اختصاص داده شوند.

در این صورت، اگر پایگاه داده را به نحوی تغییر دهیم که شناسه‌ی حساب کاربران را در لیستی که با کاما از یکدیگر جدا شده‌اند ذخیره نماییم، خیلی ساده‌تر به نظر می‌رسد نسبت به اینکه بصورت جداگانه آنها را ثبت نماییم.

برنامه نویسان معمولا برای جلوگیری از ایجاد جدول واسطی [1] که رابطه‌های چند به چند زیادی دارد از یک لیست که با کاما داده‌هایش از هم جدا شده‌اند، استفاده می‌کنند. بدین جهت اسم این بخش jaywalking ,antipatten می‌باشد، زیرا jaywalking نیز عملیاتی است که از تقاطع جلوگیری می‌کند.

1.1  هدف:  ذخیره کردن چندین صفت  

طراحی کردن جدولی که ستون آن فقط یک مقدار دارد، بسیار ساده و آسان می‌باشد. شما می‌توانید نوع داده‌ایی که متعلق به ستون می‌باشد را انتخاب نمایید. مثلا از نوع (int,date…)

چگونه می‌توانیم مجموعه‌ایی از مقادیری که به یکدیگر مرتبط هستند را در یک ستون ذخیره نماییم ؟

در مثال ردیابی خطای پایگاه داده‌، ما یک محصول را به یک کاربر، با استفاده از ستونی که نوع آن integer است، مرتبط می‌نماییم. هر کاربر ممکن است محصولاتی داشته باشد و هر محصول به یک contact اشاره کند. بنابراین یک ارتباط چند به یک بین محصولات و کاربر برقرار است. برعکس این موضوع نیز صادق است؛ یعنی امکان دارد هر محصول متعلق به چندین کاربر باشد و یک ارتباط یک به چند ایجاد شود. در زیر جدول محصولات را به صورت عادی آورده شده است: 

CREATE TABLE Products (
product_id SERIAL PRIMARY KEY,
product_name VARCHAR(1000),
account_id BIGINT UNSIGNED,
-- . . .
FOREIGN KEY (account_id) REFERENCES Accounts(account_id)
);

INSERT INTO Products (product_id, product_name, account_id)
VALUES (DEFAULT, 'Visual TurboBuilder' , 12);

2.1 Antipattern : قالب بندی لیست هایی که با کاما از یکدیگر جدا شده اند 
برای اینکه تغییرات در پایگاه داده را به حداقل برسانید، می‌توانید نوع شناسه‌ی کاربر را از نوع varchar قرار دهید. در این صورت می‌توانید چندین شناسه‌ی کاربر که با کاما از یکدیگر جدا شده‌اند را در یک ستون ذخیره نمایید. پس در جدول محصولات، شناسه‌ی کاربران را از نوع varchar قرار می‌دهیم.  
CREATE TABLE Products (
product_id SERIAL PRIMARY KEY,
product_name VARCHAR(1000),
account_id VARCHAR(100), -- comma-separated list
-- . . .
);

INSERT INTO Products (product_id, product_name, account_id)
VALUES (DEFAULT, 'Visual TurboBuilder' , '12,34' );

 اکنون مشکلات کارایی و جامعیت داده‌ها را در این راه حل پیشنهادی بررسی می‌نماییم . 

بدست آوردن محصولاتی برای یک کاربر خاص

بدلیل اینکه تمامی شناسه‌ی کاربران که بصورت کلید خارجی جدول Products می‌باشند به صورت رشته در یک فیلد ذخیره شده‌اند و حالت ایندکس بودن آنها از دست رفته است، بدست آوردن محصولاتی برای یک کاربر خاص سخت می‌باشد. به عنوان مثال بدست آوردن محصولاتی که کاربری با شناسه‌ی 12 خریداری نموده به‌صورت زیر می‌باشد: 

SELECT * FROM Products WHERE account_id REGEXP '[[:<:]]12[[:>:]]' ;
بدست آوردن کاربرانی که یک محصول خاص خریداری نموده اند
 Join کردن account_id با Accounts table  یعنی جدول مرجع نا‌مناسب و غیر معمول می‌باشد. مساله مهمی که وجود دارد این است که زمانیکه بدین صورت شناسه‌ی کاربران را ذخیره می‌نماییم، ایندکس بودن آنها از بین می‌رود. کد زیر کاربرانی که محصولی با شناسه‌ی 123 خریداری کرده‌اند را محاسبه می‌کند.
SELECT * FROM Products AS p JOIN Accounts AS a
ON p.account_id REGEXP '[[:<:]]' || a.account_id || '[[:>:]]'
WHERE p.product_id = 123;

  ایجاد توابع تجمیعی [2]
مبنای چنین توابعی از قبیل sum(), count(), avg() بدین صورت می‌باشد که بر روی گروهی از سطرها اعمال می‌شوند. با این حال با کمک ترفندهایی می‌توان برخی از این توابع را تولید نماییم هر چند برای همه آن‌ها این مساله صادق نمی‌باشد. اگر بخواهیم تعداد کاربران برای هر محصول را بدست بیاوریم ابتدا باید طول لیست شناسه‌ی کاربران را محاسبه کنیم، سپس کاما را از این لیست حذف کرده و طول جدید را از طول قبلی کم کرده و با یک جمع کنیم. نمونه کد آن در زیر آورده شده است:   
SELECT product_id, LENGTH(account_id) - LENGTH(REPLACE(account_id, ',' , '' )) + 1
AS contacts_per_product
FROM Products;

ویرایش کاربرانی که یک محصول خاص خریداری نموده‌اند
ما به راحتی می‌توانیم یک شناسه‌ی جدید را به انتهای این رشته اضافه نماییم؛ فقط مرتب بودن آن را بهم میریزیم. در نمونه اسکریپت زیر گفته شده که در جدول محصولات برای محصولی با شناسه‌ی 123 بعد از کاما یک کاربر با شناسه‌ی 56 درج شود:
UPDATE Products
SET account_id = account_id || ',' || 56
WHERE product_id = 123;
برای حذف یک کاربر از لیست کافیست دو دستور sql را اجرا کرد: اولی برای fetch کردن شناسه‌ی کاربر از لیست و بعدی برای ذخیره کردن لیست ویرایش شده. بطور مثال تمامی افرادی که محصولی با شناسه‌ی 123 را خریداری کرده‌اند، از جدول محصولات انتخاب می‌کنیم. برای حذف کاربری با شناسه‌ی 34 از لیست کاربران، بر حسب کاما مقادیر لیست را در آرایه می‌ریزیم، شناسه‌ی مورد نظر را جستجو می‌کنیم و آن را حذف می‌کنیم. دوباره مقادیر درون آرایه را بصورت رشته درمیاوریم و جدول محصولات را با لیست جدید کاربران برای محصولی با شناسه‌ی 123 بروز‌رسانی می‌کنیم.
<?php
$stmt = $pdo->query(
"SELECT account_id FROM Products WHERE product_id = 123");
$row = $stmt->fetch();
$contact_list = $row['account_id' ];


// change list in PHP code
$value_to_remove = "34";
$contact_list = split(",", $contact_list);
$key_to_remove = array_search($value_to_remove, $contact_list);
unset($contact_list[$key_to_remove]);
$contact_list = join(",", $contact_list);
$stmt = $pdo->prepare(
"UPDATE Products SET account_id = ?
WHERE product_id = 123");
$stmt->execute(array($contact_list));

 اعتبارسنجی شناسه‌ی  محصولات 
به دلیل آنکه نوع فیلد account_id،varchar  می‌باشد احتمال این وجود دارد داده‌ای نامعتبر وارد نماییم چون پایگاه داده‌ها هیچ عکس العملی یا خطایی را نشان نمی‌دهد، فقط از لحاظ معنایی دچار مشکل می‌شویم. در نمونه زیر banana یک داده‌ی غیر معتبر می‌باشد و ارتباطی با شناسه‌ی کاربران ندارد. 
INSERT INTO Products (product_id, product_name, account_id)
VALUES (DEFAULT, 'Visual TurboBuilder' , '12,34,banana' );

انتخاب کردن کاراکتر جداکننده 
نکته قابل توجه این است که کاراکتری که بعنوان جد‌اکننده در نظر می‌گیریم باید در هیچکدام از داده‌های ورودی ما امکان بودنش وجود نداشته باشد .

