مطالب
Blazor 5x - قسمت اول - معرفی
با استفاده از Blazor می‌توان برنامه‌های وب تعاملی را با کمک زبان #C تهیه کرد که پیشتر برای نوشتن آن‌ها به جاوا اسکریپت نیاز بود. به این ترتیب می‌توان برای تهیه‌ی قسمت‌های front-end و backend پروژه‌ی خود، از زبانی که به آن تسلط دارید استفاده کنید. یکی از مزایای آن امکان به اشتراک گذاری کدهای سمت سرور و کلاینت است؛ با توجه به اینکه هر دو به یک زبان تهیه می‌شوند.


وضعیت توسعه‌ی برنامه‌های وب، پیش از ارائه‌ی Blazor

عموما برای توسعه‌ی برنامه‌های وب، در سمت سرور آن‌ها از زبان‌هایی مانند C#، Java و Python و امثال آن‌ها استفاده می‌شود؛ اما این وضعیت در سمت کلاینت فرق می‌کند. در سمت کلاینت، عموما از فریم‌ورک‌ها و کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی مانند Angular ،React ،Vue.js ،jQuery و غیره استفاده می‌شود.


همانطور که مشاهده می‌کنید، فراگیری و اجرای این دو گروه متفاوت از زبان‌ها، مشکل و وقت‌گیر است. بنابراین چقدر خوب می‌شد اگر امکان تهیه‌ی هر دو قسمت برنامه‌های وب، تنها با یک زبان میسر می‌شد. با استفاده از Blazor، این آرزو میسر شده‌است.


با استفاده از Blazor می‌توان کدهای تعاملی UI را بجای استفاده از زبان جاوا اسکریپت، با کمک زبان #C تهیه کرد. به این ترتیب با استفاده از یک زبان می‌توان کدهای سمت سرور و سمت کلاینت را پیاده سازی کرد. البته شاید این سؤال مطرح شود که مرورگرها تنها قادر به درک کدهای HTML و جاوا اسکریپت هستند و نه #C، بنابراین چگونه می‌توان از زبان #C در مرورگرها نیز استفاده کرد؟ پاسخ به آن، به فناوری جدید «وب اسمبلی» بر می‌گردد. Blazor با استفاده از «وب اسمبلی» است که می‌تواند کدهای #C را درون مرورگر اجرا کند.


حالت‌های مختلف هاست و ارائه‌ی برنامه‌های مبتنی بر Blazor

برنامه‌های مبتنی بر Blazor، به دو روش مختلف قابل ارائه هستند:

الف) Blazor Server

Blazor Server، در اساس یک برنامه‌ی استاندارد ASP.NET Core است که در آن تمام قابلیت‌های سمت سرور، مانند کار با EF-Core، میسر است و امکان دسترسی به این امکانات به صورت یکپارچه‌ای در سراسر برنامه وجود دارد. در این حالت، کامپوننت‌های Blazor، بجای اجرای بر روی مرورگر کاربر، در سمت سرور اجرا می‌شوند. این تعاملات و به روز رسانی‌های UI، توسط یک اتصال دائم SignalR مدیریت می‌شوند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، در حالت هاست سمت سرور، همه چیز، منجمله کامپوننت‌های Blazor، در همان سمت سرور قرار دارند و این اتصال پشت صحنه‌ی SignalR است که کار تبادل اطلاعات ارسالی و رندر شده را بر عهده می‌گیرد.

ب) Blazor web assembly

در این حالت با استفاده از فناوری جدید «وب اسمبلی»، تمام کدهای یک برنامه‌ی مبتنی بر Blazor به کمک NET Runtime.، داخل مرورگر اجرا می‌شود. به Blazor web assembly باید همانند فریم‌ورک‌های SPA (تک صفحه‌ای وب)، مانند Angular و React نگاه کرد؛ با یک تفاوت مهم: در اینجا بجای استفاده از جاو اسکریپت برای نوشتن برنامه‌ی SPA، از #C استفاده می‌شود. اگر به تصویر فوق دقت کنید، در حالت اجرای برنامه‌های Blazor web assembly، تنها به مرورگر کاربر نیاز است و همه چیز داخل آن قرار می‌گیرد. در اینجا دیگر خبری از یک اتصال دائم SignalR با سرور وجود ندارد.
البته باید دقت داشت که از فناوری وب اسمبلی، در تمام مرورگرهای جدید پشتیبانی می‌شود؛ منهای IE 11. در این حالت مرورگر کل برنامه‌ی Blazor را دریافت می‌کند (همانند دریافت کل کدهای یک برنامه‌ی Angular و یا React) و بدون استفاده از رندر سمت سرور حالت الف، قابلیت تعامل با کاربر را دارد.
بدیهی است با توجه به اینکه Blazor web assembly مستقیما داخل مرورگر اجرا می‌شود، دیگر همانند حالت الف، امکان دسترسی مستقیم به فناوری‌ها و امکانات سمت سرور، مانند کار مستقیم با EF-Core را نخواهد داشت. برای این منظور دقیقا همانند روش کار با سایر فریم ورک‌های SPA، نیاز به تهیه‌ی یک ASP.NET Core Web API جهت تعامل با سرور خواهد بود.


مزایا و معایب حالت‌های مختلف هاست برنامه‌های Blazor

الف) Blazor Server
مزایا:
- حجم دریافتی توسط مرورگر در این حالت بسیار کم است.
- امکان دسترسی به تمام امکانات سمت سرور را دارد؛ مانند تمام کتابخانه‌های سمت سرور و همچنین امکان دیباگ آن نیز همانند سایر برنامه‌های سمت سرور است.
- بر روی مرورگرهای قدیمی نیز قابل اجرا است؛ چون بدون نیاز به فناوری جدید «وب اسمبلی» کار می‌کند.

معایب:
- رندر شدن UI آن نسبت به حالت ب، کندتر است. از این جهت که تمام تعاملات UI آن، توسط اتصال SignalR به سمت سرور ارسال شده و سپس نتیجه‌ی نهایی رندر شده، به سمت کلاینت بازگشت داده می‌شود.
- پشتیبانی از اجرای offline آن وجود ندارد. اگر اتصال SignalR موجود قطع شود، دیگر نمی‌توان از برنامه استفاده کرد.
- با توجه به نیاز به استفاده‌ی از یک اتصال دائم SignalR به ازای هر کاربر، مقیاس پذیری این نوع برنامه‌ها کمتر است. البته اگر تعداد کاربران برنامه‌های شما در یک شبکه‌ی اینترانت داخلی شرکتی محدود است، این مورد مشکل خاصی نخواهد بود. از دیدگاهی دیگر اگر تعداد کاربران برنامه‌ی شما بسیار زیاد است، استفاده از Blazor Server توصیه نمی‌شود. البته باید دقت داشت که سروری با 4GB RAM، می‌تواند 5000 کاربر همزمان SignalR را مدیریت کند.


ب) Blazor web assembly یا به اختصار Blazor WASM
مزایا:
- هیچ نوع وابستگی به سمت سرور ندارد. همینقدر که برنامه توسط مرورگر دریافت شد، قابل اجر است.
- برای هاست آن الزاما نیازی به یک سرور IIS و یا یک وب سرور ASP.NET Core نیست.
- امکان ارائه‌ی آن توسط یک CDN نیز وجود دارد.
- چون در این حالت کل برنامه توسط مرورگر دریافت می‌شود، قابلیت اجرای آفلاین را نیز پیدا می‌کند.
- برای کار، نیازی به اتصال دائم SignalR را ندارد؛ به همین جهت مقیاس پذیری آن بیشتر است.

معایب:
- حتما نیاز به استفاده‌ی از مرورگرهای جدید با پشتیبانی از web assembly را دارد؛ برای مثال نیاز به کروم نگارش 57 به بعد و فایرفاکس نگارش 52 به بعد را دارد و بر روی IE اجرا نمی‌شود.
- چون کل برنامه در این حالت توسط مرورگر دریافت می‌شود، حجم ابتدایی دریافت آن کمی بالا است.
- میدان دید و عملکرد آن همانند سایر برنامه‌های SPA، محدود است به امکاناتی که مرورگر، در اختیار برنامه قرار می‌دهد.



ایجاد پروژه‌های خالی Blazor Server و Blazor web assembly

یا می‌توانید از ویژوال استودیوی کامل و منوی افزودن پروژه‌ی آن برای اینکار استفاده کنید و یا اگر به خروجی دستور dotnet new --list مراجعه کنیم، SDK دات نت 5، به همراه دو قالب مرتبط زیر نیز هست:
C:\Users\Vahid>dotnet new --list
Templates                                         Short Name               Language          Tags
--------------------------------------------      -------------------      ------------      ----------------------
Blazor Server App                                 blazorserver             [C#]              Web/Blazor
Blazor WebAssembly App                            blazorwasm               [C#]              Web/Blazor/WebAssembly
بنابراین فقط کافی است دستور dotnet new blazorserver و یا dotnet new blazorwasm را در یک پوشه‌ی خالی اجرا کنیم تا بر اساس قالب‌های پیش‌فرض ارائه شده، بتوان پروژه‌های خالی Blazor Server و یا Blazor WebAssembly را ایجاد کرد.


در قسمت بعد، این دو پروژه‌ی خالی فوق را ایجاد کرده و ساختار آن‌ها را بررسی می‌کنیم. همچنین نکاتی را هم که در این قسمت در مورد نحوه‌ی هاست این برنامه‌ها عنوان شد، بر روی این پروژه‌ها مشاهده خواهیم کرد.
مطالب
آموزش زمانبندی کارها با HangFire در Asp.Net Core

تسک‌های پس زمینه (Background Job) چیست؟

بطور کلی تسک‌های پس زمینه، کارهایی هستند که برنامه باید بصورت خودکار در زمان‌های مشخصی آن‌ها را انجام دهد؛ برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که متدی را با حجم زیادی از محاسبات پیچیده دارید که وقتی کاربر درخواست خود را ارسال میکند، شروع به محاسبه میشود و کاربر چاره‌ای جز انتظار نخواهد داشت؛ اما اگر اینکار در زمانی دیگر، قبل از درخواست کاربر محاسبه میشد و صرفا نتیجه‌اش به کاربر نمایش داده میشد، قطعا تصمیم گیری بهتری نسبت به محاسبه‌ی آنی آن متد، در زمان درخواست کاربر بوده.
در سناریوی دیگری تصور کنید میخواهید هر شب در ساعتی مشخص، خلاصه‌ای از مطالب وب‌سایتتان را برای کاربران وبسایت ایمیل کنید. در این حالت برنامه باید هر شب در ساعتی خاص اینکار را برای ما انجام دهد و تماما باید این اتفاق بدون دخالت هیچ اراده‌ی انسانی و بصورت خودکار توسط برنامه انجام گیرد.
همچنین شرایطی از این قبیل، ارسال ایمیل تایید هویت، یک ساعت بعد از ثبت نام، گرفتن بک آپ از اطلاعات برنامه بصورت هفتگی و دیگر این موارد، همه در دسته‌ی تسک‌های پس زمینه (Background Job) از یک برنامه قرار دارند.


سؤال : HangFire چیست؟

همانطور که دانستید، تسک‌های پس زمینه نیاز به یک سیستم مدیریت زمان دارند که کارها را در زمان‌های مشخص شده‌ای به انجام برساند. HangFire یک پکیج متن باز، برای ایجاد سیستم زمانبندی شده‌ی کارها است و اینکار را به ساده‌ترین روش، انجام خواهد داد. همچنین HangFire در کنار Quartz که سیستم دیگری جهت پیاده سازی زمانبندی است، از معروف‌ترین پکیج‌ها برای زمانبندی تسک‌های پس زمینه بشمار میروند که در ادامه بیشتر به مزایا و معایب این دو می‌پردازیم. 

مقایسه HangFire و Quartz 

میتوان گفت این دو پکیج تا حد زیادی شبیه به هم هستند و تفاوت اصلی آن‌ها، در لایه‌های زیرین و نوع محاسبات زمانی هریک، نهفته است که الگوریتم مختص به خود را برای این محاسبات دارند؛ اما در نهایت یک کار را انجام میدهند.

دیتابیس :

تفاوتی که میتوان از آن نام برد، وجود قابلیت Redis Store در HangFire است که Quratz چنین قابلیتی را از سمت خودش ارائه نداده و برای استفاده از Redis در Quartz باید شخصا این دو را باهم کانفیگ کنید. دیتابیس Redis بخاطر ساختار دیتابیسی که دارد، سرعت و پرفرمنس بالاتری را ارائه میدهد که استفاده از این قابلیت، در پروژه‌هایی با تعداد تسک‌ها و رکورد‌های زیاد، کاملا مشهود است. البته این ویژگی در HangFire رایگان نیست و برای داشتن آن از سمت HangFire، لازم است هزینه‌ی آن را نیز پرداخت کنید؛ اما اگر هم نمیخواهید پولی بابتش بپردازید و همچنان از آن استفاده کنید، یک پکیج سورس باز برای آن نیز طراحی شده که از این لینک میتوانید آن‌را مشاهده کنید. 

ساختار :

پکیج HangFire از ابتدا با دات نت و معماری‌های دات نتی توسعه داده شده، اما Quartz ابتدا برای زبان جاوا نوشته شده بود و به نوعی از این زبان، ریلیزی برای دات نت تهیه شد و این موضوع طبعا تاثیرات خودش را داشته و برخی از معماری‌ها و تفکرات جاوایی در آن مشهود است که البته مشکلی را ایجاد نمیکند و محدودیتی نسبت به HangFire از لحاظ کارکرد، دارا نیست. شاید تنها چیزی که میتوان در این باب گفت، DotNet Friendly‌تر بودن HangFire است که کار با متد‌های آن، آسان‌تر و به اصطلاح، خوش دست‌تر است.

