بازخوردهای دوره
اصول طراحی یک سیستم افزونه پذیر به کمک StructureMap
تاثیری در اصل کار ندارد. قسمت «کپی خودکار پلاگین‌ها به پوشه‌ی مخصوص آن‌ها» می‌شود کپی دستی. فایل‌های dll نهایی را دستی کپی کنید؛ یا یک bat فایل بنویسید که آن‌ها را به پوشه‌ی پلاگین‌ها کپی کند. متد scanner.AssembliesFromPath فقط یک پوشه‌ی نهایی معرفی شده را اسکن می‌کند. کاری ندارد که این فایل‌ها چگونه در آنجا قرار می‌گیرند.
نظرات مطالب
استفاده از Flash Uploader در ASP.NET MVC
برای آپلود کردن تصاویر به روشهای بسیار بهتر و سریعتر با استفاده از HTML و jQuery می‌توانید از jquery.plupload که امکانات بسیاری از جمله

انتخاب چندین فایل با هم
تعیین پسوند فایل‌های مورد نظر
امکان نمایش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها
همچنین حذف کلی لیست
حذف یک آیتم از لیست

و غیره را دارد استفاده فرمایید و نیازی هم به استفاده از فلش نمی‌باشد البته jquery.plupload  بر حسب اینکه Browser کلاینتها عمل می‌کند و به صورت خودکار از نوعی که خود Browser کلاینتها می‌توانند استفاده کنند استفاده می‌نماید برای توضیحات بیشتر لینک را ببینید.
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت سوم - روش ارتقاء برنامه‌های Blazor Server قدیمی به دات نت 8
در قسمت قبل، با نحوه‌ی رندر سمت سرور و روش فعالسازی قابلیت‌های تعاملی در این حالت، آشنا شدیم. از این نکات می‌توان جهت ارتقاء ساختار پروژه‌های قدیمی Blazor Server به Blazor Server 8x استفاده کرد. البته همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، در دات نت 8 دیگر خبری از قالب‌های قدیمی پروژه‌های blazor server و blazor wasm نیست و اگر دقیقا همین موارد مدنظر هستند، آن‌ها را می‌توان با تنظیم سطح رندر و میزان تعاملی که مدنظر است، شبیه سازی کرد و یا حتی هر دو را هم با هم در یک پروژه داشت.


1) به‌روز رسانی شماره نگارش دات‌نت

اولین قدم در جهت ارتقاء پروژه‌های قدیمی، تغییر شماره نگارش TargetFramework موجود در فایل csproj. به net8.0 است. پس از اینکار نیاز است تمام بسته‌های نیوگت موجود را نیز به نگارش‌های جدیدتر آن‌ها ارتقاء دهید.


2) فعالسازی حالت SSR تعاملی سمت سرور

پایه‌ی تمام تغییرات انجام شده‌ی در Blazor 8x، قابلیت SSR است و تمام امکانات دیگر برفراز آن اجرا می‌شوند. به همین جهت پس از ارتقاء شماره نگارش دات‌نت، نیاز است SSR را فعال کنیم و برای اینکار باید به هاست ASP.NET Core بگوئیم که درخواست‌های رسیده را به کامپوننت‌های Razor هدایت کند. بنابراین، به فایل Program.cs مراجعه کرده و دو تغییر زیر را به آن اعمال کنید:
// ...
builder.Services.AddRazorComponents().AddInteractiveServerComponents();
// ...
app.MapRazorComponents<App>().AddInteractiveServerRenderMode();
یک نمونه‌ی کامل از فایل Program.cs را در قسمت قبل مشاهده کردید و یا حتی می‌توانید دستور dotnet new blazor --interactivity Server را جهت ساخت یک پروژه‌ی آزمایشی جدید بر اساس SDK دات نت 8 و ایده گیری از آن، اجرا کنید.

در اینجا ترکیب کامپوننت‌های تعاملی سمت سرور (AddInteractiveServerComponents) و رندر تعاملی سمت سرور (AddInteractiveServerRenderMode)، دقیقا همان Blazor Server قدیمی است که ما با آن آشنا هستیم.

یک نکته: اگر از قالب جدید dotnet new blazor --interactivity None استفاده کنیم، یعنی حالت تعاملی بودن آن‌را به None تنظیم کنیم، کلیات ساختار پروژه‌ای را که مشاهده خواهیم کرد، با حالت تعاملی Server آن یکی است؛ فقط در تنظیمات Program.cs آن، گزینه‌های فوق را نداریم و به صورت زیر ساده شده‌است:
// ...

builder.Services.AddRazorComponents();

// ...

app.MapRazorComponents<App>();
در این نوع برنامه‌ها نمی‌توان جزایر/قسمت‌های تعاملی Blazor Server را در صفحات و کامپوننت‌های SSR، تعریف کرد. در مورد جزایر تعاملی، در مطالب بعدی بیشتر بحث خواهیم کرد.


3) ایجاد فایل جدید App.razor

در دات نت 8، دیگر خبری از فایل آغازین Host.cshtml_ پروژه‌های Blazor Server قدیمی نیست و کدهای آن با تغییراتی، به فایل جدید App.razor منتقل شده‌اند. در این قسمت، کار هدایت درخواست‌های رسیده به کامپوننت‌های برنامه رخ می‌دهد و از این پس، صفحه‌ی ریشه‌ی برنامه خواهد بود.


در این تصویر، مقایسه‌ای را بین جریان پردازش یک درخواست رسیده در دات نت 8، با نگارش قبلی Blazor Server مشاهده می‌کنید. در دات نت 8، فایل Host.cshtml_ (یک Razor Page آغازین برنامه) با یک کامپوننت Razor به نام App.razor جایگزین شده‌است و فایل قدیمی App.razor این پروژه‌ها به Routes.razor، تغییر نام یافته‌است.

نمونه‌ای از فایل App.razor جدید را که در قسمت قبل نیز معرفی کردیم، در اینجا با جزئیات بیشتری بررسی می‌کنیم:
<!DOCTYPE html>
<html lang="en">

<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0" />
    <base href="/" />
    <link rel="stylesheet" href="bootstrap/bootstrap.min.css" />
    <link rel="stylesheet" href="app.css" />
    <link rel="stylesheet" href="MyApp.styles.css" />
    <link rel="icon" type="image/png" href="favicon.png" />
    <HeadOutlet />
</head>

<body>
    <Routes />
    <script src="_framework/blazor.web.js"></script>
</body>

</html>
در این فایل جدید تغییرات زیر رخ داده‌اند:
- تمام دایرکتیوهای تعریف شده مانند page ،@addTagHelper@ و غیره حذف شده‌اند.
- base href تعریف شده اینبار فقط با یک / شروع می‌شود و نه با /~. این مورد خیلی مهم است! اگر به آن دقت نکنید، هیچکدام از فایل‌های استاتیک برنامه مانند فایل‌های css. و js.، بارگذاری نخواهند شد!
- پیشتر برای رندر HeadOutlet، از یک تگ‌هلپر استفاده می‌شد. این مورد در نگارش جدید با یک کامپوننت ساده جایگزین شده‌است.
- تمام component tag helper‌های پیشین حذف شده‌اند و نیازی به آن‌ها نیست.
- ارجاع پیشین فایل blazor.server.js با فایل جدید blazor.web.js جایگزین شده‌است.

یک نکته: همانطور که مشاهده می‌کنید، فایل App.razor یک کامپوننت است و اینبار به همراه تگ <script> نیز شده‌است. یعنی در این نگارش از Blazor می‌توان اسکریپت‌ها را در کامپوننت‌ها نیز ذکر کرد؛ فقط با یک شرط! این کامپوننت حتما باید SSR باشد. اگر این تگ اسکریپتی را در یک کامپوننت تعاملی ذکر کنید، همانند قابل (و نگارش‌های پیشین Blazor) با خطا مواجه خواهید شد.


4) ایجاد فایل جدید Routes.razor و مدیریت سراسری خطاها و صفحات یافت نشده

همانطور که عنوان شد، فایل قدیمی App.razor این پروژه‌ها به Routes.razor تغییر نام یافته‌است که درج آن‌را در قسمت body مشاهده می‌کنید. محتوای این فایل نیز به صورت زیر است:
<Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly">
    <Found Context="routeData">
        <RouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(Layout.MainLayout)" />
        <FocusOnNavigate RouteData="@routeData" Selector="h1" />
    </Found>
</Router>
این محتوای جدید، فاقد ذکر کامپوننت NotFound قبلی است؛ از این جهت که سیستم مسیریابی جدید Blazor 8x با ASP.NET Core 8x یکپارچه است و نیازی به این کامپوننت نیست. یعنی اگر قصد مدیریت آدرس‌های یافت نشده‌ی برنامه را دارید، باید همانند ASP.NET Core به صورت زیر در فایل Program.cs عمل کرده:
app.UseStatusCodePagesWithRedirects("/StatusCode/{0}");
و سپس کامپوننت جدید StatusCode.razor را برای مدیریت آن به نحو زیر به برنامه اضافه کنید و بر اساس responseCode دریافتی، واکنش‌های متفاوتی را ارائه دهید:
@page "/StatusCode/{responseCode}"

<h3>StatusCode @ResponseCode</h3>

@code {
    [Parameter] public string? ResponseCode { get; set; }
}

یک نکته: اگر پروژه‌ای را بر اساس قالب dotnet new blazor --interactivity Server ایجاد کنیم، در فایل Program.cs آن، چنین تنظیمی اضافه شده‌است:
if (!app.Environment.IsDevelopment())
{
   app.UseExceptionHandler("/Error", createScopeForErrors: true);
}
که دقیقا معادل رفتاری است که در برنامه‌های ASP.NET Core قابل مشاهده‌است. این مسیر Error/، به کامپوننت جدید Components\Pages\Error.razor نگاشت می‌شود. بنابراین اگر در برنامه‌های جدید Blazor Server، استثنائی رخ دهد، با استفاده از میان‌افزار ExceptionHandler فوق، کامپوننت Error.razor نمایش داده خواهد شد.  باید دقت داشت که این کامپوننت ویژه، تحت هر شرایطی در حالت یک static server component رندر می‌شود.

