مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
مطالب
افزودن فایلهای تولیده شده پویا به صورت Bundle به سیستم Optimization
گاهی از اوقات نیاز است تا از یک محتوای پویا، برای تولید فایلهای CSS و اسکریپت‌های خود استفاده کنید. دلایل زیادی برای اینکار وجود دارند؛ همانند اسکریپت تولید شده در Signalr که بر اساس کلاس hub شما و متدهای پیاده سازی شده‌ی در آن تولید می‌شود. همچنین روش‌های زیادی برای تولید این محتوای پویا وجود دارد که یک نمونه‌ی آن در اینجا ذکر شده است.
قرار دادن این محتوای تولید شده در سیستم Bundling MVC به شکل مستقیم امکان پذیر نیست؛ زیرا این سیستم با فایل‌های استاتیک سر و کار دارد و افزودن یک url به آن مجاز نمی‌باشد. حال اگر در پروژه‌ی خود محتوای پویایی را تولید کرده و می‌خواهید از مزایای فشرده سازی سیستم Bundling بهره‌مند شوید، باید مراحل زیر را انجام دهید:
ابتدا متدی را برای دریافت محتوای تولید شده بنویسید. برای مثال برای دریافت محتوای تولیده شده‌ی فایل hubs.js می‌توانید از متد زیر استفاده کنید:
public static string GetSignalRContent()
{
    var resolver = new DefaultHubManager(new DefaultDependencyResolver());
    var proxy = new DefaultJavaScriptProxyGenerator(resolver, new NullJavaScriptMinifier());
    return proxy.GenerateProxy("/signalr");
}
سپس باید سیستم مسریابی پیش فرض سیستم Bundling را با سیستم مسیریابی سفارشی خود جایگزین کنید. کاری که باید انجام دهید اینست که در سیستم مسیریابی سفارشی خود چک کنید اگر مسیر درخواستی به مسیر مورد نظر شما اشاره دارد، مقدار true را برگشت دهید. در واقع در سیستم مسیریابی پیش فرض اگر فایلی بطور فیزیکی وجود نداشته باشد، مقدار برگشتی false خواهد بود.
همچنین در این سیستم مسیریابی سفارشی شما باید محتوای تولید شده را هم در اختیار داشته باشید. برای نمونه به کد زیر توجه کنید که ما از کلاس VirtualPathProvider، یک کلاس مشتق کرده و سیستم مسیریابی دلخواه خود را ایجاد می‌کنیم:

public class CustomVirtualPathProvider : VirtualPathProvider
{
    public CustomActionVirtualPathProvider(VirtualPathProvider virtualPathProvider)
    {
        // Wrap an existing virtual path provider
        VirtualPathProvider = virtualPathProvider;
    }

    protected VirtualPathProvider VirtualPathProvider { get; set; }

    public override string CombineVirtualPaths(string basePath, string relativePath)
    {
        return VirtualPathProvider.CombineVirtualPaths(basePath, relativePath);
    }

    public override bool DirectoryExists(string virtualDir)
    {
        return VirtualPathProvider.DirectoryExists(virtualDir);
    }

    public override bool FileExists(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return true;
        }

        return VirtualPathProvider.FileExists(virtualPath);
    }

    public override CacheDependency GetCacheDependency(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies, DateTime utcStart)
    {
        // BaseClass can't create a CacheDependency for your content, remove it
        // You could also add your own CacheDependency and aggregate it with the base dependency
        List<string> virtualPathDependenciesCopy = virtualPathDependencies.Cast<string>().ToList();
        virtualPathDependenciesCopy.Remove("~/signalr/hubs");

        return VirtualPathProvider.GetCacheDependency(virtualPath, virtualPathDependenciesCopy, utcStart);
    }

    public override string GetCacheKey(string virtualPath)
    {
        return VirtualPathProvider.GetCacheKey(virtualPath);
    }

    public override VirtualDirectory GetDirectory(string virtualDir)
    {
        return VirtualPathProvider.GetDirectory(virtualDir);
    }

    public override VirtualFile GetFile(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return new CustomVirtualFile(virtualPath,
                new MemoryStream(Encoding.Default.GetBytes(GetSignalRContent())));
        }

        return VirtualPathProvider.GetFile(virtualPath);
    }

    public override string GetFileHash(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies)
    {
        return VirtualPathProvider.GetFileHash(virtualPath, virtualPathDependencies);
    }

    public override object InitializeLifetimeService()
    {
        return VirtualPathProvider.InitializeLifetimeService();
    }
}

public class CustomVirtualFile : VirtualFile
{
    public CustomVirtualFile (string virtualPath, Stream stream)
        : base(virtualPath)
    {
        Stream = stream;
    }

    public Stream Stream { get; private set; }

    public override Stream Open()
    {
         return Stream;
    }
}
ابتدا در بازنویسی متد FileExists باید چک کنیم اگر مسیر درخواستی به مسیر مورد نظر ما اشاره داشت، منطق خود را پیاده کنیم:
    public override bool FileExists(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return true;
        }

        return VirtualPathProvider.FileExists(virtualPath);
    }
  در این متد اگر مسیر درخواستی مطابق مسیر مورد نظر ما بود باید true برگشت دهیم، در غیر اینصورت کار را به کلاس پایه می‌سپاریم.
همچنین باید توجه داشت که کلاس پایه، قادر به تولید CacheDependency  برای محتوای تولیدی شده ما نیست. بنابراین باید متد GetCacheDependency کلاس پایه‌ی ما بازنویسی و منطق مورد نظر را برای آن پیاده سازی کنیم. در این متد ابتدا مسیر مورد نظر خود را از لیست مسیرهایی که باید از CacheDependency استفاده کنند، حذف و سپس سناریوی خود را پیاده سازی می‌کنیم. در این مثال من از پیاده سازی آن خودداری کرده و فقط مسیر را از لیست مسیرها حذف کرده‌ام:
    public override CacheDependency GetCacheDependency(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies, DateTime utcStart)
    {
        List<string> virtualPathDependenciesCopy = virtualPathDependencies.Cast<string>().ToList();
        virtualPathDependenciesCopy.Remove("~/signalr/hubs");

        return VirtualPathProvider.GetCacheDependency(virtualPath, virtualPathDependenciesCopy, utcStart);
    }
سپس نوبت دریافت محتوای تولید شده‌ی پویا است که باید با بازنویسی متد GetFile منطق خود را اعمال کنیم:
    public override VirtualFile GetFile(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return new CustomVirtualFile(virtualPath,
                new MemoryStream(Encoding.Default.GetBytes(GetSignalRContent())));
        }

        return VirtualPathProvider.GetFile(virtualPath);
    }
در این متد ابتدا چک می‌کنیم اگر مسیر درخواست شده به مسیر مورد نظر ما اشاره داشت، با استفاده از متد GetSignalRContent محتوای تولید شده‌ی پویا را دریافت و از طریق کلاس CustomVirtualFile که از کلاس VirtualFile مشتق کرده ایم، آن‌را باز می‌گردانیم. کار این کلاس هم فراهم کردن بستری برای اشیایی است که یک فایل فیزیکی را در قالب سیستم فایل مجازی بکار می‌گیرند. تنها نکته‌ی قابل توجه در این کلاس، بازنویسی متد Open کلاس پایه، برای بازگرداندن یک Stream فقط خواندنی از محتوای منبع مورد نظر ماست. از آنجا که منبع ما در اینجا به طور پویا تولید می‌شود، همانطور که دیدید ما در متد GetFile از یک MemoryStream استفاده کردیم؛ در صورتیکه اگر با یک فایل فیزیکی سر و کار داشتیم، ممکن بود از یک FileStream استفاده کنیم.
در نهایت باید کلاس سفارشی شده را با سیستم مسیریابی پیش فرض سیستم Bundling جایگزین کنیم:
public static void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
{
    BundleTable.VirtualPathProvider =
        new CustomVirtualPathProvider(BundleTable.VirtualPathProvider);

    Bundle include = new Bundle("~/bundle")
        .Include("~/Content/static.js")
        .Include("~/signalr/hubs");

    bundles.Add(include);
}
مطالب
پلاگین جستجو با jquery و twitter bootstrap
در این مطلب با نحوه استفاده از پلاگین جستجوی سفارشی searchboxmvc.js آشنا خواهید شد. 

قبلاً در اینجا با نحوه ایجاد پلاگین jQuey آشنا شدید. روشی دیگری نیز برای ایجاد این نوع پلاگین‌ها وجود دارد و آن استفاده از widget factory موجود در پلاگین jQuery UI می‌باشد. 
برای استفاده از این پلاگین که کدهای کامل آن در فایل پیوست موجود است، ابتدا باید فایل‌های لازم را به پروژه خود اضافه کنیم:
    <link rel="stylesheet" href="@Url.Content("~/Content/bootstrap-rtl.css")" type="text/css" />
    <script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/scripts/jquery-2.0.2.min.js")"></script>
    <script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/scripts/jquery-ui-1.10.3.min.js")"></script>
    <script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/scripts/bootstrap-rtl.js")"></script>
    <script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/scripts/searchboxmvc.js")"></script>
سپس در کنترلر خود یک Action بصورت زیر ایجاد کنید:
 [HttpPost]
        public virtual ActionResult LoadData(string fieldName, string value, string stringFilterMode = "startWith")
        {
            Thread.Sleep(2000);
            var models = MakePersons();
            if (fieldName == "Id")
            {
                models = models.Where(p => p.Id == int.Parse(value)).Take(1).ToList();
            }
            else if (fieldName == "FirstName")
            {
                models = models.Where(p => p.FirstName.StartsWith(value)).ToList();
            }

            return Json(new { Status = "OK", Records = models });
        }
        private List<Person> MakePersons()
        {
            var lst = new List<Person>();
            lst.Add(new Person() { Id = 1, Code = "Uytffs-098", FirstName = "احمدرضا", LastName = "عابدزاده" });
            lst.Add(new Person() { Id = 2, Code = "fTuuuw-652", FirstName = "کریم", LastName = "باقری" });
            lst.Add(new Person() { Id = 3, Code = "Lopapo-123", FirstName = "خداداد", LastName = "عزیزی" });
            lst.Add(new Person() { Id = 4, Code = "Utppq-981", FirstName = "علی", LastName = "دایی" });
            lst.Add(new Person() { Id = 5, Code = "zttsn-471", FirstName = "علی", LastName = "کریمی" });
            lst.Add(new Person() { Id = 6, Code = "poiud-901", FirstName = "مهدی", LastName = "مهدوی کیا" });
            lst.Add(new Person() { Id = 7, Code = "wqrPoP-391", FirstName = "علیرضا", LastName = "منصوریان" });
            return lst;
        }
در ادامه در ویوی مورد نظر خود یک div ایجاد کنید. همین div خام با اعمال پلاگین بر روی آن ، بصورت یک پلاگین جستجو عمل خواهد کرد.
حال کدهای جاوا اسکریپت مورد نظر را برای اعمال پلاگین و تنظیمات موردنیاز آن به div ایجاد شده می‌نویسیم:
...
<div id="div_SearchBoxContainer">
</div>
...
@section scripts{
    <script type="text/javascript">
        $("#div_SearchBoxContainer").searchboxmvc({
            loadUrl: '@Url.Action(actionName: "LoadData", controllerName: "Home")',
            defaultStringFilterMode: "startWith",
            loadDataOnLeave: true,
            displayClass: "",
            displayNoResultClass: "",
            display: function (element, record) {
                $(element).html(record.FirstName + "  " + record.LastName);
            },
            listItemsDisplay: function (element, record, index) {
                return record.LastName + " " + record.FirstName + "(" + record.Code + ")";
            },
            fields: [
                {
                    fieldName: "Id",
                    fieldTitle: "شناسه",
                    width: 100,
                    defaultValueField: true
                },
                {
                    fieldName: "FirstName",
                    fieldTitle: "نام",
                    width: 200,
                    defaultDisplayField: true,
                    filter: true,
                    isStringType: true
                },
                {
                    fieldName: "LastName",
                    fieldTitle: "نام خانوادگی",
                    filter: false,
                    isStringType: true
                }
            ]
        });
    </script>
}

