نظرات مطالب
کار با کوکی‌ها در ASP.NET Core

مورد مشابه دیگری که نیاز به تنظیم دارد، کوکی‌های anti-forgery-token هستند. این‌ها هم به صورت خودکار به SameSiteMode.Strict تنظیم شده‌اند و اگر از طریق ایمیل، به فرمی مرتبط در سایت هدایت شوید و ... فرم را ارسال کنید، فقط یک صفحه‌ی سفید رنگ را با پیام خطای 400، مشاهده خواهید کرد که قابل سفارشی سازی هم نیست (و مطلقا هم از تمام فیلترهای سراسری خطایابی شما، رد نمی‌شود). هدایت به سایت (یعنی یک redirect از سایت ثالث)، با کوکی‌های از نوع Strict هم‌خوانی ندارد و مرورگر، آن‌ها را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. به همین جهت این درخواست‌های اعتبارسنجی anti-forgery-token هم برگشت خواهند خورد. برای تعدیل آن می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

services.Configure<AntiforgeryOptions>(opts => { opts.Cookie.SameSite = SameSiteMode.Lax; });
مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش دوم
در بخش پیشین مروری اجمالی را بر روی یک سیستم مبتنی بر نقش کاربر داشتیم. در این بخش تصمیم داریم تا به جزئیات بیشتری در مورد سیستم دسترسی ارائه شده بپردازیم.
همانطور که گفتیم ما به دو صورت قادر هستیم تا دسترسی‌های (Permissions) یک سیستم را تعریف کنیم. روش اول این بود که هر متد از یک کنترلر، دقیقا به عنوان یک آیتم در جدول Permissions قرار گیرد و در نهایت برای تعیین نقش جدید، مدیر باید جزء به جزء برای هر نقش، دسترسی به هر متد را مشخص کند. در روش دوم مجموعه‌ای از API Methodها به یک دسترسی تبدیل شده است.
مراحل توسعه این روش به صورت زیر خواهند بود:
  1. توسعه پایگاه داده سیستم دسترسی مبتنی بر نقش
  2. توسعه یک Customized Filter Attribute بر پایه Authorize Attribute
  3. توسعه سرویس‌های مورد استفاده در Authorize Attribute
  4. توسعه کنترلر Permissions: تمامی APIهایی که در جهت همگام سازی دسترسی‌ها بین کلاینت و سرور را بر عهده دارند در این کنترلر توسعه داده میشود.
  5. توسعه سرویس مدیریت دسترسی در کلاینت توسط AngularJS

توسعه پایگاه داده

در این مرحله پایگاه داده را به صورت Code First پیاده سازی مینماییم. مدل Permissions به صورت زیر میباشد:
    public class Permission
    {
        [Key]
        public string Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public string Area { get; set; }
        public string Control { get; set; }
        public virtual ICollection<Role> Roles { get; set; }
    }
در مدل فوق همانطور که مشاهده میکنید یک ارتباط چند به چند، به Roles وجود دارد که در EF به صورت توکار یک جدول اضافی Junction اضافه خواهد شد با نام RolesPermissions. Area و Control نیز طبق تعریف شامل محدوده مورد نظر و کنترل‌های روی ناحیه در نظر گرفته می‌شوند. به عنوان مثال برای یک سایت فروشگاهی، برای بخش محصولات می‌توان حوزه‌ها و کنترل‌ها را به صورت زیر تعریف نمود:
 Control Area 
 view  products
 add  products
 edit  products
 delete  products

با توجه به جدول فوق همانطور که مشاهده می‌کنید تمامی آنچه که برای دسترسی Products مورد نیاز است در یک حوزه و 4 کنترل گنجانده میشود. البته توجه داشته باشید سناریویی که مطرح کردیم برای روشن سازی مفهوم ناحیه یا حوزه و کنترل بود. همانطور که میدانیم در AngularJS تمامی اطلاعات توسط APIها فراخوانی می‌گردند. از این رو یک موهبت دیگر این روش، خوانایی مفهوم حوزه و کنترل نسبت به نام کنترلر و متد است.

مدل Roles را ما به صورت زیر توسعه داده‌ایم:

    public class Role
    {
        [Key]
        public string Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public virtual ICollection<Permission> Permissions { get; set; }
        public virtual ICollection<User> Users { get; set; }
    }

در مدل فوق می‌بینید که دو رابطه چند به چند وجود دارد. رابطه اول که همان Permissions است و در مدل پیشین تشریح شد. رابطه‌ی دوم رابطه چند به چند بین کاربر و نقش است. چند کاربر قادرند یک نقش در سیستم داشته باشند و همینطور چندین نقش میتواند به یک کاربر انتساب داده شود.

ما در این سیستم از ASP.NET Identity 2.1 استفاده و کلاس IdentityUser را override کرده‌ایم. در مدل override شده، برخی اطلاعات جدید کاربر، به جدول کاربر اضافه شده‌اند. این اطلاعات شامل نام، نام خانوادگی، شماره تماس و ... می‌باشد.

public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [MaxLength(100)]
        public string FirstName { get; set; }
        [MaxLength(100)]
        public string LastName { get; set; }
        public bool IsSysAdmin { get; set; }
        public DateTime JoinDate { get; set; }

        public virtual ICollection<Role> Roles { get; set; }
    }

در نهایت تمامی این مدل‌ها به وسیله EF Code First پایگاه داده سیستم ما را تشکیل خواهند داد.

