مطالب
Angular Material 6x - قسمت اول - افزودن آن به برنامه
کتابخانه‌ی Angular Material تعدادی کامپوننت زیبای با قابلیت استفاده‌ی مجدد، به خوبی آزمایش شده و با قابلیت دسترسی بالا را بر اساس الگوهای Material Design ارائه می‌دهد. برای توسعه دهندگان Angular، کتابخانه‌ی Angular Material پیاده سازی مرجع رهنمودهای طراحی متریال گوگل است که توسط تیم اصلی Angular پیاده سازی و توسعه داده می‌شود. در این سری، مفاهیم طراحی نگارش 6x این کتابخانه را به همراه نحوه‌ی برپایی و تنظیم آن و همچنین کار با کامپوننت‌های پیشرفته‌ی آن، بررسی خواهیم کرد.


منابع و مآخذ مرتبط با کتابخانه‌ی Angular Material

در اینجا مآخذ اصلی کار با این کتابخانه را ملاحظه می‌کنید که شامل اصول طراحی متریال و مخازن اصلی توسعه‌ی آن می‌باشند:
Material Design Specification
- https://material.io/design
Angular Material
- https://material.angular.io
- https://github.com/angular/material2


مفاهیم پایه‌ی طراحی متریال

چرا «زیبایی» رابط کاربری مهم است؟
در ابتدای معرفی کتابخانه‌ی Angular Material عنوان شد که این مجموعه به همراه تعدادی کامپوننت «زیبا» است. بنابراین این سؤال مطرح می‌شود که چرا و یا تا چه اندازه «زیبایی» رابط کاربری اهمیت دارد؟ مهم‌ترین دلیل آن بهبود تجربه‌ی کاربری است. بر اساس تحقیقاتی که بر روی کاربران بسیاری صورت گرفته‌است، مشخص شده‌است کاربران، با رابط‌های کاربری زیبا نتایج بهتری را از لحاظ کاهش زمان اتمام کار و تعداد خطاهای مرتبط دریافت می‌کنند.

اما ... طراحی برنامه‌های زیبا مشکل است. به همین جهت استفاده از کتابخانه‌های غنی مانند طراحی متریال که این امر را سهولت می‌بخشند، ضروری است. طراحی متریال یک زبان کامل طراحی برنامه‌های زیبا است. توسط گوگل طراحی شده‌است و دو هدف اصلی را دنبال می‌کند:
- وفاداری به اصول کلاسیک طراحی رابط کاربری
- ارائه‌ی تجربه‌ی کاربری یک‌دست و هماهنگ، در بین وسایل و اندازه‌های صفحات نمایشی مختلف

اصول پایه‌ی طراحی متریال نیز شامل موارد زیر است:
- «متریال» یک متافور است و بر اساس مطالعه‌ی نحوه‌ی کار با کاغذ، مرکب و ارتباط بین اشیاء در دنیای واقعی پدید آمد‌ه‌است.
- اشیاء در دنیای واقعی دارای ارتباط‌های ابعادی و حجمی هستند. برای مثال دو برگه‌ی کاغذ یک فضا را اشغال نمی‌کنند. طراحی متریال برای نمایش این ارتباط سه بعدی بین اشیاء، از نور و سایه استفاده می‌کند.
- در دنیای واقعی، اشیاء از درون یکدیگر رد نمی‌شوند. این مورد در طراحی متریال نیز صادق است.
- طراحی متریال به همراه جعبه‌ی رنگ مخصوص و بکارگیری فضاهای خالی و عناوین درشت بسیار مشخص، واضح و عمدی است.
- طراحی متریال به همراه حرکت و پویانمایی، جهت ارائه‌ی مفاهیم مختلف به کاربر، جهت درک بهتر او از برنامه است.


برپایی پیشنیازهای ابتدایی کار با Angular Material

پیش از ادامه‌ی بحث فرض بر این است که آخرین نگارش Angular CLI را نصب کرده‌اید و اگر پیشتر آن‌را نصب کرده‌اید، یکبار دستور ذیل را اجرا کنید تا تمام وابستگی‌های سراسری نصب شده‌ی در سیستم به صورت خودکار به روز رسانی شوند:
 npm update -g
سپس برنامه‌ی کلاینت Angular این سری را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن از طریق صدور فرمان ذیل آغاز می‌کنیم:
 ng new MaterialAngularClient --routing
پس از ایجاد ساختار اولیه‌ی برنامه و نصب خودکار وابستگی‌های آن، جهت آزمایش برنامه، به پوشه‌ی آن وارد شده و آن‌را اجرا می‌کنیم:
cd MaterialAngularClient
ng serve -o
که به این ترتیب برنامه در آدرس http://localhost:4200 و مرورگر پیش‌فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.


افزودن کتابخانه‌ی Angular Material به برنامه

در طول این سری از سایت https://material.angular.io زیاد استفاده خواهیم کرد. همواره به روزترین روش افزودن کتابخانه‌ی Angular Material به یک برنامه‌ی موجود را در آدرس https://material.angular.io/guide/getting-started می‌توانید مشاهده کنید که خلاصه‌ی آن به صورت زیر است:
البته در Angular 6 روش تفصیلی نصب فوق که شامل 6 مرحله‌است، به صورت زیر هم خلاصه شده‌است:
 ng add @angular/material
متاسفانه در زمان نگارش این مطلب، نگارش 6.3.1 آن توسط دستور فوق نصب نشد و خطای «Error: Collection "@angular/material" cannot be resolved.» ظاهر گردید. البته روش رفع آن در اینجا بحث شده‌است که مهم نیست و در نگارش‌های رسمی بعدی حتما لحاظ خواهد شد. به همین جهت روش تفصیلی آن‌را که همیشه کار می‌کند، در ادامه پیگیری می‌کنیم. ابتدا بسته‌های ذیل را نصب کنید:
npm install --save @angular/material @angular/cdk
npm install --save @angular/animations
npm install --save hammerjs
- دستور اول  angular/cdk و angular/material را نصب می‌کند. cdk در اینجا به معنای کیت توسعه‌ی کامپوننت‌های Angular است که امکان استفاده‌ی از ویژگی‌های Angular Material را بدون الزامی به پیروی از زبان طراحی متریال، میسر می‌کند.
- همانطور که عنوان شد، طراحی متریال مبتنی بر حرکت و پویانمایی است. به همین جهت تعدادی از کامپوننت‌های آن نیاز به بسته‌ی angular/animations را دارند که توسط دستور دوم نصب می‌شود.
- دستور سوم نیز کامپوننت‌های slide و slider را پشتیبانی می‌کند (Gesture Support). البته پس نصب این وابستگی، نیاز است به فایل src/main.ts مراجعه کرده و یک سطر زیر را نیز افزود:
 import "hammerjs";
در ادامه پس از نصب بسته‌ی پویانمایی، به فایل app.module.ts مراجعه کرده و BrowserAnimationsModule را به لیست imports اضافه می‌کنیم:
import { BrowserAnimationsModule } from "@angular/platform-browser/animations";