محدودیت طول لیست 
در زمان طراحی جدول، برای هر یک از فیلد‌ها باید حداکثر طولی را قرار دهیم. به عنوان نمونه ما اگر (varchar(30 در نظر بگیریم بسته به تعداد کاراکتر‌هایی که داده‌های ورودی ما دارند می‌توانیم جدول را پر‌نماییم. اسکریپت زیر شناسه‌ی کاربرانی که محصولی با شناسه‌ی 123 را خریده‌اند، ویرایش می‌کند. با این تفاوت که با توجه به محدودیت لیست، در نمونه‌ی اولی شناسه‌ی کاربران دو کاراکتری بوده و 10داده بعنوان ورودی پذیرفته است در حالیکه در نمونه‌ی دوم بخاطر اینکه شناسه‌ی کاربران شش کاراکتری می‌باشد فقط 4 شناسه می‌توانیم وارد نماییم.
UPDATE Products SET account_id = '10,14,18,22,26,30,34,38,42,46'
WHERE product_id = 123;  
UPDATE Products SET account_id = '101418,222630,343842,467790'
WHERE product_id = 123;

3.1 موارد تشخیص این Antipattern:
سؤالات زیر نشان می‌دهند که Jaywalking antipattern  مورد استفاده قرار گرفته است:
• حداکثر پذیرش این لیست برای داده ورودی چه میزان است؟
• چه کاراکتری هرگز در داده‌های ورودی این لیست ظاهر نمی‌شود؟
4.1  مواردی که استفاده از این Antipattern مجاز است:
دی نرمال کردن کارایی را افزایش می‌دهد. ذخیره کردن شناسه‌ها در یک لیست که با کاما از یکدیگر جدا شده‌اند نمونه بارزی از دی نرمال کردن می‌باشد. ما زمانی می‌توانیم از این مدل استفاده نماییم که به جدا کردن شناسه‌ها از هم نیاز نداشته باشیم. به همین ترتیب، اگر در برنامه، شما یک لیست را از یک منبع دیگر با این فرمت دریافت نمایید، به سادگی آن را در پایگاه داده خود به همان فرمت بصورت کامل می‌توانید ذخیره و بازیابی نمایید و احتیاجی به مقادیر جداگانه ندارید. درهنگام استفاده از پایگاه داده‌های دی‌نرمال دقت کنید. برای شروع از پایگاه داده نرمال استفاده کنید زیرا به کدهای برنامه شما امکان انعطاف بیشتری می‌دهد و کمک می‌کند تا پایگاه داده‌ها تمامیت داده‌(Data integrity) را حفظ کند.
5.1  راه حل: استفاده کردن از جدول واسط
در این روش شناسه‌ی کاربران را در جدول جداگانهایی که هر کدام از آنها یک سطر را به خود اختصاص داده اند، ذخیره می‌نماییم.
CREATE TABLE Contacts ( product_id BIGINT UNSIGNED NOT NULL,
account_id BIGINT UNSIGNED NOT NULL,
PRIMARY KEY (product_id, account_id),
FOREIGN KEY (product_id) REFERENCES Products(product_id),
FOREIGN KEY (account_id) REFERENCES Accounts(account_id)
);

جدول Contacts یک جدول رابطه ایی بین جداول Products,Accounts

جدول Contacts یک جدول رابطه ایی بین جداول Products,Accounts 


 بدست آوردن محصولات برای کاربران و موارد مربوط به آن 

ما براحتی می‌توانیم تمامی محصولاتی که مختص به یک کاربر هستند را بدست آوریم. در این شیوه خاصیت ایندکس بودن شناسه‌ی کاربران حفظ می‌شود به همین دلیل queryهای آن برای خواندن و بهینه کردن راحت‌تر می‌باشند. در این روش به کاراکتری برای جدا کردن ورودی‌ها از یکدیگر نیاز نداریم چون هر کدام از آنها در یک سطر جداگانه ثبت می‌شوند. برای ویرایش کردن کاربرانی که یک محصول را خریداری نموده اند، کافیست یک سطر از جدول واسط را اضافه یا حذف نماییم. درنمونه کد زیر، ابتدا در جدول Contacts کاربری با شناسه‌ی 34 که محصولی با شناسه‌ی 456 را خریداری کرده، درج شده است و در خط بعد عملیات حذف با شرط آنکه شناسه‌ی کاربر و محصول به ترتیب 34،456 باشد روی جدول Contacts اعمال شده است.

INSERT INTO Contacts (product_id, account_id) VALUES (456, 34);

DELETE FROM Contacts WHERE product_id = 456 AND account_id = 34;

ایجاد توابع تجمیعی

به عنوان نمونه در مثال زیر براحتی ما می‌توانیم تعداد محصولات در هر حساب کاربری را بدست آوریم:

SELECT account_id, COUNT(*) AS products_per_account
FROM Contacts
GROUP BY account_id;

اعتبارسنجی شناسه  محصولات 

از آنجاییکه مقادیری که در جدول قرار دارند کلید خارجی می‌باشند میتوان صحت اعتبار آنها را بررسی نمود. بعنوان مثال Contacts.account_id به Account.account_id  اشاره می‌کند. در ضمن برای هر فیلد نوع آن را می‌توان مشخص کرد تا فقط همان نوع داده را بپذیرد.

محدودیت طول لیست 

نسبت به روش قبلی تقریبا در این حالت محدودیتی برای تعداد کاراکتر‌های ورودی نداریم.


مزیت‌های دیگر استفاده از جدول واسط

کارایی روش دوم بهتر از حالت قبلی می‌باشد چون ایندکس بودن شناسه‌ها حفظ شده است. همچنین براحتی میتوانیم فیلدی را به این جدول اضافه نماییم مثلا (time, date… ) 

  


[1] Intersection Table  
[2] Aggregate  
مطالب
آموزش Linq - بخش ششم: عملگرهای پرس و جو قسمت پنجم (پایانی)
عملگرهای اتصال (Join Operators)
• Join
• GroupJoin
• Zip

عملگر Join

این عملگر همانند inner join در SQL، دو مجموعه را بر اساس کلید‌های مرتبط که از طریق پارامترها  به آن ارسال می‌شوند، با یکدیگر ترکیب می‌کند.
در عملیات Join، یک توالی ورودی که به آن توالی خارجی (Outer Sequence) گفته می‌شود با یک توالی دیگر که به آن توالی داخلی (Inner Sequence) می‌گوییم، بر اساس کلید‌های مشخص شده، ترکیب شده و یک توالی خروجی تولید می‌شود.

بررسی پارامتر‌های عملگر Join:
public static IEnumerable<TResult> Join<TOuter,TInner,TKey,TResult>
(this IEnumerable<TOuter> outer,
IEnumerable<TInner> inner,
Func<TOuter,TKey> outerKeySelector,
Func<TInner,TKey> innerKeySelector,
Func<TOuter,TInner,TResult> resultSelector)
 • <Inner IEnumerable<TInner: نشان دهنده توالی داخلی می‌باشد.
 • Func<Touter,Tkey> outerKeySelector : عنصر کلید، در توالی خارجی
 • Func<Tinner,Tkey> innerKeySelector : عنصر کلید، در توالی داخلی
 • Func<Touter,Tinner,Tresult> resultSelector : یک عبارت Lambda است که ظاهر عناصر خروجی را مشخص می‌کند.

نکته
: بطور کلی T در پارامتر‌های بالا معرف Generic Type Parameter می‌باشد؛ T==>Type  (هر نوع داده‌ای که ما مشخص کنیم).
نکته : عملگر Join یک امضاء دیگر نیز دارد که اجازه مشخص کردن IEqualityComparer را می‌دهد.

کد زیر استفاده از عملگر Join را نشان می‌دهد. توجه داشته باشید که اعلان صریح نوع داده‌ها در عبارات Lambda نوشته شده، فقط برای روشن‌تر شدن فرآیند عملیات می‌باشد.
تعریف دو آرایه از کلاس‌های Recipe و  Review:
Recipe[] recipes =
{
   new Recipe {Id = 1, Name = "Mashed Potato"},
   new Recipe {Id = 2, Name = "Crispy Duck"},
   new Recipe {Id = 3, Name = "Sachertorte"}
};

// inner sequence
Review[] reviews =
{
   new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Tasty!"},
   new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Not nice :("},
   new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Pretty good"},
   new Review {RecipeId = 2, ReviewText = "Too hard"},
   new Review {RecipeId = 2, ReviewText = "Loved it"}
};

  var query = recipes // recipes توالی خارجی
.Join(reviews, // reviewsتوالی داخلی
  (Recipe outerKey) => outerKey.Id, // کلید انخاب شده از توالی خارجی
  (Review innerKey) => innerKey.RecipeId, // کلید انتخاب شده از توالی داخلی
  // نحوه قالب بندی خروجی
  (recipe, review) => recipe.Name + " - " + review.ReviewText);

foreach (string item in query)
{
   Console.WriteLine(item);
}
خروجی مثال بالا:
Mashed Potato - Tasty!
Mashed Potato - Not nice :(
Mashed Potato - Pretty good
Crispy Duck - Too hard
Crispy Duck - Loved it
ساده‌تر شده‌ی کد بالا:
var query =
recipes.Join
(reviews,
outerKey => outerKey.Id,
innerKey => innerKey.RecipeId,
(recipe, review) => recipe.Name + " - " + review.ReviewText);
همانطور که مشاهده می‌کنید در خروجی مثال بالا، عبارت Sachertorte مشاهده نمی‌شود. علت آن است که عملیات انجام شده، عملیات Left Join می‌باشد. بدین معنا که عناصری که در توالی خارجی هیچ عنصر متناظری در توالی داخلی ندارند، در توالی خروجی ظاهر نخواهند شد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
کلمه کلیدی Join، در زمان استفاده از روش عبارت‌های پرس و جو، مورد استفاده قرار گرفت. دستور Join در قسمت چهارم از این سری آموزشی بطور کامل بررسی شده است. کد زیر نحوه اجرای دستور Join را به روش عبارت‌های پرس و جو، نشان می‌دهد.
var query = from recipe in recipes
join review in reviews
on
recipe.Id equals review.RecipeId
select new //انواع بی نام
{
    RecipeName = recipe.Name,
    RecipeReview = review.ReviewText
};

foreach (var item in query)
{
    Console.WriteLine(item.RecipeName + " - " + item.RecipeReview);
}
نکته : بررسی‌ها نشان داده است که استفاده از دستور Join، به روش عبارت‌های پرس و جو نسبت به عملگر‌های پرس و جو، خوانایی بیشتری دارد.

