مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هفتم

مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری

ساخت یک شیء SessionFactory بسیار پر هزینه و زمانبر است. به همین جهت لازم است که این شیء یکبار حین آغاز برنامه ایجاد شده و سپس در پایان کار برنامه تخریب شود. انجام اینکار در برنامه‌های معمولی ویندوزی (WinForms ،WPF و ...)، ساده است اما در محیط Stateless وب و برنامه‌های ASP.Net ، نیاز به راه حلی ویژه وجود خواهد داشت و تمرکز اصلی این مقاله حول مدیریت صحیح سشن فکتوری در برنامه‌های ASP.Net است.

برای پیاده سازی شیء سشن فکتوری به صورتی که یکبار در طول برنامه ایجاد شود و بارها مورد استفاده قرار گیرد باید از یکی از الگوهای معروف طراحی برنامه نویسی شیء گرا به نام Singleton Pattern استفاده کرد. پیاده سازی نمونه‌ی thread safe آن که در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی وب و همچنین برنامه‌های معمولی ویندوزی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، در آدرس ذیل قابل مشاهده است:



از پنجمین روش ذکر شده در این مقاله جهت ایجاد یک lazy, lock-free, thread-safe singleton استفاده خواهیم کرد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده ما یک یا چند پارکینگ داریم که در هر پارکینگ یک یا چند خودرو می‌توانند پارک شوند.


یک برنامه ASP.Net را آغاز کرده و ارجاعاتی را به اسمبلی‌های زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و همچنین ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم

تصویر نهایی پروژه ما به شکل زیر خواهد بود:



پروژه ما دارای یک پوشه domain ، تعریف کننده موجودیت‌های برنامه جهت تهیه نگاشت‌های لازم از روی ‌آن‌ها است. سپس یک پوشه جدید را به نام NHSessionManager به آن جهت ایجاد یک Http module مدیریت کننده سشن‌های NHibernate در برنامه اضافه خواهیم کرد.

ساختار دومین برنامه (مطابق کلاس دیاگرام فوق):

namespace NHSample3.Domain
{
public class Car
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Color { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample3.Domain
{
public class Parking
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Location { get; set; }
public virtual IList<Car> Cars { get; set; }

public Parking()
{
Cars = new List<Car>();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های وب

در این قسمت قصد داریم Http Module ایی را جهت مدیریت سشن‌های NHibernate ایجاد نمائیم.

در ابتدا کلاس Config را در پوشه مدیریت سشن NHibernate با محتویات زیر ایجاد کنید:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;

namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.ExposeConfiguration(
x => x.SetProperty("current_session_context_class", "managed_web")
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample3.Domain.Car).Assembly))
);
}

public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
با این کلاس در قسمت‌های قبل آشنا شده‌اید. در این کلاس با کمک امکانات Auto mapping موجود در Fluent Nhibernate (مطلب قسمت قبلی این سری آموزشی) اقدام به تهیه نگاشت‌های خودکار از کلاس‌های قرار گرفته در پوشه دومین خود خواهیم کرد (فضای نام این پوشه به دومین ختم می‌شود که در متد GetConfig مشخص است).
دو نکته جدید در متد GetConfig وجود دارد:
الف) استفاده از متد FromConnectionStringWithKey ، بجای تعریف مستقیم کانکشن استرینگ در متد مذکور که روشی است توصیه شده. به این صورت فایل وب کانفیگ ما باید دارای تعریف کلید مشخص شده در متد GetConfig به نام DbConnectionString باشد:

<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true" />
</connectionStrings>
ب) قسمت ExposeConfiguration آن نیز جدید است.
در اینجا به AutoMapper خواهیم گفت که قصد داریم از امکانات مدیریت سشن مخصوص وب فریم ورک NHibernate استفاده کنیم. فریم ورک NHibernate دارای کلاسی است به نام NHibernate.Context.ManagedWebSessionContext که جهت مدیریت سشن‌های خود در پروژه‌های وب ASP.Net پیش بینی کرده است و از این متد در Http module ایی که ایجاد خواهیم کرد جهت ردگیری سشن جاری آن کمک خواهیم گرفت.

اگر متد CreateDb را فراخوانی کنیم، جداول نگاشت شده به کلاس‌های پوشه دومین برنامه، به صورت خودکار ایجاد خواهند شد که دیتابیس دیاگرام آن به صورت زیر می‌باشد:



سپس کلاس SingletonCore را جهت تهیه تنها و تنها یک وهله از شیء سشن فکتوری در کل برنامه ایجاد خواهیم کرد (همانطور که عنوان شده، ایده پیاده سازی این کلاس thread safe ، از مقاله معرفی شده در ابتدای بحث گرفته شده است):

using NHibernate;

namespace NHSessionManager
{
/// <summary>
/// lazy, lock-free, thread-safe singleton
/// </summary>
public class SingletonCore
{
private readonly ISessionFactory _sessionFactory;

SingletonCore()
{
_sessionFactory = Config.GetConfig().BuildSessionFactory();
}

public static SingletonCore Instance
{
get
{
return Nested.instance;
}
}

public static ISession GetCurrentSession()
{
return Instance._sessionFactory.GetCurrentSession();
}

public static ISessionFactory SessionFactory
{
get { return Instance._sessionFactory; }
}

class Nested
{
// Explicit static constructor to tell C# compiler
// not to mark type as beforefieldinit
static Nested()
{
}

internal static readonly SingletonCore instance = new SingletonCore();
}
}
}
اکنون می‌توان از این Singleton object جهت تهیه یک Http Module کمک گرفت. برای این منظور کلاس SessionModule را به برنامه اضافه کنید:

using System;
using System.Web;
using NHibernate;
using NHibernate.Context;

namespace NHSessionManager
{
public class SessionModule : IHttpModule
{
public void Dispose()
{ }

public void Init(HttpApplication context)
{
if (context == null)
throw new ArgumentNullException("context");

context.BeginRequest += Application_BeginRequest;
context.EndRequest += Application_EndRequest;
}

private void Application_BeginRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
ManagedWebSessionContext.Bind(HttpContext.Current, session);
session.BeginTransaction();
}

private void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = ManagedWebSessionContext.Unbind(
HttpContext.Current, SingletonCore.SessionFactory);
if (session == null) return;

try
{
if (session.Transaction != null &&
!session.Transaction.WasCommitted &&
!session.Transaction.WasRolledBack)
{
session.Transaction.Commit();
}
else
{
session.Flush();
}
}
catch (Exception)
{
session.Transaction.Rollback();
}
finally
{
if (session != null && session.IsOpen)
{
session.Close();
session.Dispose();
}
}
}
}
}
کلاس فوق کار پیاده سازی اینترفیس IHttpModule را جهت دخالت صریح در request handling pipeline برنامه ASP.Net جاری انجام می‌دهد. در این کلاس مدیریت متدهای استاندارد Application_BeginRequest و Application_EndRequest به صورت خودکار صورت می‌گیرد.
در متد Application_BeginRequest ، در ابتدای هر درخواست یک سشن جدید ایجاد و به مدیریت سشن وب NHibernate بایند می‌شود، همچنین یک تراکنش نیز آغاز می‌گردد. سپس در پایان درخواست، این انقیاد فسخ شده و تراکنش کامل می‌شود، همچنین کار پاکسازی اشیاء نیز صورت خواهد گرفت.

با توجه به این موارد، دیگر نیازی به ذکر using جهت dispose کردن سشن جاری در کدهای ما نخواهد بود، زیرا در پایان هر درخواست اینکار به صورت خودکار صورت می‌گیرد. همچنین نیازی به ذکر تراکنش نیز نمی‌باشد، چون مدیریت آن‌را خودکار کرده‌ایم.

جهت استفاده از این Http module تهیه شده باید چند سطر زیر را به وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<httpModules>
<!--NHSessionManager-->
<add name="SessionModule" type="NHSessionManager.SessionModule"/>
</httpModules>
بدیهی است اگر نخواهید از Http module استفاده کنید باید این کدها را در فایل Global.asax برنامه قرار دهید.

اکنون مثالی از نحوه‌ی استفاده از امکانات فراهم شده فوق به صورت زیر می‌تواند باشد:
ابتدا کلاس ParkingContext را جهت مدیریت مطلوب‌تر LINQ to NHibernate تشکیل می‌دهیم.

using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample3.Domain;

namespace NHSample3
{
public class ParkingContext : NHibernateContext
{
public ParkingContext(ISession session)
: base(session)
{ }

public IOrderedQueryable<Car> Cars
{
get { return Session.Linq<Car>(); }
}

public IOrderedQueryable<Parking> Parkings
{
get { return Session.Linq<Parking>(); }
}
}
}
سپس در فایل Default.aspx.cs برنامه ، برای نمونه تعدادی رکورد را افزوده و نتیجه را در یک گرید ویوو نمایش خواهیم داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample3.Domain;
using NHSessionManager;

namespace NHSample3
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//Config.CreateDb();

//ثبت یک سری رکورد در دیتابیس
ISession session = SingletonCore.GetCurrentSession();

Car car1 = new Car() { Name = "رنو", Color = "مشکلی" };
session.Save(car1);
Car car2 = new Car() { Name = "پژو", Color = "سفید" };
session.Save(car2);

Parking parking1 = new Parking()
{
Location = "آدرس پارکینگ مورد نظر",
Name = "پارکینگ یک",
Cars = new List<Car> { car1, car2 }
};

session.Save(parking1);

//نمایش حاصل در یک گرید ویوو
ParkingContext db = new ParkingContext(session);
var query = from x in db.Cars select new { CarName = x.Name, CarColor = x.Color };
GridView1.DataSource = query.ToList();
GridView1.DataBind();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های غیر وب

در برنامه‌های ویندوزی مانند WinForms ، WPF و غیره، تا زمانیکه یک فرم باز باشد، کل فرم و اشیاء مرتبط با آن به یکباره تخریب نخواهند شد، اما در یک برنامه ASP.Net جهت حفظ منابع سرور در یک محیط چند کاربره، پس از پایان نمایش یک صفحه وب، اثری از آثار اشیاء تعریف شده در کدهای آن صفحه در سرور وجود نداشته و همگی بلافاصله تخریب می‌شوند. به همین جهت بحث‌های ویژه state management در ASP.Net در اینباره مطرح است و مدیریت ویژه‌ای باید روی آن صورت گیرد که در قسمت قبل مطرح شد.
از بحث فوق، تنها استفاده از کلاس‌های Config و SingletonCore ، جهت استفاده و مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری در برنامه‌های ویندوزی کفایت می‌کنند.

دریافت سورس برنامه قسمت هفتم

ادامه دارد ....

مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت پنجم

کدهای این قسمت به‌روزرسانی شده و از این ریپازیتوری قابل دسترسی است.


Event Sourcing

در این قسمت قصد داریم تا اطلاعات Command‌های خود را بعد از Process، داخل یک دیتابیس Append-Only ذخیره کنیم. با استفاده از این روش میتوانیم بفهمیم در یک تاریخ مشخص، با چه ورودی‌هایی ( Request )، چه جواب ( Response ) ای در آن لحظه از برنامه برگشت داده شده‌است.


برای پیاده سازی Event Sourcing از دیتابیس EventStore که سورس آن نیز در گیتهاب قابل دسترسی است، استفاده خواهیم کرد. توجه داشته باشید که شما میتوانید از دیتابیس‌های دیگری مثل Elasticsearch, Redis و ... به‌منظور دیتابیس Event Store خود استفاده کنید و محدود به EventStore نیستید.

ما برای راه اندازی دیتابیس EventStore در این قسمت، از Docker استفاده خواهیم کرد. آموزش Docker قبلا طی مقالاتی (2 , 1) در سایت قرار گرفته‌است و در این مقاله به تکرار نحوه استفاده از آن نخواهیم پرداخت.