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    BrowserAnimationsModule,
    AppRoutingModule
  ]
})
export class AppModule { }

مدیریت بهتر import کامپوننت‌های Angular Material

در ادامه به ازای هر کامپوننت Angular Material باید ماژول آن‌را به لیست imports افزود که پس از مدتی به یک فایل app.module.ts بسیار شلوغ خواهیم رسید. برای مدیریت بهتر این فایل، از روش مطرح شده‌ی در مطلب «سازماندهی برنامه‌های Angular» استفاده خواهیم کرد.
به همین جهت دو پوشه‌ی core و shared را درون پوشه‌ی src/app ایجاد می‌کنیم:


محتویات فایل src\app\core\core.module.ts به صورت زیر است:
import { CommonModule } from "@angular/common";
import { NgModule, Optional, SkipSelf } from "@angular/core";
import { RouterModule } from "@angular/router";


@NgModule({
  imports: [CommonModule, RouterModule],
  exports: [
    // components that are used in app.component.ts will be listed here.
  ],
  declarations: [
    // components that are used in app.component.ts will be listed here.
  ],
  providers: [
    /* ``No`` global singleton services of the whole app should be listed here anymore!
       Since they'll be already provided in AppModule using the `tree-shakable providers` of Angular 6.x+ (providedIn: 'root').
       This new feature allows cleaning up the providers section from the CoreModule.
       But if you want to provide something with an InjectionToken other that its class, you still have to use this section.
    */
  ]
})
export class CoreModule {
  constructor(@Optional() @SkipSelf() core: CoreModule) {
    if (core) {
      throw new Error("CoreModule should be imported ONLY in AppModule.");
    }
  }
}
در مورد جزئیات آن در مطلب «سازماندهی برنامه‌های Angular توسط ماژول‌ها» کاملا بحث شده‌است.
محتویات فایل src\app\shared\shared.module.ts نیز به صورت زیر است:
import { CommonModule } from "@angular/common";
import { HttpClientModule } from "@angular/common/http";
import { ModuleWithProviders, NgModule } from "@angular/core";
import { FormsModule } from "@angular/forms";

@NgModule({
  imports: [
    CommonModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule
  ],
  entryComponents: [
    // All components about to be loaded "dynamically" need to be declared in the entryComponents section.
  ],
  declarations: [
    // common and shared components/directives/pipes between more than one module and components will be listed here.
  ],
  exports: [
    // common and shared components/directives/pipes between more than one module and components will be listed here.
    CommonModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule,
  ]
  /* No providers here! Since they’ll be already provided in AppModule. */
})
export class SharedModule {
  static forRoot(): ModuleWithProviders {
    // Forcing the whole app to use the returned providers from the AppModule only.
    return {
      ngModule: SharedModule,
      providers: [ /* All of your services here. It will hold the services needed by `itself`. */]
    };
  }
}
سپس تعاریف import این دو فایل را به فایل app.module.ts اضافه می‌کنیم:
import { CoreModule } from "./core/core.module";
import { SharedModule } from "./shared/shared.module";

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    BrowserAnimationsModule,
    CoreModule,
    SharedModule.forRoot(),
    AppRoutingModule
  ]
})
export class AppModule { }
پس از این مقدمات، فایل جدید src\app\shared\material.module.ts را در پوشه‌ی shared ایجاد می‌کنیم تا بتوانیم مداخل کامپوننت‌های Angular Material را صرفا به آن اضافه کنیم؛ با این محتوا:
import { CdkTableModule } from "@angular/cdk/table";
import { NgModule } from "@angular/core";
import {
  MatAutocompleteModule,
  MatButtonModule,
  MatButtonToggleModule,
  MatCardModule,
  MatCheckboxModule,
  MatChipsModule,
  MatDatepickerModule,
  MatDialogModule,
  MatExpansionModule,
  MatFormFieldModule,
  MatGridListModule,
  MatIconModule,
  MatInputModule,
  MatListModule,
  MatMenuModule,
  MatNativeDateModule,
  MatPaginatorModule,
  MatProgressBarModule,
  MatProgressSpinnerModule,
  MatRadioModule,
  MatRippleModule,
  MatSelectModule,
  MatSidenavModule,
  MatSliderModule,
  MatSlideToggleModule,
  MatSnackBarModule,
  MatSortModule,
  MatStepperModule,
  MatTableModule,
  MatTabsModule,
  MatToolbarModule,
  MatTooltipModule,
} from "@angular/material";

@NgModule({
  imports: [
    MatAutocompleteModule,
    MatButtonModule,
    MatButtonToggleModule,
    MatCardModule,
    MatCheckboxModule,
    MatChipsModule,
    MatDatepickerModule,
    MatDialogModule,
    MatExpansionModule,
    MatFormFieldModule,
    MatGridListModule,
    MatIconModule,
    MatInputModule,
    MatListModule,
    MatMenuModule,
    MatNativeDateModule,
    MatPaginatorModule,
    MatProgressBarModule,
    MatProgressSpinnerModule,
    MatRadioModule,
    MatRippleModule,
    MatSelectModule,
    MatSidenavModule,
    MatSliderModule,
    MatSlideToggleModule,
    MatSnackBarModule,
    MatStepperModule,
    MatSortModule,
    MatTableModule,
    MatTabsModule,
    MatToolbarModule,
    MatTooltipModule,
    CdkTableModule
  ],
  exports: [
    MatAutocompleteModule,
    MatButtonModule,
    MatButtonToggleModule,
    MatCardModule,
    MatCheckboxModule,
    MatChipsModule,
    MatDatepickerModule,
    MatDialogModule,
    MatExpansionModule,
    MatGridListModule,
    MatIconModule,
    MatInputModule,
    MatListModule,
    MatMenuModule,
    MatNativeDateModule,
    MatPaginatorModule,
    MatProgressBarModule,
    MatProgressSpinnerModule,
    MatRadioModule,
    MatRippleModule,
    MatSelectModule,
    MatSidenavModule,
    MatSliderModule,
    MatSlideToggleModule,
    MatSnackBarModule,
    MatStepperModule,
    MatSortModule,
    MatTableModule,
    MatTabsModule,
    MatToolbarModule,
    MatTooltipModule,
    CdkTableModule
  ]
})
export class MaterialModule {
}
در اینجا هر کامپوننت مورد نیاز، به قسمت‌های import و exports اضافه شده‌اند.
سپس MaterialModule را نیز به قسمت‌های imports و exports فایل src\app\shared\shared.module.ts اضافه خواهیم کرد:
import { MaterialModule } from "./material.module";

@NgModule({
  imports: [
    CommonModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule,
    MaterialModule
  ],
  exports: [
    // common and shared components/directives/pipes between more than one module and components will be listed here.
    CommonModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule,
    MaterialModule
  ]
})
export class SharedModule {
}
به این ترتیب در هر ماژول جدیدی که به برنامه اضافه شود و نیاز به کار با Angular Material را داشته باشد، تنها کافی است SharedModule را import کرد؛ مانند app.module.ts برنامه (البته بدون ذکر متد forRoot آن که این forRoot فقط محض ماژول اصلی برنامه است).