سؤال: در اینجا (برنامه‌های Blazor Server) چه تفاوتی بین UseExceptionHandler و UseStatusCodePagesWithRedirects وجود دارد؟
میان‌افزار UseExceptionHandler برای مدیریت استثناءهای آغازین برنامه، پیش از تشکیل اتصال دائم SignalR وارد عمل می‌شود. پس از آن و تشکیل اتصال وب‌سوکت مورد نیاز، فقط از میان‌افزار UseStatusCodePagesWithRedirects استفاده می‌کند.
اگر علاقمند نیستید تا تمام خطاهای رسیده را همانند مثال فوق در یک صفحه مدیریت کنید، می‌توانید حداقل سه فایل زیر را به برنامه اضافه کنید تا خطاهای متداول یافت نشدن آدرسی، بروز خطایی و یا عدم دسترسی را مدیریت کنند:

404.razor
@page "/StatusCode/404"

<PageTitle>Not found</PageTitle>

<h1>Not found</h1>
<p role="alert">Sorry, there's nothing at this address.</p>

500.razor
@page "/StatusCode/500"

<PageTitle>Unexpected error</PageTitle>

<h1>Unexpected error</h1>
<p role="alert">There was an unexpected error.</p>

401.razor
@page "/StatusCode/401"

<PageTitle>Not Authorized</PageTitle>

<h1>Not Authorized</h1>
<p role="alert">Sorry, you are not authorized to access this page.</p>


5) تعاملی کردن سراسری برنامه

پس از این تغییرات اگر برنامه را اجرا کنید، بر اساس روش جدید static server-side rendering کار می‌کند و تعاملی نیست. یعنی تمام کامپوننت‌های آن به صورت پیش‌فرض، یکبار بر روی سرور رندر شده و خروجی آن‌ها به مرورگر کاربر ارسال می‌شوند و هیچ اتصال دائم SignalR ای برقرار نخواهد شد. برای فعالسازی سراسری قابلیت‌های تعاملی برنامه و بازگشت به حالت Blazor Server قبلی، به فایل App.razor مراجعه کرده و دو تغییر زیر را اعمال کنید تا به صورت خودکار به تمام زیرکامپوننت‌ها، یعنی کل برنامه، اعمال شود:
<HeadOutlet @rendermode="@InteractiveServer" />
...
<Routes @rendermode="@InteractiveServer" />

نکته 1: اجرای دستور زیر در دات‌نت 8، قالب پروژه‌ای را ایجاد می‌کند که رفتار آن همانند پروژه‌های Blazor Server نگارش‌های قبلی دات‌نت است (این مورد را در قسمت قبل بررسی کردیم)؛ یعنی همه‌جای آن به صورت پیش‌فرض، تعاملی است:
dotnet new blazor --interactivity Server --all-interactive

نکته 2: البته ...  InteractiveServer، دقیقا همان حالت پیش‌فرض برنامه‌های Blazor Server قبلی نیست! این حالت رندر، به صورت پیش‌فرض به همراه پیش‌رندر (pre-rendering) هم هست. یعنی در این حالت، روال رویدادگردان OnInitializedAsync یک کامپوننت، دوبار فراخوانی می‌شود (که باید به آن دقت داشت و عدم توجه به آن می‌تواند سبب انجام دوباره‌ی کارهای سنگین آغازین یک کامپوننت شود)؛ یکبار برای پیش‌رندر صفحه به صورت یک HTML استاتیک (بدون فعال سازی هیچ قابلیت تعاملی) که برای موتورهای جستجو و بهبود SEO مفید است و بار دیگر برای فعالسازی قسمت‌های تعاملی آن، درست پس از زمانیکه اتصال SignalR صفحه، برقرار شد (البته امکان فعالسازی حالت پیش‌رندر در Blazor Server قبلی هم وجود داشت؛ ولی مانند Blazor 8x، به صورت پیش‌فرض فعال نبود). در صورت نیاز، برای سفارشی سازی و لغو آن می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
@rendermode InteractiveServerRenderModeWithoutPrerendering

@code{
  static readonly IComponentRenderMode InteractiveServerRenderModeWithoutPrerendering = 
        new InteractiveServerRenderMode(false);
}

در مورد پیش‌رندر و روش مدیریت دوبار فراخوانی شدن روال رویدادگردان OnInitializedAsync یک کامپوننت در این حالت، در قسمت‌های بعدی این سری بیشتر بحث خواهد شد.
 
مطالب
مهاجرت داده عضویت و پروفایل از Universal Providers به ASP.NET Identity
در این مقاله مهاجرت داده‌های سیستم عضویت، نقش‌ها و پروفایل‌های کاربران که توسط Universal Providers ساخته شده اند به مدل ASP.NET Identity را بررسی می‌کنیم. رویکردی که در این مقاله استفاده شده و قدم‌های لازمی که توضیح داده شده اند، برای اپلیکیشنی که با SQL Membership کار می‌کند هم می‌توانند کارساز باشند.

با انتشار Visual Studio 2013، تیم ASP.NET سیستم جدیدی با نام ASP.NET Identity معرفی کردند. می‌توانید  در این لینک  بیشتر درباره این انتشار بخوانید. 

در ادامه مقاله قبلی تحت عنوان  مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity ، در این پست به مهاجرت داده‌های یک اپلیکیشن که از مدل Providers برای مدیریت اطلاعات کاربران، نقش‌ها و پروفایل‌ها استفاده می‌کند به مدل جدید ASP.NET Identity می‌پردازیم. تمرکز این مقاله اساسا روی مهاجرت داده‌های پروفایل کاربران خواهد بود، تا بتوان به سرعت از آنها در اپلیکیشن استفاده کرد. مهاجرت داده‌های عضویت و نقش ها، شبیه پروسه مهاجرت SQL Membership است. رویکردی که در ادامه برای مهاجرت داده پروفایل‌ها دنبال شده است، می‌تواند برای اپلیکیشنی با SQL Membership نیز استفاده شود.

بعنوان یک مثال، با اپلیکیشن وبی شروع می‌کنیم که توسط Visual Studio 2012 ساخته شده و از مدل Providers استفاده می‌کند. پس از آن یک سری کد برای مدیریت پروفایل ها، ثبت نام کاربران، افزودن اطلاعات پروفایل به کاربران و مهاجرت الگوی دیتابیس می‌نویسیم و نهایتا اپلیکیشن را بروز رسانی می‌کنیم تا برای استفاده از سیستم Identity برای مدیریت کاربران و نقش‌ها آماده باشد. و بعنوان یک تست، کاربرانی که قبلا توسط Universal Providers ساخته شده اند باید بتوانند به سایت وارد شوند، و کاربران جدید هم باید قادر به ثبت نام در سایت باشند.

سورس کد کامل این مثال را می‌توانید از  این لینک  دریافت کنید.



خلاصه مهاجرت داده پروفایل ها

قبل از آنکه با مهاجرت‌ها شروع کنیم، بگذارید تا نگاهی به تجربه مان از ذخیره اطلاعات پروفایل‌ها در مدل Providers بیاندازیم. اطلاعات پروفایل کاربران یک اپلیکیشن به طرق مختلفی می‌تواند ذخیره شود. یکی از رایج‌ترین این راه ها، استفاده از تامین کننده‌های پیش فرضی است که بهمراه Universal Providers منتشر شدند. بدین منظور انجام مراحل زیر لازم است
  1. کلاس جدیدی بسازید که دارای خواصی برای ذخیره اطلاعات پروفایل است.
  2. کلاس جدیدی بسازید که از 'ProfileBase' ارث بری می‌کند و متدهای لازم برای دریافت پروفایل کاربران را پیاده سازی می‌کند.
  3. استفاده از تامین کننده‌های پیش فرض را، در فایل web.config فعال کنید. و کلاسی که در مرحله 2 ساختید را بعنوان کلاس پیش فرض برای خواندن اطلاعات پروفایل معرفی کنید.


اطلاعات پروفایل‌ها بصورت serialized xml و binary در جدول 'Profiles' ذخیره می‌شوند.


پس از آنکه به سیستم ASP.NET Identity مهاجرت کردیم، اطلاعات پروفایل  deserialized شده و در قالب خواص کلاس User ذخیره می‌شوند. هر خاصیت، بعدا می‌تواند به  یک ستون در دیتابیس متصل شود. مزیت بدست آمده این است که مستقیما از کلاس User به اطلاعات پروفایل دسترسی داریم. ناگفته نماند که دیگر داده‌ها serialize/deserialize هم نمی‌شوند.


