مطالب
تزریق وابستگی‌ها به صورت پویا در فروشگاه‌ساز Nop Commerce
این روش منحصر به Nop نیست و امکان استفاده‌ی از آن بر روی هر سورس دیگری نیز وجود دارد. همچنین اگر در رابطه با NopCommerce اطلاعاتی ندارید، میتوانید از اینجا جهت آشنا شدن با این فروشگاه ساز Asp.net core استفاده کنید.
همانطور که در جریان هستید، برای اینکه بحث DI را در پروژه داشته باشیم، باید به ازای هر سرویس مشخص کنیم که کدام اینترفیس، به کدام کلاس، map شود. به بیان دیگر باید مشخص کرد هر وقت یک شیء از Container درخواست شد، از چه کلاسی باید این شیء ساخته شود؛ در عین‌حال باید LifeTime وجود شیء در حافظه نیز مشخص شود. حال تصور کنید تعداد سرویس‌های شما در حال زیاد شدن است. در این حالت مجبور هستید دائما این سرویس‌ها را ثبت کنید؛ علاوه بر اینکه باید کدهای تکراری را جهت تعریف این سرویس‌ها بنویسید و باید به‌خاطر بسپارید که سرویس جدید را ثبت کنید. در این مقاله تلاش بر این است تا دیگر نیازی به تعریف کردن تک تک سرویس‌ها نباشد؛ به‌طوری که با رعایت دو قانون کلی بتوان سرویس‌ها را به صورت خودکار ثبت کرد.

مراحل پیاده سازی

 یک اینترفیس را به اسم ICustomService ایجاد کردم که  یک Prop به اسم InjectType دارد و مشخص میکند به چه صورتی این سرویس به ServiceCollection تزریق شود. از طرفی با استفاده از Order، الویت اضافه شدن سرویس به ServiceCollection را مشخص میکنیم و در نهایت با ImplementationType مشخص میکنیم سرویسی که اضافه شده، باید به یک اینترفیس Map شود یا خیر؟ اما مهم‌تر از اینکه ویژگی‌های تزریق وابستگی مشخص شود، مشخص میکند چه سرویس‌هایی توسط ما اضافه شده‌اند و از سرویس‌های nop تفکیک می‌شوند.
namespace Nop.Services
{
    public interface ICustomService
    {
        protected InjectType Inject { get;  }
        protected int Order { get; }
        protected ImplementationType implementationType { get; }
    }
    public enum ImplementationType
    {
        WithInterface = 0,
        WithoutInterface = 1
    }
    public enum InjectType
    {
        Scopped=0,
        Transit=1,
        SingleTon=2
    }
}

قانون اول

برای هر سرویسی که ایجاد میکنیم و میخواهیم به DI معرفی کنیم، آن سرویس باید ICustomService را پیاده سازی کرده باشد؛ دقیقا به خاطر دو دلیلی که در بالا به آن‌ها اشاره شد.

قانون دوم

هر کلاسی که Interface مرتبط به سرویس‌ها را پیاده سازی میکند، باید prop InjectType را در سازنده‌ی خودش مقدار دهی کند. بدین شکل متوجه میشویم از چه طریقی باید تزریق انجام شود. تا اینجا یک چارچوب را مشخص کردیم تا سرویس‌ها را بتوانیم تشخیص دهیم\ اما هنوز کار اصلی باقی مانده‌است. برای نمونه میتوان کد زیر را در نظر گرفت :

namespace Nop.Services
{
    public interface IMyCustomService: ICustomService
    {
        int ok();
    }
}
برای پیاده سازی سرویس ایجاد شده، کد زیر را ایجاد میکنیم :
namespace Nop.Services
{
    public class MyCustomService : IMyCustomService
    {
        public InjectType Inject { get;  }
        public int Order { get;  }
        public ImplementationType implementationType { get;  }

        public MyCustomService()
        {
            implementationType = ImplementationType.WithInterface;
            Inject = InjectType.Scopped;
            Order = 1;
        }
        public int ok()
        {
            return 10;
        }
    }
}

تعیین نقطه شروع

باید نقطه شروع به کار Nop را پیدا کنیم. از آنجایی که با معماری Nop جلو میرویم، با کمی بررسی و دیدن کد‌ها، به کلاسی میرسیم به اسم NopStartup در قسمت Nop.Web.Framework. مسیر دقیق آن: Nop.Web.Framework\Infrastructure\NopStartup.cs. حالا این کلاس چیست؟ در واقع هر کلاسی که از سرویس INopStartup ارث بری کرده باشد، اولویت پیدا میکند و قبل از کدهای دیگر اجرا می‌شود. باید کلاس جدیدی را به اسم مثلا CustomDependencyInjection ایجاد کنیم، با این تفاوت که حتما از کلاس NopStartup ارث بری کرده باشد و همچنین حتما باید متدی را به اسم ConfigureServices، بازنویسی کند. حالا داخل متدی که گفتم باید شروع کنیم به کار.

