مطالب
دریافت زمانبندی شده به روز رسانی‌های آنتی ویروس Symantec به کمک کتابخانه‌های Quartz.NET و Html Agility Pack
در این رابطه آقای راد در دو قسمت به صورت مختصر و مفید این کتابخانه قدرتمند رو همراه با ارائه چندین مثال کاربردی معرفی کردند:
قسمت اول
قسمت دوم
در تکمیل قسمت‌های فوق بنده می‌خوام مثالی رو در این رابطه براتون بذارم، هدف از ارائه این مثال اتوماتیک سازی یک فرآیند روتین می‌باشد، به این صورت که در جایی که بنده مشغول به کار هستم یک سری لایسنس آنتی ویروس برای کلاینت‌ها در یک شبکه با مقیاس متوسط تهیه گردیده است، حال یک نسخه رایگان نیز برای کاربرانی که قصد دارند آنتی ویروس را برای سیستم شخصی خود نصب کنند نیز موجود می‌باشد که نیاز به آپدیت دارد معمولا آپدیت‌ها هر چند روز یکبار یا هر هفته در دو نسخه 64 و 32 بیتی ارائه می‌شوند، روال معمول برای دریافت آپدیت مراجعه به سایت و دانلود نسخه‌های مربوطه میباشد.

حال توسط کتابخانه قدرتمند Quartz.NET این فرآیند روتین را به صورت اتوماتیک می‌خواهیم انجام دهیم، استفاده از کتابخانه ذکر شده سخت نیست همانطور که در دو مطلب قبلی مرتبط ذکر گردیده، تنها پیاده سازی چندین اینترفیس است و بس.

namespace SymantecUpdateDownloader
{
    using System;
    using System.IO;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using System.Globalization;
    public class TestJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
            new Download().Scraping();
        }
    }
    public interface ISchedule
    {
        void Run();
    }
    public class TestSchedule : ISchedule
    {
        public void Run()
        {
            
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                                       .WithIdentity("job1")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("trigger1")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithDailyTimeIntervalSchedule(x => x.OnEveryDay().StartingDailyAt(new TimeOfDay(7, 0)).WithRepeatCount(0))
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}
در این کد که همانند کدهای پیشنیازهای مطلب است، در خط 33 از متد WithDailyTimeIntervalSchedule استفاده شده است و همانطور که مشخص است وظیفه تعیین شده و هر روز ساعت 7 اجرا میشود.
مورد بعدی عملیات دانلود فایل می‌باشد که در ادامه مشاهده خواهید کرد، صفحه ایی که لینک فایل‌های دانلود را ارائه داده است دو نسخه مد نظر ما را در ابتدا لیست کرده است و با استفاده از web scrapingمی توانیم موارد تعیین شده را استخراج کنیم برای این منظور از کتابخانه htmlagilitypack استفاده میکنیم، تطبیق دو مورد(لینک) اول جهت دریافت نسخه‌های 32 و 64 بیتی به کمک Regular Expression میسر است و همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید از سمت چپ تاریخ به صورت 8 رقم، سه رقم قسمت دوم و ارقام و حروف قسمت سوم است به اضافه پسوند فایل مشخص است :


public class Download
    {
        static WebClient wc = new WebClient();
        static ManualResetEvent handle = new ManualResetEvent(true);
        
        private DateTime myDate = new DateTime();
        public void Scraping()
        {
            using (WebClient client = new WebClient())
            {
                client.Encoding = System.Text.Encoding.UTF8;
                var doc = new HtmlAgilityPack.HtmlDocument();
                ArrayList result = new ArrayList();
                doc.LoadHtml(client.DownloadString("https://www.symantec.com/security_response/definitions/download/detail.jsp?gid=savce"));
                var tasks = new List<Task>();
                foreach (var href in doc.DocumentNode.Descendants("a").Select(x => x.Attributes["href"]))
                {
                    if (href == null) continue;
                    string s = href.Value;
                    Match m = Regex.Match(s, @"http://definitions.symantec.com/defs/(\d{8}-\d{3}-v5i(32|64)\.exe)");
                    if (m.Success)
                    {
                        Match date = Regex.Match(m.Value, @"(\d{4})(\d{2})(\d{2})");
                        Match filename = Regex.Match(m.Value, @"\d{8}-\d{3}-v5i(32|64)\.exe");
                        int year = Int32.Parse(date.Groups[0].Value);
                        int month = Int32.Parse(date.Groups[1].Value);
                        int day = Int32.Parse(date.Groups[3].Value);

                        myDate = new DateTime(
                                Int32.Parse(date.Groups[1].Value),
                                Int32.Parse(date.Groups[2].Value),
                                Int32.Parse(date.Groups[3].Value));
                        if (myDate == DateTime.Today)
                        {
                            tasks.Add(DownloadUpdate(m.Value, filename.Value));
                        }
                        else
                        {
                            MessageBox.Show("امروز آپدیت موجود نیست");
                        }
                    }
                }
                DownloadTask = Task.WhenAll(tasks);
            }
        }
        private static Task DownloadTask;
        private Task DownloadUpdate(string url, string fileName)
        {
            var wc = new WebClient();
            return wc.DownloadFileTaskAsync(new Uri(url), @"\\10.1.0.15\SymantecUpdate\\" + fileName);
        }

    }
توضیح کدهای فوق :
ابتدا توسط متد LoadHtml خط 14 صفحه مورد نظر که حاوی لینک‌ها می‌باشد رو Load میکنیم، سپس توسط یک حلقه foreach خط 16 مقدار خصوصیت href تمام لینک‌های موجود  در صفحه را استخراج میکنیم مثلا مقدار خصوصیت href در لینک‌ها به صورت  زیر می‌باشد :
 
http://definitions.symantec.com/defs/20130622-007-v5i32.exe

http://definitions.symantec.com/defs/20130622-007-v5i64.exe

همانطور که مشخص است در دو مورد فوق تنها نام فایل متفاوت می‌باشد، همانطور که بحث شد برای نام فایل‌ها هم می‌توانیم یک Pattern را به صورت زیر داشته باشیم :
(\d{8}-\d{3}-v5i(32|64)\.exe)
در خط 20 نیز عملیات تطبیق تمام href‌های موجود در صفحه را توسط Regular Expression فوق تطبیق می‌دهیم، اگر تطبیق با موفقیت انجام پذیرفت باید نام فایل و همچنین تاریخ موجود در نام فایل را نیز توسط دو Regular Expression استخراج کنیم(خط 23 و 24) در ادامه برای جدا کردن مقادیر سال ، ماه ، روز از امکان Groups در RegEx استفاده کرده ایم:
int year = Int32.Parse(date.Groups[0].Value);
int month = Int32.Parse(date.Groups[1].Value);
int day = Int32.Parse(date.Groups[3].Value);
در ادامه تاریخ استخراج شده را با تاریخ روز جاری مقایسه می‌کنیم اگر مساوی بود عملیات دانلود فایل‌ها توسط یک Task تعریف شده به صورت همزمان بر روی سرور مربوطه دانلود می‌شوند.
البته لازم به ذکر است که کدهای فوق مسلما نیاز یه Refactoring دارند منتها هدف از ارائه این مثال آشنایی بیشتر با کتابخانه‌های فوق می‌باشد.
نکته آخر اینکه برنامه فوق به حالت‌های مختلفی می‌تواند اجرا گردد مثل یک برنامه وب  یا یک سرویس ویندوزی و ... ، بهترین حالت یک سرویس ویندوز می‌باشد، ولی در حالت خام در حال حاضر یک ویندوز اپلیکیشن ساده می‌باشد که بر روی سرور RUN شده است که در آینده به صورت یک سرویس ویندوز ارائه خواهد شد.
نظرات مطالب
روش‌های مختلف انجام چند کار به صورت همزمان در C# .NET - قسمت اول
حس میکنم منظورشون اینطور هست که n نفر صندلی خاصی رو در آن واحد رزرو میکنند در ابتدا مشتری 1 که سریعتر اقدام کرده تا مرحله پرداخت جلو میره ولی خب، پرداخت با موفقیت انجام نمیشه و لغو عملیات رخ میده ،در اینجا مشتری دوم از صف بیرون کشیده میشه و همون عملیات نهایی کردن رزرو رو انجام خواهد داد و....
مطالب
آموزش Knockout.Js #2
در پست قبلی با مفاهیم و ویژگی‌های کلی KO آشنا شدید. KO از الگوی طراحی MVVM استفاده می‌کند. از آن جا که یکی از پیش نیاز‌های KO آشنایی اولیه با مفاهیم View و Model است نیاز به توضیح در این موارد نیست اما اگر به هر دلیلی با این مفاهیم آشنایی ندارید می‌توانید از اینجا شروع کنید. اما درباره ViewModel که کمی مفهوم متفاوتی دارد، این نکته قابل ذکر است که KO از ViewModel برای ارتباط مستقیم بین View و Model استفاده می‌کند، چیزی شبیه به منطق MVC با این تفاوت که ViewModel به جای Controller قرار خواهد گرفت.

ابتدا باید به شرح برخی مفاهیم در KO بپردازم:
»Observable(قابل مشاهده کردن تغییرات)
KO از Observable برای ردیابی و مشاهده تغییرات خواص ViewModel استفاده می‌کند. در واقع Observable دقیقا شبیه به متغیر‌ها در JavaScript عمل می‌کنند با این تفاوت که به KO اجازه می‌دهند که تغییرات این خواص را پیگیری کند و این تغییرات را به بخش‌های مرتبط View اعمال نماید. اما سوال این است که KO چگونه متوجه می‌شود که این تغییرات بر کدام قسمت در View تاثیر خواهند داشت؟ جواب این سوال در مفهوم Binding است.
»Binding
برای اتصال بخش‌های مختلف View به Observable‌ها باید از binding(مقید سازی) استفاده کنیم. بدون عملیات binding، امکان اعمال تغییرات Observable‌ها بر روی عناصر HTML امکان پذیر نیست.
برای مثال در شکل زیر یکی از خواص ViewModel را به View متناظر مقید شده است.

با کمی دقت در شکل بالا این نکته به دست می‌آید که می‌توان در یک ViewModel، فقط خواص مورد نظر را به عناصر Html مقید کرد.

