مطالب
ارسال ایمیل در ASP.NET Core
فضای نام System.Net.Mail در NET Core 1.2. که پیاده سازی netstandard2.0 است، ارائه خواهد شد. بنابراین فعلا (در زمان NET Core 1.1.) راه حل توکار و رسمی برای ارسال ایمیل در برنامه‌های مبتنی بر NET Core. وجود ندارد. اما می‌توان کتابخانه‌ی ثالثی را به نام MailKit، به عنوان راه‌حلی که .NET 4.0, .NET 4.5, .NET Core, Xamarin.Android, و Xamarin.iOS را پشتیبانی می‌کند، درنظر گرفت و توانمندی‌ها و پروتکل‌های پشتیبانی شده‌ی توسط آن، از System.Net.Mail توکار نیز بسیار بیشتر است.


افزودن وابستگی‌های MailKit به برنامه

برای شروع به استفاده‌ی از MailKit، می‌توان بسته‌ی نیوگت آن‌را به فایل project.json برنامه معرفی کرد:
{
    "dependencies": {
        "MailKit": "1.10.0"
    }
}


استفاده از MailKit جهت تکمیل وابستگی‌های ASP.NET Core Identity

قسمتی از ASP.NET Core Identity، شامل ارسال ایمیل‌های «ایمیل خود را تائید کنید» است که آن‌را می‌توان توسط MailKit به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System.Threading.Tasks;
using ASPNETCoreIdentitySample.Services.Contracts.Identity;
using MailKit.Net.Smtp;
using MailKit.Security;
using MimeKit;
 
namespace ASPNETCoreIdentitySample.Services.Identity
{
    public class AuthMessageSender : IEmailSender, ISmsSender
    {
        public async Task SendEmailAsync(string email, string subject, string message)
        {
            var emailMessage = new MimeMessage();
 
            emailMessage.From.Add(new MailboxAddress("DNT", "do-not-reply@dotnettips.info"));
            emailMessage.To.Add(new MailboxAddress("", email));
            emailMessage.Subject = subject;
            emailMessage.Body = new TextPart(TextFormat.Html)
            {
                Text = message
            };
 
            using (var client = new SmtpClient())
            {
                client.LocalDomain = "dotnettips.info";
                await client.ConnectAsync("smtp.relay.uri", 25, SecureSocketOptions.None).ConfigureAwait(false);
                await client.SendAsync(emailMessage).ConfigureAwait(false);
                await client.DisconnectAsync(true).ConfigureAwait(false);
            }
        }
 
        public Task SendSmsAsync(string number, string message)
        {
            // Plug in your SMS service here to send a text message.
            return Task.FromResult(0);
        }
    }
}
در اینجا MimeMessage بیانگر محتوا و تنظیمات ایمیلی است که قرار است ارسال شود. ابتدا قسمت‌های From و To آن تنظیم می‌شوند تا مشخص باشد که ایمیل ارسالی از کجا ارسال شده و قرار است به چه آدرسی ارسال شود. در ادامه موضوع و عنوان ایمیل تنظیم شده‌است. سپس متن ایمیل، به خاصیت Body شیء MimeMessage انتساب داده خواهد شد. فرمت ایمیل ارسالی را نیز می‌توان در اینجا تنظیم کرد. برای مثال TextFormat.Html جهت ارسال پیام‌هایی حاوی تگ‌های HTML مناسب است و اگر قرار است صرفا متن ارسال شود، می‌توان TextFormat.Plain را انتخاب کرد.
در آخر، این پیام به SmtpClient جهت ارسال نهایی، فرستاده می‌شود. این SmtpClient هرچند هم نام مشابه آن در System.Net.Mail است اما با آن یکی نیست و متعلق است به MailKit. در اینجا ابتدا LocalDomain تنظیم شده‌است. تنظیم این مورد اختیاری بوده و صرفا به SMTP سرور دریافت کننده‌ی ایمیل‌ها، مرتبط است که آیا قید آن‌را اجباری کرده‌است یا خیر. تنظیمات اصلی SMTP Server در متد ConnectAsync ذکر می‌شوند که شامل مقادیر host ،port و پروتکل ارسالی هستند.


