نظرات مطالب
مدل EAV چیست؟
باسلام
سایت ebay  بگونه ای طراحی شده که وقتی ما کالای را انتخاب میکنیم میتوانیم آن را با ویژگی‌ها خاص خود آن کالا آن را فیلتر نماییم و همان زمان تعداد موجودی آن کالا و قسمت نسبت به ویژگی‌ها و ... را می‌دهد چگونه به این سرعت عمل میکند؟با آن حجم اطلاعات؟ ممنون از شما
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
مشکل در فوتر
- در حالت پیش فرض با توجه به اینکه فوتر گزارش یک سطر ساده است، در قسمت DocumentPreferences ، مارجین متناسبی انتخاب شده. اگر ارتفاع فوتر شما بیشتر است، باید این مورد را دستی توسط متد DocumentMargins  تنظیم کنید.
- ضمنا برای تعریف فوتر به نحوی ساده‌تر می‌تونید از
inline providers هم استفاده کنید.
نظرات مطالب
ساخت DropDownList های مرتبط به کمک jQuery Ajax در MVC
1- من dropdownlist رو درست کردم ولی لازمه که توی کنترلرم مقدارش رو بدونم تا بتونم توی دیتابیسم ذخیره کنم ... چه جوری بدونم مقدارش چیه؟ 
2- با تگ input دوتا radio button درست کردم به مقدارهای این دو هم چه جوری از کنترلر دسترسی پیدا کنم (یعنی چطور متوجه شم که کاربر کودوم رو انتخاب کرده که براساس انتخابش باید توی جدولهای جداگونه ذخیره بشه )
مطالب
با HttpHandler بیشتر آشنا شوید
در  مقاله قبل توضیح دادیم که وظیفه httphandler رندر و پردازش خروجی یک درخواست هست؛ حالا در این مقاله قصد داریم که مفهوم httphandler را بیشتر بررسی کنیم.

HttpHandler
برای تهیه‌ی یک httphandler، باید کلاسی را بر اساس اینترفیس IHttpHandler پیاده سازی کنیم و بعدا آن را در web.config برنامه معرفی کنیم. برای پیاده سازی این اینترفیس، به یک متد به اسم ProcessRequest با یک پارامتر از نوع HttpContext و یک پراپرتی به اسم IsReusable نیاز داریم که مقدار برگشتی این پراپرتی را false بگذارید؛ بعدا خواهم گفت چرا اینکار را می‌کنیم. نحوه‌ی پیاده‌سازی یک httphandler به شکل زیر است:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {        
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
با استفاده از شیء context می‌توان به دو شیء httpresponse و httprequest دسترسی داشت. تکه کد زیر مثالی است در مورد نحوه‌ی تغییر در محتوای سایت:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        HttpRequest request = context.Request;

        response.Write("Every Page has a some text like this");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
بگذارید همین کد ساده را در وب کانفیگ معرفی کنیم:
<system.web>
  <httpHandlers>
      <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>
  </httpHandlers>
</system.web>
اگر نسخه IIS شما همانند نسخه‌ی من باشد، نباید هیچ تغییری مشاهده کنید؛ زیرا کد بالا فقط در مورد نسخه‌ی IIS6 صدق می‌کند و برای نسخه‌های IIS 7 به بعد باید به شیوه زیر عمل کنید:
<configuration>
  <system.web>
    <httpHandlers>

  <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>

    </httpHandlers>
  </system.web>
</configuration>
خروجی نهایی باید تنها این متن باشد: Every Page has a some text like this 
گزینه Type که نام کلاس می‌باشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName  
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete می‌باشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواست‌ها اجرا می‌کند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آن‌ها را استفاده کنید، با , از هم جدا می‌شوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همه‌ی گزینه‌ها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. 
 گزینه‌ی path این امکان را به شما می‌دهد که مسیر و نوع فایل‌هایی را که قصد دارید روی آن‌ها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفته‌ایم که تنها روی فایل‌هایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همه‌ی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیت‌های دادن پسوند این است که می‌توانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده می‌کنند که به مراتب سبک‌تر از aspx هست و شامل بخش ui نمی‌شود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که می‌نویسید مشخص می‌شود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. 

  IHttpHandlerFactory
کار این اینترفیس پیاده سازی یک کلاس است که خروجی آن یک کلاس از نوع IHttpHandler هست. اگر دقت کنید در مثال‌های قبلی ما برای معرفی یک هندلر در وب کانفیگ یک سری path را به آن میدادیم و برای نمونه aspx.* را معرفی می‌کردیم؛ یعنی این هندلر را بر روی همه‌ی فایل‌های aspx اجرا کن و اگر دو یا چند هندلر در وب کانفیگ معرفی کنیم و برای همه مسیر aspx را قرار بدهیم، یعنی همه این هندلرها باید روی صفحات aspx اجرا گردند ولی در httphandlerfactory، ما چند هندلر داریم و میخواهیم فقط یکی از آن‌ها بر روی صفحات aspx انجام بگیرد، پس ما یک هندلرفکتوری را برای صفحات aspx معرفی می‌کنیم و در حین اجرا تصمیم می‌گیریم که کدام هندلر را ارسال کنیم.
اجازه بدهید نوشتن این نوع کلاس را آغاز کنیم،ابتدا دو هندلر به نام‌های httphandler1 و httphandler2 می‌نویسیم :
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler
{
   
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler1");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler
{

    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler2");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
سپس کلاس MyFactory را بر اساس اینترفیس IHttpFactory پیاده سازی می‌کنیم و باید دو متد برای آن صدا بزنیم؛ یکی که هندلر انتخابی را بر میگرداند و دیگری هم برای رها کردن یا آزادسازی یک هندلر هست که در این مقاله کاری با آن نداریم. عموما GC دات نت در این زمینه کارآیی خوبی دارد. در قسمت هندلرهای غیرهمزمان به طور مختصر خواهیم گفت که GC چطور آن‌ها را مدیریت می‌کند. کد زیر نمونه کلاسی است که توسط IHttpFactory پیاده سازی شده است:
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory
{
    public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
در متد GetHandler چهار آرگومان وجود دارند که به ترتیب برای موارد زیر به کار می‌روند:
 Context یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم می‌کند.
 RequestType  مشخص می‌کند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت می‌کند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواست‌های Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواست‌های نوع Post
 URL مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده 
 PathTranslated مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال می‌کند. 
متد GetHandler را بدین شکل می‌نویسیم و میخواهیم همه صفحات aspx هندلر شماره یک را انتخاب کنند و صفحات aspx که نامشان با t شروع می‌شوند، هندلر  شماره دو را انتخاب کند:
 public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        string handlername = "MyHttpHandler1";
        if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t"))
        {
            handlername = "MyHttpHandler2";
        }

        try
        {
            return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername));
        }
        catch (Exception e) 
        {
            throw new HttpException("Error: " + handlername, e);
        }
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
شی Activator که برای ساخت اشیاء با انتخاب بهترین constructor موجود بر اساس یک نوع Type مشخص به کار می‌رود و خروجی Object را می‌گرداند؛ با یک تبدیل ساده، خروجی به قالب اصلی خود باز میگردد. برای مطالعه بیشتر در مورد این کلاس به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
نحوه‌ی تعریف factory در وب کانفیگ مانند قبل است و فقط باید در Type به جای نام هندلر نام فکتوری را نوشت. برنامه را اجرا کنید تا نتیجه آن را ببینیم:
تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل default.aspx است:

تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل Tours_List.aspx است:

