نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت یازدهم - مبانی Blazor - بخش 8 - کار با جاوا اسکریپت
امکان تبدیل رخدادهای توکار مرورگرها به دایرکتیوهای Blazor در Blazor6x

یکسری دایرکتیو مانند onclick@ و امثال آن، از پیش در Blazor تعریف شده‌اند که امکان مدیریت رویدادهای جاوااسکریپتی را در کدهای سی‌شارپ میسر می‌کنند. اما تعداد این‌ها زیاد نیست. برای مثال تعداد رویدادهای قابل تعریف و پشتیبانی شده‌ی توسط مرورگرها قابل ملاحظه‌است. در Blazor 6x روشی جهت دسترسی ساده‌تر به این رویدادها ارائه شده‌است که شامل این مراحل است. برای نمونه فرض کنید می‌خواهیم به رویداد paste مرورگر دسترسی پیدا کنیم و یک دایرکتیو سفارشی oncustompaste@ را برای آن تهیه کنیم:
<input @oncustompaste="HandleCustomPaste" />
برای اینکار در ابتدا قطعه کد زیر را پس از blazor.webassembly.js در فایل index.html ثبت می‌کنیم (یا می‌توان از روش export function afterStarted که در بالا عنوان شد هم استفاده کرد):
<script> 
    Blazor.registerCustomEventType('custompaste', { 
        browserEventName: 'paste', 
        createEventArgs: event => { 
            // This example only deals with pasting text, but you could use arbitrary JavaScript APIs 
            // to deal with users pasting other types of data, such as images 
            return { 
                eventTimestamp: new Date(), 
                pastedData: event.clipboardData.getData('text') 
            }; 
        } 
    }); 
</script>
در اینجا برای رویداد paste مرورگر، تعدادی آرگومان تهیه شده و بازگشت داده می‌شود. آرگومان اول در اینجا یک مقدار اختیاری و نمایشی‌است و آرگومان دوم به شیء رویداد paste، دسترسی یافته و متن آن‌را بازگشت می‌دهد.
پس از اینکار، معادل دو پارامتر بازگشت داده شده را به صورت زیر در کدهای سی‌شارپ تهیه می‌کنیم:
namespace BlazorCustomEventArgs.CustomEvents 
{ 
    [EventHandler("oncustompaste", typeof(CustomPasteEventArgs), enableStopPropagation: true, enablePreventDefault: true)] 
    public static class EventHandlers 
    { 
        // This static class doesn't need to contain any members. It's just a place where we can put 
        // [EventHandler] attributes to configure event types on the Razor compiler. This affects the 
        // compiler output as well as code completions in the editor. 
    } 
 
    public class CustomPasteEventArgs : EventArgs 
    { 
        // Data for these properties will be supplied by custom JavaScript logic 
        public DateTime EventTimestamp { get; set; } 
        public string PastedData { get; set; } 
    } 
}
ابتدا از EventArgs ارث‌بری شده و معادل تاریخ و متن بازگشت داده شده، تبدیل به یک EventArgs سفارشی می‌شود. سپس نوع آن، به ویژگی EventHandler ای که بالای یک کلاس استاتیک خالی قرار گرفته شده، ارسال می‌شود. اینکار صرفا جهت اطلاع کامپایلر صورت می‌گیرد.
یک نکته: در اینجا نام oncustompaste به همان نام custompaste کدهای جاوااسکریپتی اشاره می‌کند. نام تعریف شده‌ی در قسمت سی‌شارپ، یک on در ابتدا اضافه‌تر دارد. اینکار سبب می‌شود که اکنون بتوان یک رویدادگردان oncustompaste@ سفارشی را که قابل مدیریت در کدهای سی‌شارپ است، داشت:
@page "/"

<p>Try pasting into the following text box:</p>
<input @oncustompaste="HandleCustomPaste" />
<p>@message</p>

