پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
نیاز به کمی Refactoring
از اینکه به این پروژه توجه کردید از شما ممنونم امیدوارم با راهنمایی‌ها شما کیفیت پروژه و کیفیت کار خودم رو بالا ببرم. 
-  پیشنهاد شما اینه پوشه آیکون‌ها که به ازای هر پسوند یک عکس وجود داره اسکن بشه و متناظر با پسوند یه عکس برگردونه بشه ، برای اینکه به ازای هر درخواست یکبار پوشه اسکن نشه باید یک لیست یا دیتابیس و یا کش درست کنیم. موردی که من لحاظ کردم اینه که اگر خواستیم به ازای ده‌ها پسوند فایل تصویری یک آیکون نشون داده بشه نیاز به ده آیکون تکراری وجود نداشته باشه هم پوشه آیکون‌ها ممکنه خیلی شلوغ بشه (مثلا هزار پسوند) و هم اینکه مرورگر کاربر به ازای هر پسوند باید یک کانکشن به سایت بزنه .
- برایrefactoring  و سرویس چون از حالت آموزش شروع کردم گفتم در مراحل بعد refactoring  رو انجام بدم ولی وقتی شما ایراد گرفتید حتما باید درست کنم. 
- اگر بدنه کنترل‌ها رو با سرویس سبک کنم کافی نیست ؟اگه بخوام کنترلر  FileManager رو به چند کنترلر کوچکتر کنم برای نام گذاری چه روشی پیشنهاد می‌کنید که از خوانایی برنامه کم نشه؟ 
نظرات اشتراک‌ها
رایگان شدن بیش از ۷۰۰۰ دوره سایت Pluralsight
به روز رسانی برای کسانیکه با لاگین خودکار برنامه مشکل دارند
ابتدا نگارش جدید را دریافت کنید: PluralsightLinks-V3.7z
برای کار با آن در مرورگر خودتان گزینه‌ی نمایش developer tools را فعال کنید. تیک مربوط به preserve logs را هم بزنید تا بعد از هدایت به صفحه‌ی بعدی لاگ‌ها پاک نشوند. سپس با استفاده از مرورگر، به سایت پلورال سایت لاگین کنید. یک سطر آن post به آدرس /id/ است. در برگه‌ی network آن مشاهده کنید چه کوکی‌هایی را در قسمت response تنظیم کرده‌است. مقدار آن‌ها را در فایل appsettings.json، در قسمت AfterLoginCookies  تنظیم کنید (دو مورد هست). سپس گزینه‌ی UseManualCookies را هم به true تنظیم کنید. اگر UseManualCookiesباشد، یعنی از کوکی که دستی تنظیم می‌کنید، استفاده شود؛ اگر false باشد، یعنی خود برنامه سعی در لاگین خواهد کرد تا این کوکی‌ها را به صورت خودکار دریافت کند. اگر با لاگین خودکار مشکل دارید، نیاز است UseManualCookies را به true تنظیم کرده و گزینه‌ی AfterLoginCookies را در فایل تنظیمات برنامه مقدار دهی کنید:  

