مطالب
کامپوننت‌ها در AngularJS 1.5 - قسمت دوم - مسیریابی
در این قسمت به معرفی سیستم مسیریاب در Angular 1.5 خواهیم پرداخت. قبل از معرفی این سیستم ابتدا سیستم مسیریاب اصلی در Angular را بررسی خواهیم کرد.

مروری بر مسیریابی در AngularJS
برای استفاده از مسیریاب اصلی Angular کافی است از دایرکتیو ویژه‌ایی با نام ng-view به همراه یکسری تنظیمات پیکربندی استفاده کنیم. به عنوان مثال اگر آدرس صفحه با home/ مطابقت داشته باشد، تمپلیت home.html توسط دایرکتیو ng-view بارگذاری خواهد شد. برای فعال‌سازی این سیستم ابتدا باید پکیج angular-route را به پروژه مثال قسمت قبل اضافه کنید:
bower install angular-route --save
در ادامه لازم است وابستگی فوق را به صفحه‌ی index.html اضافه نمائید:
<script src="bower_components/angular-route/angular-route.min.js" type="text/javascript"></script>
اکنون درون صفحه به جای نمایش مستقیم کامپوننت، از دایرکتیو ng-view استفاده خواهیم کرد:
<div class="col-md-9">
                <ng-view></ng-view>
</div>

 همچنین مقدار فیلد url کامپوننت dntWidget را به صورت زیر تغییر دهید:
      model.panel = {
          title: "Panel Title",
          items: [
              {
                  title: "Home", url: "#/home"
              },
              {
                  title: "Articles", url: "#/articles"
              },
              {
                  title: "Authors", url: "#/authors"
              }
          ]
      };

در ادامه باید سیستم مسیریاب را به عنوان یک وابستگی به اپلیکیشن معرفی کنیم:
var module = angular.module("dntModule", ["ngRoute"]);
اکنون می‌توانیم پیکربندی موردنظر جهت هدایت آدرس‌ها به تمپلیت‌های مربوطه را بنویسیم:
module.config(function ($routeProvider) {
        $routeProvider
            .when("/home", { template: "<app-home></app-home>" })
            .when("/articles", { template: "<app-articles></app-articles>" })
            .when("/authors", { template: "<app-authors></app-authors>" })
            .otherwise({ redirectTo: "/home" });
    });

همانطور که مشاهده می‌کنید به route provider اعلام کرده‌ایم که در صورت مطابقت داشتن آدرس URL با هر کدام از حالت‌های فوق، تمپلیت متناسب با آن را نمایش بدهد. در نهایت توسط otherwise اگر آدرس، با هیچکدام از حالت‌های تعریف شده مطابقت نداشت، کاربر به آدرس home/ هدایت خواهد شد. 
نکته‌ایی که در کد فوق وجود دارد این است که سیستم مسیریاب اصلی Angular تا اینجا هیچ اطلاعی از وجود کامپوننت‌ها ندارد، اما می‌داند یک تمپلیت چیست. بنابراین از تمپلیت، جهت نمایش یک کامپوننت استفاده خواهد کرد.
برای ایجاد کامپوننت‌های فوق نیز می‌توانید آن را به صورت زیر ایجاد کنید:
module.component("appHome", {
        template: `
        <hr><div>
            <div>Panel heading = HomePage</div>
            <div>
                HomePage
            </div>
        </div>`
    });
    module.component("appArticles", {
        template: `
        <hr><div>
            <div>Panel heading = Articles</div>
            <div>
                Articles
            </div>
        </div>`
    });
    module.component("appAuthors", {
        template: `
        <hr><div>
            <div>Panel heading = Authors</div>
            <div>
                Authors
            </div>
        </div>`
    });

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، خواهید دید که به صورت پیش‌فرض به آدرس home/# هدایت خواهیم شد. زیرا آدرسی برای root، درون route configuration تعریف نکرده‌ایم:

اکنون توسط لینک‌های تعریف شده می‌توانیم به راحتی درون تمپلیت‌ها، پیمایش کنیم. همانطور که عنوان شد تا اینجا مسیریاب پیش‌فرض Angular هیچ اطلاعی از کامپوننت‌ها ندارد؛ بلکه آنها را با کمک template، به صورت غیر مستقیم، درون صفحه نمایش داده‌ایم.


معرفی Component Router

مزیت این روتر این است که به صورت اختصاصی برای کار با کامپوننت‌ها طراحی شده است. بنابراین دیگر نیازی به استفاده از template درون route configuration نیست. برای استفاده از این روتر ابتدا باید پکیج آن را نصب کنیم:

bower install angular-component-router --save

سپس وابستگی فوق را با روتر پیش‌فرضی که در مثال قبل بررسی کردیم، جایگزین خواهیم کرد:

<script src="bower_components/angular-component-router/angular_1_router.js"></script>

همچنین درون فایل module.js به جای وابستگی ngRoute از ngComponentrouter استفاده خواهیم کرد:

var module = angular.module("dntModule", ["ngComponentRouter"]);

در ادامه به جای تمامی route configurations قبلی، اینبار یک کامپوننت جدید را به صورت زیر ایجاد خواهیم کرد:

module.component("appHome", {
        template: `
        <hr>
        <div>
            <div>Panel heading = HomePage</div>
            <div>
                HomePage
            </div>
        </div>`
    });

همانطور که مشاهده می‌کنید برای پاسخ‌گویی به تغییرات URL، مقدار routeConfig$ را مقداردهی کرده‌ایم. در اینجا به جای بارگذاری تمپلیت، خود کامپوننت، در هر یک از ruleهای فوق بارگذاری خواهد شد. برای حالت otherwise نیز از سینتکس **/ استفاده کرده‌ایم.

تمپلیت کامپوننت فوق نیز به صورت زیر است:

<div class="container">
    <div class="row">
        <div class="col-md-3">
            <hr>
            <dnt-widget></dnt-widget>
        </div>
        <div class="col-md-9">
            <ng-outlet></ng-outlet>
        </div>
    </div>
</div>

لازم به ذکر است دیگر نباید از دایرکتیو  ng-view استفاده کنیم؛ زیرا این دایرکتیو برای استفاده از روتر اصلی طراحی شده است. به جای آن از دایرکتیو ng-outlet استفاده شده است. این کامپوننت به عنوان یک کامپوننت top level عمل خواهد کرد. بنابراین درون صفحه‌ی index.html از کامپوننت فوق استفاده خواهیم کرد:

<html ng-app="dntModule">
<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <title>Using Angular 1.5 Component Router</title>
    <link rel="stylesheet" href="bower_components/bootstrap/dist/css/bootstrap.css">
    <link rel="stylesheet" href="bower_components/font-awesome/css/font-awesome.min.css">
</head>
<body>
    
    <dnt-app></dnt-app>

    <script src="bower_components/angular/angular.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="bower_components/angular-component-router/angular_1_router.js"></script>
    <script src="scripts/module.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="scripts/dnt-app.component.js"></script>
    <script src="scripts/dnt-widget.component.js"></script>
</body>
</html>

در نهایت باید جهت فعال‌سازی سیستم مسیریابی جدید، سرویس زیر را همراه با نام کامپوننت فوق ریجستر کنیم:

module.value("$routerRootComponent", "dntApp");

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید خواهید دید که همانند قبل، کار خواهد کرد. اما اینبار از روتر جدید و سازگار با کامپوننت‌ها استفاده می‌کند.

کدهای این قسمت را نیز از اینجا می‌توانید دریافت کنید. 

مطالب
آشنایی با CLR: قسمت دهم
در سلسله مقالات قبلی ما فصل اول از بخش اول را به پایان بردیم و مبحث آشنایی با CLR و نحوه‌ی اجرای برنامه را یاد گرفتیم. در این سلسله مقالات که مربوط به فصل دوم از بخش اول است، در مورد نحوه‌ی ساخت و توزیع برنامه صحبت می‌کنیم.

