using System; using System.Collections.Generic; var list = new List<int> { 1, 2 }; foreach(var item in list) Console.Write(item);
using System; using System.Collections.Generic; var list = new List<int> { 1, 2 }; foreach(var item in list) Console.Write(item);
let x = 10;
let x: i32 = 10;
let x = 10; x = 20; //compile-time error
let mut x = 10; x = 20;
{ let x = 10; } // این متغیر خارج از این محدوده در دسترس نخواهد بود
fn main() { let x = 5; println!("The value of x is: {}", x); // خروجی برابر 5 است let x = "hello"; println!("The value of x is: {}", x); // خروجی برابر hello }
مقدمه:
مدیریت آزمون مایکروسافت یا Microsoft Test Manager یک ابزار تست نویسی است که به تسترها این اجازه را میدهد تا بتوانند برای UI برنامههای خود یا sprintهای پروژه خود تست بنویسند. این ابزار برای نوشتن آزمونهای پیشرفته و مجتمع سازی مدیریت طرحهای تست یا test plans همراه با موردهای تست یا test case در طول توسعه برنامه است. یکی از مزایایی که این ابزار دارد این است که در طول انجام تست میتوانید اشکالات تست را ثبت کنید و هم چنین میتوانید شرحی در مورد انجام تست یا اشکالی که در آن تست وجود دارد، ثبت کنید. همچنین میتوانید گزارشی از تست هایی که انجام داده اید و پاس شدن یا پاس نشدن تستها و تاریخ انجام آنها را نیز مشاهده کنید. قبل از کار با نرم افزار MTM باید یک سری مطالب مهم را در مورد انجام تست و مفهوم Agile بدانیم.
استراتژی تست:
زمانی که شما تست Agile را معرفی میکنید تیم برنامه نویسی شما میتواند بر روی تستهای شما هم در سطح sprint و هم در سطح پروژه تمرکز کنند. تست در سطح sprint شامل تست هایی میشود که همه user storyها در بر بگیرد یعنی در واقع همان تستهای واحد شما میشود. در سطح پروژه هم شامل تست هایی میشود که چندین sprint را در بر میگیرد که در واقع میتوان تستهای integrated گفت. بهتر است زمانی که تیم برنامه نویسی کدنویسی میکنند شما طرح تستهای خود را بسازید و برای انجام تست کاملا آماده باشید. این تستها شامل تست واحد، تست performance، تست امنیتی و تست usability و غیره میباشد.
برای آماده کردن تست Agile در ابتدا شما باید یک تاریخچه یا history از برنامه یا سیستم خود داشته باشید. شما میتوانید با استفاده از Microsoft Test Manager طرح تست خود را برای هر یک از sprintهای پروژتان بسازید و موردهای تست را مشخص کنید.
سپس باید کدهایی که برنامه نویسان مینویسند قابلیت تست را داشته باشند و شما به عنوان یک تستر باید آشنایی کاملی از ساختار و الگوهای برنامه تان داشته باشید.
تست یک فرآیند تکراری میباشد که همزمان با اجرای پروژه تان صورت میگیرد در زیر میتوانید فرآیند کار تست و انجام کدنویسی را مشاهده نمایید:
Test Planning:
Test Planning فرآیندی است که به تیم شما کمک میکند تا درک درستی از پروژه داشته باشند و همچنین تیم را برای انجام هر گونه تستی آماده کند. تست Agile در سطح Sprint انجام میشود که در هر Sprint تیم شما تست هایی را ایجاد میکنند تا user story هایی که در هر Sprint وجود دارد، مورد بررسی قرار گیرند. در شکل زیر قالبی از test planهای شما در یک پروژه را نمایش میدهد:
البته این قالبها بر اساس سلیقه شخصی است اما در کل میتوانیم قالب تست را به صورت بالا در نظر بگیریم.