AsyncHttpHandlers
برای اینکه کار این اینترفیس را درک کنید بهتر هست اینجا را مطالعه کنید. در اینجا به خوبی تفاوت متدهای همزمان و غیرهمزمان توضیح داده شده است.
متن زیر خلاصه‌ترین و بهترین توضیح برای این پرسش است، چرا غیرهمزمان؟
در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد. 
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافه‌تر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:
 public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
پراپرتی ISResuable هم موقعی که true برگشت بدهد، باعث می‌شود pooling فعال شده و این هندلر در حافظه باقی بماند و تمامی درخواست‌ها از طریق همین یک نمونه اجرا شوند.
به زبان ساده‌تر، این پراپرتی می‌گوید اگر چندین درخواست از طرف کلاینت‌ها برسد، توسط یک نمونه یا instance از هندلر پردازش خواهند شد؛ چون به طور پیش فرض موقعی که تمام درخواست‌های از pipeline بگذرند، هندلر‌ها توسط httpapplication در یک لیست بازیافت قرار گرفته و همه‌ی آن‌ها با null مقداردهی می‌شوند تا از حافظه پاک شوند ولی اگر این پراپرتی true برگرداند، هندلر مربوطه نال نشده و برای پاسخگویی به درخواست‌های بعدی در حافظه خواهد ماند.
مهمترین مزیت این گزینه، این می‌باشد که کاآیی سیستم را بالا می‌برد و اشیا کمتری به GC پاس می‌شوند. ولی یک عیب هم دارد که این تردهایی که ایجاد می‌کند، امنیت کمتری دارند و باید توسط برنامه نویس این امنیت بالاتر رود. این پراپرتی را در مواقعی که با هندلرهای همزمان کار می‌کنید برابر با false بگذارید چون این گزینه بیشتر بر روی هندلرهای غیرهمزمان اثر دارد و هم اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند که false بگذارید چون GC مدیریت خوبی در مورد هندلرها دارد و هم این که ارزش یافتن باگ در کد را ندارد.
بر میگردیم سراغ کد نویسی هندلر غیر همزمان. در آخرین قطعه کد نوشته شده، ما دو متد دیگر را پیاده سازی کردیم که یکی از آن‌ها BeginProcessRequest  است و خروجی آن کلاسی است که از اینترفیس IAsyncResult  ارث بری کرده است. پس یک کلاس با ارث بری از این اینترفیس می‌نویسیم و در این کلاس نیاز است که 4 پراپرتی را پیاده سازی کنیم که این کلاس به شکل زیر در خواهد آمد:
public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }
}
متدهای private اجباری نیستند؛ ولی برای ذخیره مقادیر get و set نیاز است. همانطور که از اسامی آن‌ها پیداست مشخص است که برای چه کاری ساخته شده اند.
خب اجازه بدهید یک تابع سازنده به آن برای مقداردهی اولیه این متغیرهای خصوصی داشته باشیم:
   public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }
همانطور که می‌بینید موارد موجود در متد BeginProcessRequest را تحویل می‌گیریم تا اطلاعات درخواستی مربوطه را داشته باشیم و مقدار _Completed را هم برابر با false قرار می‌دهیم. سپس نوبت این می‌رسد که ما درخواست را در صف pool قرار دهیم. برای همین تکه کد زیر را اضافه می‌کنیم: 
   public void StartAsyncWork()
    {
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);
    }
با اضافه شدن درخواست به صف، هر موقع درخواست‌های قبلی تمام شوند و callback خودشان را ارسال کنند، نوبت درخواست‌های جدیدتر هم میرسد. StartAsyncTask هم متدی است که وظیفه‌ی اصلی پردازش درخواست را به دوش دارد و موقعی که نوبت درخواست برسد، کدهای این متد اجرا می‌گردد که ما در اینجا مانند مثال اول روی صفحه چیزی نوشتیم:
 private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }
دو خط اول اطلاعات را چاپ کرده و در خط سوم متغیر _completed را true کرده و در آخر این درخواست را فراخوانی مجدد می‌کنیم تا بگوییم که کار این درخواست پایان یافته‌است؛ پس این درخواست را از صف بیرون بکش و درخواست بعدی را اجرا کن.
نهایتا کل این کلاس را در متد BeginProcessRequest  صدا بزنید:
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
کل کد مربوطه : (توجه:کدها از داخل سایت msdn برداشته شده است و اکثر کدهای موجود در نت هم به همین قالب می‌نویسند)
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler
{
    public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
       throw new InvalidOperationException(); 

    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }

    public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }


    public void StartAsyncWork()
    {
        
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);

    }
    private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }

آشنایی با فایل ASHX
در مطالب بالاتر به فایل‌های Ashx اشاره کردیم. این فایل به نام Generic Web Handler شناخته می‌شوند و می‌توانید با Add New Item این نوع فایل‌ها را اضافه کنید. این فایل شامل هیچ UI ایی نمی‌باشد و فقط شامل بخش کد می‌باشد. برای همین نسبت به aspx سبک‌تر بوده و شامل یک directive به اسم  WebHandler@ است.
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandler‌ها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point می‌گویند) که در پاسخ به درخواست‌های رسیده شده توسط asp.net application اجرا می‌شوند و بیشترین درخواست هایی هم که می‌رسد از نوع صفحات Aspx می‌باشد و موقعی که کاربری درخواست صفحه‌ی aspx می‌کند هندلرهای مربوط به page اجرا می‌شوند.
در متن بالا به خوبی روشن هست که ashx به دلیل نداشتن UI، تعداد کمتری از handlerها را در مسیر Pipeline قرار می‌دهند و اجرای آن‌ها سریعتر است. غیر از این دو هندلر aspx و ashx، هندلر توکار دیگری چون asmx که مختص وب سرویس هست و axd مربوط به اعمال trace نیز وجود دارند.

در این لینک که در بالاتر هم درج شده بود یک نمونه هندلر برای نمایش تصویر نوشته است. اگر تصاویرتان را بدین صورت اجرا کنید می‌توان جلوی درخواست‌های رسیده از وب سایت‌های دیگر را سد کرد. برای مثال یک نفر مطالب شما را کپی می‌کند و در داخل وبلاگ یا وب سایتش می‌گذارد و شما در اینجا درخواست‌های رسیده خارج از وب سایت خود را لغو خواهید کرد و تصاویر کپی شده نمایش داده نخواهند شد.
نظرات اشتراک‌ها
نگاهی دیگر به زبان #C
البته در مورد اندروید خیلی استفاده از Xamarin و سی شارپ جالب بنظر نمیرسه! علاوه بر حجم بالای apk خروجی(که در مارکتهای داخلی جالب نیست) بعضا اشکالات عجیب و غریبی پیش میاد که رفعشون دردسر زیادی داره! بنظر من برای هر پلتفرم از ابزار بومی خودش استفاده بشه بهتره! Android Studio برای اندروید, xCode برای iOS و ...
مطالب
EF Code First #2

در قسمت قبل با تنظیمات و قراردادهای ابتدایی EF Code first آشنا شدیم، هرچند این تنظیمات حجم کدنویسی ابتدایی راه اندازی سیستم را به شدت کاهش می‌دهند، اما کافی نیستند. در این قسمت نگاهی سطحی و مقدماتی خواهیم داشت بر امکانات مهیا جهت تنظیم ویژگی‌های مدل‌های برنامه در EF Code first.

تنظیمات EF Code first توسط اعمال متادیتای خواص

اغلب متادیتای مورد نیاز جهت اعمال تنظیمات EF Code first در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند. بنابراین اگر مدل‌های خود را در اسمبلی و پروژه class library جداگانه‌ای تعریف و نگهداری می‌کنید (مثلا به نام DomainClasses)، نیاز است ابتدا ارجاعی را به این اسمبلی به پروژه جاری اضافه نمائیم. همچنین تعدادی دیگر از متادیتای قابل استفاده در خود اسمبلی EntityFramework.dll قرار دارند. بنابراین در صورت نیاز باید ارجاعی را به این اسمبلی نیز اضافه نمود.
همان مثال قبل را در اینجا ادامه می‌دهیم. دو کلاس Blog و Post در آن تعریف شده (به این نوع کلاس‌ها POCO – the Plain Old CLR Objects نیز گفته می‌شود)، به همراه کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است. ابتدا دیتابیس قبلی را دستی drop کنید. سپس در کلاس Blog، خاصیت public int Id را مثلا به public int MyTableKey تغییر دهید و پروژه را اجرا کنید. برنامه بلافاصله با خطای زیر متوقف می‌شود:

One or more validation errors were detected during model generation:
\tSystem.Data.Entity.Edm.EdmEntityType: : EntityType 'Blog' has no key defined.

زیرا EF Code first در این کلاس خاصیتی به نام Id یا BlogId را نیافته‌است و امکان تشکیل Primary key جدول را ندارد. برای رفع این مشکل تنها کافی است ویژگی Key را به این خاصیت اعمال کنیم:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

همچنین تعدادی ویژگی دیگر مانند MaxLength و Required را نیز می‌توان بر روی خواص کلاس اعمال کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}

این ویژگی‌ها دو مقصود مهم را برآورده می‌سازند:
الف) بر روی ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده تاثیر دارند:

CREATE TABLE [dbo].[Blogs](
[MyTableKey] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[Title] [nvarchar](100) NULL,
[AuthorName] [nvarchar](max) NOT NULL,
CONSTRAINT [PK_Blogs] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[MyTableKey] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا طول فیلد Title به 100 تنظیم شده است و همچنین فیلد AuthorName اینبار NOT NULL است. به علاوه primary key نیز بر اساس ویژگی Key اعمالی تعیین شده است.
البته برای اجرای کدهای تغییر کرده مدل، فعلا بانک اطلاعاتی قبلی را دستی می‌توان حذف کرد تا بتوان به ساختار جدید رسید. در مورد جزئیات مبحث DB Migration در قسمت‌های بعدی مفصلا بحث خواهد شد.

ب) اعتبار سنجی اطلاعات پیش از ارسال کوئری به بانک اطلاعاتی
برای مثال اگر در حین تعریف وهله‌ای از کلاس Blog، خاصیت AuthorName مقدار دهی نگردد، پیش از اینکه رفت و برگشتی به بانک اطلاعاتی صورت گیرد، یک validation error را دریافت خواهیم کرد. یا برای مثال اگر طول اطلاعات خاصیت Title بیش از 100 حرف باشد نیز مجددا در حین ثبت اطلاعات، یک استثنای اعتبار سنجی را مشاهده خواهیم کرد. البته امکان تعریف پیغام‌های خطای سفارشی نیز وجود دارد. برای این حالت تنها کافی است پارامتر ErrorMessage این ویژگی‌ها را مقدار دهی کرد. برای مثال:
[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، وجود یک اکوسیستم هماهنگ و سازگار است. این نوع اعتبار سنجی هم با EF Code first هماهنگ است و هم برای مثال در ASP.NET MVC به صورت خودکار جهت اعتبار سنجی سمت سرور و کلاینت یک مدل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و مفاهیم و روش‌های مورد استفاده در آن نیز یکی است.