ارسال ایمیل به SMTP pickup folder

روشی که تا به اینجا بررسی شد، جهت ارسال ایمیل‌ها به یک SMTP Server واقعی کاربرد دارد. اما در حین توسعه‌ی محلی برنامه می‌توان ایمیل‌ها را در داخل یک پوشه‌ی موقتی ذخیره و آن‌ها را توسط برنامه‌ی Outlook (و یا حتی مرورگر Firefox) بررسی و بازبینی کامل کرد.
در این حالت تنها کاری را که باید انجام داد، جایگزین کردن قسمت ارسال ایمیل واقعی توسط SmtpClient در کدهای فوق، با قطعه کد ذیل است:
using (var stream = new FileStream($@"c:\smtppickup\email-{Guid.NewGuid().ToString("N")}.eml", FileMode.CreateNew))
{
   emailMessage.WriteTo(stream);
}
تولید فایل‌های eml جهت «شبیه سازی ارسال ایمیل در ASP.Net» بسیار مفید هستند.


FAQ و منبع تکمیلی
نظرات مطالب
ارسال انواع بی نام (Anonymous) بازگشتی توسط Entity framework به توابع خارجی
خواهش میکنم قابل نداشت . دوست عزیز این مطلب واقعا پیچیده و تخصصی هستش من یک نمونه واستون نوشتم که کد رو براتون میزارم ولی برای فهم کاملش نیاز به اشنایی عمقی با ساختار دات نت و کار با رفلکشن داره که توضیحش در چند خط نمیگنجه بحثه یک کتاب کامله. این نمونه کد که نوشتم دقیقا همون چیزی هست که درخواست توضیحش رو دادید .
        public static List<T> CreateGenericListFromAnonymous<T>(object obj, T example)
        {
            var newquery = new List<T>();
            var constructor = typeof(T).GetConstructors(
            System.Reflection.BindingFlags.Public | System.Reflection.BindingFlags.NonPublic | System.Reflection.BindingFlags.Instance
            ).OrderBy(c => c.GetParameters().Length).First();
            foreach (var item in ((IEnumerable<object>)obj))
            {
                var mapobj = new object[example.GetType().GetProperties().Count()];
                int counter = 0;
                foreach (var itemmap in example.GetType().GetProperties())
                {

                    object value = item.GetType().GetProperty(itemmap.Name).GetValue(item, null);
                    Type t = itemmap.PropertyType;
                    mapobj[counter] = Convert.ChangeType(value, t);
                    counter++;
                }
                newquery.Add((T)constructor.Invoke(mapobj));
            }

            return newquery;
        }


var context = new Models.EntitiesConnection();
var query = context.Posts.Select(pst => new
                              { 
                                   id = pst.id, 
                                   Title = pst.Title,
                                    Likes = pst.Likes,
                                    Unlikes = pst.Unlikes
                             }).OrderByDescending(c => c.id);

object test_custom_casting = CreateGenericListFromAnonymous(query.ToList(), new { id = 0, Title = string.Empty });
 همینطور که میبینید نتیجه‌ی بازگشتی از یک query مرجع یک list شامل فقط و فقط فیلدهایی هست که به صورت inline توسط انواع بی نام مشخص شده ! امیدوارم مفید واقع شده باشه . یا حق
نظرات مطالب
EF Code First #3
به نظر شما بهتر نیست به جای استفاده از این گونه فیلد‌ها که باید بعد از ToList و یا AsEnumerable استفاده شوند، به شکل زیر به فرض مثال عمل کرد؟ :
var post = _tEntities.Include(p => p.User).Include(p => p.Comments).Select(p => new PostListViewModels
{
       Id = p.Id,
       Username = p.Username,
        CommentCount = p.Comments.Count(c => c.IsApproved != true)
});