شروع به کار

در Visual Studio 2012 پروژه جدیدی از نوع ASP.NET 4.5 Web Forms application بسازید. مثال جاری از یک قالب Web Forms استفاده می‌کند، اما می‌توانید از یک قالب MVC هم استفاده کنید.

پوشه جدیدی با نام 'Models' بسازید تا اطلاعات پروفایل را در آن قرار دهیم.

بعنوان یک مثال، بگذارید تا تاریخ تولد کاربر، شهر سکونت، قد و وزن او را در پروفایلش ذخیره کنیم. قد و وزن بصورت یک کلاس سفارشی (custom class) بنام 'PersonalStats' ذخیره می‌شوند. برای ذخیره و بازیابی پروفایل ها، به کلاسی احتیاج داریم که 'ProfileBase' را ارث بری می‌کند. پس کلاس جدیدی با نام 'AppProfile' بسازید.

public class ProfileInfo
{
    public ProfileInfo()
    {
        UserStats = new PersonalStats();
    }
    public DateTime? DateOfBirth { get; set; }
    public PersonalStats UserStats { get; set; }
    public string City { get; set; }
}

public class PersonalStats
{
    public int? Weight { get; set; }
    public int? Height { get; set; }
}

public class AppProfile : ProfileBase
{
    public ProfileInfo ProfileInfo
    {
        get { return (ProfileInfo)GetPropertyValue("ProfileInfo"); }
    }
    public static AppProfile GetProfile()
    {
        return (AppProfile)HttpContext.Current.Profile;
    }
    public static AppProfile GetProfile(string userName)
    {
        return (AppProfile)Create(userName);
    }
}

پروفایل را در فایل web.config خود فعال کنید. نام کلاسی را که در مرحله قبل ساختید، بعنوان کلاس پیش فرض برای ذخیره و بازیابی پروفایل‌ها معرفی کنید.

<profile defaultProvider="DefaultProfileProvider" enabled="true"
    inherits="UniversalProviders_ProfileMigrations.Models.AppProfile">
  <providers>
    .....
  </providers>
</profile>

برای دریافت اطلاعات پروفایل از کاربر، فرم وب جدیدی در پوشه Account بسازید و آنرا 'AddProfileData.aspx' نامگذاری کنید.

<h2> Add Profile Data for <%# User.Identity.Name %></h2>
<asp:Label Text="" ID="Result" runat="server" />
<div>
    Date of Birth:
    <asp:TextBox runat="server" ID="DateOfBirth"/>
</div>
<div>
    Weight:
    <asp:TextBox runat="server" ID="Weight"/>
</div>
<div>
    Height:
    <asp:TextBox runat="server" ID="Height"/>
</div>
<div>
    City:
    <asp:TextBox runat="server" ID="City"/>
</div>
<div>
    <asp:Button Text="Add Profile" ID="Add" OnClick="Add_Click" runat="server" />
</div>

کد زیر را هم به فایل code-behind اضافه کنید.

protected void Add_Click(object sender, EventArgs e)
{
    AppProfile profile = AppProfile.GetProfile(User.Identity.Name);
    profile.ProfileInfo.DateOfBirth = DateTime.Parse(DateOfBirth.Text);
    profile.ProfileInfo.UserStats.Weight = Int32.Parse(Weight.Text);
    profile.ProfileInfo.UserStats.Height = Int32.Parse(Height.Text);
    profile.ProfileInfo.City = City.Text;
    profile.Save();
}

دقت کنید که فضای نامی که کلاس AppProfile در آن قرار دارد را وارد کرده باشید.

اپلیکیشن را اجرا کنید و کاربر جدیدی با نام 'olduser' بسازید. به صفحه جدید 'AddProfileData' بروید و اطلاعات پروفایل کاربر را وارد کنید.

با استفاده از پنجره Server Explorer می‌توانید تایید کنید که اطلاعات پروفایل با فرمت xml در جدول 'Profiles' ذخیره می‌شوند.

مهاجرت الگوی دیتابیس

برای اینکه دیتابیس فعلی بتواند با سیستم ASP.NET Identity کار کند، باید الگوی ASP.NET Identity را بروز رسانی کنیم تا فیلدهای جدیدی که اضافه کردیم را هم در نظر بگیرد. این کار می‌تواند توسط اسکریپت‌های SQL انجام شود، باید جداول جدیدی بسازیم و اطلاعات موجود را به آنها انتقال دهیم. در پنجره 'Server Explorer' گره 'DefaultConnection' را باز کنید تا جداول لیست شوند. روی Tables کلیک راست کنید و 'New Query' را انتخاب کنید.

اسکریپت مورد نیاز را از آدرس https://raw.github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/master/Migration.txt دریافت کرده و آن را اجرا کنید. اگر اتصال خود به دیتابیس را تازه کنید خواهید دید که جداول جدیدی اضافه شده اند. می‌توانید داده‌های این جداول را بررسی کنید تا ببینید چگونه اطلاعات منتقل شده اند.

مهاجرت اپلیکیشن برای استفاده از ASP.NET Identity

پکیج‌های مورد نیاز برای ASP.NET Identity را نصب کنید:
  • Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework
  • Microsoft.AspNet.Identity.Owin
  • Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
  • Microsoft.Owin.Security.Facebook
  • Microsoft.Owin.Security.Google
  • Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
  • Microsoft.Owin.Security.Twitter
اطلاعات بیشتری درباره مدیریت پکیج‌های NuGet از اینجا قابل دسترسی هستند.

برای اینکه بتوانیم از الگوی جاری دیتابیس استفاده کنیم، ابتدا باید مدل‌های لازم ASP.NET Identity را تعریف کنیم تا موجودیت‌های دیتابیس را Map کنیم. طبق قرارداد سیستم Identity کلاس‌های مدل یا باید اینترفیس‌های تعریف شده در Identity.Core dll را پیاده سازی کنند، یا می‌توانند پیاده سازی‌های پیش فرضی را که در Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارند گسترش دهند. ما برای نقش ها، اطلاعات ورود کاربران و claim‌ها از پیاده سازی‌های پیش فرض استفاده خواهیم کرد. نیاز به استفاده از یک کلاس سفارشی User داریم. پوشه جدیدی در پروژه با نام 'IdentityModels' بسازید. کلاسی با نام 'User' در این پوشه بسازید و کد آن را با لیست زیر تطابق دهید.
using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using UniversalProviders_ProfileMigrations.Models;

namespace UniversalProviders_Identity_Migrations
{
    public class User : IdentityUser
    {
        public User()
        {
            CreateDate = DateTime.UtcNow;
            IsApproved = false;
            LastLoginDate = DateTime.UtcNow;
            LastActivityDate = DateTime.UtcNow;
            LastPasswordChangedDate = DateTime.UtcNow;
            Profile = new ProfileInfo();
        }

        public System.Guid ApplicationId { get; set; }
        public bool IsAnonymous { get; set; }
        public System.DateTime? LastActivityDate { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string PasswordQuestion { get; set; }
        public string PasswordAnswer { get; set; }
        public bool IsApproved { get; set; }
        public bool IsLockedOut { get; set; }
        public System.DateTime? CreateDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastLoginDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastPasswordChangedDate { get; set; }
        public System.DateTime? LastLockoutDate { get; set; }
        public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime? FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; }
        public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime? FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; }
        public string Comment { get; set; }
        public ProfileInfo Profile { get; set; }
    }
}
دقت کنید که 'ProfileInfo' حالا بعنوان یک خاصیت روی کلاس User تعریف شده است. بنابراین می‌توانیم مستقیما از کلاس کاربر با اطلاعات پروفایل کار کنیم.

محتویات پوشه‌های IdentityModels  و IdentityAccount  را از آدرس  https://github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/tree/master/UniversalProviders-Identity-Migrations  دریافت و کپی کنید. این فایل‌ها مابقی مدل ها، و صفحاتی برای مدیریت کاربران و نقش‌ها در سیستم جدید ASP.NET Identity هستند.


انتقال داده پروفایل‌ها به جداول جدید

همانطور که گفته شد ابتدا باید داده‌های پروفایل را deserialize کرده و از فرمت xml خارج کنیم، سپس آنها را در ستون‌های جدول AspNetUsers ذخیره کنیم. ستون‌های جدید در مرحله قبل به دیتابیس اضافه شدند، پس تنها کاری که باقی مانده پر کردن این ستون‌ها با داده‌های ضروری است. بدین منظور ما از یک اپلیکیشن کنسول استفاده می‌کنیم که تنها یک بار اجرا خواهد شد، و ستون‌های جدید را با داده‌های لازم پر می‌کند.

در solution جاری یک پروژه اپلیکیشن کنسول بسازید.

آخرین نسخه پکیج Entity Framework را نصب کنید. همچنین یک رفرنس به اپلیکیشن وب پروژه بدهید (کلیک راست روی پروژه و گزینه 'Add Reference').