با استفاده از دستور زیر، EventStore را از روی Docker Hub که Registry پیشفرض است، Pull و اجرا میکنیم و پورت‌های 2113 و 1113 آن را به بیرون Expose میکنیم تا داخل برنامه خود، از آن‌ها استفاده کنیم:
docker run --name eventstore-node -d -p 2113:2113 -p 1113:1113 eventstore/eventstore

EventStore دارای پنل ادمینی است که از طریق http://localhost:2113 قابل دسترسی است. Username پیشفرض آن برابر با admin و کلمه عبور آن برابر با changeit است.

بعد از لاگین در پنل ادمین، با چنین Dashboard ای مواجه خواهید شد و نشان از این دارد که EventStore به‌درستی اجرا شده است:



برای استفاده از EventStore داخل برنامه خود، مانند دیگر دیتابیس‌ها، Client موجود آن را برای #C، از NuGet نصب میکنیم:
Install-Package EventStore.Client

سپس کلاسی بنام EventStoreDbContext ایجاد و منطق ارتباط با EventStore را داخل آن قرار میدهیم :
public class EventStoreDbContext : IEventStoreDbContext
{
    public async Task<IEventStoreConnection> GetConnection()
    {
        IEventStoreConnection connection = EventStoreConnection.Create(
            new IPEndPoint(IPAddress.Loopback, 1113),
            nameof(MediatrTutorial));

        await connection.ConnectAsync();

        return connection;
    }

    public async Task AppendToStreamAsync(params EventData[] events)
    {
        const string appName = nameof(MediatrTutorial);
        IEventStoreConnection connection = await GetConnection();

        await connection.AppendToStreamAsync(appName, ExpectedVersion.Any, events);
    }
}

همانطور که می‌بینید، با استفاده از IP 1113 که در بالاتر با استفاده از Docker آن را Expose کرده بودیم، به EventStore متصل شده‌ایم. همچنین برای متد AppendToStreamAsync خود EventStore ، یک Facade نوشته‌ایم که نحوه کار با آن را برایمان راحت‌تر کرده‌است.

با توجه به اینکه EventStore در Documentation خود بیان کرده که Thread-Safe است، در DI Container خود، EventStoreDbContext را بصورت Singleton ثبت و Register میکنیم و در طول عمر برنامه، یک instance از آن خواهیم داشت:
services.AddSingleton<IEventStoreDbContext, EventStoreDbContext>();

قصد داریم Request هایی را که از نوع Command هستند، همراه با Response آن‌ها داخل EventStore ذخیره کنیم. برای تشخیص Query/Command بودن یک Request ، از نام آنها استفاده خواهیم کرد. همانطور که در قسمت‌های قبل گفتیم ، Command‌ها باید با ذکر "Command" در پایان نامشان همراه باشند.

این یک Convention در برنامه ماست که باید رعایت شود. ( Convention Over Configuration )



مانند Behavior‌های قبلی، یک Behavior جدید را بنام EventLoggerBehavior ایجاد و از IPipelineBehavior ارث بری کرده و EventStoreDbContext خود را به آن Inject میکنیم:
public class EventLoggerBehavior<TRequest, TResponse> :
   IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
{
    readonly IEventStoreDbContext _eventStoreDbContext;

    public EventLoggerBehavior(IEventStoreDbContext eventStoreDbContext)
    {
        _eventStoreDbContext = eventStoreDbContext;
    }

    public async Task<TResponse> Handle(TRequest request, CancellationToken cancellationToken, RequestHandlerDelegate<TResponse> next)
    {
        TResponse response = await next();

        string requestName = request.ToString();

        // Commands convention
        if (requestName.EndsWith("Command"))
        {
            Type requestType = request.GetType();
            string commandName = requestType.Name;

            var data = new Dictionary<string, object>
            {
                {
                    "request", request
                },
                {
                    "response", response
                }
            };

            string jsonData = JsonConvert.SerializeObject(data);
            byte[] dataBytes = Encoding.UTF8.GetBytes(jsonData);

            EventData eventData = new EventData(eventId: Guid.NewGuid(),
                type: commandName,
                isJson: true,
                data: dataBytes,
                metadata: null); 

            await _eventStoreDbContext.AppendToStreamAsync(eventData);
        }

        return response;
    }
}

با استفاده از این Behavior، فقط Request هایی را که Command هستند و State برنامه را تغییر میدهند، داخل EventStore ذخیره میکنیم. اکنون کافیست تا این Behavior را داخل DI Container خود اضافه کنیم :
services.AddScoped(typeof(IPipelineBehavior<,>), typeof(EventLoggerBehavior<,>));

اگر برنامه را اجرا و یکی از Command‌ها را مانند CreateCustomerCommand، با استفاده از api/Customers <= POST فراخوانی کنید، Request و Response شما با Type آن Command و همراه با DateTime ای که این Request رخ داده‌است، داخل EventStore ذخیره خواهد شد که در Admin Panel مربوط به EventStore، در تب Stream Browser قابل مشاهده است :



نامگذاری این بخش به Stream، بدلیل این است که ما جریان و تاریخچه‌ای از وقایع بوجود آمده در سیستم را داریم که با استفاده از آن‌ها میتوانیم به وضعیت جاری و نحوه رسیدن به این State دست پیدا کنیم.
مطالب
اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity
پروژه‌ی ASP.NET Identity که نسل جدید سیستم Authentication و Authorization مخصوص ASP.NET است، دارای دو سری مثال رسمی است:
الف) مثال‌های کدپلکس
 ب) مثال نیوگت

در ادامه قصد داریم مثال نیوگت آن‌را که مثال کاملی است از نحوه‌ی استفاده از ASP.NET Identity در ASP.NET MVC، جهت اعمال الگوی واحد کار و تزریق وابستگی‌ها، بازنویسی کنیم.


پیشنیازها
- برای درک مطلب جاری نیاز است ابتدا دور‌ه‌ی مرتبطی را در سایت مطالعه کنید و همچنین با نحوه‌ی پیاده سازی الگوی واحد کار در EF Code First آشنا باشید.
- به علاوه فرض بر این است که یک پروژه‌ی خالی ASP.NET MVC 5 را نیز آغاز کرده‌اید و توسط کنسول پاور شل نیوگت، فایل‌های مثال Microsoft.AspNet.Identity.Samples را به آن افزوده‌اید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.Identity.Samples -Pre


ساختار پروژه‌ی تکمیلی

همانند مطلب پیاده سازی الگوی واحد کار در EF Code First، این پروژه‌ی جدید را با چهار اسمبلی class library دیگر به نام‌های
AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DataLayer
AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
AspNetIdentityDependencyInjectionSample.IocConfig
AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer
تکمیل می‌کنیم.


ساختار پروژه‌ی AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses

مثال Microsoft.AspNet.Identity.Samples بر مبنای primary key از نوع string است. برای نمونه کلاس کاربران آن‌را به نام ApplicationUser در فایل Models\IdentityModels.cs می‌توانید مشاهده کنید. در مطلب جاری، این نوع پیش فرض، به نوع متداول int تغییر خواهد یافت. به همین جهت نیاز است کلاس‌های ذیل را به پروژه‌ی DomainClasses اضافه کرد:
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;
using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
{
  public class ApplicationUser : IdentityUser<int, CustomUserLogin, CustomUserRole, CustomUserClaim>
  {
   // سایر خواص اضافی در اینجا
 
   [ForeignKey("AddressId")]
   public virtual Address Address { get; set; }
   public int? AddressId { get; set; }
  }
}

using System.Collections.Generic;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
{
  public class Address
  {
   public int Id { get; set; }
   public string City { get; set; }
   public string State { get; set; }
 
   public virtual ICollection<ApplicationUser> ApplicationUsers { set; get; }
  }
}

using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
{
  public class CustomRole : IdentityRole<int, CustomUserRole>
  {
   public CustomRole() { }
   public CustomRole(string name) { Name = name; }
 
 
  }
}

using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
{
  public class CustomUserClaim : IdentityUserClaim<int>
  {
 
  }
}

using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
{
  public class CustomUserLogin : IdentityUserLogin<int>
  {
 
  }
}

using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses
{
  public class CustomUserRole : IdentityUserRole<int>
  {
 
  }
}
در اینجا نحوه‌ی تغییر primary key از نوع string را به نوع int، مشاهده می‌کنید. این تغییر نیاز به اعمال به کلاس‌های کاربران و همچنین نقش‌های آن‌ها نیز دارد. به همین جهت صرفا تغییر کلاس ابتدایی ApplicationUser کافی نیست و باید کلاس‌های فوق را نیز اضافه کرد و تغییر داد.
بدیهی است در اینجا کلاس پایه کاربران را می‌توان سفارشی سازی کرد و خواص دیگری را نیز به آن افزود. برای مثال در اینجا یک کلاس جدید آدرس تعریف شده‌است که ارجاعی از آن در کلاس کاربران نیز قابل مشاهده است.
سایر کلاس‌های مدل‌های اصلی برنامه که جداول بانک اطلاعاتی را تشکیل خواهند داد نیز در آینده به همین اسمبلی DomainClasses اضافه می‌شوند.


ساختار پروژه‌ی AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DataLayer جهت اعمال الگوی واحد کار

اگر به همان فایل Models\IdentityModels.cs ابتدایی پروژه که اکنون کلاس ApplicationUser آن‌را به پروژه‌ی DomainClasses منتقل کرده‌ایم، مجددا مراجعه کنید، کلاس DbContext مخصوص ASP.NET Identity نیز در آن تعریف شده‌است:
 public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
این کلاس را به پروژه‌ی DataLayer منتقل می‌کنیم و از آن به عنوان DbContext اصلی برنامه استفاده خواهیم کرد. بنابراین دیگر نیازی نیست چندین DbContext در برنامه داشته باشیم. IdentityDbContext، در اصل از DbContext مشتق شده‌است.
اینترفیس IUnitOfWork برنامه، در پروژه‌ی DataLayer چنین شکلی را دارد که نمونه‌ای از آن‌را در مطلب آشنایی با نحوه‌ی پیاده سازی الگوی واحد کار در EF Code First، پیشتر ملاحظه کرده‌اید.
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DataLayer.Context
{
  public interface IUnitOfWork
  {
   IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class;
   int SaveAllChanges();
   void MarkAsChanged<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class;
   IList<T> GetRows<T>(string sql, params object[] parameters) where T : class;
   IEnumerable<TEntity> AddThisRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class;
   void ForceDatabaseInitialize();
  }
}
اکنون کلاس ApplicationDbContext منتقل شده به DataLayer یک چنین امضایی را خواهد یافت:
public class ApplicationDbContext :
  IdentityDbContext<ApplicationUser, CustomRole, int, CustomUserLogin, CustomUserRole, CustomUserClaim>,
  IUnitOfWork
{
  public DbSet<Category> Categories { set; get; }
  public DbSet<Product> Products { set; get; }
  public DbSet<Address> Addresses { set; get; }
تعریف آن باید جهت اعمال کلاس‌های سفارشی سازی شده‌ی کاربران و نقش‌های آن‌ها برای استفاده از primary key از نوع int به شکل فوق، تغییر یابد. همچنین در انتهای آن مانند قبل، IUnitOfWork نیز ذکر شده‌است. پیاده سازی کامل این کلاس را از پروژه‌ی پیوست انتهای بحث می‌توانید دریافت کنید.
کار کردن با این کلاس، هیچ تفاوتی با DbContext‌های متداول EF Code First ندارد و تمام اصول آن‌ها یکی است.