از جهت کوئری SQL ایجاد شده میگم. کل فیلد‌ها رو ابتدا میگیره و بعد Select روی اون انجام میشه.
کدوم راه به نظر شما بهینه‌تر هستش؟
اشتراک‌ها
Entity Framework 7 Preview 5 منتشر شد

Entity Framework 7 (EF7) Preview 5 has shipped with support for Table-per-Concrete type (TPC) mapping. This blog post will focus on TPC. There are several other enhancements included in Preview 5, such as:

Read the full list of EF7 Preview 5 enhancements. 

Entity Framework 7 Preview 5 منتشر شد
مطالب
ایجاد یک DbContext مشترک بین entityهای پروژه‌های متفاوت
فر ض کنید پروژه بزرگی دارید که هر قسمت را به یک برنامه نویس می‌سپارید تا آن قسمت را در پروژه مجزایی طراحی و برنامه نویسی کند. هر برنامه نویس Entity‌های خاص خود را در لایه‌های مربوط به پروژه خود تعریف می‌کند و از آنها استفاده می‌کند. حال یکی از برنامه نویس‌ها می‌خواهد از Entity های پروژه دیگر استفاده کند. در این صورت اگر از دو Context شیء‌ایی را بسازد و آنها را با یکدیگر Join  بزند، خطایی مربوط به تعلق داشتن دو  Entity به دو Context متفاوت را می‌گیرد.

در پروژه‌های کوچک، کل تیم بر روی ماژول‌های مختلف یک پروژه کار می‌کنند و یک DbContext مشترک دارند. اما راه حل این مشکل در پروژه‌های بزرگ چیست؟ 
یکی از راه‌های پیشنهادی، استفاده از یک کلاس DbContextBase است که همه پروژه‌ها بایستی Context خود را از این کلاس به ارث ببرند که در این صورت باز هم مشکل ساخت چند DbContext وجود خواهد داشت که فقط می‌توان از Entity‌های موجود در DbContextBase و DbContext پروژه جاری استفاده کرد. اما در شرکت‌های بزرگ که پروژه‌هایی مانندERP دارند، روش دیگری استفاده می‌شود که در ادامه خواهیم دید.
روش مورد استفاده به این صورت است که در زمان اجرا یک DbContext برای همه Entity‌های پروژه‌های مختلف ساخته می‌شود. اجازه بدهید همراه با مثال، این پروژه را پیش برویم. فرض کنید دو تیم برنامه نویسی داریم که هر کدام بر روی پروژه‌های مجزای SampleProject1 و SampleProject2 کار میکنند که Entity‌های هر کدام در لایه‌های Common قرار گرفته‌اند.

در SampleProject1 مدل Product را داریم:

public partial class Product : Entity
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public Nullable<byte> ProductTypeId { get; set; }
    }
و در SampleProject2، مدل ProductType را داریم که هر دو Entity از کلاس Entity ارث بری می‌کند: 
 public partial class ProductType : Entity
    {
        public byte Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
همه پروژه‌ها را در پروژه‌ی SampleProject1.Console، به عنوان رفرنس اضافه می‌کنیم؛ بجز SampleProject2.Console و Output path همه پروژه‌ها را به یک پوشه مشترک هدایت می‌کنیم. در ادامه برای بدست آوردن Entity‌ها از کد زیر استفاده می‌کنیم:
            List<Assembly> allAssemblies = new List<Assembly>();
            string path = Path.GetDirectoryName(Assembly.GetExecutingAssembly().Location);

            foreach (string dll in Directory.GetFiles(path, "*.Common.dll"))
                allAssemblies.Add(Assembly.LoadFile(dll));

            var type = typeof(Entity);
      
            List<Type> types = allAssemblies
             .SelectMany(s => s.GetTypes())
             .Where(p => type.IsAssignableFrom(p)).ToList();