توسعه یک Customized Filter Attribute بر پایه Authorize Attribute 

اگر در مورد Custom Filter Attributeها اطلاعات ندارید نگران نباشید! مقاله «فیلترها در MVC» تمامی آنچه را که باید در اینباره بدانید، به شما خواهد گفت. همچنین در  مقاله وب سایت  مایکروسافت به صورت عملی (ایجاد یک سیستم Logger) همه چیز را برای شما روشن خواهد کرد. حال بپردازیم به Filter Attribute نوشته شده که قرار است وظیفه پیش پردازش تمامی درخواست‌های کاربر را انجام دهد. در ابتدا کمی در اینباره بگوییم که این فیلتر قرار است چه کاری را دقیقا انجام دهد!
این فیلتر قرار است پیش از پردازش هر API Method، درخواست کاربر را با استفاده از نقشی که او در سیستم دارد، بررسی نماید که آیا کاربر به API اجازه دسترسی دارد یا خیر. برای این کار باید ما در ابتدا نقش‌های کاربر را بررسی نماییم. پس از اینکه نقش‌های کاربر واکشی شدند، باید بررسی کنیم آیا نقشی که کاربر دارد، شامل این حوزه و کنترل بوده است یا خیر؟ Area و Control دو پارامتری هستند که در سیستم پیش از هر متد، Hard Code شده‌اند و در ادامه نمونه‌ای از آن را نمایش خواهیم داد.
    public class RBACAttribute : AuthorizeAttribute
    {
        public string Area { get; set; }
        public string Control { get; set; }
        AccessControlService _AccessControl = new AccessControlService();
        public override void OnAuthorization(HttpActionContext actionContext)
        {
            var userId = HttpContext.Current.User.Identity.GetCurrentUserId();
            // If User Ticket is Not Expired
            if (userId == null || !_AccessControl.HasPermission(userId, this.Area, this.Control))
            {
                actionContext.Response = new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Unauthorized);
            }
        }
    }
در خط پنجم، سرویس AccessControl را فراخوانی کرده‌ایم که در ادامه به پیاده سازی آن نیز خواهیم پرداخت. متد HasPermission از این سرویس دو پارامتر id کاربر و Area و Control را دریافت میکند و با استفاده از این سه پارامتر بررسی میکند که آیا کاربر جاری به این بخش دسترسی دارد یا خیر؟ در صورت منقضی شدن ticket کاربر و یا عدم دسترسی، سرور Unauthorized status code را به کاربر باز می‌گرداند.
بلوک زیر استفاده از این فیلتر را نمایش می‌دهد:
[HttpPost]
[Route("ChangeProductStatus")]
[RBAC(Area = "products", Control = "edit")]
public async Task<HttpResponseMessage> ChangeProductStatus(StatusCodeBindingModel model)
{
// Method Body
}
همانطور که مشاهده می‌کنید کافیست RBAC را با دو پارامتر، پیش از متد نوشت. به صورت خودکار پیش از فراخوانی این متد که وظیفه تغییر وضعیت کالا را بر عهده دارد، فیلتر نوشته شده فراخوانی خواهد شد.
در بخش بعدی به بیان ادامه جریان و توسعه سرویس Access Control خواهیم پرداخت.
نظرات مطالب
EF Code First #1
نیوگت خیلی بهینه عمل می‌کند. بار اول که درخواست نصب بسته‌ای را می‌دهید، ابتدا یک کوئری ساده برای دریافت شماره آخرین نگارش موجود در مخزن سایت رسمی آن ارسال می‌کند. بعد این شماره نگارش را با کش محلی سیستم (فایل‌های قبلی دریافت شده آن) مقایسه می‌کند. اگر یکی بود، از کش محلی استفاده می‌شود (چیزی مجددا دریافت نخواهد شد)؛ در غیراینصورت بسته‌ی جدید را دریافت خواهد کرد.
مطالب
اعمال SEO بر روی AngularJS
در این بخش قصد داریم سئو را بر روی یک برنامه‌ی نوشته شده با آنگلولار و Asp.net Mvc اعمال نماییم. انگولار جی‌اس، صفحات را با  استفاده از جاوااسکریپت رندر میکند، ولی اکثر کرالر‌ها نمیتوانند جاوااسکریپت را اجرا کنند و موقع اجرای صفحات سایت ما  فقط یک div خالی را میبینند.
کاری که سرویس Prerender یا فیلتر سفارشی AjaxCrawlable برای ما انجام میدهد، درخواست‌هایی را که از طرف کرالرها آمده‌است را شناسایی میکند و مانند یک مرورگر، با استفاده از phantomjs آنرا اجرا میکند و نتیجه‌ی کامل صفحات ما را به صورت اچ تی ام ال استاتیک برمی‌گرداند.
فانتوم جی اس، موتور اختصاصی برای شبیه سازی مرورگر مبتنی بر Webkit می‌باشد. فانتوم جی اس را میتوانید بر روی ویندوز، لینوکس و مک نصب نمایید. فانتوم جی اس یک Console در اختیار برنامه نویس قرار می‌دهد که می‌توان توسط آن، برنامه‌های جاوااسکریپت را اجرا نمود. همچنین فانتوم جی اس میتواند اسکرین شاتی را نیز از محتوای وب سایت ما فراهم نماید.
 برای اینکه صفحات انگولار جی اس،ایندکس شوند سه مرحله وجود دارند:
1- به کرالر اطلاع دهیم که رندر کردن سایت، توسط جاوااسکریپت انجام میگردد؛ با اضافه کردن متاتگ زیر در اچ تی ام ال سایت (البته در حالت استفاده HTML5 push state ) :
<meta name="fragment" content="!">
<base href="/">
2- بعد از اضافه کردن متاتگ بالا، کرالر درخواست‌های خود را به صورت زیر به سایت ما ارسال میکند:
http://www.example.com/?_escaped_fragment_=
ما در این مثال از  HTML5 push state  استفاده میکنیم. بنابراین لینکی مانند http://www.example.com/user/123 توسط کرالر به صورت زیر دیده میشود: 
http://www.example.com/user/123?_escaped_fragment_=
3- اچ تی ام ال کاملا رندر شده توسط سایت ما به کرالر ارسال گردد.
برای رندر کردن  اچ تی ام ال صفحات، چندین روش وجود دارد:
روش اول: میتوانیم از سرویس‌های آماده‌ای همچون Prerender.io   استفاده کنیم که سرویسهایی را برای زبانهای مختلف ارائه کرده‌اند. باتوجه به توضیحات نمونه استفاده از آن در Asp.Net Mvc کافیست در سایت Prerender.io  ثبت نام کرده، Token را دریافت کنیم و در کانفیگ برنامه قرار دهیم و در کلاس PreStart قطعه کد زیر را قرار دهیم:
DynamicModuleUtility.RegisterModule(typeof(Prerender.io.PrerenderModule));
مثال استفاده از Prerender.io را میتوانید از این آدرس Simple_Demo_Prerender.zip دانلود نمایید.
 
