- IIS APPPOOL\TestAppPool به عنوان یک User برای SQL Server تعریف شده و دسترسی کامل به دیتابیس مورد نظر براش قرار داده شده!
- همچنین Query دریافت اطلاعات جدول که لاگ میشود بدون مشکل در سرور اجرا میشود و در واقع اسکیمای بانک اطلاعاتی با دستور SQL مورد نظر یکی است!
نظرات مطالب
مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity
ممنون از مطلب خوبتون.
من جداول خودم رو برای احراز هویت دارم آیا میشه همین جداول رو با ASP.NET Identity کار کنم؟
اگر نمیشه، این بانک ASP.NET Identity که توی SQL Server نمیسازه بانک Database.mdf رو میسازه، میشه توی SQL بسازیم از همون ابتدای پروژه؟
نظرات مطالب
RavenDB؛ تجربه متفاوت از پایگاه داده
نکته اینکه وقتی بانک اطلاعات Access رو استفاده کنین ، حتما نیازی نیست که Access روی کامپیوتر کاربر نصب باشه تا بتونه از برنامه شما استفاده کنه.
به هر حال میتونید از Sql Server CE استفاده کنید:
مطالب
EF Code First #4
آشنایی با Code first migrations
ویژگی Code first migrations برای اولین بار در EF 4.3 ارائه شد و هدف آن سهولت هماهنگ سازی کلاسهای مدل برنامه با بانک اطلاعاتی است؛ به صورت خودکار یا با تنظیمات دقیق دستی.
همانطور که در قسمتهای قبل نیز به آن اشاره شد، تا پیش از EF 4.3، پنج روال جهت آغاز به کار با بانک اطلاعاتی در EF code first وجود داشت و دارد:
1) در اولین بار اجرای برنامه، در صورتیکه بانک اطلاعاتی اشاره شده در رشته اتصالی وجود خارجی نداشته باشد، نسبت به ایجاد خودکار آن اقدام میگردد. اینکار پس از وهله سازی اولین DbContext و همچنین صدور یک کوئری به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد.
2) DropCreateDatabaseAlways : همواره پس از شروع برنامه، ابتدا بانک اطلاعاتی را drop کرده و سپس نمونه جدیدی را ایجاد میکند.
3) DropCreateDatabaseIfModelChanges : اگر EF Code first تشخیص دهد که تعاریف مدلهای شما با بانک اطلاعاتی مشخص شده توسط رشته اتصالی، هماهنگ نیست، آنرا drop کرده و نمونه جدیدی را تولید میکند.
4) با مقدار دهی پارامتر متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer به نال، میتوان فرآیند آغاز خودکار بانک اطلاعاتی را غیرفعال کرد. در این حالت شخص میتواند تغییرات انجام شده در کلاسهای مدل برنامه را به صورت دستی به بانک اطلاعاتی اعمال کند.
5) میتوان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer، یک آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را نیز تولید کرد.
اکثر این روشها در حین توسعه یک برنامه یا خصوصا جهت سهولت انجام آزمونهای خودکار بسیار مناسب هستند، اما به درد محیط کاری نمیخورند؛ زیرا drop یک بانک اطلاعاتی به معنای از دست دادن تمام اطلاعات ثبت شده در آن است. برای رفع این مشکل مهم، مفهومی به نام «Migrations» در EF 4.3 ارائه شده است تا بتوان بانک اطلاعاتی را بدون تخریب آن، بر اساس اطلاعات تغییر کردهی کلاسهای مدل برنامه، تغییر داد. البته بدیهی است زمانیکه توسط NuGet نسبت به دریافت و نصب EF اقدام میشود، همواره آخرین نگارش پایدار که حاوی اطلاعات و فایلهای مورد نیاز جهت کار با «Migrations» است را نیز دریافت خواهیم کرد.
تنظیمات ابتدایی Code first migrations
در اینجا قصد داریم همان مثال قسمت قبل را ادامه دهیم. در آن مثال از یک نمونه سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شد.
نیاز است از منوی Tools در ویژوال استودیو، گزینه Library package manager آن، گزینه package manager console را انتخاب کرد تا کنسول پاورشل NuGet ظاهر شود.