شرح پارامترهای افزونه searchboxmvc.js 
loadUrl : آدرس اکشن متدی است که بصورت ajax ای فراخوانی شده و نتایج حاصل را بازگشت میدهد.
 نتایج حاصله باید با فرمت json بازگشت داده شوند. اگر نتایج موفقیت باشد باید بصورت  ({Json(new { Status = "OK", Records = models بازگشت داده شوند و اگر خطایی در این بین صورت گرفت مقدار Status نباید مقدار OK باشد.
پارامترهای مورد نیاز این اکشن نیز باید به ترتیب با نام های fieldName و value باشند که fieldName نام فیلدی است که جستجو بر اساس آن صورت می‌گیرد و value همان مقدار وارد شده توسط کاربر است. 
defaultStringFilterMode : اگر فیلد مورد جستجو از نوع رشته ای باشد (یعنی isStringType  آن برابر true باشد) آنگاه پارامتر سوم اکشن متد بطور خودکار مقداردهی خواهد شد. مقادیر این خاصیت میتواند startWith  یا contains و یا equal باشد.
loadDataOnLeave : اگر برابر false باشد، هربار که متن input تغییر کرد بلافاصله یک تقاضا برای یافتن مقادیر به سرور فرستاده میشود و نیازی نیست که فوکوس از کنترل خارج شود.
displayClass : نام کلاس css است که به div 3 اعمال خواهد شد.
displayNoResultClass : در صورتیکه جستجو نتیجه ای نداشته باشد این کلاس به div 3 اعمال خواهد شد.
display : یک فانکشن که برای ایجاد خروجی html برای نمایش در div 3 بکار می‌رود.
listItemsDisplay : یک فانکشن که برای ایجاد خروجی html برای آیتم‌ها بکار می‌رود.
fields : یک آرایه از فیلدهای موردنیاز پلاگین .
خاصیت‌های فیلد نیز بصورت زیر است:
fieldName : نام فیلد
fieldTitle : عنوان فیلد
defaultValueField : فیلد پیش فرض که جستجو بر اساس آن صورت می‌گیرد. اگر تعیین نشود فیلد اول آرایه به عنوان فیلد پیش فرض انتخاب خواهد شد.
defaultDisplayField : فیلد پیش فرض که برای نمایش متن div 3 بکار می‌رود(البته اگر پارامتر display تعیین نشود)
filter : اگر برابر true باشد این فیلد در لیست فیلدهای جستجو خواهد آمد و کاربر می‌تواند بر اساس آن جستجو انجام دهد.
isStringType : اگر برابر true باشد ، پارامتر سوم اکشن متد بطور خودکار مقداردهی خواهد شد.
لازم به ذکر است که این پلاگین کامل نیست و فقط برای ارائه مثال اینجا آورده شده است. هر یک از دوستان می‌توانند محتوای پلاگین را به سلیقه خود تغییر داده و پلاگین را کاملتر کنند.
sample_mvc.zip
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت هشتم
پس از بررسی مفاهیم، بهتر هست وارد یک کار عملی شویم. مثال مورد نظر، یک مثال از وب سایت شرکت مایکروسافت است که هنگام نمایش تصاویر، بر حسب پیکربندی موجود، یک پرچسب یا تگی را در گوشه‌ای از تصویر درج می‌کند. البته تصویر را ذخیره نمی‌کنیم و تگ را بر روی تصویر اصلی قرار نمی‌دهیم. تنها هنگام نمایش به کاربر، روی response خروجی آن را درج می‌کنیم.
قبلا ما در این مقاله به بررسی httpandler پرداخته‌ایم، ولی بهتر هست در این مثال کمی حالت پیشرفته‌تر آن‌را بررسی کنیم.
ابتدا اجازه دهید کمی قابلیت‌های فایل کانفیگ IIS را گسترش دهیم.
مسیر زیر را باز کنید:
%windir%\system32\inetsrv\config\schema
یک فایل xml را با نام  imagecopyright.xml ساخته و تگ‌های زیر را داخلش قرار دهید:
احتمال زیاد دسترسی برای ویرایش این دایرکتوری به خاطر مراتب امنیتی با مشکل برخواهید خورد برای ویرایش این نکته امنیتی از اینجا یا به خصوص از اینجا  کمک بگیرید.
<configSchema> 
 
     <sectionSchema name="system.webServer/imageCopyright">  
         <attribute name="enabled" type="bool" defaultValue="false" />  
         <attribute name="message" type="string" defaultValue="Your Copyright Message" /> 
        <attribute name="color" type="string" defaultValue="Red"/> 
   </sectionSchema>
 </configSchema>
با این کار ما یک شِما یا اسکیما را ایجاد کردیم که دارای سه خصوصیت زیر است:
  • enabled: آیا این هندلر فعال باشد یا خیر.
  • message: پیامی که باید به عنوان تگ درج شود.
  • color: رنگ متن که به طور پیش فرض قرمز رنگ است.
به هر کدام از تگ‌های بالا یک مقدار پیش فرض داده ایم تا اگر مقداردهی نشدند، ماژول طبق مقادیر پیش فرض کار خود را انجام هد.
بعد از نوشتن شما، لازم هست که آن را در فایل applicationhost.config نیز به عنوان یک section جدید در زیر مجموعه system.webserver معرفی کنیم:
<configSections> 

...
   <sectionGroup name="system.webServer">  
        <section name="imageCopyright"  overrideModeDefault="Allow"/> 
...    
   </sectionGroup>
</configSections>
تعریف کد بالا به شما اجازه میدهد تا در زیر مجموعه تگ system.webserver، برای هندلر خود تگ تعریف کنید. در کد بالا، شمای خود را بر اساس نام فایل مشخص می‌کنیم و خصوصیت overrideModeDefault، یک قفل گذار امنیتی برای تغییر محتواست. در صورتی که allow باشد هر کسی در هر مرحله‌ی دسترسی در سیستم و در هر فضای نامی، در فایل‌های وب کانفیگ می‌تواند به مقادیر این section دسترسی یافته و آن‌ها را تغییر دهد. ولی اگر با Deny مقدادهی شده باشد، مقادیر قفل شده و هیچ دسترسی برای تغییر آن‌ها وجود ندارد.
در مثال زیر ما به ماژول windows Authentication اجازه می‌دهیم که هر کاربری در هر سطح دسترسی به این section دسترسی داشته باشد؛ از تمامی سایت‌ها یا اپلیکشین‌ها یا virtual directories موجود در سیستم و در بعضی موارد این گزینه باعث افزایش ریسک امنیتی می‌گردد.
<section name="windowsAuthentication" overrideModeDefault="Allow" />
در کد زیر اینبار ما دسترسی را بستیم و در تعاریف دامنه‌های دسترسی، دسترسی را فقط برای سطح مدیریت سایت AdministratorSite باز گذاشته‌ایم:
 <location path="AdministratorSite" overrideMode="Allow">  
   <security> 
            <authentication> 
                     <providers>  
                <windowsAuthentication enabled="false"> 
                     </providers> 
                        <add value="Negotiate" /> 
                        <add value="NTLM" /> 
 </location> 
                </windowsAuthentication> 
            </authentication> 
    </security>
برای خارج نشدن بیش از اندازه از بحث، به ادامه تعریف هندلر  می‌پردازیم. بعد از معرفی یک section برای هندلر خود، میتوانیم به راحتی تگ آن را در قسمت system.webserver تعریف کنیم. این کار می‌تواند از طریق فایل web.config سایت یا applicationhost.config صورت بگیرد یا میتواند از طریق ویرایش دستی یا خط فرمان appcmd معرفی شود؛ ولی در کل باید به صورت زیر تعریف شود:
 <system.webServer>  
     <imageCopyright /> 
 </system.webServer>
در کد بالا این تگ تنها معرفی شده است؛ ولی مقادیر آن پیش فرض می‌باشند. در صورتی که بخواهید مقادیر آن را تغییر دهید کد به شکل زیر تغییر می‌کند:
 <system.webServer>   
 <imageCopyright enabled="true" message="an example of www.dotnettips.info" color="Blue" />  
 </system.webServer>
در صورتی که میخواهید از خط فرمان کمک بگیرید به این شکل بنویسید:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd set config -section:system.webServer/imageCopyright /color:yellow /message:"Dotnettips.info" /enabled:true
برای اطمینان از این که دستور شما اجرا شده است یا خیر، یک کوئری یا لیست از تگ مورد نظر در system.webserver بگیرید:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd list config -section:system.webServer/imageCopyright
در این مرحله یک دایرکتوری برای پروژه تصاویر ایجاد کنید و در این مثال ما فقط تصاویر jpg را ذخیره می‌کنیم و در هنگام درج تگ، تصاویر jpg را هندل می‌کنیم؛ برای مثال ما:
c:\inetpub\mypictures
در این مرحله دایرکتوری ایجاد شده را به عنوان یک application معرفی می‌کنیم:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd add app -site.name:"Default Web Site" -path:/mypictures -physicalPath:%systemdrive%\inetpub\mypictures
و برای آن ماژول DirectoryBrowse را فعال می‌کنیم. برای اطلاعات بیشتر به مقاله قبلی که به تشریح وظایف ماژول‌ها پرداختیم رجوع کنید. فقط به این نکته اشاره کنم که اگر کاربر آدرس localhost/mypictures را درخواست کند، فایل‌های این قسمت را برای ما لیست می‌کند. برای فعال سازی، کد زیر را فعال می‌کنیم:
%windir%\system32\inetsrv\appcmd set config "Default Web Site/mypictures"  -section:directoryBrowse -enabled:true
حال زمان این رسیده است تا کد نوشته و فایل cs آن را در مسیر زیر ذخیره کنیم:
c:\inetpub\mypictures\App_Code\imagecopyrighthandler.cs
هندل مورد نظر در زبان سی شارپ :
#region Using directives
using System;
using System.Web;
using System.Drawing;
using System.Drawing.Imaging;
using Microsoft.Web.Administration;
#endregion
  
namespace IIS7Demos
{
    public class imageCopyrightHandler : IHttpHandler
    {
        public void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            ConfigurationSection imageCopyrightHandlerSection = 
                WebConfigurationManager.GetSection("system.webServer/imageCopyright");
  