            List<string> entities = new List<string>();
            foreach (var item in types)
            {
                entities.Add(item.Name);
            }

            types.Add(typeof(Entity));
و سپس برای Generate کردن کلاس DbContext از کلاس زیر استفاده می‌کنیم:
public class ContextGenerator
    {
        public void Generate(List<string> entities, params Type[] types)
        {
            StringBuilder code = new StringBuilder();

            code.AppendLine(@"
           using System.Data.Entity;
           using System.Data.Entity.Core.EntityClient;
           using SampleProject1.Common.Models;
           using SampleProject1.Common.Models.Mapping;
           using SampleProject2.Common.Models;
           using SampleProject2.Common.Models.Mapping;

           namespace DbContextGenerator
           {
                public partial class TestContext : DbContext
                {
                    static TestContext()
                    {
                        Database.SetInitializer<TestContext>(null);
                    }

                    public TestContext()
                        : base(""Data Source=.;Initial Catalog=Test;Integrated Security=True;MultipleActiveResultSets=True"")
                    {
                        }
                ");

            var pluralizeHelper = new PluralizeHelper();

            foreach (var entity in entities)
            {
                code.AppendLine($@"public DbSet<{entity}> {pluralizeHelper.Pluralize(entity)} {{ get; set; }}");
            }

            code.AppendLine(@"protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)");
            code.AppendLine(@"{");

            foreach (var entity in entities)
            {
                code.AppendLine($@"modelBuilder.Configurations.Add(new {entity}Map());");
            }
            code.AppendLine(@"}");
            code.AppendLine(@"}");
            code.AppendLine(@"}");
           
            CSharpCodeProvider provider = new CSharpCodeProvider();
            CompilerParameters parameters = new CompilerParameters();

            parameters.ReferencedAssemblies.Add("System.Drawing.dll");
            parameters.ReferencedAssemblies.Add("System.Data.dll");
            parameters.ReferencedAssemblies.Add("System.Data.Entity.dll");
            parameters.ReferencedAssemblies.Add("System.ComponentModel.dll");

            foreach (var type in types)
            {
                parameters.ReferencedAssemblies.Add(type.Assembly.Location);
            }

            parameters.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbSet).Assembly.Location);
            parameters.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbContext).Assembly.Location);
            parameters.ReferencedAssemblies.Add(typeof(IQueryable).Assembly.Location);
            parameters.ReferencedAssemblies.Add(typeof(IQueryable<>).Assembly.Location);
            parameters.ReferencedAssemblies.Add(typeof(System.ComponentModel.IListSource).Assembly.Location);

            parameters.GenerateExecutable = false;
            parameters.GenerateInMemory = false;
            parameters.OutputAssembly = "ProjectContext.dll";

            CompilerResults results = provider.CompileAssemblyFromSource(parameters, code.ToString());

            if (results.Errors.HasErrors)
            {
                StringBuilder sb = new StringBuilder();

                foreach (CompilerError error in results.Errors)
                {
                    sb.AppendLine(String.Format("Error ({0}): {1}", error.ErrorNumber, error.ErrorText));
                }

                throw new InvalidOperationException(sb.ToString());
            }
        }

    }
و نحوه فراخوانی آن:
 new ContextGenerator().Generate(entities, types.ToArray()); // generate dbContext
همانطور که مشاهده می‌کنید، برای تولید کد، از کلاس CSharpCodeProvider استفاده میکنیم که نتیجه اجرای کد بالا، ساخت DLLی به نام ProjectContext.dll است. با مشاهده DLL ساخته شده توسط نرم افزار ILSpy، کد جنریت شده به صورت زیر خواهد بود: 