اطلاعات مرتبط با پاورشل EF، به صورت خودکار توسط NuGet نصب میشود. برای مثال جهت مشاهده آنها به مسیر packages\EntityFramework.4.3.1\tools در کنار پوشه پروژه خود مراجعه نمائید.
در ادامه در پایین صفحه، زمانیکه کنسول پاورشل NuGet ظاهر میشود، ابتدا باید دقت داشت که قرار است فرامین را بر روی چه پروژهای اجرا کنیم. برای مثال اگر تعاریف DbContext را به یک اسمبلی و پروژه class library مجزا انتقال دادهاید، گزینه Default project را در این قسمت باید به این پروژه مجزا، تغییر دهید.
سپس در خط فرمان پاور شل، دستور enable-migrations را وارد کرده و دکمه enter را فشار دهید.
پس از اجرای این دستور، یک سری اتفاقات رخ خواهد داد:
الف) پوشهای به نام Migrations به پروژه پیش فرض مشخص شده در کنسول پاورشل، اضافه میشود.
ب) دو کلاس جدید نیز در آن پوشه تعریف خواهند شد به نامهای Configuration.cs و یک نام خودکار مانند number_InitialCreate.cs
ج) در کنسول پاور شل، پیغام زیر ظاهر میگردد:
Detected database created with a database initializer. Scaffolded migration '201205050805256_InitialCreate'
corresponding to current database schema. To use an automatic migration instead, delete the Migrations
folder and re-run Enable-Migrations specifying the -EnableAutomaticMigrations parameter.
با توجه به اینکه در مثال قسمت سوم، از آغاز کننده سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شده بود، اطلاعات آن در جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory در بانک اطلاعاتی برنامه موجود است (تصویری از آنرا در قسمت اول این سری مشاهده کردید). سپس با توجه به ساختار بانک اطلاعاتی جاری، دو کلاس خودکار زیر را ایجاد کرده است:
namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = false;
}
protected override void Seed(EF_Sample02.Sample2Context context)
{
// This method will be called after migrating to the latest version.
// You can use the DbSet<T>.AddOrUpdate() helper extension method
// to avoid creating duplicate seed data. E.g.
//
// context.People.AddOrUpdate(
// p => p.FullName,
// new Person { FullName = "Andrew Peters" },
// new Person { FullName = "Brice Lambson" },
// new Person { FullName = "Rowan Miller" }
// );
//
}
}
}
namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;
public partial class InitialCreate : DbMigration
{
public override void Up()
{
CreateTable(
"Users",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Name = c.String(),
LastName = c.String(),
Email = c.String(),
Description = c.String(),
Photo = c.Binary(),
RowVersion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
Interests_Interest1 = c.String(maxLength: 450),
Interests_Interest2 = c.String(maxLength: 450),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
})
.PrimaryKey(t => t.Id);
CreateTable(
"Projects",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Title = c.String(maxLength: 50),
Description = c.String(),
RowVesrion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
AdminUser_Id = c.Int(),
})
.PrimaryKey(t => t.Id)
.ForeignKey("Users", t => t.AdminUser_Id)
.Index(t => t.AdminUser_Id);
}
public override void Down()
{
DropIndex("Projects", new[] { "AdminUser_Id" });
DropForeignKey("Projects", "AdminUser_Id", "Users");
DropTable("Projects");
DropTable("Users");
}
}
}
در این کلاس خودکار، نحوه ایجاد جداول بانک اطلاعاتی تعریف شدهاند. در متد تحریف شده Up، کار ایجاد بانک اطلاعاتی و در متد تحریف شده Down، دستورات حذف جداول و قیود ذکر شدهاند.
به علاوه اینبار متد Seed را در کلاس مشتق شده از DbMigrationsConfiguration، میتوان تحریف و مقدار دهی کرد.
علاوه بر اینها جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory نیز با اطلاعات جاری مقدار دهی میگردد.