نظرات مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #3
- بحث آقای شاهین و من در مورد مثال عینی بود که زده شد. در مورد کار با ORM که کدهاش دقیقا ارائه شده. این روش قابل نقد و رد است.
شما الان اومدی یک بحث انتزاعی کلی رو شروع کردید. بله. اگر ORM رو کنار بگذارید مثلا می‌رسید به ADO.NET (یک نمونه که خیلی‌ها در این سایت حداقل یکبار باهاش کار کردن). این افراد پیش از اینکه این مباحث مطرح باشن برای خودشون لایه DAL داشتند و تمام جزئیات ADO.NET رو کپسوله کرده بودن در اون. حالا با اومدن ORMها این لایه DAL کنار رفته چون خود ORM هست که کپسوله کننده ADO.NET است. همین‌ها هم یک لایه دیگر داشتند به نام BLL که از لایه DAL استفاده می‌کرد برای پیاده سازی منطق تجاری برنامه. این لایه الان اسمش شده لایه سرویس.
یعنی تمام مواردی رو که عنوان کردید در مورد ADO.NET صدق می‌کنه. یکی اسمش رو می‌ذاره DAL شما اسمش رو گذشتید Repository. ولی این مباحث ربطی به یک ORM تمام عیار که کپسوله کننده ADO.NET است ندارد.
- ترکیب چند SP در لایه مخزن انجام نمیشه. چیزی رو که عنوان کردید یعنی پیاده سازی منطق تجاری و این مورد باید در لایه سرویس باشه. اگر از ADO.NET استفاده میشه، می‌تونیم با استفاده از DAL جزئیات دسترسی به SP رو مخفی و ساده‌تر کنیم با کدی یک دست‌تر در تمام برنامه. اگر از EF استفاده می‌کنیم، باز همین ساده سازی در طی فراخوانی فقط یک متد انجام شده. بنابراین بهتر است وضعیت و سطح لایه‌ای رو که داریم باهاش کار می‌کنیم خوب بررسی و درک کنیم.
- می‌تونید در عمل در بین پروژه‌های سورس باز و معتبر موجود فقط یک نمونه رو به من ارائه بدید که در اون از 2 مورد ORM مختلف همزمان استفاده شده باشه؟ این مورد یعنی سؤ مدیریت. یعنی پراکندگی و انجام کاری بسیار مشکل مثلا یک نمونه:  ORMها لایه‌ای دارند به نام سطح اول کش که مثلا در EF اسمش هست Trackig API. این لایه فقط در حین کار با Context همون ORM کار می‌کنه. اگر دو مورد رو با هم مخلوط کنید، قابل استفاده نیست، ترکیب پذیر نیستند. از این دست باز هم هست مثلا در مورد نحوه تولید پروکسی‌هایی که برای lazy loading تولید می‌کنند و خیلی از مسایل دیگری از این دست. ضمن اینکه مدیریت چند Context فقط در یک لایه خودش یعنی نقض اصل تک مسئولیتی کلاس‌ها.
مطالب
آشنایی با Virtual Directory
نمیدانم آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید اطلاعاتتان را در جایی غیر از زیرشاخه‌های wwwroot ذخیره نمایید یا خیر؟
یادم هست برای یکی از مشتریانم یک سرور خریده بودیم که دو پارتیشن داشت و آن موقع به ذهنم خطور کرد که اگه بخواهم مثلا فایل‌های سیستم مدیریتی را داخل یک پارتیشن دیگر قرار بدهم چگونه انجام می‌شود؛ چطوری میتوانم به مکانی غیر از شاخه‌ی wwwroot، عمل mappath را انجام بدم؟ چگونه میتوانم یک لینک مستقیم، به مکانی دیگر داشته باشم؟
جواب تمام این سوالات در امکانی از IIS به اسم virtual Directory بود. در این روش ما یک مکان فیزیکی را به iis معرفی می‌کنیم و به آن یک نام مجازی میدهیم که از آن در برنامه استفاده خواهیم کرد.
در iis، در بخش sites، همه سایت‌های ایجاد شده بر روی IIS لیست می‌شوند. یک context menu بر روی سایت مورد نظر خود باز کنید و گزینه‌ی add virtual directory انتخاب کنید. یک نام مجازی به آن بدهید و مکان مورد نظر را انتخاب کنید و کادر را تایید کنید.

برای ویرایش آن یعنی تغییر مسیر فیزیکی هم میتوان از طریق مسیر زیر عمل کرد

Right Click On virtual Directory>Manage Virtual Directory >Advanced Settings

از این پس در IIS دسترسی به پوشه، از طریق ~/media میسر هست؛ ولی بسیاری از ما برای تست، برنامه را از طریق IIS Express اجرا و تست می‌کنیم. پس بهتر هست این گزینه در آنجا هم مورد بررسی قرار بگیرد.

برای دسترسی به کانفیگ iis express عموما مسیرهای زیر معتبر هستند:

%userprofile%\documents\iisexpress\config\applicationhost.config
%userprofile%\my documents\iisexpress\config\applicationhost.config

فایل applicationhost.config  فایلی است که قرار است تغییر بدهیم.

ولی اگر مسیرهای بالا راهگشا نبود، برای پیدا کردن فایل‌های کانفیگ می‌توانید از طریق آیکن IIS Express که حین اجرای پروژه در notification area باز می‌شود نیز اقدام کرد.

یک context menu از طریق این آیکن باز کرده و گزینه‌ی show all applications را انتخاب کنید. لیست تمامی سایت‌های در حال اجرا نمایش داده می‌شود. یکی را انتخاب کنید تا در زیر اطلاعات نمایش یابد. در قسمت کانفیگ، آدرس فایل کانفیگ داده شده است و مسیر نیز مشخص است. با کلیک بر روی آن فایل applicationhost.config باز می‌شود.

فایل مورد نظر را باز کنید. این فایل را می‌توان با نوت پد یا یک xml editor گشود. در آن یک تگ sites وجود دارد که تمامی پروژه‌های تحت وبی را که تا الان دارید، درون خودش ذخیره کرده‌است. به ازای هر سایت یک تگ site هست و خصوصیات هر کدام، داخل این تگ قرار گرفته‌است. اگر دقت کنید هر پروژه شما یا همان تگ site، شامل تگ زیر می‌باشد:

<application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="E:\website\oscar\panel\Oscar_Manager\Oscar_Manager" />
                </application>

در اینجا خود IIS Express اقدام به ساخت یک دایرکتوری مجازی که همان مسیر ذخیره پروژه هست کرده. برای معرفی دایرکتوری مجازی جدید، یک کپی از تگ application را ایجاد کنید.

برای مثال من قصد دارم یک دایرکتوری مجازی به اسم media بسازم تا تصاویر و دیگر فایل‌های چندرسانه ای را در آن ذخیره کنم و محل فیزیکی آن نیز D:\testvd می‌باشد. پس تگ کپی شده را به نحو زیر تغییر می‌دهم:

 <application path="/media" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="d:\testvd" />
                </application>

بنابراین در کل، تگ site من به شکل زیر تغییر پیدا می‌کند:

<site name="Oscar_Manager" id="23">
                <application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="E:\website\oscar\panel\Oscar_Manager\Oscar_Manager" />
                </application>
 <application path="/media" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="d:\testvd" />
                </application>
                <bindings>
                    <binding protocol="http" bindingInformation="*:1844:localhost" />
                </bindings>
            </site>

الان مسیر مجازی ما ساخته شده است. برای تست صحت این کار، یک فایل تصویری را در آن قرار می‌دهم و در کنترلر مورد نظر، این کد را می‌نویسم تا یک تصویر به سمت کلاینت در یک virtual directory ارسال شود.

var dir = Server.MapPath("~/media");
            var path = System.IO.Path.Combine(dir, "1.jpg");
            return base.File(path, "image/jpeg");

کنترلر را صدا زده تا نتیجه کار را ببنید.