عملگر GroupJoin
نحوه عملکرد عملگر GroupJoin، شبیه عملگر Join می‌باشد؛ با این تفاوت که خروجی حاصل از دستور GroupJoin، یک ساختار سلسله مراتبی می‌باشد. توالی خروجی، مجموعه‌ای  از گروه‌ها می‌باشد که هر گروه، تشکیل شده‌است از عناصر توالی درونی.

بررسی پارامتر‌های عملگر GroupJoin
• <Inner IEnumerable<TInner : نشان دهنده توالی داخلی
• Func<Touter,Tkey> outerKeySelector : عنصر کلید، در توالی خارجی
• Func<Tinner,Tkey> innerKeySelector : عنصر کلید، در توالی داخلی
• Func<Touter,Ienumerable<Tinner>,Tresult> resultSelector : قالب بندی گروه‌های تولید شده خروجی را مشخص می‌کند

کد زیر استفاده از عملگر GroupJoin را نشان می‌دهد :
// outer sequence
Recipe[] recipes =
{
   new Recipe {Id = 1, Name = "Mashed Potato"},
   new Recipe {Id = 2, Name = "Crispy Duck"},
   new Recipe {Id = 3, Name = "Sachertorte"}
};

// inner sequence
Review[] reviews =
{
   new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Tasty!"},
   new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Not nice :("},
   new Review {RecipeId = 1, ReviewText = "Pretty good"},
   new Review {RecipeId = 2, ReviewText = "Too hard"},
   new Review {RecipeId = 2, ReviewText = "Loved it"}
};

var query = recipes
.GroupJoin(
reviews,
(Recipe outerKey) => outerKey.Id,//outer key
(Review innerKey) => innerKey.RecipeId,//inner key
(Recipe recipe, IEnumerable<Review> rev )=>تعریف ساختار گروه‌ها new
{
  RecipeName = recipe.Name,
  Reviews = rev
}
);

foreach (var item in query)
{
   Console.WriteLine($"Reviews for {item.RecipeName}");
   foreach (var review in item.Reviews)
   {
      Console.WriteLine($" - {review.ReviewText}");
   }
}
خروجی مثال فوق:
Reviews for Mashed Potato
 - Tasty!
 - Not nice :(
 - Pretty good
Reviews for Crispy Duck
 - Too hard
 - Loved it
Reviews for Sachertorte
همانطور که مشاهده می‌کنید گروه "Sachertorte" در خروجی اضافه شده است؛ در صورتی که هیچ عضوی ندارد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
var query =
from recipe in recipes
join review in reviews on recipe.Id equals review.RecipeId
into reviewGroup
select new //انواع بی نام
{
  RecipeName = recipe.Name,
  Reviews = reviewGroup//کلیه بازخورد‌ها مرتبط با یک دستور غذایی
};
خروجی مثال فوق:
Reviews for Mashed Potato
 - Tasty!
 - Not nice :(
 - Pretty good
Reviews for Crispy Duck
 - Too hard
 - Loved it
Reviews for Sachertorte

عملگر Zip

عملگر Zip، رفتاری متفاوت نسبت به عملگر GroupJoin و Join دارد و هیچ آیتمی را به عنوان کلید، از دو توالی دریافت نمی‌کند. عملگر Zip همه عناصر دو توالی را یک به یک، به ترتیب کنار هم قرار می‌دهد. مثل زیپ در دنیای واقعی که لبه‌های دو طرف زیپ را به هم می‌رساند.
 public class Ingredient
{
  public string Name { get; set; }
  public int Calories { get; set; }
}

string[] names = { "Flour", "Butter", "Sugar" };
int[] calories = { 100, 400, 500 };
IEnumerable<Ingredient> ingredients =
names.Zip(calories, (name, calorie) =>
new Ingredient
{
  Name = name,
  Calories = calorie
});
foreach (var item in ingredients)
{
Console.WriteLine($"{item.Name} has {item.Calories} calories");
}
خروجی مثال بالا :
Flour has 100 calories
Butter has 400 calories
Sugar has 500 calories
نکته: اگر تعداد اعضای مجموعه‌ها برابر نباشد، اعضای اضافی نادیده گرفته می‌شوند.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر Zip، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.
مطالب
روش های ارث بری در Entity Framework - قسمت اول
بخش هایی از کتاب "مرجع کامل Entity Framework 6.0"
ترجمه و تالیف: بهروز راد
وضعیت: در حال نگارش


پیشتر، آقای نصیری در بخشی از مباحث مربوط به Code First در مورد روش‌های مختلف ارث بری در EF و در روش Code First صحبت کرده اند. در این مقاله‌ی دو قسمتی، در مورد دو تا از این روش‌ها در حالت Database First می‌خوانید.

چرا باید از ارث بری استفاده کنیم؟

یکی از اهداف اصلی ORMها این است که با ایجاد یک مدل مفهومی از پایگاه داده، آن را هر چه بیشتر به طرز تفکر ما از مدل شی گرای برنامه مان نزدیکتر کنند. از آنجا که ما توسعه گران از مفاهیم شی گرایی مانند "ارث بری" در کدهای خود استفاده می‌کنیم، نیاز داریم تا این مفهوم را در سطح پایگاه داده نیز داشته باشیم. آیا این کار امکان پذیر است؟ EF چه امکاناتی برای رسیدن به این هدف برای ما فراهم کرده است؟ در این قسمت به این سوال پاسخ خواهیم داد.

ارث­ بری جداول مفهومی است که در EF به راحتی قابل پیاده­ سازی است. سه روش برای پیاده­ سازی این مفهوم در مدل وجود دارد.
  1. Table Per Type یا TPT: خصیصه‌های مشترک در جدول پایه قرار دارند و به ازای هر زیر مجموعه نیز یک جدول جدا ایجاد می‌شود.
  2. Table Per Hierarchy یا TPH: تمامی خصیصه‌ها در یک جدول وجود دارند.
  3. Table Per Concrete Type یا TPC: جدول پایه ای وجود ندارد و به ازای هر موجودیت دقیقاً یک جدول همراه با خصیصه‌های موجودیت در آن ایجاد می‌شود.
 
روش TPT

در این روش، خصیصه‌های مشترک در یک جدول پایه قرار دارند و به ازای هر زیر مجموعه از جدول پایه، یک جدول با خصیصه‌های منحصر به آن نوع ایجاد می‌شود. ابتدا جداول و ارتباطات بین آنها که در توضیح مثال برای این روش با آنها کار می‌کنیم را ببینیم.



فرض کنید قصد داریم تا در هنگام ثبت مشخصات یک دانش آموز، مقطع تحصیلی او نیز حتماً ذخیره شود. در این حالت، فیلدی با نام Degree ایجاد و تیک گزینه‌ی Allow Nulls را از روبروی آن بر میداریم. با این حال اگر مشخصات دانش آموزان را در جدولی عمومی مثلاً با نام People ذخیره کنیم و این جدول را مکانی برای ذخیره‌ی مشخصات افراد دیگری مانند مدیران و معلمان نیز در نظر بگیریم، از آنجا که قصد ثبت مقطع تحصیلی برای مدیران و معلمان را نداریم، وجود فیلد Degree در کار ما اختلال ایجاد می‌کند. اما با ذخیره‌ی اطلاعات مدیران و معلمان در جداول مختص به خود، می‌توان قانون غیر قابل Null بودن فیلد Degree برای دانش آموزان را به راحتی پیاده سازی کرد.
همان طور که در شکل قبل نیز مشخص است، ما یک جدول پایه با نام Persons ایجاد کرده ایم و خصیصه‌های مشترک بین زیر مجموعه‌ها (FirstName و LastName) را در آن قرار داده ایم. سه موجودیت (Student، Admin و Instructor) از Persons ارث می‌برند و موجودیت BusinessStudent نیز از Student ارث می‌بَرَد.
جداول ایجاد شده، پس از ایجاد مدل به روش Database First، به شکل زیر تبدیل می‌شوند.


از آنجا که قصد داریم ارتباطات ارث بری شده ایجاد کنیم، باید ارتباطات پیش فرض شکل گرفته بین موجودیت‌ها را حذف کنیم. بدین منظور، بر روی هر خط ارتباطی در EDM Designer کلیک راست و گزینه‌ی Delete from Model را انتخاب کنید. سپس بر روی موجودیت Person، کلیک راست کرده و از منوی Add New، گزینه‌ی Inheritance را انتخاب کنید (شکل زیر).


شکل زیر ظاهر می‌شود.


قسمت بالا، موجودیت پایه، و قسمت پایین، موجودیت مشتق شده را مشخص می‌کند. این کار را سه مرتبه برای ایجاد ارتباط ارث بری شده بین موجودیت Person به عنوان موجودیت پایه و موجودیت‌های Student، Instructor و Admin به عنوان موجودیت‌های مشتق شده ایجاد کنید. همچنین یک ارتباط نیز بین موجودیت Student به عنوان موجودیت پایه و موجودیت BusinessStudent به عنوان موجودیت مشتق شده ایجاد کنید. نتیجه‌ی کار را در شکل زیر ملاحظه می‌کنید.