در طی این سال‌ها ویندوز به ناپایداری و پپیچیدگی متهم شده است. صرف نظر از این که ویندوز شایستگی این اتهامات را دارد یاخیر، این اتهامات نتیجه‌ی چند عامل است:
اول از همه برنامه‌ها از dll هایی استفاده می‌کنند که بسیاری از آن‌ها نوشته‌ی برنامه نویسانشان نیست و توسط توسعه دهندگان دیگر ارائه شده‌اند و توسعه دهندگان مربوطه نمی‌توانند صد در صد مطمئن شوند که افراد دیگر، به چه نحوی از dll آن‌ها استفاده می‌کنند و در عمل ممکن هست باعث دردسرهای زیادی شود که البته این نوع مشکلات عموما از قبل خودشان را نشان نمی‌دهند، چرا که توسط سازنده‌ی برنامه تست و دیباگ شده‌اند.
موقعی کاربرها بیشتر دچار دردسر می‌گردند که برنامه‌های خودشان را به روز می‌کنند و عموما شرکت‌ها در آپدیت‌ها، فایل‌های جدید زیادی را روی سیستم کاربر منتقل می‌کنند که ممکن هست سازگاری با فایل‌های قبلی موجود نداشته باشند و از آنجا که همیشه تست این مورد برای توسعه دهنده امکان ندارد، به مشکلاتی بر می‌خورند و نمی‌توانند صد در صد مطمئن باشند که تغییرات جدید باعث تاثیر ناخوشایند نمی‌شود.
مطمئن هستم شما بسیاری از این مشکلات را دیده‌اید که کاربری یک برنامه را نصب می‌کند و شما متوجه می‌شوید که یک برنامه‌ی از قبل نصب شده به خاطر آن دچار مشکل می‌شود و این مورد به DLL hell مشهور هست. این مورد باعث ایجاد ترس و لرز برای کاربر شده تا با دقت بیشتری به نصب برنامه‌ها بپردازد.

دومین مورد مربوط به نصب برنامه‌ها است که متهم به پیچیدگی است. امروزه هر برنامه‌ای که روی سیستم نصب می‌شود، بر همه جای سیستم تاثیر می‌گذارد. یک برنامه را نصب می‌کنید و به هر دایرکتوری تعدادی فایل کپی می‌شود. تنظیمات ریجستری را آپدیت می‌کند، یک آیکن روی دسکتاپ و یکی هم start menu یا مترو را اضافه می‌کند. به این معنی که یک نصب کننده به عنوان یک موجودیت واحد شناخته نمی‌شود. شما نمی‌تونید راحت از یک برنامه بکاپ بگیرید. باید فایل‌های مختلفش را جمع آوری کنید و تنظیمات ریجیستری را ذخیره کنید. عدم امکان انتقال یک برنامه به یک سیستم دیگر هم وجود دارد که باید مجدد برنامه را نصب کنید و نکته‌ی نهایی، حذف برنامه که گاهی اوقات حذف کامل نیست و به شکل نامنظم و کثیفی اثراتش را به جا می‌گذارد.

سومین مورد امنیت هست. موقعی که کاربر برنامه‌ای را نصب می‌کند انواع فایل‌ها از شرکت و تولید کننده‌های مختلف روی سیستم نصب می‌شوند. گاهی اوقات برنامه‌ها بعضی از فایل هایشان را از روی اینترنت دریافت می‌کنند و کاربر اصلا متوجه موضوع نمی‌شود و این فایل‌ها می‌توانند هر کاری از حذف فایل از روی سیستم گرفته تا ارسال ایمیل را انجام بدهند که این موارد باعث وحشت کاربرها از نصب یک برنامه‌ی جدید می‌شود که این مورد را با قرار دادن یک سیستم امنیت داخلی با اجازه و عدم اجازه کاربر می‌شود تا حدی رفع کرد.

دات نت فریمورک هم این معضل را به طور عادی در زمینه‌ی DLL hellدارد که در فصل آتی حل آن بررسی خواهد شد. ولی بر خلاف COM، نوع‌های موجود در دات نت نیازی به ذخیره تنظیمات در ریجستری ندارند؛ ولی متاسفانه لینک‌های میانبر هنوز وجود دارند. در زمینه امنیت دات نت شامل یک مدل امنیتی به نام Code Access security می‌باشد؛ از آنجا که امنیت ویندوز بر اساس هویت کاربر تامین می‌شود. code access security به برنامه‌های میزبان مثل sql server اجازه می‌دهد که مجوز مربوطه را خودشان بدهند تا بدین صورت بر اعمال کامپوننت‌های بار شده نظارت داشته باشند که البته این مجوز‌ها در حد معمولی و اندک هست. ولی اگر برنامه خود میزبان که به طور محلی روی سیستم نصب می‌شوند، باشد دسترسی کاملب به مجوزها را دارد. پس بدین صورت کاربر این اجازه را دارد که بر آن چیزی که روی سیستم نصب یا اجرا می‌شود، نظارت داشته باشه تا کنترل سیستم به طور کامل در اختیار او باشد.
در قسمت بعدی با نحوه توزیع برنامه آشنا خواهیم شد.
مطالب
چگونه پروژه‌های Angular ی سبکی داشته باشیم - قسمت دوم
همانطور که در مطلب قبل دیدیم، با اضافه کردن style ها  و فایل‌های Javascript ای حجم صفحات خروجی رو به افزایش بودند. اولین راه بهینه سازی، استفاده از feature module است. می‌خواهیم هر زمان که به ماژولی نیاز داریم، آن را import و استفاده کنیم.
در ادامه دو فایل زیر را برای استفاده از ماژول‌های Angular Material و Kendo Angular UI در مسیر app\modules تعریف می‌کنیم.
// angular-material-feature.module.ts

import { NgModule } from '@angular/core';

// Import angular kendo angular
import {
  MatFormFieldModule, MatInputModule,
  MatButtonModule, MatButtonToggleModule,
  MatDialogModule, MatIconModule,
  MatSelectModule, MatToolbarModule,
  MatDatepickerModule,
  DateAdapter, MAT_DATE_FORMATS, MAT_DATE_LOCALE, MatTableModule, MatCheckboxModule, MatRadioModule, MatCardModule, fadeInContent,
  MatListModule, MatProgressBarModule, MatTabsModule
} from '@angular/material';

import {
  MatSidenavModule,
  MatSlideToggleModule,
} from '@angular/material';

import { MatMenuModule } from '@angular/material/menu';

@NgModule({
  declarations: [
   // KendoGridPaginationComponent
  ],
  imports: [

    MatSidenavModule,
    MatSlideToggleModule,
    MatInputModule,
    MatFormFieldModule,
    MatButtonModule, MatButtonToggleModule,
    MatDialogModule, MatIconModule,
    MatSelectModule, MatToolbarModule,
    MatDatepickerModule,
    MatCheckboxModule,
    MatRadioModule,
    MatCardModule,
    MatMenuModule,
    MatListModule,
    MatProgressBarModule,
    MatTabsModule
  ],


  exports: [


    MatSidenavModule,
    MatSlideToggleModule,
    MatInputModule,
    MatFormFieldModule,
    MatButtonModule, MatButtonToggleModule,
    MatDialogModule, MatIconModule,
    MatSelectModule, MatToolbarModule,
    MatDatepickerModule,
    MatCheckboxModule,
    MatRadioModule,
    MatCardModule,
    MatMenuModule,
    MatListModule,
    MatProgressBarModule,
    MatTabsModule


  ],
  providers: [


  ]

})
export class AngularMaterialFeatureModule {
}
و 
// kendo-feature.module.ts

import { NgModule } from '@angular/core';