تا اینجا جهت اطمینان از اجرای برنامه، دستور ng serve -o را از ابتدا اجرا کنید.


افزودن چند کامپوننت مقدماتی متریال به برنامه

بهترین روش کار با این مجموعه، بررسی مستندات آن در سایت https://material.angular.io/components است. برای مثال برای افزودن دکمه، به مستندات آن مراجعه کرده و بر روی دکمه‌ی view source کلیک می‌کنیم:


سپس کدهای قسمت HTML آن‌را به برنامه و فایل app.component.html اضافه خواهیم کرد:
 <button mat-button>Click me!</button>
به همین ترتیب مستندات check box را یافته و آن‌را نیز اضافه می‌کنیم:
 <mat-checkbox>Check me!</mat-checkbox>
تا اینجا اگر برنامه را توسط دستور ng serve -o اجرا کنیم، یک چنین خروجی حاصل می‌شود:


البته شکل ظاهری آن‌ها تا اینجا آنچنان مطلوب نیست. برای رفع این مشکل، نیاز است یک قالب را به این کنترل‌ها و کامپوننت‌ها اعمال کرد. به همین جهت فایل styles.css واقع در ریشه‌ی برنامه را گشوده و قالب پیش‌فرض متریال را به آن اضافه می‌کنیم:
 @import "~@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css";
قالب‌های از پیش آماده‌ی متریال را در پوشه‌ی node_modules\@angular\material\prebuilt-themes می‌توانید مشاهده کنید.



پس از اعمال قالب، اکنون است که شکل ظاهری کنترل‌های آن بسیار بهتر شده‌اند و همچنین کار با آن‌ها به همراه پویانمایی نیز شده‌است:



افزودن آیکن‌های متریال به برنامه

مرحله‌ی آخر این تنظیمات، افزودن آیکن‌های متریال به برنامه‌است. برای این منظور فایل src\index.html را گشوده و یک سطر ذیل را به head اضافه کنید:
 <link href="https://fonts.googleapis.com/icon?family=Material+Icons" rel="stylesheet">
برای آزمایش آن، به فایل app.component.html مراجعه کرده و تعریف دکمه‌ای را که اضافه کردیم، به صورت ذیل با افزودن mat-icon تغییر می‌دهیم:
<button mat-button>
  <mat-icon>face</mat-icon>
  Click me!
</button>
<mat-checkbox>Check me!</mat-checkbox>
که این خروجی را تولید می‌کند:


لیست کامل این آیکن‌ها را به همراه توضیحات تکمیلی آن‌ها، در آدرس ذیل می‌توانید ملاحظه کنید:
http://google.github.io/material-design-icons

البته چون ما نمی‌خواهیم این آیکن‌ها را از وب بارگذاری کنیم، برای نصب محلی آن‌ها ابتدا دستور زیر را در ریشه‌ی پروژه صادر کنید:
 npm install material-design-icons --save
این آیکن فونت‌ها پس از نصب، در مسیر node_modules\material-design-icons\iconfont قابل مشاهده هستند:


همانطور که مشاهده می‌کنید، برای استفاده‌ی از این فایل‌های آیکن فونت محلی، تنها کافی است فایل material-icons.css را به برنامه معرفی کنیم. برای این منظور فایل angular.json را گشوده و قسمت styles آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
"styles": [
   "node_modules/material-design-icons/iconfont/material-icons.css",
   "src/styles.css"
],
اکنون دیگر نیازی به ذکر link href اضافه شده‌ی به فایل src\index.html نداریم و باید از آن حذف شود.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MaterialAngularClient-01.zip
برای اجرای آن نیز ابتدا فایل restore.bat و سپس فایل ng-serve.bat را اجرا کنید.
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing
آیا روش زیر برای پیاده‌سازی Self Referencing در حالی که هر عضو فقط صفر یا یک عضو فرزند می‌تواند داشته باشد، صحیح است؟
به نوعی پیاده‌سازی Self Referencing و  One-to-Zero-or-One  با هم:
public class EventItem
{
    public int Id { get; set; }

    public int? ParentId { get; set; }
    public virtual EventItem Parent { get; set; }

    public virtual EventItem Alternative { get; set; }
}
public class EventItemConfiguration : IEntityTypeConfiguration<EventItem>
{
    public void Configure(EntityTypeBuilder<EventItem> builder)
    {
        builder.HasIndex(e => e.ParentId);
        builder.HasOne(e => e.Parent)
            .WithOne(e => e.Alternative)
            .HasForeignKey<EventItem>(e => e.ParentId);
    }
}

نظرات مطالب
API Versioning
در روش هایی که اشاره کردید مدیریت ورژن‌ها در داخل یک نسخه از برنامه انجام شده. که در این حالت هر دو ورژن رو از طریق یک ریلیز ارائه میکنید که در هر صورت امکان مختل شدن هر کدوم وجود داره. یعنی برای اصلاح نسخه1، نسخه2 هم مجدد پابلیش می‌شود.