            HandleImage(    context,
                            (bool)imageCopyrightHandlerSection.Attributes["enabled"].Value,
                            (string)imageCopyrightHandlerSection.Attributes["message"].Value,
                            (string)imageCopyrightHandlerSection.Attributes["color"].Value                            
                        );
        }
  
        void HandleImage(   HttpContext context,
                            bool enabled,
                            string copyrightText,
                            string color
                        )           
        {
            try
            {
                string strPath = context.Request.PhysicalPath;
                if (enabled)
                {
                    Bitmap bitmap = new Bitmap(strPath);
                    // add copyright message
                    Graphics g = Graphics.FromImage(bitmap);
                    Font f = new Font("Arial", 50, GraphicsUnit.Pixel);
                    SolidBrush sb = new SolidBrush(Color.FromName(color));
                    g.DrawString(   copyrightText,
                                    f,
                                    sb,
                                    5,
                                    bitmap.Height - f.Height - 5
                                );
                    f.Dispose();
                    g.Dispose();
                    // slow, but good looking resize for large images
                    context.Response.ContentType = "image/jpeg";
                    bitmap.Save(
                                        context.Response.OutputStream,
                                        System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg
                                     );
                    bitmap.Dispose();
                }
                else
                {
                    context.Response.WriteFile(strPath);
                }
            }
            catch (Exception e)
            {
                context.Response.Write(e.Message);
            }
        }
  
        public bool IsReusable
        {
            get { return true; }
        }
    }
}
در خط WebConfigurationManager.GetSection، در صورتیکه تگ imagecopyright تعریف شده باشد، همه اطلاعات این تگ را از فایل کانفیگ بیرون کشیده و داخل شیء imageCopyrightHandlerSection از نوع ConfigurationSection قرار می‌دهیم. سپس اطلاعات هر سه گزینه را خوانده و به همراه context (اطلاعات درخواست) به تابع handleimage که ما آن را نوشته ایم ارسال می‌کنیم. کار این تابع درج تگ می‌باشد.
در خطوط اولیه تابع، ما آدرس فیزیکی منبع درخواست شده را به دست آورده و در صورتیکه مقدار گزینه enable با true مقدار دهی شده باشد، آن را به شی bitmap نسبت می‌دهیم و با استفاده از دیگر کلاس‌های گرافیکی، تگ مورد نظر را با متن و رنگ مشخص شده ایجاد می‌کنیم. در نهایت شیء bitmap را ذخیره و نوع خروجی response را از نوع image/jpeg تعریف می‌کنیم تا مرورگر بداند که خروجی ما یک تصویر است. ولی در صورتی که enabled با false مقداردهی شده باشد، همان تصویر اصلی را بدون درج تگ ارسال می‌کنیم.
فضای نام Microsoft.Web.Administration برای اجرای خود نیاز دارد تا اسمبلی آن رفرنس شود. برای اینکار به درون دایرکتوری mypictures رفته و در داخل فایل web.config که بعد از تبدیل این دایرکتوری به اپلیکیشن ایجاد شده بنویسید:
 <system.web>  
     <compilation>  
       <assemblies>  
         <add assembly="Microsoft.Web.Administration, Version=7.0.0.0,   
 Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35, processorArchitecture=MSIL"/> 
      </assemblies>
    </compilation>
 </system.web>
در صورتی که کلاس خود را کامپایل کنید می‌توانید آن را داخل پوشه‌ی Bin به جای App_Code قرار دهید و نیاز به رفرنس کرده اسمبلی Microsoft.Web.Administration نیز ندارید.
در آخرین مرحله فقط باید به IIS بگویید که تنها فایل‌های jpg را برای این هندلر، هندل کن. این کار را از طریق خط فرمان نجام می‌دهیم:
appcmd set config "Default Web Site/mypictures/" -section:handlers  /+[name='JPGimageCopyrightHandler',path='*.jpg',verb='GET',type='IIS7Demos.imageCopyrightHandler']
هندلر مورد نظر تنها برای این اپلیکیشن و در مسیر mypicture فعال شده و در قسمت name، یک نام اختیاری بدون فاصله و unique بر می‌گزینیم. در قسمت path نوع فایل‌هایی را که نیاز به هندل هست، مشخص کردیم و در قسمت verb گفته‌ایم که تنها برای درخواست‌های نوع GET، هندلر را اجرا کن و در قسمت type هم که اگر  مقاله httphandler را خوانده باشید می‌دانید که به معرفی هندلر می‌پردازیم؛ اولی نام فضای نام هست و بعد از . نام کلاس، که در اینجا می‌شود : 
'IIS7Demos.imageCopyrightHandler 
الان همه چیز برای اجرا آماده است و فقط یک مورد برای احتیاط الزامی است و آن هم این است که پروسه‌های کارگر، ممکن است از قبل در حال اجرا بوده باشند و هنوز شمای جدید ما را شناسایی نکرده باشند، برای همین باید آن‌ها را با تنظیمات جدیدمان آشنا کنیم تا احیانا برایمان استثناء صادر نشود:
appcmd recycle AppPool DefaultAppPool
کارمان تمام شده ، چند تصویر داخل دایرکتوری قرار داده و درخواست  تصاویر موجود را بدهید تا تگ را ببینید:

فعلا تا بدین جا کافی است. در قسمت آینده این هندلر را کمی بیشتر توسعه خواهیم داد.
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت سوم - نصب Docker بر روی ویندوز سرور
در قسمت قبل، Docker for Windows را بر روی ویندوز 10 نصب کردیم تا بتوانیم از هر دوی Linux Containers و Windows Containers استفاده کنیم. در این قسمت، نحوه‌ی نصب Docker را بر روی ویندوز سرور، صرفا جهت اجرای Windows Containers، بررسی می‌کنیم؛ از این جهت که در دنیای واقعی، عموما Linux Containers را بر روی سرورهای لینوکسی و Windows Containers را بر روی سرورهای ویندوزی اجرا می‌کنند.


Docker for Windows چگونه از هر دوی کانتینرهای ویندوزی و لینوکسی پشتیبانی می‌کند؟

زمانیکه docker for windows را اجرا می‌کنیم، سرویسی را ایجاد می‌کند که سبب اجرای پروسه‌ی ویژه‌ای به نام com.docker.proxy.exe می‌شود:


هنگامیکه برای مثال فرمان docker run nginx را توسط Docker CLI اجرا می‌کنیم، Docker CLI از طریق واسط یاد شده، دستورات را به MobyLinuxVM منتقل می‌کند. به این صورت است که امکان اجرای Linux Containers، بر روی ویندوز میسر می‌شوند:


اکنون اگر به Windows Containers سوئیچ کنیم (از طریق کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز)، پروسه‌ی dockerd.exe یا docker daemon شروع به کار خواهد کرد:


اینبار اگر مجددا از Docker CLI برای اجرای مثلا IIS Container استفاده کنیم، دستور ما از طریق واسط‌های com.docker.proxy و dockerd‌، به کانتینر ویندوزی منتقل و اجرا می‌شود:



نگاهی به معماری Docker بر روی ویندوز سرور

داکر بر روی ویندوز سرور، تنها به همراه موتور مدیریت کننده‌ی Windows Containers است:


در اینجا با صدور فرمان‌های Docker CLI، پیام‌ها مستقیما به dockerd یا موتور داکر بر روی ویندوز سرور ارسال شده و سپس کار اجرا و مدیریت یک Windows Container انجام می‌شود.


نصب Docker بر روی ویندوز سرور

جزئیات مفصل و به روز Windows Containers را همواره می‌توانید در این آدرس در سایت مستندات مجازی سازی مایکروسافت مطالعه کنید (قسمت Container Host Deployment - Windows Server آن). پیشنیاز کار با آن نیز نصب حداقل ویندوز سرور 2016 می‌باشد و بهتر است تمام به روز رسانی‌های آن‌را نیز نصب کرده باشید؛ چون تعدادی از بهبودهای کار با کانتینرهای آن، به همراه به روز رسانی‌ها آن ارائه شده‌اند.
برای شروع به نصب، نیاز است کنسول PowerShell ویندوز را با دسترسی Admin اجرا کنید.
سپس اولین دستوراتی را که نیاز است اجرا کنید، کار نصب موتور Docker و CLI آن‌را به صورت خودکار بر روی ویندوز سرور انجام می‌دهند:
Install-Module -Name DockerMsftProvider -Repository PSGallery -Force
Install-Package -Name docker -ProviderName DockerMsftProvider
Restart-Computer -Force
- که پس از نصب و ری‌استارت سیستم، نتیجه‌ی آن‌را در پوشه‌ی c:\Program Files\Docker می‌توانید ملاحظه کنید.
- به علاوه اگر دستور *get-service *docker را در کنسول PowerShell صادر کنید، مشاهده خواهید کرد که سرویس جدیدی را به نام Docker نیز نصب و راه اندازی کرده‌است که به dockerd.exe اشاره می‌کند.
- و یا اگر در کنسول PowerShell دستور docker را صادر کنید، ملاحظه خواهید کرد که CLI آن، فعال و قابل استفاده‌است. برای مثال، دستور docker version را صادر کنید تا بتوانید نگارش docker نصب شده را ملاحظه نمائید.


اجرای Image مخصوص NET Core. بر روی ویندوز سرور

تگ‌های مختلف Image مخصوص NET Core. را در اینجا ملاحظه می‌کنید. در ادامه قصد داریم tag مرتبط با nanoserver آن‌را نصب کنیم (با حجم 802MB):
docker run microsoft/dotnet:nanoserver
زمانیکه این دستور را اجرا می‌کنیم، پس از اجرای آن، ابتدا یک \:C را نمایش می‌دهد و بعد خاتمه یافته و به command prompt بازگشت داده می‌شویم. برای مشاهده‌ی علت آن، اگر دستور docker ps -a را اجرا کنیم، در ستون command آن، قسمتی از دستوری را که اجرا کرده‌است، می‌توان مشاهده کرد. برای مشاهده‌ی کامل این دستور، نیاز است دستور docker ps -a --no-trunc را اجرا کنیم. در اینجا سوئیچ no-trunc به معنای no truncate است یا عدم حذف قسمت انتهایی یک دستور طولانی. در این حالت مشاهده خواهیم کرد که این دستور، کار اجرای cmd.exe واقع در پوشه‌ی ویندوز را انجام می‌دهد (یا همان command prompt معمولی ویندوز). چون دستور docker run فوق به آن متصل نشده‌است، این پروسه ابتدا \:c را نمایش می‌دهد و سپس خاتمه پیدا می‌کند. برای رفع این مشکل، از interactive command که در قسمت قبل توضیح دادیم، استفاده خواهیم کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver
اینبار اگر این دستور را اجرا کنیم، به command prompt آغاز شده‌ی توسط آن، متصل خواهیم شد. اکنون اگر در همینجا (داخل container در حال اجرا) دستور dotnet --info را صادر کنید، می‌توان مشخصات NET Core SDK. نصب شده را مشاهده کرد. برای خروج از آن نیز دستور exit را صادر کنید.