در ادامه اگر به فایل App_Start\IdentityConfig.cs مراجعه کنید، کلاس ذیل در آن قابل مشاهده‌است:
 public class ApplicationDbInitializer : DropCreateDatabaseIfModelChanges<ApplicationDbContext>
نیازی به این کلاس به این شکل نیست. آن‌را حذف کنید و در پروژه‌ی DataLayer، کلاس جدید ذیل را اضافه نمائید:
using System.Data.Entity.Migrations;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DataLayer.Context
{
  public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<ApplicationDbContext>
  {
   public Configuration()
   {
    AutomaticMigrationsEnabled = true;
    AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
   }
  }
}
در این مثال، بحث migrations به حالت خودکار تنظیم شده‌است و تمام تغییرات در پروژه‌ی DomainClasses را به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند. تا همینجا کار تنظیم DataLayer به پایان می‌رسد.


ساختار پروژ‌ه‌ی AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer

در ادامه مابقی کلاس‌‌های موجود در فایل App_Start\IdentityConfig.cs را به لایه سرویس برنامه منتقل خواهیم کرد. همچنین برای آن‌ها یک سری اینترفیس جدید نیز تعریف می‌کنیم، تا تزریق وابستگی‌ها به نحو صحیحی صورت گیرد. اگر به فایل‌های کنترلر این مثال پیش فرض مراجعه کنید (پیش از تغییرات بحث جاری)، هرچند به نظر در کنترلرها، کلاس‌های موجود در فایل App_Start\IdentityConfig.cs تزریق شده‌اند، اما به دلیل عدم استفاده از اینترفیس‌ها، وابستگی کاملی بین جزئیات پیاده سازی این کلاس‌ها و نمونه‌های تزریق شده به کنترلرها وجود دارد و عملا معکوس سازی واقعی وابستگی‌ها رخ نداده‌است. بنابراین نیاز است این مسایل را اصلاح کنیم.

الف) انتقال کلاس ApplicationUserManager به لایه سرویس برنامه
کلاس ApplicationUserManager فایل App_Start\IdentityConfig.c را به لایه سرویس منتقل می‌کنیم:
using System;
using System.Security.Claims;
using System.Threading.Tasks;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer.Contracts;
using Microsoft.AspNet.Identity;
using Microsoft.AspNet.Identity.Owin;
using Microsoft.Owin.Security.Cookies;
using Microsoft.Owin.Security.DataProtection;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer
{
  public class ApplicationUserManager
   : UserManager<ApplicationUser, int>, IApplicationUserManager
  {
   private readonly IDataProtectionProvider _dataProtectionProvider;
   private readonly IIdentityMessageService _emailService;
   private readonly IApplicationRoleManager _roleManager;
   private readonly IIdentityMessageService _smsService;
   private readonly IUserStore<ApplicationUser, int> _store;
 
   public ApplicationUserManager(IUserStore<ApplicationUser, int> store,
    IApplicationRoleManager roleManager,
    IDataProtectionProvider dataProtectionProvider,
    IIdentityMessageService smsService,
    IIdentityMessageService emailService)
    : base(store)
   {
    _store = store;
    _roleManager = roleManager;
    _dataProtectionProvider = dataProtectionProvider;
    _smsService = smsService;
    _emailService = emailService;
 
    createApplicationUserManager();
   }
 
 
   public void SeedDatabase()
   {
   }
 
   private void createApplicationUserManager()
   {
    // Configure validation logic for usernames
    this.UserValidator = new UserValidator<ApplicationUser, int>(this)
    {
      AllowOnlyAlphanumericUserNames = false,
      RequireUniqueEmail = true
    };
 
    // Configure validation logic for passwords
    this.PasswordValidator = new PasswordValidator
    {
      RequiredLength = 6,
      RequireNonLetterOrDigit = true,
      RequireDigit = true,
      RequireLowercase = true,
      RequireUppercase = true,
    };
 
    // Configure user lockout defaults
    this.UserLockoutEnabledByDefault = true;
    this.DefaultAccountLockoutTimeSpan = TimeSpan.FromMinutes(5);
    this.MaxFailedAccessAttemptsBeforeLockout = 5;
 
    // Register two factor authentication providers. This application uses Phone and Emails as a step of receiving a code for verifying the user
    // You can write your own provider and plug in here.
    this.RegisterTwoFactorProvider("PhoneCode", new PhoneNumberTokenProvider<ApplicationUser, int>
    {
      MessageFormat = "Your security code is: {0}"
    });
    this.RegisterTwoFactorProvider("EmailCode", new EmailTokenProvider<ApplicationUser, int>
    {
      Subject = "SecurityCode",
      BodyFormat = "Your security code is {0}"
    });
    this.EmailService = _emailService;
    this.SmsService = _smsService;
 
    if (_dataProtectionProvider != null)
    {
      var dataProtector = _dataProtectionProvider.Create("ASP.NET Identity");
      this.UserTokenProvider = new DataProtectorTokenProvider<ApplicationUser, int>(dataProtector);
    }
   } 
  }
}
تغییراتی که در اینجا اعمال شده‌اند، به شرح زیر می‌باشند:
- متد استاتیک Create این کلاس حذف و تعاریف آن به سازنده‌ی کلاس منتقل شده‌اند. به این ترتیب با هربار وهله سازی این کلاس توسط IoC Container به صورت خودکار این تنظیمات نیز به کلاس پایه UserManager اعمال می‌شوند.
- اگر به کلاس پایه UserManager دقت کنید، به آرگومان‌های جنریک آن یک int هم اضافه شده‌است. این مورد جهت استفاده از primary key از نوع int ضروری است.
- در کلاس پایه UserManager تعدادی متد وجود دارند. تعاریف آن‌ها را به اینترفیس IApplicationUserManager منتقل خواهیم کرد. نیازی هم به پیاده سازی این متدها در کلاس جدید ApplicationUserManager نیست؛ زیرا کلاس پایه UserManager پیشتر آن‌ها را پیاده سازی کرده‌است. به این ترتیب می‌توان به یک تزریق وابستگی واقعی و بدون وابستگی به پیاده سازی خاص UserManager رسید. کنترلری که با IApplicationUserManager بجای ApplicationUserManager کار می‌کند، قابلیت تعویض پیاده سازی آن‌را جهت آزمون‌های واحد خواهد یافت.
- در کلاس اصلی ApplicationDbInitializer پیش فرض این مثال، متد Seed هم قابل مشاهده‌است. این متد را از کلاس جدید Configuration اضافه شده به DataLayer حذف کرده‌ایم. از این جهت که در آن از متدهای کلاس ApplicationUserManager مستقیما استفاده شده‌است. متد Seed اکنون به کلاس جدید اضافه شده به لایه سرویس منتقل شده و در آغاز برنامه فراخوانی خواهد شد. DataLayer نباید وابستگی به لایه سرویس داشته باشد. لایه سرویس است که از امکانات DataLayer استفاده می‌کند.
- اگر به سازنده‌ی کلاس جدید ApplicationUserManager دقت کنید، چند اینترفیس دیگر نیز به آن تزریق شده‌اند. اینترفیس IApplicationRoleManager را ادامه تعریف خواهیم کرد. سایر اینترفیس‌های تزریق شده مانند IUserStore، IDataProtectionProvider و IIdentityMessageService جزو تعاریف اصلی ASP.NET Identity بوده و نیازی به تعریف مجدد آن‌ها نیست. فقط کلاس‌های EmailService و SmsService فایل App_Start\IdentityConfig.c را نیز به لایه سرویس منتقل کرده‌ایم. این کلاس‌ها بر اساس تنظیمات IoC Container مورد استفاده، در اینجا به صورت خودکار ترزیق خواهند شد. حالت پیش فرض آن، وهله سازی مستقیم است که مطابق کدهای فوق به حالت تزریق وابستگی‌ها بهبود یافته‌است.


ب) انتقال کلاس ApplicationSignInManager به لایه سرویس برنامه
کلاس ApplicationSignInManager فایل App_Start\IdentityConfig.c را نیز به لایه سرویس منتقل می‌کنیم.
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer.Contracts;
using Microsoft.AspNet.Identity.Owin;
using Microsoft.Owin.Security;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer
{
  public class ApplicationSignInManager :
   SignInManager<ApplicationUser, int>, IApplicationSignInManager
  {
   private readonly ApplicationUserManager _userManager;
   private readonly IAuthenticationManager _authenticationManager;
 
   public ApplicationSignInManager(ApplicationUserManager userManager,
              IAuthenticationManager authenticationManager) :
    base(userManager, authenticationManager)
   {
    _userManager = userManager;
    _authenticationManager = authenticationManager;
   }
  }
}
در اینجا نیز اینترفیس جدید IApplicationSignInManager را برای مخفی سازی پیاده سازی کلاس پایه توکار SignInManager، اضافه کرده‌ایم. این اینترفیس دقیقا حاوی تعاریف متدهای کلاس پایه SignInManager است و نیازی به پیاده سازی مجدد در کلاس ApplicationSignInManager نخواهد داشت.


ج) انتقال کلاس ApplicationRoleManager به لایه سرویس برنامه
کلاس ApplicationRoleManager فایل App_Start\IdentityConfig.c را نیز به لایه سرویس منتقل خواهیم کرد:
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer.Contracts;
using Microsoft.AspNet.Identity;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer
{
  public class ApplicationRoleManager : RoleManager<CustomRole, int>, IApplicationRoleManager
  {
   private readonly IRoleStore<CustomRole, int> _roleStore;
   public ApplicationRoleManager(IRoleStore<CustomRole, int> roleStore)
    : base(roleStore)
   {
    _roleStore = roleStore;
   }
 
 
   public CustomRole FindRoleByName(string roleName)
   {
    return this.FindByName(roleName); // RoleManagerExtensions
   }
 
   public IdentityResult CreateRole(CustomRole role)
   {
    return this.Create(role); // RoleManagerExtensions
   }
  }
}
روش کار نیز در اینجا همانند دو کلاس قبل است. اینترفیس جدید IApplicationRoleManager را که حاوی تعاریف متدهای کلاس پایه توکار RoleManager است، به لایه سرویس اضافه می‌کنیم. کنترلرهای برنامه با این اینترفیس بجای استفاده مستقیم از کلاس ApplicationRoleManager کار خواهند کرد.

تا اینجا کار تنظیمات لایه سرویس برنامه به پایان می‌رسد.