تنظیمات EF Code first به کمک Fluent API

اگر علاقمند به استفاده از متادیتا، جهت تعریف قیود و ویژگی‌های خواص کلاس‌های مدل خود نیستید، روش دیگری نیز در EF Code first به نام Fluent API تدارک دیده شده است. در اینجا امکان تعریف همان ویژگی‌ها توسط کدنویسی نیز وجود دارد، به علاوه اعمال قیود دیگری که توسط متادیتای مهیا قابل تعریف نیستند.
محل تعریف این قیود، کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است، می‌باشد و در اینجا، کار با تحریف متد OnModelCreating شروع می‌شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Entity<Blog>().HasKey(x => x.MyTableKey);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Title).HasMaxLength(100);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.AuthorName).IsRequired();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}

به کمک پارامتر modelBuilder، امکان دسترسی به متدهای تنظیم کننده ویژگی‌های خواص یک مدل یا موجودیت وجود دارد. در اینجا چون می‌توان متدها را به صورت یک زنجیره به هم متصل کرد و همچنین حاصل نهایی شبیه به جمله بندی انگلیسی است، به آن Fluent API یا API روان نیز گفته می‌شود.
البته در این حالت امکان تعریف ErrorMessage وجود ندارد و برای این منظور باید از همان data annotations استفاده کرد.


نحوه مدیریت صحیح تعاریف نگاشت‌ها به کمک Fluent API

OnModelCreating محل مناسبی جهت تعریف حجم انبوهی از تنظیمات کلاس‌های مختلف مدل‌های برنامه نیست. در حد سه چهار سطر مشکلی ندارد اما اگر بیشتر شد بهتر است از روش زیر استفاده شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace EF_Sample01
{
public class BlogConfig : EntityTypeConfiguration<Blog>
{
public BlogConfig()
{
this.Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
this.Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");
}
}


با ارث بری از کلاس EntityTypeConfiguration،‌ می‌توان به ازای هر کلاس مدل، تنظیمات را جداگانه انجام داد. به این ترتیب اصل SRP یا Single responsibility principle نقض نخواهد شد. سپس برای استفاده از این کلاس‌های Config تک مسئولیتی به نحو زیر می‌توان اقدام کرد:

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new BlogConfig());




نحوه تنظیمات ابتدایی نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی در EF Code first

الزامی ندارد که EF Code first حتما با یک بانک اطلاعاتی از نو تهیه شده بر اساس پیش فرض‌های آن کار کند. در اینجا می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی موجود نیز استفاده کرد. اما در این حالت نیاز خواهد بود تا مثلا نام جدولی خاص با کلاسی مفروض در برنامه، یا نام فیلدی خاص که مطابق استانداردهای نامگذاری خواص در سی شارپ تعریف نشده، با خاصیتی در یک کلاس تطابق داده شوند. برای مثال اینبار تعاریف کلاس Blog را به نحو زیر تغییر دهید:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
[Table("tblBlogs")]
public class Blog
{
[Column("MyTableKey")]
public int Id { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }
}
}

در اینجا فرض بر این است که نام جدول متناظر با کلاس Blog در بانک اطلاعاتی مثلا tblBlogs است و نام خاصیت Id در بانک اطلاعاتی مساوی فیلدی است به نام MyTableKey. چون نام خاصیت را مجددا به Id تغییر داده‌ایم، دیگر ضرورتی به ذکر ویژگی Key وجود نداشته است. برای تعریف این دو از ویژگی‌های Table و Column جهت سفارشی سازی نام‌های خواص و کلاس استفاده شده است.
یا اگر در کلاس خود خاصیتی محاسبه شده بر اساس سایر خواص، تعریف شده است و قصد نداریم آن‌را به فیلدی در بانک اطلاعاتی نگاشت کنیم، می‌توان از ویژگی NotMapped برای مزین سازی و تعریف آن کمک گرفت.
به علاوه اگر از نام پیش فرض کلید خارجی تشکیل شده خرسند نیستید می‌توان به کمک ویژگی ForeignKey، نسبت به تعریف مقداری جدید مطابق تعاریف یک بانک اطلاعاتی موجود، اقدام کرد.
همچنین خاصیت دیگری به نام RowVersion در اینجا اضافه شده که با ویژگی TimeStamp مزین گردیده است. از این خاصیت ویژه برای بررسی مسایل همزمانی ثبت اطلاعات در EF استفاده می‌شود. به علاوه بانک اطلاعاتی می‌تواند به صورت خودکار آن‌را در حین ثبت مقدار دهی کند.
تمام این تغییرات را به کمک Fluent API نیز می‌توان انجام داد:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");



تبدیل پروژه‌های قدیمی EF به کلاس‌های EF Code first به صورت خودکار

روش متداول کار با EF از روز اول آن، مهندسی معکوس خودکار اطلاعات یک بانک اطلاعاتی و تبدیل آن به یک فایل EDMX بوده است. هنوز هم می‌توان از این روش در اینجا نیز بهره جست. برای مثال اگر قصد دارید یک پروژه قدیمی را تبدیل به نمونه جدید Code first کنید، یا یک بانک اطلاعاتی موجود را مهندسی معکوس کنید، بر روی پروژه در Solution explorer کلیک راست کرده و گزینه Add|New Item را انتخاب کنید. سپس از صفحه ظاهر شده، ADO.NET Entity data model را انتخاب کرده و در ادامه گزینه «Generate from database» را انتخاب کنید. این روال مرسوم کار با EF Database first است.
پس از اتمام کار به entity data model designer مراجعه کرده و بر روی صفحه کلیک راست نمائید. از منوی ظاهر شده گزینه «Add code generation item» را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده از لیست قالب‌های موجود، گزینه «ADO.NET DbContext Generator» را انتخاب نمائید. این گزینه به صورت خودکار اطلاعات فایل EDMX قدیمی یا موجود شما را تبدیل به کلاس‌های مدل Code first معادل به همراه کلاس DbContext معرف آن‌ها خواهد کرد.

روش دیگری نیز برای انجام اینکار وجود دارد. نیاز است افزونه‌ی به نام Entity Framework Power Tools را دریافت کنید. پس از نصب، از منوی Entity Framework آن گزینه‌ی «Reverse Engineer Code First» را انتخاب نمائید. در اینجا می‌توان مشخصات اتصال به بانک اطلاعاتی را تعریف و سپس نسبت به تولید خودکار کدهای مدل‌ها و DbContext مرتبط اقدام کرد.



استراتژی‌های مقدماتی تشکیل بانک اطلاعاتی در EF Code first

اگر مثال این سری را دنبال کرده باشید، مشاهده کرده‌اید که با اولین بار اجرای برنامه، یک بانک اطلاعاتی پیش فرض نیز تولید خواهد شد. یا اگر تعاریف ویژگی‌های یک فیلد را تغییر دادیم، نیاز است تا بانک اطلاعاتی را دستی drop کرده و اجازه دهیم تا بانک اطلاعاتی جدیدی بر اساس تعاریف جدید مدل‌ها تشکیل شود که ... هیچکدام از این‌ها بهینه نیستند.
در اینجا دو استراتژی مقدماتی را در حین آغاز یک برنامه می‌توان تعریف کرد:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>());
// or
System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseAlways<Context>());

می‌توان بانک اطلاعاتی را در صورت تغییر اطلاعات یک مدل به صورت خودکار drop کرده و نسبت به ایجاد نمونه‌ای جدید اقدام کرد (DropCreateDatabaseIfModelChanges)؛ یا در حین آزمایش برنامه همیشه (DropCreateDatabaseAlways) با شروع برنامه، ابتدا باید بانک اطلاعاتی drop شده و سپس نمونه جدیدی تولید گردد.
محل فراخوانی این دستور هم باید در نقطه آغازین برنامه، پیش از وهله سازی اولین DbContext باشد. مثلا در برنامه‌های وب در متد Application_Start فایل global.asax.cs یا در برنامه‌های WPF در متد سازنده کلاس App می‌توان بانک اطلاعاتی را آغاز نمود.
البته الزامی به استفاده از کلاس‌های DropCreateDatabaseIfModelChanges یا DropCreateDatabaseAlways وجود ندارد. می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer از نوع کلاس Context تعریف شده در برنامه، همان عملیات را شبیه سازی کرد یا سفارشی نمود:

public class MyInitializer : IDatabaseInitializer<Context>
{
public void InitializeDatabase(Context context)
{
if (context.Database.Exists() ||
context.Database.CompatibleWithModel(throwIfNoMetadata: false))
context.Database.Delete();

context.Database.Create();
}
}

سپس برای استفاده از این کلاس در ابتدای برنامه، خواهیم داشت:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new MyInitializer());


نکته:
اگر از یک بانک اطلاعاتی موجود استفاده می‌کنید (محیط کاری) و نیازی به پیش فرض‌های EF Code first ندارید و همچنین این بانک اطلاعاتی نیز نباید drop شود یا تغییر کند، می‌توانید تمام این پیش فرض‌ها را با دستور زیر غیرفعال کنید:

Database.SetInitializer<Context>(null);

بدیهی است این دستور نیز باید پیش از ایجاد اولین وهله از شیء DbContext فراخوانی شود.


همچنین باید درنظر داشت که در آخرین نگارش‌های پایدار EF Code first، این موارد بهبود یافته‌اند و مبحثی تحت عنوان DB Migration ایجاد شده است تا نیازی نباشد هربار بانک اطلاعاتی drop شود و تمام اطلاعات از دست برود. می‌توان صرفا تغییرات کلاس‌ها را به بانک اطلاعاتی اعمال کرد که به صورت جداگانه، در قسمتی مجزا بررسی خواهد شد. به این ترتیب دیگر نیازی به drop بانک اطلاعاتی نخواهد بود. به صورت پیش فرض در صورت از دست رفتن اطلاعات یک استثناء را سبب خواهد شد (که توسط برنامه نویس قابل تنظیم است) و در حالت خودکار یا دستی با تنظیمات ویژه قابل اعمال است.