چرا حجم Image مخصوص NET Core. نگارش nanoserver آن حدود 800 مگابایت است؟

در مثال قبلی، دسترسی به command prompt مجزایی نسبت به command prompt اصلی سیستم، در داخل یک container، شاید اندکی غیر منتظره بود و اکنون این سؤال مطرح می‌شود که یک image، شامل چه چیزهایی است؟
یک image شاید در ابتدای کار صرفا شامل فایل‌های اجرایی یک برنامه‌ی خاص به نظر برسد؛ اما زمانیکه قرار است تبدیل به یک container قابل اجرا شود، شامل بسیاری از فایل‌های دیگر نیز خواهد شد. برای درک این موضوع نیاز است لایه‌های نرم افزاری که یک سیستم را تشکیل می‌دهند، بررسی کنیم:


در این تصویر از پایین‌ترین لایه‌ای را که با سخت افزار ارتباط برقرار می‌کند تا بالاترین لایه‌ی موجود نرم افزاری را مشاهده می‌کنید. دراینجا هر چیزی را که در ناحیه‌ی کرنل قرار نمی‌گیرد، User Space می‌نامند. برنامه‌های قرار گرفته‌ی در User Space برای کار با سخت افزار نیاز است با کرنل ارتباط برقرار کنند و برای این منظور از System Calls استفاده می‌کنند که عموما کتابخانه‌هایی هستند که جزئی از سیستم عامل می‌باشند؛ مانند API ویندوز. برای مثال MongoDB توسط Win32 API و System Calls، فرامینی را به کرنل منتقل می‌کند.
در روش متداول توزیع و نصب نرم افزار، ما عموما همان بالاترین سطح را توزیع و نصب می‌کنیم؛ برای مثال خود MongoDB را. در اینجا نصاب MongoDB فرض می‌کند که در سیستم جاری، تمام لایه‌های دیگر، موجود و آماده‌ی استفاده هستند و اگر اینگونه نباشد، به مشکل برخواهد خورد و اجرا نمی‌شود. برای اجتناب از یک چنین مشکلاتی مانند عدم حضور وابستگی‌هایی که یک برنامه برای اجرا نیاز دارد، imageهای docker، نحوه‌ی توزیع نرم افزارها را تغییر داده‌اند. اینبار یک image بجای توزیع فقط MongoDB، شامل تمام قسمت‌های مورد نیاز User Space نیز هست:


به این ترتیب دیگر مشکلاتی مانند عدم وجود یک وابستگی یا حتی وجود یک وابستگی غیرسازگار با نرم افزار مدنظر، وجود نخواهند داشت. حتی می‌توان تصویر فوق را به صورت زیر نیز خلاصه کرد:


به همین جهت بود که برای مثال در قسمت قبل موفق شدیم IIS مخصوص ویندوز سرور با تگ nanoserver را بر روی ویندوز 10 که بسیاری از وابستگی‌های مرتبط را به همراه ندارد، با موفقیت اجرا کنیم.
به علاوه چون یک container صرفا به معنای یک running process از یک image است، هر فایل اجرایی داخل آن image را نیز می‌توان به صورت یک container اجرا کرد؛ مانند cmd.exe داخل image مرتبط با NET Core. که آن‌را بررسی کردیم.


کارآیی Docker Containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار بیشتر است

مزیت دیگر یک چنین توزیعی این است که اگر چندین container در حال اجرا را داشته باشیم:


 در نهایت تمام آن‌ها فقط با یک لایه‌ی کرنل کار می‌کنند و آن هم کرنل اصلی سیستم جاری است. به همین جهت کارآیی docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بیشتر است؛ چون هر ماشین مجازی، کرنل مجازی خاص خودش را نسبت به یک ماشین مجازی در حال اجرای دیگر دارد. در اینجا برای ایجاد یک لایه ایزوله‌ی اجرای برنامه‌ها، تنها کافی است یک container جدید را اجرا کنیم و در این حالت وارد فاز بوت شدن یک سیستم عامل کامل، مانند ماشین‌های مجازی نمی‌شویم.

شاید مطابق تصویر فوق اینطور به نظر برسد که هرچند تمام این containers از یک کرنل استفاده می‌کنند، اما اگر قرار باشد هر کدام OS Apps & Libs خاص خودشان را در حافظه بارگذاری کنند، با کمبود شدید منابع روبرو شویم. دقیقا مانند حالتیکه چند ماشین مجازی را اجرا کرده‌ایم و دیگر سیستم اصلی قادر به پاسخگویی به درخواست‌های رسیده به علت کمبود منابع نیست. اما در واقعیت، یک image داکر، از لایه‌های مختلفی تشکیل می‌شود که فقط خواندنی هستند و غیرقابل تغییر و زمانیکه docker یک لایه‌ی فقط خواندنی را در حافظه بارگذاری کرد، اگر container دیگری، از همان لایه‌ی تعریف شده‌، در image خود نیز استفاده می‌کند، لایه‌ی بارگذاری شده‌ی فقط خواندنی در حال اجرای موجود را با آن به اشتراک می‌گذارد (مانند تصویر زیر). به این ترتیب میزان مصرف منابع docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار کمتر است:



روش کنترل پروسه‌ای که درون یک کانتینر اجرا می‌شود

با اجرای دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver ابتدا به command prompt داخلی و مخصوص این container منتقل می‌شویم و سپس می‌توان برای مثال با NET Core CLI. کار کرد. اما امکان اجرای این CLI به صورت زیر نیز وجود دارد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver dotnet --info
این دستور، مشخصات SDK نصب شده را نمایش می‌دهد و سپس مجددا به command prompt سیستم اصلی (که به آن میزبان، host و یا container host نیز گفته می‌شود) بازگشت داده خواهیم شد؛ چون کار NET Core CLI. خاتمه یافته‌است، پروسه‌ی متعلق به آن نیز خاتمه می‌یابد.
بدیهی است در این حالت تمام فایل‌های اجرایی داخل این container را نیز می‌توان اجرا کرد. برای مثال می‌توان کنسول پاورشل داخل این container را اجرا کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell
زمانیکه به این کنسول دسترسی پیدا کردید، برای مثال دستور get-process را اجرا کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست تمام پروسه‌هایی ر که هم اکنون داخل این container در حال اجرا هستند، مشاهده کنید.


هر کانتینر دارای یک File System ایزوله‌ی خاص خود است

تا اینجا دریافتیم که هر image، به همراه فایل‌های user space مورد نیاز خود نیز می‌باشد. به عبارتی هر image یک file system را نیز ارائه می‌دهد که تنها درون همان container قابل دسترسی می‌باشد و از مابقی سیستم جاری ایزوله شده‌است.
برای آزمایش آن، کنسول پاورشل را در سیستم میزبان (سیستم عامل اصلی که docker را اجرا می‌کند)، باز کرده و دستور \:ls c را صادر کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست پوشه‌ها و فایل‌های موجود در درایو C میزبان را مشاهده نمائید. سپس دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell را اجرا کنید تا به powershell داخل کانتینر NET Core. دسترسی پیدا کنیم. اکنون دستور \:ls c را مجددا اجرا کنید. خروجی آن کاملا متفاوت است نسبت به گزارشی که پیشتر بر روی سیستم میزبان تهیه کردیم؛ دقیقا مانند اینکه هارد درایو یک container متفاوت است با هارد درایو سیستم میزبان.


این تصویر زمانی تهیه شده‌است که دستور docker run یاد شده را صادر کرده‌ایم و درون powershell آن قرار داریم. همانطور که مشاهده می‌کنید یک Disk جدید، به ازای این Container در حال اجرا، به سیستم میزبان اضافه شده‌است. این Disk زمانیکه در powershell داخل container، دستور exit را صادر کنیم، بلافاصله محو می‌شود. چون پروسه‌ی container، به این ترتیب خاتمه یافته‌است.
اگر دستور docker run یاد شده را دو بار اجرا کنیم، دو Disk جدید ظاهر خواهند شد:


یک نکته: اگر بر روی این درایوهای مجازی کلیک راست کرده، گزینه‌ی change drive letter or path را انتخاب نموده و یک drive letter را به آن‌ها نسبت دهید، می‌توانید محتویات داخل آن‌ها را توسط Windows Explorer ویندوز میزبان نیز به صورت یک درایو جدید، مشاهده کنید.


خلاصه‌ای از ایزوله سازی‌های کانتینرها تا به اینجا

تا اینجا یک چنین ایزوله سازی‌هایی را بررسی کردیم:
- ایزوله سازی File System و وجود یک disk مجازی مجزا به ازای هر کانتینر در حال اجرا.

- پروسه‌های کانتینرها از پروسه‌های میزبان ایزوله هستند. برای مثال اگر دستور get-process را داخل یک container اجرا کنید، خروجی آن با خروجی اجرای این دستور بر روی سیستم میزبان یکی نیست. یعنی نمی‌توان از داخل کانتینرها، به پروسه‌های میزبان دسترسی داشت و دخل و تصرفی را در آن‌ها انجام داد که از لحاظ امنیتی بسیار مفید است. هر چند اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، می‌توان پروسه‌های داخل یک container را توسط Job Object ID یکسان آن‌ها تشخیص دهید (مثال آخر قسمت قبل)، اما یک container، قابلیت شمارش پروسه‌های خارج از مرز خود را ندارد.

- ایزوله سازی شبکه مانند کارت شبکه‌ی مجازی کانتینر IIS که در قسمت قبل بررسی کردیم. برای آزمایش آن دستور ipconfig را در داخل container و سپس در سیستم میزبان اجرا کنید. نتیجه‌ای را که مشاهده خواهید کرد، کاملا متفاوت است. یعنی network stack این دو کاملا از هم مجزا است. شبیه به اینکه به یک سیستم، چندین کارت شبکه را متصل کرده باشید. اینکار در اینجا با تعریف virtual network adaptors انجام می‌شود و لیست آن‌ها را در قسمت «All Control Panel Items\Network Connections» سیستم میزبان می‌توانید مشاهده کنید. یکی از مهم‌ترین مزایای آن این است که اگر در یک container، وب سروری را بر روی پورت 80 آن اجرا کنید، مهم نیست که در سیستم میزبان، یک IIS در حال سرویس دهی بر روی پورت 80 هم اکنون موجود است. این دو پورت با هم تداخل نمی‌کنند.

