مطالب
استفاده از LINQ to XML جهت خواندن فیدهای RSS

مثال زیر را به عنوانی نمونه‌ای از کاربرد LINQ to XML برای خواندن فیدهای RSS که اساسا به فرمت XML هستند می‌توان ارائه داد.
ابتدا کد کامل مثال را در نظر بگیرید:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Xml.Linq;

namespace LinqToRSS
{
public static class LanguageExtender
{
public static string SafeValue(this XElement input)
{
return (input == null) ? string.Empty : input.Value;
}

public static DateTime SafeDateValue(this XElement input)
{
return (input == null) ? DateTime.MinValue : DateTime.Parse(input.Value);
}
}

public class RssEntry
{
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public string Link { set; get; }
public DateTime PublicationDate { set; get; }
public string Author { set; get; }
public string BlogName { set; get; }
public string BlogAddress { set; get; }
}

public class Rss
{
static XElement selectDate(XElement date1, XElement date2)
{
return date1 ?? date2;
}

public static List<RssEntry> GetEntries(string feedUrl)
{
//applying namespace in an XElement
XName xn = XName.Get("{http://purl.org/dc/elements/1.1/}creator");//{namespace}root
XName xn2 = XName.Get("{http://purl.org/dc/elements/1.1/}date");

var feed = XDocument.Load(feedUrl);
if (feed.Root == null) return null;

var items = feed.Root.Element("channel").Elements("item");
var feedQuery =
from item in items
select new RssEntry
{
Title = item.Element("title").SafeValue(),
Description = item.Element("description").SafeValue(),
Link = item.Element("link").SafeValue(),
PublicationDate =
selectDate(item.Element(xn2), item.Element("pubDate")).SafeDateValue(),
Author = item.Element(xn).SafeValue(),
BlogName = item.Parent.Element("title").SafeValue(),
BlogAddress = item.Parent.Element("link").SafeValue()
};

return feedQuery.ToList();
}
}

class Program
{
static void Main(string[] args)
{
List<RssEntry> entries = Rss.GetEntries("http://weblogs.asp.net/aspnet-team/rss.aspx");
if (entries != null)
foreach (var item in entries)
Console.WriteLine(item.Title);

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

توضیحات:
1- در این مثال فقط جهت سهولت بیان آن در یک صفحه، تمامی کلاس‌های تعریف شده در یک فایل آورده شدند. این روش صحیح نیست و باید به ازای هر کلاس یک فایل جدا در نظر گرفته شود.
2- کلاس LanguageExtender از قابلیت extension methods سی شارپ 3 استفاده می‌کند. به این صورت کلاس XElement دات نت بسط یافته و دو متد به آن اضافه می‌شود که به سادگی در کدهای خود می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. هدف آن هم بررسی نال بودن یک آیتم دریافتی و ارائه‌ی حاصلی امن برای این مورد است.
3- کلاس RssEntry به جهت استفاده در خروجی کوئری LINQ تعریف شد. می‌خواهیم خروجی نهایی، یک لیست جنریک از نوع RssEntry باشد.
4- متد اصلی برنامه، GetEntries است. این متد آدرس اینترنتی یک فید را دریافت کرده و پس از آنالیز، آن‌را به صورت یک لیست بر می‌گرداند.

<?xml version="1.0" encoding="UTF-8" ?>
<?xml-stylesheet type="text/xsl" href="http://weblogs.asp.net/utility/FeedStylesheets/rss.xsl" media="screen"?>
<rss version="2.0" xmlns:dc="http://purl.org/dc/elements/1.1/" xmlns:slash="http://purl.org/rss/1.0/modules/slash/" xmlns:wfw="http://wellformedweb.org/CommentAPI/">
<channel>
<title>Latest Microsoft Blogs</title>
<link>http://weblogs.asp.net/aspnet-team/default.aspx</link>
<description />
<dc:language>en</dc:language>
<generator>CommunityServer 2007 SP1 (Build: 20510.895)</generator>
<item>
<title>Comments on my recent benchmarks.</title>
<link>http://misfitgeek.com/blog/aspnet/comments-on-my-recent-benchmarks/</link>
<pubDate>Mon, 10 Aug 2009 23:33:59 GMT</pubDate>
<guid isPermaLink="false">c06e2b9d-981a-45b4-a55f-ab0d8bbfdc1c:7166225</guid>
<dc:creator>Misfit Geek: msft</dc:creator>
<slash:comments>0</slash:comments>
<wfw:commentRss xmlns:wfw="http://wellformedweb.org/CommentAPI/">http://weblogs.asp.net/aspnet-team/rsscomments.aspx?PostID=7166225</wfw:commentRss>
<comments>http://misfitgeek.com/blog/aspnet/comments-on-my-recent-benchmarks/#comments</comments>
<description>Overall I’ve been pretty impressed ...</description>
<category domain="http://weblogs.asp.net/aspnet-team/archive/tags/ASP.NET/default.aspx">ASP.NET</category>
</item>
</channel>
</rss>
برای نمونه خروجی یک فید می‌تواند به صورت فوق باشد. آیتم‌های آن به صورت قابل بیان است:
var items = feed.Root.Element("channel").Elements("item");
و نکته مهمی که اینجا وجود دارد، اعمال فضاهای نام بکار رفته در این فایل xml پیشرفته می‌باشد. برای اعمال فضاهای نام به یکی از دو روش زیر می‌توان عمل کرد:

XName.Get("{mynamespace}root");
//or
XName.Get("root", "mynamespace");

مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت اول
مقدمه
اگر  قصد اجرای برخی کارها به صورت زمانبندی شده و در فواصل زمانی مشخص را دارید، این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید. کارهایی مانند ارسال خبرنامه، فرستادن SMS تبریک تولد یا هماهنگ سازی داده‌ها بین دو منبع داده از جمله اَعمالی هستند که باید به صورت زمانبندی شده انجام شوند.
کتابخانه‌ی Quartz.NET، از کتابخانه ای با نام Quartz و از زبان Java به NET. منتقل شده است. Quartz.NET، رایگان و باز متن است و از طریق آدرس http://quartznet.sourceforge.net در دسترس است. از طریق NuGet نیز می‌توانید با تایپ عبارت quartz در فرم مربوطه، این کتابخانه را نصب کنید. این کتابخانه را در برنامه‌های Desktop و Web (حتی یک Shared Server) تست کردم و به خوبی انجام وظیفه می‌کند.

شروع کار با Quartz.NET
ضمن در اختیار قرار دادن امکانات فوق العاده و انعطاف پذیری بسیار، کار با این کتابخانه آسان و از فرایندی منطقی تبعیت می‌کند. فرایند اجرای یک روال زمانبندی شده از طریق Quartz.NET، از چهار مرحله‌ی اصلی تشکیل شده است.
1) پیاده سازی اینترفیس IJob
2) مشخص کردن جزئیات روال با اینترفیس IJobDetail
3) مشخص کردن تنظیمات زمان با استفاده از اینترفیس ITrigger
4) مدیریت اجرا با استفاده از اینترفیس IScheduler

مثالی را بررسی می‌کنیم. در این مثال قصد داریم تا عبارتی را همراه با تاریخ و زمان جاری در یک فایل ذخیره کنیم. این پیغام باید 3 بار و در فواصل زمانی 10 ثانیه به فایل اضافه شود. در پایان، فایلی خواهیم داشت که در سه خط، یک عبارت، همراه با تاریخ و زمان‌های مختلف را که 10 ثانیه با یکدیگر اختلاف دارند در خود ذخیره کرده است. ابتدا کار زمانبندی شده را با ارائه‌ی پیاده سازی برای متد Execute اینترفیس IJob این کتابخانه ایجاد می‌کنیم. وارد کردن فضای نام Quartz را فراموش نکنید.
namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using System.IO;
    using Quartz;

    public class HelloJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
            // for web apps
            // string path = System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath("~/Data/Log.txt");
            
            // for desktop apps
            string path = @"C:\Log.txt";

            using (StreamWriter sw = new StreamWriter(path, true))
            {
                sw.WriteLine("Message from HelloJob " + DateTime.Now.ToString());
            }
        }
    }
}
در اینترفیس IJob در ASP.NET، به شی HttpContext دسترسی ندارید، بنابراین در صورتی که قصد داشته باشید از متدی مانند Server.MapPath استفاده کنید، توفیقی به دست نخواهید آورد. در عوض می‌توانید از متد System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath استفاده کنید.
حال، زمان انجام تنظیمات مختلف برای اجرای روال مربوطه است. بهتر است تا interfaceیی ایجاد و متدی با نام Run در آن داشته باشیم.
namespace SchedulerDemo.Interfaces
{
    public interface ISchedule
    {
        void Run();
    }
}

حال، پیاده سازی خود را برای این interface ارائه می‌دهیم.

namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using SchedulerDemo.Interfaces;
    using SchedulerDemo.Jobs;

    public class HelloSchedule : ISchedule
    {
        public void Run()
        {
            //DateTimeOffset startTime = DateBuilder.NextGivenSecondDate(null, 2);
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                                       .WithIdentity("job1")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("trigger1")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2))
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}

معرفی فضاهای نام Quartz و Quartz.Impl را فراموش نکنید.
از حالا، به روالی که قرار است به صورت زمانبندی شده اجرا شود، "وظیفه" می‌گوییم.
ابتدا باید مشخص کنیم که وظیفه در چه زمانی پس از اجرای برنامه شروع به اجرا کند. از آنجا که پایه و اساس زمانبندی، بر تاریخ و ساعت استوار است، کتابخانه‌ی Quartz.NET، روش‌ها و امکانات بسیاری را برای تعیین زمان در اختیار قرار می‌دهد. با بررسی تمامی آنها، ساده‌ترین و منعطف‌ترین را به شما معرفی می‌کنم. کلاس DateBuilder که همراه با Quartz.NET وجود دارد، امکان تعیین زمان را به اَشکال مختلف می‌دهد. در خط 14، از متد FutureDate این کلاس استفاده شده است که خوانایی بهتری نسبت به بقیه‌ی متدها دارد. پارامتر اول این متد، عدد، و پارامتر دوم، واحد زمانی را می‌پذیرد.

DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

در اینجا، زمان آغاز وظیفه را 2 ثانیه پس از آغاز برنامه تعریف کرده ایم. واحدهای زمانی دیگر شامل میلی ثانیه، دقیقه، ساعت، روز، ماه، هفته و سال هستند. کلاس DateBuilder، متدهای مختلفی برای تعیین زمان را در اختیار قرار می‌دهد. تعیین زمان آغاز به روش دیگر را به صورت کامنت شده در خط 13 مشاهده می‌کنید.
وظیفه‌ی ایجاد شده در خط 16 تا 18 معرفی شده است. 

IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>()
                           .WithIdentity("job1")
                           .Build();

پشتیبانی Quartz.NET از سینتکس fluent، کدنویسی را ساده و لذت بخش می‌کند. با استفاده از متد Create کلاس JobBuilder، وظیفه را معرفی می‌کنیم. متد Create، یک متد Generic است که نام کلاسی که اینترفیس IJob را پیاده سازی کرده است می‌پذیرد. یک نام را با استفاده از متد WithIdentity به وظیفه نسبت می‌دهیم (البته این کار، اختیاری است) و در انتها، متد Build را فراخوانی می‌کنیم. خروجی متد Build، از نوع IJobDetail است.
و حالا نوبت به تنظیمات زمان رسیده است. در Quartz.NET، این مرحله، "ایجاد trigger" نام دارد. خطوط 20 تا 24 به این کار اختصاص دارند. 

ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                 .WithIdentity("trigger1")
                                 .StartAt(startTime)
                                 .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2))
                                 .Build();

ابتدا متد Create کلاس TriggerBuilder را فراخوانی می‌کنیم، سپس با استفاده از متد WithIdentity، یک نام به trigger اختصاص می‌دهیم (البته این کار، اختیاری است). با متد StartAt، زمان شروع وظیفه را که در ابتدا با استفاده از کلاس DateBuilder ایجاد کردیم تعیین می‌کنیم. مهمترین قسمت، تعیین دفعات و فواصل زمانی اجرای وظیفه است. همان طور که احتمالاً حدس زده اید، Quartz.NET مجموعه ای غنی از روش‌های مختلف برای تعیین بازه‌ی زمانی اجرا را در اختیار قرار می‌دهد. آسان‌ترین راه، استفاده از متد WithSimpleSchedule است. با استفاده از یک عبارت Lambda که ورودی آن از نوع کلاس SimpleScheduleBuilder است، دفعات و فواصل زمانی اجرا را تعیین می‌کنیم. متد WithIntervalInSeconds، برای تعیین فواصل زمانی در بازه‌ی ثانیه استفاده می‌شود. متد WithRepeatCount نیز برای تعیین دفعات اجرا است. وظیفه‌ی ما، 3 مرتبه و در فواصل زمانی 10 ثانیه اجرا می‌شود. مطمئن باشید اشتباه نکردم! بله، سه مرتبه. تعداد دفعات اجرا برابر است با عددی که برای متد WithRepeatCount تعیین می‌کنید، به علاوه‌ی یک. منطقی است، چون مرتبه‌ی اول اجرا زمانی است که با استفاده از متد StartAt تعیین کرده اید. در پایان، متد Build را فراخوانی می‌کنیم. خروجی متد Build، از نوع ITrigger است.
آخرین کار (خطوط 26 تا 30)، ایجاد شی از اینترفیس IScheduler، فراخوانی متد ScheduleJob آن، و پاس دادن اشیای job و trigger که در قسمت قبل ایجاد شده اند به این متد است. در انتها، متد ()Start را برای آغاز وظیفه فراخوانی می‌کنیم. 

ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
IScheduler sc = sf.GetScheduler();
sc.ScheduleJob(job, trigger);

sc.Start();

حال شما یک وظیفه تعریف کرده اید که در هر جای برنامه به صورت زیر، قابل فراخوانی است. 

ISchedule myTask = new HelloSchedule();
myTask.Run();

کتابخانه ای که با آن سر و کار داریم بسیار غنی است و امکانات بسیاری دارد. در قسمت بعد، با برخی امکانات دیگر این کتابخانه آشنا می‌شوید.

مطالب دوره‌ها
پشتیبانی از XML Schema در SQL Server
XML Schema چیست؟

XML Schema معرف ساختار، نوع داده‌ها و المان‌های یک سند XML است. البته باید درنظر داشت که تعریف XML Schema کاملا اختیاری است و اگر تعریف شود مزیت اعتبارسنجی داده‌های در حال ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی را به صورت خودکار به همراه خواهد داشت. در این حالت به نوع داده‌ای XML دارای اسکیما، typed XML و به نوع بدون اسکیما، untyped XML گفته می‌شود.
به یک نوع XML، چندین اسکیمای مختلف را می‌توان نسبت داد و به آن XML schema collection نیز می‌گویند.



XML schema collections پیش فرض و سیستمی

تعدادی XML Schema پیش فرض در SQL Server تعریف شده‌اند که به آن‌ها sys schema collections گفته می‌شود.
 Prefix - Namespace
xml = http://www.w3.org/XML/1998/namespace
xs = http://www.w3.org/2001/XMLSchema
xsi = http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance
fn = http://www.w3.org/2004/07/xpath-functions
sqltypes = http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/sqltypes
xdt = http://www.w3.org/2004/07/xpath-datatypes
(no prefix) = urn:schemas-microsoft-com:xml-sql
(no prefix) = http://schemas.microsoft.com/sqlserver/2004/SOAP
در اینجا پیشوندها و فضاهای نام sys schema collections را ملاحظه می‌کنید. از این اسکیماها برای تعاریف strongly typed امکانات موجود در SQL Server کمک گرفته شده‌است.
اگر علاقمند باشید تا این تعاریف را مشاهده کنید به مسیر Program Files\Microsoft SQL Server\version\Tools\Binn\schemas\sqlserver در جایی که SQL Server نصب شده‌است مراجعه نمائید. برای مثال در مسیر Tools\Binn\schemas\sqlserver\2006\11\events فایل events.xsd قابل مشاهده است و یا در مسیر Tools\Binn\schemas\sqlserver\2004\07 اسکیمای ابزارهای query processor و  show plan قابل بررسی می‌باشد.
مهم‌ترین آن‌ها را در پوشه Tools\Binn\schemas\sqlserver\2004\sqltypes در فایل sqltypes.xsd می‌توانید ملاحظه کنید. اگر به محتوای آن دقت کنید، قسمتی از آن به شرح ذیل است:
  <xsd:simpleType name="char">
    <xsd:restriction base="xsd:string"/>
  </xsd:simpleType>
  <xsd:simpleType name="nchar">
    <xsd:restriction base="xsd:string"/>
  </xsd:simpleType>
  <xsd:simpleType name="varchar">
    <xsd:restriction base="xsd:string"/>
  </xsd:simpleType>
  <xsd:simpleType name="nvarchar">
    <xsd:restriction base="xsd:string"/>
  </xsd:simpleType>
  <xsd:simpleType name="text">
    <xsd:restriction base="xsd:string"/>
  </xsd:simpleType>
  <xsd:simpleType name="ntext">
    <xsd:restriction base="xsd:string"/>
  </xsd:simpleType>
در اینجا نوع‌های توکار char تا ntext به xsd:string نگاشت شده‌اند و برای اعتبارسنجی datetime و نگاشت آن، از الگوی ذیل استفاده می‌شود؛ به همراه حداقل و حداکثر قابل تعریف:
  <xsd:simpleType name="datetime">
    <xsd:restriction base="xsd:dateTime">
      <xsd:pattern value="((000[1-9])|(00[1-9][0-9])|(0[1-9][0-9]{2})|([1-9][0-9]{3}))-((0[1-9])|(1[012]))-((0[1-9])|([12][0-9])|(3[01]))T(([01][0-9])|(2[0-3]))(:[0-5][0-9]){2}(\.[0-9]{2}[037])?"/>
      <xsd:maxInclusive value="9999-12-31T23:59:59.997"/>
      <xsd:minInclusive value="1753-01-01T00:00:00.000"/>
    </xsd:restriction>
  </xsd:simpleType>
ادیتور SQL Server managment studio به خوبی، گشودن، ایجاد و یا ویرایش فایل‌هایی با پسوند xsd را پشتیبانی می‌کند.



تعریف XML Schema و استفاده از آن جهت تعریف یک strongly typed XML

XML Schema مورد استفاده در SQL Server حتما باید در بانک اطلاعاتی ذخیره شود و برای خواندن آن، برای مثال از فایل سیستم استفاده نخواهد شد.
CREATE XML SCHEMA COLLECTION invcol AS
'<xs:schema ... targetNamespace="urn:invoices">
...
</xs:schema>
'

CREATE TABLE Invoices(
id int IDENTITY PRIMARY KEY,
invoice XML(invcol)
)
در اینجا نحوه‌ی تعریف کلی یک XML Schema collection و سپس انتساب آن‌را به یک ستون XML ملاحظه می‌کنید. ستون invoice که از نوع XML تعریف شده، ارجاعی را به اسکیمای تعریف شده دارد.
در ادامه نحوه‌ی تعریف یک اسکیمای نمونه قابل مشاهده است:
CREATE XML SCHEMA COLLECTION geocol AS
'<xs:schema xmlns:xs="http://www.w3.org/2001/XMLSchema"
           targetNamespace="urn:geo"
           elementFormDefault="qualified"
           xmlns:tns="urn:geo">
  <xs:simpleType name="dim">
    <xs:restriction base="xs:int" />
  </xs:simpleType>
  <xs:complexType name="Point">
    <xs:sequence>
      <xs:element name="X" type="tns:dim"  minOccurs="0" maxOccurs="unbounded" />
      <xs:element name="Y" type="tns:dim"  minOccurs="0" maxOccurs="unbounded" />
    </xs:sequence>
  </xs:complexType>
  <xs:element name="Point" type="tns:Point" />
</xs:schema>'
در این اسکیما، یک نوع ساده به نام dim تعریف شده‌است که محدودیت آن، ورود اعداد صحیح می‌باشد. همچنین امکان تعریف نوع‌های پیچیده نیز در اینجا وجود دارد. برای مثال نوع پچیده Point دارای دو المان X و Y از نوع dim در ادامه تعریف شده‌است. المانی که نهایتا بر این اساس در XML ظاهر خواهد شد توسط xs:element تعریف شده‌است.
اکنون برای آزمایش اسکیمای تعریف شده، جدول geo_tab را به نحو ذیل تعریف می‌کنیم و سپس سعی در insert دو رکورد در آن خواهیم کرد:
 declare @geo_tab table(
 id int identity primary key,
 point xml(content geocol)
)
 
insert into @geo_tab values('<Point xmlns="urn:geo"><X>10</X><Y>20</Y></Point>')
insert into @geo_tab values('<Point xmlns="urn:geo"><X>10</X><Y>test</Y></Point>')
در اینجا اگر دقت کنید، برای تعریف نام اسکیمای مورد استفاده، واژه content نیز ذکر شده‌است. Content مقدار پیش فرض است و در آن پذیرش XML Fragments یا محتوای XML ایی با بیش از یک Root element مجاز است. حالت دیگر آن document است که تنها یک Root element را می‌پذیرد.
در این مثال، insert اول با موفقیت انجام خواهد شد؛ اما insert دوم با خطای ذیل متوقف می‌شود:
 XML Validation: Invalid simple type value: 'test'. Location: /*:Point[1]/*:Y[1]
همانطور که ملاحظه می‌کنید، چون در insert دوم، در المان عددی Y، مقدار test وارد شده‌است و تطابقی با اسکیمای تعریف شده ندارد، insert آن مجاز نخواهد بود.



یافتن محل ذخیره سازی اطلاعات اسکیما در SQL Server

اگر علاقمند باشید تا با محل ذخیره سازی اطلاعات اسکیما، نوع‌های تعریف شده و حتی محل استفاده از آن‌ها در بانک‌های اطلاعاتی مختلف موجود آشنا شوید و گزارشی از آن‌ها تهیه کنید، می‌توانید از کوئری‌های ذیل استفاده نمائید:
 select * from sys.xml_schema_collections
select * from sys.xml_schema_namespaces
select * from sys.xml_schema_elements
select * from sys.xml_schema_attributes
select * from sys.xml_schema_types
select * from sys.column_xml_schema_collection_usages
select * from sys.parameter_xml_schema_collection_usages
باید دقت داشت زمانیکه یک schema در حال استفاده است (یک رکورد ثبت شده مقید به آن تعریف شده باشد)، امکان drop آن نخواهد بود. حتما باید اطلاعات و ستون مرتبط، ارجاعی را به schema نداشته باشند تا بتوان آن schema را حذف کرد.
محتوای اسکیمای ذخیره شده به شکل xsd تعریف شده، ذخیره سازی نمی‌شود. بلکه اطلاعات آن تجزیه شده و سپس در جداول سیستمی SQL Server ذخیره می‌گردند. هدف از اینکار، بالا بردن سرعت اعتبارسنجی typed XMLها است.
بنابراین بدیهی است در این حالت اطلاعاتی مانند commnets موجود در xsd تهیه شده در بانک اطلاعاتی ذخیره نمی‌گردند.
برای بازیابی اطلاعات اسکیمای ذخیره شده می‌توان از متد xml_schema_namespace استفاده کرد:
 declare @x xml
select @x = xml_schema_namespace(N'dbo', N'geocol')
print convert(varchar(max), @x)
برای تعریف و یا تغییر یک XML Schema نیاز به دسترسی مدیریتی یا dbo است (به صورت پیش فرض). همچنین برای استفاده از Schema تعریف شده، کاربر متصل به SQL Server باید دسترسی Execute و References نیز داشته باشد.