داشبورد :

هردو پکیج از داشبورد، پشتیبانی میکنند که میتوانید در این داشبورد و ui اختصاصی که برای نمایش تسک‌ها طراحی شده، تسک‌های ایجاد شده را مدیریت کنید. داشبورد HangFire بصورت پیشفرض همراه با آن قرار دارد که بعد از نصب HangFire میتوانید براحتی داشبورد سوار بر آن را نیز مشاهده کنید. اما در Quartz ، داشبورد باید بصورت یک Extension، در پکیجی جدا به آن اضافه شود و مورد استفاده قرار گیرد. در لینک‌های 1 و 2، دوتا از بهترین داشبورد‌ها برای Quartz را مشاهده میکنید که در صورت نیاز میتوانید از آن‌ها استفاده کنید. 

استفاده از HangFire

1. نصب :

  • برای نصب HangFire در یک پروژه‌ی Asp.Net Core لازم است ابتدا پکیج‌های مورد نیاز آن را نصب کنید؛ که شامل موارد زیر است:
Install-Package Hangfire.Core 
Install-Package Hangfire.SqlServer
Install-Package Hangfire.AspNetCore
  • پس از نصب پکیج‌ها باید تنظیمات مورد نیاز برای پیاده سازی HangFire را در برنامه، اعمال کنیم. این تنظیمات شامل افزودن سرویس‌ها و اینترفیس‌های HangFire به برنامه است که اینکار را با افزودن HangFire به متد ConfigureService کلاس Startup انجام خواهیم داد: 
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    // Add Hangfire services.
    services.AddHangfire(configuration => configuration
        .SetDataCompatibilityLevel(CompatibilityLevel.Version_170)
        .UseSimpleAssemblyNameTypeSerializer()
        .UseRecommendedSerializerSettings()
        .UseSqlServerStorage(Configuration.GetConnectionString("HangfireConnection"), new SqlServerStorageOptions
        {
            CommandBatchMaxTimeout = TimeSpan.FromMinutes(5),
            SlidingInvisibilityTimeout = TimeSpan.FromMinutes(5),
            QueuePollInterval = TimeSpan.Zero,
            UseRecommendedIsolationLevel = true,
            DisableGlobalLocks = true
        }));

    // Add the processing server as IHostedService
    services.AddHangfireServer();

    // Add framework services.
    services.AddMvc();
}
  • پکیج HangFire برای مدیریت کار و زمان ، Table هایی دارد که پس از نصب، بر روی دیتابیس برنامه‌ی شما قرار میگیرد. فقط باید دقت داشته باشید ConnectionString دیتابیس خود را در متد AddHangFire مقدار دهی کنید، تا از این طریق دیتابیس برنامه را شناخته و Table‌های مورد نظر را در Schema جدیدی با نام HangFire به آن اضافه کند. 

پ ن : HangFire بصورت پیش‌فرض با دیتابیس SqlServer ارتباط برقرار میکند.

  • این پکیج یک داشبورد اختصاصی دارد که در آن لیستی از انواع تسک‌های در صف انجام و گزارشی از انجام شده‌ها را در اختیار ما قرار میدهد. برای تنظیم این داشبورد باید Middleware مربوط به آن و endpoint جدیدی را برای شناسایی مسیر داشبورد HangFire در برنامه، در متد Configure کلاس Startup اضافه کنید : 
public void Configure(IApplicationBuilder app, IBackgroundJobClient backgroundJobs, IHostingEnvironment env)
{
    // HangFire Dashboard
    app.UseHangfireDashboard();

     app.UseEndpoints(endpoints =>
     {
         endpoints.MapControllers();
         
         // HangFire Dashboard endpoint
         endpoints.MapHangfireDashboard();
     });
}

برای اینکه به داشبورد HangFire دسترسی داشته باشید، کافیست پس از نصب و انجام تنظیمات مذکور، برنامه را اجرا کنید و در انتهای Url برنامه، کلمه‌ی "hangfire" را وارد کنید. سپس وارد پنل داشبورد آن خواهید شد. 
http://localhost:50255/hangfire
البته میتوانید آدرس داشبورد HangFire را در برنامه، از کلمه‌ی "hangfire" به هر چیزی که میخواهید شخصی سازی کنید. برای اینکار کافیست درون Middleware تعریف شده بصورت ورودی string، آدرس جدیدی را برای HangFire تعریف کنید. 
app.UseHangfireDashboard("/mydashboard");
و به طبع در Url : 
http://localhost:50255/mydashboard

2. داشبورد :

داشبورد HangFire شامل چندین بخش و تب مختلف است که به اختصار هر یک را بررسی خواهیم کرد. 



تب Job :
همه‌ی تسک‌های تعریف شده، شامل Enqueued, Succeeded, Processing, Failed و... در این تب نشان داده میشوند. 


تب Retries :
این تب مربوط به تسک‌هایی است که در روال زمانبندی و اجرا، به دلایل مختلفی مثل Stop شدن برنامه توسط iis یا Down شدن سرور و یا هر عامل خارجی دیگری، شکست خوردند و در زمانبندی مشخص شده، اجرا نشدند. همچنین قابلیت دوباره‌ی به جریان انداختن job مورد نظر را در اختیار ما قرار میدهد که از این طریق میتوان تسک‌های از دست رفته را مدیریت کرد و دوباره انجام داد. 


تب Recurring Jobs :
وقتی شما یک تسک را مانند گرفتن بکاپ از دیتابیس، بصورت ماهانه تعریف میکنید و قرار است در هر ماه، این اتفاق رخ دهد، این مورد یک تسک تکراری تلقی شده و این تب مسئول نشان دادن اینگونه از تسک‌ها میباشد. 


تب Servers :
این بخش، سرویس‌هایی را که HangFire برای محاسبه‌ی زمانبندی از آن‌ها استفاده میکند، نشان میدهد. وقتی متد services.AddHangfireServer را به متد ConfigureService کلاس Startup اضافه میکنید، سرویس‌های HangFire جهت محاسبه‌ی زمانبندی‌ها فعال میشوند. 


3. امنیت داشبورد :

همانطور که دانستید، داشبورد، اطلاعات کاملی از نوع کارها و زمان اجرای آن‌ها و نام متدها را در اختیار ما قرار میدهد و همچنین اجازه‌ی تغییراتی را مثل حذف یک تسک، یا دوباره به اجرا در آوردن تسک‌ها و یا اجرای سریع تسک‌های به موعد نرسیده را به کاربر میدهد. گاهی ممکن است این اطلاعات، شامل محتوایی امنیتی و غیر عمومی باشد که هرکسی در برنامه حق دسترسی به آن‌ها را ندارد. برای مدیریت کردن این امر، میتوانید مراحل زیر را طی کنید :
مرحله اول : یک کلاس را ایجاد میکنیم (مثلا با نام MyAuthorizationFilter) که این کلاس از اینترفیسی با نام IDashboardAuthorizationFilter ارث بری خواهد کرد. 
public class MyAuthorizationFilter : IDashboardAuthorizationFilter
{
    public bool Authorize(DashboardContext context)
    {
        var httpContext = context.GetHttpContext();

        // Allow all authenticated users to see the Dashboard (potentially dangerous).
        return httpContext.User.Identity.IsAuthenticated;
    }
}
درون این کلاس، متدی با نام Authorize از اینترفیس مربوطه، پیاده سازی میشود که شروط احراز هویت و صدور یا عدم صدور دسترسی را کنترل میکند. این متد، یک خروجی Boolean دارد که اگر هر یک از شروط احراز هویت شما تایید نشد، خروجی false را بر میگرداند. در این مثال، ما برای دسترسی، محدودیت Login بودن را اعمال کرده‌ایم که این را از HttpContext میگیریم.

مرحله دوم : در این مرحله کلاسی را که بعنوان فیلتر احراز هویت برای کاربران ساخته‌ایم، در option‌های middleware پکیج HangFire اضافه میکنیم. 
app.UseHangfireDashboard("/hangfire", new DashboardOptions
{
    Authorization = new [] { new MyAuthorizationFilter() }
});
یکی دیگر از option‌های این middleware که میتوان برای کنترل دسترسی در HangFire استفاده کرد، گزینه‌ی Read-only view نام دارد. 
app.UseHangfireDashboard("/hangfire", new DashboardOptions
{
    IsReadOnlyFunc = (DashboardContext context) => true
});
این گزینه اجازه‌ی هرگونه تغییری را در روند تسک‌ها، از طریق صفحه‌ی داشبورد، از هر کاربری سلب میکند و داشبورد را صرفا به جهت نمایش کار‌ها استفاده میکند نه چیز دیگر.



انواع تسک‌ها در HangFire :

1. تسک‌های Fire-And-Forget :

تسک‌های Fire-And-Forget زمانبندی خاصی ندارند و بلافاصله بعد از فراخوانی، اجرا میشوند. برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که میخواهید پس از ثبت نام هر کاربر در وب‌سایت، یک ایمیل خوش آمد گویی ارسال کنید. این عمل یک تسک پس زمینه تلقی میشود، اما زمانبندی خاصی را نیز نمیخواهید برایش در نظر بگیرید. در چنین شرایطی میتوانید از متد Enqueue استفاده کنید و یک تسک Fire-And-Forget را ایجاد کنید تا این تسک صرفا در تسک‌های پس زمینه‌تان نام برده شود و قابل مشاهده باشد. 
public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IBackgroundJobClient _backgroundJobClient;
        public HomeController(IBackgroundJobClient backgroundJobClient)
        {
            _backgroundJobClient = backgroundJobClient;
        }
    
         [HttpPost]
         [Route("welcome")]
         public IActionResult Welcome(string userName)
         {
             var jobId = _backgroundJobClient.Enqueue(() => SendWelcomeMail(userName));
             return Ok($"Job Id {jobId} Completed. Welcome Mail Sent!");
         }

         public void SendWelcomeMail(string userName)
         {
             //Logic to Mail the user
             Console.WriteLine($"Welcome to our application, {userName}");
         }    
    }
همانطور که میبینید در مثال بالا ابتدا برای استفاده از تسک‌های Fire-and-Forget در HangFire باید اینترفیس IBackgroundJobClient را تزریق کنیم و با استفاده از متد Enqueue در این اینترفیس، یک تسک پس زمینه را ایجاد میکنیم که کار آن، فراخوانی متد SendWelcomeMail خواهد بود.

2. تسک‌های Delayed :

همانطور که از اسم آن پیداست، تسک‌های Delayed، تسک‌هایی هستند که با یک تاخیر در زمان، اجرا خواهند شد. بطور کلی زمانبندی این تسک‌ها به دو دسته تقسیم میشود :

  • دسته اول : اجرا پس از تاخیر در زمانی مشخص.
همان شرایط ارسال ایمیل را به کاربرانی که در وبسایتتان ثبت نام میکنند، در نظر بگیرید؛ اما اینبار میخواهید نه بلافاصله، بلکه 10 دقیقه بعد از ثبت نام کاربر، ایمیل خوش آمد گویی را ارسال کنید. در این نوع شما یک تاخیر 10 دقیقه‌ای میخواهید که Delayed Job‌ها اینکار را برای ما انجام میدهند. 
public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IBackgroundJobClient _backgroundJobClient;
        public HomeController(IBackgroundJobClient backgroundJobClient)
        {
            _backgroundJobClient = backgroundJobClient;
        }
    
         [HttpPost]
         [Route("welcome")]
         public IActionResult Welcome(string userName)
         {
             var jobId = BackgroundJob.Schedule(() => SendWelcomeMail(userName),TimeSpan.FromMinutes(10));
             return Ok($"Job Id {jobId} Completed. Welcome Mail Sent!");
         }

         public void SendWelcomeMail(string userName)
         {
             //Logic to Mail the user
             Console.WriteLine($"Welcome to our application, {userName}");
         }    
    }
در این مثال با استفاده از متد Schedule در اینترفیس IBackgroundJobClient توانستیم متد SendWelcomeMail را صدا بزنیم و با ورودی TimeSpan یک تاخیر 10 دقیقه‌ای را در متد HangFire اعمال کنیم.
همچنین میتوانید از ورودی‌های دیگر نوع TimeSpan شامل TimeSpan.FromMilliseconds و TimeSpan.FromSecondsو TimeSpan.FromMinutes و TimeSpan.FromDays برای تنظیم تاخیر در تسک‌های خود استفاده کنید.

  • دسته دوم : اجرا در زمانی مشخص.
نوع دیگر استفاده از متد Schedule، تنظیم یک تاریخ و زمان مشخصی برای اجرا شدن تسک‌های در آن تاریخ و زمان واحد میباشد. برای مثال سناریویی را در نظر بگیرید که دستور اجرا و زمانبندی آن، در اختیار کاربر باشد و کاربر بخواهد یک Reminder، در تاریخ مشخصی برایش ارسال شود که در اینصوررت میتوانید با استفاده از instance دیگری از متد Schedule که ورودی ای از جنس DateTimeOffset را دریافت میکند، تاریخ مشخصی را برای آن اجرا، انتخاب کنید. 
public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IBackgroundJobClient _backgroundJobClient;
        public HomeController(IBackgroundJobClient backgroundJobClient)
        {
            _backgroundJobClient = IBackgroundJobClient;
        }
    
         [HttpPost]
         [Route("welcome")]
         public IActionResult Welcome(string userName , DateTime dateAndTime)
         {
             var jobId = BackgroundJob.Schedule(() => SendWelcomeMail(userName),DateTimeOffset(dateAndTime));
             return Ok($"Job Id {jobId} Completed. Welcome Mail Sent!");
         }

         public void SendWelcomeMail(string userName)
         {
             //Logic to Mail the user
             Console.WriteLine($"Welcome to our application, {userName}");
         }    
    }
در این مثال، تاریخ مشخصی را برای اجرای تسک‌های خود، از کاربر، در ورودی اکشن متد دریافت کرده‌ایم و به متد Schedule، در غالب DateTimeOffset تعریف شده، پاس میدهیم.