تنظیم استراتژی‌های آغاز بانک اطلاعاتی در فایل کانفیگ برنامه

الزامی ندارد که حتما متد Database.SetInitializer را دستی فراخوانی کنیم. با اندکی تنظیم فایل‌های app.config و یا web.config نیز می‌توان نوع استراتژی مورد استفاده را تعیین کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="MyNamespace.MyInitializerClass, MyAssembly" />
</appSettings>

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="Disabled" />
</appSettings>

یکی از دو حالت فوق باید در قسمت appSettings فایل کانفیگ برنامه تنظیم شود. حالت دوم برای غیرفعال کردن پروسه آغاز بانک اطلاعاتی و اعمال تغییرات به آن، بکار می‌رود.
برای نمونه در مثال جاری، جهت استفاده از کلاس MyInitializer فوق، می‌توان از تنظیم زیر نیز استفاده کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType EF_Sample01.Context, EF_Sample01"
value="EF_Sample01.MyInitializer, EF_Sample01" />
</appSettings>



اجرای کدهای ویژه در حین تشکیل یک بانک اطلاعاتی جدید

امکان سفارشی سازی این آغاز کننده‌های پیش فرض نیز وجود دارد. برای مثال:

public class MyCustomInitializer : DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>
{
protected override void Seed(Context context)
{
context.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
context.Database.ExecuteSqlCommand("CREATE INDEX IX_title ON tblBlogs (title)");
base.Seed(context);
}
}

در اینجا با ارث بری از کلاس DropCreateDatabaseIfModelChanges یک آغاز کننده سفارشی را تعریف کرده‌ایم. سپس با تحریف متد Seed آن می‌توان در حین آغاز یک بانک اطلاعاتی، تعدادی رکورد پیش فرض را به آن افزود. کار ذخیره سازی نهایی در متد base.Seed انجام می‌شود.
برای استفاده از آن اینبار در حین فراخوانی متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer، از کلاس MyCustomInitializer استفاده خواهیم کرد.
و یا توسط متد context.Database.ExecuteSqlCommand می‌توان دستورات SQL را مستقیما در اینجا اجرا کرد. عموما دستوراتی در اینجا مدنظر هستند که توسط ORMها پشتیبانی نمی‌شوند. برای مثال تغییر collation یک ستون یا افزودن یک ایندکس و مواردی از این دست.


سطح دسترسی مورد نیاز جهت فراخوانی متد Database.SetInitializer

استفاده از متدهای آغاز کننده بانک اطلاعاتی نیاز به سطح دسترسی بر روی بانک اطلاعاتی master را در SQL Server دارند (زیرا با انجام کوئری بر روی این بانک اطلاعاتی مشخص می‌شود، آیا بانک اطلاعاتی مورد نظر پیشتر تعریف شده است یا خیر). البته این مورد حین کار با SQL Server CE شاید اهمیتی نداشته باشد. بنابراین اگر کاربری که با آن به بانک اطلاعاتی متصل می‌شویم سطح دسترسی پایینی دارد نیاز است Persist Security Info=True را به رشته اتصالی اضافه کرد. البته این مورد را پس از انجام تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی جهت امنیت بیشتر حذف کنید (یا به عبارتی در محیط کاری Persist Security Info=False باید باشد).

Server=(local);Database=yourDatabase;User ID=yourDBUser;Password=yourDBPassword;Trusted_Connection=False;Persist Security Info=True


تعیین Schema و کاربر فراخوان دستورات SQL

در EF Code first به صورت پیش فرض همه چیز بر مبنای کاربری با دسترسی مدیریتی یا dbo schema در اس کیوال سرور تنظیم شده است. اما اگر کاربر خاصی برای کار با دیتابیس تعریف گردد که در هاست‌های اشتراکی بسیار مرسوم است، دیگر از دسترسی مدیریتی dbo خبری نخواهد بود. اینبار نام جداول ما بجای dbo.tableName مثلا someUser.tableName می‌باشند و عدم دقت به این نکته، اجرای برنامه را غیرممکن می‌سازد.
برای تغییر و تعیین صریح کاربر متصل شده به بانک اطلاعاتی اگر از متادیتا استفاده می‌کنید، روش زیر باید بکارگرفته شود:

[Table("tblBlogs", Schema="someUser")]    
public class Blog

و یا در حالت بکارگیری Fluent API به نحو زیر قابل تنظیم است:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs", schemaName:"someUser");






مطالب
React 16x - قسمت 7 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 1 - ارسال داده‌ها، مدیریت رخ‌دادها
تا اینجا، تنها با یک تک کامپوننت کار کردیم؛ اما یک برنامه‌ی واقعی ترکیبی است از چندین کامپوننت که در نهایت درخت کامپوننت‌ها را در React تشکیل می‌دهند. به همین جهت در طی چند قسمت، نکات ترکیب کامپوننت‌ها را بررسی می‌کنیم.


ترکیب کامپوننت‌ها

در ادامه، همان برنامه‌ی تا قسمت 5 را که کار نمایش یک counter را انجام می‌دهد، تکمیل می‌کنیم. در این برنامه اگر به فایل index.js دقت کنید، کار رندر تک کامپوننت Counter را انجام می‌دهیم:
ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اما یک برنامه‌ی واقعی React، متشکل از درختی از کامپوننت‌ها است. به این ترتیب با ترکیب و در کنار هم قرار دادن کامپوننت‌های مختلف، می‌توان به UI ای کارآمد و پیچیده رسید.
برای نمایش این مفهوم، کامپوننت جدید src\components\counters.jsx را ایجاد می‌کنیم. قصد داریم در این کامپوننت، لیستی از کامپوننت‌های Counter را رندر کنیم. سپس در index.js، بجای رندر کامپوننت Counter، کامپوننت جدید Counters را رندر می‌کنیم. به این ترتیب درخت کامپوننت‌های برنامه، در سطح بالایی خودش از کامپوننت Counters شروع می‌شود و سپس فرزندان آن‌را کامپوننت‌های Counter تشکیل می‌دهند. به همین جهت فایل index.js را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم تا به کامپوننت Counters اشاره کند:
import Counters from "./components/counters";

ReactDOM.render(<Counters />, document.getElementById("root"));
سپس به فایل جدید src\components\counters.jsx مراجعه کرده و با استفاده از قطعه کدهای کمکی imrc و cc که در قسمت‌های قبل با آن‌ها آشنا شدیم، ساختار بدنه‌ی کامپوننت جدید Counters را ایجاد می‌کنیم. اکنون در متد render آن، یک div را ایجاد کرده و داخل آن، چندین کامپوننت Counter را رندر می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

import Counter from "./counter";

class Counters extends Component {
  state = {};

  render() {
    return (
      <div>
        <Counter />
        <Counter />
        <Counter />
        <Counter />
      </div>
    );
  }
}

export default Counters;
در این حالت اگر به مرورگر مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که هر کامپوننت، state خاص خودش را دارد و از سایر کامپوننت‌ها ایزوله است:


در مرحله‌ی بعد، بجای رندر و درج دستی این کامپوننت‌ها، آرایه‌ای از اشیاء counter را ایجاد کرده و سپس آن‌ها را توسط متد Array.map رندر می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";
import Counter from "./counter";

class Counters extends Component {
  state = {
    counters: [
      { id: 1, value: 0 },
      { id: 2, value: 0 },
      { id: 3, value: 0 },
      { id: 4, value: 0 }
    ]
  };

  render() {
    return (
      <div>
        {this.state.counters.map(counter => (
          <Counter key={counter.id} />
        ))}
      </div>
    );
  }
}

export default Counters;
در اینجا یک خاصیت جدید را به شیء منتسب به خاصیت state به نام counters اضافه کرده‌ایم. این خاصیت حاوی آرایه‌ای از اشیاء counter است که هر کدام دارای یک id (که در قسمت key ذکر خواهد شد) و مقداری اولیه است. سپس آرایه‌ی this.state.counters را توسط متد map، رندر کرده‌ایم. تا اینجا پس از ذخیره‌ی فایل و بارگذاری مجدد برنامه، همان خروجی قبلی را مشاهده خواهیم کرد.


ارسال داده‌ها به کامپوننت‌ها

مشکل! مقدار value هر شیء شمارشگر تعریف شده، به کامپوننت‌های مرتبط رندر شده اعمال نشده‌است. برای مثال اگر value اولین شیء را به 4 تغییر دهیم، هنوز هم این کامپوننت با همان مقدار صفر شروع به کار می‌کند. برای رفع این مشکل، به همان روشی که ویژگی key کامپوننت Counter را مقدار دهی کردیم، می‌توان ویژگی‌های سفارشی دیگری را تعریف و مقدار دهی کرد:
  render() {
    return (
      <div>
        {this.state.counters.map(counter => (
          <Counter key={counter.id} value={counter.value} selected={true} />
        ))}
      </div>
    );
پس از تعریف ویژگی‌های دلخواه value و selected که یکی از آن‌ها به مقدار value شیء counter مرتبط متصل است، به خود کامپوننت Counter مراجعه کرده و سپس در ابتدای متد render آن، خاصیت props به ارث رسیده شده‌ی از کلاس پایه‌ی Component را جهت بررسی بیشتر لاگ می‌کنیم:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    console.log("props", this.props);
    //...
پس از ذخیره‌ی فایل counter.jsx و بارگذاری مجدد برنامه، یک چنین خروجی در کنسول توسعه دهندگان مرورگر قابل مشاهده است:


خاصیت this.props، یک شیء ساده‌ی جاوا اسکریپتی است و شامل تمام ویژگی‌هایی می‌باشد که ما در کامپوننت Counters برای هر کدام از کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن، تعریف کردیم. برای نمونه دو ویژگی جدید value و selected را که به تعاریف المان‌های Counter در کامپوننت Counters اضافه کردیم، در اینجا به همراه مقادیر منتسب به آن‌ها، قابل مشاهده هستند. البته در این خروجی، key را ملاحظه نمی‌کنید؛ چون هدف اصلی آن، معرفی یکتای المان‌ها در DOM مجازی React است.
بنابراین اکنون می‌توان به value تنظیم شده‌ی در کامپوننت Counters به صورت this.props.value در کامپوننت Counter دسترسی یافت و سپس از آن جهت مقدار دهی اولیه‌ی counter استفاده کرد.
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.value
  };
اکنون اگر تغییرات کامپوننت Counter را ذخیره کرده و به مرورگر مراجعه کنیم، در اولین بار نمایش برنامه و بدون اعمال هیچگونه تغییری، یک چنین خروجی حاصل می‌شود:


یک نکته: در اینجا selected={true} را داریم. اگر مقدار آن‌را حذف کنیم، یعنی selected تنها درج شود، مقدار آن، همان true دریافت خواهد شد.