کد زیر در واقع نقطه‌ی اتصال سرویس‌های نوشته شده و اتمام کار تزریق وابستگی است. با توجه به پیاده سازی‌های انجام شده‌ی توسط سرویس‌ها می‌توان با Reflection سرویس‌های نوشته شده را تشخیص داد که در نهایت با  ویژگی‌هایی که در سرویس‌ها پیاده سازی شده موجود است، به ServiceCollection اضافه می‌شوند.

namespace Nop.Web.Framework.Infrastructure
{
    public class CustomDependencyInjection : NopStartup
    {
        private static bool IsSubInterface(Type t1, Type t2)
        {
            if (!t2.IsAssignableFrom(t1))
                return false;

            if (t1.BaseType == null)
                return true;

            return !t2.IsAssignableFrom(t1.BaseType);
        }
        public override void ConfigureServices(IServiceCollection services, IConfiguration configuration)
        {
            //-------------Get All Services-------------
            var asm = AppDomain.CurrentDomain
                 .GetAssemblies()
                 .Single(x => x.FullName.Contains("Nop.Services"));
            //-------------find Services that inheriance of ICustomService-------------
            var types = asm.DefinedTypes.Where(x => IsSubInterface(x, typeof(ICustomService)));
            //-----------Get All Custom Service Classess-------
            var allRelatedClassServices = types
                .Where(x => x.IsClass)
                .OrderBy(x=>(Int32)x.GetProperty("Order")
                .GetValue(Activator.CreateInstance(x), null));

            //-----------Get All Custom Service Interfaces-------
            var allRelatedInterfaceServices = types.Where(x => x.IsInterface);
            //-----------Matche Class Services To Related Interface Services-------
            TypeInfo interfaceService=null;
            foreach (var classService in allRelatedClassServices)
            {
                //-----------detect Implementation Type for service-----------
                var implementationValue = (ImplementationType)classService.GetProperty("implementationType")
                   .GetValue(Activator.CreateInstance(classService), null);

                //-----------detect inject type for service-----------
                var InjectValue = (InjectType)classService.GetProperty("Inject")
                   .GetValue(Activator.CreateInstance(classService), null);

                //-----------get related interface for service class-----------
                if (implementationValue == ImplementationType.WithInterface)
                    interfaceService = allRelatedInterfaceServices.Single(x => x.Name == $"I{classService.Name}");

               

                //----------finally Add Custom Service To Service Collection-----------
                switch (InjectValue)
                {
                    case InjectType.Scopped:
                        if(interfaceService!=null)
                            services.AddScoped(interfaceService, classService);
                        else
                            services.AddScoped(classService);
                        break;
                    case InjectType.Transit:
                        if (interfaceService != null)
                            services.AddTransient(interfaceService, classService);
                        else
                            services.AddTransient(classService);
                        break;
                    case InjectType.SingleTon:
                        if (interfaceService != null)
                            services.AddSingleton(interfaceService, classService);
                        else
                            services.AddSingleton(classService);
                        break;
                    default:
                        break;
                }
                interfaceService = null;
            }
        }
       
    }
}
نکته‌ی آخر آن که این داستان‌ها صرفا برای سرویس‌هایی هست که توسط برنامه نویس به پروژه‌ی Nop اضافه می‌شود.

لینک گیت‌هاب  
مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

نظرات مطالب
C# 6 - String Interpolation
یک نکته‌ی تکمیلی: اضافه شدن CompositeFormat به دات‌نت 8 برای کش کردن الگوهای رشته‌ها

زمانیکه از متد string.Format استفاده می‌کنیم، الگوی معرفی شده‌ی به آن، بارها و بارها در زمان اجرا Parse می‌شود که در برنامه‌های مبتنی بر رشته‌ها، حلقه‌ها و امثال آن، سبب افت کارآیی خواهد شد. برای رفع این مشکل، CompositeFormat به دات‌نت 8 اضافه شده‌است تا بتوان این Parse الگو را یکبار انجام داد و نتیجه را کش کرد.

یک مثال:
- عدم کش شدن الگوی تعریف شده، تا پیش از دات‌نت 8:
var text = string.Format("Format one value: {0}", 42);
- روش کش کردن الگوی تعریف شده، در دات‌نت 8:
private static readonly CompositeFormat StaticField = CompositeFormat.Parse("Format one value: {0}");

var text = string.Format(StaticField, 42);

اگر علاقمند هستید تا این نکته را به صورت یک خطا دریافت کنید و مجبور به تغییر آن‌ها شوید، یک سطر زیر را به فایل editorconfig. خود اضافه کنید:
dotnet_diagnostic.CA1863.severity = error
اشتراک‌ها
مرتب سازی دیکشنری
// Create dictionary and add five keys and values.
        var dictionary = new Dictionary<string, int>();
        dictionary.Add("car", 2);
        dictionary.Add("apple", 1);
        dictionary.Add("zebra", 0);
        dictionary.Add("mouse", 5);
        dictionary.Add("year", 3);

        // Acquire keys and sort them.
        var list = dictionary.Keys.ToList();
        list.Sort();

        // Loop through keys.
        foreach (var key in list)
        {
            Console.WriteLine("{0}: {1}", key, dictionary[key]);
        }
مرتب سازی دیکشنری
مطالب
یکسان سازی "ی" و "ک" دریافتی در حین استفاده از Entity framework

در مورد یکسان سازی ی و ک در حین استفاده از WCF RIA Services پیشتر مطلبی را در این سایت خوانده بودید. جهت تکمیل این بحث، بسط این روش به Entity framework به صورت زیر خواهد بود:

using System.Data;
using System.Data.Objects;
using System.Linq;
using System.Reflection;

namespace EfExt
{
public static class CorrectYeKe
{
public static void ApplyCorrectYeKe(this ObjectContext ctx)
{
if (ctx == null)
return;