- در حالت کار با Windows Containers، رجیستری کانتینر نیز از میزبان آن مجزا است و یا متغیرهای محیطی این‌ها یکی نیست. برای مثال دستور \:ls env را در کانتینر و سیستم میزبان اجرا کنید تا environment variables را گزارش گیری کنید. خروجی این دو کاملا متفاوت است. برای مثال حداقل computer name، user name‌های قابل مشاهده‌ی در این گزارش‌ها، متفاوت است و یا دستور \:ls hkcu را در هر دو اجرا کنید تا خروجی رجیستری متعلق به کاربر جاری هر کدام را مشاهده کنید که در هر دو متفاوت است.

- در حالت کار با Linux Containers هر چیزی که ذیل عنوان namespace مطرح می‌شود مانند شبکه، PID، User، UTS، Mount و غیره شامل ایزوله سازی می‌شوند.


دو نوع Windows Containers وجود دارند

در ویندوز، Windows Server Containers و Hyper-V Containers وجود دارند. در این قسمت تمام کارهایی را که بر روی ویندوز سرور انجام دادیم، در حقیقت بر روی Windows Server Containers انجام شدند و تمام Containerهای ویندوزی را که در قسمت قبل بر روی ویندوز 10 ایجاد کردیم، از نوع Hyper-V Containers بودند.
تفاوت مهم این‌ها در مورد نحوه‌ی پیاده سازی ایزوله سازی آن‌ها است. در حالت Windows Server Containers، کار ایزوله سازی پروسه‌ها توسط کرنل اشتراکی بین کانتینرها صورت می‌گیرد اما در Hyper-V Containers، این ایزوله سازی توسط hypervisor آن انجام می‌شود؛ هرچند نسبت به ماشین‌های مجازی متداول بسیار سریع‌تر است، اما بحث به اشتراک گذاری کرنل هاست را که پیشتر در این قسمت بررسی کردیم، در این حالت شاهد نخواهیم بود. ویندوز سرور 2016 می‌تواند هر دوی این ایزوله سازی‌ها را پشتیبانی کند، اما ویندوز 10، فقط نوع Hyper-V را پشتیبانی می‌کند.


روش اجرای Hyper-V Containers بر روی ویندوز سرور

در صورت نیاز برای کار با Hyper-V Containers، نیاز است مانند قسمت قبل، ابتدا Hyper-V را بر روی ویندوز سرور، فعالسازی کرد:
Install-WindowsFeature hyper-v
Restart-Computer -Force
اکنون برای اجرای دستور docker run ای که توسط Hyper-V مدیریت می‌شود، می‌توان به صورت زیر، از سوئیچ isolation استفاده کرد:
docker run -it --isolation=hyperv microsoft/dotnet:nanoserver powershell
در این حالت اگر به disk management سیستم میزبان مراجعه کنید، دیگر حالت اضافه شدن disk مجازی را مشاهده نمی‌کنید. همچنین اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، دیگر لیست پروسه‌های داخل container را نیز در اینجا نمی‌بینید. علت آن روش ایزوله سازی متفاوت آن با Windows Server Containers است و بیشتر شبیه به ماشین‌های مجازی عمل می‌کند. در کل اگر نیاز به حداکثر و شدیدترین حالت ایزوله سازی را دارید، از این روش استفاده کنید.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 8 - بررسی رابطه‌ی Many-to-Many
در مطلب «بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first» نحوه‌ی مدلسازی رابطه‌ی چند به چند را در EF 6.x بررسی کردیم. یک چنین رابطه‌ای که به همراه مدیریت خودکار join table آن است (جدول BlogPostsJoinTags در شکل زیر)، در EF Core 1.0 RTM پشتیبانی نمی‌شود.


البته همیشه درخواست کنترل این جدول واسط که کاملا از دیدگاه ORMها (تمام آن‌ها) مخفی است، وجود داشته‌است و قرار است این پشتیبانی توسط مفهوم ویژه‌ای به نام shadow properties به نگارش‌های بعدی EF Core اضافه شود.
اما فعلا در نگارش اول آن، توصیه شده‌است که رابطه‌ی many-to-many را به صورت دو رابطه‌ی one-to-many مدلسازی کنید که در ادامه آن‌را بررسی خواهیم کرد. بنابراین پیشنیاز آن مطالعه‌ی مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» می‌باشد.


مدلسازی موجودیت‌های یک رابطه‌ی چند به چند در EF Core 1.0 RTM توسط Fluent API

در اینجا نحوه‌ی مدلسازی یک رابطه‌ی چند به چند را توسط دو رابطه‌ی one-to-many مشاهده می‌کنید. تنها تفاوت آن با EF 6.x، قید صریح جدول واسط BlogPostsJoinTags است که یک چنین جدولی در EF 6.x به صورت خودکار تشکیل شده و مدیریت می‌شود و کاملا از دید برنامه مخفی است. اما در اینجا (در نگارش اول EF Core) نیاز است این جدول واسط را از حالت مخفی خارج کرد و سپس دو رابطه‌ی یک به چند را به جداول مطالب و تگ‌های آن‌ها تشکیل داد.
مزیت این حالت، دسترسی کامل به طراحی جدول واسط، توسط برنامه است. بنابراین اگر به هر دلیلی نیاز به افزودن خواص بیشتری به این جدول ویژه دارید، اکنون امکان آن میسر است.
    public class Tags
    {
        public Tags()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class BlogPostsJoinTags
    {
        public virtual BlogPosts BlogPost { get; set; }
        public int BlogPostId { get; set; }

        public virtual Tags Tag { get; set; }
        public int TagId { get; set; }
    }

    public class BlogPosts
    {
        public BlogPosts()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Body { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }
پس از آن باید Context برنامه را نیز جهت ذکر صریح رابطه‌ی یک به چند، ویرایش کرد. با متدهای HasOne و WithMany در مطلب قبل «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» آشنا شدیم و علت نیاز به ذکر صریح آن‌ها، وجود بیش از یک سر رابطه در جدول واسط BlogPostsJoinTags است. در این حالت یافتن InversePropertyها توسط EF Core میسر نیست و حتما باید از یک طرف شروع و سمت دیگر را مشخص کرد.
به علاوه در اینجا تعریف یک composite key را هم بر روی خواص کلید خارجی جدول واسط مشاهده می‌کنید. وجود این کلید ترکیبی سبب خواهد شد که ملزم به ثبت هر دو Id (کلیدهای جداول مطلب و تگ) در حین ثبت در این جدول شویم (یا قید اجباری هر دو طرف رابطه).
    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogPosts>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Title)
                    .IsRequired()
                    .HasMaxLength(450);
            });

            modelBuilder.Entity<Tags>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Name)
                    .IsRequired()
                    .HasMaxLength(450);
            });

            modelBuilder.Entity<BlogPostsJoinTags>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.TagId, e.BlogPostId })
                    .HasName("PK_dbo.BlogPostsJoinTags");

                entity.HasIndex(e => e.BlogPostId)
                    .HasName("IX_BlogPostId");

                entity.HasIndex(e => e.TagId)
                    .HasName("IX_TagId");

                entity.HasOne(d => d.BlogPost)
                    .WithMany(p => p.BlogPostsJoinTags)
                    .HasForeignKey(d => d.BlogPostId)
                    .HasConstraintName("FK_dbo.BlogPostsJoinTags_dbo.BlogPosts_BlogPostId");

                entity.HasOne(d => d.Tag)
                    .WithMany(p => p.BlogPostsJoinTags)
                    .HasForeignKey(d => d.TagId)
                    .HasConstraintName("FK_dbo.BlogPostsJoinTags_dbo.Tags_TagId");
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogPosts> BlogPosts { get; set; }
        public virtual DbSet<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
        public virtual DbSet<Tags> Tags { get; set; }
    }


مدلسازی موجودیت‌های یک رابطه‌ی چند به چند در EF Core 1.0 RTM توسط Data Annotations

در حالت مدلسازی توسط ویژگی‌ها، ذکر InversePropertyها و همچنین ForeignKeyها مقداری واضح‌تر به نظر می‌رسند. به علاوه، یک سری از تنظیمات هم معادل data annotations ایی ندارند؛ مانند composite key تعریف شده‌ی بر روی خواص جدول واسط و همچنین ایندکس‌های تعریف شده، که حتما باید توسط Fluent API تنظیم شوند.
    public class Tags
    {
        public Tags()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(450)]
        public string Name { get; set; }

        [InverseProperty("Tag")]
        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class BlogPostsJoinTags
    {
        [ForeignKey("BlogPostId")]
        [InverseProperty("BlogPostsJoinTags")]
        public virtual BlogPosts BlogPost { get; set; }
        public int BlogPostId { get; set; }

        [ForeignKey("TagId")]
        [InverseProperty("BlogPostsJoinTags")]
        public virtual Tags Tag { get; set; }
        public int TagId { get; set; }
    }

    public class BlogPosts
    {
        public BlogPosts()
        {
            BlogPostsJoinTags = new HashSet<BlogPostsJoinTags>();
        }

        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(450)]
        public string Title { get; set; }

        public string Body { get; set; }

        [InverseProperty("BlogPost")]
        public virtual ICollection<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
    }

    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogPostsJoinTags>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.TagId, e.BlogPostId })
                    .HasName("PK_dbo.BlogPostsJoinTags");

                entity.HasIndex(e => e.BlogPostId)
                    .HasName("IX_BlogPostId");

                entity.HasIndex(e => e.TagId)
                    .HasName("IX_TagId");
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogPosts> BlogPosts { get; set; }
        public virtual DbSet<BlogPostsJoinTags> BlogPostsJoinTags { get; set; }
        public virtual DbSet<Tags> Tags { get; set; }
    }
همانطور که در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها» نیز عنوان شد، علت تنظیم MaxLength به عدد 450 این است که بتوان بر روی این ستون ایندکس ایجاد کرد.


نحوه‌ی ثبت اطلاعات در دو رابطه‌ی یک به چند به همراه جدول واسط

در EF 6.x، کار مقدار دهی Idهای جدول واسط به صورت خودکار انجام می‌شود. در اینجا این مقدار دهی را باید به صورت صریح انجام داد:
 var post = new BlogPosts { ... };
context.BlogPosts.Add(post);

var tag = new Tags { ... };
context.Tags.Add(tag);

var postTag = new BlogPostsJoinTags { Tag = tag, BlogPost = post };
context.PostsTags.Add(postTag);

context.SaveChanges();


نحوه‌ی واکشی اطلاعات به هم مرتبط در دو رابطه‌ی یک به چند به همراه جدول واسط

در مورد متدهای Include و ThenInclude در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many» پیشتر بحث شد.
            BlogPosts post1 = this.BlogPosts
                  .Include(blogPosts => blogPosts.BlogPostsJoinTags)
                    .ThenInclude(joinTags => joinTags.Tag)
                  .First(blogPosts => blogPosts.Id == 1);
            IEnumerable<Tags> post1Tags = post1.BlogPostsJoinTags.Select(x => x.Tag);
در اینجا اگر می‌خواهیم به لیست تمام برچسب‌های اولین مطلب دسترسی پیدا کنیم، ابتدا باید رابطه‌ی جدول واسط را Include کنیم. سپس چون در همین سطح می‌خواهیم به سطح بعدی تگ‌های مرتبط برسیم، باید از متد الحاقی جدید ThenInclude استفاده کرد. در غیراینصورت در سطر بعدی، post1.BlogPostsJoinTags نال خواهد بود و همچنین حاوی لیست تگ‌ها نیز نخواهد بود.