یکی از ابزارهای مناسب تست کردن اینکه صفحات توسط کرالر ایندکس میشوند یا خیر، برنامه screamingfrog میباشد.
در پنل Ajax آن، صفحات ایندکس شده ما نمایش داده میشوند. لینکی مشابه زیر را در مرورگر اجرا کرده، با ViewPage Source کردن آن میتوانید نتیجه اچ تی ام ال کاملا رندر شده را مشاهده نمایید.
http://www.example.com/user/123?_escaped_fragment_=
نسخه رایگان سرویس Prerender.io تا 250 صفحه را پوشش میدهد.

روش دوم: فیلتر سفارشی AjaxCrawlable. در اولین قدم نیاز به نصب فانتوم جی اس داریم:
<package id="PhantomJS" version="1.9.2" targetFramework="net452" />
<package id="phantomjs.exe" version="1.9.2.1" targetFramework="net452" />
فایل phantomjs.exe را از پوشه packages\PhantomJS.1.9.2\tools\phantomjs\phantomjs.exe یافته و در پوشه bin برنامه قرار دهید. با Attribute زیر هر درخواستی که توسط کرالر ارسال گردد به اکشن returnHTML منتقل میگردد.
برای اینکه خطای معروف A potentially dangerous Request.Form value was detected from the client را دریافت نکنیم، کافیست قسمتهایی از آدرس را که شامل کاراکترهای خاصی مانند :// میباشند، از url حذف کنیم و در اکشن returnHtml قسمتهای حذف شده را  به url  اضافه نماییم.
کرالرها  با مشاهده تگ fragment، تمام لینکها را به همراه کوئری استرینگ _escaped_fragment_  میفرستند، که ما در سرور باید آنرا  با رشته خالی جایگزین نماییم.
 public class AjaxCrawlableAttribute : System.Web.Mvc.ActionFilterAttribute
    {
        private const string Fragment = "_escaped_fragment_";
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            var request = filterContext.RequestContext.HttpContext.Request;
            var url = request.Url.ToString();
            if (request.QueryString[Fragment] != null && !url.Contains("HtmlSnapshot/returnHTML"))
            {
                url = url.Replace("?_escaped_fragment_=", string.Empty).Replace(request.Url.Scheme + "://", string.Empty);
                url = url.Split(':')[1];
                filterContext.Result = new RedirectToRouteResult(
                   new RouteValueDictionary { { "controller", "HtmlSnapshot" }, { "action", "returnHTML" }, { "url", url } });
            }
            return;
        }
    }
Route‌های پیشفرض را با کدهای زیر جایگزین میکنیم:
public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
             name: "HtmlSnapshot",
             url: "HtmlSnapshot/returnHTML/{*url}",
             defaults: new { controller = "HtmlSnapshot", action = "returnHTML", url = UrlParameter.Optional });

            routes.MapRoute(
            name: "SPA",
            url: "{*catchall}",
            defaults: new { controller = "Home", action = "Index" })
        }
 اضافه کردن این فیلتر به فیلترهای Asp.net Mvc 
 public class FilterConfig
    {
        public static void RegisterGlobalFilters(GlobalFilterCollection filters)
        {
            filters.Add(new AjaxCrawlableAttribute());
        }
    }
ایجاد کنترلر HtmlSnapshot و متد returnHTML :
Url را به عنوان آرگومان به تابع page.open فایل جاوااسکریپتی فانتوم میدهیم و بعد از اجرای کامل، خروجی را درViewData قرار میدهیم 
public ActionResult returnHTML(string url)
        {
            var prefix = HttpContext.Request.Url.Scheme + "://" + HttpContext.Request.Url.Host+":";
            url = prefix+url;
            string appRoot = Path.GetDirectoryName(AppDomain.CurrentDomain.BaseDirectory);
            var startInfo = new ProcessStartInfo
            {
                Arguments = string.Format("{0} {1}", Path.Combine(appRoot, "Scripts\\seo.js"), url),
                FileName = Path.Combine(appRoot, "bin\\phantomjs.exe"),
                UseShellExecute = false,
                CreateNoWindow = true,
                RedirectStandardOutput = true,
                RedirectStandardError = true,
                RedirectStandardInput = true,
                StandardOutputEncoding = System.Text.Encoding.UTF8
            };
            var p = new Process();
            p.StartInfo = startInfo;
            p.Start();
            string output1 = p.StandardOutput.ReadToEnd();
            p.WaitForExit();
            ViewData["result"] = output1.Replace("<!-- ngView:  -->", "").Replace("ng-view=\"\"", "");
            return View();
        }
در فایل renderHtml.cshtml
@{ 
    Layout = null;
}
@Html.Raw(ViewBag.result)
ایجاد فایل seo.js  در پوشه Scripts سایت :
در این بخش webpage  را ایجاد میکنیم و آدرس صفحه را از[system.args[1  دریافت کرده و عملیات کپچر کردن را آغاز میکنیم و بعد از تکمیل اطلاعات در سرور، کد زیر اجرا میشود:
console.log(page.content)

var page = require('webpage').create();
var system = require('system');

var lastReceived = new Date().getTime();
var requestCount = 0;
var responseCount = 0;
var requestIds = [];
var startTime = new Date().getTime();;
page.onResourceReceived = function (response) {
    if (requestIds.indexOf(response.id) !== -1) {
        lastReceived = new Date().getTime();
        responseCount++;
        requestIds[requestIds.indexOf(response.id)] = null;
    }
};
page.onResourceRequested = function (request) {
    if (requestIds.indexOf(request.id) === -1) {
        requestIds.push(request.id);
        requestCount++;
    }
};

function checkLoaded() {
    return page.evaluate(function () {
        return document.all["compositionComplete"];
    }) != null;
}
// Open the page
page.open(system.args[1], function () {