فعال سازی گزینههای مهاجرت خودکار
برای استفاده از این کلاسها، ابتدا به فایل Configuration.cs مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را true کنید:
internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
}
پس از آن EF به صورت خودکار کار استفاده و مدیریت «Migrations» را عهدهدار خواهد شد. البته برای این منظور باید نوع آغاز کننده بانک اطلاعاتی را از DropCreateDatabaseAlways قبلی به نمونه جدید MigrateDatabaseToLatestVersion نیز تغییر دهیم:
//Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample2Context, Migrations.Configuration>());
یک نکته:
کلاس Migrations.Configuration که باید در حین وهله سازی از MigrateDatabaseToLatestVersion قید شود (همانند کدهای فوق)، از نوع internal sealed معرفی شده است. بنابراین اگر این کلاس را در یک اسمبلی جداگانه قرار دادهاید، نیاز است فایل را ویرایش کرده و internal sealed آنرا به public تغییر دهید.
روش دیگر معرفی کلاسهای Context و Migrations.Configuration، حذف متد Database.SetInitializer و استفاده از فایل app.config یا web.config است به نحو زیر ( در اینجا حرف ` اصطلاحا back tick نام دارد. فشردن دکمه ~ در حین تایپ انگلیسی):
<entityFramework>
<contexts>
<context type="EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02">
<databaseInitializer
type="System.Data.Entity.MigrateDatabaseToLatestVersion`2[[EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02],
[EF_Sample02.Migrations.Configuration, EF_Sample02]], EntityFramework"
/>
</context>
</contexts>
</entityFramework>
آزمودن ویژگی مهاجرت خودکار
اکنون برای آزمایش این موارد، یک خاصیت دلخواه را به کلاس Project به نام public string SomeProp اضافه کنید. سپس برنامه را اجرا نمائید.
در ادامه به بانک اطلاعاتی مراجعه کرده و فیلدهای جدول Projects را بررسی کنید:
CREATE TABLE [dbo].[Projects](
---...
[SomeProp] [nvarchar](max) NULL,
---...
بله. اینبار فیلد SomeProp بدون از دست رفتن اطلاعات و drop بانک اطلاعاتی، به جدول پروژهها اضافه شده است.
عکس العمل ویژگی مهاجرت خودکار در مقابل از دست رفتن اطلاعات
در ادامه، خاصیت public string SomeProp را که در قسمت قبل به کلاس پروژه اضافه کردیم، حذف کنید. اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. برنامه بلافاصله با استثنای زیر متوقف خواهد شد:
Automatic migration was not applied because it would result in data loss.
از آنجائیکه حذف یک خاصیت مساوی است با حذف یک ستون در جدول بانک اطلاعاتی، امکان از دست رفتن اطلاعات در این بین بسیار زیاد است. بنابراین ویژگی مهاجرت خودکار دیگر اعمال نخواهد شد و این مورد به نوعی یک محافظت خودکار است که درنظر گرفته شده است.
البته در EF Code first این مساله را نیز میتوان کنترل نمود. به کلاس Configuration اضافه شده توسط پاورشل مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationDataLossAllowed را به true تنظیم کنید:
internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
this.AutomaticMigrationsEnabled = true;
this.AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}
این تغییر به این معنا است که خودمان صریحا مجوز حذف یک ستون و اطلاعات مرتبط به آنرا صادر کردهایم.
پس از این تغییر، مجددا برنامه را اجرا کنید. ستون SomeProp به صورت خودکار حذف خواهد شد، اما اطلاعات رکوردهای موجود تغییری نخواهند کرد.
استفاده از Code first migrations بر روی یک بانک اطلاعاتی موجود
تفاوت یک دیتابیس موجود با بانک اطلاعاتی تولید شده توسط EF Code first در نبود جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory است.
به این ترتیب زمانیکه فرمان enable-migrations را در یک پروژه EF code first متصل به بانک اطلاعاتی قدیمی موجود اجرا میکنیم، پوشه Migration در آن ایجاد خواهد شد اما تنها حاوی فایل Configuration.cs است و نه فایلی شبیه به number_InitialCreate.cs .