 نظرتون نسب به ریلیزهای جداگانه برای هر ورژن چیه؟ مثلا در یک وبسایت IIS برای هر ورژن یک Virtual Directory ایجاد کرد و هر نسخه از API رو بروی همون پابلیش کرد. برای دسترسی تغییر هر نسخه هم از امکانات source control استفاده کرد. یعنی به کامیتی که ورژن1 در اون پابلیش شده بریم و بعد از انجام تغییرات اون رو بروی Virtual Directory خودش پابلیش کنیم. برای ورژن‌های دیگه هم به همین شکل.
البته در این حالت از روش Url-based استفاده میشه. ولی میشه از یک ابزار دیگه در این بین استفاده کرد که عملیات Routing به یک ورژن خاص رو برای حالت‌های header-based و media type-based هم انجام بده.
بازخوردهای پروژه‌ها
کاهش رفت و برگشت به دیتابیس در حین ذخیره سازی اطلاعات
در حین لاگین شما SetAuthCookie رو به userName تنظیم کردید. بعد نتیجه‌اش این شده، هرجایی که نیاز به یافتن Id کاربر بوده، مجبور هستیم یکبار کوئری بگیریم و این مورد زیاد در برنامه وجود داره. بهتره در زمان فراخوانی SetAuthCookie، مقدار userId رو که داریم به عنوان پارامتر بهش پاس بدیم. به این ترتیب در خیلی از جاها جلو خواهیم افتاد.
مثلا الان اکثر کلاس‌های موجودیت‌ها چنین تعریفی رو دارند:
 public class SomeName
{
    public virtual User User { get; set; }
}
میشه کمی این تعریف رو اصلاح کرد و بجایش نوشت:
   [ForeignKey("UserId")]
  public virtual User User { set; get; }
  public int? UserId { set; get; }
حالا موقع ست کردن اطلاعات این کلاس، دیگر نیازی نیست تا یکبار id کاربر از دیتابیس Find شود (چون در User.Identity.Name موجود هست؛ مهم نیست که Name اینجا داره، مهم کاربرد آن است در برنامه). فقط کافی هست این مقدار به UserId نسبت داده شود.
تقریبا اکثر کلاس‌های دومین شما نکته کار با کلیدهای خارجی رو جهت کاهش رفت و برگشت به دیتابیس ندارند.
مطالب
بررسی چند کتابخانه آپلود با پشتیبانی از DragDrop
برای یکی از پروژه‌ها نیاز به یک آپلودر داشتم که قابلیت  Drag&Drop را نیز داشته باشد و در ضمن پیاده سازی آسانی هم داشته باشد. در این بین به تعدادی از کتابخانه‌های جی کوئری می‌پردازیم.
FileDrop
اولین کتابخانه‌ای که با آن آشنا شدم و از آن استفاده کردم، کتابخانه‌ی FileDrop است که بسیار ساده و در عین حال قابلیت‌های خوبی را می‌دهد و از فناوری Filereader  (+) در Html5 برای اینکار استفاده می‌کند. مرورگرهای کروم، فایرفاکس 3.6 به بعد، IE10 به بعد و Opera 12 به بعد از آن پشتیبانی می‌کنند.
فایل‌های مورد نیاز را از اینجا دانلود کنید . فایل اسکریت آن را ابتدا صدا بزنید:
 <script src="~/scripts/jquery.filedrop.js" type="text/javascript"></script>
سپس المان‌های زیر را به کد HTML خود اضافه کنید:
 <div id="dropZone">فایل برنامه را به داخل این کادر بکشانید</div>
        <br>
        فایل یا فایل‌های آپلود شده:
        <ul id="uploadResult"></ul>
تگ اول، محلی است که فایل‌ها به سمت آن درگ و روی آن دراپ می‌شوند که از این به بعد به آن محل آپلود می‌گوییم. المان بعدی جهت گزارش فایل‌هایی است که آپلود شده‌اند. با آپلود شدن هر تعداد فایل، اسم آن به لیست اضافه می‌گردد.
کدهای css زیر را هم به صفحه اضافه کنید تا محل آپلود زیباتر شود:
        .files {
            min-height: 42px;
            background: #CCC none repeat scroll 0% 0%;
            border-top: 1px solid #FFF;
            margin: 11px 0px;
            padding: 11px 13px;
            border-radius: 6px;
        }

        #dropZone.mouse-over {
            background-color: #1d4257;
        }

کد جی کوئری زیر را به صفحه اضافه کنید:
      $('#dropZone').filedrop({
                url: uploadAddress,
                paramname: 'files',
                maxFiles: 1,
                dragOver: function() {
                    $('#dropZone').addClass('mouse-over');
                },
                dragLeave: function() {
                    $('#dropZone').removeClass('mouse-over');
                },
                drop: function() {
                    $('#dropZone').removeClass('mouse-over');
                },
                afterAll: function() {
                    $('#dropZone').html('آپلود با موفقیت انجام شد');
                },
                uploadFinished: function(i, file, response, time) {
                    $('#uploadResult').append('<li>' + file.name + '</li>');
                }
            });
ابتدا پلاگین جی کوئری را روی تگ مربوطه اعمال می‌کنیم و سپس پارامترها را با مشخصات زیر اعمال می‌کنیم:
Url  آدرسی که قرار است فایل‌ها به آن سمت ارسال شوند. 
 Paramname  در سمت سرور باید فایل‌ها را با استفاده از این نام پارامتر دریافت  کنید.
 maxFiles  تعداد فایلهایی که میتوان با درگ و دراپ کردن روی آن به دست آورد. در بالا به یک فایل محدود شده است.
 dragOver  این رویداد زمانی اجرا خواهد شد که اشاره گر با حالت درگ کرده فایل‌ها را به محل آپلود آورده است.
 dragLeave  موقعی که ماوس از محل آپلود خارج می‌شود
 drop  موقعی که شما فایل‌ها را روی محل  آپلود رها می‌کنید.
 afterAll  بعد از اینکه همه کارها تمام شد اجرا می‌شود.(آخرین رویداد)
 uploadFinished  کار آپلود به پایان رسیده است. در مثال بالا پس از پایان آپلود، نام فایل آپلود شده را به کاربر نشان داده‌ایم.

نحوه‌ی دریافت آن در سمت سرور, در یک اکشن متد به صورت زیر است:

[HttpPost]
        public virtual ActionResult UpdateApp(IEnumerable<HttpPostedFileBase>files)
        {
            foreach (HttpPostedFileBase file in files)
            {
                string filePath = Path.Combine(TempPath, file.FileName);
                file.SaveAs(filePath);
            }

            return Json(new {state = "success", message = "با موفقیت عملیات ارسال فایل انجام شد"}, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }

در اکشن متد بالا ما فایل‌ها را از طریق نام پارامتر files که مشخص کرده بودیم، به عنوان یک لیست شمارشی دریافت می‌کنیم.  کدها بالا برای ساده‌ترین راه اندازی ممکن کفایت می‌کنند.