تعریف فرزند برای المان‌های کامپوننت‌ها

ویژگی‌های اضافه شده‌ی به تعاریف المان‌های کامپوننت‌ها، توسط خاصیت this.props، به هر کدام از آن کامپوننت‌ها منتقل می‌شوند. این خاصیت props، یک خاصیت ویژه را به نام children، نیز دارا است و از آن برای دسترسی به المان‌های تعریف شده‌ی بین تگ‌های یک المان اصلی استفاده می‌شود:
  render() {
    return (
      <div>
        {this.state.counters.map(counter => (
          <Counter key={counter.id} value={counter.value} selected={true}>
            <h4>‍Counter #{counter.id}</h4>
          </Counter>
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا بین تگ‌های ابتدا و انتهای تعریف المان Counter، یک محتوا نیز تعریف شده‌است. اکنون اگر به خروجی کنسول توسعه دهندگان مرورگر دقت کنیم، خاصیت جدید اضافه شده‌ی children را نیز می‌توان مشاهده کرد:


یک نمونه مثال واقعی این قابلیت، امکان تعریف محتوای دیالوگ باکس‌ها، توسط استفاده کنند‌ه‌ی از آن است.


روش دیباگ برنامه‌های React

افزونه‌ی مفید React developer tools را می‌توانید برای مرورگرهای کروم و فایرفاکس، دریافت و نصب کنید. برای نمونه پس از نصب آن در مرورگر کروم، یک برگه‌ی جدید به لیست برگه‌های کنسول توسعه دهندگان آن اضافه می‌شود:


همانطور که مشاهده کنید، درخت کامپوننت‌های برنامه را در برگه‌ی جدید Components، می‌توان مشاهده کرد. در اینجا با انتخاب هر کدام از فرزندان این درخت، مشخصات آن نیز مانند props و state، در کنار صفحه ظاهر می‌شوند. همچنین در بالای همین قسمت، 4 آیکن مشاهده‌ی سورس، مشاهده‌ی DOM و یا لاگ کردن جزئیات شیء کامپوننت انتخابی در کنسول هم درج شده‌اند:


که برای نمونه چنین خروجی را لاگ می‌کند:



بررسی تفاوت‌های خواص props و state

در کامپوننت Counter، از props برای مقدار دهی اولیه‌ی state استفاده می‌کنیم:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.value
  };
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چه تفاوتی بین props و state وجود دارد؟
- props حاوی اطلاعاتی است که به یک کامپوننت ارسال می‌کنیم؛ اما state حاوی اطلاعاتی است که مختص به آن کامپوننت بوده و private است. یعنی سایر کامپوننت‌ها نمی‌توانند به state کامپوننت دیگری دسترسی پیدا کنند. برای مثال در کامپوننت Counters، تمام attributes سفارشی تنظیم شده‌ی بر روی تعاریف المان‌های کامپوننت Counter، جزئی از اطلاعات props خواهند بود. در اینجا نمی‌توان به state کامپوننت مدنظری دسترسی یافت و آن‌را مقدار دهی کرد. به همین ترتیب state کامپوننت Counters نیز در سایر کامپوننت‌ها قابل دسترسی نیست.
- همچنین باید درنظر داشت که props، در مقایسه با state، فقط خواندنی است. به عبارتی مقدار ورودی به یک کامپوننت را داخل آن کامپوننت نمی‌توان تغییر داد. برای مثال سعی کنید در داخل متد رویدادگردان کلیک موجود در کامپوننت Counter، مقدار this.props.value را به صفر تنظیم کنید. در این حالت با کلیک بر روی دکمه‌ی Increment، بلافاصله خطای readonly بودن خواص شیء منتسب به props را دریافت می‌کنیم. در اینجا اگر نیاز است این مقدار را داخل کامپوننت تغییر دهیم، باید ابتدا این مقدار را دریافت کرده و سپس آن‌را داخل state قرار دهیم. پس از آن امکان ویرایش اطلاعات منتسب به state، داخل یک کامپوننت وجود خواهد داشت.


صدور و مدیریت رخ‌دادها

در ادامه می‌خواهیم در کنار هر دکمه‌ی Increment کامپوننت شمارشگر، یک دکمه‌ی Delete هم قرار دهیم:


مشکل! اگر کد مدیریتی handleDelete را در کامپوننت Counter قرار دهیم، چگونه باید به لیست آرایه‌ی اشیاء counters والد آن، یعنی کامپوننت Counters که سبب رندر شدن کامپوننت‌های شمارشگر شده (state = { counters: [ ] })، دسترسی یافت و شیء‌ای را از آن حذف کرد؟ در React، کامپوننتی که state ای را تعریف می‌کند، باید کامپوننتی باشد که قرار است آن‌را تغییر دهد و اطلاعات state هر کامپوننت، صرفا متعلق به آن کامپوننت بوده و جزو اطلاعات خصوصی آن است. بنابراین مدیریت حذف و یا افزودن کامپوننت‌ها در لیست نمایش داده شده، باید جزو وظایف کامپوننت Counters باشد و نه Counter.
برای حل این مشکل، کامپوننت Counter تعریف شده (کامپوننت فرزند) باید سبب بروز رخ‌داد onDelete شود تا کامپوننت Counters (کامپوننت والد)، آن‌را توسط متد handleDelete مدیریت کند. بنابراین ابتدا به کامپوننت Counters (کامپوننت والد) مراجعه کرده و متد رویدادگردان handleDelete را به آن اضافه می‌کنیم:
  handleDelete = () => {
    console.log("handleDelete called.");
  };
سپس ارجاعی از این متد را به صورت خاصیتی از props به کامپوننت Counter (کامپوننت فرزند) ارسال خواهیم کرد؛ برای این منظور در کامپوننت Counters (کامپوننت والد)، ویژگی onDelete را به تعریف المان Counter اضافه کرده و آن‌را با ارجاعی به متدhandleDelete  مقدار دهی می‌کنیم:
<Counter
     key={counter.id}
     value={counter.value}
     selected={true}
     onDelete={this.handleDelete}
/>
پس از آن به کامپوننت Counter مراجعه کرده و دکمه‌ی جدید Delete را به صورت زیر در کنار دکمه‌ی Increment تعریف می‌کنیم:
<button
  onClick={this.props.onDelete}
  className="btn btn-danger btn-sm m-2"
>
  Delete
</button>
در اینجا onClick، به خاصیت onDelete شیء props ارسالی به کامپوننت متصل شده‌است.
اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و پس از بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر بر روی دکمه‌ی Delete کلیک کنیم، پیام «handleDelete called» در کنسول توسعه دهندگان مرورگر لاگ می‌شود. به این ترتیب کامپوننت فرزند سبب بروز رخ‌دادی شده و والد آن، این رخ‌داد را مدیریت می‌کند.


به روز رسانی state

تا اینجا دکمه‌ی Delete فرزند، به متد handleDelete والد متصل شده‌است. مرحله‌ی بعد، پیاده سازی واقعی حذف یک المان از DOM مجازی و به روز رسانی state است. برای اینکار ابتدا به رخ‌دادگردان onClick، در کامپوننت شمارشگر، مراجعه کرده و id دریافتی را به سمت والد ارسال می‌کنیم:
onClick={() => this.props.onDelete(this.props.id)}
البته در سمت والد نیز باید این id را به صورت یک خاصیت جدید به props اضافه کنیم (تا this.props.id فوق کار کند)؛ چون ویژگی key، مختص DOM مجازی بوده و به props اضافه نمی‌شود:
<Counter
  key={counter.id}
  value={counter.value}
  selected={true}
  onDelete={this.handleDelete}
  id={counter.id}
/>
اکنون این id را در کامپوننت والد دریافت و به آن واکنش نشان می‌دهیم:
  handleDelete = counterId => {
    console.log("handleDelete called.", counterId);
    const counters = this.state.counters.filter(
      counter => counter.id !== counterId
    );
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };
همانطور که پیشتر نیز در این سری عنوان شده، در React، مقدار state را به صورت مستقیم تغییر نمی‌دهیم و اینکار باید از طریق متد setState آن صورت گیرد. به عبارت دیگر مستقیما خاصیت counters شیء منتسب به خاصیت state را تغییر نمی‌دهیم. ابتدا یک آرایه‌ی جدید از المان‌ها را تولید کرده و به متد setState ارسال می‌کنیم. سپس React، هم خاصیت counters و هم UI را بر این اساس به روز رسانی خواهد کرد. در اینجا، لیست جدید counters، بر اساس id دریافتی از کامپوننت فرزند، تولید شده و به متد this.setState ارسال می‌شود. در این حالت اگر برنامه را ذخیره کرده و پس از بارگذاری مجدد آن در مرورگر، بر روی دکمه‌ی Delete هر ردیف کلیک کنیم، آن ردیف از UI حذف خواهد شد.