@code {
    string message;
    void HandleCustomPaste(CustomPasteEventArgs eventArgs)
    {
        message = $"At {eventArgs.EventTimestamp.ToShortTimeString()}, you pasted: {eventArgs.PastedData}";
    }
}
نظرات مطالب
استفاده از لوسین برای برجسته سازی عبارت جستجو شده در نتایج حاصل
- اگر کوئری SQL شما از ایندکس استفاده می‌کند نیازی به روش‌های full text search ندارید و موتورهای بانک اطلاعاتی به اندازه کافی برای مدیریت این نوع موارد سریع و بهینه هستند.
- جستجوی این سایت و یا full text search تک کلمه‌ای نیست. می‌تونید جمله هم بنویسید. کلا برای بهبود سرعت، کاهش مصرف CPU و حافظه کوئری‌های SQL ایی که از like استفاده می‌کنند، روش full text search پیشنهاد می‌شود.
استفاده از like در عبارات SQL روش بهینه‌ای نیست چون هربار full table scan صورت می‌گیرد (تصور کنید 100 نفر در حال جستجوی مطالبی در سایت هستند. در این حالت مصرف CPU، استهلاک هارد و مصرف بالای حافظه را درحین اسکن کامل جداول بانک اطلاعاتی درنظر بگیرید)

مطالب
تقویم شمسی کاملا Native برای Blazor
یکی از مزایای Blazor، استفاده از دانش C# / HTML / CSS (که خیلی از ما اینها را هم اکنون بلد هستیم) برای نوشتن برنامه‌های وب (SPA / PWA)، برنامه‌های Android / iOS / Windows و وب‌سایت‌هایی با قابلیت Pre Rendering و SEO Friendly است. با یک بار کدنویسی به کمک Blazor، ولی با Configuration‌های متفاوت می‌توان خروجی‌های مختلفی را برای پلتفرم‌های مختلف گرفت؛ برای مثال Blazor Hybrid خروجی Android / iOS / Windows و Blazor Web Assembly خروجی PWA / SPA و در نهایت Blazor Static خروجی وب سایت می‌دهد. به علاوه حالت Blazor Server نیز وجود دارد که امروزه بزرگ‌ترین مزیت آن، Development experience فوق‌العاده‌اش هست که در آن با استفاده از Hot Reload، می‌توان تغییرات در فایل‌های SCSS / C# / Razor را به صورت آنی، بدون نیاز به Build مجدد، رفرش کردن و از دست دادن State مشاهده نمود. امکان استفاده از Nuget Packageهای DotNet ای در Android / iOS / Windows / Web در کنار امکان استفاده از امکانات Native هر پلتفرم نیز از دیگر مزایای این روش است.