بنابراین نیاز است به صورت صریح به EF اعلام کنیم که نیاز است تا جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory و فایل number_InitialCreate.cs را نیز تولید کند. برای این منظور کافی است دستور زیر را در خط فرمان پاورشل NuGet پس از فراخوانی enable-migrations اولیه، اجرا کنیم:
add-migration Initial -IgnoreChanges
با بکارگیری پارامتر IgnoreChanges، متد Up در فایل number_InitialCreate.cs تولید نخواهد شد. به این ترتیب نگران نخواهیم بود که در اولین بار اجرای برنامه، تعاریف دیتابیس موجود ممکن است اندکی تغییر کند.
سپس دستور زیر را جهت به روز رسانی جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory اجرا کنید:
update-database
پس از آن جهت سوئیچ به مهاجرت خودکار، خاصیت AutomaticMigrationsEnabled = true را در فایل Configuration.cs همانند قبل مقدار دهی کنید.
مشاهده دستوارت SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی
اگر علاقمند هستید که دستورات T-SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی را نیز مشاهده کنید، دستور Update-Database را با پارامتر Verbose آغاز نمائید:
Update-Database -Verbose
و اگر تنها نیاز به مشاهده اسکریپت تولیدی بدون اجرای آنها بر روی بانک اطلاعاتی مدنظر است، از پارامتر Script باید استفاده کرد:
update-database -Script
نکتهای در مورد جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory
تنها دلیلی که این جدول در SQL Server البته (ونه برای مثال در SQL Server CE) به صورت سیستمی معرفی میشود این است که «جلوی چشم نباشد»! به این ترتیب در SQL Server management studio در بین سایر جداول معمولی بانک اطلاعاتی قرار نمیگیرد. اما برای EF تفاوتی نمیکند که این جدول سیستمی است یا خیر.
همین سیستمی بودن آن ممکن است بر اساس سطح دسترسی کاربر اتصالی به بانک اطلاعاتی مساله ساز شود. برای نمونه ممکن است schema کاربر متصل dbo نباشد. همینجا است که کار به روز رسانی این جدول متوقف خواهد شد.
بنابراین اگر قصد داشتید خواص سیستمی آنرا لغو کنید، تنها کافی است دستورات T-SQL زیر را در SQL Server اجرا نمائید:
SELECT * INTO [TempMigrationHistory]
FROM [__MigrationHistory]
DROP TABLE [__MigrationHistory]
EXEC sp_rename [TempMigrationHistory], [__MigrationHistory]
ساده سازی پروسه مهاجرت خودکار
کل پروسهای را که در این قسمت مشاهده کردید، به صورت ذیل نیز میتوان خلاصه کرد:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Infrastructure;
using System.IO;
namespace EF_Sample02
{
public class Configuration<T> : DbMigrationsConfiguration<T> where T : DbContext
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}
}
public class SimpleDbMigrations
{
public static void UpdateDatabaseSchema<T>(string SQLScriptPath = "script.sql") where T : DbContext
{
var configuration = new Configuration<T>();
var dbMigrator = new DbMigrator(configuration);
saveToFile(SQLScriptPath, dbMigrator);
dbMigrator.Update();
}
private static void saveToFile(string SQLScriptPath, DbMigrator dbMigrator)
{
if (string.IsNullOrWhiteSpace(SQLScriptPath)) return;
var scriptor = new MigratorScriptingDecorator(dbMigrator);
var script = scriptor.ScriptUpdate(sourceMigration: null, targetMigration: null);
File.WriteAllText(SQLScriptPath, script);
Console.WriteLine(script);
}
}
}
سپس برای استفاده از آن خواهیم داشت:
SimpleDbMigrations.UpdateDatabaseSchema<Sample2Context>();
در این کلاس ذخیره سازی اسکریپت تولیدی جهت به روز رسانی بانک اطلاعاتی جاری در یک فایل نیز درنظر گرفته شده است.
تا اینجا مهاجرت خودکار را بررسی کردیم. در قسمت بعدی Code-Based Migrations را ادامه خواهیم داد.
