مطالب
کامپایلر C# 9.0، خطاها و اخطارهای بیشتری را نمایش می‌دهد
یکی از مواردی را که در حین ارتقاء پروژه‌های خود به NET 5.0. و C# 9.0 احتمالا مشاهده خواهید کرد، گزارش خطاهای کامپایلری است که پیشتر با نگارش‌های قبلی #C و NET Core.، اصلا خطا نبوده و بدون مشکل کامپایل می‌شدند. یعنی کدی که با NET Core SDK 3x. بدون مشکل کامپایل می‌شود، الزامی ندارد که با NET 5.0 SDK. نیز کامپایل شود. در این مطلب، تغییرات صورت گرفته‌ی در تنظیمات کامپایلر #C را در NET 5.0 SDK.، بررسی می‌کنیم.


معرفی AnalysisLevel در کامپایلر C# 9.0 و .NET 5.0 SDK

سال‌ها است که تیم کامپایلر #C قصد داشته‌است تا اخطارهای بیشتری را به توسعه دهندگان نمایش دهد؛ اما چون ممکن بود در حالت تنظیم پروژه جهت تبدیل اخطارها به خطا، اینکار به عملی ناخوشایند تبدیل شود، آن‌را انجام نداده بودند. با ارائه‌ی NET 5.، گزینه‌ی جدیدی به نام AnalysisLevel‌، به تنظیمات کامپایلر C# 9.0 اضافه شده‌است که توسط آن می‌توان سطوح نمایش خطاها و اخطارهای ارائه شده را تنظیم کرد. حالت پیش‌فرض آن برای پروژه‌های مبتنی بر net5.0، به عدد 5 تنظیم شده‌است و حتی این مورد را برای سایر SDKها نیز می‌توان تنظیم کرد:
Target Framework             Default for AnalysisLevel
net5.0                       5
netcoreapp3.1 or lower       4
netstandard2.1 or lower      4
.NET Framework 4.8 or lower  4
عدد 5 پیش‌فرض در اینجا سبب خواهد شد تا تعداد اخطارهای قابل ملاحظه‌ای را دریافت کنید؛ مواردی را که پیشتر با نگارش‌های قبلی کامپایلر #C، از آن‌ها ناآگاه بودید.
البته اگر از نگارش‌های کمتر از net5.0 استفاده می‌کنید نیز می‌توانید یک سطر AnalysisLevel زیر را به صورت دستی به فایل csproj خود اضافه کنید تا از اخطارهای بیشتری آگاه شوید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.1</TargetFramework>
    <!-- get more advanced warnings for this project -->
    <AnalysisLevel>5</AnalysisLevel>
  </PropertyGroup>
</Project>
یک نکته: اگر می‌خواهید همواره آخرین حد اخطارهای موجود ممکن را مشاهده کنید، مقدار AnalysisLevel را به latest تنظیم کنید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
<PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp3.1</TargetFramework>
    <!-- be automatically updated to the newest stable level -->
    <AnalysisLevel>latest</AnalysisLevel>
  </PropertyGroup>
</Project>
با اینکار با نصب یک SDK جدید، نیازی به به روز رسانی مقدار AnalysisLevel نخواهد بود و یا اگر می‌خواهید بالاترین سطح ممکن و حتی موارد آزمایشی را نیز بر روی پروژه‌ی خود آزمایش کنید، مقدار سطح آنالیز را به preview تنظیم نمائید:
<AnalysisLevel>preview</AnalysisLevel>
و یا اگر نمی‌خواهید تا این اخطارهای جدید را مشاهده کنید، آن‌را غیرفعال کنید:
<!-- I am just fine thanks -->
<AnalysisLevel>none</AnalysisLevel>


معرفی AnalysisMode در کامپایلر C# 9.0 و NET 5.0 SDK.

از زمان ارائه‌ی NET 5.0 RC2.، گزینه‌ی جدید دیگری به نام AnalysisMode نیز به تنظیمات کامپایلر C# 9.0 اضافه شده‌است:
<PropertyGroup>
  <AnalysisMode>AllEnabledByDefault</AnalysisMode>
</PropertyGroup>
هدف از آن انجام کنترل کیفیت بر روی کدها و ارائه‌ی آن‌ها به صورت اخطارهای کامپایلر است. این گزینه سه مقدار را می‌تواند داشته باشد:
- Default: در این حالت تعداد کمی از گزینه‌‌های کنترل کیفیت فعال هستند.
- AllEnabledByDefault: شدیدترین حالت ممکن؛ با انتخاب آن تمام گزینه‌های تعریف شده به صورت اخطارهای کامپایلر ظاهر می‌شوند.
- AllDisabledByDefault: جهت غیرفعال کردن این گزینه.

نکته 1: اگر می‌خواهید این اخطارها به صورت خطاهای کامپایلر ظاهر شوند، گزینه‌ی CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors را به true تنظیم کنید:
<PropertyGroup>
   <CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>false</CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>
</PropertyGroup>

نکته 2: آنالیز کدها در پروژه‌های مبتنی بر NET 5.0 SDK. به صورت خودکار فعال است. اگر می‌خواهید آن‌ها را در نگارش‌های پیشین NET Core. هم فعال کنید، خاصیت EnableNETAnalyzers را به true تنظیم نمائید:
<PropertyGroup>
   <EnableNETAnalyzers>true</EnableNETAnalyzers>
</PropertyGroup>
لیست کامل مواردی که توسط این گزینه بررسی می‌شوند.


امکان بررسی استایل کد نویسی در کامپایلر C# 9.0 و NET 5.0 SDK.

گزینه‌ی امکان بررسی استایل کدنویسی در کامپایلر C# 9.0، هنوز در مرحله‌ی آزمایشی به سر می‌برد. به همین جهت به صورت پیش‌فرض غیرفعال است. اگر می‌خواهید آن‌را فعال کنید، روش آن به صورت زیر است که پس از آن، مشکلات موجود به صورت اخطارهایی ظاهر خواهند شد:
<PropertyGroup>
   <EnforceCodeStyleInBuild>true</EnforceCodeStyleInBuild>
</PropertyGroup>