حال برای استفاده از Context تولید شده، به صورت زیر شیءایی را ساخته:

 static DbContext _dbContext=null;
        public static DbContext GetDbContextInstance()
        {
            if (_dbContext == null)
            {
                string path = Path.GetDirectoryName(Assembly.GetEntryAssembly().Location);
                var dllversionAssm = Assembly.LoadFile(path + "\\ProjectContext.dll");
                Type type = dllversionAssm.GetType("DbContextGenerator.TestContext");
                _dbContext = (DbContext)Activator.CreateInstance(type);
            }
            return _dbContext;
        }

و سپس برای ساخت DbSet از هر Entity به کد زیر نیاز خواهیم داشت:

public static System.Data.Entity.DbSet<T> Get<T>() where T : class
        {
            var set = GetDbContextInstance().Set<T>();
            return set;
        }

هم اکنون می‌توان رکوردهای Entity‌ها را واکشی کرده و یا آن‌ها را با یکدیگر Join بزنیم:

            var products = Get<Product>().ToList();

            var productTypes = Get<ProductType>().ToList();


            var query = from p in Get<Product>()
                        join pt in Get<ProductType>() on p.ProductTypeId equals pt.Id
                        select new
                        {
                            Id = p.Id,
                            Name = p.Name,
                            ProductType = pt.Name

                        };

            var JoinResult = query.ToList();

و نتیجه واکشی ها 


کد کامل این پروژه  

مطالب
Identity و مباحث مربوط به آن (قسمت اول) - آشنایی با Identity
Identity یکی از  Attributeهایی که در SQL Server به ازای Columnهای عددی می‌توان در نظر گرفت. به طور خیلی ساده هنگامی که این Attribute به ازای یک فیلد عددی تنظیم گردد. چنانچه رکوردی در جدول مربوط به Identity درج شود فیلد Identity مقداری را به طور اتوماتیک دریافت خواهد نمود. 
نحوه دریافت مقدار به ازای فیلد Identity با توجه به آخرین مقدار آن و گام افزایش است که در هنگام ایجاد identity تعریف می‌گردد.
برای ایجاد یک فیلد از نوع Identity می‌توانید زمانیکه جدول خود را ایجاد می‌کنید این Attribute را به فیلد مورد نظر خود تخصیص دهید. 
 مثال 1 : این مثال نحوه ایجاد یک فیلد از نوع Identity را نمایش می‌دهد. 
USE tempdb
GO
CREATE TABLE Customers1
(
 ID INT IDENTITY,-- ID INT IDENTITY(1,1)
 Name NVARCHAR(100),
 [Address] NVARCHAR(200)
)
GO

همانطور که در مثال 1 مشاهده می‌کنید فیلد ID از نوع Identity تعریف شده است. در این حالت (ID int IDENTITY) مقدار شروع و گام افزایش به ازای این فیلد 1 در نظر گرفته خواهد شد. در این صورت اگر چند رکورد زیر را به ازای این جدول درج کنید. مقدار Identity به صورت زیر خواهد بود. 
INSERT INTO Customers1 (Name,[Address]) VALUES
(N'مسعود',N'میانه'),
(N'فرید',N'میانه'),
(N'احمد',N'میانه')
GO
SELECT * FROM Customers1

مثال 2 : این مثال نحوه ایجاد یک فیلد از نوع Identity به همراه مقدار شروع و گام افزایش را مشخص می‌کند. 
USE tempdb
GO
CREATE TABLE Customers2
(
ID INT IDENTITY(100,2),
Name NVARCHAR(100),
[Address] NVARCHAR(200)
)
GO

همانطور که در مثال 2 مشاهده می‌کنید فیلد ID از نوع Identity تعریف شده است و مقدار شروع آن از 100 و همچنین گام افزایش 2 در نظر گرفته شده است. در این صورت اگر چند رکورد زیر را به ازای این جدول درج کنید. مقدار Identity به صورت زیر خواهد بود. 
INSERT INTO Customers2 (Name,[Address]) VALUES
(N'مسعود',N'میانه'),
(N'فرید',N'میانه'),
(N'احمد',N'میانه')
GO
SELECT * FROM Customers2

مثال 3 : این مثال نحوه تنظیم یک فیلد به صورت Identity را در محیط SQL Server Management Studio (SSMS) آموزش می‌دهد.
1- برای شروع کار همانند تصویر زیر بر روی قسمت Table کلیک راست کنید و گزینه New Table… را انتخاب کنید.