Version | Original Release Date | Latest Patch Version | Patch Release Date | Support Level | End of Support |
---|---|---|---|---|---|
.NET Core 3.1 | Scheduled for November 2019 | | | Will be LTS when released | |
.NET Core 3.0 | Scheduled for September 23, 2019 | | | Will be Current when released | |
.NET Core 2.2 | December 4, 2018 | 2.2.5 | May 14, 2019 | Current | December 23, 2019 |
.NET Core 2.1 | May 30, 2018 | 2.1.11 | May 14, 2019 | LTS | At least three years from LTS declaration (August 21, 2018) |
.NET Core 2.0 | August 14, 2017 | 2.0.9 | July 10, 2018 | EOL | October 1, 2018 |
.NET Core 1.1 | November 16, 2016 | 1.1.13 | May 14, 2019 | Maintenance | June 27 2019 |
.NET Core 1.0 | June 27, 2016 | 1.0.16 | May 14, 2019 | Maintenance | June 27 2019 |
مطالب
EF Code First #3
بررسی تعاریف نگاشتها به کمک متادیتا در EF Code first
در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشتها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدلهای زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب میتواند داشته باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}
using System;
namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}
به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته میشود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاسهای شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص میکنند، به پروژه اضافه نمائید.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;
namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}
public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});
base.Seed(context);
}
}
}
به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:
<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
همانطور که ملاحظه میکنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره میکند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).
یک نکته:
مرسوم است کلاسهای مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاسهای مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژهها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت میکنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلیهای EF و data annotations داشته باشند.
در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاسهای دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:
using System;
using System.Data.Entity;
namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}
تا زمانیکه وهلهای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:
CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]
CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]
GO
ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO
ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO
توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شدهاند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشتهها به nvarchar از نوع max نگاشت شدهاند و null پذیر میباشند.
- خاصیت تصویر که با آرایهای از بایتها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاسها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل میکند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام میشود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شدهاند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم میتوانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.
مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first
1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نامهای ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، میتوان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آنرا به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:
public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }
و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمیکند EF باشد یا سایر فریم ورکهای دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا میکند.
2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر میگردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.
3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاند و جزو اسمبلی پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونهای از تعریف اینها را مشاهده میکنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آنها در یک سطر نیز میباشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:
[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }
ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگیها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.
ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشتهها به کار میرود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC دارد از این جهت که Client side validation آنرا نیز فعال میکند.
4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاند. بنابراین اگر تعاریف مدلهای شما در پروژه Class library جداگانهای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آنرا در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئریهای تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:
[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project
توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را میتوان تعیین کرد:
[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }
به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر میگردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column میتوان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع میشود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص میگردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، میتوان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.
نکتهای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شدهاند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)
نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first میتوان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاسهایی را که از هم ارث بری کردهاند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاسهای بازیکن و مربی از آن ارث بری میکنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار میگیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط میشوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاسهای بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل میشوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانهای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.
توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشتها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از تواناییهای Fluent API را شامل میشود.
5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگیها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شدهاند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }
[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }
زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده میشود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئریهای update و delete ایی که توسط EF صادر میشوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:
using System;
using System.Data.Entity;
namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}
متد Find بر اساس primary key عمل میکند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:
exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'
همانطور که ملاحظه میکنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'
در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامهای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده میکند، فاقد اعتبار شدهاند.
ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی میتوان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونهای از آنرا در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp میکند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آنرا دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:
exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1
از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کردهایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را میتوان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامههای چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.
6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید میشوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آنها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، میتوانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }
DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:
public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}
تا اینجا حالتهای None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی میشوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، میتوان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کردهاید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفتهاید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم میتوان آنرا از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).
همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):
[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}
بدیهی است نیازی نیست تا آنرا به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped میتوان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمیتوان در کوئریهای EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئریها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.
7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف میکنید، اما قصد ندارید اینها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. میخواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}
سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:
public InterestComponent Interests { set; get; }
همانطور که ملاحظه میکنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و همخانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:
CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...
در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شدهاند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آنها منطقیتر شدهاند.
یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدلهای برنامه عموما مورد استفاده قرار میگیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:
namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}
در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهلهای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شدهاند یا خیر) نخواهد داد.
8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاست.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، میتوانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز میتوان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }
در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف میشود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.