یک نکته‌ی تکمیلی
وضعیت پشتیبانی از رابطه‌ی many-to-many را همانند EF 6.x در EF Core، در اینجا می‌توانید پیگیری کنید.
مطالب
EF Code First #1

در ادامه بحث ASP.NET MVC می‌شود به ابزاری به نام MVC Scaffolding اشاره کرد. کار این ابزار که توسط یکی از اعضای تیم ASP.NET MVC به نام استیو اندرسون تهیه شده، تولید کدهای اولیه یک برنامه کامل ASP.NET MVC از روی مدل‌های شما می‌باشد. حجم بالایی از کدهای تکراری آغازین برنامه را می‌شود توسط این ابزار تولید و بعد سفارشی کرد. MVC Scaffolding حتی قابلیت تولید کد بر اساس الگوی Repository و یا نوشتن Unit tests مرتبط را نیز دارد. بدیهی است این ابزار جای یک برنامه نویس را نمی‌تواند پر کند اما کدهای آغازین یک سری کارهای متداول و تکراری را به خوبی می‌تواند پیاده سازی و ارائه دهد. زیر ساخت این ابزار، علاوه بر ASP.NET MVC، آشنایی با Entity framework code first است.
در طی سری ASP.NET MVC که در این سایت تا به اینجا مطالعه کردید من به شدت سعی کردم از ابزارگرایی پرهیز کنم. چون شخصی که نمی‌داند مسیریابی چیست، اطلاعات چگونه به یک کنترلر منتقل یا به یک View ارسال می‌شوند، قراردادهای پیش فرض فریم ورک چیست یا زیر ساخت امنیتی یا فیلترهای ASP.NET MVC کدامند، چطور می‌تواند از ابزار پیشرفته Code generator ایی استفاده کند، یا حتی در ادامه کدهای تولیدی آن‌را سفارشی سازی کند؟ بنابراین برای استفاده از این ابزار و درک کدهای تولیدی آن، نیاز به یک پیشنیاز دیگر هم وجود دارد: «Entity framework code first»
امسال دو کتاب خوب در این زمینه منتشر شده‌اند به نام‌های:
Programming Entity Framework: DbContext, ISBN: 978-1-449-31296-1
Programming Entity Framework: Code First, ISBN: 978-1-449-31294-7
که هر دو به صورت اختصاصی به مقوله EF Code first پرداخته‌اند.


در طی روزهای بعدی EF Code first را با هم مرور خواهیم کرد و البته این مرور مستقل است از نوع فناوری میزبان آن؛ می‌خواهد یک برنامه کنسول باشد یا WPF یا یک سرویس ویندوز NT و یا ... یک برنامه وب.
البته از دیدگاه مایکروسافت، M در MVC به معنای EF Code first است. به همین جهت MVC3 به صورت پیش فرض ارجاعی را به اسمبلی‌های آن دارد و یا حتی به روز رسانی که برای آن ارائه داده نیز در جهت تکمیل همین بحث است.


مروری سریع بر تاریخچه Entity framework code first

ویژوال استودیو 2010 و دات نت 4، به همراه EF 4.0 ارائه شدند. با این نگارش امکان استفاده از حالت‌های طراحی database first و model first مهیا است. پس از آن، به روز رسانی‌های EF خارج از نوبت و به صورت منظم، هر از چندگاهی ارائه می‌شوند و در زمان نگارش این مطلب، آخرین نگارش پایدار در دسترس آن 4.3.1 می‌باشد. از زمان EF 4.1 به بعد، نوع جدیدی از مدل سازی به نام Code first به این فریم ورک اضافه شد و در نگارش‌های بعدی آن، مباحث DB migration جهت ساده سازی تطابق اطلاعات مدل‌ها با بانک اطلاعاتی، اضافه گردیدند. در روش Code first، کار با طراحی کلاس‌ها که در اینجا مدل داده‌ها نامیده می‌شوند، شروع گردیده و سپس بر اساس این اطلاعات، تولید یک بانک اطلاعاتی جدید و یا استفاده از نمونه‌ای موجود میسر می‌گردد.
پیشتر در روش database first ابتدا یک بانک اطلاعاتی موجود، مهندسی معکوس می‌شد و از روی آن فایل XML ایی با پسوند EDMX تولید می‌گشت. سپس به کمک entity data model designer ویژوال استودیو، این فایل نمایش داده شده و یا امکان اعمال تغییرات بر روی آن میسر می‌شد. همچنین در روش دیگری به نام model first نیز کار از entity data model designer جهت طراحی موجودیت‌ها آغاز می‌گشت.
اما با روش Code first دیگر در ابتدای امر مدل فیزیکی و یک بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد. در اینجا EF تعاریف کلاس‌های شما را بررسی کرده و بر اساس آن، اطلاعات نگاشت‌های خواص کلاس‌ها به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد. البته عموما تعاریف ساده کلاس‌ها بر این منظور کافی نیستند. به همین جهت از یک سری متادیتا به نام ویژگی‌ها یا اصطلاحا data annotations مهیا در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations برای افزودن اطلاعات لازم مانند نام فیلدها، جداول و یا تعاریف روابط ویژه نیز استفاده می‌گردد. به علاوه در روش Code first یک API جدید به نام Fluent API نیز جهت تعاریف این ویژگی‌ها و روابط، با کدنویسی مستقیم نیز درنظر گرفته شده است. نهایتا از این اطلاعات جهت نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی و یا برای تولید ساختار یک بانک اطلاعاتی خالی جدید نیز می‌توان کمک گرفت.



مزایای EF Code first

- مطلوب برنامه نویس‌ها! : برنامه نویس‌هایی که مدتی تجربه کار با ابزارهای طراح را داشته باشند به خوبی می‌دانند این نوع ابزارها عموما demo-ware هستند. چندجا کلیک می‌کنید، دوبار Next، سه بار OK و ... به نظر می‌رسد کار تمام شده. اما واقعیت این است که عمری را باید صرف نگهداری و یا پیاده سازی جزئیاتی کرد که انجام آن‌ها با کدنویسی مستقیم بسیار سریعتر، ساده‌تر و با کنترل بیشتری قابل انجام است.
- سرعت: برای کار با EF Code first نیازی نیست در ابتدای کار بانک اطلاعاتی خاصی وجود داشته باشد. کلا‌س‌های خود را طراحی و شروع به کدنویسی کنید.
- سادگی: در اینجا دیگر از فایل‌های EDMX خبری نیست و نیازی نیست مرتبا آن‌ها را به روز کرده یا نگهداری کرد. تمام کارها را با کدنویسی و کنترل بیشتری می‌توان انجام داد. به علاوه کنترل کاملی بر روی کد نهایی تهیه شده نیز وجود دارد و توسط ابزارهای تولید کد، ایجاد نمی‌شوند.
- طراحی بهتر بانک اطلاعاتی نهایی: اگر طرح دقیقی از مدل‌های برنامه داشته باشیم، می‌توان آن‌ها را به المان‌های کوچک و مشخصی، تقسیم و refactor کرد. همین مساله در نهایت مباحث database normalization را به نحوی مطلوب و با سرعت بیشتری میسر می‌کند.
- امکان استفاده مجدد از طراحی کلاس‌های انجام شده در سایر ORMهای دیگر. چون طراحی مدل‌های برنامه به بانک اطلاعاتی خاصی گره نمی‌خورند و همچنین الزاما هم قرار نیست جزئیات کاری EF در آن‌ها لحاظ شود، این کلاس‌ها در صورت نیاز در سایر پروژه‌ها نیز به سادگی قابل استفاده هستند.
- ردیابی ساده‌تر تغییرات: روش اصولی کار با پروژه‌های نرم افزاری همواره شامل استفاده از یک ابزار سورس کنترل مانند SVN، Git، مرکوریال و امثال آن است. به این ترتیب ردیابی تغییرات انجام شده به سادگی توسط این ابزارها میسر می‌شوند.
- ساده‌تر شدن طراحی‌های پیچیده‌تر: برای مثال پیاده سازی ارث بری،‌ ایجاد کلاس‌های خود ارجاع دهنده و امثال آن با کدنویسی ساده‌تر است.


دریافت آخرین نگارش EF


برای دریافت و نصب آخرین نگارش EF نیاز است از NuGet استفاده شود و این مزایا را به همراه دارد:
به کمک NuGet امکان با خبر شدن از به روز رسانی جدید صورت گرفته به صورت خودکار درنظر گرفته شده است و همچنین کار دریافت بسته‌های مرتبط و به روز رسانی ارجاعات نیز در این حالت خودکار است. به علاوه توسط NuGet امکان دسترسی به کتابخانه‌هایی که مثلا در گوگل‌کد قرار دارند و به صورت معمول امکان دریافت آن‌ها برای ما میسر نیست، نیز بدون مشکل فراهم است (برای نمونه ELMAH، که اصل آن از گوگل‌کد قابل دریافت است؛ اما بسته نیوگت آن نیز در دسترس می‌باشد).
پس از نصب NuGet، تنها کافی است بر روی گره References در Solution explorer ویژوال استودیو، کلیک راست کرده و به کمک NuGet آخرین نگارش EF را نصب کرد. در گالری آنلاین آن، عموما EF اولین گزینه است (به علت تعداد بالای دریافت آن).
حین استفاده از NuGet جهت نصب Ef، ابتدا ارجاعاتی به اسمبلی‌های زیر به برنامه اضافه خواهند شد:
System.ComponentModel.DataAnnotations.dll
System.Data.Entity.dll
EntityFramework.dll
بدیهی است بدون استفاده از NuGet، تمام این کارها را باید دستی انجام داد.
سپس در پوشه‌ای به نام packages، فایل‌های مرتبط با EF قرار خواهند گرفت که شامل اسمبلی آن به همراه ابزارهای DB Migration است. همچنین فایل packages.config که شامل تعاریف اسمبلی‌های نصب شده است به پروژه اضافه می‌شود. NuGet به کمک این فایل و شماره نگارش درج شده در آن، شما را از به روز رسانی‌های بعدی مطلع خواهد ساخت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
<package id="EntityFramework" version="4.3.1" />
</packages>

همچنین اگر به فایل app.config یا web.config برنامه نیز مراجعه کنید، یک سری تنظیمات ابتدایی اتصال به بانک اطلاعاتی در آن ذکر شده است:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<!-- For more information on Entity Framework configuration, visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=237468 -->
<section name="entityFramework" type="System.Data.Entity.Internal.ConfigFile.EntityFrameworkSection, EntityFramework, Version=4.3.1.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</configSections>
<entityFramework>
<defaultConnectionFactory type="System.Data.Entity.Infrastructure.SqlConnectionFactory, EntityFramework">
<parameters>
<parameter value="Data Source=(localdb)\v11.0; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" />
</parameters>
</defaultConnectionFactory>
</entityFramework>
</configuration>

همانطور که ملاحظه می‌کنید بانک اطلاعاتی پیش فرضی که در اینجا ذکر شده است، LocalDB می‌باشد. این بانک اطلاعاتی را از این آدرس‌ نیز می‌توانید دریافت کنید.