3. تسک‌های Recurring :

تسک‌های Recurring به تسک‌هایی گفته میشود که باید در یک بازه‌ی گردشی از زمان اجرا شوند. در یک مثال، بیشتر با آن آشنا خواهیم شد. فرض کنید میخواهید هر هفته، برنامه از اطلاعات دیتابیس موجود بکاپ بگیرد. در اینجا تسکی را دارید که قرار است هر هفته و هربار به تکرر اجرا شود. 
public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IRecurringJobManager _recurringJobManager;
        public HomeController(IRecurringJobManager recurringJobManager)
        {
            _recurringJobManager = recurringJobManager;
        }
    
         [HttpPost]
         [Route("BackUp")]
         public IActionResult BackUp(string userName)
         {
             _recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => BackUpDataBase(), Cron.Weekly);
             return Ok();
         }

         public void BackUpDataBase()
         {
            // ...
         }    
    }
برای تنظیم یک Recurring Job باید اینترفیس دیگری را بنام IRecurringJobManager، تزریق کرده و متد AddOrUpdate را استفاده کنید. در ورودی این متد، یک نوع تعریف شده در HangFire بنام Cron دریافت میشود که بازه‌ی گردش در زمان را دریافت میکند که در اینجا بصورت هفتگی است.

انواع دیگر Cron شامل :

  • هر دقیقه (Cron.Minutely) :
این Cron هر دقیقه یکبار اجرا خواهد شد. 
 _recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => job , Cron.Minutely);
  • هر ساعت (Cron.Hourly) :
این Cron هر یک ساعت یکبار و بصورت پیش‌فرض در دقیقه اول هر ساعت اجرا میشود. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Hourly);
اما میتوانید یک ورودی دقیقه به آن بدهید که در اینصورت در N اُمین دقیقه از هر ساعت اجرا شود. 
 _recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Hourly(10));
  • هر روز (Cron.Daily) :
این Cron بصورت روزانه و در حالت پیشفرض، در اولین ساعت و اولین دقیقه‌ی هر روز اجرا خواهد شد. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Daily);
در حالتی دیگر میتوانید ورودی ساعت و دقیقه را به آن بدهید تا در ساعت و دقیقه‌ای مشخص، در هر روز اجرا شود. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Daily(3,10));
  • هر هفته (Cron.Weekly) :
این Cron هفتگی است. بصورت پیشفرض هر هفته، شنبه در اولین ساعت و در اولین دقیقه، اجرا میشود. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Weekly);
در حالتی دیگر چندمین روز هفته و ساعت و دقیقه مشخصی را در ورودی میگیرد و حول آن میچرخد. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job,Cron.Weekly(DayOfWeek.Monday,3,10));
  • هر ماه (Cron.Monthly) :
این Cron بصورت ماهانه اولین روز ماه در اولین ساعت روز و در اولین دقیقه ساعت، زمانبندی خود را اعمال میکند. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Monthly);
و در صورت دادن ورودی میتوانید زمانبندی آن در چندمین روز ماه، در چه ساعت و دقیقه‌ای را نیز تنظیم کنید. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Monthly(10,3,10));
  • هر سال (Cron.Yearly) :
و در نهایت این Cron بصورت سالانه و در اولین ماه، روز، ساعت و دقیقه هر سال، وظیفه خود را انجام خواهد داد. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Yearly);
که این‌هم مانند بقیه، ورودی‌هایی دریافت میکند که به ترتیب شامل ماه، روز، ساعت و دقیقه است. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Job, Cron.Yearly(2,4,3,10));
در نهایت با استفاده از این Cron‌ها میتوانید انواع مختلفی از Recurring Job‌ها را بسازید.

4. تسک‌های Continuations :

این نوع از تسک‌ها، وابسته به تسک‌های دیگری هستند و بطور کلی وقتی استفاده میشوند که ما میخواهیم تسکی را پس از تسک دیگری، با یک زمانبندی، به نسبت زمان اجرای تسک اول، اجرا کنیم. برای مثال میخواهیم 10 دقیقه بعد از ثبت نام کاربر، برای او ایمیل احراز هویت ارسال شود که شبیه اینکار را در تسک‌های Delayed انجام داده بودیم. اما همچنین قصد داریم 5 دقیقه بعد از ارسال ایمیل احراز هویت، لینک فرستاده شده را منسوخ کنیم. در این سناریو ما دو زمانبندی داریم؛ اول 10 دقیقه بعد از ثبت نام کاربر و دوم 5 دقیقه بعد از اجرای متد اول. 
var stepOne = _backgroundJobClient.Schedule(() => SendAuthorizationEmail(), TimeSpan.FromMinute(10));
_backgroundJobClient.ContinueJobWith(stepOne, () => _backgroundJobClient.Schedule(() => ExpireAuthorizationEmail(), TimeSpan.FromHours(5)));
برای ایجاد یک Continuations Job باید از متد ContinueJobWith در اینترفیس IBackgroundJobClient استفاده کنیم و در ورودی اول این متد، آیدی تسک ایجاد شده قبلی را پاس دهیم.

برخی از نکات و ترفند‌های HangFire

1. استفاده از Cron Expression در Recurring Job‌ها :

بطور کلی، Cron‌، ساختاری تعریف شده برای تعیین بازه‌های زمانی است. Cron اختصار یافته‌ی کلمات Command Run On میباشد که به اجرا شدن یک دستور، در زمان مشخصی اشاره دارد. برای استفاده از آن، ابتدا به تعریف این ساختار میپردازیم : 
* * * * * command to be executed
- - - - -
| | | | |
| | | | ----- Day of week (0 - 7) (Sunday=0 or 7)
| | | ------- Month (1 - 12)
| | --------- Day of month (1 - 31)
| ----------- Hour (0 - 23)
------------- Minute (0 - 59)
این ساختار را از پایین به بالا در زیر برایتان تشریح میکنیم : 
* * * * *
  • فیلد اول (Minute) : در این فیلد باید دقیقه‌ای مشخص از یک ساعت را وارد کنید؛ مانند دقیقه 10 (میتوانید محدوده‌ای را هم تعیین کنید)
  • فیلد دوم (Hour) : در این فیلد باید زمان معلومی را با فرمت ساعت وارد کنید؛ مانند ساعت 7 (میتوانید محدوده‌ای  را هم تعیین کنید، مانند ساعات 12-7)
  • فیلد سوم (Day of Month) : در این فیلد باید یک روز از ماه را وارد کنید؛ مانند روز 15 ام از ماه (میتوانید محدوده‌ای را هم تعیین کنید)
  • فیلد چهارم (Month) : در این فیلد باید یک ماه از سال را وارد کنید؛ مثلا ماه 4 ام(آوریل) (میتوانید محدوده‌ای را هم تعیین کنید)
  • فیلد پنجم (Day of Week) : در این فیلد باید روزی از روز‌های هفته یا محدوده‌ای از آن روز‌ها را تعیین کنید. مانند صفرم هفته که در کشور‌های اروپایی و آمریکایی معادل روز یکشنبه است.
همانطور که میبینید، Cron‌ها دسترسی بهتری از تعیین بازه‌های زمانی مختلف را ارائه میدهند که میتوانید از آن در Recurring متد‌ها بجای ورودی‌های Yearly - Monthly - Weekly - Daily - Hourly - Minutely استفاده کنید. در واقع خود این ورودی‌ها نیز متدی تعریف شده در کلاس Cron هستند که با فراخوانی آن، خروجی Cron Expression را میسازند و در درون ورودی متد Recurring قرار میگیرند.

در ادامه مثالی را خواهیم زد تا نیازمندی به Cron Expression‌ها را بیشتر درک کنید. فرض کنید میخواهید یک زمانبندی داشته باشید که "هر ماه بین بازه 10 ام تا 15 ام، بطور روزانه در ساعت 4:00" اجرا شود. اعمال این زمانبندی با متد‌های معمول در کلاس Cron امکان پذیر نیست؛ اما میتوانید با Cron Expression آن‌را اعمال کنید که به این شکل خواهد بود: 
0 4 10-15 * *
برای ساخت Cron Expression‌ها وبسایت هایی وجود دارند که کمک میکنند انواع Cron Expression‌های پیچیده‌ای را طراحی کنیم و با استفاده از آن، زمانبندی‌های دقیق‌تر و جزئی‌تری را بسازیم. یکی از بهترین وبسایت‌ها برای اینکار crontab.guru است.

پ. ن. برای استفاده از Cron Expression در متد‌های Recurring کافی است بجای ورودی‌های Yearly - Monthly - Weekly - Daily - Hourly - Minutely ، خود Cron Expression را درون ورودی متد تعریف کنیم : 
 _recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => job , "0 4 10-15 * *" );


2. متد Trigger :

متد Trigger یک متد برای اجرای آنی تسک‌های Recurring است که به کمک آن میتوانید این نوع از تسک‌ها را بدون در نظر گرفتن زمانبندی آن‌ها، در لحظه اجرا کنید و البته تاثیری در دفعات بعدی تکرار نداشته باشد. 
RecurringJob.Trigger("some-id");


3. تعیین تاریخ انقضاء برای Recurring Job‌ها :

گاهی ممکن است در تسک‌های Recurring شرایطی پیش آید که برفرض میخواهید کاری را هر ماه انجام دهید، اما این تکرار در پایان همان سال تمام میشود. در اینصورت باید یک Expire Time برای متد Recurring خود تنظیم کنیم تا بعد از 12 ماه تکرار، در تاریخ 140X/12/30 به پایان برسد. HangFire برای متد‌های Recurring ورودی با عنوان ExpireTime تعریف نکرده، اما میتوان از طریق ایجاد یک زمانبندی، تاریخ مشخصی را برای حذف کردن متد Recurring تعریف کرد که همانند یک ExpireTime عمل میکند. 
_recurringJobManager.AddOrUpdate("test", () => Console.WriteLine("Recurring Job"), Cron.Monthly);
_backgroundJobClient.Schedule(() => _recurringJobManager.RemoveIfExists("test"), DateTimeOffset(dateAndTime));
با اجرای این متد، اول کاری برای تکرار در زمانبندی ماهیانه ایجاد میشود و در متد دوم، زمانی برای حذف متد اول مشخص میکند.

در آخر امیدوارم این مقاله برایتان مفید واقع شده باشد. میتوانید فیدبکتان را در قالب کامنت یا یک قهوه برایم ارسال کنید.

مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هشتم

معرفی الگوی Repository

روش متداول کار با فناوری‌های مختلف دسترسی به داده‌ها عموما بدین شکل است:
الف) یافتن رشته اتصالی رمزنگاری شده به دیتابیس از یک فایل کانفیگ (در یک برنامه اصولی البته!)
ب) باز کردن یک اتصال به دیتابیس
ج) ایجاد اشیاء Command برای انجام عملیات مورد نظر
د) اجرا و فراخوانی اشیاء مراحل قبل
ه) بستن اتصال به دیتابیس و آزاد سازی اشیاء

اگر در برنامه‌های یک تازه کار به هر محلی از برنامه او دقت کنید این 5 مرحله را می‌توانید مشاهده کنید. همه جا! قسمت ثبت، قسمت جستجو، قسمت نمایش و ...
مشکلات این روش:
1- حجم کارهای تکراری انجام شده بالا است. اگر قسمتی از فناوری دسترسی به داده‌ها را به اشتباه درک کرده باشد، پس از مطالعه بیشتر و مشخص شدن نحوه‌ی رفع مشکل، قسمت عمده‌ای از برنامه را باید اصلاح کند (زیرا کدهای تکراری همه جای آن پراکنده‌اند).
2- برنامه نویس هر بار باید این مراحل را به درستی انجام دهد. اگر در یک برنامه بزرگ تنها قسمت آخر در یکی از مراحل کاری فراموش شود دیر یا زود برنامه تحت فشار کاری بالا از کار خواهد افتاد (و متاسفانه این مساله بسیار شایع است).
3- برنامه منحصرا برای یک نوع دیتابیس خاص تهیه خواهد شد و تغییر این رویه جهت استفاده از دیتابیسی دیگر (مثلا کوچ برنامه از اکسس به اس کیوال سرور)، نیازمند بازنویسی کل برنامه می‌باشد.
و ...

همین برنامه نویس پس از مدتی کار به این نتیجه می‌رسد که باید برای این‌کارهای متداول، یک لایه و کلاس دسترسی به داده‌ها را تشکیل دهد. اکنون هر قسمتی از برنامه برای کار با دیتابیس باید با این کلاس مرکزی که انجام کارهای متداول با دیتابیس را خلاصه می‌کند، کار کند. به این صورت کد نویسی یک نواختی با حذف کدهای تکراری از سطح برنامه و همچنین بدون فراموش شدن قسمت مهمی از مراحل کاری، حاصل می‌گردد. در اینجا اگر روزی قرار شد از یک دیتابیس دیگر استفاده شود فقط کافی است یک کلاس برنامه تغییر کند و نیازی به بازنویسی کل برنامه نخواهد بود.

این روزها تشکیل این لایه دسترسی به داده‌ها (data access layer یا DAL) نیز مزموم است! و دلایل آن در مباحث چرا به یک ORM نیازمندیم برشمرده شده است. جهت کار با ORM ها نیز نیازمند یک لایه دیگر می‌باشیم تا یک سری اعمال متداول با آن‌هارا کپسوله کرده و از حجم کارهای تکراری خود بکاهیم. برای این منظور قبل از اینکه دست به اختراع بزنیم، بهتر است به الگوهای طراحی برنامه نویسی شیء گرا رجوع کرد و از رهنمودهای آن استفاده نمود.