// Import kendo angular ui
import { ButtonsModule } from '@progress/kendo-angular-buttons';
import { GridModule, ExcelModule } from '@progress/kendo-angular-grid';
import { DropDownsModule } from '@progress/kendo-angular-dropdowns';
import { InputsModule } from '@progress/kendo-angular-inputs';
import { DateInputsModule } from '@progress/kendo-angular-dateinputs';
import { DialogsModule } from '@progress/kendo-angular-dialog';
import { RTL } from '@progress/kendo-angular-l10n';
import { LayoutModule } from '@progress/kendo-angular-layout';

import { WindowService, WindowRef, WindowCloseResult, DialogService, DialogRef, DialogCloseResult } from '@progress/kendo-angular-dialog';
import { SnotifyModule, SnotifyService, SnotifyPosition, SnotifyToastConfig, ToastDefaults } from 'ng-snotify';


@NgModule({
  declarations: [
   
  ],
  imports: [


    ButtonsModule,
    GridModule,
    ExcelModule,
    DropDownsModule,
    InputsModule,
    DateInputsModule,
    DialogsModule,
    LayoutModule,

    SnotifyModule,
    


  ],
  exports: [

    ButtonsModule,
    GridModule,
    ExcelModule,
    DropDownsModule,
    InputsModule,
    DateInputsModule,
    DialogsModule,
    LayoutModule,

  ],
  providers: [

    
    { provide: 'SnotifyToastConfig', useValue: ToastDefaults },
    SnotifyService,


    // Enable Right-to-Left mode for Kendo UI components
    { provide: RTL, useValue: true },
  ]

})
export class KendoFeatureModule {
}

 از این پس، هر زمانیکه به ماژولی نیاز داریم، feature module آن را import می‌کنیم.

در ادامه‌ی بهینه سازی، از قابلیت Lazy-Loading استفاده می‌کنیم و فایل ‌های زیر را جهت پیاده سازی lazy-loading تغییر می‌دهیم.
محتویات فایل styles.scss را پاک می‌کنیم. 
فایل app.module.ts : 
// app.module.ts

import { BrowserModule } from '@angular/platform-browser';
import { BrowserAnimationsModule } from '@angular/platform-browser/animations';
import { NgModule } from '@angular/core';
import { RouterModule } from '@angular/router';

import { AppRoutingModule } from './app-routing.module';
import { AppComponent } from './app.component';

@NgModule({
  declarations: [
    AppComponent
  ],
  imports: [
    BrowserAnimationsModule,
    RouterModule,
    AppRoutingModule,

  ],
  providers: [],
  bootstrap: [AppComponent]
})
export class AppModule { }
 و فایل app.component.ts : 
// app.component.ts

import { Component, ViewEncapsulation } from '@angular/core';

@Component({
  selector: 'app-root',
  templateUrl: './app.component.html',
  styleUrls: ['./app.component.scss'],
  encapsulation: ViewEncapsulation.None,
})
export class AppComponent {
  title = 'HowToKeepAngularDeploymentSizeSmall';

  constructor() {

  }

}
 و  محتویات فایل app.component.scss  را پاک می‌کنیم. 
و فایل app.component.html : 
// app.component.html

<router-outlet></router-outlet>
و فایل app-routing.module.ts 
// app-routing.module.ts

import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [

  { path: '', loadChildren: './projects/home/home.module#HomeModule' } 

];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }

نکته 1: سعی کنید کامپوننت‌های کمتری را به app.module.ts اضافه کنید.
نکته 2: stylesheet‌ها را در ماژول‌هایی که به آنها نیاز دارند import کنید.

تا به اینجای کار، ماژول اصلی پروژه را سبک کردیم. حال می‌خواهیم صفحه‌ی اول پروژه را به module ای به نام home، در مسیر app\projects\home مسیردهی کنیم. 
home.module.ts :
// home.module.ts

import { NgModule } from '@angular/core';
import { CommonModule } from '@angular/common';

import {AngularMaterialFeatureModule , KendoFeatureModule} from '../../modules/index';
import {HomeRoutingModule } from './home.routing';

import { HomeComponent } from './home.component';
import { IndexComponent } from './pages/index/index.component';

import {LoginComponent } from './pages/login/login.component';

@NgModule({

  declarations: [
    HomeComponent,
     IndexComponent,
    LoginComponent
    ],
  imports: [
    CommonModule,
    HomeRoutingModule,
    AngularMaterialFeatureModule
  ],
  providers:[

  ],
  entryComponents:[
    LoginComponent

  ]

})
export class HomeModule { }
home.routing.ts :
// home.routing.ts

import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

import { HomeComponent } from './home.component';
import { IndexComponent } from './pages/index/index.component';

const routes: Routes = [
  {
    path: "",
    component: HomeComponent,
    children: [
      {
        path: "",
        component: IndexComponent,
        data: {
          breadcrumb: " Index "
        }
      },
      {
        path: "about",
        loadChildren: "./pages/aboutus/aboutus.module#AboutusModule"
      },
      {
        path: "blog",
        loadChildren: "./pages/blog/blog.module#BlogModule"
      },
      {
        path: "blog-detail",
        loadChildren: "./pages/blogdetail/blogdetail.module#BlogdetailModule"
      },
      {
        path: "pricing",
        loadChildren: "./pages/pricing/pricing.module#PricingModule"
      },
      {
        path: "contact",
        loadChildren: "./pages/contact/contact.module#ContactModule"
      }
    ]
  }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forChild(routes)],
  exports: [RouterModule],
})
export class HomeRoutingModule  {
}

و فایل home.component.ts :
// home.component.ts

import { Component, OnInit, ViewEncapsulation } from '@angular/core';
import { MatDialog, MatDialogRef, MAT_DIALOG_DATA } from '@angular/material';

import { LoginComponent } from './pages/login/login.component';

@Component({
  selector: 'app-home',
  templateUrl: './home.component.html',
  styleUrls: ['./home.component.scss'],
  encapsulation: ViewEncapsulation.None
})
export class HomeComponent implements OnInit {

  constructor(
    private dialog: MatDialog) { }

  ngOnInit() {

  }


  public toggleModal(){
    let dialogRef = this.dialog.open(LoginComponent, {
    });
  }

}
و فایل  home.component.scss : 
// home.component.scss

@import '../../../assets/home/css/themify-icons.css';
@import '../../../assets/home/css/font-awesome.min.css';
@import '../../../assets/home/css/set1.css';

@import '../../../assets/home/css/bootstrap.min.css';
@import '../../../assets/home/css/style.css';
@import "~@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css";
و فایل  home.component.html :
// home.component.html

<!--============================= HEADER =============================-->
<div>
  <div>
    <div>
      <div>
        <div>
          <nav>
            <a href="index.html"><img src="../../../assets/home/images/logo.png" alt="logo"></a>
            <button type="button" data-toggle="collapse" data-target="#navbarNavDropdown"
              aria-controls="navbarNavDropdown" aria-expanded="false" aria-label="Toggle navigation">
              <span></span>
            </button>
            <div id="navbarNavDropdown">
              <ul>

                <li>
                  <a  target="_blank" [routerLink]="['/dashboard']">Dashboard</a>
                </li>


                <li>
                  <a [routerLink]="['/about']">About</a>
                </li>

                <li>
                  <a [routerLink]="['/contact']">Contact</a>
                </li>

                <li>
                  <a [routerLink]="['/pricing']">Pricing</a>
                </li>

                <li>
                  <a href="#" data-toggle="dropdown" aria-haspopup="true" aria-expanded="false">
                    Blog
                    <span></span>
                  </a>
                  <div>
                    <a [routerLink]="['/blog']">Blog Listing</a>
                    <a [routerLink]="['/blog-detail']">Blog Detail</a>
                  </div>
                </li>
                <li>
                  <a (click)='toggleModal()' style="cursor: pointer;">Login</a>
                </li>
                <li><a href="add-listing.html"><span></span> Add
                    Listing</a></li>
              </ul>
            </div>
          </nav>
        </div>
      </div>
    </div>
  </div>
</div>