//پیدا کردن موجودیت‌های تغییر کرده
var changedEntities = ctx.ObjectStateManager.GetObjectStateEntries(
EntityState.Added | EntityState.Modified
);

foreach (var entity in changedEntities)
{
if (entity.Entity == null) continue;

//یافتن خواص قابل تنظیم و رشته‌ای این موجودیت‌ها
var propertyInfos = entity.Entity.GetType().GetProperties(
BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance
).Where(p => p.CanRead && p.CanWrite && p.PropertyType == typeof(string));

var pr = new PropertyReflector();

//اعمال یکپارچگی نهایی
foreach (var propertyInfo in propertyInfos)
{
var propName = propertyInfo.Name;
var val = pr.GetValue(entity.Entity, propName);
if (val != null)
{
pr.SetValue(
entity.Entity,
propName,
val.ToString().ApplyUnifiedYeKe());
}
}
}
}
}
}

ابتدا موجودیت‌های تغییر کرده یافت خواهند شد (اگر از self tracking entities استفاده می‌کنید استفاده از Context.DetectChanges پیش از فراخوانی این متد ضروری خواهد بود)، سپس در این لیست در مورد تک تک اشیاء، خواص رشته‌ای که readonly نیستند یافت شده و ی و ک آن‌ها یک دست می‌شوند.
محل اعمال آن هم باید پیش از فراخوانی Context.SaveChanges باشد.

سورس این کتابخانه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.

مطالب
بهبود کارآیی LINQ در دات نت 7
LINQ یا همان Language-Integrated Query، یک زبان ساده‌ی کوئری نوشتن یکپارچه‌ی با دات نت است. به کمک آن می‌توان اعمال پیچیده‌ای را بر روی اشیاء، به زبانی ساده بیان کرد و امروزه تقریبا توسط تمام توسعه دهندگان دات نت مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما ... این سادگی، بهایی را نیز به همراه دارد: کمتر بودن سرعت اجرا و همچنین افزایش مصرف حافظه. با توجه به گستردگی استفاده‌ی از LINQ، اگر بهبودی در این زمینه حاصل شود، بر روی کارآیی تمام برنامه‌های دات نتی تاثیر خواهد گذاشت و این امر در دات نت 7 محقق شده‌است. کارآیی متدهای LINQ to Objects در دات نت 7 (مانند متدهای Enumerable.Max, Enumerable.Min, Enumerable.Average, Enumerable.Sum) به شدت افزایش یافته و این افزایش گاهی حتی بیشتر از 10 برابر نسبت به نگارش‌های قبلی دات نت است؛ اما چگونه به چنین کارآیی رسیده‌اند؟


تدارک یک آزمایش برای بررسی میزان افزایش کارآیی متدهای LINQ در دات نت 7

در ادامه یک آزمایش ساده‌ی بررسی کارآیی متدهای Enumerable.Max, Enumerable.Min, Enumerable.Average, Enumerable.Sum را با استفاده از کتابخانه‌ی معروف BenchmarkDotNet مشاهده می‌کنید:
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Running;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;


[MemoryDiagnoser(displayGenColumns: false)]
public partial class Program
{
  static void Main(string[] args) =>
    BenchmarkSwitcher.FromAssembly(typeof(Program).Assembly).Run(args);

  [Params (10, 10000)]
  public int Size { get; set; }
  private IEnumerable<int> items;

  [GlobalSetup]
  public void Setup()
  {
    items = Enumerable.Range(1, Size).ToArray();
  }  

  [Benchmark]
  public int Min() => items.Min();

  [Benchmark]
  public int Max() => items.Max();

  [Benchmark]
  public double Average() => items.Average();

  [Benchmark]
  public int Sum() => items.Sum();
}
برای آزمایش آن، یکبار target framework پروژه را بر روی net6.0 و بار دیگر بر روی net7.0 قرار داده و برنامه را اجرا می‌کنیم. خلاصه‌ی مفهومی نتایج حاصل به صورت زیر است که ... شگفت‌انگیز هستند!
در مورد کار با آرایه‌ها:


- زمان اجرای یافتن Min در آرایه‌های کوچک، در دات نت 7، نسبت به دات نت 6، حدودا 10 برابر کاهش یافته و اگر این آرایه بزرگتر شود و برای مثال حاوی 10 هزار المان باشد، این زمان 20 برابر کاهش یافته‌است.
- این کاهش زمان‌ها برای سایر متدهای LINQ نیز تقریبا به همین صورت است؛ منها متد Sum که اندازه‌ی آرایه، تاثیری را بر روی نتیجه‌ی نهایی ندارد.
- همچنین در دات نت 7، با فراخوانی متدهای LINQ، افزایش حافظه‌ای مشاهده نمی‌شود.

در مورد کار با لیست‌ها:


- در دات نت 6، اعمال صورت گرفته‌ی توسط LINQ بر روی آرایه‌ها، نسبت به لیست‌ها، همواره سریعتر است.
- در دات نت 7 هم در مورد مجموعه‌های کوچک، وضعیت همانند دات نت 6 است. اما اگر مجموعه‌ها بزرگتر شوند، تفاوتی بین مجموعه‌ها و آرایه‌ها وجود ندارد و حتی وضعیت مجموعه‌ها بهتر است: کارآیی کار با لیست‌ها 32 برابر بیشتر شده‌است!