الگوی Repository یکی از الگوهای برنامه‌ نویسی با مقیاس سازمانی است. با کمک این الگو لایه‌ای بر روی لایه نگاشت اشیاء برنامه به دیتابیس تشکیل شده و عملا برنامه را مستقل از نوع ORM مورد استفاه می‌کند. به این صورت هم از تشکیل یک سری کدهای تکراری در سطح برنامه جلوگیری شده و هم از وابستگی بین مدل برنامه و لایه دسترسی به داده‌ها (که در اینجا همان NHibernate می‌باشد) جلوگیری می‌شود. الگوی Repository (مخزن)، کار ثبت،‌ حذف، جستجو و به روز رسانی داده‌ها را با ترجمه آن‌ها به روش‌های بومی مورد استفاده توسط ORM‌ مورد نظر، کپسوله می‌کند. به این شکل شما می‌توانید یک الگوی مخزن عمومی را برای کارهای خود تهیه کرده و به سادگی از یک ORM به ORM دیگر کوچ کنید؛ زیرا کدهای برنامه شما به هیچ ORM خاصی گره نخورده و این عملیات بومی کار با ORM توسط لایه‌ای که توسط الگوی مخزن تشکیل شده، صورت گرفته است.

طراحی کلاس مخزن باید شرایط زیر را برآورده سازد:
الف) باید یک طراحی عمومی داشته باشد و بتواند در پروژه‌های متعددی مورد استفاده مجدد قرار گیرد.
ب) باید با سیستمی از نوع اول طراحی و کد نویسی و بعد کار با دیتابیس، سازگاری داشته باشد.
ج) باید امکان انجام آزمایشات واحد را سهولت بخشد.
د) باید وابستگی کلاس‌های دومین برنامه را به زیر ساخت ORM مورد استفاده قطع کند (اگر سال بعد به این نتیجه رسیدید که ORM ایی به نام XYZ برای کار شما بهتر است، فقط پیاده سازی این کلاس باید تغییر کند و نه کل برنامه).
ه) باید استفاده از کوئری‌هایی از نوع strongly typed را ترویج کند (مثل کوئری‌هایی از نوع LINQ).


بررسی مدل برنامه

مدل این قسمت (برنامه NHSample4 از نوع کنسول با همان ارجاعات متداول ذکر شده در قسمت‌های قبل)، از نوع many-to-many می‌باشد. در اینجا یک واحد درسی توسط چندین دانشجو می‌تواند اخذ شود یا یک دانشجو می‌تواند چندین واحد درسی را اخذ نماید که برای نمونه کلاس دیاگرام و کلاس‌های متشکل آن به شکل زیر خواهند بود:



using System.Collections.Generic;

namespace NHSample4.Domain
{
public class Course
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Teacher { get; set; }
public virtual IList<Student> Students { get; set; }

public Course()
{
Students = new List<Student>();
}
}
}


using System.Collections.Generic;

namespace NHSample4.Domain
{
public class Student
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Course> Courses { get; set; }

public Student()
{
Courses = new List<Course>();
}
}
}

کلاس کانفیگ برنامه جهت ایجاد نگاشت‌ها و سپس ساخت دیتابیس متناظر

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;

namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample4.Domain.Course).Assembly))
.ExportTo(System.Environment.CurrentDirectory)
);
}

public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
چند نکته در مورد این کلاس:
الف) با توجه به اینکه برنامه از نوع ویندوزی است، برای مدیریت صحیح کانکشن استرینگ، فایل App.Config را به برنامه افروده و محتویات آن‌را به شکل زیر تنظیم می‌کنیم (تا کلید DbConnectionString توسط متد GetConfig مورد استفاده قرارگیرد ):

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<configuration>
<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true"/>
</connectionStrings>
</configuration>

ب) در NHibernate سنتی (!) کار ساخت نگاشت‌ها توسط یک سری فایل xml صورت می‌گیرد که با معرفی فریم ورک Fluent NHibernate و استفاده از قابلیت‌های Auto Mapping آن، این‌کار با سهولت و دقت هر چه تمام‌تر قابل انجام است که توضیحات نحوه‌ی انجام ‌آن‌را در قسمت‌های قبل مطالعه فرمودید. اگر نیاز بود تا این فایل‌های XML نیز جهت بررسی شخصی ایجاد شوند، تنها کافی است از متد ExportTo آن همانگونه که در متد GetConfig استفاده شده، کمک گرفته شود. به این صورت پس از ایجاد خودکار نگاشت‌ها، فایل‌های XML متناظر نیز در مسیری که به عنوان آرگومان متد ExportTo مشخص گردیده است، تولید خواهند شد (دو فایل NHSample4.Domain.Course.hbm.xml و NHSample4.Domain.Student.hbm.xml را در پوشه‌ای که محل اجرای برنامه است خواهید یافت).

با فراخوانی متد CreateDb این کلاس، پس از ساخت خودکار نگاشت‌ها، database schema متناظر، در دیتابیسی که توسط کانکشن استرینگ برنامه مشخص شده، ایجاد خواهد شد که دیتابیس دیاگرام آن‌را در شکل ذیل مشاهده می‌نمائید (جداول دانشجویان و واحدها هر کدام به صورت موجودیتی مستقل ایجاد شده که ارجاعات آن‌ها در جدولی سوم نگهداری می‌شود).



پیاده سازی الگوی مخزن

اینترفیس عمومی الگوی مخزن به شکل زیر می‌تواند باشد:

using System;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;

namespace NHSample4.NHRepository
{
//Repository Interface
public interface IRepository<T>
{
T Get(object key);

T Save(T entity);
T Update(T entity);
void Delete(T entity);

IQueryable<T> Find();
IQueryable<T> Find(Expression<Func<T, bool>> predicate);
}
}

سپس پیاده سازی آن با توجه به کلاس SingletonCore ایی که در قسمت قبل تهیه کردیم (جهت مدیریت صحیح سشن فکتوری)، به صورت زیر خواهد بود.
این کلاس کار آغاز و پایان تراکنش‌ها را نیز مدیریت کرده و جهت سهولت کار اینترفیس IDisposable را نیز پیاده سازی می‌کند :

using System;
using System.Linq;
using NHSessionManager;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;

namespace NHSample4.NHRepository
{
public class Repository<T> : IRepository<T>, IDisposable
{
private ISession _session;
private bool _disposed = false;

public Repository()
{
_session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
BeginTransaction();
}

~Repository()
{
Dispose(false);
}

public T Get(object key)
{
if (!isSessionSafe) return default(T);

return _session.Get<T>(key);
}

public T Save(T entity)
{
if (!isSessionSafe) return default(T);

_session.Save(entity);
return entity;
}

public T Update(T entity)
{
if (!isSessionSafe) return default(T);

_session.Update(entity);
return entity;
}

public void Delete(T entity)
{
if (!isSessionSafe) return;

_session.Delete(entity);
}

public IQueryable<T> Find()
{
if (!isSessionSafe) return null;

return _session.Linq<T>();
}

public IQueryable<T> Find(System.Linq.Expressions.Expression<Func<T, bool>> predicate)
{
if (!isSessionSafe) return null;

return Find().Where(predicate);
}

void Commit()
{
if (!isSessionSafe) return;

if (_session.Transaction != null &&
_session.Transaction.IsActive &&
!_session.Transaction.WasCommitted &&
!_session.Transaction.WasRolledBack)
{
_session.Transaction.Commit();
}
else
{
_session.Flush();
}
}

void Rollback()
{
if (!isSessionSafe) return;

if (_session.Transaction != null && _session.Transaction.IsActive)
{
_session.Transaction.Rollback();
}
}

private bool isSessionSafe
{
get
{
return _session != null && _session.IsOpen;
}
}

void BeginTransaction()
{
if (!isSessionSafe) return;

_session.BeginTransaction();
}


public void Dispose()
{
Dispose(true);
// tell the GC that the Finalize process no longer needs to be run for this object.
GC.SuppressFinalize(this);
}

protected virtual void Dispose(bool disposeManagedResources)
{
if (_disposed) return;
if (!disposeManagedResources) return;
if (!isSessionSafe) return;

try
{
Commit();
}
catch (Exception ex)
{
Console.WriteLine(ex.ToString());
Rollback();
}
finally
{
if (isSessionSafe)
{
_session.Close();
_session.Dispose();
}
}

_disposed = true;
}
}
}
اکنون جهت استفاده از این کلاس مخزن به شکل زیر می‌توان عمل کرد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using NHSample4.Domain;
using NHSample4.NHRepository;

namespace NHSample4
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//NHSessionManager.Config.CreateDb();


//ابتدا یک دانشجو را اضافه می‌کنیم
Student student = null;
using (var studentRepo = new Repository<Student>())
{
student = studentRepo.Save(new Student() { Name = "Vahid" });
}

//سپس یک واحد را اضافه می‌کنیم
using (var courseRepo = new Repository<Course>())
{
var course = courseRepo.Save(new Course() { Teacher = "Shams" });
}

//اکنون یک واحد را به دانشجو انتساب می‌دهیم
using (var courseRepo = new Repository<Course>())
{
courseRepo.Save(new Course() { Students = new List<Student>() { student } });
}

//سپس شماره دروس استادی خاص را نمایش می‌دهیم
using (var courseRepo = new Repository<Course>())
{
var query = courseRepo.Find(t => t.Teacher == "Shams");

foreach (var course in query)
Console.WriteLine(course.Id);
}

Console.WriteLine("Press a key...");
Console.ReadKey();
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید در این سطح دیگر برنامه هیچ درکی از ORM مورد استفاده ندارد و پیاده سازی نحوه‌ی تعامل با NHibernate در پس کلاس مخزن مخفی شده است. کار آغاز و پایان تراکنش‌ها به صورت خودکار مدیریت گردیده و همچنین آزاد سازی منابع را نیز توسط اینترفیس IDisposable مدیریت می‌کند. به این صورت امکان فراموش شدن یک سری از اعمال متداول به حداقل رسیده، میزان کدهای تکراری برنامه کم شده و همچنین هر زمانیکه نیاز بود، صرفا با تغییر پیاده سازی کلاس مخزن می‌توان به ORM دیگری کوچ کرد؛ بدون اینکه نیازی به بازنویسی کل برنامه وجود داشته باشد.

دریافت سورس برنامه قسمت هشتم

ادامه دارد ...


مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت اول - معرفی
مسیریابی در +Angular 2 به همراه قابلیت‌های فراوان و ویژه‌ای است که تعدادی از آن‌ها را تابحال در این سایت بررسی کرده‌ایم. مورد مقدماتی اول، نیاز به بازنویسی کامل دارد، مورد دوم جهت آشنایی با ساختار Angular CLI مفید است و مورد سوم یکی از مباحث تکمیلی آن است. به همین جهت در طی یک سری، ویژگی‌های متعدد سیستم مسیریابی +Angular 2 را از ابتدا بررسی خواهیم کرد.


مسیریابی در +Angular 2

عموما از مسیریابی جهت حرکت بین Viewهای مختلف برنامه استفاده می‌شود، اما کارهای بیشتری را نیز می‌توان با آن انجام داد؛ مانند ارسال اطلاعات، به مسیریابی‌ها، پیش بارگذاری اطلاعات، جهت نمایش در Viewها، گروه بندی و محافظت از مسیریابی‌ها، پویانمایی و انیمیشن و همچنین بهبود کارآیی، با بارگذاری async مسیرهای مختلف.
کار سیستم مسیریاب +Angular 2 زمانی شروع می‌شود که تغییری را در آدرس درخواستی از برنامه مشاهده می‌کند؛ یا از طریق درخواست آدرسی توسط مرورگر و یا هدایت به قسمتی خاص، از طریق کدنویسی. سپس مسیریاب به آرایه‌ی تنظیم شده‌ی مسیرهای سیستم مراجعه می‌کند تا بتواند تطابقی را بین آدرس درخواستی و یکی از کلیدهای تنظیم شده‌ی در آن پیدا کند. در این حالت اگر تطابقی یافت نشود، کارمسیریابی خاتمه خواهد یافت. در غیراینصورت کار ادامه یافته و سپس مسیریاب، محافظ‌های مسیر درخواستی را بررسی می‌کند تا مشخص شود که آیا کاربر مجاز به هدایت به این قسمت خاص از برنامه هست یا خیر؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، مرحله‌ی بعد، پیش بارگذاری اطلاعات درخواستی جهت نمایش View مرتبط است. در ادامه کامپوننت متناظر با مسیریابی فعالسازی می‌شود. سپس قالب این کامپوننت را در قسمتی که توسط router-outlet مشخص می‌گردد، جایگذاری کرده و نمایش می‌دهد.


تعریف مسیر پایه یا Base path

اولین مرحله‌ی کار با سیستم مسیریابی +Angular 2، تعریف یک base path است. مسیرپایه، به زیرپوشه‌ای اشاره می‌کند که برنامه‌ی ما در آن قرار گرفته‌است:
 www.mysite.com/myapp
در این مثال، مسیرپایه برنامه، /myapp/ است.
مسیریاب از این مسیرپایه جهت ساخت آدرس‌های مسیریابی استفاده می‌کند. مقدار آن نیز به صورت ذیل در فایل index.html برنامه، درست پس از تگ head تعیین می‌گردد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <base href="/">
در اینجا با ذکر / ، به عنوان مسیرپایه، به ریشه‌ی سایت اشاره شده‌است. اگر برنامه‌ی شما قرار است در یک زیرپوشه قرار بگیرد، در این حالت نحوه‌ی تعیین این زیر پوشه به صورت ذیل خواهد بود:
<base href="/myapp/">


تعیین مسیرپایه جهت ارائه‌ی نهایی

استفاده از مسیر پایه / برای حالت توسعه و همچنین زمانیکه برنامه‌ی نهایی شما در ریشه‌ی سایت توزیع می‌شود، بسیار مناسب است. اما اگر برای حالت توسعه از مقدار / و برای حالت توزیع از مقدار /myapp/ بخواهید استفاده کنید، مدام نیاز خواهید داشت تا فایل index.html نهایی سایت را ویرایش کنید. برای این منظور Angular CLI دارای پرچمی است به نام base-href:
 > ng build --base-href /myapp/
به این ترتیب در زمان ساخت و توزیع نهایی برنامه توسط Angular CLI، کار تنظیم خودکار مسیرپایه نیز صورت خواهد گرفت.
حالت پیش فرض تولید برنامه‌های Angular توسط Angular CLI، تنظیم مسیرپایه در فایل src\index.html به صورت خودکار به / می‌باشد.