9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شدهاست.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده میشود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}
[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}
public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}
[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}
این دو کلاس همانند کلاسهای User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت میکنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}
public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}
public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}
این مثال ویژهای است از کتابخانهای که کتابهای آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته شدهاند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد میکند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط میتوان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}
public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}
[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون میداند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت میکند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.
یک نکتهی تکمیلی
از SQL Server 2012 SP1 به بعد، ایندکس جدیدی به نام Selective XML Indexes به مجموعهی ایندکسهای قابل تعریف بر روی یک ستون XML ایی اضافه شدهاست و این مزایا را به همراه دارد:
- برخلاف ایندکسهای اولیه و ثانویه بحث شده در مطلب جاری، کل محتوای سند را ایندکس نمیکنند. به همین جهت حجم کمتری را اشغال کرده و سرعت Insert و Update را کاهش نمیدهند.
- با استفاده از Selective XML Indexes تنها XPathهایی را که مشخص میکنید، ایندکس خواهند شد. بنابراین بر اساس کوئریهای موجود، میتوان ایندکسهای بهتری را تعریف کرد.
این نوع ایندکسها به صورت پیش فرض فعال نبوده و نیاز است از طریق رویه ذخیره شده سیستمی sp_db_selective_xml_index، فعال شوند.
و پس از آن برای تعریف یک ایندکس انتخابی خواهیم داشت:
قسمت path آن برای مثال در عمل، چنین شکلی را میتواند داشته باشد:
از SQL Server 2012 SP1 به بعد، ایندکس جدیدی به نام Selective XML Indexes به مجموعهی ایندکسهای قابل تعریف بر روی یک ستون XML ایی اضافه شدهاست و این مزایا را به همراه دارد:
- برخلاف ایندکسهای اولیه و ثانویه بحث شده در مطلب جاری، کل محتوای سند را ایندکس نمیکنند. به همین جهت حجم کمتری را اشغال کرده و سرعت Insert و Update را کاهش نمیدهند.
- با استفاده از Selective XML Indexes تنها XPathهایی را که مشخص میکنید، ایندکس خواهند شد. بنابراین بر اساس کوئریهای موجود، میتوان ایندکسهای بهتری را تعریف کرد.
این نوع ایندکسها به صورت پیش فرض فعال نبوده و نیاز است از طریق رویه ذخیره شده سیستمی sp_db_selective_xml_index، فعال شوند.
sys.sp_db_selective_xml_index @dbname = 'dbname', @selective_xml_index = 'action: on|off|true|false'
create selective xml index index_name on table_name(column_name) for (<path>)
for( pathColor = '/Item/Product/Color' as SQL nvarchar(20), pathSize = '/Item/Product/Size' as SQL int )
بوت استرپ 4 به همراه کلاسهای کمکی مفیدی برای کار با تصاویر نیز میباشد؛ مانند:
- کلاس img-fluid که سبب ایجاد تصاویر واکنشگرا میشود. به این معنا که اگر این کلاس به تصویری انتساب داده شد، عرض آن با عرض container آن، تطابق پیدا میکند.
- کلاس rounded-dir برای گرد کردن گوشههای تصاویر کاربرد دارد. در اینجا ذکر dir اختیاری است و میتواند مقادیر زیر را داشته باشد:
top, right, bottom, left, circle
همچنین اگر تصویری دارای گوشههای گرد است (توسط کلاس css دیگری تنظیم شدهاست)، میتوان با اعمال کلاس rounded-0، آنرا لغو کرد.
- کلاس img-thumbnail نیز تصویری را با گوشههای گرد و همچنین با حاشیهای به ضخامت 1px، ایجاد میکند.
- کلاسهای float-left و float-right حالت پیشفرض نمایش inline تصاویر را لغو کرده و آنها را در جهتهای دلخواهی نمایش میدهند.
- اگر حالت نمایش تصویر inline است، میتوان مانند متون با استفاده از کلاس text-center، آنها را در میانهی container، نمایش داد.
- اگر تصویر به صورت block نمایش داده میشود (display:block)، کلاس mx-auto میتواند آنرا در میانهی container نمایش دهد.