این موارد از اصلی‌ترین‌ها هستند که به کار می‌آیند. به غیر این‌ها یک سری خصوصیات اضافه‌تری هم برای آن وجود دارد.


fallback_id 
 اگر دوست دارید این آپلودر را نیر به یک آپلودر معمولی اتصال دهید از این شناسه استفاده کنید.
 withCredentials   با استفاده از کوکی‌ها یک درخواست cross-origin ایجاد می‌کند.
 data  اگر دوست دارید به همراه فایل‌ها اطلاعات دیگری هم به همراه آن ارسال و پست شوند از این طریق اقدام نمایید. می‌تواند در قالب یک متغیر باشد یا خروجی یک تابع.
data: {
        param1: 'value1',           
        param2: function(){
            return calculated_data; 
        }
 headers برای ارسال مقدار اضافه‌تر در هدر درخواست به کار میرود و صدا زدن آن همانند کد data می‌باشد. 
 error   در صورتیکه در فرایند آپلود خطایی رخ دهد، اجرا می‌گردد. نحوه‌ی کدنویسی آن و بررسی خطاهای آن به شرح زیر است:
error: function(err, file) {
        switch(err) {
            case 'BrowserNotSupported':
                alert('مرورگر از این فناوری پشتیبانی نمی‌کند')
                break;
            case 'TooManyFiles':
                // قصد آپلود همزمان فایل‌های بیشتری از حد مجاز تعیین شده دارید
                break;
            case 'FileTooLarge':
                //حداقل حجم یکی از فایل‌ها از حجم مجاز تعیین شده بیشتر است
                //برای دسترسی به نام آن فایل از کد زیر استفاده کنید
              //file.name
                break;
            case 'FileTypeNotAllowed':
                // نوع حداقل یکی از فایل‌ها با نوع‌ها مشخص شده ما یکی نیست
                break;
            case 'FileExtensionNotAllowed':
                // پسوند حداقل یکی از فایل‌ها مورد تایید نیست
                break;
            default:
                break;
        }
    }
 allowedfiletypes   نوع فایل‌های مجاز را تعیین می‌کند:
allowedfiletypes: 
['image/jpeg','image/png','image/gif']
 allowedfileextensions   پسوند فایل هایی که برای آپلود مجاز هستند را معرفی می‌کند.
allowedfileextensions:
 ['.apk','.jar']
 maxfilesize   حداکثر حجم مجاز برای هر فایل که به مگابایت بیان می‌شود.
 docOver   این رویداد زمانی اجرا می‌شود که فایل‌های درگ شده شما وارد محیط یا پنجره مرورگر می‌شود.
 uploadStarted 
 این رویداد زمانی اجرا میگردد که فرایند آپلود هر فایل به طور جداگانه در حال آغاز شدن است:
متغیر i در کد زیر شامل اندیس فایلی است که آپلودش آغاز شده است و این اندیس از صفر آغاز می‌شود.
متغیر file دسترسی شما را به اطلاعات یک فایل باز میکند مانند نام فایل.
متغیر len تعداد فایل هایی را که کاربر در محل آپلود رها کرده است، باز میگرداند.
function(i, file, len){

    },
uploadFinished 
با اتمام آپلود هر فایل، این رویداد فراخوانی می‌گردد. دو پارامتر اول آن، همانند سابق هستند. پارامتر response خروجی json ایی را که در سمت سرور برگرداندیم، به ما باز می‌گرداند. پارامتر بعدی، زمانی را که برای آپلود طول کشیده است، بر می‌گرداند.
 function(i, file, response, time) {
    }
progressUpdated 
این رویداد برای نمایش پیشرفت یک آپلود مناسب است که آخرین پارامتر آن یک عدد صحیح از پیشرفت فایل را بر می‌گرداند.
function(i, file, progress) {
    },
globalProgressUpdated 
این رویداد میزان پیشرفت کلیه فایل‌ها را به درصد باز می‌گرداند:
function(progress) {
        $('#progress div')
.width(progress+"%"); }
speedUpdated 
سرعت آپلود هر فایل را با کیلوبیت بر ثانیه مشخص می‌کند.
function(i, file, speed) {
    }
rename
در صورتی که قصد تغییر نام فایل ارسالی را دارید می‌توانید از این رویداد استفاده کنید. پارامتر name، نام اصلی فایل را بر می‌گرداند که می‌توانید آن را دستکاری کنید و نام جدیدی را به عنوان خروجی برگردانید. نمونه کاربردی از این رویداد
 rename: function(name) {
    }

beforeEach 
این رویداد قبل از آپلود هر فایل آغاز می‌گردد و برگرداندن مقدار false در آن باعث جلوگیری و کنسل شدن آپلود آن فایل می‌گردد.
function(file) {
    }

beforeSend 
پارامترهای اولی تکراری هستند ولی آخرین پارامتر یک تابع done را می‌توان به آن پاس کرد که قبل از اجرای کل عملیات آپلود صدا زده می‌شود.
 function(file, i, done) {
    }
رویدادی به اسم queuefiles هم هست تعداد فایل‌هایی را که میتوانند به طور موازی و همزمان آپلود گردند، مشخص می‌کند. ولی دراین حالت maxfiles مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. جهت بررسی یک مثال عملی و همچنین کدهای سمت سرور در PHP میتوانید از این آموزش استفاده کنید.
با تستی که به صورت لوکال رو آن انجام دادم به نظر نمی‌رسد برای فایل‌های با حجم متوسط به بالا مناسب باشد و برای فایل‌های با حجم کم مناسب می‌باشد. یک فایل 8 مگابایتی در حالت لوکال 9 ثانیه آپلود آن زمان برد و برای فایل‌های بزرگتر، فایرفاکس دیالوگ Stop Script را نشان داد.

PlUpload
این کتابخانه متن باز هم بسیار کارآمد و ساده و قابل انعطاف است و مثالهای آماده زیادی دارد. سایت سابسن هم در بخش آپلود زیرنویس‌ها از این کتابخانه استفاده می‌کند. از آنجا که آموزش این کتابخانه در سایت جاری آمده است از ذکر نکات بیشتر در مورد آن خودداری می‌نماییم.

Bootstrap FileStyle
اگر از قالب بوت استراپ استفاده می‌کنید و دوست دارید روی المان input file  قدیمی، ولی به شکلی مدرن کار کنید این کتابخانه هم فراموش نشود.