ساختار پروژه‌ی AspNetIdentityDependencyInjectionSample.IocConfig 

پروژه‌ی IocConfig جایی است که تنظیمات StructureMap را به آن منتقل کرده‌ایم:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Threading;
using System.Web;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DataLayer.Context;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DomainClasses;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer.Contracts;
using Microsoft.AspNet.Identity;
using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework;
using Microsoft.Owin.Security;
using StructureMap;
using StructureMap.Web;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample.IocConfig
{
  public static class SmObjectFactory
  {
   private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
    new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
   public static IContainer Container
   {
    get { return _containerBuilder.Value; }
   }
 
   private static Container defaultContainer()
   {
    return new Container(ioc =>
    {
      ioc.For<IUnitOfWork>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use<ApplicationDbContext>();
 
      ioc.For<ApplicationDbContext>().HybridHttpOrThreadLocalScoped().Use<ApplicationDbContext>();
      ioc.For<DbContext>().HybridHttpOrThreadLocalScoped().Use<ApplicationDbContext>();
 
      ioc.For<IUserStore<ApplicationUser, int>>()
       .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
       .Use<UserStore<ApplicationUser, CustomRole, int, CustomUserLogin, CustomUserRole, CustomUserClaim>>();
 
      ioc.For<IRoleStore<CustomRole, int>>()
       .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
       .Use<RoleStore<CustomRole, int, CustomUserRole>>();
 
      ioc.For<IAuthenticationManager>()
        .Use(() => HttpContext.Current.GetOwinContext().Authentication);
 
      ioc.For<IApplicationSignInManager>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use<ApplicationSignInManager>();
 
      ioc.For<IApplicationUserManager>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use<ApplicationUserManager>();
 
      ioc.For<IApplicationRoleManager>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use<ApplicationRoleManager>();
 
      ioc.For<IIdentityMessageService>().Use<SmsService>();
      ioc.For<IIdentityMessageService>().Use<EmailService>();
      ioc.For<ICustomRoleStore>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use<CustomRoleStore>();
 
      ioc.For<ICustomUserStore>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use<CustomUserStore>();
 
      //config.For<IDataProtectionProvider>().Use(()=> app.GetDataProtectionProvider()); // In Startup class
 
      ioc.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>();
      ioc.For<IProductService>().Use<EfProductService>();
    });
   }
  }
}
در اینجا نحوه‌ی اتصال اینترفیس‌های برنامه را به کلاس‌ها و یا نمونه‌هایی که آن‌ها را می‌توانند پیاده سازی کنند، مشاهده می‌کنید. برای مثال IUnitOfWork به ApplicationDbContext مرتبط شده‌است و یا دوبار تعاریف متناظر با DbContext را مشاهده می‌کنید. از این تعاریف به صورت توکار توسط ASP.NET Identity زمانیکه قرار است UserStore و RoleStore را وهله سازی کند، استفاده می‌شوند و ذکر آن‌ها الزامی است.
در تعاریف فوق یک مورد را به فایل Startup.cs موکول کرده‌ایم. برای مشخص سازی نمونه‌ی پیاده سازی کننده‌ی IDataProtectionProvider نیاز است به IAppBuilder کلاس Startup برنامه دسترسی داشت. این کلاس آغازین Owin اکنون به نحو ذیل بازنویسی شده‌است و در آن، تنظیمات IDataProtectionProvider را به همراه وهله سازی CreatePerOwinContext مشاهده می‌کنید:
using System;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.IocConfig;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.ServiceLayer.Contracts;
using Microsoft.AspNet.Identity;
using Microsoft.Owin;
using Microsoft.Owin.Security.Cookies;
using Microsoft.Owin.Security.DataProtection;
using Owin;
using StructureMap.Web;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample
{
  public class Startup
  {
   public void Configuration(IAppBuilder app)
   {
    configureAuth(app);
   }
 
   private static void configureAuth(IAppBuilder app)
   {
    SmObjectFactory.Container.Configure(config =>
    {
      config.For<IDataProtectionProvider>()
        .HybridHttpOrThreadLocalScoped()
        .Use(()=> app.GetDataProtectionProvider());
    });
    SmObjectFactory.Container.GetInstance<IApplicationUserManager>().SeedDatabase();
 
    // Configure the db context, user manager and role manager to use a single instance per request
    app.CreatePerOwinContext(() => SmObjectFactory.Container.GetInstance<IApplicationUserManager>());
 
    // Enable the application to use a cookie to store information for the signed in user
    // and to use a cookie to temporarily store information about a user logging in with a third party login provider
    // Configure the sign in cookie
    app.UseCookieAuthentication(new CookieAuthenticationOptions
    {
      AuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ApplicationCookie,
      LoginPath = new PathString("/Account/Login"),
      Provider = new CookieAuthenticationProvider
      {
       // Enables the application to validate the security stamp when the user logs in.
       // This is a security feature which is used when you change a password or add an external login to your account.
       OnValidateIdentity = SmObjectFactory.Container.GetInstance<IApplicationUserManager>().OnValidateIdentity()
      }
    });
    app.UseExternalSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);
 
    // Enables the application to temporarily store user information when they are verifying the second factor in the two-factor authentication process.
    app.UseTwoFactorSignInCookie(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorCookie, TimeSpan.FromMinutes(5));
 
    // Enables the application to remember the second login verification factor such as phone or email.
    // Once you check this option, your second step of verification during the login process will be remembered on the device where you logged in from.
    // This is similar to the RememberMe option when you log in.
    app.UseTwoFactorRememberBrowserCookie(DefaultAuthenticationTypes.TwoFactorRememberBrowserCookie); 
   }
 
  }
}
این تعاریف از فایل پیش فرض Startup.Auth.cs پوشه‌ی App_Start دریافت و جهت کار با IoC Container برنامه، بازنویسی شده‌اند.


تنظیمات برنامه‌ی اصلی ASP.NET MVC، جهت اعمال تزریق وابستگی‌ها

الف) ابتدا نیاز است فایل Global.asax.cs را به نحو ذیل بازنویسی کنیم:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Optimization;
using System.Web.Routing;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.DataLayer.Context;
using AspNetIdentityDependencyInjectionSample.IocConfig;
using StructureMap.Web.Pipeline;
 
namespace AspNetIdentityDependencyInjectionSample
{
  public class MvcApplication : HttpApplication
  {
   protected void Application_Start()
   {
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();
    FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
    RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
    BundleConfig.RegisterBundles(BundleTable.Bundles);
 
 
    setDbInitializer();
    //Set current Controller factory as StructureMapControllerFactory
    ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
   }
 
   protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
   {
    HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll();
   }
 
   public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
   {
    protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
    {
      if (controllerType == null)
       throw new InvalidOperationException(string.Format("Page not found: {0}", requestContext.HttpContext.Request.RawUrl));
      return SmObjectFactory.Container.GetInstance(controllerType) as Controller;
    }
   }
 
   private static void setDbInitializer()
   {
    Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<ApplicationDbContext, Configuration>());
    SmObjectFactory.Container.GetInstance<IUnitOfWork>().ForceDatabaseInitialize();
   }
  }
}
در اینجا در متد setDbInitializer، نحوه‌ی استفاده و تعریف فایل Configuration لایه Data را ملاحظه می‌کنید؛ به همراه متد آغاز بانک اطلاعاتی و اعمال تغییرات لازم به آن در ابتدای کار برنامه. همچنین ControllerFactory برنامه نیز به StructureMapControllerFactory تنظیم شده‌است تا کار تزریق وابستگی‌ها به کنترلرهای برنامه به صورت خودکار میسر شود. در پایان کار هر درخواست نیز منابع Disposable رها می‌شوند.

ب) به پوشه‌ی Models برنامه مراجعه کنید. در اینجا در هر کلاسی که Id از نوع string وجود داشت، باید تبدیل به نوع int شوند. چون primary key برنامه را به نوع int تغییر داده‌ایم. برای مثال کلاس‌های EditUserViewModel و RoleViewModel باید تغییر کنند.

ج) اصلاح کنترلرهای برنامه جهت اعمال تزریق وابستگی‌ها

اکنون اصلاح کنترلرها جهت اعمال تزریق وابستگی‌ها ساده‌است. در ادامه نحوه‌ی تغییر امضای سازنده‌های این کنترلرها را جهت استفاده از اینترفیس‌های جدید مشاهده می‌کنید:
  [Authorize]
public class AccountController : Controller
{
  private readonly IAuthenticationManager _authenticationManager;
  private readonly IApplicationSignInManager _signInManager;
  private readonly IApplicationUserManager _userManager;
  public AccountController(IApplicationUserManager userManager,
          IApplicationSignInManager signInManager,
          IAuthenticationManager authenticationManager)
  {
   _userManager = userManager;
   _signInManager = signInManager;
   _authenticationManager = authenticationManager;
  }

  [Authorize]
public class ManageController : Controller
{
  // Used for XSRF protection when adding external logins
  private const string XsrfKey = "XsrfId";
 
  private readonly IAuthenticationManager _authenticationManager;
  private readonly IApplicationUserManager _userManager;
  public ManageController(IApplicationUserManager userManager, IAuthenticationManager authenticationManager)
  {
   _userManager = userManager;
   _authenticationManager = authenticationManager;
  }

  [Authorize(Roles = "Admin")]
public class RolesAdminController : Controller
{
  private readonly IApplicationRoleManager _roleManager;
  private readonly IApplicationUserManager _userManager;
  public RolesAdminController(IApplicationUserManager userManager,
           IApplicationRoleManager roleManager)
  {
   _userManager = userManager;
   _roleManager = roleManager;
  }


  [Authorize(Roles = "Admin")]
public class UsersAdminController : Controller
{
  private readonly IApplicationRoleManager _roleManager;
  private readonly IApplicationUserManager _userManager;
  public UsersAdminController(IApplicationUserManager userManager,
           IApplicationRoleManager roleManager)
  {
   _userManager = userManager;
   _roleManager = roleManager;
  }
پس از این تغییرات، فقط کافی است بجای خواص برای مثال RoleManager سابق از فیلدهای تزریق شده در کلاس، مثلا roleManager_ جدید استفاده کرد. امضای متدهای یکی است و تنها به یک search و replace نیاز دارد.
البته تعدادی اکشن متد نیز در اینجا وجود دارند که از string id استفاده می‌کنند. این‌ها را باید به int? Id تغییر داد تا با نوع primary key جدید مورد استفاده تطابق پیدا کنند.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AspNetIdentityDependencyInjectionSample


معادل این پروژه جهت ASP.NET Core Identity : «سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه »
بازخوردهای دوره
متدهای async تقلبی
«...در این تست متد async  هر بار زمان بیشتری برای محاسبه برد (که خوب چون ترد جدید باز میکنه طبیعی هست)...»
- زمان بیشتر بردن کاملا طبیعی هست؛ چون متد async یک Coroutines را در پشت صحنه ایجاد می‌کند (کدهای قسمتی از آن توسط کامپایلر به این صورت تولید می‌شود):
و این Coroutines نسبت به حالت sync، تعداد سیکل CPU بیشتری را مصرف می‌کنند. اما نکته‌ی اصلی این است که عملیات async ترد جدیدی هم ایجاد نمی‌کند (دلیل اصلی علاقه‌ی به آن این است و نه اینکه تعداد سیکل CPU کمتری دارد). بحث اصلی ما بالا رفتن میزان «مقیاس‌پذیری» سیستم هست و نه بالا رفتن سرعت اجرای قطعه کدی خاص که مطلقا چنین چیزی نیست.
+ متد WriteAsync برای نوشتن در FileStream (در استریم فایل سیستم) و یا نوشتن در استریم یک سوکت شبکه هست (IO-bound operations) و نه نوشتن در حافظه (MemoryStream) به صورت async که حاصلی ندارد (خلاصه‌ی بحث جاری یا انجام عملیاتی CPU-bound operation). اهمیت نوشتن async در فایل سیستم و یا استریم سوکت شبکه هم در همان مطلب «اعمال غیر همزمان و چند ریسمانی» بحث شده و همچنین سایر قسمت‌های این سری. بحث متدهای Async اضافه شده به دات نت فریم ورک، ربطی به مباحث چند ریسمانی ندارد «... متدهای Async واقعی کار با شبکه و اعمال I/O، از ترد استفاده نمی‌کنند ...». به همین جهت نسبت به حالت استفاده از تردها سربار کمتری دارند.  
نظرات مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
فرقی نمی‌کند. یک مثال:
MergeAssembliesIntoWinFormsApp.zip
- فایل MergeAssembliesIntoWinFormsApp.csproj آن (فایل csproj پروژه اصلی) ویرایش شده برای افزودن AfterResolveReferences قسمت ب
- فایل Program.cs استاندارد آن ویرایش شده برای افزودن تعاریف AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve قسمت ج

مطالب
مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی توسط Entity framework Core
قابلیت مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی (data seeding) توسط اجرای کدهای Migrations و متد DbMigration­Configuration.Seed آن، در حین انتقال از EF 6x به EF Core ناپدید شده بود که مجددا با ارائه‌ی EF Core 2.1 به نحو کاملا متفاوتی توسط یک Fluent API، در متد OnModelCreating قابل تعریف و استفاده‌است.