کد زیر را در کلاس Program.cs وارد کنید. این قطعه کد پروفایل تک تک کاربران را می‌خواند و در قالب 'ProfileInfo' آنها را serialize می‌کند و در دیتابیس ذخیره می‌کند.

public class Program
{
    var dbContext = new ApplicationDbContext();
    foreach (var profile in dbContext.Profiles)
    {
        var stringId = profile.UserId.ToString();
        var user = dbContext.Users.Where(x => x.Id == stringId).FirstOrDefault();
        Console.WriteLine("Adding Profile for user:" + user.UserName);
        var serializer = new XmlSerializer(typeof(ProfileInfo));
        var stringReader = new StringReader(profile.PropertyValueStrings);
        var profileData = serializer.Deserialize(stringReader) as ProfileInfo;
        if (profileData == null)
        {
            Console.WriteLine("Profile data deserialization error for user:" + user.UserName);
        }
        else
        {
            user.Profile = profileData;
        }
    }
    dbContext.SaveChanges();
}

برخی از مدل‌های استفاده شده در پوشه 'IdentityModels' تعریف شده اند که در پروژه اپلیکیشن وبمان قرار دارند، بنابراین افزودن فضاهای نام مورد نیاز فراموش نشود.


کد بالا روی دیتابیسی که در پوشه App_Data وجود دارد کار می‌کند، این دیتابیس در مراحل قبلی در اپلیکیشن وب پروژه ایجاد شد. برای اینکه این دیتابیس را رفرنس کنیم باید رشته اتصال فایل app.config اپلیکیشن کنسول را بروز رسانی کنید. از همان رشته اتصال web.config در اپلیکیشن وب پروژه استفاده کنید. همچنین آدرس فیزیکی کامل را در خاصیت 'AttachDbFilename' وارد کنید.


یک Command Prompt باز کنید و به پوشه bin اپلیکیشن کنسول بالا بروید. فایل اجرایی را اجرا کنید و نتیجه را مانند تصویر زیر بررسی کنید.

در پنجره Server Explorer جدول 'AspNetUsers' را باز کنید. حال ستون‌های این جدول باید خواص کلاس مدل را منعکس کنند.


کارایی سیستم را تایید کنید

با استفاده از صفحات جدیدی که برای کار با ASP.NET Identity پیاده سازی شده اند سیستم را تست کنید. با کاربران قدیمی که در دیتابیس قبلی وجود دارند وارد شوید. کاربران باید با همان اطلاعات پیشین بتوانند وارد سیستم شوند. مابقی قابلیت‌ها را هم بررسی کنید. مثلا افزودن OAuth، ثبت کاربر جدید، تغییر کلمه عبور، افزودن نقش ها، تخصیص کاربران به نقش‌ها و غیره.

داده‌های پروفایل کاربران قدیمی و جدید همگی باید در جدول کاربران ذخیره شده و بازیابی شوند. جدول قبلی دیگر نباید رفرنس شود.
مطالب
مقایسه بین Proxy و ChannelFactory در WCF
برای ساخت یک WCF Client یا دسترسی به یک سرویس WCF دو راه وجود دارد.
  • استفاده از WCF Proxy
  • استفاده از ChannelFactory

قصد دارم طی یک مقایسه کوتاه این دو روش را بررسی کنیم:

WCF Proxy:

Proxy در واقع یک کلاس CLR است که به عنوان نماینده یک اینترفیس که از نوع  Service Contract است مورد استفاده قرار می‌گیرد. یا به زبان ساده تر، یک Proxy در واقع نماینده Service Contract ای که سمت سرور پیاده سازی شده است در سمت کلاینت خواهد بود. Proxy تمام متد یا Operation Contract‌های سمت سرور را داراست به همراه یک سری متد‌ها و خواص دیگر برای مدیریت چرخه طول عمر سرویس،  هم چنین اطلاعات مربوط به وضعیت سرویس و نحوه اتصال آن به سرور. ساخت Proxy به دو روش امکان پذیر است:

  • با استفاده از امکانات AddServiceReference موجود در Visual Studio. کافیست از پنجره معروف زیر با استفاده از یک URL سرویس مورد نظر را به پروژه سمت کلاینت خود اضافه نمایید

همچنین  می‌توانید از قسمت Advanced نیز برای تنظیمات خاص مورد نظر خود(مثل تولید کد برای متد‌های Async یا تعیین نوع Collection‌ها در هنگام انتقال داده و ...) استفاده نمایید.

  • با استفاده از SvcUtil.exe . کاربرد svcutil.exe در موارد Metadata Export، Service Validtation، XmlSerialization Type Generator و Metadata Download و ... خلاصه می‌شود. با استفاده از Vs.Net Command Promptو svcutil می‌توان به سرویس مورد نظر دسترسی داشت.مثال
    svcutil.exe /language:vb /out:generatedProxy.vb /config:app.config http://localhost:8000/ServiceModelSamples/service

ChannelFactory:

ChannelFactory یک کلاس تعبیه شده در دات نت می‌باشد که به وسیله یک اینترفیس که به عنوان تعاریف سرویس سمت سرور است یک نمونه از سرویس مورد نظر را برای ما خواهد ساخت. اما به خاظر داشته باشید از این روش زمانی می‌توان استفاده کرد که دسترسی کامل به سمت سرور و کلاینت داشته باشید.

برای آشنایی با نحوه پیاده سازی به این روش نیز می‌توانید از این مقاله کمک بگیرید.

مثال:

public static TChannel CreateChannel()
        {
            IBookService service;

            var endPointAddress = new EndpointAddress( "http://localhost:7000/service.svc" );

            var httpBinding = new BasicHttpBinding();
            
            ChannelFactory<TChannel> factory = new ChannelFactory<TChannel>( httpBinding, endPointAddress );

            instance= factory.CreateChannel();

            return instance;
        }
همان طور که مشاهده می‌کنید در این روش نیاز به یک EndpointAddress به همراه یک نمونه از نوع Binding مورد نظر دارید. نوع این Binding حتما باید با نوع نمونه ساخته شده در سمت سرور که برای هاست کردن سرویس‌ها مورد استفاده قرار گرفته است یکی باشد. این نوع‌ها می‌تواند شامل NetTcpBidning ،WShttpBinding  BasicHttpBinding ،WSDualHttpBinding، MSMQ Binding و البته چند نوع دیگر نیز باشد.
در نتیجه برای ساخت یک سرویس به روش ChannelFactory باید مراحل زیر را طی نمایید:
  • یک نمونه از WCF Binding بسازید
  • یک نمونه از کلاس EndPointAddress به همراه آدرس سرویس مورد نظر در سمت سرور بسازید(البته می‌توان این مرحله را نادیده گرفت و آدرس سرویس را مستقیما به نمونه ChannelFactory به عنوان پارامتر پاس داد)
  • یک نمونه از کلاس ChannelFactory یا استفاده از EndPointAddress بسازید
  • با استفاده از ChannelFactory یک نمونه از Channel مورد نظر را فراخوانی نمایید(فراخوانی متد CreateChannel)

تفاوت‌های دو روش

Proxy
 ChannelFactory
فقط نیاز به یک URL برای ساخت سرویس مورد نظر دارد. بقیه مراحل توسط ابزار‌های مرتبط انجام خواهد شد  
 شما نیاز به دسترسی مستقیم به اسمبلی حاوی Service Contract پروژه خود دارید.
 استفاده از این روش بسیار آسان و ساده است
 پیاده سازی آن پیچیدگی بیشتر دارد
فهم مفاهیم این روش بسیار راحت است
نیاز به دانش اولیه از مفاهیم WCF برای پیاده سازی دارد
 زمانی که میزان تغییرات در کلاس‌های مدل و Entity‌ها زیاد باشد این روش بسیار موثر است.(مدیریت تغییرات در WCF)
 زمانی که اطمینان دارید که مدل و entity‌ها پروژه زیاد تغییر نخواهند کرد و از طرفی نیاز به کد نویسی کمتر در سمت کلاینت دارید، این روش موثرتر خواهد بود
 فقط به اینترفیس هایی که دارای ServiceContractAttribute هستند دسترسی خواهیم داشت.
به تمام اینترفیس‌های تعریف شده در بخش  Contracts دسترسی داریم.
 فقط به متد‌های که دارای OperationContractAttribute هستند دسترسی خواهیم داشت.    به تمام متد‌های عمومی سرویس دسترسی داریم.  

آیا می‌توان از روش AddServiceReference تعبیه شده در Vs.Net، برای ساخت ChannelFactory استفاده کرد؟

بله! کافیست هنگام ساخت سرویس، در پنجره AddServiceReference از قسمت Advanced وارد برگه تنظیمات شوید. سپس تیک مربوط به قسمت های  Reused Type in referenced assemblies  و Reused Types in specified referenced assemblies را بزنید. بعد از لیست پایین، اسمبلی‌های مربوط به Domain Model و هم چنین Contract‌های سمت سرور را انتخاب نمایید. در این حالت شما از روش Channel Factory برای ساخت سرویس WCF استفاده کرده اید.

مطالب
طراحی جدول فایل‌های پیوستی پایگاه داده
سناریو‌ی زیر را در نظر بگیرید:
می‌خواهید پروژه‌ای را انجام دهید که شامل جداول زیر است:
مقالات، اخبار، گالری تصاویر، گالری ویدیو، اسلایدشو، تبلیغات و ... و تمامی این جداول حداقل شامل یک فایل پیوست (عکس، فیلم، ...) می‌باشند. به طور مثال جدول مقالات دارای یک عکس نیز می‌باشد. قصد داریم تمام فایل‌ها را بر روی هاست ذخیره کرده و فقط آدرس و نام فایل را در دیتابیس ذخیره نمایم.