اما چگونه در دات نت 7، چنین بهبود کارآیی خیره‌کننده‌ای در متدهای LINQ حاصل شده‌است؟

برای بررسی چگونگی بهبود کارآیی متدهای LINQ در دات نت 7 باید به نحوه‌ی پیاده سازی آن‌ها در نگارش‌های مختلف دات نت مراجعه کرد. برای مثال پیاده سازی متد الحاقی Min تا دات نت 6 به صورت زیر است:
public static int Min(this IEnumerable<int> source)
{
  if (source == null)
  {
    ThrowHelper.ThrowArgumentNullException(ExceptionArgument.source);
  }

  int value;
  using (IEnumerator<int> e = source.GetEnumerator())
  {
    if (!e.MoveNext())
    {
      ThrowHelper.ThrowNoElementsException();
    }

    value = e.Current;
    while (e.MoveNext())
    {
      int x = e.Current;
      if (x < value)
      {
        value = x;
      }
    }
  }
  return value;
}
این متد نسبتا ساده‌است. یک IEnumerable را دریافت کرده و سپس با استفاده از متد MoveNext، مقدار فعلی را با مقدار بعدی مقایسه می‌کند. در این مقایسه، کوچکترین مقدار ذخیره می‌شود تا در نهایت به انتهای مجموعه برسیم.
اما ... پیاده سازی این متد در دات نت 7 متفاوت است:
public static int Min(this IEnumerable<int> source) => MinInteger(source);

private static T MinInteger<T>(this IEnumerable<T> source)
  where T : struct, IBinaryInteger<T>
{
  T value;

  if (source.TryGetSpan(out ReadOnlySpan<T> span))
  {
    if (Vector.IsHardwareAccelerated && 
        span.Length >= Vector<T>.Count * 2)
    {
      .... // Optimized implementation
      return ....;
    }
  }
  .... //Implementation as in .NET 6
}
در اینجا در ابتدا سعی می‌شود تا یک ReadOnlySpan از مجموعه‌ی ارائه شده، تهیه شود. اگر این کار میسر نشد، کدهای همان روش قبلی دات نت 6 که توضیح داده شد، اجرا می‌شود. البته در آزمایشی که ما تدارک دیدیم، چون از لیست‌ها و آرایه‌ها استفاده شده بود، همواره امکان تهیه‌ی یک ReadOnlySpan از آن‌ها میسر است. بنابراین به قسمت اجرایی همانند دات نت 6 نمی‌رسیم.
اما ... ReadOnlySpan چیست؟ نوع‌های Span و ReadOnlySpan، یک ناحیه‌ی پیوسته‌ی مدیریت شده و مدیریت نشده‌ی حافظه را بیان می‌کنند. یک Span از نوع ref struct است؛ یعنی تنها می‌تواند بر روی stack قرار گیرد که مزیت آن، عدم نیاز به تخصیص حافظه‌ی اضافی و بهبود کارآیی است. همچنین ساختار داخلی Span در سی شارپ 11 اندکی تغییر کرده‌است که در آن از ref fields جهت دسترسی امن به این ناحیه‌ی از حافظه استفاده می‌شود. پیشتر از نوع داخلی ByReference برای اشاره به ابتدای این ناحیه‌ی از حافظه استفاده می‌شد که به همراه بررسی امنیتی در این باره نبود.

پس از دریافت ReadOnlySpan، به سطر زیر می‌رسیم:
if (Vector.IsHardwareAccelerated && span.Length >= Vector<T>.Count * 2)
که بررسی می‌کند آیا سخت افرار فعلی از قابلیت‌های SIMD برخوردار است یا خیر؟ اگر بله، اینبار با استفاده از ریاضیات برداری شتاب یافته‌ی توسط سخت افزار، محاسبات را انجام می‌دهد:
private static T MinInteger<T>(this IEnumerable<T> source)
where T : struct, IBinaryInteger<T>
{
  .... 
  if (Vector.IsHardwareAccelerated && span.Length >= Vector<T>.Count * 2)
  {
    var mins = new Vector<T>(span);
    index = Vector<T>.Count;
    do
    {
      mins = Vector.Min(mins, new Vector<T>(span.Slice(index)));
      index += Vector<T>.Count;
    }
    while (index + Vector<T>.Count <= span.Length);

    value = mins[0];
    for (int i = 1; i < Vector<T>.Count; i++)
    {  
      if (mins[i] < value)
      {
        value = mins[i];
      }
    }
  ....
}
بنابراین به صورت خلاصه در دات نت 7 با استفاده از بکارگیری نوع‌های ویژه‌ی Span و نوع‌های برداری شتاب‌یافته‌ی توسط اکثر سخت افزارهای امروزی، سبب بهبود قابل ملاحظه‌ی کارآیی متدهای LINQ شده‌اند.
نظرات مطالب
بالا بردن سرعت بارگذاری اولیه EF Code first با تعداد مدل‌های زیاد
نیازی به مثال آنچنانی ندارد. ابتدا بسته‌ی نیوگت این پروژه را نصب کنید:
PM> Install-Package EFInteractiveViews
بعد یکبار در ابتدای برنامه در اولین کوئری، متد InteractiveViews.SetViewCacheFactory آن‌را فراخوانی کنید. البته بهتر است آن‌را درون یک سینگلتون thread safe قرار دهید. بار اولی که فایل xml آن ایجاد می‌شود زمان خواهد برد. بار دوم اجرای برنامه سریع است.
private static bool _isPreGeneratedViewCacheSet;

private void InitializationPreGeneratedViews()
{
   if (_isPreGeneratedViewCacheSet) return;

   var precompiledViewsFilePath = new FileInfo(Assembly.GetExecutingAssembly().Location).DirectoryName + @”\EF6PrecompiledViews.xml”;
   InteractiveViews.SetViewCacheFactory(this, new FileViewCacheFactory(precompiledViewsFilePath));
   _isPreGeneratedViewCacheSet = true;
}
مطالب
بررسی تفاوت بین DTO و POCO
در ابتدا اجازه بدهید تعریف درستی از این دو واژه، ارائه کنیم.