روش اعمال سراسری تنظیمات کامپایلر به تمام پروژه‌های یک Solution

اگر Solution شما از چندین زیر پروژه تشکیل شده‌است، یا می‌توانید تنظیمات یاد شده را یکی یکی به هر کدام اضافه کنید و یا یک فایل مخصوص Directory.Packages.props را در بالاترین پوشه‌ی Solution خود ایجاد کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل نمائید:
<Project>
  <PropertyGroup>
    <AnalysisLevel>latest</AnalysisLevel>
    <AnalysisMode>AllEnabledByDefault</AnalysisMode>
    <CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>true</CodeAnalysisTreatWarningsAsErrors>
    <EnableNETAnalyzers>true</EnableNETAnalyzers>
    <EnforceCodeStyleInBuild>true</EnforceCodeStyleInBuild>
  </PropertyGroup>
</Project>
مطالب
افزونه rtlColResizable جهت تغییر سایز ستون‌های جدول‌های راست به چپ HTML
برای تغییر سایز ستون‌های جداول HTML با استفاده از ماوس، افزونه‌های زیادی تدارک دیده شده است که از جمله مطرح‌ترین آن‌ها می‌توان به colResizable اشاره کرد. حتی اگر از DataGrid‌های مطرح وب هم استفاده کرده باشید، اکثر آن‌ها از تغییر سایز ستون‌ها توسط کاربر پشتیبانی می‌کنند. اما مشکل بزرگی که در همه‌ی آن‌ها مشترک است  این است که فقط از چیدمان‌های چپ به راست پشتیبانی می‌کنند و به محض اینکه شما ساختار راست به چپ را به جدول مورد نظر اعمال کنید، عملکرد تغییر سایز ستون‌ها با اشکال مواجه می‌شود.
به همین جهت برای تغییر سایز ستون‌ها توسط کاربر، افزونه ای برای jQuery تدارک دیدم که با جداول معمول HTML که همان table‌ها هستند سازگار است و به راحتی به هر جدولی می‌توان آن را اعمال کرد.
 
کدهای افزونه‌ی rtlColResizable:
(function ($, undefined) {

    $.fn.extend({
        'rtlColResizable': function (options) {
            var defaults = {
                //Default values for the plugin's options here
            };

            options = $.extend(defaults, options);

            var isMouseButtonPressed;
            var $resizingElement = undefined;
            var resizingElementStartWidth;
            var mouseCursorStartX;
            var isCursorInResizingPosition;

            var addResizingCursorStyle = function ($element) {
                $element.css({
                    'cursor': 'col-resize',
                    'user-select': 'none',
                    '-o-user-select': 'none',
                    '-ms-user-select': 'none',
                    '-moz-user-select': 'none',
                    '-khtml-user-select': 'none',
                    '-webkit-user-select': 'none',
                });
            };

            var removeResizingCursorStyle = function ($element) {
                $element.css({
                    'cursor': 'default',
                    'user-select': 'text',
                    '-o-user-select': 'text',
                    '-ms-user-select': 'text',
                    '-moz-user-select': 'text',
                    '-khtml-user-select': 'text',
                    '-webkit-user-select': 'text',
                });
            };

            var canResize = function (e) {
                return (e.offsetX || e.clientX - $(e.target).offset().left) < 10;
            };

            return this.each(function () {

                var opts = options;
                var tableColumns = $(this).find('th');

                tableColumns.filter(':not(:last-child)').mousedown(function (e) {

                    $resizingElement = $(this);
                    isMouseButtonPressed = true;
                    mouseCursorStartX = e.pageX;
                    resizingElementStartWidth = $resizingElement.width();

                });

                tableColumns.mousemove(function (e) {

                    if (canResize(e)) {
                        addResizingCursorStyle($(e.target));
                        isCursorInResizingPosition = true;

                    } else if (!isMouseButtonPressed) {
                        removeResizingCursorStyle($(e.target));
                        isCursorInResizingPosition = false;
                    }

                    if (isCursorInResizingPosition && isMouseButtonPressed) {

                        $resizingElement.width(resizingElementStartWidth + (mouseCursorStartX - e.pageX));
                    }

                });

                $(document).mouseup(function () {
                    if (isMouseButtonPressed) {
                        removeResizingCursorStyle($resizingElement);
                        isMouseButtonPressed = false;
                    }

                });

            });
        }
    });

})(jQuery);
 
نحوه‌ی استفاده:
این افزونه با تگ Table در HTML سازگار است. فقط تنها موردی که باید رعایت شود این است که در هنگام تعریف ساختار جدول، باید استاندارد تعریف ستون‌ها یا همان Header‌ها را رعایت کنید و از تگ‌های thead و th استفاده کنید.
نمونه ای از نحوه‌ی استفاده از آن را در کدهای زیر می‌بینید:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>rtlColResizable Sample</title>
</head>
<body>
    <table id="myTable">
        <thead>
            <tr>
                <th>ستون1</th> <!-- نام ستون‌ها را حتما در این تگ باید تعریف کنید -->
                <th>ستون2</th>
                <th>ستون3</th>
            </tr>
        </thead>
        <tr>
            <td>داده مربوط به ستون 1</td>
            <td>داده مربوط به ستون 2 </td>
            <td>داده مربوط به ستون 3</td>
        </tr>
    </table>

    <script type="text/javascript" src="jquery-1.9.1.min.js"></script>
    <script type="text/javascript" src="jquery.rtlColResizable.js"></script>
    <script>

        $('table#myTable').rtlColResizable();

    </script>
</body>
</html>
     
دریافت نمونه کدی از نحوه‌ی استفاده از این افزونه
 
مطالب
تبدیل تاریخ میلادی به شمسی در SSIS به کمک سی شارپ
برای تبدیل تاریخ میلادی به تاریخ شمسی در package‌های SSIS می‌توان از زبان سی شارپ استفاده کرد . بدین طریق می‌توان در طی عملیات ETL و هنگام transform کردن داده‌ها ، عملیات تبدیل از میلادی به شمسی را انجام داد . عملیات تبدیل داده در این مثال به کمک Script Component انجام می‌شود. 

برای این کار از داده‌های موجود در پایگاه داده [AdventureWorksLT2008R2].[SalesLT].[Address] استفاده می‌کنم . 
برای این کار یک package تعریف می‌کنم و برای استخراج داده‌ها یک OLEDB تعریف می‌کنم . برای تبدیل داده‌ها از Script Component و برای گرفتن خروجی آزمایشی از union استفاده می‌کنم : 

دایره‌های قرمز رنگ مشخص شده در تصویر ، بیانگر data viewerهای تعریف شده است. 

در تنظیمات dataSource مانند زیر عمل می‌کنیم :
دستور زیر فقط برای نمایش یک نمونه از کارکرد عملیات مورد نظر در این مثال می‌باشد 


نمونه خروجی مانند زیر می‌باشد : 




سپس برای تنظیمات Script Component به ترتیب زیر عمل می‌کنیم :

در قسمت Input column ستون هایی را که به عنوان پارامتر می‌توانیم با آنها کار کنیم ، تعریف می‌کنیم : (دقت شود که تغییر نام متغیر‌ها ، در کد‌ها اعمال می‌شوند .) 




حال می‌خواهم ستون‌های تاریخ میلادی و شمسی را برای خروجی تعریف کنم :

 


همانطور که مشاهده می‌کنید ، نوع داده ای برای خروجی را رشته تعریف کردم.