دانلود فایل‌های مورد نیاز

فایل‌های مورد نیاز برای KO رو می‌توانید از اینجا دانلود نمایید و به پروژه اضافه کنید. به صورت پیش فرض فایل‌های مورد نیاز KO، در پروژه‌های MVC 4 وجود دارد و نیاز به دانلود آن‌ها نیست و شما باید فقط مراحل BundleConfig را انجام دهید.

تعریف ViewModel

برای تعریف ViewModel و پیاده سازی مراحل Observable و binding باید به صورت زیر عمل نمایید:

<html lang='en'>
<head>
<title>Hello, Knockout.js</title>
<meta charset='utf-8' />
<link rel='stylesheet' href='style.css' />
</head>
<body>
<h1>Hello, Knockout.js</h1>
<script type='text/javascript' src='knockout-2.1.0.js'>   
      <script type='text/javascript'>
             var personViewModel = {
                  firstName: "Masoud",
                  lastName: "Pakdel"
                };
                 ko.applyBindings(personViewModel);
       </script>
</script>
</body>
</html>
مشاهده می‌کنید که ابتدا یک ViewModel به نام person ایجاد کردم همراه با دو خاصیت به نام‌های firstName و lastName. تابع applyBinding برای KO بدین معنی است که این آبجکت به عنوان یک ViewModel در این صفحه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما برای مشاهده تغییرات باید یک عنصر HTML را یه این ViewModel مقید(bind) کنیم.

مقید سازی عناصر HTML

برای مقید سازی عناصر HTML به ViewModel‌ها باید از data-bind attribute استفاده نماییم. برای مثال:
<p><span data-bind='text: firstName'></span>'s Shopping Cart</p>
اگر به data-bind در تگ span بالا توجه کنید خواهید دید که مقدار text در این تگ را به خاصیت firstName در viewModel این صفحه bind شده است. تا اینجا KO می‌داند که چه عنصر از DOM به کدام خاصیت از ViewModel مقید شده است اما هنوز دستور ردیابی تغییرات(Observable) را برای KO تعیین نکردیم.

چگونه خواص را Observable کنیم
در پروژه‌های WPF، فقط در صورتی تغییرات خواص یک کلاس ردیابی می‌شوند که اولا کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد ثانیا، در متد set این خواص، متد OnPropertyChanged(البته این متد می‌تواند هر نام دیگری نیز داشته باشد) صدا زده شده باشد. نکته مهم و اساسی در KO نیز همین است که برای اینکه KO بتواند تغییرات هر خاصیت را مشاهده کند حتما خواص مورد نظر  باید Observable  شوند. برای این کار کافیست به صورت عمل کنید:
var personViewModel = {
  firstName: ko.observable("Masoud"),
  lastName: ko.observable("Pakdel")
};
مزیت اصلی برای اینکه حتما خواص مورد نظرتان  Observable شوند این است که، در صورتی که مایل نباشید تغییرات یک خاصیت  بر روی View اعمال شود کافیست از دستور بالا استفاده نکنید. درست مثل اینکه هرگز مقدار آن تغییر نکرده است.

پیاده سازی متد‌های get و set
همان طور که متوجه شدید، Observable‌ها متغیر نیستند بلکه تابع هستند در نتیجه برای دستیابی به مقدار یک observable کافیست آن را بدون پارامتر ورودی صدا بزنیم و برای تغییر در مقدار آن باید همان تابع را با مقدار جدید صدا بزنیم. برای مثال:
personViewModel.firstName() // Get
personViewModel.firstName("Masoud") // Set
البته این نکته را هم متذکر شوم که در ViewModel‌های خود می‌توانید توابع سفارشی مورد نیاز را بنویسید و از آن‌ها در جای مناسب استفاده نماید(شبیه به مفاهیم Command‌ها در WPF)
مقید سازی تعاملی
اگر با WPF آشنایی دارید می‌دانید که در این گونه پروژه‌ها می‌توان رویداد‌های مورد نظر را به Command‌های خاص در ViewModel مقید کرد. در KO نیز این امر به آسانی امکان پذیر است که به آن Interactive Bindings می‌گویند. فقط کافیست در data-bind attribute  از نام رویداد استفاده نماییم. مثال:
ایتدا بک ViewModel به صورت زیر خواهیم داشت:
function PersonViewModel() {
   this.firstName = ko.observable("Masoud");
   this.lastName = ko.observable("Pakdel");
   this.clickMe= function() {
    alert("this is test!");
  };
};
تنها نکته قابل ذکر تعریف تابع سفارشی به نام clickMe است که به نوعی معادل Command مورد نظر ما در WPF است.  در عنصر HTML مورد نظر که در این جا button است باید data-binding به صورت زیر باشد:
<button data-bind='click: clickMe'>Click Me...</button>
در نتیجه بعد از کلیک بر روی button بالا تابع مورد نظر در viewModel اجرا خواهد شد.
پس به صورت خلاصه:
  • ابتدا ViewModel مورد نظر را ایجاد نمایید؛
  • سپس با استفاده از data-bind عملیات مقید سازی بین View و ViewModel را انجام دهید
  • در نهایت با استفاده از Obsevable تغییرات خواص مورد نظر را ردیابی نمایید.

ادامه دارد...

 
مطالب
تفاوت‌های Stored Procedure و Function ها در SQL Server
در این مقاله سعی شده است به تفاوت‌های Stored Procedure و Function‌ها در SQL Server به صورت مختصر و مفید بپردازیم:
  1. Function‌ها حتما باید مقدار بازگشتی داشته باشند ولی مقدار بازگشتی در *SP‌ها به صورت اختیاری است. یک SP می‌تواند از صفر تا n خروجی داشته باشد.
  2. Function‌ها تنها می‌توانند پارامترهای ورودی داشته باشند ولی SP‌ها علاوه بر پارامترهای ورودی، می‌توانند پارامتر خروجی نیز داشته باشند.
  3. Function‌ها می‌توانند از داخل SP‌ها صدا زده شوند ولی SP‌ها قابل فراخوانی از داخل Function‌ها نیستند.
  4. Function‌ها تنها می‌توانند دستورات Select را اجرا کنند ولی SP‌ها می‌توانند تمامی دستورات را از قبیل Select, Delete, Insert و... اجرا نمایند.
  5. Function‌ها قابل فراخوانی از طریق دستورات Select هستند ولی SP‌ها این قابلیت را ندارند.
  6. Function‌ها قابلیت استفاده به صورت مستقیم را در دستوراتی مانند Having، دارند ولی SP‌ها این گونه نیستند.
  7. Function‌ها در هربار استفاده کامپایل می‌شوند لیکن SP‌ها می‌توانند یکبار کامپایل شده، execution plan آنها برای استفاده آتی نگهداری شوند. این مهمترین تفاوت این دو می‌باشد.
  8. استثناء و خطاها در SP‌ها قابل دریافت توسط Try...Catch می‌باشند ولی در Function‌ها این قابلیت وجود ندارد.
  9. در SP‌ها می‌توان از Transaction‌ها استفاده کرده و آنها را مدیریت نمایید؛ لیکن Function‌ها این چنین امکاناتی را ندارند.
در کل به خاطر داشته باشیم اگر تفاوت امکانات متفاوت یک محصول را بهتر درک کنیم، می‌توانیم از آنها بهتر استفاده نماییم.
*SP: Stored Procedure 
مطالب
شروع کار با webpack - قسمت دوم
در مطلب قبلی بیشتر از لحاظ تئوریک با وب‌پک آشنا شدیم و در آخر نیز یک تک اسکریپت را با استفاده از آن باندل کرده و در صفحه‌ی index.html اضافه کردیم.

توجه :
در مطلب قبلی برای استفاده و نصب وبپک دو راه پیشنهاد شد؛ یکی نصب وبپک به صورت سراسری و دیگری به صورت محلی در محیط کاری فعلی پروژه. استفاده‌ی نگارنده به صورت محلی می‌باشد و برای فراخوانی وبپک از دستور npm run webpack استفاده خواهد شد. در صورتی که از وبپک به صورت سراسری (گلوبال ) استفاده می‌کنید، به جای این دستور فقط کافی است در خط فرمان دستور webpack را نوشته و آن را اجرا کنید.

اضافه کردن فایل تنظیمات وبپک

وبپک دارای تنظیمات و حالت‌های مختلفی برای تولید خروجی نهایی می‌باشد که می‌توان این تنظیمات را به صورت پارامترهای ورودی، در هنگام فراخوانی برای آن مشخص کرد. ولی برای ساده کردن و همچنین عدم الزام به تکرار برای تنظیمات مورد نیاز می‌توانیم یک فایل پیکربندی را ایجاد کنیم و موارد مورد نیاز را در آن تعریف کرده و تنها با فراخوانی نام webpack در خط فرمان، به صورت خودکار این تنظیمات خوانده شده و دستورات ما اجرا شوند. TaskRunner‌های گالپ و گرانت نیز دارای یک فایل پیکربندی، برای مشخص کردن تنظیمات مورد نیاز کاربر می‌باشند.

ساخت فایل پیکربندی وبپک

در محیط کاری پروژه یک فایل جدید را با نام webpack.config.js ایجاد می‌کنیم، تا پیکر بندی مورد نظرمان را برای وبپک در آن مشخص کنیم (نام این فایل قراردادی است و امکان مشخص کردن فایلی با نام دیگر نیز وجود دارد که در آینده با آن برخورد خواهیم کرد).
این فایل به صورت یک ماژول در فرمت commonjs می‌باشد (در صورتی که با ماژول‌های مختلف آشنا نیستید، مطالعه‌ی این مقاله پیشنهاد می‌شود ماژول‌ها در es6).
پس از ایجاد فایل پیکربندی در محیط کاری پروژه، محتوای زیر را به آن اضافه خواهیم کرد. این حالت را می‌توان ساده‌ترین پیکربندی وبپک دانست و با دستور webpack ./main.js bundle.js که در پایان مطلب قبلی در خط فرمان اجرا کردیم، تفاوتی ندارد.
// webpack.config.js file
module.exports = {
    entry:'./main.js'
    ,output:{
        filename:'bundle.js'
    }
}
پروپرتی entry مشخص کننده‌ی فایل ورودی است که قصد پردازش آن را داریم و پروپرتی output نیز خود یک آبجکت می‌باشد که در ساده‌ترین حالت، احتیاج به تعریف یک پروپرتی با نام filename را در آن داریم که مشخص کننده‌ی نام فایل باندل شونده توسط وبپک می‌باشد.
حال با اجرای دستور npm run webpack، وبپک به صورت خودکار محتوای فایل پیکربندی را خوانده و تنظیمات تعریف شده را در فایل باندل نهایی ترتیب اثر می‌دهد.