البته ضرورتی هم به استفاده از آن نیست و از سایر نگارش‌های SQL Server نیز می‌توان استفاده کرد ولی خوب ... مزیت استفاده از آن برای کاربر نهایی این است که «نیازی به یک مهندس برای نصب، راه اندازی و نگهداری ندارد». تنها مشکل آن این است که از ویندوز XP پشتیبانی نمی‌کند. البته SQL Server CE 4.0 این محدودیت را ندارد.
ضمن اینکه باید درنظر داشت EF به فناوری میزبان خاصی گره نخورده است و مثال‌هایی که در اینجا بررسی می‌شوند صرفا تعدادی برنامه کنسول معمولی هستند و نکات عنوان شده در آن‌ها در تمام فناوری‌های میزبان موجود به یک نحو کاربرد دارند.


قراردادهای پیش فرض EF Code first

عنوان شد که اطلاعات کلاس‌های ساده تشکیل دهنده مدل‌های برنامه، برای تعریف جداول و فیلدهای یک بانک اطلاعات و همچنین مشخص سازی روابط بین آن‌ها کافی نیستند و مرسوم است برای پر کردن این خلاء از یک سری متادیتا و یا Fluent API مهیا نیز استفاده گردد. اما در EF Code first یک سری قرار داد توکار نیز وجود دارند که مطلع بودن از آن‌ها سبب خواهد شد تا حجم کدنویسی و تنظیمات جانبی این فریم ورک به حداقل برسند. برای نمونه مدل‌های معروف بلاگ و مطالب آن‌را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Post
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Content { set; get; }
public virtual Blog Blog { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string AuthorName { set; get; }
public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}


یکی از قراردادهای EF Code first این است که کلاس‌های مدل شما را جهت یافتن خاصیتی به نام Id یا ClassId مانند BlogId، جستجو می‌کند و از آن به عنوان primary key و فیلد identity جدول بانک اطلاعاتی استفاده خواهد کرد.
همچنین در کلاس Blog، خاصیت لیستی از Posts و در کلاس Post خاصیت virtual ایی به نام Blog وجود دارند. به این ترتیب روابط بین دو کلاس و ایجاد کلید خارجی متناظر با آن‌را به صورت خودکار انجام خواهد داد.
نهایتا از این اطلاعات جهت تشکیل database schema یا ساختار بانک اطلاعاتی استفاده می‌گردد.
اگر به فضاهای نام دو کلاس فوق دقت کرده باشید، به کلمه Models ختم شده‌اند. به این معنا که در پوشه‌ای به همین نام در پروژه جاری قرار دارند. یا مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک پروژه class library مجزا به نام DomainClasses نیز قرار دهند. این پروژه نیازی به ارجاعات اسمبلی‌های EF ندارد و تنها به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیاز خواهد داشت.


EF Code first چگونه کلاس‌های مورد نظر را انتخاب می‌کند؟

ممکن است ده‌ها و صدها کلاس در یک پروژه وجود داشته باشند. EF Code first چگونه از بین این کلاس‌ها تشخیص خواهد داد که باید از کدامیک استفاده کند؟ اینجا است که مفهوم جدیدی به نام DbContext معرفی شده است. برای تعریف آن یک کلاس دیگر را به پروژه برای مثال به نام Context اضافه کنید. همچنین مرسوم است که این کلاس را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer اضافه می‌کنند. این پروژه نیاز به ارجاعی به اسمبلی‌های EF خواهد داشت. در ادامه کلاس جدید اضافه شده باید از کلاس DbContext مشتق شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }
}
}

سپس در اینجا به کمک نوع جنریکی به نام DbSet، کلاس‌های دومین برنامه را معرفی می‌کنیم. به این ترتیب، EF Code first ابتدا به دنبال کلاسی مشتق شده از DbContext خواهد گشت. پس از یافتن آن‌، خواصی از نوع DbSet را بررسی کرده و نوع‌های متناظر با آن‌را به عنوان کلاس‌های دومین درنظر می‌گیرد و از سایر کلاس‌های برنامه صرفنظر خواهد کرد. این کل کاری است که باید انجام شود.
اگر دقت کرده باشید، نام کلاس‌های موجودیت‌ها، مفرد هستند و نام خواص تعریف شده به کمک DbSet‌، جمع می‌باشند که نهایتا متناظر خواهند بود با نام جداول بانک اطلاعاتی تشکیل شده.


تشکیل خودکار بانک اطلاعاتی و افزودن اطلاعات به جداول

تا اینجا بدون تهیه یک بانک اطلاعاتی نیز می‌توان از کلاس Context تهیه شده استفاده کرد و کار کدنویسی را آغاز نمود. بدیهی است جهت اجرای نهایی کدها، نیاز به یک بانک اطلاعاتی خواهد بود. اگر تنظیمات پیش فرض فایل کانفیگ برنامه را تغییر ندهیم، از همان defaultConnectionFactory یاده شده استفاده خواهد کرد. در این حالت نام بانک اطلاعاتی به صورت خودکار تنظیم شده و مساوی «EF_Sample01.Context» خواهد بود.
برای سفارشی سازی آن نیاز است فایل app.config یا web.config برنامه را اندکی ویرایش نمود:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
...
</configSections>
<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
...
</configuration>

در اینجا به بانک اطلاعاتی testdb2012 در وهله پیش فرض SQL Server نصب شده، اشاره شده است. فقط باید دقت داشت که تگ configSections باید در ابتدای فایل قرار گیرد و مابقی تنظیمات پس از آن.
یا اگر علاقمند باشید که از SQL Server CE استفاده کنید، تنظیمات رشته اتصالی را به نحو زیر مقدار دهی نمائید:

<connectionStrings> 
              <add name="MyContextName"
                         connectionString="Data Source=|DataDirectory|\Store.sdf"
                         providerName="System.Data.SqlServerCe.4.0" />
</connectionStrings>

در هر دو حالت، name باید به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره کند که در مثال جاری همان Context است.
یا اگر علاقمند بودید که این قرارداد توکار را تغییر داده و نام رشته اتصالی را با کدنویسی تعیین کنید، می‌توان به نحو زیر عمل کرد:

public class Context : DbContext
{
    public Context()
      : base("ConnectionStringName")
    {
    }


البته ضرورتی ندارد این بانک اطلاعاتی از پیش موجود باشد. در اولین بار اجرای کدهای زیر، به صورت خودکار بانک اطلاعاتی و جداول Blogs و Posts و روابط بین آن‌ها تشکیل می‌گردد:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}


در این تصویر چند نکته حائز اهمیت هستند:
الف) نام پیش فرض بانک اطلاعاتی که به آن اشاره شد (اگر تنظیمات رشته اتصالی قید نگردد).
ب) تشکیل خودکار primary key از روی خواصی به نام Id
ج) تشکیل خودکار روابط بین جداول و ایجاد کلید خارجی (به کمک خاصیت virtual تعریف شده)
د) تشکیل جدول سیستمی به نام dbo.__MigrationHistory که از آن برای نگهداری سابقه به روز رسانی‌های ساختار جداول کمک گرفته خواهد شد.
ه) نوع و طول فیلدهای متنی، nvarchar از نوع max است.

تمام این‌ها بر اساس پیش فرض‌ها و قراردادهای توکار EF Code first انجام شده است.

در کدهای تعریف شده نیز، ابتدا یک وهله از شیء Context ایجاد شده و سپس به کمک آن می‌توان به جدول Blogs اطلاعاتی را افزود و در آخر ذخیره نمود. استفاده از using هم دراینجا نباید فراموش شود، زیرا اگر استثنایی در این بین رخ دهد، کار پاکسازی منابع و بستن اتصال گشوده شده به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار انجام خواهد شد.
در ادامه اگر بخواهیم مطلبی را به Blog ثبت شده اضافه کنیم، خواهیم داشت:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//addBlog();
addPost();
}

private static void addPost()
{
using (var db = new Context())
{
var blog = db.Blogs.Find(1);
db.Posts.Add(new Post
{
Blog = blog,
Content = "data",
Title = "EF"
});
db.SaveChanges();
}
}

private static void addBlog()
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد db.Blogs.Find، بر اساس primary key بلاگ ثبت شده، یک وهله از آن‌را یافته و سپس از آن جهت تشکیل شیء Post و افزودن آن به جدول Posts استفاده می‌شود. متد Find ابتدا Contxet جاری را جهت یافتن شیءایی با id مساوی یک جستجو می‌کند (اصطلاحا به آن first level cache هم گفته می‌شود). اگر موفق به یافتن آن شد، بدون صدور کوئری اضافه‌ای به بانک اطلاعاتی از اطلاعات همان شیء استفاده خواهد کرد. در غیراینصورت نیاز خواهد داشت تا ابتدا کوئری لازم را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و اطلاعات شیء Blog متناظر با id=1 را دریافت کند. همچنین اگر نیاز داشتیم تا تنها با سطح اول کش کار کنیم، در EF Code first می‌توان از خاصیتی به نام Local نیز استفاده کرد. برای مثال خاصیت db.Blogs.Local بیانگر اطلاعات موجود در سطح اول کش می‌باشد.
نهایتا کوئری Insert تولید شده توسط آن به شکل زیر خواهد بود (لاگ شده توسط برنامه SQL Server Profiler):

exec sp_executesql N'insert [dbo].[Posts]([Title], [Content], [Blog_Id])
values (@0, @1, @2)
select [Id]
from [dbo].[Posts]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()',
N'@0 nvarchar(max) ,@1 nvarchar(max) ,@2 int',
@0=N'EF',
@1=N'data',
@2=1


این نوع کوئرهای پارامتری چندین مزیت مهم را به همراه دارند:
الف) به صورت خودکار تشکیل می‌شوند. تمام کوئری‌های پشت صحنه EF پارامتری هستند و نیازی نیست مرتبا مزایای این امر را گوشزد کرد و باز هم عده‌ای با جمع زدن رشته‌ها نسبت به نوشتن کوئری‌های نا امن SQL اقدام کنند.
ب) کوئرهای پارامتری در مقابل حملات تزریق اس کیوال مقاوم هستند.
ج) SQL Server با کوئری‌های پارامتری همانند رویه‌های ذخیره شده رفتار می‌کند. یعنی query execution plan محاسبه شده آن‌ها را کش خواهد کرد. همین امر سبب بالا رفتن کارآیی برنامه در فراخوانی‌های بعدی می‌گردد. الگوی کلی مشخص است. فقط پارامترهای آن تغییر می‌کنند.
د) مصرف حافظه SQL Server کاهش می‌یابد. چون SQL Server مجبور نیست به ازای هر کوئری اصطلاحا Ad Hoc رسیده یکبار execution plan متفاوت آن‌ها را محاسبه و سپس کش کند. این مورد مشکل مهم تمام برنامه‌هایی است که از کوئری‌های پارامتری استفاده نمی‌کنند؛ تا حدی که گاهی تصور می‌کنند شاید SQL Server دچار نشتی حافظه شده، اما مشکل جای دیگری است.