});

var checkComplete = function () {
    // We don't allow it to take longer than 5 seconds but
    // don't return until all requests are finished
    if ((new Date().getTime() - lastReceived > 300 && requestCount === responseCount) || new Date().getTime() - startTime > 10000 || checkLoaded()) {
        clearInterval(checkCompleteInterval);
        console.log(page.content);
        phantom.exit();
    }
}
// Let us check to see if the page is finished rendering
var checkCompleteInterval = setInterval(checkComplete, 300);
صفحه Layout.Cshtml
<!DOCTYPE html>
<html ng-app="appOne">
<head>
    <meta name="fragment" content="!">
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8" />
    <meta charset="utf-8" />
    <link href="~/favicon.ico" rel="shortcut icon" type="image/x-icon" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <base href="/">
    @Styles.Render("~/Content/css")
    @Scripts.Render("~/bundles/modernizr")
    <script src="~/Scripts/angular/angular.js"></script>
    <script src="~/Scripts/angular/angular-route.js"></script>
    <script src="~/Scripts/angular/angular-animate.js"></script>
    <script>
        angular.module('appOne', ['ngRoute'], function ($routeProvider, $locationProvider) {
            $routeProvider.when('/one', {
                template: "<div>one</div>", controller: function ($scope) {
                }
            })
            .when('/two', {
                template: "<div>two</div>", controller: function ($scope) {
                }
            }).when('/', {
                template: "<div>home</div>", controller: function ($scope) {
                }
            });
            $locationProvider.html5Mode({
                enabled: true
            });
        });
    </script>
</head>
<body>
    <div id="body">
        <section ng-view></section>
        @RenderBody()
    </div>
    <div id="footer">
        <ul class='xoxo blogroll'>
            <li><a href="one">one</a></li>
            <li><a href="two">two</a></li>
        </ul>
    </div>
</body>
</html>

چند نکته تکمیلی:
* فانتوم جی اس قادر به اجرای لینکهای فارسی (utf-8) نمیباشد.
 * اگر خطای syntax error را دریافت کردید ممکن است پروژه شما در مسیری طولانی در روی هارد دیسک قرار داشته باشد.
مطالب
بررسی وجود اتصال اینترنتی در اندروید
یکی از اصلی‌ترین کارهایی که در اپلیکیشن‌هایی که قصد اتصال به اینترنت را دارند انجام می‌دهیم این است که قبل از هر کاری وضعیت اتصال اینترنتی را مشخص کنیم تا در هنگام اجرای فرآیندها به مشکل یا خطایی برخورد نکنیم تا برنامه منجر به خطای Force Close شود. با یک جست و جوی ساده در گوگل به تکه کد زیر می‌رسیم:
 public boolean isNetworkAvailable(Context context) {
        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
برای اجرای تکه کد بالا شما نیاز به مجوز زیر دارید:
    <uses-permission android:name="android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE"/>
تا به اینجای کار بسیار راحت بود. ولی اگر با دقت مجوز بالا را بخوانید نوشته است که شما به وضعیت شبکه دسترسی دارید. یعنی اینکه ممکن است گوشی شما از طریق هر آداپتور یا قطعه‌ای به یک شبکه متصل باشد. ولی الزامی نیست که شبکه مورد نظر اینترنت باشد. این تکه کد فقط وضعیت شبکه‌های فعالی را که عموما از طریق wifi و mobile data متصل می‌باشد را برای شما باز می‌گرداند.

البته توصیه ما نیز استفاده از این کد هست و توصیه می‌شود که استثناءها یا وضعیت خروجی‌ها را کنترل نمایید. روش‌های زیر تنها تحلیل کوچکی برای بررسی وضعیت اینترنت است یا اینکه واقعا به این بررسی‌های نیاز داشته باشید. در غیر این صورت برای بسیاری از برنامه‌ها همین کد کفایت می‌کند. راه حل‌های پایین مواردی است که از تجربه خود به دست آورده‌ام تا شاید راهنمایی برای افرادی باشد که میخواهند این کار را آغاز کنند تا در وقتشان صرفه جویی شود.

مثال‌های زیر وضعیت‌هایی را نشان میدهند که شبکه موجود است ولی اینترنتی در دسترس نیست:
  • مودم وای فای را فعال کرده است، ولی اینترنت را در اختیار ندارد که این علل میتواند عدم ثابت شدن چراغ DSL یا راه اندازی مجدد مودم باشد که وای فای زودتر از DSL فعال می‌شود و یا اینکه اشتراک شما تمام شده است یا در شبکه به مشکل برخورد کرده‌اید.
  • شما از طریق mobile data قصد اتصال دارید. در این حالت یا اعتبار شما پایان یافته است یا شبکه آنان دچار اختلال است.
  • شما در یک محیط اداری هستید که به عنوان مثال سیستمشان توسط روترهای میکروتیک هدایت می‌شود. در این حالت شما میتوانید وارد شبکه بدون کلمه عبور آنان شوید. ولی نیاز دارید که حتما صفحه لاگین را رد نمایید تا اینترنت در اختیار شما قرار بگیرد.

در همه مثال‌های بالا اینترنتی وجود ندارد، ولی تکه کد بالا true را برخواهد گرداند.
برای اینکار می‌توان از دو راهکار استفاده کرد. یکی از روش‌ها پینگ زدن به سرورهای اینترنتی است که اگر وضعیت پینگ پاسخ داده شود، شما مطمئن می‌شوید که به شبکه جهانی متصلید. تکه کد زیر می‌تواند اینکار را انجام دهد.
 public boolean IsInternetConnected()
    {
        try {
            Process ipProcess = Runtime.getRuntime().exec("/system/bin/ping -c 1 4.2.2.4");
            int     exitValue = ipProcess.waitFor();
            return (exitValue == 0);
        } catch (IOException e)          { e.printStackTrace(); }
        catch (InterruptedException e) { e.printStackTrace(); }
        return false;
    }
در خط اول از متد exec استفاده کردیم که معادل آن در دات نت استفاده از
System.Diagnostics.Process.Start("processName");
می‌باشد. عبارتی که به عنوان نام پروسس نوشتیم در واقع نحوه اجرای یک ICMP ساده در سیستم‌های مبتنی بر یونیکس است و از آنجا که اندروید از لینوکس وام گرفته شده است پس می‌توان پروسه بالا را صدا زد.
فرمان یا دستور بالا به شرح زیر است:
در سیستم عامل لینکوس تمام برنامه‌های سیستمی مورد نیاز، در شاخه bin قرار می‌گیرند و پینگ، یکی از آن هاست. سوییچ c هم که مخفف count است، به معنی تعداد درخواست‌های یک اکو است که در این دستور گفته‌ایم تنها یک درخواست اکو echo ارسال کن. (ااطلاعات بیشتر در مورد دستور پینگ ).
در خط بعدی از آنجا که این دستور، یک دستور زمان بر است، باید مدتی در این کد توقف شود تا مقدار مورد نظر دریافت شود. در صورتی که مقدار 0 بازگردانده شود، اکو پاسخ داده شده است و یعنی اینکه شما به اینترنت متصلید. (مشاهده کدهای وضعیتی ICMP )
 وجود catch‌های بالا الزامی است از آنجا که متد‌های استفاده شده توسط استثناءهای زیر throw شده‌اند، جاوا شما را ملزم به استفاده از catch‌های این استثناها خواهد کرد.
 public Process exec(String prog) throws java.io.IOException {
        return exec(prog, null, null);
    }