حالت نظاره گر یا watch mode

اضافه کردن فایل پیکربندی می‌تواند مفید باشد و ما را از الزام به تکرار برای مشخص کردن پارامترهای مورد نیاز در هر بار اجرای وبپک بی‌نیاز می‌کند. ولی فرض کنید در حال توسعه‌ی پروژه‌ای هستید و مدام در حال تغییر فایل‌های پروژه می‌باشید. فایلی اضافه، حذف و یا دچار تغییر می‌شود و برای هر بار انجام شدن پروسه‌ی باندلینگ باید وبپک را فراخوانی کنیم. برای جلوگیری از این پروسه‌ی تکراری، وبپک دارای حالت نظاره‌گر یا watch mode می‌باشد. معنای این حالت این است که وبپک تغییرات محیط کاری شما را در نظر می‌گیرد و با انجام هر تغییری، دوباره باندل مربوطه را از نو می‌سازد.
برای وارد شدن به این حالت یک راه کار این می‌باشد که در هنگام فراخوانی وبپک در خط فرمان، پرچم زیر را به آن اضافه کنیم:
//for when webpack is installed globally 
webpack --watch
//for when webpack is installed locally in project 
npm run webpack -- --watch
(در فراخوانی بالا دو حالت نصب سراسری و محلی وبپک در نظر گرفته شده‌است. حالت اول نکته‌ای را ندارد. ولی در حالت دوم برای اینکه پارامترهای خط فرمان توسط npm به دست وبپک برسد، احتیاج به اضافه کردن -- می‌باشد. جهت عدم آشنایی با این مورد می‌توانید به اینجا مراجعه کنید: فرستادن پارامتر به اسکریپت‌های npm)
راه کار دوم جهت تنظیم کردن وبپک در حالت نظاره گر، اضافه کردن پروپرتی watch به فایل پیکربندی وبپک است. پس از انجام این تغییر، محتوای فایل پیکربندی به این صورت خواهد بود:
//webpack.config.js file
module.exports = {
    entry:'./main.js'
    ,output:{
        filename:'bundle.js'
    }
    ,watch :true
}
اینبار برای ورود وپ بک به حالت نظاره‌گر کافی است وبپک را یک بار از طریق خط فرمان با دستور npm run webpack، فراخوانی کنیم.
در صورتی که مشکلی وجود نداشته باشد، با اجرای این دستور، کنترل خط فرمان به شما برنخواهد گشت و وبپک در حالت اجرا باقی می‌ماند که در تصویر زیر قابل مشاهده‌است.

حال اگر در اسکریپت main.js تغییری ایجاد کنید، خواهید دید که وبپک به صورت خودکار باندل را از اول خواهد ساخت.

وب سرور وبپک

تا اینجا از وبپک به عنوان یک باندل کننده بهره برده‌ایم و جهت میزبانی فایل‌های پروژه از فایل سیستم و سیستم عامل بهره بردیم. ولی می‌دانیم که در حین توسعه دادن برنامه‌های وب، استفاده از فایل سیستم و سیستم عامل مفید نیست و دچار مشکلات عدیده‌ای هم از سمت مرورگرها و هم از سمت کتابخانه‌های معروف جاوا اسکریپتی خواهیم شد( مانند مباحث cors و ...). جهت حذف این مشکلات می‌توانیم وب سرور مورد علاقه‌ی خود را اجرا کنیم یا از وب سرور فراهم شده توسط وبپک بهره ببریم.
جهت نصب وب سرور وبپک دستور زیر را در خط فرمان  اجرا خواهیم کرد ( به صورت سراسری یا محلی به انتخاب شما خواهد بود و قبلا توضیح داده شده است).
// to install globally :
npm install -g webpack-dev-server

//to install locally in project :
npm install -D webpack-dev-server
در حالتی که وبپک به صورت سراسری نصب شده باشد، با اجرای دستور webpack-dev-server در خط فرمان، وب سرور وبپک شروع به کار خواهد کرد و تنظیمات را نیز از فایل پیکربندی اعمال می‌کند.
در صورتی که وبپک به صورت محلی نصب شده باشد، بایستی یک مدخل به قسمت اسکریپت‌های package.json برای راهنمایی npm اضافه کنیم. محتویات این فایل پس از تغییرات، از این قرار است:
//package.json file
{
  "name": "dntwebpack",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "main.js",
  "scripts": {
    "test": "echo \"Error: no test specified\" && exit 1",
    "webpack": "webpack",
    "webpackserver": "webpack-dev-server"
  },
  "author": "mehdi",
  "license": "ISC",
  "devDependencies": {
    "webpack": "^1.13.1",
    "webpack-dev-server": "^1.14.1"
  }
}
در اینجا پروپرتی جدیدی به قسمت scripts، با نام webpackserver اضافه شده‌است. حال با فراخوانی این اسکریپت با دستور زیر، وب سرور وبپک شروع به کار خواهد کرد:
npm run webpackserver
(دقت کنید که نام‌های قرار داده شده‌ی در قسمت scripts می‌توانند به صورت دلخواه باشند و شما می‌توانید نامی را که دلخواه خودتان است، برگزینید؛ به طور مثال به جای webpackserver نام دیگری را در فایل package.json برای آن مشخص کنید و در هنگام فراخوانی از آن استفاده کنید).
در صورتی که همه چیز بدون مشکل باشد، خروجی شبیه به تصویر زیر را مشاهده خواهید کرد که آدرسی که به صورت محلی، سرور بر روی آن میزبان شده است نیز قابل مشاهده است:


باندل کردن اسکریپت‌های گوناگون توسط وبپک

تا اینجای کار تنها از یک تک اسکریپت، با نام main.js استفاده کردیم. قطعا پروژه‌های واقعی از یک تک اسکریپت تشکیل نخواهند شد و اسکریپت‌های گوناگونی خواهیم داشت. جهت استفاده از چندین اسکریپت توسط وبپک، دو سناریوی مختلف رخ خواهند داد که هر دو را برسی خواهیم کرد:
اضافه کردن اسکریپت‌ها به صورت داینامیک یا پویا توسط وبپک 

در محیط کاری پروژه، یک فایل جدید user.js را اضافه می‌کنیم که از این فایل در فایل main.js استفاده خواهد شد.
محتوای فایل user.js یک تابع ساده‌ی جاوا اسکریپتی خواهد بود:
// user.js file 

function userLog() {
    console.log("ahooy from user module file");
}

module.exports={
    userLog:userLog
}  
حال جهت استفاده از این ماژول در فایل main.js تغییرات زیر را اعمال خواهیم کرد:
//main.js file

var user = require("./user");

user.userLog();

console.log(`i'm bundled by webpack`);
پس از ذخیره‌ی تغییرات خواهید دید که وب سرور وبپک از این تغییرات آگاه شده و باندل جدید را خواهد ساخت که در اینجا خروجی مانند تصویر زیر را خواهید دید:
در تصویر قابل مشاهده است که ماژول user.js نیز وارد باندل شده است.


در صورتی که به مسیری که وبپک در حال میزبانی بر روی آن است در مرورگر خود مراجعه کنید، پیغام‌های چاپ شده را در کنسول مشاهده خواهید کرد.

اضافه کردن اسکریپت‌ها به باندل به صورت استاتیک توسط وبپک

قطعا در پروژه‌های خود از کتابخانه‌هایی که توسط برنامه نویسان دیگر تولید شده‌اند مانند جی کوئری و ... استفاده خواهیم کرد. استفاده از این اسکریپت‌ها به صورت داینامیک و ایمپورت کردن آنها در هر ماژول جالب نخواهد بود و یا ممکن است ماژولی که خود شما نوشته اید به صورت اشتراکی بین تمام برنامه اجرا شود. در این گونه از موارد می‌توانیم این اسکریپت‌ها را در فایل پیکربندی به وبپک معرفی کنیم تا در هنگام باندلینگ، به باندل وارد شوند.
اسکریپت جدیدی را در پروژه اضافه می‌کنیم و نامش را shared.js می‌گذاریم که دارای محتوای زیر است :
// shared.js file
console.log('log message from shared module !');
حال برای اینکه این اسکریپت را به وبپک معرفی کنیم، فایل پیکربندی وبپک را باز کرده و تغییرات زیر را در آن اعمال می‌کنیم :
//webpack.config.js file
module.exports = {
    entry:['./shared.js','./main.js']
    ,output:{
        filename:'bundle.js'
    }
    ,watch :true
}
قابل مشاهده است که قسمت entry، به جای این که یک تک فایل را معرفی کند، تبدیل به یک آرایه شده‌است که هم فایل shared.js را در بر می‌گیرد و هم فایل main.js را دارد.
در مواقعی که فایل پیکربندی دچار تغییر می‌شود، بایستی وبپک را متوقف و دوباره اجرا کنید تا تنظیمات جدید، اعمال شوند. پس از راه اندازی دوباره وبپک، در صورت موفقیت آمیز بودن تغییراتتان، خروجی را شبیه تصویر رو به رو خواهید گرفت و مشخص است که فایل shared.js نیز در باندل وارد شده است.