کلاس‌های موجودیت‌های مثال جاری

برای توضیح قابلیت جدید مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی در +EF Core 2.1، از کلاس‌های موجودیت‌های ذیل استفاده خواهیم کرد:
public class Magazine
{
  public int MagazineId { get; set; }
  public string Name { get; set; }
  public string Publisher { get; set; }

  public List<Article> Articles { get; set; }
}

public class Article
{
  public int ArticleId { get; set; }
  public string Title { get; set; }
  public DateTime PublishDate { get;  set; }

  public int MagazineId { get; set; }

  public Author Author { get; set; }
  public int? AuthorId { get; set; }
}

public class Author
{
  public int AuthorId { get; set; }
  public string Name { get; set; }

  public List<Article> Articles { get; set; }
}


روش مقدار دهی اولیه‌ی تک موجودیت‌ها

اکنون فرض کنید قصد داریم جدول مجلات را مقدار دهی اولیه کنیم. برای اینکار خواهیم داشت:
protected override void OnModelCreating (ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine { MagazineId = 1, Name = "DNT Magazine" });
}
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- ذکر صریح مقدار Id یک رکورد (هرچند نوع Id آن auto-increment است).
- عدم ذکر مقدار Publisher.

اکنون اگر توسط دستورات Migrations مانند dotnet ef migrations add init، کار تولید کدهای متناظر به روز رسانی بانک اطلاعاتی را بر اساس این کدها تولید کنیم، در قسمتی از آن، یک چنین خروجی را دریافت خواهیم کرد:
migrationBuilder.InsertData(
  table: "Magazines",
  columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher" },
  values: new object[] { 1, "DNT Magazine", null });
در ادامه اگر از روی این کلاس‌های مهاجرت‌ها، اسکریپت معادل نهایی اعمالی به بانک اطلاعاتی را توسط دستور dotnet ef migrations script تولید کنیم، یک چنین خروجی حاصل می‌شود:
set IDENTITY_INSERT ON
INSERT INTO "Magazines" ("MagazineId", "Name", "Publisher") VALUES (1, 'DNT Magazine', NULL);
همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر نوع بانک اطلاعاتی ما SQL Server باشد، ابتدا ثبت دستی فیلدهای IDENTITY تنظیم می‌شود و سپس Id رکورد جدید را بر اساس مقداری که مشخص کرده‌ایم، درج می‌کند.

توسط متد HasData امکان درج چندین رکورد با هم نیز وجود دارد:
modelBuilder.Entity<Magazine>()
           .HasData(new Magazine{ MagazineId=2, Name="This Mag" },
                    new Magazine{ MagazineId=3, Name="That Mag" }
           );

البته باید دقت داشت که متد HasData، برای کار با یک تک موجودیت، طراحی شده‌است و توسط آن نمی‌توان در چندین جدول بانک اطلاعاتی، مقادیری را درج کرد.

در مورد داده‌های نال‌نپذیر چطور؟
در مثال فوق اگر تنظیمات خاصیت Publisherای را که نال وارد کردیم، نال‌نپذیر تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Magazine>().Property(m=>m.Publisher).IsRequired();
و مجددا دستورات تولید کلاس‌های Migrations را صادر کنیم، اینبار خطای واضح زیر حاصل خواهد شد:
 "The seed entity for entity type 'Magazine' cannot be added because there was no value provided for the required property 'Publisher'."
همین پیام خطا با عدم ذکر صریح مقدار Id نیز تولید می‌شود. هرچند Id، یک فیلد auto-increment است، اما چون شرط IsRequired در مورد آن برقرار است، شامل بررسی فیلدهای نال‌نپذیر نیز می‌شود. به همین جهت ذکر آن در متد HasData اجباری است.


امکان استفاده‌ی از Anonymous Types در متد HasData

فرض کنید برای کلاس موجودیت خود یک سازنده را نیز تعریف کرده‌اید:
public Magazine(string name, string publisher)
{
  Name=name;
  Publisher=publisher;
}
چون در متد HasData ذکر Id موجودیت، اجباری است، دیگر نمی‌توان یک چنین تعاریفی را ارائه داد:
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine("DNT Magazine", "1105 Media"));
برای رفع یک چنین مشکلاتی، امکان استفاده‌ی از anonymous types نیز در متد HasData پیش‌بینی شده‌است. در این حالت می‌توان بجای وهله سازی مستقیم شیء Magazine، یک anonymous type را وهله سازی کرد و در آن MagazineId را نیز ذکر کرد؛ بدون اینکه نگران این باشیم آیا این خاصیت عمومی است، خصوصی است و یا ... حتی تعریف شده‌است یا خیر!
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new {MagazineId=1, Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"});
که حاصل آن تولید یک چنین کد مهاجرتی است:
migrationBuilder.InsertData(
                table: "Magazines",
                columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher" },
                values: new object[] { 1, "DNT Mag", "1105 Media" });
و سبب درج صحیح مقادیر فیلدهای یک رکورد جدول Magazines می‌شود.

حالت دیگر استفاده‌ی از این قابلیت، کار با خواصی هستند که private set می‌باشند. فرض کنید کلاس موجودیت Magazine را به صورت زیر تغییر داده‌اید:
public class Magazine
{
  public Magazine(string name, string publisher)
  {
    Name=name;
    Publisher=publisher;
    MagazineId=Guid.NewGuid();
  }

  public Guid MagazineId { get; private set; }
  public string Name { get; private set; }
  public string Publisher { get; private set; }
  public List<Article> Articles { get; set; }
}
که در آن Id اینبار از نوع Guid است و در سازنده‌ی کلاس مقدار دهی می‌شود و همچنین خواص این موجودیت به صورت private set تعریف شده‌اند. در این حالت اگر متد HasData این موجودیت را به صورت زیر تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine("DNT Mag", "1105 Media");
هر بار که دستورات Migrations اجرا می‌شوند، یک Guid جدید به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که سبب می‌شود، مقدار آغازین پیشین، از بانک اطلاعاتی حذف و مقدار جدید آن با یک Guid جدید، درج شود. به همین جهت نیاز است Guid را حتما به صورت دستی و مشخص، در متد HasData وارد کرد که چنین کاری با توجه به تعریف کلاس موجودیت فوق، مسیر نیست. بنابراین در اینجا نیز می‌توان از یک anonymous type استفاده کرد:
var mag1=new {MagazineId= new Guid("0483b59c-f7f8-4b21-b1df-5149fb57984e"),  Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"};
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(mag1);


مقدار دهی اولیه‌ی اطلاعات به هم مرتبط

همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، متد HasData تنها با یک تک موجودیت کار می‌کند و روش کار آن همانند کار با DbSetها نیست. به همین جهت نمی‌توان اشیاء به هم مرتبط را توسط آن در بانک اطلاعاتی درج کرد. بنابراین برای درج اطلاعات یک مجله و مقالات مرتبط با آن، ابتدا باید مجله را ثبت کرد و سپس بر اساس Id آن مجله، کلید خارجی مقالات را به صورت جداگانه‌ای مقدار دهی نمود:
modelBuilder.Entity<Article>().HasData(new Article { ArticleId = 1, MagazineId = 1, Title = "EF Core 2.1 Query Types"});
پیشتر یک Magazine را با Id مساوی 1 ثبت کرده بودیم. اکنون این Id را در اینجا به صورت یک کلید خارجی، جهت درج یک مقاله‌ی جدیدی استفاده می‌کنیم. حاصل آن یک چنین مهاجرتی است:
var mag1=new {MagazineId= new Guid("0483b59c-f7f8-4b21-b1df-5149fb57984e"),  Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"};
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(mag1);
در اینجا چون PublishDate را ذکر نکرده‌ایم (و DateTime نیز یک value type است)، کمترین مقدار ممکن را برای آن تنظیم کرده‌است.


مقدار دهی اولیه‌ی Owned Entities

complex types در EF 6x با مفهوم دیگری به نام owned types در EF Core جایگزین شده‌اند:
public class Publisher
{
  public string Name { get; set; }
  public int YearFounded { get; set; }
}

public class Magazine
{ 
  public int MagazineId { get;  set; }
  public string Name { get;  set; }
  public Publisher Publisher { get;  set; }
  public List<Article> Articles { get; set; }
}
در اینجا اطلاعات مربوط به Publisher‌، در طی یک عملیات Refactoring، تبدیل به یک کلاس مستقل شده‌اند و سپس در تعریف کلاس موجودیت مجله، مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این کلاس جدید، دارای Id نیست.
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData (new Magazine { MagazineId = 1, Name = "DNT Magazine" });
modelBuilder.Entity<Magazine>().OwnsOne (m => m.Publisher)
   .HasData (new { Name = "1105 Media", YearFounded = 2006, MagazineId=1 });
متد HasData تنها اجازه‌ی کار با یک نوع کلاس را می‌دهد. به همین جهت یکبار باید Magazine را بدون Publisher ثبت کرد. سپس در طی ثبتی دیگر می‌توان نوع Publisher را توسط یک anonymous type متصل به Id مجله‌ی ثبت شده، درج کرد (متد OwnsOne کار ارتباط را برقرار می‌کند). علت استفاده‌ی از anonymous type نیز درج Id ای است که در کلاس Publisher وجود خارجی ندارد.
این دو دستور، خروجی Migrations زیر را تولید می‌کنند:
migrationBuilder.InsertData(
  table: "Magazines",
  columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher_Name", "Publisher_YearFounded" },
  values: new object[] { 1, "DNT Magazine", "1105 Media", 2006 });


محل صحیح اجرای Migrations در برنامه‌های ASP.NET Core 2x

زمانیکه متد ()context.Database.Migrate را اجرا می‌کنید، تمام مهاجرت‌های اعمال نشده را به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند که این مورد شامل اجرای دستورات HasData نیز هست. روش فراخوانی این متد در ASP.NET Core 1x به صورت زیر در متد Configure کلاس Startup بود (و البته هنوز هم کار می‌کند):
namespace EFCoreMultipleDb.Web
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            applyPendingMigrations(app);
// ...
        }

        private static void applyPendingMigrations(IApplicationBuilder app)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var uow = scope.ServiceProvider.GetService<IUnitOfWork>();
                uow.Migrate();
            }
        }
    }
}
متد applyPendingMigrations، کار وهله سازی IUnitOfWork را انجام می‌دهد. سپس متد Migrate آن‌را اجرا می‌کند، تا تمام Migartions تولید شده، اما اعمال نشده‌ی به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار به آن اعمال شوند. متد Migrate نیز به صورت زیر تعریف می‌شود:
namespace EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite.Context
{
    public class SQLiteDbContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
    // ... 

        public void Migrate()
        {
            this.Database.Migrate();
        }
    }
}
روش بهتر اینکار در ASP.NET Core 2x، انتقال متد applyPendingMigrations به بالاترین سطح ممکن در برنامه، در فایل program.cs و پیش از اجرای متد Configure کلاس Startup است. به این ترتیب در برنامه، قسمت‌هایی که پیش از متد Configure شروع به کار می‌کنند و نیاز به دسترسی به بانک اطلاعاتی را دارند، با صدور پیام خطایی، سبب خاتمه‌ی برنامه نخواهند شد:
public static void Main(string[] args)
{
   var host = BuildWebHost(args);
   using (var scope = host.Services.CreateScope())
   {
       var context = scope.ServiceProvider.GetRequiredService<yourDBContext>();
       context.Database.Migrate();
   }
   host.Run();
}
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت دوم
در قسمت قبلی ما به بررسی درخت و اصطلاحات فنی آن پرداختیم و اینکه چگونه یک درخت را پیمایش کنیم. در این قسمت مطلب قبل را با درخت‌های دودویی ادامه می‌دهیم.