نحوه‌ی ویرایش یک schema collection موجود

چند نکته:
- امکان alter یک schema collection وجود دارد.
- می‌توان یک schema جدید را به collection موجود افزود.
- امکان افزودن (و نه تغییر) نوع‌های یک schema موجود، میسر است.
- امکان drop یک اسکیما از collection موجودی وجود ندارد. باید کل collection را drop کرد و سپس آن‌را تعریف نمود.
- جداولی با فیلدهای nvarchar را می‌توان به فیلدهای XML تبدیل کرد و برعکس.
- امکان تغییر یک فیلد XML به حالت untyped و برعکس وجود دارد.

فرض کنید که می‌خواهیم اسکیمای متناظر با یک ستون XML را تغییر دهیم. ابتدا باید آن ستون XML ایی را Alter کرده و قید اسکیمای آن‌را برداریم. سپس باید اسکیمای موجود را drop و مجددا ایجاد کرد. همانطور که پیشتر ذکر شد، اگر اسکیمایی در حال استفاده باشد، قابل drop نیست. در ادامه مجددا باید ستون XML ایی را تغییر داده و اسکیمای آن‌را معرفی کرد.
روش دوم مدیریت این مساله، اجازه دادن به حضور بیش از یک اسکیما در مجموعه است. به عبارتی نگارش‌بندی اسکیما که به نحو ذیل قابل انجام است:
 alter XML SCHEMA COLLECTION geocol add @x
در اینجا به collection موجود، یک اسکیمای جدید (برای مثال نگارش دوم اسکیمای فعلی) اضافه می‌شود. در این حالت geocol، هر دو نوع اسکیمای موجود را پشتیبانی خواهد کرد.



نحوه‌ی import یک فایل xsd و ذخیره آن به صورت اسکیما

اگر بخواهیم یک فایل xsd موجود را به عنوان xsd معرفی کنیم می‌توان از دستورات ذیل کمک گرفت:
 declare @x xml
set @x = (select * from openrowset(bulk 'c:\path\file.xsd', single_blob) as x)
CREATE XML SCHEMA COLLECTION geocol2 AS @x
در اینجا به کمک openrowset فایل xsd موجود، در یک متغیر xml بارگذاری شده و سپس در دستور ایجاد یک اسکیما کالکشن جدید استفاده می‌شود.
از openrowset برای خواندن یک فایل xml موجود، جهت insert محتوای آن در بانک اطلاعاتی نیز می‌توان استفاده کرد.



محدودیت‌های XML Schema در SQL Server

تمام استاندارد XML Schema در SQL Server پشتیبانی نمی‌شود و همچنین این مورد از نگارشی به نگارشی دیگر نیز ممکن است تغییر یافته و بهبود یابد. برای مثال در SQL Server 2005 از xs:any پشتیبانی نمی‌شود اما در SQL Server 2008 این محدودیت برطرف شده‌است. همچنین مواردی مانند xs:include، xs:redefine، xs:notation، xs:key، xs:keyref و xs:unique در SQL Server پشتیبانی نمی‌شوند.



یک نکته‌ی تکمیلی

برنامه‌ای به نام xsd.exe به همراه Visual Studio ارائه می‌شود که قادر است به صورت خودکار از یک فایل XML موجود، XML Schema تولید کند. اطلاعات بیشتر 
مطالب
Lambda Syntax و کارآیی
در این مطلب می‌خواهیم کارآیی event handlers پیاده سازی شده با روش‌های متفاوتی را مورد بررسی قراردهیم.
به مثال زیر توجه کنید:
class EventSource : System.Progress<int>
{
    public async System.Threading.Tasks.Task<int> PerformExpensiveCalculation()
    {
        var sum = 0;
        for (var i = 0; i < 100; i++)
        {
            await System.Threading.Tasks.Task.Delay(100);
            sum += i;
            this.OnReport(sum);
        }
        return sum;
    }
}

static class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        var source = new EventSource();
        System.EventHandler<int> handler = (_, progress) => System.Console.WriteLine(progress);
        source.ProgressChanged += handler;
        System.Console.WriteLine(source.PerformExpensiveCalculation().Result);
        source.ProgressChanged -= handler;

        source.ProgressChanged += ProgressChangedMethod;
        System.Console.WriteLine(source.PerformExpensiveCalculation().Result);
        source.ProgressChanged -= ProgressChangedMethod;
    }

    private static void ProgressChangedMethod( object sender, int e )
    {
        System.Console.WriteLine(e);
    }
}
در مثال بالا دو نسخه‌ی مختلف از event handler را با دو روش، (روش اول) با استفاده از Lambda syntax و (روش دوم) با استفاده از یک متد، به صورت جدا تعریف شده، پیاده سازی کرده‌ایم.
خوب؛ برای اندازه گیری کارآیی این دو روش باید کمی فکر کنیم که چه چیزی کارآیی این دو روش را تغییر می‌دهد؟
آیا پردازش event با اضافه کردن و حذف کردن event handler؟ و یا پردازش درون event باعث تغییر در کارآیی می‌شود؟
این، سوال مهمی در تست کارآیی این دو روش مختلف است. اگر پردازش درون event باعث ایجاد تفاوت کارآیی می‌شود، با استفاده از این برنامه می‌توان آن را اندازه گیری کرد. با این حال اگر تفاوت کارآیی با اضافه کردن و حذف کردن event handler اتفاق می‌افتد، با این برنامه بعید است بتوان این روش را تست کرد چرا که فقط یکبار این عمل انجام می‌شود.
قبل از شروع به اندازه گیری کارآیی این دو روش‌، اجازه بدهید ابتدا به کد IL آن‌ها نگاهی کنیم. (روش اول با استفاده از Lambda syntax)
IL_0007:  ldsfld     class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32> LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9__0_0'
IL_000c:  dup
IL_000d:  brtrue.s   IL_0026
IL_000f:  pop
IL_0010:  ldsfld     class LambdaPerformance.Program/'<>c' LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9'
IL_0015:  ldftn      instance void LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<Main>b__0_0'(object, int32)
IL_001b:  newobj     instance void class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32>::.ctor(object, native int)
IL_0020:  dup
IL_0021:  stsfld     class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32> LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9__0_0'
IL_0026:  stloc.1
IL_0027:  ldloc.0
IL_0028:  ldloc.1
IL_0029:  callvirt   instance void class [mscorlib]System.Progress`1<int32>::add_ProgressChanged(class [mscorlib]System.EventHandler`1<!0>)
IL_002e:  nop
IL_002f:  ldloc.0
IL_0030:  callvirt   instance class [mscorlib]System.Threading.Tasks.Task`1<int32> LambdaPerformance.EventSource::PerformExpensiveCalculation()
IL_0035:  callvirt   instance !0 class [mscorlib]System.Threading.Tasks.Task`1<int32>::get_Result()
IL_003a:  call       void [mscorlib]System.Console::WriteLine(int32)
IL_003f:  nop
IL_0040:  ldloc.0
IL_0041:  ldloc.1
IL_0042:  callvirt   instance void class [mscorlib]System.Progress`1<int32>::remove_ProgressChanged(class [mscorlib]System.EventHandler`1<!0>)
در بالا 5 دستورالعمل برای اضافه کردن event handler وجود دارد (از IL_0010 تا IL_0029) و یک دستور برای حذف handler وجود دارد (IL_0042).
قبل از شروع مقایسه، کد IL روش دوم را نیز بررسی می‌کنیم:
IL_004a:  ldftn      void LambdaPerformance.Program::ProgressChangedMethod(object, int32)
IL_0050:  newobj     instance void class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32>::.ctor(object, native int)
IL_0055:  callvirt   instance void class [mscorlib]System.Progress`1<int32>::add_ProgressChanged(class [mscorlib]System.EventHandler`1<!0>)
IL_005a:  nop
IL_005b:  ldloc.0
IL_005c:  callvirt   instance class [mscorlib]System.Threading.Tasks.Task`1<int32> LambdaPerformance.EventSource::PerformExpensiveCalculation()
IL_0061:  callvirt   instance !0 class [mscorlib]System.Threading.Tasks.Task`1<int32>::get_Result()
IL_0066:  call       void [mscorlib]System.Console::WriteLine(int32)
IL_006b:  nop
IL_006c:  ldloc.0
IL_006d:  ldnull
IL_006e:  ldftn      void LambdaPerformance.Program::ProgressChangedMethod(object, int32)
IL_0074:  newobj     instance void class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32>::.ctor(object, native int)
IL_0079:  callvirt   instance void class [mscorlib]System.Progress`1<int32>::remove_ProgressChanged(class [mscorlib]System.EventHandler`1<!0>)
همانطور که مشاهده می‌کنید در روش دوم برای اضافه کردن event handler تنها 3 خط وجود دارند (IL_004a تا IL_0055) و برای حذف کردن آن نیز 3 خط وجود دارند (IL_006e تا IL_0079).

برای اندازه گیری دقیق، برنامه‌ی بالا را کمی تغییر می‌دهیم. ما میزان اضافه و حذف شدن event handler را می‌خواهیم اندازه‌گیری کنیم و کاری به زمان اجرای یک عملیات نداریم. بنابراین فراخوانی ()PerformExpensiveCalculation را comment کرده و به صورت خیلی ساده فقط handler را اضافه و حذف می‌کنیم.
static class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        for (var repeats = 10; repeats <= 1000000; repeats *= 10)
        {
            VersionOne(repeats);
            VersionTwo(repeats);
        }
    }

    private static void VersionOne(int repeats)
    {
        var timer = new System.Diagnostics.Stopwatch();
        timer.Start();

        var source = new EventSource();
        for (var i = 0; i < repeats; i++)
        {
            System.EventHandler<int> handler = (_, progress) => System.Console.WriteLine(progress);
            source.ProgressChanged += handler;
            // Console.WriteLine(source.PerformExpensiveCalculation().Result);
            source.ProgressChanged -= handler;
        }

        timer.Stop();

        System.Console.WriteLine($"Version one: {repeats} add/remove takes {timer.ElapsedMilliseconds}ms");
    }

    private static void VersionTwo(int repeats)
    {
        var timer = new System.Diagnostics.Stopwatch();
        timer.Start();

        var source = new EventSource();
        for (var i = 0; i < repeats; i++)
        {
            source.ProgressChanged += ProgressChangedMethod;
            // Console.WriteLine(source.PerformExpensiveCalculation().Result);
            source.ProgressChanged -= ProgressChangedMethod;
        }

        timer.Stop();

        System.Console.WriteLine($"Version two: {repeats} add/remove takes {timer.ElapsedMilliseconds}ms");
    }

    private static void ProgressChangedMethod(object sender, int e)
    {
        System.Console.WriteLine(e);
    }
}
و چنین خروجی را تولید می‌کند (البته نسبت به سرعت CPU این زمان‌ها متفاوت خواهد بود)
Version one: 10 add/remove takes 0ms
Version two: 10 add/remove takes 0ms
Version one: 100 add/remove takes 0ms
Version two: 100 add/remove takes 0ms
Version one: 1000 add/remove takes 0ms
Version two: 1000 add/remove takes 0ms
Version one: 10000 add/remove takes 0ms
Version two: 10000 add/remove takes 1ms
Version one: 100000 add/remove takes 8ms
Version two: 100000 add/remove takes 13ms
Version one: 1000000 add/remove takes 93ms
Version two: 1000000 add/remove takes 121ms
خوب؛ اگر در یک اجرای برنامه، شما یک میلیون بار event handler را اضافه و حذف کنید، 28ms می‌توانید صرفه جویی کنید (در روش اول).

توجه:
اگر در برنامه‌ی شما یک میلیون بار event handler اضافه و حذف می‌شوند، نیاز به بازنگری مجدد در طراحی کلی برنامه تان دارد.