استفاده از Loader‌ها در وبپک

به صورت پیش فرض وبپک قابلیت باندل کردن ماژول‌های جاوا اسکریپت را دارد و همچنین می‌تواند این فایل‌ها را Minify  کند (در مطالب بعدی خواهیم دید). ولی به طور مثال استفاده از تایپ اسکریپت از توانایی‌های وبپک به صورت توکار خارج است. اینجاست که Loader‌ها وارد کار می‌شوند.
اگر بخواهیم به زبان ساده Loader‌‌ها را تعریف کنیم می‌توان  آنها را کامپوننت هایی دانست که به وبپک فوت و فن کار جدیدی را یاد می‌دهند.
در ادامه Loader تایپ اسکریپت را نصب خواهیم کرد و به کمک آن فایل‌های پروژه را تبدیل به تایپ اسکریپت کرده و در هنگام باندل کردن از وبپک می‌خواهیم که این فایل‌ها را ترنسپایل کند و سپس باندل را از روی آنها بسازد ( برای مطالعه‌ی ادامه‌ی این مطلب احتیاجی به آشنایی به تایپ اسکریپت نیست و هدف استفاده از یک loader است. ولی در صورت علاقه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید سری آموزش تایپ اسکریپت)

نصب Loader تایپ اسکریپت 

به خط فرمان برگشته و با استفاده از npm، لودر تایپ اسکریپت مورد نیاز وبپک را نصب می‌کنیم. دستور مورد نیاز این قرار است :
npm install -D ts-loader

( توجه :
در ادامه این مطلب از پیکربندی ساده‌ی یک پروژه‌ی تایپ اسکریپتی استفاده شده است که اعم از ایجاد فایل tsconfig.json و اضافه کردن پوشه‌ی typings به پروژه می‌باشد.)
فایل main.ts را که یک فایل تایپ اسکریپتی می‌باشد، به پروژه اضافه می‌کنیم. محتوای آن به صورت زیر خواهد بود. قابل مشاهده است که از ویژگی‌های ES6 در این فایل استفاده شده و این انتظار را از لودر تایپ اسکریپت داریم که این فایل را در هنگام باندلینگ برای ما ترنسپایل کند.
// main.ts file
let user = require("./user");

user.userLog();
let mainlogger = () => {
    console.log(`i'm bundled by webpack in an arrow function`);
}

mainlogger();
برای اینکه به وبپک خبر دهیم که در پروژه در حال استفاده از تایپ اسکریپت هستیم، فایل پیکربندی وبپک را باز کرده و پروپرتی جدیدی را با نام module به آن معرفی می‌کنیم که خود یک آبجکت می‌باشد. حال در آبجکت module یک پروپرتی جدید را با نام loaders که جنس آرایه‌ای دارد، اضافه می‌کنیم. آرایه‌ی loaders شامل همه‌ی loader هایی خواهد بود که شما قصد استفاده‌ی آنها را به همراه وبپک دارید. هر عضو از این آرایه خود نیز یک آبجکت می‌باشد که دارای سه پروپرتی زیر می‌باشد:
test : یک رجکس می‌باشد که به loader می‌گوید به دنبال چه فایل‌هایی بگردد.
exclude : از جنس رجکس و مشخص کننده‌ی مسیرهایی است که از پروژه باید جدا شوند و توسط loader پردازش نشوند (مانند فایل‌های از قبل کامپایل شده‌ی کتابخانه‌ها).
loader : مشخص کننده‌ی نام loader مورد نظر .
محتوای فایل پیکربندی وبپک، پس از معرفی loader تایپ اسکریپت، به این صورت خواهد بود:
//webpack.config.js
module.exports = {
    entry:['./shared.js','./main.js']
    ,output:{
        filename:'bundle.js'
    }
    ,watch :true
    ,module:{
        loaders:[
            {
                test:/\.ts$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'ts-loader'
            }
        ]
    }
}
حال با اجرای دوباره‌ی وبپک، loader تایپ اسکریپت ابتدا اجرا شده، سپس وبپک وارد کار می‌شود و فایل‌ها را باندل خواهد کرد. در صورتی که بدون مشکل همه چیز اجرا شود، خروجی مانند تصویر زیر را خواهید داشت:

در این مطلب تنظیمات مختلف وبپک، فایل پیکربندی، استفاده از چندین فایل به همراه وبپک، وب سرور وبپک و همچنین با loader‌های وبپک آشنا شدیم.
دریافت فایل‌ها dntwebpack-part2.zip  
مطالب
ارسال پیام های تبلیغاتی به Telegram با استفاده از #C
ارسال پیام‌های تبلیغاتی از طریق نرم افزارهایی مثل Viber , Telegram  این روزها بازار داغی دارند. این نرم افزارها به همراه خود Api هایی را نیز جهت توسعه دهندگان ارائه می‌دهند. Telagram هم که به یکی از محبوب‌ترین نرم افزارها در ایران تبدیل شده‌است. اگر به مستندات Telegram مراجعه کنید، می‌توانید نحوه‌ی استفاده را مشاهده کنید. ولی روش‌های دیگری هم هستند که بسیار ساده‌تر هستند.
اگر به سایت notificatio.me مراجعه کنید، در این زمینه Api ایی را ارائه می‌دهد که به راحتی می‌توانید از آن برای ارسال پیام استفاده کنید. البته تا ارسال 100 پیام آن رایگان هست.
ابتدا یک پروژه‌ی از نوع Windows و یا console را ایجاد کنید.
سپس  در خط فرمان package manager console دستور زیر را کپی کنید:
Install-Package Notificatio.TelegramClient
پس از نصب شدن بسته‌ی Nuget، یک دکمه روی فرم قرار دهید و در رویداد OnClick آن دستورات زیر را تایپ کنید:
var api = NotificatioApi.Initialize(" Your Hash_Key");
            api.SendMessage("Phone Number", "this is a test Message");
سپس در سایت notificatio.me ثبت نام کنید و پس از ثبت نام، به پروفایلتان رفته و Api Hash ایی را که در آنجا قابل مشاهده هست، کپی و به جای Your Hash_Key قرار دهید. برای شماره تلفن هم فقط از اعداد استفاده کنید.
در آخر برنامه را اجرا کنید و بر روی دکمه، کلیک کنید. پس از اتمام کار ارسال، برای مشاهده‌ی تعداد پیام‌های ارسال شده و یا آمار ماهانه، در سایت فوق میتوانید به Dashboard آن مراجعه کنید و تعداد و آمار پیام‌های ارسالی را ببینید.

 البته با استفاده از jQuery هم میتوانید کار ارسال پیام را انجام دهید:
$.ajax({
    url: "http://www.api.notificatio.me/v1/user/message",
    type: "POST",
    dataType: "json",
    crossDomaint: true,
    data: {
        phoneNumber: "your_phone_number",
        apiHash: "your_api_hash",
        message: "your_message"
    },
    cache: false,
    success: function() {
        // Your code to handle success message sent
    },
    error: function(error) {
        // Your code to handle error
    }
});
مطالب
آزمون واحد در MVVM به کمک تزریق وابستگی
یکی از خوبی‌های استفاده از Presentation Pattern‌ها بالا بردن تست پذیری برنامه و در نتیجه نگهداری کد می‌باشد.
MVVM الگوی محبوب برنامه نویسان WPF و Silverlight می‌باشد.  به صرف استفاده از الگوی MVVM نمی‌توان اطمینان داشت که ViewModel کاملا تست پذیری داریم. به عنوان مثلا اگر در ViewModel خود مستقیما DialogBox کنیم یا ارجاعی از View دیگری داشته باشیم نوشتن آزمون‌های واحد تقریبا غیر ممکن می‌شود. قبلا درباره‌ی این مشکلات و راه حل آن مطلب در سایت منتشر شده است : 
در این مطلب قصد داریم سناریویی را بررسی کنیم که ViewModel از Background Worker جهت انجام عملیات مانند دریافت داده‌ها استفاده می‌کند.
Background Worker کمک می‌کند تا اعمال طولانی در یک Thread دیگر اجرا شود در نتیجه رابط کاربری Freeze نمی‌شود.
به این مثال ساده توجه کنید : 
    public class BackgroundWorkerViewModel : BaseViewModel
    {
        private List<string> _myData;

        public BackgroundWorkerViewModel()
        {
            LoadDataCommand = new RelayCommand(OnLoadData);
        }

        public RelayCommand LoadDataCommand { get; set; }

        public List<string> MyData
        {
            get { return _myData; }
            set
            {
                _myData = value;
                RaisePropertyChanged(() => MyData);
            }
        }

        public bool IsBusy { get; set; }

        private void OnLoadData()
        {
            var backgroundWorker = new BackgroundWorker();
            backgroundWorker.DoWork += (sender, e) =>
                             {
                                 MyData = new List<string> {"Test"};
                                 Thread.Sleep(1000);
                             };
            backgroundWorker.RunWorkerCompleted += (sender, e) => { IsBusy = false; };
            backgroundWorker.RunWorkerAsync();
        }
    }

در این ViewModel با اجرای دستور LoadDataCommand داده‌ها از یک منبع داده دریافت می‌شود. این عمل می‌تواند چند ثانیه طول بکشد ، در نتیجه برای قفل نشدن رابط کاربر این عمل را به کمک Background Worker به صورت Async در پشت صحنه انجام شده است.
آزمون واحد این ViewModel اینگونه خواهد بود : 
    [TestFixture]
    public class BackgroundWorkerViewModelTest
    {
        #region Setup/Teardown

        [SetUp]
        public void SetUp()
        {
            _backgroundWorkerViewModel = new BackgroundWorkerViewModel();
        }

        #endregion

        private BackgroundWorkerViewModel _backgroundWorkerViewModel;

        [Test]
        public void TestGetData()
        {
              
            _backgroundWorkerViewModel.LoadDataCommand.Execute(_backgroundWorkerViewModel);

            Assert.NotNull(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
            Assert.IsNotEmpty(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
        }
    }

با اجرای این آزمون واحد نتیجه با آن چیزی که در زمان اجرا رخ می‌دهد متفاوت است و با وجود صحیح بودن کدها آزمون واحد شکست می‌خورد.
چون Unit Test به صورت همزمان اجرا می‌شود و برای عملیات‌های پشت صحنه صبر نمی‌کند در نتیحه این آزمون واحد شکست می‌خورد.