البته پیاده سازی ما تا به اینجا بدون مشکل کار می‌کند، اما به ازای هر خاصیت counter، یک ویژگی جدید را به تعریف المان مرتبط اضافه کرده‌ایم که در طول زمان بیش از اندازه طولانی خواهد شد. برای رفع این مشکل، خود شیء counter را به صورت یک ویژگی جدید به کامپوننت مرتبط با آن ارسال می‌کنیم. به این ترتیب اگر در آینده خاصیتی را به این شیء اضافه کردیم، دیگر نیازی نیست تا آن‌را به صورت دستی و مجزا تعریف کنیم. به همین جهت ابتدا تعریف المان Counter را به صورت زیر خلاصه می‌کنیم که در آن ویژگی جدید counter، حاوی کل شیء counter است:
<Counter
  key={counter.id}
  counter={counter}
  onDelete={this.handleDelete}
/>
سپس در سمت کامپوننت فرزند شمارشگر، دو تغییر this.props.counter.value و this.props.counter.id باید صورت گیرند تا مقادیر شیء counter به درستی خوانده شوند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-07.zip
مطالب
آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت پنجم - انواع متغیرهای قابل تعریف در Postman
در قسمت دوم، از متغیرهای سراسری، برای ایجاد یک گردش کاری بین دو درخواست ارسالی، استفاده کردیم. در این قسمت می‌خواهیم با انواع متغیرهای قابل تعریف در Postman آشنا شویم.


متغیرهای سراسری در Postman

برای تعریف متغیرهای سراسری که در تمام برگه‌های Postman قابل دسترسی باشند، می‌توان از متد pm.globals.set در قسمت Tests هر درخواست که پس از پایان درخواست جاری اجرا می‌شود، استفاده کرد. دراینجا فرصت خواهیم داشت تا مقدار دریافتی از سرور را در یک متغیر ذخیره کنیم. سپس می‌توان از این متغیر، در حین ارسال درخواستی دیگر، استفاده کرد که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت دوم، با تبدیل شیء response به یک شیء جاوا اسکریپتی و استخراج خاصیت uuid آن، مشاهده کردید:
let jsonResponse = pm.response.json();
pm.globals.set("uuid", jsonResponse.uuid);
روش دیگر تعریف متغیرهای سراسری، تعریف دستی آن‌ها است. در اینجا با می‌توان با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، گزینه‌ی Edit مخصوص Global variables را انتخاب کرد:


که سبب باز شدن صفحه‌ی دیالوگ زیر می‌شود که در آن می‌توان کلید/مقدارهای جدیدی را به صورت دستی و بدون کدنویسی، تعریف و مقدار دهی کرد:


برای کار با متغیرهای سراسری، 4 متد زیر در Postman قابل استفاده هستند:

عملکرد 
 متد
  تعریف و مقدار دهی یک متغیر سراسری 
 pm.globals.set("varName", "VALUE");
 دریافت مقدار یک متغیر سراسری 
pm.globals.get("varName");
  پاک کردن یک متغیر سراسری مشخص 
pm.globals.unset("varName");
 حذف تمام متغیرهای سراسری 
pm.globals.clear();

یکی از کاربردهای مهم متغیرهای سراسری، دریافت توکن‌های دسترسی پس از لاگین، در یک درخواست و استفاده‌ی از این توکن‌ها در درخواست‌های دیگر می‌باشد.


روش استفاده‌ی از متغیرهای تعریف شده

پس از تعریف این متغیرها، برای دسترسی به آن‌ها می‌توان از روش {{variableName}} در قسمت‌های مختلف postman استفاده کرد:
Request URL: http://{{domain}}/users/{{userId}}
Headers (key:value): X-{{myHeaderName}}:foo
Request body: {"id": "{{userId}}", "name": "John Doe"}
در اینجا سه مثال را در مورد امکان استفاده‌ی از متغیرها، در حین ساخت URLها، اجزای هدرها و یا بدنه‌ی درخواست ارسالی به سمت سرور، مشاهده می‌کنید.


متغیرهای محیطی در Postman

متغیرهای محیطی نیز بسیار شبیه به متغیرهای سراسری هستند، اما میدان دید آن‌ها کمتر است. برای مثال فرض کنید که قصد دارید اطلاعات پایه‌ی تنظیمات سرور و پورت آن‌ها را در بین درخواست‌های مختلف تغییر دهید؛ بدون اینکه بخواهید اصل درخواست‌ها تغییری کنند؛ یا اینکه قسمت تعریف متغیرهای سراسری بیش از حد شلوغ شده‌است و قصد دارید آن‌ها را گروه بندی کرده و مورد استفاده قرار دهید.

در ابتدای کار، هیچ محیط خاصی تعریف نشده‌است:


برای تعریف یک محیط جدید می‌توان بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه و کلیک بر روی گزینه‌ی Add آن، یک محیط جدید را ایجاد کرد:


در صفحه‌ی باز شده ابتدا باید نامی را برای این محیط جدید انتخاب کرد و سپس می‌توان key/valueهایی را مخصوص این محیط، تعریف نمود:

پس از تعریف متغیرهای جدید محیطی و مقادیر آن‌ها، نحوه‌ی استفاده‌ی از این متغیرها دقیقا همانند روشی است که از متغیرهای سراسری استفاده کردیم و توسط روش {{variableName}} قابل دسترسی هستند.

برای ویرایش اطلاعات منتسب به یک محیط، ابتدا باید آن‌را از dropdown محیط‌های بالای صفحه انتخاب کرد. اکنون با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، لینک ویرایش این محیط انتخاب شده ظاهر می‌شود:



API کار با متغیرهای محیطی از طریق کد نویسی

API دسترسی به متغیرهای محیطی، بسیار شبیه به متغیرهای سراسری است:

  عملکرد   متد 
 تعریف و مقدار دهی یک متغیر محیطی 
pm.environment.set("varName", "VALUE");
 دریافت مقدار یک متغیر محیطی 
pm.environment.get("varName");
  پاک کردن یک متغیر محیطی مشخص 
pm.environment.unset("varName");
 حذف تمام متغیرهای محیطی 
pm.environment.clear();


 تفاوت میدان دید متغیرهای محیطی و متغیرهای سراسری

باید دقت داشت که هر دوی متغیرهای سراسری و محیطی، در تمام برگه‌های تعریف شده قابل دسترسی می‌باشند و از این لحاظ تفاوتی بین آن‌ها نیست. اما فرض کنید یک متغیر سراسری را با نام port1 تعریف کرده‌اید و از آن برای ساخت آدرسی مانند https://localhost:{{port1}} استفاده کرده‌اید. همچنین دقیقا همین متغیر port1 را در محیط جدیدی به نام Env1 نیز تعریف کرده‌اید. اگر محیطی انتخاب نشده باشد، port1 به همان متغیر سراسری تعریف شده اشاره می‌کند.


اما اگر محیط انتخابی را به Env1 تغییر دهیم، اینبار port1، از طریق اطلاعات Env1 تامین شده و مقدار متغیر سراسری تعریف شده را بازنویسی (یا مخفی) می‌کند. بنابراین در حین کارکردن با محیطی مشخص، متغیرهای محیطی، بر متغیرهای سراسری مقدم هستند.


یک نکته: با نزدیک کردن اشاره‌گر ماوس، به یک متغیر تعریف شده‌ی در postman، می‌توان میدان دید آن‌را به سادگی مشاهده کرد و در این حالت دیگر جای حدس و گمانی باقی نمی‌ماند.


عدم انتشار مقادیر اولیه‌ی حساس، در حین گرفتن خروجی‌ها

اگر به تصاویر فوق دقت کنید، حین تنظیم مقادیر متغیرها، ستون اول، initial value نام دارد و ستون دوم، current value. هنگام گرفتن خروجی از یک مجموعه‌ی Postman، تنها این مقدار اولیه در خروجی وجود خواهد داشت و با دیگران به اشتراک گذاشته می‌شود. مقدار جاری همانی است که در حین ارسال درخواست‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین تنها کاربرد initial value، در تهیه‌ی خروجی‌ها است که در انتهای قسمت سوم آن‌را بررسی کردیم.
مشکل اینجا است که اگر از متدهای به روز رسانی مقادیر متغیرها استفاده کنیم، هر دو مقدار را تغییر می‌دهند که ممکن است علاقمند نباشید آن‌ها را به اشتراک بگذارید. برای رفع این مشکل می‌توان به منوی  File->Settings آن مراجعه و گزینه‌ی Automatically persist variable values را خاموش کرد:


با اینکار تغییر current value توسط متدهای API، سبب تغییر initial value که در exports ظاهر می‌شوند، نخواهد شد.
مطالب
ایجاد تایمرها در برنامه‌های Angular
عموما در برنامه‌های جاوا اسکریپتی با استفاده از متدهای setTimeout و setInterval می‌توان یک تایمر را ایجاد کرد. اما در برنامه‌های Angular با توجه به استفاده‌ی از کتابخانه‌ی RxJS، امکان ایجاد تایمرهای reactive نیز وجود دارد که در این مطلب آن‌ها را مرور خواهیم کرد.