تعریف مسیریاب Angular

مسیریاب Angular در ماژولی به نام RouterModule قرار گرفته‌است و باید در ابتدای کار import شود. این ماژول شامل سرویسی است جهت هدایت کاربران به صفحات دیگر و مدیریت URLها، تنظیماتی برای تعریف جزئیات مسیریابی‌ها و تعدادی دایرکتیو که برای فعالسازی و نمایش مسیرها از آن‌ها استفاده می‌شود. برای مثال دایرکتیو RouterLink آن یک المان قابل کلیک HTML را به مسیر و کامپوننتی خاص در برنامه متصل می‌کند. RouterLinkActive، شیوه‌نامه‌ها را به لینک فعال انتساب می‌دهد و RouterOutlet محل نمایش قالب کامپوننت فعال شده را مشخص می‌کند.

یک مثال: در ادامه، یک پروژه‌ی جدید مبتنی بر Angular CLI را به نام angular-routing-lab به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد می‌کنیم:
 > ng new angular-routing-lab --routing
به علاوه قصد استفاده‌ی از بوت استرپ را نیز داریم. به همین جهت ابتدا به ریشه‌ی پروژه وارد شده و سپس دستور ذیل را صادر کنید تا بوت استرپ نیز نصب شود و پرچم save آن سبب به روز رسانی فایل package.json نیز گردد:
 > npm install bootstrap --save
پس از آن نیاز است به فایل angular-cli.json. مراجعه کرده و شیوه‌نامه‌ی بوت استرپ را تعریف کنیم:
  "apps": [
    {
      "styles": [
    "../node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
        "styles.css"
      ],
به این ترتیب به صورت خودکار این شیوه نامه به همراه توزیع برنامه حضور خواهد داشت و نیازی به تعریف مستقیم آن در فایل index.html نیست.

در ادامه اگر به فایل src\app\app-routing.module.ts مراجعه کنید، یک چنین محتوایی را خواهید یافت:
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  {
    path: '',
    children: []
  }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا برای شروع به کار با سیستم مسیریابی، RouterModule معرفی شده‌است. ابتدا import آن‌را مشاهده می‌کنید و سپس این ماژول به قسمت imports مربوط به NgModule اضافه شده‌است.
می‌توان این قسمت را خلاصه کرد و فایل app-routing.module.ts را نیز حذف کرد و سپس import لازم و تعریف ماژول آن‌را به ماژول آغازین برنامه یا همان src\app\app.module.ts نیز منتقل کرد. اما پس از مدتی تنظیمات مسیریابی آن، فایل ماژول اصلی برنامه را بیش از اندازه شلوغ خواهند کرد. بنابراین Angular-CLI تصمیم به ایجاد یک ماژول مستقل را برای تعریف تنظیمات مسیریابی برنامه گرفته‌است. سپس تعریف آن را به فایل src\app\app.module.ts به صورت خودکار اضافه می‌کند:
import { AppRoutingModule } from './app-routing.module';

@NgModule({
  imports: [
    AppRoutingModule
  ],

اگر به قسمت import مربوط به NgModule فایل src\app\app-routing.module.ts دقت کنید، این ماژول به همراه متد forRoot معرفی شده‌است.
@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
ماژول مسیریابی به همراه دو متد ذیل است:
الف) forRoot
- کار آن تعریف دایرکتیوهای مسیریابی، مدیریت تنظیمات مسیریابی و ثبت سرویس مسیریابی است.
- نکته‌ی مهم اینجا است که متد forRoot تنها یکبار باید در طول عمر یک برنامه تعریف شود.
- این متد آرایه‌ای از تنظیمات مسیریابی‌های تعریف شده را دریافت می‌کند.
ب) forChild
- کار آن تعریف دایرکتیوهای مسیریابی و مدیریت تنظیمات مسیریابی است؛ اما سرویس مسیریابی را مجددا ثبت نمی‌کند.
- از این متد در جهت تعریف مسیریابی‌های ماژول‌های ویژگی‌های مختلف برنامه و نظم بخشیدن به آن‌ها استفاده می‌شود.

بنابراین زمانیکه از forRoot استفاده می‌شود، سرویس مسیریابی تنها یکبار ثبت خواهد شد و تنها یک وهله از آن موجود خواهد بود. در ادامه هر کدام از ماژول‌های دیگر برنامه می‌توانند forChild خاص خودشان را داشته باشند.

اکنون تمام کامپوننت‌های قید شده‌ی در قسمت declaration، امکان دسترسی به دایرکتیوهای مسیریابی را پیدا می‌کنند. همچنین از آنجائیکه AppRoutingModule به همراه متد forRoot است، سرویس مسیریابی نیز در کل برنامه قابل دسترسی است.


تنظیمات اولیه مسیریابی برنامه

آرایه‌ی const routes: Routes فایل src\app\app-routing.module.ts در ابتدای کار خالی است. در اینجا کار تعریف URL segments و سپس اتصال آن‌ها به کامپوننت‌های متناظری جهت فعالسازی و نمایش قالب آن‌ها صورت می‌گیرد. این نمایش نیز در محل router-outlet تعریف شده‌ی در فایل src\app\app.component.html انجام می‌شود:
<h1>
  {{title}}
</h1>
<router-outlet></router-outlet>
به ازای هر router-outlet، تنها یک مسیر را در هر زمان می‌توان نمایش داد. بنابراین با فعال شدن هر کامپوننت، قالب آن، قالب کامپوننت پیشین را در router-outlet جایگزین خواهد کرد. امکان تعریف router-outletهای دیگری نیز وجود دارند که به آن‌ها secondary routes گفته می‌شود.

در ادامه برای تکمیل مثال جاری، دو کامپوننت جدید خوش‌آمد گویی و همچنین یافتن نشدن مسیرها را به برنامه اضافه می‌کنیم:
>ng g c welcome
>ng g c PageNotFound
که سبب ایجاد کامپوننت‌های src\app\welcome\welcome.component.ts و src\app\page-not-found\page-not-found.component.ts خواهند شد، به همراه به روز رسانی خودکار فایل src\app\app.module.ts جهت تکمیل قسمت declarations آن:
@NgModule({
  declarations: [
    AppComponent,
    WelcomeComponent,
    PageNotFoundComponent
  ],

سپس فایل src\app\app-routing.module.ts را به نحو ذیل تکمیل نمائید:
import { PageNotFoundComponent } from './page-not-found/page-not-found.component';
import { WelcomeComponent } from './welcome/welcome.component';
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent },
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا در ابتدا دو کامپوننت جدید تعریف شده، import شده‌اند.

یک نکته: افزونه‌ی auto import، کار تعریف کامپوننت‌ها را در VSCode بسیار ساده می‌کند و امکان تشکیل خودکار قسمت import را با ارائه‌ی یک intellisense به همراه دارد.

سپس کار تکمیل آرایه‌ی Routes انجام شده‌است. همانطور که مشاهده می‌کنید، این آرایه متشکل است از اشیایی که به همراه خاصیت path و سایر پارامترهای مورد نیاز هستند.
کار خاصیت path، تعیین URL segment متناظری است که این مسیریابی را فعال می‌کند. برای مثال اولین شیء تعریف شده با آدرس‌هایی مانند www.mysite.com/welcome متناظر است.
 { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
در اغلب حالات به همراه path، خاصیت کامپوننت متناظر با آن مسیر نیز ذکر می‌شود؛ مانندWelcomeComponent ایی که در اینجا مقدار دهی شده‌است. هنگامیکه این مسیریابی فعال می‌شود، قالب این کامپوننت‌است که در router-outlet نمایش داده خواهد شد (فایل src\app\welcome\welcome.component.html).

چند نکته:
- در حین تعریف مقدار خاصیت path، هیچ / آغاز کننده‌ای تعریف نشده‌است.
- مقدار خاصیت path، حساس به کوچکی و بزرگی حروف است.
- WelcomeComponent تعریف شده، یک رشته نیست و ارجاعی را به کامپوننت مرتبط دارد. به همین جهت نیاز به import statement ابتدایی را دارد و وجود آن توسط کامپایلر بررسی می‌شود.


تعیین مسیریابی پیش فرض سایت

اما زمانیکه برنامه برای بار اول بارگذاری می‌شود، چطور؟ در این حالت هیچ URL segment ایی وجود ندارد. بنابراین برای تنظیم مسیرپیش فرض سایت، خاصیت path، به یک رشته‌ی خالی همانند دومین شیء تنظیمات مسیریابی، تنظیم می‌شود:
   { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
در اینجا زمانیکه کاربر، ریشه‌ی سایت را درخواست می‌کند، به کامپوننت welcome هدایت خواهد شد. در این تنظیم خاصیت pathMatch نحوه‌ی تطابق با خاصیت path را مشخص می‌کند. مقدار full نیز به این معنا است که اگر تمام URL segment دریافتی خالی بود، از این تنظیم استفاده کن.


مدیریت مسیریابی آدرس‌های ناموجود در سایت

تنظیم سومی را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید:
 { path: '**', component: PageNotFoundComponent },
** به این معنا است که اگر مسیریاب موفق به تطابق URL segment دریافتی، با هیچکدام از pathهای تعریف شده نبود، از این تنظیم استفاده کند (catch all). برای مثال اگر کاربر آدرس www.mysite.com/someAddr را درخواست کند، چون URL segment آن در آرایه‌ی تنظیمات، تعریف نشده‌است، می‌خواهیم یک صفحه‌ی یافت نشد را نمایش دهیم.

یک نکته: ترتیب مسیریابی‌ها در آرایه‌ی تعریف آن‌ها اهمیت دارد. در اینجا از استراتژی «اولین تطابق یافته‌، برنده خواهد بود» استفاده می‌شود. بنابراین تنظیم ** باید در انتهای لیست ذکر شود؛ در غیراینصورت هیچکدام از مسیریابی‌های تعریف شده‌ی پس از آن پردازش نخواهند شد.


مدیریت تغییرات آدرس‌های برنامه

در طول عمر برنامه ممکن است نیاز به تغییر آدرس‌های برنامه باشد. برای مثال بجای مسیر welcome مسیر home نمایش داده شود:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
در این تنظیمات جدید برنامه، مسیر home به WelcomeComponent اشاره می‌کند. اما جهت هدایت آدرس‌های قدیمی welcome، به این آدرس جدید home می‌توان از redirectTo، مانند دومین شیء مسیریابی اضافه شده‌ی به آرایه‌ی تنظیمات استفاده کرد. به این ترتیب هم تغییرات آرایه‌ی Routes به حداقل می‌رسد و هم آدرس‌های ذخیره شده‌ی توسط کاربران هنوز هم معتبر خواهند بود.

نکته: redirectToها قابلیت تعریف زنجیره‌ای را ندارند. به این معنا که اگر ریشه‌ی سایت درخواست شود، ابتدا به مسیر welcome هدایت خواهیم شد. مسیر welcome هم یک redirectTo دیگر به مسیر home را دارد. اما در اینجا کار به این redirectTo دوم نخواهد رسید و این پردازش، زنجیره‌ای نیست. بنابراین مسیریابی پیش‌فرض را نیز باید ویرایش کرد و به home تغییر داد:
const routes: Routes = [
  { path: 'home', component: WelcomeComponent },
  { path: 'welcome', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '', redirectTo: 'home', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];
به این ترتیب دیگر درخواست زنجیره‌وار redirectToها رخ نخواهد داد.

نکته: redirectToها می‌توانند local و یا absolute باشند. تعریف محلی آن‌ها مانند ذکر home و welcome در اینجا است و تنها سبب تغییر یک URL segment می‌شود. اما اگر در ابتدای مقادیر redirectToها یک / قرار دهیم، به معنای تعریف یک مسیر مطلق است و کل URL را جایگزین می‌کند.


تعیین محل نمایش قالب‌های کامپوننت‌ها

زمانیکه یک کامپوننت فعالسازی می‌شود، قالب آن در router-outlet نمایش داده خواهد شد. برای این منظور فایل src\app\app.component.html را گشوده و به نحو ذیل تغییر دهید:
<nav class="navbar navbar-default">
  <div class="container-fluid">
    <a class="navbar-brand">{{title}}</a>
    <ul class="nav navbar-nav">
      <li>
        <a [routerLink]="['/home']">Home</a>
      </li>
    </ul>
  </div>
</nav>
<div class="container">
  <router-outlet></router-outlet>
</div>
در اینجا دایرکتیو router-outlet محلی است که قالب کامپوننت فعالسازی شده، نمایش داده می‌شود. برای مثال اگر کاربر بر روی لینک Home کلیک کند، کامپوننت متناظر با آن از طریق تنظیمات مسیریابی یافت شده و فعالسازی می‌شود و سپس قالب آن در محل router-outlet رندر خواهد شد.