اگر بر روی دکمه‌ی Save در نوار ابزار Visual Studio کلیک کنید، چهار خطا در پنجره‌ی Error List نمایش داده می‌شود


این خطاها بیانگر این هستند که خصیصه‌ی PersonId به دلیل اینکه در موجودیت پایه‌ی Person تعریف شده است، نباید در موجودیت‌های مشتق شده از آن نیز وجود داشته باشد چون موجودیت‌های مشتق شده، خصیصه‌ی PersonId را به ارث برده اند. وجود این خصیصه در زمان طراحی جدول در مدل فیزیکی الزامی بوده است اما اکنون ما با مدل مفهومی و قوانین شی گرایی سر و کار داریم. بنابراین خصیصه‌ی PersonId را از موجودیت‌های Student، Instructor، Admin و BusinessStudent حذف کنید. شکل زیر، نتیجه‌ی کار را نشان می‌دهد.


اکنون اگر بر روی دکمه‌ی Save کلیک کنید، خطاها از بین می‌روند.
ما خصیصه‌ی PersonId را از موجودیت‌های مشتق شده به این دلیل که آن را از موجودیت پایه ارث می‌برند حذف کردیم. حال این خصیصه برای موجودیت‌های مشتق شده وجود دارد اما باید مشخص کنیم که به کدام خصیصه از کلاس پایه تناظر دارد. شاید انتظار این باشد که EF، خود تشخیص بدهد که PersonId در موجودیت‌های مشتق شده باید به PersonId کلاس پایه‌ی خود تناظر داشته باشد اما در حال حاضر این کاری است که خود باید انجام دهیم. بدین منظور، بر روی هر یک از موجودیت‌های مشتق شده کلیک راست کرده و گزینه‌ی Table Mapping را انتخاب کنید. سپس همان طور که در شکل زیر مشاهده می‌کنید، تناظر را ایجاد کنید.


مدل ما آماده است. آن را امتحان می‌کنیم. در زیر، یک کوئری LINQ ساده بر روی مدل ایجاد شده را ملاحظه می‌کنید.
using (PersonDbEntities context = new PersonDbEntities())
{

    var people = from p in context.Persons
                 select p;

    foreach (Person person in people)
    {
        Console.WriteLine("{0}, {1}",
            person.LastName,
            person.FirstName);
    }

    Console.ReadLine();
}

قضیه به همین جا ختم نمی‌شود! ما الان یک مدل ارث بری شده داریم. بهتر است مزایای آن را در عمل ببینیم. شاید دوست داشته باشیم تا فقط اطلاعات زیر مجموعه‌ی BusinessStudent را بازیابی کنیم.
using (PersonDbEntities context = new PersonDbEntities())
{

    var students = from p in context.Persons.OfType<BusinessStudent>()
                 select p;

    foreach (BusinessStudent student in students)
    {
        Console.WriteLine("{0}, {1}: Degree {2}, Discipline {3}",
            student.LastName,
            student.FirstName,
            student.Degree,
            student.Discipline);
    }

    Console.ReadLine();
}

همان طور که در کدهای قبل نیز مشخص است، خصیصه‌های LastName و FirstName از موجودیت پایه یعنی Person، خصیصه‌ی Degree از موجودیت مشتق شده‌ی Student (که البته در نقش موجودیت پایه برای BusinessStudent است) و Discipline از موجودیت مشتق شده یعنی BusinessStudent خوانده می‌شوند.
یک روش دیگر نیز برای کار با این سلسه مراتب ارث بری وجود دارد. کوئری اول را دست نزنیم (اطلاعات موجودیت پایه را بازیابی کنیم) و پیش از انجام عملیاتی خاص، نوع موجودیت مشتق شده را بررسی کنیم. مثالی در این زمینه:
using (PersonDbEntities context = new PersonDbEntities())
{

    var people = from p in context.Persons
                 select p;

    foreach (Person person in people)
    {
        Console.WriteLine("{0}, {1}",
            person.LastName,
            person.FirstName);

        if (person is Student)
            Console.WriteLine("    Degree: {0}",
                ((Student)person).Degree);
        
        if (person is BusinessStudent)
            Console.WriteLine("    Discipline: {0}",
                ((BusinessStudent)person).Discipline);
    }

    Console.ReadLine();
}

مزایای روش TPT
  • امکان نرمال سازی سطح 3 در این روش به خوبی وجود دارد
  • افزونگی در جداول وجود ندارد.
  • اصلاح مدل آسان است (برای اضافه یا حذف کردن یک موجودیت به/از مدل فقط کافی است تا جدول متناظر با آن را از پایگاه داده حذف کنید)
معایب روش TPT
  • سرعت عملیات CRUD (ایجاد، بازیابی، آپدیت، حذف) داده‌ها با افزایش تعداد موجودیت‌های شرکت کننده در سلسله مراتب ارث بری کاهش می‌یابد. به عنوان مثال، کوئری‌های SELECT، حاوی عبارت‌های JOIN خواهند بود و عدم توجه صحیح به کوئری نوشته شده می‌تواند منجر به حضور چندین عبارت JOIN که برای ارتباط بین جداول به کار می‌رود در اسکریپت تولیدی و کاهش زمان اجرای بازیابی داده‌ها شود.
  • تعداد جداول در پایگاه داده زیاد می‌شود

در قسمت بعد با روش TPH آشنا می‌شوید.
مطالب
MongoDB #4
مدل کردن داده در MongoDB
داده در MongoDB شمای منعطفی دارد. سندها در یک مجموعه به تعدادی از فیلدها با ساختاری شبیه به هم نیازی ندارند و فیلدهای مشترک در یک سند مجموعه ممکن است نوع‌های داده‌ی متفاوتی را نگهداری کنند.

برخی ملاحظات هنگام طراحی شمای در MongoDB
  • شمای خود را بر اساس نیازمندی‌های کاربر طراحی کنید.
  • آبجکت هایی را که از آنها باهم استفاده می‌کنید، داخل یک سند ترکیب کنید؛ درغیر اینصورت آنها را جدا کنید (اما مطمئن شوید که نباید نیازی به استفاده از Join باشد).
  • داده را بصورت محدود تکثیر کنید؛ چون فضای دیسک ارزانتر است از محاسبه زمان.
  • عمل Join را هنگام ذخیره کردن انجام دهید، نه موقع خواندن.
  • شمای خود را برای بیشترین موارد استفاده بهینه کنید.
  • تجمع‌های پیچیده (Complex Aggregation) را در شمای انجام دهید.

مثال
فرض کنید یک کاربر نیاز به طراحی یک پایگاه داده برای وب سایت خود دارد. تفاوت‌های طراحی شمای بین RDBMS و MongoDB را در ادامه ملاحظه خواهید کرد. وب سایت نیازمندهای زیر را دارد:
  • هر پست یک عنوان یکتا، توضیحات و آدرس اینترنتی دارد.
  • هر پست می‌تواند یک یا چند برچسب داشته باشد.
  • هر پست نام نویسنده و تعداد Like‌ها را دارد.
  • هر پست تعدادی نظر معین را توسط کاربران همراه با نامشان، پیام، تاریخ ثبت و تعداد Likeها، دارد.
  • در هر پست صفر یا چند نظر وجود دارد.
در طراحی شمای توسط RDMBS برای نیازمندی‌های فوق، حداقل سه جدول نیاز است. 

درحالیکه در طراحی شمای توسط MongoDB یک مجموعه از پست را با ساختار زیر خواهیم داشت:
{
   _id: POST_ID
   title: TITLE_OF_POST, 
   description: POST_DESCRIPTION,
   by: POST_BY,
   url: URL_OF_POST,
   tags: [TAG1, TAG2, TAG3],
   likes: TOTAL_LIKES, 
   comments: [
      {
         user:'COMMENT_BY',
         message: TEXT,
         dateCreated: DATE_TIME,
         like: LIKES 
      },
      {
         user:'COMMENT_BY',
         message: TEXT,
         dateCreated: DATE_TIME,
         like: LIKES
      }
   ]
}
بنابراین هنگام نمایش داده در RDBMS نیاز به تهیه Join بین سه جدول دارید؛ اما در MongoDB داده‌ها از یک مجموعه نمایش داده خواهند شد. 
مطالب
کوئری نویسی در EF Core - قسمت هشتم - کوئری‌های بازگشتی
جدول اعضای این مجموعه، خود ارجاع دهنده طراحی شده‌است:
namespace EFCorePgExercises.Entities
{
    public class Member
    {
       // ...

        public virtual ICollection<Member> Children { get; set; }
        public virtual Member Recommender { set; get; }
        public int? RecommendedBy { set; get; }

       // ...
    }
}
در اینجا RecommendedBy، یک کلید خارجی نال پذیر است که به Id همین جدول اشاره می‌کند. دو خاصیت دیگر تعریف شده، مکمل این خاصیت عددی، جهت سهولت کوئری نویسی‌های EF-Core هستند که در قسمت‌های قبل نیز تعدادی کوئری را در این زمینه مشاهده کردید؛ مانند:
- تولید لیست کاربرانی که کاربر دیگری را توصیه کرده‌اند.
- تولید لیست کاربران، به همراه توصیه کننده‌ی آن‌ها.
- تولید لیست کاربران به همراه توصیه کننده‌ی آن‌ها، بدون استفاده از جوین.
- هر کاربر چه تعداد کاربر دیگری را توصیه کرده‌است؟

در این قسمت تعدادی مثال بازگشتی را می‌خواهیم بررسی کنیم.


مثال 1: رنجیره‌ی توصیه کنندگان کاربر با ID مساوی 27 را محاسبه کنید.

می‌خواهیم بدانیم چه کسی کاربر 27 را توصیه کرده و همچنین این کاربر نیز توسط چه شخص دیگری توصیه شده و به همین ترتیب تا بالاترین سطح ممکن.