اما یکی از موانع استفاده‌ی جدی از Blazor در پروژه‌های داخلی، نبود تقویم شمسی است که سبک بوده و پیش نیاز خاصی جز خود Blazor نداشته باشد. یک راه حل جدید برای حل این مشکل، استفاده از Bit Components است که اخیرا به صورت Open Source ارائه شده است. شما می‌توانید Repository مربوطه را Fork نموده، Clone نمایید، به فولدر src بروید و با ویژال استودیو، Bit.Client.Web.BlazorUI.sln را باز کنید و سورس کامپوننت‌ها را به همراه تست‌های خودکار آن ببینید.
در سایت مربوطه نیز می‌توانید دمویی از بیش از ۲۷ کامپوننت را شامل File uploader، Drop Down، Date Picker، Color Picker، Tree list و... مشاهده کنید که هر کدام دارای Documentation کامل بوده و آماده به استفاده در پروژه‌های شما هستند.
برای استفاده از Bit Components در پروژه خود، ابتدا Package مربوطه را نصب نمایید و سپس فایل js و css مربوطه را نیز به index.html یا Host.cshtml یا Layout.cshtml اضافه کنید (بسته به تنظیمات پروژه‌تان).
در Bit Components جز معدود مواردی که چند خطی با JavaScript توسعه داده شده‌است، کمپوننت‌ها با C# / Razor / CSS توسعه داده شده‌اند. این روش نسبت به روش‌هایی که بر روی کمپوننت‌های کاملا JavaScript ای، اصطلاحا Wrapper ایجاد می‌کنند، دارای دو مزیت سرعت بالاتر و تضمین کار کردن آن در حالت‌های مختلف مانند Pre Rendering است.
<link href="_content/Bit.Client.Web.BlazorUI/styles/bit.blazorui.min.css" rel="stylesheet" />
<script src="_content/Bit.Client.Web.BlazorUI/scripts/bit.blazorui.min.js"></script>  
همچنین در فایل Imports.razor نیز using زیر را اضافه کنید
@using Bit.Client.Web.BlazorUI
به همین سادگی! حال برای تست، از Bit Button به صورت زیر استفاده کنید و اگر درست بود، می‌توانید سراغ کامپوننت‌های پیچیده‌تر همچون Date Picker بروید.
<BitButton>Hello!</BitButton>
برای Bit Date Picker نیز در razor خود یک Property یا Field برای نگه‌داری Date انتخاب شده داشته باشید (برای مثال به اسم BirthDate) که لازم است از جنس DateTimeOffset باشد (دقت کنید، نمایش و گرفتن تاریخ به شمسی یا میلادی می‌تواند باشد که این بر اساس Culture جاری سیستم است (توضیحات اضافه‌تر در قسمت پایانی مقاله)، ولی در نهایت شما DateTimeOffset میلادی انتخاب شده را خواهید داشت)
<BitDatePicker SelectedDate="@BirthDate"></BitDatePicker>
این کامپوننت دارای تنظیمات بسیاری است که می‌توانید در این صفحه آنها را مطالعه و در پروژه خود تست نمایید. اما بد نیست در مورد قسمت Culture Info که کمی پیچیده‌تر است، توضیحاتی داشته باشیم.
در C# .NET، کلاس CultureInfo، وظیفه نگهداری مواردی چون چند زبانگی، تقویم‌های مختلف (اعم از شمسی و...)، موارد مربوط به ارز (برای مثال علامت $ یا ریال و...) را به عهده دارد. از جمله مزایای BitDatePicker، سازگاری با CultureInfo است، به نحوی که CultureInfo.CurrentUICulture هر چه که باشد، بر اساس آن عمل می‌کند. بنابراین می‌توانید در Program.cs پروژه Blazor خود بنویسید:
CultureInfo.CurrentUICulture = new CultureInfo("fa-IR");
و وقتی BitDatePicker در یکی از صفحات باشد، چون fa-IR از Persian Calendar استفاده می‌کند، پس تقویم به صورت شمسی نمایش داده می‌شود.

سوال اول: اگر بخواهیم در کل سیستم، تقویم شمسی باشد، ولی در یکی از صفحات میلادی چه؟ خب می‌توانیم در آن صفحه، به شکل زیر از BitDatePicker استفاده کنیم:
<BitDatePicker Culture="@(new System.Globalization.CultureInfo("en-US"))" />