DropZoneJS
این کتابخانه به نسبت DropFile امکانات بیشتری را دارد و در سایت اختصاصی آن مثال‌ها و مستندات خوبی قرار گرفته است. در ساده‌ترین حالت آن ابتدا فایل کتابخانه  را صدا زده و سپس تگ فرم را به آن نسبت دهید:
<script src="https://rawgit.com/enyo/dropzone/master/dist/dropzone.js"></script>

<form action="/upload-target" class="dropzone"></form>
ولی اگر بخواهید آن را به سمت سرور ارسال کنید و  از آنجا آن را کنترل کنید، کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
ابتدا بسته‌ی نیوگت آن را صدا بزنید:
Install-Package dropzone

با نصب این کتابخانه یک سری فایل CSS هم به سیستم اضافه می‌شود که می‌توانید برای استایل دهی هر چه بیشتر از آن بهره ببرید. کد فرم را به شکل زیر تغییر دهید:
    <form action="~/Home/SaveUploadedFile" method="post" enctype="multipart/form-data" class="dropzone" id="dropzoneForm" style="width: 50px; background: none; border: none;">
        <div class="fallback">
            <input name="file" type="file" multiple />
            <input type="submit" value="Upload" />
        </div>
    </form>
تگی که با کلاس fallback مزین شده است موقعی به کار می‌آید که مرورگر از این کتابخانه پشتیبانی نکرده و مجبور به نمایش یک آپلود معمولی می‌شویم.
با استفاده از کدنویسی هم می‌توان یک المان را به یک آپلودر تبدیل کرد:
var myDropzone = new Dropzone("div#myId", { url: "/file/post"});

//============ OR ====================
$("div#myId").dropzone({ url: "/file/post" });
همانطور که می‌بینید الزامی برای اینکه از یک تگ فرم استفاده کنید ندارد.
برای کانفیگ آپلودرهایی که از طریف المانهای Html ایجاد می‌شوند، می‌توان از کد زیر استفاده کرد و یک تنظیم عمومی برای تمامی آپلودرهای html آن صفحه ایجاد کرد.
Dropzone.options.myId= {
  paramName: "file", //نام پارامتری که فایل از طریق آن انتقال می‌بابد
  maxFilesize: 2, // MB
  accept: function(file, done) {
    if (file.name == "justinbieber.jpg") {
      done("Naha, you don't.");
    }
    else { done(); }
  }
};
تابع بالا یک آرگومان از نوع file را برگردانده و اگر این تابع، تابع done را با پارامتری رشته‌ای صدا بزند، عملیات آپلود آن فایل کنسل شده و پیام خطایی را نمایش می‌دهد و در صورتیکه بدون پارامتر صدا زده شود، عمل آپلود بدون مشکل انجام می‌شود.
ازآنجا که این کتابخانه از تنظیمات وسیعی استفاده می‌کند و از حوصله‌ی این مقاله خارج است، بهتر هست که صفحه‌ی مستندات آن را که کامل هم هست، مطالعه بفرمایید. از سری قابلیت‌هایی که پشتیبانی می‌کند: موارد پوشش داده شده در FileDrop، ساخت layout، ایجاد صف، متد حذف و اضافه و از این قبیل، ایجاد تصویر تمبر مانند و ...

یک نکته تکمیلی در مورد آپلود: در ASP.net به طور پیش فرض نهایت حجم فایل آپلودی 4 مگابایتی تعیین شده است که میتوانید آن را از طریق web.config تغییر دهید:
<configuration>
    <system.web>
        <httpRuntime maxRequestLength="1048576" />
    </system.web>
</configuration>
برای IIS 7 به بعد هم از تکه کد زیر استفاده کنید:
<system.webServer>
   <security>
      <requestFiltering>
         <requestLimits maxAllowedContentLength="1073741824" />
      </requestFiltering>
   </security>
 </system.webServer>
در هر دو کد بالا نهایت حجم بر روی یک گیگابایت تعیین شده است که maxRequestLength به صورت کیلوبایت و maxAllowContentLength به صورت بایت تعیین شده است. توصیه می‌شود هر دو شکل آن را وارد کنید. به خصوص که IIS Express از کد ابتدایی استفاده می‌کند و بخواهید نتیجه‌ی آن را در تست‌ها ببینید.

نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many
با سلام و احترام
من سه تا کلاس به شکل زیر دارم
public class Location {
        [Key]
        public int Id { get; set; }
        [Required]
        public string LocationName { get; set; }

        public virtual ICollection<User> Users { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }

    }

   public class Person {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string LastName { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string FirstName { get; set; }


        public int? UserId { get; set; }
        public  virtual User User { get; set; }
        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

    }

   public class User {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string LastName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string FirstName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string UserName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string Password { get; set; }

        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }
}
همانطور که در طراحی کلاسها مشاهده می‌شود 
1- در کلاس Location با استفاده از navigation property‌های Users و People به کاربران و افراد یک مکان دسترسی داریم.
2- در کلاس Person با استفاده از navigation property‌های User و Location میتوان پی برد که این فرد توسط چه کاربری ثبت شده و همچنین فرد در چه مکانی میباشد.
3- در کلاس User نیز با استفاده از navigation property‌های Location و People میتوان پی برد که این کاربر چه افرادی را ثبت کرده و کاربر در چه مکانی میباشد.
مشکل:
1- همانطور که در تعریف این کلاسها مشاهده میکنیم به طور مثال از کلاس کاربر به افراد دسترسی داریم و هر فرد نیز دوباره به کاربر دسترسی دارد و این navigation property به صورت loop به یکدیگر دسترسی دارند و این مسئله در واکشی اطلاعات با زمان زیادی همراه بوده و همچنین در تبدیل آنها به به DTO توسط Automaper مشکلاتی ایجاد می‌کند. و یا به طور مثال یک User به افراد ثبت شده توسط خودش دسترسی دارد و هر فرد دوباره به کاربر دسترسی دارد و ...
2- هنگام  استفاده از متد 
ProjectTo در  automapper موضوع LazyLoading در نظر گرفته نمیشود و تمامی  navigation property ها لود می‌شوند.
سوال : 
1- آیا طراحی کلاسها به این شکل ایراد دارد؟
2- برای حل مشکل این نوع navigation property ها راهکاری وجود دارد؟
3- از متد 
ProjectTo چطور استفاده کنیم تا LazyLoading را لغو نکند؟
4- آیا فعال بودن 
LazyLoading در پروژه‌های وبی اشکالاتی ایجاد میکند؟
مطالب
فیلدهای پویا در NHibernate

یکی از قابلیت‌های جالب NHibernate امکان تعریف فیلدها به صورت پویا هستند. به این معنا که زیرساخت طراحی یک برنامه "فرم ساز" هم اکنون در اختیار شما است! سیستمی که امکان افزودن فیلدهای سفارشی را دارا است که توسط برنامه نویس در زمان طراحی اولیه آن ایجاد نشده‌اند. در ادامه نحوه‌ی تعریف و استفاده از این قابلیت را توسط Fluent NHibernate بررسی خواهیم کرد.