<!--//END HEADER -->

<router-outlet></router-outlet>


<!--============================= FOOTER =============================-->
<footer>
  <div>
    <div>
      <div>
        <div>
          <i aria-hidden="true"></i>
          <p>503 Sylvan Ave, Mountain View<br> CA 94041, United States</p>
        </div>
      </div>
      <div>
        <div>
          <img src="../../../assets/home/images/footer-logo.png" alt="#">
        </div>
      </div>
      <div>
        <ul>
          <li><a href="#"><i aria-hidden="true"></i></a></li>
          <li><a href="#"><i aria-hidden="true"></i></a></li>
          <li><a href="#"><i aria-hidden="true"></i></a></li>
          <li><a href="#"><i aria-hidden="true"></i></a></li>
          <li><a href="#"><i aria-hidden="true"></i></a></li>
        </ul>
      </div>
    </div>
    <div>
      <div>
        <div>
          <p>Copyright © 2017 Listed Inc. All rights reserved</p>
          <a href="#">Privacy</a>
          <a href="#">Terms</a>
        </div>
      </div>
    </div>
  </div>
</footer>
<!--//END FOOTER -->

پروژه را با دستور ng serve --open --prod  اجرا کرده و خروجی را بررسی می‌کنیم. حجم خروجی صفحه اول را همراه با قالبی از پیش طراحی شده در تصویر زیر می‌بینیم:


سورس کامل پروژه در HowToKeepAngularDeploymentSizeSmall قرار دارد.
نظرات مطالب
Portable Class Library چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
نوع نگاه شما به Portable Class Library مناسب نیست. شما وضعیتی رو دز نظر بگیرید که در یک پروژه WPF که به روش MVVM پیاده سازی شده و از Cinch Framwork یا Onyx برای پیاده سازی قسمت ViewModel استفاه کردید. در این حالت اصلا کد‌های شما در Silverlight کامپایل نخواهد شد و روش Add As Link در این جا کاربرد نداره.
مطالب
تبدیل پلاگین‌های jQuery‌ به کنترل‌های ASP.Net

امروز داشتم یک سری از پلاگین‌های jQuery را مرور می‌کردم، مورد زیر به نظرم واقعا حرفه‌ای اومد و کمبود آن هم در بین کنترل‌های استاندارد ASP.Net محسوس است:
Masked Input Plugin
استفاده از آن به صورت معمولی بسیار ساده است. فقط کافی است اسکریپت‌های jQuery و سپس این افزونه به هدر صفحه اضافه شوند و بعد هم مطابق صفحه usage آن عمل کرد.
خیلی هم عالی! ولی این شیوه‌ی متداول کار در ASP.Net نیست. آیا بهتر نیست این مجموعه را تبدیل به یک کنترل کنیم و از این پس به سادگی با استفاده از Toolbox ویژوال استودیو آن‌را به صفحات اضافه کرده و بدون درگیر شدن با دستکاری سورس html صفحه، از آن استفاده کنیم؟ به‌عبارتی دیگر یکبار باید با جزئیات درگیر شد، آنرا بسته بندی کرد و سپس بارها از آن استفاده نمود. (مفاهیم شیءگرایی)

برای این‌کار، یک پروژه جدید ایجاد ASP.Net server control را آغاز نمائید (به نام MaskedEditCtrl).



به صورت پیش فرض یک قالب استاندارد ایجاد خواهد شد که کمی نیاز به اصلاح دارد. نام کلاس را به MaskedEdit تغییر خواهیم داد و همچنین در قسمت ToolboxData نیز نام کنترل را به MaskedEdit ویرایش می‌کنیم.
برای اینکه مجبور نشویم یک کنترل کاملا جدید را از صفر ایجاد کنیم، خواص و توانایی‌های اصلی این کنترل را از TextBox استاندارد به ارث خواهیم برد. بنابراین تا اینجای کار داریم:
namespace MaskedEditCtrl
{
[DefaultProperty("MaskFormula")]
[ToolboxData("<{0}:MaskedEdit runat=server></{0}:MaskedEdit>")]
[Description("MaskedEdit Control")]
public class MaskedEdit : TextBox

{

سپس باید رویداد OnPreRender را تحریف (override) کرده و در آن همان اعمالی را که هنگام افزودن اسکریپت‌ها به صورت دستی انجام می‌دادیم با برنامه نویسی پیاده سازی کنیم. چند نکته ریز در اینجا وجود دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره خواهد شد.
از ASP.Net 2.0 به بعد، امکان قرار دادن فایل‌های اسکریپت و یا تصاویر همراه یک کنترل، درون فایل dll آن بدون نیاز به توزیع مجزای آنها به صورت WebResource مهیا شده است. برای این منظور اسکریپت‌های jQuery و افزونه mask edit را به پروژه اضافه نمائید. سپس به قسمت خواص آنها (هر دو اسکریپت) مراجعه کرده و build action آنها را به Embedded Resource تغییر دهید (شکل زیر):



از این پس با کامپایل پروژه، این فایل‌ها به صورت resource به dll ما اضافه خواهند شد. برای تست این مورد می‌توان به برنامه reflector مراجعه کرد (تصویر زیر):



پس از افزودن مقدماتی اسکریپت‌ها و تعریف آنها به صورت resource ، باید آنها را در فایل AssemblyInfo.cs پروژه نیز تعریف کرد (به صورت زیر).

[assembly: WebResource("MaskedEditCtrl.jquery.min.js", "text/javascript")]
[assembly: WebResource("MaskedEditCtrl.jquery.maskedinput-1.1.4.pack.js", "text/javascript")]

نکته مهم: همانطور که ملاحظه می‌کنید نام فضای نام پروژه (namespace) باید به ابتدای اسکریپت‌های معرفی شده اضافه شود.

پس از آن نوبت به افزودن این اسکریپت‌ها به صورت خودکار در هنگام نمایش کنترل است. برای این منظور داریم:
        protected override void OnPreRender(EventArgs e)
{
base.OnPreRender(e);

//adding .js files
if (!Page.ClientScript.IsClientScriptIncludeRegistered("jquery_base"))
{
string scriptUrl = Page.ClientScript.GetWebResourceUrl(this.GetType(),
"MaskedEditCtrl.jquery.min.js");
Page.ClientScript.RegisterClientScriptInclude("jquery_base", scriptUrl);
}

if (!Page.ClientScript.IsClientScriptIncludeRegistered("edit_ctrl"))
{
string scriptUrl = Page.ClientScript.GetWebResourceUrl(this.GetType(),
"MaskedEditCtrl.jquery.maskedinput-1.1.4.pack.js");
Page.ClientScript.RegisterClientScriptInclude("edit_ctrl", scriptUrl);
}

if (!Page.ClientScript.IsStartupScriptRegistered("MaskStartup" + this.ID))
{
// Form the script to be registered at client side.
StringBuilder sbStartupScript = new StringBuilder();
sbStartupScript.AppendLine("jQuery(function($){");
sbStartupScript.AppendLine("$(\"#" + this.ClientID + "\").mask(\"" + MaskFormula + "\");");
sbStartupScript.AppendLine("});");
Page.ClientScript.RegisterStartupScript(typeof(Page),
"MaskStartup" + this.ID, sbStartupScript.ToString(), true);
}

}

همانطور که ملاحظه می‌کنید، ابتدا WebResource دریافت شده و سپس به صفحه اضافه می‌شود. در آخر مطابق راهنمای افزونه mask edit عمل شد. یعنی اسکریپت مورد نظر را ساخته و به صفحه اضافه کردیم.

نکته جاوا اسکریپتی: علت استفاده از this.ClientID جهت معرفی نام کنترل جاری این است که هنگامیکه کنترل توسط یک master page رندر شود، ID آن توسط موتور ASP.Net کمی تغییر خواهد کرد. برای مثال myTextBox‌ به ctl00_ContentPlaceHolder1_myTextBox تبدیل خواهد شد و اگر صرفا this.ID ذکر شده باشد دیگر دسترسی به آن توسط کدهای جاوا اسکریپت مقدور نخواهد بود. بنابراین از ClientID جهت دریافت ID نهایی رندر شده توسط ASP.Net کمک می‌گیریم.