DTO (Data Transfer Object)
به بیان خیلی ساده، DTO‌ها برای انتقال اطلاعات استفاده می‌شوند؛ پس هیچ منطق و رفتاری در این اشیاء تعریف نمی‌شود .اگر در DTO منطقی پیاده سازی شود، دیگر به آن DTO گفته نمی‌شود. اجازه بدید منظورمان را از منطق یا رفتار مشخص کنیم. منطق یا رفتار، همان متدهایی هستند که در نوع داده خود تعریف میکنیم. در #C، یک DTO تنها از خصوصیت‌ها (Properties) که از بلوک‌های Get و Set تشکیل شده‌اند، ساخته می‌شود. البته بدون کدهایی جهت اعتبار سنجی (Validation) مقادیر.

سؤال: وضعیت attribute ‌ها و Metadata‌ها چه می‌شود؟
خیلی غیر معمول نیست که از metadata‌ها در DTO، به‌منظور اعتبار سنجی یا اهداف خاص، استفاده کنیم. بعضی از attribute‌ها هیچ رفتاری را به DTO‌ها اضافه نمی‌کنند؛ ولی استفاده از DTO‌ها را در بخش‌های دیگر سیستم، ساده‌تر می‌کنند. در نتیجه هیچکدام از attribute ‌ها و metadata‌ها، شرایط DTO بودن را نقض نمی‌کنند.

مدل‌های دیگری مثل ViewModels‌ها و API Model‌ها چه می‌شوند؟
واژه DTO خیلی مبهم است. تنها چیزی که بیان می‌کند این است که شیء است و فقط و فقط شامل اطلاعات است و رفتاری ندارد. در این تعریف درباره‌ی کاربرد مورد نظر یک DTO چیزی گفته نشده. در بسیاری از معماری‌ها، DTO نقش خاصی را ایفا می‌کند. بطور مثال در معماری MVC، از DTO‌ها برای انقیاد داده (Binding) و ارسال اطلاعات به یک View استفاده میکنند. به همین خاطر این DTO‌ها بعنوان ViewModel، در معماری MVC شناخته می‌شوند که رفتاری را در خود تعریف نمی‌کنند و تنها فرمت اطلاعات مورد انتظار یک View را مهیا می‌کنند.
پس در این سناریوی خاص، ViewModel نوعی DTO می‌باشد. اما باید دقت داشته باشید، همه ViewModel‌‌ها را نمی‌توان DTO محسوب کرد؛ مثلا در معماری MVVM، ویوو مدل‌های تعریف شده، شامل رفتار هم می‌باشند. حتی در معماری MVC نیز گاهی اوقات منطقی به  ViewModel‌‌ها اضافه می‌شود که دیگر به آنها DTO نمی‌گوییم.

 
در صورت امکان، نام DTO‌ها را بر اساس استفاده‌ی آنها تعیین کنید. بطور مثال کلاسی با نام FoodDTO، مشخص نمی‌کند که این نوع، کجا و چگونه قرار است در معماری برنامه شما مورد استفاده قرار  بگیرید؛ برعکس نامگذاری به صورت FoodViewModels کاربرد آن را صراحتا بیان می‌کند.
مثالی از DTO در زبان سی شارپ :
public class ProductViewModel
{
  public int ProductId { get; set; }
  public string Name { get; set; }
  public string Description { get; set; }
  public string ImageUrl { get; set; }
  public decimal UnitPrice { get; set; }
}

کپسوله سازی و DTO ها 
کپسوله سازی، یکی از اصول برنامه نویسی شیءگرا می‌باشد. اما این کپسوله سازی به DTO‌ها اعمال نمی‌شوند. به این علت که هدف کپسوله سازی، پنهان کردن فرآیند پشت صحنه‌ی ذخیره سازی اطلاعات است؛ اما در DTO هیچ فرآیندی پیاده سازی نشده و نباید هیچ State پنهانی وجود داشته باشد. پس بحث Encapsulation در DTO منتفی است. پس کار را برای خودتان سخت نکنید؛ با تعریف private setter ‌ها یا تبدیل کردن DTO به یک شیء غیرقابل تغییر (immutable). شما باید به‌راحتی بتوانید عملیات ایجاد، نوشتن و خواندن DTO‌‌ها را انجام دهید؛ همچنین باید بتوانید عملیات سریالایز کردن بر روی DTO‌‌ها را بدون فرآیند سفارشی اضافه‌ای، انجام دهید.