یک اشتباه بزرگ

با ایجاد یک تغییر در روش اول (Lambda syntax)، ممکن است تاثیر بسیار زیادی را در عملکرد برنامه مشاهده کنید:
private static void VersionOne(int repeats)
{
    var timer = new System.Diagnostics.Stopwatch();
    timer.Start();

    var source = new EventSource();
    for (var i = 0; i < repeats; i++)
    {
        // System.EventHandler<int> handler = (_, progress) => System.Console.WriteLine(progress);
        source.ProgressChanged += (_, progress) => System.Console.WriteLine(progress);
        // Console.WriteLine(source.PerformExpensiveCalculation().Result);
        source.ProgressChanged -= (_, progress) => System.Console.WriteLine(progress);
    }

    timer.Stop();

    System.Console.WriteLine($"Version one: {repeats} add/remove takes {timer.ElapsedMilliseconds}ms");
}
به جای تعریف یک متغیر محلی برای عبارت Lambda، دستور اضافه و حذف کردن event handler را به صورت inline استفاده کردیم. خروجی این روش به صورت زیر می‌شود:
Version one: 10 add/remove takes 0ms
Version two: 10 add/remove takes 0ms
Version one: 100 add/remove takes 1ms
Version two: 100 add/remove takes 0ms
Version one: 1000 add/remove takes 102ms
Version two: 1000 add/remove takes 0ms
Version one: 10000 add/remove takes 10509ms
Version two: 10000 add/remove takes 1ms
Version one: 100000 add/remove takes 1039014ms
Version two: 100000 add/remove takes 11ms
همانطور که مشاهده می‌کنید، روش اول خیلی خیلی آهسته است. توجه کنید من بعد از یکصد هزار بار اضافه و حذف کردن handler، به دلیل طولانی شدن، عملیات را قطع کردم. خب دلیل این همه کندی چیست؟ بیایید نگاهی به کد IL درون حلقه‌ی روش اول بیاندازیم.
  IL_0018:  nop
  IL_0019:  ldloc.1
  IL_001a:  ldsfld     class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32> LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9__1_0'
  IL_001f:  dup
  IL_0020:  brtrue.s   IL_0039
  IL_0022:  pop
  IL_0023:  ldsfld     class LambdaPerformance.Program/'<>c' LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9'
  IL_0028:  ldftn      instance void LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<VersionOne>b__1_0'(object, int32)
  IL_002e:  newobj     instance void class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32>::.ctor(object, native int)
  IL_0033:  dup
  IL_0034:  stsfld     class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32> LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9__1_0'
  IL_0039:  callvirt   instance void class [mscorlib]System.Progress`1<int32>::add_ProgressChanged(class [mscorlib]System.EventHandler`1<!0>)
  IL_003e:  nop
  IL_003f:  ldloc.1
  IL_0040:  ldsfld     class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32> LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9__1_1'
  IL_0045:  dup
  IL_0046:  brtrue.s   IL_005f
  IL_0048:  pop
  IL_0049:  ldsfld     class LambdaPerformance.Program/'<>c' LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9'
  IL_004e:  ldftn      instance void LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<VersionOne>b__1_1'(object, int32)
  IL_0054:  newobj     instance void class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32>::.ctor(object, native int)
  IL_0059:  dup
  IL_005a:  stsfld     class [mscorlib]System.EventHandler`1<int32> LambdaPerformance.Program/'<>c'::'<>9__1_1'
  IL_005f:  callvirt   instance void class [mscorlib]System.Progress`1<int32>::remove_ProgressChanged(class [mscorlib]System.EventHandler`1<!0>)
  IL_0064:  nop
  IL_0065:  nop
  IL_0066:  ldloc.2
  IL_0067:  stloc.3
  IL_0068:  ldloc.3
  IL_0069:  ldc.i4.1
  IL_006a:  add
  IL_006b:  stloc.2
  IL_006c:  ldloc.2
  IL_006d:  ldarg.0
  IL_006e:  clt
  IL_0070:  stloc.s    V_4
  IL_0072:  ldloc.s    V_4
  IL_0074:  brtrue.s   IL_0018
به خطهای ( IL_0028 و IL_0034 و IL_004e و IL_005a ) در کد بالا دقت کنید. توجه داشته باشید که event handler اضافه شده با event handler حذف شده، با هم متفاوت هستند. حذف کردن event handler ای که به جایی متصل نیست باعث ایجاد خطا نمی‌شود ولی کاری هم انجام نمی‌دهد. بنابراین اتفاقی که در روش اول درون حلقه می‌افتد این است که بیش از یک میلیون بار event handler به delegate اضافه می‌شود. همه‌ی آنها یکسان هستند؛ اما همچنان CPU و حافظه مصرف می‌کنند.

ممکن است شما به این نتیجه رسیده باشید که استفاده از Lambda syntax برای اضافه و حذف کردن event handler آهسته‌تر از، استفاده از متد جدا است، این یک اشتباه بزرگ است. در صورتی که شما اضافه و حذف کردن event handler را با استفاده از Lambda syntax به شکل صحیح انجام ندهید، به سرعت، در معیارهای کارآیی خود را نشان می‌دهد.

دانلود برنامه بالا
مطالب
ساخت یک Web API که از عملیات CRUD پشتیبانی می کند
در این مقاله با استفاده از ASP.NET Web API یک سرویس HTTP خواهیم ساخت که از عملیات CRUD پشتیبانی می‌کند. CRUD مخفف Create, Read, Update, Delete است که عملیات پایه دیتابیسی هستند. بسیاری از سرویس‌های HTTP این عملیات را بصورت REST API هم مدل سازی می‌کنند. در مثال جاری سرویس ساده ای خواهیم ساخت که مدیریت لیستی از محصولات (Products) را ممکن می‌سازد. هر محصول شامل فیلدهای شناسه (ID)، نام، قیمت و طبقه بندی خواهد بود.

سرویس ما متدهای زیر را در دسترس قرار می‌دهد.

 Relative URl
 HTTP method
 Action
 api/products/  GET  گرفتن لیست تمام محصولات
 api/products/id/  GET  گرفتن یک محصول بر اساس شناسه
 api/products?category=category/  GET  گرفتن یک محصول بر اساس طبقه بندی
 api/products/  POST  ایجاد یک محصول جدید
 api/products/id/  PUT  بروز رسانی یک محصول
 api/products/id/  DELETE  حذف یک محصول

همانطور که مشاهده می‌کنید برخی از آدرس ها، شامل شناسه محصول هم می‌شوند. بعنوان مثال برای گرفتن محصولی با شناسه 28، کلاینت یک درخواست GET را به آدرس زیر ارسال می‌کند:

http://hostname/api/products/28

منابع

سرویس ما آدرس هایی برای دستیابی به دو نوع منبع (resource) را تعریف می‌کند:

URI
 Resource
 api/products/  لیست تمام محصولات
 api/products/id/  یک محصول مشخص

متد ها

چهار متد اصلی HTTP یعنی همان GET, PUT, POST, DELETE می‌توانند بصورت زیر به عملیات CRUD نگاشت شوند:

  • متد GET یک منبع (resource) را از آدرس تعریف شده دریافت می‌کند. متدهای GET هیچگونه تاثیری روی سرور نباید داشته باشند. مثلا حذف رکوردها با متد اکیدا اشتباه است.
  • متد PUT یک منبع را در آدرس تعریف شده بروز رسانی می‌کند. این متد برای ساختن منابع جدید هم می‌تواند استفاده شود، البته در صورتی که سرور به کلاینت‌ها اجازه مشخص کردن آدرس‌های جدید را بدهد. در مثال جاری پشتیبانی از ایجاد منابع توسط متد PUT را بررسی نخواهیم کرد.
  • متد POST منبع جدیدی می‌سازد. سرور آدرس آبجکت جدید را تعیین می‌کند و آن را بعنوان بخشی از پیام Response بر می‌گرداند.
  • متد DELETE منبعی را در آدرس تعریف شده حذف می‌کند.

نکته: متد PUT موجودیت محصول (product entity) را کاملا جایگزین میکند. به بیان دیگر، از کلاینت انتظار می‌رود که آبجکت کامل محصول را برای بروز رسانی ارسال کند. اگر می‌خواهید از بروز رسانی‌های جزئی/پاره ای (partial) پشتیبانی کنید متد PATCH توصیه می‌شود. مثال جاری متد PATCH را پیاده سازی نمی‌کند.

یک پروژه Web API جدید بسازید

ویژوال استودیو را باز کنید و پروژه جدیدی از نوع ASP.NET MVC Web Application بسازید. نام پروژه را به "ProductStore" تغییر دهید و OK کنید.

در دیالوگ New ASP.NET Project قالب Web API را انتخاب کرده و تایید کنید.

افزودن یک مدل

یک مدل، آبجکتی است که داده اپلیکیشن شما را نمایندگی می‌کند. در ASP.NET Web API می‌توانید از آبجکت‌های Strongly-typed بعنوان مدل هایتان استفاده کنید که بصورت خودکار برای کلاینت به فرمت‌های JSON, XML مرتب (Serialize) می‌شوند. در مثال جاری، داده‌های ما محصولات هستند. پس کلاس جدیدی بنام Product می‌سازیم.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام Product بسازید.

حال خواص زیر را به این کلاس اضافه کنید.

namespace ProductStore.Models
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Category { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

افزودن یک مخزن

ما نیاز به ذخیره کردن کلکسیونی از محصولات داریم، و بهتر است این کلکسیون از پیاده سازی سرویس تفکیک شود. در این صورت بدون نیاز به بازنویسی کلاس سرویس می‌توانیم منبع داده‌ها را تغییر دهیم. این نوع طراحی با نام الگوی مخزن یا Repository Pattern شناخته می‌شود. برای شروع نیاز به یک قرارداد جنریک برای مخزن‌ها داریم.

روی پوشه Models کلیک راست کنید و گزینه Add, New Item را انتخاب نمایید.

نوع آیتم جدید را Interface انتخاب کنید و نام آن را به IProductRepository تغییر دهید.

حال کد زیر را به این اینترفیس اضافه کنید.

namespace ProductStore.Models
{
    public interface IProductRepository
    {
        IEnumerable<Product> GetAll();
        Product Get(int id);
        Product Add(Product item);
        void Remove(int id);
        bool Update(Product item);
    }
}
حال کلاس دیگری با نام ProductRepository در پوشه Models ایجاد کنید. این کلاس قرارداد IProductRepository را پیاده سازی خواهد کرد. کد زیر را به این کلاس اضافه کنید.

namespace ProductStore.Models
{
    public class ProductRepository : IProductRepository
    {
        private List<Product> products = new List<Product>();
        private int _nextId = 1;

        public ProductRepository()
        {
            Add(new Product { Name = "Tomato soup", Category = "Groceries", Price = 1.39M });
            Add(new Product { Name = "Yo-yo", Category = "Toys", Price = 3.75M });
            Add(new Product { Name = "Hammer", Category = "Hardware", Price = 16.99M });
        }

        public IEnumerable<Product> GetAll()
        {
            return products;
        }

        public Product Get(int id)
        {
            return products.Find(p => p.Id == id);
        }

        public Product Add(Product item)
        {
            if (item == null)
            {
                throw new ArgumentNullException("item");
            }
            item.Id = _nextId++;
            products.Add(item);
            return item;
        }

        public void Remove(int id)
        {
            products.RemoveAll(p => p.Id == id);
        }

        public bool Update(Product item)
        {
            if (item == null)
            {
                throw new ArgumentNullException("item");
            }
            int index = products.FindIndex(p => p.Id == item.Id);
            if (index == -1)
            {
                return false;
            }
            products.RemoveAt(index);
            products.Add(item);
            return true;
        }
    }
}

مخزن ما لیست محصولات را در حافظه محلی نگهداری می‌کند. برای مثال جاری این طراحی کافی است، اما در یک اپلیکیشن واقعی داده‌های شما در یک دیتابیس یا منبع داده ابری ذخیره خواهند شد. همچنین استفاده از الگوی مخزن، تغییر منبع داده‌ها در آینده را راحت‌تر می‌کند.