در اینجا کلاسی که قرار است توانایی افزودن فیلدهای سفارشی را داشته باشد به صورت زیر تعریف می‌شود:
using System.Collections;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntity
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual IDictionary Attributes { set; get; }
}
}

Attributes در عمل همان فیلدهای سفارشی مورد نظر خواهند بود. جهت معرفی صحیح این قابلیت نیاز است تا نگاشت آن‌را از نوع dynamic component تعریف کنیم:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace TestModel
{
public class DynamicEntityMapping : IAutoMappingOverride<DynamicEntity>
{
public void Override(AutoMapping<DynamicEntity> mapping)
{
mapping.Table("tblDynamicEntity");
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.IgnoreProperty(x => x.Attributes);
mapping.DynamicComponent(x => x.Attributes,
c =>
{
c.Map(x => (string)x["field1"]);
c.Map(x => (string)x["field2"]).Length(300);
c.Map(x => (int)x["field3"]);
c.Map(x => (double)x["field4"]);
});
}
}
}
و مهم‌ترین نکته‌ی این بحث هم همین نگاشت فوق است.
ابتدا از IgnoreProperty جهت ندید گرفتن Attributes استفاده کردیم. زیرا درغیراینصورت در حالت Auto mapping ، یک رابطه چند به یک به علت وجود IDictionary به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که نیازی به آن نیست (یافتن این نکته نصف روز کار برد ....! چون مرتبا خطای An association from the table DynamicEntity refers to an unmapped class: System.Collections.Idictionary ظاهر می‌شد و مشخص نبود که مشکل از کجاست).
سپس Attributes به عنوان یک DynamicComponent معرفی شده است. در اینجا چهار فیلد سفارشی را اضافه کرده‌ایم. به این معنا که اگر نیاز باشد تا فیلد سفارشی دیگری به سیستم اضافه شود باید یکبار Session factory ساخته شود و SchemaUpdate فراخوانی گردد و خوشبختانه با وجود Fluent NHibernate ، تمام این تغییرات در کدهای برنامه قابل انجام است (بدون نیاز به سر و کار داشتن با فایل‌های XML نگاشت‌ها و ویرایش دستی آن‌ها). از تغییر نام جدول که برای مثال در اینجا tblDynamicEntity در نظر گرفته شده تا افزودن فیلدهای دیگر در قسمت DynamicComponent فوق.
همچنین باتوجه به اینکه این نوع تغییرات (ساخت دوبار سشن فکتوری) مواردی نیستند که قرار باشد هر ساعت انجام شوند، بنابراین سربار آنچنانی را به سیستم تحمیل نمی‌کنند.
   drop table tblDynamicEntity

create table tblDynamicEntity (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
field1 NVARCHAR(255) null,
field2 NVARCHAR(300) null,
field3 INT null,
field4 FLOAT null,
primary key (Id)
)

اگر با SchemaExport، اسکریپت خروجی معادل با نگاشت فوق را تهیه کنیم به جدول فوق خواهیم رسید. نوع و طول این فیلدهای سفارشی بر اساس نوعی که برای اشیاء دیکشنری مشخص می‌کنید، تعیین خواهند شد.

چند مثال جهت کار با این فیلدهای سفارشی یا پویا :

نحوه‌ی افزودن رکوردهای جدید بر اساس خاصیت‌های سفارشی:
//insert
object savedId = 0;
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var obj = new DynamicEntity();
obj.Attributes = new Hashtable();
obj.Attributes["field1"] = "test1";
obj.Attributes["field2"] = "test2";
obj.Attributes["field3"] = 1;
obj.Attributes["field4"] = 1.1;

savedId = session.Save(obj);
tx.Commit();
}
}

با خروجی
INSERT
INTO
tblDynamicEntity
(field1, field2, field3, field4)
VALUES
(@p0, @p1, @p2, @p3);
@p0 = 'test1' [Type: String (0)], @p1 = 'test2' [Type: String (0)], @p2 = 1
[Type: Int32 (0)], @p3 = 1.1 [Type: Double (0)]

نحوه‌ی کوئری گرفتن از این اطلاعات (فعلا پایدارترین روشی را که برای آن یافته‌ام استفاده از HQL می‌باشد ...):
//query
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
//using HQL
var list = session
.CreateQuery("from DynamicEntity d where d.Attributes.field1=:p0")
.SetString("p0", "test1")
.List<DynamicEntity>();

if (list != null && list.Any())
{
Console.WriteLine(list[0].Attributes["field2"]);
}
tx.Commit();
}
}
با خروجی:
    select
dynamicent0_.Id as Id1_,
dynamicent0_.field1 as field2_1_,
dynamicent0_.field2 as field3_1_,
dynamicent0_.field3 as field4_1_,
dynamicent0_.field4 as field5_1_
from
tblDynamicEntity dynamicent0_
where
dynamicent0_.field1=@p0;
@p0 = 'test1' [Type: String (0)]

استفاده از HQL هم یک مزیت مهم دارد: چون به صورت رشته قابل تعریف است، به سادگی می‌توان آن‌را داخل دیتابیس ذخیره کرد. برای مثال یک سیستم گزارش ساز پویا هم در این کنار طراحی کرد ....

نحوه‌ی به روز رسانی و حذف اطلاعات بر اساس فیلدهای پویا:
//update
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
entity.Attributes["field2"] = "new-val";
tx.Commit(); // Persist modification
}
}
}

//delete
using (var session = sessionFactory.OpenSession())
{
using (var tx = session.BeginTransaction())
{
var entity = session.Get<DynamicEntity>(savedId);
if (entity != null)
{
session.Delete(entity);
tx.Commit();
}
}
}

نظرات مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت اول - Container چیست؟
اخیراً Docker Desktop از WebAssembly پشتیبانی میکند. به این معنا که بدون نیاز به یک کانتینر خاص میتوانیم توسط یک Wasm runtime با نام WasmEdge اپلیکیشن‌های وب‌اسمبلی را اجرا کنیم. در واقع توسط این runtime رفتار یک کانتینر شبیه‌سازی شده است بدون اینکه ایمیج کانتینر حاوی OS یا runtime context باشد. با این اوصاف میتوانیم یک پروژه NET.ی را توسط Wasi.Sdk به Wasm تبدیل کنیم و آن را درون Docker به صورت مستقیم اجرا کنیم:

dotnet new console -o MyFirstWasiApp
cd MyFirstWasiApp
dotnet add package Wasi.Sdk --prerelease
dotnet build
اگر به مسیر bin/Debug/net7.0 مراجعه کنید خواهید دید که MyFirstWasiApp.wasm نیز تولید شده است؛ از دستور wasmtime برای اجرای آن نیز میتوانیم استفاده کنیم:
wasmtime bin/Debug/net7.0/MyFirstWasiApp.wasm
در ادامه میتوانیم یک Dockerfile ایجاد کرده و خروجی Wasm applicationمان را به اصطلاح containerised کنیم:
FROM scratch