در اینجا MaskFormula مقداری است که هنگام افزودن کنترل به صفحه می‌توان تعریف کرد.

[Description("MaskedEdit Formula such as 99/99/9999")]
[Bindable(true), Category("MaskedEdit"), DefaultValue(0)]
public string MaskFormula
{
get
{
if (ViewState["MaskFormula"] == null) ViewState["MaskFormula"] = "99/99/9999";
return (string)ViewState["MaskFormula"];
}
set { ViewState["MaskFormula"] = value; }

}

این خاصیت public هنگام نمایش در Visual studio به شکل زیر درخواهد آمد:



نکته مهم: در اینجا حتما باید از view state جهت نگهداری مقدار این خاصیت استفاده کرد تا در حین post back ها مقادیر انتساب داده شده حفظ شوند.

اکنون پروژه را کامپایل کنید. برای افزودن کنترل ایجاد شده به toolbox می‌توان مطابق تصویر عمل کرد:



نکته: برای افزودن آیکون به کنترل (جهت نمایش در نوار ابزار) باید: الف) تصویر مورد نظر از نوع bmp باشد با اندازه 16 در16 pixel . ب) باید آنرا به پروژه افزود و build action آن را به Embedded Resource تغییر داد. سپس آنرا در فایل AssemblyInfo.cs پروژه نیز تعریف کرد (به صورت زیر).

[assembly: System.Web.UI.WebResource("MaskedEditCtrl.MaskedEdit.bmp", "img/bmp")]

کنترل ما پس از افزوده شدن، شکل زیر را خواهد داشت:


جهت دریافت سورس کامل و فایل بایناری این کنترل، اینجا کلیک کنید.


اشتراک‌ها
دریافت کتابخانه های جاوا

منبعی بزرگ از فایل‌های باینری جاوا که میتوانید در برنامه‌های اندرویدی به صورت وابستگی maven استفاده کنید یا اینکه فایل باینری خود را در آن به به اشتراک بگذارید.

کتابخانه jcenter گوگل نیز بر روی این سایت قرار دارد

دریافت کتابخانه های جاوا
نظرات مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
فرقی نمی‌کند. یک مثال:
MergeAssembliesIntoWinFormsApp.zip
- فایل MergeAssembliesIntoWinFormsApp.csproj آن (فایل csproj پروژه اصلی) ویرایش شده برای افزودن AfterResolveReferences قسمت ب
- فایل Program.cs استاندارد آن ویرایش شده برای افزودن تعاریف AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve قسمت ج

مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer
معرفی IdentityServer 4


اگر استاندارد OpenID Connect را بررسی کنیم، از مجموعه‌ای از دستورات و رهنمودها تشکیل شده‌است. بنابراین نیاز به کامپوننتی داریم که این استاندارد را پیاده سازی کرده باشد تا بتوان بر اساس آن یک Identity Provider را تشکیل داد و پیاده سازی مباحثی که در قسمت قبل بررسی شدند مانند توکن‌ها، Flow، انواع کلاینت‌ها، انواع Endpoints و غیره چیزی نیستند که به سادگی قابل انجام باشند. اینجا است که IdentityServer 4، به عنوان یک فریم ورک پیاده سازی کننده‌ی استانداردهای OAuth 2 و OpenID Connect مخصوص ASP.NET Core ارائه شده‌است. این فریم ورک توسط OpenID Foundation تائید شده و داری مجوز رسمی از آن است. همچنین جزئی از NET Foundation. نیز می‌باشد. به علاوه باید دقت داشت که این فریم ورک کاملا سورس باز است.


نصب و راه اندازی IdentityServer 4

همان مثال «قسمت دوم - ایجاد ساختار اولیه‌ی مثال این سری» را در نظر بگیرید. داخل آن پوشه‌های جدید src\IDP\DNT.IDP را ایجاد می‌کنیم.


نام دلخواه DNT.IDP، به پوشه‌ی جدیدی اشاره می‌کند که قصد داریم IDP خود را در آن برپا کنیم. نام آن را نیز در ادامه‌ی نام‌های پروژه‌های قبلی که با ImageGallery شروع شده‌اند نیز انتخاب نکرده‌ایم؛ از این جهت که یک IDP را قرار است برای بیش از یک برنامه‌ی کلاینت مورد استفاده قرار دهیم. برای مثال می‌توانید از نام شرکت خود برای نامگذاری این IDP استفاده کنید.

اکنون از طریق خط فرمان به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP وارد شده و دستور زیر را صادر کنید:
dotnet new web
این دستور، یک پروژه‌ی جدیدی را از نوع «ASP.NET Core Empty»، در این پوشه، بر اساس آخرین نگارش SDK نصب شده‌ی بر روی سیستم شما، ایجاد می‌کند. از این جهت نوع پروژه خالی درنظر گرفته شده‌است که قرار است توسط اجزای IdentityServer 4 به مرور تکمیل شود.

اولین کاری را که در اینجا انجام خواهیم داد، مراجعه به فایل Properties\launchSettings.json آن و تغییر شماره پورت‌های پیش‌فرض آن است تا با سایر پروژه‌های وبی که تاکنون ایجاد کرده‌ایم، تداخل نکند. برای مثال در اینجا شماره پورت SSL آن‌را به 6001 تغییر داده‌ایم.

اکنون نوبت به افزودن میان‌افزار IdentityServer 4 به پروژه‌ی خالی وب است. اینکار را نیز توسط اجرای دستور زیر در پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP انجام می‌دهیم:
 dotnet add package IdentityServer4

در ادامه نیاز است این میان‌افزار جدید را معرفی و تنظیم کرد. به همین جهت فایل Startup.cs پروژه‌ی خالی وب را گشوده و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();

            services.AddIdentityServer()
                .AddDeveloperSigningCredential();
        }
- متد الحاقی AddIdentityServer، کار ثبت و معرفی سرویس‌های توکار IdentityServer را به سرویس توکار تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core انجام می‌دهد.
- متد الحاقی AddDeveloperSigningCredential کار تنظیمات کلید امضای دیجیتال توکن‌ها را انجام می‌دهد. در نگارش‌های قبلی IdentityServer، اینکار با معرفی یک مجوز امضاء کردن توکن‌ها انجام می‌شد. اما در این نگارش دیگر نیازی به آن نیست. در طول توسعه‌ی برنامه می‌توان از نگارش Developer این مجوز استفاده کرد. البته در حین توزیع برنامه به محیط ارائه‌ی نهایی، باید به یک مجوز واقعی تغییر پیدا کند.


تعریف کاربران، منابع و کلاینت‌ها

مرحله‌ی بعدی تنظیمات میان‌افزار IdentityServer4، تعریف کاربران، منابع و کلاینت‌های این IDP است. به همین جهت یک کلاس جدید را به نام Config، در ریشه‌ی پروژه ایجاد و به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
using System.Collections.Generic;
using System.Security.Claims;
using IdentityServer4.Models;
using IdentityServer4.Test;

namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // test users
        public static List<TestUser> GetUsers()
        {
            return new List<TestUser>
            {
                new TestUser
                {
                    SubjectId = "d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7",
                    Username = "User 1",
                    Password = "password",

                    Claims = new List<Claim>
                    {
                        new Claim("given_name", "Vahid"),
                        new Claim("family_name", "N"),
                    }
                },
                new TestUser
                {
                    SubjectId = "b7539694-97e7-4dfe-84da-b4256e1ff5c7",
                    Username = "User 2",
                    Password = "password",

                    Claims = new List<Claim>
                    {
                        new Claim("given_name", "User 2"),
                        new Claim("family_name", "Test"),
                    }
                }
            };
        }

        // identity-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<IdentityResource> GetIdentityResources()
        {
            return new List<IdentityResource>
            {
                new IdentityResources.OpenId(),
                new IdentityResources.Profile()
            };
        }

        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>();
        }
    }
}
توضیحات:
- این کلاس استاتیک، اطلاعاتی درون حافظه‌ای را برای تکمیل دموی جاری ارائه می‌دهد.