  public abstract int waitFor() throws InterruptedException;

برای اجرا این تکه کد شما نیاز به مجوز اتصال به اینترنت دارید:
 <uses-permission android:name="android.permission.INTERNET"/>

نکته مهم اینکه نگران اجرای این دستور در گوشی کاربر نباشید. این دستور نیاز به مجوز روت ندارد.

با اجرای این تکه کد تمام مسائل بالا حل می‌شود، به جز سرعت کند آن جهت پینگ زدن و دیگری مورد آخر که سیستم شما توسط یک روتر با وضعیت گفته شده کنترل شود. در این سیستم‌ها حتی اگر به اینترنت هم متصل باشید، پینگ شما پاسخی داده نمی‌شود. به همین علت یک روش ساده‌تر نیز وجود دارد و آن درخواست یک صفحه اینترنتی مطمئن و با دوام چون گوگل است که در بسیاری از سایت‌ها این روش نیز پیشنهاد شده است.
تکه کد زیر صفحه گوگل را درخواست می‌کند و در نهایت وضعیت کد http آن را دریافت می‌کنیم و اگر این کد وضعیت برابر 200 بود به این معنی است که اینترنت متصل می‌باشد. ولی در یک سیستم میکروتیک که هنوز وارد سیستم آن نشده باشید، به صفحه لاگین هدایت می‌شوید و وضعیت دیگری را دریافت خواهید مانند آدرس درخواستی شما redirect شده است یا اینکه باز هم کد 200 را دریافت می‌کنید که در بیشتر حالات هم به همین شکل است. برای رفع این مسئله بهتر است url فعلی را با url درخواستی مطابقت دهیم. برای این قضیه گوگل در بخش Handling Network Sign-On این صفحه چنین کدی را پیشنهاد داده است:
 HttpURLConnection urlConnection = (HttpURLConnection) url.openConnection();
   try {
     InputStream in = new BufferedInputStream(urlConnection.getInputStream());
     if (!url.getHost().equals(urlConnection.getURL().getHost())) {
       // we were redirected! Kick the user out to the browser to sign on?
     
     ...
   } finally {
     urlConnection.disconnect();
   }
 }

ولی با توجه به تحقیقات و مشاهداتی که کرده‌ام، در بعضی از گوشی‌ها این کد کارکرد مناسبی ندارد و برای خودم هم پاسخی دریافت نکردم. اگر واقعا باز هم مصر هستید که این وضعیت را بررسی کنید، می‌تواند بررسی یک url با محتوای خاص باشد و بعد از دریافت این صفحه محتوای آن را بررسی کنید.
ولی با این همه بسیاری از برنامه‌ها از همان تکه کد بالا استفاده می‌کنند و با مدیریت استثناءها سعی در جلوگیری از خطا دارند. در غیر این صورت شما باید مدام در حال بررسی وضعیت اینترنت به شکل بالا باشید که بسیار زمان بر خواهد شد.
در صورتی که شما روش بهتری را برای بررسی وضعیت اینترنت دارید یا راه حل خاصی به نظرتان می‌رسد بسیار عالی خواهد بود که آن را با ما به اشتراک بگذارید.
مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 3 - ثبت و واکشی تنظیمات
همانطور که پیشتر گفتیم، Dependency Injection Container، ماژول اصلی ASP.NET Core است. تقریبا تمامی ماژول‌ها و سرویس‌های ASP.NET Core از DI Container Injection استفاده می‌کنند که بعضی از آنها عبارتند از:
  •   Configuration
  •   Routing
  •   MVC
  •   Application
  • و ...
بصورت درونی، چارچوب/ فریم ورک ASP.NET Core، مسئول ارائه‌ی وابستگی‌ها، در زمان فعال سازی ماژول‌های خود فریم ورک ASP.NET Core می‌باشد.
فرض کنید یک درخواست برای صفحه‌ی اول سایت به وبسایتی بر پایه‌ی ASP.NET Core می‌رسد. به صورت گام به گام، این مراحل برای پردازش داده به کار می‌روند:
  1. کاربر یک درخواست Http را توسط مرورگر ارسال می‌کند.
  2. یکی از اولین میان افزار‌ها یعنی میان افزار Routing، آدرس درخواست را می‌خواند، کنترلر و اکشن مورد نظر را می‌یابد و به‌وسیله‌ی Activator Utility، سعی در فعال سازی آن کنترلر می‌کند. 
  3.   DI Container لیست پارامترهای سازنده‌ی کنترلر را مشاهده می‌کند و سرویس‌های مورد نیاز را از درون خود واکشی کرده، از آنها نمونه سازی می‌کند و نمونه‌های ساخته شده را  به درون شیء کنترلر تزریق می‌کند.
  4.  Routing درخواست HttpRequest را تجزیه کرده و اکشن متد مورد نظر را برای اجرای آن فراخوانی کرده
  5. و نتیجه‌ی اجرای اکشن را به درخواست دهنده بر می‌گرداند.

هر چند که کنترلرها درون DI Container ثبت نشده‌اند، ولی توسط کلاس‌هایی درون فریم ورک، از آنها نمونه سازی می‌شود و در حین نمونه سازی، DI Container سرویس‌های مورد نظر آن‌ها را در صورت وجود، فراهم می‌کند.