همانطور که حتما متوجه شدید IIS Express محیط GUI ندارد. البته مدتی است افزونه‌ای برای این کار محیا شده ولی بیشتر کاربرد آن ایجاد یک سایت جدید و اجرا و توقف IIS می‌باشد که می‌توانید آن را از اینجا  دریافت نمایید.

نکته:البته بنده این نکته را تایید نمی‌کنم ولی شنیده‌ام که در نسخه‌های بالاتر ویژوال استادیو با راست کلیک بر روی نام پروژه، گزینه Use IIS Express وجود دارد که به یک محیط گرافیکی ختم می‌شود و از آنجا که بنده نسخه 2012 را دارم این مورد را تست نکردم.


ایجاد virtual Directory از طریق Appcmd

دسترسی به appcmd از طریق مسیر زیر امکان پذیر است:

%systemroot%\system32\inetsrv\AppCmd.exe

این دستور به تمامی اشیاء سرور، از قبیل سایت‌ها و اپلیکیشن‌ها دسترسی دارد و میتواند هر نوع متدی را بر روی اشیاء سرور، از قبیل ثبت، ویرایش و حذف را انجام دهد.

یکی از این دستورات، برای ساخت Virtual Directory استفاده می‌شود:

APPCMD add vdir /app.name:"default we site/" /path:/vdir1 /physicalPath:d:\testvd

سوییچ /app برای نام وب سایت یا پروژه است و حتما در انتهای نام، علامت / قرار گیرد. سوییچ بعدی هم که /path هست برای دادن مسیر مجازی و سوییچ آخری هم آدرس محل فزیکی است. بعد از اجرای دستور، پیام زیر نمایش داده می‌شود:

VDIR object "Default Web Site/vdir1" added

پنجره commandprompt باید به صورت Run a Administrator باز شده باشد.

برای تغییر محل فیزیکی یک virtual directory میتوان از دستور زیر استفاده کرد:

appcmd.exe set vdir "Default Web Site/vdir1/" -physicalPath:"D:\Files"

از این پس مسیر فیزیکی این آدرس مجازی مسیر D:\Files خواهد بود.

البته مباحث پیشرفته‌تری چون application pool‌ها نیز وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج هست و در وقت و مقاله دیگر بررسی خواهیم کرد.

برای ارسال دستور به IIS Express هم از طریق مسیر زیر appcmd را باز کنید:

%ProgramFiles%\IIS Express\appcmd.exe

امکان ایجاد virtual directory عموما در سرورهای مجازی و اختصاصی در پنل مربوطه نیز وجود دارد.

ساخت virtual Directory در وب سایت پنل 

ساحت virtual Directory در پلسک 

مطالب
آشنایی با Feature Toggle - بخش اول
فرض کنید میخواهید برای بخش‌هایی از نرم افزاری که طراحی کرده‌اید ، امکانی را در نظر بگیرید که بتوانید زمانیکه نرم افزار در حال استفاده‌است، قابلیت‌هایی از آن‌را فعال یا غیرفعال نمایید؛ بدون اینکه نرم افزار از دسترس خارج شود. Feature Toggle که تحت عنوان Feature Flag هم شناخته می‌شود همین امکان را برای ما به ارمغان می‌آورد و ما را قادر می‌سازد تا قابلیت‌هایی را از نرم افزار، فعال یا غیرفعال کنیم، بدون اینکه نیاز باشد نرم افزار از دسترس مشتریان خارج شود و یا نیاز باشد نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار  منتشر شود. برای مثال قابلیت ثبت نام کاربران را در بازه‌های خاصی غیرفعال کنیم و یا فرض کنید قابلیت جدیدی به نرم افزار اضافه کرده‌اید و میخواهید بعد از پابلیش، در یک بازه زمانی که نرم افزار شما بازدید کننده‌های کمتری دارد، آن‌را موقتا فعال کنید، نتیجه خروجی را ببینید و سپس آن را غیر فعال نمایید. در ادامه این مقاله سعی خواهیم کرد ابتدا با یک مثال ساده با این قابلیت آشنا شویم و سپس به معرفی یکی از کتابخانه‌های محبوب در این زمینه بپردازیم.
Feature Toggle چیزی بیشتر از یک دستور IF نیست، اگر شرط مورد نظر برقرار بود، کد را اجرا میکند، در غیر اینصورت از اجرای آن بخش صرف نظر میکند.
IF (currentYear<2023){
alert('Wear a mask!');
}
در قطعه کد فوق، سال جاری را چک کرده‌ایم و گفته‌ایم اگر سال جاری کمتر از سال 2023 بود، به بازدید کننده یک پیغام را نمایش دهیم. حال فرض کنید بیماری کرونا، پیش از سال 2023 از بین برود، ولی طبق این شرط همچنان پیغام به کاربران نمایش داده میشود. میتوانیم فعال و غیر فعال بودن نمایش این پیغام را یا از دیتابیس و یا از فایل appsetting.json  بخوانیم که در این حالت  به صورت زیر می‌باشد :
var showCoronaAlert=_cofiguration.GetValue<bool>("Features:showCoronaAlert"); // or read this from Database
If(showCoronaAlert){
alert(Wear a amask!);
}
در این روش بجای اینکه تاریخ را چک کنیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم که آیا پیغامی نمایش داده شود یا نه، وضعیت نمایش آن را از فایل تنظیمات و یا دیتابیس خوانده‌ایم. در این حالت دیگر نیازی به تغییر و انتشار نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار نیست و فقط کافی‌است مقدار مربوط به نمایش پیغام را در دیتابیس و یا فایل تنظیمات، به روزسانی نماییم.

 کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement
کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement  توسط تیم اژور پیاده سازی و نوشته شده‌است و برای خواندن اطلاعات، از همان IConfiguration استفاده میکند که ما را قادر می‌سازد تنظیمات را از منابع مختلفی بخوانیم  و همچنین  قابلیت‌های آن فراتر از تنظیم یک مقدار با true/false می‌باشد که در ادامه با بعضی از آنها آشنا خواهیم شد.
ابتدا نیاز هست این کتابخانه را به صورت زیر نصب نماییم :
Install-Package Microsoft.FeatureManagement

سپس نیاز هست در متد ConfigureService، سرویس مربوطه را اضافه نماییم :
using Microsoft.FeatureManagement;
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddFeatureManagement();
}

این کتابخانه به صورت پیش فرض، اطلاعات feature‌ها را از بخشی (section) تحت عنوان FeatureManagement  از فایل appsetting.json می‌خواند. پس نیاز داریم این بخش را در appsetting.json تعریف نماییم  ( لیست تمامی قابلیت‌هایی را که قصد داریم به صورت داینامیک فعال/غیرفعال کنیم، در این بخش اضافه خواهیم کرد):
"FeatureManagement": {
   
}
اگر تمایل داشتید از اسم دیگری برای بخش تنظیمات، در فایل appsetting. json  استفاده نمایید، می‌توانید به صورت زیر این کار را انجام دهید :
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
 services.AddFeatureManagement(Configuration.GetSection("MyFeatureManagement"))
}
در این مقاله از همان اسم پیش فرض استفاده شده است.
افزودن یک قابلیت جدید
"FeatureManagement": {
   "MaskAlert":true
}

همان مثال بالا را  در بخش FeatureManagement  اضافه کرده‌ایم  و مقدار true را به معنی فعال بودن، برای آن در نظر گرفته‌ایم. این حالت، ساده‌ترین روش ثبت یک قابلیت با استفاده از این کتابخانه می‌باشد. برای بررسی وضعیت هر کدام از قابلیت‌ها باید اینترفیس  IFeatureManager   را به کلاس مربوطه تزریق نماییم و سپس بر اساس نام قابلیت، وضعیت آن را بررسی نماییم:
 public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IFeatureManager _featureManager;

        public HomeController(IFeatureManager featureManager)
        {
            _featureManager = featureManager;
        }
        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            if(await _featureManager.IsEnabledAsync("MaskAlert"))
            {
                // show messeage
            }

            return View();
        }
    }
اگر نیاز هست از اسم دیگری برای بخش (section)

فعال سازی بر اساس تاریخ (TimeWindowsFilter)
یکی از قابلیت‌های این کتابخانه، فعال سازی بر اساس بازه زمانی هست. اگر نیاز دارید یک قابلیت در یک بازه‌ی خاص فعال شود، میتوانید از این قابلیت استفاده کنید. برای فعال سازی این امکان، باید فیلتر TimeWindowFilter را که به صورت توکار به همراه کتابخانه وجود دارد، به صورت زیر در متد configureServices ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{ 
    services.AddFeatureManagement().AddFeatureFilter<TimeWindowFilter>();
}

و سپس یک Feature را در بخش FeatureManagement همانند زیر تعریف میکنیم که توسط آن مشخص کرده‌ایم این قابلیت در بازه‌ی زمانی بین دو تاریخ تعریف شده، فعال باشد :
 "FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "Start": "01 Mar 2021 12:00:00 +00:00",
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }
و نحوه‌ی بررسی فعال بودن آن، همانند روش قبل می‌باشد و فقط کافیست اسم Feature را به متد IsEnabledAsync بدهیم:
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("EmergencyBanner")){
// show Emergency banner 
}

 پارامتر‌های Start و End میتوانند به صورت تکی هم استفاده شوند؛ به این معنا که میتوانید فقط پارامتر start را مقدار دهی کنید و در این حالت از تاریخ مورد نظر به بعد، Feature مورد نظر فعال می‌باشد و یا اگر فقط پارامتر End مقدار دهی شود، Feature مورد نظر فقط تا تاریخ تعیین شده فعال هست و بعد از آن برای همیشه غیرفعال می‌شود.
در زیر، نمونه‌ای از این حالت تنظیم شده‌است :
"FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }

فیلتر‌های سفارشی
از دیگر مزایای این کتابخانه این هست که محدود به فیلترهای توکار خود آن نیستیم و امکان توسعه و نوشتن فیلتر‌های سفارشی را به ما میدهد. برای مثال اگر یک قابلیت را در نرم افزار پیاده سازی کرده‌ایم که میخواهیم فقط بر روی مرورگر‌های خاصی در دسترس باشد، میتوانیم به صورت زیر این کار را انجام دهیم:
ابتدا در appsetting.json قابلیت (Feature) مورد نظر را به صورت زیر تعریف می‌کنیم :
"FeatureManagement": {
    "ChatV2": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "BrowserFilter",
          "Parameters": {
            "AllowedBrowsers": [ "Chrome" ]
          }
        }
      ]
    }
  }
سپس فیلتر سفارشی را به صورت زیر پیاده سازی میکنیم :
[FilterAlias("BrowserFilter")]
public class BrowserFilter:IFeatureFilter
    {
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;

        public BrowserFilter(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
        {
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpContextAccessor));
        }

        public Task<bool> EvaluateAsync(FeatureFilterEvaluationContext context)
        {
            var userAgent = _httpContextAccessor.HttpContext.Request.Headers["User-Agent"].ToString();
            var settings = context.Parameters.Get<BrowserFilterSettings>();
            return Task.FromResult(settings.AllowedBrowsers.Any(userAgent.Contains));
        }
    }

کلاس BrowserFilter :
  public class BrowserFilterSettings
    {
        public string[] AllowedBrowsers { get; set; }
    }
بعد از پیاده سازی فیلتر فوق نیاز هست فیلتر سفارشی را که در بالا نوشتیم، در متد ConfigureServices ثبت نماییم. با توجه به اینکه برای تشخیص نوع مروگر کاربر نیاز هست  هدر درخواست را بررسی کنیم، پس نیاز هست IHttpContextAccessor را هم ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();
            services.AddFeatureManagement()
                .AddFeatureFilter<BrowserFilter>();
        }
و برای بررسی فعال بودن قابلیت مورد نظر فقط کافیست مانند قبل، اسم قابلیت مورد نظر را به صورت زیر بررسی کنیم :
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("ChatV2")){
// do something 
}

* از دیگر قابلیت‌های این کتابخانه، فعال و غیر فعال کردن کنترلر و اکشن متدها بر اساس وضعیت Feature‌ها می‌باشد که در بخش دوم این مقاله به توضیح این موارد خواهیم پرداخت.
مطالب
انتشار عمومی localhost به صورت HTTPS توسط ngrok
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با Webhookها کار کنید و یا در حین اجرای پروژه‌ی وب خودتان بخواهید خروجی آن را به اطرافیان خود نشان دهید. یکی از راه‌ها این است  که پروژه را بر روی یک مخزن Git ارسال کنید و سپس دوستان خودتان را اضافه کنید تا بتوانند پروژه را دریافت و اجرا کنند. البته در این حالت شاید نخواهید کسی سورس شما را ببیند! روش دیگر این است که هاست و دامین بخرید و پروژه را بر روی آن آپلود کنید و در مرحله‌ی آخر، آدرس وبسایت را برای اطرافیان خود بفرستید که این راه، هم  پرهزینه هست و هم ممکن است پروژه کامل نشده باشد که بخواهید آن‌را آپلود کنید. اینجاست که Ngrok وارد شده و پروژه‌ی لوکال شما را بر روی Https ارائه میکند.


شروع به کار با ngrok 

- قبل از ادامه‌ی این آموزش، وارد سایت https://ngrok.com شده و بعد از ثبت نام، مطابق سیستم عاملی که دارید، فایل مخصوص آن را دریافت کنید.
- بعد از دریافت، فایل زیپ را از حالت فشرده خارج کنید. به محل فایل استخراج شده رفته و در یک مکان خالی در پوشه‌ی جاری، دکمه‌ی Shift را فشرده و سپس کلیک راست کنید و در آخر گزینه‌ی Open Command Window Here را انتخاب نمائید و یا کلا از طریق cmd وارد پوشه‌ی مربوطه شوید.
- سپس پروژه‌ی خود را توسط ویژوال استودیو (IIS Express) و یا بر روی IIS لوکال خود، اجرا کنید.

- همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید؛ آدرس پروژه‌ی لوکال ما به شکل زیر می‌باشد: 
 http://localhost:51095/Home/Index
توجه! این پروژه‌ی آزمایشی صرفا یک صفحه‌ی HTML خیلی ساده بوده که فقط عبارت ngrok را نشان می‌دهد.