روش معمول انجام این نوع کوئری‌ها استفاده از «WITH Hierachy» است. اما اگر بخواهیم بدون SQL نویسی مستقیم اینکار را انجام دهیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
var id = 27;
var entity27WithAllOfItsParents =
                        context.Members
                            .Where(member => member.MemId == id
                                            || member.Children.Any(m => member.MemId == m.RecommendedBy))
                            .ToList() //It's a MUST - get all children from the database
                            .FirstOrDefault(x => x.MemId == id);// then get the root of the tree


این کوئری ابتدا تمام رکوردهای جدول کاربران را لیست می‌کند. سپس خاصیت Recommender هر کدام را تا n سطح مقدار دهی می‌کند (خود EF-Core اینکار را انجام می‌دهد). تمام این اتفاقات تا قسمت ToList آن رخ می‌دهند. پس از آن یک FirstOrDefault سمت کاربر را هم داریم (LINQ to Objects). هدف از آن، بازگشت تنها ریشه‌ی مرتبط با ID=27 است و تمام Recommenderهای متصل به آن. این موارد را در تصویر ذیل بهتر می‌توانید مشاهده کنید:


لیست تمام کاربران وجود دارند. سپس سیزدهمین مورد آن، همان کاربر 27 است که توسط کاربر 20 توصیه شده. کاربر 20 توسط کاربر 5 توصیه شده و کاربر 5 توسط کاربر 1 و پس از آن خاصیت Recommender نال است که به معنای پایان پیمودن این زنجیره‌است.
بنابراین مرحله‌ی بعدی پس از یافتن ریشه‌ی کاربر 27، پیمودن خاصیت‌های Recommender به صورت بازگشتی است؛ کاری شبیه به متد FindParents زیر:
namespace EFCorePgExercises.Exercises.RecursiveQueries
{
    public static class RecursiveUtils
    {
        public static void FindParents(Member member, List<dynamic> actualResult)
        {
            if (member == null || member.Recommender == null)
            {
                return;
            }

            var item = member.Recommender;
            actualResult.Add(new { Recommender = item.MemId, item.FirstName, item.Surname });

            if (item.Recommender != null)
            {
                FindParents(item, actualResult);
            }
        }
    }
}
که به صورت زیر می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد:
var actualResult = new List<dynamic>();
RecursiveUtils.FindParents(entity27WithAllOfItsParents, actualResult);


مثال 2: زنجیره‌ی توصیه شده‌های توسط کاربر با ID مساوی 1 را محاسبه کنید.

می‌خواهیم بدانیم کاربر 1، چه کسی را توصیه کرده و این کاربر نیز چه کاربر دیگری را توصیه کرده و به همین ترتیب تا پایین‌ترین سطح ممکن.
var id = 1;
var entity1WithAllOfItsDescendants =
                        context.Members
                            .Include(member => member.Children)
                            .Where(member => member.MemId == id
                                            || member.Children.Any(m => member.MemId == m.RecommendedBy))
                            .ToList() //It's a MUST - get all children from the database
                            .FirstOrDefault(x => x.MemId == id);// then get the root of the tree
این کوئری نیز شبیه به کوئری مثال قبلی است؛ با یک تفاوت. در اینجا Include(member => member.Children) هم ذکر شده‌است. هدف این است که EF-Core، خاصیت Children را تا n سطح ممکن به صورت خودکار مقدار دهی کند و این مورد دقیقا هدف اصلی مثال جاری است.
وجود Include، سبب تولید یک چنین کوئری می‌شود که در آن جدول کاربران با خودش جوین شده‌است:
SELECT   [m].[MemId],
         [m].[Address],
         [m].[FirstName],
         [m].[JoinDate],
         [m].[RecommendedBy],
         [m].[Surname],
         [m].[Telephone],
         [m].[ZipCode],
         [m0].[MemId],
         [m0].[Address],
         [m0].[FirstName],
         [m0].[JoinDate],
         [m0].[RecommendedBy],
         [m0].[Surname],
         [m0].[Telephone],
         [m0].[ZipCode]
FROM     [Members] AS [m]
         LEFT OUTER JOIN
         [Members] AS [m0]
         ON [m].[MemId] = [m0].[RecommendedBy]
WHERE    ([m].[MemId] = 1)
         OR EXISTS (SELECT 1
                    FROM   [Members] AS [m1]
                    WHERE  ([m].[MemId] = [m1].[RecommendedBy])
                           AND ([m].[MemId] = [m1].[RecommendedBy]))
ORDER BY [m].[MemId], [m0].[MemId];
پس از آن باید خاصیت member.Children را تا هر سطح ممکن به صورت بازگشتی پیمود تا به جواب اصلی این مثال رسید:
namespace EFCorePgExercises.Exercises.RecursiveQueries
{
    public static class RecursiveUtils
    {
        public static void FindChildren(Member member, List<dynamic> actualResult)
        {
            if (member == null)
            {
                return;
            }

            foreach (var item in member.Children)
            {
                actualResult.Add(new { item.MemId, item.FirstName, item.Surname });
                if (item.Children != null)
                {
                    FindChildren(item, actualResult);
                }
            }
        }
    }
}
که به صورت زیر می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد:
var actualResult = new List<dynamic>();
RecursiveUtils.FindChildren(entity1WithAllOfItsDescendants, actualResult);


کدهای کامل این قسمت را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت ششم - رخدادهای مرورگرها
واکنش نشان دادن به تغییرات صفحات وب، قسمت مهم و عمده‌ای از کار توسعه‌ی برنامه‌های وب را تشکیل می‌دهد. مفاهیم مرتبط با DOM events از زمان IE 4.0 و Netscape Navigator version 2 به مرورگرها اضافه شدند و به مرور تکامل یافتند. پیش از ظهور مرورگرهای مدرن (به IE 9.0 و مرورگرهای پیش از آن، مرورگرهای «باستانی» گفته می‌شود) به علت عدم هماهنگی آن‌ها با استانداردهای وب و تفاوت روش‌های رخدادگردانی، jQuery نقش مهمی را در زمینه‌ی یکدست سازی کدهای مدیریت رخدادها در بین مرورگرهای مختلف ارائه کرد. اما با پیش‌رفت‌های صورت گرفته و هماهنگی بیشتر مرورگرها با استانداردهای وب، دیگر نیازی به jQuery برای ارائه‌ی کدهای یکدست رخدادگردانی نیست و کار مستقیم با API وب مرورگرها برای این منظور کافی است.


انواع رخدادها: بومی و سفارشی

دو رده بندی عمومی رخدادها در مرورگرها وجود دارند: بومی و سفارشی.
بومی‌ها همان‌هایی هستند که در مستندات رسمی استانداردهای وب ذکر شده‌اند؛ مانند click که توسط ماوس و یا صفحه کلید فعال می‌شود و یا load که در زمان بارگذاری کامل صفحه، تصاویر و یا یک iframe رخ می‌دهد.
رخدادهای سفارشی مواردی هستند که توسط یک کتابخانه‌ی خاص و یا جهت یک برنامه‌ی خاص تهیه شده‌اند. مانند یک رخداد سفارشی که زمان شروع آپلود یک فایل را اعلام می‌کند.
رخدادهای سفارشی که بدون jQuery ایجاد و رخ‌می‌دهند، توسط jQuery نیز قابل بررسی و مدیریت هستند و نه برعکس. به عبارتی رخدادهای سفارشی ایجاد شده‌ی توسط jQuery غیراستاندارد بوده و صرفا مختص به API آن هستند.
در این بین، شیء استاندارد Event کار اتصال رخدادهای سفارشی و استاندارد را انجام می‌دهد. هر نوع رخداد DOM (سفارشی و یا بومی)، توسط یک شیء Event بیان می‌شود که آن نیز به همراه تعدادی خاصیت و متد، جهت مدیریت این رخداد است. برای مثال رخداد click دارای خاصیت type ایی به نام click است که در شیء Event متناظر با آن تعریف شده‌است.


انتشار رخدادها در صفحه

در روزهای آغازین وب، Netscape روش event capturing را برای انتشار رخدادها در صفحه ارائه داد و در مقابل آن IE روش event bubbling را معرفی کرد که متضاد یکدیگر بودند. در سال 2000 با ارائه استاندارد DOM Level 2 Events Specification، این وضعیت تغییر کرد و شامل هر دو مورد event capturing و event bubbling است و در حال حاضر تمام مرورگرهای مدرن این استاندارد را پیاده سازی کرده‌اند. بر اساس این استاندارد، زمانیکه رویدادی خلق می‌شود، فاز capturing آغاز می‌گردد که از شیء window شروع، سپس به شیء document منتشر می‌شود و این روند تا رسیدن به المانی که سبب بروز رخداد شده‌است ادامه پیدا می‌کند. پس از پایان فاز capturing، فاز جدید bubbling شروع می‌شود. در این فاز، رخداد از تمام والدین شیء هدف عبور می‌کند تا به شیء window برسد.
برای مثال اگر سند HTML ما چنین تعریفی را داشته باشد و بر روی المان «child of child of one» کلیک شده باشد:
   <!DOCTYPE html> 
   <html>
   <head>
     <title>event propagation demo</title>
   </head>
   <body>
     <section>
       <h1>nested divs</h1>
       <div>one
        <div>child of one
          <div>child of child of one</div>
        </div>
      </div>
    </section>
  </body>
  </html>
این رخداد در فاز capturing از این المان‌ها عبور می‌کند:
1.window
2.document
3.<html>
4.<body>
5.<section>
6.<div>one
7.<div>child of one
8.<div>child of child of one
و در فاز Bubbling از این المان‌ها:
9.<div>child of child of one
10.<div>child of one
11.<div>one
12.<section>
13.<body>
14.<html>
15.document
16.window
هرچند به دلایل تاریخی و همچنین عدم پشتیبانی jQuery از فاز capturing، بیشتر از فاز Bubbling به صورت پیش‌فرض در رخدادگردانی استفاده می‌شود. همچنین صدور رخداد از المانی که آن‌را ایجاد کرده‌است، بیشتر منطقی به نظر می‌رسد تا عکس آن.
البته باید درنظر داشت که jQuery از روش ارائه شده‌ی توسط مرورگر برای فاز Bubbling استفاده نمی‌کند و این مسیر را خودش مجددا محاسبه و رخدادگردان‌های این مسیر را به صورت دستی اجرا می‌کند. به همین جهت کارآیی آن نسبت به روش توکار و بومی مرورگرها کمتر است.