همیشه باید این را در نظر داشته باشیم که در طول هر sprint حتما باید تستها را اجرا کرده و در صورت وجود خطا، آن خطا را رفع کنیم تا در مراحل بالاتر با مشکلی مواجه نشویم. در قسمت بعد با Microsoft Test Manager و روشهای نوشتن sprint و تستها آشنا خواهیم شد.
string text = “String value”; int textLength = text.Length; int textMonth = text.Month; // won’t compile
public interface IGeometricShape { double Circumference { get; } double Area { get; } } public class Square : IGeometricShape { public double Side { get; set; } public double Circumference => 4 * Side; public double Area => Side * Side; } public class Circle : IGeometricShape { public double Radius { get; set; } public double Circumference => 2 * Math.PI * Radius; public double Area => Math.PI * Radius * Radius; } IGeometricShape circle = new Circle { Radius = 1 }; Square square = ((Square)circle); // no compiler error var side = square.Side;
dynamic text = “String value”; int textLength = text.Length; int textMonth = text.Month; // throws exception at runtime
public dynamic GetAnonymousType() { return new { Name = “John”, Surname = “Doe”, Age = 42 }; } dynamic value = GetAnonymousType(); Console.WriteLine($”{value.Name} {value.Surname}, {value.Age}”);
string json = @" { ""name"": ""John"", ""surname"": ""Doe"", ""age"": 42 }"; dynamic value = JObject.Parse(json); Console.WriteLine($"{ value.name} { value.surname}, { value.age}");
dynamic person = new ExpandoObject(); person.Name = "John"; person.Surname = "Doe"; person.Age = 42; person.ToString = (Func<string>)(() => $”{person.Name} {person.Surname}, {person. Age}”); Console.WriteLine($"{ person.Name}{ person.Surname}, { person.Age}");
برای اینکه ببینیم در زمان اجرا چه اعضایی به این شی اضافه شده، میتوان نمونه ساخته شده از آن را به نوع <IDictionary<string, object تبدیل و در یک حلقه به آنها دسترسی پیدا کرد. از همین طریق هم میشود عضوی را حذف کرد.
var dictionary = (IDictionary<string, object>)person; foreach (var member in dictionary) { Console.WriteLine($”{member.Key} = {member.Value}”); } dictionary.Remove(“ToString”);
از آنجایی که ExpandoObject برای سناریوهای ساده کاربرد دارد و کنترل کمتری بر روی اعضا و نمونههای ایجاد شدهی توسط آن داریم، میتوان از شیء DynamicObject استفاده کرد؛ البته نیاز به کدنویسی بیشتری دارد. پیادهسازی اعضا برای شیء DynamicObject در یک کلاس صورت میگیرد که در زیر آورده شدهاست:
class MyDynamicObject : DynamicObject { private readonly Dictionary<string, object> members = new Dictionary<string, object>(); public override bool TryGetMember(GetMemberBinder binder, out object result) { if (members.ContainsKey(binder.Name)) { result = members[binder.Name]; return true; } else { result = null; return false; } } public override bool TrySetMember(SetMemberBinder binder, object value) { members[binder.Name] = value; return true; } public bool RemoveMember(string name) { return members.Remove(name); } } dynamic person = new MyDynamicObject(); person.Name = “John”; person.Surname = “Doe”; person.Age = 42; person.AsString = (Func<string>)(() => $”{person.Name} {person.Surname}, {person. Age}”);
<body> <div id="app"> <svg class="loading-progress"> <circle r="40%" cx="50%" cy="50%" /> <circle r="40%" cx="50%" cy="50%" /> </svg> <div class="loading-progress-text"></div> </div>
.loading-progress { position: relative; display: block; width: 8rem; height: 8rem; margin: 20vh auto 1rem auto; } .loading-progress circle { fill: none; stroke: #e0e0e0; stroke-width: 0.6rem; transform-origin: 50% 50%; transform: rotate(-90deg); } .loading-progress circle:last-child { stroke: #1b6ec2; stroke-dasharray: calc(3.141 * var(--blazor-load-percentage, 0%) * 0.8), 500%; transition: stroke-dasharray 0.05s ease-in-out; } .loading-progress-text { position: absolute; text-align: center; font-weight: bold; inset: calc(20vh + 3.25rem) 0 auto 0.2rem; } .loading-progress-text:after { content: var(--blazor-load-percentage-text, "Loading"); }
<body> <div id="app"> <div class="progress"> <div class="progress-bar progress-bar-striped progress-bar-animated" role="progressbar" aria-valuenow="75" aria-valuemin="0" aria-valuemax="100" style="width: var(--blazor-load-percentage, 0%)"> <div class="loading-text"></div> </div> </div>
.loading-text:after { content: var(--blazor-load-percentage-text, "Loading"); }