- حال به cmd برمی‌گردیم و سپس با دستور زیر میتوانیم لوکال‌هاست خود را بر روی https به اشتراک بگذاریم:
 ngrok http [port] -host-header="localhost:[port]"
اگر کار را به درستی انجام داده باشید، خروجی شبیه به تصویر زیر را خواهید داشت:


همانطور که ملاحظه می‌فرمائید، هم http و هم https را در اختیار ما قرار می‌دهد. برای مثال اگر نیاز است با webhookهای تلگرام کار کنید، باید از آدرس https آن استفاده کنید.
در اینجا در قسمت  HTTP Requests  می‌توانید درخواست‌هایی را که فرستاده می‌شوند، ببینید و یا میتوانید با رفتن به آدرس زیر، دستورات بالا را در نمایی گرافیکی و بصورت کامل نظاره‌گر باشید:
 http://127.0.0.1:4040

برای نمونه،  خروجی آن در گوشی و مرورگر آن، به شکل زیر است:



 
مطالب
ASP.NET MVC #7

آشنایی با Razor Views

قبل از اینکه بحث جاری ASP.NET MVC را بتوانیم ادامه دهیم و مثلا مباحث دریافت اطلاعات از کاربر، کار با فرم‌ها و امثال آن‌را بررسی کنیم، نیاز است حداقل به دستور زبان یکی از View Engineهای ASP.NET MVC آشنا باشیم.
MVC3 موتور View جدیدی را به نام Razor معرفی کرده است که به عنوان روش برگزیده ایجاد Viewها در این سیستم به شمار می‌رود و فوق العاده نسبت به ASPX view engine سابق، زیباتر، ساده‌تر و فشرده‌تر طراحی شده است و یکی از اهداف آن تلفیق code و markup می‌باشد. در این حالت دیگر پسوند فایل‌های Viewها همانند سابق ASPX نخواهد بود و به cshtml و یا vbhtml تغییر یافته است. همچنین برخلاف web forms view engine از System.Web.Page مشتق نشده است. و باید دقت داشت که Razor یک زبان برنامه نویسی جدید نیست. در اینجا از مخلوط زبان‌های سی شارپ و یا ویژوال بیسیک به همراه تگ‌های html استفاده می‌شود.
البته این را هم باید عنوان کرد که این مسایل سلیقه‌ای است. اگر با web forms view engine راحت هستید، با همان کار کنید. اگر با هیچکدام از این‌ها راحت نیستید (!) نمونه‌های دیگر هم وجود دارند، مثلا:

Razor Views یک سری قابلیت جالب را هم به همراه دارند:
1) امکان کامپایل آن‌ها به درون یک DLL وجود دارد. مزیت: استفاده مجدد از کد، عدم نیاز به وجود صریح فایل cshtml یا vbhtml بر روی دیسک سخت.
2) آزمون پذیری: از آنجائیکه Razor viewها به صورت یک کلاس کامپایل می‌شوند و همچنین از System.Web.Page مشتق نخواهند شد، امکان بررسی HTML نهایی تولیدی آن‌هابدون نیاز به راه اندازی یک وب سرور وجود دارد.
3) IntelliSense ویژوال استودیو به خوبی آن‌را پوشش می‌دهد.
4) با توجه به مواردی که ذکر شد، یک اتفاق جالب هم رخ داده است: امکان استفاده از Razor engine خارج از ASP.NET MVC هم وجود دارد. برای مثال یک سرویس ویندوز NT طراحی کرده‌اید که قرار است ایمیل فرمت شده‌ای به همراه اطلاعات مدل‌های شما را در فواصل زمانی مشخص ارسال کند؟ می‌توانید برای طراحی آن از Razor engine استفاده کنید و تهیه خروجی نهایی HTML آن نیازی به راه اندازی وب سرور و وهله سازی HttpContext ندارد.


ساختار پروژه مثال جاری

در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر دستور زبان Razor engine و جهت نمایش این قابلیت‌ها، یک مثال ساده را در ابتدا با مشخصات زیر ایجاد خواهیم کرد:
الف) یک empty ASP.NET MVC 3 project را ایجاد کنید و نوع View engine را هم در ابتدای کار Razor انتخاب نمائید.
ب) دو کلاس زیر را به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید:
namespace MvcApplication3.Models
{
public class Product
{
public Product(string productNumber, string name, decimal price)
{
Name = name;
Price = price;
ProductNumber = productNumber;
}
public string ProductNumber { get; set; }
public string Name { get; set; }
public decimal Price { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication3.Models
{
public class Products : List<Product>
{
public Products()
{
this.Add(new Product("D123", "Super Fast Bike", 1000M));
this.Add(new Product("A356", "Durable Helmet", 123.45M));
this.Add(new Product("M924", "Soft Bike Seat", 34.99M));
}
}
}

کلاس Products صرفا یک منبع داده تشکیل شده در حافظه است. بدیهی است هر نوع ORM ایی که یک ToList را بتواند در اختیار شما قرار دهد، توانایی تشکیل لیست جنریکی از محصولات را نیز خواهد داشت و تفاوتی نمی‌کند که کدامیک مورد استفاده قرار گیرد.

ج) سپس یک کنترلر جدید به نام ProductsController را به پوشه Controllers برنامه اضافه می‌کنیم:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication3.Models;

namespace MvcApplication3.Controllers
{
public class ProductsController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
var products = new Products();
return View(products);
}
}
}

د) بر روی نام متد Index کلیک راست کرده، گزینه Add view را جهت افزودن View متناظر آن، انتخاب کنید. البته می‌شود همانند قسمت پنجم گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرد و سپس Product را به عنوان کلاس مدل انتخاب نمود و در آخر خیلی سریع یک لیست از محصولات را نمایش داد، اما فعلا از این قسمت صرفنظر نمائید، چون می‌خواهیم آن‌ را دستی ایجاد کرده و توضیحات و نکات بیشتری را بررسی کنیم.