سوال دوم: تقویم شمسی نمایش داده شده، اسامی ماه‌ها را به صورت فینگلیش نمایش می‌دهد و یا اسامی خلاصه شده روزها صحیح نیست!
این به خود BitDatePicker ربطی ندارد، بلکه به CultureInfo فارسی خود dotnet مرتبط است، اما شما چگونه می‌توانید این مورد را بهبود بدید؟
شما می‌توانید ابتدا با
var cultureInfo = CultureInfo.CreateSpecificCulture("fa-IR")
یک CultureInfo فارسی قابل ویرایش بسازید، برای مثال بنویسید
cultureInfo.DateTimeFormat.MonthNames = new[] { "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن", "اسفند", "" };  
یک نمونه پیاده‌سازی کامل در اینجا
در ادامه لازم هست چه Culture Info ای را که خودتان سفارشی سازی کرده‌اید، یا Culture Info‌های سیستمی را در CultureInfo.CurrentUICulture قرار بدهید تا BitDatePicker از آن پیروی کند.
در صورت بروز هر گونه مشکلی یا درخواست اضافه شدن امکانی، در repo مربوطه روی GitHub می‌توانید یک issue را ثبت کنید.
مطالب
استفاده از مسیرهای مطلق در حین import ماژول‌ها در برنامه‌های مبتنی بر TypeScript
در حین import ماژول‌های TypeScript ایی پس از مدتی به یک چنین کدهایی خواهیم رسید:
import { SpecialCollection } from "../../special";
import { LoginComponent } from "../login";
import { TextUtils } from ".../../utils/text";
import { Router } from "../../../core/router";
در این حالت، در یک پوشه برای import ماژولی مشخص، چنین import ایی را خواهیم داشت:
import { Data } from '../data';
و در پوشه‌ی تو در توی دیگری، این تعریف به صورت زیر تغییر می‌کند:
import { Data } from '../../../data';
و در آخر برنامه پر می‌شود از مسیرهای نسبی ‘../../../..’ مانند. به این ترتیب جابجا کردن فایل‌ها و Refactoring آن‌ها، مشکل می‌شود.
خوشبختانه کامپایلر TypeScript به همراه تنظیمات baseUrl و paths است که توسط آن‌ها می‌توان این مسیرهای نسبی را به مسیرهای مطلق تبدیل کرد و در این حالت اهمیتی ندارد که ماژول مدنظر از چه سطحی و درون چه پوشه‌ی تو در تویی فراخوانی می‌شود، این مسیر import همواره ثابت خواهد بود.


تنظیمات فایل tsconfig.json برای معرفی مسیرهای مطلق ماژول‌ها

فرض کنید می‌خواهید از یکی از سرویس‌های Core Module استفاده کنید:


بسته به عمق پوشه‌ی استفاده کننده، به یک چنین تعریفی خواهید رسید:
import { BrowserStorageService } from "./../../core/browser-storage.service";
برای بهبود این وضعیت، فایل tsconfig.json و یا همان تنظیمات کامپایلر TypeScript را به نحو ذیل تکمیل می‌کنیم:
{
  "compilerOptions": {
    "baseUrl": "src",
    "paths": {
      "@app/*": [
        "app/*"
      ],
      "@app/core/*": [
        "app/core/*"
      ],
      "@app/shared/*": [
        "app/shared/*"
      ],
      "@env/*": [
        "environments/*"
      ]
    }
  }
}
در اینجا baseUrl به پوشه‌ی src برنامه اشاره می‌کند و مسیرهای بعدی بر این اساس محاسبه می‌شوند. در ادامه در قسمت paths، ابتدا یک نام مستعار ذکر می‌شود و سپس مسیری که ارائه دهنده‌ی آن است. ذکر @ در اینجا اختیاری است؛ اما ذکر */‌ها اجباری است.
پس از این تغییرات، اکنون افزونه‌ی پیشنهاد دهنده‌ی imports، هر دو حالت استفاده‌ی از مسیر مطلق بر اساس نام مستعار تعریف شده:
 import { BrowserStorageService } from "@app/core/browser-storage.service";
و یا استفاده‌ی از مسیر نسبی را نیز پیشنهاد می‌دهد:
 import { BrowserStorageService } from "./../../core/browser-storage.service";


برای مثال اگر دقت کرده باشید، روش import اجزای خود Angular به صورت زیر است:
 import { Component } from '@angular/core';
علت اینجا است که Angular از تعریف مشابهی به صورت زیر برای نگاشت پوشه‌ی node_modules آن به angular@ استفاده می‌کند:
"paths": {
    "@angular/*": ["node_modules/@angular/*"]
},
و ذکر @ اختیاری هم از اینجا اقتباس شده‌است.