روش اول : استفاده از یک فیلد در هر جدول برای نگه دارای اسم فایل

مثال:
    public class Article
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Body { get; set; }
        public string RegisterDate { get; set; }
        public string FileName { get; set; }
    }
معایب:
این روش فقط در صورتی پاسخگو می‌باشد که هر رکورد فقط شامل یک فایل باشد. به طور مثال ممکن است برای یک مقاله، چندین عکس و فایل را ضمیمه‌ی آن کنیم. در این حالت این روش پاسخ گو نمی‌باشد؛ ولی می‌توانیم به صورت زیر نیز عمل کنیم:
ایجاد جدولی برای نگهداری فایل‌های هر رکورد از مقاله :


public class ArticleFiles
{
        public int Id { get; set; }
        public string FielName { get; set; }
        public string FileExtension { get; set; } 
        public Article Article { get; set; }
        public int FileSize { get; set; }
}
 
روش دوم : ایجاد جدولی پایه برای نگهدارای تمام فایل‌های آپلود شده

می‌توانیم جدولی را به نام Attachment ایجاد کرده و هر فایلی را که آپلود می‌کنیم، مشخصات آن را در این جدول ذخیره کنیم و هر جدول هم که نیازی به فایل داشت، رابطه‌ای با این جدول برقرار کند. در این حالت خواهیم داشت:


public class Attachment
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string FileName { get; set; }
        public string Extension { get; set; }
        public DateTime RegisterDate { get; set; }
        public int Size { get; set; }
        public ICollection<Article> ArticleFiles { get; set; }
        public ICollection<News> NewsFiles { get; set; }
        public int Viewed { get; set; }
    }
در این حالت باید بین تمام جداولی که نیاز به فایل دارند، رابطه ای با جدول Attachment داشته باشد. به طور مثال بین جدول مقالات و جدول Attachment یک رابطه‌ی یک به چند برای لیست فایل‌ها وجود خواهد داشت.


روش سوم : جدولی برای نگه داری اسم فایل‌ها، بدون رابطه

جدول Attachment در این روش، همانند روش دوم می‌باشد؛ با دو تفاوت:
1- با هیچ جدولی رابطه‌ای ندارد.
2- دو فیلد به عنوان نام جدول و Id رکورد به آن اضافه شده است.
تفاوت نسبت به روش دوم:
در روش دوم، ثبت یک رکورد، وابسته‌ی به ثبت رکورد در جدول Attachment بود و ابتدا می‌بایستی فایل در Attachment ذخیره می‌شد و بعد از بدست آوردن Id آن، رکورد مورد نظر (مقاله) را درج می‌کردیم. ولی در این روش ابتدا مقاله درج شده و بعد از آن فایل را با اسم جدول و ID رکورد مورد نظر ذخیره می‌کنیم:
public class Attachment
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string FileName { get; set; }
        public string Extension { get; set; }
        public DateTime RegisterDate { get; set; }
        public int Size { get; set; }
        public string TableName { get; set; }
        public int RowId { get; set; }
        public int Viewed { get; set; }        
    }

حالت پنجم :

ایجاد یک کلاس پایه و ارث بری سایر کلاس‌ها از کلاس پایه و ایجاد رابطه‌ای بین کلاس پایه و کلاس‌های مشتق شده.

نظراتی پیرامون حالت‌های مختلف:

1- داشتن یک جدول الحاقات برای هر جدول
  • اضافه کردن یک فیلد: بعضی‌ها این روش را ترجیح می‌دهند. به این دلیل که هر جدول، یک جدول attachment مختص به خود دارد؛ با توجه به فیلدهایی که لازم است. به طور مثال ممکن است بعد از گذشت مدتی، نیاز باشد تا دو فیلد برای فایل‌های هر مقاله اضافه شوند که در این حالت فقط به جدول attachment مقاله اضافه خواهند شد.

2- داشتن یک جدول پایه که کل فایل‌ها در آن ذخیره شوند (روش‌های دوم و سوم)

  • متمرکز شدن کل فایل‌ها در یک جدول: بیشتر پروژه‌ها و یا برنامه نویسان (طبق تجربه‌ی بنده) یک جدول پایه را برای این منظور دوست دارند. به دلیل اینکه تمام اطلاعات یکجا باشد.
  • عدم آپلود چندین باره‌ی یک فایل: در این حالت می‌توان از یک فایل چندین بار در چند جای مختلف استفاده نمود و در فضای هاست صرفه جویی می‌شود. این روش مدیریت سختی دارد و نیازمند کوئری‌های بیشتری می‌باشد.
  • وجود فیلد‌های زیاد null در جدول: در این حالت ممکن است ردیف‌هایی با ستون‌های مقدار null در جدول زیاد شوند. فرض کنید دو فیلد در جدول attachment وجود دارند که فقط توسط جدول مقالات مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بقیه‌ی جداول بدون استفاده می‌باشند.


از کدام روش استفاده کنیم؟

نمی توان پیشنهاد کرد که الزاما از کدامیک از روش‌های بالا باید استفاده کنیم؛ چون نیازمندهای‌های هر پروژه با هم متفات است و نمی‌توان نسخه‌ای خاص را برای همه تجویز کرد.

مطالب
Gulp #3
در قسمت اول گالپ را معرفی کردیم و در مقاله قبلی به نوشتن اولین تسک با گالپ پرداختیم. در این قسمت می‌خواهیم با نصب bower، پروژه‌ی workflow بوت استرپ راستچین شده را انجام دهیم.

نصب bower



bower یک مدیریت پکیج سمت Front end است و از مزیای استفاده از آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
  • ساده کردن تعریف وابستگی‌های منابع پروژه با تعریف یک فایل bower.json
  • نیازی به commit کردن واستگی‌های پروژه نیست.
  • با ذکر ورژن مربوط به وابستگی یا محدوده‌ی قابل قبول برای آن، به روز رسانی منابع به سادگی با یک دستور انجام می‌شود.
  • وابستگی های وابسته به یک منبع  را نیز نصب می‌کند. برای مثال زمانیکه بوت استرپ را به عنوان وابستگی پروژه تعریف می‌کنیم، وابستگی آن یعنی jquery را چون در فایل bower.json بوت استرپ تعریف شده‌است، به صورت خودکار دانلود می‌کند.
  • در نهایت افراد هم تیمی یا توسعه دهندگان دیگر به راحتی با زدن دستور bower install تمام وابستگی‌های پروژه را می‌توانند نصب کنند.
برای نصب آن کافی است دستور زیر را بزنید و بعد از نصب نیز دستور خط دوم را در مسیر پروژه وارد کنید تا یک فایل bower.json را برایمان بسازد. برای اینکار به سوال‌هایی که می‌پرسد باید جواب دهیم. تنها نکته‌ای که قابل ذکر است، پاسخ به سوال ? what types of modules does this package expose است که باید گزینه‌ی Node را انتخاب کنید. 
sudo npm install -g bower
bower init
حال می‌خواهیم وابستگی‌های پروژه را نصب کنیم که عبارتند از bootstrap-sass,fontawesome,bootstrap-rtl :
bower install bootstrap-sass-official --save  
bower install fontawesome --save
bower install bootstrap-rtl --save
نکته : عبارت save-- وابستگی مربوطه را به bower.json اضافه می‌کند. اگر نصب با موفقیت صورت گرفته باشد، پکیج‌های مربوطه را می‌توانید در فولدر bower_components در root پروژه مشاهده کنید.

نصب پلاگین‌های مورد نیاز gulp

ما می‌خواهیم که بوت استرپ و نگارش sass آن‌را کامپایل کنیم و همچنین وابستگی‌های bower پروژه را از طریق گالپ نصب کنیم تا نیازی به زدن bower install نباشد و توسعه دهنده‌ی پروژه فقط با زدن npm install، تمام وابستگی‌های پروژه‌ی ما را نصب کند. می‌توان تمام پلاگین‌ها را پشت سر هم با یک دستور نصب کرد و یا به صورت جداگانه این کار را انجام داد.
sudo npm install gulp gulp-ruby-sass gulp-notify gulp-bower --save-dev
نکته۱:پلاگین gulp-notify به منظور نشان دادن خطاها در ترمینال است؛ تا در صورت وجود اشتباه در کامپایل فایل‌های Sass، کل روند گالپ متوقف نشود.
نکته ۲ : برای اینکه کامپایل sass انجام شود نیاز به Ruby دارید. برای ویندوز می‌توانید از روبی اینستالر استفاده کنید.