Field ها  یا Property ها 
سؤالی که مطرح می‌شود این است که وقتی کپسوله سازی در DTO مفهومی ندارد، چرا باید همیشه از property ‌ها استفاده کنیم؟ چرا از فیلد‌ها استفاده نکنیم (فیلد‌های public )؟
ما می‌توانیم هم از property استفاده کنیم و هم از field‌ها؛ اما بعضی از فریم ورک‌ها که کار Serialization را انجام می‌دهند، فقط با property ‌ها کار می‌کنند. بنابراین بسته به نیاز خودتان، از field‌های عمومی یا property‌ها استفاده کنید. اما عموما از Property استفاده میکنند. البته در این پیوند، پرسش و پاسخ مفصلی در این رابطه وجود دارد.

غیرقابل تغییر بودن (Immutability) و نوع رکورد ( Record Type )
غیرقابل تغییر بودن، یکی از مزیت‌های مهم در توسعه نرم افزار است. اما همانطور که در مثل بالا بیان شد، نیازی به غیرقابل تغییر کردن DTO‌‌ها نیست. با ارائه رکورد در سی شارپ 9  شرایط کمی تغییر کرد. شاید عبارت مخفف دیگری که اضافه شده Data transfer Records یا (DTRs) است. یکی از روش‌های تعریف DTR در سی شارپ 9، به شکل زیر است:
public record ProductDTO(int Id, string Name, string Description);

البته روش دیگری هم وجود دارد که شما property‌ها را تعریف کنید و از طریق سازنده، مقدار دهی شوند. ویژگی جدید init-only این امکان را فراهم می‌کند که فقط در زمان مقدار دهی اولیه (initialization)، خصوصیات مقداردهی شوند و در ادامه‌ی چرخه حیات شیء، property ‌ها فقط خواندنی هستند. این ویژگی، record‌ها را غیر قابل تغییر می‌کند.
مثال:
public record ProductDTO
{
  public int Id { get; init; }
  public string Name { get; init; }
}
var dto = new ProductDTO { Id = 1, Name = "some name" };

کلاس‌های POCO یا همان Plain Old CLR/C# Object
شی Plain Old چیست؟ هر شیءای که Plain Old باشد، می‌تواند در هر جایی از برنامه‌ی ما مورد استفاده قرار بگیرد؛ حتی در کلاس‌های Test برنامه. این اشیاء هیچگونه وابستگی برای اجرا وظایف خود، به بانک‌های اطلاعاتی و کتابخانه‌های ثالت ندارند.
برای درک بهتر این نوع کلاس‌ها، به مثال زیر دقت کنید:
public class Product : DataObject<Product>
{
  public Product(int id)
  {
    Id = id;
    InitializeFromDatabase();
  }
  private void InitializeFromDatabase()
  {
    DataHelpers.LoadFromDatabase(this);
  }
  public int Id { get; private set; }
  // other properties and methods
}
همانطور که مشاهده میکنید، این کلاس به متد استاتیکی برای کار با دیتابیس وابسته است؛ در نتیجه باعث میشود که کل کلاس، به وجود بانک اطلاعاتی وابسته شود. همچنین با ارث بری از کلاس پایه‌ی دیگری، وابستگی به یک کتابخانه‌ی ثالث ایجاد شده‌است. اجرای آزمون واحد برای چنین کلاسی، سبب fail شدن عملیات می‌شود. به این علت که ارتباط با بانک اطلاعاتی مورد نیاز متد DataHelpers، تامین نشده‌است. این شرایط، مثالی از الگوی Active Record Pattern می‌باشند. همچنین این کلاس دسترسی به منبع داده را در درون خود گنجانده است که این به معنای نقض اصل Persistence Ignorant (اصل Persistence Ignorance به طور خلاصه بیان می‌کند که در تحلیل و طراحی Business Logic به موضوع ذخیره‌سازی (Persistence) فکر نکنید (تا جای ممکن) یا به عبارت دیگر، ذهن خود را درگیر پیچیدگی‌های ذخیره سازی نکنید. برگرفته شده از breakpoint.blog.ir : روح الله دلپاک)می باشد. یکی از ویژگی‌های POCO عدم نقض الگوی فوق است.

مثالی از POCO : 
public class Product
{
  public Product(int id)
  {
    Id = id;
  }

  private Product()
  {
    // required for EF
  }

  public int Id { get; private set; }
  // other properties and methods
}
این کلاس یک POCO است:
  • برای اجرای وظایف خود به فریم ورک ثالثی وابسته نیست.
  • به کلاس پایه‌ای ( Base class) نیاز ندارد.
  • وابستگی به متد استاتیکی ندارد.
  • می تواند در هر جایی از پروژه، نمونه سازی شود.
  • اصل Persistence Ignorant را بیشتر رعایت کرده، نه بطور کامل؛ چون یک سازنده دارد که به کتابخانه‌ی ثالثی نیازمند است (سازنده‌ی بدون پارامتر که مورد نیاز EF می‌باشد).