افزودن یک کنترلر Web API

اگر قبلا با ASP.NET MVC کار کرده باشید، با مفهوم کنترلر‌ها آشنایی دارید. در ASP.NET Web API کنترلر‌ها کلاس هایی هستند که درخواست‌های HTTP دریافتی از کلاینت را به اکشن متدها نگاشت می‌کنند. ویژوال استودیو هنگام ساختن پروژه شما دو کنترلر به آن اضافه کرده است. برای مشاهد آنها پوشه Controllers را باز کنید.

  • HomeController یک کنترلر مرسوم در ASP.NET MVC است. این کنترلر مسئول بکار گرفتن صفحات وب است و مستقیما ربطی به Web API ما ندارد.
  • ValuesController یک کنترلر نمونه WebAPI است.

کنترلر ValuesController را حذف کنید، نیازی به این آیتم نخواهیم داشت. حال برای اضافه کردن کنترلری جدید مراحل زیر را دنبال کنید.

در پنجره Solution Explorer روی پوشه Controllers کلیک راست کرده و گزینه Add, Controller را انتخاب کنید.

در دیالوگ Add Controller نام کنترلر را به ProductsController تغییر داده و در قسمت Scaffolding Options گزینه Empty API Controller را انتخاب کنید.

حال فایل کنترلر جدید را باز کنید و عبارت زیر را به بالای آن اضافه نمایید.

using ProductStore.Models;
یک فیلد هم برای نگهداری وهله ای از IProductRepository اضافه کنید.
public class ProductsController : ApiController
{
    static readonly IProductRepository repository = new ProductRepository();
}

فراخوانی ()new ProductRepository طراحی جالبی نیست، چرا که کنترلر را به پیاده سازی بخصوصی از این اینترفیس گره می‌زند. بهتر است از تزریق وابستگی (Dependency Injection) استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر درباره تکنیک DI در Web API به این لینک مراجعه کنید.


گرفتن منابع

ProductStore API اکشن‌های متعددی در قالب متدهای HTTP GET در دسترس قرار می‌دهد. هر اکشن به متدی در کلاس ProductsController مرتبط است.

 Relative URl
 HTTP Method
 Action
 api/products/  GET  دریافت لیست تمام محصولات
 api/products/id/  GET  دریافت محصولی مشخص بر اساس شناسه
 api/products?category=category/  GET  دریافت محصولات بر اساس طبقه بندی

برای دریافت لیست تمام محصولات متد زیر را به کلاس ProductsController اضافه کنید.

public class ProductsController : ApiController
{
    public IEnumerable<Product> GetAllProducts()
    {
        return repository.GetAll();
    }
    // ....
}
نام این متد با "Get" شروع می‌شود، پس بر اساس قراردادهای توکار پیش فرض به درخواست‌های HTTP GET نگاشت خواهد شد. همچنین از آنجا که این متد پارامتری ندارد، به URl ای نگاشت می‌شود که هیچ قسمتی با نام مثلا id نداشته باشد.

برای دریافت محصولی مشخص بر اساس شناسه آن متد زیر را اضافه کنید.
public Product GetProduct(int id)
{
    Product item = repository.Get(id);
    if (item == null)
    {
        throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound); 
    }
    return item;
}

نام این متد هم با "Get" شروع می‌شود اما پارامتری با نام id دارد. این پارامتر به قسمت id مسیر درخواست شده (request URl) نگاشت می‌شود. تبدیل پارامتر به نوع داده مناسب (در اینجا int) هم بصورت خودکار توسط فریم ورک ASP.NET Web API انجام می‌شود.

متد GetProduct در صورت نامعتبر بودن پارامتر id استثنایی از نوع HttpResponseException تولید می‌کند. این استثنا بصورت خودکار توسط فریم ورک Web API به خطای 404 (Not Found) ترجمه می‌شود.

در آخر متدی برای دریافت محصولات بر اساس طبقه بندی اضافه کنید.
public IEnumerable<Product> GetProductsByCategory(string category)
{
    return repository.GetAll().Where(
        p => string.Equals(p.Category, category, StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
}

اگر آدرس درخواستی پارامتر‌های query string داشته باشد، Web API سعی می‌کند پارامتر‌ها را با پارامتر‌های متد کنترلر تطبیق دهد. بنابراین درخواستی به آدرس "api/products?category=category" به این متد نگاشت می‌شود.

ایجاد منبع جدید

قدم بعدی افزودن متدی به ProductsController برای ایجاد یک محصول جدید است. لیست زیر پیاده سازی ساده ای از این متد را نشان می‌دهد.

// Not the final implementation!
public Product PostProduct(Product item)
{
    item = repository.Add(item);
    return item;
}
به دو چیز درباره این متد توجه کنید:

  • نام این متد با "Post" شروع می‌شود. برای ساختن محصولی جدید کلاینت یک درخواست HTTP POST ارسال می‌کند.
  • این متد پارامتری از نوع Product می‌پذیرد. در Web API پارامترهای پیچیده (complex types) بصورت خودکار با deserialize کردن بدنه درخواست بدست می‌آیند. بنابراین در اینجا از کلاینت انتظار داریم که آبجکتی از نوع Product را با فرمت XML یا JSON ارسال کند.

پیاده سازی فعلی این متد کار می‌کند، اما هنوز کامل نیست. در حالت ایده آل ما می‌خواهیم پیام HTTP Response موارد زیر را هم در بر گیرد:

  • Response code: بصورت پیش فرض فریم ورک Web API کد وضعیت را به 200 (OK) تنظیم می‌کند. اما طبق پروتکل HTTP/1.1 هنگامی که یک درخواست POST منجر به ساخته شدن منبعی جدید می‌شود، سرور باید با کد وضعیت 201 (Created) پاسخ دهد.
  • Location: هنگامی که سرور منبع جدیدی می‌سازد، باید آدرس منبع جدید را در قسمت Location header پاسخ درج کند.

ASP.NET Web API دستکاری پیام HTTP response را آسان می‌کند. لیست زیر پیاده سازی بهتری از این متد را نشان می‌دهد.

public HttpResponseMessage PostProduct(Product item)
{
    item = repository.Add(item);
    var response = Request.CreateResponse<Product>(HttpStatusCode.Created, item);

    string uri = Url.Link("DefaultApi", new { id = item.Id });
    response.Headers.Location = new Uri(uri);
    return response;
}
توجه کنید که حالا نوع بازگشتی این متد HttpResponseMessage است. با بازگشت دادن این نوع داده بجای Product، می‌توانیم جزئیات پیام HTTP response را کنترل کنیم. مانند تغییر کد وضعیت و مقدار دهی Location header.

متد CreateResponse آبجکتی از نوع HttpResponseMessage می‌سازد و بصورت خودکار آبجکت Product را مرتب (serialize) کرده و در بدنه پاسخ می‌نویسد. نکته دیگر آنکه مثال جاری، مدل را اعتبارسنجی نمی‌کند. برای اطلاعات بیشتر درباره اعتبارسنجی مدل‌ها در Web API به این لینک مراجعه کنید.


بروز رسانی یک منبع

بروز رسانی یک محصول با PUT ساده است.

public void PutProduct(int id, Product product)
{
    product.Id = id;
    if (!repository.Update(product))
    {
        throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
    }
}
نام این متد با "Put" شروع می‌شود، پس Web API آن را به درخواست‌های HTTP PUT نگاشت خواهد کرد. این متد دو پارامتر می‌پذیرد، یکی شناسه محصول مورد نظر و دیگری آبجکت محصول آپدیت شده. مقدار پارامتر id از مسیر (route) دریافت می‌شود و پارامتر محصول با deserialize کردن بدنه درخواست.


حذف یک منبع

برای حذف یک محصول متد زیر را به کلاس ProductsController اضافه کنید.

public void DeleteProduct(int id)
{
    Product item = repository.Get(id);
    if (item == null)
    {
        throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
    }

    repository.Remove(id);
}
اگر یک درخواست DELETE با موفقیت انجام شود، می‌تواند کد وضعیت 200 (OK) را بهمراه بدنه موجودیتی که وضعیت فعلی را نمایش می‌دهد برگرداند. اگر عملیات حذف هنوز در حال اجرا است (Pending) می‌توانید کد 202 (Accepted) یا 204 (No Content) را برگردانید.

در مثال جاری متد DeleteProduct نوع void را بر می‌گرداند، که فریم ورک Web API آن را بصورت خودکار به کد وضعیت 204 (No Content) ترجمه می‌کند.
نظرات مطالب
غیرمعتبر شدن کوکی‌های برنامه‌های ASP.NET Core هاست شده‌ی در IIS پس از ری‌استارت آن
یک نکته‌ی تکمیلی: پیاده سازی IXmlRepository مایکروسافت برای EF Core

از زمان ارائه‌ی NET Core 2.2.، بسته‌ی نیوگت جدید Microsoft.AspNetCore.DataProtection.EntityFrameworkCore ارائه شده‌است که کار آن دقیقا شبیه به پیاده سازی «یک نکته‌ی تکمیلی: روش ذخیره سازی کلید موقتی تولید شده در بانک اطلاعاتی بجای حافظه‌ی سرور» است که در نظرات فوق ارائه شد.
برای استفاده‌ی از آن، ابتدا بسته‌ی نیوگت آن‌را به برنامه اضافه کنید:
dotnet add package Microsoft.AspNetCore.DataProtection.EntityFrameworkCore

سپس Context ای را که بر اساس اینترفیس IDataProtectionKeyContext آن پیاده سازی شده‌است و دارای DbSet جدید از نوع DataProtectionKey است، تعریف کنید:
    public class MyKeysContext : DbContext, IDataProtectionKeyContext
    {
        // A recommended constructor overload when using EF Core 
        // with dependency injection.
        public MyKeysContext(DbContextOptions<MyKeysContext> options) 
            : base(options) { }

       // This maps to the table that stores keys.
        public DbSet<DataProtectionKey> DataProtectionKeys { get; set; }
    }
که با اجرای مهاجرت‌ها، یک جدول جدید را با سه فیلد زیر، ایجاد می‌کند:
public int Id { get; set; }
public string FriendlyName { get; set; }
public string XmlData { get; set; }

در آخر روش معرفی این Context به سیستم DataProtection به صورت زیر است:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   // using Microsoft.AspNetCore.DataProtection;
    services.AddDataProtection()
        .PersistKeysToDbContext<MyKeysContext>();
}
به این ترتیب، به صورت خودکار، اطلاعات موقتی کلیدهای رمزنگاری سیستم data-protection در بانک اطلاعاتی ذخیره شده و یا بازیابی می‌شوند.
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 6 - تغییر صفات Property ها

برنامه نویسی شیء گرا

در این بخش میخواهیم به بررسی یکسری از ویژگی‌ها و نکات ریز برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت بپردازیم که یک برنامه نویس حرفه‌ای جاوا اسکریپت حتما باید بر آن‌ها واقف باشد تا بتواند کتابخانه‌ها و Framework ‌های موثرتر و بهینه‌تری را ایجاد کند. لازم به ذکر است که در این مجموعه مقالات، پیاده‌سازی اشیاء و شیوه‌ی کد نویسی، بر اساس استاندارد ECMAScript 5 یا ES5 انجام خواهد شد. بنابراین از قابلیتهای جدیدی که در ES6 اضافه شده‌است، صحبت نخواهیم کرد. پس از پایان این مجموعه مقالات و پس از آگاهی کامل از قابلیتهای جاوا اسکریپت، در مجموعه مقالاتی به بررسی قابلیتهای جدید ES6 خواهیم پرداخت که مرتبط به مقالات جاری است.