2- پس از نمایش پنجره زیر فیلدی را که می‌خواهید از نوع Identity باشد را انتخاب کرده و در قسمت Column Properties خصیصه Is Identity  را برابر Yes قرار دهید تا فیلد مورد نظر شما از نوع Identity در نظر گرفته شود. لازم به ذکر است که Identity Seed مقدار شروع و Identity Increment گام افزایش را مشخص می‌نماید. 

مطالب
استفاده از Flashback Table در Oracle
Oracle امکان جالبی دارد، به نام Flashback Table، که به کمک آن می‌توان یک جدول Drop شده را برگرداند. برای استفاده از قابلیت Flashback در دیتابیس Oracle، می‌بایست قابلیت Recyclebin در Oracle را فعال نمود. با فعال نمودن Recyclebin در Oracle ، جداول حذف شده بصورت منطقی حذف می‌گردند، تا در صورت نیاز بوسیله دستور Flashback Table، جداول مورد نظر برگردانده شود.
قبل از استفاده از دستور Flashback Table، ابتدا Recyclebin را فعال می‌نماییم:
ALTER SYSTEM SET recyclebin = ON;
در Script بالا، Recyclebin در سطح سیستم فعال شده است،اگر شما مایل باشید می‌توانید،Recyclebin را در سطح Session فعال نمایید.
ALTER SESSION SET recyclebin = ON;
برای غیر فعال نمودن Recyclebin نیز بصورت زیر عمل می‌نماییم:
ALTER SYSTEM SET recyclebin = OFF;
یا
ALTER SESSION SET recyclebin = OFF;
حال با فرض اینکه Recyclebin را فعال نموده ایم، با یک مثال نحوه عملکرد Flashback Table را نمایش می‌دهیم:
ابتدا یک جدول ایجاد نمایید، مطابق Script زیر:
Create Table Test
(ID int,
FirstName varchar(255),
LastName Varchar(255))
مقادیری را درون جدول فوق درج نمایید، سپس بوسیله دستور زیر جدول فوق را حذف نمایید:
Drop table Test
در ادامه برای برگرداندن جدول فوق می‌توانیم از دستور Falshback Table مطابق Script زیر عمل نماییم:
FLASHBACK TABLE Test TO BEFORE DROP;
برای مشاهده محتویات Recyclebin نیز می‌توانید از Script‌های زیر استفاده نمایید:
Select * From  recyclebin;
یا

SELECT * FROM USER_RECYCLEBIN;
این قابلیت چندی پیش در محیط اجرایی مشتری به کمکم آمد، بطوریکه من تقریبا اطلاعات 8 میلیون نفر را در یک جدول درج نموده بودم و پس از اعمال Migration ، آن را حذف کردم، صبح روز بعد متوجه شدم،که عملیات انجام شده اشتباه بوده و من می‌بایست دوباره جداول اصلی را بازسازی می‌کردم،از طرفی امکان Restore نمودن یا درج دوباره 8 میلیون رکورد به دیتابیس وجود نداشت، چون زمان زیادی می‌برد، و از طرفی هم نمی‌بایست بار زیادی روی دیتابیس می‌گذاشتم، در این زمان بود که دستور Flashback Table ، دیتابیس Oracle به کمکم آمد و در کوتاهترین زمان مشکل بوجود آمده را برطرف کردم.
البته من چنین امکانی را در SQL Server ندیدم، خوشنود می‌شوم، اگر کسی تجربه ای مشابه در SQL Server داشت، به اشتراک بگذارد.
موفق باشید.