ثبت تنظیمات وبسایت و فراخوانی آنها در برنامه
در تمام برنامه‌های ASP.NET Core شما نیاز به تنظیماتی برای پیکربندی کار برنامه‌ی خود دارید. این تنظیمات می‌توانند شامل Connection String اتصال به پایگاه داده، تنظیمات اتصال به سرویس‌های خارجی مثل درگاه‌های پرداخت آنلاین بانک‌ها و ... باشند. در اینجا ما تنظیمات اختصاصی را درون فایل AppSetting اضافه می‌کنیم. بعد برای هر بخش از تنظیمات، در پوشه‌ی Configs یک کلاس ساده‌ی سی شارپ را می‌سازیم  و سپس با گرفتن و تزریق کردن این فایل‌های Config درون DI Container، هر زمانی خواستیم، از آنها استفاده می‌کنیم.
ابتدا به سراغ تنظیمات کلی می‌رویم و دو تنظیم نام برنامه و پیغام خوش آمد گویی را به برنامه اضافه می‌کنیم (فایل appSettings را به صورت زیر تغییر می‌دهیم) :
"ApplicationName": "Dependency Injection Demo",
"GreetingMessage": "Welcome to Dependency Injection Demo",
"AllowedHosts": "*",

"Logging": {
"LogLevel": {
"Default": "Information",
"Microsoft": "Warning",
"Microsoft.Hosting.Lifetime": "Information"
}
},

برای سادگی کار، با بخش Logging کاری نداریم . اکنون فایل AppConfig.cs را به برنامه اضافه می‌کنیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class AppConfig
    {
        public string ApplicationName { get; set; }
        public string GreetingMessage { get; set; }
        public string AllowedHosts { get; set; }
    }
}

برای دسترسی بهتر می‌توانیم سازنده‌ی کلاس Startup را تغییر دهیم:

public IWebHostEnvironment Environment { get; }
public IConfiguration Configuration { get; }
public IServiceCollection Services { get; set; }

public Startup(IWebHostEnvironment environment)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
        .SetBasePath(environment.ContentRootPath)
        .AddJsonFile("appsettings.json", optional: true)
        .AddEnvironmentVariables();
        this.Environment = environment;
        this.Configuration = builder.Build();
}
کد بالا برای زمانی کاربرد دارد که شما بخواهید چند تنظیمات مختلف را در برنامه داشته باشید؛ مثلا در کد بالا در هنگام ساخت متغیر builder، می‌توانید با چک کردن متغیر environment، یک تنظیمات دیگر را داشته باشید (داشتن دو یا چند تنظیمات به خصوص برای زمان  توسعه و انتشار برنامه ضروری است. در ساده‌ترین کاربرد، شما در حالت توسعه به یک پایگاه داده تست وصل می‌شوید، ولی در حالت انتشار به پایگاه داده‌ی اصلی متصل خواهید شد). در اینجا یکی از  ساده‌ترین روش‌ها، استفاده از دو فایل تنظیمات مختلف برای زمان انتشار و غیر انتشار ( توسعه و Staging ) است:
var appSettingsFile = environment.IsProduction() ? "appsettings.json" : "appsettings_dev.json";
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(environment.ContentRootPath)
                .AddJsonFile( appSettingsFile , optional: true)
                .AddEnvironmentVariables();
حالا که این تغییرات را انجام دادیم، دوباره به سراغ ثبت سرویس تنظیمات برنامه می‌رویم. برای اینکار در متد ConfigureServices و زیر خط‌های کد قبلی، این خطوط کد را اضافه می‌کنیم: 
services.AddSingleton(services => new AppConfig { 
    ApplicationName = this.Configuration["ApplicationName"],
    GreetingMessage = this.Configuration["GreetingMessage"],
    AllowedHosts = this.Configuration["AllowedHosts"]
});

در کد بالا در هنگام اجرای برنامه، یک نمونه از کلاس AppConfig را با طول حیات Singleton ثبت کردیم و Property ‌های این شیء را به وسیله‌ی ایندکس Configuration[“FieldName”]، تک تک پر کردیم.

حالا می‌توانیم سرویس AppConfig را در هر کلاسی از برنامه‌ی خودمان تزریق و از آن استفاده کنیم. برای مثل در اینجا یک کنترلر به نام AppSettingsController ساختم و کلاس فوق را به آن تزریق کردم: 

public class AppSettingsController : Controller
{
        private readonly AppConfig _appConfig;
        public AppSettingsController(AppConfig appConfig)
        {
            _appConfig = appConfig;
        } 
 // codes here …
}

می توانیم از همین الگو برای تعریف، ثبت و استفاده از سایر تنظیمات نیز استفاده کنیم:
"UserOptionConfig": {
    "UsersAvatarsFolder": "avatars",
    "UserDefaultPhoto": "icon-user-default.png",
    "UserAvatarImageOptions": {
         "MaxWidth": 150,
         "MaxHeight": 150
    }
},

"LiteDbConfig": {
   "ConnectionString": "Filename=\\Data\\DependencyInjectionDemo.db;Connection=direct;Password=@123456;"
}

برای LiteDbConfig مانند AppConfig عمل می‌کنیم، ولی در هنگام ثبت آن، به روش زیر عمل می‌کنیم. تنها تفاوتی که وجود دارد، نحوه‌ی دستیابی به فیلدهای درونی فایل JSON به وسیله‌ی شیء Configuration است: 

services.AddSingleton(services => new LiteDbConfig
{
    ConnectionString = this.Configuration["LiteDbConfig:ConnectionString"],
});

اکنون برای استفاده‌ی از مدخل UserOptionConfig، کلاس‌های زیر را می‌سازیم:

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Configs
{
    public class UserOptionConfig
    {
        public string UsersAvatarsFolder { get; set; }
        public string UserDefaultPhoto { get; set; }
        public UserAvatarImageOptions UserAvatarImageOptions { get; set; }
    }

    public class UserAvatarImageOptions
    {
        public int MaxHeight { get; set; }
        public int MaxWidth { get; set; }
    }
}
می‌خواهیم روش Option Pattern را که روش توصیه  شده‌ی Microsoft برای استفاده از پیکربندی برنامه است، بکار ببریم. به صورت خلاصه، Option Pattern بیان می‌کند که بخش‌های مختلف پیکربندی تنظیمات برنامه را از یکدیگر جدا کنیم و به ازای هر بخش، کلاس‌های مختص به خود را داشته باشیم و با ثبت جداگانه‌ی آنها در DI Container ، از  آن‌ها استفاده کنیم.