همانطور که قبلا اشاره شد، در زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، مفهومی به نام کلاس وجود دارد که ساختاری را جهت ایجاد اشیاء معرفی می‌کند و میتوانیم اشیاء مختلفی را از این کلاس‌ها ایجاد نماییم. اما در جاوا اسکریپت مفهوم کلاس وجود ندارد و فقط می‌توانیم از اشیاء استفاده کنیم که نسبت به زبان‌های مبتنی بر کلاس متفاوت می‌باشد.

بر اساس تعریفی که از اشیاء در استاندارد ECMAScript صورت گرفته است، هرشیء، شامل مجموعه‌ای از ویژگی‌هاست، که هر یک از آنها می‌تواند حاوی یک مقدار پایه، شیء و یا تابع باشد. به عبارت دیگر هر شیء شامل آرایه‌ای از مقادیر است. هر ویژگی ( Property ) یا تابع (که در برنامه نویسی شیء گرا متد نیز نامیده می‌شود) توسط نام خود شناسایی می‌شوند که به یک مقدار داده‌ای نگاشت یا Map شده‌اند. به همین دلیل میتوان هر شیء را به عنوان یک Hash Table تصور کرد که داده‌ها را به صورت یک زوج کلید مقدار یا key-value pairs نگهداری می‌نماید. در اینصورت نام ویژگی‌ها و متدها به عنوان key و مقدار آنها به عنوان value در نظر گرفته می‌شوند.


مفهوم شیء

همانطور که قبلا اشاره شد، جهت تعریف اشیاء می‌توان از دو روش استفاده نمود. در روش اول، ایجاد شیء با استفاده از شیء Object و در روش دوم، با استفاده از Object Literal Notation انجام خواهد شد. روش دوم جدیدتر و بین برنامه نویسان جاوا اسکریپت محبوب‌تر است. مثال دیگری را جهت یادآوری در این مورد ذکر می‌کنم:

var person = new Object();
person.firstName = "Meysam";
person.birth = new Date(1982, 11, 8);
person.getAge = function () {
    var now = new Date();
    return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
}

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34
در مثال فوق، شیء person شامل دو ویژگی firstName و birth و همچنین تابع getAge() می‌باشد. در تابع getAge() از روی ویژگی birth یا تاریخ تولد، سن شخص محاسبه شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، در داخل این تابع، جهت دسترسی به ویژگی birth، از شیء this استفاده نمودیم. this به شیء ای اشاره می‌کند که تابع getAge() به آن تعلق دارد و در اینجا به شیء person اشاره می‌نماید. اگر از this استفاده نکنید، برنامه خطا می‌دهد؛ زیرا قادر به شناسایی birth نمی‌باشد. مثال فوق را میتوان با استفاده از Object Literal Notation به صورت زیر نوشت:
var person = {
    firstName: "Meysam",
    birth: new Date(1982, 11, 8),
    getAge: function () {
        var now = new Date();
        return now.getFullYear() - this.birth.getFullYear();
    }
};

alert(person.firstName + ": " + person.getAge());    // Meysam: 34

انواع Property ها

در ECMAScript 5 ، صفاتی برای Property ‌ها معرفی شده است که از طریق Attribute ‌های داخلی به Property ‌ها اختصاص می‌یابد. این Attribute ‌ها توسط موتور جاوا اسکریپت بر روی Property ‌ها پیاده سازی می‌شوند و به صورت مستقیم قابل دسترسی نمی‌باشند. در طی فرآیند آموزش این مطالب، Attribute ‌های داخلی را در [[]] قرار می‌دهیم، مثل [[Enumarable]] ، تا از سایر دستورات تفکیک شوند. به صورت کلی دو نوع ویژگی داریم که شامل Data Properties و Accessor Properties می‌باشند که به شرح آنها می‌پردازیم.


Data Properties

Data Property ‌ها، 4 صفت یا Attribute را توصیف می‌کنند که عبارتند از:

[[Configurable]]

مشخص می‌کند یک Property اجازه حذف، تعریف مجدد و یا تغییر نوع را دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانی که یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Enumarable]]

مشخص می‌کند که آیا امکان پیمایش یک Property توسط حلقه for-in وجود دارد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Writable]]

مشخص می‌کند که آیا مقدار یک Property قابل تغییر می‌باشد یا خیر. بصورت پیش فرض، زمانیکه یک شیء بصورت مستقیم ساخته می‌شود، مقدار این ویژگی True می‌باشد.

[[Value]]

شامل مقدار واقعی یک Property و محل مقداردهی یا برگرداندن مقدار Property ‌ها می‌باشد. مقدار پیش فرض آن نیز undefined می‌باشد.


زمانیکه یک Property به صورت عادی به یک شیء اضافه می‌شود، مانند مثال‌های قبلی، سه Attribute اول به true تنظیم می‌شوند و [[Value]]  با مقدار اولیه Property تنظیم میگردد. در این حالت آن Property ، قابل بروزرسانی و پیمایش می‌باشد. جهت تغییر ساختار یک Property و تنظیم Attribute ‌های آن، باید آن Property را با استفاده از متد defineProperty() تعریف نماییم . شکل کلی تعریف Property با استفاده از این متد به صورت زیر می‌باشد:

Object.defineProperty(obj, prop, descriptor)
آرگومان obj ، شیء ای است که Property مورد نظر باید به آن اضافه شود. آرگومان prop نام Property را مشخص می‌کند که Attribute ‌های آن باید تنظیم شوند. آرگومان descriptor  یک شیء می‌باشد که  Attribute ‌های مورد نیاز را برای Property تنظیم می‌نماید. شیء descriptor شامل ویژگی‌های configurable ، enumerable ، writable و value می‌باشد که می‌توانند برای Property تنظیم شوند. خروجی این متد شیء ای است که به عنوان آرگومان اول ارسال شده‌است. به مثال‌های زیر توجه کنید:
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    writable: false,
    value:"Meysam"
});

alert(person.name);   // Meysam
person.name = "Arash";
alert(person.name);   // Meysam
همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌کنید، یک Property به نام name به شیء person اضافه شده‌است که صفت writable آن به false تنظیم گردیده‌است. بنابراین امکان تغییر مقدار ویژگی name وجود ندارد و با اینکه در دستور person.name = "Arash" ، ویژگی name را تغییر داده‌ایم، دستور alert نهایی، مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است.
var person = {};
Object.defineProperty(person, "name", {
    configurable: false,
    value: "Meysam"
});

alert(person.name);  // Meysam
delete person.name;
alert(person.name);  // Meysam
در مثال فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌ایم و همانطور که مشاهده میکنید امکان حذف ویژگی name توسط عملگر delete وجود ندارد و دستور alert نهایی مجددا خروجی Meysam را نمایش داده‌است. توجه داشته باشید که اگر شما بخواهید در خطوط بعدی کد، مجددا صفت configurable را به مقدار true تغییر دهید، امکان پذیر نمی‌باشد. زیرا در تعریف فوق، صفت configurable را به false تنظیم نموده‌اید و امکان بروزرسانی Attribute ‌های ویژگی name را از آن گرفته‌اید. در این حالت تنها Attribute ی را که میتوانید تنظیم کنید، صفت writable می‌باشد.

لازم به ذکر است که می‌توانید متد defineProperty() را چندین بار برای یک Property فراخوانی نموده و در هر مرحله صفات متفاوتی را تنظیم و یا صفات قبلی را تغییر دهید.

علاوه بر متد فوق، متد دیگری به نام defineProperties() وجود دارد که می‌توان چند Property را بصورت همزمان تعریف و صفات آن را تنظیم نمود. شکل کلی این متد به صورت زیر است:

Object.defineProperties(obj, props)

آرگومان props یک شیء می‌باشد که ویژگی‌های آن، نام همان Property هایی هستند که باید به obj اضافه شوند. همچنین هر ویژگی خود یک شیء می‌باشد که میتوان صفات آن ویژگی را تنظیم نمود. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {};
Object.defineProperties(person, {
    "name": {
        configurable: false,
        value: "Meysam"
    },
    "age": {
        writable:false,
        value:34
    }
});
در مثال فوق، برای آرگومان props ، دو ویژگی name و age را تعریف نمودیم که این دو ویژگی به شیء person اضافه خواهند شد. همچنین ویژگی‌های name و age خود یک شیء می‌باشند که صفات مربوط به آنها تنظیم شده است.

Accessor Properties

این صفات شامل توابع getter و setter می‌باشند که یک یا هر دوی آنها می‌توانند برای یک Property تنظیم شوند. زمانی که مقداری را از یک Property می‌خوانید، تابع getter فراخوانی می‌شود و مقدار Property مربوطه را بر میگرداند. این تابع می‌تواند قبل از برگرداندن مقدار، پردازش هایی را بر روی آن Property انجام داده و یک نتیجه‌ی معتبر را برگرداند. زمانیکه Property را مقداردهی می‌نمایید، تابع setter فراخوانی میشود و Property را با مقدار جدید تنظیم می‌نماید. این تابع می‌تواند قبل از مقداردهی به Property ، داده‌ی مورد نظر را اعتبارسنجی نماید تا از ورود مقادیر نامعتبر جلوگیری کند. Accessor Properties شامل 2 صفت زیر می‌باشد:

[[Get]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که مقدار یک Property را بخوانیم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد.

[[Set]]

یک تابع می‌باشد و زمانی فراخوانی می‌گردد که یک Property را مقداردهی نماییم و مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد. این تابع شامل یک آرگومان ورودی است که حاوی مقدار ارسالی به Property است.

مثال زیر یک پیاده سازی ساده از شیء تاریخ شمسی می‌باشد که هنوز از لحاظ طراحی دارای نواقصی هست و در ادامه کارآیی و کد آن را بهبود می‌بخشیم.

var date = {
    _year: 1,
    _month: 1,
    _day: 1,
    isLeap: function () {
        switch (this.year % 33) {
            case 1: case 5: case 9: case 13:
            case 17: case 22: case 26: case 30:
                return true;
            default:
                return false;
        }
    }
};

Object.defineProperties(date, {
    "year": {
        "get": function () { return this._year; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 9999)
                throw new Error("Year must be between 1 and 9999");
            this._year = newValue;
        }
    },
    "month": {
        "get": function () { return this._month; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 12)
                throw new Error("Month must be between 1 and 12");
            this._month = newValue;
        }
    },
    "day": {
        "get": function () { return this._day; },
        "set": function (newValue) {
            if (newValue < 1 || newValue > 31)
                throw new Error("Day must be between 1 and 31");
            if (this.month === 12 && !this.isLeap() && newValue > 29)
                throw new Error("Day must be between 1 and 29");
            if (this.month > 6 && newValue > 30)
                throw new Error("Day must be between 1 and 30");
            this._day = newValue;
        }
    }
});
در مثال فوق، 3 ویژگی با نامهای _year ، _month و _day تعریف شده‌اند. پیشوند _ مشخص می‌کند که نباید به این ویژگی در خارج از شیء دسترسی داشته باشیم. البته دسترسی را محدود نمی‌کند و برنامه نویس به راحتی می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد. در مباحث بعدی شیوه‌ی صحیح پیاده سازی اینگونه Property ‌ها را آموزش می‌دهیم. تابعی به نام isLeap() نیز تعریف شده است که تشخیص می‌دهد سال موجود کبیسه هست یا خیر. با استفاده از تابع defineProperties() ، 3 ویژگی دیگر نیز به شیء date ، با نامهای year ، month و day اضافه نموده‌ایم که دارای Accessor ‌های get و set می‌باشند. در بخش set ورودی‌های کاربران را بررسی و اعتبار سنجی نمودیم. در صورتی که ورودی نامعتبر باشد، با استفاده از throw خطایی را به صورت دستی ایجاد می‌نماییم که در console مربوط به Browser قابل مشاهده و یا با استفاده از try…catch قابل دسترسی و مدیریت می‌باشد.