نوشتن تسک‌ها برای گالپ

به قسمت مهم و هیجان انگیز کار رسیدیم! همان طور در مقاله قبلی گفتیم، ابتدا باید ماژول‌هایی را که نصب کردیم، include کنیم به این صورت:
var gulp = require('gulp'),
    sass = require('gulp-ruby-sass'),
    notify = require('gulp-notify'),
    bower = require('gulp-bower');
برای اینکه دسترسی به مسیر‌های مهم پروژه آسان‌تر شود، آن‌ها را درون یک شیء نگه داری می‌کنیم.
var config = {
    sassPath = './resources/sass',
    bowerDir = './bower_components'
}
تسک باور را اضافه می‌کنیم تا کار bower install را خودکار کنیم. مزیت این کار این است اگر یک هم تیمی، پکیج جدیدی را در حین توسعه‌ی پروژه نصب کرد، بدون اینکه لازم باشد تا در جایی از پروژه، بقیه را از آن مطلع کنید، فقط با زدن gulp خیالتان راحت شود که تمام کارهایی که باید انجام دهید، گالپ برایتان انجام می‌دهد.
// create a task to do bower install
gulp.task('bower', function() {
    return bower()
      .pipe(gulp.dest(config.bowerDir))
});
در گام بعدی، تسک جاوا اسکریپت را اضافه می‌کنیم. یعنی جی کوری و فایل bootstrap.js را به مسیر public/js می‌آوریم. فولدر public برای جدا سازی فایل‌های نهایی از فایل‌های توسعه است و به همین صورت برای فونت آیکن‌های fontawesome.

// Copy js files to public folder
gulp.task('js', function() {
    return gulp.src([config.bowerDir + '/bootstrap-sass-official/assets/javascripts/bootstrap.min.js',
                    config.bowerDir + '/jquery/dist/jquery.min.js'
            ])
        .pipe(gulp.dest('./public/js'));

});

// Copy fontawesome icons to public/fonts folder
gulp.task('icons', function() {
    return gulp.src(config.bowerDir + '/fontawesome/fonts/**.*')
        .pipe(gulp.dest('./public/fonts'));
});

:برای سی اس اس هم تسک مربوطه‌اش را به صورت زیر می‌نویسیم

gulp.task('css', function() {
    return sass(config.sassPath + '/style.scss', { // Our coustom sass
      style: 'compressed',  // minify css
      loadPath: [ // load paths to easy use import in resources/sass
        './resources/sass',
        config.bowerDir + '/bootstrap-sass-official/assets/stylesheets', // bootstrap sass files
        config.bowerDir + '/fontawesome/scss' // awesome icons sass files
      ]
    })
});
 حال تعریف می‌کنیم که اگر خطایی در حین کامپایل رخ داد، آن را به ما نشان دهد و در نهایت فایل کامپایل و فشرده شده را در مسیر خروجی قرار می‌دهیم. کد‌ها را به صورت زیر به روز می‌کنیم
gulp.task('css', function() {
    return sass(config.sassPath + '/style.scss', { // Our coustom sass
      style: 'compressed',  // minify css
      loadPath: [ // load paths to easy use import in resources/sass
        './resources/sass',
        config.bowerDir + '/bootstrap-sass-official/assets/stylesheets', // bootstrap sass files
        config.bowerDir + '/fontawesome/scss' // awesome icons sass files
      ]
    })
        .on('error', notify.onError(function(error) {
            return 'Error: ' + error.message;
        }))
      .pipe(gulp.dest('./public/css'));
});
اینجا ما می‌خواهیم که کار‌ها را خودکار سازی کنیم تا با تغییر و ذخیره‌ی مجدد فایل‌های سس، تسک سی اس اس را انجام دهد. برای این کار کد‌های زیر را اضافه می‌کنیم
// Rerun the task when a file changes
gulp.task('watch', function() {

    gulp.watch(config.sassPath + '/**/*.scss', ['css']); 

});
در نهایت برای سادگی می‌توانیم مجموعه‌ای از وظایف را در یک تسک تعریف کنیم تا به راحتی و با زدن تنها یک دستور در ترمینال، کار‌ها خودکار سازی شوند
// Run this task with :  gulp
// OR gulp default
gulp.task('default', ['bower', 'icons', 'css','js']);

بسیار خوب؛ ما توانستیم پایه‌ی ورک فلو یمان را بسازیم. در مقاله‌ی بعدی از پلاگین‌های دیگری برای بهینه سازی کارهایمان کمک خواهیم گرفت

مخزن گیت هاب 
مطالب
API Versioning
فرض کنید امروز یک API را برای استفاده عموم ارائه میدهید. آیا با یک breaking change در منابع شما که باعث تغییر در داده‌های ورودی یا خروجی API شود، باید استفاده کنندگان این API در سیستمی که از آن استفاده کرده‌اند، تغییراتی را اعمال کنند یا خیر؟ جواب خیر می‌باشد؛ اصلی‌ترین استفاده از API Versioning دقیقا برای این منظور است که بدون نگرانی از توسعه‌های بعدی، از ورژن‌های قدیمی API بتوانیم استفاده کنیم. 
در این مقاله با روش‌های مختلف ورژن بندی API آشنا خواهید شد.
سه روش اصلی زیر را میتوان برای این منظور در نظر گرفت:
  1.  URI-based versioning 
  2.  Header-based versioning 
  3.  Media type-based versioning 

پیاده سازی URI-based versioning
حداقل به 3 طریق میتوان این مکانیسم را پیاده کرد:
راه حل اول: اگر از Attribute Routing استفاده نمی‌کنید، با تغییر جزئی در تعاریف مسیریابی خود میتوانید به نتیجه مورد نظر برسید. برای ادامه کار دو ویوومدل و دو کنترلر را که هر کدام مربوط به ورژن خاصی از API ما هستند، پیاده سازی میکنیم:
public class ItemViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Country { get; set; }
}
public class ItemV2ViewModel : ItemViewModel
{
    public double Price { get; set; }
}
ItemViewModel مربوط به ورژن 1 میباشد.
 public class ItemsController : ApiController   
 {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
 public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
ItemsController مربوط به ورژن 1 میباشد.
اگر قرار باشد از مسیرهای متمرکز استفاده کنیم، کافی است که تغییرات زیر را اعمال کنیم:
config.Routes.MapHttpRoute("ItemsV2", "api/v2/items/{id}", new
{
    controller = "ItemsV2",
    id = RouteParameter.Optional
});
config.Routes.MapHttpRoute("Items", "api/items/{id}", new
{
    controller = "Items",
    id = RouteParameter.Optional
});
config.Routes.MapHttpRoute(
    name: "DefaultApi",
    routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
    defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
);
در کد بالا به صراحت برای تک تک کنترلرها مسیریابی متناسب با ورژنی که آن را پشتیبانی میکند، معرفی کرده‌ایم.
نکته: این تنظیمات خاص باید قبل از تنظیمات پیش فرض قرار گیرند.

روش بالا به خوبی کار خواهد کرد ولی آنچنان مطلوب نمیباشد. به همین دلیل یک مسیریابی عمومی و کلی را در نظر میگیریم که شامل ورژن مورد نظر، در قالب یک پارامتر میباشد. در روش جایگزین باید به شکل زیر عمل کنید:
config.Routes.MapHttpRoute(
"defaultVersioned",
"api/v{version}/{controller}/{id}",
new { id = RouteParameter.Optional }, new { version = @"\d+" });

config.Routes.MapHttpRoute(
"DefaultApi",
"api/{controller}/{id}",
new { id = RouteParameter.Optional }
);

با این تنظیمات فعلا به مسیریابی ورژن بندی شده‌ای دست نیافته‌ایم. زیرا فعلا به هیچ طریق به Web API اشاره نکرده‌ایم که به چه صورت از این پارامتر version برای پیدا کردن کنترلر ورژن بندی شده استفاده کند و به همین دلیل این دو مسیریابی نوشته شده در عمل نتیجه یکسانی را خواهند داشت. برای رفع مشکل مطرح شده باید فرآیند پیش فرض انتخاب کنترلر را کمی شخصی سازی کنیم.

IHttpControllerSelector مسئول پیدا کردن کنترلر مربوطه با توجه به درخواست رسیده می‌باشد. شکل زیر مربوط است به مراحل ساخت کنترلر بر اساس درخواست رسیده:

 به جای پیاده سازی مستقیم این اینترفیس، از پیاده سازی کننده پیش فرض موجود (DefaultHttpControllerSelector) اسفتاده کرده و HttpControllerSelector جدید ما از آن ارث بری خواهد کرد.

public class VersionFinder
    {
        private static bool NeedsUriVersioning(HttpRequestMessage request, out string version)
        {
            var routeData = request.GetRouteData();
            if (routeData != null)
            {
                object versionFromRoute;
                if (routeData.Values.TryGetValue(nameof(version), out versionFromRoute))
                {
                    version = versionFromRoute as string;
                    if (!string.IsNullOrWhiteSpace(version))
                    {
                        return true;
                    }
                }
            }
            version = null;
            return false;
        }
        private static int VersionToInt(string versionString)
        {
            int version;
            if (string.IsNullOrEmpty(versionString) || !int.TryParse(versionString, out version))
                return 0;
            return version;
        }
        public static int GetVersionFromRequest(HttpRequestMessage request)
        {
            string version;

            return NeedsUriVersioning(request, out version) ? VersionToInt(version) : 0;
        }
    }

کلاس VersionFinder برای یافتن ورژن رسیده در درخواست جاری  مورد استفاده قرار خواهد گرفت. با استفاده از متد NeedsUriVersioning بررسی صورت می‌گیرد که آیا در این درخواست پارامتری به نام version وجود دارد یا خیر که درصورت موجود بودن، مقدار آن واکشی شده و درون پارامتر out قرار می‌گیرد. در متد GetVersionFromRequest بررسی میشود که اگر خروجی متد NeedsUriVersioning برابر با true باشد، با استفاده از متد VersionToInt مقدار به دست آمده را به int تبدیل کند.