آزمون واحد شکست خورده

یک راه حل تزریق BackgroundWorker به صورت وابستگی به ViewModel می‌باشد. همانطور که قبلا اشاره شده یکی از مزایای استفاده از تکنیک‌های تزریق وابستگی  سهولت Unit testing می‌باشد.
در نتیجه یک Interface عمومی و 2  پیاده سازی همزمان و غیر همزمان جهت استفاده در برنامه‌ی واقعی و آزمون واحد تهیه می‌کنیم : 
   public interface IWorker
    {
        void Run(DoWorkEventHandler doWork);
        void Run(DoWorkEventHandler doWork, RunWorkerCompletedEventHandler onComplete);
    }
جهت استفاده در برنامه‌ی واقعی : 
    public class AsyncWorker : IWorker
    {
        public void Run(DoWorkEventHandler doWork)
        {
            Run(doWork, null);
        }

        public void Run(DoWorkEventHandler doWork, RunWorkerCompletedEventHandler onComplete)
        {
            var backgroundWorker = new BackgroundWorker();
            backgroundWorker.DoWork += doWork;
            if (onComplete != null)
                backgroundWorker.RunWorkerCompleted += onComplete;
            backgroundWorker.RunWorkerAsync();
            

        }
    }
جهت اجرا در آزمون واحد : 
    public class SyncWorker : IWorker
    {
        #region IWorker Members

        public void Run(DoWorkEventHandler doWork)
        {
            Run(doWork, null);
        }

        public void Run(DoWorkEventHandler doWork, RunWorkerCompletedEventHandler onComplete)
        {
            Exception error = null;
            var doWorkEventArgs = new DoWorkEventArgs(null);
            try
            {
                doWork(this, doWorkEventArgs);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                error = ex;
                throw;
            }
            finally
            {
                onComplete(this, new RunWorkerCompletedEventArgs(doWorkEventArgs.Result, error, doWorkEventArgs.Cancel));
            }
        }

        #endregion
    }
در نتیجه ViewModel اینگونه تغییر خواهد کرد :
    public class BackgroundWorkerViewModel : BaseViewModel
    {
        private readonly IWorker _worker;
        private List<string> _myData;

        public BackgroundWorkerViewModel(IWorker worker)
        {
            _worker = worker;
            LoadDataCommand = new RelayCommand(OnLoadData);
        }

        public RelayCommand LoadDataCommand { get; set; }

        public List<string> MyData
        {
            get { return _myData; }
            set
            {
                _myData = value;
                RaisePropertyChanged(() => MyData);
            }
        }

        public bool IsBusy { get; set; }

        private void OnLoadData()
        {
            IsBusy = true; // view is bound to IsBusy to show 'loading' message.

            _worker.Run(
                (sender, e) =>
                    {
                        MyData = new List<string> {"Test"};
                        Thread.Sleep(1000);
                    },
                (sender, e) => { IsBusy = false; });
        }
    }

کلاس مربوطه به آزمون واحد را مطابق با تغییرات ViewModel :
    [TestFixture]
    public class BackgroundWorkerViewModelTest
    {
        #region Setup/Teardown

        [SetUp]
        public void SetUp()
        {
            _backgroundWorkerViewModel = new BackgroundWorkerViewModel(new SyncWorker());
        }

        #endregion

        private BackgroundWorkerViewModel _backgroundWorkerViewModel;

        [Test]
        public void TestGetData()
        {
              
            _backgroundWorkerViewModel.LoadDataCommand.Execute(_backgroundWorkerViewModel);

            Assert.NotNull(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
            Assert.IsNotEmpty(_backgroundWorkerViewModel.MyData);
        }
    }

اکنون اگر Unit Test را اجرا کنیم نتیجه اینگونه خواهد بود :




 
مطالب
Blazor 5x - قسمت 19 - کار با فرم‌ها - بخش 7 - نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server
تا قسمت قبل، روشی را که برای کار با EF-Core درنظر گرفتیم، روش متداول کار با آن، در برنامه‌های ASP.NET Core Web API بود؛ یعنی این روش با برنامه‌های مبتنی بر Blazor WASM که از دو قسمت مجزای Web API سمت سرور و Web Assembly سمت کلاینت تشکیل شده‌اند، به خوبی جواب می‌دهد؛ اما ... با Blazor Server یکپارچه که تمام قسمت‌های مدیریتی آن سمت سرور رخ می‌دهند، خیر! در این مطلب، دلایل این موضوع را به همراه ارائه راه‌حلی، بررسی خواهیم کرد.


طول عمر سرویس‌ها، در برنامه‌های Blazor Server متفاوت هستند

هنگامیکه با یک ASP.NET Core Web API متداول کار می‌کنیم، درخواست‌های HTTP رسیده، از میان‌افزارهای موجود رد شده و پردازش می‌شوند. اما هنگامیکه با Blazor Server کار می‌کنیم، به علت وجود یک اتصال دائم SignalR که عموما از نوع Web socket است، دیگر درخواست HTTP وجود ندارد. تمام رفت و برگشت‌های برنامه به سرور و پاسخ‌های دریافتی، از طریق Web socket منتقل می‌شوند و نه درخواست‌ها و پاسخ‌های متداول HTTP.
این روش پردازشی، اولین تاثیری را که بر روی رفتار یک برنامه می‌گذارد، تغییر طول عمر سرویس‌های آن است. برای مثال در برنامه‌های Web API، طول عمر درخواست‌ها، از نوع Scoped هستند و با شروع پردازش یک درخواست، سرویس‌های مورد نیاز وهله سازی شده و در پایان درخواست، رها می‌شوند.
این مساله در حین کار با EF-Core نیز بسیار مهم است؛ از این جهت که در برنامه‌های Web API نیز EF-Core و DbContext آن، به صورت سرویس‌هایی با طول عمر Scoped تعریف می‌شوند. برای مثال زمانیکه یک چنین تعریفی را در برنامه داریم:
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
امضای واقعی متد AddDbContext مورد استفاده‌ی فوق، به صورت زیر است:
public static IServiceCollection AddDbContext<TContext>(
    [NotNullAttribute] this IServiceCollection serviceCollection, 
    [CanBeNullAttribute] Action<DbContextOptionsBuilder> optionsAction = null, 
    ServiceLifetime contextLifetime = ServiceLifetime.Scoped, 
    ServiceLifetime optionsLifetime = ServiceLifetime.Scoped) where TContext : DbContext;
همانطور که مشاهده می‌کنید، طول عمرهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینجا، از نوع Scoped هستند. یعنی زمانیکه سرویس‌های ApplicationDbContext را از طریق سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه دریافت می‌کنیم، در ابتدای یک درخواست Web API، به صورت خودکار وهله سازی شده و در پایان درخواست رها می‌شوند. به این ترتیب به ازای هر درخواست رسیده، وهله‌ی متفاوتی از DbContex را دریافت می‌کنیم که با وهله‌ی استفاده شده‌ی در درخواست قبلی، یکی نیست.
اما زمانیکه مانند یک برنامه‌ی مبتنی بر Blazor Server، دیگر HTTP Requests متداولی را نداریم، چطور؟ در این حالت زمانیکه یک اتصال SignalR برقرار شد، وهله‌ای از DbContext که در اختیار برنامه‌ی Blazor Server قرار می‌گیرد، تا زمانیکه کاربر این اتصال را به نحوی قطع نکرده (مانند بستن کامل مرورگر و یا ریفرش صفحه)، ثابت باقی خواهد ماند. یعنی به ازای هر اتصال SignalR، طول عمر ServiceLifetime.Scoped پیش‌فرض تعریف شده، همانند یک وهله‌ی با طول عمر Singleton عمل می‌کند. در این حالت تمام صفحات و کامپوننت‌های یک برنامه‌ی Blazor Server، از یک تک وهله‌ی مشخص DbContext که در ابتدای کار دریافت کرده‌اند، کار می‌کنند و از آنجائیکه DbContext به صورت thread-safe کار نمی‌کند، این تک وهله مشکلات زیادی را ایجاد خواهد کرد که یک نمونه از آن‌را در عمل، در پایان قسمت قبل مشاهده کردید:
«اگر برنامه را اجرا کرده و سعی در حذف یک ردیف کنیم، به خطای زیر می‌رسیم و یا حتی اگر کاربر شروع کند به کلیک کردن سریع در قسمت‌های مختلف برنامه، باز هم این خطا مشاهده می‌شود:
 An exception occurred while iterating over the results of a query for context type 'BlazorServer.DataAccess.ApplicationDbContext'.
System.InvalidOperationException: A second operation was started on this context before a previous operation completed.
This is usually caused by different threads concurrently using the same instance of DbContext.
For more information on how to avoid threading issues with DbContext, see https://go.microsoft.com/fwlink/?linkid=2097913.
عنوان می‌کند که متد OnConfirmDeleteRoomClicked، بر روی ترد دیگری نسبت به ترد اولیه‌ای که DbContext بر روی آن ایجاد شده، در حال اجرا است و چون DbContext برای یک چنین سناریوهایی، thread-safe نیست، اجازه‌ی استفاده‌ی از آن‌را نمی‌دهد.»
هر درخواست Web API نیز بر روی یک ترد جداگانه اجرا می‌شود؛ اما چون ابتدا و انتهای درخواست‌ها مشخص است، طول عمر Scoped، در ابتدای درخواست شروع شده و در پایان آن رها سازی می‌شود. به همین جهت استثنائی را که در اینجا مشاهده می‌کنید، در برنامه‌های Web API شاید هیچگاه مشاهده نشود.


معرفی DbContextFactory در EF Core 5x

همواره باید طول عمر DbContext را تا جای ممکن، کوتاه نگه داشت. مشکل فعلی ما، Singleton رفتار کردن DbContext‌ها (داشتن طول عمر طولانی) در برنامه‌های Blazor Server هستند. یک چنین رفتاری را شاید در برنامه‌های دسکتاپ هم پیشتر مشاهده کرده باشید. برای مثال در برنامه‌های دسکتاپ WPF، تا زمانیکه یک فرم باز است، Context ایجاد شده‌ی در آن هم برقرار است و Dispose نمی‌شود. در یک چنین حالت‌هایی، عموما Context را در زمان نیاز، ایجاد کرده و پس از پایان آن کار کوتاه، Context را رها می‌کنند. به همین جهت نیاز به DbContext Factory ای وجود دارد که بتواند یک چنین پیاده سازی‌هایی را میسر کند و خوشبختانه از زمان EF Core 5x، یک چنین امکانی خصوصا برای برنامه‌های Blazor Server تحت عنوان DbContextFactory ارائه شده‌است که به عنوان راه حل استاندارد دسترسی به DbContext در اینگونه برنامه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
برای کار با DbContextFactory، اینبار در فایل BlazorServer.App\Startup.cs، بجای استفاده از services.AddDbContext، از متد AddDbContextFactory استفاده می‌شود:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    var connectionString = Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection");
    //services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
    services.AddDbContextFactory<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
سپس باید دقت داشت که روش استفاده‌ی از آن، نسبت به کار مستقیم با ApplicationDbContext، کاملا متفاوت است. هدف از DbContextFactory، ساخت دستی Context در زمان نیاز و سپس Dispose صریح آن است. بنابراین طول عمر Context دریافت شده‌ی توسط آن باید توسط برنامه نویس مدیریت شود و به صورت خودکار توسط IoC Container برنامه مدیریت نخواهد شد. در این حالت دو روش استفاده‌ی از آن در کامپوننت‌های برنامه‌های Blazor Server، پیشنهاد می‌شود.