POCO و DTO :

شاید این دو مفهموم گیج کننده باشند، ولی DTO همان POCO هست. اگر یک کلاس، DTO باشد، حتما POCO نیز هست. (مرور ویژگی‌های دو مورد در بخش‌های قبلی) ولی برعکس این وضعیت ممکن است صادق نباشد؛ مثال قبلی که در آن وابستگی به کتابخانه‌ی ثالثی در سازنده‌ی بدون پارامتر وجود داشت، DTO بودن را نقض می‌کرد. پس اگر هر دو حالت صادق بود، میتوان گفت این دو مفهوم یکی است.
مطالب دوره‌ها
معرفی Aspect oriented programming
AOP یا Aspect oriented programming چیست؟

AOP یکی از فناوری‌های مرتبط با توسعه نرم افزار محسوب می‌شود که توسط آن می‌توان اعمال مشترک و متداول موجود در برنامه را در یک یا چند ماژول مختلف قرار داد (که به آن‌ها Aspects نیز گفته می‌شود) و سپس آن‌ها را به مکان‌های مختلفی در برنامه متصل ساخت. عموما Aspects، قابلیت‌هایی را که قسمت عمده‌ای از برنامه را تحت پوشش قرار می‌دهند، کپسوله می‌کنند. اصطلاحا به این نوع قابلیت‌های مشترک، تکراری و پراکنده مورد نیاز در قسمت‌های مختلف برنامه، Cross cutting concerns نیز گفته می‌شود؛ مانند اعمال ثبت وقایع سیستم، امنیت، مدیریت تراکنش‌ها و امثال آن. با قرار دادن این نیازها در Aspects مجزا، می‌توان برنامه‌ای را تشکیل داد که از کدهای تکراری عاری است.


مثالی از کدهای تکراری پراکنده در برنامه

به برنامه ذیل و قسمت‌های مختلف ثبت وقایع آن دقت کنید:
using System;

namespace AOP00
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Log.Debug("Program has started.");
            //.....
            try
            {

            }
            catch (Exception ex)
            {
                Log.Error(ex);
                throw;
            }
            finally
            {
                //.....
                Log.Debug("Program has ended.");
            }
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، حجم بالایی از کدهای تکراری ثبت وقایع، تنها در قسمت کوچکی از برنامه تدارک دیده شده‌اند. این مساله نقض اصل DRY یا Don't repeat yourself است. کاری که برای رفع این مشکل قرار است انجام دهیم، استفاده از AOP و کپسوله سازی اعمال تکراری و سپس اتصال آن به قسمت‌های مختلف برنامه است.


معرفی Aspects و مزایای استفاده از آن‌ها

همانطور که عنوان شد اولین گام در AOP، کپسوله سازی کدهای تکراری است که اصطلاحا یک Aspect را تشکیل می‌دهند. بنابراین هر Aspect صرفا یک محصور کننده قابلیتی خاص و تکراری در برنامه است. این Aspect باید اصل SRP یا Single responsibility principle (تک مسئولیتی) را رعایت کند. برای اتصال یک Aspect به قطعه‌های مختلف کدهای برنامه از الگوی طراحی تزئین کننده یا Decorator pattern استفاده می‌شود. به این ترتیب که این Aspect خاص قرار است قسمتی از کدهای برنامه را تزئین کند. همچنین در این حالت، open closed principle نیز بهتر رعایت خواهد گردید. از این جهت که کدهای تکراری برنامه، به Aspects منتقل شده‌اند و دیگر نیازی نیست برای تغییر آن‌ها، کدهای قسمت‌های مختلف را تغییر داد (کدهای برنامه باز خواهند بود برای توسعه و بسته برای تغییر). بنابراین با استفاده از Aspects، به یک طراحی شیء‌گرای بهتر نیز دست خواهیم یافت.


مراحل اجرای یک Aspect

هر Aspect برای تزئین یا اتصال به قسمت‌های مختلف برنامه، یک طول عمر کاری مشخص را طی می‌کند:
الف) مرحله OnStart
        public User GetUserById(int id)
        {
            if (Cache.ExistsFor(id))
            {
                return Cache[id];
            }
            else
            {
                var user = LoadFromDb(id);
                Cache.AddFor("User", id, user);
                return user;
            }
        }
مرحله اول اجرای یک Aspect، در آغاز کار قطعه‌ای است که قرار است آن‌را مزین کند. بنابراین بلافاصله قبل از اجرای کدی، برای مثال در یک متد، قادر خواهیم بود تا قطعه کد موجود در Aspect ایی را فراخوانی و اجرا کنیم.
برای مثال در متد GetUserById، پیش از اینکه کار به مراجعه به بانک اطلاعاتی برسد، ابتدا وضعیت کش سیستم بررسی می‌شود. بنابراین در این مثال می‌توان قسمت بررسی کش را به یک Aspect مجزا منتقل ساخته و در صورتیکه اطلاعاتی موجود بود، بازگشت داده شود؛ در غیر اینصورت مجوز اجرای ادامه کدها صادر گردد.

ب) مرحله OnSuccess
مرحله OnSuccess زمانی اجرا می‌شود که اجرای یک متد بدون بروز استثنایی خاتمه یافته است.

ج) مرحله OnExit
مرحله OnExit همانند مرحله OnSuccess است؛ با این تفاوت که مرحله OnSuccess در صورت بروز استثنایی در کدها اجرا نخواهد شد اما مرحله OnExit همواره در پایان کار یک متد فراخوانی می‌گردد.

د) مرحله OnError
مرحله OnError در طول عمر یک Aspect، در زمان بروز استثنایی رخ می‌دهد. برای مثال به این ترتیب می‌توان قسمت ثبت وقایع بروز استثناهای سیستم را کلا به یک Aspect مشخص انتقال داده و حجم کدهای تکراری را به این ترتیب به شدت کاهش داد.