مطالب
امکانات جدید Entity Framework Designer در VS 2012
ویرایش 2012 ابزار Visual Studio جهت کار با EF امکانات جدیدی دارد که سعی دارم به طور خلاصه چند مورد آنرا توضیح دهم.

پشتیبانی از Enum
در نسخه‌های قبل از EF 5 پیشتیبانی توکاری از Enum‌ها وجود نداشت و برنامه نویس برای استفاده از آن‌ها مجبور بود از روش‌های دیگری استفاده کند؛ مانند ^ استفاده کند. در نسخه 5 این امکان براحتی قابل اعمال است. بدین منظور کافی است:
1- در Designer بر روی خصوصیتی که قصد تبدیل آنرا به enum دارید راست کلیک کرده و گزینه Convert to enum را انتخاب کنید.

2- در پنجره Add enum ابتدا در قسمت Underlying type نوع Int32 را انتخاب کنید سپس می‌توان نام enum و اعضای آنرا و تعیین کرد.

3- دکمه ok را کلیک کنید و سپس پروژه را Build کنید.
در ادامه به راحتی می‌توان از آن در برنامه به صورت زیر استفاده کرد:
var department = (from d in context.Departments
                        where d.Name == DepartmentNames.English
                        select d).FirstOrDefault();

تقسیم یک مدل در Entity Framework به چند دیاگرام 
هنگامی که یک دیاگرام جدید ایجاد می‌کنید این دیاگرام به طور پیش فرض با نام Diagram1 به پوشه Diagrams اضافه می‌شود. اطلاعات مربوط به ظاهر موجودیت مانند رنگ و شکل و روابط آنها نیز در فایلی با پسوند edmx.diagram قرار می‌گیرند. شما بصورت دستی نمی‌توانید این فایل را تغییر دهید چون اطلاعات آن دوباره توسط جنریتور رونویسی می‌شود. لذا تغییر در دیاگرام به روش دستی مورد اطمینان نیست!

 
حتما برای کسانیکه از EF ِDesigner استفاده می‌کنند پیش آمده که بخواهند مدل موجویت هایشان را بجای یک فایل در چند فایل قرار دهند. اینکار مخصوصا زمانی که تعداد موجودیت‌ها زیاد است لازم به نظر می‌رسد بعلاوه اینکه مدیریت و مرور موجودیت‌ها را در پروژهای بزرگ آسانتر می‌کند. خوشبختانه این امکان در Visual Studio 2012 ایجاد شده است. 
بدین منظور در دیاگرام برنامه موجودیت هایی را که می‌خواهید به دیاگرام دیگری انتقال دهید با کلیک و شیفت انتخاب کنید. سپس راست کلیک کرده و گزینه Move to new Diagram را انتخاب کنید. دیاگرام جدیدی ایجاد شده و موجودیت انتخاب شده به آنجا انتقال داده می‌شود. بهتر است موجودیت هایی که برای انتقال انتخاب کرده اید به صورت یک گروه مستقل باشند یعنی با موجودیت‌های دیگر رابطه نداشته باشند.
کار انتقال به یک دیاگرام جدید را می‌توان به کمک کلیدهای Ctrl+C و Ctrl+X نیز انجام داد، باید توجه داشت در حالتی که موجودیت را کپی می‌کنید، نام موجودیت جدید با اضافه شدن یک عدد از موجودیت موجود جدا می‌شود.

تغییر رنگ موجودیت
روش دیگری که جهت متمایز و جدا کردن موجودیت‌ها می‌توان از آن استفاده کرد، تغییر رنگ آنهاست. بدین منظور پس از انتخاب موجودیت‌ها می‌توانید با تغییر مقدار Fill Color در پنجره Properties رنگ موجودیت‌های انتخاب شده را تغییر داد.

 
اشتراک‌ها
معرفی Stack only json deserialization

The StackOnlyJsonParser combines the System.Text.Json library with C# 9 code generators to allow for fast and GC-friendly JSON deserialization. 

معرفی Stack only json deserialization