- ابتدا در متد GetUsers، تعدادی کاربر آزمایشی اضافه شده‌اند. کلاس TestUser در فضای نام IdentityServer4.Test قرار دارد. در کلاس TestUser، خاصیت SubjectId، بیانگر Id منحصربفرد هر کاربر در کل این IDP است. سپس نام کاربری، کلمه‌ی عبور و تعدادی Claim برای هر کاربر تعریف شده‌اند که بیانگر اطلاعاتی اضافی در مورد هر کدام از آن‌ها هستند. برای مثال نام و نام خانوادگی جزو خواص کلاس TestUser نیستند؛ اما منعی هم برای تعریف آن‌ها وجود ندارد. اینگونه اطلاعات اضافی را می‌توان توسط Claims به سیستم اضافه کرد.

- بازگشت Claims توسط یک IDP مرتبط است به مفهوم Scopes. برای این منظور متد دیگری به نام GetIdentityResources تعریف شده‌است تا لیستی از IdentityResource‌ها را بازگشت دهد که در فضای نام IdentityServer4.Models قرار دارد. هر IdentityResource، به یک Scope که سبب دسترسی به اطلاعات Identity کاربران می‌شود، نگاشت خواهد شد. در اینجا چون از پروتکل OpenID Connect استفاده می‌کنیم، ذکر IdentityResources.OpenId اجباری است. به این ترتیب مطمئن خواهیم شد که SubjectId به سمت برنامه‌ی کلاینت بازگشت داده می‌شود. برای بازگشت Claims نیز باید IdentityResources.Profile را به عنوان یک Scope دیگری مشخص کرد که در متد GetIdentityResources مشخص شده‌است.

- در آخر نیاز است کلاینت‌های این IDP را نیز مشخص کنیم (در مورد مفهوم Clients در قسمت قبل بیشتر توضیح داده شد) که اینکار در متد GetClients انجام می‌شود. فعلا یک لیست خالی را بازگشت می‌دهیم و آن‌را در قسمت‌های بعدی تکمیل خواهیم کرد.


افزودن کاربران، منابع و کلاینت‌ها به سیستم

پس از تعریف و تکمیل کلاس Config، برای معرفی آن به IDP، به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();

            services.AddIdentityServer()
             .AddDeveloperSigningCredential()
             .AddTestUsers(Config.GetUsers())
             .AddInMemoryIdentityResources(Config.GetIdentityResources())
             .AddInMemoryClients(Config.GetClients());
        }
در اینجا لیست کاربران و اطلاعات آن‌ها توسط متد AddTestUsers، لیست منابع و Scopes توسط متد AddInMemoryIdentityResources و لیست کلاینت‌ها توسط متد AddInMemoryClients به تنظیمات IdentityServer اضافه شده‌اند.


افزودن میان افزار IdentityServer به برنامه

پس از انجام تنظیمات مقدماتی سرویس‌های برنامه، اکنون نوبت به افزودن میان‌افزار IdentityServer است که در کلاس آغازین برنامه به صورت زیر تعریف می‌شود:
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.UseIdentityServer();
            app.UseStaticFiles();
            app.UseMvcWithDefaultRoute();
        }

آزمایش IDP

اکنون برای آزمایش IDP، به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP وارد شده و دستور dotnet run را اجرا کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، برنامه‌ی IDP بر روی پورت 6001 قابل دسترسی است. برای آزمایش Web API آن، آدرس discovery endpoint این IDP را به صورت زیر در مرورگر وارد کنید:
 https://localhost:6001/.well-known/openid-configuration


در این تصویر، مفاهیمی را که در قسمت قبل بررسی کردیم مانند authorization_endpoint ،token_endpoint و غیره، مشاهده می‌کنید.


افزودن UI به IdentityServer

تا اینجا میان‌افزار IdentityServer را نصب و راه اندازی کردیم. در نگارش‌های قبلی آن، UI به صورت پیش‌فرض جزئی از این سیستم بود. در این نگارش آن‌را می‌توان به صورت جداگانه دریافت و به برنامه اضافه کرد. برای این منظور به آدرس IdentityServer4.Quickstart.UI مراجعه کرده و همانطور که در readme آن ذکر شده‌است می‌توان از یکی از دستورات زیر برای افزودن آن به پروژه‌ی IDP استفاده کرد:
الف) در ویندوز از طریق کنسول پاورشل به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP وارد شده و سپس دستور زیر را وارد کنید:
iex ((New-Object System.Net.WebClient).DownloadString('https://raw.githubusercontent.com/IdentityServer/IdentityServer4.Quickstart.UI/release/get.ps1'))
ب) و یا درmacOS و یا Linux، دستور زیر را اجرا کنید:
\curl -L https://raw.githubusercontent.com/IdentityServer/IdentityServer4.Quickstart.UI/release/get.sh | bash

یک نکته: در ویندوز اگر در نوار آدرس هر پوشه، عبارت cmd را وارد و enter کنید، کنسول خط فرمان ویندوز در همان پوشه باز خواهد شد. همچنین در اینجا از ورود عبارت powershell هم پشتیبانی می‌شود:


بنابراین در نوار آدرس پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP، عبارت powershell را وارد کرده و سپس enter کنید. پس از آن دستور الف را وارد (copy/paste) و اجرا کنید.


به این ترتیب فایل‌های IdentityServer4.Quickstart.UI به پروژه‌ی IDP جاری اضافه می‌شوند.
- پس از آن اگر به پوشه‌ی Views مراجعه کنید، برای نمونه ذیل پوشه‌ی Account آن، Viewهای ورود و خروج به سیستم قابل مشاهده هستند.
- در پوشه‌ی Quickstart آن، کدهای کامل کنترلرهای متناظر با این Viewها قرار دارند.
بنابراین اگر نیاز به سفارشی سازی این Viewها را داشته باشید، کدهای کامل کنترلرها و Viewهای آن هم اکنون در پروژه‌ی IDP جاری در دسترس هستند.

نکته‌ی مهم: این UI اضافه شده، یک برنامه‌ی ASP.NET Core MVC است. به همین جهت در انتهای متد Configure، ذکر میان افزارهای UseStaticFiles و همچنین UseMvcWithDefaultRoute انجام شدند.

اکنون اگر برنامه‌ی IDP را مجددا با دستور dotnet run اجرا کنیم، تصویر زیر را می‌توان در ریشه‌ی سایت، مشاهده کرد که برای مثال لینک discovery endpoint در همان سطر اول آن ذکر شده‌است:


همچنین همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، یک IDP حتما باید از طریق پروتکل HTTPS در دسترس قرار گیرد که در پروژه‌های ASP.NET Core 2.1 این حالت، جزو تنظیمات پیش‌فرض است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
رویه های ذخیره شده خوب یا بد؟!

استفاده یا عدم استفاده از یک تکنولوژی یا ابزار خاص، به پارامترهای مختلفی از جمله ابعاد پروژه، مهارت و دانش اعضای تیم، ماهیت پروژه، پلتفرم اجرا، بودجه‌ی پروژه، مهلت تکمیل پروژه و تعداد نفرات تیم بستگی دارد. بنابراین واضح است پیچیدن یک نسخه‌ی خاص، برای همه‌ی سناریو‌ها امکان پذیر نیست؛ اما شرایطی وجود دارد که استفاده یا عدم استفاده از این ابزارهای تکنولوژیک منطقی‌تر مینمایند.

Stored Procedure (که از این به بعد برای ایجاز، SP نوشته خواهد شد) هم از قاعده فوق مستثنی نیست و در صورت انتخاب صحیح میتواند به ارائه‌ی محصول نهایی با کیفیت‌تری در زمان کوتاه‌تری کمک کند و در صورت انتخاب ناآگاهانه ممکن است باعث شکست یک پروژه (بخصوص در بلند مدت) شود.