روش اول کار با DbContextFactory در کامپوننت‌های Blazor Server : وهله سازی از نو، به ازای هر متد

در این روش پس از ثبت AddDbContextFactory در فایل Startup برنامه مانند مثال فوق، ابتدا سرویس IDbContextFactory که به ApplicationDbContext اشاره می‌کند به ابتدای کامپوننت تزریق می‌شود:
@inject IDbContextFactory<ApplicationDbContext> DbFactory
سپس در هر جائی که نیاز به وهله‌ای از ApplicationDbContext است، آن‌را به صورت دستی وهله سازی کرده و همانجا هم Dispose می‌کنیم:
private async Task DeleteImageAsync()
{
    using var context = DbFactory.CreateDbContext();

    var image = await context.HotelRoomImages.FindAsync(1);

   // ...
}
در اینجا یکی متدهای یک کامپوننت فرضی را مشاهده می‌کند که از DbFactory تزریق شده استفاده کرد و سپس با استفاده از متد ()CreateDbContext، وهله‌ی جدیدی از ApplicationDbContext را ایجاد می‌کند. همچنین در همان سطر، وجود عبارت using نیز مشاهده می‌شود. یعنی در پایان کار این متد، context ایجاد شده حتما Dispose شده و طول عمر کوتاهی خواهد داشت.


روش دوم کار با DbContextFactory در کامپوننت‌های Blazor Server : یکبار وهله سازی Context به ازای هر کامپوننت

در این روش می‌توان طول عمر Context را معادل طول عمر کامپوننت تعریف کرد که مزیت استفاده‌ی از Change tracking موجود در EF-Core را به همراه خواهد داشت. در این حالت کامپوننت‌های Blazor Server، شبیه به فرم‌های برنامه‌های دسکتاپ عمل می‌کنند:
@implements IDisposable
@inject IDbContextFactory<ApplicationDbContext> DbFactory


@code
{
   private ApplicationDbContext Context;

   protected override async Task OnInitializedAsync()
   {
       Context = DbFactory.CreateDbContext();
       await base.OnInitializedAsync();
   }

   private async Task DeleteImageAsync()
   {
       var image = await Context.HotelRoomImages.FindAsync(1);
       // ...
   }

   public void Dispose()
   {
     Context.Dispose();
   }
}
- در اینجا همانند روش اول، کار با تزریق IDbContextFactory شروع می‌شود
-  اما بجای اینکه به ازای هر متد، کار فراخوانی DbFactory.CreateDbContext صورت گیرد، یکبار در آغاز کار کامپوننت و در روال رویدادگردان OnInitializedAsync، کار وهله سازی Context کامپوننت انجام شده و از این تک Context در تمام متدهای کامپوننت استفاده خواهد شد.
- در این حالت کار Dispose خودکار این Context به متد Dispose نهایی کل کامپوننت واگذار شده‌است. برای اینکه این متد فراخوانی شود، نیاز است در ابتدای تعاریف کامپوننت، از دایرکتیو implements IDisposable@ استفاده کرد.


سؤال: اگر سرویسی از ApplicationDbContext تزریق شده‌ی در سازنده‌ی خود استفاده می‌کند، چکار باید کرد؟

برای نمونه سرویس‌های از پیش تعریف شده‌ی ASP.NET Core Identity، در سازنده‌ی خود از ApplicationDbContext استفاده می‌کنند و نه از IDbContextFactory. در این حالت برای تامین ApplicationDbContext‌های تزریق شده، فقط کافی است از روش زیر استفاده کنیم:
services.AddScoped<ApplicationDbContext>(serviceProvider =>
     serviceProvider.GetRequiredService<IDbContextFactory<ApplicationDbContext>>().CreateDbContext());
در این حالت به ازای هر Scope تعریف شده‌ی در برنامه، جهت دسترسی به ApplicationDbContext از طریق سیستم تزریق وابستگی‌ها، کار فراخوانی DbFactory.CreateDbContext به صورت خودکار انجام خواهد شد.


سؤال: روش پیاده سازی سرویس‌های یک برنامه Blazor Server به چه صورتی باید تغییر کند؟

تا اینجا روش‌هایی که برای استفاده از IDbContextFactory معرفی شدند (که روش‌های رسمی و توصیه شده‌ی اینکار نیز هستند)، فرض را بر این گذاشته‌اند که ما قرار است تمام منطق تجاری کار با بانک اطلاعاتی را داخل همان متدهای کامپوننت‌ها انجام دهیم (این روش برنامه نویسی، بسیار مورد علاقه‌ی مایکروسافت است و در تمام مثال‌های رسمی آن به صورت ضمنی توصیه می‌شود!). اما اگر همانند مثالی که تاکنون در این سری بررسی کردیم، نخواهیم اینکار را انجام دهیم و علاقمند باشیم تا این منطق تجاری را به سرویس‌های مجزایی، با مسئولیت‌های مشخصی انتقال دهیم، روش استفاده‌ی از IDbContextFactory چگونه خواهد بود؟
در این حالت از ترکیب روش دوم مطرح شده‌ی استفاده از IDbContextFactory که به همراه مزیت دسترسی کامل به Change Tracking توکار EF-Core و پیاده سازی الگوی واحد کار است و وهله سازی خودکار ApplicationDbContext که معرفی شد، استفاده خواهیم کرد؛ به این صورت:
الف) تمام سرویس‌های EF-Core یک برنامه‌ی Blazor Server باید اینترفیس IDisposable را پیاده سازی کنند.
این مورد برای سرویس‌های پروژه‌های Web API، ضروری نیست؛ چون طول عمر Context آن‌ها توسط خود IoC Container مدیریت می‌شود؛ اما در برنامه‌های Blazor Server، مطابق توضیحاتی که ارائه شد، خودمان باید این طول عمر را مدیریت کنیم.
بنابراین به پروژه‌ی سرویس‌های برنامه مراجعه کرده و هر سرویسی که ApplicationDbContext تزریق شده‌ای را در سازنده‌ی خود می‌پذیرد، یافته و تعریف اینترفیس آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
public interface IHotelRoomService : IDisposable
{
   // ...
}

public interface IHotelRoomImageService : IDisposable
{
   // ...
}
سپس باید اینترفیس‌های IDisposable را پیاده سازی کرد که روش مورد پذیرش code analyzer‌ها در این زمینه، رعایت الگوی زیر، دقیقا به همین شکل است و باید از دو متد تشکیل شود:
    public class HotelRoomService : IHotelRoomService
    {
        private bool _isDisposed;

        // ...

        public void Dispose()
        {
            Dispose(disposing: true);
            GC.SuppressFinalize(this);
        }

        protected virtual void Dispose(bool disposing)
        {
            if (!_isDisposed)
            {
                try
                {
                    if (disposing)
                    {
                        _dbContext.Dispose();
                    }
                }
                finally
                {
                    _isDisposed = true;
                }
            }
        }
    }
این الگو را به همین شکل برای سرویس HotelRoomImageService نیز پیاده سازی می‌کنیم.


ب) Dispose دستی تمام سرویس‌ها، در کامپوننت‌های مرتبط
در ادامه تمام کامپوننت‌هایی را که از سرویس‌های فوق استفاده می‌کنند یافته و ابتدا دایرکتیو implements IDisposable@ را به ابتدای آن‌ها اضافه می‌کنیم. سپس متد Dispose آن‌ها را جهت فراخوانی متد Dispose سرویس‌های فوق، تکمیل خواهیم کرد:
بنابراین ابتدا به فایل BlazorServer\BlazorServer.App\Pages\HotelRoom\HotelRoomUpsert.razor مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
@page "/hotel-room/create"
@page "/hotel-room/edit/{Id:int}"

@implements IDisposable
// ...


@code
{
    // ...

    public void Dispose()
    {
        HotelRoomImageService.Dispose();
        HotelRoomService.Dispose();
    }
}
و همچنین به کامپوننت BlazorServer\BlazorServer.App\Pages\HotelRoom\HotelRoomList.razor مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر جهت Dispose دستی سرویس‌ها، تکمیل می‌کنیم:
@page "/hotel-room"

@implements IDisposable
// ...


@code
{
    // ...

    public void Dispose()
    {
        HotelRoomService.Dispose();
    }
}


مشکل! اینبار خطای dispose شدن context را دریافت می‌کنیم!

System.ObjectDisposedException: Cannot access a disposed context instance.
A common cause of this error is disposing a context instance that was resolved from dependency injection and then
later trying to use the same context instance elsewhere in your application. This may occur if you are calling 'Dispose'
on the context instance, or wrapping it in a using statement. If you are using dependency injection, you should let the
dependency injection container take care of disposing context instances.
Object name: 'ApplicationDbContext'.
هم برنامه‌های Blazor WASM و هم برنامه‌های Blazor Server از مفهوم طول عمرهای تنظیم شده‌ی سرویس‌ها پشتیبانی نمی‌کنند! در هر دوی این‌ها اگر سرویسی را با طول عمر Scoped تنظیم کردیم، رفتار آن همانند سرویس‌های Singleton خواهد بود. تنها زمانی رفتارهای Scoped و یا Transient پشتیبانی می‌شوند که درخواست HTTP ای رخ داده باشد که این مورد خارج است از طول عمر یک برنامه‌ی Blazor WASM و همچنین اتصال SignalR برنامه‌های Blazor Server. فقط قسمت‌هایی از برنامه‌ی Blazor Server که با مدل قبلی Razor pages طراحی شده‌اند، چون سبب شروع یک درخواست HTTP معمولی می‌شوند، همانند برنامه‌های متداول ASP.NET Core رفتار می‌کنند و در این حالت طول عمرهای غیر Singleton مفهوم پیدا می‌کنند.