COPY bin/Debug/net7.0/MyFirstWasiApp.wasm MyFirstWasiApp.wasm

ENTRYPOINT [ "MyFirstWasiApp.wasm" ]
برای بیلد کردن ایمیج فوق میتوانیم از دستور زیر استفاده کنیم:
docker buildx build . --file=Dockerfile --tag=dotnet-webassembly --platform wasi/wasm32
در اینجا با کمک فلگ platform به Docker گفته‌ایم که برای ساخت ایمیج موردنظر از معماری Wasm استفاده کند؛ به این معنا که برای کامپیوترهای مختلف نیاز نخواهد بود که ایمیج‌های جداگانه‌ایی تهیه کنیم بلکه wasm runtime اینکار را برای ما به صورت خودکار انجام خواهد داد. در نهایت بعد از ایجاد ایمیج میتوانیم از دستور docker run برای اجرای Wasm applicationمان استفاده کنیم:
docker run --runtime=io.containerd.wasmedge.v1 --platform=wasi/wasm32 dotnet-webassembly
نکته: برای اجرای Wasm application باید مطمئن شوید که فیچر containerd image store فعال باشد:


دقت داشته باشید که این فیچر هنوز در مرحله Beta قرار دارد؛ و ممکن است در حین تهیه ایمیج با edge caseهای روبرو شوید به عنوان مثال من سعی کردم یک وب‌سرور ASP.NET Core (توسط Wasi.Sdk این امکان وجود دارد) را containerised کنم که در نهایت با خطای زیر مواجه شدم:

[error] instantiation failed: incompatible import type, Code: 0x61
     Mismatched function type. Expected: FuncType {params{i32 , i32 , i32} returns{i32}} , Got: FuncType {params{i32 , i32} returns{i32}}
     When linking module: "wasi_snapshot_preview1" , function name: "sock_accept"
     At AST node: import description
     At AST node: import section
     At AST node: module


نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت یازدهم - مبانی Blazor - بخش 8 - کار با جاوا اسکریپت
امکان تهیه Custom Elements در NET 6 Blazor.

در آخرین نسخه Blazor این امکان فراهم شده است که بتوانیم از کامپوننت‌های Blazor درون پروژه‌های React/Vue, Angular, ... استفاده کنیم (+). البته این فیچر هنوز به صورت آزمایشی می‌باشد و ممکن است API آن تغییر کند. 
در ادامه یک مثال از این قابلیت را مشاهده خواهید کرد. 
ایجاد پروژه Blazor
یک دایرکتوری ایجاد کرده و درون آن یک پروژه blazorwasm با نام blazor_wasm ایجاد کنید:
dotnet new blazorwasm blazor_wasm
برای استفاده از این فیچر میبایست پکیج  Microsoft.AspNetCore.Components.CustomElements را نصب کنیم:
dotnet add package Microsoft.AspNetCore.Components.CustomElements --version 0.1.0-alpha.21466.1
در ادامه یک کامپوننت Todo ایجاد خواهیم کرد:
@page "/todo"

<PageTitle>Todo</PageTitle>

<h1>Todo (@todos.Count(todo => !todo.IsDone))</h1>

<ul>
    @foreach (var todo in todos)
    {
        <li>
            <input type="checkbox" @bind="todo.IsDone" />
            <input @bind="todo.Title" />
        </li>
    }
</ul>

<input placeholder="Something todo" @bind="newTodo" />
<button @onclick="AddTodo">Add todo</button>

@code {

    public class TodoItem
    {
        public string? Title { get; set; }
        public bool IsDone { get; set; }
    }

    private List<TodoItem> todos = new();
    private string? newTodo;

    private async void AddTodo(MouseEventArgs e)
    {
        if (!string.IsNullOrWhiteSpace(newTodo))
        {
            todos.Add(new TodoItem { Title = newTodo });
            newTodo = string.Empty;
        }
    }
}
برای تبدیل کامپوننت فوق به یک Custom Element درون فایل Program.cs خط زیر را اضافه میکنیم:
builder.RootComponents.RegisterAsCustomElement<Todo>("todo-element");

استفاده از کامپوننت فوق درون یک پروژه React
npx create-react-app blazor_react && cd blazor_react
برای استفاده از Custom Element موردنظر دو خط زیر را به فایل public/index.html اضافه میکنیم:
<script src="_content/Microsoft.AspNetCore.Components.CustomElements/BlazorCustomElements.js"></script>
<script src="_framework/blazor.webassembly.js"></script>
همچنین لازم است یک پراکسی نیز درون پروژه ایجاد کنیم (درون فایل package.json)؛ با اینکار اسکریپت‌های موردنیاز فوق از سمت سرور دریافت خواهند شد:
"proxy": "BLAZOR_APP_ADDRESS", // for example: http://localhost:5269 
در نهایت درون فایل App.js می‌توانیم از کامپوننت Todo استفاده کنیم:
function App() {
  return (
    <div className="App">
      <todo-element />
    </div>
  );
}

export default App;
 

نظرات مطالب
امکان استفاده از کتابخانه‌های native در Blazor WASM 6x
برای اجرا شدن دستور زیر:
* خط به خط کد‌های زیر را، در cmd و پشت سر هم اجرا کنید
(نکته): باید پایتون را از قبل نصب داشته باشید (آموزش نصب پایتون)
# Get the emsdk repo
git clone https://github.com/emscripten-core/emsdk.git

# Enter that directory
cd emsdk

# Download and install the latest SDK tools.
emsdk install latest

# Make the "latest" SDK "active" for the current user. (writes .emscripten file)
emsdk activate latest

# Activate PATH and other environment variables in the current terminal
emsdk_env.bat
حالا اگر cmd شما در همچین مسیری قرار دارد:
C:\Users\{your pc name}\emsdk
میتوانید دستوری که در متن مقاله ذکر شده را اجرا کنید (البته با اندکی تغییر):
emcc C:\Users\{your pc name}\sqlite\sqlite3.c -shared -o D:\e_sqlite3.o
فایل کامپایل شده e_sqlite3.o رو در پروژه خود کپی کنید و طبق مقاله پیش بروید  و این فایل نیتو را به پروژه رفرنس بدهید.
اکنون اگر دستور dotnet bulid را در ترمینال بزنید،  احتمالا با همچین هشداری مواجه خواهید شد:
warning : @(NativeFileReference) is not empty, but the native references won't be linked in, because neither $(WasmBuildNative), nor $(RunAOTCompilation) are 'true'. NativeFileReference=Data\e_sqlite3.o [D:\project\Yourproject\Yourproject.csproj] 1 Warning(s)
در صورت مشاهده همچین هشداری و حل این مشکل (اضافه نشدن فایل نیتیو به برنامه) ابتدا 
<RunAOTCompilation>true</RunAOTCompilation>
را به قسمت بالای فایل csproj خود و در قسمت 
<PropertyGroup>
اضافه کنید و سپس دستور زیر را اجرا کنید:
dotnet workload install wasm-tools