یک نکته‌ی مهم: تنظیمات فوق بدون تنظیمات معادل webpack ناقص هستند

اگر از برنامه‌ی Angular CLI استفاده می‌کنید، تنظیمات ذکر شده، تا همینجا به پایان می‌رسند؛ چون webpack جزئی از Angular CLI است و تنظیمات پیش فرض آن، قسمت baseUrl و paths فایل tsconfig.json را به صورت خودکار پردازش می‌کند. اما اگر از TypeScript در محیط‌های دیگری استفاده می‌کنید که از webpack به صورت مجزایی استفاده می‌کنند، نیاز است قسمت resolve.alias فایل webpack.config.js را نیز جهت معرفی این تغییرات، اصلاح کنید. از این جهت که کامپایلر TypeScript این مسیرهای مطلق را در حین تولید فایل‌های نهایی JavaScript ایی معادل، به مسیرهای نسبی بازنویسی نمی‌کند و در این حالت webpack نمی‌داند که چطور باید این ماژول‌ها را یافته و یکی کند.
resolve: {
  extensions: ['*', '.js', '.ts'],
  modules: [
    rootDir,
    path.join(rootDir, 'node_modules')
  ],
  alias: {
    '@app': 'src/app'
  }
},


کوتاه کردن مسیرهای مطلق با معرفی فایل ویژه‌ی index.ts

تا اینجا بجای ذکر مسیر
import { BrowserStorageService } from "./../../core/browser-storage.service";
به مسیر مطلق زیر رسیدیم (صرفنظر از محل قرارگیری ماژولی که قرار است آن‌را import کند):
import { BrowserStorageService } from "@app/core/browser-storage.service";
این را هم می‌خواهیم به صورت زیر کوتاه‌تر کنیم:
import { BrowserStorageService } from "@app/core";
یعنی فقط app/core@ را ذکر کنیم.

برای اینکار نیاز است فایل ویژه‌ای را به نام index.ts، در ریشه‌ی پوشه‌ی core ایجاد کنیم (src\app\core\index.ts)، با این محتوا:
export * from "./browser-storage.service";
export * from "./app-config.service";
export * from "./seo-service";
در اینجا تمام ماژول‌هایی که توسط Core Module ارائه می‌شوند را یکبار export می‌کنیم.
برای نمونه اگر به پوشه‌ی node_modules\@angular خود مجموعه‌ی Angular هم مراجعه کنید، هر پوشه‌ی src آن به همراه یک فایل index.d.ts شبیه تعاریف فوق نیز هست.

پس از افزودن فایل index.ts به ریشه‌ی پوشه‌ی مدنظر، اکنون در لیست پیشنهادات، ذکر app/core@ تنها نیز ظاهر شده و استفاده‌ی از آن مجاز است:

مطالب
EF Code First #11

استفاده از الگوی Repository اضافی در EF Code first؛‌ آری یا خیر؟!

اگر در ویژوال استودیو، اشاره‌گر ماوس را بر روی تعریف DbContext قرار دهیم، راهنمای زیر ظاهر می‌شود:

A DbContext instance represents a combination of the Unit Of Work and Repository patterns such that 
it can be used to query from a database and group together changes that will then be written back to
the store as a unit. DbContext is conceptually similar to ObjectContext.