انواع مختلف AOP

تا اینجا شاید این سؤال برای شما پیش آمده باشد که خوب! جالب است! اما چطور می‌خواهید در مراحلی که یاد شد، دخالت کرده و قطعه کدی را تزریق کنید؟
در AOP دو روش متداول کلی برای انجام اعمال تزریق کد وجود دارند:
1) استفاده از Interceptors
به کمک Interceptors، فرآیند فراخوانی متدها و خواص یک کلاس، تحت کنترل و نظارت قرار خواهند گرفت. برای انجام این امر، عموما از IOC Containers استفاده می‌شود (Inversion of control). احتمالا تا کنون از این کتابخانه‌ها تنها برای تزریق وابستگی‌های برنامه خود کمک گرفته‌اید و از سایر توانمندی‌های آن‌ها آنچنان استفاده‌ای نکرده‌اید. در این حالت، زمانیکه یک IOC Container کار وهله سازی کلاس خاصی را انجام می‌دهد، در همین حین می‌تواند مراحل یاد شده شروع، پایان و خطای متدها یا فراخوانی‌های خواص را نیز تحت نظر قرار داده و به این ترتیب مصرف کننده امکان تزریق کدهایی را در این مکان‌ها خواهد یافت.
مزیت مهم استفاده از Interceptors، عدم نیاز به کامپایل و یا تغییر ثانویه اسمبلی‌های موجود برای تغییری در کدهای آن‌ها است (برای تزریق نواحی تحت کنترل قرار دادن اعمال) و تمام کارها به صورت خودکار در زمان اجرای برنامه مدیریت می‌گردند.

2) بهره گیری از فناوری IL Code Weaving
در فناوی IL Code Weaving، ابتدا برنامه و ماژول‌های آن به نحو متداولی کامپایل و تبدیل به dll یا exe خواهند شد. سپس این dllها و فایل‌های اجرایی به پردازشگر ثانویه یک فریم ورک AOP برای تغییر و تزریق کدها سپرده خواهند شد. برای مثال در این حالت، کدهای سطح پایین IL مرتبط با مراحل مختلف اجرای یک Aspect، تولید و به اسمبلی‌های نهایی برنامه تزریق می‌شوند. اکنون به dll یا فایل اجرایی جدیدی خواهیم رسید که علاوه بر کدهای اصلی برنامه، حاوی کدهای تزریق شده تمام Aspects تعریف شده نیز هستند.
نظرات مطالب
پشتیبانی توکار از انجام کارهای پس‌زمینه در ASP.NET Core 2x
یک نکته‌ی تکمیلی: دات نت 6 و معرفی یک تایمر Async جدید

در این مطلب برای انجام کارهای پس زمینه‌ای متناوب و async، مجبور به اختراع تایمرهای خاصی شدیم که در دات نت 6، روش بهتری برای انجام آن ارائه شده‌است. تا پیش از دات نت 6، تایمرهای زیر در فضاهای نام مختلفی تعریف شده‌اند:

- System.Threading.Timer
- System.Timers.Timer
- System.Windows.Forms.Timer
- System.Web.UI.Timer
- System.Windows.Threading.DispatcherTimer

طراحی تمام این تایمرها مبتنی بر callbackها است و رخ‌دادهایی که توسط تایمر، در زمان مشخصی صادر می‌شوند. این تایمرها مشکلات زیر را به همراه دارند:
1- متد callback فراخوانی شده async نیست (زمانی طراحی شده بودند که نوع Task، هنوز وجود خارجی نداشت).
2- اگر درون callback خطایی رخ‌دهد، خاموش سازی تایمر نیاز به عملیات اضافه‌تری دارد.
3- اگر عملیات درون یک callback هنوز به پایان نرسیده باشد، ممکن است این callback مجددا فراخوانی شود.

برای رفع تمام این مشکلات، تایمر جدیدی به نام PeriodicTimer به دات نت 6 اضافه شده‌است که این مزایا را به همراه دارد:
1- تمام async است.
2- تنها یک جریان کاری مشخص را دارد که با فراخوانی دستی متد WaitForNextTickAsync آن، به میزان بازه‌ی زمانی مشخص شده، صبر خواهد شد. وجود تنها یک جریان کاری، مشکلات 2 و 3 تایمرهای قبلی را رفع می‌کند.

یک مثال:
private async Task DoTaskAsync()
{
   using var timer = new PeriodicTimer(TimeSpan.FromSeconds(5));   
   while (await timer.WaitForNextTickAsync())
   {
      Console.WriteLine($"Firing at {DateTime.Now}");
   }   
}
این تایمر async، هر 5 ثانیه یکبار، کدهای بدنه‌ی حلقه را اجرا می‌کند.

اگر خواستیم این تایمر، پس از 20 ثانیه به طور کامل متوقف شود، روش کار به صورت زیر است که توسط یک CancellationTokenSource که به عنوان پارامتر متد WaitForNextTickAsync ارسال می‌شود، قابل پیاده سازی است:
private async Task DoTaskAsync()
{
   try
   {
      var cts = new CancellationTokenSource(TimeSpan.FromSeconds(20));

      using var timer = new PeriodicTimer(TimeSpan.FromSeconds(5));   
      while (await timer.WaitForNextTickAsync(cts.Token))
      {
         Console.WriteLine($"Firing at {DateTime.Now}");
      }   
   }
   catch (OperationCanceledException)
   {
       Console.WriteLine("Operation cancelled");
   }
}
این خاتمه‌ی خودکار، با صدور یک OperationCancelled exception رخ خواهد داد و یا حتی می‌توان متد ()cts.Cancel را نیز در صورت نیاز به صورت دستی در داخل حلقه فراخوانی کرد تا عملیات خاتمه یابد.