ایجاد تایمرهای متوالی و بی‌وقفه

با استفاده از عملگر Observable.interval می‌توان یک تایمر بی‌نهایت را ایجاد کرد. پارامتر ورودی آن بر حسب میلی ثانیه است و مشترکین به آن در بازه‌های زمانی مشخص شده‌ی توسط این پارامتر، عدد جاری این بازه را دریافت می‌کنند.
یک مثال:


در این مثال می‌خواهیم تایمری را ایجاد کنیم که هر ثانیه یکبار، کدی را اجرا کند:
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/interval";
import { Subscription } from "rxjs/Subscription";

@Component()
export class UsingTimersComponent {

  private intervalSubscription: Subscription;
  interval = 0;

  startInterval() {
    const interval = Observable.interval(1000);
    this.intervalSubscription = interval.subscribe(i => this.interval += i);
  }

  stopInterval() {
    this.intervalSubscription.unsubscribe();
  }
}
با این قالب:
<div class="panel panel-default">
  <div class="panel-heading">
    <h2 class="panel-title">Observable.interval(1000)</h2>
  </div>
  <div class="panel-body">
    <div>
      <label>interval: </label> {{interval}}
    </div>
    <div>
      <button (click)="startInterval()" class="btn btn-success">Start</button>
      <button (click)="stopInterval()" class="btn btn-danger">Stop</button>
    </div>
  </div>
</div>
عملگر interval باید از مسیر rxjs/add/observable/interval دریافت شود که در ابتدای تعاریف کامپوننت مشخص شده‌است.
 پس از آن فراخوانی Observable.interval(1000) یک Observable را ایجاد می‌کند که توانایی صدور رخ‌دادهایی را در بازه‌های زمانی متوالی 1000 میلی ثانیه‌ای، دارا است.
اکنون مشترکین به آن، اعداد متوالی شروع شده‌ی از صفر را در هر ثانیه یکبار، دریافت می‌کنند:
this.intervalSubscription = interval.subscribe(i => this.interval += i);
این تایمر، به نحوی که تعریف شده‌است، تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد. برای توقف آن نیاز است همانند روال معمول کار با Observableها، اشتراک به آن را لغو کرد:
this.intervalSubscription.unsubscribe();


مطلع شدن از پایان کار یک تایمر

با استفاده از اپراتور finally که از مسیر rxjs/add/operator/finally قابل import است، می‌توان رخ‌داد لغو اشتراک به این Observable و یا همان خاتمه‌ی تایمر را در اینجا دریافت کرد:
this.intervalSubscription = interval
      .finally(() => console.log("All done!"))
      .subscribe(i => this.interval += i);


ایجاد تایمرهای خود متوقف شونده

با استفاده از عملگر Observable.timer که در مسیر rxjs/add/observable/timer قرار دارد، می‌توان تایمری را ایجاد کرد که پس از یک تاخیر مشخص شده‌، اجرا شود و بلافاصله خاتمه یابد:
const timer = Observable.timer(1000);
timer.subscribe(data => console.log('ding!'));
در اینجا تایمری ایجاد شده‌است که پس از یک ثانیه اجرا شده و کد نمایش ding را در کنسول مرورگر اجرا می‌کند. سپس به صورت خودکار خاتمه خواهد یافت. در اینجا data نیز مساوی صفر است (اولین بار اجرای تایمر).
این تایمر امکان اجرای در بازه‌های زمانی مشخصی را نیز دارا است:
const moreThanOne$ = Observable.timer(2000, 500);
moreThanOne$.subscribe(data => console.log('timer with args', data));
اولین پارامتر آن مشخص می‌کند که این تایمر باید پس از 2 ثانیه تاخیر، شروع به کار کند و دومین آرگومان آن مشخص می‌کند که این تایمر تا ابد، با فواصل زمانی هر 500 میلی‌ثانیه یکبار، اجرا خواهد شد.


محدود کردن تعداد بار اجرای تایمر

اگر Observable.timer با پارامتر دوم آن بکار رود، بی‌نهایت بار اجرا خواهد شد. اما می‌توان این تعداد بار اجرا را توسط اپراتور take که از مسیر rxjs/add/operator/take قابل import است، محدود کرد:
let moreThanOne$ = Observable.timer(2000, 500).take(3);
moreThanOne$.subscribe(data => console.log('timer with args', data));
در اینجا تایمر تعریف شده، پس از یک وقفه‌ی آغازین 2 ثانیه‌ای شروع به کار می‌کند. سپس تنها دو بار دیگر در بازه‌های متوالی زمانی 500 میلی ثانیه یکبار، اجرا خواهد شد. یعنی جمعا سه بار با توجه به take(3) اجرا خواهد شد.


اجرای با تاخیر بازه‌های زمانی

با استفاده از اپراتور delay که از مسیر rxjs/add/operator/delay قابل import است، می‌توان هر بار اجرای callback تایمر را با یک تاخیر دریافت کرد:
const start = new Date();
const stream$ = Observable.interval(500).take(3);
stream$.delay(300).subscribe(x => {
    console.log('val',x);
    console.log( new Date() - start );
})
در اینجا تایمر از نوع interval تعریف شده، با توجه به استفاده‌ی از عملگر take، تنها سه بار اجرا می‌شود. اما این اجراها با تاخیری 300 میلی‌ثانیه‌ای به مشترکین آن‌ها اطلاع رسانی می‌گردند. به این ترتیب خروجی لاگ شده‌ی این عملیات به صورت ذیل خواهد بود:
val:0
800ms
val:1
1300ms
val:2
1800ms


ایجاد یک تایمر شمارش معکوس

فرض کنید می‌خواهید تایمری را ایجاد کنید که در طی یک شمارش معکوس، از عدد 10000 شروع شود و هر ثانیه یکبار 1000 واحد از آن کاهش یابد و زمانیکه به صفر رسید، متوقف شود.
این تایمر پس از import وابستگی‌های آن:
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/timer";
import "rxjs/add/operator/finally";
import "rxjs/add/operator/takeUntil";
import "rxjs/add/operator/map";
یک چنین تعریفی را پیدا می‌کند:
const interval = 1000;
const duration = 10 * 1000;
const stream$ = Observable.timer(0, interval)
      .finally(() => console.log("All done!"))
      .takeUntil(Observable.timer(duration + interval))
      .map(value => duration - value * interval);
stream$.subscribe(value => console.log(value));
در اینجا تایمر تعریف شده با توجه به آرگومان صفر تاخیر آن، بلافاصله شروع به کار می‌کند. همچنین با توجه به عدد interval آن، هر یک ثانیه یکبار اعداد صفر، یک و ... را به مشترکین خود ارسال خواهد کرد. اکنون می‌خواهیم این تایمر دقیقا پس از 11 ثانیه متوقف شود. یکی از روش‌های پیاده سازی آن استفاده از takeUntil است که در اینجا یک تایمر خود متوقف شوند را دریافت کرده‌است. این تایمر دقیقا پس از 11 ثانیه از شروع عملیات، یکبار اجرا شده و بلافاصله خاتمه پیدا می‌کند. همین صدور رخ‌داد، کار takeUntil را به پایان می‌رساند که این مورد نیز سبب خاتمه‌ی تایمر اصلی می‌شود.
در اینجا چون اعداد صادر شده‌ی از طرف تایمر، افزایشی هستند، نیاز است به روشی آن‌ها را تغییر داد. در یک چنین حالتی از اپراتور map استفاده می‌شود. در اینجا value، هربار مقدار افزایشی شروع شده‌ی از صفر را ارائه می‌دهد. توسط عملگر map، این خروجی افزایشی را به یک خروجی کاهشی تبدیل کرده‌ایم تا بتوان به یک تایمر شمارش معکوس رسید.


دریافت مدت زمان بین اجرای بازه‌های زمانی

Observable.timer با هر بار اجرا، اعداد شروع شده‌ی از صفر را به مشترکین ارسال می‌کند. اگر در این بین از اپراتور timeInterval قرار گرفته‌ی در مسیر rxjs/add/operator/timeInterval استفاده شود، این مقدار ارسالی از نوع مخصوص <TimeInterval<number خواهد بود که دارای خواص value و interval است:
const source = Observable.timer(0, 1000)
      .timeInterval()
      .map(x => x.value + ":" + x.interval)
      .take(5);

const subscription = source.subscribe(
      x => console.log("Next timeInterval: " + x),
      err => console.log("Error: " + err),
      () => console.log("Completed")
    );
در اینجا value همان صفر، یک و ... است و interval بیانگر زمان سپری شده‌ی بین دو صدور رخ‌داد می‌باشد.
در این مثال با استفاده از متد map، یک خروجی سفارشی تهیه شده‌است. اگر صرفا علاقمند به دریافت مقدار خاصیت interval باشید، می‌توان به صورت ذیل نیز عمل کرد:
const source = Observable.timer(0, 1000)
      .timeInterval()
      .pluck("interval")
      .take(5);
عملگر pluck که در مسیر rxjs/add/operator/pluck قرار دارد، خاصیت و یا خاصیت‌هایی از منبع را جهت بازگشت، انتخاب می‌کند. برای مثال در اینجا خاصیت interval یک شیء TimeInterval انتخاب شده‌است.