درخت‌های دودویی Binary Trees
همه‌ی موضوعات و اصطلاحاتی را که در مورد درخت‌ها به کار بردیم، در مورد این درخت هم صدق می‌کند؛ تفاوت درخت دودویی با یک درخت معمولی این است که درجه هر گره نهایتا دو خواهد بود یا به عبارتی ضریب انشعاب این درخت 2 است. از آن جایی که هر گره در نهایت دو فرزند دارد، می‌توانیم فرزندانش را به صورت فرزند چپ Left Child و فرزند راست Right Child صدا بزنیم. به گره‌هایی که فرزند ریشه هستند اینگونه می‌گوییم که گره فرزند چپ با همه فرزندانش می‌شوند زیر درخت چپ Left SubTree و گره سمت راست ریشه با تمام فرزندانش زیر درخت راست Right SubTree صدا زده می‌شوند.

نحوه پیمایش درخت دودویی

این درخت پیمایش‌های گوناگونی دارد ولی سه تای آن‌ها اصلی‌تر و مهمتر هستند:

In-order یا LVR (چپ، ریشه، راست): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ ملاقات (چاپ) می‌شوند و سپس ریشه و بعد گره‌های سمت راست.

Pre-Order یا VLR (ریشه، چپ، راست) : در این حالت ابتدا گره‌های ریشه ملاقات می‌شوند. بعد گره‌های سمت چپ و بعد گره‌های سمت راست.

Post_Order یا LRV (چپ، راست، ریشه ): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ، بعد راست و نهایتا ریشه، ملاقات می‌شوند.

حتما متوجه شده‌اید که منظور از v در اینجا ریشه است و با تغییر و جابجایی مکان این سه حرف RLV میتوانید به ترکیب‌های مختلفی از پیمایش دست پیدا کنید.

اجازه دهید روی شکل بالا پیمایش LVR را انجام دهیم: همانطور که گفتیم باید اول گره‌های سمت چپ را خواند، پس از 17 به سمت 9 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که 9، خود والد است. پس به سمت 6 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که فرزند چپی ندارد؛ پس خود 6 را ملاقات می‌کنیم، سپس فرزند راست را هم بررسی می‌کنیم که فرزند راستی ندارد پس کار ما اینجا تمام است و به سمت بالا حرکت می‌کنیم. 9 را ملاقات می‌کنیم و بعد عدد 5 را و به 17 بر می‌گردیم. 17 را ملاقات کرده و سپس به سمت 15 می‌رویم و الی آخر ...

6-9-5-17-8-15-10

VLR:

17-9-6-5-15-8-10

LRV:

6-5-9-8-10-15-17


نحوه پیاده سازی درخت دودویی:

public class BinaryTree<T>
{
    /// <summary>مقدار داخل گره</summary>
    public T Value { get; set; }
 
    /// <summary>فرزند چپ گره</summary>
    public BinaryTree<T> LeftChild { get; private set; }
 
    /// <summary>فرزند راست گره</summary>
    public BinaryTree<T> RightChild { get; private set; }
   
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    /// <param name="leftChild">فرزند چپ</param>
    /// <param name="rightChild">فرزند راست
    /// </param>
    public BinaryTree(T value,
        BinaryTree<T> leftChild, BinaryTree<T> rightChild)
    {
        this.Value = value;
        this.LeftChild = leftChild;
        this.RightChild = rightChild;
    }
 
    /// <summary>سازنده بدون فرزند
    /// </summary>
    /// <param name="value">the value of the tree node</param>
    public BinaryTree(T value) : this(value, null, null)
    {
    }
 
    /// <summary>‏‏‎LVR پیمایش</summary>
    public void PrintInOrder()
    {
        // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }
    }
}
 
/// <summary>
/// نحوه استفاده از کلاس بالا
/// </summary>
public class BinaryTreeExample
{
    static void Main()
    {
        BinaryTree<int> binaryTree =
            new BinaryTree<int>(14,
                    new BinaryTree<int>(19,
                          new BinaryTree<int>(23),
                          new BinaryTree<int>(6,
                                  new BinaryTree<int>(10),
                                  new BinaryTree<int>(21))),
                    new BinaryTree<int>(15,
                          new BinaryTree<int>(3),
                          null));
 
        binaryTree.PrintInOrder();
        Console.WriteLine();
 
        // خروجی
        // 23 19 10 6 21 14 3 15
    }
}

تفاوتی که این کد با کد قبلی که برای یک درخت معمولی داشتیم، در این است که قبلا لیستی از فرزندان را داشتیم که با خاصیت Children شناخته می‌شدند، ولی در اینجا در نهایت دو فرزند چپ و راست برای هر گره وجود دارند. برای جست و جو هم از الگوریتم In_Order استفاده کردیم که از همان الگوریتم DFS آمده‌است. در آنجا هم ابتدا گره‌های سمت چپ به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند. بعد خود گره و سپس گره‌های سمت راست به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند.

برای باقی روش‌های پیمایش تنها نیاز است که این سه خط را جابجا کنید:

  // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }


درخت دودویی مرتب شده Ordered Binary Search Tree

تا این لحظه ما با ساخت درخت‌های پایه آشنا شدیم: درخت عادی یا کلاسیک و درخت دو دویی. ولی در بیشتر موارد در پروژه‌های بزرگ از این‌ها استفاده نمی‌کنیم چرا که استفاده از آن‌ها در پروژه‌های بزرگ بسیار مشکل است و باید به جای آن‌ها از ساختارهای متنوع دیگری از قبیل درخت‌های مرتب شده، کم عمق و متوازن و کامل و پر و .. استفاده کرد. پس اجازه دهید که مهمترین درخت‌هایی را که در برنامه نویسی استفاده می‌شوند، بررسی کنیم.

همان طور که می‌دانید برای مقایسه اعداد ما از علامتهای <>= استفاده می‌کنیم و اعداد صحیح بهترین اعداد برای مقایسه هستند. در درخت‌های جست و جوی دو دویی یک خصوصیت اضافه به اسم کلید هویت یکتا Unique identification  Key داریم که یک کلید قابل مقایسه است. در تصویر زیر ما دو گره با مقدارهای متفاوتی داریم که با مقایسه‌ی آنان می‌توانیم کوچک و بزرگ بودن یک گره را محاسبه کنیم. ولی به این نکته دقت داشته باشید که این اعداد داخل دایره‌ها، دیگر برای ما حکم مقدار ندارند و کلید‌های یکتا و شاخص هر گره محسوب می‌شوند.

خلاصه‌ی صحبت‌های بالا: در هر درخت دودویی مرتب شده، گره‌های بزرگتر در زیر درخت راست قرار دارند و گره‌های کوچکتر در زیر درخت چپ قرار دارند که این کوچکی و بزرگی بر اساس یک کلید یکتا که قابل مقایسه است استفاده می‌شود.

این درخت دو دویی مرتب شده در جست و جو به ما کمک فراوانی می‌کند و از آنجا که می‌دانیم زیر درخت‌های چپ مقدار کمتری دارند و زیر درخت‌های راست مقدار بیشتر، عمل جست و جو، مقایسه‌های کمتری خواهد داشت، چرا که هر بار مقایسه یک زیر درخت کنار گذاشته می‌شود.

برای مثال فکر کنید می‌خواهید عدد 13 را در درخت بالا پیدا کنید. ابتدا گره والد 19 را مقایسه کرده و از آنجا که 19 بزرگتر از 13 است می‌دانیم که 13 را در زیر درخت راست پیدا نمی‌کنیم. پس زیر درخت چپ را مقایسه می‌کنیم (بنابراین به راحتی یک زیر درخت از مقایسه و عمل جست و جو کنار گذاشته شد). سپس گره 11 را مقایسه می‌کنیم و از آنجا که 11 کوچکتر از 13 هست، زیر درخت سمت راست را ادامه می‌دهیم و چون 16 بزرگتر از 13 هست، زیر درخت سمت چپ را در ادامه مقایسه می‌کنیم که به 13 رسیدیم.

مقایسه گره‌هایی که برای جست و جو انجام دادیم:

19-11-16-13

درخت هر چه بزرگتر باشد این روش کارآیی خود را بیشتر نشان می‌دهد.

در قسمت بعدی به پیاده سازی کد این درخت به همراه متدهای افزودن و جست و جو و حذف می‌پردازیم.

مطالب
فیلدهای پویا در NHibernate

یکی از قابلیت‌های جالب NHibernate امکان تعریف فیلدها به صورت پویا هستند. به این معنا که زیرساخت طراحی یک برنامه "فرم ساز" هم اکنون در اختیار شما است! سیستمی که امکان افزودن فیلدهای سفارشی را دارا است که توسط برنامه نویس در زمان طراحی اولیه آن ایجاد نشده‌اند. در ادامه نحوه‌ی تعریف و استفاده از این قابلیت را توسط Fluent NHibernate بررسی خواهیم کرد.

در اینجا کلاسی که قرار است توانایی افزودن فیلدهای سفارشی را داشته باشد به صورت زیر تعریف می‌شود:
using System.Collections;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntity
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual IDictionary Attributes { set; get; }
}
}

Attributes در عمل همان فیلدهای سفارشی مورد نظر خواهند بود. جهت معرفی صحیح این قابلیت نیاز است تا نگاشت آن‌را از نوع dynamic component تعریف کنیم:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntityMapping : IAutoMappingOverride<DynamicEntity>
{
public void Override(AutoMapping<DynamicEntity> mapping)
{
mapping.Table("tblDynamicEntity");
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.IgnoreProperty(x => x.Attributes);
mapping.DynamicComponent(x => x.Attributes,
c =>
{
c.Map(x => (string)x["field1"]);
c.Map(x => (string)x["field2"]).Length(300);
c.Map(x => (int)x["field3"]);
c.Map(x => (double)x["field4"]);
});
}
}
}
و مهم‌ترین نکته‌ی این بحث هم همین نگاشت فوق است.
ابتدا از IgnoreProperty جهت ندید گرفتن Attributes استفاده کردیم. زیرا درغیراینصورت در حالت Auto mapping ، یک رابطه چند به یک به علت وجود IDictionary به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که نیازی به آن نیست (یافتن این نکته نصف روز کار برد ....! چون مرتبا خطای An association from the table DynamicEntity refers to an unmapped class: System.Collections.Idictionary ظاهر می‌شد و مشخص نبود که مشکل از کجاست).
سپس Attributes به عنوان یک DynamicComponent معرفی شده است. در اینجا چهار فیلد سفارشی را اضافه کرده‌ایم. به این معنا که اگر نیاز باشد تا فیلد سفارشی دیگری به سیستم اضافه شود باید یکبار Session factory ساخته شود و SchemaUpdate فراخوانی گردد و خوشبختانه با وجود Fluent NHibernate ، تمام این تغییرات در کدهای برنامه قابل انجام است (بدون نیاز به سر و کار داشتن با فایل‌های XML نگاشت‌ها و ویرایش دستی آن‌ها). از تغییر نام جدول که برای مثال در اینجا tblDynamicEntity در نظر گرفته شده تا افزودن فیلدهای دیگر در قسمت DynamicComponent فوق.
همچنین باتوجه به اینکه این نوع تغییرات (ساخت دوبار سشن فکتوری) مواردی نیستند که قرار باشد هر ساعت انجام شوند، بنابراین سربار آنچنانی را به سیستم تحمیل نمی‌کنند.
   drop table tblDynamicEntity

create table tblDynamicEntity (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
field1 NVARCHAR(255) null,
field2 NVARCHAR(300) null,
field3 INT null,
field4 FLOAT null,
primary key (Id)
)

اگر با SchemaExport، اسکریپت خروجی معادل با نگاشت فوق را تهیه کنیم به جدول فوق خواهیم رسید. نوع و طول این فیلدهای سفارشی بر اساس نوعی که برای اشیاء دیکشنری مشخص می‌کنید، تعیین خواهند شد.