مشکلی که در اینجا رخ داده این است که سرویس‌هایی را داریم با طول عمر به ظاهر Scoped که یکی از وابستگی‌های آن‌ها را به صورت دستی Dispose کرده‌ایم. چون طول عمر Scoped در اینجا وجود ندارد و طول عمرها در اصل Singleton هستند، هربار که سرویس مدنظر مجددا درخواست شود، همان وهله‌ی ابتدایی که اکنون یکی از وابستگی‌های آن Dispose شده، در اختیار برنامه قرار می‌گیرد.
پس از این تغییرات، اولین باری که برنامه را اجرا می‌کنیم، لیست اتاق‌ها به خوبی نمایش داده می‌شوند و مشکلی نیست. بعد در همین حال و در همین صفحه، اگر بر روی دکمه‌ی افزودن یک اتاق جدید کلیک کنیم، اتفاقی که رخ می‌دهد، فراخوانی متد Dispose کامپوننت لیست اتاق‌ها است (بر روی آن یک break-point قرار دهید). بنابراین متد Dispose یک کامپوننت، با هدایت به یک مسیر دیگر، به صورت خودکار فراخوانی می‌شود. در این حالت Context برنامه Dispose شده و در کامپوننت ثبت یک اتاق جدید دیگر، در دسترس نخواهد بود؛ چون IHotelRoomService مورد استفاده مجددا وهله سازی نمی‌شود و از همان وهله‌ای که بار اول ایجاد شده، استفاده خواهد شد.
 
بنابراین سؤال اینجا است که چگونه می‌توان سیستم تزریق وابستگی‌ها را وادار کرد تا تمام سرویس‌های تزریق شده‌ی به سازنده‌ها‌ی سرویس‌های HotelRoomService و  HotelRoomImageService را مجددا وهله سازی کند و سعی نکند از همان وهله‌های قبلی استفاده کند؟

پاسخ: یک روش این است که IHotelRoomImageService را خودمان به ازای هر کامپوننت به صورت دستی در روال رویدادگردان OnInitializedAsync وهله سازی کرده و DbFactory.CreateDbContext جدیدی را مستقیما به سازنده‌ی آن ارسال کنیم. در این حالت مطمئن خواهیم شد که این وهله، جای دیگری به اشتراک گذاشته نمی‌شود:
@code
{
   private IHotelRoomImageService HotelRoomImageService;

   protected override async Task OnInitializedAsync()
   {
       HotelRoomImageService =  new HotelRoomImageService(DbFactory.CreateDbContext(), mapper);
       await base.OnInitializedAsync();
   }

   private async Task DeleteImageAsync()
   {
       await HotelRoomImageService.DeleteAsync(1);
       // ...
   }

   public void Dispose()
   {
     HotelRoomImageService.Dispose();
   }
}
هرچند این روش کار می‌کند، اما در زمان استفاده از IoC Container‌ها قرار نیست کار انجام new‌ها را خودمان به صورت دستی انجام دهیم و بهتر است مدیریت این مساله به آن‌ها واگذار شود.


وادار کردن Blazor Server به وهله سازی مجدد سرویس‌های کامپوننت‌ها

بنابراین مشکل ما Singleton رفتار کردن سرویس‌ها، در برنامه‌های Blazor است. برای مثال در برنامه‌های Blazor Server، تا زمانیکه اتصال SignalR برنامه برقرار است (مرورگر بسته نشده، برگه‌ی جاری بسته نشده و یا کاربر صفحه را ریفرش نکرده)، هیچ سرویسی دوباره وهله سازی نمی‌شود.
برای رفع این مشکل، امکان Scoped رفتار کردن سرویس‌های یک کامپوننت نیز در نظر گرفته شده‌اند. برای نمونه کدهای کامپوننت HotelRoomList.razor را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@page "/hotel-room"

@*@implements IDisposable*@
@*@inject IHotelRoomService HotelRoomService*@
@inherits OwningComponentBase<IHotelRoomService>
با استفاده از دایرکتیو جدید inherits OwningComponentBase@ می‌توان میدان دید یک سرویس را به طول عمر کامپوننت جاری محدود کرد. هربار که این کامپوننت نمایش داده می‌شود، وهله سازی شده و هربار که به کامپوننت دیگری هدایت می‌شویم، به صورت خودکار سرویس مورد استفاده را Dispose می‌کند. بنابراین در اینجا دیگر نیازی به ذکر دایرکتیو implements IDisposable@ نیست.

چند نکته:
- فقط یکبار به ازای هر کامپوننت می‌توان از دایرکتیو inherits استفاده کرد.
- زمانیکه طول عمر سرویسی را توسط OwningComponentBase مدیریت می‌کنیم، در حقیقت یک کلاس پایه را برای آن کامپوننت درنظر گرفته‌ایم که به همراه یک خاصیت عمومی ویژه، به نام Service و از نوع سرویس مدنظر ما است. در این حالت یا می‌توان از خاصیت Service به صورت مستقیم استفاده کرد و یا می‌توان به صورت زیر، همان کدهای قبلی را داشت و هربار که نیازی به HotelRoomService بود، آن‌را به خاصیت عمومی Service هدایت کرد:
@code
{
   private IHotelRoomService HotelRoomService => Service;
- اگر نیاز به بیش از یک سرویس وجود داشت، چون نمی‌توان بیش از یک inherits را تعریف کرد، می‌توان از نمونه‌ی غیرجنریک OwningComponentBase استفاده کرد:
@page "/preferences"
@using Microsoft.Extensions.DependencyInjection
@inherits OwningComponentBase


@code {
    private IHotelRoomService HotelRoomService { get; set; }
    private IHotelRoomImageService HotelRoomImageService { get; set; }

    protected override void OnInitialized()
    {
        HotelRoomService = ScopedServices.GetRequiredService<IHotelRoomService>();
        HotelRoomImageService = ScopedServices.GetRequiredService<IHotelRoomImageService>();
    }
}
در این حالت کلاس پایه‌ی OwningComponentBase، به همراه خاصیت جدید ScopedServices است که با فراخوانی متد GetRequiredService در روال رویدادگردان OnInitialized بر روی آن، سبب وهله سازی Scoped سرویس مدنظر خواهد شد. نمونه‌ی جنریک آن، تمام این موارد را در پشت صحنه انجام می‌دهد و کار کردن با آن ساده‌تر و خلاصه‌تر است.


خلاصه‌ی بحث جاری در مورد روش مدیریت DbContext برنامه‌های Blazor Server:

- بجای services.AddDbContext متداول، باید از AddDbContextFactory استفاده کرد:
services.AddDbContextFactory<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
services.AddScoped<ApplicationDbContext>(serviceProvider =>
        serviceProvider.GetRequiredService<IDbContextFactory<ApplicationDbContext>>().CreateDbContext());
- تمام سرویس‌هایی که از ApplicationDbContext استفاده می‌کنند، باید به همراه پیاده سازی Dispose آن نیز باشند؛ چون Scope یک سرویس، معادل طول عمر اتصال SignalR برنامه است و مدام وهله سازی نمی‌شود. در این حالت باید وهله سازی و Dispose آن‌را دستی مدیریت کرد.
- کامپوننت‌های برنامه، سرویس‌هایی را که باید Scoped عمل کنند، دیگر نباید از طریق تزریق مستقیم آن‌ها دریافت کنند؛ چون در این حالت همواره به همان وهله‌ای که در ابتدای کار ایجاد شده، می‌رسیم:
@inject IHotelRoomService HotelRoomService
این دریافت باید با استفاده از کلاس پایه OwningComponentBase صورت گیرد:
@inherits OwningComponentBase<IHotelRoomService>
تا عملیات فراخوانی خودکار ScopedServices.GetRequiredService (دریافت وهله‌ی جدید Scoped) و همچنین Dispose خودکار آن‌ها را به ازای هر کامپوننت مجزا، مدیریت کند.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-19.zip
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دهم

آشنایی با کتابخانه NHibernate Validator

پروژه جدیدی به پروژه NHibernate Contrib در سایت سورس فورج اضافه شده است به نام NHibernate Validator که از آدرس زیر قابل دریافت است:


این پروژه که توسط Dario Quintana توسعه یافته است، امکان اعتبار سنجی اطلاعات را پیش از افزوده شدن آن‌ها به دیتابیس به دو صورت دستی و یا خودکار و یکپارچه با NHibernate فراهم می‌سازد؛ که امروز قصد بررسی آن‌را داریم.

کامپایل پروژه اعتبار سنجی NHibernate

پس از دریافت آخرین نگارش موجود کتابخانه NHibernate Validator از سایت سورس فورج، فایل پروژه آن‌را در VS.Net گشوده و یکبار آن‌را کامپایل نمائید تا فایل اسمبلی NHibernate.Validator.dll حاصل گردد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده، تعدادی پزشک داریم و تعدادی بیمار. در سیستم ما هر بیمار تنها توسط یک پزشک مورد معاینه قرار خواهد گرفت. رابطه آن‌ها را در کلاس دیاگرام زیر می‌توان مشاهده نمود:


به این صورت پوشه دومین برنامه از کلاس‌های زیر تشکیل خواهد شد:

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string FirstName { get; set; }
public virtual string LastName { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Doctor
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Patient> Patients { get; set; }

public Doctor()
{
Patients = new List<Patient>();
}
}
}
برنامه این قسمت از نوع کنسول با ارجاعاتی به اسمبلی‌های FluentNHibernate.dll ،log4net.dll ،NHibernate.dll ، NHibernate.ByteCode.Castle.dll ،NHibernate.Linq.dll ،NHibernate.Validator.dll و System.Data.Services.dll است.

ساختار کلی این پروژه را در شکل زیر مشاهده می‌کنید:


اطلاعات این برنامه بر مبنای NHRepository و NHSessionManager ایی است که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم و پیشنیاز ضروری مطالعه آن می‌باشند (سورس پیوست شده شامل نمونه تکمیل شده این موارد نیز هست). همچنین از قسمت ایجاد دیتابیس از روی مدل نیز صرفنظر می‌شود و همانند قسمت‌های قبل است.