ایجاد رخدادهای DOM و صدور آن‌ها در jQuery

برای نمایش ایجاد و صدور رخدادهای DOM با و بدون jQuery، از قطعه کد HTML زیر استفاده می‌کنیم:
   <div>
     <button type="button">do something</button>
   </div>
 
  <form method="POST" action="/user">
     <label>Enter user name:
       <input name="user">
     </label>
     <button type="submit">submit</button>
  </form>
jQuery به همراه دو متد trigger و triggerHandler برای ایجاد و انتشار رخدادها در طول DOM است. متد trigger سبب ایجاد، صدور و انتشار یک رخداد به تمام والدهای شیء صادر کننده‌ی رخداد می‌شود. نوع این انتشار نیز bubbling است. متد triggerHandler، فقط بر روی المانی که فراخوانی می‌شود، عمل کرده و سبب انتشار این رخداد از طریق bubbling نمی‌شود:
   // submits the form 
   $('FORM').trigger('submit');
 
   // submits the form by clicking the button 
   $('BUTTON[type="submit"]').trigger('click');
 
   // focuses the text input 
   $('INPUT').trigger('focus');
 
  // removes focus from the text input 
  $('INPUT').trigger('blur');
در این مثال‌ها توسط متد trigger، به دو روش سبب submit یک فرم و همچنین در ابتدا سبب focus یک تکست باکس و سپس رفع آن شده‌ایم.
هرچند روش دومی نیز در jQuery API برای انجام همینکارها نیز پیش بینی شده‌است:
   // submits the form 
   $('FORM').submit();
 
   // submits the form by clicking the button 
   $('BUTTON[type="submit"]').click();
 
   // focuses the text input 
   $('INPUT').focus();
 
  // removes focus from the text input 
  $('INPUT').blur();
در اینجا به ازای هر رخداد، یک نام مستعار در jQuery API تدارک دیده شده‌است.

در ادامه فرض کنید یک دکمه داخل یک div قرار گرفته‌است و آن div نیز به همراه یک مدیریت کننده‌ی رخداد کلیک است. در این حالت اگر بخواهیم با کلیک بر روی دکمه سبب اجرای رویدادگردان div والد نشویم، می‌توان از متد triggerHandler استفاده کرد:
  // clicks the first button - the click event does not bubble 
  $('BUTTON[type="button"]').triggerHandler('click');


ایجاد رخدادهای DOM و صدور آن‌ها در جاوا اسکریپت (بدون استفاده از jQuery)

در web API مرورگرها، برای انجام بروز رخدادهای معادل مثالی که با jQuery مطرح شد، می‌توان متدهای بومی متناظر با این رخدادها را بر روی المان‌ها فراخوانی کرد:
   // submits the form 
   document.querySelector('FORM').submit();
 
   // submits the form by clicking the button 
   document.querySelector('BUTTON[type="submit"]').click();
 
   // focuses the text input 
   document.querySelector('INPUT').focus();
 
  // removes focus from the text input 
  document.querySelector('INPUT').blur();
قطعه کد فوق به علت استفاده‌ی از querySelector، با IE 8.0 و تمام مرورگرهای پس از آن سازگار است.
متدهای توکار و بومی click ،focus و blur بر روی تمام عناصر DOM که از اینترفیس HTMLElement مشتق شده باشند، وجود دارند. متد submit فقط بر روی المان‌هایی از نوع <form> وجود دارد و قابل فراخوانی است.
باید دقت داشت که فراخوانی متدهای click و submit از نوع bubbling است؛ اما متدهای focus و blur خیر. از این جهت که این دو رخداد فاز capturing را سبب می‌شوند.

متدهای یاد شده را توسط سازنده‌ی شیء Event و یا متد createEvent شیء document نیز می‌توان ایجاد کرد. یکی از کاربردهای آن، ارائه‌ی رفتاری سفارشی مانند triggerHandler جی‌کوئری است:
   var clickEvent;

   if (typeof Event === 'function') {
     clickEvent = new Event('click', {bubbles: false});
   }
   else {
       clickEvent = document.createEvent('Event');
      clickEvent.initEvent('click', false, true);
  }

  document.querySelector('BUTTON[type="button"]').dispatchEvent(clickEvent);
کار با سازنده‌ی شیء Event در تمام مرورگرهای جدید، منهای IE (تمام نگارش‌های آن) پشتیبانی می‌شود. در اینجا اگر این پشتیبانی وجود داشت، از خاصیت bubbles: false شیء Event استفاده می‌شود و اگر مرورگری قدیمی بود، از متد document.createEvent برای این منظور کمک گرفته می‌شود. در این حالت دومین پارامتر متد initEvent، همان bubbles است.


ایجاد و صدور رخدادهای سفارشی

فرض کنید در حال تهیه‌ی کتابخانه‌ای هستیم که افزودن و حذف آیتم‌ها را به یک گالری عکس ارائه می‌دهد. می‌خواهیم روشی را در اختیار مصرف کننده قرار دهیم تا بتواند به این رخدادهای سفارشی (غیر استانداردی که جزو W3C نیستند) گوش فرا دهد.
در جی‌کوئری برای ایجاد رخدادهای سفارشی به صورت زیر عمل می‌شود:
  // Triggers a custom "image-removed" element, 
  // which bubbles up to ancestor elements.
$libraryElement.trigger('image-removed', {id: 1});
در اینجا نیز صدور رخدادها همانند قبل و توسط همان متد trigger است. اما مشکلی که با آن وجود دارد این است که گوش فرا دهنده‌ی به این رخداد نیز باید توسط جی‌کوئری ارائه شود و خارج از این کتابخانه قابل دریافت و پیگیری نیست.
در خارج از جی‌کوئری و توسط web API استاندارد مرورگرها ایجاد و صدور رخدادهای سفارشی به همراه bubbling آن به صورت زیر است:
  var event = new CustomEvent('image-removed', {
    bubbles: true,
    detail: {id: 1}
  });
  libraryElement.dispatchEvent(event);
البته باید به‌خاطر داشته باشید این روش صرفا با مرورگرهای جدید (منهای تمام نگارش‌های IE) کار می‌کند. در اینجا اگر نیاز به ارائه‌ی راه حلی سازگار با IE نیز وجود داشت می‌توان از document.createEvent استفاده کرد:
  var event = document.createEvent('CustomEvent');
  event.initCustomEvent('image-removed', false, true, {id: 1});
  libraryElement.dispatchEvent(event);
و اگر بخواهیم بررسی وجود IE و یا پشتیبانی از CustomEvent را نیز قید کنیم، به قطعه کد زیر خواهیم رسید که با تمام مرورگرهای موجود کار می‌کند:
  var event;
 
   // If the `CustomEvent` constructor function is not supported, 
   // fall back to `createEvent` method. 
   if (typeof CustomEvent === 'function') {
     event = new CustomEvent('image-removed', {
       bubbles: true,
       detail: {id: 1}
     });
  }
  else {
      event = document.createEvent('CustomEvent');
      event.initCustomEvent('image-removed', false, true, {
        id: 1
      });
  }

  libraryElement.dispatchEvent(event);


گوش فرادادن به رخدادهای صادر شده، توسط jQuery

در جی‌کوئری با استفاده از متد on آن می‌توان به تمام رخدادهای استاندارد و همچنین سفارشی گوش فرا داد:
  $(window).on('resize', function() {
     // react to new window size 
  });
در ادامه برای حذف تمام گوش فرا دهنده‌های به رخداد resize می‌توان از متد off آن استفاده کرد:
  // remove all resize listeners - usually a bad idea 
  $(window).off('resize');
اما مشکلی را که این روش به همراه دارد، از کار انداختن تمام قسمت‌های دیگری است که هم اکنون به صدور این رخداد گوش فرا می‌دهند.
روش بهتر انجام اینکار، ذخیره‌ی ارجاعی به متدی است که قرار است این رویداد گردانی را انجام دهد:
  var resizeHandler = function() {
      // react to new window size 
  };

  $(window).on('resize', resizeHandler);

  // ...later 
  // remove only our resize handler 
  $(window).off('resize', resizeHandler);
و در آخر تنها این گوش فرا دهنده‌ی خاص را در صورت نیاز غیرفعال می‌کنیم و نه تمام گوش فرادهنده‌های سراسر برنامه را.