در اینجا تیم EF صراحتا عنوان می‌کند که DbContext در EF Code first همان الگوی Unit Of Work را پیاده سازی کرده و در داخل کلاس‌ مشتق شده از آن، DbSet‌ها همان Repositories هستند (فقط نام‌ها تغییر کرده‌اند؛ اصول یکی است).
به عبارت دیگر با نام بردن صریح از این الگوها، مقصود زیر را دنبال می‌کنند:
لطفا بر روی این لایه Abstraction ایی که ما تهیه دیده‌ایم، یک لایه Abstraction دیگر را ایجاد نکنید!
«لایه Abstraction دیگر» یعنی پیاده سازی الگوهای Unit Of Work و Repository جدید، برفراز الگوهای Unit Of Work و Repository توکار موجود!
کار اضافه‌ای که در بسیاری از سایت‌ها مشاهده می‌شود و ... متاسفانه اکثر آن‌ها هم اشتباه هستند! در ذیل روش‌های تشخیص پیاده سازی‌های نادرست الگوی Repository را بر خواهیم شمرد:
1) قرار دادن متد Save تغییرات نهایی انجام شده، در داخل کلاس Repository
متد Save باید داخل کلاس Unit of work تعریف شود نه داخل کلاس Repository. دقیقا همان کاری که در EF Code first به درستی انجام شده. متد SaveChanges توسط DbContext ارائه می‌شود. علت هم این است که در زمان Save ممکن است با چندین Entity و چندین جدول مشغول به کار باشیم. حاصل یک تراکنش، باید نهایتا ذخیره شود نه اینکه هر کدام از این‌ها، تراکنش خاص خودشان را داشته باشند.
2) نداشتن درکی از الگوی Unit of work
به Unit of work به شکل یک تراکنش نگاه کنید. در داخل آن با انواع و اقسام موجودیت‌ها از کلاس‌ها و جداول مختلف کار شده و حاصل عملیات، به بانک اطلاعاتی اعمال می‌گردد. پیاده سازی‌های اشتباه الگوی Repository، تمام امکانات را در داخل همان کلاس Repository قرار می‌دهند؛ که اشتباه است. این نوع کلاس‌ها فقط برای کار با یک Entity بهینه شده‌اند؛ در حالیکه در دنیای واقعی، اطلاعات ممکن است از دو Entity مختلف دریافت و نتیجه محاسبات مفروضی به Entity سوم اعمال شود. تمام این عملیات یک تراکنش را تشکیل می‌دهد، نه اینکه هر کدام، تراکنش مجزای خود را داشته باشند.
3) وهله سازی از DbContext به صورت مستقیم داخل کلاس Repository
4) Dispose اشیاء DbContext داخل کلاس Repository
هر بار وهله سازی DbContext مساوی است با باز شدن یک اتصال به بانک اطلاعاتی و همچنین از آنجائیکه راهنمای ذکر شده فوق را در مورد DbContext مطالعه نکرده‌اند، زمانیکه در یک متد با سه وهله از سه Repository موجودیت‌های مختلف کار می‌کنید، سه تراکنش و سه اتصال مختلف به بانک اطلاعاتی گشوده شده است. این مورد ذاتا اشتباه است و سربار بالایی را نیز به همراه دارد.
ضمن اینکه بستن DbContext در یک Repository، امکان اعمال کوئری‌های بعدی LINQ را غیرممکن می‌کند. به ظاهر یک شیء IQueryable در اختیار داریم که می‌توان بر روی آن انواع و اقسام کوئری‌های LINQ را تعریف کرد اما ... در اینجا با LINQ to Objects که بر روی اطلاعات موجود در حافظه کار می‌کند سر و کار نداریم. اتصال به بانک اطلاعاتی با بستن DbContext قطع شده، بنابراین کوئری LINQ بعدی شما کار نخواهد کرد.
همچنین در EF نمی‌توان یک Entity را از یک Context به Context‌ دیگری ارسال کرد. در پیاده سازی صحیح الگوی Repository (دقیقا همان چیزی که در EF Code first به صورت توکار وجود دارد)، Context باید بین Repositories که در اینجا فقط نامش DbSet تعریف شده، به اشتراک گذاشته شود. علت هم این است که EF از Context برای ردیابی تغییرات انجام شده بر روی موجودیت‌ها استفاده می‌کند (همان سطح اول کش که در قسمت‌های قبل به آن اشاره شد). اگر به ازای هر Repository یکبار وهله سازی DbContext انجام شود، هر کدام کش جداگانه خاص خود را خواهند داشت.
5) عدم امکان استفاده از تنها یک DbConetext به ازای یک Http Request
هنگامیکه وهله سازی DbContext به داخل یک Repository منتقل می‌شود و الگوی واحد کار رعایت نمی‌گردد، امکان به اشتراک گذاری آن بین Repositoryهای تعریف شده وجود نخواهد داشت. این مساله در برنامه‌های وب سبب کاهش کارآیی می‌گردد (باز و بسته شدن بیش از حد اتصال به بانک اطلاعاتی در حالیکه می‌شد تمام این عملیات را با یک DbContext انجام داد).