یک نکته: چون کامپوننت welcome از طریق مسیریابی نمایش داده می‌شود و دیگر به صورت مستقیم با درج تگ selector آن در صفحه فعالسازی نخواهد شد، می‌توان به تعریف کامپوننت آن مراجعه کرده و selector آن‌را حذف کرد.
 @Component({
//selector: 'app-welcome',
templateUrl: './welcome.component.html',
styleUrls: ['./welcome.component.css']
})

تا اینجا اگر دستور ng serve -o را صادر کنیم (کار build درون حافظه‌ای جهت محیط توسعه و نمایش خودکار برنامه در مرورگر)، چنین خروجی در مرورگر نمایان خواهد شد:


اگر به آدرس تنظیم شده‌ی در مرورگر دقت کنید، http://localhost:4200/home آدرسی است که در ابتدای نمایش سایت نمایان خواهد شد. علت آن نیز به تنظیم مسیریابی پیش فرض سایت برمی‌گردد.
و اگر یک مسیر غیرموجود را درخواست دهیم، قالب کامپوننت PageNotFound ظاهر می‌شود:



هدایت کاربران به قسمت‌های مختلف برنامه

کاربران را می‌توان به روش‌های مختلفی به قسمت‌های گوناگون برنامه هدایت کرد؛ برای مثال با کلیک بر روی المان‌های قابل کلیک HTML و سپس اتصال آن‌ها به کامپوننت‌های برنامه. استفاده‌ی کاربر از bookmark مرورگر و یا ورود مستقیم و دستی آدرس قسمتی از برنامه و یا کلیک بر روی دکمه‌های forward و back مرورگر. تنها مورد اول است که نیاز به تنظیم دارد و سایر قسمت‌ها به صورت خودکار مدیریت خواهند شد. نمونه‌ی آن‌را نیز با تعریف لینک Home پیشتر مشاهده کردید:
  <a [routerLink]="['/home']">Home</a>
- در اینجا با استفاده از یک دایرکتیو ویژه به نام routerLink، المان‌های قابل کلیک HTML را به خاصیت‌های path تعریف شده‌ی در تنظیمات مسیریابی برنامه متصل می‌کنیم. routerLink یک attribute directive است؛ بنابراین می‌توان آن‌را به یک المان قابل کلیک anchor tag، مانند مثال فوق نسبت داد.
- زمانیکه کاربر بر روی این لینک کلیک می‌کند، اولین path متناظر با routerLink یافت شده و فعالسازی خواهد شد.
- علت تعریف مقدار routerLink به صورت [] این است که آرایه‌ی پارامترهای لینک را مشخص می‌کند. بنابراین چون آرایه‌است، نیاز به [] دارد. اولین پارامتر این آرایه مفهوم root URL segment را دارد. در اینجا حتما نیاز است URL segment را با یک / شروع کرد. به علاوه باید دقت داشت که خاصیت path تنظیمات مسیریابی، حساس به حروف کوچک و بزرگ است. بنابراین این مورد را باید در اینجا نیز مدنظر داشت.
- پارامترهای دیگر routerLink می‌توانند مفهوم پارامترهای این segment و یا حتی segments دیگری باشند.

یک نکته: چون در مثال فوق، آرایه‌ی تعریف شده تنها دارای یک عضو است، آن‌را می‌توان به صورت ذیل نیز خلاصه نویسی کرد (one-time binding):
 <a routerLink="/home">Home</a>


تفاوت بین آدرس‌های HTML 5 و Hash-based

زمانیکه مسیریاب Angular کار پردازش آدرس‌های رسیده را انجام می‌دهد، اینکار در سمت کلاینت صورت می‌گیرد و تنها URL segment مدنظر را تغییر داده و این درخواست را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. به همین جهت سبب reload صفحه نمی‌شود. دو روش در اینجا جهت مدیریت سمت کلاینت آدرس‌ها قابل استفاده است:
الف) HTML 5 Style
- آدرسی مانند http://localhost:4200/home، یک آدرس به شیوه‌ی HTML 5 است. در اینجا مسیریاب Angular با استفاده از HTML 5 history pushState سبب به روز رسانی History مرورگر شده و آدرس‌ها را بدون ارسال درخواستی به سمت سرور، در همان سمت کلاینت تغییر می‌دهد.
- این روش حالت پیش فرض Angular است و نحوه‌ی نمایش آن بسیار طبیعی به نظر می‌رسد.
- در اینجا URL rewriting سمت سرور نیز جهت هدایت آدرس‌ها، به برنامه‌ی Angular ضروری است. برای مثال زمانیکه کاربری آدرس http://localhost:4200/home را مستقیما در مرورگر وارد می‌کند، این درخواست ابتدا به سمت سرور ارسال خواهد شد و چون چنین صفحه‌ای در سمت سرور وجود ندارد، پیغام خطای 404 را دریافت می‌کند. اینجا است که URL rewriting سمت سرور به فایل index.html برنامه، جهت مدیریت یک چنین حالت‌هایی ضروری است.
برای نمونه اگر از وب سرور IIS استفاده می‌کنید، تنظیم ذیل را به فایل web.config در قسمت system.webServer اضافه کنید (کار کرد آن هم وابسته‌است به نصب و فعالسازی ماژول URL Rewrite بر روی IIS):
<rewrite>
    <rules>
        <rule name="Angular 2+ pushState routing" stopProcessing="true">
            <match url=".*" />
                <conditions logicalGrouping="MatchAll">
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsFile" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" matchType="IsDirectory" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_FILENAME}" pattern=".*\.[\d\w]+$" negate="true" />
                    <add input="{REQUEST_URI}" pattern="^/(api)" negate="true" />
                </conditions>
                <action type="Rewrite" url="/index.html" />
        </rule>
    </rules>
</rewrite>

ب) Hash-based
- آدرسی مانند http://localhost:4200/#/home یک آدرس به شیوه‌ی Hash-based بوده و مخصوص مرورگرهایی است بسیار قدیمی که از HTML 5 پشتیبانی نمی‌کنند. اینبار قطعات قرار گرفته‌ی پس از علامت # دارای نام URL fragments بوده و قابلیت پردازش در سمت کلاینت را دارا می‌باشند.
- اگر علاقمند به استفاده‌ی از این روش هستید، نیاز است خاصیت useHash را به true تنظیم کنید:
@NgModule({
   imports: [RouterModule.forRoot(routes, { useHash: true })],
-  این روش نیازی به URL rewriting سمت سرور ندارد. از آنجائیکه سرور هرچیزی را که پس # باشد ندید خواهد گرفت و سعی در یافتن آن‌، در سمت سرور نخواهد کرد.
پروژه‌ها
کتابخانه ترسیم چارت در MVC

یکی از کاستی هایی که همواره در پروژه‌ها حس می‌کردم رسم چارت بود. برای ترسیم چارت در وب کتابخانه‌های قوی همچون chartjs وجود دارد.

با مشاهده این کتابخانه برآن شدم که با استفاده از آن توسط C# پروژه ای پیاده سازی کنم که بتوان در نرم افزارهای تحت وب MVC به سادگی و با استفاده از FluentAPI به ترسیم  مدل‌های مختلف چارت با همان قابلیت‌های کتابخانه اصلی پرداخت.

سورس پروژه در مخزن گیت هاب قرار گرفته است.

امیدوارم مفید واقع شود.

* پ.ن: الگو برداری از سیستم گزارش ساز PdfReport آقای نصیری خیلی در نوشتن FluentAPI بهم کمک کرد.


مطالب
مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity
در این مقاله مهاجرت یک اپلیکیشن وب که توسط SQL Membership ساخته شده است را به سیستم جدید ASP.NET Identity بررسی می‌کنیم. برای این مقاله از یک قالب اپلیکیشن وب (Web Forms) که توسط Visual Studio 2010 ساخته شده است برای ساختن کاربران و نقش‌ها استفاده می‌کنیم. سپس با استفاده از یک SQL Script دیتابیس موجود را به دیتابیسی که ASP.NET Identity نیاز دارد تبدیل می‌کنیم. در قدم بعدی پکیج‌های مورد نیاز را به پروژه اضافه می‌کنیم و صفحات جدیدی برای مدیریت حساب‌های کاربری خواهیم ساخت. بعنوان یک تست، کاربران قدیمی که توسط SQL Membership ساخته شده بودند باید قادر باشند به سایت وارد شوند. همچنین کاربران جدید باید بتوانند بدون هیچ مشکلی در سیستم ثبت نام کنند. سورس کد کامل این مقاله را می‌توانید از این لینک دریافت کنید.


یک اپلیکیشن با SQL Membership بسازید

برای شروع به اپلیکیشنی نیاز داریم که از SQL Membership استفاده می‌کند و دارای داده هایی از کاربران و نقش‌ها است. برای این مقاله، بگذارید پروژه جدیدی توسط VS 2010 بسازیم.

حال با استفاده از ابزار ASP.NET Configuration دو کاربر جدید بسازید: oldAdminUser و oldUser.

نقش جدیدی با نام Admin بسازید و کاربر oldAdminUser را به آن اضافه کنید.

بخش جدیدی با نام Admin در سایت خود بسازید و فرمی بنام Default.aspx به آن اضافه کنید. همچنین فایل web.config این قسمت را طوری پیکربندی کنید تا تنها کاربرانی که در نقش Admin هستند به آن دسترسی داشته باشند. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.

پنجره Server Explorer را باز کنید و جداول ساخته شده توسط SQL Membership را بررسی کنید. اطلاعات اصلی کاربران که برای ورود به سایت استفاده می‌شوند، در جداول aspnet_Users و aspnet_Membership ذخیره می‌شوند. داده‌های مربوط به نقش‌ها نیز در جدول aspnet_Roles ذخیره خواهند شد. رابطه بین کاربران و نقش‌ها نیز در جدول aspnet_UsersInRoles ذخیره می‌شود، یعنی اینکه هر کاربری به چه نقش هایی تعلق دارد.

برای مدیریت اساسی سیستم عضویت، مهاجرت جداول ذکر شده به سیستم جدید ASP.NET Identity کفایت می‌کند.

مهاجرت به Visual Studio 2013

  • برای شروع ابتدا Visual Studio Express 2013 for Web یا Visual Studio 2013 را نصب کنید.
  • حال پروژه ایجاد شده را در نسخه جدید ویژوال استودیو باز کنید. اگر نسخه ای از SQL Server Express را روی سیستم خود نصب نکرده باشید، هنگام باز کردن پروژه پیغامی به شما نشان داده می‌شود. دلیل آن وجود رشته اتصالی است که از SQL Server Express استفاده می‌کند. برای رفع این مساله می‌توانید SQL Express را نصب کنید، و یا رشته اتصال را طوری تغییر دهید که از LocalDB استفاده کند.
  • فایل web.config را باز کرده و رشته اتصال را مانند تصویر زیر ویرایش کنید.

  • پنجره Server Explorer را باز کنید و مطمئن شوید که الگوی جداول و داده‌ها قابل رویت هستند.
  • سیستم ASP.NET Identity با نسخه 4.5 دات نت فریم ورک و بالا‌تر سازگار است. پس نسخه فریم ورک پروژه را به آخرین نسخه (4.5.1) تغییر دهید.

پروژه را Build کنید تا مطمئن شوید هیچ خطایی وجود ندارد.

نصب پکیج‌های NuGet

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه خود کلیک راست کرده، و گزینه Manage NuGet Packages را انتخاب کنید. در قسمت جستجوی دیالوگ باز شده، عبارت "Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework" را وارد کنید. این پکیج را در لیست نتایج انتخاب کرده و آن را نصب کنید. نصب این بسته، نیازمندهای موجود را بصورت خودکار دانلود و نصب می‌کند: EntityFramework و ASP.NET Identity Core. حال پکیج‌های زیر را هم نصب کنید (اگر نمی‌خواهید OAuth را فعال کنید، 4 پکیج آخر را نادیده بگیرید).
  • Microsoft.AspNet.Identity.Owin
  • Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
  • Microsoft.Owin.Security.Facebook
  • Microsoft.Owin.Security.Google
  • Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
  • Microsoft.Owin.Security.Twitter

مهاجرت دیتابیس فعلی به سیستم ASP.NET Identity

قدم بعدی مهاجرت دیتابیس فعلی به الگویی است، که سیستم ASP.NET Identity به آن نیاز دارد. بدین منظور ما یک اسکریپت SQL را اجرا می‌کنیم تا جداول جدیدی بسازد و اطلاعات کاربران را به آنها انتقال دهد. فایل این اسکریپت را می‌توانید از لینک https://github.com/suhasj/SQLMembership-Identity-OWIN دریافت کنید.
این اسکریپت مختص این مقاله است. اگر الگوی استفاده شده برای جداول سیستم عضویت شما ویرایش/سفارشی-سازی شده باید این اسکریپت را هم بر اساس این تغییرات بروز رسانی کنید.
پنجره Server Explorer را باز کنید. گره اتصال ApplicationServices را باز کنید تا جداول را مشاهده کنید. روی گره Tables کلیک راست کرده و گزینه New Query را انتخاب کنید.

در پنجره کوئری باز شده، تمام محتویات فایل Migrations.sql را کپی کنید. سپس اسکریپت را با کلیک کردن دکمه Execute اجرا کنید.

ممکن است با اخطاری مواجه شوید مبنی بر آنکه امکان حذف (drop) بعضی از جداول وجود نداشت. دلیلش آن است که چهار عبارت اولیه در این اسکریپت، تمام جداول مربوط به Identity را در صورت وجود حذف می‌کنند. از آنجا که با اجرای اولیه این اسکریپت چنین جداولی وجود ندارند، می‌توانیم این خطاها را نادیده بگیریم. حال پنجره Server Explorer را تازه (refresh) کنید و خواهید دید که پنج جدول جدید ساخته شده اند.

لیست زیر نحوه Map کردن اطلاعات از جداول SQL Membership به سیستم Identity را نشان می‌دهد.

  • aspnet_Roles --> AspNetRoles
  • aspnet_Users, aspnet_Membership --> AspNetUsers
  • aspnet_UsersInRoles --> AspNetUserRoles

جداول AspNetUserClaims و AspNetUserLogins خالی هستند. فیلد تفکیک کننده (Discriminator) در جدول AspNetUsers باید مطابق نام کلاس مدل باشد، که در مرحله بعدی تعریف خواهد شد. همچنین ستون PasswordHash به فرم 'encrypted password|password salt|password format' می‌باشد. این شما را قادر می‌سازد تا از رمزنگاری برای ذخیره و بازیابی کلمه‌های عبور استفاده کنید. این مورد نیز در ادامه مقاله بررسی شده است.