سپس به قسمت script بر می‌گردیم (سمت چپ پنجره ) و روی Edit Script کلیک می‌کنیم : (در صورتی که تمایل به کد نویسی با VB را دارید در همین قسمت می‌توانید آن را تنظیم کنید) 



پنجره ای مانند زیر برای ویرایش کد‌ها ، باز می‌شود 


همانطور که مشاهده می‌کنید درون این کلاس 4 متد تبدیل تاریخ را پیاده کردم و از آنها در متد input0_processInputRow استفاده کردم . این کار نیازی به پیاده سازی حلقه ندارد و به راحتی می‌توان آنها را روی سطر‌های دلخواه تعریف کرد . خروجی نمایش داده شده در data viewer‌ها مانند زیر می‌باشند : 


قبل از اعمال تبدیلات : 



بعد از اعمال تبدیلات : 


موفق باشید 

مطالب
کوئری های پیشرفته، Error Handling و Data Loader در GraphQL
در قسمت قبل یادگرفتیم که چگونه GraphQL را با ASP.NET Core یکپارچه کنیم و اولین GraphQL query را ایجاد و داده‌ها را از سرور بازیابی کردیم. البته ما به این query ‌های ساده بسنده نخواهیم کرد. در این قسمت می‌خواهیم یاد بگیریم که چگونه query ‌های پیشرفته‌ی GraphQL را بنویسیم و در زمان انجام این کار، نمایش دهیم که چگونه خطا‌ها را  مدیریت کنیم و علاوه بر این با queries, aliases, arguments, fragments نیز کار خواهیم کرد.

Creating Complex Types for GraphQL Queries 
اگر نگاهی به owners و query (در پایان قسمت قبل)  بیندازیم، متوجه خواهیم شد که یک لیست از خصوصیات مدل Owner که در OwnerType معرفی شده‌اند، نسبت به کوئری برگشت داده می‌شود. OwnerType شامل فیلد‌های Id , Name  و Address می‌باشد. یک Owner می‌تواند چندین account مرتبط با خود را داشته باشد. هدف این است که در owners ،query لیست account ‌های مربوط به هر owner را بازگشت دهیم. 
قبل از اضافه کردن فیلد Accounts در کلاس OwnerType نیاز است کلاس AccountType را ایجاد کنیم. در ادامه یک کلاس را به نام AccountType در پوشه GraphQLTypes ایجاد می‌کنیم. 
public class AccountType : ObjectGraphType<Account>
{
    public AccountType()
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the account object.");
        Field(x => x.Description).Description("Description property from the account object.");
        Field(x => x.OwnerId, type: typeof(IdGraphType)).Description("OwnerId property from the account object.");
    }
}

 همانطور که مشخص است، خصوصیت Type را از کلاس Account، معرفی نکرده‌ایم (در ادامه اینکار را انجام خواهیم داد). در ادامه، واسط IAccountRepository و کلاس AccountRepository را باز کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم: 
public interface IAccountRepository
{
    IEnumerable<Account> GetAllAccountsPerOwner(Guid ownerId);
}

public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    private readonly ApplicationContext _context;
 
    public AccountRepository(ApplicationContext context)
    {
       _context = context;
    }
 
    public IEnumerable<Account> GetAllAccountsPerOwner(Guid ownerId) => _context.Accounts
        .Where(a => a.OwnerId.Equals(ownerId))
        .ToList();
}

اکنون می‌توان لیست account‌ها را به نتیجه owners ، query اضافه کنیم. پس کلاس OwnerType را باز کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType(IAccountRepository repository)
    {
        Field(x => x.Id, type: typeof(IdGraphType)).Description("Id property from the owner object.");
        Field(x => x.Name).Description("Name property from the owner object.");
        Field(x => x.Address).Description("Address property from the owner object.");
        Field<ListGraphType<AccountType>>(
            "accounts",
            resolve: context => repository.GetAllAccountsPerOwner(context.Source.Id)
        );
    }
}

چیز خاصی در اینجا وجود ندارد که ما تا کنون ندیده باشیم. به همان روش که یک فیلد را در کلاس AppQuery  ایجاد کردیم، یک فیلد را با نام  accounts در کلاس OwnerType ایجاد می‌کنیم. همچنین متد GetAllAccountsPerOwner نیاز به پارامتر id را دارد و این پارامتر را از طریق context.Source.Id فراهم می‌کنیم. زیرا context شامل خصوصیت Source است که در این حالت مشخص نوع Owner می‌باشد.

اکنون پروژه را اجرا کنید و به آدرس زیر بروید:
https://localhost:5001/ui/playground
سپس owners ، query را در UI.Playground به صورت زیر اجرا کنید که نتیجه آن علاوه بر owner‌ها، لیست account ‌های مربوط به هر owner هم می‌باشد:  
{
  owners{
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      ownerId
    }
  }
}

Adding Enumerations in GraphQL Queries 
در کلاس AccountType  فیلد Type را اضافه نکرده‌ایم و این کار را عمدا انجام داده‌ایم. اکنون زمان انجام این کار می‌باشد. برای اضافه کردن گونه شمارشی به کلاس AccountType نیاز است تا در ابتدا یک کلاس تعریف شود که نسبت به type ‌های معمول در GraphQL متفاوت است. یک کلاس را به نام AccountTypeEnumType  در پوشه GraphQLTypes  ایجاد کرده و آن را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:  
public class AccountTypeEnumType : EnumerationGraphType<TypeOfAccount>
{
    public AccountTypeEnumType()
    {
        Name = "Type";
        Description = "Enumeration for the account type object.";
    }
}

کلاس AccountTypeEnumType باید از نوع جنریک کلاس EnumerationGraphType ارث بری کند و پارامتر جنریک آن، یک گونه شمارشی را دریافت می‌کند (که در قسمت قبل آن را ایجاد کردیم؛ TypeOfAccount).  همچنین مقدار خصوصیت Name نیز باید همان نام خصوصیت گونه شمارشی در کلاس Account باشد (نام آن در کلاس Account مساوی Type می‌باشد). سپس گونه شمارشی را در کلاس AccountType به صورت زیر اضافه می‌کنیم:
public class AccountType : ObjectGraphType<Account>
{
    public AccountType()
    {
        ...
        Field<AccountTypeEnumType>("Type", "Enumeration for the account type object.");
    }
}

اکنون پروژه را اجرا کنید و سپس owners ، query را در UI.Playground به صورت زیر اجرا کنید:
{
  owners{
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type,
      ownerId
    }
  }
}
که نتیجه آن اضافه شدن type  به هر account می‌باشد:


Implementing a Cache in the GraphQL Queries with Data Loader  
دیدم که query، نتیجه دلخواهی را برای ما بازگشت می‌دهد؛ اما این query هنوز به اندازه کافی بهینه نشده‌است. مشکل چیست؟
query  ایجاد شده به حالتی کار می‌کند که در ابتدا همه owner ‌ها را بازیابی می‌کند. سپس به ازای هر owner، یک Sql Query  را به سمت بانک اطلاعاتی ارسال می‌کند تا Account ‌های مربوط به آن Owner را بازگشت دهد که می‌توان log  آن را در Terminal مربوط به VS Code مشاهده کرد.
 