چند مثال جهت کار با این فیلدهای سفارشی یا پویا :

نحوه‌ی افزودن رکوردهای جدید بر اساس خاصیت‌های سفارشی:
//insert
object savedId = 0;
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var obj = new DynamicEntity();
obj.Attributes = new Hashtable();
obj.Attributes["field1"] = "test1";
obj.Attributes["field2"] = "test2";
obj.Attributes["field3"] = 1;
obj.Attributes["field4"] = 1.1;

savedId = session.Save(obj);
tx.Commit();
}
}

با خروجی
INSERT
INTO
tblDynamicEntity
(field1, field2, field3, field4)
VALUES
(@p0, @p1, @p2, @p3);
@p0 = 'test1' [Type: String (0)], @p1 = 'test2' [Type: String (0)], @p2 = 1
[Type: Int32 (0)], @p3 = 1.1 [Type: Double (0)]

نحوه‌ی کوئری گرفتن از این اطلاعات (فعلا پایدارترین روشی را که برای آن یافته‌ام استفاده از HQL می‌باشد ...):
//query
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
//using HQL
var list = session
.CreateQuery("from DynamicEntity d where d.Attributes.field1=:p0")
.SetString("p0", "test1")
.List<DynamicEntity>();

if (list != null && list.Any())
{
Console.WriteLine(list[0].Attributes["field2"]);
}
tx.Commit();
}
}
با خروجی:
    select
dynamicent0_.Id as Id1_,
dynamicent0_.field1 as field2_1_,
dynamicent0_.field2 as field3_1_,
dynamicent0_.field3 as field4_1_,
dynamicent0_.field4 as field5_1_
from
tblDynamicEntity dynamicent0_
where
dynamicent0_.field1=@p0;
@p0 = 'test1' [Type: String (0)]

استفاده از HQL هم یک مزیت مهم دارد: چون به صورت رشته قابل تعریف است، به سادگی می‌توان آن‌را داخل دیتابیس ذخیره کرد. برای مثال یک سیستم گزارش ساز پویا هم در این کنار طراحی کرد ....

نحوه‌ی به روز رسانی و حذف اطلاعات بر اساس فیلدهای پویا:
//update
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
entity.Attributes["field2"] = "new-val";
tx.Commit(); // Persist modification
}
}
}

//delete
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
session.Delete(entity);
tx.Commit();
}
}
}

مطالب
ساختن code snippet ( قطعه کد ) در ویژوال استودیو 2010
ویژوال استودیو به توسعه دهندگان این امکان را می‌دهد تا کدهایی را که تکراری بوده و به  دفعات در متن برنامه مورد استفاده هستند به شکل یک قطعه کد آماده (در صورت نیاز با مقادیر پیش فرض ) ذخیره کنند ، سپس در مواقع نیاز بدون اینکه مجبور باشند آن را دوباره و دوباره بنویسند ، تنها با تایپ کردن نام قطعه کد ذخیره شده  و دو بار فشردن  کلید Tab ، کد  تعریف شده توسط ویژوال استودیو  در محل تعیین شده اضافه می‌گردد. به این  قطعه کدهای آماده code snippet گفته می‌شود .
خود ویژوال استودیو تعدادی code snippet آماده  دارد که آشنایی با آنها می‌تواند سرعت کدنویسی را افزایش دهد . برای دیدن لیست کامل و مدیریت آنها به مسیر

Tools -> Code Snippets Manager (Ctrl+K,Ctrl+B)
بروید .

در ویژوال استودیو 2010 دو نوع snippet وجود دارد :

 1- Expansion snippets : که در محل کرسر (Cursor) اضافه می‌شوند . مثل cw و enum که به ترتیب دستور writeLine و ساختار یک enum را ایجاد می‌کنند .

 2- SurroundsWith snippets : که  می‌توانند یک تکه کد انتخاب شده را در بر بگیرند مثل for و یا do که کد انتخاب شده را در یک حلقه for و do-while محصور می‌کنند  .

نکته ای که باید توجه داشت این است که یک snippet می‌تواند از هر دو نوع باشد . برای مثال  for و do و یا if ، در صورتی که  کدی انتخاب شده باشد آن را محصور می‌کنند و گرنه  ساختار خالی مرتبط را در محل cursor اضافه می‌کنند .

همانطور که در ابتدا هم ذکر شد ، علاوه بر snippet‌های آماده‌ی موجود ، توسعه دهنده می‌تواند قطعه کدهایی را خود ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهد .

در اینجا یک expansion snippet  خواهیم ساخت تا  کار اضافه کردن بلاک try-catch-finally  را برای ما انجام دهد .

- ابتدا یک فایل xml به پروژه اضافه می‌کنیم و آنرا TryCatchFinally.snippet می‌نامیم . توجه کنید که نام فایل باید به .snippet ختم شود .

- فایل را باز  و درون آن راست کلیک کرده و گزینه Insert snippet > Snippet را انتخاب می‌کنیم . با اینکار یک قالب پایه snippet ( که یک ساختار xml ) است به فایل اضافه می‌شود .  هر فایل snippet از دو بخش اصلی header و  snippet تشکیل شده که بخش header اطلاعاتی کلی درباره قطعه کد را نگهداری می‌کند و بخش snippet مربوط به تعریف محتوای قطعه کد است .

<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
    <title>title</title>
    <author>author</author>
    <shortcut>shortcut</shortcut>
    <description>description</description>
    <snippettypes>
      <snippettype>SurroundsWith</snippettype>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
  <snippet>
    <declarations>
      <literal>
        <id>name</id>
        <default>value</default>
      </literal>
    </declarations>
    <code language="XML">
      <!--[CDATA[<test-->
      <name>$name$</name>
      $selected$ $end$]]>
    </code>
  </snippet>
</codesnippet>
 

- قالب پیش فرض شامل هر دو نوع snippet است .


<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
...
    <snippettypes>
      <snippettype>SurroundsWith</snippettype>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
...
</codesnippet>

از آنجا که قصد داریم یک Expansion snippet بسازیم پس تگ SurroundsWith را حذف می‌کنیم . 


    <snippettypes>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>

- در بخش header مقدار تگ Title را به “Try Catch Finally”و  مقدار تگ Shortcut را به “trycf” و Description را به “Adds a try-catch-finally block ” تغییر می‌دهیم . Title عنوان snippet است و وجود آن ضروری است . اضافه کردن shortcut  اختیاری است  و به عنوان یک متن میانبر برای اضافه کردن snippet استفاده می‌شود .


    <Header>
      <Title>Try Catch Finally</Title>
      <Author>mohsen.d</Author>
      <Shortcut>trycf</Shortcut>
      <Description>Adds a try-catch-finally block</Description>

- تگ Literal برای تعریف جایگزین برای  بخشی از کد  درون snippet  که احتمال دارد پس از اضافه شدن ، توسط  برنامه نویس و یا در صورت استفاده از  function توسط خود ویژوال استودیو تغییر کند استفاده می‌شود . در قطعه کد try-catch-finally ، ما می‌خواهیم به کاربر اجازه بدهیم که نوع استثنائی را که catch می‌شود تغییر دهد .
تگ id نامی برای بخش قابل ویرایش تعریف می‌کند ( که از آن در  ادامه در تعریف خود قطعه کد استفاده می‌کنیم ) . آنرا به “ExceptionName” تغییر می‌دهیم . تگ default هم مقدار پیش فرضی را  برای آن بخش مشخص می‌کند . ما می‌خواهیم تمام استثناها را Catch کنیم پس مقدار پیش فرض را برابر "Exception" قرار می‌دهیم .


.....
    <declarations>
      <literal>
        <id>ExceptionName</id>
        <default>Exception</default>
      </literal>
    </declarations>
...

- و در تگ Code ، خود قطعه کدی که ویژوال استودیو باید آن را اضافه کند ، تعریف می‌شود . مقدار مشخصه Language آن را به CSharp تغییر می‌دهیم و محتویات داخل آنرا به شکل زیر اضافه می‌کنیم . 


<code language="CSharp">
<!--[CDATA[
try
{
    $end$
}
catch($ExceptionName$)
{
  
}
finally
{
  
}
      ]]-->
</code>

به نحوه استفاده از ExceptionName که در قسمت Literal تعریف کردیم توجه کنید  . عبارت $end$ هم یک کلمه رزرو شده است که محل قرار گرفتن cursor را بعد از اضافه شدن قطعه کد مشخص می‌کند .

- در نهایت snippet ما به شکل زیر خواهد بود : 


<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
    <title>Try Catch Finally</title>
    <author>mohsen.d</author>
    <shortcut>trycf</shortcut>
    <description>Adds a try-catch-finally block</description>
    <snippettypes>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
  <snippet>
    <declarations>
      <literal>
        <id>ExceptionName</id>
        <default>Exception</default>
      </literal>
    </declarations>
    <code language="CSharp">
      <!--[CDATA[
try
{
    $end$
}
catch($ExceptionName$)
{
  
}
finally
{
  
}
      ]]-->
    </code>
  </snippet>
</codesnippet>

اضافه کردن snippet ساخته شده به visual studio


دو راه برای اضافه کردن snippet تعریف شده به ویژوال استودیو وجود دارد :
روش اول قرار دادن فایل .snippet در پوشه code snippets ویژوال استودیو است که مسیر پیش فرض آن 

C:\Users\<UserName>\Documents\Visual Studio 2010\Code Snippets\
است . این پوشه به ازای هر زبان دارای یک زیر پوشه است . این snippet را باید در پوشه C# قرار دهیم . همین که فایل را در پوشه مناسب قرار دهیم ویژوال استودیو بدون نیاز به restart شدن آن را خواهد شناخت .

گزینه دوم import کردن فایل .snippet به داخل ویژوال استودیو است . در ویژوال استودیو به مسیر

Tools -> Code Snippets Manager (Ctrl+K,Ctrl+B)
می‌رویم . در پنجره Code Snippets Manager ، بر روی کلید import کلیک و فایل موردنظر را یافته و انتخاب کرده و پوشه‌ی محل ذخیره شدن آن را تعیین می‌کنیم .

استفاده از snippet ساخته شده

برای استفاده از snippet می‌توانیم متن میانبر تعریف شده را تایپ کنیم و با دو بار فشردن کلید tab قطعه کد تعریف شده به محل کرسر اضافه می‌شود 



همینطور با فشردن کلیدهای Ctrl+K و Ctrl+X  به صورت پشت سر هم منوی “Insert Snippet” ظاهر می‌شود که از طریق آن می‌توانیم Snippet موردنظر را یافته  ( بدنبال Title تعریف شده برای snippet  در پوشه ای که آنرا ذخیره کرده اید بگردید ) و با انتخاب آن کد تعریف شده اضافه خواهد شد .



 برای آشنایی با روش‌های مختلف دسترسی به snippet‌ها اینجا را بررسی کنید .

ابزارها

دستکاری خود فایل xml چندان جالب و خالی از خطا نیست . روش‌های بهتری برای ساخت و ویرایش snippet‌ها وجود دارد . Snippet Editor ابزاری برای ویرایش و ساخت snippet هاست و Snippet Designer هم یک پلاگین برای ویژوال استودیوست که کار مشابهی را انجام می‌دهد . یکی از کارهای جالبی که با این ابزار می‌توانید انجام دهید انتخاب یک قطعه از کد ( مثل یک تابع ) و سپس ساختن یک snippet از روی آن است .