همچنین اگر یک گوش فراهنده‌ی به رخدادی تنها قرار است یکبار در طول عمر برنامه اجرا شود، می‌توان از متد one استفاده کرد:
$(someElement).one('click', function() {
    // handle click event 
});
پس از یکبار اجرای رخدادگردان کلیک در اینجا، از کلیک‌های بعدی صرفنظر خواهد شد.


گوش فرادادن به رخدادهای صادر شده، توسط جاوا اسکریپت خالص (یا همان web API مرورگرها)

ابتدایی‌ترین روش گوش فرادادن به رخدادها که از زمان آغاز معرفی آن‌ها در دسترس بوده‌است، روش تعریف inline آن‌ها است:
  <button onclick="handleButtonClick()">click me</button>
در اینجا متد رویدادگردان به یکی از ویژگی المان انتساب داده می‌شود. مشکل این روش، نیاز به سراسری تعریف کردن متد handleButtonClick است و دیگر نمی‌توان آن‌را در فضای نامی خاص و یا سفارشی قرار داد.
روش دیگر ثبت رویدادگردان click، انتساب متد آن به خاصیت رخداد متناظری در آن المان ویژه است:
  buttonEl.onclick = function() {
    // handle button click 
  };
مزیت این روش، عدم نیاز به استفاده‌ی از متدهای سراسری است.
البته باید دقت داشت که یکی از دو روش یاد شده را می‌توانید استفاده کنید. در اینجا آخرین رویدادگردان متصل شده‌ی به المان، همواره تمام نمونه‌های موجود دیگر را بازنویسی می‌کند.
اگر نیاز به معرفی رویدادگردان‌های متعددی برای یک المان در ماژول‌های مختلف برنامه وجود داشت، از زمان IE 9.0 به بعد، متد addEventListener برای این منظور تدارک دیده شده‌است و syntax آن بسیار شبیه به متد on جی‌کوئری است:
  buttonEl.addEventListener('click', function() {
    // handle button click 
  });
در این حالت دیگر مشکل نیاز به متدهای سراسری و یا عدم امکان تعریف بیش از یک رویدادگردان خاص برای المانی مشخص، دیگر وجود ندارد.
برای نمونه معادل قطعه کد جی‌کوئری که پیشتر با متد on نوشتیم، با جاوا اسکریپت خالص به صورت زیر است:
  window.addEventListener('resize', function() {
    // react to new window size 
  });
در اینجا برای حذف یک رویدادگردان می‌توان از متد removeEventListener استفاده کرد. تفاوت مهم آن با متد off جی‌کوئری این است که در اینجا حتما باید مشخص باشد کدام رویدادگردان را می‌خواهید حذف کنید:
  var resizeHandler = function() {
      // react to new window size 
  };

  window.addEventListener('resize', resizeHandler);

  // ...later 
  // remove only our resize handler 
  window.removeEventListener('resize', resizeHandler);
یعنی روش حذف رویدادگردان‌ها در اینجا شبیه به مثال دومی است که برای متد off جی‌کوئری ارائه کردیم. ابتدا باید ارجاعی را به متد رویدادگردان تهیه کنیم و سپس بر اساس این ارجاع، امکان حذف آن وجود خواهد داشت.
در اینجا حتی امکان تعریف متد one جی‌کوئری نیز پیش بینی شده‌است (البته جزو استانداردهای جدید وب از سال 2016 است):
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
     // handle click event 
  }, { once: true });
اگر بخواهیم متد one سازگار با مرورگرهای قدیمی‌تر را نیز ارائه کنیم، چنین شکلی را پیدا می‌کند:
  var clickHandler = function() {
    // handle click event 
    // ...then unregister handler 
    someElement.removeEventListener('click', clickHandler);
  };
  someElement.addEventListener('click', clickHandler);
در اینجا پس از بروز رخداد، کار removeEventListener آن به صورت خودکار صورت می‌گیرد.


کنترل انتشار رخدادها

فرض کنید می‌خواهیم جلوی انتخاب المان‌های صفحه مانند تصاویر و متن را توسط ماوس بگیریم. روش انجام اینکار با jQuery به صورت زیر است:
$(window).on('mousedown', function(event) {
    event.preventDefault();
});
و یا توسط web API مرورگرها به این صورت:
  window.addEventListener('mousedown', function(event) {
    event.preventDefault();
  });
مطابق «W3C DOM Level 3 Events specification» عملکرد پیش‌فرض رخداد mousedown با انتخاب متون و یا کشیدن و رها کردن المان‌ها آغاز می‌شود. متد preventDefault یکی از متدهای شیء event است که به رویدادگردان‌های تعریف شده ارسال می‌شود و توسط آن عملکرد پیش‌فرض آن رخداد لغو می‌شود.

برای جلوگیری کردن از انتشار رخدادی مانند click جهت رسیدن به سایر رویدادگردان‌های ثبت شده‌ی در بین راه فاز bubbling، می‌توان از متد stopPropagation استفاده کرد. روش انجام اینکار در جی‌کوئری:
  $someElement.on('click', function(event) {
      event.stopPropagation();
  });
البته jQuery صرفا فاز انتشار از نوع bubbling را پشتیبانی می‌کند.
و با web Api جهت جلوگیری از انتشار رخدادها در فاز capturing (این تنها راه مدیریت فاز capturing است):
  // stop propagation during capturing phase 
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
      event.stopPropagation();
  }, true);
و یا استفاده از web API برای جلوگیری از انتشار رخدادها در فاز bubbling:
  // stop propagation during bubbling phase 
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
      event.stopPropagation();
  });
البته باید درنظر داشت که متد stopPropagation از انتشار رخدادها به سایر گوش فرا دهنده‌های همان المان صادر کننده‌ی رخداد جلوگیری نمی‌کند. برای این منظور باید از متد stopImmediatePropagation استفاده کرد؛ در جی‌کوئری:
  $someElement.on('click', function(event) {
      event.stopImmediatePropagation();
  });
و توسط web API مرورگرها:
  someElement.addEventListener('click', function(event) {
      event.stopImmediatePropagation();
  });

یک نکته: در این حالت اگر متد رویدادگردانی مقدار false را برگرداند، به معنای فراخوانی هر دوی متد preventDefault و stopPropagation است.


ارسال اطلاعات به رویدادگردان‌ها

روش ارسال اطلاعات اضافی به رویداد گردان‌ها در جی‌کوئری به صورت زیر است:
  $uploaderElement.trigger('uploadError', {
    filename: 'picture.jpeg'
  });
و رویدادگردان گوش فرا دهنده‌ی به آن، به این نحو می‌تواند به filename دسترسی پیدا کند:
  $uploaderParent.on('uploadError', function(event, data) {
     showAlert('Failed to upload ' + data.filename);
  });
در اینجا دومین پارامتر تعریف شده، امکان دسترسی به تمام خواص سفارشی ارسالی را میسر می‌کند.

روش انجام اینکار با web API مرورگرها به صورت زیر است:
   // send the failed filename w/ an error event
  var event = new CustomEvent('uploadError', {
     bubbles: true,
     detail: {filename: 'picture.jpeg'}
   });
   uploaderElement.dispatchEvent(event);
 
   // ...and this is a listener for the event 
   uploaderParent.addEventListener('uploadError', function(event) {
      showAlert('Failed to upload ' + event.detail.filename);
  });
این روش با تمام مرورگرهای مدرن (منهای تمام نگارش‌های IE) کار می‌کند و روش دسترسی به خاصیت detail سفارشی تعریف و ارسال شده، از طریق همان خاصیت event ارسالی به رویدادگردان است.
و اگر می‌خواهید از IE هم پشتیبانی کنید، روش جایگزین کردن شیء CustomEvent با createEvent به صورت زیر است:
  // send the failed filename w/ an error event 
   var event = document.createEvent('CustomEvent');
   event.initCustomEvent('uploadError', true, true, {
     filename: 'picture.jpeg'
   });
   uploaderElement.dispatchEvent(event);
 
   // ...and this is a listener for the event 
   uploaderParent.addEventListener('uploadError', function(event) {
    showAlert('Failed to upload ' + event.detail.filename);
  });


متوجه شدن زمان بارگذاری یک شیء در صفحه

در حین توسعه‌ی برنامه‌های وب، با این نوع سؤالات زیاد مواجه خواهید شد: چه زمانی تمام و یا بعضی از المان‌های صفحه کاملا بارگذاری و رندر شده‌اند؟
پاسخ به این نوع سؤالات در W3C UI Events specification توسط رویداد استاندارد load داده شده‌است.

- چه زمانی تمام المان‌های موجود در صفحه کاملا بارگذاری و رندر شده و همچنین شیوه‌نامه‌های تعریف شده نیز به آن‌ها اعمال گردیده‌اند؟
روش انجام اینکار با jQuery:
  $(window).on('load', function() {
    // page is fully rendered 
  });
و توسط web API بومی مرورگرها که بسیار مشابه نمونه‌ی jQuery است:
  window.addEventListener('load', function() {
    // page is fully rendered 
  });

- چه زمانی markup استاتیک صفحه‌ی جاری در جای خود قرار گرفته‌اند؟
اهمیت این موضوع، به دسترسی به زمان مناسب و امن ایجاد تغییرات در DOM بر می‌گردد. برای این منظور رویداد استاندارد DOMContentLoaded پیش‌بینی شده‌است که زودتر از رویداد load، در دسترس برنامه نویس قرار می‌گیرد. در جی‌کوئری توسط یکی از دو روش معروف زیر به رویداد یاد شده دسترسی خواهید داشت:
  $(document).ready(function() {
    // markup is on the page 
  });

  //or
  $(function() {
    // markup is on the page 
  });
و معادل web API آن در تمام مرورگرهای جدید، همان تعریف رویدادگردانی برای DOMContentLoaded استاندارد است:
  document.addEventListener('DOMContentLoaded', function() {
    // markup is on the page 
  });

یک نکته: بهتر است این تعریف web API را پیش از تگ‌های <link> قرار دهید. زیرا بارگذاری آن‌ها، اجرای هر نوع اسکریپتی را تا زمان پایان عملیات، سد می‌کند.