نمونه‌ای از این پیاده سازی اشتباه را در اینجا می‌توانید پیدا کنید. متاسفانه شبیه به همین پیاده سازی، در پروژه MVC Scaffolding نیز بکارگرفته شده است.


چرا تعریف لایه دیگری بر روی لایه Abstraction موجود در EF Code first اشتباه است؟

یکی از دلایلی که حین تعریف الگوی Repository دوم بر روی لایه موجود عنوان می‌شود، این است:
«به این ترتیب به سادگی می‌توان ORM مورد استفاده را تغییر داد» چون پیاده سازی استفاده از ORM، در پشت این لایه مخفی شده و ما هر زمان که بخواهیم به ORM دیگری کوچ کنیم، فقط کافی است این لایه را تغییر دهیم و نه کل برنامه‌ را.
ولی سؤال این است که هرچند این مساله از هزار فرسنگ بالاتر درست است، اما واقعا تابحال دیده‌اید که پروژه‌ای را با یک ORM شروع کنند و بعد سوئیچ کنند به ORM دیگری؟!
ضمنا برای اینکه واقعا لایه اضافی پیاده سازی شده انتقال پذیر باشد، شما باید کاملا دست و پای ORM موجود را بریده و توانایی‌های در دسترس آن را به سطح نازلی کاهش دهید تا پیاده سازی شما قابل انتقال باشد. برای مثال یک سری از قابلیت‌های پیشرفته و بسیار جالب در NH هست که در EF نیست و برعکس. آیا واقعا می‌توان به همین سادگی ORM مورد استفاده را تغییر داد؟ فقط در یک حالت این امر میسر است: از قابلیت‌های پیشرفته ابزار موجود استفاده نکنیم و از آن در سطحی بسیار ساده و ابتدایی کمک بگیریم تا از قابلیت‌های مشترک بین ORMهای موجود استفاده شود.
ضمن اینکه مباحث نگاشت کلاس‌ها به جداول را چکار خواهید کرد؟ EF راه و روش خاص خودش را دارد، NH چندین و چند روش خاص خودش را دارد! این‌ها به این سادگی قابل انتقال نیستند که شخصی عنوان کند: «هر زمان که علاقمند بودیم، ORM مورد استفاده را می‌شود عوض کرد!»