البته زمانیکه چند موجودیت owner را داشته باشیم، این مورد یک مشکل نمی‌باشد؛ ولی وقتی تعداد موجودیت‌ها زیاد باشد چطور؟
 owners ، query را می‌توان با استفاده از DataLoader که توسط GraphQL فراهم شده‌است، بهینه سازی کرد. جهت انجام اینکار در ابتدا واسط IAccountRepository و کلاس AccountRepository را همانند زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IAccountRepository
{
    ...
    Task<ILookup<Guid, Account>> GetAccountsByOwnerIds(IEnumerable<Guid> ownerIds);
}
public class AccountRepository : IAccountRepository
{
    ...
    public async Task<ILookup<Guid, Account>> GetAccountsByOwnerIds(IEnumerable<Guid> ownerIds)
    {
        var accounts = await _context.Accounts.Where(a => ownerIds.Contains(a.OwnerId)).ToListAsync();
        return accounts.ToLookup(x => x.OwnerId);
    }
}

 نیاز است که یک متد داشته باشیم که <<Task<ILookup<TKey, T  را برگشت می‌دهد؛ زیرا DataLoader نیازمند یک متد با نوع برگشتی که در امضایش عنوان شده است می‌باشد .
در ادامه کلاس OwnerType را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class OwnerType : ObjectGraphType<Owner>
{
    public OwnerType(IAccountRepository repository, IDataLoaderContextAccessor dataLoader)
    {
       ...
        Field<ListGraphType<AccountType>>(
            "accounts",
            resolve: context =>
            {
                var loader = dataLoader.Context.GetOrAddCollectionBatchLoader<Guid, Account>("GetAccountsByOwnerIds", repository.GetAccountsByOwnerIds);
                return loader.LoadAsync(context.Source.Id);
            });
    }
}

در کلاس OwnerType، واسط IDataLoaderContextAccessor را در سازنده کلاس تزریق می‌کنیم و سپس متد Context.GetOrAddCollectionBatchLoader را فراخوانی می‌کنیم که در پارامتر اول آن، یک کلید و در پارامتر دوم آن، متد GetAccountsByOwnerIds را از IAccountRepository معرفی می‌کنیم.
سپس باید DataLoader را در متد ConfigureServices موجود در کلاس Startup ثبت کنیم. در ادامه services.AddGraphQL را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم: 
services.AddGraphQL(o => { o.ExposeExceptions = false; })
        .AddGraphTypes(ServiceLifetime.Scoped)
        .AddDataLoader(); 
اکنون پروژه را با دستور زیر اجرا کنید و سپس query قبلی را در UI.Playground اجرا کنید.
 اگر log  موجود در Terminal مربوط به  VS Code را مشاهده کنید، متوجه خواهید شد که در این حالت یک query برای تمام owner ‌ها و یک query برای تمام account ‌ها داریم.


Using Arguments in Queries and Handling Errors 
تا کنون ما  یک query را اجرا می‌کردیم که نتیجه آن بازیابی تمام owner ‌ها به همراه تمام account ‌های مربوط به هر owner بود. اکنون می‌خواهیم  براساس id، یک owner  مشخص را بازیابی کنیم. برای انجام این کار نیاز است که یک آرگومان را در query شامل کنیم.
در ابتدا واسط IOwnerRepository و کلاس OwnerRepository را همانند زیر ویرایش می‌کنیم:
public interface IOwnerRepository
{
    ...
    Owner GetById(Guid id);
}

public class OwnerRepository : IOwnerRepository
{
    ...
    Owner GetById(Guid id) => _context.Owners.SingleOrDefault(o => o.Id.Equals(id));
}
سپس کلاس AppQuery  را مطابق زیر ویرایش می‌کنیم:
public class AppQuery : ObjectGraphType
{
    public AppQuery(IOwnerRepository repository)
    {
        ...

        Field<OwnerType>(
            "owner",
            arguments: new QueryArguments(new QueryArgument<NonNullGraphType<IdGraphType>> { Name = "ownerId" }),
            resolve: context =>
            {
                var id = context.GetArgument<Guid>("ownerId");
                return repository.GetById(id);
            }
        );
    }
}
در اینجا یک فیلد را ایجاد کرده‌ایم که مقدار برگشتی آن یک OwnerType می‌باشد. نام query را owner تعیین می‌کنیم و از بخش arguments، برای ایجاد کردن آرگومان‌های این query استفاده می‌کنیم. آرگومان این query نمی‌تواند NULL باشد و باید از نوع IdGraphType و با نام ownerId باشد و در نهایت بخش resolve است که کاملا گویا می‌باشد. 
اگر پارامتر id، از نوع Guid نباشد، بهتر است که یک پیام را به سمت کلاینت برگشت دهیم. جهت انجام این کار یک اصلاح کوچک در بخش resolve انجام میدهیم:  
Field<OwnerType>(
    "owner",
    arguments: new QueryArguments(new QueryArgument<NonNullGraphType<IdGraphType>> { Name = "ownerId" }),
    resolve: context =>
    {
        Guid id;
        if (!Guid.TryParse(context.GetArgument<string>("ownerId"), out id))
        {
            context.Errors.Add(new ExecutionError("Wrong value for guid"));
            return null;
        }
 
         return repository.GetById(id);
     }
);

 اکنون پروژه را اجرا کنید و سپس یک query جدید را در  UI.Playground به صورت زیر ارسال  کنید: 
{
  owner(ownerId:"6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83"){
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type,
      ownerId
    }
  }
که نتیجه آن بازیابی یک owner  با ( Id=6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83 ) می‌باشد.

نکته: 
در صورتیکه قصد داشته باشیم علاوه بر id، یک name را هم ارسال کنیم، در بخش resolve به صورت زیر آن را دریافت می‌کنیم: 
 string name = context.GetArgument<string>("name");
و در زمان ارسال query:
{
  owner(ownerId:"53270061-3ba1-4aa6-b937-1f6bc57d04d2", name:"ANDY") {
   ...
  }
}


Aliases, Fragments, Named Queries, Variables, Directives 
می توانیم برای query ‌های ارسال شده از سمت کلاینت با معرفی aliases، یک سری تغییرات را داشته باشیم. وقتی‌که می‌خواهیم نام نتیجه دریافتی یا هر فیلدی را در نتیجه دریافتی تغییر دهیم، بسیار کاربردی می‌باشند. اگر یک query داشته باشیم که یک آرگومان را دارد و بخواهیم دو تا از این query داشته باشیم، برای ایجاد تفاوت بین query ‌ها می‌توان از aliases  استفاده کرد. 
جهت استفاده باید نام مورد نظر را در ابتدای query یا فیلد قرار دهیم:
{
  first:owners{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
  },
  second:owners{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
  }
}
اینبار در خروجی بجای ownerId ، id و بجای ownerName ، name و ... را مشاهده خواهید کرد.