ساختن مدل‌ها و صفحات عضویت

بصورت پیش فرض سیستم ASP.NET Identity برای دریافت و ذخیره اطلاعات در دیتابیس عضویت از Entity Framework استفاده می‌کند. برای آنکه بتوانیم با جداول موجود کار کنیم، می‌بایست ابتدا مدل هایی که الگوی دیتابیس را نمایندگی می‌کنند ایجاد کنیم. برای این کار مدل‌های ما یا باید اینترفیس‌های موجود در Identity.Core را پیاده سازی کنند، یا می‌توانند پیاده سازی‌های پیش فرض را توسعه دهند. پیاده سازی‌های پیش فرض در Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارند.
در نمونه ما، جداول AspNetRoles, AspNetUserClaims, AspNetLogins و AspNetUserRole ستون هایی دارند که شباهت زیادی به پیاده سازی‌های پیش فرض سیستم Identity دارند. در نتیجه می‌توانیم از کلاس‌های موجود، برای Map کردن الگوی جدید استفاده کنیم. جدول AspNetUsers ستون‌های جدیدی نیز دارد. می‌توانیم کلاس جدیدی بسازیم که از IdentityUser ارث بری کند و آن را گسترش دهیم تا این فیلدهای جدید را پوشش دهد.
پوشه ای با نام Models بسازید (در صورتی که وجود ندارد) و کلاسی با نام User به آن اضافه کنید.

کلاس User باید کلاس IdentityUser را که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارد گسترش دهد. خاصیت هایی را تعریف کنید که نماینده الگوی جدول AspNetUser هستند. خواص ID, Username, PasswordHash و SecurityStamp در کلاس IdentityUser تعریف شده اند، بنابراین این خواص را در لیست زیر نمی‌بینید.

  public class User : IdentityUser
    {
        public User()
        {
            CreateDate = DateTime.Now;
            IsApproved = false;
            LastLoginDate = DateTime.Now;
            LastActivityDate = DateTime.Now;
            LastPasswordChangedDate = DateTime.Now;
            LastLockoutDate = DateTime.Parse("1/1/1754");
            FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754");
            FailedPasswordAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754");
        }

        public System.Guid ApplicationId { get; set; }
        public string MobileAlias { get; set; }
        public bool IsAnonymous { get; set; }
        public System.DateTime LastActivityDate { get; set; }
        public string MobilePIN { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string LoweredEmail { get; set; }
        public string LoweredUserName { get; set; }
        public string PasswordQuestion { get; set; }
        public string PasswordAnswer { get; set; }
        public bool IsApproved { get; set; }
        public bool IsLockedOut { get; set; }
        public System.DateTime CreateDate { get; set; }
        public System.DateTime LastLoginDate { get; set; }
        public System.DateTime LastPasswordChangedDate { get; set; }
        public System.DateTime LastLockoutDate { get; set; }
        public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; }
        public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; }
        public string Comment { get; set; }
    }

حال برای دسترسی به دیتابیس مورد نظر، نیاز به یک DbContext داریم. اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework کلاسی با نام IdentityDbContext دارد که پیاده سازی پیش فرض برای دسترسی به دیتابیس ASP.NET Identity است. نکته قابل توجه این است که IdentityDbContext آبجکتی از نوع TUser را می‌پذیرد. TUser می‌تواند هر کلاسی باشد که از IdentityUser ارث بری کرده و آن را گسترش می‌دهد.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام ApplicationDbContext بسازید که از IdentityDbContext ارث بری کرده و از کلاس User استفاده می‌کند.

public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<User>
{
        
}

مدیریت کاربران در ASP.NET Identity توسط کلاسی با نام UserManager انجام می‌شود که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework قرار دارد. چیزی که ما در این مرحله نیاز داریم، کلاسی است که از UserManager ارث بری می‌کند و آن را طوری توسعه می‌دهد که از کلاس User استفاده کند.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام UserManager بسازید.

public class UserManager : UserManager<User>
{
        
}

کلمه عبور کاربران بصورت رمز نگاری شده در دیتابیس ذخیره می‌شوند. الگوریتم رمز نگاری SQL Membership با سیستم ASP.NET Identity تفاوت دارد. هنگامی که کاربران قدیمی به سایت وارد می‌شوند، کلمه عبورشان را توسط الگوریتم‌های قدیمی SQL Membership رمزگشایی می‌کنیم، اما کاربران جدید از الگوریتم‌های ASP.NET Identity استفاده خواهند کرد.

کلاس UserManager خاصیتی با نام PasswordHasher دارد. این خاصیت نمونه ای از یک کلاس را ذخیره می‌کند، که اینترفیس IPasswordHasher را پیاده سازی کرده است. این کلاس هنگام تراکنش‌های احراز هویت کاربران استفاده می‌شود تا کلمه‌های عبور را رمزنگاری/رمزگشایی شوند. در کلاس UserManager کلاس جدیدی بنام SQLPasswordHasher بسازید. کد کامل را در لیست زیر مشاهده می‌کنید.

public class SQLPasswordHasher : PasswordHasher
{
        public override string HashPassword(string password)
        {
            return base.HashPassword(password);
        }

        public override PasswordVerificationResult VerifyHashedPassword(string hashedPassword, string providedPassword)
        {
            string[] passwordProperties = hashedPassword.Split('|');
            if (passwordProperties.Length != 3)
            {
                return base.VerifyHashedPassword(hashedPassword, providedPassword);
            }
            else
            {
                string passwordHash = passwordProperties[0];
                int passwordformat = 1;
                string salt = passwordProperties[2];
                if (String.Equals(EncryptPassword(providedPassword, passwordformat, salt), passwordHash, StringComparison.CurrentCultureIgnoreCase))
                {
                    return PasswordVerificationResult.SuccessRehashNeeded;
                }
                else
                {
                    return PasswordVerificationResult.Failed;
                }
            }
        }

        //This is copied from the existing SQL providers and is provided only for back-compat.
        private string EncryptPassword(string pass, int passwordFormat, string salt)
        {
            if (passwordFormat == 0) // MembershipPasswordFormat.Clear
                return pass;

            byte[] bIn = Encoding.Unicode.GetBytes(pass);
            byte[] bSalt = Convert.FromBase64String(salt);
            byte[] bRet = null;

            if (passwordFormat == 1)
            { // MembershipPasswordFormat.Hashed 
                HashAlgorithm hm = HashAlgorithm.Create("SHA1");
                if (hm is KeyedHashAlgorithm)
                {
                    KeyedHashAlgorithm kha = (KeyedHashAlgorithm)hm;
                    if (kha.Key.Length == bSalt.Length)
                    {
                        kha.Key = bSalt;
                    }
                    else if (kha.Key.Length < bSalt.Length)
                    {
                        byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length];
                        Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, 0, bKey.Length);
                        kha.Key = bKey;
                    }
                    else
                    {
                        byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length];
                        for (int iter = 0; iter < bKey.Length; )
                        {
                            int len = Math.Min(bSalt.Length, bKey.Length - iter);
                            Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, iter, len);
                            iter += len;
                        }
                        kha.Key = bKey;
                    }
                    bRet = kha.ComputeHash(bIn);
                }
                else
                {
                    byte[] bAll = new byte[bSalt.Length + bIn.Length];
                    Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bAll, 0, bSalt.Length);
                    Buffer.BlockCopy(bIn, 0, bAll, bSalt.Length, bIn.Length);
                    bRet = hm.ComputeHash(bAll);
                }
            }

            return Convert.ToBase64String(bRet);
    }
}



دقت کنید تا فضاهای نام System.Text و System.Security.Cryptography را وارد کرده باشید.

متد EncodePassword کلمه عبور را بر اساس پیاده سازی پیش فرض SQL Membership رمزنگاری می‌کند. این الگوریتم از System.Web گرفته می‌شود. اگر اپلیکیشن قدیمی شما از الگوریتم خاصی استفاده می‌کرده است، همینجا باید آن را منعکس کنید. دو متد دیگر نیز بنام‌های HashPassword و VerifyHashedPassword نیاز داریم. این متدها از EncodePassword برای رمزنگاری کلمه‌های عبور و تایید آنها در دیتابیس استفاده می‌کنند.

سیستم SQL Membership برای رمزنگاری (Hash) کلمه‌های عبور هنگام ثبت نام و تغییر آنها توسط کاربران، از PasswordHash, PasswordSalt و PasswordFormat استفاده می‌کرد. در روند مهاجرت، این سه فیلد در ستون PasswordHash جدول AspNetUsers ذخیره شده و با کاراکتر '|' جدا شده اند. هنگام ورود کاربری به سایت، اگر کله عبور شامل این فیلدها باشد از الگوریتم SQL Membership برای بررسی آن استفاده می‌کنیم. در غیر اینصورت از پیاده سازی پیش فرض ASP.NET Identity استفاده خواهد شد. با این روش، کاربران قدیمی لازم نیست کلمه‌های عبور خود را صرفا بدلیل مهاجرت اپلیکیشن ما تغییر دهند.

کلاس UserManager را مانند قطعه کد زیر بروز رسانی کنید.

public UserManager()
            : base(new UserStore<User>(new ApplicationDbContext()))
        {
            this.PasswordHasher = new SQLPasswordHasher();
 }

ایجاد صفحات جدید مدیریت کاربران

قدم بعدی ایجاد صفحاتی است که به کاربران اجازه ثبت نام و ورود را می‌دهند. صفحات قدیمی SQL Membership از کنترل هایی استفاده می‌کنند که با ASP.NET Identity سازگار نیستند. برای ساختن این صفحات جدید به این مقاله مراجعه کنید. از آنجا که در این مقاله پروژه جدید را ساخته ایم و پکیج‌های لازم را هم نصب کرده ایم، می‌توانید مستقیما به قسمت Adding Web Forms for registering users to your application بروید.
چند تغییر که باید اعمال شوند:
  • فایل‌های Register.aspx.cs و Login.aspx.cs از کلاس UserManager استفاده می‌کنند. این ارجاعات را با کلاس UserManager جدیدی که در پوشه Models ساختید جایگزین کنید.
  • همچنین ارجاعات استفاده از کلاس IdentityUser را به کلاس User که در پوشه Models ساختید تغییر دهید.
  • لازم است توسعه دهنده مقدار ApplicationId را برای کاربران جدید طوری تنظیم کند که با شناسه اپلیکیشن جاری تطابق داشته باشد. برای این کار می‌توانید پیش از ساختن حساب‌های کاربری جدید در فایل Register.aspx.cs ابتدا شناسه اپلیکیشن را بدست آورید و اطلاعات کاربر را بدرستی تنظیم کنید.
مثال: در فایل Register.aspx.cs متد جدیدی تعریف کنید که جدول aspnet_Applications را بررسی میکند و شناسه اپلیکیشن را بر اساس نام اپلیکیشن بدست می‌آورد.
private Guid GetApplicationID()
{
    using (SqlConnection connection = new SqlConnection(ConfigurationManager.ConnectionStrings["ApplicationServices"].ConnectionString))
            {
                string queryString = "SELECT ApplicationId from aspnet_Applications WHERE ApplicationName = '/'"; //Set application name as in database

                SqlCommand command = new SqlCommand(queryString, connection);
                command.Connection.Open();

                var reader = command.ExecuteReader();
                while (reader.Read())
                {
                    return reader.GetGuid(0);
                }

            return Guid.NewGuid();
        }
}


  حال می‌توانید این مقدار را برای آبجکت کاربر تنظیم کنید.
var currentApplicationId = GetApplicationID();

User user = new User() { UserName = Username.Text,
ApplicationId=currentApplicationId, …};
در این مرحله می‌توانید با استفاده از اطلاعات پیشین وارد سایت شوید، یا کاربران جدیدی ثبت کنید. همچنین اطمینان حاصل کنید که کاربران پیشین در نقش‌های مورد نظر وجود دارند.
مهاجرت به ASP.NET Identity مزایا و قابلیت‌های جدیدی را به شما ارائه می‌کند. مثلا کاربران می‌توانند با استفاده از تامین کنندگان ثالثی مثل Facebook, Google, Microsoft, Twitter و غیره به سایت وارد شوند. اگر به سورس کد این مقاله مراجعه کنید خواهید دید که امکانات OAuth نیز فعال شده اند.
در این مقاله انتقال داده‌های پروفایل کاربران بررسی نشد. اما با استفاده از نکات ذکر شده می‌توانید پروفایل کاربران را هم بسادگی منتقل کنید. کافی است مدل‌های لازم را در پروژه خود تعریف کرده و با استفاده از اسکریپت‌های SQL داده‌ها را انتقال دهید.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
کلیک بر روی لینک ها
برای کار کرد درست، نیاز به قطع اینترنت دارد چون تحت کنترل قرار دادن لینک‌ها در کنترل وب WPF نیاز به بارگذاری کامل صفحه دارد و در حالت اتصال به اینترنت این بارگذاری دیرتر صورت می‌گیرد؛ ولی در حالت قطع از اینترنت، آنی است.
نظرات مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هشتم
پیاده سازی الگوی مخزن در مطلب بالا از دیدی که مطرح کردید ایراد دارد. چون به ازای هر موجودیت یک تراکنش لحاظ می‌کند.
روش صحیح پیاده سازی مورد نظر شما استفاده از الگوی unit of work است
این الگو یک سطح بالاتر از الگوی مخزن قرار می‌گیرد
اگر می‌خواهید با نحوه‌ی پیاده سازی آن آشنا شوید به این پروژه مراجعه کنید
http://efrepository.codeplex.com/
هر چند برای EF نوشته شده ولی از دیدگاه طراحی اینترفیس و روابط نهایی برای تمام ORM های دیگر هم صادق است و فرقی نمی‌کند
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
راهنمایی خروجی HTML
هدف اصلی این کتابخانه، تهیه خروجی چاپی دقیق هست و قابل انتقال به سیستم‌های دیگر. در این بین سه نوع خروجی XML، CSV و Excel پیش فرض هم وجود دارند که داخل فایل PDF پیوست می‌شوند. امکان نوشتن نوع‌های دیگر نیز وجود دارد (با پیاده سازی اینترفیس IDataExporter). برای ایده می‌توانید به سورس این خروجی‌های پیش فرض مراجعه کنید.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
در مورد «امکانات توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core» پیشتر بحث شد. همچنین «نحوه‌ی تعریف Context، تزریق سرویس‌های EF Core و تنظیمات رشته‌ی اتصالی آن» را نیز بررسی کردیم. به علاوه مباحث «به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی» و «انتقال مهاجرت‌ها به یک اسمبلی دیگر» نیز مرور شدند. بنابراین در این قسمت برای لایه بندی برنامه‌های EF Core، صرفا یک مثال را مرور خواهیم کرد که این قسمت‌ها را در کنار هم قرار می‌دهد و عملا نکته‌ی اضافه‌تری را ندارد.