 public class VersionAwareControllerSelector : DefaultHttpControllerSelector
    {
        public VersionAwareControllerSelector(HttpConfiguration configuration) : base(configuration) { }
        public override string GetControllerName(HttpRequestMessage request)
        {
            var controllerName = base.GetControllerName(request);
            var version = VersionFinder.GetVersionFromRequest(request);
                
        return version > 0 ? GetVersionedControllerName(request, controllerName, version) : controllerName;
        }
        private string GetVersionedControllerName(HttpRequestMessage request, string baseControllerName,
        int version)
        {
            var versionControllerName = $"{baseControllerName}v{version}";
            HttpControllerDescriptor descriptor;
            if (GetControllerMapping().TryGetValue(versionControllerName, out descriptor))
            {
                return versionControllerName;
            }

            throw new HttpResponseException(request.CreateErrorResponse(
            HttpStatusCode.NotFound,
                $"No HTTP resource was found that matches the URI {request.RequestUri} and version number {version}"));
        }
    }

متد  GetControllerName وظیفه بازگشت دادن نام کنترلر را برعهده دارد. ما نیز با لغو رفتار پیش فرض این متد و تهیه نام ورژن بندی شده کنترلر و معرفی این پیاده سازی از  IHttpControllerSelector به شکل زیر میتوانیم به Web API بگوییم که به چه صورت از پارامتر version موجود در درخواست استفاده کند. 

config.Services.Replace(typeof(IHttpControllerSelector), new VersionAwareControllerSelector(config));

حال با اجرای برنامه به نتیجه زیر خواهیم رسید: 

راه حل دوم: برای زمانیکه Attribute Routing مورد استفاده شما است میتوان به راحتی با تعریف قالب‌های مناسب مسیریابی، API ورژن بندی شده را ارائه دهید.

[RoutePrefix("api/v1/Items")]
    public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id:int}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country =        "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }


 [RoutePrefix("api/V2/Items")]
    public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        [Route("{id:int}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }

اگر توجه کرده باشید در مثال ما، نام‌های کنترلر‌ها متفاوت از هم میباشند. اگر بجای در نظر گرفتن نام‌های مختلف برای یک کنترلر در ورژن‌های مختلف، آن را با یک نام یکسان درون namespace‌های مختلف احاطه کنیم یا حتی آنها را درون Class Library‌های جدا نگهداری کنیم، به مشکل "یافت شدن چندین کنترلر که با درخواست جاری مطابقت دارند" برخواهیم خورد. برای حل این موضوع به راه حل سوم توجه کنید. 

راه حل سوم: استفاده از یک NamespaceControllerSelector که پیاده سازی دیگری از اینترفیس IHttpControllerSelector میباشد. فرض بر این است که قالب پروژه به شکل زیر می‌باشد:

کار با پیاده سازی اینترفیس IHttpRouteConstraint آغاز میشود:

public class VersionConstraint : IHttpRouteConstraint
{
    public VersionConstraint(string allowedVersion)
    {
        AllowedVersion = allowedVersion.ToLowerInvariant();
    }
    public string AllowedVersion { get; private set; }

    public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName,
    IDictionary<string, object> values, HttpRouteDirection routeDirection)
    {
        object value;
        if (values.TryGetValue(parameterName, out value) && value != null)
        {
            return AllowedVersion.Equals(value.ToString().ToLowerInvariant());
        }
        return false;
    }
}

کلاس بالا در واقع برای اعمال محدودیت خاصی که در ادامه توضیح داده میشود، پیاده سازی شده است.

متد Match آن وظیفه چک کردن برابری مقدار کلید parameterName موجود در درخواست را با مقدار allowedVersion ای که API از آن پشتیبانی میکند، برعهده دارد. با استفاده از این Constraint مشخص کرده‌ایم که دقیقا چه زمانی باید Route نوشته شده انتخاب شود.

 به روش استفاده از این Constraint توجه کنید:

namespace UriBasedVersioning.Namespace.Controllers.V1
{
    using Models.V1;

RoutePrefix("api/{version:VersionConstraint(v1)}/items")]
public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
}
namespace UriBasedVersioning.Namespace.Controllers.V2
{
    using Models.V2;


RoutePrefix("api/{version:VersionConstraint(v2)}/items")]
public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
}

با توجه به کد بالا می‌توان دلیل استفاده از VersionConstraint را هم درک کرد؛ از آنجایی که ما دو Route شبیه به هم داریم، لذا باید مشخص کنیم که در چه شرایطی و کدام یک از این Route‌ها انتخاب شود. خوب، اگر برنامه را اجرا کرده و یکی از API‌های بالا را تست کنید، با خطا مواجه خواهید شد؛ زیرا فعلا این Constraint به سیستم Web API معرفی نشده است. تنظیمات زیر را انجام دهید:

var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
            constraintsResolver.ConstraintMap.Add(nameof(VersionConstraint), typeof
            (VersionConstraint));
config.MapHttpAttributeRoutes(constraintsResolver);

مرحله بعدی کار، پیاده سازی IHttpControllerSelector می‌باشد:

  public class NamespaceControllerSelector : IHttpControllerSelector
    {
        private readonly HttpConfiguration _configuration;
        private readonly Lazy<Dictionary<string, HttpControllerDescriptor>> _controllers;
        public NamespaceControllerSelector(HttpConfiguration config)
        {
            _configuration = config;
            _controllers = new Lazy<Dictionary<string,
                HttpControllerDescriptor>>(InitializeControllerDictionary);
        }
        public HttpControllerDescriptor SelectController(HttpRequestMessage request)
        {
            var routeData = request.GetRouteData();
            if (routeData == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }

            var controllerName = GetControllerName(routeData);
            if (controllerName == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }
            var version = GetVersion(routeData);
            if (version == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }
            var controllerKey = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}.{1}",
                version, controllerName);
            HttpControllerDescriptor controllerDescriptor;
            if (_controllers.Value.TryGetValue(controllerKey, out controllerDescriptor))
            {
                return controllerDescriptor;
            }
            throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
        }
        public IDictionary<string, HttpControllerDescriptor> GetControllerMapping()
        {
            return _controllers.Value;
        }
        private Dictionary<string, HttpControllerDescriptor> InitializeControllerDictionary()
        {
            var dictionary = new Dictionary<string,
                HttpControllerDescriptor>(StringComparer.OrdinalIgnoreCase);
            var assembliesResolver = _configuration.Services.GetAssembliesResolver();
            var controllersResolver = _configuration.Services.GetHttpControllerTypeResolver();
            var controllerTypes = controllersResolver.GetControllerTypes(assembliesResolver);
            foreach (var controllerType in controllerTypes)
            {
                var segments = controllerType.Namespace.Split(Type.Delimiter);
                var controllerName =
                    controllerType.Name.Remove(controllerType.Name.Length -
                                               DefaultHttpControllerSelector.ControllerSuffix.Length);
                var controllerKey = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}.{1}",
                    segments[segments.Length - 1], controllerName);

                if (!dictionary.Keys.Contains(controllerKey))
                {
                    dictionary[controllerKey] = new HttpControllerDescriptor(_configuration,
                        controllerType.Name,
                        controllerType);
                }
            }
            return dictionary;
        }
        private static T GetRouteVariable<T>(IHttpRouteData routeData, string name)
        {
            object result;
            if (routeData.Values.TryGetValue(name, out result))
            {
                return (T)result;
            }
            return default(T);
        }
        private static string GetControllerName(IHttpRouteData routeData)
        {
            var subroute = routeData.GetSubRoutes().FirstOrDefault();
            var dataTokenValue = subroute?.Route.DataTokens.First().Value;
            var controllerName =
                ((HttpActionDescriptor[])dataTokenValue)?.First().ControllerDescriptor.ControllerName.Replace("Controller", string.Empty);
            return controllerName;
        }
        private static string GetVersion(IHttpRouteData routeData)
        {
            var subRouteData = routeData.GetSubRoutes().FirstOrDefault();
            return subRouteData == null ? null : GetRouteVariable<string>(subRouteData, "version");
        }
    }

سورس اصلی کلاس بالا از این آدرس قابل دریافت است. در تکه کد بالا بخشی که مربوط به چک کردن تکراری بودن آدرس میباشد، برای ساده سازی کار حذف شده است. ولی نکته‌ی مربوط به SubRoutes که برای واکشی مقادیر پارامترهای مرتبط با Attribute Routing می‌باشد، اضافه شده است. روال کار به این صورت است که ابتدا RouteData موجود در درخواست را واکشی کرده و با استفاده از متدهای GetControllerName و GetVersion، پارامتر‌های controller و version را جستجو میکنیم. بعد با استفاده از مقادیر به دست آمده، controllerKey را تشکیل داده و درون کنترلر‌های موجود در برنامه به دنبال کنترلر مورد نظر خواهیم گشت.