همانطور که از مثال بالا مشخص است، دو query با فیلد‌های یکسانی را داریم. اگر بجای 2  query یکسان (مانند مثال بالا) ولی با آرگومان‌های متفاوت، اینبار 10 query یکسان با آرگومان‌های متفاوتی را داشته باشیم، در این حالت خواندن query ‌ها مقداری سخت می‌باشد. در این صورت می‌توان این مشکل را با استفاده از fragment‌ها برطرف کرد. Fragment‌‌ها این اجازه را به ما می‌دهند تا فیلد‌ها را با استفاده از کاما ( ، ) از یکدیگر جدا و تبدیل به یک بخش مجزا کنیم و سپس استفاده مجدد از آن بخش را در تمام query ‌ها داشته باشیم. Syntax آن به حالت زیر می‌باشد: 
fragment SampleName on Type{
  ...
}
تعریف یک fragment به نام ownerFields  و استفاده از آن : 
{
  first:owners{
    ...ownerFields
  },
  second:owners{
    ...ownerFields
  },
  ...
}


fragment ownerFields on OwnerType{
    ownerId:id,
    ownerName:name,
    ownerAddress:address,
    ownerAccounts:accounts
    {
      accountId:id,
      accountDescription:description,
      accountType:type
    }
}

برای ایجاد کردن یک named query، مجبور هستیم از کلمه کلیدی query در آغاز کل query استفاده کنیم؛ به همراه نام query، که بعد از کلمه کلیدی query قرار میگیرد. اگر نیاز داشته باشیم می‌توان آرگومان‌ها را به query ارسال کرد.
نکته مهمی که در رابطه با named query ‌ها وجود دارد این است که اگر یک query آرگومان داشته باشد نیاز است از پنجره QUERY VARIABLES برای تخصیص مقدار به آن آرگومان استفاده کنیم. 
query OwnerQuery($ownerId:ID!)
{
  owner(ownerId:$ownerId){
    id,
    name,
    address,
    accounts{
      id,
      description,
      type
    }
  }
}
و سپس در قسمت QUERY VARIABLES 
{
  "ownerId":"6f513773-be46-4001-8adc-2e7f17d52d83"
}
اکنون اجرا کنید و خروجی را مشاهده کنید .

در نهایت می‌توان بعضی فیلد‌ها را از نتیجه دریافتی با استفاده از directive‌ها در query حذف یا اضافه کرد. دو directive وجود دارد که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد (include  و skip). 


در قسمت بعد در رابطه با GraphQL Mutations صحبت خواهیم کرد.  
کد‌های مربوط به این قسمت را از اینجا دریافت کنید .  ASPCoreGraphQL_2.zip  
مطالب
نحوه اضافه کردن Auto-Complete به جستجوی لوسین در ASP.NET MVC و Web forms
پیشنیازها:
چگونه با استفاده از لوسین مطالب را ایندکس کنیم؟
چگونه از افزونه jQuery Auto-Complete استفاده کنیم؟
نحوه استفاده صحیح از لوسین در ASP.NET


اگر به جستجوی سایت دقت کرده باشید، قابلیت ارائه پیشنهاداتی به کاربر توسط یک Auto-Complete به آن اضافه شده‌است. در مطلب جاری به بررسی این مورد به همراه دو مثال Web forms و MVC پرداخته خواهد شد.


قسمت عمده مطلب جاری با پیشنیازهای یاد شده فوق یکی است. در اینجا فقط به ذکر تفاوت‌ها بسنده خواهد شد.

الف) دریافت لوسین
از طریق NuGet آخرین نگارش را دریافت و به پروژه خود اضافه کنید. همچنین Lucene.NET Contrib را نیز به همین نحو دریافت نمائید.

ب) ایجاد ایندکس
کدهای این قسمت با مطلب برجسته سازی قسمت‌های جستجو شده، یکی است:
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using Lucene.Net.Analysis.Standard;
using Lucene.Net.Documents;
using Lucene.Net.Index;
using Lucene.Net.Store;
using LuceneSearch.Core.Model;
using LuceneSearch.Core.Utils;

namespace LuceneSearch.Core
{
    public static class CreateIndex
    {
        static readonly Lucene.Net.Util.Version _version = Lucene.Net.Util.Version.LUCENE_30;

        public static Document MapPostToDocument(Post post)
        {
            var postDocument = new Document();
            postDocument.Add(new Field("Id", post.Id.ToString(), Field.Store.YES, Field.Index.NOT_ANALYZED));
            var titleField = new Field("Title", post.Title, Field.Store.YES, Field.Index.ANALYZED, Field.TermVector.WITH_POSITIONS_OFFSETS);
            titleField.Boost = 3;
            postDocument.Add(titleField);
            postDocument.Add(new Field("Body", post.Body.RemoveHtmlTags(), Field.Store.YES, Field.Index.ANALYZED, Field.TermVector.WITH_POSITIONS_OFFSETS));
            return postDocument;
        }

        public static void CreateFullTextIndex(IEnumerable<Post> dataList, string path)
        {
            var directory = FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(path));
            var analyzer = new StandardAnalyzer(_version);
            using (var writer = new IndexWriter(directory, analyzer, create: true, mfl: IndexWriter.MaxFieldLength.UNLIMITED))
            {
                foreach (var post in dataList)
                {
                    writer.AddDocument(MapPostToDocument(post));
                }

                writer.Optimize();
                writer.Commit();
                writer.Close();
                directory.Close();
            }
        }
    }
}
تنها تفاوت آن اضافه شدن titleField.Boost = 3 می‌باشد. توسط Boost به لوسین خواهیم گفت که اهمیت عبارات ذکر شده در عناوین مطالب، بیشتر است از اهمیت متون آن‌ها.


ج) تهیه قسمت منبع داده Auto-Complete

namespace LuceneSearch.Core.Model
{
    public class SearchResult
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
    }
}

using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using Lucene.Net.Index;
using Lucene.Net.Search;
using Lucene.Net.Store;
using LuceneSearch.Core.Model;
using LuceneSearch.Core.Utils;

namespace LuceneSearch.Core
{
    public static class AutoComplete
    {
        private static IndexSearcher _searcher;

        /// <summary>
        /// Get terms starting with the given prefix
        /// </summary>
        /// <param name="prefix"></param>
        /// <param name="maxItems"></param>
        /// <returns></returns>
        public static IList<SearchResult> GetTermsScored(string indexPath, string prefix, int maxItems = 10)
        {
            if (_searcher == null)
                _searcher = new IndexSearcher(FSDirectory.Open(new DirectoryInfo(indexPath)), true);

            var resultsList = new List<SearchResult>();
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(prefix))
                return resultsList;

            prefix = prefix.ApplyCorrectYeKe();

            var results = _searcher.Search(new PrefixQuery(new Term("Title", prefix)), null, maxItems);
            if (results.TotalHits == 0)
            {
                results = _searcher.Search(new PrefixQuery(new Term("Body", prefix)), null, maxItems);
            }

            foreach (var doc in results.ScoreDocs)
            {
                resultsList.Add(new SearchResult
                {
                    Title = _searcher.Doc(doc.Doc).Get("Title"),
                    Id = int.Parse(_searcher.Doc(doc.Doc).Get("Id"))
                });
            }

            return resultsList;
        }
    }
}
توضیحات:
برای نمایش Auto-Complete نیاز به منبع داده داریم که نحوه ایجاد آن‌را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. در اینجا توسط جستجوی سریع لوسین و امکانات PrefixQuery آن، به تعدادی مشخص (maxItems)، رکوردهای یافت شده را بازگشت خواهیم داد. خروجی حاصل لیستی است از SearchResultها شامل عنوان مطلب و Id آن. عنوان را به کاربر نمایش خواهیم داد؛ از Id برای هدایت او به مطلبی مشخص استفاده خواهیم کرد.