تزریق مستقیم کلاس Context برنامه، تزریق وابستگی‌ها نام ندارد!

در همان قسمت اول سری شروع به کار با EF Core 1.0، مشاهده کردیم که پس از انجام تنظیمات اولیه‌ی آن در کلاس آغازین برنامه:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{    
   services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
Context برنامه را در تمام قسمت‌های آن می‌توان تزریق کرد و کار می‌کند:
    public class TestDBController : Controller
    {
        private readonly ApplicationDbContext _ctx;

        public TestDBController(ApplicationDbContext ctx)
        {
            _ctx = ctx;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            var name = _ctx.Persons.First().FirstName;
            return Json(new { firstName = name });
        }
    }
این روشی است که در بسیاری از مثال‌های گوشه و کنار اینترنت قابل مشاهده‌است. یا کلاس Context را مستقیما در سازنده‌ی کنترلرها تزریق می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند (روش فوق) و یا لایه‌ی سرویسی را ایجاد کرده و مجددا همین تزریق مستقیم را در آنجا انجام می‌دهند و سپس اینترفیس‌های آن سرویس را در کنترلرهای برنامه تزریق کرده و استفاده می‌کنند. به این نوع تزریق وابستگی‌ها، تزریق concrete types و یا concrete classes می‌گویند.
مشکلاتی را که تزریق مستقیم کلاس‌ها و نوع‌ها به همراه دارند به شرح زیر است:
- اگر نام این کلاس تغییر کند، باید این نام، در تمام کلاس‌هایی که به صورت مستقیم از آن استفاده می‌کنند نیز تغییر داده شود.
- اگر سازنده‌ای به آن اضافه شد و یا امضای سازنده‌ی موجود آن، تغییر کرد، باید نحوه‌ی وهله سازی این کلاس را در تمام کلاس‌های وابسته نیز اصلاح کرد.
- یکی از مهم‌ترین دلایل استفاده‌ی از تزریق وابستگی‌ها، بالابردن قابلیت تست پذیری برنامه است. زمانیکه از اینترفیس‌ها استفاده می‌شود، می‌توان در مورد نحوه‌ی تقلید (mocking) رفتار کلاسی خاص، مستقلا تصمیم گیری کرد. اما هنگامیکه یک کلاس را به همان شکل اولیه‌ی آن تزریق می‌کنیم، به این معنا است که همواره دقیقا همین پیاده سازی خاص مدنظر ما است و این مساله، نوشتن آزمون‌های واحد را با مشکل کردن mocking آن‌ها، گاهی از اوقات غیرممکن می‌کند. هرچند تعدادی از فریم ورک‌های پیشرفته‌ی mocking گاهی از اوقات امکان تقلید رفتار کلاس‌ها و نوع‌ها را نیز فراهم می‌کنند، اما با این شرط که تمام خواص و متدهای آن‌ها را virtual تعریف کنید؛ تا بتوانند متدهای اصلی را با نمونه‌های مدنظر شما بازنویسی (override) کنند.

به همین جهت در ادامه، به همان طراحی EF Code First #12 با نوشتن اینترفیس IUnitOfWork خواهیم رسید. یعنی کلاس Context برنامه را با این اینترفیس نشانه گذاری می‌کنیم (در انتهای لیست تمام اینترفیس‌های دیگری که ممکن است در اینجا ذکر شده باشند):
 public class ApplicationDbContext :  IUnitOfWork
و سپس اینترفیس IUnitOfWork را به لایه سرویس برنامه و یا هر لایه‌ی دیگری که به Context آن نیاز دارد، تزریق خواهیم کرد.


طراحی اینترفیس IUnitOfWork

برای اینکه دیگر با کلاس ApplicationDbContext مستقیما کار نکرده و وابستگی به آن‌را در تمام قسمت‌های برنامه پخش نکنیم، اینترفیسی را ایجاد می‌کنیم که تنها قسمت‌های مشخصی از DbContext را عمومی کند:
public interface IUnitOfWork : IDisposable
{
    DbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class;
 
    void AddRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class;
    void RemoveRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class;
 
    EntityEntry<TEntity> Entry<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class;
    void MarkAsChanged<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class;
 
    void ExecuteSqlCommand(string query);
    void ExecuteSqlCommand(string query, params object[] parameters);
 
    int SaveAllChanges();
    Task<int> SaveAllChangesAsync();
}
توضیحات
- در این طراحی شاید عنوان کنید که DbSet، اینترفیس نیست. تعریف DbSet در EF Core به صورت زیر است و در حقیقت همانند اینترفیس‌ها یک abstraction به حساب می‌آید:
 public abstract class DbSet<TEntity> : IQueryable<TEntity>, IEnumerable<TEntity>, IEnumerable, IQueryable, IAsyncEnumerableAccessor<TEntity>, IInfrastructure<IServiceProvider> where TEntity : class
علت اینکه در پروژه‌های بزرگی مانند EF، تمایل زیادی به استفاده‌ی از کلاس‌های abstract وجود دارد (بجای اینترفیس‌ها) این است که اگر این نوع پرکاربرد را به صورت اینترفیس تعریف کنند، با تغییر متدی در آن، باید تمام کدهای خود را به اجبار بازنویسی کنید. اما در حالت استفاده‌ی از کلاس‌های abstract، می‌توان پیاده سازی پیش فرضی را برای متدهایی که قرار است در آینده اضافه شوند، ارائه داد (یکی از تفاوت‌های مهم آن‌ها با اینترفیس‌ها)، بدون اینکه تمام استفاده کنندگان از این کتابخانه، با ارتقاء نگارش EF خود، دیگر نتوانند برنامه‌ی خود را کامپایل کنند.
- این اینترفیس به عمد به صورت IDisposable تعریف شده‌است. این مساله به IoC Containers کمک خواهد کرد که بتوانند پاکسازی خودکار نوع‌های IDisposable را در انتهای هر درخواست انجام دهند و برنامه مشکلی نشتی حافظه را پیدا نکند.
- اصل کار این اینترفیس، تعریف DbSet و متدهای SaveChanges است. سایر متدهایی را که مشاهده می‌کنید، صرفا جهت بیان اینکه چگونه می‌توان قابلیتی از DbContext را بدون عمومی کردن خود کلاس DbContext، در کلاس‌هایی که از اینترفیس IUnitOfWork استفاده می‌کنند، میسر کرد.

پس از اینکه این اینترفیس تعریف شد، اعمال آن به کلاس Context برنامه به صورت ذیل خواهد بود:
public class ApplicationDbContext : DbContext, IUnitOfWork
{
    private readonly IConfigurationRoot _configuration;
 
    public ApplicationDbContext(IConfigurationRoot configuration)
    {
        _configuration = configuration;
    }
 
    //public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
    //{
    //}
 
    public virtual DbSet<Blog> Blog { get; set; }

 
    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
    {
        optionsBuilder.UseSqlServer(
            _configuration["ConnectionStrings:ApplicationDbContextConnection"]
            , serverDbContextOptionsBuilder =>
             {
                 var minutes = (int)TimeSpan.FromMinutes(3).TotalSeconds;
                 serverDbContextOptionsBuilder.CommandTimeout(minutes);
             }
            );
    }
 
    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
 
        base.OnModelCreating(modelBuilder);
    }
 
    public void AddRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class
    {
        base.Set<TEntity>().AddRange(entities);
    }
 
    public void RemoveRange<TEntity>(IEnumerable<TEntity> entities) where TEntity : class
    {
        base.Set<TEntity>().RemoveRange(entities);
    }
 
    public void MarkAsChanged<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class
    {
        base.Entry(entity).State = EntityState.Modified; // Or use ---> this.Update(entity);
    }
 
    public void ExecuteSqlCommand(string query)
    {
        base.Database.ExecuteSqlCommand(query);
    }
 
    public void ExecuteSqlCommand(string query, params object[] parameters)
    {
        base.Database.ExecuteSqlCommand(query, parameters);
    }
 
    public int SaveAllChanges()
    {
        return base.SaveChanges();
    }
 
    public Task<int> SaveAllChangesAsync()
    {
        return base.SaveChangesAsync();
    }
}
در ابتدا اینترفیس IUnitOfWork به کلاس Context برنامه اعمال شده‌است:
 public class ApplicationDbContext : DbContext, IUnitOfWork
و سپس متدهای آن منهای پیاده سازی اینترفیس IDisposable اعمالی به IUnitOfWork :
 public interface IUnitOfWork : IDisposable
پیاده سازی شده‌اند. علت اینجا است که چون کلاس پایه DbContext از همین اینترفیس مشتق می‌شود، دیگر نیاز به پیاده سازی اینترفیس IDisposable نیست.
در مورد تزریق IConfigurationRoot به سازنده‌ی کلاس Context برنامه، در مطلب اول این سری در قسمت «یک نکته: امکان تزریق IConfigurationRoot به کلاس Context برنامه» پیشتر بحث شده‌است.


ثبت تنظیمات تزریق وابستگی‌های IUnitOfWork

پس از تعریف و پیاده سازی اینترفیس IUnitOfWork، اکنون نوبت به معرفی آن به سیستم تزریق وابستگی‌های ASP.NET Core است:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
  services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
  services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
در اینجا هم ApplicationDbContext و هم IUnitOfWork با طول عمر Scoped به تنظیمات IoC Container مربوط به ASP.NET Core اضافه شده‌اند. به این ترتیب هر زمانیکه وهله‌ای از نوع IUnitOfWork درخواست شود، تنها یک وهله از ApplicationDbContext در طول درخواست وب جاری، در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد و همچنین مدیریت Dispose این وهله‌ها نیز خودکار است. به همین جهت اینترفیس IUnitOfWork را با IDisposable علامتگذاری کردیم.


استفاده از IUnitOfWork در لایه سرویس‌های برنامه

اکنون لایه سرویس برنامه و فایل project.json آن چنین شکلی را پیدا می‌کند:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "Core1RtmEmptyTest.DataLayer": "1.0.0-*",
        "Core1RtmEmptyTest.Entities": "1.0.0-*",
        "Core1RtmEmptyTest.ViewModels": "1.0.0-*",
        "Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Options": "1.0.0",
        "NETStandard.Library": "1.6.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}
در اینجا ارجاعاتی را به اسمبلی‌های موجودیت‌ها و DataLayer برنامه مشاهده می‌کنید. در مورد این اسمبلی‌ها در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 3 - انتقال مهاجرت‌ها به یک اسمبلی دیگر» پیشتر بحث شد.
پس از تنظیم وابستگی‌های این اسمبلی، اکنون یک کلاس نمونه از لایه سرویس برنامه، به شکل زیر خواهد بود: 
namespace Core1RtmEmptyTest.Services
{
    public interface IBlogService
    {
        IReadOnlyList<Blog> GetPagedBlogsAsNoTracking(int pageNumber, int recordsPerPage);
    }
 
    public class BlogService : IBlogService
    {
        private readonly IUnitOfWork _uow;
        private readonly DbSet<Blog> _blogs;
 
        public BlogService(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _blogs = _uow.Set<Blog>();
        }
 
        public IReadOnlyList<Blog> GetPagedBlogsAsNoTracking(int pageNumber, int recordsPerPage)
        {
            var skipRecords = pageNumber * recordsPerPage;
            return _blogs
                        .AsNoTracking()
                        .Skip(skipRecords)
                        .Take(recordsPerPage)
                        .ToList();
        }
    }
}
در اینجا اکنون می‌توان IUnitOfWork را به سازنده‌ی کلاس سرویس Blog تنظیم کرد و سپس به نحو متداولی از امکانات EF Core استفاده نمود.


استفاده از امکانات لایه سرویس برنامه، در دیگر لایه‌های آن

خروجی لایه سرویس، توسط اینترفیس‌هایی مانند IBlogService در قسمت‌های دیگر برنامه قابل استفاده و دسترسی می‌شود.
به همین جهت نیاز است مشخص کنیم، این اینترفیس را کدام کلاس ویژه قرار است پیاده سازی کند. برای این منظور همانند قبل در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه این تنظیم را اضافه خواهیم کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
  services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
  services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
  services.AddScoped<IBlogService, BlogService>();
پس از آن، امضای سازنده‌ی کلاس کنترلری که در ابتدای بحث عنوان شد، به شکل زیر تغییر پیدا می‌کند:
public class TestDBController : Controller
{
    private readonly IBlogService _blogService;
    private readonly IUnitOfWork _uow;
 
    public TestDBController(IBlogService blogService, IUnitOfWork uow)
    {
        _blogService = blogService;
        _uow = uow;
    }
در اینجا کنترلر برنامه تنها با اینترفیس‌های IUnitOfWork و IBlogService کار می‌کند و دیگر ارجاع مستقیمی را به کلاس ApplicationDbContext ندارد.