جداسازی بخش‌های مختلف تنظیمات پیکربندی باعث می‌شود تا بتوانیم دو اصل اساسی از طراحی نرم افزار را رعایت کنیم :

  • Interface Segregation Principle (ISP) or Encapsulation : کلاس‌هایی که به تنظیمات نیاز دارند، فقط به آن بخشی از تنظیمات دسترسی خواهند داشتند که واقعا مورد نیازشان باشد.
  •   Separation Of Concerns : تنظیمات بخش‌های مختلف برنامه، به یکدیگر وابسته و  جفت شده نیستند.

در اینجا  نیاز به استفاده از پکیج Microsoft.Extensions.Options.ConfigurationExtensions را داریم که به صورت درونی در ASP.NET Core تعبیه شده است.

برای ثبت این تنظیمات درون DI Container، از نمونه‌ی جنریک متد Configure در IServiceCollection به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

services.Configure<UserOptionConfig>(this.Configuration.GetSection("UserOptionConfig"));

متد GetSection بر اساس نام بخش تنظیمات، خود آن تنظیم و تمامی تنظیمات درونی آن را به صورت یک IConfigurationSection بر می‌گرداند و متد Configure<TOption> یک IConfiguration را گرفته و به صورت خودکار به TOption اتصال می‌دهد و سپس این شیء را درون DI Container به عنوان یک IConfigurationOptions<TOption> و با طول حیات Singleton ثبت می‌کند.

برای دسترس به UserOptionConfig درون کلاس مورد نظر ما، اینترفیس <IOptionMonitor<TOption را به سازنده‌ی کلاس مورد نظر تزریق می‌کنیم. کد زیر را که نسخه‌ی تغییر یافته‌ی کلاس AppSettingsController است را مشاهده کنید: 
private readonly LiteDbConfig _liteDbConfig;
private readonly AppConfig _appConfig;
private readonly UserOptionConfig _userOptionConfig; 

public AppSettingsController(AppConfig appConfig ,
    LiteDbConfig liteDbConfig ,
    IOptionsMonitor<UserOptionConfig> userOptionConfig)
{
    _appConfig = appConfig;
    _liteDbConfig = liteDbConfig;
    _userOptionConfig = userOptionConfig.CurrentValue;
}
در اینجا و در سازنده برای گرفتن TOption ، از CurrentValue که یک property تعریف شده‌ی درون IOptionsMonitor<TOption> است، استفاده می‌کنیم.

نکته ای که وجود دارد، کلاس‌های تعریف شده برای استفاده‌ی از این الگو باید شرایط زیر را داشته باشند ( مثل کلاس UserOptionConfig ) :

  • باید سطح دسترسی public داشته باشند.
  • باید دارای سازنده‌ی پیش فرض باشند.
  •   باید نام Property ‌های آنها دقیقا همنام فیلدهای تنظیمات باشد تا فرایند mapping خودکار به درستی انجام شود.
  •   باید Property ها و Setter آنها ، سطح دسترسی public داشته باشند.

هر دو روش بالا که یکی به صورت عادی تنظیمات را ثبت می‌کند و دیگری با استفاده از Option Pattern بخش‌های مختلف را ثبت می‌کند، مناسب هستند. البته گاهی اوقات فایل‌های تنظیمات پروژه‌ی شما در لایه‌های زیرین (یا درونی‌تر اگر از onion architecture استفاده می‌کنید) قرار دارند و شما نمی‌خواهید در آن لایه‌ها و لایه‌های درونی‌تر، وابستگی به پکیج‌های ASP.NET Core ایجاد کنید. در این حالت با در نظر گرفتن دو اصل ISP و Separation of Concerns ، به ازای هر بخش مختلف از تنظیمات، فایل‌های تنظیمات را در لایه‌های زیرین/درونی تعریف کرده، بعد در لایه‌های بالاتر/بیرونی‌تر آنها را به درون سرویس‌ها یا کلاس‌های مورد نیاز، تزریق کنید. البته مثل همین مثال، ثبت این سرویس‌ها درون برنامه‌ی ASP.NET Core که معمولا بالاترین/بیرونی‌ترین لایه از پروژه‌ی ما هست، انجام می‌شود.

اشتراک‌ها
کلاینت سبک تلگرام به زبان سی شارپ

کتابخانه ای برای کار با  تلگرام به زبان سی شارپ و دات نت شش(Telegram + Net)

تفاوتش با نمونه‌های دیگر اینکه آخرین تغییرات تلگرام(لایه 150) رو شامل میشه و با آخرین نسخه دات نت هم توسعه داده شده است.

کلاینت سبک تلگرام به زبان سی شارپ
مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به بررسی امکانات داخلی فریمورک MediatR بپردازیم. سورس این قسمت مقاله در این ریپازیتوری قابل دسترسی است.

نصب و راه اندازی


در ابتدا یک پروژه جدید ASP.NET Core از نوع API را ایجاد میکنیم و با استفاده از Nuget Package Manager ، پکیج MediatR را داخل پروژه نصب میکنیم:
Install-Package MediatR

بعد از نصب نیاز داریم تا نیازمندی‌های این فریمورک را داخل DI Container خود Register کنیم. اگر از DI Container پیشفرض ASP.NET Core استفاده کنیم ، کافیست پکیج متناسب آن با Microsoft.Extensions.DependencyInjection را نصب کرده و به‌راحتی نیازمندی‌های MediatR را فراهم سازیم:
Install-Package MediatR.Extensions.Microsoft.DependencyInjection
بعد از نصب کافیست این کد را به متد ConfigureServices فایل Startup.cs پروژه خود اضافه کنید تا نیازمندی‌های MediatR داخل DI Container شما Register شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    services.AddMediatR();
}

* اگر از DI Container‌های دیگری استفاده میکنید، میتوانید با استفاده از توضیحات این لینک MediatR را داخل Container مورد نظرتان Register کنید.