د) نمایش Auto-Complete در ASP.NET MVC

using System.Text;
using System.Web.Mvc;
using LuceneSearch.Core;
using System.Web;

namespace LuceneSearch.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        static string _indexPath = HttpRuntime.AppDomainAppPath + @"App_Data\idx";

        public ActionResult Index(int? id)
        {
            if (id.HasValue)
            {
                //todo: do something
            }
            return View(); //Show the page
        }

        public virtual ActionResult ScoredTerms(string q)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(q))
                return Content(string.Empty);

            var result = new StringBuilder();
            var items = AutoComplete.GetTermsScored(_indexPath, q);
            foreach (var item in items)
            {
                var postUrl = this.Url.Action(actionName: "Index", controllerName: "Home", routeValues: new { id = item.Id }, protocol: "http");
                result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
            }

            return Content(result.ToString());
        }
    }
}

@{
    ViewBag.Title = "جستجو";
    var scoredTermsUrl = Url.Action(actionName: "ScoredTerms", controllerName: "Home");
    var bulletImage = Url.Content("~/Content/Images/bullet_shape.png");
}
<h2>
    جستجو</h2>

<div align="center">
    @Html.TextBox("term", "", htmlAttributes: new { dir = "ltr" })
    <br />
    جهت آزمایش lu را وارد نمائید
</div>

@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        EnableSearchAutocomplete('@scoredTermsUrl', '@bulletImage');
    </script>
}

function EnableSearchAutocomplete(url, img) {
    var formatItem = function (row) {
        if (!row) return "";
        return "<img src='" + img + "' /> " + row[0];
    }

    $(document).ready(function () {
        $("#term").autocomplete(url, {
            dir: 'rtl', minChars: 2, delay: 5,
            mustMatch: false, max: 20, autoFill: false,
            matchContains: false, scroll: false, width: 300,
            formatItem: formatItem
        }).result(function (evt, row, formatted) {
            if (!row) return;
            window.location = row[1];
        });
    });
}
توضیحات:
- ابتدا ارجاعاتی را به jQuery، افزونه Auto-Complete و اسکریپت سفارشی تهیه شده، در فایل layout پروژه تعریف خواهیم کرد.
در اینجا سه قسمت را مشاهده می‌کنید: کدهای کنترلر، View متناظر و اسکریپتی که Auto-Complete را فعال خواهد ساخت.
- قسمت مهم کدهای کنترلر، دو سطر زیر هستند:
result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
return Content(result.ToString());
مطابق نیاز افزونه انتخاب شده در مثال جاری، فرمت خروجی مدنظر باید شامل سطرهایی حاوی متن قابل نمایش به همراه یک Id (یا در اینجا یک آدرس مشخص) باشد. البته ذکر این Id اختیاری بوده و در اینجا جهت تکمیل بحث ارائه شده است.
return Content هم سبب بازگشت این اطلاعات به افزونه خواهد شد.
- کدهای View متناظر بسیار ساده هستند. تنها نام TextBox تعریف شده مهم می‌باشد که در متد جاوا اسکریپتی EnableSearchAutocomplete استفاده شده است. به علاوه، نحوه مقدار دهی آدرس دسترسی به اکشن متد ScoredTerms نیز مهم می‌باشد.
- در متد EnableSearchAutocomplete نحوه فراخوانی افزونه autocomplete را ملاحظه می‌کنید.
جهت آن، به راست به چپ تنظیم شده است. با 2 کاراکتر ورودی فعال خواهد شد با وقفه‌ای کوتاه. نیازی نیست تا انتخاب کاربر از لیست ظاهر شده حتما با عبارت جستجو شده صد در صد یکی باشد. حداکثر 20 آیتم در لیست ظاهر خواهند شد. اسکرول بار لیست را حذف کرده‌ایم. عرض آن به 300 تنظیم شده است و نحوه فرمت دهی نمایشی آن‌را نیز ملاحظه می‌کنید. برای این منظور از متد formatItem استفاده شده است. آرایه row در اینجا در برگیرنده اعضای Title و Id ارسالی به افزونه است. اندیس صفر آن به عنوان دریافتی اشاره می‌کند.
همچنین نحوه نشان دادن عکس العمل به عنصر انتخابی را هم ملاحظه می‌کنید (در متد result مقدار دهی شده).  window.location را به عنصر دوم آرایه row هدایت خواهیم کرد. این عنصر دوم مطابق کدهای اکشن متد تهیه شده، به آدرس یک صفحه اشاره می‌کند.


ه) نمایش Auto-Complete در ASP.NET WebForms

قسمت عمده مطالب فوق با وب فرم‌ها نیز یکی است. خصوصا توضیحات مرتبط با متد EnableSearchAutocomplete ذکر شده.
<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Default.aspx.cs" Inherits="LuceneSearch.WebForms.Default" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>جستجو</title>
    <link href="Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <script src="Scripts/jquery-1.7.1.min.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/jquery.autocomplete.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/custom.js" type="text/javascript"></script>
</head>
<body dir="rtl">
    <h2>
        جستجو</h2>
    <form id="form1" runat="server">
    <div align="center">
        <asp:TextBox runat="server" dir="ltr" ID="term"></asp:TextBox>
        <br />
        جهت آزمایش lu را وارد نمائید
    </div>
    </form>
    <script type="text/javascript">
        EnableSearchAutocomplete('Search.ashx', 'Content/Images/bullet_shape.png');
    </script>
</body>
</html>

using System.Text;
using System.Web;
using LuceneSearch.Core;

namespace LuceneSearch.WebForms
{
    public class Search : IHttpHandler
    {
        static string _indexPath = HttpRuntime.AppDomainAppPath + @"App_Data\idx";

        public void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            string q = context.Request.QueryString["q"];
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(q))
            {
                context.Response.Write(string.Empty);
                context.Response.End();
            }

            var result = new StringBuilder();
            var items = AutoComplete.GetTermsScored(_indexPath, q);
            foreach (var item in items)
            {
                var postUrl = "Default.aspx?id=" + item.Id;
                result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
            }

            context.Response.ContentType = "text/plain";
            context.Response.Write(result.ToString());
            context.Response.End();
        }

        public bool IsReusable
        { get { return false; } }
    }
}

در اینجا بجای Controller از یک Generic handler استفاده شده است (Search.ashx).
result.AppendLine(item.Title + "|" + postUrl);
context.Response.Write(result.ToString());
در آن، عنوان مطالب یافت شده به همراه یک آدرس مشخص، تهیه و در Response نوشته خواهند شد.