تعریف اعتبار سنجی دومین با کمک ویژگی‌ها (attributes)

فرض کنید می‌خواهیم بر روی طول نام و نام خانوادگی بیمار محدودیت قرار داده و آن‌ها را با کمک کتابخانه NHibernate Validator ، اعتبار سنجی کنیم. برای این منظور ابتدا فضای نام NHibernate.Validator.Constraints به کلاس بیمار اضافه شده و سپس با کمک ویژگی‌هایی که در این کتابخانه تعریف شده‌اند می‌توان قیود خود را به خواص کلاس تعریف شده اعمال نمود که نمونه‌ای از آن را مشاهده می‌نمائید:

using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 20,Message="طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد")]
public virtual string FirstName { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 60, Message = "طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد")]
public virtual string LastName { get; set; }
}
}
اعمال این قیود از این جهت مهم هستند که نباید وقت برنامه و سیستم را با دریافت خطای نهایی از دیتابیس تلف کرد. آیا بهتر نیست قبل از اینکه اطلاعات به دیتابیس وارد شوند و رفت و برگشتی در شبکه صورت گیرد، مشخص گردد که این فیلد حتما نباید خالی باشد یا طول آن باید دارای شرایط خاصی باشد و امثال آن؟

مثالی دیگر:
جهت اجباری کردن و همچنین اعمال Regular expressions برای اعتبار سنجی یک فیلد می‌توان دو ویژگی زیر را به بالای آن فیلد مورد نظر افزود:

[NotNull]
[Pattern(Regex = "[A-Za-z0-9]+")]

تعریف اعتبار سنجی با کمک کلاس ValidationDef

راه دوم تعریف اعتبار سنجی، کمک گرفتن از کلاس ValidationDef این کتابخانه و استفاده از روش fluent configuration است. برای این منظور، پوشه جدیدی را به برنامه به نام Validation اضافه خواهیم کرد و سپس دو کلاس DoctorDef و PatientDef را به آن به صورت زیر خواهیم افزود:

using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;
using NHSample5.Domain;

namespace NHSample5.Validation
{
public class DoctorDef : ValidationDef<Doctor>
{
public DoctorDef()
{
Define(x => x.Name).LengthBetween(3, 50);
Define(x => x.Patients).NotNullableAndNotEmpty();
}
}
}

using NHSample5.Domain;
using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;

namespace NHSample5.Validation
{
public class PatientDef : ValidationDef<Patient>
{
public PatientDef()
{
Define(x => x.FirstName)
.LengthBetween(3, 20)
.WithMessage("طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد");

Define(x => x.LastName)
.LengthBetween(3, 60)
.WithMessage("طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد");
}
}
}

استفاده از قیودات تعریف شده به صورت دستی

می‌توان از این کتابخانه اعتبار سنجی به صورت مستقیم نیز اضافه کرد. روش انجام آن‌را در متد زیر مشاهده می‌نمائید.

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت استفاده از ویژگی‌ها
/// </summary>
static void WithoutConfiguringTheEngine()
{
//تعریف یک بیمار غیر معتبر
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
var ve = new ValidatorEngine();
var invalidValues = ve.Validate(patient1);
if (invalidValues.Length == 0)
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
//نمایش پیغام‌های تعریف شده مربوط به هر فیلد
foreach (var invalidValue in invalidValues)
{
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
}
}

//تعریف یک بیمار معتبر بر اساس قیودات اعمالی
var patient2 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve.IsValid(patient2))
{
Console.WriteLine("patient2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient2 is NOT valid!");
}
}
ابتدا شیء ValidatorEngine تعریف شده و سپس متد Validate آن بر روی شیء بیماری غیر معتبر فراخوانی می‌گردد. در صورتیکه این عتبار سنجی با موفقیت روبر نشود، خروجی این متد آرایه‌ای خواهد بود از فیلدهای غیرمعتبر به همراه پیغام‌هایی که برای آن‌ها تعریف کرده‌ایم. یا می‌توان به سادگی همانند بیمار شماره دو، تنها از متد IsValid آن نیز استفاده کرد.

در اینجا اگر سعی در اعتبار سنجی یک پزشک نمائیم، نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد زیرا هنگام استفاده از کلاس ValidationDef، باید نگاشت لازم به این قیودات را نیز دقیقا مشخص نمود تا مورد استفاده قرار گیرد که نحوه‌ی انجام این عملیات را در متد زیر می‌توان مشاهده نمود.

public static ValidatorEngine GetFluentlyConfiguredEngine()
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal);
vtor.Configure(configuration);
return vtor;
}

FluentConfiguration آن مجزا است از نمونه مشابه کتابخانه Fluent NHibernate و نباید با آن اشتباه گرفته شود (در فضای نام NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious تعریف شده است).
در این متد کلاس‌های قرار گرفته در پوشه Validation برنامه که دارای فضای نام NHSample5.Validation هستند، به عنوان کلاس‌هایی که باید اطلاعات لازم مربوط به اعتبار سنجی را از آنان دریافت کرد معرفی شده‌اند.
همچنین ValidatorMode نیز به صورت External تعریف شده و منظور از External در اینجا هر چیزی بجز استفاده از روش بکارگیری attributes است (علاوه بر امکان تعریف این قیودات در یک پروژه class library مجزا و مشخص ساختن اسمبلی آن در اینجا).

اکنون جهت دسترسی به این موتور اعتبار سنجی تنظیم شده می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت تعریف آن‌ها با کمک
/// ValidationDef
/// </summary>
static void WithConfiguringTheEngine()
{
var ve2 = VeConfig.GetFluentlyConfiguredEngine();
var doctor1 = new Doctor() { Name = "S" };
if (ve2.IsValid(doctor1))
{
Console.WriteLine("doctor1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor1 is NOT valid!");
}

var patient1 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve2.IsValid(patient1))
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
}

var doctor2 = new Doctor() { Name = "شمس", Patients = new List<Patient>() { patient1 } };
if (ve2.IsValid(doctor2))
{
Console.WriteLine("doctor2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor2 is NOT valid!");
}
}

نکته مهم:
فراخوانی GetFluentlyConfiguredEngine نیز باید یکبار در طول برنامه صورت گرفته و سپس حاصل آن بارها مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین نحوه‌ی صحیح دسترسی به آن باید حتما از طریق الگوی Singleton که در قسمت‌های قبل در مورد آن بحث شد، انجام شود.


استفاده از قیودات تعریف شده و سیستم اعتبار سنجی به صورت یکپارچه با NHibernate

کتابخانه NHibernate Validator زمانیکه با NHibernate یکپارچه گردد دو رخداد PreInsert و PreUpdate آن‌را به صورت خودکار تحت نظر قرار داده و پیش از اینکه اطلاعات ثبت و یا به روز شوند، ابتدا کار اعتبار سنجی خود را انجام داده و اگر اعتبار سنجی مورد نظر با شکست مواجه شود، با ایجاد یک exception از ادامه برنامه جلوگیری می‌کند. در این حالت استثنای حاصل شده از نوع InvalidStateException خواهد بود.

برای انجام این مرحله یکپارچه سازی ابتدا متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine را به شکل زیر باید فراخوانی نمائیم:

/// <summary>
/// از این کانفیگ برای آغاز سشن فکتوری باید کمک گرفته شود
/// </summary>
/// <param name="nhConfiguration"></param>
public static void BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref Configuration nhConfiguration)
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal)
.IntegrateWithNHibernate
.ApplyingDDLConstraints()
.And
.RegisteringListeners();
vtor.Configure(configuration);

//Registering of Listeners and DDL-applying here
ValidatorInitializer.Initialize(nhConfiguration, vtor);
}
این متد کار دریافت Configuration مرتبط با NHibernate را جهت اعمال تنظیمات اعتبار سنجی به آن انجام می‌دهد. سپس از nhConfiguration تغییر یافته در این متد جهت ایجاد سشن فکتوری استفاده خواهیم کرد (در غیر اینصورت سشن فکتوری درکی از اعتبار سنجی‌های تعریف شده نخواهد داشت). اگر قسمت‌های قبل را مطالعه کرده باشید، کلاس SingletonCore را جهت مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری به خاطر دارید. این کلاس اکنون باید به شکل زیر وصله شود:

SingletonCore()
{
Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود
_sessionFactory = cfg.BuildSessionFactory();
}

از این لحظه به بعد، نیاز به فراخوانی متدهای Validate و یا IsValid نبوده و کار اعتبار سنجی به صورت خودکار و یکپارچه با NHibernate انجام می‌شود. لطفا به مثال زیر دقت بفرمائید:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveInvalidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
try
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
repo.Save(patient1);
}
catch (InvalidStateException ex)
{
Console.WriteLine("Validation failed!");
foreach (var invalidValue in ex.GetInvalidValues())
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
log4net.LogManager.GetLogger("NHibernate.SQL").Error(ex);
}
}
}

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveValidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "Vahid", LastName = "Nasiri" };
repo.Save(patient1);
}
}
در اینجا از کلاس Repository که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم، استفاده شده است. در متد tryToSaveInvalidPatient ، بدلیل استفاده از تعریف بیماری غیرمعتبر، پیش از انجام عملیات ثبت، استثنایی حاصل شده و پیش از هرگونه رفت و برگشتی به دیتابیس، سیستم از بروز این مشکل مطلع خواهد شد. همچنین پیغام‌هایی را که هنگام تعریف قیودات مشخص کرده بودیم را نیز توسط آرایه ex.GetInvalidValues می‌توان دریافت کرد.

نکته:
اگر کار ساخت database schema را با کمک کانفیگ تنظیم شده توسط کتابخانه اعتبار سنجی آغاز کنیم، طول فیلدها دقیقا مطابق با حداکثر طول مشخص شده در قسمت تعاریف قیود هر یک از فیلدها تشکیل می‌گردد (حاصل از اعمال متد ApplyingDDLConstraints در متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine ذکر شده می‌باشد).

public static void CreateValidDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند

Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود

new SchemaExport(cfg).Execute(script, export, dropTables);
}


دریافت سورس کامل قسمت دهم