IRequest

همانطور که در مطلب قبل گفتیم، در CQRS متدهای برنامه به 2 قسمت Command و Query تقسیم میشوند. در MediatR اینترفیسی بنام IRequest ایجاد شده‌است و تمامی Class‌های Command/Query ما که درخواست انجام کاری را میدهند، از این interface ارث بری خواهند کرد.

دلیل نامگذاری این interface به IRequest این است که ما درخواست افزودن یک مشتری جدید را ایجاد میکنیم و قسمت دیگری از برنامه، وظیفه پاسخگویی به این درخواست را برعهده خواهد داشت.

IRequest دارای 2 Overload از نوع Generic و Non-Generic است.
پیاده سازی Non-Generic آن برای درخواست‌هایی است که Response برگشتی ندارند ( معمولا Command‌ها ) و منتظر جوابی از سمت آن‌ها نیستیم و پیاده سازی Generic آن، نوع Response ای را که بعد از پردازش درخواست برگشت داده میشود، مشخص میسازد.

برای مثال قصد داریم مشتری جدیدی را در برنامه خود ایجاد کنیم. کلاس Customer به این صورت تعریف شده است:
public class Customer
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public DateTime RegistrationDate { get; set; }
}

و Dto متناسب با آن نیز به این صورت تعریف شده است :
public class CustomerDto
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public string RegistrationDate { get; set; }
}

افزودن مشتری، یک Command است؛ زیرا باعث افزودن رکوردی جدیدی به دیتابیس و تغییر State برنامه میشود. کلاس جدیدی به اسم CreateCustomerCommand ایجاد کرده و از IRequest ارث بری میکنیم و نوع Response برگشتی آن را CustomerDto قرار میدهیم:
public class CreateCustomerCommand : IRequest<CustomerDto>
{
    public CreateCustomerCommand(string firstName, string lastName)
    {
        FirstName = firstName;
        LastName = lastName;
    }

    public string FirstName { get; }

    public string LastName { get; }
}

کلاس CreateCustomerCommand نیازمندی‌های خود را از طریق Constructor مشخص میسازد. برای ایجاد کردن یک مشتری حداقل چیزی که لازم است، Firstname و Lastname آن است و بعد از ارسال مقادیر مورد نیاز به سازنده این کلاس، مقادیر بدلیل get-only بودن قابل تغییر نیستند.
در اینجا مفهوم immutability بطور کامل رعایت شده است.

Immutability


IRequestHandler


هر Request نیاز به یک Handler دارد تا آن را پردازش کند. در MediatR کلاس‌هایی که وظیفه پردازش یک IRequest را دارند، از اینترفیس IRequestHandler ارث بری کرده و متد Handle آن را پیاده سازی میکنند. اگر متد شما Synchronous است میتوانید از کلاس RequestHandler بطور مستقیم ارث بری کنید.

در ادامه مثال قبلی، کلاسی به اسم CreateCustomerCommandHandler ایجاد و از IRequestHandler ارث بری میکنیم و منطق افزودن مشتری به دیتابیس را پیاده سازی میکنیم:
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = _mapper.Map<Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

ورودی اول IRequestHandler، کلاسی است که درخواست، آن را پردازش خواهد کرد و پارامتر ورودی دوم، کلاسی است که در نتیجه پردازش بعنوان Response برگشت داده خواهد شد.

همانطور که میبینید در این Handler از DbContext مربوط به Entity Framework برای ثبت اطلاعات داخل دیتابیس و IMapper مربوط به AutoMapper برای نگاشت CreateCustomerCommand به Customer استفاده شده است.

تنظیمات Profile مربوط به AutoMapper ما به این صورت است تا در هنگام نگاشت CreateCustomerCommand ، مقدار RegistrationDate مربوط به Customer برابر با زمان فعلی قرار داده شود و برای نگاشت Customer به CustomerDto نیز ، تاریخ RegistrationDate با فرمتی قابل فهم به کاربران نمایش داده شود :
public class DomainProfile : Profile
{
    public DomainProfile()
    {
        CreateMap<CreateCustomerCommand, Customer>()
            .ForMember(c => c.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(_ => DateTime.Now));

        CreateMap<Customer, CustomerDto>()
            .ForMember(cd => cd.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(c => c.RegistrationDate.ToShortDateString()));
    }
}

در نهایت با inject کردن اینترفیس IMediator به کنترلر خود و فرستادن یک درخواست POST به این اکشن، درخواست ایجاد مشتری را توسط متد Send میدهیم :
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateCustomer([FromBody] CreateCustomerCommand createCustomerCommand)
{
    CustomerDto customer = await _mediator.Send(createCustomerCommand);
    return CreatedAtAction(nameof(GetCustomerById), new { customerId = customer.Id }, customer);
}

همانطور که میبینید ما در اینجا فقط درخواست، فرستاده‌ایم و وظیفه پیدا کردن Handler این درخواست را فریمورک MediatR برعهده گرفته‌است و ما هیچ جایی بطور مستقیم Handler خود را صدا نزده ایم. ( Hollywood Principle: Don't Call Us, We Call You )


روند پیاده سازی Query‌ها نیز دقیقا شبیه به Command است و نمونه‌ای از آن داخل ریپازیتوری ذکر شده‌ی در ابتدای مطلب وجود دارد.
اینترفیس IMediator علاوه بر متد Send ، دارای متد دیگری بنام Publish نیز هست که وظیفه Raise کردن Event‌ها را برعهده دارد که در مقالات بعدی از آن استفاده خواهیم کرد.

چند نکته :
1- در نامگذاری Command‌ها، کلمه Command در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال: CreateCustomerCommand
2- در نامگذاری Query‌ها، کلمه Query در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال : GetCustomerByIdQuery
3- در نامگذاری Handler‌ها، از ترکیب Command/Query + Handler استفاده میکنیم؛ مثال : CreateCustomerCommandHandler, GetCustomerByIdQueryHandler
4- در این قسمت Request‌های ما بدون هیچ Validation ای وارد Handler هایشان میشدند که این نیاز اکثر برنامه‌ها نیست. در قسمت بعدی با استفاده از Fluent Validation پارامترهای Request هایمان را بطور خودکار اعتبارسنجی میکنیم.