کدهای کامل مثال فوق را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
همچنین باید دقت داشت که پروژه MVC آن از نوع MVC4 است (VS2010) و فرض براین می‌باشد که IIS Express 7.5 را نیز پیشتر نصب کرده‌اید.
کلمه عبور فایل: dotnettips91
 
مطالب
RequireJs
در طراحی و توسعه پروژه‌های تحت وب در مقیاس بزرگ برای اینکه مدیریت پروژه راحت‌تر شود کد‌های مورد نظر را در چند ماژول قرار می‌دهند در نتیجه کد‌های پروژه در بلاک‌های کوچک‌تر قرار خواهند داشت. نوشتن پروژه به صورت ماژولار قابلیت استفاده مجدد از کد‌های برنامه را افزایش می‌دهد، علاوه بر آن مدیریت پروژه در فاز نگهداری آسان‌تر خواهد شد؛ از طرفی دیگر وابستگی بین ماژول‌ها و تامین آن ها، همواره مهم‌ترین مفهوم برای توسعه دهندگان پروژه‌های وب است. RequireJs یکی از فریم ورک‌های محبوب برای مدیریت وابستگی‌های بین ماژول‌ها است و کاربرد اصلی آن راحت سازی مفهوم modularity در اینگونه پروژه هاست.
پروژه‌های بزرگ عموما دارای یک یا چند فایل جاوااسکریپ هستند که برای استفاده از آن‌ها در صفحات از تگ script استفاده می‌شود. اگر این فایل‌ها دارای وابستگی به هم باشند، ترتیب فراخوانی این فایل در تگ script مهم است. برای مثال:
یک پروژه دارای فایل‌های زیر خواهد بود:

purchase.js
function purchaseProduct(){
  console.log("Function : purchaseProduct");
  var credits = getCredits();
  if(credits > 0){
    reserveProduct();
    return true;
  }
  return false;
}
product.js
function reserveProduct(){
  console.log("Function : reserveProduct"); 
  return true;
}
credits.js
function getCredits(){
  console.log("Function : getCredits"); 
  var credits = "100";
  return credits;
}
همان طور که در فایل‌های بالا مشاهده می‌کنید در فایل purchase.js از دو فایل دیگر استفاده شده است. در فایل main.js پروژه کد زیر را برای استفاده از فایل‌های بالا می‌نویسیم:
main.js
var result = purchaseProduct();
فرض کنید در فایل Html تگ‌های script ما به صورت زیر باشد:
<script src="products.js"></script>
<script src="purchase.js"></script>
<script src="main.js"></script>
<script src="credits.js"></script>
از آنجا که لود فایل purchase.js وابستگی مستقیم به لود فایل credits.js دارد و از طرفی دیگر به دلیل این که فایل credit.Js بعد از تمام فایل‌ها لود می‌شود در نتیجه برنامه اجرا نخواهد شد و با خطای زیر روبرو می‌شویم:

فقط کافیست تصور کنید که تعداد و حجم کد‌های این فایل‌ها در یک پروژه زیاد باشد یا حتی این فایل‌ها توسط یک برنامه نویس دیگر تهیه و تدوین شده باشد؛ در نتیجه به خاطر سپردن این وابستگی‌ها به طور قطع کار سخت خواهد بود و در خیلی موارد طافت فرسا.

 RequireJs چگونه برای حل این مشکل به ما کمک می‌کند؟
با استفاده از فریم ورک RequireJs کد‌های ما به ماژول‌های کوچک‌تر شکسته می‌شود و وابستگی ماژول‌ها در تنظیمات لود فایل ثبت می‌شود. در ضمن این فریم ورک با مرورگرها جدید و محبوب کاملا سازگار است. برای شروع فایل‌های مورد نیاز را از اینجا دانلود نمایید. البته می‌توانید از nuget هم استفاده کنید:
PM> Install-Package RequireJS
در مثال بالا فایل‌های جاوااسکریپ به صورت زیر تغییر خواهد کرد:
purchase.js
define(["credits","products"], function(credits,products) { 
  console.log("Function : purchaseProduct"); 
  return {
    purchaseProduct: function() { 
      var credit = credits.getCredits();
      if(credit > 0){
        products.reserveProduct();
        return true;
      }
      return false;
    }
  }
});
همان طور که مشاهده می‌کنید در فایل بالا از دستور define برای تعریف ماژول استفاده شده است و نام دو ماژول products و credits را به صورت پارامتر برای مشخص کردن وابستگی ماژول‌ها تعریف کردیم.
products.js
define(function(products) {
  return {
    reserveProduct: function() {
      console.log("Function : reserveProduct"); 
      return true;
    }
  }
});
credits.js
define(function() {
  console.log("Function : getCredits"); 
  return {
    getCredits: function() {
      var credits = "100";
      return credits;
    }
  }
});
به دلیل این که فایل‌های بالا وابستگی به ماژول‌های دیگر ندارند در نتیجه دستور define فقط شامل تعریف تابع است.
کافیست در فایل main.js، برای استفاده از فایل purchase.js از دستور require استفاده کنید.
require(['purchase'], function( purchase ) {
    var result = purchase.purchaseProduct(); 
});
مهم‌ترین مزیتی که این روش دارد این است که دیگر نیازی به نوشتن تگ‌های Script (آن هم به ترتیب درست) برای فراخوانی فایل‌های جاوااسکریپتی نخواهد بود؛ از طرفی دیگر وابستگی بین این فایل‌ها در هنگام تعریف ماژول مشخص خواهد شد. از آن به بعد وظیفه تامین فایل‌های مورد نیاز برای لود ماژول بر عهده RequireJs است.

تفاوت بین دستور require و define
دستور define صرفا برای تعیین وابستگی ماژول استفاده می‌شود در حالی که دستور require برای فراخوانی و لود ماژول کاربرد دارد و به نوعی به عنوان نقطه شروع اجرای برنامه خواهد بود.
در پست بعدی به پیاده سازی مثال بالا به کمک RequireJs در قالب یک پروژه Asp.Net MVC خواهم پرداخت.
اشتراک‌ها
چگونه بفهمیم فایل انتخابی واقعا عکسه یا نه ؟

موقعی که از کاربر یک عکس رو دریافت میکنیم نیازه که بررسی شه که آیا این فایل واقعا عکسه یا نه.

برای کنترل این موضوع Attribute‌های اعتبارسنجی بهترین انتخاب هستن و با یکبار افزودن میتوان از آنها در هر جایی استفاده کرد.