تاریخچه

SQL توسط شرکت IBM در اوایل دهه 70 میلادی ایجاد شد. با اوج گرفتن زبان‌های رویه‌ای، SQL هم چندان از این قافله عقب نماند که منجر به پذیرش SP به عنوان یک استاندارد، در دهه 90 میلادی و پیاده سازی تدریجی آن توسط غول‌های سازنده دیتابیس شد (رجوع فرمایید به ^ و ^). این فاصله 20 ساله باعث غنی‌تر شدن SQL شد و وجود SP - به معنی انتقال مدل برنامه نویسی رویه‌ای به SQL - بخشی از مشکلات قبلی کار با کوئری‌های پشت سر هم و خام را حل کرد. از سال 2000 میلادی به بعد، ORM‌های قدرتمندی از جمله  Hibernate  و پیاده سازی‌های مختلفی از Active Record  و Entity Framework متولد شدند. بنابر این تقدم و تاخّرهای زمانی، بدیهی است اغلب مزایای SP نسبت به Raw SQL Query و اغلب معایب آن نسبت به ORM‌ها باشد. 

بنظر میرسد برای پاسخ به سوال اصلی این مطلب، ناگزیر به مقایسه SP با رقبای دیرینه‌اش هستیم. با برشمردن معایب و مزایای SP میتوان به نتیجه‌ی منطقی‌تری رسید. البته باید در نظر داشت صرف استفاده از SP به معنای بهره‌مند شدن از مزایای آن و صرف استفاده نکردن از آن هم بهره‌مندی از رقبای آن نیست. چگونگی استفاده یک ابزار، مهمتر از خود ابزار است.


معایب SP

- دستورات Alter Table ، Add Column و Drop Column  به این سادگی‌ها هم نیستند؛ ممکن است به یکی از جداول دیتابیس دو ستون اضافه یا از آن حذف شوند. مجبوریم تمامی SP‌ها را بخصوص Insert و Update متناظر با جدول را تغییر دهیم که این تغییرات ممکن است بصورت زنجیره‌وار به سایر SP‌ها هم سرایت کند. حال شرایطی را در نظر بگیرید که تعداد SP‌های شما به چند ده و یا حتی به چند صد عدد و بیشتر، رسیده باشد که این به معنی زحمت بیشتر و تغییرات پر هزینه‌تر است.

- احتمال کند شدن ماشین سرویس دهنده در اثر اجرای تعداد زیادی SP ؛ چناچه بخش زیادی از منطق برنامه از طریق SP اجرا شود، سرور دیتابیس موظف به اجرای آنهاست. اما در صورتیکه منطق، در کد برنامه قرار داشته باشد، امکان توزیع آن بر روی سرور‌های مجزا و یا حتی ماشین کلاینت وجود خواهد داشت. امروزه اکثر کلاینت‌ها به دیتابیس‌های سبک و سریعی مجهز شده‌اند. بنابراین در صورت امکان چرا بار پردازشی را به عهده آنها نگذاریم؟! 

- یکپارچگی کمتر؛ تقریبا همه اپلیکیشن‌ها نیازمند ارتباط با سایر سیستم‌ها هستند. اگر بخش‌های زیادی از منطق برنامه درون SP مخفی شده باشند، این نقطه تلاقی بین سیستمی، احتمالا درون خود دیتابیس قرار میگیرد و این به معنی ایجاد SP های بیشتر، افزودن پارامتر‌های بیشتر، توسعه SPهای قبلی و بطور خلاصه اعمال تغییرات بیشتر، که منتج به قابلیت نگهداری کمترخواهد شد.

- انعطاف پذیری کمتر؛ در یک شرایط ایده آل، عملکرد اپلیکیشن، مستقل از دیتابیس است. اگر نیاز به تغییر دیتابیس، مثلا از اوراکل به Microsoft SQL Server وجود داشته باشد، نیاز به بازنویسی و انتقال فانکشن‌ها و SP ها محتمل است و از آنجائیکه که با وجود استانداردها، دیتابیس‌های مختلف، معمولا در Syntax دستورات، تفاوت‌های فاحشی دارند، هر چه کد بیشتری در SP ها باشد، نیاز به انتقال و تبدیل بیشتری وجود دارد. 

- عدم وجود بازخورد مناسب؛ بسیاری از اوقات در صورت بروز اشکالی در حین اجرای یک SP، فقط با یک متن ساده بصورت Table has no rows   و یا  error مواجه میشویم. چنین خطاهایی هنگام دیباگ اصلا خوشایند نیستند. MS SQL در این بین بازخورد‌های مناسبی را ارائه میکند. اگر تجربه کار با سایر دیتابیس‌ها را داشته باشید، اهمیت بازخورد‌های مناسب، ملموس‌تر خواهد بود.

- کد نویسی سخت‌تر؛ نوشتن کد SQL  معمولا در همان IDE  اپلیکیشن انجام نمیشود. جابجایی مداوم بین دو IDE ، دیباگ و کد نویسی از طریق دو اینترفیس مجزا، اصلا ایده‌ال نیست. 

- SP  منطق را بیش از حد پنهان میکند؛ حتی با دانستن نام صحیح یک SP، باز هم تصویری از پارامتر‌های ارسالی به آن و نتیجه برگشتی نخواهیم داشت. نمیدانیم نتیجه حاصل از اجرای SP ما مقداری را برمیگرداند یا خیر؟ در صورت وجود برگشتی، یک Cursor است یا یک مقدار؟ اگر Cursor است شامل چه ستون‌هایی است؟

- SP نمیتواند یک شیء را به عنوان آرگومان بپذیرد؛ بنابراین احتمال کثیف شدن کد به مرور افزایش پیدا میکند و بدتراز آن، در صورت ارسال اشتباه یک پارامتر، یا عدم  تطابق تعداد پارامتر‌ها، مجبور به بررسی تمام آنها بصورت دستی هستیم. برای مثال دو قطعه کد زیر را با هم مقایسه کنید:

INSERT INTO User_Table(Id,Username,Password,FirstName,SureName,PhoneNumber,x,Email)
VALUES (1,'VahidN','123456','Vahid','Nasiri','09120000000','vahid_xxx@example.com')

و معادل آن در یک ORM  فرضی:

public void Insert(User user)
{
  _users.Insert(user);
  db.Save();
}

به‌وضوح قطعه کد sql، قبل از خوب یا بد بودن، زشت است. همچنین پارامتر x آن که فرضاً به تازگی اضافه شده، مقداری را دریافت نکرده و باعث بروز خطا خواهد شد.

- نبود Query Chaining؛ یکی از ویژگی‌های جذاب ORM‌‌های امروزی، امکان تشکیل یک کوئری با قابلیت خوانایی بالا و افزودن شرط‌های بیشتر از طریق  الگوی builder است. قطعه کد زیر یک SP برای جستجوی داینامیک نام و نام خانوادگی در یک جدول فرضی به اسم Users است:

public ICollection<User> GetUsers(string firstName,string lastName,Func<User, bool> orderBy)
{
    var query = _users.where(u => u.LastName.StartsWith(lastName));
    query = query.where(u => u.FirstName.StartsWith(firstName));
    query = query.OrderBy(orderBy);
    return  query.ToList();
}

در مقایسه با معادل SP آن:

CREATE PROCEDURE DynamicWhere 
    @LastName varchar(50) = null,
    @FirstName varchar(50) = null,
    @Orderby varchar(50) = null
AS
BEGIN
    DECLARE @where nvarchar(max)
    SELECT @where = '1 = 1'
 
    IF @LastName IS NOT NULL
        SELECT @Where = @Where + " AND A.LastName LIKE @LastName + '%'"
 
    IF @FirstName IS NOT NULL
        SELECT @Where = @Where + " AND A.FirstName LIKE @FirstName + '%'"
 
    DECLARE @orderBySql nvarchar(max)
    SELECT @orderBySql = CASE
        WHEN @OrderBy = "LastName" THEN "A.LastName"
        ELSE @OrderBy = "FirstName" THEN "A.FirstName"
    END
 
    DECLARE @sql nvarchar(max)
    SELECT @sql = "
    SELECT A.Id , A.AccountNoId, A.LastName, A.FirstName, A.PostingDt, 
    A.BillingAmount
    FROM Users 
    WHERE " + @where + " 
    ORDER BY " + @orderBySql
 
    exec sp_executesql @sql,  N'@LastName varchar(50), @FirstName varchar(50)
        @LastName, @FirstName
END

حاجت به گفتن نیست که قطعه کد اول چقدر خواناتر، انعطاف پذیرتر، خلاصه‌تر و قابل نگهداری‌تر است.