تعلیق و از سرگیری مجدد تایمرها

با قطع اشتراک از یک منبع تایمر، سبب توقف کامل آن خواهیم شد. اما اگر برای مدتی بخواهیم آن‌را در حالت تعلیق قرار دهیم، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/observable/never";
import "rxjs/add/observable/timer";
import { Subject } from "rxjs/Subject";

  tick: number;
  pauser = new Subject();
  tickerSource = new Subject();
  startTicker() {
    Observable.timer(0, 1000)
      .subscribe(this.tickerSource);

    this.pauser
      .switchMap(paused => paused ? Observable.never() : this.tickerSource).
      subscribe(t => this.tickerFunc(t));

    this.pauser.next(false); // resume
  }

  tickerFunc(tick) {
    this.tick = tick;
  }

  pauseTicker() {
    this.pauser.next(true);
  }

  resumeTicker() {
    this.pauser.next(false);
  }
نکته‌ی اصلی این طراحی در switchMap و Observable.never آن نهفته‌است. در اینجا وجود Subject سبب صدور رخدادی به مشترکین آن می‌شود. اگر توسط متد next آن false ارسال شود، سبب از سرگیری مجدد منبع اصلی یا همان تایمر برنامه می‌شود و اگر true ارسال شود، عملیات فراخوانی tickerFunc را با فراخوانی Observable.never به حالت تعلیق می‌برد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
ASP.NET MVC #8

معرفی HTML Helpers

یک HTML Helper تنها یک متد است که رشته‌ای را بر می‌گرداند و این رشته می‌تواند حاوی هر نوع محتوای دلخواهی باشد. برای مثال می‌توان از HTML Helpers برای رندر تگ‌های HTML، مانند img و input استفاده کرد. یا به کمک HTML Helpers می‌توان ساختارهای پیچیده‌تری مانند نمایش لیستی از اطلاعات دریافت شده از بانک اطلاعاتی را پیاده سازی کرد. به این ترتیب حجم کدهای تکراری تولید رابط کاربری در Viewهای برنامه‌های ASP.NET MVC به شدت کاهش خواهد یافت، به همراه قابلیت استفاده مجدد از متدهای الحاقی HTML Helpers در برنامه‌های دیگر.
HTML Helpers در ASP.NET MVC معادل کنترل‌های ASP.NET Web forms هستند اما نسبت به آن‌ها بسیار سبک‌تر می‌باشند؛ برای مثال به همراه ViewState و همچنین Event model نیستند.
ASP.NET MVC به همراه تعدادی متد HTML Helper توکار است و برای دسترسی به آن‌ها شیء Html که وهله‌ای از کلاس توکار HtmlHelper می‌باشد، در تمام Viewها قابل استفاده است.


نحوه ایجاد یک HTML Helper سفارشی

از دات نت سه و نیم به بعد امکان توسعه اشیاء توکار فریم ورک، به کمک متدهای الحاقی (extension methods) میسر شده است. برای نوشتن یک HTML Helper نیز باید همین شیوه عمل کرد و کلاس HtmlHelper را توسعه داد. در ادامه قصد داریم یک HTML Helper را جهت رندر تگ label در صفحه ایجاد کنیم. برای این منظور پوشه‌ی جدیدی به نام Helper را به پروژه اضافه نمائید (جهت نظم بیشتر). سپس کلاس زیر را به آن اضافه کنید:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication4.Helpers
{
public static class LabelExtensions
{
public static string MyLabel(this HtmlHelper helper, string target, string text)
{
return string.Format("<label for='{0}'>{1}</label>", target, text);
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید متد Label به شکل یک متد الحاقی توسعه دهنده کلاس HtmlHelper که تنها یک رشته را بر می‌گرداند، تعریف شده است. اکنون برای استفاده از این متد در View دلخواهی خواهیم داشت:

@using MvcApplication4.Helpers
@{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Index</h2>

@Html.MyLabel("firstName", "First Name:")

ابتدا فضای نام مرتبط با متد الحاقی باید پیوست شود و سپس از طریق شیء Html می‌توان به این متد الحاقی دسترسی پیدا کرد. اگر برنامه را اجرا کنید، این خروجی را مشاهده خواهیم کرد. چرا؟

Index
<label for='firstName'>First Name:</label>

علت این است که Razor، اطلاعات را Html encoded به مرورگر تحویل می‌دهد. برای تغییر این رویه باید اندکی متد الحاقی تعریف شده را تغییر داد:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication4.Helpers
{
public static class LabelExtensions
{
public static MvcHtmlString MyLabel(this HtmlHelper helper, string target, string text)
{
return MvcHtmlString.Create(string.Format("<label for='{0}'>{1}</label>", target, text));
}
}
}

تنها تغییر صورت گرفته، استفاده از MvcHtmlString بجای string معمولی است تا Razor آن‌را encode نکند.

تعریف HTML Helpers سفارشی به صورت عمومی:

می‌توان فضای نام MvcApplication4.Helpers این مثال را عمومی کرد. یعنی بجای اینکه بخواهیم در هر View  آن‌را ابتدا تعریف کنیم، یکبار آن‌را همانند تعاریف اصلی یک برنامه ASP.NET MVC، عمومی معرفی می‌کنیم. برای این منظور فایل web.config موجود در پوشه Views را باز کنید (و نه فایل web.config قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه). سپس فضای نام مورد نظر را در قسمت namespaces صفحات اضافه نمائید:

<pages pageBaseType="System.Web.Mvc.WebViewPage">
<namespaces>
<add namespace="System.Web.Mvc" />
<add namespace="System.Web.Mvc.Ajax" />
<add namespace="System.Web.Mvc.Html" />
<add namespace="System.Web.Routing" />
<add namespace="MvcApplication4.Helpers"/>
</namespaces>

به این ترتیب متدهای الحاقی تعریف شده در فضای نام MvcApplication4.Helpers،‌ در تمام Viewهای برنامه در دسترس خواهند بود.

استفاده از کلاس TagBuilder برای تولید HTML Helpers سفارشی:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication4.Helpers
{
public static class LabelExtensions
{
public static MvcHtmlString MyNewLabel(this HtmlHelper helper, string target, string text)
{
var labelTag = new TagBuilder("label");
labelTag.MergeAttribute("for", target);
labelTag.InnerHtml = text;
return MvcHtmlString.Create(labelTag.ToString());
}
}
}

در فضای نام System.Web.Mvc، کلاسی وجود دارد به نام TagBuilder که کار تولید تگ‌های HTML، مقدار دهی ویژگی‌ها و خواص آن‌ها را بسیار ساده می‌کند و روش توصیه شده‌ای است برای تولید متدهای HTML Helper. یک نمونه از کاربرد آن‌را برای بازنویسی متد MyLabel ذکر شده در اینجا ملاحظه می‌کنید.
شبیه به همین کلاس، کلاس دیگری به نام HtmlTextWriter در فضای نام System.Web.UI برای انجام اینگونه کارها وجود دارد.


نوشتن HTML Helpers ویژه، به کمک امکانات Razor

نوع دیگری از این متدهای کمکی، Declarative HTML Helpers نام دارند. از این جهت هم Declarative نامیده شده‌اند که مستقیما درون فایل‌های cshtml یا vbhtml به کمک امکانات Razor قابل تعریف هستند. تولید این نوع متدهای کمکی به این شکل نسبت به مثلا روش TagBuilder ساده‌تر است،‌ چون توسط Razor به سادگی و به نحو طبیعی‌تری می‌توان تگ‌های HTML و کدهای مورد نظر را با هم ترکیب کرد (این رفتار طبیعی و روان، یکی از اهداف Razor است).
به عنوان مثال، تعاریف همان کلاس‌های Product و Products قسمت قبل (قسمت هفتم) را در نظر بگیرید. با همان کنترلر و View ایی که ذکر شد.
سپس برای تعریف این نوع خاص از HTML Helpers/Razor Helpers باید به این نحو عمل کرد:
الف) در ریشه پروژه یا سایت، پوشه‌ی جدیدی به نام App_Code ایجاد کنید (دقیقا به همین نام. این پوشه، جزو پوشه‌های ویژه ASP.NET است).
ب) بر روی این پوشه کلیک راست کرده و گزینه Add|New Item را انتخاب کنید.
ج) در صفحه باز شده، MVC 3 Partial Page/Razor را یافته و مثلا نام ProductsList.cshtml را وارد کرده و این فایل را اضافه کنید.
د) محتوای این فایل جدید را به نحو زیر تغییر دهید:

@using MvcApplication4.Models
@helper GetProductsList(List<Product> products)
{
<ul>
@foreach (var item in products)
{
<li>@item.Name ($@item.Price)</li>
}
</ul>
}

در اینجا نحوه تعریف یک helper method مخصوص Razor را مشاهده می‌کنید که با کلمه @helper شروع شده است. مابقی آن هم ترکیب آشنای code و markup هستند که به کمک امکانات Razor به این شکل روان میسر شده است.
اکنون اگر Viewایی بخواهد از این اطلاعات استفاده کند تنها کافی است به نحو زیر عمل نماید:

@model List<MvcApplication4.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Index</h2>

@ProductsList.GetProductsList(@Model)

ابتدا نام فایل ذکر شده بعد نام متد کمکی تعریف شده در آن. Model هم در اینجا به لیستی از محصولات اشاره می‌کند.
همچنین چون در پوشه app_code قرار گرفته، تمام Viewها به اطلاعات آن دسترسی خواهند داشت. علت هم این است که ASP.NET به صورت خودکار محتوای این پوشه ویژه را همواره کامپایل می‌کند و در اختیار برنامه قرار می‌دهد.
به علاوه در این فایل ProductsList.cshtml، باز هم می‌توان متدهای helper دیگری را اضافه کرد و از این بابت محدودیتی ندارد. همچنین می‌توان این متد helper را مستقیما داخل یک View هم تعریف کرد. بدیهی است در این حالت قابلیت استفاده مجدد از آن‌را به همراه داشتن Viewهایی تمیز و کم حجم، از دست خواهیم داد.

جهت تکمیل بحث
Turn your Razor helpers into reusable libraries