سمت سرور اینکار به این صورت هست ^

اما سمت کلاینت حتی اگه بیایم فرمت فایل رو هم بررسی کنیم بازهم جوابگو نیست و میشه به راحتی فرمت یک فایل ZIP رو به PNG تغییر داد و ارسالش کرد و عملا اعتبارسنجی سمت کلاینت کار خاصی رو انجام نمیده.

در این پروژه Attribute اعتبارسنجی برای بررسی فایل که آیا واقعا عکس هست یا نه نوشته شده، هم سمت کلاینت و هم سمت سرور.

نحوه انجام کار: برای سمت کلاینت عکسی که کاربر وارد میکنه رو در داخل تگ IMG نمایش میده و اگه عکس به درستی لود بشه رخداد OnLoad تگ IMG فراخوانی میشه و اعتبارسنجی پاس میشه.

تگ IMG به کاربر نمایش داده نمیشه و به صورت display: none هستش.

از این Attribute اعتبارسنجی در کنار Attribute‌های کنترل حجم فایل هم میشه استفاده کرد که قبل از اینکه بخوایم بررسی کنیم که آیا فایل واقعا عکسه یا نه ابتدا حجم فایل مورد بررسی قرار بگیره.

چگونه بفهمیم فایل انتخابی واقعا عکسه یا نه ؟
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
درخواست همزمان گزارش
من این تغییراتی که شما فرمودید را اعمال کردم ولی برای بار اول مثلاً کاربر یک دکمه در فرم دارد که زمانی که بر روی آن کلیک می‌کند فایل PDF برای آن دانلود می‌شود. کاربر فایل را دانلود می‌کند و فایل PDF را باز نگه می‌دارد و دوباره بر روی دکمه کلیک می‌کند زمانی که بر روی دکمه کلیک می‌کند با خطای زیر مواجه می‌شود


مطالب
استفاده از کتابخانه جی کوئری در الکترون
از آنجا که الکترون از مفاهیم وب در دسکتاپ به خوبی پشتیبانی می‌کند، پس به راحتی می‌توان از کتابخانه‌های تحت وب و جاوااسکرپیتی چون جی کوئری و آنگولار و ... استفاده کرد. پروژه‌ای داریم که در آن، حین باز شدن صفحه، به کاربر پیام خوش آمد گویی نشان داده می‌شود:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>

    <script src="./jquery.min.js"></script>
 <meta charset="utf-8">
    <title></title>
    <script>
$(document).ready(()=>
{
   alert("Welcome");
});
    </script>
  </head>
  <body>
  </body>
</html>
برنامه را اجرا می‌کنیم و در کمال تعجب می‌بینیم که پیامی نمایش داده نمی‌شود. برای اینکه بتوانیم اشکال آن را پیدا کنیم بهتر است ابزارهای سودمند توسعه و دیباگینگ کرومیوم را فراخوانی کنیم. برای باز کردن این پنجره، بعد از ایجاد شیء پنجره (فرضا نام متغیر win باشد) عبارت زیر را می‌نویسیم:
  win.openDevTools();
برنامه را بار دیگر اجرا کنید. در سمت راست برنامه یک پنجره جدید باز می‌شود تا بتوانید از طریق آن به دیباگینگ Render Process بپردازید. اگر اینبار به پنجره کنسول نگاهی بیندازید متوجه می‌شوید که خطای داده شده به دلیل عدم شناخت $ بوده است؛ در صورتی که همه چیز به طور صحیح قرار گرفته است و در یک صفحه وب عادی خیلی راحت اجرا می‌شود، پس مشکل از کجاست؟


module و module.exports
در اکثر کتابخانه‌های جاوااسکریپتی شما با عبارت require زیاد مواجه شده‌اید و این امکان از طریق شیءایی به نام module.exports امکان پذیر شده است. شما با کدی مشابه زیر:
exports.sayHelloInEnglish=()=>
{
  console.log("hello");
}
exports.sayHelloInPersian=()=>
{
  console.log('salam');
}
می‌توانید کتابخانه خود را به این شکل در الکترون صدا بزنید:
const test=require("./test.js");
test.sayHelloInPersian();
test.sayHelloInEnglish();
همانطور که می‌بینید شیء module.exports از این طریق می‌تواند در دسترس دیگران قرار بگیرد. حالا جی کوئری و هر کتابخانه مشابهی که کدی شبیه به کد زیر را داشته باشد می‌تواند به چنین مشکلی دچار شود:
if ( typeof module === "object" && typeof module.exports === "object" ) {
  // set jQuery in `module`
} else {
  // set jQuery in `window`
}

کد بالا بررسی می‌کند که آیا  module.export وجود دارد یا خیر. اگر وجود داشته باشد، در اختیار آن قرار می‌گیرد و اگر نداشته باشد در اختیار شیء window قرار می‌گیرد. پس کاری که جی کوئری اینجا انجام می‌دهد این است که توابع آن در اختیار شیء window نیست و در اختیار exports است. به همین علت ما باید شیء جی کوئری را از طریق آن دریافت کنیم. پس کد زیر را قبل از کدهای جی کوئری می‌نویسیم:
<script src="./jquery.min.js"></script>
<script>
window.$=window.jQuery=module.exports;
</script>
یا
window.$ = window.jQuery = require('./jquery.min.js');
حالا دیگر جی کوئری به راحتی اجرا خواهد شد.
نظرات مطالب
چگونه نرم افزارهای تحت وب سریعتری داشته باشیم؟ قسمت پنجم
  1. فشرده سازی قبل از اجرای برنامه (Pre-Compression) یعنی که شما قبل از اینکه برنامه خود را در محیط اصلی نصب و اجرا کنید، فایل‌های اسکریپت آن را فشرده کنید. یعنی کاربران فایل اسکریپت فشرده شده را درخواست و دانلود می‌کنند و عملیات اضافی در سمت سرور انجام نمی‌شود. به عنوان مثال شما از فایل JQuery.min.js به جای jquery.js استفاده کنید. یعنی استفاده از نسخه فشرده شده اسکریپت ها.
  2. فشرده سازی زمان اجرا (Run-time Compression) یعنی فشرده سازی اسکریپت‌های مورد نیاز کاربر توسط خود برنامه وب (به صورت خودکار و یا توسط یک ماژول اضافی). این عمل باعث می‌شود که در هر بار درخواست هر کاربر برای یک فایل، برنامه آن را مجدد فشرده سازی کند (و یا از cache استفاده کند). این عمل به معنی استفاده بیشتر از منابع پر ارزش سرور شما می‌باشد. به عنوان مثال شما بخواهید در هر مرحله درخواست هر کاربر jquery.js را فشرده کنید!
از مقایسه دو حالت بالا مشخص است وقتی شما فقط یکبار اسکریپت‌های خود را فشرده می‌کنید بسیار از حالتی که در هر مرتبه از درخواست کاربران آن را فشرده کنید بهتر است و کمتر منابع سرور را هدر می‌دهد.