کارکرد متد InitializeControllerDictionary :

همانطور که میدانید به صورت پیش‌فرض Web API توجهی به فضای نام مرتبط با کنترلر‌ها ندارد. از طرفی برای پیاده سازی اینترفیس IHttpControllerSelector نیاز است متدی با امضای زیر را داشته باشیم:

public IDictionary<string, HttpControllerDescriptor> GetControllerMapping()

لذا در کلاس پیاده سازی شده، خصوصیتی به نام ‎‎_controllers را که از به صورت Lazy و از نوع بازگشتی متد بالا می‌باشد، تعریف کرده‌ایم. متد InitializeControllerDictionary کار آماده سازی داده‌های مورد نیاز خصوصیت ‎‎_controllers می‌باشد. به این صورت که تمام کنترلر‌های موجود در برنامه را واکشی کرده و این بار کلید‌های مربوط به دیکشنری را با استفاده از نام کنترلر و آخرین سگمنت فضای نام آن، تولید و درون دیکشنری مورد نظر ذخیره کرده‌ایم.

حال تنظیمات زیر را اعمال کنید:

 public static class WebApiConfig
    {
        public static void Register(HttpConfiguration config)
        {
            var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
            constraintsResolver.ConstraintMap.Add(nameof(VersionConstraint), typeof
            (VersionConstraint));

            config.MapHttpAttributeRoutes(constraintsResolver);

            config.Services.Replace(typeof(IHttpControllerSelector), new NamespaceControllerSelector(config));

        }
    }

این بار برنامه را اجرا کرده و API‌های مورد نظر را تست کنید؛ بله بدون مشکل کار خواهد کرد.

نکته تکمیلی: سورس مذکور در سایت کدپلکس برای حالتی که از Centralized Routes استفاده میکنید آماده شده است. روش مذکور در این مقاله هم  فقط قسمت Duplicate Routes آن را کم دارد که میتوانید اضافه کنید. پیاده سازی دیگری را از این راه حل هم میتوانید داشته باشید.

پیاده سازی Header-based versioning  

در این روش کافی است هدری را برای دریافت ورژن API درخواستی مشخص کرده باشید. برای مثال هدری به نام api-version، که استفاده کننده از این طریق، ورژن درخواستی خود را اعلام میکند. همانطور که قبلا اشاره کردیم، با استفاده از Constraint‌ها دست شما خیلی باز خواهد بود. برای مثال این بار به جای واکشی پارامتر version از RouteData، کد همان قسمت را برای واکشی آن از هدر درخواستی تغییر خواهیم داد:
public class HeaderVersionConstraint : IHttpRouteConstraint
    {
        private const string VersionHeaderName = "api-version";

        public HeaderVersionConstraint(int allowedVersion)
        {
            AllowedVersion = allowedVersion;
        }

        public int AllowedVersion { get; }

        public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName,
            IDictionary<string, object> values,
            HttpRouteDirection routeDirection)
        {
            if (!request.Headers.Contains(VersionHeaderName)) return false;

            var version = request.Headers.GetValues(VersionHeaderName).FirstOrDefault();

            return VersionToInt(version) == AllowedVersion;
        }
        private static int VersionToInt(string versionString)
        {
            int version;
            if (string.IsNullOrEmpty(versionString) || !int.TryParse(versionString, out version))
                return 0;
            return version;
        }
    }
این بار در متد Match، به دنبال هدر خاصی به نام api-version می‌گردیم و مقدار آن را با AllowdVersion مقایسه میکنیم تا مشخص کنیم که آیا این Route نوشته شده برای ادامه کار واکشی کنترلر مورد نظر استفاده شود یا خیر. در ادامه یک RouteFactoryAttribute شخصی سازی شده را به منظور معرفی این محدودیت تعریف شده، در نظر میگیریم:
public sealed class HeaderVersionedRouteAttribute : RouteFactoryAttribute
    {
        public HeaderVersionedRouteAttribute(string template) : base(template)
        {
            Order = -1;
        }

        public int Version { get; set; }

        public override IDictionary<string, object> Constraints => new HttpRouteValueDictionary
        {
            {"", new HeaderVersionConstraint(Version)}
        };
    }

با استفاده از خصوصیت Constraints، توانستیم محدودیت پیاده سازی شده خود را به سیستم مسیریابی معرفی کنیم. توجه داشته باشید که این بار هیچ پارامتری در Uri تحت عنوان version را نداریم و از این جهت به صراحت کلیدی برای آن مشخص نکرده ایم (‎‎‎‎‏‏‎‎{"", new HeaderVersionConstraint(Version)} ‎‎ ).
کنترلر‌های ما به شکل زیر خواهند بود:
    [RoutePrefix("api/items")]
    public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [HeaderVersionedRoute("{id}", Version = 1)]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
  [RoutePrefix("api/items")]
    public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        [HeaderVersionedRoute("{id}", Version = 2)]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }

این بار از VersionedRoute برای اعمال مسیر یابی Attribute-based استفاده کرده ایم و به صراحت ورژن هر کدام را با استفاده از خصوصیت Version آن مشخص کرده‌ایم. نتیجه:


پیاده سازی Media type-based versioning
قرار است ورژن API مورد نظر را که استفاده کننده درخواست میدهد، از دل درخواست‌هایی به فرم زیر واکشی کنیم:
GET /api/Items HTTP 1.1
Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v1+json
GET /api/Items HTTP 1.1
Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v2+json
در این روش دست ما کمی بازتر است چرا که میتوانیم بر اساس فرمت درخواستی نیز تصمیماتی را برای ارائه ورژن خاصی از API  داشته باشیم. روال کار شبیه به روش قبلی با پیاده سازی یک Constraint و یک RouteFactoryAttribute انجام خواهد گرفت.
 public class MediaTypeVersionConstraint : IHttpRouteConstraint
    {
        private const string VersionMediaType = "vnd.mediatype.versioning";

        public MediaTypeVersionConstraint(int allowedVersion)
        {
            AllowedVersion = allowedVersion;
        }

        public int AllowedVersion { get; }

        public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName, IDictionary<string, object> values,
            HttpRouteDirection routeDirection)
        {
            if (!request.Headers.Accept.Any()) return false;

            var acceptHeaderVersion =
                request.Headers.Accept.FirstOrDefault(x => x.MediaType.Contains(VersionMediaType));

            //Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v1+json
            if (acceptHeaderVersion == null || !acceptHeaderVersion.MediaType.Contains("-v") ||
                !acceptHeaderVersion.MediaType.Contains("+"))
                return false;

            var version = acceptHeaderVersion.MediaType.Between("-v", "+");
            return VersionToInt(version)==AllowedVersion;
        }
}
در متد Match کلاس بالا به دنبال مدیا تایپ مشخصی هستیم که با هدر Accept برای ما ارسال میشود. برای آشنایی با فرمت ارسال Media Type‌ها میتوانید به اینجا مراجعه کنید. کاری که در اینجا انجام شده‌است، یافتن ورژن ارسالی توسط استفاده کننده می‌باشد که آن را با فرمت خاصی که نشان داده شد و مابین (v-) و (+) قرار داده، ارسال میشود. ادامه کار به مانند روش Header-based میباشد و از مطرح کردن آن در مقاله خودداری میکنیم.
نتیجه به شکل زیر خواهد بود:


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.


نظرات مطالب
ایجاد نصاب یک قالب پروژه جدید چند پروژه‌ای در ویژوال استودیو
یک نکته مهم!
اگر روش فوق را امتحان کنید (چه استفاده از افزونه یاد شده یا حتی روش دستی مقدماتی فوق)، هر نامی را که در ابتدای کار ایجاد Solution جدید وارد کنید، به زیر پروژه‌های اضافه شده اعمال نمی‌شود. یعنی همان نام ابتدایی خودشان را خواهند داشت که این مورد اصلا جالب نیست.
برای رفع آن نیاز است از متغیری به نام $safeprojectname$ استفاده شود (هرجایی که نام پروژه به صورت مستقیم استفاده شده، حتی نام پوشه‌ها یا فایل‌ها) به همراه ReplaceParameters=true. یک مثال را در این مورد در پیوست ذیل می‌توانید دریافت کنید:
  MyConsoleApplicationTemplates.zip

روش نصب دستی این قالب با کپی کردن آن در پوشه My Documents\Visual Studio xyz\Templates\ProjectTemplates است.
نظرات مطالب
استفاده از bower در visual studio
- برای مشاهده‌ی تمام فایل‌ها (خصوصا مواردی که خارج از سیستم ویژوال استودیو اضافه می‌شوند) باید show all files را انتخاب کنید:

- برای کار با bower در ویژوال استودیو فقط کافی است فایل استاندارد کانفیگ آن‌را اضافه کنید:


سپس محتوای این فایل bower.json را به نحو ذیل تغییر داده و ذخیره کنید:
{
   "name": "asp.net",
   "private": true,
    "dependencies": {
        "bootstrap-rtl":""
    }
}
با ذخیره کردن آن، کار restore فایل‌ها در پوشه‌ی bower_components به صورت خودکار انجام می‌شود.
- فایل‌های نهایی که باید استفاده شوند، در پوشه‌های dist آن قرار دارند (distribution).
در این مورد خاص، نیاز خواهید داشت به فایل‌های توزیع بوت استرپ اصلی و همچنین به بوت استرپ راست به چپ:
bower_components\bootstrap\dist\css\bootstrap.min.css
bower_components\bootstrap-rtl\dist\css\bootstrap-rtl.min.css

bower_components\jquery\dist\jquery.min.js
bower_components\bootstrap\dist\js\bootstrap.min.js