ه) برای اینکه حین اجرای برنامه در VS.NET هربار نخواهیم که آدرس کنترلر Products را دستی در مرورگر وارد کنیم، فایل Global.asax.cs را گشوده و سپس در متد RegisterRoutes، در سطر Parameter defaults، مقدار پیش فرض کنترلر را مساوی Products قرار دهید.


مرجع سریع Razor

ابتدا کدهای View متد Index را به شکل زیر وارد نمائید:

@model List<MvcApplication3.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
var number = 12;
var data = "some text...";
<h2>line1: @data</h2>

@:line-2: @data <‪br />
<text>line-3:</text> @data
}
<‪br />
site@(data)
<‪br />
@@name
<‪br />
@(number/10)
<‪br />
First product: @Model.First().Name
<‪br />
@if (@number>10)
{
  <span>@data</span>
}
else
{
  <text>Plain Text</text>
}
<‪br />
@foreach (var item in Model)
{
<li>@item.Name, $@item.Price </li>
}

@*
A Razor Comment
*@

<‪br />
@("First product: " + Model.First().Name)
<‪br />
<img src="@(number).jpg" />

در ادامه توضیحات مرتبط با این کدها ارائه خواهد شد:

1) نحوه معرفی یک قطعه کد
@model List<MvcApplication3.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
var number = 12;
var data = "some text...";
<h2>line1: @data</h2>

@:line-2: @data <‪br />
<text>line-3:</text> @data
}

این کدها متعلق به Viewایی است که در قسمت (د) بررسی ساختار پروژه مثال جاری، ایجاد کردیم. در ابتدای آن هم نوع model مشخص شده تا بتوان ساده‌تر به اطلاعات شیء Model به کمک IntelliSense دسترسی داشت.
برای ایجاد یک قطعه کد در Viewایی از نوع Razor به این نحو عمل می‌شود:
@{  ...Code Block.... }

در اینجا مجاز هستیم کدهای سی شارپ را وارد کنیم. یک نکته جالب را هم باید درنظر داشت: امکان نوشتن تگ‌های html هم در این بین وجود دارد (بدون اینکه مجبور باشیم قطعه کد شروع شده را خاتمه دهیم، به حالت html معمولی سوئیچ کرده و دوباره یک قطعه کد دیگر را شروع نمائیم). مانند line1 مثال فوق. اگر کمی پایین‌تر از این سطر مثلا بنویسیم line2 (به عنوان یک برچسب) کامپایلر ایراد خواهد گرفت، زیرا این مورد نه متغیر است و نه از پیش تعریف شده است. به عبارتی نباید فراموش کنیم که اینجا قرار است کد نوشته شود. برای رفع این مشکل دو راه حل وجود دارد که در سطرهای دو و سه ملاحظه می‌کنید. یا باید از تگی به نام text برای معرفی یک برچسب در این میان استفاده کرد (سطر سه) یا اگر قرار است اطلاعاتی به شکل یک متن معمولی پردازش شود ابتدای آن مانند سطر دوم باید یک @: قرار گیرد.
کمی پایین‌تر از قطعه کد معرفی شده در بالا بنویسید:
<‪br />
site@data

اکنون اگر خروجی این View را در مرورگر بررسی کنید، دقیقا همین site@data خواهد بود. چون در این حالت Razor تصور خواهد کرد که قصد داشته‌اید یک آدرس ایمیل را وارد کنید. برای این حالت خاص باید نوشت:
<‪br />
site@(data)

به این ترتیب data از متغیر data تعریف شده در code block قبلی برنامه دریافت و نمایش داده خواهد شد.
شبیه به همین حالت در مثال زیر هم وجود دارد:
<img src="@(number).jpg" />

در اینجا اگر پرانتزها را حذف کنیم، Razor فرض را بر این خواهد گذاشت که شیء number دارای خاصیت jpg است. بنابراین باید به نحو صریحی، بازه کاری را مشخص نمائیم.

بکار گیری این علامت @ یک نکته جنبی دیگر را هم به همراه دارد. فرض کنید در صفحه قصد دارید آدرس توئیتری شخصی را وارد کنید. مثلا:
<‪br />
@name

در این حالت View کامپایل نخواهد شد و Razor تصور خواهد کرد که قرار است اطلاعات متغیری به نام name را نمایش دهید. برای نمایش این اطلاعات به همین شکل، یک @ دیگر به ابتدای سطر اضافه کنید:
<‪br />
@@name

2) نحوه معرفی عبارات
عبارات پس از علامت @ معرفی می‌شوند و به صورت پیش فرض Html Encoded هستند (در قسمت 5 در اینباره بیشتر توضیح داده شد):
First product: @Model.First().Name

در این مثال با توجه به اینکه نوع مدل در ابتدای View مشخص شده است، شیء Model به لیستی از Products اشاره می‌کند.