در این پروژه هم مجموعه snippet‌های موجود ویژوال استودیو 2010 برای زبان سی شارپ ، جهت سازگاری با stylecop ویرایش و refactor شده اند ( در کنار تعریف snippet‌های دیگر ).
مطالب
پیاده سازی Full-Text Search با SQLite و EF Core - قسمت سوم - بهبود کیفیت جستجوهای FTS توسط یک غلط یاب املایی
فرض کنید کاربری برای جستجوی رکورد زیر:
context.Chapters.Add(new Chapter
{
    Title = "آزمایش متن فارسی",
    Text = "برای نمونه تهیه شده‌است",
    User = user1.Entity
});
بجای «فارسی»، واژه‌ی «فارشی» را وارد کند و یا بجای «آزمایش»، بنویسد «آزمایس». در هر دو حالت نتیجه‌ی جستجوی او خروجی را به همراه نخواهد داشت. برای بهبود تجربه‌ی کاربری جستجوی تمام متنی SQLite، افزونه‌ای به نام spell fix1 برای آن تهیه شده‌است که بر اساس توکن‌های ایندکس شده‌ی FTS، یک واژه‌نامه، تشکیل می‌شود و سپس بر اساس الگوریتم‌های غلط‌یابی املایی آن، از این توکن‌های از پیش موجود که واقعا در فیلدهای متنی بانک اطلاعاتی جاری وجود خارجی دارند، نزدیک‌ترین واژه‌های ممکن را پیشنهاد می‌کند تا بتوان بر اساس آن‌ها، جستجوی دقیق‌تری را ارائه کرد.


کامپایل افزونه‌ی spell fix1

افزونه‌ی spell fix، به همراه هیچکدام از توزیع‌های باینری SQLite ارائه نمی‌شود. ارائه‌ی آن فقط به صورت سورس کد است و باید خودتان آن‌را کامپایل کنید!


برای این منظور ابتدا به آدرس https://www.sqlite.org/src/dir?ci=99749d4fd4930ccf&name=ext/misc مراجعه کرده و فایل ext/misc/spellfix.c آن‌را دریافت کنید. اگر بر روی لینک spellfix.c کلیک کنید، در نوار ابزار بالای صفحه‌ی بعدی، لینک download آن هم وجود دارد.

سپس به صفحه‌ی دریافت اصلی SQLite یعنی https://www.sqlite.org/download.html مراجعه کرده و بسته‌ی amalgamation آن‌را دریافت کنید. این بسته به همراه کدهای اصلی SQLite است که باید در کنار افزونه‌های آن قرار گیرند تا بتوان این افزونه‌ها را کامپایل کرد. بنابراین پس از دریافت بسته‌ی amalgamation و گشودن آن، فایل spellfix.c را به داخل پوشه‌ی آن کپی کنید:


اکنون نوبت به کامپایل فایل spellfix.c و تبدیل آن به یک dll است تا بتوان آن‌را به صورت یک افزونه در برنامه بارگذاری کرد. برای این منظور از هر کامپایلر ++C ای می‌توانید استفاده کنید. برای نمونه به آدرس http://www.codeblocks.org/downloads/binaries مراجعه کرده و بسته‌ی codeblocks-20.03mingw-setup.exe را دریافت کنید (بسته‌ای که به همراه mingw است). پس از نصب آن، در مسیر C:\Program Files (x86)\CodeBlocks\MinGW\bin می‌توانید کامپایلر چندسکویی gcc را مشاهده کنید. توسط آن می‌توان با اجرای دستور زیر، سبب تولید فایل spellfix1.dll شد:
 "C:\Program Files (x86)\CodeBlocks\MinGW\bin\gcc.exe" -g -shared -fPIC -Wall D:\path\to\sqlite-amalgamation-3310100\spellfix.c -o spellfix1.dll


روش معرفی افزونه‌های SQLite به Microsoft.Data.Sqlite

EF Core، از بسته‌ی Microsoft.Data.Sqlite در پشت صحنه برای کار با SQLite استفاده می‌کند و در اینجا هم برای معرفی افزونه‌ی کامپایل شده، باید ابتدا آن‌را به اتصال برقرار شده، معرفی کرد. خود Sqlite در ویندوز، افزونه‌هایش را بر اساس معرفی مستقیم مسیر فایل dll آن‌ها بارگذاری نمی‌کند. بلکه path ویندوز را برای جستجوی آن‌ها بررسی کرده و در صورتیکه فایل dll ای را افزونه تشخیص داد، آن‌را بارگذاری می‌کند. بنابراین یا باید به صورت دستی مسیر فایل dll تولید شده را به متغیر محیطی path ویندوز اضافه کرد و یا می‌توان توسط قطعه کد زیر، آن‌را به صورت پویایی معرفی کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Runtime.InteropServices;

namespace EFCoreSQLiteFTS.DataLayer
{
    public static class LoadSqliteExtensions
    {
        public static void AddToSystemPath(string extensionsDirectory)
        {
            if (!RuntimeInformation.IsOSPlatform(OSPlatform.Windows))
            {
                throw new NotSupportedException("Modifying the path at runtime only works on Windows. On Linux and Mac, set LD_LIBRARY_PATH or DYLD_LIBRARY_PATH before running the app.");
            }

            var path = new HashSet<string>(Environment.GetEnvironmentVariable("PATH").Split(Path.PathSeparator));
            if (path.Add(extensionsDirectory))
            {
                Environment.SetEnvironmentVariable("PATH", string.Join(Path.PathSeparator, path));
            }
        }
    }
}
در این متد extensionsDirectory، همان پوشه‌ای است که فایل dll کامپایل شده، در آن قرار دارد. مابقی آن، معرفی این مسیر به صورت پویا به PATH سیستم عامل است.

در ادامه پیش از معرفی services.AddDbContext، باید مسیر پوشه‌ی افزونه‌ها را ثبت کرد و سپس UseSqlite را به همراه اتصالی استفاده کرد که توسط متد LoadExtension آن، افزونه‌ی spellfix1 به آن معرفی شده‌است:
LoadSqliteExtensions.AddToSystemPath("path to .dll file");
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>((serviceProvider, optionsBuilder) =>
    {
        var connection = new SqliteConnection(connectionString);
        connection.Open();

        connection.LoadExtension("spellfix1");
        // Passing in an already open connection will keep the connection open between requests.
        optionsBuilder.UseSqlite(connection);
    });
همانطور که عنوان شد، متد LoadExtension، مسیری را دریافت نمی‌کند. این متد فقط نام افزونه را دریافت می‌کند و مسیر آن‌را از PATH سیستم عامل می‌خواند.


ایجاد جداول ویژه‌ی spell fix در برنامه

در قسمت اول، با متد createFtsTables آشنا شدیم. اکنون این متد را برای ایجاد جداول کمکی مرتبط با افزونه‌ی spell fix به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
        private static void createFtsTables(ApplicationDbContext context)
        {
            // For SQLite FTS
            // Note: This can be added to the `protected override void Up(MigrationBuilder migrationBuilder)` method too.
            context.Database.ExecuteSqlRaw(@"CREATE VIRTUAL TABLE IF NOT EXISTS ""Chapters_FTS""
                                    USING fts5(""Text"", ""Title"", content=""Chapters"", content_rowid=""Id"");");

            // 'SQLite Error 1: 'no such module: spellfix1'.' --> must be loaded ...
            // EditCost for unicode support
            context.Database.ExecuteSqlRaw("CREATE VIRTUAL TABLE IF NOT EXISTS Chapters_FTS_Vocab USING fts5vocab('Chapters_FTS', 'row');");
            context.Database.ExecuteSqlRaw("CREATE TABLE IF NOT EXISTS Chapters_FTS_SpellFix_EditCost(iLang INT, cFrom TEXT, cTo TEXT, iCost INT);");
            context.Database.ExecuteSqlRaw("CREATE VIRTUAL TABLE IF NOT EXISTS Chapters_FTS_SpellFix USING spellfix1(edit_cost_table=Chapters_FTS_SpellFix_EditCost);");
        }
- اگر در حین اجرای این دستورات خطای «no such module: spellfix1» را دریافت کردید، یعنی متد LoadExtension را به درستی فراخوانی نکرده‌اید.
- همانطور که مشاهده می‌کنید، ابتدا بر اساس Chapters_FTS یا همان جدول مجازی FTS برنامه، یک جدول مجازی از نوع fts5vocab ایجاد می‌شود. کار آن استخراج توکن‌های FTS و آماده سازی آن‌ها برای استفاده در غلط یاب املایی هستند.
- سپس جدول ویژه‌ی EditCost را مشاهده می‌کنید. نام آن مهم نیست، اما ساختار آن باید دقیقا به همین صورت باشد. اگر این جدول اختیاری را تهیه کنیم، الگوریتم spellfix1 به utf8 سوئیچ خواهد کرد و برای پردازش متون یونیکد، بدون مشکل کار می‌کند. بدون آن، جستجوهای فارسی نتایج مطلوبی را به همراه نخواهند داشت.
- در آخر جدول مجازی مرتبط با spellfix1 که از جدول cost_table معرفی شده استفاده می‌کند، ایجاد شده‌است.

اجرای این دستورات، جداول زیر را ایجاد می‌کنند (که ساختار آن‌ها استاندارد است و باید مطابق فرمول‌های مستندات آن‌ها باشد):



به روز رسانی جدول واژه نامه‌ی غلط یابی برنامه

آخرین جدولی را که ایجاد کردیم، Chapters_FTS_SpellFix است که اطلاعات خودش را از Chapters_FTS_Vocab دریافت می‌کند:


  هر بار که بانک اطلاعاتی را به روز می‌کنیم، نیاز است اطلاعات این جدول را نیز توسط دستور زیر به روز کرد:
database.ExecuteSqlRaw(@"INSERT INTO Chapters_FTS_SpellFix(word, rank)
    SELECT term, cnt FROM Chapters_FTS_Vocab
    WHERE term not in (SELECT word from Chapters_FTS_SpellFix_vocab)");
البته خود SQLite اطلاعات این جدول را فقط یکبار بارگذاری می‌کند. برای اجبار آن به بارگذاری مجدد، می‌توان دستور reset زیر را صادر کرد:
database.ExecuteSqlRaw("INSERT INTO Chapters_FTS_SpellFix(command) VALUES(\"reset\");");


کوئری گرفتن از جدول مجازی Chapters_FTS_SpellFix

تا اینجا افزونه‌ی spellfix1 را کامپایل و به سیستم معرفی کردیم. سپس جداول واژه نامه‌ی آن‌را نیز تشکیل دادیم، اکنون نوبت به کوئری گرفتن از آن است. به همین جهت یک موجودیت بدون کلید دیگر را بر اساس ساختار خروجی کوئری‌های آن ایجاد کرده:
namespace EFCoreSQLiteFTS.Entities
{
    public class SpellCheck
    {
        public string Word { get; set; }
        public decimal Rank { get; set; }
        public decimal Distance { get; set; }
        public decimal Score { get; set; }
        public decimal Matchlen { get; set; }
    }
}
و آن‌را توسط متد HasNoKey به EF Core معرفی می‌کنیم:
namespace EFCoreSQLiteFTS.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        //...

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            base.OnModelCreating(builder);

            builder.Entity<SpellCheck>().HasNoKey().ToView(null);
        }

        //...
    }
}
در اینجا SpellCheck تهیه شده با متد HasNoKey علامتگذاری می‌شود تا آن‌را بتوان بدون مشکل در کوئری‌های EF استفاده کرد. همچنین فراخوانی ToView(null) سبب می‌شود تا EF Core جدولی را در حین Migration از روی این موجودیت ایجاد نکند و آن‌را به همین حال رها کند.

در آخر، کوئری گرفتن از این جدول، ساختار زیر را دارد:
foreach (var item in context.Set<SpellCheck>().FromSqlRaw(
          @"SELECT word, rank, distance, score, matchlen FROM Chapters_FTS_SpellFix
            WHERE word MATCH {0} and top=6", "فارشی"))
{
    Console.WriteLine($"Word: {item.Word}");
    Console.WriteLine($"Distance: {item.Distance}");
}
با این خروجی:


top=6 در این کوئری خاص یعنی 6 رکورد را بازگشت بده.

یک نکته: اگر می‌خواهید کوئری فوق را توسط برنامه‌ی «DB Browser for SQLite» اجرا کنید، باید از منوی tools آن، گزینه‌ی load extension را انتخاب کرده و فایل dll افزونه را به برنامه معرفی کنید.


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.