مثالی از تصاویر واکنشگرا
در اینجا با اعمال کلاس img-fluid به یک تصویر، سبب خواهیم شد تا عرض آن با عرض container تطابق پیدا کند:
همانطور که مشاهده میکنید، این کلاس، یک تصویر بزرگ را متناسب با عرض دربرگیرندهی آن، نمایش میدهد.
مثال تصویر با گوشههای گرد
در همین مثال اگر بخواهیم گوشههای تصویر را گرد کنیم، فقط کافی است کلاس rounded را نیز به آن اضافه کنیم:
با این خروجی:
مثال تصویر با گوشههای گرد در جهتی خاص
و یا اگر جهتی را نیز به آن اعمال کنیم:
برای مثال فقط گوشههای بالای آن گرد میشوند:
و یا نتیجهی اعمال جهت دایرهای به تصویر:
بیضی شکلی به صورت زیر است:
مثال نمایش تصویر در گوشهای خاص از صفحه
اگر بخواهیم تصویر را برای مثال در سمت چپ صفحه نمایش دهیم:
خروجی آن به صورت زیر خواهد بود:
برای نمایش تصویر در وسط صفحه:
در اینجا با استفاده از کلاس text-center، تصویر را به میانهی صفحه منتقل کردهایم.
کار با عناصر figure جهت نمایش بهتر تصاویر و متون ذیل آنها
برای کار بهتر با عناصر figure در بوت استرپ، ابتدا کلاس figure را به آنها انتساب میدهیم. سپس میتوان کلاس figure-img را به تصاویر داخل آنها افزود. این مورد سبب میشود تا تصاویر با اندکی فاصله نسبت به متن داخل آن نمایش داده شوند. در آخر میتوان به figcaption، کلاس figure-caption را افزود تا رنگ و فاصلهی مناسبی را به آن اعمال کند:
با این خروجی:
کلاس figure-img سبب شدهاست تا تصویر، با متن، اندکی فاصله پیدا کند. همچنین کلاس figure-caption، متن ذیل تصویر را اندکی روشنتر نمایش میدهد.
کدهای کامل این قسمت را از اینجا میتوانید دریافت کنید: Bootstrap4_03.zip
- کلاس img-fluid که سبب ایجاد تصاویر واکنشگرا میشود. به این معنا که اگر این کلاس به تصویری انتساب داده شد، عرض آن با عرض container آن، تطابق پیدا میکند.
- کلاس rounded-dir برای گرد کردن گوشههای تصاویر کاربرد دارد. در اینجا ذکر dir اختیاری است و میتواند مقادیر زیر را داشته باشد:
top, right, bottom, left, circle
همچنین اگر تصویری دارای گوشههای گرد است (توسط کلاس css دیگری تنظیم شدهاست)، میتوان با اعمال کلاس rounded-0، آنرا لغو کرد.
- کلاس img-thumbnail نیز تصویری را با گوشههای گرد و همچنین با حاشیهای به ضخامت 1px، ایجاد میکند.
- کلاسهای float-left و float-right حالت پیشفرض نمایش inline تصاویر را لغو کرده و آنها را در جهتهای دلخواهی نمایش میدهند.
- اگر حالت نمایش تصویر inline است، میتوان مانند متون با استفاده از کلاس text-center، آنها را در میانهی container، نمایش داد.
- اگر تصویر به صورت block نمایش داده میشود (display:block)، کلاس mx-auto میتواند آنرا در میانهی container نمایش دهد.
مثالی از تصاویر واکنشگرا
<body> <div class="container"> <section class="content" id="testimonials"> <h2>Testimonials</h2> <figure> <img class="img-fluid" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo"> <figcaption>The staff at Wisdom worked tirelessly to determine why our three-year old Golden Retriever, Roxie, started going into sudden kidney failure. They stabilized her and provided fluids until her kidneys were again functioning normally.</figcaption> </figure> </section> </div> </body>
همانطور که مشاهده میکنید، این کلاس، یک تصویر بزرگ را متناسب با عرض دربرگیرندهی آن، نمایش میدهد.