یک نکته:
مشخص سازی حد و مرز صریح یک متغیر در مثال زیر نیز کاربرد دارد:
<‪br />
@number/10

اگر خروجی این مثال را بررسی کنید مساوی 12/10 خواهد بود و محاسبه‌ای انجام نخواهد شد. برای حل این مشکل باز هم از پرانتز می‌توان کمک گرفت:
<‪br />
@(number/10)
3) نحوه معرفی عبارات شرطی

@if (@number>10)
{
  <span>@data</span>
}
else
{
  <text>Plain Text</text>
}

یک عبارت شرطی در اینجا با @if شروع می‌شود و سپس نکاتی که در «نحوه معرفی یک قطعه کد» بیان شد، در مورد عبارات داخل {} صادق خواهد بود. یعنی در اینجا نیز می‌توان عبارات سی شارپ مخلوط با تگ‌های html را نوشت.
یک نکته: عبارت شرطی زیر نادرست است. حتما باید سطرهای کدهای سی شارپ بین {} محصور شوند؛‌ حتی اگر یک سطر باشند:
@if( i < 1 ) int myVar=0;


4) نحوه استفاده از حلقه foreach
@foreach (var item in Model)
{
<li>@item.Name, $@item.Price </li>
}

حلقه foreach نیز مانند عبارات شرطی با یک @ شروع شده و داخل {} بدنه آن نکات «نحوه معرفی یک قطعه کد» برقرار هستند (امکان تلفیق code و markup با هم).
کسانی که پیشتر با web forms کار کرده باشند، احتمالا الان خواهند گفت که این یک پس رفت است و بازگشت به دوران ASP کلاسیک دهه نود! ما به ندرت داخل صفحات aspx وب فرم‌ها کد می‌نوشتیم. مثلا پیشتر یک GridView وجود داشت و یک دیتاسورس که به آن متصل می‌شد؛ مابقی خودکار بود و ما هیچ وقت حلقه‌ای ننوشتیم. در اینجا هم این مساله با نوشتن برای مثال «html helpers» قابل کنترل است که در قسمت‌های بعدی به آن‌ پرداخته خواهد شد. به عبارتی قرار نیست به این نحو با Viewهای Razor رفتار کنیم. این قسمت فقط یک آشنایی کلی با Syntax است.


5) امکان تعریف فضای نام در ابتدای View
@using namespace;

6) نحوه نوشتن توضیحات سمت سرور:
@*
A Razor Comment / Server side Comment
*@

7) نحوه معرفی عبارات چند جزئی:
@("First product: " + Model.First().Name)

همانطور که ملاحظه می‌کنید، ذکر یک پرانتز برای معرفی عبارات چندجزئی کفایت می‌کند.


استفاده از موتور Razor خارج از ASP.NET MVC

پیشتر مطلبی را در مورد «تهیه قالب برای ایمیل‌های ارسالی یک برنامه ASP.Net» در این سایت مطالعه کرده‌اید. اولین سؤالی هم که در ذیل آن مطلب مطرح شده این است: «در برنامه‌های ویندوز چطور؟» پاسخ این است که کل آن مثال بر مبنای HttpContext.Current.Server.Execute کار می‌کند. یعنی باید مراحل وهله سازی HttpContext و شیء Server توسط یک وب سرور و درخواست رسیده طی شود و ... شبیه سازی آن آنچنان مرسوم و کار ساده‌ای نیست.
اما این مشکل با Razor وجود ندارد. به عبارتی در اینجا برای رندر کردن یک Razor View به html نهایی، نیازی به HttpContext نیست. بنابراین از این امکانات مثلا در یک سرویس ویندوز ان تی یا یک برنامه کنسول، WinForms، WPF و غیره هم می‌توان استفاده کرد.
برای اینکه بتوان از Razor خارج از ASP.NET MVC استفاده کرد، نیاز به اندکی کدنویسی هست مثلا استفاده از کامپایلر سی شارپ یا وی بی و کامپایل پویای کد و یک سری ست آپ دیگر. پروژه‌ای به نام RazorEngine این‌ کپسوله سازی رو انجام داده و از اینجا http://razorengine.codeplex.com/ قابل دریافت است.


نظرات مطالب
نحوه ایجاد یک تصویر امنیتی (Captcha) با حروف فارسی در ASP.Net MVC
سلام دوست عزیز
بابت تاخیر بوجود آمده در پاسخ دهی عذرخواهی می‌کنم.

من همین کپچا رو دارم استفاده می‌کنم و این مشکلو هم باهاش ندارم. یک حدسی که می‌زنم اینه که شاید کوکی بار اول درست مقداردهی نشه. لطفا کل عملیات از تشکیل تصویر امنیتی، تا مقداری که درون کوکی قرار می‌گیره، و بعد رمز گزاری میشه ، تا مقداری که درون کوکی مرورگر ذخیره میشه ( برای مشاهده کوکی‌های مرورگر از این روش می‌تونید استفاده کنید) . سپس ببینید بعد از پست شدن فرم حاوی کپچا به سرور مقداری که از درون کوکی خونده میشه و می‌خواد decrypt بشه با مقداری که از اول ذخیره شده یکسان باشه.

امیدوارم مشکلتون حل شه دوست عزیز.