مشکل! ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده مطلوب کار ما نیست.

تا همینجا با حداقل کدنویسی و تنظیمات مرتبط با آن، پیشرفت خوبی داشته‌ایم؛ اما نتیجه حاصل آنچنان مطلوب نیست و نیاز به سفارشی سازی دارد. برای مثال طول فیلدها را نیاز داریم به مقدار دیگری تنظیم کنیم، تعدادی از فیلدها باید به صورت not null تعریف شوند یا نام پیش فرض بانک اطلاعاتی باید مشخص گردد و مواردی از این دست. با این موارد در قسمت‌های بعدی بیشتر آشنا خواهیم شد.
مطالب
بررسی خطای cycles or multiple cascade paths و یا cyclical reference در EF Code first
ابتدا مثال کامل این قسمت را با شرح زیر درنظر بگیرید؛ در اینجا هر کاربر، یک کارتابل می‌تواند داشته باشد (رابطه یک به صفر یا یک) و تعدادی سند منتسب به او (رابطه یک به چند).  همچنین روابط بین کارتابل و اسناد نیز چند به چند است:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace EF_General.Models.Ex18
{
    public class UserProfile
    {
        public int UserProfileId { set; get; }
        public string UserName { set; get; }

        [ForeignKey("CartableId")]
        public virtual Cartable Cartable { set; get; } // one-to-zero-or-one
        public int? CartableId { set; get; }

        public virtual ICollection<Doc> Docs { set; get; } // one-to-many
    }

    public class Doc
    {
        public int DocId { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        [ForeignKey("UserProfileId")]
        public virtual UserProfile UserProfile { set; get; }
        public int UserProfileId { set; get; }

        public virtual ICollection<Cartable> Cartables { set; get; } // many-to-many
    }

    public class Cartable
    {
        public int CartableId { set; get; }

        [ForeignKey("UserProfileId")]
        public virtual UserProfile UserProfile { set; get; }
        public int UserProfileId { set; get; }

        public virtual ICollection<Doc> Docs { set; get; } // many-to-many
    }

    public class UserProfileMap : EntityTypeConfiguration<UserProfile>
    {
        public UserProfileMap()
        {
            this.HasOptional(x => x.Cartable)
                .WithRequired(x => x.UserProfile)
                .WillCascadeOnDelete();
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<UserProfile> UserProfiles { get; set; }
        public DbSet<Doc> Docs { get; set; }
        public DbSet<Cartable> Cartables { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Configurations.Add(new UserProfileMap());
            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            using (var context = new MyContext())
            {
                var user = context.UserProfiles.Find(1);
                if (user != null)
                    Console.WriteLine(user.UserName);
            }
        }
    }
}
اگر این مثال را اجرا کنیم، به خطای ذیل برخواهیم خورد:
Introducing FOREIGN KEY constraint 'FK_DocCartables_Cartables_Cartable_CartableId' 
on table 'DocCartables' may cause cycles or multiple cascade paths. Specify 
ON DELETE NO ACTION or ON UPDATE NO ACTION, or modify other FOREIGN KEY constraints.
Could not create constraint. See previous errors.
علت اینجا است که EF به صورت پیش فرض ویژگی cascade delete را برای حالات many-to-many و یا کلیدهای خارجی غیرنال پذیر اعمال می‌کند.
این دو مورد در کلاس‌های Doc و Cartable با هم وجود دارند که در نهایت سبب بروز circular cascade delete (حذف آبشاری حلقوی) می‌شوند و بیشتر مشکل SQL Server است تا EF؛ از این لحاظ که SQL Server در این حالت نمی‌تواند در مورد نحوه حذف خودکار رکوردهای وابسته درست تصمیم‌گیری و عمل کند. برای رفع این مشکل تنها کافی است کلید خارجی تعریف شده در دو کلاس Doc و کارتابل را nullable تعریف کرد تا cascade delete اضافی پیش فرض را لغو کند:
public int? UserProfileId { set; get; }
راه دیگر، استفاده از تنظیمات Fluent و تنظیم WillCascadeOnDelete به false است که به صورت پیش فرض در حالات ذکر شده (روابط چند به چند و یا کلید خارجی غیرنال پذیر)، true است.

شبیه به همین خطا نیز زمانی رخ خواهد داد که در یک کلاس حداقل دو کلید خارجی تعریف شده باشند:
The referential relationship will result in a cyclical reference that is not allowed. [ Constraint name =  ]
در اینجا نیز با نال پذیر تعریف کردن این کلیدهای خارجی، خطای cyclical reference برطرف خواهد شد.
مطالب
نحوه‌ی نگاشت فیلدهای فرمول در Fluent NHibernate

اگر با SQL Server کار کرده باشید حتما با مفهوم و امکان Computed columns (فیلدهای محاسبه شده) آن آشنایی دارید. چقدر خوب می‌شد اگر این امکان برای سایر بانک‌های اطلاعاتی که از تعریف فیلدهای محاسبه شده پشتیبانی نمی‌کنند، نیز مهیا می‌شد. زیرا یکی از اهداف مهم استفاده‌ی صحیح از ORMs ، مستقل شدن برنامه از نوع بانک اطلاعاتی است. برای مثال امروز می‌خواهیم با MySQL‌ کار کنیم، ماه بعد شاید بخواهیم یک نسخه‌ی سبک‌تر مخصوص کار با SQLite را ارائه دهیم. آیا باید قسمت دسترسی به داده برنامه را از نو بازنویسی کرد؟ اینکار در NHibernate فقط با تغییر نحوه‌ی اتصال به بانک اطلاعاتی میسر است و نه بازنویسی کل برنامه (و صد البته شرط مهم و اصلی آن هم این است که از امکانات ذاتی خود NHibernate استفاده کرده باشید. برای مثال وسوسه‌ی استفاده از رویه‌های ذخیره شده را فراموش کرده و به عبارتی ORM مورد استفاده را به امکانات ویژه‌ی یک بانک اطلاعاتی گره نزده باشید).
خوشبختانه در NHibernate امکان تعریف فیلدهای محاسباتی با کمک تعریف نگاشت خواص به صورت فرمول مهیا است. برای توضیحات بیشتر لطفا به مثال ذیل دقت بفرمائید:
در ابتدا کلاس کاربر تعریف می‌شود:

using System;
using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace FormulaTests.Domain
{
public class User
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNull]
public virtual DateTime JoinDate { set; get; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(450)]
public virtual string FirstName { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(450)]
public virtual string LastName { get; set; }

[Length(900)]
public virtual string FullName { get; private set; } //از طریق تعریف فرمول مقدار دهی می‌گردد

public virtual int DayOfWeek { get; private set; }//از طریق تعریف فرمول مقدار دهی می‌گردد
}
}
در این کلاس دو خاصیت FullName و DayOfWeek به صورت فقط خواندنی به کمک private set ذکر شده، تعریف گردیده‌اند. قصد داریم روی این دو خاصیت فرمول تعریف کنیم:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace FormulaTests.Domain
{
public class UserCustomMappings : IAutoMappingOverride<User>
{
public void Override(AutoMapping<User> mapping)
{
mapping.Id(u => u.Id).GeneratedBy.Identity(); //ضروری است
mapping.Map(x => x.DayOfWeek).Formula("DATEPART(dw, JoinDate) - 1");
mapping.Map(x => x.FullName).Formula("FirstName + ' ' + LastName");
}
}
}
نحوه‌ی انتساب فرمول‌های مبتنی بر SQL را در نگاشت فوق ملاحظه می‌نمائید. برای مثال FullName از جمع دو فیلد نام و نام خانوادگی حاصل خواهد شد و DayOfWeek از طریق فرمول SQL دیگری که ملاحظه می‌نمائید (یا هر فرمول SQL دلخواه دیگری که صلاح می‌دانید).
اکنون اگر Fluent NHibernate را وادار به تولید اسکریپت متناظر با این دو کلاس کنیم حاصل به صورت زیر خواهد بود:
    create table Users (
UserId INT IDENTITY NOT NULL,
JoinDate DATETIME not null,
FirstName NVARCHAR(450) not null,
LastName NVARCHAR(450) not null,
primary key (UserId)
)
همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا خبری از دو فیلد محاسباتی تعریف شده نیست. این فیلدها در تعاریف نگاشت‌ها به صورت خودکار ظاهر می‌شوند:
<hibernate-mapping xmlns="urn:nhibernate-mapping-2.2"
default-access="property" auto-import="true" default-cascade="none" default-lazy="true">
<class xmlns="urn:nhibernate-mapping-2.2" mutable="true"
name="FormulaTests.Domain.User, FormulaTests, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null" table="Users">
<id name="Id" type="System.Int32" unsaved-value="0">
<column name="UserId" />
<generator class="identity" />
</id>
<property name="DayOfWeek" formula="DATEPART(dw, JoinDate) - 1" type="System.Int32" />
<property name="FullName" formula="FirstName + ' ' + LastName" type="System.String" />
<property name="JoinDate" type="System.DateTime">
<column name="JoinDate" />
</property>
<property name="FirstName" type="System.String">
<column name="FirstName" />
</property>
<property name="LastName" type="System.String">
<column name="LastName" />
</property>
</class>
</hibernate-mapping>
اکنون اگر کوئری زیر را در برنامه اجرا نمائیم:
var list = session.Query<User>.ToList();
foreach (var item in list)
{
Console.WriteLine("{0}:{1}", item.FullName, item.DayOfWeek);
}
به صورت خودکار به SQL ذیل ترجمه خواهد شد و اکنون نحوه‌ی بکارگیری فیلدهای فرمول، بهتر مشخص می‌گردد:
select
user0_.UserId as UserId0_,
user0_.JoinDate as JoinDate0_,
user0_.FirstName as FirstName0_,
user0_.LastName as LastName0_,
DATEPART(user0_.dw, user0_.JoinDate) - 1 as formula0_, --- همان فرمول تعریف شده است
user0_.FirstName + ' ' + user0_.LastName as formula1_ ---از طریق فرمول تعریف شده حاصل گردیده است
from
Users user0_

نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
یک نکته‌ی تکمیلی: روش تنظیم TimeSpan در فایل‌های config
قالب ذکر TimeSpan در فایل‌های config به صورت d.hh:mm:ss.ff است (d در اینجا، تعداد روز است و ff، کسری از ثانیه)؛ مانند:
"WaitForExit": "0.00:02:00.0000"
که به معنای 2 دقیقه است.
یک مثال دیگر:
"1.02:03:04" is 1 day, 2 hours, 3 mins, 4 seconds