- چه زمانی المانی خاص در صفحه بارگذاری شده‌است و چه زمانی بارگذاری یک المان با شکست مواجه شده‌است؟
در جی‌کوئری توسط بررسی رویدادهای load و error می‌توان به وضعیت نهایی بارگذاری المان‌هایی خاص دسترسی یافت:
   $('IMG').on('load', function() {
     // image has successfully loaded 
   });
 
   $('IMG').on('error', function() {
     // image has failed to load 
   });
روش انجام اینکار با web API مرورگرها نیز یکی است:
  document.querySelector('IMG').addEventListener('load', function() {
    // image has successfully loaded 
  });

  document.querySelector('IMG').addEventListener('error', function() {
    // image has failed to load 
  });

- جلوگیری از ترک اتفاقی صفحه‌ی جاری
گاهی از اوقات نیاز است برای از جلوگیری از تخریب صفحه‌ی جاری و از دست رفتن اطلاعات ذخیره نشده‌ی کاربر، اگر بر روی دکمه‌ی close بالای صفحه کلیک کرد و یا کاربر به اشتباه به صفحه‌ی دیگری هدایت شد، جلوی اینکار را بگیریم. برای این منظور رخداد استاندارد beforeunload درنظر گرفته شده‌است. روش استفاده‌ی از این رویداد در جی‌کوئری:
  $(window).on('beforeunload', function() {
    return 'Are you sure you want to unload the page?';
  });
و در web API مرورگرها:
  window.addEventListener('beforeunload', function(event) {
    var message = 'Are you sure you want to unload the page?';
    event.returnValue = message;
    return message;
  });
در حالت web API بعضی از مرورگرها از نتیجه‌ی متد استفاده می‌کنند و بعضی دیگر از مقدار خاصیت event.returnValue. به همین جهت هر دو مورد در اینجا مقدار دهی شده‌اند.
مطالب
روش بهینه‌ی بررسی خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌ها در NET 5.0.
پیشتر مطلب «Count یا Any » را در این سایت مطالعه کرده‌اید که در پایان آن این نتیجه گیری صورت گرفته‌است:
«از این پس حین استفاده از انواع و اقسام لیست‌ها، آرایه‌ها، IEnumerable‌ها و امثال آن‌ها، جهت بررسی خالی بودن یا نبودن آن‌ها تنها از متد Any فراهم شده توسط LINQ استفاده نمائید.»

اکنون پس از سال‌ها، قصد داریم صحت این مساله را با NET 5.0. بررسی کنیم که آیا هنوز هم متد Any، بهترین متد بررسی خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌های NET 5.0. است یا خیر؟


نحوه‌ی بررسی کارآیی روش‌های مختلف خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌ها در C# 9.0

در ابتدا یک لیست، یک Enumerable و یک آرایه را به صورت زیر مقدار دهی می‌کنیم و هر سه‌ی این‌ها می‌توانند نال هم باشند:
private IList<int>? _idsList;
private IEnumerable<int>? _idsEnumerable;
private int[]? _idsArray;

[GlobalSetup]
public void Setup()
{
    _idsEnumerable = Enumerable.Range(0, 10000);
    _idsList = _idsEnumerable.ToList();
    _idsArray = _idsEnumerable.ToArray();
}

اکنون که C# 9.0 در اختیار ما است به همراه pattern matching و همچنین Null Conditional Operator و غیره، می‌توان روش‌های زیر را برای بررسی خالی بودن این مجموعه‌ها و آرایه‌ها بکار گرفت:
1- استفاده از Null coalescing برای بررسی نال بودن مجموعه و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
var list = _idsList ?? new List<int>();
if (list.Any() is false) { }

2- استفاده از pattern matching برای بررسی نال بودن مجموعه و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList is null || _idsList.Any() is false) { }

3- استفاده از روش سنتی مقایسه‌ی مستقیم با null و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList == null || _idsList.Any() is false) { }

4- استفاده از Null Conditional Operator برای بررسی نال بودن و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList?.Any() is false) { }

5- استفاده از pattern matching برای بررسی مقدار خاصیت Count یک لیست یا آرایه. البته Enumerable‌ها به همراه این خاصیت نیستند و یا باید آن‌ها را به لیست و یا آرایه تبدیل کرد و یا می‌توان متد ()Count آن‌ها را فراخوانی نمود:
if (_idsList is { Count: > 0 } is false) { }

6- استفاده از Null Conditional Operator برای بررسی نال بودن و سپس استفاده از مقدار خاصیت Count لیست، برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList?.Count == 0) { }

7- استفاده از روش سنتی مقایسه‌ی مستقیم با null و سپس استفاده از مقدار خاصیت Count لیست، برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList == null || _idsList.Count == 0) { }


کدهای کامل این بررسی به صورت زیر هستند: AnyCountBenchmark.zip

ابتدا ارجاعی به BenchmarkDotNet به برنامه اضافه شده‌است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net5.0</TargetFramework>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <TreatWarningsAsErrors>true</TreatWarningsAsErrors>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="BenchmarkDotNet" Version="0.12.1" />
  </ItemGroup>
</Project>

و سپس کدهای زیر، بررسی کارآیی روش‌های مختلف تعیین خالی بودن مجموعه‌ها را انجام می‌دهند:
using BenchmarkDotNet.Running;

namespace AnyCountBenchmark
{
    public static class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
#if DEBUG
            System.Console.WriteLine("Please set the project's configuration to Release mode first.");
#else
            BenchmarkRunner.Run<Scenarios>();
#endif
        }
    }
}

به همراه سناریوهای مختلف زیر:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;
using BenchmarkDotNet.Order;

namespace AnyCountBenchmark
{
    [SimpleJob(RuntimeMoniker.NetCoreApp50)]
    [Orderer(SummaryOrderPolicy.FastestToSlowest, MethodOrderPolicy.Declared)]
    [RankColumn]
    public class Scenarios
    {
        private IList<int>? _idsList;
        private IEnumerable<int>? _idsEnumerable;
        private int[]? _idsArray;

        [GlobalSetup]
        public void Setup()
        {
            _idsEnumerable = Enumerable.Range(0, 10000);
            _idsList = _idsEnumerable.ToList();
            _idsArray = _idsEnumerable.ToArray();
        }

        #region Any_With_Null_coalescing
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var list = _idsList ?? new List<int>();
            if (list.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var array = _idsArray ?? Array.Empty<int>();
            if (array.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var enumerable = _idsEnumerable ?? Enumerable.Empty<int>();
            if (enumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_With_Is_Null_Check
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsList is null || _idsList.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsArray is null || _idsArray.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsEnumerable is null || _idsEnumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_Any_With_Null_Equality_Check
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsList == null || _idsList.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsArray == null || _idsArray.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsEnumerable == null || _idsEnumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_With_Null_Conditional_Operator
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsList?.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsArray?.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsEnumerable?.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Pattern_Matching
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Pattern_Matching()
        {
            if (_idsList is { Count: > 0 } is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Pattern_Matching()
        {
            if (_idsArray is { Length: > 0 } is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Pattern_Matching()
        {
            var list = _idsEnumerable?.ToList();
            if (list is { Count: > 0 } is false) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Null_Conditional_Operator
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsList?.Count == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsArray?.Length == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsEnumerable?.Count() == 0) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Null_Equality_Check
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsList == null || _idsList.Count == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsArray == null || _idsArray.Length == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsEnumerable == null || _idsEnumerable.Count() == 0) { }
        }
        #endregion
    }
}
یکبار اجرای آن، نتیجه‌ی زیر را به همراه داشت:


نتایج حاصل:

- بررسی خالی بودن آرایه‌ها، بسیار سریعتر از بررسی خالی بودن لیست‌ها و این مورد نیز سریعتر از Enumerable‌ها است.
- اگر از آرایه‌ها و یا لیست‌ها استفاده می‌کنید، بررسی خاصیت Length و یا خاصیت Count آن‌ها، بسیار سریعتر از بکارگیری متد Any بر روی آن‌ها است.
- اگر از Enumerableها استفاده می‌کنید، استفاده از متد Any بر روی آن‌ها، بسیار سریعتر از بکارگیری متد ()Count و یا تبدیل آن‌ها به لیست و سپس بررسی خاصیت Count آن‌ها است.
- بررسی نال بودن با pattern matching یا همان is null، نسبت به روشی سنتی استفاده‌ی از null ==، سریعتر است. علت آن‌را در مطلب «روش ترجیح داده شده‌ی مقایسه مقادیر اشیاء با null از زمان C# 7.0 به بعد» می‌توانید مطالعه کنید.

بنابراین برای بررسی خالی بودن آرایه‌ها و لیست‌ها، بهتر است از خاصیت Length و یا Count آن‌ها استفاده کرد و برای Enumerableها از متد ()Any.