دقت داشته باشید که لازم نیست حتما accessor ‌های getter و setter با هم برای یک Property تنظیم شوند و شما می‌توانید فقط یکی از آنها را برای Property به کار ببرید. اگر فقط تابع getter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط خواندنی می‌شود و امکان تغییر مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به تغییر Property نماید، بی‌تاثیر خواهد بود. همچنین اگر فقط تابع setter به یک Property اختصاص یابد، آن Property فقط نوشتنی می‌شود و امکان خواندن مقدار آن وجود ندارد. در این صورت هر دستوری که اقدام به خواندن Property نماید، مقدار undefined برای آن برگردانده می‌شود.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کنید این است که اگر یک Property با استفاده از متد defineProperty() تعریف گردد، Attribute هایی که مقداردهی نشده‌اند، مثل [[Configurable]] ، [[Enumarable]] و [[Writable]] با false مقداردهی می‌گردند و [[Value]] ، [[Get]] و [[Set]] مقدار undefined را بر می‌گردانند. در مبحث بعدی، در مورد این نکته مثالی ارائه شده است.


خواندن Attribute ‌های مربوط به یک Property

با استفاده از متد getOwnPropertyDescriptor() می‌توان، Attribute ‌های اختصاص داده شده به Property ‌ها را خواند و از مقدار آنها مطلع شد. این متد شامل 2 آرگومان می‌باشد، که آرگومان اول، شیء ای است که میخواهیم Attribute آن را بخوانیم و آرگومان دوم، نام Attribute می‌باشد. خروجی متد getOwnPropertyDescriptor() یک شیء از نوع PropertyDescriptor می‌باشد که ویژگی‌های آن، همان Attribute هایی هستند که برای یک Property تنظیم شده‌اند. به مثال زیر جهت خواندن Attribute ‌های شیء تاریخ شمسی توجه کنید:

var descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "_year");
alert(descriptor.value);   // 1
alert(descriptor.configurable); // true
alert(typeof descriptor.get); // undefined

descriptor = Object.getOwnPropertyDescriptor(date, "year");
alert(descriptor.value);   // undefined
alert(descriptor.configurable); // false
alert(typeof descriptor.get); // function
ویژگی _year به صورت عادی تعریف شده است. بنابراین با توجه به نکاتی که قبلا ذکر شد، مقدار اختصاص داده شده به این ویژگی، به صفت [[Value]] تعلق گرفته است. همچنین سایر صفات این ویژگی به مانند [[Configurable]] ، با مقدار true تنظیم شده‌اند. Accessor ‌های getter و setter نیز، که برای این ویژگی تنظیم نشده بودند، مقدار undefined بر می‌گردانند. ویژگی year با استفاده از متد defineProperties() تعریف شده است و چون Accessor ‌های getter و setter به آن اختصاص یافته‌اند، صفت [[Value]]، مقدار undefined را بر می‌گرداند و سایر Attribute ‌ها به مانند [[Configurable]] که تنظیم نشده‌اند، مقدار false را بر می‌گردانند. همچنین برای getter و setter نوع function برگردانده شده‌است. 
مطالب
Func یا Expression Func در EF
با بررسی کدهای مختلف Entity framework گاهی از اوقات در امضای توابع کمکی نوشته شده، <>Func مشاهده می‌شود و در بعضی از موارد <<>Expression<Func و ... به نظر استفاده کنندگان دقیقا نمی‌دانند که تفاوت این دو در چیست و کدامیک را باید/یا بهتر است بکار برد.

ابتدا مثال کامل ذیل را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;

namespace Sample
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
    }

    public class Receipt : BaseEntity
    {
        public int TotalPrice { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Receipt> Receipts { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            if (!context.Receipts.Any())
            {
                for (int i = 0; i < 20; i++)
                {
                    context.Receipts.Add(new Receipt { TotalPrice = i });
                }
            }
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class EFUtils
    {
        public static IList<T> LoadEntities<T>(this DbContext ctx, Expression<Func<T, bool>> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }

        public static IList<T> LoadData<T>(this DbContext ctx, Func<T, bool> predicate) where T : class
        {
            return ctx.Set<T>().Where(predicate).ToList();
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            startDB();

            using (var context = new MyContext())
            {
                var list1 = context.LoadEntities<Receipt>(x => x.TotalPrice == 10);
                var list2 = context.LoadData<Receipt>(x => x.TotalPrice == 20);
            }
        }

        private static void startDB()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            // Forces initialization of database on model changes.
            using (var context = new MyContext())
            {
                context.Database.Initialize(force: true);
            }
        }
    }
}
در این مثال ابتدا کلاس Receipt تعریف شده و سپس توسط کلاس MyContext در معرض دید EF قرار گرفته است. در ادامه توسط کلاس Configuration نحوه آغاز بانک اطلاعاتی مشخص گردیده است؛ به همراه ثبت تعدادی رکورد نمونه.
نکته اصلی مورد بحث، کلاس کمکی EFUtils است که در آن دو متد الحاقی LoadEntities و LoadData تعریف شده‌اند. در متد LoadEntities، امضای متد شامل Expression Func است و در متد LoadData فقط Func ذکر شده است.
در ادامه اگر برنامه را توسط فراخوانی متد RunTests اجرا کنیم، به نظر شما خروجی SQL حاصل از list1 و list2 چیست؟
احتمالا شاید عنوان کنید که هر دو یک خروجی SQL دارند (با توجه به اینکه بدنه متدهای LoadEntities و LoadData دقیقا/یا به نظر یکی هستند) اما یکی از پارامتر 10 استفاده می‌کند و دیگری از پارامتر 20. تفاوت دیگری ندارند.
اما ... اینطور نیست!
خروجی SQL متد LoadEntities در متد RunTests به صورت زیر است:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
WHERE 10 = [Extent1].[TotalPrice]
و ... خروجی متد LoadData به نحو زیر:
 SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[TotalPrice] AS [TotalPrice]
FROM [dbo].[Receipts] AS [Extent1]
بله. در لیست دوم هیچ فیلتری انجام نشده (در حالت استفاده از Func خالی) و کل اطلاعات موجود در جدول Receipts، بازگشت داده شده است.
چرا؟
Func اشاره‌گری است به یک متد و Expression Func بیانگر ساختار درختی عبارت lambda نوشته شده است. این ساختار درختی صرفا بیان می‌کند که عبارت lambda منتسب، چه کاری را قرار است یا می‌تواند انجام دهد؛ بجای انجام واقعی آن.
 public static IQueryable<TSource> Where<TSource>(this IQueryable<TSource> source, Expression<Func<TSource, bool>> predicate);
public static IEnumerable<TSource> Where<TSource>(this IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, bool> predicate);
اگر از Expression Func استفاده شود، از متد Where ایی استفاده خواهد شد که خروجی IQueryable دارد. اگر از Func استفاده شود، از overload دیگری که خروجی و ورودی  IEnumerable دارد به صورت خودکار استفاده می‌گردد.
بنابراین هرچند بدنه دو متد LoadEntities و LoadData به ظاهر یکی هستند، اما بر اساس نوع ورودی Where ایی که دریافت می‌کنند، اگر Expression Func باشد، EF فرصت آنالیز و ترجمه عبارت ورودی را خواهد یافت اما اگر Func باشد، ابتدا باید کل اطلاعات را به صورت یک لیست IEnumerable دریافت و سپس سمت کلاینت، خروجی نهایی را فیلتر کند.
اگر برنامه را اجرا کنید نهایتا هر دو لیست یک و دو، بر اساس شرط عنوان شده عمل خواهند کرد و فیلتر خواهند شد. اما در حالت اول این فیلتر شدن سمت بانک اطلاعاتی است و در حالت دوم کل اطلاعات بارگذاری شده و سپس سمت کاربر فیلتر می‌شود (که کارآیی پایینی دارد).


نتیجه گیری
به امضای متد Where ایی که در حال استفاده است دقت کنید. همینطور در مورد Sum ، Count و یا موارد مشابه دیگری که predicate قبول می‌کنند.
مطالب
معرفی Reactive extensions
Reactive extensions یا به صورت خلاصه Rx ،کتابخانه‌ی سورس باز تهیه شده‌ای توسط مایکروسافت است که اگر بخواهیم آن‌را به ساده‌ترین شکل ممکن تعریف کنیم، معنای Linq to events را می‌دهد و امکان مدیریت تعامل‌های پیچیده‌ی async را به صورت declaratively فراهم می‌کند. هدف آن بسط فضای نام System.Linq و تبدیل نتایج یک کوئری LINQ به یک مجموعه‌ی Observable است؛ به همراه مدیریت مسایل همزمانی آن.
این افزونه جزو موفق‌ترین کتابخانه‌های دات نتی مایکروسافت در سال‌های اخیر به شما می‌رود؛ تا حدی که معادل‌های بسیاری از آن برای زبان‌های دیگر مانند Java، JavaScript، Python، ‍CPP و غیره نیز تهیه شده‌اند.


استفاده از Rx به همراه یک کوئری LINQ

یک برنامه‌ی کنسول جدید را ایجاد کنید. سپس برای نصب کتابخانه‌ی Rx، دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا نمائید:
 PM> Install-Package Rx-Main
نصب آن از طریق نیوگت، به صورت خودکار کلیه وابستگی‌های مرتبط با آن‌را نیز به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کند:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
  <package id="Rx-Core" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-Interfaces" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-Linq" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-Main" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-PlatformServices" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
</packages>
سپس متد Main این برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.Linq;

namespace Rx01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
            foreach (var number in query)
            {
                Console.WriteLine(number);
            }
            finished();
        }

        private static void finished()
        {
            Console.WriteLine("Done!");
        }
    }
}
در اینجا یک سری عملیات متداول را مشاهده می‌کنید. بازه‌ای از اعداد توسط متد Enumerable.Range ایجاد شده و سپس به کمک یک حلقه‌، تمام آیتم‌های آن نمایش داده می‌شوند. همچنین در پایان کار نیز یک متد دیگر فراخوانی شده‌است.
اکنون اگر بخواهیم همین عملیات را توسط Rx انجام دهیم، به شکل زیر خواهد بود:
using System;
using System.Linq;
using System.Reactive.Linq;

namespace Rx01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
            var observableQuery = query.ToObservable();
            observableQuery.Subscribe(onNext: number => Console.WriteLine(number), onCompleted: () => finished());
        }

        private static void finished()
        {
            Console.WriteLine("Done!");
        }
    }
}
ابتدا نیاز است تا کوئری متداول LINQ را تبدیل به نمونه‌ی Observable آن کرد. اینکار را توسط متد الحاقی ToObservable که در فضای نام System.Reactive.Linq تعریف شده‌است، انجام می‌دهیم. به این ترتیب، هر زمانیکه که عددی به query اضافه می‌شود، با استفاده از متد Subscribe می‌توان تغییرات آن‌را تحت کنترل قرار داد. برای مثال در اینجا هربار که عددی در بازه‌ی 1 تا 5 تولید می‌شود، یکبار پارامتر onNext اجرا خواهد شد. برای نمونه در مثال فوق، از نتیجه‌ی آن برای نمایش مقدار دریافتی، استفاده شده‌است. سپس توسط پارامتر اختیاری onCompleted، در پایان کار، یک متد خاص را می‌توان فراخوانی کرد. خروجی برنامه در این حالت نیز به صورت ذیل است:
1
2
3
4
5
Done!
البته اگر قصد خلاصه نویسی داشته باشیم، سطر آخر متد Main، با سطر ذیل یکی است:
 observableQuery.Subscribe(Console.WriteLine, finished);

در این مثال ساده صرفا یک Syntax دیگر را نسبت به حلقه‌ی foreach متداول مشاهده کردیم که اندکی فشرده‌تر است. در هر دو حالت نیز عملیات انجام شده در تردجاری صورت گرفته‌اند. اما قابلیت‌ها و ارزش‌های واقعی Rx زمانی آشکار خواهند شد که پردازش موازی و پردازش در تردهای دیگر را در آن فعال کنیم.