- نداشتن امکانات زبان‌های مدرن؛ زبان‌ها و IDE‌های مدرن، امکانات قابل توجهی را برای نگهداری بهتر، انعطاف پذیری بیشتر، مقیاس پذیری بالاتر، تست پذیری دقیق‌تر و... ارائه میکنند. به عنوان مثال:

  • شیءگرایی و امکانات آن که در SP موجود نیست و در مورد قبلی معایب، به آن مختصرا اشاره شد. در نظر بگیرید اگر SQL زبانی شیء گرا بود و مجهز به ارث بری و کپسوله سازی بود، چقدر قابلیت نگهداری آن بالاتر میرفت و حجم کد‌های نوشته شده میتوانست کمتر باشند.
  • نداشتن Lazy Loading که باعث مصرف زیاد حافظه میشود.
  • نداشتن intellisense حین فراخوانی‌ها.
  • نداشتن Navigation Property که باعث join نویسی‌های زیاد خواهد شد.
  • SQL در مقایسه با یک زبان مدرن ناقص بنظر میرسد و این نوشتن کد آن را سخت‌تر میکند.‌
  • نداشتن امکان تغییر منطقی نام جداول و ستون ها
  • مدیریت تراکنش‌ها بصورت دستی، حال آنکه با الگوی Unit Of Work  این مشکل در یک ORM قدرتمند مثل EF حل شده است.


- زمان بر بودن نوشتن SP؛ گاهی نوشتن یک تابع در یک ORM یا بعضا نوشتن یک کوئری SQL کوتاه در یک رشته متنی، ساده‌تر از نوشتن کد SP است. آیا برای هر وظیفه کوچک در دیتابیس، نوشتن یک SP ضروری است؟


مزایای SP :

- کمتر کردن Round Trips در شبکه و متعاقبا کاهش ترافیک شبکه؛ اگر از یک فراخوانی استفاده کنیم، کاهش Round Trip‌ها تاثیر چندانی نخواهد داشت. همچنین ارسال یک کوئری کامل، نسبت به ارسال فقط اسم SP و پارامتر‌های آن، پهنای باند بیشتری اِشغال میکند. البته در یک شبکه با سرعت قابل قبول، بعید است این دو مزیت محسوس باشند؛ اما به هر حال برای موارد خاص، دو مزیت محسوب میشوند. نکته دیگر آنکه بدلیل Pre-Compiled بودن SP‌ها و همچنین کَش شدن Execution Plan آنها، اندکی با سرعت بالاتری اجرا میشوند.

- امکان چک کردن سینتکس قبل از اجرای آن؛ در مقایسه با Raw Query مزیت محسوب میشود.

امکان به اشتراک گذاری کد؛ برای پروژه‌هایی که چندین اپلیکیشن با چندین زبان برنامه نویسی مختلف در حال تهیه هستند و نیازمند دسترسی مستقیم به داده‌ها با سرعت به نسبت بالاتری هستند، SP  میتواند یک راه حل ایده آل محسوب شود. بجای پیاده سازی منطق برنامه در هر اپلیکیشن بصورت جداگانه و زحمت کدنویسی هرکدام، میتوان از SP  استفاده کرد. هرچند امروزه معمولا برای حل این مشکل، API های مشترک معماری Restful  ارجحیت دارد. 

- کمک به ایجاد یک پَک؛ در یک زیر سیستم با نیازمندی مشخص که اعمال تغییرات در آن محتمل نمیباشد نیز SP میتواند یک گزینه مناسب به حساب آید. مثلا یک سیستم Membership را در نظر بگیرید که در پروژه‌های مختلف شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال میشود یک سیستم Membership  سفارشی را با امکان  Hash  پسورد و  رمز کردن داده‌های حساس،  به کمک SP و Function ‌های مناسب فراهم کرد و در واقع بین Application Login  و Data Logic تمایز قائل شد. شخصا معماری Restful را به این روش هم ترجیح میدهم. 

بهرمند شدن از امکانات بومی SQL ؛ به عنوان نمونه برای ترانهاده کردن خروجی یک کوئری میتوان از فانکشن  Pivot  استفاده کرد. یا فانکشن‌های تحلیلی  Lead  و  Lag  (لینک مستندات اوراکل این دو فانکشن به ترتیب در ^ و ^ ) که بنظر نمیرسد هنوز معادل مستقیمی درORM  ها  داشته باشند. 

تسلط و کنترل بیشتر و دقیقتر بر کوئری نهایی؛ گفته میشود SP و عبارات SQL در دیتابیس، حکم assembly را در سایر زبان‌ها دارند. بنابراین با SP میتوان عبارات SQL و نحوه اجرای آن را در دیتابیس، بطور کامل تحت فرمان داشت. این در حالی است که هر یک از ORM‌ها دستورات زبان برنامه نویسی مبداء را به یک عبارت SQL ترجمه میکنند که این عبارت چندان تحت کنترل برنامه نویس نیست و بیشتر به مدل کاری ORM بستگی دارد. 

امکان join بین دو یا چند دیتابیس مجزا؛ حال آنکه امکان join بین دو Context در ORM ‌ها وجود ندارد. بعلاوه اگر دو دیتابیس مدنظر ما روی دو سرور مجزا باشند، با SP و  کانفیگ Linked Server  کماکان میشود کوئری join  دار نوشت.

برای عملیات‌های Batch مناسب‌تر است؛ در مقام مقایسه با ORM ‌ها که با تکنیک‌های مختلفی سعی در افزایش سرعت عملیات Batch، بخصوص Insert و Update را دارند، SP  با سرعت قابل قبول‌تری اجرا میشود.

عدم نیاز به یادگیری سینتکس و ابزاری جدید؛ موارد بسیاری وجود دارند که فرصت یادگیری تکنولوژی جدیدی مثل یک ORM و یا SQL Bulk و حتی کتابخانه‌های ثالث مبتنی بر این ابزارها  وجود ندارند و ممکن است مجبور شوید برای باقی ماندن در بازار رقابتی، از دانسته‌های قبلی خود استفاده کنید .

تخصصی‌تر کردن وظایف؛ برنامه نویس‌های دیتابیس به صورت تخصصی اقدام به تحلیل روابط و ایندکس‌ها میکنند، دیتابیس را ایجاد و نرمال سازی مینمایند، SP های متناسب را میسازند و به بهترین شکل Optimize و در آخر تست میکنند.

- امنیت به نسبت بالاتر؛ میتوان مجوز اجرای SP را به یک کاربر اعطا کرد، بدون آنکه مجوز دسترسی به جداول مورد استفاده در آن SP را داد. همچنین نسبت به کوئری‌های پارامتری نشده، SQL ارجیحت دارند چون احتمال آسیب پذیری در مقابل SQL Injection را کمتر میکنند.


نتیجه‌گیری

اگرچه SP ها برای پردازش داده‌ها آنقدر هم که در وبلاگ‌ها میخوانیم بد نیستند، اما سوء استفاده از آن، مشکلات عدیده‌ای را ایجاد خواهد کرد. با توجه به روند تغییرات تکنولوژی‌های دسترسی به داده‌ها و معماری‌های مدرن بنظر میرسد SP در بهترین حالت، ابزار مناسبی برای انجام عملیات CRUD است و نه بیشتر؛ مگر در مواردی خاص که به تشخیص شما نیاز به استفاده بیشتر از آن وجود داشته باشد.