دلیل دومی که برای تهیه لایه اضافه‌تری بر روی DbContext عنوان می‌کنند این است:
«با استفاده از الگوی Repository نوشتن آزمون‌های واحد ساده‌تر می‌شود». زمانیکه برنامه بر اساس Interfaceها کار می‌کند می‌توان آن‌ها را بجای اشاره به بانک اطلاعاتی، به نمونه‌ای موجود در حافظه، در زمان آزمون تغییر داد.
این مورد در حالت کلی درست است اما .... نه در مورد بانک‌های اطلاعاتی!
زمانیکه در یک آزمون واحد، پیاده سازی جدیدی از الگوی Interface مخزن ما تهیه می‌شود و اینبار بجای بانک اطلاعاتی با یک سری شیء قرارگرفته در حافظه سروکار داریم، آیا موارد زیر را هم می‌توان به سادگی آزمایش کرد؟
ارتباطات بین جداول‌را، cascade delete، فیلدهای identity، فیلدهای unique، کلیدهای ترکیبی، نوع‌های خاص تعریف شده در بانک اطلاعاتی و مسایلی از این دست.
پاسخ: خیر! تغییر انجام شده، سبب کار برنامه با اطلاعات موجود در حافظه خواهد شد، یعنی LINQ to Objects.
شما در حالت استفاده از LINQ to Objects آزادی عمل فوق العاده‌ای دارید. می‌توانید از انواع و اقسام متدها حین تهیه کوئری‌های LINQ استفاده کنید که هیچکدام معادلی در بانک اطلاعاتی نداشته و ... به ظاهر آزمون واحد شما پاس می‌شود؛ اما در عمل بر روی یک بانک اطلاعاتی واقعی کار نخواهد کرد.
البته شاید شخصی عنوان که بله می‌شود تمام این‌ها نیازمندی‌ها را در حالت کار با اشیاء درون حافظه هم پیاده سازی کرد ولی ... در نهایت پیاده سازی آن بسیار پیچیده و در حد پیاده سازی یک بانک اطلاعاتی واقعی خواهد شد که واقعا ضرورتی ندارد.

و پاسخ صحیح در اینجا و این مساله خاص این است:
لطفا در حین کار با بانک‌های اطلاعاتی مباحث mocking را فراموش کنید. بجای SQL Server، رشته اتصالی و تنظیمات برنامه را به SQL Server CE تغییر داده و آزمایشات خود را انجام دهید. پس از پایان کار هم بانک اطلاعاتی را delete کنید. به این نوع آزمون‌ها اصطلاحا integration tests گفته می‌شود. لازم است برنامه با یک بانک اطلاعاتی واقعی تست شود و نه یک سری شیء ساده قرار گرفته در حافظه که هیچ قیدی همانند شرایط کار با یک بانک اطلاعاتی واقعی، بر روی آ‌ن‌ها اعمال نمی‌شود.
ضمنا باید درنظر داشت بانک‌های اطلاعاتی که تنها در حافظه کار کنند نیز وجود دارند. برای مثال SQLite حالت کار کردن صرفا در حافظه را پشتیبانی می‌کند. زمانیکه آزمون واحد شروع می‌شود، یک بانک اطلاعاتی واقعی را در حافظه تشکیل داده و پس از پایان کار هم ... اثری از این بانک اطلاعاتی باقی نخواهد ماند و برای این نوع کارها بسیار سریع است.


نتیجه گیری:
حین استفاده از EF code first، الگوی واحد کار، همان DbContext است و الگوی مخزن، همان DbSetها. ضرورتی به ایجاد یک لایه محافظ اضافی بر روی این‌ها وجود ندارد.
در اینجا بهتر است یک لایه اضافی را به نام مثلا Service ایجاد کرد و تمام اعمال کار با EF را به آن منتقل نمود. سپس در قسمت‌های مختلف برنامه می‌توان از متدهای این لایه استفاده کرد. به عبارتی در فایل‌های Code behind برنامه شما نباید کدهای EF مشاهده شوند. یا در کنترلرهای MVC نیز به همین ترتیب. این‌ها مصرف کننده نهایی لایه سرویس ایجاد شده خواهند بود.
همچنین بجای نوشتن آزمون‌های واحد، به Integration tests سوئیچ کنید تا بتوان برنامه را در شرایط کار با یک بانک اطلاعاتی واقعی تست کرد.


برای مطالعه بیشتر:
اشتراک‌ها
بررسی بهبودهای کارآیی در ASP.NET Core 8

ASP.NET Core 8 and .NET 8 bring many exciting performance improvements. In this blog post, we will highlight some of the enhancements made in ASP.NET Core and show you how they can boost your web app’s speed and efficiency.  

بررسی بهبودهای کارآیی در ASP.NET Core 8