مثال تصویر با گوشههای گرد
در همین مثال اگر بخواهیم گوشههای تصویر را گرد کنیم، فقط کافی است کلاس rounded را نیز به آن اضافه کنیم:
<img class="img-fluid rounded" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
مثال تصویر با گوشههای گرد در جهتی خاص
و یا اگر جهتی را نیز به آن اعمال کنیم:
<img class="img-fluid rounded-top" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
و یا نتیجهی اعمال جهت دایرهای به تصویر:
<img class="img-fluid rounded-circle" src="images/testimonial-johnb.jpg" alt="John B Photo">
مثال نمایش تصویر در گوشهای خاص از صفحه
اگر بخواهیم تصویر را برای مثال در سمت چپ صفحه نمایش دهیم:
<img class="img-fluid rounded-circle float-left" width="200px" src="images/testimonial-lorraines.jpg" alt="Lorraine Photo">
برای نمایش تصویر در وسط صفحه:
<body> <div class="container"> <section class="content" id="testimonials"> <h2>Testimonials</h2> <figure class="text-center"> <img class="img-fluid rounded-circle" src="images/testimonial-mcphersons.jpg" alt="McPhersons Photo" width="200px"> <figcaption>When Samantha, our Siamese cat, began sleeping all the time and urinating excessively, we brought her to see the specialists at Wisdom. Now, two years later, Samantha is still free from any complications of diabetes, and her blood sugar regularly tests normal.</figcaption> </figure> </section> </div> </body>
کار با عناصر figure جهت نمایش بهتر تصاویر و متون ذیل آنها
برای کار بهتر با عناصر figure در بوت استرپ، ابتدا کلاس figure را به آنها انتساب میدهیم. سپس میتوان کلاس figure-img را به تصاویر داخل آنها افزود. این مورد سبب میشود تا تصاویر با اندکی فاصله نسبت به متن داخل آن نمایش داده شوند. در آخر میتوان به figcaption، کلاس figure-caption را افزود تا رنگ و فاصلهی مناسبی را به آن اعمال کند:
<body> <div class="container"> <section class="content" id="testimonials"> <h2>Testimonials</h2> <figure class="figure"> <img class="img-fluid figure-img rounded" src="images/testimonial-lorraines.jpg" alt="Lorraine Photo"> <figcaption class="figure-caption">Wisdom Pet Medicine is the only clinic around that will even book pet fish for appointments. When our 13-year old Comet goldfish, McAllister, turned from silvery white to an angry red, we called around, urgently trying to find a veterinarian who could help. Wisdom not only got us in the same day, but also was able to diagnose McAllister as having a severe case of septicemia.</figcaption> </figure> </section> </div> </body>
کلاس figure-img سبب شدهاست تا تصویر، با متن، اندکی فاصله پیدا کند. همچنین کلاس figure-caption، متن ذیل تصویر را اندکی روشنتر نمایش میدهد.
کدهای کامل این قسمت را از اینجا میتوانید دریافت کنید: Bootstrap4_03.zip
نظرات مطالب
آموزش LINQ بخش سوم
بله. توضیح دادم چرا. چون طراحی جدول شما اشتباه هست. اگر عدد وارد میکنید، نوع فیلد را int تعیین کنید. مابقی آن به صورت خودکار درست میشود (و نیازی به هیچ نکتهی خاصی هم ندارد). اگر الزامی به ورود رشته هست، باید بجای 10 بنویسید 010 تا مقایسهها درست شوند (این 0های پیش از اعداد باید تعداد کاراکترها را به تعداد کاراکترهای بزرگترین عدد رشتهای که دارید برساند؛ اگر بزرگترین عدد شد 1000 باید تمام اینها را به 0010 اصلاح کنید). چون اینها رشته هستند نه عدد. تمام دادهها وارد شده هم باید به همین صورت اصلاح شوند. روش دیگر هم این است که مستقیما SQL بنویسید و (cast(code as int کنید. راه دیگری ندارد. حتی کوئری SQL ایی هم که در بالا نوشتید جواب نمیدهد چون cast as int ندارد. بنابراین سادهترین و منطقیترین روش، انتخاب نوع فیلد مناسب هست.
SELECT * FROM document WHERE CAST(code AS INT) > 1 and CAST(code AS INT) < 10