الگوی Observer

Rx پیاده سازی کننده‌ی الگوی طراحی شیءگرایی به نام Observer است. برای توضیح آن یک لامپ و سوئیچ برق را درنظر بگیرید. زمانیکه لامپ مشاهده می‌کند سوئیچ برق در حالت روشن قرار گرفته‌است، روشن خواهد شد و برعکس. در اینجا به سوئیچ، subject و به لامپ، observer گفته می‌شود. هر زمان که حالت سوئیچ تغییر می‌کند، از طریق یک callback، وضعیت خود را به observer اعلام خواهد کرد. علت استفاده از callbackها، ارائه راه‌حل‌های عمومی است تا بتواند با انواع و اقسام اشیاء کار کند. به این ترتیب هر بار که شیء observer از نوع متفاوتی تعریف می‌شود (مثلا بجای لامپ یک خودرو قرار گیرد)، نیازی نخواهد بود تا subject را تغییر داد.
در Rx دو اینترفیس معادل observer و subject تعریف شده‌اند. در اینجا اینترفیس IObserver معادل observer است و اینترفیس IObservable معادل subject می‌باشد:
    class Subject : IObservable<int>
    {
        public IDisposable Subscribe(IObserver<int> observer)
        {
        }
    }
کار متد Subscribe، اتصال به Observer است و برای این حالت نیاز به کلاسی دارد که اینترفیس IObserver را پیاده سازی کند.
    class Observer : IObserver<int>
    {
        public void OnCompleted()
        {
        }

        public void OnError(Exception error)
        {
        }

        public void OnNext(int value)
        {
        }
    }
در اینجا OnCompleted زمانی اجرا می‌شود که پردازش مجموعه‌ای از اعداد int پایان یافته باشد. OnError در زمان وقوع استثنایی اجرا می‌شود و OnNext به ازای هر عدد موجود در مجموعه‌ی در حال پردازش، یکبار اجرا می‌شود. البته نیازی به پیاده سازی صریح این اینترفیس نیست و توسط متد توکار Observer.Create می‌توان به همین نتیجه رسید.
مجموعه‌های Observable کلید کار با Rx هستند. در مثال قبل ملاحظه کردیم که با استفاده از متد الحاقی ToObservable بر روی یک کوئری LINQ و یا هر نوع IEnumerable ایی،  می‌توان یک مجموعه‌ی Observable را ایجاد کرد. خروجی کوئری حاصل از آن به صورت خودکار اینترفیس IObservable را پیاده سازی می‌کند که دارای یک متد به نام Subscribe است.
در متد Subscribe کاری که به صورت خودکار صورت خواهد گرفت، ایجاد یک حلقه‌ی foreach بر روی مجموعه‌ی مورد آنالیز و سپس فراخوانی متد OnNext کلاس پیاده سازی کننده‌ی IObserver به ازای هر آیتم موجود در مجموعه است (فراخوانی observer.OnNext). در پایان کار هم فقط return this در اینجا صورت خواهد گرفت. در حین پردازش حلقه، اگر خطایی رخ دهد، متد observer.OnError انجام می‌شود.

در مثال قبل،کوئری LINQ نوشته شده، خروجی از نوع IObservable ندارد. به کمک متد الحاقی ToObservable:
public static System.IObservable<TSource> ToObservable<TSource>(
    this System.Collections.Generic.IEnumerable<TSource> source,
    System.Reactive.Concurrency.IScheduler scheduler)
به صورت خودکار، IEnumerable حاصل از کوئری LINQ را تبدیل به یک IObservable کرده‌ایم. به این ترتیب اکنون کوئری LINQ ما همانند سوئیچ برق عمل می‌کند و با تغییر آیتم‌های موجود در آن، مشاهده‌گرهایی که به آن متصل شده‌اند (از طریق فراخوانی متد Subscribe)، امکان دریافت سیگنال‌های تغییر وضعیت آن‌را خواهند داشت.
البته استفاده از متد Subscribe به نحوی که در مثال قبل ذکر شد، خلاصه شده‌ی الگوی Observer است. اگر بخواهیم دقیقا مانند الگو عمل کنیم، چنین شکلی را خواهد داشت:
 var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
var observableQuery = query.ToObservable();
var observer = Observer.Create<int>(onNext: number => Console.WriteLine(number));
observableQuery.Subscribe(observer);
ابتدا توسط متد ToObservable یک IObservable (سوئیچ) را ایجاد کرده‌ایم. سپس توسط کلاس Observer موجود در فضای نام System.Reactive، یک IObserver (لامپ) را ایجاد کرده‌ایم. کار اتصال سوئیچ به لامپ در متد Subscribe انجام می‌شود. اکنون هر زمانیکه تغییری در وضعیت observableQuery حاصل شود، سیگنالی را به observer ارسال می‌کند. در اینجا callbacks کار مدیریت observer را انجام می‌دهند.


پردازش نتایج یک کوئری LINQ در تردی دیگر توسط Rx

برای اجرای نتایج متد Subscribe در یک ترد جدید، می‌توان پارامتر scheduler متد ToObservable را مقدار دهی کرد:
using System;
using System.Linq;
using System.Reactive.Concurrency;
using System.Reactive.Linq;
using System.Threading;

namespace Rx01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("Thread-Id: {0}", Thread.CurrentThread.ManagedThreadId);
            var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
            var observableQuery = query.ToObservable(scheduler: NewThreadScheduler.Default);
            observableQuery.Subscribe(onNext: number =>
            {
                Console.WriteLine("number: {0}, on Thread-id: {1}", number, Thread.CurrentThread.ManagedThreadId);
            }, onCompleted: () => finished());
        }

        private static void finished()
        {
            Console.WriteLine("Done!");
        }
    }
}
خروجی این مثال به نحو ذیل است:
 Thread-Id: 1
number: 1, on Thread-id: 3
number: 2, on Thread-id: 3
number: 3, on Thread-id: 3
number: 4, on Thread-id: 3
number: 5, on Thread-id: 3
Done!
پیش از آغاز کار و در متد Main، ترد آی دی ثبت شده مساوی 1 است. سپس هربار که callback متد Subscribe فراخوانی شده‌است، ملاحظه می‌کنید که ترد آی دی آن مساوی عدد 3 است. به این معنا که کلیه نتایج در یک ترد مشخص دیگر پردازش شده‌اند.
NewThreadScheduler.Default در فضای نام System.Reactive.Concurrency واقع شده‌است.


یک نکته
در نگارش‌های آغازین Rx، مقدار scheduler را می‌شد معادل Scheduler.NewThread نیز قرار داد که در نگارش‌های جدید منسوخ شده درنظر گرفته شده و به زودی حذف خواهد شد. معادل‌های جدید آن اکنون NewThreadScheduler.Default، ThreadPoolScheduler.Default و امثال آن هستند.


مدیریت خاتمه‌ی اعمال انجام شده‌ی در تردهای دیگر توسط Rx

یکی از مواردی که حین اجرای نتیجه‌ی callbackهای پردازش شده‌ی در تردهای دیگر نیاز است بدانیم، زمان خاتمه‌ی کار آن‌ها است. برای نمونه در مثال قبل، نمایش Done پس از پایان تمام callbacks انجام شده‌است. فرض کنید، callback پایان عملیات را حذف کرده و متد finished را پس از فراخوانی متد observableQuery.Subscribe قرار دهیم:
observableQuery.Subscribe(onNext: number =>
{
   Console.WriteLine("number: {0}, on Thread-id: {1}", number,     
                              Thread.CurrentThread.ManagedThreadId);
}/*, onCompleted: () => finished()*/);
finished();
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم به خروجی ذیل خواهیم رسید:
 Thread-Id: 1
number: 1, on Thread-id: 3
Done!
number: 2, on Thread-id: 3
number: 3, on Thread-id: 3
number: 4, on Thread-id: 3
number: 5, on Thread-id: 3
این خروجی بدین معنا است که متد  observableQuery.Subscribeدر حین اجرا شدن در تردی دیگر، صبر نخواهد کرد تا عملیات مرتبط با آن خاتمه یابد و سپس سطر بعدی را اجرا کند. بنابراین برای حل این مشکل، تنها کافی است به آن اعلام کنیم که پس از پایان عملیات، onCompleted را اجرا کن.


مدیریت استثناهای رخ داده در حین پردازش مجموعه‌های واکنشگرا

متد Subscribe دارای چندین overload است. تا اینجا نمونه‌ای که دارای پارامترهای onNext و onCompleted بودند را بررسی کردیم. اگر بخواهیم مدیریت استثناءها را نیز در اینجا اضافه کنیم، فقط کافی است از overload دیگر آن که دارای پارامتر onError است، استفاده نمائیم:
observableQuery.Subscribe(
  onNext: number => Console.WriteLine(number),
  onError: exception => Console.WriteLine(exception.Message),
  onCompleted: () => finished());
اگر callback پارامتر onError اجرا شود، دیگر به onCompleted نخواهیم رسید. همچنین دیگر onNext ایی نیز اجرا نخواهد شد.


مدیریت ترد اجرای نتایج حاصل از Rx در یک برنامه‌ی دسکتاپ WPF یا WinForms

تا اینجا مشاهده کردیم که اجرای callbackهای observer در یک ترد دیگر، به سادگی تنظیم پارامتر scheduler متد ToObservable است. اما در برنامه‌های دسکتاپ برای به روز رسانی عناصر رابط کاربری، حتما باید در تردی قرار داشته باشیم که آن رابط کاربری در آن ایجاد شده‌است یا به عبارتی در ترد اصلی برنامه؛ در غیر اینصورت برنامه کرش خواهد کرد. مدیریت این مساله نیز در Rx بسیار ساده‌است. ابتدا نیاز است بسته‌ی Rx-WPF را نصب کرد:
 PM> Install-Package Rx-WPF
سپس توسط متد ObserveOn می‌توان مشخص کرد که نتیجه‌ی عملیات باید بر روی کدام ترد اجرا شود:
 observableQuery.ObserveOn(DispatcherScheduler.Current).Subscribe(...)
روش دیگر آن استفاده از متد ObserveOnDispatcher می‌باشد:
 observableQuery.ObserveOnDispatcher().Subscribe(...)
بنابراین مشخص سازی پارامتر scheduler متد ToObservable، به معنای اجرای query آن در یک ترد دیگر و استفاده از متد ObserveOn، به معنای مشخص سازی ترد اجرای callbackهای مشاهده‌گر است.

و یا اگر از WinForms استفاده می‌کنید، ابتدا بسته‌ی Rx خاص آن‌را نصب کنید:
 PM> Install-Package Rx-WinForms
و سپس ترد اجرای callbackها را SynchronizationContext.Current مشخص نمائید:
 observableQuery.ObserveOn(SynchronizationContext.Current).Subscribe(...)

یک نکته‌
در Rx فرض می‌شود که کوئری شما زمانبر است و callbackهای مشاهده‌گر سریع عمل می‌کنند. بنابراین هدف از callbackهای آن، پردازش‌های سنگین نیست. جهت آزمایش این مساله، اینبار query ابتدایی برنامه را به شکل ذیل تغییر دهید که در آن بازگشت زمانبر یک سری داده شبیه سازی شده‌اند.
 var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number =>
{
   Thread.Sleep(250);
   return number;
});
سپس با استفاده از متد ToObservable، ترد دیگری را برای اجرای واقعی آن مشخص کنید تا در حین اجرای آن برنامه در حالت هنگ به نظر نرسد و سپس نمایش آن‌را به کمک متد ObserveOn، بر روی ترد اصلی برنامه انجام دهید.